نیروی هوایی ارتش

به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ خلبان «حمید واحدی» فرمانده نیروی هوایی ارتش در دیدار جمعی از همسران شهدای این نیرو که به‌مناسبت سالروز ولادت حضرت زهرا (س) و روز مادر انجام شد، اظهار داشت: همسران و مادران شهدا، از بهترین الگو‌ها برای زنان جامعه ما هستند. آنان به این مرحله از معرفت و بصیرت رسیده بودند که با صبر و فداکاری خود، نظام اسلامی را در رسیدن به آرمان‌های خود یاری کردند.

امیر واحدی افزود: جامعه ایران اسلامی مدیون خانواده معظم شهدا و فداکاری و از خودگذشتگی آنان، بزرگترین درس برای همه ماست.

وی خاطرنشان کرد: خانواده‌های معظم شهدا، به‌ویژه مادران و همسران این بزرگواران، دِین خود را به نظام و انقلاب ادا کردند و وظیفه ما تکریم و تجلیل از این عزیزان است.

فرمانده نهاجا در ادامه گفت: امروز وظیفه داریم با تبیین نقش همسران و مادران شهدا در طول دفاع مقدس، نسل امروز را با ایثارگری‌ها، از خودگذشتگی‌ها و استقامت آنان آشنا و این فرهنگ عظیم را به نسل‌های بعدی منتقل کنیم.

انتهای پیام/ 141

به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ خلبان «حمید واحدی» فرمانده نیروی هوایی ارتش در دیدار جمعی از همسران شهدای این نیرو که به‌مناسبت سالروز ولادت حضرت زهرا (س) و روز مادر انجام شد، اظهار داشت: همسران و مادران شهدا، از بهترین الگو‌ها برای زنان جامعه ما هستند. آنان به این مرحله از معرفت و بصیرت رسیده بودند که با صبر و فداکاری خود، نظام اسلامی را در رسیدن به آرمان‌های خود یاری کردند.

امیر واحدی افزود: جامعه ایران اسلامی مدیون خانواده معظم شهدا و فداکاری و از خودگذشتگی آنان، بزرگترین درس برای همه ماست.

وی خاطرنشان کرد: خانواده‌های معظم شهدا، به‌ویژه مادران و همسران این بزرگواران، دِین خود را به نظام و انقلاب ادا کردند و وظیفه ما تکریم و تجلیل از این عزیزان است.

فرمانده نهاجا در ادامه گفت: امروز وظیفه داریم با تبیین نقش همسران و مادران شهدا در طول دفاع مقدس، نسل امروز را با ایثارگری‌ها، از خودگذشتگی‌ها و استقامت آنان آشنا و این فرهنگ عظیم را به نسل‌های بعدی منتقل کنیم.

انتهای پیام/ 141

به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، اولین دوره مسابقات دو و میدانی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران با حضور امیر سرتیپ دوم «جمشید فولادی» رئیس تربیت بدنی ستاد کل نیرو‌های مسلح، «هاشم خزایی» دبیر فدراسیون دو و میدانی کشور و امیر سرتیپ دوم «حسین امیدی» رئیس سازمان تربیت بدنی ارتش برگزار شد.

این دوره از مسابقات با حضور پنج تیم از نیرو‌های مسلح و با شرکت بیش از ۱۰۰ ورزشکار در ۱۰ ماده ورزشی رشته دو و میدانی برگزار شد.

در پایان این رقابت‌ها تیم ارتش جمهوری اسلامی ایران با ۹۱ امتیاز جایگاه نخست و تیم‌های فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با ۷۸ امتیاز و تیم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با ۳۸ امتیاز به ترتیب جایگاه‌های دوم و سوم را کسب کردند.

انتهای پیام/ 200

به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، روایت مرحوم جواد شریفی‌راد، سرتیم خنثی‌سازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران خاطره‌ای از برخورد با شهید خضرایی را روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید.

دوره‌ی اول بمباران سال ۶۴ یک بمب خورد توی صخره‌های «پیکان‌شهر» که خانه‌های سازمانی بود. ما توی پیکان‌شهر یک چاله کنده بودیم و رفته بودیم پایین. آن شب بچه‌های کمیته خیلی اصرار داشتند که این بمبی که ما داشتیم خنثی می‌کردیم را ببینند.

من همان اول بهشان گفتم: «کسی دور و بر ما نیاید.» وسط کار بودم، یک‌دفعه یک سنگ خورد به شانه‌ام. نگاه کردم بالا، دیدم یک سایه بالای چاله است. یک فحش خیلی بدی دادم. بعد از چند دقیقه آن سایه رفت. من بمب را باز کردم و کارم تمام شد.

من را آوردند بالا. دو نفر بیرون چاله ایستاده بودند. گفتم: «مرتیکه، مگه نگفتم نیا طرف من؟» بچه‌ها گفتند: «جناب سروان خضرایی بود!» همین‌طور که داشتم می‌رفتم طرفش، توی ذهن خودم داشتم دنبال جمله‌ای می‌گشتم که این قضیه را ماستمالی کنم. رسیدیم به هم. گفتم سلام. دستم را بردم طرفش، بعد گفتم ببخشید، من پر از گل هستم. دست داد، من را بوسید. چون چیزی نگفت، گفتم این آدم میاد پادگان بدبختم می‌کنه. گفتم: «جناب سروان ببخشید ما باید سخت بگیریم که اگه بمب منفجر شد، یه نفر بیشتر از بین نره. عذر می‌خوام.» گفت: «نه. من نباید می‌اومدم پایین.» من فکر کردم بی‌تجربگی آن شب من یکجوری حل شده.

آن مرحله‌ی بمباران‌ها که تمام شد، قرار شد بهمان جایزه بدهند که به‌نوعی از ما قدردانی کنند. بسته‌هایی که روی میز به‌عنوان هدیه گذاشته بودند، همه‌اش یکجور بود. یکی از بسته‌ها بود که روی آن بسته‌ی کوچک‌تری هم بود. آن بسته آخر رسید به خودم. فکر می‌کنید توی آن کادو چی بود؟ کتاب «گناهان کبیره» شهید دستغیب. خضرایی بخش‌هایی از کتاب را که مربوط به گناه فحاشی بود با ماژیک قرمز علامت زده بود که بخوانم. من فحاشی زیاد می‌کردم. به این قضیه معروف بودم. بعدا آجودانش به من گفت: «این جایزه از جایزه‌های پادگانی نیست، این رو خضرایی خودش رفته خریده که بده بهت».

انتهای پیام/ 141