هاشمی رفسنجانی

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!



خاطرات و روزنوشت‌های هاشمی اگرچه منبعی مهم برای تاریخ‌نویسان و پژوهشگران است، اما بهره‌برداری از آن نیازمند نقد و بررسی موشکافانه است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

مهمترین اثر برای شناخت سبک و سیاق آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در عالم سیاست و در زندگی شخصی، مجموعه روزنوشت‌ها و خاطرات وی است که تا سال ۷۶ به‌صورت مدون توسط نشر معارف انقلاب اسلامی منتشر شده است.

هاشمی در این روزنوشت‌ها از اتفاقات روزمره و گفتگوهای خود با همسر و اعضای خانواده‌اش سخن گفته است. او همچنین از آنچه فرزندانش در عالم سیاست و غیرسیاست انجام می‌دادند و آن‌گونه که زندگی می‌کردند، تا حدودی پرده برداشته و تشریفات زندگی خانواده‌اش را به نمایش گذاشته است.

هم‌زمان با سالگرد فوت هاشمی رفسنجانی رسانه‌های اصلاح‌طلب تمام قد به بررسی تاریخ هاشمی پرداخته و هر کدام با زاویه دیدی که اغلب یک‌طرفه است آن را مرور کرده‌اند، روزنامه هم‌میهن به نقل از کرباسچی نوشته است:

آقای هاشمی وقتی پای مصالح کشور و مردم مطرح می‌شد، رفتار دیگری در پیش می‌گرفت. نمونه بارزی که ایشان بارها هم مطرح کرده است درباره پایان جنگ است که ایشان به حضرت امام گفته بود: «من حاضرم این را اعلام کنم، حتی اگر نیاز است من را محاکمه و حتی اعدام کنید.» موقعیت اینگونه نبود که با امام بشود غیرواقعی و خارج از حقیقت صحبت کرد. نمونه‌های دیگر فراوان است اینکه در هر انتخاباتی اگر احساس می‌کرد مفید است ولو می‌دانست و خیلی‌ها می‌گفتند که مصلحت شخصی شما نیست ولی در صحنه حاضر می‌شد ولو نهایتا نتیجه نمی‌گرفت!

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!

روزنامه سازندگی ارگان رسانه‌ای خانواده هاشمی نیز او را «راوی صادق» خوانده و می‌نویسد:

آیت‌الله هاشمی، سیاست‌مدار کلیدی نظام جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب در بالاترین مناصب حضور داشته است. تصمیم‌گیری‌های او در نظام جمهوری اسلامی، اهمیتی دست‌اول و تردیدناپذیر داشته و به ‌همین ‌دلیل، یادداشت‌های روزانه آیت‌الله منبعی ذی‌قیمت برای درک درست تاریخ معاصر است و هیچ مورخی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. خاطرات آیت‌الله بیشتر از آنکه تحلیلی باشد، خبری است؛ یعنی ثبت ساده رویدادهای هر روز به ‌نحوی که خواننده خاطرات امکان درک و تفسیر و تعبیر داشته باشد. مثلاً این خاطره که ۲ خرداد ۱۳۸۱ نوشته است را بخوانید:

«آخر شب دیشب، آقای [احمد] جنتی، [امام‌جمعه موقت تهران] با تلفن از خواب بیدارم کرد و گفت، به خاطر خستگی سفر و عدم مطالعه، فردا نمی‌تواند نمازجمعه را اقامه کند و درخواست‌ کرد که من بروم. به شوخی‌گفتم، مگر برای خطبه جمعه مطالعه می‌کند!؟ اگر مطالعه می‌کند، چرا بی‌محتواست!؟ پذیرفتم. امروز سوره فتح را برای داستان صلح حدیبیه- به‌ عنوان یک مورد مشخص از حمیت و تعصب جاهلی- و نقطه مقابل آن را در قرآن مطالعه ‌کردم. خطبه‌ای در تعصب و لجاج و التقاط تفکر و خطبه‌ای درباره فتح خرمشهر و شرارت‌های جنگ‌طلبانه اسرائیل و آمریکا ایراد کردم. ستاد [برگزاری] نمازجمعه [تهران] تعدادی چفیه‌ آماده ‌کرده بود و به شخصیت‌های صف‌های جلو می‌داد که به گردن بیندازند؛ شبیه به رهبری. من نپذیرفتم. گفتم، تقلیدی از اعراب است».

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!

روزنامه آرمان ملی که مواضع احساسی نسبت به هاشمی دارد نیز به نقل از محسن هاشمی نوشته است:

به نظرم آقای هاشمی خیلی خوب در سال ۹۲درخشید فقط با همان حرکت که قهر نکرد و با حمایت از آقای روحانی وارد معرکه انتخابات شد و انتخابات را برد، و روز بعد هم پای کار ایستاد. کار سوم یا چهارمی که ایشان انجام داد حمایت از امضای برجام بود در صورتی که یادم است همان موقع سال ۹۳ و ۹۴ حتی سیاسیونی مثل آقای ظریف و حتی خود آقای روحانی نگران امضای برجام بودند و می‌ترسیدند که از سوی افراطیون مورد سوال و هجمه واقع شوند و دستشان می‌لرزید که امضا کنند ولی آیت‌ا… هاشمی به میدان رفت و حمایت کرد تا آنها امضا گردد. لذا به نظر من ایشان در مقطع‌های مختلف وظیفه‌ای به عهده داشت و این وظیفه را به خوبی و بر اساس توان و امکاناتی که در اختیار داشت به سرانجام رساند.

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!

در مورد ایجاد یک چهره بدون خطا از هاشمی از سوی رسانه‌های نزدیک بهآن مرحوم بیان چند نکته ضروری است:

۱- روزنوشت‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز مانند برخی خاطره‌نگاری رجال سیاسی، خالی از یکجانبه‌گرایی، حب و بغض‌های شخصی و جناحی نیست و نگارنده یا گوینده سعی می‌کند در پیروزی‌ها خود را شخصیتی محوری جلوه دهد و نقش منفی خود را در شکست‌ها و تلخ‌کامی‌ها مخفی کند. خاطرات هاشمی رفسنجانی نیز از خطاهای انسانی و شخصی مصون نیست.

۲- محققان و پژوهشگران تاریخ معتقدند که مجموعه روزنوشت‌ها و خاطرات هاشمی خالی از خطاهای محتوایی و ساختاری نیست؛ خطاهایی که ممکن است عمدی و یا سهوی باشد. در ادامه به صورت تیتروار با ذکر مصادیق و نمونه‌هایی به بیان این خطاها خواهیم پرداخت. اما پیش از آن لازم است به منشایابی این خطاها بپردازیم.

۳- فارغ از خطاهایی که احتمالاً یک رجل سیاسی ممکن است در تاریخ‌نگاری مرتکب شود، هاشمی رفسنجانی به دلیل نگاه «خودمرکزپنداری» که داشت، برخی از وقایع و رویدادها را به گونه‌ای بیان کرده است که نسبت به آنچه روی داده، فاصله دارد و یا اندازه بازنمایی متناسب با اندازه واقعی آن اتفاق نیست.

۴- به عبارت دیگر دلیل برخی خطاهای غیرمعمول در خاطرات هاشمی را باید نگاه «خودمرکزپندار» وی دانست. در این نگاه، همه چیز از خود او شروع می‌شود و همه چیز به او ختم می‌شود. از این رو وقتی انقلاب و تاریخ را روایت می‌کند، خود را در مرکز و دیگران را در ارتباط با آن مرکز و در حاشیه تعریف می‌کند.

در خاطرات هاشمی، تمجیدها از وی برجسته و هر آن کس که در تقابل با وی و یا کارنامه‌اش قرار داشته باشد و یا حتی اندکی تفاوت نظر با او داشته باشد، محل نگرانی است. هاشمی اینگونه نشان می‌دهد که تا دقیقاً آخرین روز از دوره ریاست‌جمهوری‌اش هر کس با او دیدار می‌کرد، از عملکرد او و دولتش تعریف و تمجید می‌کرده است و همه‌چیز تقریباً عالی است. اما با رئیس‌جمهور شدن خاتمی، از همان روزهای ابتدایی دولت آقای خاتمی همه چیز به یکباره نگران کننده می‌شود و دیدارکنندگان از اقدامات دولت جدید ابراز نگرانی می‌کردند.

در خاطرات روز ۱۰ فروردین ۷۶ هاشمی آمده است: «[آقای یحیی آل‌اسحاق]، وزیر بازرگانی، برای تبریک عید و گزارش وضع خوب توزیع در ایام عید آمد. سپس آقای [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی] آمد و درخواست کرد، در مراسمی که برای معرفی قدرت دریایی ایران در سایه سازندگی دوران مسئولیت من می‌گیرند، شرکت کنم و اصرار داشت دست من را ببوسد که برای حفظ شخصیت فرماندهان، مخالفت کردم. گفت در اهواز نذر کرده و عجیب که آقای آل‌اسحاق هم همین اصرار را داشت و گفت تاکنون دست کسی را نبوسیده است.»

اما در خاطرات روز ۲۰ آبان که هاشمی دیگر رئیس‌جمهور نیست، آمده است: «جمعی از نمایندگان مجلس آمدند و گفتند با هم قرار گذاشته‌اند که در مجلس به دور از روابط جناحی، از حق دفاع کنند. از اختلافات در حال اوج و از حذف نیروهای کاردان در دولت اظهار نگرانی ‌کردند و از من خواستندکه برای حل مشکلات دخالت ‌کنم.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه! بیشتر بخوانید »

تلاش رزمندگان برای درهم شکستن دشمن بعثی

تلاش رزمندگان برای درهم شکستن دشمن بعثی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. وی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد.

اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت. تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

تلاش برای نجات آبادان

امروز هفدهم آبان ۱۳۵۹ هست، حادثه جدیدی نیست رادیو صدای آمریکا و بی بی سی تقریباً مثل هم خبر‌هایی دادند ولی از رعد و برق ارتش عراق چیزی نگفتند. طبق قرار قبلی که شب گذشته با آقای کیاوش داشته‌ام، ساعت ۹:۳۰ باید با تلفن مجلس شورای اسلامی با ایشان و آقای هاشمی رفسنجانی در رابطه با محاصره آبادان صحبت کنم.

حدود ساعت ۱۰ با آقای هاشمی رفسنجانی تماس گرفته و گفتم با تأکید شدید امام مبنی بر اینکه باید محاصره آبادان شکسته شود و خرمشهر از لوث وجود بعثی‌ها پاک شود، مع ذلک تاکنون اقدام مؤثری نشده و شهر همچنان در حلقه محاصره ارتش عراق هست که ایشان اطمینان دادند که در دست اقدام هست. 

نزدیکی‌های ساعت ۱۱ از منزل خارج شدم به اتفاق فرزندم محمود که راننده هست و فعلاً پیکانی دست و پا کرده‌ایم به ستاد فرمانداری رفتم. ساعتی آنجا بودم و بعد به خیابان یک احمدآباد به حمام محمدی آمدم به متصدی حمام گفتم که سعی کند حمام تعطیل نشود که تنها این حمام به طور نیمه باز کار می‌کند و برای تأمین آبش از طریق جهاد سازندگی اقدام شده هست و من هم به نوبه خود به متصدی جهاد تأکید کرده‌ام که کوتاهی نکنید. 

راستی جنگ چه مشکلات و مسائل تازه‌ای بوجود می‌آورد شهر پانصد هزار نفری آبادان که در هر گوشه‎اش حمامی، بود الان [در]تمام شهر یک حمام نیست چه اینکه آب نیست برق نیست نفت نیست، دیگر حمام چگونه باشد فقط این حمام محمدی هست که این هم نیمه بازست، آب ندارد باید با تانکر برایش آب بیاورند که آن هم خیلی خواهش و تقاضا کردم که به دادش برسند و با تانکر آبی به او بدهند.

تعجب نکنید که جنگ هست و مشکلاتش عجیب و فراوان مشکل سگ‌ها را دارد مشکل گربه‌ها و گاو‌ها و… دارد و حالا این سگ‌ها جداً مشکلی مهم شده‌اند گله گله سگ می‌بینی که توی شهر ولو هستند صاحبانشان که شهر را گذاشته و رفته‌اند و این بدبخت‌ها را همین طور رها کرده‌اند. حالا این حیوانات زبان بسته نه غذایی دارند نه مأوا و مکانی و همین طور سرگردان سر به هاری درآورده‌اند و به همه حمله می‌کنند و اسباب اشاعه بیماری شده‌اند. 

امروز در ستاد فرمانداری به آقای جعفری، شهردار، گفتم فکری برای این مشکل بکند. معلوم هست که شهردار به فکر راحت کردن آن حیوانات هست آنها را از میان بردارند تا هم خودشان راحت شوند و هم مایه دردسر و زحمت برای قلیل مردمی که هستند نشوند. جعفری گفت این فکر را کرده‌ام. 

امروز ظهر نماز را در مسجد قدس خواندم و غذا را هم از آنجا آوردیم. امروز ناهار آقای مزارعی را هم نداریم که ایشان هم به قصد دیدار و اطلاع از خانواده و فرزندانشان به قصد ماهشهر رفته‌اند حالا وسیله‌ای می‌یابند یا خیر دیگر نمی‌دانم. تازه ناهار را با فرزندانم مهدی و محمود و برادرزاده‌‍‌ام مرتضی صرف کرده‌ام که آقای خلخالی به اتفاق آقای صفاتی آمدند و شهادت برادرم را تسلیت گفت. سوره حمدی خواند و فوراً حرکت کرد که نمی‌تواند آرام بگیرد چه اینکه درگیری امروز اطراف آبادان شدید هست و نیرو‌های رزمنده ما تلاش دارند دشمن متجاوز را سرکوب کنند. 

به آقای خلخالی گفتم سعی کنید که خرمشهر زودتر آزاد شود که صدام کافر و مزدورانش کمتر چرت و پرت راجع به خرمشهر و به قول آنها محمره بگویند و ایشان هم به طور قاطع گفت ان شاء الله درست می‌شود. خداحافظی کرد و با همراهانش رفتند. بعد از ظهر صدای شلیک توپ هر دو طرف شدید شده هست و درگیری سختی در کار هست نیرو‌های ما به موفقیت‌هایی نایل آمده‌اند و برای کسب موفقیت بیشتر و در هم کوبیدن دشمن سخت در تلاش هستند. 

با روحیه قوی اتکاء و اتکال به حق تعالی از ساعت ٤ به بعد سعی داشتم با دفتر امام تماس گرفته و با آقای صانعی صحبت کنم چه اینکه ایشان قبل از ظهر در تماس تلفنی که داشتیم جویای حال حاج حسین آقا نوه امام شد که در خوزستان و فعلاً در آبادان هست و من تازگی اطلاعی از حسین آقا نداشتم که به ایشان خبر دهم و این نورچشم امام هستند. 

حالا از حال ایشان مطلع شده‌ایم، زیرا که قبل از ظهر هنگامی که از ستاد هماهنگی فرمانداری بیرون می‌آمدم حسین آقا را دیدم که قصد رفتن به فرمانداری دارد اظهار محبت کردند و شهادت برادرم را تسلیت و تبریک گفتند و من هم از اینکه ایشان را سلامت دیدم خوشحال و مسرور شدم و کوشش کردم نتوانستم تماس بگیریم حالا می‌خواهم خبر سلامت ایشان را به آقای صانعی بدهم. نماز مغرب و عشا را در منزل به جا آوردم. اخبار رادیو تهران را گرفتیم که مایه مسرت بود خبر از پیروزی‌های نیرو‌های جمهوری اسلامی در جبهه‌های مختلف می‌داد.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تلاش رزمندگان برای درهم شکستن دشمن بعثی بیشتر بخوانید »

توصیه‌های خاص هاشمی به پزشکیان!

توصیه‌های خاص هاشمی به پزشکیان!



محسن هاشمی: دولت وفاق ملی یعنی کابینه‌ای فراجناحی که در آن از اصلاح‌طلبان، اصولگرایان، مستقلین و معتدلین حضور داشته باشند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن هاشمی رفسنجانی در مطلبی تاکید کرد که تجربه دولت سازندگی، می تواند چراغ راه دولت چهاردهم باشد.

محسن هاشمی رفسنجانی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با طرح پرسش هایی مبنی بر اینکه منظور او از دولت وفاق ملی چیست و آیا کابینه میان افرادی که احزاب و تشکل‌های اصلاح‌طلب و اصولگرا معرفی می‌کنند، تقسیم خواهد شد نوشت:

کابینه وفاق به دو معنی می‌تواند باشد: اول آنکه وفاق بین همه کسانی ‌که از پزشکیان در انتخابات حمایت‌کردند.

هاشمی در ادامه درباره شرط دوم تشکیل چنین دولتی نوشته است: وفاق میان موارد بند یک، با گروهی که به پزشکیان رای ندادند و رقیب او بودند، یعنی کابینه‌ای فراجناحی که در آن از اصلاح‌طلبان، اصولگرایان، مستقلین و معتدلین حضور داشته باشند.

وی در ادامه با بیان اینکه شبیه‌ترین حالت‌کشور به مقاطع گذشته، شاید مقطع بعد از پایان جنگ باشد، به تشکیل کابینه اول مرحوم هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و نوشت:

اکنون تجربه دولت سازندگی، می‌تواند چراغ راه دولت پزشکیان باشد. شرایط عمومی کشور نیاز فوری به بهبود اوضاع معیشتی مردم و کاهش شکاف‌های اجتماعی فزاینده دارد. پزشکیان در هماهنگی حداکثری با رهبری، تشکیل کابینه وفاق ملی متشکل از همه شایستگان معتدل، اما در چارچوب دکترین دولت منتخب، می‌تواند کارساز باشد و بتواند نظام را از این گردنه سخت به سلامت عبور دهد. بازخوانی تجارب گذشته راهگشا خواهد بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توصیه‌های خاص هاشمی به پزشکیان! بیشتر بخوانید »

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟



پخت‌وپزهای خاص در اندرونی حکایت از آن دارد که برخی در سایه در تلاش هستند که به نام گورباچف از پزشکیان یک بنی‌صدر دیگر بسازند!

سرویس سیاست مشرق- شواردنادزه نیم ساعت زودتر از دیدار با امام رسید، اضطراب شدیدی داشت. دستش چنان می‌لرزید که صدای استکان چای و نعلبکی که در دستش بود را می‌شنیدم. شواردنادزه گفت من مأمورم این دیدار را به‌خوبی انجام بدهم و می‌ترسم بحرانی اتفاق بیفتد؛ من به شواردنادزه گفتم هر کاری که امام کرد، شما تبعیت کنید. حتی به او گفتم جلو نرود تا با امام دست بدهد. ببیند امام چکار می‌کند، او هم همان کار را تکرار کند. شواردنادزه همین کار را کرد.

این جملات بخشی از روایت دیدار وزیر خارجه شوروی از زبان آخرین سفیر ایران در مسکو پس از ابلاغ‌نامه امام (ره) به گورباچف است، آن روزها آخرین رهبر شوروی در باتلاق اعتماد به آمریکا افتاده بود و امام (ره) در یک نامه تاریخی با اشاره به عواقب اعتماد به غرب پایان کمونیسم را به رهبران آن کشور اعلام کرده بودند.

گورباچف اگرچه یک سیاست‌مدار رده میانی در حزب کمونیست شوروی محسوب می‌شد اما توانست با بالا آمدن از پله‌های سیاست یکی پس از دیگری به بالاترین سطح رسیده و مشهور شود. در اواخر دهه ۱۹۷۰ و به دلیل یک نوآوری کوچک در کشاورزی، نخستین نشانه‌های شهرت در زندگی وی پدیدار شد. این نوآوری درواقع ابداع یک سیستم منسجم گروهی برای برداشت محصول بود. از شانس خوب ناگهان محبوبیتش افزایش یافت.

گورباچف در سال ۱۹۸۰ به عضویت کامل دفتر سیاسی حزب پذیرفته شد و همین مسئله باعث شد پارها به سفرهای خارجی برود، ازجمله او چند بار به انگلستان و کانادا سفر کرد، بعدها مارگارت تاچر نخست‌وزیر اسبق بریتانیا در خاطرات خود از ملاقات با گورباچف در سال ۱۹۸۴ نوشت که از او خوشم آمد. امکان معامله با او وجود داشت!

گورباچف در مقام دبیر کلی حزب نیز سعی کرد چهره متفاوتی از رهبران گذشته از خود نشان دهد و با تکرار رویه‌هایی چون ایجاد اصلاحات ساختاری در نظام تصمیم سازی به ظن خود یک شوروی جدید بسازد البته از همان زمان مشخص بود که بخش زیادی از این تفکرات چیزی جز توهمات ذهنی او نیست، به‌عنوان‌مثال در فوریه ۱۹۸۶ در کنگره حزب کمونیست با اعلام برائت از گذشته می‌گوید: «این راه پیموده شده کشور ما و دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن، گواهی بر نیروی بی‌کران حیات‌بخش آموزه‌های مارکسیستی – لنینیستی و پتانسیل‌های عظیم این سوسیالیسم است، اما باید آن را اصلاح اساسی کرد زیرا شکست‌خورده است».

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

افول مردی که می‌خواست ستاره باشد!

گورباچف علاوه بر تغییر در سیاست‌گذاری‌های داخلی که تحت عنوان برنامه‌های اصلاحی معروف به پروسترویکا (بازسازی) و گلاسنوست (شفافیت)، شناخته‌شده بود، در سیاست خارجی نیز یک ماجراجویی عجیب را شروع کرده و اعلام کرد که از طریق رقابت تسلیحاتی نمی‌توان بر امپریالیسم غلبه کرد. او رفته‌رفته این فکر را در دفتر سیاسی جا انداخت که برای کاهش مشکلات اقتصادی باید سلاح‌های اتمی را کاهش داد.

کار به‌جایی رسید که هاشمی رفسنجانی در شرح روزگار گورباچف به وزیر خارجه وقت پیام داد که گورباچف ضعیف و بی‌قدرت شده است! وادادگی بیش‌ازحد به غربی‌ها کار را به‌جایی رساند که گورباچف درصدر هیئت‌رئیسه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۷ از واشنگتن نیز دیدار کرد و در جریان این سفر، معاهداتی بی‌سابقه در رابطه با تسلیحات دو کشور منعقد کرد، ازجمله آن‌ها معاهدات INF و استارت یک و دو بود.

گورباچف در غرب به یک ستاره رسانه‌ای بدل شده بود و از این اتفاق بسیار خوشحال بود، انگیزه جایزه نوبل نیز بر این تحولات روحی روی رهبر شوروی اثر بیشتری گذاشته بود تا جایی که گورباچف در ژانویه ۱۹۸۷ در کمیته مرکزی حزب اعلام کرده که ما به همان اندازه که برای نفس کشیدن به هوا نیاز داریم، محتاج دموکراسی آمریکایی نیز هستیم.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

این جملات در حالی بیان می‌شد که در همان روزها در جمهوری‌های قفقاز یک جنبش اعتراضی راه افتاده و در بالتیک برخی علم جدایی‌طلبی را بلند کرده بودند، اما گورباچف چنان در توهمات خود غرق بود که در روز ۷ اکتبر ۱۹۸۹ در جشن‌های چهلمین سالگرد تأسیس جمهوری دموکراتیک آلمان در یک ‌سخنرانی کنایه‌آمیز گفت هر کس دیر برسد، زندگی او را تنبیه خواهد کرد. این جمله آهنگین به‌زودی ورد زبان مردم شد.

البته دوران حضیض گورباچف خیلی زود فرارسید، روز ۱۹ آگوست ۱۹۹۱ رأس ساعت ۱۶: ۳۰ خطوط تلفن و تلگراف‌خانه ویلایی گورباچف واقع در کریمه قطع شد، در همین حال ستونی از نفربرهای نظامی بدون اطلاع قبلی به‌سوی ویلای رهبر شوروی آمدند، کاملاً مشخص بود که کودتایی صورت گرفته است. فرستادگان کودتاچیان از گورباچف می‌خواستند استعفای خود را بنویسد!

گورباچف از کریمه خارج‌شده و از همان‌جا کوشید وحدت شوروی را حفظ کند و پیشنهاد میثاقی تازه داد؛ میثاقی که بر اساس آن بتوان اتحاد شوروی را بر پایه‌یک سیستم جدید فدراتیو حفظ و اداره کرد. یلتسین روز ۸ دسامبر ۱۹۹۱ به‌صورت مخفیانه توافق‌نامه‌ای را با روسای جمهور اوکراین و روسیه سفید به امضا رساند، در این توافق‌نامه انحلال شوروی و موجودیت جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته اعلام شد، تنظیم‌کنندگان این توافق‌نامه علت این تصمیم خود را رعایت حقوق بین‌الملل و توجه به واقعیت‌های ژئوپلیتیک اعلام کردند.

مجله اشپیگل در شرح آن روزها نوشته است که کرملین بلافاصله جایگاه خود را به‌عنوان مقر دولت اتحاد جماهیر شوروی، از دست داد و به مقر ریاست‌جمهوری فدراتیو روسیه بدل شد؛ مقری که ریاست آن را رئیس‌جمهور منتخب یعنی بوریس یلتسین بر عهده داشت. بدین ترتیب گورباچف به پادشاهی بی تاج‌وتخت و کشور بدل شد!

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

بیگ بنگ چپ‌ها در اتوبان یک‌طرفه گورباچف

ماجرای گورباچف در خود عبرت‌های مهمی دارد، رهبر شوروی البته در میان مردم ایران نیز چهره‌ای شناخته‌شده است و گاه‌وبیگاه شنیده می‌شود که برخی با اشاراتی به تعدادی از سیاست‌مداران، آن‌ها را با گورباچف مقایسه می‌کنند، ازجمله آن‌ها در همان دوران بهار اصلاحات بود که برخی از چپ‌های رادیکال با تدارکاتچی خواندن خاتمی سعی داشتند از او یک گورباچف بسازند.

روزنامه حیات‌نو نزدیک به اصلاح‌طلبان رادیکال در همان ایام نوشته که خاتمی گورباچف خوبی است ولی یلتسین ندارد تا با ضربه‌ای نظام را خرد کند، در همان روزها آقا فرمودند که نه آقای خاتمی گورباچف است و نه جریان افراطی یلتسین. در آن روزها برخی اصلاح‌طلبان معتقد بودند که باید در نظام یک «بیگ بنگ» بزرگ روی دهد زیرا که جامعه ایران پس از جنگ با انفجار مطالبات و تقاضاهای فروخفته‌ای مواجه شده که راه‌حل‌های حکومتی و راهکارهای مصلحتی نظیر بازنگری قانون اساسی و تأسیس مجمع تشخیص مصلحت و گفتمان سنتی از پس آن برنمی‌آید.

ابراهیم اصغر زاده ازجمله لیدرهای چپ‌ها در روزنامه همبستگی درباره گورباچفی کردن خاتمی نوشته بود:

عصری که علیرغم فرصت‌های نو برای جهان، حامل تهدیدات و خطرات جدیدی هم برای پیروزمندان و هم تماشاچیانش داشت. «دشمن‌هراسی» که بنیادی‌ترین اصل نظام معنایی جنگ سرد را تشکیل می‌داد، اینک آخرالزمان کمونیست‌ستیزی از یک‌سو و ضدیت با سرمایه‌داری از دیگر سو فرارسیده بود. کمونیست هراسی که سالیان متمادی محور اصلی امنیت جهان سرمایه‌داری و اصل راهنمای منافع ملی آمریکا بود، به‌سادگی رژیم چائوشسکو و دیوار برلین فرومی‌ریخت و بنا کردن نظم جدید بدون در دست داشتن چشم‌اندازی از دشمنان فرضی آن طنزی بیش نبود.

بیان این دست مطالب از سوی اصلاح‌طلبان حکایت از آن داشت که برخی تمایل دارند که مبارزه با استعمار آمریکایی را شعاری پوچ خوانده و با تشابه سازی از خاتمی او را وادار به گرفتن تصمیماتی کنند که به‌اندازه گورباچف بزرگ باشد، اصلاح‌طلبان در آن زمان این دگردیسی را «چپ نو» نامیده بودند.

ازجمله اثرات این معادل‌سازی‌های سیاسی راه‌اندازی گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه بود که طی آن نشست‌های فراکسیون خط امام، مذاکرات و تریبون مجلس این فرصت را به اصلاح‌طلبان می‌داد تا با طرح مباحثی نظیر دوگانه «جمهوریت/ اسلامیت»، «قانونگرایی/ شخصی‌سازی»، «توسعه‌یافتگی/ عقب‌ماندگی» و ارائه تعریف جدید از امنیت ملی که متضمنِ نوسازی اجتماعی و توسعه سیاسی و پذیرش تنوع و تکثر باشد دست بزنند که به‌زعم خودشان هم سو با تحولات بین‌المللی بود!

در حالی برخی در ایران آرزوی گورباچف سازی از خاتمی را داشتند که در همان زمان در میان مردم روسیه او به فردی منفور بدل شده بود زیرا اصلاحات رهبر حزب کمونیست باعث یک تَرک بزرگ سیاسی و جغرافیایی گردیده بود. در آن زمان رهبر انقلاب تنها کسی بود که به داد خاتمی رسیده و او را از افتادن در یک دریای مواج و غرق شدن در آن نجات داد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

رهبر انقلاب در شرح این شبیه‌سازی‌های عجیب درباره خاتمی فرمودند:

من واقعاً دریغم می‌آید که اسم خاتمی را با گورباچف مقایسه کنم؛ ولی آن‌ها این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی به قدرت رسید! البته فراموش نکنیم که متأسفانه یک عدّه هم در داخل خوششان آمد و این اهانت را نفهمیدند و آن توطئه‌ای را که پشت این اهانت هست، به‌طریق‌اولی نفهمیدند! به مغرضان و آن‌هایی که می‌فهمند چه دارد اتفاق می‌افتد و چه می‌خواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عدّه از آن‌هایی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه می‌خواهد انجام دهد.

آقا در ادامه بابیان اشتباهات اصلاح‌طلبان رادیکال در تبدیل کردن رئیس‌جمهور وقت به گورباچف می‌فرمایند:

این‌ها در چند مورد اشتباه کردند؛ اشتباه اول‌شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دوم‌شان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سوم‌شان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق‌شده نیست. اشتباه پنجم‌شان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.

بررسی اسناد نشان می‌دهد که اولین بار بحث گورباچفی کردن خاتمی توسط ضدانقلاب در خارج از کشور طراحی شده و سر از روزنامه‌های زنجیره‌ای درآورده بود، ورود رهبر انقلاب برای نجات رئیس‌جمهور اصلاحات را باید از همین زاویه تحلیل کرد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

چه کسی می‌خواهند پزشکیان را خاتمی، گورباچف یا بنی‌صدر بسازند؟

گورباچفی کردن پزشکیان آن‌هم در روزهای که رئیس‌جمهور نه مراسم تحلیف و تنفیذ خود را برگزار کرده و نه کابینه‌اش آماده‌شده حکایت قابل‌توجهی دارد و نشان می‌دهد دست‌هایی مرموز در تلاش است که از همین ابتدای کار بحران پس از بحران را به دولت پزشکیان تحمیل کرده و از او شخصیتی بسازد که نه سرنوشت گورباچف بلکه روزگار بنی‌صدر را پیدا کند!

نکته قابل‌توجه آن‌که گورباچفی کردن پزشکیان مانند ساختن چنین لباسی برای خاتمی از بیرون کشور هدایت‌شده و توسط موساد عملیاتی شده است، نزدیک به ۱۰ روز قبل از آنکه یک روزنامه اصلاح‌طلب برای پزشکیان مانیفست گورباچفی شدن بنویسد، شبکه اینترنشنال در یک برنامه تحلیلی به ترسیم خطوطی می‌پردازد که رئیس‌جمهور منتخب را تا سطح گورباچف پایین می‌آورد.

این شبکه تلویزیونی وابسته به صهیونیست‌ها گفته است که اگر پزشکیان به دنبال اصلاح سیاسی در ایران است باید مسئله‌هایی چون پرونده هسته‌ای و موشکی در بیرون و مواردی چون کشف حجاب در داخل را در کوتاه‌ترین زمان اصلاح کند تا خود را رئیس‌جمهوری متمایز نشان دهد، از نگاه این شبکه ضد ایرانی پزشکیان در صورت اجرای این اصلاحات ضربتی محبوبیت زیادی در میان کشورهای غربی به دست آورده و گورباچف ایران خواهد شد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

البته واضح است که خط گورباچفی کردن پزشکیان توسط شبکه اینترنشنال به‌صورت قطعی از سوی سرویس‌های اطلاعاتی به این شبکه دیکته شده است، اما نکته مهم‌تر آن است که چه کسی این خط تحلیلی را به داخل آورده و هدفش از گورباچفی کردن پزشکیان چیست؟

پاسخ به این سؤال سخت نبوده اما بیانش نیاز به الزاماتی دارد، ازجمله آنکه از نگاه مردم ایران گورباچف یک سیاست‌مدار موفق نیست که جریانی از درون آن‌هم با نمای اصلاح‌طلب بخواهد از او الگوسازی کند، از نگاه مفسران سیاسی گورباچفی شدن پزشکیان به معنای آن است که برخی جریان‌های مرموز سیاسی درصدد هستند تا با برخی پخت‌وپزهای خاص در اندرونی از پزشکیان یک «دولت ناتمام» ساخته و به نام گورباچفی کردن پزشکیان از او یک بنی‌صدر بسازند که به کشورش خیانت نیز کرده است.

بی‌تردید میان گورباچفی شدن و بنی‌صدری کردن در سیاست ایران فاصله‌ای کمتر از یک تار مو است که عدم توجه به آن می‌تواند اثرات خطرناکی برای آینده کشور داشته باشد و ایران را از دوران «وعده صادق» به مرحله ماقبل تثبیت بازگرداند.

تحمیل این هزینه سنگین به کشور از سوی جریان‌هایی صورت می‌گیرد که از سویی با خطوط نفوذی سرویس‌های اطلاعاتی دشمن هم‌راستا وهم‌دست بوده و از سوی دیگر تلاش دارد تا با در سایه ماندن، گورباچفی کردن پزشکیان را به گردن یک جریان ساده لوح سیاسی در یک روزنامه دست چندم بیاندازد.

این عملیات خطرناک با آشکار ساختن اطلاعات محرمانه یکی از مدیران امنیتی کشور در شبکه اینترنشنال کلید خورده و قدم‌به‌قدم پیش رفته است، البته این تحرکات در سایه به‌زودی زیر تیغ آفتاب عیان شده و جریان نفوذ مجبور خواهد شد دست از این بازی خطرناک بکشد، تمامی این تحرکات ناپیدا میان سرویس جاسوسی دشمن و شبکه نفوذی آن این روزها در رصد آشکار قرار دارد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟ بیشتر بخوانید »

چند نمونه از ترک‌فعل در دولت سابق که موجب نابسامانی اقتصادی شد

چند نمونه از ترک‌فعل در دولت سابق که موجب نابسامانی اقتصادی شد



دوره هشت ساله دولت حسن روحانی با توجه به آمار و ارقام موجود به دهه از دست رفته معروف شده است. دوره‌ای که کشورمان فرصت‌های نابی را از دست داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: جهان نیوز با اشاره کم‌کاری‌های پدید آمده در دولت قبل نوشت: اخیرا «جواد اوجی»‌ وزیر نفت کشورمان در مراسم انعقاد قرارداد فشارافزایی پارس جنوبی با اشاره به اهمیت این پروژه گفت: «ملی‌ترین و با ارزش‌ترین قرارداد کشور امروز به امضا رسید. این قرارداد از سال ۲۰۱۷ بود که زمزمه آن بود که منعقد شود اما هیچ زمان این بحث تعیین و تکلیف نشد، لذا در این دولت تصمیم بر آن شد که فراساحل این پروژه اجرائی شود البته کشور شریک یعنی قطر نیز برای فشارافزایی فازهای خود با کمک شرکت‌های بزرگ در دریا طرح‌های خود را اجرا می‌کند. بحث فشارافزایی در دولت‌های قبل مغفول مانده بود خوشبختانه با مطالعات به این جمع‌بندی رسیدیم با کمک ۴ پیمانکار داخلی ۲۸ سکو را در دستور کار قرار دهیم و امیدواریم ۳ تا ۴ سال آینده،‌ هاب‌ها به مرحله بهره‌برداری برسد.»

دو موضوعی که در سخنان اوجی بسیار حائز توجه است مغفول ماندن یک برنامه است که باید سال‌های قبل به اجرا درمی‌آمد و از سوی دیگر پیشرفتی که باید جلوتر حاصل می‌شد و امروز باید به فکر فازهای بعدی می‌بودیم.

جهان نیوز با بیان اینکه در دولت قبل توقف ساخت مسکن افتخار بود، افزود: مسکن در ایران خصوصا در دهه ۹۰ حکایتی تراژیک دارد. وزیر راه و شهرسازی که باید یکی از اولویت‌هایش حوزه مسکن باشد به ساخت مسکن اعتقادی نداشت و حتی به این تفکر افتخار می‌کرد. مسکن در اقتصاد کشورهای مختلف جایگاه ویژه‌ای به سبب به‌کارگیری صنایع مختلف دارد اما همین عقب افتادگی سبب شد تا قیمت مسکن به طور سرسام‌آوری افزایش یابد. قشر کمتربرخوردار جامعه که امیدشان به ساخت مسکن دولتی بود با روی کار آمدن دولت‌های روحانی این امید خود را بر باد رفته دیدند. براساس اطلاعات مرکز آمار ایران از سال ۱۳۹۲ به بعد، میزان ساخت و ساز مسکن با یک سقوط خاص همراه بود، عدم تامین حداقل نیاز ۵۰هزار واحدی ماهانه که از سال ۹۳ شروع شد، زمینه انباشتگی تقاضا در بازار مسکن فراهم کرد. بر این مبنا، انباشتگی تقاضا، افزایش هزینه ساخت و ساز و عدم حمایت مناسب دولت برای تامین مسکن مصرفی مردم در دهه نود موجب شده است تا موضوع مسکن در کشور به یک کلاف سردرگم تبدیل شود. متعلقات این بخش نیز با وضعیت بدی روبه‌رو شدند تا جایی که اغلب کارخانه‌های ساخت مصالح ساختمانی، کاشی‌کاری و… با ورشکستگی روبه‌رو شدند.

میراث خاموشی هم، داستان دیگری است. دهه ۹۰ را دهه رکود سنگین صنعت برق می‌خوانند. موضوعی که در انتهای دولت روحانی با قطعی مکرر برق خود را نشان داد و یکی از میراث‌های این دولت برای دولت رئیسی همین موضوع بود.. با کم‌کاری دولت در سرمایه‌گذاری برای تولید برق، پس از دو دهه کشور دوباره گرفتار خاموشی‌های گسترده در تابستان ۱۴۰۰ شد. پرواضح است که اگر توسعه ظرفیت‌های شبکه برق متناسب با نیازهای کشور نباشد، قطعی برق اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. مقایسه مجموع ظرفیت نصب‌شده شبکه نیروگاهی کشور در دولت‌های مختلف نیز نشان می‌دهد طی سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۹ دولت احمدی‌نژاد طی دوره ۸ ساله خود با توسعه ۶۸ درصدی ظرفیت شبکه نیروگاهی کشور رتبه اول را در بین دولت‌های مختلف دارد. پس از آن، دولت خاتمی با توسعه ۶۰ درصدی ظرفیت نیروگاهی کشور در رتبه دوم و دولت مرحوم‌ هاشمی رفسنجانی نیز با توسعه ۵۵ درصدی ظرفیت نیروگاهی ایران، رتبه سوم را دارد؛ اما طی دوره ۸ ساله روحانی ظرفیت شبکه نیروگاهی، تنها ۲۱ درصد توسعه پیدا کرد!

از سوی دیگر، ساخت پالایشگاه و ذخیره‌سازی بنزین یکی از اقداماتی است که می‌تواند کمک شایانی به رفع ناترازی بنزین کند و حتی مانع از واردات بنزین برای حل این معضل شود. صادرات فرآورده‌های نفتی و جلوگیری از خام‌فروشی نیز از جمله محسنات پالایشگاه‌سازی است. پالایشگاه سازی از جمله برنامه‌های مهم کشورهای در حال پیشرفت است. به طور مثال طبق آماری که در شهریورماه سال جاری منتشر شد در آسیا ۴۷ پروژه جدید پالایشی در مرحله ساخت یا برنامه‌ریزی است. از این طرح‌ها ۱۸ پالایشگاه در حال ساخت است و ۲۹ طرح در مرحله طراحی هستند. نکته جالب توجه در این است که کشورهایی مانند کره جنوبی، چین و ژاپن و حتی هند که تولیدکننده نفت خام نیستند و واردکننده آن به شمار می‌روند نیز در این سال‌ها همواره به دنبال ارتقای پالایشگاه‌ موجود و احداث پالایشگاه‌های جدید بوده‌اند. اما در دولت‌های حسن روحانی پالایشگاه‌سازی مضموم بود و «بیژن نامدار زنگنه»‌ پالایشگاه‌سازی را کثافت‌کاری قلمداد می‌کرد. در همین رابطه،‌ جلال‌الدین‌هاشمی کارشناس انرژی با بیان اینکه زنگنه نه اجازه پالایشگاه سازی داد و نه توانست نفت خام را در بازار جهانی به فروش برساند، گفت: «در زمان زنگنه صادرات نفت ایران به ۳۰۰ هزار بشکه سقوط کرد!»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


چند نمونه از ترک‌فعل در دولت سابق که موجب نابسامانی اقتصادی شد بیشتر بخوانید »