نیروی دریایی

عملیات «مروارید»؛ ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره نیروی دریایی عراق


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس حماسه‌های جاودانه‌ای را خلق کرد؛ در یکی از این حماسه‌ها، نیروی دریایی ارتش توانست در عملیاتی با عنوان «مروارید» که در هفتم آذر سال ۱۳۵۹ صورت پذیرفت، به نیروی دریایی ارتش بعث عراق ضربه جبران ناپذیری بزند؛ این ضربه در حدی بود که نیروی دریایی عراق دیگر نتوانست تا پایان جنگ تحمیلی نقش موثری ایفا کند.

سالگرد عملیات «مروارید» یعنی هفتم آذر هرسال، در تقویم ملی به‌عنوان روز «نیروی دریایی» شناخته می‌شود؛ بنابراین به‌مناسبت فرارسیدن این روز افتخارآمیز، مروری داریم بر آن‌چه در این عملیات رخ داده و نام ناوچه قهرمان «پیکان» را برای همیشه در تاریخ ماندگار کرد.

عملیات «مروارید» ضربه‌ای جبران‌ناپذیری بر پیکره نیروی دریایی عراق

«عبدالله هدایتی» که به‌عنوان تکاور و یک عضو کوچک نیروی دریایی، افتخار حضور در عملیات «مروارید» را داشته است، این حماسه را این‌گونه روایت کرده است:

چند ماهی از جنگ تحمیلی می‌گذشت و ما در شهر‌های آّبادان و خرمشهر مستقر بودیم، یک روز توسط فرمانده یگان عملیات ویژه از خط مقدم جبهه به پشت جبهه (بندر ماهشهر) فرا خوانده شدیم، بدون اینکه از مقصد و هدف این احضار آگاه باشیم. ما را به منطقه دوم دریایی بوشهر اعزام کردند و پس از چند روز ما را به اطاق جنگ منطقه بردند. در این محل تمامی کروکی‌ها و عکس‌هایی که از یک منطقه ناآشنا در آب‌های عراق گرفته شده بود را به ما نشان دادند. ما به‌زودی متوجه شدیم که عکس‌های به نمایش درآمده، مربوط به اسکله‌های نفتی «البکر» و «الامیه» عراق است. بعضی از نقاط اسکله بر اثر بمباران تیزپروازان نیروی هوایی و ناوگان نیروی دریایی منهدم و حفره‌های بزرگ در آن ایجاد شده بود که عبور از آن نقاط در شب، خطر سقوط به دریا را به همراه داشت.

فرمانده عملیات این موضوع را به ما یادآوری کرده و گفت که «با تصرف و انهدام اسکله‌های نفتی «البکر» و «الامیه» صادرات نفت عراق از «خلیج فارس» را از بین برده و شکست بزرگی به نیروی دریایی عراق وارد خواهیم کرد».

پس از صدور دستور عملیاتی، از اعضای تیم هیچ‌کس حق خروج از ساختمان اتاق جنگ را نداشت تا این‌که در نیمه شب با یک فروند یدک‌کش، پس از بارگیری و سوار شدن به سوی شمال خلیج فارس (اروند) حرکت کردیم، تمامی سلاح‌های موردنیاز و ۳ هزار پوند «سی فور (C4)» خمیری، چاشنی، فتیله و ابزارآلات در شناور موردنظر مهیا بود. در طول مسیر توسط فرمانده اعلام شد که هر پنج پوند سی فور را تبدیل به یک سی فور ۲۵/۲ کیلوگرمی کنیم. ما هم بلافاصله از دستور تبعیت کردیم و تمام ۳ هزار پوند را به‌همین صورت آماده کرده و داخل کوله‌پشتی‌های بزرگ گذاشته و در پاشنه یدک‌کش مهار کردیم. بعد از چند ساعت به سکوی نفتی «نوروز» رسیدیم و پس از صرف شام، رأس ساعت ۱۱ شب به سوی اروند و هدف پیش‌بینی شده حرکت کردیم؛ در تمام طول مسیر، تاریکی مطلق حکم‌فرما بود و فقط صفحه رادار و قطب‌نما بود که به‌وسیله نور سبز خوانده می‌شد. نفس‌ها در سینه حبس شده بود، به مأموریت خودمان و به خطراتی که ممکن بود گریبان‌گیرمان شود فکر می‌کردیم که ناگهان فرمانده اعلام کرد ۵۰۰ متر به اسکله مانده است. در این فاصله، شهری بزرگ و خاموش در دریا در جلوی چشمان‌مان مشاهده کردیم.

یدک‌کش آرام‌آرام به اسکله نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. ناخدای یدک‌کش به‌خوبی از وضعیت اسکله آگاهی نداشت و در نتیجه نمی‌دانست کجا باید پهلو بگیرد، این باعث شد که در میان پل‌های اسکله گیر کند، آب هم در حال مد بود و این باعث می‌شد که شناور نتواند از پل‌ها خود را رها کند. خدایا چه سرنوشتی برای ما مقدور شده بود؛ ۳ هزار پوند مواد منفجره در داخل یدک‌کش بود و اگر یک نارنجک، تنها یک نارنجک به داخل یدک‌کش انداخته می‌شد چه اتفاق هولناکی می‌افتاد. یدک‌کش کاملاً گیر افتاده بود و ما از پایین به بالا نگاه می‌کردیم و منتظر بودیم که از سوی دشمن چه عکس‌العملی بروز خواهد کرد. تا اینکه ناخدا با روشن کردن دو موتور یدک‌کش و شکستن رادار و دکل‌های یدک‌کش، خود را از اسکله جدا و اعلام کرد که به‌علت نامناسب بودن وضعیت، باید به طرف اسکله «نوروز» حرکت کنیم؛ چون محل مناسبی برای پیاده کردن ما وجود نداشت؛ به‌همین دلیل یدک‌کش راه رفته را برگشت و از پیاده کردن ما منصرف شد. تعجب ما از این بود که چرا از سوی دشمن عکس‌العملی ندیدیم؟ چرا دشمن از تحرکات ما آگاهی پیدا نکرد. به اسکله «نوروز» برگشتیم. ناوچه قهرمان پیکان به‌عنوان محافظ و اسکورت، ما را همراهی می‌کرد. شهید ناخدا «همتی» فرمانده شجاع ناوچه به ما گفت: «ناراحت نباشید، فردا شب شما را با همین ناوچه بر روی اسکله‌های «البکر» و «الامیه» پیاده می‌کنیم». ما خوشحال شدیم و وسایل خودمان را از یدک‌کش به داخل ناوچه انتقال دادیم و منتظر فردا شب شدیم.

لحظه موعود فرا رسید؛ در تاریکی مطلق حرکت کردیم و ناوچه در یک ضلع مناسب پهلو گرفت. افراد تجسس پیاده شدند و طی یک تقسیم کار، بقیه نفرات مواد منفجره را از ناوچه به اسکله تخلیه کردند، تا کار تخلیه زود تمام شود و ناوچه هرچه سریع‌تر از محل دور شود. با تیم تجسس باید ۱۲ نفر به همراه ۱۵۰۰ پوند مواد منفجره در اسکله پیاده می‌شدیم. بنده که جزو تیم تجسس بودم، با فرمانده برای تجسس و پاکسازی اسکله پرداختیم. جالب است بدانید در همان شب اول، افراد موجود در روی اسکله که اکثراً‌ غیرنظامی بودند به‌وسیله شناور‌های خودشان فرار را بر قرار ترجیح داده بودند و به‌نوعی «البکر» خالی از افراد دشمن بود. پاکسازی و پیاده شدن حدود ۴۵ دقیقه طول کشید؛ ناوچه «پیکان» جهت پیاده کردن مابقی نفرات، به‌سوی اسکله «الامیه» حرکت کرد. «الامیه» در پنج مایلی شمالی «البکر» و نزدیک به ساحل بود. آن‌شب تمام ۱۲ نفر با هوشیاری کامل در اطراف اسکله بیدار ماندیم و هرکس از مواضع خود محافظت می‌کرد.

در موقع پیاده شدن تیم دوم بر روی اسکله «الامیه»، ناخدا «همتی» اعلام کرده بود که در صفحه رادار خود، چند شناور عراقی را که به سوی اسکله می‌آیند، دیده است. به‌همین دلیل دستور داده بود افراد هرچه سریع‌تر پیاده و مواد منفجره را تخلیه کنند؛ چراکه ناوچه در معرض خطر بود. پس از جدا شدن «پیکان» از اسکله، جنگ سختی بین «پیکان» و ناوچه‌های اوزای عراقی در گرفت. جنگی که تاریکی مطلق دریا را به روشنایی روز تبدیل کرد؛ و «پیکان» یک تنه با چندین فروند ناوچه عراقی رودرو شد و توانست با حمله شجاعانه خود، سه فروند از آن‌ها را به قعر دریا بفرستد؛ ما از این موضوع خوشحال بودیم که چنین پشتیبان شایسته‌ای داریم.

عملیات «مروارید» ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره نیروی دریایی عراق

صبح فردا فرا رسید، آخرین مراحل بازدید و پاکسازی از سکو‌ها را انجام دادیم، قرار بود تا ساعت ۱۲ ظهر کار ما تمام شود و با ناوچه «پیکان» به طرف «بوشهر» حرکت کنیم. در چند مایلی اسکله، ناوچه موشک‌اندازی گشت می‌زد، ما فکر می‌کردیم که این همان ناوچه «پیکان» است؛ اما این یک ناوچه اژدرافکن دشمن بود، «پیکان» برای بارگیری مهمات و موشک به بوشهر رفته بود. تیم ما تمامی سکو‌های نفتی را با مواد منفجره مسلح ساخته بود که درصورت لزوم و دستور فرمانده، می‌توانستیم همه را یک‌جا منفجر کنیم. سه ساعت از ظهر می‌گذشت، از ناوچه «پیکان» اثری نبود. از گرسنگی بی‌طاقت شده بودیم، غذای دشمن موجود بود، ولی از قبل به ما گفته بودند که نباید از غذای دشمن استفاده کنیم، زیرا ممکن بود آن‌ها را مسموم کرده باشند. با کمی تدبیر و تحمل به فکرمان رسید که می‌توانیم از جیره غذایی قایق‌های نجات خودمان استفاده کنیم. این کار را کردیم و مشکل گرسنگی‌مان برطرف شد. بالگرد هوادریا برای ما اعزام شده بود که غذا بیاورد؛ اما غذا‌های بسته‌بندی شده که به طرف ما پرتاب می‌شد داخل آب می‌افتاد و بلافاصله طعمه کوسه‌های گرسنه می‌شد.

زمان به سرعت می‌گذشت، تنها انتظار ما آمدن ناوچه «پیکان» بود تا بر روی آن سوار شویم و بمب‌ها و مواد منفجره کار گذاشته شده روی اسکله‌ها را منفجر کنیم. حوالی ظهر در دو مایلی اسکله یک فروند اژدرافکن عراقی لنگر انداخته بود و به راحتی ما را می‌دید و ما هم بی‌هیچ ترس و وحشتی به کار خود مشغول بودیم. طبق قرار قبلی، ناوچه «پیکان» باید رأس ساعت ۱۲ ظهر می‌آمد و ما را سوار می‌کرد؛ ولی به‌علت برگشت ناوچه به «بوشهر» این کار به تأخیر افتاد و شب فرا رسید، غنایم زیادی جمع‌آوری کرده بودیم. در قسمت جنوبی اسکله به‌صورت دفاع دور تا دور، منتظر ناوچه «پیکان» بودیم و راه‌های ورودی اسکله را به‌وسیله تله‌های روشن‌شونده بسته بودیم تا اگر دشمن بخواهد به داخل سکو‌ها بیاید، ما متوجه شده و از خود دفاع کنیم. فرمانده با ما اتمام حجت کرده بود که اگر خدای ناکرده غافلگیر شدیم، اجازه می‌دهیم که دشمن تا نزدیک‌ترین محل مواد منفجره کارگذاری شده بیاید، آنگاه با منفجر ساختن اسکله‌ها، خودمان را نیز فدای کشور و میهن عزیزمان خواهیم کرد.

شب به نیمه خود رسید، ناگهان نگهبان پل‌های ورودی اسکله که با «آر.پی.جی ۷» منتظر دشمن بود، خبر داد که یک فروند ناوچه به سمت سکوی نفتی نزدیک می‌شود، بلافاصله کلیه نفرات در محل‌های مخصوص خود مستقر شدند. منتظر بودیم که ناوچه آن‌قدر نزدیک بیاید تا بتوانیم با سلاح‌هایی که در اختیار داشتیم، آن را از بین ببریم. در فاصله ۵۰ متری ناوچه کاملاً قابل رؤیت بود و‌ گنبد کروی شکل آن نشان از ناوچه «پیکان» می‌داد، آری ناوچه همیشه قهرمان «پیکان» بود که آرام‌آرام به سمت یاران خسته، اما پایدار خود می‌آمد، اشک شوق در چشمان بچه‌ها نمایان شد. ناوچه بلافاصله پهلو گرفت و نیرو‌ها سوار ناوچه شدند، تنها دو نفر از تکاوران بر روی اسکله ماندند تا فردا صبح اسکله نفتی را به آتش بکشند و با بالگرد به سمت سکوی «نوروز» بروند.

ناوچه «پیکان» پس از سوار کردن تکاوران مستقر در سکوی نفتی «البکر»، به سوی سکوی «الامیه» حرکت کرد و آن‌جا هم به همین منوال دو نفر ماندند و بقیه سوار شدند. ناوچه بین دو سکوی نفتی مستقر شد تا فردا صبح شاهد شکست ذلت‌باری برای «صدام» و افتخار و پیروزی بزرگی برای دریادلان و ملت قهرمان ایران باشیم.

عملیات «مروارید»؛ ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره نیروی دریایی عراق

صبح روز بعد صدای بالگردی به گوش رسید، خودی بود، طبق هماهنگی قبلی، ابتدا به سوی اسکله نفتی «الامیه» رفت و افراد مانده بر روی آن را هلی‌برن کرد و از آن‌جا به‌سمت اسکله «البکر» آمد در هنگام برگشت به سمت «البکر» صدای انفجار و دنیایی از آتش و دود به هوا برخاست، در اسکله «البکر» نیز همین اتفاق افتاد، فیلمبردار نیروی دریایی که نزد ما حضور داشت، موفق شد صحنه‌هایی از این انفجار را فیلمبرداری کند. بعد از انجام انفجار‌های موفقیت‌آمیز اسکله‌های «البکر» و «الامیه»، ناوچه «پیکان» قهرمانانه به طرف سکوی نفتی «نوروز» حرکت کرد و در آن‌جا پس از استراحتی کوتاه، با شادی و سرور و عرض شادباش و تبریک به همدیگر به سمت پایگاه «بوشهر» حرکت کردیم، تا این‌جا مرحله اول عملیات «مروارید» بود.

مرحله دوم عملیات «مروارید» از آنجایی شروع شد که ۱۶ نفر از ما را به اتاق جنگ احضار کردند، پس از صدور اوامر و دستورات عملیاتی هیچ‌کس حق خروج از ساختمان را نداشت. فرمانده عملیات گفت اگر ما سکوی نفتی «البکر» را تصرف و از آن پدافند کنیم، می‌توانیم ارتش بعثی عراق را نسبت به خروج از «خرمشهر» تحت فشار قرار دهیم. ما نسبت به اجرای این طرح بسیار خوشحال شدیم. نفرات می‌بایستی با دو فروند ناوچه و یک فروند بالگرد وارد عمل می‌شدند. بار دیگر ناوچه قهرمان «پیکان» به‌همراه ناوچه «جوشن» برای این مأموریت انتخاب شده و قرار شد تکاوران انتخاب شده با بالگرد وارد سکوی «البکر» شوند، ناوچه «پیکان» از بالگرد محافظت کند و ناوچه «جوشن» پشتیبان ناوچه «پیکان» باشد.

مرحله دوم عملیات آغاز شد. رأس ساعت ۱۱ صبح نفرات وارد سکوی نفتی «البکر» شدند. بعد از پیاده کردن نفرات و برگشت بالگرد مشاهده کردیم که تعدادی عراقی در روی سکوی «البکر» مستقر هستند و دو فروند ناوچه در ضلع شمالی آن پهلو گرفته‌اند. بعد از چند دقیقه مشاهده کردیم یک فروند «میگ» عراقی بر فراز سکو در حال پرواز است؛ در همین حال بود که تیراندازی شروع شد و ما از ضلع جنوبی با دشمن وارد جنگ رودررو شدیم. بعد از حدود یک ساعت درگیری، یک نفر از نیرو‌های عراقی به هلاکت رسید و بقیه آن‌ها ناچار به تسلیم شدند. اسراء‌ را دستگیر و آن‌ها را خلع سلاح کردیم و با طناب دست و پای آن‌ها را بستیم، و این خبر را فوراً به ناوچه «پیکان» ارسال کردیم، پیکان پس از دریافت پیام بلافاصله به سمت ما آمد و اسیران را به داخل آن انتقال دادیم.

در دهانه «خور عبدالله» ناوچه موشک‌انداز «اوزا» کمین کرده و منتظر بود که به محض جدا شدن «پیکان»، آن را مورد هدف قرار دهد؛ اما «پیکان»، چون از این موضوع مطلع شد، از اسکله جدا نشد، تا اینکه از نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران درخواست کمک شد. هواپیما‌های نیروی هوایی سریعاً‌ وارد عمل شدند و مواضع دشمن را در دهانه «خور عبدالله» و ضلع جنوبی آن بمباران و خبر انهدام ناوچه عراقی را اعلام کردند. یک فروند ناوچه اوزای عراقی در «رأس‌البیشه» عراق در کمین نیرو‌های ایرانی مانده بود که آن هم با شناسایی و شلیک موشک از طرف ناوچه «پیکان» به قعر دریا فرو رفت. در این مرحله بود که نیروی هوایی اعلام کرد که ناوچه «پیکان» می‌تواند از اسکله جدا شود.

حوالی ساعت یک بعداظهر بود، حدود یک ربع ساعت از جدا شدن «پیکان» از اسکله می‌گذشت. ناگهان ناخدا «همتی»، فرمانده ناوچه اعلام کرد نفرات هرچه سریع‌تر خود را داخل آب بیاندازند؛ چون یک فروند اوزای عراقی بر روی ناوچه «پیکان» قفل موشکی کرده بود و هر آن ممکن بود موشک به ناوچه اصابت کند؛ در چنین شرایطی ناوچه هیچ کاری نمی‌توانست انجام دهد. خدمه توپخانه ناوچه بلافاصله پشت مواضع خود مستقر شدند؛ اما در همین گیرودار بود که یک فروند موشک به سینه ناوچه اصابت کرد، عده‌ای به داخل دریا پرتاب شدند، در همین هنگام دو موشک دیگر به سمت ناوچه شلیک شد که یک فروند آن به پاشنه و دیگری به وسط ناوچه اصابت کرد. بعد از دقایقی کوتاه، ناوچه «پیکان» به‌همراه ۳۷ دلاور خود به قعر خلیج فارس فرو رفت؛ اما تسلیم دشمن نشد.

دو فروند قایق نجات از ناوچه به‌جای مانده بود، خود را به هر جان‌کندنی بود، به آن‌ها رساندیم؛ به‌همراه یک اسیر عراقی که پیش ما مانده بود، زمینه امداد و نجات سایر دوستان را فراهم کردیم. در این حال مشاهده کردیم ناوچه‌ای که «پیکان» را مورد هدف قرار داده بود، به طرف ما می‌آید. سرباز اسیر عراقی با مشاهده این موضوع، بسیار خوشحال شد و خنده بر لبانش نقش بست، این موضوع موجب ناراحتی ما شد و من به اتفاق دوستم تصمیم گرفتیم او را بکشیم. چون مطمئن بودیم اگر به دست دشمن اسیر بشویم، او در کشتن و از بین بردن ما تردید نخواهد کرد. در حال تصمیم‌گیری برای کشتن او بودیم که ناگهان با حمله یک فروند هواپیمای جنگی از نوع فانتوم خودی روبه‌رو شدیم که به قصد نابود کردن ناوچه اوزا و تجهیزات نظامی دشمن وارد عمل شده بود. او بار اول ناوچه را مورد هدف قرار داد، ولی موشک هواپیما به هدف اصابت نکرد؛ اما در مرحله بعدی، خلبان ایرانی چنان با دقت و شجاعت تمام، ناوچه اوزا را مورد هدف قرار داد که کوهی از دود و آتش به هوا برخاست به‌طوری که بنده تاکنون در هیچ فیلم جنگی نمونه آن انفجار را به چشم ندیده‌ام. ناوچه اوزای عراقی در دریا غرق شد، با این رویداد مسرت‌بخش ما نیز از تصمیم خود مبنی بر کشتن اسیر عراقی صرف‌نظر کردیم و قایق نجات را نزدیک زخمی‌هایی که در داخل آب جا مانده بودند، آوردیم و تمامی آن‌ها را به داخل آن انتقال دادیم.

چند ساعتی به همین منوال گذشت، هیچ تماسی با پایگاه خودمان نداشتیم؛ اما از آنجایی که دست عنایت حضرت حق با ما یار بود، ناگهان مشاهده کردیم که یک فروند بالگرد هوا دریا متعلق به پایگاه خودمان در آسمان پدیدار شد و اقدام به کمک‌رسانی و امداد و نجات بازماندگان کرد، عملیات جمع‌آوری بازماندگان با موفقیت به اتمام رسید، اما شادی این نجات با شهادت دو تن از همرزمانمان در داخل بالگرد به علت شدت جراحات وارده به تلخی گرایید. ما را فوراً به بیمارستان نیروگاه اتمی بوشهر منتقل کردند و بچه‌ها را بستری و زمینه مداوای آن‌ها را فراهم ساختند، با این وصف، مرحله دوم عملیات مروارید به اتمام رسید، عملیاتی که ضربات مهلکی بر ماشین جنگی دشمن وارد ساخت و نیروی دریایی رژیم بعثی عراق را به کل منهدم ساخت؛ به‌طوری که تا پایان جنگ تحمیلی نتوانست سر بلند کند.

عملیات «مروارید» ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره نیروی دریایی عراق

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

عملیات «مروارید»؛ ضربه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره نیروی دریایی عراق بیشتر بخوانید »

تشکیل اولین قرارگاه جنگ توسط نیروی دریایی پیش از آغاز تجاوز عراق


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: جنگ تحمیلی پس از آن رخ داد که مستکبران شرق و غرب به‌همراه برخی از کشور‌های مرتجع عربی، به‌خیال خام این‌که ارتش جمهوری اسلامی ایران توان نظامی خود را تا حد زیادی، به دلیل «خروج مستشاران بیگانه»، «تحریم‌های صنعت نظامی»، «تزلزل‌های ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی» و… از دست داده است و از طرفی هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج به‌تازگی تشکیل شده و هنوز سازمان و انسجام مناسبی نگرفته‌اند، رژیم بعث عراق را با حمایت‌های همه‌جانبه مالی و تسلیحاتی خود، به جان ملت ایران انداختند؛ اما از همان لحظات اولیه آغاز جنگ تحمیلی، علاوه‌بر این‌که بسیجیان و سپاهیان جان‌برکف، رهسپار دفاع از خاک کشورمان شدند، ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز با قدرتی باورنکردنی، ضربات مهلکی را به دشمن بعثی وارد آورد؛ این درحالی است که برخی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به غافل‌گیری در برابر دشمن بعثی در آغاز جنگ متهم می‌کنند؛ اما حماسه‌هایی که در همان روز‌های ابتدایی جنگ تحمیلی توسط ارتشیان قهرمان این سرزمین رقم خورد، عکس این موضوع را ثابت می‌کند.

ناخدا «هوشنگ صمدی» فرمانده یکی از گردان تکاوران نیروی دریایی ارتش در دوران دفاع مقدس، که در آغاز جنگ تحمیلی با گردان خود به دفاع از خرمشهر شتافت، گفته است:

هشدار نیروی دریایی به جنگی قریب‌الوقوع

«نیروی دریایی ارتش بعث عراق، پیش از آغاز جنگ تحمیلی یعنی در اسفند سال ۱۳۵۸، رزمایشی ۱۰ روزه را در آب‌های خلیج فارس برگزار کرد. من آن‌موقع در بوشهر، هم فرمانده گردان و هم جانشین فرمانده منطقه بودم که دستور آمد این مانور ارتش عراق را به‌صورت کامل رصد کنید و ببینید چه خبر است؛ بنابراین این مانور، هم از طرف ما و هم از طرف پایگاه دریایی خرمشهر کاملاً رصد شده و ایده‌ها و برداشت‌های از آن، در یک جلسه مشورتی ستادی، مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه این جلسه، آن شد که عراق دارد شدیداً برای جنگ آماده می‌شود و زمان آن نیز باید بسیار نزدیک باشد.

تشکیل اولین قرارگاه جنگ توسط نیروی دریایی/ ارتش با حمله عراق غافل‌گیر نشد

آن‌زمان هرچه ما می‌گفتیم که «جنگ نزدیک است» و موضوع را به «ستاد نیروی دریایی» گزارش می‌کردیم، حرف‌های ما را قبول می‌کردند و وقتی این موضوع به «ستاد مشترک ارتش» نیز می‌رسید، آن‌جا هم حرف ما را قبول می‌کردند، از طرفی دیگر، گزارش‌هایی مبنی بر نزدیک بودن جنگ نیز توسط نیروی زمینی در مرز‌های کشور و همچنین نیروی هوایی وجود داشت؛ اما وقتی این موضوع به سیاسیون منتقل می‌شد، آن‌ها قبول نمی‌کردند و می‌گفتند که عراقی‌ها هم مسلمان هستند و هم شیعه دارند، هم این‌که پیروزی انقلاب اسلامی را به ما تبریک گفتند؛ بنابراین به ما حمله نخواهند کرد. ما قسم می‌خوردیم که «والله این‌ها دارند برای جنگ آماده می‌شوند». حرکاتی که در مرزها می‌دیدیم [حکایت از جنگ داشت]؛ نطیر جاده‌سازی، پل‌سازی، سنگرسازی، جابه‌جایی واحدها و این‌که توپخانه حق ندارد نزدیک‌تر از پنج مایل به مرز برسد؛ اما توپخانه عراق پشت مرز ما مستقر شده بود.

انهدام دو هواپیمای ارتش بعثی پیش از آغاز جنگ

دوم شهریور سال ۱۳۵۹، ناو «نقدی» در دریا مورد حمله دو فروند هواپیما «سوخو» عراقی قرار گرفت، در حالی که هنوز جنگ شروع نشده بود؛ بنابراین بلافاصله کارکنان این ناو، بدون کوچک‌ترین تردیدی، هردو این جنگنده‌ها را هدف قرار دادند. این بیان‌گر آمادگی یک ناوتیپ است، درحالی که هنوز هیچ دستوری برای ما صادر نشده بود؛ ولی ما احساس کردیم که جنگی در یپش است؛ بنابراین موضع دفاعی گرفتیم.

تشکیل اولین قرارگاه جنگ توسط نیروی دریایی ارتش

۲۳ شهریور سال ۱۳۵۹، در بوشهر بودم که دیدم جانشین فرمانده نیروی دریایی به ستاد منطقه آمد و گفت که آمده‌ام اولین قرارگاه جنگ نیروی دریایی (ستاد عملیات جنگ نیروی دریایی) را در این‌جا تشکیل دهم. در منطقه به‌راه افتادیم تا یک جای مناسبی را برای این کار پیدا کنیم. زیر یک ساختمان بلند، یک زیرزمین ۲۰۰ متری بود که وی گفت «این‌جا بهترین جا است» و یک‌روزه این قرارگاه برپا، انواع رادار‌های مختلف، سیم‌ها، تلفن‌ها، سیم‌های خاردار اطراف آن نصب شد و همچنین زبده‌ترین کارکنان، افسران و درجه‌داران نیروی دریایی را در آن‌جا دور هم جمع کرد و خودش نیز فرمانده این قرارگاه شد؛ حالا برخی می‌گویند که ارتش غافل‌گیر شد!.

تشکیل اولین قرارگاه جنگ توسط نیروی دریایی/ ارتش با حمله عراق غافل‌گیر نشد

اعزام گردان تکاوران نیروی دریایی برای دفاع از خرمشهر

روز ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹، حدوداً ساعت ۲:۳۰ یا ۳ بعدازظهر بود که از دفتر خودم سوار ماشین شدم تا بروم به دفتر فرمانده منطقه در پادگان «سبزآباد»، جلوی در پادگان که رسیدیم و دژبان زنجیر را انداخت، داشتیم می‌رفتیم تا راننده ماشین را پارک کند و من به دفتر فرماندهی بروم که یک‌لحظه غرش هواپیما را بالای سر خود شنیدم، پیاده که شدم، میگ‌های روسی را دیدم، از بالای سر ما شیرجه رفتند و انتهای پارک موتوری پادگان را به رگبار بستند و سپس اوج گرفتند و رفتند. از طرفی دیگر هم فهمیدیم که به پایگاه دریایی بوشهر هم حمله شده است. وقتی به دفتر فرماندهی پادگان رفتم، فرمانده گفت که «خوش آمدید… امریه برای شما صادر شده است». این اولین امریه از نیروی رزمی ۴۲۱ برای گردان تکاوران بود که باید باقی‌مانده گردان تکاوران در اسرع وقت به خرمشهر حرکت می‌کردند و مأموریت من نیز خیلی ساده در چند کلمه «دفاع از خرمشهر» بود، دفاع از خرمشهر به آن بزرگی با یک گردان و ۷۰۰ یا ۸۰۰ از نفر مردم!

قبول کردم و گفتم که «می‌روم گردان را آماده کنم»، فرمانده به من گفت که «تو بازنشست شده‌ای و تصفیه حسابت هم روی میز من است، می‌توانی بروی، می‌خواهی بروی یا بمانی؟»، گفتم نه‌خیر، بیستمین سال خدمتم است، می‌مانم و با همین واحدم که سال‌ها با آن کار کردم، به جبهه می‌روم».

وقتی که گردان برای حرکت آماده شد… ساعت ۱۲ شب توسط ۱۱۲ خودرو، نفر اول من با بی‌سیم بودم و نفر آخر هم جانشین گردان با بی‌سیم بود که با بدرقه مردم شهر، از زیر قرآن رد شدیم و شبانه با چراغ خاموش حرکت کردیم و ساعت ۵:۳۰ صبح نزدیک آبادان بودیم».

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

تشکیل اولین قرارگاه جنگ توسط نیروی دریایی پیش از آغاز تجاوز عراق بیشتر بخوانید »

عاقبت پاسبانی که قصد کشف حجاب از زن ایرانی را داشت

عاقبت پاسبانی که قصد کشف حجاب از زن ایرانی را داشت



رضاشاه چه مقدماتی را برای کشف حجاب فراهم کرد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، صفحه اینستاگرام مرزوبوم بخشی از کتاب صباح را منتشر کرد.

 بابا وقت سربازی یا اجباری، سرباز نیروی دریایی و راننده مخصوص فرمانده ی نیروی دریایی آن زمان یعنی تیمسار بایندر می‌شود. دوران سربازی آقا مصادف با جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط انگلیس، شوروی و آمریکا بود. آن روزها پدر، تیمسار بایندر را به تهران می برد و می آورد

 او تعریف می کرد در ایام کشف حجاب، یک بار در تهران و محله دزاشیب تجریش که بودم، دیدم یک پاسبان برای برداشتن روسری از سر زنی که در جوی آب کنار خانه‌اش مشغول ظرف شستن بود حمله کرد. رفتم جلو تا پادرمیانی کنم. گفتم کاری بهش نداشته باش، بذار حجابش رو داشته باشه!

 پاسبان گفت سوپور برو پی کارت! این چیزا ربطی به تو نداره. تا این حرف را زد با او گلاویز شدم و او را تا جایی که می شد زدم. آنقدر او را زدم که تمام صورتش غرق در خون شد و بی حال یک گوشه افتاد

 به یکی از سربازهایی که همراهم بود گفتم برو یک گونی گیر بیار. گونی را که آورد پاسبان را انداختم تویش و درش را بستم

با رفیقم آن را گذاشتم توی ماشین و بردم وسط حیاط کلانتری تجریش انداختم. افسر نگهبان پرسید این چیه آوردی؟ گفتم: من سوپورم و اینم آشغال! به خاطر توهین آن پاسبان به پدرم که لباس نیروی دریایی پوشیده و از نظر مراتب نظامی مافوق او محسوب می‌شد، افسر نگهبان نمی‌توانست چیزی بگوید. برای همین دوتا لگد هم او به گونی زد و آقام را به بیرون از کلانتری راهنمایی کرده بود.



منبع خبر

عاقبت پاسبانی که قصد کشف حجاب از زن ایرانی را داشت بیشتر بخوانید »

یگان‌های پدافند هوایی در شمالغرب کشور تقویت شده است

دریا در توفانی‌ترین شرایط برای ملت بزرگ ایران، امن است/افزایش تولید تجهیزات دریایی به مدد توان دانش‌بنیان داخلی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امیر سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران به مناسبت روز نیروی دریایی ارتش، پیامی صادر کرد.

متن پیام سرلشکر موسوی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها در آستانه روز نیروی دریایی و سالروز عملیات پرافتخار مروارید هستیم و باید از قهرمانان پرافتخاری سخن بگوییم که تکلیف مداری را خوب می‌شناختند و با وجود کمی تعدادشان، به مصاف دشمن رفتند و فتحی ماندگار در دریا آفریدند.

پیروزی در عملیات مروارید و انهدام و اخراج همیشگی نیروی دریایی دشمن از دریا که طی این عملیات و با محوریت قهرمانان جاویدالاثر ناو پیکان و پیشتازی تکاوران دریایی رخ داد، تمام راهبرد دشمن را در هم شکست و اصلی‌ترین اهداف راهبردی ارتش بعث عراق را که خروج از خفگی ژئوپلیتیک بود از دشمن گرفت.

نیروی دریایی ارتش، در هفتم آذر توانست هم قلب تپنده صادرات نفت عراق در سکوهای نفتی البکر و الامیه را از کار بیاندازد و اقتصاد جنگی عراق را مختل کند، هم توانست نیروی دریایی دشمن را منهدم و از دریا اخراج کند. به تبع آن شریان حیاتی تجارت دریایی دشمن را هم قطع کرد و اقتصاد جنگی دشمن را که شکل ممتاز آن فقط در دریا محقق می‌شود از او گرفت.

دلاوران نیروی دریایی راهبردی ارتش در طول جنگ حماسه بزرگ‌تری را هم در دریا ثبت کردند و توانستند بیش از ده هزار کشتی تجاری را زیر بمباران و حملات هوایی مستمر دشمن اسکورت کنند، چنان که هرگز در طول جنگ نه تجارت نفت کشورمان قطع شد و نه کمبود مؤثری از ناحیه تأمین ارزاق حیاتی کشور به چشم آمد. گواه این موفقیت بزرگ، تداوم صادرات نفت از جزیره خارک با وجود هزاران حمله هوایی دشمن در طول جنگ بود. گواه دیگرش رویارویی عزتمندانه با نیروهای فرامنطقه‌ای و نبرد شهادت‌طلبانه مجاهدان جوشن و سهند و سبلان بود.

امروز چهل سال از حماسه ناو پیکان و عملیات مروارید می‌گذرد. نیروی دریایی در این مدت، به اوج بلوغ و بالندگی راهبردی رسیده و در دریا حضوری مؤثر و چشم‌گیر دارد. حضور موفق ناوهای ایرانی از دریای چین تا اقیانوس اطلس، از خلیج عدن و باب‌المندب و مدیترانه گرفته تا آفریقای جنوبی همه جا ثبت شده و تحسین همگان را برانگیخته است. این حضور نه صرفاً دریانوردی که حضور عملیاتی متکی به توان دانش‌بنیان داخلی و با قابلیت پشتیبانی رزمی و به صورت خودکافی در دریا بوده است.

اقتدارآفرینی یگان‌های شناور و تکاوران نیروی دریایی در این مدت، در عملیات دریایی و حفظ و حراست خطوط تجارت دریایی کشور در برابر دیدگان دشمنان صورت گرفته و ماندگاری مؤثر و حداکثری این نیرو در دریا موضوعی نیست که کسی بتواند انکارش کند. اما ستون این ماندگاری و تاب‌آوری نیروی دریایی، همه بر دوش متخصصان و دانشمندان داخلی و کارکنان ایثارگر این نیروی راهبردی بوده است.

نیروی دریایی ارتش، امروز بر اساس تدابیر فرمانده معظم کل قوا، از ناو و تجهیزات شناور پیشرفته تا زیردریایی‌های سبک، متوسط و سنگین مدرن را با تکیه بر توان داخلی و در تعامل با متخصصان صنعت دفاعی می‌سازد. سامانه‌های ارتباطی و موشکی و پدافندی‌اش داخلی است. تاکتیک‌های نبرد دریایی را خودش، بر اساس تجربه نبردهای دریایی نوشته و بومی‌سازی کرده و به نقطه اتکای نظام در دریا تبدیل کرده است. در عرصه سازندگی و آبادسازی در سواحل مکران و همه بنادری که با پایگاه‌های این نیرو مجاورت دارند، بسیار موفق بوده و عملکرد و نوع مأموریتش مورد عنایت و توجه فرمانده کل قوا و ملت قدرشناس بوده است.

دریا، جایی است که دشمن اوج قدرت و راهبرد نظامی‌اش را در آن تدوین کرده و به کار گرفته و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در جایی که دشمن سعی در قدرت‌نمایی دارد، مقتدرانه و پرافتخار ظاهر شده است. امروز ناوها و زیردریایی‌های ایرانی، مرکب اراده و توان عزیزان مؤمن و متخصصی شده‌اند که ستون قدرت دریایی و سیادت دریایی نظام مقدس جمهوری اسلامی را بر دوش و اندیشه‌شان بناکرده‌اند. موشک‌های نقطه زن و دوربرد نیروی دریایی قادرند اهدافی تا صدها کیلومتر جلوتر از یگان‌های شناوری که دورترین دریاها را پیموده، منهدم کنند و هر دشمنی در هر سطح از فناوری و توان دریایی را به هماوردی می‌طلبند.

امروز ملت بزرگ ایران خرسندند که اگر دشمن به خیال توان دریایی‌اش مستی کند و راهش کج شود، ضربتی توفانی از عزیزان نیروی دریایی راهبردی ارتش دریافت خواهد کرد و قدرت آتش در دریا را خواهد آزمود. دریا در توفانی‌ترین شرایط برای ملت بزرگ ایران، امن است و می‌توانیم این امنیت دریایی را با مشارکت همسایگانمان برای همه ملت‌های منطقه، در غیاب بیگانگان و نامحرمان تعمیم دهیم و خلیج فارس عزیز را تبدیل به دریای وحدت و اقتدار امت‌های اسلامی کنیم.



منبع خبر

دریا در توفانی‌ترین شرایط برای ملت بزرگ ایران، امن است/افزایش تولید تجهیزات دریایی به مدد توان دانش‌بنیان داخلی بیشتر بخوانید »

سردار «کارگر» فرارسیدن روز نیروی دریایی را تبریک گفت


سردار «کارگر» فرارسیدن روز نیروی دریایی را تبریک گفتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سرتیپ بسیجی «بهمن کارگر» رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، در پیامی خطاب به امیر دریادار «حسین خانزادی» فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ضمن تبریک فرارسیدن هفتم آذر مصادف با روز «نیروی دریایی»، یاد و خاطره حماسه‌آفرینی و رشادت غرورآفرین دریادلان نیروی دریایی ارتش در عملیات «مروارید» را گرامی داشت.

در متن این پیام آمده است:

«نیروی دریایی در خط مقدم دفاع از کشور است
مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی)

برادر ارجمند امیر دریادار «حسین خانزادی»
فرمانده محترم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

با صلوات بر حضرت محمد و آل محمد (ص) و اهداء سلام

با احترام هفتم آذرماه یادآور حماسه‌آفرینی و رشادت غرورآفرین دریادلان نیروی دریایی ارتش در عملیات «مروارید» است.

حضور مقتدرانه و قابل وصف نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در پهنه نیلگون خلیج همیشه فارس، دریاهای آزاد و عمان، نشان از اقتدار، عزت و توان بالای رزمی نیروهای مسلح کشورمان در صیانت از آرمان‌ها و منافع راهبردی نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت مقاوم ایران است.

اینجانب ضمن گرامی‌داشت یاد وخاطره شهدای والامقام نیروی دریایی ارتش، فرمانده و کارکنان شهید ناوچه «پیکان» در هفتم آذرماه سال 1359، این روز حماسی و ماندگار تاریخی را خدمت حضرتعالی و همه کارکنان غیرتمند آن مجموعه تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم.

سعادت و توفیقات روزافزون حضرتعالی و همه خدمتگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در ظل عنایات الهی و تحت توجهات حضرت ولی عصر امام زمان (عج) و در پرتو رهبری حکیمانه فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) از خداوند سبحان مسالت می‌نمایم.

رئیس بنیاد حفظ آثار ونشرارزش های دفاع مقدس
سرتیپ بسیجی دکتر بهمن کارگر»

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

سردار «کارگر» فرارسیدن روز نیروی دریایی را تبریک گفت بیشتر بخوانید »