هادی ابراهیمی کیاپی

سریال فاخر «تانک خور‌ها» جامعه را از شرارت رسانه‌ای طراحان تهاجم فرهنگی رهانید

سریال فاخر «تانک خور‌ها» جامعه را از شرارت رسانه‌ای طراحان تهاجم فرهنگی رهانید


گروه استان‌های دفاع‌پرس_«هادی ابراهیمی کیاپی» مدیرکل صدا و سیمای مازندران؛ مدت‌ها بود در عرصه رسانه‌ای کشور، محصول فاخری با موضوع دفاع مقدس ارائه نمی‌شد و ضرورت‌های جبهه وسیع مقاومت و دفاع از حرم و سایر خاکریز‌های دفاعی، با ژانر دفاع مقدس در اولویت قرار نمی‌گرفت و جای خالی فرهنگسازی دفاعی برای نسل‌های نو کاملا محسوس بود.

سریال فاخر تانک خور‌ها در شبکه سوم، که درام و ترکیبی از رمان، تاریخ و طنز را تداعی می‌کرد، بخش قابل توجهی از انتظارات و مطالبات نسل نو را با ظرافت هر چه تمامتر طوری برآورده کرد که بعد از مدت‌ها شاهد میخکوب شدن آنها پای گیرنده‌های تلویزبونی شده‌ایم.

ارزش‌ها زمانی جاودانگی پیدا می‌کنند که مورد پردازش‌های حرفه‌ای در رسانه‌ها قرار گرفته و از زوایای تأمل برنگیز واکاوی شوند و سریال تانک خور‌ها تداعی گر صحت این نگاه هنرمندانه مرحوم سهراب سپهری هست که گفت:

چشم‌ها را باید شست
جوری دیگر باید دید

حقیر با تماشای کامل سریال تانک خور‌ها به وضوح دریافتم که درک عمیق دفاع مقدس، نیازمند دوباره دیدن، ژرف نگری، متفاوت دیدن، متنوع دیدن، نگاه ترکیبی، قصه‌ای دیدن، به عینه دیدن و دیدن از آینه نگاه دیگران، آن هم صریح و بی پیرایه دیدن و موضوعی دیدن روایت‌های منتسب به دفاع مقدس هست.

علی‌رغم گستردگی تنوع پردازش‌ها در این سریال، جهت تقریب اذهان و تقویت نگاهها، برخی از برش‌های تحسین برانگیز سریال فاخر تانک خور‌ها را ذیلا ذکر می‌کنم تا همپیمایی تحلیلی، از همین آنالیز‌ها آغاز شود.

۱-معرفی میدانی هویت واقعی بسیج

۲-هدایت بخش عمده‌ای از دفاع مقدس توسط گروه‌ها و اقشار مردم

۳-پایان ناپذیری استعداد‌ها و قابلیت‌های مردم برای نقش آفرینی در ابعاد وسیع دفاع مقدس

۴-تدوین نقش بانوان در دفاع مقدس

۵-توسعه مفهومی حضور در دفاع مقدس و تأثیرگذاری در فرآیند شکل گیری و استحکام مواضع دفاعی

۶-تبیین هوشیاری و مهارت‌های جنگی ارتش بعثی و ارزش گذاری بر پیروزی‌های نفس گیر و ایثارگرانه رزمندگان

۷-به نمایش درآوردن سطح خلاقیت‌ها و فداکاری‌های رزمندگان برای بازپس گیری مناطق مورد تجاوز میهن اسلامی

۸-ارزش گذاری بر یکایک غنائم‌جنگی از طریق بکارگیری عملیاتی آنها در صحنه

۹-یکپارچه بودن موضوع امنیت ملی چه در مبارزه با تروریست‌ها و منافقین در داخل، سوداگران مرگ و تهاجم بیگانگان

۱۰-تبیین ارزش‌های فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی رزمندگان و عمق رویکرد مردم به شهدا

۱۱-بروز استعداد‌ها در شرایط سخت از جمله در جنگ‌ها و تحریم‌ها و تهدید‌ها

۱۲-نابرابری ابزار و امکانات نظامی ما و دشمن و پیروزی ما در جنگ اراده‌ها

۱۳-اتحاد زیبای بسیجی‌ها، سپاهی‌ها و ارتشی‌ها و سلحشوران بومی در شکل گیری و انجام عملیات‌ها

۱۴-تنویر اذهان عمومی نسبت به ستون پنجم دشمن و مشخصا ماهیت پلید منافقین در گرادادن و خیانت ورزی

۱۵-لزوم رازداری در مأموریت‌های مهم و پرهیز از اعتماد‌های ساده لوحانه

۱۶-معرفی جنس حضور بسیجی‌ها در جبهه و تبدیل ناگهانی همه نیرو‌ها حتی خدماتی‌ها به رسته‌های عملیاتی پس از آموزش‌های اولیه و توجیه تخصصی

۱۷-همدردی برادرانه نیرو‌ها نسبت همرزمان و پای همه مشکلات ایستادن

۱۸-توکل به خدا و توسل به اولیاءالله داشتن اعتماد به وعده‌های الهی

۱۹-روحیه سلحشوری و سازش ناپذیری رزمندگان در تمام ساعات حضور

۲۰-مرزبندی هوشیارانه با دشمنان اعم از بیگانگان و معاندان و عدم وادادگی

۲۱-همدلی برخی از نیرو‌های عراقی با رزمندگان ما و‌همکاری فداکارانه با ما

۲۲-استقبال رزمندگان از خطر‌ها و داوطلبی شهادت طلبانه

۲۳-ولایت پذیری‌ها و لبیک گفتن به ندای امام راحل به عنوان ولی امر

۲۴-دنیاگریزی داوطلبان بسیجی و اولویت حضور در جبهه‌ها

۲۵-لزوم وفادارماندن رزمندگان نسبت به همسنگران شهید زیر تمثال شهدا

۲۶-وسعت پذیرش جبهه‌ها نسبت به همه جور رزمنده با قابلیت‌های متنوع

۲۷-تبیبن زیبای چشم انتظاری‌های خانواده‌های رزمندگان و شهدای عزیز

۲۸-قابلیت تحول انگیزی دفاع مقدس و کشش معنوی آن برای رزمندگان

۲۹-تغییر گرایش‌های ناساز برخی افراد در ذیل جاذبه‌های دفاع مقدس

۳۰-تبیین گوشه‌هایی از یک عملیات و تبعات و ثمرات آن برای فهم هر چه بیشتر خون دادن‌ها و خون دل خوردن‌ها

البته اگر بخواهیم می‌توانیم این برداشت‌ها را تمدید کنیم، اما «اگر در خانه کس هست، یک حرف بس هست»

سریال فاخر «تانک خور‌ها» یاد قهرمانان واقعی را زنده کرد

سریال فاخر تانک خورها، گام بزرگی در مسیر ترویج فرهنگ جهاد و ایثار و شهادت برداشت و تا حدود زیادی جامعه را از شرارت رسانه‌ای طراحان تهاجم فرهنگی رهانید.

نکته برجسته سریال تانک خورها، حرکت از مشاغل کارگری و فنی و مهارتی به مقصد جبهه‌ها با جریان دادن به برخی از اتفاقاتی هست که افراد را در مسیر دفاع مقدس قرار داد که یکی برای بازگرداندن برادرش و یکی هم بخاطر همراهی با استادکارش و … عازم موقت جبهه‌ها می‌شوند، اما بدون اراده خودشان، جذب جاذبه‌های دفاع مقدس و نهایتا ماندگار شده و در عملیات‌ها نقش آفرین می‌شوند.

مهمترین نکته نقش یادآور سریال تانک خورهاست که نگذاشت جامعه مهمترین فصل تاریخ انقلاب و نیز ایران عزیز را به فراموشی سپرده و نسل نو از این سرمایه و اعتبار عظیم بی‌خبر بماند و به مثابه جرقه‌ای، آتش عشق را در جان مشتاقان روشن کرد.

سریال فاخر تانک خور‌ها یاد قهرمانان واقعی ما یعنی شهدا، جانبازان، آزادگان و کلیه رزمندگان و نیز پشتیبانان جنگ و خانواده‌های ایثارگران را زنده کرد و دوباره به همه یادآور شد که قیمت یک شب سنگرخوابی و پشت خاکریز بودن و نیز در عملیات شرکت کردن چه میزان هست و ناسپاسی از آنان، چه نکبت بزرگی هست و غفلت از آنها ظلم عظیمی هست که شاید زمینه‌های تکرار در شرایط مشابه تهدید کند.

سریال فاخر تانک خور‌ها حقیقت مهمی را به افکار عمومی بازگو کرد تا تحت تأثیر شبهه افکنان و دروغ پراکنان حرفه‌ای در ابررسانه‌ها و پادوهایشان در فضای مجازی قرار نگیرند و آن اینکه بسیجی ما نه تنها برای استفاده از مواهب مالی جنگ و سایر مأموریت‌ها کیسه شخصی نمی‌دوزد، بلکه با ماشین شخصی به جبهه‌ها رفته و پشت وانتش را پر از یدکی‌های خودرو‌ها کرده و در جبهه همین خودرو را عملیاتی می‌کند و مهارتش را نیز پای جبهه بکار می‌گیرد و مهمتر اینکه سالم می‌رود و جانباز برمی‌گردد و از هیچکس هم طلبکار نیست و این تصویر چقدر با تصویری که دشمنان ما از بسیجی‌ها نشان می‌دهند، فرق دارد.

در فراز پایانی تأکید می‌کنم هم نویسندگی متن دیالوگها، هم بازی فوق العاده هنرمندان حرفه‌ای بخصوص خانم «ثریا قاسمی»، «احمد نجفی»، «آرش مجیدی» و «سروش جمشیدی» و دیگر هنرمندان و هم کارگردانی استادانه آقای «پرویز شیخ طادی» و نقش بی‌بدیل تهیه کننده محترم آقای محمدی، همه دست در دست هم داده و این اتفاق مهم را رقم زدند که قطعا سال‌ها ذائقه ما تحت تأثیر جاذبه‌های خود نگه خواهد داشت.

در پایان اضافه می‌کنم اولا تعریف از سریال فاخر تانک خورها، به مفهوم نفی سایر سریال‌های ژانر دفاع مقدس نبوده و نیست و ثانیا این تعریف‌ها نافی برخی نقطه ضعف‌ها نیست، اما حرفم این هست که نقاط قوت این سریال بر نقاط ضعف آن کاملا می‌چربد.

بهر حال باید ساخت اینگونه سریال‌ها را در بازه‌های زمانی تعریف شده در دستور کار قرار داد تا منجر به کمرنگ شدن مظاهر و مفاهیم آن در نسل‌های نو نشود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

سریال فاخر «تانک خور‌ها» جامعه را از شرارت رسانه‌ای طراحان تهاجم فرهنگی رهانید بیشتر بخوانید »

رسالت عمارگونه رسانه ملی در تاریخ معاصر


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس _ هادی ابراهیمی‌کیاپی، زندگی و خصوصیات شخصیتی عمار یاسر تعاریف متعددی در سندهای تاریخی وجود دارد که هر کدام مستحق توجهات و پردازشهای ویژه است، اما در این برهه تاریخی، دو گزینه بسیار مهم از ویژگیهای عمار مدنظر قرار گرفته که با بهره وری بسیار بالا قابلیت الگوسازی یافته و جامعه امروز ما بخصوص افراد حقیقی و حقوقی مستقر در اردوگاه ارزشها و انقلاب اسلامی از جمله رسانه ملی، محتاج و مشتاق الگوبرداری از این دو خصوصیت هستند.

یکی از این دو خصوصیت، صلابت و بصیرت و مداومت حضور مطلق عمار در جبهه حق زیر پرچم ولایت و همسنگری با امیرالمؤمنین علی(ع) و دیگری قدرت روشنگری و شجاعت دفاع از ولایت تا واپسین دمان حیات است.

در شرایط امروز به برخی از چهره ها به‌ واسطه ایستادگی و مقاومت جهادی و نیز اراده، شجاعت و قدرت روشنگری در دفاع از مواضع ولایت و نقش آفرینی بارز و برجسته در خنثی سازی سلسله تهاجمات اندیشه محور جبهه های نفاق و الحاد به ارزشها و ارکان و اعتقادات دینی و سیاسی ولایت مطلقه فقیه و حوزه های فکری منتسب به این جایگاه در عرصه جنگ نرم، تا مرز گذر از جان و پذیرش انواع و اقسام بدنامی ها و انگ ها، همانند مرحومین آیات عظام مهدوی کنی و مصباح یزدی و نیز چهره هایی مانند سیدالشهدای اهل قلم آقاسیدمرتضی آوینی و سردار دلها سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی عزیز و … لقب عمار ولایت اطلاق شد که البته هنوز هم عده ای در حال ایفای همین نقش غربت ساز بوده و هستند.

نگاهی به عملکرد مشحون از نور و وقار و افتخار این عزیزان به اندازه غرورانگیز و شعف آمیز است که احساس کنیم همیشه جامعه ما عمار دارد و ندای این عمار، بی لبیک نمی ماند.

عمارگرایی نهضتی است که با مهارت ها و توانمندی های فکری و میدانی، از جبهه و خاکریز ولایت غربت زدایی کرده و علیرغم همه فشارهای تحمیلی، سربلندی ابدی را برای عمارهای زمان به ارمغان می آورد.

اما نکته ای که ذهنم را به شدت به خود مشغول کرده این است که ما باید پدیده های حقیقی عمارپیشگی را با الگوپذیری از تشکیلات و سازمانهای حقوقی عمارساز مانند جشنواره فیلم فجر و برخی ازبرنامه های ارزشمنددر شبکه های تلویزیونی سرایت داده تا گامهای بلندی به سمت جریان سازی و جاری کردن فرهنگ روشنگرانه و مقاومت محور عمار در مجموعه بزرگ رسانه ملی که دردوران مدیریت جدید اغاز شده داشته باشیم.

رئوس گامهایی که مدیریت جدیدرسانه ملی برای عمارشدن رسانه ملی واشاعه این فرهنگ دربستر جامعه ایجاد کرده میتوان درموارد زیر خلاصه کرد:

۱-شناخت دقیق موضوعات، حجم و جنس تهاجمات فکری دشمن در عرصه جنگ نرم
۲-کشف ابزار، عوامل، مصادیق، مواضع و مهارتهای عملیاتی تهاجم فرهنگی
۳-شناسایی تعداد و مظاهر تجربه شده عملیاتهای روانی و جنگهای روانی دشمن که از گذشته های دور و نزدیک تا کنون جهت ریزش فکری و نفراتی در جبهه خودی بکار گرفته شده است.
۴-آموزش فکری لازم به هسته رسانه ای برنامه ساز برای تعمیق بیشتر جهت کشف تهاجمات متنوع کلامی و یا نمادگرایانه
۵-تولید برنامه ها و یا پیش تولیدهای قابل تزریق در برنامه های پرمخاطب جهت اجرای واکسیناسیون و تلقیح نگرشها و یا بیمه سازی افکار عمومی در تقابل با انتشار گسترده ویروسهای مسری در شبکه های ماهواره ای، اجتماعی و فضای مجازی
۶-بکارگیری مستمر و گسترده پتانسیل های فکری و فنی مراکز فرهنگی و هنری و پرورشی بیرون از مجموعه رسانه ملی اعم از دستگاههای فرهنگی و آموزشی دولتی و یا خصوصی بویژه جبهه فرهنگی انقلاب در متن کار و پرهیز از حاشیه نشین کردن آنها در رسانه ملی وجایگزین شدن مدیریت خط سبزی.
۷-راه اندازی مناظره های متنوع و قوی در شبکه های پرمخاطب بین افراد هم وزن و هم شأن در موضوعات مختلف فکری اعم از شبهات سیاسی، اعتقادی، اجتماعی و اقتصادی با مدیریت هوشمند مجریان باسواد و عدم بکارگیری مجریان خنثی
۸-ایجاد اتاق فکرهای قوی و مستمر برای تولید محصولات فاخر پس ازکالبد شکافی موضوعات و طرحها
۹-فراخوان گزارشگران، مجریان، نویسندگان و برنامه سازان مجرب و توانمند که بعضا بدلیل اعمال مدیریت خط قرمزی از رسانه ملی جدا مانده اند.
۱۰-انتقال محصولات تولیدی فاخر و عماراندیش رسانه ملی با شیب ملایم به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی
یادمان باشد که هالیوود بستر جهانی شدن اندیشه های لیبرالیسم فرهنگی است و خروجی بارز محافل مربوط به استراتژیست های فکری و فرهنگی، فیلمهای تأثیرگذار ساخته شده در هالیوود است که حتی مخاطبان خاکستری و بی طرف را نیز پای کار آورده و به تسخیر افکار و همراه‌سازی فرهنگی ملل و اقوام مختلف جهان با مواضع فکری غرب می پردازد تلاش رسانه ملی تاکنون براین بوده که حفره های موجود در نظام فیلمسازی و سریال سازی را پر کرده و مانع از فتح اندیشه ها توسط بیگانگان و معاندان وعوامل نفوذی گردد.

باید پذیرفت که رسانه ملی دردوره تحول
نمی تواند مننتظر بماند تاسایر دستگاهها ی هنری، فرهنگی واموزشی جامعه ازلاک دفاعی ویا انفعالی واستیصالی خودبیرون امده وبخواهند کاری کنند.

امروز اکثر محافل یادشده اعم ازدستگاههای فرهنگی، آموزشی وغیره….به اندازه کافی درگیر واقعیتهای تلخ درون سازمانی خود اعم از موضعگیری ها و شبهه آفرینی ها و مسئله سازی ها و ذهنیت دهی های اساتید و دانشجویان و معلمان و برخی از دانش آموزان و هنرمندان و ورزشکاران و … بوده و واقعا” در تدبیر امور خود با مشکل مواجه اند و گاهی نمی دانند با حجم تأثیرپذیری های غافلانه فرهیخته نماهای خود که بعضا” مدعیان علمی و سیاسی و … می باشند، چه سیاستی پیشه کنند، اما رسانه ملی همانند نهادهای بصیر، نه تنها اسیر وادادگی های فوق الاشاره نشده، بلکه مصمم تر از همیشه در تکاپوی تأثیرگذاری هر چه بیشتر در تقویت جبهه حق و توسعه روشنگری هاست.

در فراز پایانی ذکر نکات مهمی را ضروری می دانم:
الف: رسانه ملی دردوران تحول نماد سیاستهای کلی نظام است و با رد هرگونه تندروی و کندروی، تأکید شده که ما نمی توانیم در درون نظام، شاهد مانور ضدفرهنگی دگراندیشانی باشیم که با زیرگرفتن مواضع و مصالح مصوب در سطوح بالادست مدیریتی نظام، از اصول عدول کرده و مبلغ و مروج آموزه های تهاجم فرهنگی غرب اند.

ب: بالای ۲۹۰شبکه بیگانه در حال مخاطب جویی از بین ملت شریف اند فلذا عمار شدن رسانه ملی، یکی از کارآمدترین سیاستهای راهبردی رسانه ملی برای بصیرت افزایی و روشنگری در افکار عمومی و کاهش گرایش به شبکه هایی است که ماهیت کلی آنها برای مردم ‌روشن شده قطعا قصور رسانه ملی در فرایند تنویر و بیدارگری اذهان عمومی میتواندمصداق عینی بی عملی و رسالت گریزی باشد که سند تحول بخش مهمی ازخسارتهای گذشته راجبران کرده است.

ج: رسانه ملی برای عمار شدن و استمرار بخشیدن و بلکه افزودن به مخاطبان، درحال ذائقه سازی است هرچنداین کار در عصر پسااغتشاش، کاملا” دشوار بنظر می رسد و نیازمند تلاشی هنرمندانه و جهادگرانه است و از این رو با محوریت رسانه ملی، شاهد هم اندیشی سایر ارگانهای ذیربط هستیم تا سازهای ناساز، سازگاری افکار عمومی با نگرشهای عماری را خدشه دار نکنند.

د: از جمله الزامات عمارپیشگی رسانه ملی، هماهنگی فراشبکه ای در سازمان است، طوری که ضمن حفظ تنوع گرایشهای فنی برنامه سازی، شاهد تفاوت نگاه و اندیشه های مجریان، گزارشگران و تهیه کنندگان در فرایند پردازش مسائل مهم جامعه نباشیم.

در پایان تأکید می کنم که قطع یقین، عمارمنشی رسانه ملی، یکی از مهمترین خروجی های سند تحول است و این فراخوان، نه تنها منافات و یا جلوافتادن و با دور زدن سند تحول را تداعی نمی کند، بلکه پازل نهایی قطعات کوچکتر در سند تحول رسانه ملی است.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رسالت عمارگونه رسانه ملی در تاریخ معاصر بیشتر بخوانید »