نیروی دریایی سپاه

سرلشکر پاکپور

سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه پایه‌گذار نظم نوین دریایی مبتنی بر اقتدار است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر «محمد پاکپور» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور پیامی فرارسیدن ۱۶ مهر، روز نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تبریک گفت.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ
(سوره انفال، آیه ۶۰)

به‌مناسبت فرارسیدن «روز نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» به مقام شامخ فرماندهان و رزمندگان شهید دفاع مقدس به‌ویژه قهرمانان حماسه جاودان ۱۶ مهر ۱۳۶۶ خلیج فارس، «شهیدان نادر مهدوی، بیژن گُرد، نصرالله شفیعی، غلامحسین توسلی، مهدی محمدی‌ها، خداداد آبسالان و مجید مبارکی» که با نبردی جانانه قدرت پوشالی استکبار جهانی را در هم شکستند و خلیج فارس را گورستان متجاوزین کردند، خاضعانه درود می‌فرستم.

این روز سترگ، نماد ایمان قوی، مقاومت هوشمند و اقتدار بازدارنده‌ی دریادلان غیور سپاه مقتدر مردمی است که با پیروی از فرماندهی معظم کل قوا (مدظله‌العالی)، پرچم‌دار امنیت پایدار خلیج همیشه فارس، تنگه‌ی راهبردی هرمز و آب‌های پیرامونی جمهوری اسلامی ایران هستند.

خدای بزرگ را شاکریم که امروز نیروی دریایی پرافتخار و راهبردی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اتکا به سرمایه‌ی انسانی متعهد و مؤمن، مدیریت جهادی و انقلابی و فناوری‌های بومی و پیشرفته در حوزه‌های نبرد سطحی، زیرسطحی، موشکی، پهپادی، الکترونیک و سایبری، در جایگاه یک قدرت راهبردی و بازدارنده‌ی بلامنازع قراردارد و با تفهیم اقتدار خود به دشمنان ایران و ایرانی، نویدبخش امنیت پایدار در این منطقه حساس و مهم است.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با ادامه‌ی راه درخشان و تمدن ساز شهیدان و تأسی به آموزه‌های مکتب الهام‌بخش مقاومت در چارچوب دکترین دفاعی ـ تهاجمی جمهوری اسلامی ایران، آمادگی رزمی، اطلاعاتی و عملیاتی خود را در اوج نگاه داشته است و با صراحت به دشمنان انقلاب و نظام اسلامی و ایران عزیز و سربلند هشدار می‌دهد که هرگونه خطای محاسباتی آنان در خلیج فارس، تنگه‌ی هرمز و جزایر ایرانی، با پاسخی قاطع، فوری، کوبنده و پشیمان‌کننده مواجه خواهد شد.

بی‌تردید نیروی دریایی سپاه امروز نه‌تنها ضامن امنیت ملی و منطقه‌ای ایران اسلامی، بلکه پایه‌گذار نظم نوین دریایی مبتنی بر عدالت، اقتدار و استقلال ملت‌ها در برابر سلطه‌طلبی استکبار جهانی است.

در این روز باافتخار، ضمن تبریک صمیمانه به سردار دریادار پاسدار تنگسیری، فرمانده دلاور نیروی دریایی سپاه، و تمامی فرماندهان، رزمندگان و دریادلان مؤمن این نیرو، توفیق روزافزون آنان را در اجرای مأموریت‌های خطیر و راهبردی تحت عنایات حضرت بقیةالله‌الاعظم (عج) و هدایت‌های داهیانه مقام عظمای ولایت و رهبری و فرمانده کل قوا، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) از خداوند متعال طلب می‌نمایم.

سرلشکر پاسدار محمد پاکپور
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه پایه‌گذار نظم نوین دریایی مبتنی بر اقتدار است

سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه پایه‌گذار نظم نوین دریایی مبتنی بر اقتدار است بیشتر بخوانید »

تصاویر/ سردار سپهبد شهید «غلامعلی رشید» (۲)

بازدید سرلشکر موسوی از یگان‌های نیرو‌ی دریایی ارتش و سپاه+ فیلم

به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح با حضور در استان هرمزگان از یگان‌های هجومی نیروی دریایی ارتش و سپاه در این استان بازدید کرد و توان رزمی و آمادگی دفاعی و تهاجمی این نیرو‌ها را مورد ارزیابی قرار داد.

کد ویدیو

سرلشکر موسوی در جریان این بازدید، گفت: ارتقا‌های خوبی با توجه به تجربیات دفاع مقدس ۱۲ روزه در نیروی دریایی انجام شده است و همرزمانم در این نیرو آماده مقابله با دشمنان خبیث ایران هستند.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازدید سرلشکر موسوی از یگان‌های نیرو‌ی دریایی ارتش و سپاه+ فیلم

بازدید سرلشکر موسوی از یگان‌های نیرو‌ی دریایی ارتش و سپاه+ فیلم بیشتر بخوانید »

فرمانده نیروی دریایی سپاه

پیام فرمانده نیروی دریایی سپاه به مناسبت هفته وحدت


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار دریادار پاسدار «علیرضا تنگسیری» فرمانده نیروی دریایی سپاه به‌مناسبت سالروز ولادت با سعادت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) و هفته وحدت پیامی صادر کرد.

متن این پیام به شرح زیر است:

واعتصموا بحبْل اللّه جمیعًا ولا تفرّقوا (آل عمران ۱۰۳)

سلام علیکم
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدوَعَجِّل فَرَجَهُم

مسلمانان جهان با بانگ ملکوتی «اشهد انّ محمّداً رسول الله» همچون ریسمانی محکم به معبود حقیقی پیوند می‌خورند و بر خود می‌بالند که پیرو کامل‌ترین دینی هستند که خداوند متعال بر خاتم رسولان حضرت محمد مصطفی (صل الله علیه و آله وسلم) نازل کرده است و این مهم‌ترین عامل وحدت و همدلی مسلمانان عالم است.

این میراث ارزشمند برای مسلمانان، دعوت آنان به وحدت است و پیام روشن رسول گرامی اسلام (ص) که می‌فرمایند: الجَماعَهُ رَحمَهٌ و الفُرقَهُ عذابٌ «وحدت مایه رحمت و تفرقه موجب عذاب است» بیانگر اهمیت یکپارچگی و وحدت امت در دین مبین اسلام است.

خدای بلندمرتبه را شاکریم که در ایران اسلامی نیز جلوه‌ی باشکوه از وحدت و یکپارچگی بین همه اقوام و ادیان الهی به مدد اندیشه‌ی بلند امامین انقلاب اسلامی و همت والای مردمان این دیار به وضوح مشهود است و همگی تحت لوای پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران در کمال آرامش در کنار یکدیگر زندگی می‌نمایند.

اینجانب ولادت با سعادت رحمةٌللعالمین حضرت محمد مصطفی (ص) و ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام جعفر صادق (ع) و فرارسیدن هفته‌ی وحدت را خدمت آحاد کارکنان و همه رزمندگان و هم‌سنگران عزیزم در نیروی دریایی سپاه تبریک و تهنیت عرض نموده و توفیق روزافزون همه شما عزیزان را در تحقق اهداف متعالی انقلاب اسلامی تحت عنایات خاص حضرت بقیةاالله الاعظم (عج) و زعامت فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) از درگاه خداوند منان خواستارم.

دریادار پاسدار علیرضا تنگسیری
فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیام فرمانده نیروی دریایی سپاه به مناسبت هفته وحدت

پیام فرمانده نیروی دریایی سپاه به مناسبت هفته وحدت بیشتر بخوانید »

علایی: عملیات کربلای ۳ عزت ایران در اجلاس غیر متعهد‌ها را رقم زد

علایی: عملیات کربلای ۳ عزت ایران در اجلاس غیر متعهد‌ها را رقم زد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار دریادار پاسدار «حسین علایی» فرمانده قرارگاه نوح در دوران دفاع مقدس و اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه بود که در واقع باید او را فرمانده این نیرو در دوران دفاع مقدس هم دانست، هرچند که سپاه تا سال ۱۳۶۴ صاحب نیروی سه گانه نبود، اما واحد‌های عملیاتی آبی خاکی و دریایی در سپاه وجود داشت. عملیات کربلای ۳ یکی از عملیات‌هایی هست که واحد‌های دریایی سپاه در آن نقش داشتند و اصولا این عملیات در آب انجام شد و در همکاری سپاه و نیروی دریایی و هوایی ارتش این عملیات با دستاورد‌های مهمیم به انجام رسید.

حسین علایی

در ادامه متن مصاحبه‌ای از سردار حسین علایی درباره عملیات کربلای ۳ می‌خوانید. سردار علایی علی‌رغم برخی مواضع سیاسی متفاوت به زعم فرماندهان یکی از نخبگان دانشگاهی سپاه هم هست، البته این مصاحبه حدود دو دهه پیش از سردار علایی گرفته شده و با توجه به این که وی در سطح راهبیردی این عملیات بوده، می تواند شامل جزئیات خوبی برای درک بهتر پیشینه و بس‌آمد‌های این عملیات باشد.

جناب آقای علایی در ابتدا درباره کلیت انجام عملیات کربلای ۳ توضیح بفرمایید.

عملیات کربلای ۳ و تصرف سکو‌های الامیه و البکر، بنا به ضرورت تأمین امنیت خلیج فارس انجام شد. البته از روز اول جنگ، این بحث که دو سکوی البکر و الامیه در تصرف نیرو‌های خودی قرار گیرد، در بین مسئولین وجود داشت در نگاه حداقلی این نظر مطرح بود که دشمن نتواند از آنها علیه ما استفاده کند.

در اوایل جنگ، دشمن تلاش خود برای اینکه منطقه «خور موسی» را که بندر امام در انتهای آن قرار دارد، ناامن نگه دارد و ما نتوانیم کشتی‌های خود را به بندر امام ببریم، به کار می‌گرفت.

در آن زمان کشور نیاز شدیدی برای واردات و صادرات کالا به بندر امام داشت، زیرا در آن زمان، بندر شهید رجایی در بندر عباس و بندر شهید بهشتی در چابهار، راه نیفتاده بودند و بقیه بنادر ما هم ظرفیت واردات را نداشتند و ما مجبور بودیم از بندر امام استفاده کنیم.

دشمن هم به این موضوع واقف بود و نمی‌خواست ما از بندر امام استفاده کنیم. برای کنترل این منطقه، دشــمن از «رأس البیشه» و همچنین از دو سکوی «البکر» و «الامیه» استفاده می‌کرد و در این منطقه با استقرار رادار و همچنین بالگرد‌های خود، آنجا را زیر نظر داشت و منطقه را کنترل می‌کرد. در سکوها، بالگرد‌های آماده عملیات داشتند و به محض اینکه تحرکی از ما در منقطه مشاهده می‌کردند، بالگرد‌هایی که در آنجا مستقر بودند، به طرف کشتی‌های ما (چه باربری و غیره) در منطقه ظاهر می‌شدند و آنها را مورد هدف و هجوم خود قرار می‌دادند و موشک‌های ساحل به دریا را در فاو مستقر کرده بودند و به وسیله این موشکها، منطقه را به ناامنی کشیده بود و مشکلاتی برای کشتی‌های تجاری ما ایجاد کرده بودند.

رسیدن به بندر از دریا، همیشه از مشکلات ما بود. عراقی‌ها سکو‌های ما، مثل سکوی نوروز و سکوی رشادت که شبیه سکوی البکر و الامیه هستند و ما از آنها نفت استخراج می‌کردیم، را منهدم کرده بودند. در عین حال، در همین سکو‌های منهدم شده رادار‌های ما مستقر بودند که کمک زیادی به ما می‌کردند و کارایی زیادی از نظر اطلاعاتی داشتند.  

علت اینکه عراقی‌ها روی سکو‌های البکر و الامیه مستقر شده بودند و پایگاهی نظامی بر روی آنها مستقر کرده بودند، موقعیت استراتژیک این دو سکو در خلیج فارس بود و همچنین با استفاده از سیستم‌های راداری که در آنجا مستقر کرده بودند، حضور اطلاعاتی خود را در منطقه افزایش داده بودند. در عین حال، آنها از البکر برای صادرات نفت هم استفاده می‌کردند.

اسکله البکر یک وزنه سنگین اقتصادی برای آنها محسوب می‌شد. در آن زمان از الامیه تقریباً استفاده تجاری نمی‌کردند و استفاده اطلاعاتی بیشتر در آنجا انجام می‌شد. از اوایل جنگ، نیروی دریایی ما با کمک نیروی هوایی، عملیات‌هایی برای انهدام این سکو‌ها انجام داده بودند، اما این عملیات‌ها خیلی محدود بود و نتوانستند انهدام کلی در این اسکله‌ها را بوجود بیاورند. این موضوع در دستور کار بود که فکری برای این اسکله‌ها بشود و عملیات کوبنده‌ای علیه این اسکله‌ها انجام شود.  

بخصوص بعد از عملیات بیت المقدس، عراق ناامنی در منطقه شمال خلیج فارس به سمت میانه خلیج فارس را گسترش داد. آنها همچنین برای ناامن کردن خارک، برنامه ریزی می‌کردند.

حضور عراقی‌ها روی البکر و الامیه مشکل را بیشتر می‌کرد. علاوه بر اینکه برای عملیات‌های دریایی در خلیج فارس نقش پایگاه‌های اطلاعاتی را برای عراق اعمال می‌کردند و این یکی از مشکلاتی بود که حتماً باید حل می‌شد و برای اینکه این موضوع حل شود، باید اسکله‌ها به طور کامل تصرف می‌شدند. برنامه ریزی که از قبل انجام شده بود، سرانجام جامه عمل به خود پوشانید و تصرف فاو به این برنامه ریزی‌ها سرعت داد، یعنی این امکان را به ما می‌داد که سپاه بتواند وارد عمل شود. زیرا قبل از تصرف فاو، فاصله ما با اسکله‌های البکر و الامیه بسیار طولانی بود و واحد‌های سپاه که متکی به قایق‌های سبک بودند، به سادگی نمی‌توانستند به آنجا برسند.  

اگرچه تعدادی از واحد‌های ما چندین بار برای عکسبرداری و شناسایی به آنجا اعزام شده بودند، ولیکن برای عملیات به این سنگینی نیاز بود که به اسکله‌های البکر والامیه نزدیکتر باشیم. از طرفی ما در کنار ساحل خور عبدا ﷲ حضور داشتیم، در نتیجه بهتر می‌توانستیم ارتباط دریایی آنها را با البکر و الامیه قطع کنیم. وقتی که قرار شد این عملیات را انجام بدهیم، برای این کار می‌بایست شناسایی انجام می‌دادیم. در این مورد ما دست به شناسایی‌های دقیق و صحیح و تحلیل درست اطلاعات که توسط افراد با تجربه در این زمینه اقدام کردیم و در این شناسایی مسئولین نظامی ما نیز در خود منطقه حضور داشتند و از منطقه عملیاتی بازید کردند. یادم هست یکی از این شناسایی‌ها را خود حاج «عبدﷲ رودکی»، معاون عملیات نیرو انجام داد.  

حضور ایشان از لحاظ نظامی خیلی ارزشمند بود و حضور این چنین مسئولین با روحیه و شهادت طلبی، باعث افزایش روحیه رزمندگان در منطقه عملیاتی می‌شد و این خود امری مهم در اجرای این چنین عملیات‌های بزرگی بود. بعد از شناسایی منطقه، اطلاعات مفیدی جمع آوری شد، این اطلاعات و بررسی‌ها توسط نیرو‌های کار آمد و بسیار جامع و تمامی ابعاد استراتژیک منطقه را در بر می‌گرفت و 
 
تمام اطلاعاتی که ما نیاز داشتیم، بدست آمده بود. در طراحی عملیات روی یکسری شناورها، یک‌نوع پله‌هایی طراحی کردیم که طول این پله‌ها به اندازه‌ای بود که اگر ما به اسکله برسیم، از این پله‌ها برای اتقال نیروهایمان بر روی اسکله استفاده کنیم.

در این شناسایی‌ها ما علاوه بر خود اسکله‌ها، وضعیت جزر و مد دریا را در آن منطقه مورد بررسی قرار دادیم و در این بررسی‌ها، چندین مسیر برای رسیدن به اسکله شناسایی شد.

نیرو‌هایی که برای این عملیات انتخاب شدند، آدم‌های بسیار نترس و شجاعی بودند و از دشمن و شرایط طبیعی دریا نمی‌ترسیدند، خودشان را وقف این کار کرده بودند و به خدا متکی بودند. نکته دیگر اینکه ما باید ابزار و امکانات لازم برای این عملیات را طراحی می‌کردیم، چون ما ابزار و امکانات لازم را در اختیار نداشتیم و باید این ابزار را طراحی می‌کردیم. در طراحی عملیات بعد از شناسایی، اطلاعات ما کامل شد و فهمیدیم چه نیرویی و با چه استعدادی و چه روشی به اسکله حمله کنند.

این بود که ما تمام تمرکز کار را روی تربیت غواصان گذاشتیم، غواص‌هایی که بتوانند از لباس غواصی استفاده کنند و شنا‌های طولانی انجام دهند، یعنی کسانی که بتوانند شنای استقامت انجام دهند. ما به این نتیجه رسیدیم که هر چه بچه‌ها به اسکله نزدیکتر می‌شوند، کمتر آسیب می‌بینند و بچه‌ها توجیه شده بودند که هر چه زودتر خودشان را به اسکله برسانند.

نکته دیگر در طراحی ابزار و امکانات بود. ما می‌بایست شناور‌هایی را در اختیار داشته باشیم که شناور‌های هجومی باشند. ویژگی آنها این بود که سرعت آنها زیاد هست و می‌توانند به سرعت خودشان را به آنجا برسانند و همچنین این شناور‌های انتخاب شده برای این عملیات، باید کوچک باشند تا بتوانند قدرت مانور در برابر هواپیما‌ها و هلیکوپتر‌های دشمن داشته باشند. نکته دیگر اینکه ما باید یکسری سلاح‌های خاص برای این عملیات طراحی می‌کردیم که اولاً قدرت آتش زیاد با برد مناسب برای اهدافمان بر روی دریا را داشته باشد، ثانیاً سلاح‌های طراحی شده، با قایق‌های سبک و تندرو ما قابل حمل باشند. قسمت دیگر بحث آموزش نیرو‌ها برای این عملیات می‌بود که در این مرحله تعدادی از افراد خبره انتخاب و برای آموزش به جزیزه خارک فرستاده شدند. این عملیات دارای ویژگی‌های خاصی بود و افراد از نظر گروهی، از نظر معنوی و از نظر توان بدنی و توان تجهیزاتی، هر فرد باید متکی به خودش باشد و این نکته بسیار مهمی در این عملیات بود.  

نیرو‌های انتخاب شده باید از نظر توان بدنی در حد بالایی باشند و توان شنا کردن در حدود ۱۶ کیلو متر در شب و سپس توان مقابله با دشمن با این سلاح‌های سنگین بعد از این شنای طولانی را داشته باشند که تمام این موارد در انتخاب این افراد و آموزش‌های آنها مد نظر قرار گرفت. با در نظر گرفتنتمام این موارد و بررسی‌های اطلاعاتی بسیار دقیق و طرح ریزی عملیات به وسیله افراد با تجربه و شجاع و حضور مداوم فرماندهان عالی جنگ در قبل و حین عملیات و با لطف و عنایت خداوند وحضور نیرو‌های با تجربه این عملیات خوشبختانه با موفقیت انجام شد و بچه‌ها اسکله الامیه را تصرف کردند.

با توجه به حضور خودتان در فرماندهی عملیات خاطره‌ای دارید که قبل گفتن باشد؟

احساس ما این بود که در این عملیات موفق می‌شویم و پیروزی را کسب می‌کنیم و در بدست آوردن پیروزی هیچ شکی نداشتیم. ولی در عین حال خیلی نگران بودیم، واقعاً نمی‌دانستیم چه اتفاقی می‌افتد. تمام امید ما به خدا و توکل ما به هدایت خداوند در رسیدن نیرو‌ها به محل مورد نظر بود، زیرا با شروع عملیات و حرکت نیرو‌ها در دریا، ما هیچگونه دسترسی دیگری به نیرو‌ها نداشتیم و تمام هدایتی که ما داشتیم، در قبل از عملیات بود. در حین عملیات دیگر هدایتی نمی‌شد. مثل عملیات‌های زمینی نیست، یک نقطه محدود و یک کار مشخص باشد.

این افراد هم که شما رها کردید، دیگر با آنها ارتباط ندارید، اینها باید خودشان اقدام کنند و هدایت به آن معنی مفهومی ندارد. فقط ما تنها کاری که می‌توانستیم بکنیم، دعا کنیم که اینها برسند و طبق همان چیز‌هایی که فکر شده بود، موفق شوند.

قبل از عملیات باید اینقدر روی طراحی دقیق کار شده باشد تا وقتی که افراد به منطقه اعزام شدند، در حین عملیات بتوانند همه کار را خودشان انجام دهند و دیگر شما هدایتی بر روی عملیات ندارید. همین اتفاق هم روی داد، وقتی عملیات شروع شد، ما فقط نقشمان کسب اطلاعات بود، یعنی بیشتر تماس می‌گرفتیم و ارتباطاتی که بود، این بود که ببینیم افراد در چه وضعیتی هستند.

همچنین بعد از تصرف سکو، اصلاً نگهداری بچه‌ها روی سکو منطقی نبود. چون دشمن هر روز می‌آمد و آنجا را بمباران می‌کرد و اصلاً منطقی نیست و ما هم در برنامه ریزی که داشتیم، فقط تصرف سکو و انهدام آن را مد نظر قرار دادیم.

شب عملیات، قرارگاه ما نزدیک دهانه اروندرود بود و یک مقری به نام شهید باهنر نزدیکترین محل به خروجی اروند به سمت دریا داشتیم و در آنجا یک رادار داشتیم که می‌توانستیم حرکت شناور‌های خودی را ببینیم. در آن شب که آقای رضایی فرمانده کل سپاه حضور داشتند و از اول شب کار دنبال می‌شد. همانطور که گفتیم، در شب عملیات نیرو‌ها اعزام شدند و همه کار و تلاشمان این بود که مطمئن شویم اینها رفته‌اند و دیگر سپردن کار به خدا و خواستن از خدا که انشاءا…  رزمندگان بتوانند برگردند.

یک دفعه ما متوجه شدیم که روی اسکله درگیری شده هست و ما متوجه شدیم که نیرو‌ها به اسکله رسیده‌اند و این موضوع تا حدودی از نگرانی ما کاست، اما هنوز عملیاتباقی مانده هست و هنوز تصرف سکو باقی مانده هست. تمام افرادی که در شناور‌های تندرو آماده بودند را بسیج کردیم که خودشان را به سرعت به اسکله برسانند. اوایل صبح، همه مسائل حل شدهبود و همه آنها رسیده بودند و سکو را تصرف کرده بودند. لحظات بسیار جالبی بود و چند ساعتی در طول روز قایق‌ها و شناور‌ها می‌رفتند و حدود ۱۰۰ نفر از عراقی‌هایی که بر روی اسکله اسیر شده بودند را به ساحل منتقل کردیم.

 با توجه به تجربه کم نیرو‌های ما در عملیات‌های دریایی و نداشتن سلاح‌های پیشرفته، اما با توکل به خدا و امداد‌های غیبی نیرو‌های ما با همین امکانات کم توانستند اسکله را فتح کنند و حتی بعد از تصرف، توانستند یک هواپیمای عراقی که برای بمباران اسکله آمده بود را منهدم کنند و در شکست روحیه عراقی‌ها بسیار مؤثر بود. نزدیکی‌های ظهر بود، به این نتیجه رسیده بودیم که اصلاً ماندن بچه‌ها در آنجا (روی اسکله الامیه) درست نیست.

بنا بر این، باید برمی گشتند، که این کار هم انجام شد و افراد برگشتند و تلفات بعد از تصرف بود، ولی در حین برگشتن، هواپیما‌های عراقی با تیربار به قایق‌های ما حمله می‌کردند، ولی موفق نبودند؛ لذا اسکله را با موشک زدند و ما شروع به تخلیه اسکله کردیم. اسکله البکر عراق با یک طرح ابتکاری که طرح بسیار جالبی بود، به آتش کشیده شد که این طرح را آقای [مهندس]سرداری انجام داد. در حال حاضر ایشان هم در تهران هست.

علایی: عملیات کربلای ۳ عزت ایران در اجلاس غیر متعهد‌ها را رقم زد

در آن موقع در مهندسی رزمی کار می‌کرد. ایشان گفتند که ما می‌توانیم البکر را از فاو آتش بزنیم، چون لوله‌های نفت از البکر به فاو می‌رفت، این لوله‌ها که قطر آنها ۵۶ اینچ هست، پر از نفت بود و داخل لوله‌ها نفت باقی مانده بود و این به دلیل قطع صادرات نفت در زمان تصرف فاو پیش آمده بود. بنا براین، ایشان یک طرحی را تهیه کرد و گفت: «ما از فاو نفت را به اسکله پمپاژ می‌کنیم و همزمان روی اسکله آتش می‌ریزیم «این تئوری کار بود، همین کار هم انجام شد و این باعث آتش گرفتن اسکله شد.»

 جزئیات نام یگان هاو فرماندهان حاضر در عملیات را به خاطر دارید؟

یادم نیست. لشکر امام حسین (ع) بود که به صورت تکی عمل می‌کرد، ولیکن جناح غربی یعنی در خور عبدالله، تیپ امیرالمؤمنین (ع) از بوشهر مسقر شده بود که واحد‌های شناوری عراق از آنجا نیایند و ناوتیپ کوثر کار‌های ساحلی را انجام می‌داد و جناح شرقی را داشت و پشتیبانی می‌کرد.

کار از نظر نظامی سخت بود و دریا خراب شده بود. دریا که طوفانی می‌شد، برای نیرو‌های عمل کننده خیلی سخت می‌شد، یعنی شما یک جنگی با دریا دارید که بتوانید از آن عبور کنید که این موضوع هم برای واحد‌های شناوری و هم مخصوصاً برای نفرات خیلی سخت هست، زیرا اولاً وقتیدریا متلاطم هست، اطمینان نیست که در این مسیری که تعیین شده هست، افراد جلو بروند. ثانیاًقدرت بدنی زیادی می‌خواهد تا آن فشار‌هایی که در کار وجود دارد، اینها را بتوانندتحمل کنند.

شناور‌ها نمی‌توانند به خوبی ادامه مسیر دهند، چون شناور‌ها کوچک هستند و اینها برای درگیری طولانی اصلاً مناسب نیستند. اما این شرایط باعث می‌شد که رادار‌های دشمن قایق‌های ما را نبینند و ما به راحتی به اسکله‌ها برسیم. ما می‌توانیم بگوییم از دلایلی که دشمن متوجه ما با این حجم افراد و قایق‌هایی که حجم زیادی داشتند، نشد، طوفانی شدن دریا بود و اگر شرایط هوا صاف بود، دشمن متوجه ما در منطقه می‌شد.

هر فردی از آنها واقعاً از لحاظ روحی و توان کاری در سطح بالایی بودند و کار را هم خوب انجام دادند و هم اینکه از لحاظ روحی به حدی بودند که انسان باید برسد و افرادی داشتیم که شهید شدند. بعد از آن ما رفتیم خدمت امام و گزارش دادیم که امام (ره) فرمودند:» کار خداست

*ماجرای دیدار با حضرت امام را مفصل‌تر بفرمایید.

ما بعد از این عملیات، رفتیم خدمت امام، برای اینکه هم دست بوسی انجام بدهیم و هم خدمت ایشان گزارش مختصری از عملیات عرض بکنیم. امام (ره) فرمودند:» تمام کار‌هایی که انجام شد، شما انجام ندادید، خدا انجام داد و این عبارتی بود که امام فرمودند و بعد از خدمتشان مرخص شدیم. گزارش این عملیات را به همه دادیم و یک جلسه هم خدمت آقای خامنه‌ای رفته بودیم. بعد از کنفرانس غیر متعهد‌ها که ایشان شرکت کرده بودند و بعد که برگشتند، رفتیم خدمت ایشان. خودم خدمت ایشان گزارش دادم. ایشان ضمن تعریف و تحلیل از این عملیات فرمودند که من وقتی که خبر این عملیات در کنفرانس به ما رسید، خیلی از رؤسای کشور‌ها آمدند به ما تبریک گفتند، از جمله ضیاء الحق رئیس جمهوری پاکستان و این باعث عزت ما و مطرح شدن جمهوری اسلامی در کنفرانس و تأثیر مثبتی روی جو آن جلسه گذاشت.  

 در این عملیات به طور خیلی مشخص، انسان‌هایی شرکت کردند که دارای روحیاتی بودند که واقعاً یک انسان کامل باید به این روحیات برسد. تمام افرادی که از ساحل رها شدند و در این وضعیت رفتند، از نظر روحی و معنوی به شرایط انسان کامل رسیده بودند. یعنی اینها مرگ خودشان را جلوی خودشان می‌دیدند و شهادت را انتخاب کرده بودند. بعد از این هم که برگشتند، ایمان و اعتقاد و خلوصشان بیشتر شده بود. این نبود که بگویند این چه وضعی بود که ما را در آن انداختند، در این شرایط خودتان با بیسیم حرف می‌زدید، ما رفتیم دریا، یک طرف کوسه ها، یک طرف طوفان، یکطرف هواپیما و. هیچ کس بعد از برگشت، لب به این شکوه‌ها نگشود و در درون خطر حالتروحی، آنها عوض نشد.

 *درمورد تشکیل نیروی دریایی سپاه توضیحاتی بدهید.

نیاز به تشکیل نیروی دریایی سپاه و یا یک مجموعه‌ای که بتواند در عملیات‌های آبی شرکت داشته باشد و از انگیزه‌های الهی برخوردار باشد، از ابتدای جنگ کاملاً مشهود بود. چون دشمن وقتی جنگ را آغاز کرد، مخصوصاً یک مدتی بعد از جنگ، می‌خواست صادرات نفتی ما را قطع کند و رساندن کالا را به بنادر ما متوقف کند. چون عمده نفت ما از خلیج فارس صادر می‌شد. در زمان جنگ، ما برنامه ریزی‌هایی داشتیم که این نفت را صادراتش را از وابستگی به خلیج فارس مهار کنیم، ولی این کار عملاً امکان پذیر نشد و ما صادرات نفتمان به خلیج فارس و بخصوص به خارک وابسته هست و واردات کاملاً از طریق بنادر در خلیج فارس صورت می‌گیرد و بخصوص در اوائل جنگ و اوائل انقلاب، واردات ما از بندر امام خمینی و بندر خرمشهر و بنادر شمال خیلی صورت می‌گرفت. چون در آن موقع، هنوز بندر عباس و بندر شهید رجائی راه نیفتاده بود و در سایر نقاط هم چیزی نبود. بزرگترین بندر ما، بندر امام خمینی بود و بعد بندر خرمشهر که تنها بندری بود که نزدیکترین فاصله را به مرکزیت کشور داشت و به راه آهن وصل بود و بندر امام هم راه آهن داشت، ولی خرمشهر راحت‌تر بود. دشمن هم از همان روزی که جنگ را شروع کرد، بندر خرمشهر را گرفت و از کارائی انداخت و بندر امام را هم با بستن مسیر کشتیها، اول نا امن کرد و تا حد بستن کامل جلو رفت و نفت را هم به گونه‌ای عمل می‌کردند که ما نتوانیم نفت را صادر بکنیم یا عمدتاً کشتی‌ها را می‌زدند که حامل نفت بودند و بعد هم خود بندر خارک را مورد هدف قرار می‌دادند. پس ما از روز اول جنگ، ضرورت تشکیلات دریایی را که بتواند با این اقدام دشمن مقابله کند، احساس می‌کردیم. طبیعتاً تشکیل این نوع نیروی دریایی، اگر با وضعیت جهانی می‌خواستیم جلو برویم، یک کار غیر ممکن بود، یعنی خریدن ناو‌های گران قیمت و آموزش نیرو‌هایی که نیاز به آموزش فراوان داشتند و آسیب پذیری اینها و از طرفی، با توجه به حضور کشور‌های دیگر که حامی عراق بودند در خلیج فارس، برای ما موفقیت در بر نداشت. این یک نیاز بود و نیاز دیگر اینکه ما وقتی که از عملیات بیت المقدس عبور کردیم و خرمشهر آزاد شد، وضعیت جبهه‌ها به گونه‌ای شده بود که ابتکار عمل زیادی نیاز داشت، تا عملیات بتواند طراحی شود و، چون دشمن همه جبهه‌ها را بسته بود و می‌بایست از جا‌هایی که دشمن فکر نمی‌کند، حمله شود، یکی از مناطق، منطقه‌ای بود که فاصله ما با دشمن با آب پوشیده شده بود، مثل حوض اروند، مثل آب گرفتگی‌هایی که در بعضی جا‌ها هست و ما می‌بایستی که برای برخورد با دشمن ازاین‌ها عبور می‌کردیم، طبیعتاً نیاز به تشکیلاتی بود که بتوانیم این کار را انجام دهیم. این بود که از ابتدا در سپاه، در واحد طرح عملیات یک تشکیلاتی درست شد به اسم یگان دریایی که مأموریت این کار را هم من به عهده داشتم، ولی خوب این یگان دریایی که می‌خواستیم درست کنیم مسلم بود که با تجهیزاتی که در دنیا معروف هست، نمی‌توانیم جلو برویم و در این قسمت هم ابتکار عمل به خرج دادیم و امکاناتی را دنبال می‌کردیم تا بتوانیم با این امکانات در مقابل دشمن اقداماتی را انجام دهیم، از طرفی باید مجموعه‌ای تشکیل می‌دادیم، قدرت تهاجم و حمله به دشمن را در خودش داشت، یعنی امکاناتی نبود که فقط برای دفاع در مقابل حرکات دشمن باشد.

 بچه‌ها درست هست که امکانات وسیعی نداشتند ولی همیشه توکل به خدا داشتند و قبل از هر عملیاتی التماس دعا داشتند که ما کار را شروع می‌کنیم، بقیه اش به یاری حق و لطف الهی انجام می‌شود. در مورد همین کشتی بریجتون که می‌خواست رد شود، ما که یک سد مین درست نکرده بودیم که مثلاً چند کیلومتر در مسیر مین بریزیم، این خبر‌ها نبود. ما توکل به خود خدا می‌کردیم بقیه اش با خدا. واقعاً این اعتقاد افراد بود و می‌گفتند ما مکلف هستیم، یعنی در انجام مأموریت مکلف هستیم ما می‌رویم مین‌ها را می‌ریزیم و خدا هم ما را یاری می‌کرد.

انتهای پیام/ 119

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
علایی: عملیات کربلای ۳ عزت ایران در اجلاس غیر متعهد‌ها را رقم زد

علایی: عملیات کربلای ۳ عزت ایران در اجلاس غیر متعهد‌ها را رقم زد بیشتر بخوانید »

نسل جدید سپاه

نسل جدید سپاه


جنگ ۱۲روزه نه‌تنها یک رویارویی نظامی، بلکه نقطه عطفی در تحول نسلی سپاه بود. نسلی که توانست نشان دهد هم روحیه آرمانگرای دهه اول انقلاب را دارد و هم مهارت‌های فناورانه متناسب با میدان را.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، خود را ببرید در آرامش روز پنجشنبه، ۲۲ خرداد و کمی درباره «نسل جدید پاسداران انقلاب اسلامی» تامل کنید. به نظر می‌رسد در ذهن جامعه ایرانی نسل جدید نیروهای سپاه با چهره‌هایی چون شهید «محسن حججی» و شهید «محمد بلباسی» گره خورده است؛ نسلی که با تکیه بر تجربه فرماندهان میدان‌دیده، پا به عرصه نبرد در فراسوی مرزها نهاد و گویی هیچ‌گاه بازنگشت. اگر نسل نخست سپاه در دهه ۶۰ هویت خود را از تجربه مستقیم جنگ تحمیلی می‌گرفت، نسل امروز در متن یک «زیست جهادی» ادامه‌دهنده مسیر آنهاست، بی‌آنکه جنگ را زیست کرده باشد.

آنچه تصور عمومی از نسل جدید سپاهیان بود اما از ۲۳ خرداد تغییری بنیادی کرد و آزمون واقعی این نسل در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران رقم خورد؛ روزی که اغلب فرماندهان باتجربه به طور همزمان هدف حملات تروریستی قرار گرفتند و شهید شدند و انتظار می‌رفت بدنه نیروهای مسلح دچار سردرگمی شود اما معادله به‌ گونه‌ای دیگر پیش رفت؛ چهره‌های ناشناخته‌ای به میدان آمدند و الگوی جدیدی از جنگ را نمایان کردند؛ چهره‌هایی که موشک شلیک می‌کردند اما به همان اندازه به تصویر رسانه‌ای آن موشک می‌اندیشیدند، در عملیات پدافندی نقش داشتند اما همزمان تصویر آفندی برجا می‌گذاشتند، میدان را می‌چرخاندند و رسانه را مدیریت می‌کردند، در فضای سایبری می‌جنگیدند و جنگ روانی را به خدمت میدان می‌گرفتند.

جنگ اخیر نشان داد نسل جدید سپاه نه‌تنها آمادگی جانشینی فرماندهان پیشکسوت را دارد، بلکه با الگویی متفاوت و ترکیبی، قادر است سازمان رزم سپاه را وارد مرحله‌ای تازه کند. این گزارش درصدد پرداخت به این پرسش است: نسل جدید سپاه چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه توانست در نخستین آزمون بزرگ خود موفق شود؟

ترکیب باور، دانش و جسارت
نسل جدید سپاه در کنار نسل قدیمی و جنگ‌آموخته دفاع‌ مقدس، هم نسبت به تدین و ایمان اهتمام داشته و هم جنگ و جنگاوری را با فرمت‌ها و متدهای روز و تجهیزات مدرن آموخته است اما نسل جدید سپاه که تربیت شده نسل اول است، دارای چه ویژگی‌هایی است؟

ایمان و باور عمیق: همچون نسل ابتدای انقلاب، این نسل نیز ریشه‌های خود را در باورهای اعتقادی و آرمان‌گرایانه جست‌وجو می‌کند.

تسلط بر فناوری‌های نوین جنگی: این نسل با موشک‌های هوشمند، پهپادها و فضای سایبری و هوش مصنوعی مأنوس است و کار با تجهیزات نسل جدید را بخشی از زیست روزمره خود می‌داند.

جامع‌نگری و آرمان‌گرایی واقع‌گرا: این نسل در عین وفاداری به آرمان‌های انقلاب، جهان را پیچیده‌تر می‌بیند. نگاه آنان صرفاً پدافندی نیست، بلکه با رویکرد آفندی به تغییر معادلات می‌اندیشند.

غرب‌شناسی و پیوند با دانش: بسیاری از نیروهای این نسل در دانشگاه‌ها رشد کرده‌اند و با مطالعه و آشنایی با ادبیات غرب به درک عمیق‌تری از دشمن دست یافته‌اند.

تکیه بر تجربه پیشینیان: هرچند خود در دفاع‌ مقدس حاضر نبودند اما سرمایه تجربی نسل‌های قبلی را از طریق روایت‌ها و آموزش‌های مستقیم با خود حمل می‌کنند.

جرأت تغییر و خلاقیت سازمانی: از ساختارهای دست‌وپاگیر گریزانند و در میدان، به ابتکار فردی و جمعی تکیه می‌کنند.

اعتمادبه‌نفس و مسؤولیت‌پذیری: این نیروها خود را موظف به حل مساله می‌دانند، نه گرفتار شدن در ساختارهای سلب. آنان از سال‌ها قبل خود را در میدان‌های نبرد آینده تصویر کرده بودند.

به طور کلی این نسل آمیزه‌ای از ایمان، دانش، تجربه غیرمستقیم و خلاقیت است که به آنان جرأت رهبری سازمان رزم در شرایط غیرمنتظره را داده است. اگر موشک «شهاب ۳» در سال ۱۳۸۲ به سازمان رزم سپاه اضافه شد، یعنی سپاه از همان سال خود را برای رویارویی با رژیم صهیونیستی آماده کرده است. این مساله به طور ناخواسته این باور را در نسل جدید سپاه شکل داده که به «فردا فکر کند» و حالت «آفندی» داشته باشد.

نسل جدید در آیینه مقایسه با نسل اول سپاه
اگر بخواهیم جایگاه نسل جدید سپاه را درک کنیم، ناگزیر باید آن را در نسبت با نسل نخست بسنجیم؛ نسلی که در آتش جنگ تحمیلی شکل گرفت و هویت ‌سازمانی سپاه را تثبیت کرد.

شباهت‌ها:

– هر دو نسل برآمده از باورهای عمیق انقلابی هستند و پیوند با آرمان‌های امام و رهبری، همچنان ستون هویتی است.

– روحیه ایثار و حضور داوطلبانه در میدان همچنان برجسته است. جوانان امروز همان‌قدر داوطلبانه وارد کارزار می‌شوند که رزمندگان دهه ۶۰.

– پیوستگی نسلی وجود دارد؛ بسیاری از جوانان امروز خود شاگردان میدانی و فکری فرماندهان دفاع مقدسند.

تفاوت‌ها:

قبل از ورود به بحث تفاوت‌ها باید این مهم را دانست که این نسل جدید، تربیت‌یافته نسل‌ اول هستند. در واقع تمایزات آنها حاصل فهم فرماندهان نسل اول نسبت به الزامات نسل جدید است.

– نسل قدیمی سپاه در فضای دفاعی و پدافندی شکل گرفت؛ آنان مأموریت اصلی را حفظ سرزمین می‌دانستند. در مقابل، نسل جدید نگاه آفندی دارد و به تغییر وضع موجود به سود ایران و مقاومت می‌اندیشد.

– نسل پیشین درگیر جنگ سخت و کلاسیک بود، نسل جدید جنگ را ترکیبی می‌بیند؛ همزمان رسانه‌ای، سایبری، موشکی و میدانی.

– نسل قدیمی به فرماندهان متکی بود و ساختار عمودی داشت، نسل جدید با خلاقیت فردی و ابتکار میدانی شناخته می‌شود؛ در نبود فرمانده، میدان را به دست می‌گیرند و این در سوریه، عراق و اخیراً در جنگ ۱۲ روزه به‌ وضوح دیده شد.

– نسل قدیمی سپاه با گفتمان مقاومت منطقه‌ای شناخته می‌شد اما نسل جدید در پی بسط مقاومت در جهان است.

نسل جدید در حالی که همچنان ریشه در آرمان‌های نسل اول دارد اما از منطق «پدافندی» عبور کرده و به نسل «آفندی، خلاق و ترکیبی» بدل شده است؛ نسلی که جنگ را فقط برای بقا نمی‌خواهد، بلکه برای تغییر معادلات منطقه‌ای به میدان آمده است. نرگس باجغلی، استاد دانشگاه «جان هاپکینگز» در مقاله بسیار مهمی در مجله آمریکایی «فارن پالیسی» نوشت: «نسلی جوان‌تر در سپاه پا به عرصه گذاشته است؛ نسلی که نه در دفاع، بلکه در تهاجم شکل‌ گرفته است. برخی از این نیروهای جوان که اکنون در دهه چهارم زندگی خود هستند، آماده‌اند مسؤولیت‌های رهبری را به دست بگیرند. این نسل جدید با پهپاد، موشک و جنگ سایبری آموزش ‌دیده‌اند؛ در نبردهای سوریه حضور مستقیم داشته‌اند و در سازمان‌دهی شبه‌نظامیان در عراق نقش ایفا کرده‌اند. امروز این نسل در حال صعود در ساختار سپاه، درگیری را نه‌تنها اجتناب‌ناپذیر، بلکه سودمند می‌داند. برای آنها، بازدارندگی فقط به معنای بقا نیست، بلکه مساله موقعیت منطقه‌ای، غرور ملی و احیای حاکمیت است. حملات ماه ژوئن، همراه با پاسخ محدود اما هدفمند ایران، این نسل جدید را جسورتر کرده است. آنها معتقدند خویشتنداری در ۲ دهه گذشته – بویژه پایبندی اشتباه‌آمیز به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵- تنها موجب حملات بیشتر شده است. این واقعیت که اسرائیل توانست تا این حد به خاک ایران ضربه بزند، استدلال آنها را تقویت کرده: ایران به یک بازدارندگی واقعی نیاز دارد و آن را باید فوراً ایجاد کند».

حضور میدانی برای تغییر معادله
تا پیش از جنگ ۱۲ روزه، نسل جدید سپاه در کنار فرماندهی قرار داشت. آنها در میدان حاضر بودند اما در سایه نسل اول عمل می‌کردند؛ منطقی هم بود. نسل اول که تعدادی از آنها همچنان فرماندهی ارشد سپاه را بر عهده دارند، نسل طلایی سپاه هستند؛ نسلی که ایران را با وجود نبود تجهیزات، در مقابل تهاجم ده‌ها کشور حفظ کردند.

با این حال جنگ ۱۲ روزه، نخستین صحنه‌ای بود که در آن، نسل جدید نه به‌ عنوان «پشتیبان»، بلکه به ‌عنوان «پیش‌برنده میدان» ظاهر شد. برخلاف تصویرسازی‌ها، نسل جدید منفعل نماند؛ آنان در لحظه غیبت فرماندهان ارشد، میدان را به دست گرفتند و مشهود است جنگ فقط با موشک و پهپاد پیش نرفت. جوانان سپاه، همزمان جنگ سایبری، رسانه‌ای و روانی را نیز فعال کردند. انتشار هدفمند فیلم شلیک موشک، همراه با تولید محتوا و هدایت افکار عمومی، نشان داد این نسل، سواد رسانه‌ای و سایبری بالایی نیز دارد.

یکی از ویژگی‌های بارز این نسل، آمادگی ذهنی برای فرماندهی بود. آنها از سال‌ها قبل و به واسطه تدبیر و هوشمندی فرماندهان نسل اول، خود را در جایگاه فرمانده تصویر کرده بودند، به همین دلیل در بحران، دچار سردرگمی نشدند، هرچند ضعف‌ها را پنهان نمی‌کنند و به پذیرش آسیب‌ها تن می‌دهند و آن را فرصتی برای رشد می‌دانند. همین ویژگی باعث شد پس از حمله رژیم صهیونیستی، سریعاً خود را بازسازی کنند. اسرائیل انتظار داشت با حذف فرماندهان ارشد، سپاه دچار سردرگمی شود اما نسل جدید در کنار فرماندهان جدید نسل اول، با حضور فعال، معادله جنگ را به سود ایران تغییر داد. این نسل، نه‌تنها توانست عملیات را ادامه دهد، بلکه با تاکتیک‌های جدید جنگی، دشمن را سردرگم کرد، همچنین مدیریت صحنه رسانه‌ای و روانی را نیز در دست گرفت.

بسیاری از ناظران خارجی اذعان کردند «نسل جدید سپاه» از نظر تاکتیکی، رسانه‌ای و فناورانه، یک گام جلوتر از پیش‌بینی‌های اسرائیل عمل کرد. این نسل سال‌ها بر آزادسازی قدس به‌ عنوان امر امکان‌پذیر تأکید می‌کرد اما توسط جریان‌های بیرونی سازش‌خواه سرکوب می‌شد. جنگ ۱۲ روزه، جنگ تغییر معادله‌ها بود. جریان‌هایی که حل معادله را تنها در پذیرش قدرت برتری به نام آمریکا می‌دیدند و نیروهای انقلابی را نادیده می‌گرفتند، حالا شکست خورده‌اند و میدان برای کنشگری نیروهای انقلابی فراهم شده است. بیژن عبدالکریمی، در سمینار «خار و میخک، بازخوانی روایت یحیی سنوار از محور مقاومت» می‌گوید: «امروز در جهان نیرویی وجود ندارد که با مناسبات ناعادلانه جهان کنونی که خود را در غزه بخوبی آشکار کرد به مبارزه برخیزد. امروز چه‌گوارایی نداریم که از آرژانتین به کوبا و از کوبا به بولیوی و از بولیوی به الجزایر برود و علیه استعمار بجنگد. نیروی نفی در جهان وجود ندارد. تنها نیروی نفی همین نیروهایی هستند که روشنفکران ما آنها را تروریست دانسته‌اند؛ سپاه پاسداران ما، بچه‌های بسیج ما، شیعیان حوثی، حزب‌الله لبنان، حماس و حشدالشعبی. فکر نکنید برای توجیه وضع موجود آمده‌ام. من صحنه دیگری را ترسیم می‌کنم و راجع به ایران حرف نمی‌زنم. حکومت‌ها می‌آیند و می‌روند ولی من درباره شأن روشنفکر ایرانی حرف می‌زنم».

یکی از بزرگ‌ترین نقدها به نسل جوان سپاه این بود که «جنگ را ندیده‌اند»، تجربه قدسی دفاع‌ مقدس را لمس نکرده‌اند، بنابراین صلاحیت فرماندهی ندارند. این گزاره، سال‌ها بهانه‌ای بود برای کنار نگه‌داشتن آنان از سطح عالی مدیریت اما جنگ ۱۲ روزه، این معادله را به‌ کلی دگرگون کرد.

جنگی که جوانان سپاه در ۱۲ روز دیدند، شاید به تعبیری مدرن‌ترین جنگی باشد که بشر تاکنون به خود دیده است. نسل‌های جوان سپاه که ۸ سال دفاع‌ مقدس را ندیده‌اند، توانستند تجربه گرانی از این جنگ مدرن ۱۲ روزه کسب کنند. به عبارتی آنها یک‌شبه به فرماندهانی بزرگ و باتجربه تبدیل شدند. قطعا بخش مهمی از پیروزی در جنگ ۱۲ روزه، نتیجه جنگاوری همین جوانان سپاه بود.

از حاشیه به متن

در روزهای آغازین حمله رژیم صهیونیستی، بسیاری گمان می‌کردند بدنه سپاه بدون فرماندهان ارشد فرومی‌پاشد اما اتفاق برعکس رخ داد: نیروهای جوان، به‌ سرعت وارد میدان شدند، تاکتیک‌ها را طراحی کردند و نبرد را پیش بردند. آنچه در ابتدا «خلأ فرماندهی» تصور می‌شد، به فرصتی بدل شد برای نسل جدید تا توان عملیاتی و مدیریتی خود را به رخ بکشد. البته انتصاب فرماندهان جدید که از همان نسل جوان دفاع‌ مقدس ۸ ساله بودند، باعث تحکیم ساختار سپاه شد. فرماندهی جدید نیز هوشمندانه عمل کرد. در واقع حضور نسل جدید سپاه، با تدبیر فرماندهان جدید میسر شد.

ویژگی دیگر این نسل، توان بسیج اجتماعی بود. در دل جنگ، آنان نه‌تنها میدان نظامی را مدیریت کردند، بلکه با پیام‌ها، تصاویر و روایت‌های رسانه‌ای توانستند جامعه را پیرامون مقاومت منسجم کنند. در واقع جنگ ۱۲ روزه، برای نسل جوان سپاه همان نقشی را ایفا کرد که دفاع‌ مقدس برای نسل اول داشت: یک آیین گذار؛ ورود به مرحله‌ای تازه که در آن مشروعیت، تجربه و اعتماد به دست آمد. اکنون دیگر بحث بر سر «آیا می‌توانند؟» نیست، بلکه مساله این است که کِی فرماندهی را به طور کامل به دست خواهند گرفت. این مساله پیامی آشکار نیز به رژیم صهیونیستی دارد. در جریان ترورهای منطقه‌ای و پس از شهادت سیدحسن نصرالله توسط رژیم صهیونیستی «سی‌ان‌ان» در گزارشی نوشت:

«نخست‌وزیر اسرائیل فرصتی را برای ساختاربندی مجدد بنیادی قدرت در خاورمیانه می‌بیند و احساس می‌کند حزب‌الله دچار زخم عمیقی شده است اما پیروزی کامل، دست‌نیافتنی است و آنهایی که چنین آرزویی می‌کنند در نهایت از کارشان احساس پشیمانی خواهند کرد». در گزارش «سی‌ان‌ان» آمده است: «تاریخ معاصر، صرفاً درس‌های تلخی را برای رهبران اسرائیلی به همراه داشته است؛ برای آنهایی که با جاه‌طلبی‌های خود به دنبال تغییرات ساختاری و بنیادی در لبنان و به ‌طور کلی خاورمیانه هستند». این رسانه آمریکایی با ارائه شواهد و وقایع تاریخی برای این استدلال خود می‌نویسد: «تهاجم سال ۲۰۰۳ به عراق به رهبری آمریکا درسی از تکبر و اعتمادبه‌نفس کاذب را ارائه می‌دهد. با فروپاشی ارتش عراق و حرکت نیروهای آمریکایی به سمت بغداد، دولت بوش – رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا – این خیال را در سر داشت که سقوط صدام منجر به سرنگونی دولت تهران و دمشق نیز می‌شود و به ‌اصطلاح دموکراسی‌های لیبرال در منطقه شکوفا خواهند شد».

اگر نسل اول سپاه، نماد ایستادگی در دفاع‌ مقدس بود، نسل جدید را می‌توان نماد ابتکار، جسارت و آینده‌سازی دانست. آنان نه فقط در میدان جنگ، بلکه در عرصه‌های حکمرانی، کشورداری، فناوری، صنایع و حتی سیاست‌گذاری امنیتی، ردپای تازه‌ای از خود بر جا گذاشته‌اند.

وقتی در میدان نبرد باشند، نظم امنیتی منطقه به ‌هم می‌ریزد و وقتی وارد صنایع دفاعی شوند، پروژه‌های سنگین به ثمر می‌رسد. نمونه بارز آن ساخت شناورهای کلاس شهید سلیمانی توسط نیروی دریایی سپاه بود؛ پروژه‌ای که میانگین سنی طراحان و مجریانش زیر ۳۵ سال بود.

نسلی فراتر از سلاح

نسل جدید سپاه فقط کاربر تجهیزات نیست؛ بلکه خالق فناوری‌های جدید است. در حوزه موشکی، بخش عمده‌ای از بدنه اصلی را نیروهای متولد دهه ۷۰ تشکیل می‌دهند؛ نسلی که توانسته سرعت توسعه سامانه‌ها را دوچندان کند. این جوانان، برخلاف کسانی که ابزار را مقدس می‌دانستند، نگاه ابزاری به فناوری ندارند، بلکه آن را وسیله‌ای برای تحقق ایده‌های بزرگ‌تر می‌دانند؛ نسلی که فقط سرباز نیست، دانشجو، پژوهشگر، نویسنده و حتی کارآفرین هم هست. دانشگاه و بسیج برای آنان ۲ بال مکمل بوده است: «یکی دانش تخصصی را فراهم کرده، دیگری باور و انگیزه جهادی را». همین ترکیب است که آنان را از همنسلان خود در سایر بخش‌های جامعه متمایز کرده است.

ویژگی مهم دیگر، توانایی در رهبری جمعی و شبکه‌ای است. نسل جدید با شبکه‌های درونی و تعاملات افقی کار می‌کند. نسل جدید سپاه در قیاس با برخی گروه‌های اجتماعی دیگر که دچار تردید و تناقض در هویت هستند، تکلیفش با خودش روشن است. آنان باورهای عمیق دارند اما در عین حال اهل تجربه و آزمونند. از کاستی‌ها نمی‌هراسند و ضعف‌ها را پنهان نمی‌کنند، بلکه می‌کوشند آن را به فرصت رشد و نقطه قوت بدل کنند». این نسل نه در گذشته متوقف مانده و نه به حال بسنده می‌کند، آنان به ‌وضوح آینده‌نگرند و این همان نقطه‌ای است که می‌تواند توازن قوا در منطقه را دگرگون کند.

سردار سپهبد شهید حسین سلامی، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حضور رهبر انقلاب اسلامی در دانشگاه امام حسین، نسل جدید سپاه را چنین توصیف می‌کند: «دشمنان می‌دانند اقدامات خباثت‌آمیز آنان در احتکارگری دانش و کمیابی ساختگی آن و برنامه‌هایی همچون برنامه‌ ایران ۲۰۴۰ دانشگاه استنفورد نمی‌تواند خللی در عزم فرزندان‌تان در این مرزشکنی به وجود آورد، چون سپاه، جهاد علمی را به ‌عنوان یکی از آیین‌های نبرد خود برگزیده است. بخش مهمی از مأموریت دانشگاه‌های سپاه، بویژه دانشگاه حضرت امام حسین علیه‌السلام، تربیت افسران خردمند، دانا، شجاع و فروزان از شعله‌های ایمان، توانا در امر رسالت‌های انقلابی و ثابت‌قدم و مستحکم در میدان مواجهه‌های بزرگ، آموزشی کردن مبانی و اصول نظریه‌ مقاومت فعال، اقتصاد مقاومتی، معارف دفاع‌مقدس، کاهش آسیب‌های اجتماعی، جلوگیری از تقریب محیط مجازی با واقعی، حرکت پیش‌دستانه و مستمر در علوم پایه و بنیادی و نیز گسترش کیفی و کمی فناوری‌های نرم و رسانه‌ای است».

جهادی‌هایی که جنگ ترکیبی می‌دانند

اگر دفاع‌مقدس، مدرسه جنگ کلاسیک برای نسل اول سپاه بود، جنگ ترکیبی اکنون مدرسه نسل جدید است؛ نسلی که همزمان باید در جغرافیای واقعی بجنگد و در جغرافیای رسانه‌ای روایت‌سازی کند. در ادبیات غربی، جنگ ترکیبی بیشتر بر لایه‌های امنیتی، رسانه‌ای، اقتصادی، فیک‌نیوز و مهندسی اعتماد اجتماعی متمرکز است. در سپاه نیز این مفهوم وسعت یافته، هرچند که به نظر می‌رسد ساختارمند نشده است. جنگ اخیر، جنگ فیک‌نیوزها نیز بود. بمب‌ها به دنبال فروپاشی اجتماعی بودند و پهپادها، روایت‌سازی می‌کردند. تصوری که هنوز در دشمن از بین نرفته و در تلاش است کشور را دچار هرج‌ومرج کند اما این مساله سمت دیگری هم دارد: آیا ما می‌توانیم با قدرت اقناع افکار عمومی و فعال‌کردن روایت‌های رسانه‌ای بازدارندگی ایجاد کنیم؟

نسل جدید می‌داند تنها پیروزی در میدان کافی نیست؛ پیروزی زمانی کامل می‌شود که افکار عمومی نیز آن را لمس کند. از این رو، بخشی از انرژی آنان صرف جنگ روایت‌ها می‌شود؛ جایی که اعتماد اجتماعی سرمایه اصلی است. جنگ ترکیبی برای نسل جدید صرفاً یک «تاکتیک» نیست، یک زیست‌ جهانی است. آنان جنگ را فقط در میدان نمی‌بینند، بلکه آن را در همه سطوح زندگی اجتماعی و رسانه‌ای تجربه می‌کنند. همین توانایی است که سپاه را در برابر دشمنی چون ناتو و رژیم صهیونیستی وارد سطحی تازه از رقابت کرده است.

ساختار سپاه و فرصت‌های پیش‌ روی نسل جوان

سپاه پاسداران امروز یک سازمان تک‌لایه و ساده نیست، بلکه ساختاری پیچیده، درهم‌تنیده و چندوجهی دارد که فرصت‌های کم‌نظیری را در اختیار نیروهای جوان قرار می‌دهد. این ساختار، از ستاد مرکزی تا نیروهای تخصصی و بسیج، امکان می‌دهد نسل تازه بتواند در لایه‌های مختلف اثرگذار شود.ستاد سپاه، مجموعه‌ای از بخش‌های هماهنگ‌کننده است که سیاست‌گذاری کلان و تقسیم کار را سامان می‌دهد. در کنار آن ۴ نیروی اصلی قرار دارند.

۱- نیروی هوافضا: موتور محرک فناوری موشکی و پهپادی که بخش بزرگی از آن در اختیار متخصصان دهه هفتادی است.

۲- نیروی قدس: جبهه خارجی سپاه که امکان تجربه‌های میدانی بین‌المللی را به نیروهای جوان داده است.

۳- نیروی زمینی: تجربه مبارزه میدانی و خلاقیت فرماندهی را برای نیروهای جوان فراهم کرده است.

۴- نیروی دریایی: با عملیات‌های مستقیم و توسعه تجهیزات جدید، بستری نوین برای نسل تازه در رویارویی با آمریکا را فراهم کرده است.

۵- بسیج به ‌مثابه دانشگاه اجتماعی: بسیج یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های پرورش نسل جوان سپاه است؛ شبکه‌ای گسترده از پایگاه‌های محلی، دانشجویی، فرهنگی و حتی فضای مجازی که هم آموزش نظامی و هم تربیت اعتقادی را فراهم می‌کند که عرصه‌ای برای تمرین مدیریت اجتماعی و فرهنگی است و به جوانان میدان داده در قالب گردان‌ها و یگان‌های مستقل نقش‌آفرینی کنند.

سپاه نه‌تنها مصرف‌کننده نیروهای دانشگاهی است، بلکه خود نیز دانشگاه و پژوهشکده دارد. این مراکز فرصتی فراهم کرده‌اند که جوانان در حوزه‌های مهندسی، فناوری‌های نوین و علوم‌انسانی تربیت شوند. پیوند دانشگاه با میدان عملیات، ویژگی منحصربه‌فردی برای آنان است.

از سوی دیگر قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا قرار دارد که فقط بازوی عمرانی یا اقتصادی نیست؛ اینها مدرسه‌های بزرگ مدیریت بحران و کارزار ملی هستند. جوانان سپاه از دل همین پروژه‌ها توانسته‌اند درک پیچیدگی‌های اقتصادی، عمرانی و فناورانه کشور را به ‌دست آورند و مهارت مدیریت پروژه‌های کلان را تجربه کنند.

در نهایت سپاه‌های استانی نقش‌آفرینی می‌کنند. هر سپاه استانی، ترکیبی کوچک از کل سپاه است: نیروی زمینی، بسیج، اطلاعات، فرهنگی و سازندگی. این ساختار به نیروهای جوان امکان می‌دهد در سطح استانی تمام‌قد وارد عرصه مدیریت شوند؛ از فرماندهی گردان‌ها تا برنامه‌ریزی اجتماعی.

اگرچه این ساختار در نگاه نخست پراکنده و پیچیده به نظر می‌رسد اما در واقع فرصتی بزرگ برای رویش نسل جدید است، چرا که هر حوزه‌ای – از جنگ سخت تا جنگ نرم، از سازندگی تا سایبری – جایگاهی برای بروز توانایی جوانان دارد. همین درهم‌تنیدگی و تکثر میدان‌ها نسل تازه را همواره در معرض آزمون واقعی قرار داده است.

تهدیدها و چالش‌های نفوذی‌ها برای نسل جدید

هر نسلی در لحظه رویش، نه فقط با فرصت‌ها، بلکه با تهدیدهایی نیز روبه‌رو است. نسل تازه سپاه هم از این قاعده مستثنا نیست. دشمنان و شبکه‌های نفوذی بخوبی دریافته‌اند پویایی، ابتکار و جسارت این نسل می‌تواند معادلات آنان را بر هم زند، از همین رو تاکتیک‌هایی طراحی کرده‌اند تا انرژی این نیروها را مهار یا منحرف کنند.

نسل تازه سپاه به دلیل سرعت بالا، ابتکار زیاد و گاهی روحیه ریسک‌پذیر، ممکن است خطاهایی هم داشته باشد. دشمن با بزرگنمایی این خطاها تلاش می‌کند اعتماد عمومی به این نسل را زیر سوال ببرد، فضای روانی جامعه را علیه آنان شکل دهد و درونی‌ترین سرمایه آنان، یعنی اعتماد به نفس و جسارت عمل را تضعیف کند.

یکی دیگر از جلوه‌های نفوذ این است که می‌کوشند نسل جوان را در برابر نسل پیشکسوت قرار دهند. روایت‌هایی مانند «اینها تجربه ندارند» یا «نسل قدیم کنار گذاشته شد» ابزارهایی برای ایجاد شکاف درونی است، در حالی ‌که میدان جنگ ۱۲روزه نشان داد این نسل توانسته با نسل اول هم‌افزایی کند و نشان دهد شکاف واقعی در کارزار دشمن است. ضمن اینکه نسل جدید در واقع محصول تربیت نسل اول است.

از همین جهت نسل تازه سپاه باید همزمان در ۲ جبهه بجنگد: جبهه بیرونی علیه دشمنان و تهدیدهای نظامی – ترکیبی و جبهه درونی علیه تاکتیک‌های فرسایشی نفوذی‌ها. هر چند تهدیدها و فشارها کم نیست اما واقعیت آن است که نسل تازه سپاه در برابر خود افق‌های گشوده‌ای از فرصت‌ها دارد که می‌تواند آن را به نقطه‌ای تعیین‌کننده در تاریخ سازمان رزم ایران بدل کند. حالا این نسل تجربه مستقیم جنگ ۱۲روزه را به ‌عنوان سرمایه‌ای واقعی با خود به همراه دارد. آنان دیگر صرفاً «نسل بی‌جنگ» نیستند. حالا شبکه‌ای از اعتماد میان آنان و فرماندهی ارشد ایجاد شده است؛ اعتمادی که می‌توان رگه‌های آن را در انتصاب‌ها و واگذاری مسؤولیت‌های تازه مشاهده کرد.

برای نسل جدید، زیست دیجیتال فرصت است؛ این مساله به آنان امکان می‌دهد هم در «جنگ روایت‌ها» دست بالا را داشته باشند و هم در عملیات ترکیبی، ترکیب سخت و نرم را همزمان مدیریت کنند. تغییر نسلی در فرماندهی، اکنون در آستانه تحقق است. این یعنی نسل تازه در آستانه ورود رسمی به لایه‌های بالای تصمیم‌سازی و فرماندهی قرار دارد. ساختار متکثر سپاه (نیروهای زمینی، هوافضا، دریایی، قدس، بسیج، قرارگاه سازندگی و سپاه‌های استانی) به ‌خودی ‌خود میدان وسیعی برای رشد و ارتقا فراهم می‌کند. گسترش جغرافیای مقاومت و همکاری نزدیک با گروه‌های منطقه‌ای (حزب‌الله، انصارالله، حشدالشعبی و…) فرصت کم‌نظیر این نسل است. این نسل نه‌تنها مدافع سرزمین است، بلکه خود را بازیگر منطقه‌ای و حتی جهانی می‌بیند.

جنگ ۱۲روزه نه‌تنها یک رویارویی نظامی، بلکه نقطه عطفی در تحول نسلی سپاه بود. نسلی که تا پیش از آن به «ندیدن جنگ» متهم می‌شد، در یک آزمون واقعی – در یک جنگ مدرن بی‌سابقه – توانست نشان دهد هم روحیه آرمانگرای دهه اول انقلاب را دارد و هم مهارت‌های فناورانه و ترکیبی متناسب با میدان امروز را.

این نسل تازه به میدان آمده، در چند سطح تمایز خود را آشکار کرده است: «متدین و مومن است، بر اصول انقلاب ایستاده و با ادبیات و منطق نسل امروز سخن می‌گوید»، «از پدافند صرف عبور کرده و آفندی و تهاجمی می‌اندیشد»، «فناوری، رسانه، سایبر و دانشگاه را با رزم تلفیق کرده است»، «تعامل اجتماعی دارد، نقدپذیر است و شبکه‌های بسیج و دانشگاه را با هم پیوند می‌دهد» و «حالا به دلیل تجربه مستقیم نبرد، اعتماد فرماندهی ارشد را به دست آورده و در آستانه ورود به سطح فرماندهی کلان قرار دارد».

این تحول اما فقط یک تغییر نسلی ساده نیست، بلکه نشانه‌ای است از اینکه سپاه در حال تولید الگویی تازه از فرماندهی است؛ الگویی که می‌تواند آینده رزم و حتی آینده حکمرانی را تحت‌تأثیر قرار دهد.

منبع: وطن امروز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نسل جدید سپاه

نسل جدید سپاه بیشتر بخوانید »