شهید روح الله نوزاد
شهید روح الله نوزاد بیشتر بخوانید »
ویدئویی از لحظه نجات نوزاد چند ماهه از ساختمان تخریب شده چند روز قبل در شهرک گلستان شهرستان بهارستان را میبینید.
دریافت
6 MB
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
فیلم/ لحظه نجات نوزاد چند ماهه از زیر آوار در شهرک گلستان بیشتر بخوانید »
بچهها در گهوارههایشان به ردیف دراز کشیدهاند، یکی شیشه شیر به دهان دارد و دیگری با چشمان معصومش به ما زل زده است، آقای دکتر میگوید: نیاز عاطفی بچههای ما بغل کردن است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، در خیابان ولیعصر، کمی مانده به خیابان میرداماد، ساختمان نارنجی رنگی خودنمایی میکند، جایی که از دور شبیه مدرسه است اما مدرسه نیست! اینجا حتی شبیه خانه هم نیست؛ نمیتوان تصور کرد که این حیاط بزرگ و خوشرنگ میتواند حیاط بچگیهایمان باشد. اما اینجا خانه و مدرسه کودکی آنهاست. در همین حیاط زمین میخورند، دویدن و بازیکردن یاد میگیرند، در همین ساختمان مهر مادری را تجربه میکنند و در پشت میلههای بلندش روزهای کودکی خود را سپری میکنند.
وقتی صحبت از بچههای رها شده میشود هنوز تصور خیلیها همان تصور قدیمی است؛ بچهای در سبد، با نامهای داخل قنداقش که پشت درِ خانهای رها شده؛ اما این موضوع دیگر خیلی همهگیر نیست. به گفته رئیس شیرخوارگاه آمنه، حالا بیشتر این بچهها در بیمارستان رها میشوند یا مادر و پدر خودشان تصمیم میگیرند طفل معصوم را به شیرخوارگاه تحویل دهند! بچههایی هم هستند که هنوز پشت در شیرخوارگاه یا گوشه خیابان رها میشوند؛ اما بیشتر وقتها مادر زایمان میکند و او را در بیمارستان رها میکند.

هر کدام از آنها داستانی دارند و از یک نقطه شهر به این شیرخوارگاه منتقل شدهاند، مجید دین پرور چند ماهی بیشتر نیست که مدیریت این مجموعه را بر عهده گرفته است. از او درباره تعداد کودکان ساکن در «آمنه» میپرسم، میگوید: «در گذشته ظرفیت شیرخوارگاه بیشتر بود و حدود ۳۰۰ بچه در اینجا بستری بودند اما ظرفیت ما نسبت به قبل کمتر شده و در حال حاضر نزدیک به ۷۰ بچه در شیرخوارگاه ما نگهداری میشوند. سیاست سازمان بهزیستی به سمتی حرکت کرده که بچهها به آغوش خانوادهها سپرده شوند. شعار ما این است که آغوش خانواده مکان مناسب تری است برای کودک تا در شیرخوارگاه یا پرورشگاه و… پرورش پیدا کند. ما دوست داریم که بچهها در آغوش خانواده زندگی کنند و یک پدر و مادر بالای سرشان باشد، بغلشان کنند و بتوانند نیاز عاطفی بچه را برطرف کنند.»
در گذشته ظرفیت شیرخوارگاه بیشتر بود و حدود ۳۰۰ کودک در اینجا بستری بودند اما ظرفیت ما نسبت به قبل کمتر شده و در حال حاضر نزدیک به ۷۰ بچه در شیرخوارگاه ما نگهداری میشوند
بچهها در گهوارههایشان به ردیف دراز کشیدهاند، یکی شیشه شیر به دهان دارد و دیگری با چشمان معصومش به ما زل زده است، آقای دکتر میگوید: «نیاز عاطفی بچههای ما بغل کردن است. وقتی من یا پرسنال شیرخوارگاه به بخش کودکان میرویم بچهها ذوق میکنند، گریه میکنند که بغلشان کنیم. برای همین ما داریم تمام تلاشمان را میکنیم تا بچههایی که واقعاً قابل واگذاری به خانواده هستند را به خانوادههایی که فرزند پذیر هستند واگذار کنیم.»

هیچ کدامشان طعم مهر مادری را نچشیدهاند
یکی از آنها بدسرپرست است و دیگری بیسرپرست، در پرونده یکی از کودکان هویت مادر و پدرش مشخص است و در پرونده دیگری نه. بعضی از آنها اسم مستعار دارند و بعضی از آنها اسم واقعی. اما در کنار این همه داستان متفاوت، یک ویژگی مشترکی بین آنهاست؛ اینکه همه آنها تنها هستند و هیچ کدامشان طعم مهر مادری را نچشیده و امنیت در آغوش پدر را احساس نکردهاند. مدیر مجموعه توضیح میدهد: «کودکان شیرخوارگاه زیر سه سال هستند. کودکان سه سال به بالا از شیرخوارگاه خارج میشوند و به مراکزی که مربوط به رده سنی آنها میشود منتقل میشوند. این کودکان در شیرخوارگاه اتاق بازی، روانشناس، کادر رمان، گفتار درمان، پزشک و پرستار دارند. البته یک سری از تفریحات هم برای بچههای بالای یک سال در برنامههایمان داریم. هرچند وقت یکبار بچهها را به شهربازی، خانهبازی، رستوران و… میبریم. همچنین پشت ساختمان شیرخوارگاه باغ هست و بچههایی که بزرگتر هستند عصرها برای بازی به همراه پرستارها به باغ میروند و بازی میکنند.»

برخی والدین «امین موقت» هستند
آقای دکتر در ادامه صحبتهایش به والدینی اشاره میکند که حتی حاضرند برای چند ماه طعم داشتن فرزند را بچشند و ادامه میدهد: «ممکن است یک خانواده به دلیل اعتیاد، فقر، و… درحال حاضر توانایی و صلاحیت نگهداری از فرزندش را نداشته باشد. در این میان یک خانوادهای به صورت داوطلب میگوید من تا زمانی که خانواده این کودک شرایط و صلاحیت سرپرستی او را پیدا کند از این کودک نگهداری میکنم. ما میتوانیم از نوزاد یک روزه تا نوجوان ۱۸ ساله را به خانواده داوطلب واگذار کنیم.
واگذاری کودک به خانواده میتواند به صورت ثابت یا امین موقت باشد. طرح امین موقت در استانهای دیگر اجرایی شده اما هنوز در تهران موفق نشدهایم آن را اجرایی کنیم.
در این طرح خانواده اصلی یا همان والد زیستی میتواند هر زمانی که توانست کودک خود را از خانواده فرزند پذیر یا امین موقت پس بگیرد. زیرا خانواده فرزند پذیر میدانند که این کودک به صورت موقت به آنها داده شده است. در واقع در طرح امین موقت خانواده فرزندپذیر به عنوان یک کار خیر سرپرستی کودک را برای مدت زمان کوتاهی تقبل میکند. معمولاً در این طرح کودکان به مدت چهار تا پنج ماه با خانواده فرزندپذیر زندگی میکنند.اغلب کشورهای دنیا به این سمت دارند میروند و از حالت داشتن شیرخوارگاه و پرورشگاه خارج میشوند.
واگذاری کودک به خانواده میتواند به صورت ثابت یا امین موقت باشد. طرح امین موقت در استانهای دیگر اجرایی شده اما هنوز در تهران موفق نشدهایم آن را اجرایی کنیم و به شدت علاقه مند به عملی کردن این طرح هستیم. در حال حاضر در تهران کودک به صورت ثابت به یک خانواده داده میشود.»
یک پرستار باید از ۲۰ کودک مراقب کند
از آقای دکتر میپرسم، آیا کودک میپذیرد که چندماه با یک خانواده زندگی کند و دوباره به خانوادهاش برگردد؟ «وقتی کودک شرایط شیرخوارگاه را میپذیرد قطعاً میتواند زندگی با یک خانواده جدید را بپذیرد. شرایط زندگی با یک خانواده خیلی بهتر از شرایط زندگی در پرورشگاه است. در شیرخوارگاه و پرورشگاه یک پرستار باید از ۲۰ تا کودک مراقب کند و قطعاً نمیتواند به هیچ کدام از نیازهای بچه رسیدگی کند. مسلماً بچهای که در خانواده و در آغوش والدین بزرگ میشود شرایط بهتری خواهد داشت برای همین ما تمایل داریم که کودکان را به صورت دائم یا امین موقت که در حال حاضر هنوز در تهران اجرایی نشده به خانوادههای دارای صلاحیت هستند تحویل بدهیم. حتماً باید صلاحیت خانواده فرزند پذیر تأیید شود. در طی دورهای که کودک نزد خانواده است باید ما نظارت داشته باشیم این موضوع باعث میشود که کیفیت کار ما بالا برود و از آسیبهای احتمالی که ممکن است به این بچهها وارد شود جلوگیری کنیم.»
از پلهها بالا میرویم، از اتاق شیر رد میشویم؛ دکتر دین پرور با اشاره به یکی از بچهها توضیح میدهد: «پدر و مادر این کودک مشخص است امثال آنها را شاید نشود به خانوادهای به عنوان فرزند خوانده واگذار کرد. در این موارد اصولاً خانواده کودک به دلیل اعتیاد، فقر، زندان و… توانایی و صلاحیت نگهداری از کودک را ندارند، ما از فرزندانشان نگهداری میکنیم و سعی میکنیم خانوادهاش را شناسایی و بازتوان کنیم.»

تلاش برای بازتوانی والدین
آقای دکتر درباره پروسه بازتوانی والدین نیز میگوید «پروسه بازتوانی بستگی به معضلی دارد که خانواده به آن گرفتارند. به عنوان مثال اگر خانواده از لحاظ مالی دچار فقر است ما سعی میکنیم حمایت مالی از آنها کنیم و بعد حل معضل بچه را به خانواده بازگردانیم. یا اگر مشکل خانواده اعتیاد است، کمک میکنیم خانواده پروسه ترک اعتیاد خود را بگذارند و پس از بهتر شدن شرایط کودک را به خانواده تحویل میدهیم. در واقع این دسته از کودکان به صورت موقت و در مدت زمان چندماه در شیرخوارگاه نگهداری میشوند.»
«آمنه» با کمبود نیرو مواجه است
وارد یکی دیگر از اتاقها میشویم، به نظر میرسد، بچههای زیر دو سال در این بخش نگهداری میشوند، مربی روی صندلی نشسته و یک سبد پر از شیشههای شیر کنارش است، آقای دکتر توضیح میدهد: «این بچهها به خاطر موقعیت خاص بدنیشان باید حتما در آغوش شیر بخورند و خوردن شیر روی تخت ممکن است باعث خفگی یا واکنشهای خطرناکی بشود. برای همین مربیها مجبورند به نوبت بچهها را به آغوش بکشند و شیر بدهند.
آمنه نیروهای مختلفی در بخشهای اداری، خدماتی و بخشهایی که کودکان در آن نگهداری میشوند دارد. در حال حاضر ما ۵۰ تا نیرو برای نگهداری از کودکان داریم اما چون نیروها شیفت بندی میشوند با کمبود مواجه میشویم. در حال حاضر نزدیک به ۵۰ نیرو در بخش کودکان کم داریم. اما چون اجازه استخدام نداریم فعلاً کاری برای حل معضل نمیتوانیم انجام دهیم. ما بیشتر سعی میکنیم برای جبران کمبود نیرو از داوطلبها استفاده کنیم. داوطلبانی که میخواهند با ما همکاری کنند میتوانند از طریق سامانه حلال احمر ثبت نام کنند، مدارکشان را ارائه دهند، فرمهای مورد نظر را پر کنند و بعد از تأیید صلاحیت حراست به صورت داوطلبانه و رایگان به ما کمک میکنند.
ما در مجموعهمان پزشک ثابت داریم که به صورت شیفت صبح و عصر و شب در مجموعه حضور دارند. بسیاری از پزشکان متخصص هستند که به صورت داوطلب به شیرخوارگاه میآیند و بچهها را معاینه میکنند. متخصصان قلب، مغز و روانپزشکان زیادی به صورت داوطلب با ما همکاری میکنند.»

تقاضای باز پسگیری فرزند
از آقای دکتر سوال می کنم، اگر والد پس از واگذاری کودکی به شیرخوارگاه پس از چند ماه تصمیم بگیرد که او را پس بگیرد تکلیف چیست؟ آقای دکتر پاسخ میدهد: « اگر ببینیم واقعاً خانواده توان نگهداری از کودک را ندارد یا در مدت زمانی که کودک در مرکز ما نگهداری شده والد او فوت کند یا صلاحیت نگهداری از کودک را نداشته باشند، کودک به صورت ثابت پیش ما خواهد ماند یا به خانوادهای به عنوان فرزندخوانده تحویل داده خواهد شد. در صورتی که ما کودک را به خانواده دیگری تحویل دهیم و بعد از گذشت چند ماه یا چند سال خانواده اصلی کودک در صورت سلامت کامل تقاضای باز پس گیری فرزندش را داشته باشد فرزند به او پس داده میشود.»
شناسنامه این بچهها را زودتر صادر کنید
وارد اتاق بازی کودکان میشویم، همین که چشمشان به آقای مدیر میافتد به پاهای او میچسبند تا برای چند دقیقه هم که شده طعم در آغوش کشیدن را احساس کنند، بچهها با چشمهای بیخبر از همه جا نگاهمان میکنند. دکتر دستی به سر کودک میکشد و از مراحل واگذاری کودک به خانواده فرزند پذیر میگوید: « مادری که بچه را به دنیا آوده به عنوان والد زیستی شناخته میشود و کسی که کودک را به سرپرستی میگیرد به عنوان والد فرزند پذیر معرفی میشود.
ما در انتقال کودک به خانواده فرزند پذیر بسیار مشکل داریم. در استان تهران با توجه به جمعیت زیاد آن، ادارات مختلف تنوع زیادی دارند. یکی از سازمانهایی که ما زیاد با آن سر و کار داریم سازمان ثبت احوال است. سازمان ثبت احوال به دلیل کمبود نیرو، شناسنامه بچهای را که در شیرخوارگاه است دیر صادر میکند و ما مدام جلسه میگذاریم، خواهش میکنیم که در صدور شناسنامههای بچههای ما سرعت عمل بیشتری داشته باشند. یکی دیگر از اداراتی که ما زیاد به آن مراجعه میکنیم قوه قضائیه و دادگاهها هستند. زیرا قاضی باید مجوز سرپرستیها را سریع صادر کند اما مدت زمان زیادی طول میکشد تا این مجوز صادر شود.
ما سامانهای داریم به اسم سامانه فرزندخواندگی بهزیستی که در کل ایران میتوانند از آن استفاده کنند. افرادی که تمایل و توانایی نگهداری از یک کودک را داشته باشند در این سامانه ثبت نام کرده و درخواست فرزندخواندگی میدهند. این افراد به دوحالت امین موقت و دائم میتوانند کودک را به سرپرستی بگیرند.»

هزینه ۳۰ میلیونی درمان کودکان
به گفته مدیر شیرخوارگاه آمنه، «دو تا سه میلیون تومان هزینه آزمایشگاههای معمولی این کودکان در بدو ورود است. برخی از بچهها مشکلات مغزی داشته و نیاز به ام.آر.آی دارند. کودکانی که دارای بیماری هستند گاهاً تا ۳۰ میلیون تومان هزینه آزمایشهایشان میشود. همین موضوع هزینه های زیادی را به ما تحمیل می کند و متأسفانه برخی از خدمات درمانی این کودکان نیز تحت پوشش بیمه نیست و ما مجبور می شویم عمده هزینه خیرین را صرف خدمات درمانی این کودکان کنیم. بیمه قبول نمیکند. فقط بیمه خدمات درمانی درمان کودک در شرایط بستری را تقبل میکند. حتی اگر این کودکان برای درمانهای سرپایی به بیمارستانهای دولتی مراجعه کنندباز هم هزینه درمانشان آزاد حساب میشود. همچنین بچههای ما یارانهای دریافت نمیکنند.»
دو تا سه میلیون تومان هزینه آزمایشگاههای معمولی این کودکان در بدو ورود است. برخی از بچهها مشکلات مغزی داشته و نیاز به ام.آر.آی دارند. کودکانی که دارای بیماری هستند گاهاً تا ۳۰ میلیون تومان هزینه آزمایشهایشان میشود
آقای دکتر در ادامه صحبتهایش اشارهای به مشکلات این مرکز میکند و توضیح میدهد: «در شیرخوارگاه یک ساختمان ۱۰۰۰ متری وجود دارد که در گذشته به عنوان مهدکودک از آن استفاده میکردیم. اما مدیر کل بهزیستی تهران پیشنهاد دادند که با کمک خیرین این ساختمان ۱۰۰۰ متری را بازسازی کنیم و در آن یک قاضی، مددکار، روانشناس، NGO خیریه و… قرار دهیم و اتاق ملاقات و مهدکودک برای کودکان فراهم کنیم. در واقع این ساختمان را به مجتمعی که تمام امور سرپرستی فرزندان را در این ساختمان انجام دهیم.درحال حاضر خیرین درحال ساخت این ساختمان هستند اما هنوز تمام نشده است. متأسفانه در حال حاضر ما با کمبود نیرو مواجه هستیم. چون سالهاست استخدام نداشتیم یا نیروها بازنشست شدهاند و ما در حال حاضر مشکل کمبود نیرو را به شدت حس میکنیم.»
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
بزرگترین حسرت کودکان «آمنه» +عکس بیشتر بخوانید »
فرزانه مادر ۴۴ سالهای که از پیدا شدن نوزاد ۳ماههاش پس از یک روز ربوده شدن! اشک شوق بر گونههای زخمیاش جاری بود، گفت:وقتی فهمیدم دخترم نیست خودم را کتک زدم و در این ۱۰ روز خواب و خوراک نداشتم.
به گزارش مجاهدت از مشرق، فرزانه مادر ۴۴ سالهای که از پیدا شدن نوزاد ۳ماههاش پس از یک روز ربوده شدن! اشک شوق بر گونههای زخمیاش جاری بود، گفت: برای مادر فرقی ندارد که چند فرزند داشته باشد، همه فرزندانش چه دختر و چه پسر برایش عزیز هستند و نمیتواند از آنها دل بکند…
من زن پاکستانی هستم که در ایران غریبم. ۷ دختر و یک پسر دارم و تک تک فرزندانم را دوست دارم. درست است که زندگی فقیرانهای داریم و خیلی از مردم فکر میکنند برای ما بچه اهمیت ندارد اما اینطور نیست.
این مادر ۴۴ ساله که ۲۵سال میشود ازدواج کرده است و نخستین فرزندش ۲۰سال سن دارد گفت: من و شوهرم هر روز از صبح تا شب با دستفروشی در معابر عمومی روزی خود و فرزندانمان را درمیآوریم و معتقدیم روزی بچههایمان را خدا میدهد.
این زن زحمتکش که سواد خواندن و نوشتن ندارد و حتی نمیتواند فارسی را درست صحبت کند، ادامه داد:عشق به فرزند، فقیر و غنی نمیشناسد. چطور میشود گفت چون من نیازمند و غریب هستم فرزندم را رها کنم.
فرزانه درباره این تصور اشتباه که چون ۸ بچه داری چه میشد فرزندت را به آن زوج که بچه نداشتند میدادی؟! درحالی که بشدت عصبانی شده است، گفت:من اگر بچههایم را دوست نداشتم الان صاحب ۸ بچه نبودم، چون فقیر هستم باید بچههایم را بفروشم؟! هرگز این کار را نمیکنم، حتی اگر دنیا را به من بدهند راضی نمیشوم آنها را بفروشم.
از اینکه آن زن و شوهر بچه نداشتند و به این خاطر بچه من را دزدیدند بسیار ناراحتم و وقتی دستگیر شدند و شنیدم زندان افتادهاند برایشان غصه خوردم. کاش آنها هم فرزنددار شوند و من برایشان دعا میکنم.
او گفت: وقتی فهمیدم دخترم نیست خودم را کتک زدم و در این ۱۰ روز خواب و خوراک نداشتم. اسمش فضیله است و دیوانهوار دوستش دارم.
این زن از پلیس آگاهی به خاطر پیدا کردن دخترش تشکر و قدردانی کرد و گفت: هیچ وقت کمک آنها را فراموش نخواهد کرد.
جزئیات نوزادربایی در ساوجبلاغ
سرهنگ حکمتالله شجاعی درباره این خبر گفت: رسیدگی به این پرونده از ۱۰ روز پیش در پی وقوع ربایش نوزاد شیرخوار ۳ ماهه توسط فردی ناشناس با یک پژو ۴۰۵ در روستای «آران» شهرستان ساوجبلاغ در دستور کار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت.
کارآگاهان در بررسیهای اولیه خود و در تحقیقات صورت گرفته از مادر نوزاد شیرخوار متوجه شدند خانوادهای به دلیل نداشتن فرزند با مراجعه به خانه والدین نوزاد، پیشنهاد سرپرستی فرزند آنان را در ازای پرداخت مبلغی دادهاند که با مخالفت خانواده نوزاد ربوده شده مواجه میشوند که همین موضوع ظن مأموران را برمیانگیزد تا نسبت به این موضوع حساس شده و تحقیقات تکمیلی را به مرحله اجرا بگذارند.
مأموران در ادامه با انجام اقدامات تخصصی و پلیسی و سرانجام با ظن قوی نسبت به ربایش طفل شیرخوار توسط این خانواده، بلافاصله وارد عمل شده و با شناسایی محل اختفای رباینده نوزاد در شهرستان نظرآباد و هماهنگی با مقام قضایی به محل اعزام شدند و در یک عملیات غافلگیرانه رباینده نوزاد را دستگیر و به پلیس آگاهی ساوجبلاغ منتقل کردند.
وی با اشاره به بازگشت کودک ۳ ماهه به آغوش خانوادهاش تصریح کرد: متهم انگیزه خود را از ربایش نوزاد شیرخوار نداشتن فرزند در زندگی مشترک عنوان کرد.
منبع: روزنامه ایران
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
۱۰ روز دلهرهآور برای مادری با ربایش نوزادش! بیشتر بخوانید »
زوج جوانی که نوزادشان را از سر ناچاری به مبلغ پایینی فروخته بودند، وقتی پشیمان شدند متوجه شدند خریدار بچه را به خانواده دیگری فروخته است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، زوج جوان که نوزادشان را از سر ناچاری به مبلغ پایینی فروخته بودند، وقتی پشیمان شده و میخواستند دخترک را پس بگیرند، متوجه شدند خریدار نوزاد وی را به خانواده دیگری در ازای یک صد میلیون تومان فروخته است.
چند روز قبل زن و مرد جوانی به پلیس مراجعه کرده و از فروش فرزندشان خبر دادند. زن جوان گفت: بهخاطر مشکلات مالی و وضعیت شغلی همسرم، زمانی که دخترم به دنیا آمد تصمیم گرفتیم او را بفروشیم.
در فضای مجازی آگهی کردیم و چند نفری هم تماس گرفتند، اما درنهایت زوج جوانی که ساکن استان البرز بودند، مدعی شدند که فرزندمان را میخواهند. بعد از چندین تماس، در نهایت با آنها قرار گذاشتیم، اما مبلغی را که برای فروش نوزادم در نظر گرفته بودیم را به ما پرداخت نکردند و مبلغ پرداختی شان خیلی پایینتر بود. با این حال، چون شرایط ما خوب نبود، با همان مبلغ کم موافقت کردیم و بچهام را به آنها دادم. اما پشیمان شدم و میخواستم بچهام را پس بگیرم، با این حال هیچ رد و نشانی از خانواده البرزی ندارم و میخواهم آنها را پیدا کنید.
با شکایت زوج جوان، پروندهای در شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران تشکیل و تحقیقات برای یافتن ردی از نوزاد آغاز شد. در بررسیهای صورت گرفته کارآگاهان پلیس موفق به شناسایی آنها شدند. وقتی زوج جوان مقابل پلیس قرار گرفتند مدعی شدند نوزاد را به زوج دیگری فروختهاند.
زن جوان گفت: بعد از خرید نوزاد دختر در اینستاگرام صفحهای ایجاد کرده و آگهی فروش نوزاد که ستایش نام داشت را منتشر کردیم. یک خانم دکتر هم خواهان خرید بچه شد و ما او را فروختیم.
بهدنبال اطلاعاتی که آنها در اختیار تیم تحقیق قرار دادند، کارآگاهان موفق به شناسایی خانم دکتر شدند. اما زن جوان مدعی شد که بچه را برای خواهرش خریداری کرده است.
با اطلاعاتی که زن جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد، مشخص شد که خواهر خانم دکتر در یکی از شهرستانهای شمال شرقی کشور سکونت دارند. بدین ترتیب زوج جوان به دادسرای امور جنایی پایتخت احضار شدند. در تحقیقات اولیه زوج جوان به خرید نوزاد به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان اعتراف کردند.
پدرخوانده ستایش در تحقیقات گفت: من در یکی از شهرستانهای شمال شرقی کشور کافینت دارم و وضع مالیام خوب است. اما من و همسرم بچهدار نمیشدیم به بهزیستی مراجعه کردیم تا بچهای را به فرزندخواندگی بگیریم، اما به ما گفتند امکان پذیرش فرزندخواندگی ندارید. یک روز در اینستاگرام با آگهی فروش نوزاد به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان روبهرو شدم و تصمیم گرفتیم که بچه را بخرم.
مرد جوان گفت: با شمارهای که داخل صفحه بود تماس گرفتم و زن جوانی تلفنم را پاسخ داد و گفت توانایی بزرگ کردن بچه پنجم را ندارد و شرایط مالی خیلی بدی دارد. من تصور میکردم که ستایش فرزند این خانواده باشد و نمیدانستم که آنها واسطه هستند و بچه را از شخص دیگری خریداری کردهاند.
قرارهایمان را تلفنی گذاشتیم و حتی دوباری هم راهی استان البرز شدیم تا بچه را بگیریم و پول را پرداخت کنیم. اما زن جوان مدعی شد که شوهرش با فروش بچه مخالفت کرده است. تا اینکه زن جوان با ما تماس گرفت و از رضایت شوهرش خبر داد، اما به ما گفت که بچه خریدار دیگری هم دارد و اگر او را میخواهیم باید هر چه زودتر خودمان را برسانیم.
از آنجایی که ما به شهرمان برگشته بودیم از خواهر همسرم خواستم برای تحویل بچه اقدام کند و پول را هم به حساب زن جوان واریز کردیم. ما ۱۰۰ میلیون به حساب او واریز کردیم.
در این یک سال و نیم خیلی به او وابسته شدیم و زندگیمان خیلی خوب و شیرین شده است وقتی ما ستایش را خریدیم بچه مریض بود که او را تحت درمان قرار دادیم و الان خوب شده است. بهدنبال اظهارات زوج جوان، تحقیقات در این رابطه به دستور بازپرس جنایی پایتخت ادامه دارد.
منبع: ایران
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ماجرای نوزادی که دو بار فروخته شد بیشتر بخوانید »