گروه بینالملل دفاعپرس – سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بینالمللی ضدصهیونیستی؛ درگیری احتمالی آینده تکرار راند نخست نخواهد بود؛ راند دوم صحنهای چندلایه و پیشبینیناپذیر از جنگ ترکیبی هست که ابعاد نظامی، اطلاعاتی و راهبردی را درهم میتند.
بر اساس ارزیابیهای تحلیلی، اول، نبرد از قالب محدودِ موشکی و هوافضایی خارج شده و به زمین و دریا گسترش مییابد؛ دوم، عملیات دریایی و غافلگیریهای زمینی نقش تعیینکنندهای خواهند داشت؛ سوم، هدفگذاری بر تخریب زیرساختی و تلاش برای فلجسازیِ زیستی هست تا توان بازسازی طرف مقابل کاهش یابد؛ چهارم، ضربات متوجه ظرفیت انسانی و شبکههای پشتیبانی خواهد بود و محدودیت آشکاری برای وارد آوردن فشار مشاهده نمیشود؛ پنجم، نیروهای آمریکایی و بریتانیایی که بهصورت لجستیک یا اطلاعاتی پشتیبان اسرائیل هستند در معرض پاسخ مستقیم قرار میگیرند؛ ششم، برآوردها احتمال بروز تلفات انسانی چشمگیر در میان نیروهای آمریکایی را نشان میدهد؛ هفتم، از ظرفیت شبکه جهانی مقاومت برای وارد آوردن ضربات علیه منافع آمریکا و اسرائیل در سایر مناطق بهره گرفته خواهد شد؛ و هشتم، در صورتی که تهدیدات و شواهد اطلاعاتی وقوع تهاجم ائتلافِ مقابل را قطعی قلمداد کنند، امکان اجرای راهبرد دفاع پیشدستانه و تلاش برای گرفتن ابتکار ضربه نخست وجود دارد.
در مجموع، شرایط کنونی بیانگر گذار از مرحله بازدارندگی منفعل به بازدارندگی فعال هست؛ تغییری که میتواند معادلات امنیتی منطقه را دگرگون سازد. استمرار تنشها، خطر عبور از آستانه مهار سیاسی به سطح برخورد فراگیر را در پی دارد و ممکن هست دامنه پیامدهای آن به حوزههای فرامنطقهای گسترش یابد.
باید یادآور شد که جمهوری اسلامی ایران بر پایهی انسجام ملی، ایمان دینی، رهبری هوشمند، نیروهای مسلح کارآزموده و جامعه اطلاعاتی هوشیار، ظرفیت بالایی برای حفظ امنیت و ثبات خود دارد و هرگونه اقدام علیه منافع حیاتی کشور، با واکنش متناسب و در چارچوب اصول دفاع مشروع مواجه خواهد شد.
جنبش عدم تعهد و بازگشت به وجدان جهان
جهان در آستانهی یک دگرگونی تاریخی ایستاده هست؛ دگرگونیای که نه از دل پیمانهای نظامی، بلکه از وجدان ملتها و جنبشهای مستقل برخاسته هست. بیش از صد کشور عضو جنبش عدم تعهد با موضعی کمسابقه، در کنار ایران ایستادند و حملات آمریکا و رژیم صهیونیستی را محکوم کردند. آنان اعلام داشتند که مکانیزم موسوم به اسنپبک فاقد وجاهت حقوقی هست و قطعنامه ۲۲۳۱ باید در موعد مقرر، یعنی ۱۷ اکتبر ۲۰۲۵، منقضی شود.
این همگرایی نشان میدهد نقشهی قدرت جهانی در حال واژگونی هست. ایران، که سالها هدف فشار و تحریم بود، اکنون به محور «جنوب جهانی» و نماد مقاومت در برابر سلطه بدل شده هست. جنبش عدم تعهد، بار دیگر به وجدان بیدار جهان تبدیل شده؛ وجدان ملتهایی که در برابر ساختار تحمیلی قدرت ایستادهاند.
در بُعد امنیتی، پایان برجام و زوال مشروعیت قطعنامه ۲۲۳۱، به معنای ورود ایران به مرحلهای نو از بازدارندگی هست. دیگر محدودیتی در برنامه هستهای وجود نخواهد داشت، و این نه بهعنوان تهدید، بلکه بهعنوان بازتعریف توازن قدرت در خاورمیانه و جهان قابل فهم هست. ایران با تکیه بر ظرفیت علمی و اراده ملی، از موقعیت انفعال به جایگاه تعیینگر در معادله امنیت منطقهای رسیده هست.
در افق آینده، جهان به دو جبهه تقسیم شده هست:
یکی، جبهه کشورهایی که وجدان سیاسی و استقلال خود را حفظ کردهاند؛ و دیگر، محور قدرتهایی که در پی بازتولید سلطهاند. در این میانه، ایران نه تنها بازیگر، بلکه معمار مرحله نوین نظم جهانی عادلانهتر خواهد بود.
بنابراین، حمایت گسترده جنبش عدم تعهد از ایران، صرفاً یک رویداد دیپلماتیک نیست؛ بلکه نشانهی بازگشت روح استقلال، همگرایی جنوب جهانی، و آغاز عصر پسااستکبار هست – عصری که در آن قدرت نه در زرادخانهها، بلکه در آگاهی ملتها و انسجام راهبردی آنان تجلی مییابد.
انتهای پیام/ ۱۳۴