در انتخابات ۹۲ چه عواملی باعث صعود محبوبیت روحانی شد؟
در انتخابات ۹۲ چه عواملی باعث صعود محبوبیت روحانی شد؟ بیشتر بخوانید »
گروه جهاد و مقاومت مشرق – عملیات خیبر یکی از مهمترین عملیاتهای جنگ ۸ ساله بود که چون در اسفندماه ۱۳۶۲ انجام شد و غالباً در این روزها، خانوادههای ایرانی در حال آماده شدن برای تحویل سال نو هستند، کمتر به آن پرداخته شده است. در این مطلب، سعی کردهایم به نحوی موجز، فضای کشور و جنگ را در اسفند ۶۲ برایتان ترسیم کنیم و در این کار از مطالب، عکسها و نقشههای «تاریخ جنگ» هم بهره بردهایم.
با درود به روح پر فتوح امام شهیدان و سرداران سپاه اسلام که در این عملیات به لقاء الهی شتافتند، این مطلب را به «شهید حاج محمد ابراهیم همت» تقدیم میکنیم.
* امیدواری محسن رضایی
قبل از عملیات خیبر، فرمانده سپاه امیدوار بود تا با یک عملیات قدرتمند، هم به رزمندگان در غرب کشور که فکر میکردند عملیات در جنوب ناممکن شده، پیامی بدهد و هم برای کسانی که میگفتند «جنگ را نباید ادامه داد و راهی برای پیگیری آن نمانده» جواب دندان شکنی داشته باشد.
هر بار که علی هاشمی نتیجه شناساییها در هورالهویزه را میداد، محسن رضایی امیدوارتر میشد. رضایی از قرارگاه نصرت، نه به فرماندهانش چیزی گفته بود و نه به هاشمیرفسنجانی، فرمانده جنگ. اولین بار که از نتیجه شناساییها کاملاً مطمئن شد، به حضرت امام اطلاع داد. امام هم وقتی رسیدن به دجله را در هدفگذاری او دید، خوشحال شد. طرح عملیات خیبر بعد از آزادسازی خرمشهر خیلی اهمیت داشت و میتوانست تاثیری جدی در روند جنگ داشته باشد.
زمستان سال ۱۳۶۲ بود که محسن رضایی به فرماندهانش خبر داد که عملیات بعدی در هور انجام میشود. اولش شوکه شدند اما وقتی شناساییهای قرارگاه نصرت را دیدند، آرام گرفتند.
خوزستان / جاده شط علی / سنگر آر پی جی در روزهای آغازین عملیات خیبر
نیروهای علی هاشمیحتی آب راههای هور را هم متر کرده بودند و فیلمی که از اتوبان بغداد- بصره گرفته بودند، در دستشان بود.
* خیبر در کجا انجام شد؟
منطقه عملیات خیبر، شمال بصره و مقابل استانهای العماره و بصره بود. دو محور هم داشت: یکی هور الهویزه و دیگری «زید» که عملیات رمضان در آن بدون موفقیت انجام شده بود.
عملیات دو محور جنوبی و شمالی داشت. محور شمالی در هور و محور جنوبی در زید. دو لشکر سپاه و ارتش در جنوب، متوقف شدند.
عراق، انتظار عملیات از هور را نداشت و نیروی کمی را آنجا مستقر کرده بود. در جزایر مجنون فقط یک گردان از نیروهای مردمی عراق بودند و در محور شمالی و جنوبی هم نیروهای مرزی در پاسگاه مستقر بودند. در این میان فقط خط طلاییه پر از موانع و کانالهای فراوان بود. در محور زید هم موانع زیاد و نیروهای بسیاری مستقر بودند. خاکریزهای مثلثی شکل که طرحش را اسرائیل داده بود هم در این منطقه قرار داشت. عراق این خاکریزها را قبل از عملیات بیتالمقدس ساخته بود تا از بصره دفاع کند.
خاکریزهای معروف مثلثی شکل
فرمانده ارتش دیرتر از همه از طرح عملیات با خبر شده و کمی هم دلگیر شده بود. بعدها که فرماندهی محور زید به آنها سپرده شد به حجتالاسلام (آیت الله العظمی) خامنهای نامه نوشتند که در این محور با توجه به وضعیتش، احتمال موفقیت کم است.
محسن رضایی معتقد بود پیشروی در هور آنقدر برای عراق غافلگیرکننده است که اگر محور جنوبی (طلائیه) هم قوی نباشد، عملیات موفقیتآمیز میشود. او همچنین یکی از قویترین لشکرهایش یعنی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) که متعلق به نیروهای اصفهانی بود را به محور جنوبی مأمور کرد.
هوانیروز به کمک آمد
پشتیبانی نیروهایی که برای جنگیدن به هور میرفتند با قرارگاه نوح بود. نبود خشکی و لزوم سرعت بالا در انتقال نیرو و تجهیزات باعث شد که از هوانیروز کمک خواسته شود. فرمانده هوانیروز ارتش به کنار هور آمد و نیروی هوایی هم پیشتیبانی پدافند هوایی را بر عهده گرفت. همچنین هواپیماهای اف ۱۴ مأمور شدند تا به جنگ میگهای عراقی بروند.
خوزستان / دشت جفیر / ۳ اسفند ۶۲ / انتقال رزمندگان به خط مقدم عملیات / بالگرد شنوک
* فرماندهی هاشمیرفسنجانی
عملیات خیبر اولین تجربه حجت الاسلام هاشمیرفسنجانی در فرماندهی جنگ بود. او قبل از آمدنش به جبهه به امام قول داده بود تا با یک پیروزی به تهران برگردد تا راهی برای پایان جنگ باشد. حضرت امام هم فقط سکوت کرده بودند.
اولین حضور هاشمی رفسنجانی در جبهه به عنوان فرمانده جنگ
هاشمیرفسنجانی در ذهنش به این فکر کرده بود که میتوانیم با گرفتن یک منطقه از خاک عراق، پای میز مذاکره و پذیرفتن آتش بس برویم و به بهانه این منطقه، حقمان را از صدام بگیریم. برخی مخالف این نیت بودند و میگفتند رزمندههایی که آمدهاند تا از راه کربلا به قدس بروند را ناامید میکند و برخی دیگر هم خوشحال شدند.
جزیره جنوبی مجنون/۵ اسفند ۶۲ / فرماندهان سپاه کمبود قایق را از کاستی های عملیات می دانستند
هاشمیرفسنجانی در خاطراتش مینویسد: آنگونه که انتظار داشتم، عنوان ختم جنگ مقبول نیفتاد. معلوم است مسئله مهم برای بسیاری از رزمندگان، ادامه جنگ است و همه چیز هم همین را نشان میدهد. شاید به همین جهت امام موافق طرح ختم جنگ نیستند و اگر در قلبشان هم قبول داشته باشند، بر زبان نمیآورند.
طلائیه / اسفند ۶۲
* بالاخره عملیات خیبر شروع شد
۳ اسفند ۶۲ بود که عملیات خیبر با رمز یا رسول الله (ص) آغاز شد. در شب و روز اول، نیروها در محور شمالی به جاده بصره – العماره رسیدند. اما در جنوب (محور زید) نیروها نتوانستند از موانع عبور کنند و عملیات در آنجا خیلی زود متوقف شد. با این حال موفقیت محور شمالی امیدوارکننده بود.
موقعیت هور الهویزه
در مرحله بعدی باید تعدادی از نیروها از راه هور به جزایر مجنون حمله میکردند و گروهی هم از طریق طلائیه که تنها راه خشکی در منطقه شمالی عملیات بود این حمله را انجام میدادند. عملیات در طلائیه با یک روز تأخیر انجام شد اما نیروهای هور از این موضوع مطلع نشدند و به سمت جزیره جنوبی رفتند. حالا باید از سمت طلائیه حمایت میشدند اما کسی آنجا نبود. شرایط سختی پیش آمده بود و به همین خاطر نیروهایی که قرار بود شبانه به خط بزنند را در روز، راهی منطقه کردند. عراق هم هر چه توان داشت بر روی طلائیه متمرکز کرد تا این نیروها به جزیره جنوبی نرسند. عراق میدانست که اگر نیروها به جزیره جنوبی برسند، کار عملیات به انجا میرسد به همین خاطر از تمام توانش بهره برد تا ایرانیها را زمینگیر کند. یگانهای ایران در طلائیه و مجنون خیلی شهید دادند.
حاج محمد ابراهیم همت و بچههای لشکر ۲۷ در دوکوهه آماده بودند تا شبانه به خط بزنند اما مجبور شدند در روز حمله کنند
* نگرانی در تهران
گزارشهای علی صیاد شیرازی در تهران، امام را نگران کرده بود. هاشمیرفسنجانی پیش امام رفت و گزارشی داد. امام هم معتقد بود که قطع جاده بصره – بغداد، ضربه مهلکی به صدام میزند.
هاشمیرفسنجانی به جنوب برگشت و به محسن رضایی خبر داد که به همه گفته: هر چه در چنته دارید به میدان بیاورید.
محسن رضایی هم دستور داده بود افراد در حد فرمانده لشکر هم باید بجنگند؛ حتی اگر سازمان رزم سپاه مختل شود.
خوزستان / دشت جفیر / اسفند ۶۲
* ادامه عملیات
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بسیاری از نیروهایش را از دست داد. لشکر ۱۴ امام حسین (ع) که در محور زید (جنوبی) عمل میکرد، به کمک رزمندههای تهرانی آمد. پیشروی اولیهشان موفق بود اما باز هم عراقیها آنها را زمینگیر کردند.
در همین گیر و دار، محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷ به شهادت رسید و حسین خرازی را با دست قطع شده و با بدنی پر از تیر و ترکش از منطقه بیرون بردند.
شهید حمید باکری
همزمان با نبرد طلائیه، عراقیها به ۴ گردان خطشکن از لشکر ۸ نجف اشرف (اصفهان) و ۳۱ عاشورا (آذربایجان) حمله کردند. شهادت جانسوز رزمندگان این ۴ گردان، سختترین لحظات خیبر برای فرماندهان در قرارگاه بود. حمید باکری معاون لشکر ۳۱ عاشورا هم در جزیره شهید شد تا غم این نبرد، کامل شود.
خوزستان / دشت جفیر / اسفند ۶۲
* نبرد در مجنون
صلاح نبود نیروهایی که در شمال هورالهویزه به جاده بصره رسیده بودند، در آنجا بمانند و به همین خاطر عقبنشینی کردند و به جزایر مجنون آمدند. عراقیها هم که در طلائیه پیروز بودند، به بازپسگیری جزایر امیدوار شدند.
طلائیه / اسفند ۶۲ / رزمندگان روزهای سختتری را در پیش رو دارند
عراق در رسانههایش مدام تبلیغ میکرد که به زودی جزایر را خواهد گرفت و نام جزایر مجنون، محور خبری رسانههای دنیا شده بود.
اگر عراق، جزایر را پس میگرفت، نشان میداد که میتواند همه عملیاتهای ایران را شکست بدهد.
بعدازظهر ۱۴ اسفند ۶۲ از دفتر امام خبر دادند که امام فرمودهاند: جزایر حتماً باید نگهداشته شود. هر طور که شده.
فرماندهان سپاه قبل از عملیات تا نزدیکی عراقی ها به شناسایی پرداختند تا بدانند بناست نیروهایشان در چه منطقه ای بجنگند
با ابلاغ این پیام به رزمندگان، روحیه تازهای به آنان دمیده شد. محسن رضایی هم ابلاغ کرد که از جزایر بیرون نمیرویم؛ حتی اگر سازمان سپاه از بین برود… بسیاری از فرماندهان قرارگاه هم سلاح گرفتند و به خط مقدم رفتند.
شمال غربی طلائیه / ۴ اسفند ۶۲ / بسیجی ها بیشترین رزمندگان ایران را تشکیل می دادند
از ۱۶ تا ۲۰ اسفند، عراق هر چه داشت رو کرد تا جزایر را پس بگیرد. ۷۲ ساعت جنگ بیامان ادامه داشت اما حرف امام زمین نماند. جزایر به سمبل قدرت ایران و ضعف عراق تبدیل شده بود.
* جنگ شیمیایی
عراق با آتش پر حجم، زمین جزایر مجنون را شخم زد. بمبهای شیمیایی هم تمام آنجا را آلوده کرد. حفظ جزایر غیر ممکن مینمود اما رزمندگان غیور این کار را ممکن کرده بودند.
تانک تی ۷۲ که شوروی به عراق داده بود و آر پی جی آن را از کار نمی انداخت
«افرایم کارش» مینویسد: ایرانیها در ۵ اسفند مرحله دوم عملیات خیبر را آغاز کردند که تا ۲۸ اسفند ادامه داشت. ایرانیها موفق شدند از باتلاق وسیع بگذرند و جزایر مجنون را تصرف کنند. عراقیها فکر میکردند این عمل غیر ممکن است. البته آنها سرانجام با تلاشهای سخت عراقیها که وحشیانه از سلاحهای شیمیایی (گاز خردل و گاز اعصاب) استفاده کردند، کنترل شدند. البته ایرانیها موفق شدند جزایر را حفظ کنند.
سوم فروردین ۶۳ خبرگزاری فرانسه نوشت: نیروهای ایرانی پلی ۱۳ کیلومتری مثل قایق شناور ساختهاند که جزیره شمالی را به مرز ایران وصل میکند. این در تاریخ نظامیمدرن بیسابقه است.
انتقال مجروحین از طریق پل خیبر به طول ۱۳ کیلومتر
* در جستجوی نقطه پایان
هاشمیرفسنجانی بعد از عملیات خیبر از فرماندهان خواست تا راه آینده را ترسیم کنند. او فکر میکرد نیروهای ایرانی بیش از ۵۰ کیلومتر را تصرف میکنند اما فقط ۱۳ کیلومتر تصرف شده بود. او گفت: در مورد صلح، نظر امام مطرح است و ایشان میگوید بدون جنگ، صلح امکان ندارد و اگر ما هم نتوانیم بجنگیم، امام به مردم میگویند: بروید و بجنگید.
آمریکاییها همزمان با گسترش روابطشان با عراق، عملیات تحریمی علیه ایران با نام «استانچ» را کلید زدند. کشورهای بسیاری از جمله شوروی با این عملیات همراه شدند. شوروی از همراهی ایران درباره حل مشکلاتش در افغانستان ناامید شده بود و پیشنهاد فروش چهار و نیم میلیارد دلار اسلحه را به عراق داد.
محسن رضایی در حال تشریح فعالیت های جاسوسی حزب توده
ایران هم مبارزه قوی با حزب توده که متعلق به شوروی بود را در دستور کار قرار داد.
محاکمه اعضای حزب توده
در این شرایط سخت، طرح عملیات عبور از اروند و گرفتن فاو مطرح شد و تمریناتی هم انجام شد، اما هاشمیرفسنجانی این طرح را عملی نمیدانست و به عملیات «والفجر۸ انجام نشده» معروف شد.
جزیره مجنون جنوبی / ۸ اسفند ۶۲ / مجروحین منتظرند تا بالگردهای هوانیروز آنها را به عقب منتقل کند
* یادی از دلاوران شناسایی هور
برای پیگیری امکان عملیات در هور، محسن رضایی کار شناسایی هور را به نحوی کاملاً محرمانه به علی هاشمی و افراد بومیاش داد.
نمایی از هورالهویزه / بیش از ۷۰ درصد هور را نی پوشانده
علی هاشمی به همراه نیروهای بومی و غیر بومیاش یک سال در هور شناسایی کردند که از آن یک سال ۴۰۰ گزارش باقی مانده است.
باز کردن معبر در هور، گرما، هوای شرجی، امکان شنیدن صدای کنارزدن نیها توسط عراقیها، ابتلا به بیماریهای پوستی برای نیروهای شناسایی غیر بومی، حمله پشهها، آبگرفتگی درون بلمها و آوردن اطلاعات از خاک عراق، از سختیهای شناسایی در این منطقه بود.
علی هاشمی و یارانش، زحمات بی بدیلی برای شناسایی قبل از عملیات کشیدند / نفر سوم از راست
اما این کار سخت و جانفرسا به خوبی انجام شد و عملیات خیبر بالاخره با تمام پستی و بلندیهایش انجام شد.
پیکر علی هاشمی که در هور به جا مانده بود، چند سال پیش تفحص شد و به تهران آمد و بر دوش مردم تهران و سپس اهواز تشییع شد.
حمید رمضانی
اولین بار حمید رمضانی و احمد سوداگر در شناسایی عملیات والفجر مقدماتی، تشخیص دادند که هور قابلیت عملیاتی دارد
*با الهام از دائره المعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق
با درود به روح پر فتوح امام شهیدان و سرداران سپاه اسلام که در این عملیات به لقاء الهی شتافتند، این مطلب را به «شهید حاج محمد ابراهیم همت» تقدیم میکنیم.
* امیدواری محسن رضایی
قبل از عملیات خیبر، فرمانده سپاه امیدوار بود تا با یک عملیات قدرتمند، هم به رزمندگان در غرب کشور که فکر میکردند عملیات در جنوب ناممکن شده، پیامی بدهد و هم برای کسانی که میگفتند «جنگ را نباید ادامه داد و راهی برای پیگیری آن نمانده» جواب دندان شکنی داشته باشد.
هر بار که علی هاشمی نتیجه شناساییها در هورالهویزه را میداد، محسن رضایی امیدوارتر میشد. رضایی از قرارگاه نصرت، نه به فرماندهانش چیزی گفته بود و نه به هاشمیرفسنجانی، فرمانده جنگ. اولین بار که از نتیجه شناساییها کاملاً مطمئن شد، به حضرت امام اطلاع داد. امام هم وقتی رسیدن به دجله را در هدفگذاری او دید، خوشحال شد. طرح عملیات خیبر بعد از آزادسازی خرمشهر خیلی اهمیت داشت و میتوانست تاثیری جدی در روند جنگ داشته باشد.
زمستان سال ۱۳۶۲ بود که محسن رضایی به فرماندهانش خبر داد که عملیات بعدی در هور انجام میشود. اولش شوکه شدند اما وقتی شناساییهای قرارگاه نصرت را دیدند، آرام گرفتند.
خوزستان / جاده شط علی / سنگر آر پی جی در روزهای آغازین عملیات خیبر
نیروهای علی هاشمیحتی آب راههای هور را هم متر کرده بودند و فیلمی که از اتوبان بغداد- بصره گرفته بودند، در دستشان بود.
* خیبر در کجا انجام شد؟
منطقه عملیات خیبر، شمال بصره و مقابل استانهای العماره و بصره بود. دو محور هم داشت: یکی هور الهویزه و دیگری «زید» که عملیات رمضان در آن بدون موفقیت انجام شده بود.
عملیات دو محور جنوبی و شمالی داشت. محور شمالی در هور و محور جنوبی در زید. دو لشکر سپاه و ارتش در جنوب، متوقف شدند.
عراق، انتظار عملیات از هور را نداشت و نیروی کمی را آنجا مستقر کرده بود. در جزایر مجنون فقط یک گردان از نیروهای مردمی عراق بودند و در محور شمالی و جنوبی هم نیروهای مرزی در پاسگاه مستقر بودند. در این میان فقط خط طلاییه پر از موانع و کانالهای فراوان بود. در محور زید هم موانع زیاد و نیروهای بسیاری مستقر بودند. خاکریزهای مثلثی شکل که طرحش را اسرائیل داده بود هم در این منطقه قرار داشت. عراق این خاکریزها را قبل از عملیات بیتالمقدس ساخته بود تا از بصره دفاع کند.
خاکریزهای معروف مثلثی شکل
فرمانده ارتش دیرتر از همه از طرح عملیات با خبر شده و کمی هم دلگیر شده بود. بعدها که فرماندهی محور زید به آنها سپرده شد به حجتالاسلام (آیت الله العظمی) خامنهای نامه نوشتند که در این محور با توجه به وضعیتش، احتمال موفقیت کم است.
محسن رضایی معتقد بود پیشروی در هور آنقدر برای عراق غافلگیرکننده است که اگر محور جنوبی (طلائیه) هم قوی نباشد، عملیات موفقیتآمیز میشود. او همچنین یکی از قویترین لشکرهایش یعنی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) که متعلق به نیروهای اصفهانی بود را به محور جنوبی مأمور کرد.
هوانیروز به کمک آمد
پشتیبانی نیروهایی که برای جنگیدن به هور میرفتند با قرارگاه نوح بود. نبود خشکی و لزوم سرعت بالا در انتقال نیرو و تجهیزات باعث شد که از هوانیروز کمک خواسته شود. فرمانده هوانیروز ارتش به کنار هور آمد و نیروی هوایی هم پیشتیبانی پدافند هوایی را بر عهده گرفت. همچنین هواپیماهای اف ۱۴ مأمور شدند تا به جنگ میگهای عراقی بروند.
خوزستان / دشت جفیر / ۳ اسفند ۶۲ / انتقال رزمندگان به خط مقدم عملیات / بالگرد شنوک
* فرماندهی هاشمیرفسنجانی
عملیات خیبر اولین تجربه حجت الاسلام هاشمیرفسنجانی در فرماندهی جنگ بود. او قبل از آمدنش به جبهه به امام قول داده بود تا با یک پیروزی به تهران برگردد تا راهی برای پایان جنگ باشد. حضرت امام هم فقط سکوت کرده بودند.
اولین حضور هاشمی رفسنجانی در جبهه به عنوان فرمانده جنگ
هاشمیرفسنجانی در ذهنش به این فکر کرده بود که میتوانیم با گرفتن یک منطقه از خاک عراق، پای میز مذاکره و پذیرفتن آتش بس برویم و به بهانه این منطقه، حقمان را از صدام بگیریم. برخی مخالف این نیت بودند و میگفتند رزمندههایی که آمدهاند تا از راه کربلا به قدس بروند را ناامید میکند و برخی دیگر هم خوشحال شدند.
جزیره جنوبی مجنون/۵ اسفند ۶۲ / فرماندهان سپاه کمبود قایق را از کاستی های عملیات می دانستند
هاشمیرفسنجانی در خاطراتش مینویسد: آنگونه که انتظار داشتم، عنوان ختم جنگ مقبول نیفتاد. معلوم است مسئله مهم برای بسیاری از رزمندگان، ادامه جنگ است و همه چیز هم همین را نشان میدهد. شاید به همین جهت امام موافق طرح ختم جنگ نیستند و اگر در قلبشان هم قبول داشته باشند، بر زبان نمیآورند.
طلائیه / اسفند ۶۲
* بالاخره عملیات خیبر شروع شد
۳ اسفند ۶۲ بود که عملیات خیبر با رمز یا رسول الله (ص) آغاز شد. در شب و روز اول، نیروها در محور شمالی به جاده بصره – العماره رسیدند. اما در جنوب (محور زید) نیروها نتوانستند از موانع عبور کنند و عملیات در آنجا خیلی زود متوقف شد. با این حال موفقیت محور شمالی امیدوارکننده بود.
موقعیت هور الهویزه
در مرحله بعدی باید تعدادی از نیروها از راه هور به جزایر مجنون حمله میکردند و گروهی هم از طریق طلائیه که تنها راه خشکی در منطقه شمالی عملیات بود این حمله را انجام میدادند. عملیات در طلائیه با یک روز تأخیر انجام شد اما نیروهای هور از این موضوع مطلع نشدند و به سمت جزیره جنوبی رفتند. حالا باید از سمت طلائیه حمایت میشدند اما کسی آنجا نبود. شرایط سختی پیش آمده بود و به همین خاطر نیروهایی که قرار بود شبانه به خط بزنند را در روز، راهی منطقه کردند. عراق هم هر چه توان داشت بر روی طلائیه متمرکز کرد تا این نیروها به جزیره جنوبی نرسند. عراق میدانست که اگر نیروها به جزیره جنوبی برسند، کار عملیات به انجا میرسد به همین خاطر از تمام توانش بهره برد تا ایرانیها را زمینگیر کند. یگانهای ایران در طلائیه و مجنون خیلی شهید دادند.
حاج محمد ابراهیم همت و بچههای لشکر ۲۷ در دوکوهه آماده بودند تا شبانه به خط بزنند اما مجبور شدند در روز حمله کنند
* نگرانی در تهران
گزارشهای علی صیاد شیرازی در تهران، امام را نگران کرده بود. هاشمیرفسنجانی پیش امام رفت و گزارشی داد. امام هم معتقد بود که قطع جاده بصره – بغداد، ضربه مهلکی به صدام میزند.
هاشمیرفسنجانی به جنوب برگشت و به محسن رضایی خبر داد که به همه گفته: هر چه در چنته دارید به میدان بیاورید.
محسن رضایی هم دستور داده بود افراد در حد فرمانده لشکر هم باید بجنگند؛ حتی اگر سازمان رزم سپاه مختل شود.
خوزستان / دشت جفیر / اسفند ۶۲
* ادامه عملیات
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بسیاری از نیروهایش را از دست داد. لشکر ۱۴ امام حسین (ع) که در محور زید (جنوبی) عمل میکرد، به کمک رزمندههای تهرانی آمد. پیشروی اولیهشان موفق بود اما باز هم عراقیها آنها را زمینگیر کردند.
در همین گیر و دار، محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷ به شهادت رسید و حسین خرازی را با دست قطع شده و با بدنی پر از تیر و ترکش از منطقه بیرون بردند.
شهید حمید باکری
همزمان با نبرد طلائیه، عراقیها به ۴ گردان خطشکن از لشکر ۸ نجف اشرف (اصفهان) و ۳۱ عاشورا (آذربایجان) حمله کردند. شهادت جانسوز رزمندگان این ۴ گردان، سختترین لحظات خیبر برای فرماندهان در قرارگاه بود. حمید باکری معاون لشکر ۳۱ عاشورا هم در جزیره شهید شد تا غم این نبرد، کامل شود.
خوزستان / دشت جفیر / اسفند ۶۲
* نبرد در مجنون
صلاح نبود نیروهایی که در شمال هورالهویزه به جاده بصره رسیده بودند، در آنجا بمانند و به همین خاطر عقبنشینی کردند و به جزایر مجنون آمدند. عراقیها هم که در طلائیه پیروز بودند، به بازپسگیری جزایر امیدوار شدند.
طلائیه / اسفند ۶۲ / رزمندگان روزهای سختتری را در پیش رو دارند
عراق در رسانههایش مدام تبلیغ میکرد که به زودی جزایر را خواهد گرفت و نام جزایر مجنون، محور خبری رسانههای دنیا شده بود.
اگر عراق، جزایر را پس میگرفت، نشان میداد که میتواند همه عملیاتهای ایران را شکست بدهد.
بعدازظهر ۱۴ اسفند ۶۲ از دفتر امام خبر دادند که امام فرمودهاند: جزایر حتماً باید نگهداشته شود. هر طور که شده.
فرماندهان سپاه قبل از عملیات تا نزدیکی عراقی ها به شناسایی پرداختند تا بدانند بناست نیروهایشان در چه منطقه ای بجنگند
با ابلاغ این پیام به رزمندگان، روحیه تازهای به آنان دمیده شد. محسن رضایی هم ابلاغ کرد که از جزایر بیرون نمیرویم؛ حتی اگر سازمان سپاه از بین برود… بسیاری از فرماندهان قرارگاه هم سلاح گرفتند و به خط مقدم رفتند.
شمال غربی طلائیه / ۴ اسفند ۶۲ / بسیجی ها بیشترین رزمندگان ایران را تشکیل می دادند
از ۱۶ تا ۲۰ اسفند، عراق هر چه داشت رو کرد تا جزایر را پس بگیرد. ۷۲ ساعت جنگ بیامان ادامه داشت اما حرف امام زمین نماند. جزایر به سمبل قدرت ایران و ضعف عراق تبدیل شده بود.
* جنگ شیمیایی
عراق با آتش پر حجم، زمین جزایر مجنون را شخم زد. بمبهای شیمیایی هم تمام آنجا را آلوده کرد. حفظ جزایر غیر ممکن مینمود اما رزمندگان غیور این کار را ممکن کرده بودند.
تانک تی ۷۲ که شوروی به عراق داده بود و آر پی جی آن را از کار نمی انداخت
«افرایم کارش» مینویسد: ایرانیها در ۵ اسفند مرحله دوم عملیات خیبر را آغاز کردند که تا ۲۸ اسفند ادامه داشت. ایرانیها موفق شدند از باتلاق وسیع بگذرند و جزایر مجنون را تصرف کنند. عراقیها فکر میکردند این عمل غیر ممکن است. البته آنها سرانجام با تلاشهای سخت عراقیها که وحشیانه از سلاحهای شیمیایی (گاز خردل و گاز اعصاب) استفاده کردند، کنترل شدند. البته ایرانیها موفق شدند جزایر را حفظ کنند.
سوم فروردین ۶۳ خبرگزاری فرانسه نوشت: نیروهای ایرانی پلی ۱۳ کیلومتری مثل قایق شناور ساختهاند که جزیره شمالی را به مرز ایران وصل میکند. این در تاریخ نظامیمدرن بیسابقه است.
انتقال مجروحین از طریق پل خیبر به طول ۱۳ کیلومتر
* در جستجوی نقطه پایان
هاشمیرفسنجانی بعد از عملیات خیبر از فرماندهان خواست تا راه آینده را ترسیم کنند. او فکر میکرد نیروهای ایرانی بیش از ۵۰ کیلومتر را تصرف میکنند اما فقط ۱۳ کیلومتر تصرف شده بود. او گفت: در مورد صلح، نظر امام مطرح است و ایشان میگوید بدون جنگ، صلح امکان ندارد و اگر ما هم نتوانیم بجنگیم، امام به مردم میگویند: بروید و بجنگید.
آمریکاییها همزمان با گسترش روابطشان با عراق، عملیات تحریمی علیه ایران با نام «استانچ» را کلید زدند. کشورهای بسیاری از جمله شوروی با این عملیات همراه شدند. شوروی از همراهی ایران درباره حل مشکلاتش در افغانستان ناامید شده بود و پیشنهاد فروش چهار و نیم میلیارد دلار اسلحه را به عراق داد.
محسن رضایی در حال تشریح فعالیت های جاسوسی حزب توده
ایران هم مبارزه قوی با حزب توده که متعلق به شوروی بود را در دستور کار قرار داد.
محاکمه اعضای حزب توده
در این شرایط سخت، طرح عملیات عبور از اروند و گرفتن فاو مطرح شد و تمریناتی هم انجام شد، اما هاشمیرفسنجانی این طرح را عملی نمیدانست و به عملیات «والفجر۸ انجام نشده» معروف شد.
جزیره مجنون جنوبی / ۸ اسفند ۶۲ / مجروحین منتظرند تا بالگردهای هوانیروز آنها را به عقب منتقل کند
* یادی از دلاوران شناسایی هور
برای پیگیری امکان عملیات در هور، محسن رضایی کار شناسایی هور را به نحوی کاملاً محرمانه به علی هاشمی و افراد بومیاش داد.
نمایی از هورالهویزه / بیش از ۷۰ درصد هور را نی پوشانده
علی هاشمی به همراه نیروهای بومی و غیر بومیاش یک سال در هور شناسایی کردند که از آن یک سال ۴۰۰ گزارش باقی مانده است.
باز کردن معبر در هور، گرما، هوای شرجی، امکان شنیدن صدای کنارزدن نیها توسط عراقیها، ابتلا به بیماریهای پوستی برای نیروهای شناسایی غیر بومی، حمله پشهها، آبگرفتگی درون بلمها و آوردن اطلاعات از خاک عراق، از سختیهای شناسایی در این منطقه بود.
علی هاشمی و یارانش، زحمات بی بدیلی برای شناسایی قبل از عملیات کشیدند / نفر سوم از راست
اما این کار سخت و جانفرسا به خوبی انجام شد و عملیات خیبر بالاخره با تمام پستی و بلندیهایش انجام شد.
پیکر علی هاشمی که در هور به جا مانده بود، چند سال پیش تفحص شد و به تهران آمد و بر دوش مردم تهران و سپس اهواز تشییع شد.
حمید رمضانی
اولین بار حمید رمضانی و احمد سوداگر در شناسایی عملیات والفجر مقدماتی، تشخیص دادند که هور قابلیت عملیاتی دارد
*با الهام از دائره المعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق
نامه فرمانده ارتش به آیتالله خامنهای درباره محور زید بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، این روزها مساله کارآمدی به عنوان یکی از مطالبات جدی مردم مورد توجه قرار گرفته است. وضعیت نابسامان اقتصادی و مدیریتی در سیستمهای اجرایی کشور مورد نقد جدی است.
مسئولین البته تلاش می کنند این نابسامانی ها را صرفا به تحریمها و کرونا ارتباط دهند. موضوعاتی که اگرچه در وضع کنونی کشور بی تاثیر نیستند اما مساله ناکارآمدی مصادیق مختلفی دارد که ارتباط دادن آن به عوامل بیرونی آدرس غلط دادن و بیشتر شبیه توجیه کردن سوء مدیریت هاست.
با این حال نظرسنجی ها نشان می دهد مردم خیلی این توجیهات را قبول ندارند. خوشبینانه ترین نظرسنجی های خود دولتی ها نیز نشان می دهد که میزان محبوبیت رئیس جمهور به زیر 10 درصد رسیده است.
اگرچه فضای عمومی کشور گویای ماجراست و حتی نظرسنجی های چهره به چهره به سبک آقای رئیس جمهور! هم می تواند توصیفی از وضعیت وخیم مقبولیت دولتی ها در این ایام داشته باشد.
در مقابل اما تجربه نهادهای کارآمد نظام از جمله کارنامه مدیریت شهرداری در دوره محمدباقر قالیباف، تحولات اخیر قوه قضاییه در دوره آیت الله رئیسی، اقدامات محرومیت زدایی ستاد اجرایی، عملکرد غرور آفرین بنیادهای علمی و اجتماعی غیر دولتی و پیشرفتهای قابل تامل نهادهای نظامی در عرصه های مختلف سازندگی، نظامی، محرومیت زدایی و … نشان می دهد علت ناکارآمدی ها را باید در جای دیگر جستجو کرد.
این روزها عده ای معتقدند که «هرکجا مشارکت زیاد شد جریانی که پروپاگاندا بهتر بلد است رای می آورد و نه لزوما تدبیر و برنامه و کارنامه! بنابراین بهتر است ولو به قیمت مشارکت کمتر، افرادی به راس کار بیایند که اراده، عرضه و توان اداره صحیح دولت را داشته باشند».
اما با این دوگانه کارآمدی – مشارکت چه باید کرد؟
بهترین مصداق این دوگانه را می توان در اختلاف نظر مرحوم هاشمی رفسنجانی با رهبر معظم انقلاب در مورد میزان مشارکت در انتخابات توضیح داد.
سیدمحمد موسوی خوئینی ها از اصلاح طلبان موثر و قدیمی در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا می گوید: آقای هاشمی می گفت: من با آقای خامنهای اینجا (در انتخابات) اختلافنظر دارم. آقای خامنهای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند بهتر است. اما آقای هاشمی معتقد بود بالاخره یک رئیسجمهور لازم داریم، با هم توافق کنیم که چه کسی بشود. و تلاش کنیم که همان بشود!»
مشابه این دیدگاه بارها در مورد مرحوم هاشمی مطرح شده اما این نگاه فقط مختص به وی نیست. برخی از مسئولین و بعضا دلسوزان انقلاب معتقدند با یک انتخابات حداقلی و انتخاب گزینه کارآمد می توان بسیاری از مشکلات کشور را حل کرد.
صرفنظر از اینکه این موضوع با دیدگاههای امامین انقلاب در تضاد است اما آیا می توان با یک گزینه کارآمد و بدون مشارکت گسترده مردم، انتظار تحول و پیشرفت داشت؟
واقعیت آنست که کشوری با طول و عرض ایران با تنوع و تکثر سلیقه ها و نژادها و فرهنگهای مختلف، نمی تواند به صرف حضور یک فرد یا حتی یک کابینه خوش سابقه و با کارنامه، تحول اساسی را رقم بزند. چرا که تحول اساسی وقتی رقم می خورد که همه مردم اراده کنند و پای کار باشند.
مطابق نگاه اسلامی عموم جامعه باید رشد کند تا کشور رشد کند. برخلاف مدلهای توسعه غربی که رشد را تک مولفه ای و فقط در اقتصاد می بینند (چنانکه ثمرات و اثرات سوء و غیر انسانی این تفکر را می توان در این جوامع مشاهده کرد) ، مدل پیشرفت اسلامی باید همه شئون زندگی بشر را از جمله اقتصاد را در بر بگیرد. بنابراین رشد و پیشرفت جامعه بدون پیشرفت نسبی تک تک آحاد جامعه امکان پذیر نیست.
پای کار بودن مردم در درجه اول به معنای تجزیه و تحلیل درست وقایع و پدیده ها و اتخاذ تصمیم درست در عرصه های فردی و اجتماعی روزمره است.
وقتی یکی جریانی می تواند با پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی نادرست هنوز با متهم کردن رقیب به دیوار کشی بین زن و مرد درخیابان ها، یا وعده های اصلاح 100 روزه نابسامانی ها رای بیاورد و افکار عمومی را همراه کند معلوم است که این جامعه آماده پیشرفت نیست.
عدم تبیین اصولی مسائل توسط نخبگان جامعه و مراجع فکری و نیز ضعف نظام تعلیم و تربیت این فرصت را به شومن ها و کاسبکاران سیاسی می دهد تا با عوامفریبی بر رقیبان متفوق شوند. اشتباه نشود موضوع فقط مربوط به جریان موسوم به اصلاحات نیست .
کم نیستند افرادی که با ادبیات دو آتشه انقلابی سعی دارند سطح دیگری از پازل تحمیق را در جامعه تکمیل کنند و از این راه به مقاصد سیاسی خود برسند.
جامعه باید بتواند مسائل را درست ببیند و درست تجزیه و تحلیل کند. بین خطاها و اشتباهات فردی و اراده حاکمیتی تفاوت قائل شود و خطای تعمیم جزء به کل و برعکس را نداشته باشد. وقتی فساد یک مسئول را به مدد رسانه های معارض به کل حاکمیت تعمیم می دهیم و از آن فساد سیستمی نتیجه می گیریم و براحتی از کشف و برخورد همین فساد توسط عدلیه نظام چشم می پوشیم و یا سیلی زدن یک مسئول را به کل دستگاه تعمیم می دهیم و یا نطق تند یک سخنران یا خطای فاحش یک رسانه را اراده حاکمیت می پنداریم معلوم است که هنوز یک جای کار می لنگد.
موضوع مختص دولت و مجلس و فلان نهاد و سازمان هم نیست. همین مردم اجزای بوجود آورنده دولتها و مجلس ها و سازمانها هستند. مادامی که نتوانیم تحلیل درستی از وقایع داشته باشیم همه ما در هر شغل و مقامی ناکارآمدی بوجود می آوریم. چه کارمند باشیم یا خبرنگار، چه پلیس یا وکیل و وزیر یا هر شغلی با دایره تاثیر کمتر و بیشتر.
البته در این آشفته بازار، کاسبی دشمنان این مرز و بوم حسابی رونق می یابد. رواج فیک نیوزها، سناریوهای پیچیده و بعضا ساده که مردم ما را به راحتی می فریبد نشان می دهد که مانع بزرگی برای پیشرفت وجود دارد و آن عبارتست از عدم رشد عمومی.
این مساله را شاید بتوان در رویکرد مواجه دولت با مردم توصیف کرد. واقعیت اینست که برخی تصور می کنند دولتها وظیفه پلیسی دارند اما مبانی انقلاب می گوید به جای پلیس بودن باید معلم بود. حاکمیت و کلیه مناسبات و ساختارهای سیاسی و اجتماعی باید جوهره تعلیم و تربیت را در خود داشته باشند.
انتخابات نیز یکی از همین عرصه هاست. عرصه مهمی که مردم در آن بتوانند درست تشخیص دهند و درست تصمیم بگیرند. بلکه مهمتر از نتیجه انتخابات کسب معرفتی است که از این فرآیند میتوان انتظار داشت.
رهبر معظم انقلاب همواره این مسیر را دنبال کرده اند. یعنی وجه معلمی در همه تصمیماتشان وجود دارد. نوع مواجهه ایشان در فتنه 88، مذاکره با آمریکا، برجام و بسیار دیگری از این سیاستها به وضوح مشخص می کند که برای رهبر انقلاب اسلامی، رشد مردم مهمترین هدف است. حتی به قیمت فرصت دادن چند ساله به جامعه برا پی بردن به اشتباهاتش!.
اما اگر به هر دلیلی مردم نتوانستند درست تصمیم بگیرند آیا می شود به جای آنها تصمیم گرفت؟.
مبانی انقلابی ما این اجازه را نمی دهد. مدرسه ای را تصور کنید که بهترین تجهیزات و بهترین معلم ها را دارد اما محصلی برای فراگیری در آن وجود ندارد. آیا این مدرسه می تواند کارآمد شود؟ و می توان گفت که وظایف خود را به درستی انجام داده است؟.
البته این معلمی لزوما به معنای نگاه از بالا به پائین نیست. همه مردم و مسئولین به تعبیر شهید مطهری توامان باید نسبت به هم معلم و متعلم باشند. فلسفه امر به معروف و نهی از منکر نیز برای همین است. چه بسا بسیاری از مسئولین نیاز به تذکر و هدایت از سمت عامه مردم دارند. بنابراین موضوع هدایت گری وظیفه همه انسانها و مسئولیت ما نسبت به همنوعانمان است.
حالا برگردیم به سوال اصلی با دوگانه مشارکت کارآمدی چه بکنیم و کدام سمت بایستیم ؟
با این فرض محتمل که دشمن بیرونی، رسانه های ضدانقلاب و دنباله های داخلی آنها نیز وظیفه حداکثری خود در انحراف افکار عمومی را همچون همیشه انجام خواهند داد، آنچه که از مبانی انقلاب و منویات رهبر معظم انقلاب فهم می شود اینست که اگر جریان انقلابی همچون برخی دوره ها نتواند به هر دلیلی در مواجهه اخلاقی و مستدل با رقیبش مردم را همراه کند، بهتر است در دوگانه کاذب کارآمدی و مشارکت، سمت مشارکت بایستد. چرا که در این صورت ممکن است با رشد و تجربه عموم مردم حاصل از آزمون و خطا و شناخت مجهولات در آینده، پیشرفت کشور ولو با تاخیر چند ساله اتفاق بیفتد اما قطعا با حضور حداقلی مردم چنین هدفی محقق نخواهد شد یا چندان موثر واقع نمی شود.
شاید این تعبیر دقیق تر باشد که دوگانه کارآمدی – مشارکت اساسا گزاره غلطیست. راه کآرامدی از مسیر مشارکت (هوشمندانه) میگذرد اما اگر به هر دلیلی این هوشمندی در مقطعی انجام نشد همه نیروهای انقلاب باید سمت مشارکت بایستند ولو به قیمت انتخاب فرد و دولتی مثل دولت مستقر!
انتهای پیام/
مشارکت یا کارآمدی؟ بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرگزاری فارس، این روزها مساله کارآمدی به عنوان یکی از مطالبات جدی مردم مورد توجه قرار گرفته است. وضعیت نابسامان اقتصادی و مدیریتی در سیستمهای اجرایی کشور مورد نقد جدی است.
مسئولین البته تلاش می کنند این نابسامانی ها را صرفا به تحریمها و کرونا ارتباط دهند. موضوعاتی که اگرچه در وضع کنونی کشور بی تاثیر نیستند اما مساله ناکارآمدی مصادیق مختلفی دارد که ارتباط دادن آن به عوامل بیرونی آدرس غلط دادن و بیشتر شبیه توجیه کردن سوء مدیریت هاست.
با این حال نظرسنجی ها نشان می دهد مردم خیلی این توجیهات را قبول ندارند. خوشبینانه ترین نظرسنجی های خود دولتی ها نیز نشان می دهد که میزان محبوبیت رئیس جمهور به زیر 10 درصد رسیده است.
اگرچه فضای عمومی کشور گویای ماجراست و حتی نظرسنجی های چهره به چهره به سبک آقای رئیس جمهور! هم می تواند توصیفی از وضعیت وخیم مقبولیت دولتی ها در این ایام داشته باشد.
در مقابل اما تجربه نهادهای کارآمد نظام از جمله کارنامه مدیریت شهرداری در دوره محمدباقر قالیباف، تحولات اخیر قوه قضاییه در دوره آیت الله رئیسی، اقدامات محرومیت زدایی ستاد اجرایی، عملکرد غرور آفرین بنیادهای علمی و اجتماعی غیر دولتی و پیشرفتهای قابل تامل نهادهای نظامی در عرصه های مختلف سازندگی، نظامی، محرومیت زدایی و … نشان می دهد علت ناکارآمدی ها را باید در جای دیگر جستجو کرد.
این روزها عده ای معتقدند که «هرکجا مشارکت زیاد شد جریانی که پروپاگاندا بهتر بلد است رای می آورد و نه لزوما تدبیر و برنامه و کارنامه! بنابراین بهتر است ولو به قیمت مشارکت کمتر، افرادی به راس کار بیایند که اراده، عرضه و توان اداره صحیح دولت را داشته باشند».
اما با این دوگانه کارآمدی – مشارکت چه باید کرد؟
بهترین مصداق این دوگانه را می توان در اختلاف نظر مرحوم هاشمی رفسنجانی با رهبر معظم انقلاب در مورد میزان مشارکت در انتخابات توضیح داد.
سیدمحمد موسوی خوئینی ها از اصلاح طلبان موثر و قدیمی در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا می گوید: آقای هاشمی می گفت: من با آقای خامنهای اینجا (در انتخابات) اختلافنظر دارم. آقای خامنهای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند بهتر است. اما آقای هاشمی معتقد بود بالاخره یک رئیسجمهور لازم داریم، با هم توافق کنیم که چه کسی بشود. و تلاش کنیم که همان بشود!»
مشابه این دیدگاه بارها در مورد مرحوم هاشمی مطرح شده اما این نگاه فقط مختص به وی نیست. برخی از مسئولین و بعضا دلسوزان انقلاب معتقدند با یک انتخابات حداقلی و انتخاب گزینه کارآمد می توان بسیاری از مشکلات کشور را حل کرد.
صرفنظر از اینکه این موضوع با دیدگاههای امامین انقلاب در تضاد است اما آیا می توان با یک گزینه کارآمد و بدون مشارکت گسترده مردم، انتظار تحول و پیشرفت داشت؟
واقعیت آنست که کشوری با طول و عرض ایران با تنوع و تکثر سلیقه ها و نژادها و فرهنگهای مختلف، نمی تواند به صرف حضور یک فرد یا حتی یک کابینه خوش سابقه و با کارنامه، تحول اساسی را رقم بزند. چرا که تحول اساسی وقتی رقم می خورد که همه مردم اراده کنند و پای کار باشند.
مطابق نگاه اسلامی عموم جامعه باید رشد کند تا کشور رشد کند. برخلاف مدلهای توسعه غربی که رشد را تک مولفه ای و فقط در اقتصاد می بینند (چنانکه ثمرات و اثرات سوء و غیر انسانی این تفکر را می توان در این جوامع مشاهده کرد) ، مدل پیشرفت اسلامی باید همه شئون زندگی بشر را از جمله اقتصاد را در بر بگیرد. بنابراین رشد و پیشرفت جامعه بدون پیشرفت نسبی تک تک آحاد جامعه امکان پذیر نیست.
پای کار بودن مردم در درجه اول به معنای تجزیه و تحلیل درست وقایع و پدیده ها و اتخاذ تصمیم درست در عرصه های فردی و اجتماعی روزمره است.
وقتی یکی جریانی می تواند با پروپاگاندا و تبلیغات سیاسی نادرست هنوز با متهم کردن رقیب به دیوار کشی بین زن و مرد درخیابان ها، یا وعده های اصلاح 100 روزه نابسامانی ها رای بیاورد و افکار عمومی را همراه کند معلوم است که این جامعه آماده پیشرفت نیست.
عدم تبیین اصولی مسائل توسط نخبگان جامعه و مراجع فکری و نیز ضعف نظام تعلیم و تربیت این فرصت را به شومن ها و کاسبکاران سیاسی می دهد تا با عوامفریبی بر رقیبان متفوق شوند. اشتباه نشود موضوع فقط مربوط به جریان موسوم به اصلاحات نیست .
کم نیستند افرادی که با ادبیات دو آتشه انقلابی سعی دارند سطح دیگری از پازل تحمیق را در جامعه تکمیل کنند و از این راه به مقاصد سیاسی خود برسند.
جامعه باید بتواند مسائل را درست ببیند و درست تجزیه و تحلیل کند. بین خطاها و اشتباهات فردی و اراده حاکمیتی تفاوت قائل شود و خطای تعمیم جزء به کل و برعکس را نداشته باشد. وقتی فساد یک مسئول را به مدد رسانه های معارض به کل حاکمیت تعمیم می دهیم و از آن فساد سیستمی نتیجه می گیریم و براحتی از کشف و برخورد همین فساد توسط عدلیه نظام چشم می پوشیم و یا سیلی زدن یک مسئول را به کل دستگاه تعمیم می دهیم و یا نطق تند یک سخنران یا خطای فاحش یک رسانه را اراده حاکمیت می پنداریم معلوم است که هنوز یک جای کار می لنگد.
موضوع مختص دولت و مجلس و فلان نهاد و سازمان هم نیست. همین مردم اجزای بوجود آورنده دولتها و مجلس ها و سازمانها هستند. مادامی که نتوانیم تحلیل درستی از وقایع داشته باشیم همه ما در هر شغل و مقامی ناکارآمدی بوجود می آوریم. چه کارمند باشیم یا خبرنگار، چه پلیس یا وکیل و وزیر یا هر شغلی با دایره تاثیر کمتر و بیشتر.
البته در این آشفته بازار، کاسبی دشمنان این مرز و بوم حسابی رونق می یابد. رواج فیک نیوزها، سناریوهای پیچیده و بعضا ساده که مردم ما را به راحتی می فریبد نشان می دهد که مانع بزرگی برای پیشرفت وجود دارد و آن عبارتست از عدم رشد عمومی.
این مساله را شاید بتوان در رویکرد مواجه دولت با مردم توصیف کرد. واقعیت اینست که برخی تصور می کنند دولتها وظیفه پلیسی دارند اما مبانی انقلاب می گوید به جای پلیس بودن باید معلم بود. حاکمیت و کلیه مناسبات و ساختارهای سیاسی و اجتماعی باید جوهره تعلیم و تربیت را در خود داشته باشند.
انتخابات نیز یکی از همین عرصه هاست. عرصه مهمی که مردم در آن بتوانند درست تشخیص دهند و درست تصمیم بگیرند. بلکه مهمتر از نتیجه انتخابات کسب معرفتی است که از این فرآیند میتوان انتظار داشت.
رهبر معظم انقلاب همواره این مسیر را دنبال کرده اند. یعنی وجه معلمی در همه تصمیماتشان وجود دارد. نوع مواجهه ایشان در فتنه 88، مذاکره با آمریکا، برجام و بسیار دیگری از این سیاستها به وضوح مشخص می کند که برای رهبر انقلاب اسلامی، رشد مردم مهمترین هدف است. حتی به قیمت فرصت دادن چند ساله به جامعه برا پی بردن به اشتباهاتش!.
اما اگر به هر دلیلی مردم نتوانستند درست تصمیم بگیرند آیا می شود به جای آنها تصمیم گرفت؟.
مبانی انقلابی ما این اجازه را نمی دهد. مدرسه ای را تصور کنید که بهترین تجهیزات و بهترین معلم ها را دارد اما محصلی برای فراگیری در آن وجود ندارد. آیا این مدرسه می تواند کارآمد شود؟ و می توان گفت که وظایف خود را به درستی انجام داده است؟.
البته این معلمی لزوما به معنای نگاه از بالا به پائین نیست. همه مردم و مسئولین به تعبیر شهید مطهری توامان باید نسبت به هم معلم و متعلم باشند. فلسفه امر به معروف و نهی از منکر نیز برای همین است. چه بسا بسیاری از مسئولین نیاز به تذکر و هدایت از سمت عامه مردم دارند. بنابراین موضوع هدایت گری وظیفه همه انسانها و مسئولیت ما نسبت به همنوعانمان است.
حالا برگردیم به سوال اصلی با دوگانه مشارکت کارآمدی چه بکنیم و کدام سمت بایستیم ؟
با این فرض محتمل که دشمن بیرونی، رسانه های ضدانقلاب و دنباله های داخلی آنها نیز وظیفه حداکثری خود در انحراف افکار عمومی را همچون همیشه انجام خواهند داد، آنچه که از مبانی انقلاب و منویات رهبر معظم انقلاب فهم می شود اینست که اگر جریان انقلابی همچون برخی دوره ها نتواند به هر دلیلی در مواجهه اخلاقی و مستدل با رقیبش مردم را همراه کند، بهتر است در دوگانه کاذب کارآمدی و مشارکت، سمت مشارکت بایستد. چرا که در این صورت ممکن است با رشد و تجربه عموم مردم حاصل از آزمون و خطا و شناخت مجهولات در آینده، پیشرفت کشور ولو با تاخیر چند ساله اتفاق بیفتد اما قطعا با حضور حداقلی مردم چنین هدفی محقق نخواهد شد یا چندان موثر واقع نمی شود.
شاید این تعبیر دقیق تر باشد که دوگانه کارآمدی – مشارکت اساسا گزاره غلطیست. راه کآرامدی از مسیر مشارکت (هوشمندانه) میگذرد اما اگر به هر دلیلی این هوشمندی در مقطعی انجام نشد همه نیروهای انقلاب باید سمت مشارکت بایستند ولو به قیمت انتخاب فرد و دولتی مثل دولت مستقر!
انتهای پیام/
مشارکت یا کارآمدی؛ اگر با مشارکت گسترده فردی مثل حسن روحانی رای آورد چه باید کرد؟ بیشتر بخوانید »