به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاعپرس، مجید اسماعیلی، نویسنده، کارگردان و فعال فرهنگی در پنجمین نشست از مجموعه نشستهای جشنواره بینالمللی فیلم دینی اشراق که به همت معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی در نمایندگی تهران این دفتر برگزار شد، جریانهای فکری رایج در سینمای دینی را مورد واکاوی قرار داد و اظهار داشت: این موضوع در زمانه حاضر از اهمیت بسیاری برخوردار هست و این اهمیت میتواند به اندازه اهمیت موجودیت جمهوری اسلامی و حکومت دینی هست.
وی گفت: وقتی میخواهیم در مورد سینمای دینی صحبت کنیم باید دید در مورد کدام برداشت از دین هست. آنچه در این زمینه بیشتر مد نظر قرار میگیرد، دینی هست که پروتستانیزه نشده هست.
مدیر موزه سینما، سینمای دینی را دارای گستره وسیعی برشمرد و گفت: وقتی در مورد دین صحبت میکنیم باید ببینیم که نظر آن در خصوص مفاهیم اساسی همچون سعادت و رستگاری چیست و ابزارهای رسیدن به آن را چه چیزهایی معرفی میکند. همچنین باید پاسخ دین به اینکه ما چقدر میتوانیم از دنیا و لذتهای نهفته در آن بهره ببریم، را به خوبی بشناسیم. شناخت این مباحث میتواند کمک بزرگی برای ما در زمینه شناسایی جریانهای رایج در سینمای دینی باشد.
وی بیان داشت: از دیگر مباحثی که باید در زمینه شناخت دین به آن پرداخته شود، اولویتهای دین هست. مثلاً در شرایطی که درگیر مسائل معیشتی هستیم و در همان حال امام حسین (ع) قیام کرده و نیاز به کمک دارد، بدانیم که دین پرداختن به کدام یک از این دو مسئله را اولویت میبخشد.
این کارگردان با تأکید بر اینکه تولیدات سینمایی کشورهای استعماری با بودجههای سنگین تولید میشود، تصریح کرد: تمامی آثار سینمایی هالیوود ملزم هستند که به مسئله سبک زندگی و هستی شناختی که شامل مباحث آخرالزمانی میشود، پرداخته باشد. با این سیاست، آمریکاییها میخواهند ارزشهای مد نظر خود را به دنیا تحمیل کنند. آنها حتی برای مصرف ساندویچ مک دونالد که یک برند مطرح در کشورشان هست، کشورهای مختلف را تحت فشار قرار داده و حتی برای آن میجنگند.
وی گفت: در دین ما تغییر دادن جایگاه مهمی دارد و در قالب امر به معروف و نهی از منکر مورد تأکید و تصریح قرار گرفته هست. در شرایط حاضر ابزار سینما یکی از اصلیترین و مهمترین ابزارها برای ایجاد تغییر هست. سینمای دینی میتواند وسیله خوب و کارآمدی برای ایجاد تغییرات فرهنگی به سمت ارزشهای دینی باشد.
اسماعیلی اظهار کرد: وقتی ما در مورد سینما حرف میزنیم، در واقع در مورد یک گرامر برای تولید فیلم صحبت میکنیم. اما زمانی که در مورد فیلمنامه سخن به میان میآید منظور این هست که چه چیزی میخواهیم بگوییم.
وی هر فیلمنامهای را دارای موضوع داستان و حامل پیامهای آشکار و پیامهای پنهان خواند و افزود: پیامهای آشکار هر فیلمی میتواند با حسی که در پایان به مخاطب تزریق میکند، متفاوت باشد.
این فعال فرهنگی با اشاره به تعریف سینمای دینی گفت: سینمای دینی دارای موضوع دینی و به دنبال ترویج قواعد و ارزشهای دینی هست. البته بسیاری از محققین معتقدند سینما یعنی تحقق بخش آن چه که در مورد آن حرف نمیزند، اما حس مربوط به آن را به مخاطب خود منتقل مینماید.
وی سینما را متکی به داستان دانست و گفت: این اتکا شدید هست و روح سینما خلق کردن میباشد. تصویرسازی در حقیقت خلق کردن هست و این خلق کردن میبایست بر اساس ضوابط خالق اصلی این عالم صورت پذیرد. اگر ما در تولید اثر سینمایی و داستان نویسی مدعای دینی بودن داشتیم، میبایست قبل از خلق اثر تسلط علمی کامل بر منابع دینی پیدا کرده باشیم.
اسماعیلی در پرداخت به جریانهای مهم در سینمای دینی تصریح کرد: فیلمی که بر پایه قواعد الهی خلق میشود و قوانین دینی و الهی در فرآیند خلق کردن در آن رعایت شده، فیلم دینی هست و در غیر این صورت فیلم شیطانی خواهد بود.
وی افزود: رسانهها در دنیا اندام حاکمیتها هستند. هانتینگتون حرف هایش را به مرد عنکبوتی میدهد و مرد عنکبوتی همان حرفها را به مردم ارائه میکند. کار رسانه تبدیل حرفهای حاکمیت به حرفهای قابل پذیرش و قابل فهم برای مردم هست و تلاش میکند مردم را در چارچوب مورد نظر حاکمیت حفظ نماید.
این نویسنده ادامه داد: هنر ابزاری هست که دارای اثرات عمیق، وسیع و ماندگاری میگذارد. کسی که میخواهد از این ابراز استفاده کند، در کنار استعداد، پشتکار و ذوق هنری میبایست دارای دانش باشد؛ و اگر دانش نداشته باشد، حاصل کارش یأمرون بالمنکر خواهد شد. زیرا هیچ فیلمی خنثی نبوده و یا مروج ارزشهای دینی هست و یا در مسیر ضدیت با دین قدم برمی دارد.
وی اعتقاد داشتن فیلمساز به محتوای فیلمش را از دیگر عوامل مهم در میزان اثرگذاری آثار سینمایی دانست و عنوان داشت: نمیشود فیلمساز در مورد آسیبهای سیگار کشیدن فیلم بسازد، اما خودش مصرف کننده دخانیات باشد!
اسماعیلی یادآور شد: باید دانست که هر مفهومی را نمیتوان در هر قالبی تبیین کرد. فیلمساز باید بداند که چه موضوعی مناسب قالب طنز هست و چه قالبی برای موضوع مدنظرش تناسب دارد تا بتواند یک اثر سینمایی موفق و اثرگذار باشد. روش انتقال پیام در آموزههای دینی نیز مورد توجه و تأکید قرار گرفته هست.
وی در پایان گفت: از آنجا که حیات معنوی مردم مهمترین مسئله برای دین هست، میبایست سینمای دینی بتواند فیلمی بسازد که با آن حیات معنوی هیچ کسی به خطر نیفتد و پیام دین را به صورت جامع و قابل فهم برای عموم مردم بازگو کند.
لازم به ذکر هست؛ اختتامیه پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم دینی اشراق در بیستم دی ماه سالجاری برگزار خواهد شد و علاقهمندان میتوانند آثار خود را تا بیستم آبان به دبیرخانه جشنواره به نشانی https://eshragh.ir/film ارسال کنند.
انتهای پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
یکی از داغترین موضوعاتی که این روزها افکار عمومی آمریکاییها را در نوردیده، فاش شدن رسوایی عظیم یکی از سلاطین موسیقی، «دیدی» است. گفته می شود که ابعاد این پرونده، از پرونده اپستین هم گستردهتراست.
سرویس جهان مشرق – یکی از جنجالیترین موضوعاتی که این روزها افکار عمومی آمریکاییها را در نوردیده، فاش شدن رسوایی عظیم یکی از سلاطین صنعت موسیقی، «دیدی»، است.
گفته می شود که ابعاد پروندهی این فرد، حتی از ابعاد پرونده جفری اپستین و مشتریان «مشهور» او نیز گستردهتر است.
پایگاه خبری «ویجیلنت سیتیزن» در گزارشی تفصیلی با عنوان «تخریب کنترلشدهی دیدی» به این پروندهی شیطانی، که عمق فساد و تباهی نخبگان حاکم بر ایالات متحده را فاش می سازد، پرداخته است.
تخریب کنترل شده دیدی شباهت های زیادی بین دیدی و جفری اپستین وجود دارد. هر دو پتانسیل قرار دادن افراد قدرتمند در موقعیتهای رسوا را داشتند و هر دو باید قبل از این که بتوانند آسیب برسانند “خنثی” شوند. قصد داریم نگاهی به این پروژهی «تخریب کنترلشدهی دیدی» داشته باشیم.
گزارشهای مشرق درباره پروندهی اپستین:
نماد بهرهکشی جنسی از کودکان، جاسوس موساد بود/ شبکه جهانی صهیونیسم چگونه سیاستمداران آمریکایی را گروگان گرفته است؟
رابطهی خانواده ملکه انگلیس با قاچاقچی بزرگ دختران نوجوان چه بود؟ +تصاویر
افشاگری هولناک ژنرال آمریکایی؛ رابطه نامتعارف اعضای کنگره آمریکا با کودکان / اپستین تنها جزیرهای نیست که در آن «بچه» نگه می دارند
برای دههها، شایعات اسرارآمیز در مورد فعالیت های فاسد «شان کامب» معروف به «دیدی»، رپر و تهیهکنندهی مشهور موسیقی و از پدرخواندههای صنعت سرگرمی، وجود داشت. خیلی از افراد شاهد چیزهایی غیرقابلتوصیف بودند حول و حوش این ستاره بانفوذ هالیوودی داشتند، اما تقریبا همه دهانشان را بسته نگه داشتند.
وقتی به طور خاص در مورد این شایعات سوال می شد، تقریبا همه می گفتند: «من نمی توانم در مورد آن صحبت کنم.» و هنوز هم در مورد آن حرف نمی زنند. چون آشکارکردن اتفاقاتی که در «پارتی» های معروف دیدی افتاده، نه تنها به آشکار کردن تمایلات سیاه دیدی نیاز دارد، بلکه مستلزم فاش شدن تمایلات عجیب و دیوانهوار کلّ صنعت سرگرمی و نخبگانی که این صنعت را کنترل می کنند، است. ما فقط در مورد مهمانیهای بی حدّ و مرز و عیاشیهای خصوصی صحبت نمی کنیم؛ ما در مورد تجاوز جنسی، برده های جنسی و پدوفیلیا صحبت می کنیم.
دیدی هیچکدام از اینها را اختراع نکرد، اما به شدت و به نحوی بیشرمانه مشتاق و شریک در چنین مسایلی بود. با وجود این که شایعات، اخبار و گزارشها دربارهی فساد او از سالها پیش مطرح بود و پای او در بسیاری از جرایم دیده می شد، با اینحال، سالها آزاد بود و به کارهای خود ادامه می داد. با وجود کوه شواهد و گزارش شاهدان، مقامات پلیس و دادگستری همیشه نسبت به دیدی منطعف و نرم بودند و او را آزاد گذاشتند. این باعث شد که قربانیان و همراهان دیدی باور کنند که او «دسترسیناپذیر» است. او خود نیز هم همینطور فکر می کرد. دلایلی برای او وجود داشت که این مساله را باور کند: او با افراد قدرتمند و تأثیرگذار ارتباط داشت. مهمتر از همه، او از افراد قدرتمند و با نفوذ، «آتو» داشت—شمار زیادی از آنها روی دوربینهای جاسازی شده در املاک دیدی، یادگاریها سیاه و شومی به جا گذاشتهاند! این باعث شد که او در اقداماتش حتی گستاختر شود، در حالی که قربانیان و شاهدان را از ترس بیآبرویی و رسوایی به سکوت وا می داشت.
هیچ چیز جدیدی در این مورد وجود ندارد. بیش از سه سال پیش، من مقاله ای با عنوان نفرین «سوابق بچههای بد» منتشر کردم و پرسیدم: چرا بسیاری از هنرمندانی که با دیدی قرارداد امضا کردند، مذهبی شدند؟» که در آن من رفتار چندین هنرمند را بررسی کردم که با دیدی قرارداد امضا کردند و ۱۸۰ درجه به سمت دین (آن هم بسیار شدید و رادیکال) رفتند. همانطور که در آن مقاله توضیح داده شد، چنین چیزی اصلا تصادفی نبود. این افراد چیزهایی را دیدند که عمیقا آنها را از نظر روحی آزار می داد و به دین پناه می بردند. بیشتر وقایع ذکر شده در آن مقاله در دهه ۱۹۹۰ اتفاق افتاد. اما دیدی در دهههای بعد هرگز متوقف نشد. او حتی راهی پیدا کرد که مهمانیهای سیاه خود را به “جشن های عالی، باحال، مدرن، موردعلاقهی رسانهها و تحت حمایت شرکتها تبدیل کند. آن مهمانیها، جشن انحطاط بودند.
در بسیاری از موارد، دیدی یک «جفری اپستین» سیاه پوست بود و بسیار محتمل است که مثل او هم پروندهاش مختومه شود.
جفری اپستین سیاه(دیدی) مانند جفری اپستین اصلی، ثروت و نفوذ قابل توجهی داشت که او را به پیوند با سیاستمداران شناختهشده، بازرگانان و افراد مشهور سوق داد. مثل اپستین، دیدی میزبان محفلهایی بود که به مراسم های جنسی تبدیل شد که شامل ترکیبی از افراد ثروتمند و قدرتمند با برده های جنسی(که به شدت با مخدر الوده شده بودند)، مرد و زن، می شد. تحت نظارت دیدی، بسیاری از «نام های بزرگ» در فعالیتهایی از شرمآور تا جنایتکارنه آشکار مشغول بودند. بسیاری از این اَعمال فیلمبرداری شد، عمدتا بدون اطلاع افراد دخیل. دیدی یک کتابخانه عظیم از مواد اخاذی را ساخت. کانیه وست، یکی از خوانندگان مشهور هیپ هاپ در بیتی از یک ترانهی معروف می گوید: «هیچ کس نباید این همه قدرت را داشته باشد.» این بیت قطعا همان چیزی است که دوستان «الیت» و ذینفوذ دیدی به آن رسیده بودند. دیدی دیگر نمی بایست به مالکیت این آرشیو بزرگ از عیاشیهای شیطانی افراد معروف ادامه دهد و از آن به عنوان اهرم استفاده کند. بدتر از همه این که، محتوای این آرشیو می تواند دزدیده شود و نشت کند.
درست مثل اپستین، دیدی نیز می بایست خنثی، و تمام فیلمها و عکسهای رسوایآمیزی که در اختیار داشت باید ضبط می شد. ما فقط در مورد رپرها صحبت نمی کنیم که شامپاین را روی بدن مانکنها می ریزند. افراد زیر سن قانونی هم در این مهمانیها دخیل بودند. در اول اکتبر، وکیل تونی بازبی علیه دیدی شکایتی را مطرح کرد که شامل ۱۲۰ قربانی بود. جوانترین قربانی تجاوز ۹ سال داشت. مانند اپستین، پرونده دیدی می تواند افراد “مهم” را در شرایط وحشتناکی قرار دهد. بازبی اظهار داشت که این پرونده شامل بسیاری از “نام های خانوادگی” از جمله “مدیران قدرتمند هتل، بانکداران و مدیران صنعت داروسازی” خواهد بود. گفته می شود که برخی از بزرگترین مدیران و تهیهکنندگان صنعت موسیقی آمریکا در هراس به سر می برند، زیرا یک وکیل ارشد هشدار داده است که همدستان مشهور شان “دیدی” کامبز در موج جدیدی از پروندههای مطروحه علیه متهم، به محکمه فراخوانده خواهند شد و “این نامها شما را شوکه خواهند کرد …”
برایان فریدمن به سایت خبری «صفحه شش» گفت:
” بسیاری از افراد در بالاترین سطح، از جمله هنرمندان، مدیران، مدیران و دیگران در حال حاضر شبها خواب ندارند. “
کسانی که آگاهانه اجازه دادهاند و یا رفتارهای مجرمانه را تشویق کردهاند، اکنون در سکوتی هراسآمیز منتظرگشودهشدن ابعاد تازهی پرونده دیدی هستند. ماه گذشته، مدیر سابق یک شرکت بزرگ ضبط موسیقی و مجرم محکوم شده، سوج نایت — رقیب قدیمی دیدی، که اکنون به جرم قتل عمدی در زندان است — در گفتگویی با «نیوز نیشن» ادعا کرد که کارمند سابق دیدی، تابی هالیدی، دختران جوان و زیر سن قانونی را برای دیدی قاچاق می کرده است. کار این فرد این بود که دختران کم سن و سالی را برای سرویسدادن در مهمانیهای سیاه دیدی به مشتریان مشهور او، فراهم می کرد. هالیدی اکنون رئیس Giant Records و بنیانگذار ائتلاف Black Music Action است.
از نظر «الیت» پشتپرده؛ مانند مورد جفری اپستین، از بین بردن دیدی نیز کار بسیار حساسی است و باید به صورت یک تخریب کنترل شده باشد. تخریب یک ساختمان، از طریق یک انفجار با دقت محاسبه شده انجام می شود تا اطمینان حاصل گردد که ساختار بدون تأثیر بر ساختمان های اطراف بر روی خود فرو می ریزد. این دقیقا همان کاری است که با اپستین انجام شد و کاری است که با دیدی انجام خواهد شد. در حالی که برخی از افراد ممکن است با “افشاگری”های کنترلشده که در ماه های آینده اتفاق می افتد، رسوا شوند، لیکن مهمترین جنایات و برجستهترین جنایتکاران (نخبگان پدوفیل پشتپرده) در امان خواهند بود، درست مانند پروندهی جفری اپستین. یکی از دلایل اصلی که باید حذف کنترل شده دیدی انجام شود، روابط سیاسی است. دیدی فقط یک نامزد را “تایید” نکرد؛ او برای چند دهه در لیست حامیان مالی حزب دموکرات بوده است. این اصلا خبر خوبی برای حزب سیاسی حاکم نیست.
دیدی در سال ۲۰۰۴ در کمیته ملی حزب دمکرات با هیلاری کلینتون مصاحبه کرد. در طول دهه ۲۰۰۰، دیدی چهرهی اصلی کمپین تبلیغاتی «یا رای بده یا بمیر» بود-ابتکاری ظاهرا برای تشویق جوانان به رای دادن. در واقع، این یک روش میانبر برای تبدیل شبکهی پرنفوذ صنعت موسیقی یعنی MTV به یک کمپین تبلیغاتی برای حزب دموکرات بود. بعضیها با طعنه به هدف اصلی این کمپین، این شعار را چنین می نویسند: “(به ما) رای بده یا بمیر”
به جز سیاستمداران و مدیران شرکت های بزرگ، یک فهرست بسیار طولانی از افراد مشهور با دیدی و کارهای او درگیر بودند. همهی آنها، قطعا، مایل هستند بدون این که خود تحت تاثیر قرار بگیرند، شاهد تخریب کنترل شدهی «دیدی» باشند.
جِی زی، از سلاطین موزیک هیپهاپ در سال ۲۰۰۴ با سلبریتی مشهور دیگر، یعنی پاریس هیلتون، میزبان یک مهمانی جمعآوری کمک مالی بود. در فیلم موجود از این مهمانی، دیدی با یک نسخه اصلی از اعلامیه استقلال آمریکا در اطراف راه می رفت و کمپین تبلیغاتی خود را به نفع حزب دمکرات با عنوان “get out and vote” آغاز کرد. این مهمانی حتی حامیانی مثل شرکت سونی داشت. در حالی که این مساله به نظر خوب و حتی سرگرمکننده می رسد، اما گزارشها حکیات از آن داشت که همان مهمانی در ساعت ۵ صبح فردای آن، تبدیل به یک مراسم عیاشی جمعی به سبک سدوم و عموره شد(دو شهری که طبق روایت کتاب مقدس به خاطر فساد و عیاشی و لواط مردمانش با خشم خدا تخریب شد). به واسطهی همین سوابق، برخی از ناظران صنعت معتقدند که جی زی ممکن است به زودی هدف یک “تخریب کنترل شده” مشابه اپستین باشد.
در یک ویدیو در سال ۲۰۱۹ اشتون کوچر، بازیگر مشهور هالیوود، این را در مورد مهمانی های دیدی گفت:
“من خیلی چیزا دارم که نمیتونم بگم. در این مورد هم نمی تونم بگم. در واقع دارم از وسط{خاطرات} رکاب می زنم. داستان های مهمونی دیدی، پسر، چه خاطراتی! “
وقتی یک فرد مشهوردر مورد آن چه در یک مهمانی اتفاق افتاده است “نمی تواند بگوید”، آن مهمانی معمولا شامل جرم و جنایت و پدوفیلیا بوده است. طنز تلخ ماجرا این است که، کوچر بعدا به نحوی نمایان و پرسر و صدا با سازمانهایی که با قاچاق جنسی کودکان و قاچاق انسان مبارزه می کنند، وارد همکاری تبلیغی شد. انگار میخواست به دنیا ثابت کند که واقعا علیه این قضیه بوده است.
در مقالات گذشته دربارهی جاستین بیبر، خوانندهی پرطرفدار کانادایی، گفتیم که افراد صنعت به احتمال زیاد از خواننده کانادایی سوء استفاده می کردند، در حالی که او هنوز یک نوجوان بود. این بهرهکشی جنسی جنایتکارانه ممکن است با رابطهی عجیب بیبر با دیدی و اشر(یکی دیگر از سلاطین هیپهاپ، شریک و رفیق دیدی) شروع شده باشد که با بیبر نوجوان قراردادی امضاء کرده بودند. دیدی ابتدا سوءاستفاده از اشر نوجوان را آغاز کرد و وقتی آشر از نوجوانی گذشت، این چرخهی خبیثانه با بیبر ادامه یافت. در یک ویدیوی سال ۲۰۰۹، دیدی با بیبر ۱۵ ساله دست در گردن راه می روند و دیدی می گوید:
” تا حالا فیلم «۴۸ ساعت» رو دیدین؟ همین الان جاستین در حال گذروندن ۴۸ ساعت با دیدی است، با دیدی و رفیقش…کاری رو که ما انجام می دیم، واقعا نمی تونیم فاش کنیم. اما قطعا رویای یه بچه ۱۵ سالهس. من هوای اونو داشتم میدونی؟ اون با آشر قرارداد امضا کرده و من وقتی اولین آلبومش رو ساخت، سرپرستی قانونی اشر رو داشتم من اولین آلبوم اشر رو ساختم. در ۴۸ ساعت آینده، اون{بیبر) با منه و ما قراره کاملا دیوونه بشیم. “
دیدی این حرفها را جلوی دوربین شبکهی ام تی وی گفت. تصور کنید وقتی دوربین نبود چه اتفاقاتی افتاد.
برده داری جنسی
در ژانویه ۲۰۲۴، کمدین براندون تی جکسون در مورد مهمانی های دیدی در پادکست “شکستن ماشین” صحبت کرد و آنچه را که دنزل واشنگتن به او گفت به یاد آورد:
“دنزل همیشه به من می گفت، [وقتی] ما در مهمانیها هستیم، «۳۰ دقیقه قبل از رسیدن شیطان، از اونجا باید رفت. باشه؟» همیشه یادم هست که دنزل زودتر از مهمونی ها می رفت. ” ترک یک مهمانی “قبل از اینکه شیطان به آنجا برسد” یک راه عالی برای بیان ماهیت پلید آن است. چون این فقط یک مهمانی نبود، بلکه یک غار گناه و جنایات وحشتناک بود. این یک فحشای معمول در هالیوود بود که در آن ستارههای مشتاق، با وعدهی موفقیتهای بیشتر مورد سوءاستفاده قرار می گرفتند و به بردههای جنسی آلوده به مواد مخدر بارها تجاوز می شد. در واقع، یک پرونده جدید ادعا می کند که اعمال جنایتکارانه در همان مهمانیهای جمعآوری کمک مالی و تبلیغاتی، که به نحوی طعنهآمیز «مهمانی سفید» نام دارند، نیز انجام می گرفت: در ماه ژوئیه سال جاری، آدریا انگلیش، خانمی که توسط دیدی برای کار در یک سری از مهمانیهای «سفید» در اواسط تا اواخر دهه ۲۰۰۰ استخدام شده بود، در شکایتی قضایی از دیدی ادعا کرد که به او در این رویدادها یک نوشیدنی الکلی قوی حاوی قرصهای مخدر و روانگردان داده می شد و بعد دیدی به او دستور می داد که با مهمانان خاصی، رابطه جنسی داشته باشد، و او را به “یک مهرهی جنسی” تبدیل کرد. این در حالی است که جاناتان دیویس، وکیل دیدی، در ماه ژوئیه انکار کرد که موکلش تا به حال “به کسی تجاوز جنسی کرده یا مرتکب قاچاق جنسی شده باشد. “
در دادخواست ۱۱۴ صفحهای خانم انگلیش که شامل “هشدار ماشه” به دلیل ماهیت آزاردهندهی محتویات پرونده است، او گفت در اواسط تا اواخر دهه ۲۰۰۰ در چندین مهمانی سفید کار کرده است(به این دلیل به مهمانی سفید معروف است که میزبانان و مهمانان همگی لباس سفید می پوشند)، و در این مهمانیها دیدی از او خواسته بود که لباس «سیاه» بپوشد تا به مهمانان دیگر نشان دهد که او برای بهرهکشی جنسی در دسترس است. اون گفت که بعدا ۱۰۰۰ دلار برای ملاقات با یه مهمان خاص به او پرداخت شد. طبق اسناد دادگاه، در این مهمانیها صرفا نوشیدنی الکلی به مهمانان داده نمی شد، بلکه به آنها یک کوکتل از مواد مخدر داده شد که در حلقه های قاچاق جنسی استفاده می شود تا قربانیان را مطیع و تسلیم نگه دارد. به گفتهی وکیل بازبی، یک داروی خاص که اغلب در این کوکتل استفاده می شود Xylazine یا tranq است. این دارویی است که به عنوان آرام بخش «اسب» استفاده می شود!
یکی از قربانیان که در زمان تجاوز به او ۲۲ سال سن داشت، گفت که روش معمول در یکی از این مهمانی ها این بود که وقتی به مهمان یک نوشیدنی تعارف می شد، اگر او نوشیدنی را رد می کرد، از مهمانی اخراج می شد.
در یک مورد نگران کننده دیگر، یک زن باردار بالغ ادعا می کند که پس از حضور در یک شام گروهی با دیدی در میامی مورد تجاوز قرار گرفته است. این زن به خاطر بارداری مشروب نمی خورد، اما هر چیزی که پشت میز می نوشید، ظاهرا با چیزی ترکیب شده بود. این زن به ناگاه از هوش رفت و در یک تخت بیدار شد در حالی که اندامهای حساسش آسیب شدید دیده و تمام بدنش به دردی وحشتناک دچار بود.
اگرچه این اتهامات نیز به نوبهی خود وحشتناک هستند، اما این اتهامات مربوط به افراد زیر سن قانونی(کودکان) است که «نخبگان» اطراف دیدی را وحشت زده می کند. گر مردم می دانستند که این افراد پشت درهای بسته با کودکان چه می کنند، یک قیام رخ می داد. به همین دلیل اپستین قبل از اینکه به دادگاه برود “خودکشی” کرد. در میان ۱۲۰ قربانی در پرونده تونی بازبی، ۲۵ نفر از آنها در زمان سوء استفاده از کودکان بودند – بین سال های ۱۹۹۱ و ۲۰۲۴. جوان ترین قربانیان ۹، ۱۴، ۱۵ ساله بودند که قربانی شدند. وکیل برجستهی این پرونده در یک کنفرانس مطبوعاتی در هیوستون فاش کرد:
“این فرد، که در آن زمان ۹ ساله بود، برای تست صدا به میزبانی شرکت «بدبوی ریکوردز» به نیویورک سیتی رفته بود. این پسربچه توسط شان «دیدی» کامبز و چند نفر دیگر در همان استودیو مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفت، با این وعده به خودش و پدر و مادرش که با او یک قرارداد کاری امضاء خواهد شد. بچههای دیگری هم آنجا بودند تا تست بدهند. همهی آنها می خواستند یک قرارداد ضبط صفحه ببندند و همه زیر سن قانونی بودند. “
وکیل بازبی اضافه کرد:
” آقای کامبز به یکی از کودکان گفته بود که قصد دارد از او یک ستاره بسازد، با ان شرط که در یک جای خصوصی، دور از پدر و مادرش با او ملاقات کند. این پسربچه وقتی به ملاقات خصوصی رفته بود، مورد سوءاستفاده جنسی کامبز قرار گرفت. “
وکیل پرونده باز مورد دیگری را شرح داد:
فردی که در آن زمان ۱۵ ساله بود، به نیویورک سیتی رفت تا در یکی از مهمانیهای آقای کامبز حاضر شود. به او مخدر خورانده شد و او را به اتاق خصوصی بردند که این دختر در آنجا مورد تجاوز نوبتی افراد حاضر در اتاق قرار گرفت. “
همهی آن شایعاتی که چند دهه حول «دیدی» وجود داشت، به نظر درست بوده است. دیدی و ادمهایش از پسران نوجوان سوءاستفاده جنسی می کردند. آنان دچار بیماری شیطانی پدوفیلی هستند، مانند بسیاری از چهرههای ذینفوذ در هالیوود. این چهرههای نمی خواهند که شناخته شوند، از همین رو، دیدی باید حذف شود.
مهمانیهای دیدی نمود و نماد «جنون» شیطانی نخبگان غیبی در آمریکاست. آنها هاله ای از “موفقیت و برتری” را به دور خود کشیدهاند. با این حال، وقتی روز به شب تبدیل می شود، این مثلا «انسان» ها به گرگینه تبدیل می شوند. این محفلهای مثلا با کلاس و لاکچری، به کانونی فاسد، تاریک و شیطانی تبدیل شدهاند که جنایاتی تصورناشدنی در آنها انجام می گیرد. دیدی قطعا تنها کسی نیست که چنین رویدادهایی را سازماندهی و یا در آنها شرکت می کند. با این حال، دیدی به ویژه در این مورد گستاخ و بیپروا بود. بنابراین، دیدی یک راز سرگشوده در صنعت سرگرمی محسوب می شدبدترین وجه ماجرا، صدها و هزاران ساعت فیلم سیاهی است که از «نخبگان» روی ویدئوها ضبط شده است. از این رو یک کتابخانه عظیم از تباهی نخبگان ایجاد شده است. البته نخبگان هیچکدام از این ها را نمی خواهند. جفری اپستین هم همین منبع عفونتآلود از فساد دهها چهرهی مشهور داشت. چه اتفاقی افتاد؟ تخریب کنترل شده.
اپستین سقوط کرد، اما تقریبا هیچ کس دیگری، حتی کسانی که بیش از ۲۰ بار با “لولیتا اکسپرس”(هواپیمای اختصاصی اپستین) به جزیرهی خصوصی او پرواز کردند(از جمله بیل کلینتون، رییس جمهور اسبق آمریکا) آسیب جدی ندید. اپستین حالا رفته است. دیدی هم در موقعیت مشابهی با او قرار دارد. اپستین وقتی زندانی بود، تحت نظارت، به «خودکشی» دچار شد.
آیا در ماههای آینده افشاگریهای گستردهای در مورد نخبگان وجود خواهد داشت؟ یا دیدی به سادگی ناپدید خواهد شد؟
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاعپرس، «وودی الن» فیلمساز معروف هالیوود، فیلم سکانس ۱۵ ثانیهای شهادت «یحیی سنوار» را بهعنوان زبباترین فیلم کوتاه واقعی جهان معرفی کرد و نوشت: در میانه جنگ فرماندهای زخمی به روی مبل با دست زخمی نشسته و آخرین مبارزهاش را انجام میدهد.
این فیلمساز معروف هالیوود در توییتی نوشت: کارگردان خداوند هست و فیلمبردار ابلیس هست؛ نام فیلم هم متولد ماه اکتبر.
کد ویدیو
دانلود
فیلم اصلی
انتهای پیام/ 113
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
گروه فرهنگ دفاعپرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ «سینما» یکی از مهمترین مولفههای تمدنی فرهنگ هر کشوری هست که نبود آن میتواند تعجب آور باشد. با نگاهی به کشورهای صاحب نام که در مناسبات سیاسی، نظامی، علمی و … حرفی برای گفتن دارد قطعا رد پای پررنگی از سینما نیز در آن خواهیم دید. سینما میتواند بیش از هر پدیدهای نگاه مردم جهان را به خود معطوف و حتی افکار عمومی جهان را با خود همراه کند.
دفاع مقدس؛ فرصتی برای جهانی شدن” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1403/6/20/2598164_442.jpg” alt=”سینمای دفاع مقدس؛ فرصتی برای جهانی شدن” width=”600″ height=”400″ align=”middle”>
نمونه آشکار و واضح آن را میتوان در سینمای هالیوود مشاهده کرد که با تولید صدها فیلم در سال نه تنها بخش قابل توجهی از چرخه اقتصاد را در دست بگیرد که در جایگاه صدور فرهنگ آمریکایی نقش مهمی ایفا کند. القای سیاست «رویای آمریکایی» در جهان بیش از آنکه مرهون قدرت سیاسی و نظامی آمریکا باشد به قدرت سینمای آمریکا وابسته هست در واقع فرهنگ امروز جهان به واسطه سینما در حال زایش و بازتولید هست.
ایران از همان سالهایی صاحب سینما شد که اروپا و آمریکا صاحب سینما شدند، تقریبا عمر سینما در هیچ کشوری همپای سینما ایران نیست. بخش زیادی از شناخت مردم جهان از ایران بواسطه فیلمهایی هست که در سطح جهان اکران شده هست. اغلب جشنوارههای دنیا نیز میزبان سینماگرانی از ایران هستند و گویا بخشی از اعتبار خود را از این طریق کسب میکنند. بواسطه همین موضوع مهم هست که روز ۲۱ شهریور در ایران به نام روز سینما نامگذاری شده تا پاسداشتی باشد برای همه آنهایی که در اعتلای این سینما نقش آفرین بودند.
سینمای ایران قبل از انقلاب اسلامی روزهای پر فراز و نشیبی را از سرگذراند و آثار شاخص و مهمی پدید آورد که به مرور بخش مهمی از هویت سینمایی ما را شکل داد. اما اتفاق مهم در سینما بعد از انقلاب اسلامی ایران پدید آمد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی نخستین قدمها برای شکلگیری بومیترین گونه سینمای ایران یعنی سینمای دفاع مقدس برداشته شد و با ورود کارگردانانی، چون «مرتضی آوینی»، «رسول ملاقلیپور»، «ابراهیم حاتمیکیا»، «احمدرضا درویش»، «کمال تبریزی»، «عزیزالله حمیدنژاد» و … ماهیت سینمای دفاع مقدس شکل گرفت و در طول این سالها قوام یافت. در این میان تاثیر شهید آوینی چه در حوزه نظریه پردازی و چه در حوزه ساخت مستند دفاع مقدس بسیار مهم و اثرگذار هست.
سینمای دفاع مقدس از آن جایی که ریشه عمیقی در باورهای مردم دارد و به بیان دیگر مردم خود را در آیینه سینمای دفاع مقدس میبینند به شدت پویا و واجد ارزشهای هنری و معنایی فراوانی هست. سینمای دفاع مقدس حتی در قیاس با گونه مشابه خود در جهان یعنی سینمای جنگ تفاوتهای ماهیتی فراوانی دارد و به همین دلیل موجه استعداد ذاتی بالقوه و بالفعلی برای جهانی شدن دارد. موضوعی که هنوز به درستی محقق نشده هست.
انتهای پیام/ 161
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
«شفیع آقامحمدیان» کارگردان سینما و تئاتر در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، بهبهانه برگزاری نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا با بیان اینکه سینما ایران در ژانرهای مربوط به خانواده موفق نبوده است، افزود: دلیل این عدم موفقیت آن بوده است که ما از سینما بهعنوان ابزار درست برای تحکیمل خانواده و دیگر مسائل اجتماعی بهدرستی استفاده نکرده ایم؛ این بزرگترین ضعف سینماگران و مسوولین است.
وی به سینمای هالیوود اشاره کرد و ادامه داد: در آمریکا و فرانسه از سینما یک بهرهبرداری جدی صورت میگیرد؛ آنها ابزار سینما را بهدرستی میشناسند و تاثیر آن را در جامعه بهدرستی میبینند. بزرگترین اشکال ما از طرف مسوولین و هنرمندان عدم شناخت آنها از خانواده است که بزرگترین معضل جامعه سینمایست. البته این یک موضوع طبیعی است چراکه سینمای خانواده دارای مولفههایی است که براساس فرهنگ کشور ترسیم میشود. بهعنوان مثال اگر بخواهیم یک خانواده مسلمان و اسلامی را در سینما تعریف کنیم طبیعتاً از یکسری شاخصهها باید بهرهگیری کنیم و تصویریابی صورت گیرد و براساس همین تصویر فیلم ساخته و در معرض تماشای مخاطب قرار گیرد تا تاثیر مثبت داشته باشد. احترام به پدر و مادر، بزرگترها و آیینهای دینی و مذهبی و ملی باید مورد تصویرسازی قرار گیرند.
آقامحمدیان در پاسخ به اینکه آیا هر فیلمی که در جمع خانواده دیده شود یک فیلم خانواده است، گفت: ابتداً چنین نیست؛ اینکه ما یک فیلم نشان بدهیم که تعدادی افراد در جمع یک خانواده باشند و احیاناً یک خانم با چادر رفت و آمد کند، این فیلم خانوادگی نیست. ما در طول سالیان گذشته در جهت تخریب خانواده خوب عمل کردهایم، اما برای تحکیمل کاری نکردهایم چراکه عمدتاً موضوع تخریب ساده و سهلتر صورت میگیرد.
این کارگردان سینما و تئاتر به تصویر سینما از خانواده و زن اشاره کرد و افزود: عمده تصویر سینما از خانواده و خانمهای چادری یک تصویر غیرواقعی است؛ این زنان عمدتاً فقیر و نیازمند از فرهنگ و از جامعه بهدور نشان داده شدهاند و از طرفی جریان مقابل دارای مقام اجتماعی ترسیم شدهاند درحالی که این روی ماجراست لذا تصویرسازی از این نوع سینما ضروری است. طی ۴۳ سال گذشته سریالهای موفقی در حوزه خانواده تولید و پخش شده است، اما خیلی کمرنگ بوده است.
او در پاسخ به اینکه خلاهای موجود در زمینه سینمای خانواده را باید متوجه مدیران فرهنگی یا فیلمسازان دانست، گفت: اینجا مشکل چند وجهه دارد؛ اولین مشکل عدم شناخت فیلمسازان است. معتقدم سینماگران هم نیازمند فرهنگسازی هستند و بخش اعظم این مسئله به مسوولین برمیگردد. بخشی از مشکلات ما در این عرصه مربوط به اقتصاد سینماست؛ واقعیت امر اقتصاد سینما خراب است و بهعبارتی ورشگست شده است لذا وقتی این اتفاقات در عرصه فرهنگ وجود دارد طبیعتاً فیلمسازان و تهیهکنندگان به این سمت علاقهای نشان نمیدهند، اما اگر از قبل زمینهسازی صورت گرفته باشد و مردم میتوانند با سریالهای تلویزیون ارتباط برقرار کنند. البته هجمه رسانههای وطنی و غیروطنی در این عرصه زیاد است لذا در نتیجه فرهنگسازی برای فیلمساز و مخاطب مهم است.
آقامحمدیان درخصوص تفاوتهای سینمای خانواده در ایران و غرب گفت: ما در بسیاری از فیلمهای مهم هالیوود شاهدیم صحنههای هنجارشکن ندارند و هدف موردنظر را میرسانند لذا مشکل ما در سینمای خانواده ایرانی عدم درک درست از تصویرسازی است لذا معتقدم همه محدودیتهای سینمای خانواده در ایران مروبط به بحث پوشش در داخل خانواده نیست. من در سفرهایی که به کشورهای مختلف داشتم از سینماگران شنیدم که گفتند «سینمای خانواده ایران از تمام دنیا بهتر است».
این کارگردان سینما و تئاتر گفت: ما در سینمای خانواده رمزگذاری درستی نداریم؛ مثلا چه تصویری را جایگزین یک مسئلهی عاطفی در خانواده کنیم، این را کم داریم. معتقدم نمایش دادن خانواده به سبک سینمای اروپا و هالیوود مقداری در جهت تخریب حرکت میکند لذا تحکیم خانواده به این مسائل بستگی ندارد. بسیاری از سینمای مهم تاریخ هالیود عاری از صحنههای غیراخلاقی است؛ صحنههایی که امروزه در این فیلمها شاهدیم همگی بخاطر یک سیاستگذاری ناشی از نگاه سرمایهگذاری جلف است. سرمایهداران برای اینکه به سرمایه بیشتری برسند این صحنهها را به فیلمها اضافه میکنند لذا فیلمهایی که در هالیوود بهلحاظ جایگاه، جایگاه مهمی دارد به مسائل جنسی ورود نمیکند.
او به فیلم «۱۹۱۷» اشاره کرد و گفت: در این فیلم جنگی حضور زن معنی ندارد، اما یک فیلم خانواده است که احترام خانواده را نگه دارند؛ البته در سینمای خانوادگی باید تصاویر رمزگذاری شود. ما از دهه ۷۰ به بعد درحالی که سینما فیلمهای جشنوارهای را ترویج میکرد در تلویزیون شاهد ترویج فیلمهای ولنگارانه بودیم لذا فیلمهای خانواده ما کم و انگشتشمار شدند. همه فیلمسازان ما در این زمینه میتوانند مولف باشند به شرط آنکه فرهنگ را بشناسند و دغدغه داشته باشند هرچند دغدغه بهتنهایی کافی نیست و باید سیاستگذاران و مجریان فرهنگی همراهی کنند.
آقامحمدیان درپاسخ به اینکه تصویر سینما از خانواده ایرانی چقدر واقعی است، گفت: من معتقدم در طرح مسائل و مشکلات جامعه سینماگر باید حرف بزند، اما سینماگری که نگاه او جشنوارههای خارجی است نمیتواند نگاه درستی داشته باشد چراکه اغراق نیاز است تا مورد توجه قرار گیرد. اکثر جوانهای ما از طریق فضای مجازی مدیریت میشوند، اما سینمای ایران همچنان تاثیرگذار خواهد بود و مردم تشنه فیلمهای خوب خانوادگی و حرف جدید هستند و این اتفاق در سینما رقم نمیخورد درحالی که خانوادههای ایرانی تشنه حرف جدی شدهاند و ما نمیتوانیم خوراک مناسب را تهیه کنیم.
این کارگردان سینما و تئاتر تصریح کرد: ما در یک تهاجم سنگین فرهنگی قرار داریم که نتوانستهایم آن را مهار کنیم؛ مسئولین در این مسیر تعلل کردهاند و نتوانستهایم. سینمای خانواده در گیشه موفق خواهد شد؛ البته لازمه این موفقیت تبلیغات درست و تدارکات است.
نخستین جشنواره بینالمللی فیلم حوا به همت بنیاد بینالمللی گوهرشاد و به دبیری مهدیه سادات محور ۱۶ تا ۲۳ تیر ماه سال جاری در سطح کشور و از ۲۰ تا ۲۳ در تهران برگزار خواهد شد. این رویداد محوریت موضوع زنان و خانواده را در دستور کار خود دارد و با همکاری مراکز و سازمانهای فرهنگی مختلف فعالیت خود را دنبال میکند.
انتهای پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است