نیکی کریمی

اقتباس؛ اسم رمز آثاری که دیده می‌شوند

اقتباس؛ اسم رمز آثاری که دیده می‌شوند



جدیدترین و آخرین نمونه مربوط به سریال‌های اقتباسی، «بامداد خمار» به کارگردانی نرگس آبیار است که قسمت اول آن دو روز پیش از پلتفرم شیدا پخش شد

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، ساخت آثار نمایشی با اقتباس از رمان‌ها، موضوعی است که همواره بسیاری از منتقدان و کارشناسان به آن اشاره کرده‌اند و اهمال در این زمینه سرفصل انتفادها بوده است. در چند سال اخیر، گرایش به ساخت محصولات اقتباسی هم در سینما، هم تلویزیون و هم شبکه خانگی دوباره شتاب گرفته است.

جدیدترین و آخرین نمونه مربوط به سریال‌های اقتباسی، «بامداد خمار» به کارگردانی نرگس آبیار است که قسمت اول آن دو روز پیش از پلتفرم شیدا پخش شد. این سریال بر اساس رمانی با همین نام به قلم فتانه حاج سیدجوادی ساخته شده؛ رمانی عاشقانه‌ که در دهه هفتاد منتشر شد و جزو محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین رمان‌های معاصر به حساب می‌آید. به بهانه آغاز پخش این سریال جدید، مروری داریم بر چهار سریال شبکه نمایش خانگی در قرن جدید که عنوان اقتباسی بودن را یدک می‌کشند.

بامداد خمار/اقتباس از چه اثری: «بامداد خمار»

فضای سریال: در حقیقت «بامداد خمار» اولین تجربه نرگس آبیار در زمینه سریال‌سازی است، اما با کمی تاخیر نسبت به کار دومش منتشر شد. سریالی که بر اساس رمان محبوب فتانه حاج سیدجوادی ساخته شده و در حال حاضر هم یک قسمت از آن انتشار یافه است. این رمان در دهه هفتاد منتشر شد؛ رکورد فروش را شکست و هنوز مورد توجه است.

میزان اقتباس: نرگس آبیار برای ساخت این سریال برخلاف «سووشون» به صورت نعل به نعل اقتباس نکرده و تغییراتی در نوع روایت، وضعیت شخصیت‌ها، جایگاهشان و فضای کلی اثر ترتیب داده است. تغییراتی که البته فعلا به کلیت اثر لطمه‌ای نزده و اگر تا انتها با همین فرمان حرکت کند، یک اقتباس خوب لقب خواهد گرفت.

میزان موفقیت: «بامداد خمار» فعلا در ابتدای مسیر قرار دارد و بعد از پخش حداقل نیمی از قسمت‌های آن می‌توان عیار واقعی‌اش را سنجید. اما در نقطه شروع عملکرد آن مقبول است، به ویژه در زمینه بازیگری. اکثر شخصیت‌ها به خوبی تصویر شده‌اند و بازیگرانی مثل مرجانه گلچین، لاله اسکندری و علی مصفا در به تصویر کشیدن کاراکترهای دوست داشتنی این داستان محبوب نمره قبولی می‌گیرند. اگرچه بار اصلی درام قصه روی دوش ترلان پروانه و نوید پورفرج است که در قسمت اول فرصت چندانی برای بازی نداشتند و برای دیدن نتیجه کار آنها باید چند قسمتی با این شخصیت‌ها و عشقی که درگیر آن هستند همراه شویم. فضاسازی سریال دیگر وجه مثبت آن است. در مجوع نظرات مخاطبان هم نشان می‌دهد قسمت اول «بامداد خمار» توانسته رضایت خیلی‌ها را به دست آورد.

سووشون /اقتباس از چه اثری: «سووشون»

فضای سریال: این سریال پرحاشیه‌ترین اثر موجود در این فهرست است. نخستین سریال پخش شده از نرگس آبیار که اقتباسی از رمان مشهور سیمین دانشور است؛ رمانی محبوب که جزو آثار جریان‌ساز ادبی کشورمان نیز به حساب می‌آید. نرگس آبیار در این سریال به شدت به متن وفادار بود و همین مسئله نیز برایش حواشی ریز و درشتی به وجود آورد. همچنین سریال به دلیل صحنه نمایش رختخواب زری و یوسف در قسمت نخست، چند هفته توقیف شد و پلتفرم نمایش دهنده آن یعنی نماوا تا مدتی از دسترس خارج شد.

میزان اقتباس: نرگس آبیار در این سریال تلاش کرد تمام جزئیات و ساختار کتاب را حفظ کند و به کلیت داستان سیمین دانشور وفادار بماند. همین روایت سریال در برخی قسمت‌ها را کند کرد و انتقاداتی به آن وارد شد.

میزان موفقیت: شاید اگر سریال در قصه‌گویی مثل قسمت‌های آخر فصل اول عمل می‌کرد، طرفداران بیشتری به‌دست می‌آورد. با این حال «سووشون» از نظر فضاسازی و بازی‌ها اثری واجد توجه است.

زخم کاری اقتباس از چه اثری: «مکبث»، «بیست زخم کاری»

فضای سریال: «زخم کاری» محمدحسین مهدویان در فصل اول با اقتباس از رمان «بیست زخم کاری» نوشته محمود حسینی‌زاد و الهام از «مکبث» شکسپیر ساخته شد. این سریال در فصل‌های بعدی نگاهی به دیگر آثار شکسپیر داشت. سریال روایتی است از جنگ قدرت و ثروت.

میزان اقتباس: می‌توان گفت این سریال اقتباسی «آزاد» بوده، یعنی از عناصر اصلی داستان و فضای رمان استفاده کرده اما در روایت، شخصیت‌ها و موقعیت‌ها تغییراتی دیده شده است.

میزان موفقیت: ترکیب داستانی سریال «زخم کاری» یکی از برگ برنده‌های این اثر است. سریالی جنایی که فساد اقتصادی، روابط قدرت و ارتباطات بین آدم‌ها را به خوبی نمایش می‌دهد و شخصیت‌هایی با پیچیدگی‌های خاص، کاریزماتیک و دوست داشتنی را به مخاطب ارائه می‌دهد. اگرچه فصل‌های بعدیاین سریال با انتقاداتی همراه بود، اما با این وجود فصل اول آن از نظر قصه، شخصیت‌پردازی، بازیگری، کارگردانی و… به قدری اثرگذار بود که مخاطب را تا فصل چهارم به دنبال خود بکشاند.

یاغی اقتباس از چه اثری: «سالتو»

فضای سریال: یک سال بعد از «زخم کاری» سریال «یاغی» به کارگردانی محمد کارت منتشر شد، سریالی که به دلیل داستان جذاب، بازیگران مطرح و شخصیت‌های دوست داشتنی به یکی از آثار موفق شبکه نمایش خانگی تبدیل شد. پارسا پیروزفر، طناز طباطبایی، علی شادمان، فرهاد اصلانی، نیکی کریمی، امیر جعفری و… بازیگران اصلی این سریال بودند که بازی اکثرشان نیز با استقبال مواجه شد.

میزان اقتباس: اقتباس در این سریال نیز آزاده بوده است و تیم سازندگان آن براساس برداشت خود از رمان «سالتو» مهدی افروزمنش استفاده کرده‌اند. همانطور که نویسنده کتاب نیز در همان سال ارتباط مستقیم یا مشورتی میان تولیدکنندگان سریال و نویسنده رد کرد و همین مسئله میزان وفاداری به متن اصلی رمان را کمتر کرده بود.

میزان موفقیت: «یاغی» جزو آثار پرمخاطب شبکه نمایش خانگی بود که در زمان پخش توانست تماشاگران زیادی را به سمت خود جذب کند. سوژه خاص ورزشی این سریال، بازی‌های خوب در دو قطب پولدار و فقیر اثر، واقع‌گرایی و انسجام داستانی آن، سریال محمد کارت را در مجموع اثری دوست داشتنی کرد، اگرچه پایان‌بندی آن به زعم بسیاری از منتقدان جای کار بیشتری داشت و اگر با وسواس بیشتری ساخته می‌شد خروجی نهایی جذاب‌تر از این بود.

منبع: رهاپرس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اقتباس؛ اسم رمز آثاری که دیده می‌شوند

اقتباس؛ اسم رمز آثاری که دیده می‌شوند بیشتر بخوانید »

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»



ظاهرا خانم کارگردان بسیار مطمئن بوده که سکانس‌های مهیب انفجار خمپاره و جنازه‌های خونین(به ویژه جنازه کودکان) به قدری نفس تماشاگر را بند می آورد که متوجه ضعف پیرنگ نخواهد شد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- علی‌الاصول قابل انتظار نبود که موقع تماشای یکی از موردانتظارترین فیلم‌های جشنواره چهلم، اثر جدید کارگردان «ویلایی‌ها»، هنوز زمان فیلم از نیمه نگذشته، برای تمام شدنش بی‌تاب شوی و تازه این وسوسه ذهنت را قلقلک دهد که در پایان فیلم خطاب به بغل‌دستی با طعنه بگویی «تموم شد؟ خیلی تاثیرگذار بود!»

اما متاسفانه «دسته دختران» سرد، کشدار و کسالت‌بار از کار در آمده و ارزش افزوده‌ی سینمایی خاصی ندارد.

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»

منیر قیدی که گویی بعد از ویلایی‌ها دچار وسوسه‌ی نسخه‌ی وطنی دیگری از «نجات سرباز رایان» شده بود، دقیقا از نقطه‌ای ضربه می خورد که «دوئل» احمدرضا درویش و «تنگه‌ی ابوقریب» بهرام توکلی ضربه خوردند: داستان

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»
تنگه ابوقریب

اگر الگوی محبوب احمدرضا درویش، بهرام توکلی و منیر قیدی، یعنی «نجات سرباز رایان»، در سکانس پیاده شدن نیروها در ساحل نرماندی، همین آشوب و آشفتگی و انفجار و خون و اعضای قطع شده  را به نمایش می‌گذارد، اما در بطن قضیه یک ماموریت مشخص در آن سکانس (انهدام سنگر تیربار آلمانی‌ها) و یک ماموریت مشخص در کل فیلم (پیدا کردن فرزند چهارم خانواده رایان و بازگرداندن او به پشت جبهه) مانند نخ تسبیح در دل آشوب هدفمند و هوشمند آن صحنه، فیلم را منسجم نگه می دارد. اما آن نخ تسبیح در نمونه‌های ایرانی که سعی کردند همان تکنیک‌ها و شگردها را برای تاثیرگذاری و مرعوب کردن تماشاگر به کار بگیرند، دیده نمی‌شود.

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»
نجات سرباز رایان

از سوی دیگر، «دسته دختران» ثابت کرد که یک اشتباه فنی بزرگ در انتخاب بازیگر نقش اصلی، که هیچ سنخیتی با کاراکتر مورد انتظار ندارد، کل فیلم را تحت‌الشعاع قرار می دهد و اصولا دیگر نمی توان فیلم را جدی گرفت. نیکی کریمی با آن صورت و هیات ظریف و شکننده، و صدایی که وقتی از یک سطح بالاتر می رود، به جیغ شبیه می شود، چه سنخیتی با نقش یک زن خوزستانی مصیبت دیده و اسلحه به دست در روزهای منتهی به سقوط خرمشهر دارد؟

وقتی یک بازیگر حتی به اندازه ۲۰ درصد مطابقت با کاراکتر ندارد، هر اندازه هم تلاش کند و خود را به آب و اتش بزند، نقش در نمی آید (که البته تلاش آن‌چنانی هم از سوی خانم کریمی برای نزدیک شدن به این کاراکتر روی پرده نمی بینیم).  لهجه‌ی من درآوردی کاراکترها که کاملا بین لهجه تهرانی و جنوبی سرگردان است و البته جنوبی بودن آن هم چیزی به سبک ترانه‌های بندری لس آنجلسی است که فتحه فعل را به ضمه تبدیل می کنند، کاملا موقعیت را ابزورد می کند.

کاش بازیگران از همان ابتدا با همان لهجه خودشان حرف می زدند تا این چنین بلاتکلیف نمی شدند و البته پذیرش آنان راحت‌تر هم بود. انتخاب حسین سلیمانی که انگار به صورت ذاتی یک نیشخند شیطنت‌آمیز گوشه لب دارد و نقش را ناخواسته کمیک می کند، چه سنخیتی با حال و هوای فیلم دارد؟

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»

شخصیت‌ها عمدتا بدون عمق و تخت طراحی شده‌اند و از همین رو، سرنوشت آن‌ها خیلی برای مخاطب اهمیت پیدا نمی کند. قابل پذیرش‌ترین شخصیت، «وجیهه» است که بیش از آن که محصول طراحی شخصیت در فیلمنامه باشد، محصول طراحی شخصی خود بازیگر برای نجات دادن نقش است. با این حال، حتی وجیهه هم چندان انگیزه‌های روشنی از حضور در دسته دختران نشان نمی دهد و ماجرای «شهناز» بودنش و احتمالا تحول عقیدتی‌اش بسیار مبهم و سربسته مطرح می شود.

درباره کاراکتر «فرشته»(هدی زین‌العابدین) یا دختر نوجوان(صدف عسگری) و حتی خود «یگانه»(نیکی کریمی) به عنوان سردسته، هم ابعاد شخصیتی و هم انگیزه کنش‌گری بسیار گنگ است. به نظر می رسد که «دسته دختران» بیشتر به دنبال اثبات توان برابر خود با مردان هستند تا این که قصد آنان دفاع از شهر باشد. این موضوع درباره «سیمین»(فرشته حسینی) عملا طغیان در برابر پدر خانواده است و اصولا سر و شکل و کله طاس شده او و لباس چریکی او با آن اورکت آمریکایی، بیشتر به دانشجویان چپ‌گرای عشق چه گوارا در دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۰ می خورد تا دختر اهل خرمشهر در ۱۳۵۹.

تا جایی که حافظه‌ی نگارنده یاری می کند، مشهورترین شهیده‌ی مقاومت خرمشهر، شهیده «شهناز حاجی‌شاه» بود که زمانی که برای رساندن آذوقه به مدافعان شهر، همراه دوست صمیمی خود، خانم شهناز محمدی بود، در چهارراه گلفروشی خرمشهر با اصابت ترکش خمپاره، در کنار هم به شهادت رسیدند. دو برادر خانم حاجی‌شاه، یعنی محمد حسین و ناصر هم جزو شهدای جنگ هستند و اکنون خواهر در کنار دو برادر خود خفته است.

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»
شهیده شهناز حاجی شاه

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»

از قضا شهیده حاجی‌شاه در همان اوایل پیروزی انقلاب برای مقابله با قاچاق مواد مخدر دوره آموزش نظامی دیده بود و این دوره در «حسینیه اصفهانی‌ها»ی خرمشهر تکمیل شده بود. از این جهت، او می توانست سوژه اصلی فیلم خانم قیدی باشد، چرا که شاید دیگر هیچ‌گاه این فرصت، این بودجه و این امکانات فراهم نشود که درباره یک قهرمان زن واقعی با هویت حقیقی در مقاومت خرمشهر و درباره دوستان و همرزمانش فیلمی ساخته شود. راستی چرا خانم قیدی این شخصیت حقیقی و دیگر همرزمان خانم او را رها کرد تا درباره یک دسته تخیلی دختران فیلم بسازد؟

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»

 آیا روایت سینمایی دختری جوان و زیبا و در عین حال متشرع، که دوشادوش برادرانش از خرمشهر دفاع کرد و عاقبت هم در کنار برادرانش در خاک آرام گرفت، به اندازه کافی فمینیستی نبود؟

** سهیل صفاری

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان»

«دسته دختران»: شکستی دیگر در ساخت نسخه وطنی «نجات سرباز رایان» بیشتر بخوانید »