نیروی انتظامی

وزیر پیشنهادی کشور کیست؟

وزیر پیشنهادی کشور کیست؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، وزارت کشور به اداره امور داخلی کشور می‌پردازد. استانداری‌ها و فرمانداری‌ها از زیرمجموعه‌های وزارت کشور محسوب می‌شوند و می‌توان یکی از مهم‌ترین وظایف این وزارتخانه را برگزاری انتخابات دانست. این وزارتخانه دارای ۵ معاونت است و وزیر کشور اغلب جانشین فرمانده کل قوا در نیروی انتظامی و رئیس شورای امنیت کشور است. با این تفاسیر شخصی باید در این جایگاه قرار بگیرد که بتواند شرایط داخلی را به خوبی کنترل و هدایت کند. احمد وحیدی امروز به عنوان وزیر پیشنهادی برای این وزارتخانه دردولت سیزدهم معرفی شد.

سردار وحیدی متولد سال۱۳۳۷ در شیراز است. او اولین فرمانده سپاه قدس بود و این مسئولیت را بین سال‌های ۶۹ تا۷۶ بر عهده داشت. در دولت نهم جانشین وزیر دفاع و در دولت دهم به مدت چهار سال وزیر دفاع بود. وحیدی هم اکنون ریاست دانشگاه عالی دفاع ملی را بر عهده دارد. وحیدی همچنین عضو حقیقی و رییس کمیسیون سیاسی، دفاعی و امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

وی دارای مدرک کارشناسی در رشته الکترونیک، کارشناسی ارشد در رشته مهندسی صنایع و دکترای تخصصی مدیریت راهبردی است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

مهر تائید وزارت کشور بر ابلاغیه شورای نگهبان/سه شرط جدیدی که برای ثبت نام کاندیداها الزامی است

فهرست وزرای پیشنهادی آیت الله سیدابراهیم رئیسی تقدیم مجلس شورای اسلامی شد. در این فهرست احمد وحیدی به عنوان وزیر کشور معرفی شده است.



منبع خبر

وزیر پیشنهادی کشور کیست؟ بیشتر بخوانید »

محدودیت‌های ترافیکی محرم برقرار است؟

محدودیت‌های ترافیکی محرم برقرار است؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار محمدحسین حمیدی رئیس پلیس راهور پایتخت در جمع خبرنگاران به محدودیت‌های ترافیکی ایام عزاداری آقا اباعبدالله الحسین (ع) اشاره و اظهار داشت: با توجه به فرارسیدن دهه اول محرم شرایط ترافیکی و محدودیت های متفاوتی برقرار خواهد شد که این طرح‌ها متناسب با شرایط هیئت‌های عزاداری است چرا که با اجرای مراسم در فضای باز و شبکه معابر بخشی از خطوط ویژه، میادین و سطح معابر به مراسم عزاداری تعلق خواهد گرفت.

بیشتر بخوانید:

دهه اول محرم هیچ موکبی به عراق اعزام نمی‌شود/ زائران، غیرقانونی به عراق نروند

رئیس پلیس راهور پایتخت با بیان این مطلب که یکی از آسیب های این ایام به بحث تصادفات عابر پیاده برمیگردد تصریح کرد: تاریکی شب، لباس مشکی عابران و خستگی برخی از رانندگان در ساعات پایانی شب و عدم تمرکز می تواند حوادث ترافیکی ناخوشایندی را رقم بزنند بنابراین از عزاداران و رانندگان تقاضا می‌کنیم که در حاشیه شبکه معابر و هیئت‌های عزاداری با تمرکز و دقت بیشتری تردد کنند تا کمترین حادثه را شاهد باشیم.

بیشتر بخوانید:

درخواست یک مداح برای لغو محدودیت تردد شبانه در شب‌های محرم

وی از روسای هیئات عزاداری درخواست کرد که با جانمایی و چینش درست ، تخصیص جای پارک مناسب برای خودروها و همچنین تامین روشنایی و استقرار مناسب موکل ها در ارتقاء ایمنی عزاداران کوشا باشند.

سردار حمیدی در پاسخ به دیگر پرسش خبرنگاران در خصوص چگونگی اجرای طرح تردد شبانه با توجه به حرکت دسته جات در ساعات پایانی شب اعلام کرد : تغییر ساعت تردد شبانه موکول به نظر ستاد ملی مقابله با کرونا ست که تا این لحظه ابلاغیه‌ای مبنی بر تغییر ساعت ارسال نشده و به محض تصمیم گیری و ابلاغ ، تغییر ساعت‌ها لحاظ خواهد شد.

رئیس پلیس راهور پایتخت خاطرنشان کرد: تردد کامیون‌ها و وسایل نقلیه سنگین در ایام محرم از ۳۰ دقیقه بامداد تا۶:۳۰ صبح  مجاز است.

 وی با بیان این مطلب که تخلفات حادثه‌ساز و عدم رعایت حقوق شهروندان قرمز پلیس راهور است از استقرار تیم های محسوس و نامحسوس پلیس در سطح معابر و میادین خبر داد و گفت: پلیس بدون اغماض با تخلفاتی که سبب سلب آسایش و آرامش مردم شود برخورد خواهد کرد.

منبع: فارس

رئیس پلیس راهور پایتخت از اجرای محدودیت‌های ترافیکی با توجه به برگزاری مراسم در نیمه اول محرم و حضور هیئات و دسته‌های عزاداری در سطح معابر و میادین خبر داد.



منبع خبر

محدودیت‌های ترافیکی محرم برقرار است؟ بیشتر بخوانید »

آغاز واکسیناسیون سراسری پرسنل نیروی انتظامی

آغاز واکسیناسیون سراسری پرسنل نیروی انتظامی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، همزمان با آغاز واکسیناسیون گروه‌های پرخطر و مشاغل حساس، واکسیناسیون سراسری پرسنل نیروی انتظامی نیز به طور همزمان در سراسر کشور آغاز شد.

منبع: تسنیم

واکسیناسیون سراسری پرسنل نیروی انتظامی از امروز آغاز شد.



منبع خبر

آغاز واکسیناسیون سراسری پرسنل نیروی انتظامی بیشتر بخوانید »

کاشف شکنجه‌گاه انقلابی‌ها در فتنه ۸۸ که بود؟ + عکس

کاشف شکنجه‌گاه انقلابی‌ها در فتنه ۸۸ که بود؟ + عکس


 گروه جهاد و مقاومت مشرق اسدالله ابراهیمی سال ۱۳۵۱ در تهران به دنیا آمد. ۱۶ سال بیشتر نداشت که برای حضور در دفاع مقدس با دستکاری شناسنامه اش راهی جبهه شد.

سال‌ها بعد وقتی که فهمید خواهرش به بیماری کلیوی مبتلا شده و نیاز به پیوند کلیه دارد،‌ یک کلیه‌اش را به خواهرش اهدا کرد.

پس از جنگ در برنامه های فرهنگی و اعتقادی از مربیان مسجد محل (مهرآباد جنوبی؛ شهرک فردوس) بود. سال ۷۴ معاون فرهنگی پایگاه بسیج شد.سال ۱۳۸۱ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۲ فرزند به نام های حسین و زینب است.

وی از جمله کسانی بود که در فتنه ۸۸ در خط مقدم دفاع از انقلاب و رهبری در میدان حاضر شد. اسدالله ابراهیمی تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس ادامه داده و کارشناسی حسابداری خوانده بود. او در کارخانه پارس خودرو مشغول به کار بود که با آغاز جنگ سوریه تمام تلاشش را برای حضور در سوریه کرد تا اینکه در بهمن‌ماه سال ۹۴ به این کشور اعزام شد. او از فرماندهان لشکر فاطمیون در منطقه بود اما آنقدر متواضع بود که حتی همکارانش تا لحظه شهادت نمی‌دانستند او فرمانده بوده است.

اسدالله ابراهیمی سرانجام در ۲۷ خردادماه سال ۹۵ در شهر حلب سوریه به شهادت رسید، در حالی که پیکرش برای همیشه در منطقه ماند و تروریست‌های جبهه النصره از تحویل پیکر مطهر شهید خودداری کردند. تنها مزار یادبودی به نام وی در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران اختصاص یافت. کتابی با عنوان «بهار، آخرین فصل» درباره زندگی این شهید عزیز توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.

آنچه در ادامه می‌خوانید، حاصل گفتگو با علی ابراهیمی، برادر شهید اسدالله ابراهیمی است.

گفتگو با همسر شهید ابراهیمی و همرزمانش را نیز در اینجا بخوانید:

فیلمبرداری آقا اسدالله؛ راهگشای نیروهای امنیتی + عکس

نقشه عجیب برای عدم اعزام یک مدافع حرم!

ضرب و شتم بسیجیِ رزمنده به قصد کُشت +‌ عکس

نامه محرمانه کنار رخت‌خواب آقای فرمانده!

هزینه ۱۰۰هزار تومانی «اسدالله» برای زن خیابانی!

۱

از دو سالگی همراه من به مسجد می آمد.

خیلی بازیگوش بود، نمی توانستم لحظه ای او را به حال خودش رها کنم! شیطنت های حسین پسر اسدالله مرا یاد او می اندازد.

کمی که بزرگتر شد خودش به همراه برادر کوچکمان عبدالله به مسجد می رفت.

یک روز همراه با عبدالله برای گفتن تکبیر نماز به مسجد سیدالشهدا (علیه السلام) رفتند. اسدالله میکروفن را به دست عبدالله داد و گفت: امروز تو تکبیر بگو داداش!

عبدالله گفت: من بلد نیستم! می ترسم داداش.

اسد به او می گوید: نترس داداشی! من کنارت هستم، هرچیزی گفتم تو تکرار کن…

نماز شروع می شود و تا رکعت دوم مشکلی پیش نمی آید. از اواسط رکعت دوم عبدالله اذکار را اشتباه تلفظ می کند و باعث خندیدن برخی از نمازگزاران می شود. اسدالله با دیدن بهم خوردن نماز از مسجد فرار می کند و عبدالله را وسط کلی پیرمرد ناراحت و عصبانی جا می گذارد. بعد از آرام شدن پیرمردها برمی گردد و عبدالله را با خود می برد.

۲

اسدالله و اکبر بهشتی رفقای صمیمی بودند و با هم کلی شوخی می کردند.

یک روز صبح اسدالله زنگ خانه اکبر را می زند و به او می گوید: اکبرجان! من می خواهم خونم را به رزمندگان جبهه اهدا کنم، اگر نمی ترسی و کاری هم نداری بیا با هم برویم.

هر دو روی تخت مرکز دراز می کشند و آماده خون‌گیری می شوند.

پرستار سوزن خونگیری را در رگ اکبر بهشتی فرو می کند، همزمان یکی از پرسنل مرکز روی تخت اهداکنندگان کیک و ساندیس می گذارد.

اسدالله وقتی مطمئن می شود اکبر در حال خون دادن است، قبل از اینکه پرستار کنار تختش بیاید به سمت تخت اکبر می رود و کیک و ساندیس او را بر می‌دارد. از مرکز خارج می شود و در حال ساندیس خوردن به خانه بر می گردد.

اکبر بعد از خون دادن با حالت غش و ضعف با پای پیاده به سختی خودش را به خانه می رساند.

تا مدت‌ها با اسدالله قهر بود و می گفت: اسدالله مرا برد خونم را گرفت و ساندیسم را خورد!

کاشف شکنجه‌گاه انقلابی‌ها در فتنه ۸۸ که بود؟

۳

چند ماه بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸ اسدالله و دوستانش داخل یکی از اتاق‌های پایگاه دور هم جمع می شوند.

آن سالها فرمانده پایگاه من بودم و در صحن مسجد جلسه مهمی داشتیم.

اسدالله وسط اتاق پایگاه آتش روشن می کند و دوستانش را به شکل بومیان آفریقایی در می آورد! دور آتش می چرخند و با صدای بلند شعاری علیه تصویب قطعنامه سر می دهند؛ گر موته گر موته/ قطعنامه رو به موته!

آنقدر شلوغ‌بازی درآوردند تا آتش به پتوها سرایت می کند! و صدای خنده‌هایشان تبدیل به فریاد کمک می شود!

به سرعت خودمان را به پایگاه رساندیم و آتش را خاموش کردیم. شکر خدا بلایی سرشان نیامده بود و همه سالم بودند.

 رئیس گروه بومیان آفریقایی اسدالله و دوستش بودند بخاطر آسیبی که بیت‌المال زده بودند هر دو را مجبور کردم خسارت پتوها و آتش سوزی را پرداخت کنند!

۴

کردهای حلبچه با حمایت رزمندگان ایرانی توانسته بودند صدام را در عملیاتی شکست دهند و ضربه سنگینی به ارتش بعثی بزنند. صدام آنقدر خشمگین بود که بزرگترین جنایت جنگی را در حق این مردم مظلوم مرتکب شد و حلبچه را بمباران شیمیایی کرد.

من و اسدالله از نزدیک شاهد این فاجعه بودیم و در منطقه حضور داشتیم. عمق این جنایت به حدی بود که به سختی می توانستیم موجود زنده ای پیدا کنیم. زیرزمین خانه‌ها پر از جنازه مردمی بود که از ترس به آنجا پناه برده بودند. تعداد زیادی از نیروهای گردان اسدالله در آن منطقه به شهادت رسیدند!

اسدالله همان روز در حلبچه شیمیایی شد، پلک چشمش افتاد و بینایی اش کم شد! تا سالها بعد از جنگ مشغول مداوا بود و هزینه های درمان را خودش شخصاً پرداخت می کرد!

کاشف شکنجه‌گاه انقلابی‌ها در فتنه ۸۸ که بود؟

۵

با وجود سن کمش عشق به جبهه و شهادت در قلبش موج می زد.

پدر و مادرم با حضور اسدالله در جبهه مشکلی نداشتند و به راحتی رضایت‌نامه کتبی را به او دادند. اما مشکل اصلی سن پایین و اندام کوچکش بود.

از شناسنامه کپی گرفت و با ترفندی سن خود را بالا برد، برای اندام کوچکش هم کار جالبی کرد.

چند دست لباس روی هم پوشید و با استفاده از یک کفش پاشنه بلند قد اسد کمی بلندتر شد! مسئول اعزام جبهه به او شک نکرد و برگه اعزامش به راحتی صادر شد.

دوستانم به من که مسئول کل بسیج منطقه بودم پیغام دادند اسدالله برای اعزام به جبهه ثبت نام کرده است! با اینکه می توانستم جلوی اعزامش را بگیرم و بهانه‌تراشی کنم اما توکل بر خدا کردم و مانع حضورش در جبهه نشدم.

۶

عراق بعد از آتش‌بس قطعنامه را نقض کرد و برای باز پس گیری خرمشهر چند تیپ به منطقه اعزام کرد.

اکثر رزمندگان ایرانی به شهرهای خود برگشته بودند و تصور نمی کردیم صدام مرتکب این خطای بزرگ شود! اسدالله در منطقه حضور داشت و به همراه گردان حبیب برای جلوگیری پیش‌روی دشمن به خط اعزام شد.

بچه های گردان مجهز به سلاح آر.پی.جی  بودند، فرمانده دستور می دهد همگی استتار کنند و کمین بگیرند.

صدها تانک عراقی دشت های وسیع منطقه را با سرعت طی می کردند و به محل کمین گردان حبیب نزدیک می شدند. فاصله تانک ها به رزمنده ها کمتر از ۵۰ متر شد! فرمانده دستور شلیک گلوله‌های آر.پی.جی را صادر می کند.

در کمتر از چند دقیقه منطقه به جهنمی از آتش تانک های سوخته تبدیل می شود.

سیصد نفر مقابل سه هزار نفر جنگ جانانه‌ای می کنند و اکثر آنها به شهادت می رسند. کمتر از ده نفر زنده بر می گردند، یکی از آنها اسدالله بود.

اسد تا مدت‌ها غمگین و ناراحت از خاطرات آن روز عجیب می گفت: تانک های دشمن بی‌رحمانه از روی بدن مجروحان رد می شدند و گوشت بدن دوستانم به شنی تانک چسبیده بود، من فقط نظاره‌گر این جنایت بودم.

رفقای خوبم به شهادت رسیدند و من به خانه برگشتم!

کاشف شکنجه‌گاه انقلابی‌ها در فتنه ۸۸ که بود؟

۷

عصر روز بیست و پنجم خرداد هشتاد و هشت که اغتشاشگران به حوزه بسیج خیابان آزادی حمله کردند، اسدالله با شمایل فتنه‌گران در میان جمعیت بود.

می گفت: هر لحظه اوضاع وخیم‌تر می شد، فتنه گران قصد ورود به حوزه بسیج و دسترسی به اسلحه ها را داشتند! تنها کاری که می توانستم انجام بدهم فقط ترساندن آن ها بود!

می گفتم: نرید جلو. خطرناک است. اسلحه جنگی دارند و شما را با تیر می‌زنند، به هیچ کدامتان رحم نمی کنند و…

آنقدر مشغولشان کردم تا یگان ویژه نیروی انتظامی در صحنه حاضر شد و بساطشان را جمع کرد. اذان مغرب را گفته بودند، وضو گرفتم و همان جا در پیاده رو کنار آتش و دود نمازم را خواندم.

۸

سال هفتادوهشت آتش فتنه کوی دانشگاه کم کم دامن تهران را گرفت و حوادث عجیبی رخ داد! اسدالله مثل همیشه وسط معرکه بود و کار اطلاعاتی انجام می داد.

برخی از سران فتنه مسیر جمعیت معترض را به سمت بیت رهبری تغییر دادند و به خیال خامشان قصد تسخیر بیت را داشتند! می گفتند تا پایان شب همه مراکز حساس را فتح می کنیم!

اسد تماس می گرفت و درخواست اعزام نیرو می کرد. بعد از هماهنگی مسئولین بسیج تعدادی از بسیجیان پایگاه را به نقاط درگیری خصوصاً اطراف بیت اعزام کردیم.

آن سالها مثل حالا تلفن های همراه پیشرفته و مجهز به دوربین نبود، اسدالله میان جمعیتی که به سمت بیت می رفتند لیدرهای فتنه را شناسایی می کرد.

قبل از رسیدن فتنه‌گران به خیابان های اطراف بیت، آتش فتنه آن روز با کمک بسیجیان خاموش شد.

کاشف شکنجه‌گاه انقلابی‌ها در فتنه ۸۸ که بود؟

۹

در ایام فتنه به «اسد اغتشاش» معروف بود! هر کسی نیاز به آخرین خبرهای فتنه داشت کافی بود با اسدالله تماس برقرار کند تا در جریان خبرها قرار بگیرد. اسدالله یک نفر بود و تنهایی کار اطلاعاتی انجام می داد اما در یک زمان همه جا حضور داشت و می دانست چه خبر است!

روز عاشورا فتنه گران پس از هتک حرمت مجلس عزاداری سیدالشهدا علیه السلام به وزارت کار حمله کردند.

اسدالله به وسیله دو عدد گاز اشک‌آور جلوی هجوم جمعیت به وزارت کار را می گیرد و به تنهایی از وزارتخانه محافظت می کند و جمعیت پراکنده می شوند.

در اوج شلوغی‌های تهران توانسته بود زیرزمینی را کشف کند که فتنه گران از آن برای شکنجه نیروهای انقلاب استفاده می کردند. می گفت: با چشمان خودم دیدم بچه بسیجی ها را بعد از ضرب و شتم مخفیانه به داخل زیرزمین می برند و معلوم نبود چه بلایی بر سرشان می آورند!

با اقدام به موقع اسدالله آن خانه شناسایی شد و عوامل جنایت زیرزمین دستگیر شدند.

۱۰

با کمک خانواده توانست خانه ای دو طبقه در محله شمشیری خریداری کند. طبقه اول را به یکی از نمازگزاران مسجد اجاره داد و مبلغ ناچیزی به عنوان کرایه از او دریافت می کرد.

یک روز به مستأجر می گوید: شما چرا خانه نمی خرید؟! سالهاست مستأجر هستید.

مستأجر می گوید: کل دارایی من همان پول پیشی است که به شما دادم، دوست دارم صاحب خانه شوم اما در توانم نیست و پولی در بساط ندارم.

اسدالله می گوید: من پول پیشت را برای پیش پرداخت برداشتم! شما مابقی پول خانه را قسطی به من بده، خانه من برای تو…

مستأجر حیرت زده به اسد نگاه می کند و می گوید: آقای ابراهیمی شوخی می‌کنی؟!

اسد به می گوید جدی گفتم، مبارکت باشد!

چندین مرتبه خانه خرید و به این شکل عجیب به نیازمندان فروخت! در حالی که خود مستأجر بود!

از نداری خودش به مردم می بخشید! آدم سرمایه‌دار و پولداری نبود، اما زندگی اش همیشه برکت داشت و لنگ نمی ماند.

کاشف شکنجه‌گاه انقلابی‌ها در فتنه ۸۸ که بود؟

۱۱

خانواده نیازمندی را به ما معرفی کردند. پدر سرایدار بود و سه فرزند کوچک داشت.

کودک پنج ساله‌اش مبتلا به یک بیماری خاص شده بود که نمی توانست غذای معمولی بخورد. غذای او در بسته بندی خاصی از آلمان فرستاده می شد که هزینه سنگینی داشت. اغلب روزهای هفته آن طفل معصوم بخاطر مشکل مالی پدرش گرسنه می ماند و ضعیف شده بود.

با پیگیری‌های شبانه روزی اسدالله هزینه غذای کودک تأمین شد.

اسد هر روز غذا را تحویل می گرفت و در باکس موتورش می گذاشت، قبل از غروب غذا را تحویل خانواده نیازمند می داد. با حمایت های اسدالله از آن خانواده وضعیت جسمی کودک رو به بهبودی رفت و بچه جان گرفت.

همزمان هزینه دیالیز تعدادی بیمار فاقد دفترچه بیمه را هم تأمین می کرد. شاید هر کسی جای اسدالله بود با این حجم از کار خیر، زندگی‌اش متلاشی می شد!

*مرتضی اسدی

شهید مدافع حرم اسدالله ابراهیمی

اسدالله به وسیله دو عدد گاز اشک‌آور جلوی هجوم جمعیت به وزارت کار را می گیرد و به تنهایی از وزارتخانه محافظت می کند و جمعیت پراکنده می شوند.



منبع خبر

کاشف شکنجه‌گاه انقلابی‌ها در فتنه ۸۸ که بود؟ + عکس بیشتر بخوانید »

پیکر مطهر شهید «ضرغام پرست» در رامهرمز خاکسپاری شد

پیکر مطهر شهید «ضرغام پرست» در رامهرمز خاکسپاری شد


پیکر مطهر شهید «ضرغام پرست» در رامهرمز خاکسپاری شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مراسم تشییع و خاکسپاری شهید «ضرغام پرست» از شهدای نیروی انتظامی در شهرستان رامهرمز استان خوزستان برگزار و در گلزار شهدای رامهرمز به خاک سپرده شد.

شهید «ضرغام پرست» در شب عید قربان ۲۹ تیر ۱۴۰۰ حین انجام مأموریت توسط اشرار با مظلومیت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

پیکر مطهر شهید «ضرغام پرست» در رامهرمز خاکسپاری شد بیشتر بخوانید »