نویسندگی

مثنوی در آمریکا بیشتر از شکسپیر خواننده دارد/ دهه ۶۰ بهترین دهه کتاب کودک

مثنوی در آمریکا بیشتر از شکسپیر خواننده دارد/ دهه ۶۰ بهترین دهه کتاب کودک


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «حسین فتاحی» نویسنده پیشکسوت عصر روز گذشته (دوشنبه) در نشست «مِهمان» از سلسله نشست‌های تخصصی دیدار با چهره‌های ماندگار داستان ایرانی در سالن صفارزاده حوزه هنری به ذکر خاطرات خود پیرامون نوشتن پرداخت و با بیان اینکه ادبیات زبان برتر است، اظهار داشت: پدر من شخصیتی اهل منبر و خطابه بود، اما هیچ‎گاه مستقیم کسی را نصیحت نمی‌کرد بلکه همواره بالای منبر با اشاره حکایت می‌گفت، لذا اگر بخواهیم حرف‌مان تأثیرگذار باشد باید از یک زبان برتر بهره بگیریم بخاطر همین پدرم به مناسبت‌های مختلف به من تذکر‌هایی غیرمستقیم می‌داد.

وی با تأکید براینکه زبان تصویری و نمادین از اولین مفاهیمی بوده است که فراگرفته‌ام، گفت: دهه ۸۰ وارد نگارش داستان‌های تاریخی شدم چراکه می‌دیدم خانواده‌ها دوست دارند برای فرزندانشان از پیامبران و معصومین کتاب بخوانند، اما چیز مناسبی که نثر روان داشته باشند وجود نداشت و به همین دلیل نگارش مجموعه ۱۴ معصوم را شروع کردم.

این نویسنده پیشکسوت به تشریح روند نگارش آثار ادبی مربوط به معصومین و ائمه علیهم السلام پرداخت و با بیان اینکه برای نگارش داستان از امیرالمومنین و پیامبر (ص) حدود ۵۰۰ داستان را برای مخاطب نوجوان که پیام متناسب سن آن‌ها داشته باشد را جداسازی کردم و سپس داستان‌هایی از آن‌ها انتخاب کردم، گفت: نگارش این کتاب‌ها شروعی شد تا ناشران به حوزه پیامبران و امامان ورود داشته باشند.

فتاحی محدودیت نقاشی تصاویر از ائمه را یک چالش برای کتاب کودک و نوجوان دانست و ادامه داد: اینکه ما همواره نمی‌توانیم از چهره ائمه در کتاب‌های کودک و نوجوان تصویر داشته باشیم یک مشکل خیلی جدی بود، ولی تصویرگر‌هایی آمدند و با ایجاد خلاقیت مدلی ایجاد کردند تا فضا برای ما لطیف شود و از پرده‌ها و نقاشی‌های قدیمی در تصویرگری‌ها بهره گرفتند. من بعد از مدتی داستان پیامبران را انجام دادم و در این زمینه ۲۶ پیامبر را کار کردم و سعی شد جنبه باورپذیری و ساده بودن متن را مدنظر داشته باشم.

وی به نگارش مجموعه «پیامبران و قصه‌هایشان» در ۲۶ قسمت اشاره کرد و با تأکید براینکه این کار تصویرگری خوبی داشت، خاطرنشان کرد: ما در سخنرانی‌های مذهبی پیامبر (ص) را الگو می‌دانیم، اما این موضوع در یک کلام کلی است و من سعی کردم با حکایت‌ها و قصه‌ها نمونه‌هایی از این الگو‌ها را برای مخاطب ارائه کنم لذا در داستان‌ها چیز‌هایی را انتخاب کردم که با زندگی جاری انطباق داشته باشند، اما معتقدم نوشتن از پیامبران و معصومین علیهم السلام سخت‌تر از قصه‌های معمولی است، چون دارای ابعاد مختلف است.

این نویسنده در ادامه به تشریح فضای سیاسی دوران دانشجویی خود که هم‌عصر با دوره پیروزی انقلاب اسلامی بود پرداخت و با بیان اینکه سال ۵۴ برای دانشگاه تهران ثبت‌نام کردم که فضا خیلی بسته بود، اما دانشجو‌ها فعالیت گسترده داشتند، اظهار داشت: اکثر دانشگاه‌ها دو کتابخانه داشتتد که یک کتابخانه تخصصی و کتابخانه دیگر دانشجویی بود. من در همین مسیر با دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و کتابخانه آن آشنا شدم که مقدمات مطالعه کتاب‌هایی ممنوعه و کم‌یاب برای من شد.

فتاحی نمونه‌هایی از ابتکارات دوران دانشجویی در جهت مطالعه کتاب‌های کمیاب را تشریح کرد و با اشاره به خاطرات خود از تدریس ریاضی برای دانش‌آموزان مقطع اول و دوم دبیرستان گفت: سال ۵۹ مساجد و دانشگاه‌ها خیلی شلوغ بود و شاهد بودم بچه‌ها مخفیانه چیز‌هایی رد و بدل می‌کنند و من آن زمان داستان «کودک، سرباز و دریا» را می‌خواندم و متوجه شدم رفتار شخصیت‌های این داستان چقدر به شرایط آن دوران و رفتار آدم‌ها نزدیک است و در ادامه من داستان «مدرسه انقلاب» را با ایده بچه‌هایی که فعالیت می‌کردند، نوشتم.

وی به روند آشنایی خود با حوزه هنری در سال‌های ابتدایی انقلاب و آشنایی با مرحوم امیرحسین فردی اشاره کرد و گفت: مرحوم فردی پس از انتشار یک داستان از من، رسماً از من برای همکاری در کیهان بچه‌ها دعوت کرد درحالی که من در یک شرکت روغن نباتی حسابرس بودم.

این نویسنده در تشریح وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در گذشته، اظهار داشت: مجلات در چهار دهه گذشته به شدت مملو از مطالب ترجمه بود و در سال‌هایی که ما در مجله فعالیت داشتیم در فضای سال‌های ۶۱ به شدت کمبود مطلب داشتیم و من قصه‌های علمی عموحسین را نوشتم که بهترین قصه‌های علمی آن ایام بود.

فتاحی به تلاش برای نوآوری، سنت‌شکنی و پرداختن به مسائل جدی در ادبیات کودک و نوجوان اشاره و تأکید کرد: بدون تردید دهه ۶۰ بهترین دهه کتاب کودک شد چراکه نویسندگان مهمی در آن ایام فعالیت داشتند و امیرحسین فردی در این زمینه نقش زیادی داشت چراکه همواره به نویسندگان اعتماد می‌کرد.

وی درباره تأثیرپذیری داستان و ادبیات کلاسیک از ادبیات کهن ایرانی گفت: بعد از پیروزی انقلاب که مجلات از دست افراد قدیمی به دست افرادی همچون امیرحسین فردی افتاده بود که بلافاصله جنگ شکل گرفت، بسیاری فکر می‌کردند یکی از راه‌هایی که می‌توانند به کشور خدمت کنند، از طریق ادبیات است، اما در ۱۰ سال ابتدایی انقلاب کسی توجهی برای پرداختن به ریشه‌های ادبی و شاهنامه و مثنوی نداشت و تمام کار‌ها در راستای پاسخ به نیاز‌های جامعه بود و نویسندگان زیادی در این باره نوشتند و بهترین قصه‌های جنگ نیز مربوط به همین دوران بود.

این نویسنده با تأکید براینکه هنوز توجه چندانی به ادبیات کهن و ریشه‌های ادبی نشده است، تصریح کرد: ما در پیشینه خودمان شاهنامه را داریم که عظیم‌ترین تراژدی را در ادبیات جهان دارد و ما هنوز نتوانسته‌ایم به این ریشه برگردیم و هنوز در داستان نتوانسته‌ایم حتی یک اثر تقلیدی همچون شاهنامه یا قصه فلسفی مثل قصه‌های مولوی و یا قصه‌ای تخیلی مثل هزار و یک شب بنویسیم.

فتاحی با بیان اینکه نویسندگان ما در ادبیات شخصیتی که جایگاه بزرگ‌تری و راهنمایی هنری داشته باشد، نداشته‌اند، گفت: ما نیازمند کسی بودیم که بتواند توجه به ریشه‌های کهن را تذکر دهد درحالی که چنین شخصیتی نداشته‌ایم هرچند شخصیتی همانند مرحوم فردی در این راستا یک مدیر خوب بود، اما هنوز هم دیر نشده است و باید مراکزی که متولی هستند پیشینه‌های ادبی ما را به نویسندگان متذکر شوند. من شنیده‌ام قصه‌های مثنوی در آمریکا بیشتر از قصه‌های شکسپیر خواننده دارد و این در شرایطی است که هنوز قصه‌ی خوبی که در زمینه کودک و نوجوان نوشته شده باشد که ما را به ریشه‌هایمان پیوند دهد، نداریم.

وی با تأکید براینکه در دورانی عشق در داستان ممنوع بوده است، خاطرنشان کرد: عشق به میهن شامل عشق به سرزمین و مردم آن است، لذا نباید ایران را جدای از امیرکبیر، حافظ و سعدی و شهیدان آن معنا کنیم. به‌نظرم سرزمین و میهن جدای از زبان فارسی و بزرگان علم و ادب آن و کسانی که در دفاع از این آب و خاک بزرگ شده‌اند، نیست.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مثنوی در آمریکا بیشتر از شکسپیر خواننده دارد/ دهه ۶۰ بهترین دهه کتاب کودک بیشتر بخوانید »

فراخوان دریافت آثار نویسندگان نوقلم در حوزه ایثار و شهادت

فراخوان دریافت آثار نویسندگان نوقلم در حوزه ایثار و شهادت


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از ایلام، نخستین فراخوان دریافت آثار نویسندگان نوقلم در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به همت معاونت فرهنگی و آموزشی و اداره اسناد، انتشارات و هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و با هدف آشنایی با نویسندگان نوقلم و ایجاد انگیزه جهت تولید آثار فاخر و ارزشمند برگزار می‌شود.

شرایط عمومی شرکت کنندگان:

۱- شرکت کنندگان، ۱۵ الی ۵۵ سال از شهرستان‌های استان ایلام.
۲- آثار ارایه شده باید دارای ارزش ادبی و هنری باشد.
۳- آخرین مهلت ارسال  ۲۵خرداد ۱۴۰۱
۴- تکمیل و ارسال فرم اطلاعات فردی و سوابق نویسندگی شرکت کنندگان الزامی است.

متقاضیان جهت ارسال آثار به وب سایت بنیاد شهید مراجعه کنند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فراخوان دریافت آثار نویسندگان نوقلم در حوزه ایثار و شهادت بیشتر بخوانید »

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی



همان- ایرنا- «عشق هرگز نمی‌میرد» عنوان کتابی است که عاشقانه‌های زندگی شهید «حاج میرزا سلگی» را به روایتگری همسرش «پروین سلگی» بیان می‌کند، کتابی که به همت حوزه هنری استان همدان و با قلم «مونا اسکندری» به رشته تحریر درآمده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، قصه‌پرداز «خانه‌های شکلاتی با پله‌های کنجدی و نرده‌های بیسکویتی» چند صباحی است به نویسنده و محقق توانمند دفاع مقدس و تاریخ شفاهی این کهنه دیار بدل شده، گویی گوشه‌ای از طاقچه دلش را مزین به ژانر ایثار و شهادت و گوشه‌ای دیگر را داستان‌های کوتاه پر کرده است؛ انگار از روزهای کودکی دل در گرو واژه‌ها نهاده و قلم‌فرسایی را راهی برای بیان احساساتش دریافته است.

او هنرمندانه پر خیالش را در آسمان به پرواز در می‌آورد و به تک تک واژه‌ها جان می‌بخشد؛ نویسنده‌ای که ده‌ها رتبه برتر ملی و بین‌المللی به ویژه در بخش داستان کوتاه را از آن خود کرده و عضو خانه رمان حوزه هنری استان همدان است. درباره خانم «مونا اسکندری» نویسنده پر کار و پر تلاش خطه همه‌دانا صحبت می‌کنم.

مونا اسکندری این روزها به دعوت ساکنان آسمان جلوه‌ای نو از عشق را زیر رگبار توپ و گلوله با جادوی کلمات به تصویر کشیده و معنای جدیدی پدید آورده است، او خالق «عشق هرگز نمی‌میرد» شده و خاطرات عاشقانه‌ همسر یک مبارز، رزمنده، جانباز و شهید را با همان اوج و فرود نگاشته و راز مگوی آنها را بر ملا ساخته است.

به گفت‌وگویی صمیمانه با او نشستیم تا قصه نگارش کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» را باز گو کنیم، قصه‌ای که در دل خاطرات شنیدنی و جذاب خانم پروین سلگی جا باز کرد و خودش داستانی شنیدنی شد. 

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی

خاطراتی از بمباران و آژیر قرمز

روزهای کودکی مونا از یک سو با ایدئولوژی انقلاب همراه بود و از سوی دیگر با تب و تاب جنگ، بمباران و آژیر قرمز و تلخ‌تر  از همه از دست دادن دوست کودکی‌اش زیر آوارهای بمباران صدامیان.

این نویسنده دهه شصتی دلیل علاقه به نگارش در ژانر ادبیات دفاع مقدس یا ایثار و شهادت را عقبه خانوادگی‌ و حوادث کودکی‌اش می‌داند و می‌گوید: علاوه بر اینکه در بحبوحه جنگ متولد شدم خانواده‌ام حضور پررنگی در دفاع از وطن داشتند و در این حماسه ماندگار نقش آفرینی کردند،  مادرم در اسکان جنگ زده‌ها، آموزش نظامی به بانوان و فعالیت‌های فرهنگی پا به رکاب بود و پدرم هم با تمام توان بدون هیچ چشمداشتی  هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد، با این اوصاف قصه جنگ و جبهه در رگ و پی‌ام ریشه دارد.

اسکندری ادامه می‌دهد: کشور ما هشت سال دفاعی جانانه داشت پس جا دارد برای تبیین این  دفاع مقدس صدها اثر فاخر اعم از فیلم و کتاب خلق کنیم و لحظاتی که راویان این حماسه بزرگ  در کنار ما هستند را غنیمت بشماریم.

دعوتی از سوی آسمان

هر چند خانم اسکندری دعوت شده بود به ژانر دفاع مقدس، دعوتی از جانب عاشقی که گرمای شمع را حس کرده و مزه پرواز را زیر دندانش چشیده  بود.

علی خوش‌لفظ شوهر خاله خانم اسکندری پیش از شهادت،  او را مدام ترغیب می‌کرد که این اسلحه زمین نماند؛ گویی نسخه  نانوشته‌ای از یک وظیفه‌ای خطیر برایش پیچیده باشد.

او از آغاز جرقه نگارش کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» در مراسم چهلم شهید خوش‌لفظ می‌گوید: در مراسم شهید علی خوش لفظ، خانم سلگی  همسر شهید حاج میرزا سلگی خاطره‌ای شنیدنی تعریف کرد و در همان حین صدای شهید خوش لفظ در گوشم پیچید و با کنار هم قرار دادن نشانه‌ها،  عزم جزم کردم تا خاطرات خانم سلگی را به رشته تحریر درآورم.

در مراسم شهید علی خوش لفظ، خانم سلگی  همسر شهید حاج میرزا سلگی خاطره‌ای شنیدنی تعریف کرد و در همان حین صدای شهید خوش لفظ در گوشم پیچید و با کنار هم قرار دادن نشانه‌ها،  عزم جزم کردم تا خاطرات خانم سلگی را به رشته تحریر درآورم.

وی، قصه نوشتن «عشق هرگز نمی‌میرد» را این گونه روایت می‌کند و یادآور می‌شود: از همان ابتدای کار، ساعت‌ها با پروین خانم سلگی صحبت می‌کردم با خنده‌هایش می‌خندیدم و با گریه‌هایش اشک می‌ریختم انگار جزئی از خاطراتش شده بودم، البته خانم سلگی به لحاظ کسالت جسمی و عمل جراحی، تاخر و تقدم زمانی اتفاقات را به یاد نداشت و همین کار را سخت‌ می‌کرد.

اسکندری خاطرنشان می‌کند: بنابراین خاطرات او را درست مثل یک پازل پر حادثه و بر هم ریخته در برابرم داشتم  به همین دلیل برای نگارش، به تحقیق و پژوهش دست زدم به این معنا که در کنار ساعت‌ها مصاحبه باید از دوستان و آشنایان هم اطلاعاتی را جمع آوری می‌کردم.

مهمان ناخوانده/ قرار بی‌قراری

او در این میان از یک بیماری پیش بینی نشده سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: دقیقا همزمان با آغاز نگارش این کتاب یعنی سال ۱۳۹۷، سلول‌های سرطانی میهمان ناخوانده تن و جانم شدند  و با  پیشرفت بیماری تقریبا تمام بدنم را تسخیر کردند؛ از همین رو بدون معطلی درمان را آغاز کردم. ناگفته نماند احساسات عمیقی بین من و حاج آقا و حاج خانم شکل گرفته بود، بندگان خدا در دوره درمان با تماس تلفنی یا حضوری از حال و احوالم با خبر می‌شدند  و مدام دست به دعا بودند.

این نویسنده جوان و موفق همدانی از قصه‌ای که در کنار نگارش این کتاب جان گرفت یاد می‌کند: با گسترش بیماری قوتی در بدنم نمانده بود، اما امانتی بزرگ بر دوشم سنگینی می‌کرد، به همین دلیل فورا پس از پایان شیمی درمانی کتاب را دست گرفتم ولی متاسفانه عوارض اقدامات درمانی حافظه‌ام را دچار مشکل کرده بود و بسیاری از نکات را فراموش کرده بودم.

اسکندری ادامه می‌دهد: احساس کردم مصاحبه‌ها باید تکرار شود، این کار انجام شد از طرفی هم به اتفاق پروین خانم و حاج میرزا پژوهش پروژه را کلید زدیم و سفرهای زیادی به نهاوند داشتیم چراکه خانواده سلگی اهل نهاوند بودند و مدت زمان طولانی در همانجا زندگی کرده‌اند. یک به یک خانه‌هایشان را سر زدیم در این بین خاطرات خوبی زنده شد از سوی دیگر از شاهدین هم پرس‌وجو می‌کردم، تمام سعی‌ام بر این بود خاطرات با اصالت ذکر شود، بنابراین تحقیقات بسیار غنی انجام شد.

یک به یک خانه‌هایشان را سر زدیم در این بین خاطرات خوبی زنده شد از سوی دیگر از شاهدین هم پرس‌وجو می‌کردم، تمام سعی‌ام بر این بود خاطرات با اصالت ذکر شود، بنابراین تحقیقات بسیار غنی انجام شد.

او می‌گوید: پس از تکمیل پژوهش فکر کردم روایت این کتاب را بیش از پیش مانا و بومی کنم به این ترتیب از گویش لُری استفاده و دیالوگ‌ها را به لری نهاوند تبدیل کردم و برای اطمینان از خوش خوان بودن کتاب، بالغ بر ۲۰ نسخه از طرح اولیه آن را به نقاط مختلف حتی خارج از کشور ارسال کردم تا دوستانی که از گویش نهاوندی به دور بودند نظرشان را اعلام کنند.

این نویسنده خوش‌نام به ادامه فرآیند نگارش کتاب «عشق هرگز نمی میرد»  اشاره می‌کند و می‌افزاید:  خوشبختانه این مرحله هم با موفقیت و سربلندی طی شد و نقدهای لازم را به من رساندند، ضمن اینکه عکس‌های قدیمی کتاب از طریق دوستم در شهرستان آمل رتوش و با کیفیت مناسب اسکن شد.

کتاب با نام قهرمان راوی تمام می‌شود

به اینجای داستان «عشق هرگز نمی‎میرد» که می‎‌رسیم، تراژدی واقعی هم چاشنی کار شده و نام داستان بیشتر جلوه‌گر می‌شود، رفتن حاج میرزا سلگی، همه معادلات را تغییر می‎دهد و فصل جدیدی از زندگی راوی را رقم می‎زند، فصلی که نمی‎شود در کتاب نادیده گرفت.

خانم اسکندری در این باره  اضافه می‌کند: کتاب آماده چاپ بود که حاج میرزا سلگی به یاران شهیدش پیوست و جام شهادت را نوشید، لاجرم فصل جدیدی با عنوان شهادت حاج میرزا به کتاب اضافه شد، انگار کتاب باید با نام قهرمان راوی  تمام می‌شد.

نویسنده  با جان و دل، همراه با تیمی که به مدد شهدا و لطف خداوند در کنار هم جمع شده بودند کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» را  به پایان رساند و بالاخره داستان پر فراز و نشیب زندگی پروین خانم سلگی به رشته تحریر درآمد، در حالی که قصه نوشتن آن خود کتاب دیگری شد.

چاپ کتاب را سوره مهر بر عهده گرفت و به یکی از  بهترین‌ها در حوزه تاریخ شفاهی بدل شد، او در این باره می‌گوید: از  مردم نهاوند تشکر می‌کنم چراکه  به لطف خدا و ارادتشان به شهید سلگی در هرجا که نیاز شد جانانه پای کار آمدند و در پژوهش‌ها همراهی‌ام کردند.

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی

ساعت عاشقی/ اینجا عشق را به تصویر می‌کشند

«عشق هرگز نمی‌میرد» کتابی پر کشش و جذابی شد چراکه علاوه بر ترسیم اتفاقات و حوادث زندگی  یک زن توانمند ایرانی، یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخ کشور را روایت می‌کند. از حق نگذریم عشق در جای جای کتاب جاری است، منظومه‌ای عاشقانه که رد پای لیلی و مجنون یا فرهاد و شیرین در آن پیدا است. ماجرایی که از نوجوانی این زوج شروع و به عشقی ابدی ختم می‌شود.

نام کتاب هم گویای راز مگوی زندگی این زوج است، رازی که در عشق خلاصه می‌شود و دلیلی است برای  فائق آمدن بر مشکلات، قطعا  با خواندن هر چه بیشتر سطور و صفحات، عشق درون خواننده معنا پیدا می‌کند.

در ادامه این نویسنده موفق، گریزی به تاثیر این کتاب می‌زند و یادآور می‌شود: خواندن این کتاب برای زندگی روزمره امروزی‌ها و نسل جدید بسیار مفید است و خوانندگان شیفته این زوج می‌شوند همانگونه که خودم این کتاب را خالصانه دوست دارم.

همیشه پای یک پدر در میان است

مونا اسکندری در بخش دیگری از سخنانش ذوق و قریحه پدرش را در پرورش ذهن خلاقش موثر می‌داند و می‌افزاید: در واقع پدرم نقش پر رنگی در شکل گیری دنیای  امروزم دارد به ویژه اینکه در دوران کودکی زمان فراغت ما با قصه‌پردازی و شاخ و برگ دادن به داستان‌های تخیلی می‌گذشت.

او از روزهای کودکی و علاقه وافرش به نویسندگی  می‌گوید که پیش از فرا گرفتن خواندن و نوشتن، داستان‌های مصور می‌کشیدم؛  در دوران درس و مدرسه هم لذت بخش‌ترین ساعت، زنگ انشاء بود این روند ادامه داشت تا در زمان دانشگاه نویسندگی را مجدانه پیگیری کردم و نخستین کتابم با عنوان «پنجره‌ای نزدیک سقف» در قالب یک مجموعه داستان توسط بنیاد حفظ آثار چاپ شد. 

به مرور زمان،  نوشتن جزیی از مونا شد، ابزاری که توسط آن آرام می‌شود و گویی  احساسش، مقصودش و نقدش را در نوشتن جستجو می‌کند، این نویسنده پرکار،  نوشتن را بهترین رخداد می‌داند و یادآور می‌شود: قلم زدن قابل تأمل است و من از کودکی راه بیان احساساتم را در نوشتن یافتم به نوعی زندگی و راه زندگی برایم در نویسندگی خلاصه می‌شود.

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی

خانم اسکندری صبور و آرام،  نگاهی هم به چشم‌انداز حرفه‌ای خود می‌اندازد و می گوید: امیدوارم ادبیات جان داری در حوزه دفاع مقدس ارائه دهم تا حتی افرادی که احیانا به این برهه از تاریخ کشور اعتقاد چندانی ندارند  تحت تاثیر قرار گیرند و اقناع شوند همچنین این آثار به منابعی موثق برای  آیندگان  بدل شود. در حقیقت نوشتن از انقلاب و دفاع مقدس نوعی وظیفه دینی محسوب می‌شود و صد البته قلم فرسایی در این حوزه جلوه‌ای از عِرق ملی و شور وطن‌پرستی است.

دغدغه‌ای از جنس قلم و کاغذ

در این قسمت از گفت‌وگو او به دغدغه‌هایش اشاره می‌کند و می‌افزاید: نویسندگی در کشور ما شغل به حساب نمی‌آید ضمن اینکه درآمد چندانی هم از این راه کسب نمی‌شود اما در کنار این نکات یک نویسنده بیش از هر چیزی به حمایت معنوی نیاز دارد، پشتوانه معنوی برای ادامه این مسیر به ویژه در حوزه تاریخ شفاهی ضروری است.

نویسندگی در کشور ما شغل به حساب نمی‌آید ضمن اینکه درآمد چندانی هم از این راه کسب نمی‌شود اما در کنار این نکات یک نویسنده بیش از هر چیزی به حمایت معنوی نیاز دارد، پشتوانه معنوی برای ادامه این مسیر به ویژه در حوزه تاریخ شفاهی ضروری است.
این نویسنده  به تفاوت بین خانم‌ها و آقایان در حرفه نویسندگی گریزی می‌زند و ادامه می‌دهد: بانوان در کنار نقش مادری، همسری و خانه‌داری با اما و اگر در زمان‌های محدود به نوشتن می‌پردازند در حالی که آقایان با فراغ بال بیشتری به این امر رسیدگی می‌کنند از همین رو تغییر نگاه‌ها برای بالندگی بیشتر بانوان نویسنده، الزامی به نظر می‌رسد.

اسکندری در پایان این گپ‌وگفت صمیمی به  بیان حال خویش در زمان نگارش پرداخت و گفت: هر وقت که حال دلم خوب باشد و وظایفی که بر عهده دارم انجام داده باشم به سراغ نوشتن می‌روم، چنانچه حال و احوال دلم روبه راه نباشد چیزی نمی‌نویسم، با کارهای هنری روحیه‌ام را شارژ می‌کنم و پس از آن قلم و کاغذ دست می‌گیرم. بیشتر مواقعی که اعضا خانواده خواب باشند مثل نیمه شب‌ها دست به قلم می‌شوم و داستان راستان می‌نگارم.

کتاب «عشق هرگز نمی میرد» توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری انقلاب اسلامی در ۱۷ فصل و ۳۰۰ صفحه چاپ و در اسفند ۱۴۰۰ روانه بازار کتاب شده است.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی بیشتر بخوانید »