هادی خورشاهیان

جزئیات اولین جشنواره ملی شعر «قصه عشاق» تشریح شد

جزئیات اولین جشنواره ملی شعر «قصه عشاق» تشریح شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، نشست خبری اولین جشنواره ملی شعر «قصه عشاق» با محوریت بزرگداشت شهید دانشمند محسن فخری‌زاده با حضور «ناصر پروانی» دبیر رویداد در سرای کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.

«ناصر پروانی» دبیر جشنواره قصه عشاق با بیان اینکه این رویداد در همکاری دانشگاه شهید بهشتی، جهاد دانشگاهی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و چندین نهاد و سازمان دیگر برگزار می‌شود، اظهار داشت: پوستر این جشنواره ادبی چهارم اردیبهشت رونمایی شده است و پیش‌بینی می‌شود چندین هزار اثر به دبیرخانه این جشنواره ارسال شود.

وی با بیان اینکه دبیرخانه دائمی برای جشنواره در دانشگاه شهید بهشتی دایر شده است و تا ۲۲ اردیبهشت مهلت جمع‌آوری آثار خواهد بود، افزود: بعد از سه مرحله داوری، اختتامیه سوم خرداد در دانشگاه شهید بهشتی برگزار خواهدشد.

دبیر جشنواره با اشاره به اینکه داوری در مرحله نخست توسط برگزیدگان جشنواره‌های قبلی انجام می‌شود، ادامه داد: این جشنواره دانشجویی است و در کارگروه فنی و اجرایی از دانشجویان استفاده شده است. در داوری نهایی با اساتید بنام همکاری خواهد شد. اساتیدی مانند رضا عبدالهی، هادی خورشاهیان، علی داودی و سعید بیابانکی با این جشنواره همکاری می‌کنند و دیگر اساتید به آنها اضافه خواهند شد.

مدیر امور پشتیبانی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: این جشنواره تخصصی شعر است و در آن داستان کوتاه و دلنوشته جایی ندارد. جشنواره قصه عشاق در دو محور شعر پایداری و مقاومت و شعر آزاد برگزار خواهدشد.

وی درباره جامعه هدف جشنواره «قصه عشاق» گفت: داوری آثار در سه رده سنی، دانشجویان وزارت علوم و علوم پزشکی و دانشگاه آزاد، اعضای عیات علمی دانشگاه‌ها و کارکنان دانشگاه‌های سراسر کشور خواهد بود.

دبیر جشنواره قصه عشاق در معرفی شورای سیاست‌گذاری این جشنواره عنوان کرد: حجت‌الاسلام خدیوی مسئول نهاد رهبری در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، سمیه اسماعیلی معاون دانشجویی فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، حسین نظری شورای دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، ناصر پروانی شاعر و حمید حمزه‌زاده رئیس جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به عنوان شورای سیاست‌گزاری و بنده به عنوان دبیر جشنواره فعال هستیم.

پروانی با اشاره به مقام علمی شهید فخری‌زاده توضیح داد: به همین دلیل بود که این جشنواره به نام او مزین شده ‌است. با اینکه حدود سه سال است که جشنواره فخر ایران توسط حوزه هنری برگزار می‌شود، شهدا برای همه مردم ایران هستند و شهید بستر رویش‌های فرهنگی است، به همین دلایل این جشنواره اینگونه نامگذاری شد.

وی در توضیح معیارهای ارزیابی آثار در جشنواره عشاق عنوان کرد: برای داوران این جشنواره معیارهای فنی (به خصوص در شعرهای کلاسیک) و مضمون‌های آثاری که به جشنواره ارسال می‌شود، تازگی و نو بودن مضامین مد نظر است. شعرهایی که حرف‌هایی داشته باشد که تا به حال بیان نشده باشد، از اهمیت بالایی برخوردار است.

دبیر جشنواره قصه عشاق در خصوص بودجه این جشنواره گفت: تیمی دانشجویی مسئولیت اجرایی را بر عهده گرفته است و به شکل جهادی عمل می‌کنند و ارتباط ریالی بزرگی ندارند، هزینه عمده برای تهیه جوایز است زیرا این جشنواره ۳۶ نفر برگزیده دارد که ۱۲ نفر اول تندیس، لوح افتخار و هزینه سفر به مشهد را دریافت می‌کنند. مراتب دوم و سوم که در گروه‌های ۱۲ نفره هستند، هدایای ریالی دریافت خواهند کرد.

وی افزود: بعد از اختتامیه تکلیفی نداریم که آثار به شکل کتاب باشد، کتابی شدن بستگی به غنای آثار ارسالی دارد. همچنین در روز اختتامیه، از کتابم با عنوان گمنام در قله‌ها رونمایی خواهدشد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جزئیات اولین جشنواره ملی شعر «قصه عشاق» تشریح شد بیشتر بخوانید »

صلابت پدر شهید در شنیدن خبر شهادت فرزندش

صلابت پدر شهید در شنیدن خبر شهادت فرزندش


صلابت پدر شهید در شنیدن خبر شهادت فرزندشبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، هادی خورشاهیان متولد سال ۱۳۵۲ در گنبدکاووس است و نویسندگی را به طور جدی از دهه شصت آغاز کرد. او تا به امروز بیش از ۸۰ عنوان کتاب در حوزه شعر، داستان، رمان، نقد ادبی، پژوهش و ادبیات کودک و نوجوان به چاپ رسانده است.

این نویسنده کشور در خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس نوشته است:

مهدی همکلاسی من بود. دبستان فرخی شهر نیشابور. خط کاشمر. کلاس چهارم. ۱۳۶۱، همان سالی که پدر شهید شد. ۲۲ آذر در منطقه‌ی سومار.

برادر بزرگ‌تر مهدی هم رفته بود جبهه، مثل خیلی‌های دیگر. یک روز از بنیاد شهید آمدند دنبال ما. توی راه رفتند دنبال بابای مهدی. بابای مهدی کنار من توی ماشین نشست. استیشن‌هایی که به آن‌ها آهو یا سیمرغ میگفتیم. به نظرم همین بود اسمشان. آن موقع‌ها برای یک پسر نه ساله خیلی بزرگ به نظر می‌رسید. البته الان هم هنوز بزرگند.

بابای مهدی می‌دانست من همکلاسی پسرش هستم. با من حرف زد. از درس و مشق گفت. لابد می‌دانست من هم مثل مهدی مشق هایم را نمی‌نویسم و هر روز پشت دفتر مدرسه می‌ایستم تا ناظم بیاید یا نصیحتم کند یا تنبیه.

به بنیاد شهید رسیدیم. بابای مهدی تا آنجا هیچ چیز دربارهی پسرش نگفت. توی بنیاد هرکسی دنبال کاری بود. الان یادم نیست خانواده‌ی ما را برای چی برده بودند. شاید باید می‌رفتیم عکس می‌گرفتیم برای دفترچهی بیمه. شاید هم چیز دیگری در میان بود.

بابای مهدی مثل ما توی سالن بزرگ ساختمان قدیمی بنیاد روی صندلی نشسته بود و گاه گداری از یکی از پرسنل بنیاد می‌پرسید برای پسرش چه اتفاقی افتاده است.  بالاخره یک نفر حرف زد.  یک نفر به بابای مهدی گفت: پسرتان مجروح شده است.

من برادر مهدی را هیچ وقت ندیده بودم، ولی می‌دانستم مهدی برادرش را خیلی دوست دارد. لابد بابای مهدی هم پسرش را خیلی دوست داشت. بابای مهدی در نه سالگی من و مهدی، حدودا چهل ساله بود. مثل بابای همه‌ی همکلاسی‌های ما کارگر بود. کارگری با صورتی رنج کشیده و دست‌هایی پینه بسته.

بابای مهدی بلند شد. رفت جلوی یکی از پرسنل بنیاد را گرفت و گفت: پسرم شهید شده است؟ مرد کمی مکث کرد. به چشم‌های بابای مهدی نگاه کرد و گفت: نه حاج آقا، فقط مجروح شده است. بابای مهدی زل زد توی چشم‌های مرد و گفت: به من راستش را بگو باباجان. من طاقتش را دارم. اصلا برای خودم نمی‌گویم. برای این می‌پرسم که اگر پسرم شهید شده است بروم مادرش را آماده کنم.

بابای مهدی این جملات را خیلی عاطفی، ولی محکم گفت. همه‌ی ما که توی سالن روی صندلی‌ها نشسته بودیم بغضمان ترکید و با صدای بلند گریستیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

صلابت پدر شهید در شنیدن خبر شهادت فرزندش بیشتر بخوانید »