روزنامه عبری زبان معاریو خبر داد، سیستم پدافندی اسرائیل وارد شرایط هرج و مرج و سردرگمی شده است، در حالی که حزب الله با یک طرح فریب موفق به عبور از آن شد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، آوی اشکنازی خبرنگار مسایل نظامی این رسانه عبری زبان نوشت، بعد از بیش از یک دهه تلاش اسرائیل برای مقابله با حملات پهپادی تلاش کرده است اما تا به امروز موفق نشده است کارآمدی آن را به ۱۰۰ درصد برساند.
براساس آمار این رسانه عبری زبان، حدود ۱۲۰۰ فروند پهپاد به سوی (فلسطین اشغالی) شلیک شده است که ۲۲۱ / براساس آمار محافل صهیونیستی/ مورد آن به اهداف خود اصابت کردهاند.
این رسانه همچنین خبر داد، بیش از ۴۰ درصد از ماموریتهای جنگندههای نیروی هوایی گشت زنی برای یافتن پهپادهای مهاجم است، اما با وجود آنکه بیش از یک دهه از برنامه ریزی و تلاش برای مقابله با این تهدید میگذرد ولی هنوز هم شکافهای زیادی در سیستم پدافندی اسرائیل وجود دارد و همواره راهی برای رخنه موجود است.
اشکنازی با اشاره به توجیه نیروی هوایی اسرائیل در رابطه با دلایل عدم رهگیری پهپاد حزب الله که به پایگاه تیپ گولانی در جنوب حیفا برخورد کرد، نوشت: نیروی هوایی اعلام کرده تصور میشده این هواپیمای بدون سرنشین سقوط کرده است، و تنها یک دقیقه ونیم پیش از اصابت به هدف خود دوباره در صفحه رادار ظاهر شد و در اینجا تاکید می کند اما این هواپیمای که رادار گریز و مخفی کار نبود!
به اعتقاد نویسنده این امر بیانگر سردرگمی موجود در سامانه پدافندی اسرائیل است، در حالی که حزب الله به طور حتم بعد از این عملیات خود، آن را مورد ارزیابی قرار داده و خود را با شرایط موجود در سامانه پدافندی اسرائیل وفق خواهد داد، یگان ۱۲۷ ـ یگان پهپادی حزب الله ـ خود را باز یافته و ارتش اسرائیل هم اعتراف میکند که شاهد افزایش فعالیتش هستیم.
اشکنازی در گزارش دیگری که صبح امروز در همین رسانه منتشر شد در واکنش به شکست اسرائیل در رهگیری پهپاد حزب الله نوشت، امروز دیگر میتوان از یک شکست ـ تمام عیار ـ سخن گفت.
او در این رابطه نوشت، ارتش اسرائیل باید تحقبقات سریعی را انجام و با فرماندهانی که در این شکست مقصر بودند، برخورد جدی کند.
اشکنازی در ادامه نوشت، چهار کشته و بیش از ۵۰ زخمی که حال ۷ نفر از آنها به شدت وخیم است، آنچه مشخص است آن است که ارتش در این عملیات شکست خورده است و سرتاسر این فرایند از زمان کشف هواپیمای بدون سرنشین مهاجم تا هشدار به مردم و تدابیر مربوط به تیپ گولانی که نباید اجازه تجمع تعداد زیادی از نظامیان را در یک نقطه میداد، همگی یک شکست محسوب میشوند.
ارتش اسرائیل باید تحقیقات سریعی را در این رابطه با فرماندهان شکست خورده انجام دهد.
ما در اینجا صرفا با یک شکست اجرایی و عملیاتی مواجه نیستیم بلکه این شکست در سطح فرماندهی و هدایت است.
او افزود: میگویند که در تعقیب پهپادها یکی از آنها از صفحه رادار محو شد، چرا در این شرایط آژیر هشدار سراسری صادر نشد، چرا نیروی هوایی در رهگیری و سرنگونی این هواپیمای بدون سرنشین شکست خورد؟ آیا در جبهه داخلی واقعا صرفه جویی در پخش آژیر هشدار در دستور کار قرار گرفته است؟ منطق چنین اقدامی در چه بود؟
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
بنابراعلام منابع رسانه ای مقاومت، راکت های شلیک شده به سمت عسقلان و تل آویو از دو مدل خیبر (ام۳۰۲) و بدر۳ بوده است.
سرویس دفاع و امنیت مشرق _ بامداد ۱۹ اردیبهشت رژیم صهیونیستی در اقدامی جنایتکارانه دست به بمباران مناطق مسکونی در شهر غزه با هدف ترور فرماندهان جهاد اسلامی فلسطین زد؛ در حمله نیروی هوایی رژیم صهیونیستی که با شرکت ۴۰ فروند هواگرد مختلف انجام شده بود ۱۳ تن از مردم نوار غزه به شهادت رسیدند.
دقایقی بعد از حمله، سرایا القدس، شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین با انتشار بیانیهای از شهادت سه تن از فرماندهان بلندپایه خود در حمله جنگندههای ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه خبر داد.
طبق بیانیه سرایا القدس، جهاد شاکر غنام، دبیر شورای نظامی سرایا القدس، خلیل صلاح البهتینی، عضو شورای نظامی و فرمانده منطقه شمالی سرایا القدس و شهید طارق محمد عزالدین، یکی از فرماندهان نظامی سرایا القدس در کرانه باختری در این حمله به شهادت رسیدند.
رژیم صهیونیستی نام عملیات خود را “سپر و پیکان” انتخاب کرده بود، عملیات وحشیانه ای که با عملیات موشکی تحت عنوان “خون آزادگان” از سوی جهاد اسلامی پاسخ داده شد.
شلیک ۵۰۰ راکت و موشک به سمت شهرک های صهیونیست نشین
از ظهر روز گذشته، عملیات انتقامی جهاد اسلامی فلسطین علیه دشمن اشغالگر آغاز شد؛ شهرک های مختلف در سرزمین های اشغالی از جمله سدیروت، اشکول، عسقلان و مناطق مختلف تل آویو پایتخت رژیم صهیونیستی هدف حملات سنگین راکتی و موشکی قرار گرفت.
پدافند هوایی رژیم صهیونیستی مدعی شد حدود ۵۰۰ راکت و موشک تا ساعات پایانی شب گذشته علیه مناطق اشغالی شلیک شده است که سامانه پدافندی گنبد آهنین اقدام به رهگیری ۱۵۰ تیر راکت کرده است.
اما نکته جالب در خصوص عملیات روز گذشته استفاده از راکت های سنگین تر بود که سامانه پدافندی گنبد آهنین از رهگیری آنها عاجز مانده و موجب شد تا شهرهای بزرگ اسرائیل نظیر عسقلان و تل آویو خالی از جمعیت شده و کلیه شهرک نشینان به پناهگاه های زیرزمینی منتقل شوند.
بدر و خیبر برای شکست گنبد آهنین وارد می شوند
در تصاویر متعددی که روز گذشته از اصابت راکت و موشک های فلسطینی به شهرهای تل آویو و عسقلان منتشر شد، تفاوت قابل توجهی در میزان انفجار و خسارات وارد شده دیده می شد؛ به ویژه در شهر عسقلان که برخورد یک موشک سنگین موجب زخمی شدن بیش از ۱۶ شهرک نشین و انتقال آنها به بیمارستان شد.
بنابراعلام منابع رسانه ای مقاومت، راکت های شلیک شده به سمت عسقلان و تل آویو از دو مدل خیبر (ام۳۰۲) و بدر۳ بوده است.
در مشخصات اعلام شده برای راکت بدر۳ آمده است که دارای ۳ متر طول، ۱۶۰ کیلومتر برد و سر جنگی ۳۵۰ کیلوگرمی است.
در مورد موشک خیبر یا ام۳۰۲ نیز جنبش جهاد اسلامی با انتشار ویدئوی تبلیغاتی از شلیک های این موشک به سمت تل آویو و سایر شهرهای رژیم صهیونیستی رونمایی کرد.
گفته می شود موشک خیبر نیز بردی حدود ۱۶۰ کیلومتر و سر جنگی ۵۰۰ کیلوگرمی دارد که احتمالا عامل اصلی ناتوانی گنبد آهنین و وارد شدن خسارات گسترده به شهر عسقلان بوده است.
راکت سنگین خیبر (برای دانلود کلیک کنید)
اسرائیل دست به دامان فلاخن داود شد
حساب توئیتری متعلق به نیروی هوایی اسرائیل روز گذشته مدعی شد سیستم پدافند “فلاخن داود” این رژیم نخستین بار در حمله به تل آویو مورد استفاده قرار گرفته و موفق به سرنگونی یک موشک فلسطینی شده است.
به نظر می رسد این موضوع به نوعی اعتراف واضح به ناتوانی سامانه گنبد آهنین در رهگیری موشک های برد بلند و با سر جنگی سنگین شلیک شده از نوار غزه باشد.
کما اینکه در غیاب سامانه پدافند فلاخن داود در شهر عسقلان، چند راکت و موشک سنگین فلسطینی به این شهر اصابت کرده و موجب تخلیه کامل معابر عسقلان و انتقال شهرک نشینان به پناهگاه های زیرزمینی شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
یک رسانه آمریکایی نوشته تاپگان، با ماهیتی تشنه به خون یک زباله مطلق است یک تبلیغ ۱۳۱ دقیقهای برای مرگ، به شدت غیراصیل، وحشیانه، و به طرز بی شرمانهای جنجالی برای ارائه کمک به دلالان اسلحه.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق -آخرین فیلم «تامکروز» با عنوان«تاپگان: ماوریک» اواخر ماه قبل در سراسر جهان اکران شد و با واکنشهای متفاوتی مواجه شد.منتقدان سینمای جهان نقدهای کوبندهای را درباره فیلم منتشر کردند و آنرا در رده فیلمهای مسخره «هالیوود – پنتاگون» توصیف کردند. روایت فیلم تفاوتی با قسمت اول ندارد و در نسخه جدید با اینکه نامی از کشور دشمن برده نمیشود اما تاسیسات هستهای ایران هدف خلبانان نیروی دریایی آمریکاست.
فرض نمایشی فیلم این است که ایالات متحده باید تأسیسات هستهای ایران را که به شدت توسط موشکهای زمین به هوا و هواپیماهای تخصصی پاسبانی میشود را از بین ببرد. حمله به تسلیحات هستهای ایران و ماموریت نابود کردن آن با جنگنده، از حمله هوایی اسرائیل در سال ۱۹۸۱ به رآکتور تحقیقاتی هستهای اوسیراک عراق با استفاده از اف-۱۵ و اف-۱۶ برای تخریب جزئی الهام گرفته است.
«تاپگان:ماوریک»( Top Gun: Maverick ) برای شمار فراوانی از آمریکاییهایی ساخته شده تا با خلق یک موفقیت انتزاعی -سینمایی برای ارتش آمریکا، نوعی آدرنالین مصنوعی پیروزی را در افکار عمومی تزریق کنند تا تراژدی هدف قرار گرفتن پهپاد ۲۲۲ میلیون دلاری « نورثروپ گرومن آر کیو-۴ گلوبال هاوک » توسط ایران را فراموش کنند.
ماموریت اصلی در ماوریک، یک خط و نشان پارودی – رمانتیک برای شماری از هوانوردان آمریکایی است که دارای دقت، تکنیک و آمادگی جسمانی هستند تا یک مرکز مخفی غنیسازی اورانیوم، در کشوری که ظاهرا تحت نظارت آژانس انرژی اتمی است را بمباران کنند.
فیلم های «تاپ گان» به عنوان بزرگترین ابزار تبلیغاتی پنتاگون مشخص نمیکند دشمن تکنوتریلر جدید ایالات متحده با احتمال دست یافتن به فنآوری هستهای فوق پیشرفته، در کجای نقشه کره زمین واقع شده است؟
با اینکه نامی از کشور متخاصم در فیلم برده نمیشود اما ارجاعات و نشانههای مستقیم، ویژگیها و خلاصه مأموریت، ایران را به محتمل ترین کشور هدف حمله در فیلم تبدیل می کند.
هدف یک سایت غنیسازی اورانیوم ناتمام است که احتمال متخاصم بودن روسیه، چین و کره شمالی را از فهرست هدف حذف میکند، زیرا این کشورها قبلاً دارای سلاحهای هستهای بودهاند- و حمله به هر یک از آن کشورها بلافاصله به یک درگیری بزرگ تبدیل می شود.
دریاسالار بیتس (چارلز پارنل) در ابتدای فیلم میگوید تأسیسات هستهای مدنظرشان با نقض تعدادی از معاهدات در حال توسعه است که به صورت پیش فرض هند، پاکستان را از بررسی خارج میکند، زیرا همه نوع سلاحهای هستهای را تاکنون ساختهاند (یا مشکوک به ساخت آنها هستند) اما پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا نکردهاند.
وقایع به تصویر کشیده شده در ماوریک برداشتی از یک ماجرای واقعی است. در سال ۱۹۸۱، گروهی از اف-۱۶های نیروی هوایی اسرائیل یک راکتور هسته ای را در عراق منهدم کردند، حملهای که به عنوان عملیات «اپرا» مشهور است . یکی از خلبانان این عملیات، ایلان رامون، بعدها فضانورد شد و در سال ۲۰۰۳ با نابودی شاتل فضایی کلمبیا کشته شد.
جنگنده بوگیمن در ماوریک بارها و بارها به عنوان یک جنگنده نسل پنجم نامیده می شود با قابلیت پرواز مافوق صوت پایدار. فناوری رادارگریزی و به اصطلاح «ابر مانورپذیری» یا توانایی بردار نیروی رانش موتور برای انجام مانورهایی فراتر از آنچه در آیرودینامیک معمولی ممکن است، بخشی از اهداف تبلیغاتی فیلم به شمار میرود.
این جنگنده ها، همانطور که فیلم نشان می دهد، از طراحیهای قرن بیستمی مانند F/A-۱۸ برخودارند. در این فیلم یکی از دو جنگنده نسل پنجم آمریکایی، F-۳۵ که ماوریک با آن پرواز آزمایشی انجام میدهد برای انجام ماموریت نهایی انتخاب نمیشود.
هواپیمایی دشمن فرضی تیم ماوریک هرگز نامگذاری نشده اند، اما اساساً از نظر ظاهری و توانایی شباهتی به برترین جنگنده برتری هوایی روسیه، سوخو سو-۵۷، دارند. Su-۵۷ برای فروش بین المللیتا کنون به هیچ کشوری واگذار نشده است، اما نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران (IRIAF) در گذشته هواپیماهای ساخت روسیه از جمله میگ-۲۹ را خریداری کرده است. ایران تا مرحلهای پیشرفت که ماکت کوثر نمونه مشابه سوخو ۵۷ رونمایی کرد.
ماجرای اف ۱۴ قدیمی در تاپ گان چیست؟
رژیم گذشته قبل از وقوع انقلاب اسلامی از حمایت نظامی ایالات متحده از جمله فروش تسلیحات و هواپیما برخوردار بود. هنگامی که شاه سرنگون شد، ارتش ، ۷۴۷ فروند به علاوه دهها F-۱۴ داشت.موجودی اف-۱۴های قدیمی در کشور دشمن ناشناس در همان منطقهای که ماوریک حضور دارد یک نشانه است.
جنگدههایی در جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ موفقیتهای خارقالعادهای را در هشت سال جنگ تحمیلی خلق کردند. آمریکا در سال ۲۰۰۶ با علم به توقیف بهرهبرداری از اف-۱۴ تولید این هواپیما را متوقف کرد تا قطعات یدکی آن به ایران نرسد.
در سکانس حمله هواپیمای آمریکایی ماوریک(تام کروز) سقوط میکند و او به همراه پسر کمک خلبان سابقش در «تاپ گان یک» وارد یک هواپیمای F-۱۴ قدیمی قابل پرواز میشوند و با همین هواپیما از ایران فرار میکند و خود را به آبهای خلیجفارس میرساند و روی عرشه کشتی فرود میآید در حالیکه چرخ های جلو هواپیما حین لندینگ سریع از دست میرود.
این دروغپردازی هوایی خاص فیلمهای هالیوودی است، اگر این فرض را بپذیریم که F۱۴ های قدیمی بدون «ارابه فرود» و «قلاب مهار» قابلیت فرود روی ناوهواپیمابر را ندارند.
هواپیماهایی که قابلیت برخواستن و نشستن روی ناوهای جنگنده را دارند معمولا حامل یک قلاب در پشت خودهستند و به وسیله کابل مخصوصی در عرشه پروازمهار میشوند تا هواپیما قبل از خارج شدن از جلوی کشتی متوقف کند. اما اف-۱۴های ایران برای عملیات زمینی برنامههای ریزی شدهاند و به همین دلیل فاقد قلاب مهار و ارابه فرود هستند. به همین دلیل فرود تام کروز با F۱۴ روی ناو جنگی یک دروغ فوق سینمایی است.
جغرافیای ایران چرا کودکانه تصویر شد؟
محل ماموریت واقعی با درختان مخروطی بزرگ، راهروهای سر به فلک کشیده، و کوههایی که کیلومترها از دریا فاصله دارند، شبیه ایران نیست. مناظر واقعی فیلم بیشتر آلپ به نظر میرسد تا خاورمیانه. در جهان تاپ گان،شبیه مناطق کوهستانی شبیه ایران نیست.آنچه تصویر میشود بیشتر کالیفرنیاست، نزدیک دریاچه تاهو.
اگر نیروی هسته ای سرکش در سرزمین اصلی اروپا بود، هواپیمای تهاجمی از فرودگاه ناتو بلند می شد. اگر کشور دشمن کره شمالی بود، هواپیماها میتوانستند از کره جنوبی بلند شوند. اگر کشور دشمن در قفقاز بود، محل منطقی برای حمله ترکیه بود، جایی که نیروی هوایی ایالات متحده در آن پایگاه دارد. حمله به هر نقطه از خاورمیانه از شبه جزیره عربستان برای آمریکاییها آسانتر خواهد بود.
با این حال، ایران از طریق دریا، از خلیج فارس، نزدیکترین دسترسی را دارد در حالی که ۳۰ سال به صورت مرتب و مکرر سیانان و هالیوود فیلمهای جنگی تصویری که از خاورمیانه نشان میدهد در مناطق مسطح، گرم و شنی روی میدهد. ایران در این فیلم دارای کوههای پربرف متعددی است که میتواند شبیه سناریوی ماوریک باشد. کشورهای اندکی در جهان وجود دارد که جغرافیای آنان از دریا به کوه تغییر میکند.
منطقه حفاظتشده کوه خامین، در رشتهکوههای زاگرس در جنوب ایران، شبیه چیزی است که انتظار دارید در اتریش یا کلرادو پیدا کنید و از نظر ارتفاع قابل مقایسه است. آیا مانند جغرافیایی که در فیلم ترسیم شده ، کوههای زاگرس درست در لبه دریا قرار دارند؟ کوه خامین که بیش از ۱۰۰۰۰ فوت قد و حدود ۵۰ مایل از خلیج فارس فاصله دارد. ماوریک، خلبانانش را ملزم می کند که عرشه را با سرعت بیش از ۶۵۰ گره (۷۵۰ مایل در ساعت) ترک کنند. با این سرعت نمیتوان از آب به کوه خامی رسید.
همه شواهد به وضوح به یک نتیجه اشاره می کنند که تقریباً به سختی می توان به آن اطمینان کرد. اما کدام کشور دیگری در پی ارتقاء فنآوری هستهای است؟ نیروی هوایی کشور دشمن ترکیبی از جنگنده های ساخت روسیه و آمریکا – از جمله F-۱۴ – را به پرواز در می آورد و دارای کوه هایی است که یک جت جنگنده فراصوتی می تواند از دریا به رشتهها کوههای مرکز آن در عرض ۵ دقیقه برسد؟
حمله آمریکا به ایران به معنای آغاز جنگ جهانی سوم است؟
تاپگان فیلمی است که در آن قهرمانان ما در تلاش برای شروع جنگ جهانی سوم هستند. این عبارت بخشی از گزارش وب سایت تحلیلی – خبری «لست مووی اوت پست» که در ادامه مینویسد: ارتش ایالات متحده در حال انتخابات خلبانانی برای بمباران یک تاسیسات هستهای در حال تکمیل در ایران است. نویسنده در ادامه اشاره میکند آنچه در فیلم میبینیم برخلاف رخدادهای واقعی است و این آمریکاست که اقدام به نقص برجام کرد و دولت مستقر در ایران به تبعیت از آن ادامه داد.
در ادامه این تحلیل «لست موی اوت پست» عبارات جالبی را در این پروپاگاندوی پنتاگونی – هالیوودی به کار میبرد و مینویسد: مانند همه روایتهای موفق فاشیستی این فیلم دشنمنان را همزمان قدرتمند و بسیار ضعیف به تصویر میکشد؛ برای ساختن داستانی که در آن قهرمانان ما به طرز مضحکی بودجه دریافت میکنند، ممکن است افراد ضعیفی باشند، لازم است وانمود کنیم که ایران دارای «جنگندههای نسل پنجم پیشرفته» است که برتر از توانایی ایالات متحده است.
نویسنده به پوچی و تکرار این ایده در پایان اشاره دارد و در تحلیل خود اشاره به برتری های نظامی ایران داردو مینویسد: اگر بتوان ماهیت تشنه به خون این فیلم را نادیده گرفت بازهم یک زباله مطلق است یک تبلیغ ۱۳۱ دقیقهای برای مرگ، به شدت غیراصیل، وحشیانه، غیرمسئولانه و به طرز بی شرمانهای جنجلالی برای ارائه کمک به دلالان اسلحه.
این وب سایت تحلیلی خبری برخلاف مشی رسانههای داخل کشور که آثار میلیتاریستی هالیوود را سریعا در پلتفرمهایشان نشر میدهد و ستایش نگاری گستردهای را دربارهاشان منتشر میکنند، مینویسد: این یک شاهکار تبلیغاتی در دفاع از برخی از بدترین خصلت های ملت ماست . یکی از نویسندگان ارشد اخبار مینتپرس فیلم را «تبلیغات نظامی» و درباره همکاری وزارت دفاع گزارش میدهد که انگار به تازگی واترگیت را شکسته است.او با اشاره به توافقنامه تولید میان وزارت دفاع و تصاویر پارامونت، خبر از اجازه دسترسی گروه فیلمبرداری به تجهیزات نظامی و انتصاب یک افسر ارشد فرماندهی ستاد برای تولیدمیدهد در حالیکه اینکه این یک رویه استاندارد برای مدتی طولانی است.
بیشتر وبسایتهای سرگرمی – تحلیلی آمریکایی رویکردی مشابه «لست مووی اوت پست» دارند، اما این تولیدات پروگاندایی توسط رسانههای صهیونیستی شبیه «جوییش استار» تنور تبلیغاتی چنین آثاری را با رویکردی ضدجمهوری اسلامی داغ میکنند.
در آخرین پاراگراف بخش نخست گزارش وب سایت جوییش استار میخوانیم: در اواخر ماه مه، آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) که وظیفه نظارت جهانی بر فناوری هستهای و استفاده از آن را بر عهده دارد، گزارش داد که ایران دارای اورانیوم شکافتپذیر کافی – حدود ۹۵ پوند – برای ساخت بمب هستهای است. برخلاف متجاوزان هستهای قبلی، از جمله اتحاد جماهیر شوروی و حتی کره شمالی، رژیم ایران یک حکومت مذهبی روحانی است که ممکن است در مورد ارزش جان انسانها و مطلوبیت شهادت حساب متفاوتی داشته باشد.
این وب سایت و سایر رسانههای «عبری-غربی» در یک اجماع رسانهای فیلم تاپگان را به دستمایهای تبدیل کردهاند تا حول گزینه نظامی علیه تاسیسات هستهای بیشتر تبلیغ کنند. در اغلب گزارشهای سینمایی حول فیلم تاپ گان به این موضوع اشاره میشود که قبل از هر احتمالی و دستیابی ایران به سلاح هستهای باید آنچه در نسخه اخیر فیلم مذکور به نمایش گذاشته میشود، عملی شود.
نویسنده با هوش و جستجوی فوقالعادهای سلسلهوار از اظهارات مرحوم آیتالله هاشمی، محمود احمدینژاد و … جمعآوری کرده و حتی ایران را بانی تقویت جسارت روسیه در حمله به اکراین توصیف میکند.
در پاراگرف آخر گزارش «باسسم عید» در جوییش استار آمده است: شرور فیلم «تاپگان: ماوریک» دولتی مبتنی بر قابلیتهای اتمی بسیار واقعی است و قهرمانان شجاع ممکن است روزی برای مقابله با این خطر فراخوانده شوند و اگر روزش رسید باید از اقدامات شجاعانه برای حفظ امنیت همه ماضروری است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گزارش رسانههای صهیونیستی نشان میدهد پلیس این رژیم با کمک یک بدافزار جاسوسی به نام پگاسوس، اقدام به شنود برخی مقامات مانند نتانیاهو کرده که این خبر، یک شوک امنیتی در سرزمینهای اشغالی ایجاد کرده است.
به گزارش مجاهدت از سرویس دفاع و امنیت مشرق، در دوره ظهور و توسعه فناوری های نوین، بحث سوء استفاده و مصادیقی مثل هک یا شنود، بسیار مطرح می شود. تلفن های همراه هوشمند در کنار قابلیت ها و امکانات بسیار زیادی که در اختیار کاربران قرار می دهند، در عین حال انسان را هر چه بیشتر با تهدیدات سایبری مواجه می کنند. در بسیاری از موارد، این خطرات برای کاربران عادی مسئله برانگیز نیست ولی وقتی پای اشخاص مهم در حوزه های مختلف از جمله سیاسی ، اقتصادی و امنیتی به میان می آید ماجرا بسیار متفاوت می شود.
بیشتر بخوانید:
جاسوس بازی غول سایبری امارات با کمک مشاوران CIA/ آیا موسس تلگرام هم جذب «ماده سیاه» شده است؟! +عکس
مشهورترین تلههای اطلاعاتی جهان؛ از «پوپ» تا «زم» / مرتبطین با آمدنیوز در «دام عسل» سازمان اطلاعات سپاه افتادند +عکس
اتفاق مهم تاریخی که رهبر انقلاب به نخست وزیر عراق یادآوری کرد/ ترور صدها دانشمند برجسته عراقی با رمز «داموکلس ۲» +جزییات
نگاهی به پرونده هک، شنود و حملات سایبری در جهان امروز نشان می دهد تقریبا در تمامی کشورها از پیشرفته ترین ها در بخش امنیت سایبری تا ضعیف ترین ها، مصادیق متنوعی از این نفوذ و حملات رخ داده است که در سالهای گذشته نمونه های متعددی در اروپا، آمریکا و آسیا گزارش شده است. حالا در جدیدترین مورد، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان بدافزارها و سیستم های جاسوسی در جهان یعنی رژیم اشغالگر قدس، خود تبدیل به قربانی محصولات تولید خود شده است.
پلیس صهیونیست ها با پگاسوس به سراغ کوچک و بزرگ رفت
وقتی در زمینه مسائل سایبری و هک و هرگونه اقدام غیرقانونی و غیراخلاقی در این حوزه صحبت می کنیم مشخصا یکی از مصادیق بزرگ و تکراری، رژیم صهیونیستی است. در این میان نام یک شرکت و یک نرم افزار بیش از دیگران شنیده می شود و آن، شرکت NSO و نرم افزار پگاسوس است. یک بدافزار جاسوسی بدنام که رد پای آن در بسیاری از موارد جاسوسی و شنود تلفن های همراه در سال های اخیر همراه بوده و البته اسم آن با شاید یکی از معروف ترین و بی رحمانه ترین قتل های قرن بیست و یکم میلادی تا به امروز یعنی مثله کردن خاشقچی منتقاد حکومت سعودی گره خورده است.
مورد جدید در خصوص پگاسوس آن است که بر اساس تحقیقات و افشاگری های به عمل آمده در سرزمین های اشغالی، مشخص شده که پلیس رژیم صهیونیستی از مدتی قبل در بحث های مربوط به بررسی پرونده نتانیاهو نخست وزیر سابق این رژیم در حوزه مفاسد، با استفاده از نرم افزار پگاسوس و بدون داشتن مجوز دادگاه به سراغ تلفن همراه فرزند نتانیاهو و برخی از مشاوران آن رفته است. از مدتی پیش بحث استفاده بدون مجوز در داخل این رژیم مطرح بود و حالا مشخص شده که نتانیاهو از اهداف این شنود و جاسوسی بوده است.
نتانیاهو نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی در کنار پسرش
در ماه های اخیر پرونده های فساد مربوط به نخست وزیر سابق ، خصوصا در مورد خرید تسلیحاتی از آلمان در کانون توجه قرار گرفته و تحقیقات درباره آن انجام می شود. نتانیاهو نیز که موقعیت را مناسب دیده وارد فاز تهاجم شده و اعلام کرده آنچه رخ داده شبیه به این است که جنگنده های نیروی هوایی اسراییل، ساکنین سرزمین های اشغالی را بمباران کنند. یک نکته عجیب اینکه بر اساس اطلاعات منتشر شده ، این عملیات جاسوسی بین سال های 2015 تا 2018 میلادی رخ داده و این زمانی بوده که شخص نتانیاهو در راس قدرت بوده است. در عین حال مقامات فعلی رژیم صهیونیستی اعلام کردند که این مسئله را جدی گرفته و به تحقیقات در خصوص آن خواهند پرداخت.
شاید بتوان یکی از جالبترین واکشن ها در خصوص رسوایی اخیر را از زبان آویگدور لیبرمن وزیر دارایی صهیونیست ها شنید که گفته است: “فقط یک احمق از تلفن هوشمند استفاده می کند!” که ظاهرا کنایه ای به وضعیت تو در تو و جاسوسی لایه های مختلف رژیم صهیونیستی از یکدیگر است.
آویگدور لیبرمن وزیر دارایی رژیم صهیونیستی با نمایش موبایل غیرهوشمند خود
یک نکته قابل توجه دیگر در خصوص این بدافزار این است که اخیرا ایالات متحده آمریکا به بهانه های حقوق بشری شرکت سازنده یعنی NSO را به لیست سیاه منتقل کرده است. نکته جالب این که نرم افزار مورد نظر یک پدیده جدید نیست و سالهاست که وجود و استفاده از آن علنی شده ولی به نظر می رسد در دولت دموکرات ها برای بازی با واژه حقوق بشر این حادثه رخ داده است.
نکته به نوعی مضحک دیگر اینکه اخیرا پلیس فدرال آمریکا یعنی FBI، اعلام کرده که نرم افزار پگاسوس را در اختیار دارد اما از آن استفاده عملیاتی نکرده و صرفا به دنبال نگاه فنی و بازبینی این نرم افزار است. درباره سوابق آمریکایی ها در راستگویی به نظر خیلی قلم فرسایی لازم نباشد و تنها نگاهی به پرونده آنها در همین دو دهه اخیر و بعد از حادثه 11 سپتامبر برای هر بیننده منصفی کافی باشد.
البته از سال 2019 میلادی بخش عمده از سهام این شرکت توسط گروه سرمایه گذاری موسوم به Novalpina Capital خریداری شده و دفتر این شرکت سرمایه گذاری در لندن بوده و البته عمده پرسنل و تاسیسات شرکت NSO در سرزمین های اشغالی حضور دارند. در بین شاکیان شرکت NSO و بد افزار پگاسوس از فیس بوک و اپل گرفته تا مایکروسافت و گوگل حضور دارند. ماجرای این بد افزار اما با شرکت اپل ما را به بحث اصلی می رساند که نام این سیستم جاسوسی را در جهان به صورت خاص مطرح کرد.
شرکت NSO از کجا آمد و چگونه باعث قتل خاشقچی شد؟
شرکت اسراییلی NSO در سال 2010 میلادی توسط ژنرال بازنشسته اسراییلی آویگدور بنگال تاسیس شد. وی رییس سابق شرکت صنایع هوافضای اسراییل (IAI) بود و در فوریه سال 2016 میلادی درگذشت. بر اساس اطلاعات موجود، بسیاری از کارمندان شرکت NSO نیروهای سابق یگان 8200 ارتش اسراییل هستند که در بحث شنود و جاسوسی الکترونیکی و جنگ سایبری فعالیت دارد.
این شرکت خود را فعال در زمینه فناوری های شناسایی و جمع آوری اطلاعات معرفی می کند و بارها اعلام کرده که صرفا با دولت ها و نهادهای قانونی برای رهگیری جنایتکاران و مقابله با تروریسم همکاری می کند هرچند نتیجه این ادعاها در واقعیت، کاملا مشخص است.
ژنرال آویگدور بنگال
جاسوس افزار پگاسوس معمولا به شکل یک پیامک حاوی یک لینک عمل می کند و اولین بار، وجود آن در سال 2016 میلادی توسط مرکز تحقیقاتی Citizen Lab کانادا کشف شد. اما داستان کشف این بد افزار نیز جالب است. در سال 2016 میلادی، احمد منصور فعال حقوق بشر اماراتی پیامکی حاوی یک لینک را دریافت می کند که در آن اعلام شده در این لینک اطلاعاتی حاوی شکنجه در زندان های امارات متحده عربی است.
وی این لینک را برای موسسه کانادایی ارسال کرده و موجب کشف این بد افزار می شود. تحقیقاتی که بعدا توسط برخی نشریات مثل نیویورک تایمز انجام شد مشخص کرد که دولت امارات متحده عربی از حدود سال 2013 میلادی به این بد افزار دسترسی داشته و از آن برای رهگیری مخالفان خود استفاده می کرده است.
دفتر شرکت NSO
اما نکته جالب، مورد مشهور خاشقچی است. بر اساس تحقیقات Citizen Lab کانادا و اشاره های ادوارد اسنودن کارشناس سازمان NSA آمریکا، این بد افزار در قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد حکومت سعودی نقش مهمی داشته است. قتل بی رحمانه و حتی نابود کردن جسد او در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه، جهان را شوکه کرد. بر اساس اطلاعات موجود یک تبعه سعودی در کانادا به نام عمر عبدالعزیزکه از مخالفان حکومت سعودی است مورد حمله سایبری قرار گرفته است.
بد افزار پگاسوس از طریق یک ایمیل جعلی برای او ارسال شده و از این طریق، آیفون وی آلوده شده و سعودی ها موفق شدند مکالمات وی از جمله ارتباطات او با خاشقچی را شنود و برای قتل او آماده بشوند.
عمر عبدالعزیز فعال سعودی مقیم کانادا
نگاهی به صرفا اطلاعات منتشر شده از سوابق پگاسوس نشان می دهد از عربستان سعودی و امارات گرفته تا بحرین و آذربایجان مورد استفاده قرار گرفته و عمدتا نیز موارد استفاده آن، شنود و رهگیری مخالفان این حکومت ها بوده است. در نهایت این فرزند ناخلف و نامشروع رژیم جعلی اسرایی، این بار گریبان سازندگان و مسئولین همان رژیم صهیونیستی را گرفته است و در آینده مشخص خواهد شد از این شنود و کنترل، چه اطلاعات و پرونده هایی علیه قاتلان مردم مظلوم فلسطین افشا خواهد شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
سرویس جهان مشرق – صحرای نقب (عبری: نِگِو) در جنوب اسرائیل منطقه ای خشک و بیابانی است که در طول تاریخ، محل تردد اقوام بسیار زیاد از جمله اعراب بادیه نشین بوده و در حال حاضر نیز جمعیت قابل توجهی از اعراب بادیه نشین در این منطقه سکونت دارند.
صحرای نقب به دلیل ساکنان خاص آن و عقاید و نوع زندگی متفاوت آنها از یهودیان اسرائیلی، مشکلات متعدد حاکمیتی و امنیتی را برای دولت رژیم صیونیستی در این منطقه ایجاد کرده است.
بر اساس مطالب و گزارش های منتشر شده از منابع و مقامات ارشد رژیم صهیونیستی، هنوز بخش قابل توجه و عمده ای از بادیهنشینان این منطقه تفکرات ناسیونالیستی عربی – فلسطینی خود را حفظ کردهاند و مخالف حاکمیت صهیونیستها بر فلسطین اشغالی و موجودیت کشور اسرائیل با ساختار یهودی آن هستند که باعث نگرانی جدی مقامات اسرائیلی در مواقع حساس و به خصوص در زمان شکلگیری انتفاضه فلسطینی ها شده است.
درباره مشخص شدن وضعیت دقیق این منطقه، به گفته ها و گزارش های داخلی اسرائیلی ها مراجعه می کنیم.
یوفال دیسکین، رئیس سابق سازمان امنیت داخلی اسرائیل، شاباک، درباره منطقه نقب می گوید:
آویتار داوید، سازمان دهنده جنبش( Regavim ) در منطقه جنوب اسرائیل، درباره مشکلات اسرائیلی ها در منطقه نقب می گوید:
سارا هاتزنی کوهن، فعال اجتماعی اسرائیلی و رئیس جنبش “اسرائیل من” که تبلیغات اسرائیلی و صهیونیستی را ترویج می کند، درباره منطقه نقب اینگونه می نویسد:
یونیو کوبیتس در روزنامه “هاآرتص اسرائیل” درباره بادیه نشینان نقب می نویسد:
همچنین وب سایت صهیونیستی ” ماکوم ریشون” در ارتباط با حمله چادرنشینان به قبرستان یهودیان که در نقب رخ داد، در تیتر گزارش خود این گونه منطقه نقب را توصیف میکند:
جمعیت اعراب بادیه نشین صحرای نقب
بر اساس آمار مرکز پژوهش و اطلاع رسانی پارلمان اسرائیل، جمعیت فعلی ساکنان بادیه نشین منطقه نقب نزدیک به حدود ۲۰۰۰۰۰ نفر می باشد که باید یادآور شد این رقم، تنها آمار بادیه نشینانی است که در مناطق شناخته شده و قابل دسترس در نقب سکونت دارند.
بر اساس گزارش های منابع داخلی اسرائیل، اگر در آمارهای ذکر شده از جمعیت بادیه نشینان نقب، جمعیت بادیه نشینانی که به دلیل زندگی غیر متمرکز و سنتی صحرایی در نقب جزو آمارهای جمعیتی محسوب نمی شوند نیز محاسبه شود، امار جمعیتی بادیه نشینان بسیار افزایش پیدا خواهد کرد و به رقمی بسیار بیشتر از رقم ۲۰۰۰۰۰ خواهد رسید.
دولت اسرائیل در طول سال های گذشته سعی کرده است تا با شهرک سازی و دادن زمین به بادیه نشینان نقب، اعراب بادیه نشین این منطقه را تحت کنترل و نظارت خود در بیاورد که اگرچه بخشی از بادیه نشینان پذیرفته اند که به شهرک های ساخته شده کوچ کنند، اما هنوز بخش قابل توجه دیگری از بادیه نشینان زندگی در شهرک های ساخته شده را نپذیرفته اند و به صورت غیر متمرکز و سنتی زندگی خود را ادامه می دهند و دولت اسرائیل تا به الان در طرح سازماندهی زندگی بادیه نشینان نقب و تحت کنترل در آوردن تمام جمعیت بادیه نشینان شکست خورده است.
مناطق و مراکز مهم اسرائیل در صحراب نقب
مطالبی که بالا عنوان شد تمام داستان و مسائل منطقه نقب نیست؛ صحرای نقب به جز مشکلات حاکمیتی و امنیتی که به علت حضور بادیه نشینان عرب برای دولت رژیم صهیونیستی دارد، بخش عمده ای از زیر ساخت های مهم و ارزشمند نظامی و صنعتی و شهرهای اسرائیل را در خود جای داده است.
در واقع حساسیت بر روی این منطقه و بادیه نشینان آنجا زمانی افزایش پیدا می کند که مشاهده می کنیم تعداد قابل توجهی از پایگاه های شکاری نیروهوایی ارتش اسرائیل در این منطقه و اطراف آن واقع شده است و از همه مهم تر، یکی از مهم ترین و یا شاید مهم ترین سایت هسته ای اسرائیل یعنی سایت هسته ای ” دیمونا ” در نزدیکی منطقه سکونت بادیه نشینان نقب ساخته شده است و همچنین دو شهر دیمونا و بئرشبع در اطراف مناطق حضور بادیه نشینان قرار دارد.
در تصویر زیر محدود منطقه نقب در اسرائیل را مشاهده میکنید:
در یک تصویر دیگر از نقب که توسط وب سایت اسرائیلی “دانشگاه بن گورین در نقب” منتشر شده است، میتوانید پراکندگی و حضور قبایل بادیهنشین در صحرای نقب و شهرهای اسرائیلی اطراف آن را مشاهده کنید.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید، محدوده زندگی و حضور قبایل بادیه نشین نقب در حد فاصل میان دو شهر “دیمونا” و ” بئرشبع ” می باشد، و مسئله مهم دیگر، سایت هسته ای دیمونا است که در شهر دیمونا قرار دارد.
مساحت اسرائیل ۲۲٬۱۴۵کیلومتر مربع است، تقریبا دو برابرقطر و اسرائیل ۱۵۳مین کشور جهان از لحاظ وسعت جغرافیایی است.
با در نظر گرفتن مساحت کل فلسطین اشغالی و با نگاهی ساده به تصویر بالا، میتوان گفت که برای رسیدن از منطقه حضور اعراب بادیه نشین به این دو شهر و “پایگاه هسته ای دیمونا“ زمان بسیار کوتاه و اندکی نیاز است و همین مسئله باعث ایجاد نگرانی صهیونیست ها درباره امنیت این دو شهر و به خصوص سایت هسته ای دیمونا شده است. چرا که در صورت رخ دادن درگیری میان بادیه نشینان و دولت رژیم صهیونیستی، اعراب این منطقه قادر هستند به راحتی به این دوشهر و به خصوص پایگاه هسته ای و استراتژیک “دیمونا ” حمله کرده و به این شهر ها و سایت هسته ای آن آسیب برسانند و یا حتی این مناطق را تحت کنترل خود در بیاوردند.
همچنین شهر الخلیل (در تصویر بالا به نام “هبرون” ثبت شده است) در کرانه باختری که توسط فلسطینی ها اداره می شود فاصله اندکی با مناطق حضور بادیه نشینان عرب دارد و این مسئله می تواند در هنگام شروع نا آرامی ها یک امتیاز برای بادیه نشینان این منطقه باشد.
همچنین تعداد قابل توجهی از پایگاه های هوایی ازتش اسرائیل در این منطقه واقع شده است
در تصویر زیر که توسط وب سایت ارتش اسرائیل منتشر شده است، محل پایگاه های هوایی ارتش اسرائیل در سرتاسر اسرائیل نشان داده شده است و ما در آن منطقه نقب را با خطوط قرمز مشخص کرده ایم.
همانگونه که در تصویر بالا مشاهده می کنید، شش پایگاه شکاری نیروی هوایی اسرائیل در منطقه نقب واقع شده است که فاصله مناطق بادیه نشین تا این پایگاه ها بسیار اندک است و قبایل بادیه نشین در صورت اراده میتوانند در سریعترین زمان ممکن خود را به یکی از این شش پایگاه که در صحرای نقب واقع شده است، برسانند.
دانستن این مسئله حائز اهمیت است که این پایگاه های نیروی هوایی اسرائیل، پایگاه هایی هستند که میزبان مدرن ترین جنگنده های ارتش اسرائیل می باشند و انگیزه اصلی اسرائیلی ها از خرید این هواپیماها، استفاده از این جنگنده ها در نبرد های احتمالی آینده با محور مقاومت است.
به عنوان مثال وب سایت ارتش اسرائیل درباره جنگنده های پایگاه (Nabataean) که نزدیک ترین پایگاه نیروی هوایی ارتش اسرائیل به مناطق حضور بادیه نشینان است نوشته است:
البته بعضی از منابع غیر رسمی دیگر از حضور هوایپیماهای F-۱۶i و هواپیماهای F-۱۵i در این پایگاه گفته اند.
پایگاه هوایی (premises) یکی دیگر از نزدیک ترین پایگاه های هوایی به بادیه نشینان نقب است و وب سایت ارتش اسرائیل در باره هواپیماهای موجود در این پایگاه نوشته است:
پایگاه هوایی(Roman) ارتش اسرائیل، یکی دیگر از شش پایگاه هوایی در منطقه نقب:
بر اساس نظرات کارشناسان نظامی، اصلی ترین و مهم ترین دلیل و انگیزه رژیم صهیونیستی از خرید این جنگنده ها، استفاده از آنها در جنگ با ارتش ایران حزب الله لبنان است.
از جمله ظرفیت های این جنگنده ها، برتری در نبردهای هوا به هوا، پرواز در ارتفاع بالا و توانایی پیمودن مسافت زیاد و رسیدن به مناطق دور و از جمله خاک ایران است.
نکته ای که در این جا برای ایران و محور مقاومت به عنوان یک پتانسیل و امتیاز محسوب می شود و باید به آن توجه شود، مسئله حضور بادیه نشینان مخالف اسرائیل در این منطقه و اطراف مراکز نظامی و صنعتی مهم اسرائیل است.
در صورتی که بادیه نشینان ضد اسرائیلی صحرای نقب بتوانند از هر طریق و یا راهی با حداقل امکانات تجهیز شوند، قادر خواهند بود در جنگ های احتمالی آینده اسرائیل و محور مقاومت به این شش پایگاه هوایی، تاسیسات صنعتی مانند سایت هسته ای دیمونا و دیگر مناطق مهم این منطقه حمله کنند و باعث ایجاد مشکلات برای اسرائیل از داخل شوند.
همچنین بادیه نشینان میتوانند باعث زمینگیری جنگنده های عملیاتی پایگاه های هوایی اسرائیل در این منطقه شوند و ارتش اسرائیل را فلج کنند. باید به یاد داشته باشید که اتکا اصلی ارتش اسرائیل، بر قدرت نیروی هواییآن است و در صورتیکه این نیرو با مشکل مواجه شود، تمام ارتش اسرائیل با مشکل مواجه خواهد شد.
شایان ذکر است، رژیم صهونیستی از این قبیل مشکلات در سرزمین های اشغالی کم ندارد، مشکلاتی که میتوانند رژیم صهیونیستی را به ورطه سقوط بکشانند.