نوید شاهد

کتاب «آدلا هنوز شام نخورده!» منتشر شد

کتاب «آدلا هنوز شام نخورده!» منتشر شد


کتاب «آدلا هنوز شام نخورده!» منتشر شد

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، کتاب «آدلا هنوز شام نخورده!»، به قلم مشترک یاسر سیستانی نژاد و نجمه سعیدی منتشر شد.

 

بر اساس این گزارش، این کتاب با قلمی ساده و روان به بیان خاطراتی طنزآمیز از رزمندگان دوران هشت ساله دفاع مقدس می پردازد.

 

در بخشی از کتاب آمده است:«یک آن با صدای انفجار از جا پریدم؛ آمدم به شکم روی زمین بخوابم نتوانستم. قابلمه توی بغلم بود. پریدم بالا و به پشت روی زمین خوابیدم و قابلمه را روی شکمم گذاشتم. سنگر فرماندهی از خنده منفجر شد. کجا آموزش دیده‌ای؟ وقتی می‌خوابی دستات رو بذار روی گوشات نه دو طرف قابلمه! خجالت کشیده بودم. آرنج دستم را روی زمین گذاشتم و از جا بلند شدم. یک رزمنده تا کمر خم شده بود. دست‌هایش را روی کاسه زانوهایش گذاشته بود و قهقهه می‌زد. رنگش سرخ شده بود وسط قیس‌قیس خنده هایش گفت: قبلا کدوم عملیات بوده‌ای ژنرال؟»

 

گفتنی است کتاب «آدلا هنوز شام نخورده!»، در ۱۱۸ صفحه و با بهای ۱۲۰ هزار تومان به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده است.



منبع خبر

کتاب «آدلا هنوز شام نخورده!» منتشر شد بیشتر بخوانید »

آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت در رویداد ملی قهرمان

آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت + فیلم و عکس


آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت در رویداد ملی قهرمان

به گزارش نوید شاهد، رویداد «قهرمان ملی» ۱۷ امین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و صبح امروز چهارشنبه به میزبانی فرهنگسرای بهمن و با حضور خانواده‌های معظّم شهدا، فعالان فرهنگی و هنرمندان در فرهنگسرای بهمن تهران برگزار و به صورت زنده از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه‌های سیما پخش شد.

همزمان با این رویداد فرهنگی، مراسم‌هایی در ۳۰ استان کشور به صورت متّصل برگزار می‌گردد که در آن‌ها از کتاب‌های مرتبط با قهرمانان جبهه مقاومت تقدیر شد.

در این مراسم تقریظ رهبر معظم انقلاب اسلامی بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» منتشر و از این سه اثر تازه حوزه ایثار و شهادت رونمایی گردید.

در «رویداد ملّی قهرمان» و هفدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در فرهنگسرای بهمن تهران، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «بیست سال و سه روز»، روایت زندگی جوان‌ترین شهید مدافع حرم سیّدمصطفی موسوی، صبح امروز چهارشنبه ۳۰ آبان‌ماه ۱۴۰۳ منتشر شد.

 

آمار بازدید : ۹

 

متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «بیست سال و سه روز»

آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت + فیلم و عکس

به نام خدا
این شرح حال نیز برای امثال من غبطه‌انگیز و حسرت‌زا است. نور این جوان و امثال او چشم امثال مرا خیره می‌کند و ما را متوجّه تاریکی‌هایی که در آن گرفتاریم می‌سازد. آفرین به آن انگیزه‌ی نجات‌بخش که سیدمصطفی‌ها را به چنین اوجی می‌رساند و مرحبا به صبر و توکلی که پدر و مادری را در فقدان چنین فرزندی آرامش می‌بخشد. خدا را سپاس که در دوران چنین انسان‌هایی زندگی می‌کنیم.
خرداد ۱۴۰۳

 

آمار بازدید : ۸

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مجید بربری»
در «رویداد ملّی قهرمان» و هفدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در فرهنگسرای بهمن تهران، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «مجید بربری»، روایت زندگی حُرّ مدافعان حرم شهید مجید قربانخانی منتشر شد.

آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت + فیلم و عکس

متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
اینجا فطرتی پاک را، دلی روشن را، دستی خدمتگزار به ضعیفان را می‌بینیم که رشته‌ئی از انوار خورشید حسینی، آنها را در خط نورانی جهاد و شهادت، به کار می‌اندازد و دارنده‌ی آنها را به اوج می‌رساند. مجید قربانخانی مصداق آیه‌ی: فَمَن یُرد الله ان یهدیه یشرح صدره للإسلام است. او لایق این عروج بوده و دل با صفا و روح با مرام او ظرفیت آن را داشته است.. گوارایش باد و الحقنا الله به انشاالله
تیر ماه ۴۰۲
خانواده‌ی این شهید عزیز را در اینجا از نزدیک زیارت کردم.

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «هواتو دارم»

آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت در رویداد ملی قهرمان
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
این نیز جلوه‌ئی دیگر از رویشهای انقلاب است: جوان دلاوری با عقلانیّت دهه‌ی ۹۰ و احساسات دهه‌ی ۶۰.. مصداق: الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه.. با جهادی در بهترین راه و سرانجامی برترین سرانجام.. هنیئاً لأرباب النعیم نعیمُهم.. معرفت و صبر راوی (همسر شهید) در خور ستایش است.. گرامی و سربلند باد.
۲ تیر ۴۰۲

آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت + فیلم و عکس

 

در ادامه این مراسم سردار سلامی  فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این مراسم در سخنانی عنوان کرد:

خداوند را صمیمانه سپاسگزارم که به همه ما توفیق حضور در جمع خانواده‌های شهید عزیز عنایت کرد.

وی افزود: زندگینامه این سه شهید مورد مطالعه و توجه نایب حضرت ولی عصر قرار گرفته است.

سلامی ادامه داد: شهید عبداللهی محصول تربیت الهی خانواده‌ای است که سال‌هاست می‌شناسم و می‌دانم تربیت شده مسجد بود.

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه شهید قربانخانی مطهر غیرت و جوانمردی است و نشانه مرام صاحبان مروت و مردانگی است، اظهار داشت: این جوان رعنا با آن قامت دل‌انگیز و سیرت پاک، معراج را واقعاً تجربه کرد. وقتی خداوند بر قلب انسان تجلی می‌کند فاصله فرش تا عرش را چشم بر هم زدنی تجربه می‌کند.

وی با بیان اینکه شهید موسوی جوانی خوش سیما، بلندقامت با روحی بلند است و به درجه‌ای رسیده که به همه آرزوهای آینده خود خط بطلان بکشاند و شهادت را بر همه چیز ترجیح دهد، گفت: وقتی خانواده‌ای تک‌پسر دارد، بدرقه آن برای جهاد و شهادت و رضایت به رضای الهی اوج تسلیم انسان در برابر خداست و این هنر اصلی مادران، پدران، فرزندان و همسران شهید است.

از دست دادن چنین جوانانی ایثار حقیقی است و درود خدا بر در مادرانی که آماده‌اند برای حفظ اسلام، فرزندانشان را به معرکه عاشورا اعزام کنند. اینها محصول چشمه‌ساری از فضیلت‌ها است که بر پیکره جامعه روحیه جهاد را جاری می‌کند و یک امام و پیشوای بزرگ که از حکمت‌های الهی الهام گرفته است.

 

آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت در رویداد ملی قهرمان

سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صبح امروز در سخنانی گفت: جریان عرفان و معنویت دفاع مقدس و مقاومت، عرفان جامعه گرا و ادامه دهنده راه امام علی (ع) است.

سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در این مراسم با اشاره به انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب بر ۷۰ اثر در سال‌های اخیر با تأکید بر اینکه تداوم و استمرار انتشار تقریظ‌ها بیش از حد معرفی یک اثر و نویسنده اهمیت پیدا می‌کند، گفت: وقتی ملاحظه می‌کنیم که نزدیک به ۷۰ اثر را ایشان تقریظ نوشته و منتشر کرده‌اند، طبیعتاً در محدوده صرفا معرفی یک اثر نباید این مسیر را خلاصه و محدود کرد.

وی با بیان اینکه با تحلیل محتوای تقریظ‌های رهبر انقلاب بر آثار می‌توان تشخیص داد که ایشان از این تقریظ‌ها چه اهدافی دارند و چطور می‌شود به این مسیر نگاه کرد و نگریست؛ افزود: نکته اول که بسیار مهم است، این است که در ادبیات جهاد، دفاع و مقاوت، بُعدی از سیر و سلوک را می‌بینیم که متفاوت و متمایز است از پاره‌ای از روش‌های سیر و سلوکی. در تاریخ عرفان و معنویت در جهان و از جمله در اسلام، عرفان‌ها و معنویت‌های جامعه‌گریز داشتیم، عرفان‌ها و معنویت‌های سیاست‌گریز داشتیم، اما جریان عرفان و معنویتی که در دفاع مقدس و در فضای مقاومت بروز و ظهور پیدا کرد و دیده می‌شود، عرفان و سلوک جامعه‌گراست و ادامه‌دهنده راه امام علی(ع) و یاران اوست؛ عابدان شب و شیران روز.

به گفته وزیر فرهنگ؛ بخشی از توجه رهبر انقلاب به این خاطرات و نوشته‌های ارزشمند نشان دهنده قصد ایشان در ترویج یک سیر و سلوک معنوی است که موتور یک تمدن‌سازی است، عرفان و معنویتی که با جامعه و سیاست پیوند دارد و موتور تحرک است نه خاکستر خاموش کننده آتش‌ها. تقریظ‌هایی که ایشان بر وجوه معنوی و سلوکی این عزیزان شهید در نوشته‌های مختلف زده‌اند، از این منظر قابل توجه است.

صالحی با اشاره به تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاییز آمد» اضافه کرد: برخی از تعابیر ایشان کاملاً می‌تواند معنابخش باشد که به این آثار از چه منظری می‌توان نگاه داشت. یکی از وجوهی که رهبر انقلاب در تقریظی که بر این ۷۰ کتاب نوشته‌اند، این است که جامعه دینی، انقلابی و معنوی ایران عزیز نیازمند به شناخت از یک سیر و سلوک ویژه است، سیر و سلوکی که هم باید باشد چون موتور تعالی است و هم نوع خاصی از سیر و سلوک را ترسیم می‌کند.

انتهای گزارش

 



منبع خبر

آئین رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر ۳ کتاب حوزه ایثار و شهادت + فیلم و عکس بیشتر بخوانید »

«چاه سرخ» به بازار کتاب رسید

«چاه سرخ» به بازار کتاب رسید


«چاه سرخ» به بازار کتاب رسید

به گزارش نوید شاهد به نقل از روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، این رمان که برگزیده بخش رمان دومین جایزه ملی «داستان حماسی» است، لحظات دردناک و حماسی نبرد ملی میهنی «چالدران» را برای مخاطب روایت می‌کند.

 

نبرد چالدران نخستین نبرد شاه اسماعیل (دولت صفوی) با سلطان سلیم عثمانی در ۳۱ مرداد سال ۸۹۳ شمسی بود که در نزدیکی شهر خوی در دشت چالدران اتفاق افتاد. وقایع رمان در سه منطقه اردبیل، تبریز و دشت چالدران می‌گذرد و سایه روشنی از نبردها و زندگی شاه اسماعیل صفوی را به تصویر کشیده است. شخصیت اصلی و محوری داستان دختری به نام «زلیخاست» که محافظ همسر شاه اسماعیل (تاجلی بیگم) است و با او در جنگ‌ها و نبردها شرکت می‌کند.

 

به گفته مهدوی، رمان در بستر واقعه‌ای تاریخی که حاصل چهار سال پژوهش و مطالعه او در حوزه تاریخ بوده، نوشته شده اما نویسنده با خلق شخصیت‌های تخیلی داستان تازه‌ای را برای بازگو کردن تاریخ آفریده است.

 

در بخشی از کتاب می‌خوانیم :«نیزه‌ام را دادم جای عصا زیر بغلش گرفت. لنگ زد و جلوتر رفت. آرام قدم برداشتم. از آن من نبود؛ فاصله چند قدمی‌ام را با او نگه داشتم و نخواستم شانه به شانه‌اش بروم و صدای نفسش را بشنوم و جانم گُر بگیرد!»

 

گفتنی است «چاه سرخ» با شمارگان ۳۰۰ نسخه، در ۲۰۸ صفحه در دسترس علاقمندان کتاب است.

انتهای پیام/



منبع خبر

«چاه سرخ» به بازار کتاب رسید بیشتر بخوانید »

فرماندهی که به گفته پدرش هِر را از بِر تشخیص نمی داد!

«دلاور بی‌ترمز» روایتی از رشادت‌های نوجوانی در دل جنگ است


 

فرماندهی که به گفته پدرش هِر را از بِر تشخیص نمی داد!

به گزارش خبرنگار نوید شاهد در هیاهوی پر طمطراق جنگِ هشت ساله، گاه پس از سال ها، زوایایی ناگفته که تا کنون رُخ پنهان کرده بود، آشکار می شود که آدمی را به حیرت وامی دارد. “دلاور بی ترمز” روایت داستانی جانباز رمضان جرجانی، عنوان کتابی است که به تازگی از سوی نشر شاهد منتشر شده است؛ به همین بهانه با رحیمه جمال، نویسنده این اثر که در تازه ترین کتاب خود، حرف هایی تازه از شهدای زنده را قلم زده، به گفت و گو نشسته ایم که از نظرتان می گذرد:

 

جرقه نخستی که باعث شد دست به تدوین و نوشتن این کتاب بزنید چه بود و به دنبال چه هدف و انگیزه ای بودید؟

این کتاب درباره رزمندگان شرق استان گلستان، روستای سرخنکلاته و اطراف است که متاسفانه ایثارگران این مناطق کمتر شناخته شده اند در حالی که داستان های بسیار جذاب و جالب از دوران جنگ تحمیلی برای شنیدن دارند.

اغلب این رزمندگان نوجوان های کم سن و سال ۱۳ ساله و بیشتر بودند که به دلیل سن پایین، خانواده های آنها اجازه حضور در جبهه ها را به ایشان نمی داده و معتقد بودند کاری از این بچه ها ساخته نیست و اتفاقا در سنی هستند که هنوز نیاز به مراقبت دارند. اما اگر پای صحبت های این یادگارهای دوران دفاع مقدس بنشینیم، با شنیدن روایت های عجیب و غریب و جذاب، متوجه می شویم آنها نه تنها به خانواده های خود، خلاف این باور را ثابت کردند، بلکه درک و شعور وفهمی بسیار بالاتر از سن خود داشتند.

دلاور بی ترمز آلبومی از خاطرات ناب رزمنده و جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس رمضان جرجانی

گفتید که استان گلستان به ویژه روستاهای اطراف آن رزمنده هایی را دل خود جای داده که در آن دوران نوجوان بودند. مشخصا روایت این کتاب را به رزمنده “رمضان جرجانی” اختصاص داده اید. با توجه به اینکه گفتید خانواده ها در آن زمان اعتماد چندانی نسبت به اعزام فرزندهای نوجوان خود به جبهه نداشتند، درباره نحوه حضور این جانباز در مناطق جنگی توضیح بفرمایید.

بله؛ یکی از همین نوجوان ها که در واقع با گذشتن از سدهای پیش رو و مشکلات فراوان به خصوص خانواده، که اجازه حضور در جبهه را به او نمی دادند و بالاخره موفق به فرار از خانه می شود، جانباز “رمضان جرجانی” است که در سن پایین فرماندهی گروهان در کربلای ۴ را بر عهده داشته است.

آنچه که برای من در گفت و گو با جانباز رمضانی و تعدادی از همرزمان او که اتفاقا آنها هم در دوران جنگ تحمیلی نوجوان و کم سن بودند، بسیار عجیب و شگفت انگیز بود، شجاعت بی پروای آنها بود. به راستی انسان وقتی روایت قهرمانی آنها را می شنود، شگفت زده شده و باور نمی کند که یک نوجوان تا چه حد می تواند عاشق دفاع از وطن خود باشد که بی مهابا به دل دشمن بزند. او به حدی عاشق دفاع از کشور بود که حتی برای دیدن خانواده اش به مرخصی نمی رفت تا جایی که به گفته خودش، همرزمانش گمان می کردند اصلا او خانواده ای ندارد!

او  کارهای بزرگی در جنگ انجام داد اما وقتی می خواست به جبهه برود، همان طور که گفتم پدرش به او اعتماد نداشت یعنی باور نداشت یک نوجوان کم سن و سال، که به اعتقاد او دست و چپ راستش را از هم تشخیص نمی دهد، اینچنین بتواند شجاعانه بجنگد و حتی تا رسیدن به مقام فرماندهی پیش برود. این پسر کوچک جنگ، خیلی دوست داشت به خانواده به خصوص پدر، ثابت کند که نگاه به جثه نحیف و سن کم او نکند، برای همین با کارهای بزرگی که انجام داد، نشان داد که او و هم سن و سال هایش که رزمنده بودند، خیلی زودتر از موعد، مرد شده اند!

این جامانده دوران دفاع مقدس، با حضور در کردستان نیز توانست فرماندهی گروهان را بر عهده بگیرد و گروه “ضربت” را که رزمنده های آن نیز اغلب نوجوان ها کم سن و سال بودند، را تشکیل داده و مانند فیلم ها باعث شدند اتفاقات عجیب و هیجان انگیز در منطقه رقم بخورد؛ منطقه ای که در آن ضد انقلاب و کومله و دموکرات، قتل و جنایت می کردند اما می بینم این نوجوان ها و بچه های ناشناخته، با رهبری رمضان جرجانی به دلاوری هایی دست می زنند که در قاموس کلمات نمی گنجد.

چه شد که به سراغ استان گلستان و روستاهای اطراف آن رفتید؟

روستاهای بسیاری در اطراف استان گلستان وجود دارد که برخی از آنها هم دور افتاده است. با توجه به این که من اهل استان گلستان هستم، گفتم از همین محل زندگی خود شروع کنم و تا حد توان به معرفی و شناسایی رزمنده های به جامانده بپردازم. با کمک بنیاد شهید و امور ایثارگران و همچنین شرکت در نشست های “نسل ماندگار” که در کتابخانه عمومی میرداماد و با حضور ایثارگران تشکیل می شد، توانستم بسیاری از این رزمنده ها را بشناسم و پای صحبت ها و ناگفته ای جذاب آن ها بنشینم و در حد توان گفته های آنها را جمع آوری و تدوین کنم.

باید بگویم قدم به قدم استان گلستان رزمنده و جانباز است که متاسفانه ناشناخته مانده اند و کسی نیست پای صحبت های آنها بشیند و رشادت هایشان را با هنر خود به رشته تحریر درآورد یا با ساخت فیلم و هر اثر هنری دیگر، به تصویر کشد. رشادت هایی که حتی نمی توان در داستان های خارجی دید و خواند. رمان های می توان از این رزمنده ها نوشت که این نوشتارها، به طور حقیقی ادبیات ما را غنی خواهد کرد.

 

نام کتاب را “دلاوربی ترمز” گذاشته اید. دلیل انتخاب این عنوان چیست؟

زمانی که جنگ شروع شد، نیروهای مردمی با پشتوانه ارتش و سپاه پاسدارن به کمک آنها شتافتند و برای کشور خود جنگیدند که اگر این رشادت ها و کمک ها نبود، چه بسا به پیروزی نمی رسیدیم. در تحقیقات و گفتگوهایی که میان تعدادی از رزمنده های روستاهای استان گلستان انجام داد، به یک نقطه مشترک میان آنها رسیدم:”بی ترمز بودن”؛ به گونه ای که وقتی جنگ شروع شد، نوجوان های این خطه بی محابا دل به دریا زدند و کسی نمی توانست جلوی آنها را بگیرد و یکی یکی سدهای سر راه خود را برمی داشتند و پنهانی خود را به منطقه می رساندند. هر چند خانواده های آن ها ناراحت بودند و غصه می خوردند که ای وای بچه های ما، کوچک اند و “هِر را از بِر” تشخیص نمی دهند اما نوجوان های رزمنده ثابت کردند که خیلی مردتر از این حرف ها هستند و خطر را به جان خریدند و جنگیدند و تا فرماندهی نیز پیش رفتند. یکی از همین رزمنده ها رمضان بود که بی ترمز، بی اعتمادی خانواده اش را پشت سر گذاشت و توجهی به این موضوع نکرد و توانست به پدرش ثابت کند که این پسر کوچک می تواند حتی تا فرماندهی گروهان پیش رود.

 

چه مدت زمانی طول کشید که مطالب مورد نظرتان را جمع آوری کرده و کتاب را تدوین کنید؟ به نظر شما آیا این کتاب تفاوتی با سایر آثار مکتوب دارد؟

تدوین این کتاب که مصاحبه محور است، حدود یک سال طول کشید. نثر آن ساده و با چاشنی طنز همراه است. سعی کردم بر عکس کتاب های دیگر که تِم مقدس مآبانه داشته و گویی با واقعیت فاصله دارد و تنها می خواهد انسان هایی را در جنگ نشان دهد که با بقیه تفاوت داشتند، زاویه ای دیگر از رفتار و زندگی و منش این افراد را به دست قلم بسپارم.  در این اثر تلاش شده تا شیطنت های رزمنده ها که آنها هم مانند ما یک انسان معمولی بودند و رفتارهایی معمولی توأم با شوخی و جدی داشتند، را به رشته تحریر درآورم.

انتهای پیام/ع



منبع خبر

«دلاور بی‌ترمز» روایتی از رشادت‌های نوجوانی در دل جنگ است بیشتر بخوانید »

منجی کردستان...

نگاهي به زندگي سردار سرلشكر شهيد محمود كاوه/ منجی کردستان


 
منجی کردستان...
 
 

نوید شاهد:در نخستين روز از خردادماه سال ۱۳۴۰ پسري به دنيا آمد كه نامش را محمود گذاشتند. اين فرزند آينده دار، سردار سرلشكر شهيد كاوه بود كه بعدها در بين رزمندگان اسام به «حاج محمود » شهرت يافت و نامش لرزه بر اندام دشمن انداخت. امروز نيز به فرموده مقام معظم رهبري «يكي از شهداي عزيزي است كه هر كدام از آن ها حقيقتاً ستاره درخشاني در تاريخ و در آسمان معارف اين ملت محسوب مي شوند. »

خانواده اش مذهبي و اهل مشهد مقدس بودند. پدرش حاج محمد كاوه از كسبه خوشنام و متعهد اين شهر به شمار مي رفت و مادرش حاجيه خانم ماه نساء محسني نيا بانويي مؤمنه و پرهيزگار بود كه در تربيت فرزنداني باايمان و آتيه دار نهايت سعي و همت خود را به خرج دادند. حاج محمد كاوه در دوران اختناق شديد رژيم ستم شاهي، ارتباطي تنگاتنگ و معاشرتي پُربار با روحانيون مبارز شهر، از جمله حضرت آيت الله خامنه اي و همچنين شهيدان معززي چون حجج اسلام هاشمي نژاد و كامياب داشت.

محمود نيز كه از همان سنين كم با پدرش در مجالس و محافل مذهبي شركت مي كرد و با مكتب اهل بيت عليهم السلام مأنوس بود، به همراه پدرش محضر علماي اعام را درك مي كرد؛ از جمله از همان سنين، شيفته سيره، رفتار، منش و آموزه هاي والاي مقام معظم رهبري و شهيد هاشمي نژاد شد و از طريق رهنمودهاي اين بزرگواران با پيام نهضت بزرگ حضرت امام خميني(ره) آشنا گرديد و در صفوف پرافتخار مبارزين انقلاب اسلامي قرار گرفت.

از وقتي كه محمود تحصيلات ابتدايي خود را به پايان رساند، با راهنمايي پدر به فراگيري علوم ديني و حوزوي پرداخت. اما چندي بعد با توصيه حضرت آيت الله خامنه اي كه فرمودند بهتر است محمود ابتدا دروس كلاسيك را به اتمام برساند و سپس به دروس حوزوي بپردازد از سال ۱۳۵۲ در يك مدرسة راهنمايي ثبت نام و تحصيل در اين مقطع را شروع كرد و كماكان با شركت در جلسات مذهبي تفكر مبارزاتي در او شكل گرفت. سال ۱۳۵۵ به تحصيل در مقطع متوسطه در دبيرستان خوش نيت مشغول شد. در اين زمان، محمود به جواني فعال، مذهبي و پرشور و بانشاط بدل شد كه خود مشوق و آشناگر بسياري از هم نسلان و حتي افرادي با سنين بالاتر، با فلسفه انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني(ره) بود. او كماكان از محضر اساتيدي چون حضرت آيت الله خامنه اي استفاده هاي فراواني ميبرد. نتيجة فعاليت هاي محمود در مساجد جوادالائمه و امام حسن مجتبي عليهم الصلوه و السلام در محيط دبيرستان نيز ديده و به سرعت در محيط درسي به عنوان محور مبارزه شناخته شد. سال ۱۳۵۶ با تحصيل در حوزة علميه، آرزوي ديرينه پدرش را برآورده كرد. چندي بعد نيز با شروع تظاهرات و سيل خروشان قيام مردمي و ديني، فعالانه در راهپيمايي ها شركت جست. در تظاهرات ها و درگيري هاي زمان انقلاب حضور فعالي پيدا كرد و همچنان در پخش جديدترين اعلاميه ها و نوارهاي سخنراني حضرت امام(ره) نيز سهيم بود.

 

منجی کردستان...

 

با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ ، محمود نيز همچون ديگر صاحب دلان، به تحقق رؤياي ديرينه تشكيل حكومت اسلامي و معنوي و برقراري نظام مقدس جمهوري اسلامي لبخند زد. اما كار اصلي تازه شروع شده و آن چيزي نبود جز حفظ دستاوردهاي انقلاب و نظام نوپاي برآمده از دل نهضت، كه با اهداي خون هاي زيادي به ثمر نشسته و همچنان محتاج پاسداري و جان فشاني بود. در نخستين حركت، محمود در بدو تأسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت در اين نهاد صددرصد مردمي و خودجوش در خطه خراسان در آمد و از همان آغاز، توانمندي هاي بالاي خود را به رخ همگنان و ياران كشيد و د لها و چشم ها را به آينده درخشان خويش اميدوار ساخت. او به عنوان مربي در پادگان آموزش نظامي سرداد ور مشهد مقدس مشغول به خدمت شد و به آموزش نظامي برادران سپاهي و بسيجي پرداخت. چندي بعد خود نيز جهت تكميل و گذراندن دوره هاي مختلف چريكي و رزمي به تهران آمد. سپس با عزيمت به جماران، طي يك مأموريت دست كم شش ماهه، سرپرستي گروه حفاظت از بيت حضرت امام خميني(ره) را كه كعبه آمال مستضعفان و حق طلبان جهان بود بر عهده گرفت. در نخستين فراخوان حضرت امام مبني بر حضور نيروهاي انقلاب در كردستان به پاوه شتافت. در ادامه و با تداوم توطئه هاي عوامل استكبار عليه نظام مردمي و اسلامي مان پاي در وادي مَردآزماي دفاع مقدس نهاد. باشروع جنگ، ابتدا به جبهه هاي جنوب گسيل شد ولي اندكي بعد به علت نياز شديد پادگاني در شهر مادري اش به وجود يك مربي توانمند آموزشي، ترجيح داد به مشهد مقدس بازگردد و فعاليت هاي خود را اينگونه ادامه دهد. به رغم ميل باطني مسئول و فرماندهش دوست داشت كه به كردستان عزيمت كند. روح بي قرار محمود، مهارشدني نبود. او به راستي اهل پرواز بود و اين بار خطه غرب ميهن عزيزمان را براي پريدن انتخاب كرد. در كردستان نيز شايستگي هايش را از همان ابتدا به همگان نشان داد. در گام نخست، جهت آزادسازي شهر بوكان فرمانده گروهي دوازده نفره شد و اين نقطه را از لوث وجود دشمن پاك كرد.

چندي بعد به فرماندهي عمليات سپاه سقز منصوب شد و طي يك شبانه روز، منطقة مرزي بسطام را از سيطره نفوذ ضدانقلاب بيرون آورد. شهيد كاوه و هم رزمانش در اندك زمان، به قدري عرصه را بر ضدانقلاب تنگ كردند، كه دشمن براي زنده يا كشته اين سردار دلاور، جايزه تعيين كرد. اين جايزه تا پايان حيات دنيوي شهيد كاوه، روندي فزاينده و تصاعدي به خود گرفت، به صورتي كه آخرين رقم، تفاوتي چشمگير با مبلغ تعيين شده اوليه داشت.

باري، در ۱۳۶۰ شهيد كاوه به فرماندهي گروهان اسكورت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سقز، در ادامه به فرماندهي عمليات اين مركز و سپس به قائم مقامي فرمانده سپاه همين شهر انتخاب شد. خوشبختانه حضور شجاعانه و چشمگير اعضاي سپاه و ديگر نيروهاي مردمي و انقلابي در محورهاي مختلف كردستان، باعث انسجام روزافزون رزمندگان اسام شد. هم زمان با اجراي علميات هاي مختلف و تشكيل تيپ ويژة شهدا به فرماندهي شهيد ناصر كاظمي، شهيد كاوه هم به عنوان فرمانده عمليات تيپ انتخاب شد. فعاليت هاي شبانه روزي اين تيپ باعث شد تا ضدانقلاب آخرين اميدهاي خود را نيز بربادرفته ببيند.

كارنامه عملي و رزمي شهيد كاوه در كردستان شامل گنجينه اي است پربار و ماندگار. ايشان عمليات هاي متعددي را فرماندهي كرد كه با اجراي هر يك از آ نها بسياري از مناطق تحت تصرف ضدانقلاب، از لوث وجود دشمن آزاد و دوباره به سرزمين پهناور اسلامي مان ضميمه شدند. با شهادت فرماندهان ناصر كاظمي، گنجي زاده و محمد بروجردي، در خردادماه ۱۳۶۲ سردار محمود كاوه رسماً به فرماندهي تيپ ويژه شهدا منصوب شد. پس از آن، باز هم شهيد كاوه با درايت و ذكاوت مثال زدني اش در فرماندهي عمليات هاي برون مرزي والفجر ۲ و ۳ و ۴ توانست به توفيقاتي درخور نائل شود. موفقيت ها و انجام عمليات خارق العاده توسط رزمندگان اسلام تحت فرماندهي كاوه باعث شد تا اين تيپ به «لشكر ويژه » ارتقا يابد. همه اين موفقيت ها در شرايطي حاصل شد كه كاوه، جوان برومند و رعناي انقلاب و نظام، بسيار كم سن و سال بود و اين همه درايت، بردباري، مقاومت، شجاعت، كارداني و… دوستان را شگفت زده و اميدوار و دشمنان را مأيوس ساخته بود.

شهيد كاوه مصداق بارز آيه شريفه «اشداء علي الكفار رحماء بينهم » بود، بدين معنا كه هر قدر در مقابل ضدانقلاب سازش ناپذير و جسور بود ولي در عين حال با نيروهاي تحت امرش، برخوردي متواضعانه و صميمانه داشت. ساده زيستي، ولايت مداري، اطاعت پذيري، بي باكي و هوش و استعدادش، بر همگان آشكار بود. اهل ورزش بود. چابكي در عمليات ها هم نتيجة ورزش كردنش بود. هميشه در هنگام رزم، در پيشاني نيروها حركت ميكرد و هر خطري را به جان و دل مي خريد. همواره و در هر شرايطي حتي هنگام رفتن به مرخصي هاي محدود و كوتاه مدتش نگران نيروهاي خود بود و آ نها را امانت الهي مي دانست كه مي بايست در سختترين شرايط نيز مراقب سلامتي شان باشد.

خود را با رده پايين ترين نير وهاي لشكر برابر ميدانست. وقتي وارد سالن غذاخوري مي شد، بقيه با تكريم و احترام، راه را براي او باز مي كردند ولي با اصرار در نوبت ميايستاد و از طريق صف، جيره غذايي اش را دريافت مي كرد. او از هر نظر، فرماندهي نمونه و كارآمد بود.

با ايجاد آرامش در كردستان تلاش خود را معطوف مبارزه با ارتش عراق كرد و قهرمانانه صحنه عمليات هاي بدر، قادر، والفجر ۹ و كربلاي ۲ را آفريد. در طول دوران جنگ بارها مجروح شد. مثلاً سال ۱۳۶۱ در عمليات پاكسازي منطقة محمدشاه مهاباد بدنش از ناحية شكم جراحت برداشت. چند بار ديگر هم در عمليات ها مجروح شده بود ولي هميشه قبل از بهبود، دوباره به منطقه برميگشت. سرانجام پس از شصت و نه ماه حضور مداوم و مؤثر در جبهه در يازدهم شهريورماه ۱۳۶۵ در سن بيست و پنج سالگي هنگامي كه در تصرف ارتفاعات ۲۵۱۹ پيشاپيش رزمندگان اسلام در حركت بود بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. در بخشي از وصيتنامه اين شهيد عزيز آمده است: «اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه به مسلمان هاي جهان خدشه وارد شده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شود بدانيد آ نها پيروز شده اند. » از اين سردار شجاع يك فرزند به نام زهرا به يادگار مانده است. روحش شاد و راهش پررهرو باد.

 

منبع: ماهنامه شاهد یاران شماره ۱۰۵ صفحه ۴

 

در این زمینه بخوانید:

زندگی نامه شهید کاوه از زبان خودش / صوت


کاوه راهنمای ما بود…



منبع خبر

نگاهي به زندگي سردار سرلشكر شهيد محمود كاوه/ منجی کردستان بیشتر بخوانید »