گویاسازی عکس رزمندگان آذربایجان شرقی (۷۲)
گویاسازی عکس رزمندگان آذربایجان شرقی (۷۲) بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از یزد،، طلاب و روحانیون که تربیت شده مکتب حضرت امام خمینی (ره) بودند در دوران هشت سال دفاع مقدس، خط مقدم خاکریزها و به عنوان پرچمداران حرکتهای انقلابی، گلبرگ پایداری و بیشترین نقش را در دفاعی از جنس ایمان داشتند.
بخشهای مختلف روحانیت، از مراجع عظام تقلید تا طلاب عادی، کارنامه درخشان خود را در عرصههای جنگ و جهاد تکمیل کردند و در دوران هشت سال دفاع مقدس که مانند الماسی در تاریخ ایثار و پایداری جهان درخشید دوشادوش مردم حضور پیدا کردند و با حضورشان عطر دلنواز خدا را در خط مقدم جبههها به استنشاق مردان خدایی رساندند.
در ادامه گفتوگوی دفاعپرس با آیتالله «سیدمحمدکاظم مدرسی» امام جمعه بخش مرکزی یزد که از سال ۱۳۷۷ تاکنون در منطقهی حومه شرقی یزد به امامت جمعه اشتغال داشته و عاشقانه در صحنههای نشر مبانی و کلمات امام خمینی (ره) و انقلابیون حرکت کردند را از نظر میگذارنید.
آیت الله مدرسی در این گفتوگو به بیان نقشهای مختلف روحانیون در هشت سال دفاع مقدس پرداخته است و معتقد است که روحانیان با حضور در خطوط مقدم مشکلات و بن بستها را از نزدیک درک میکردند و در مواقع حساس فشارهای روانی را کاسته و موجب تقویت روحیه رزمندگان میشدند.
دفاع پرس: از نظر شما طلاب و روحانیون در هشت سال دفاع مقدس چه نقشهای اثرگذاری داشتند؟
یکی از اقشاری که حضور بسیار موثر و مفید و مستمری را در دفاع مقدس داشتند قشر روحانیت بود. روحانیت حضورشان از ابتدای دفاع مقدس و واپسین روزهای دفاع مقدس و بعد از آن در دوران سازندگی کاملاً مشهود و از لحاظ تاریخی غیرقابل انکار است.
تعداد شهدایی که دارند و مسئولیتهایی که داشتند همه اینها نشان دهنده حضور گسترده و مستمر روحانیان است، اما نقش روحانیون فقط یک نقش واحد و محدود به یک یا دو نقش نبود. نقشهای فراوانی را در دوران دفاع مقدس ایفا میکردند.
از یک طرف مشروعیت دفاع مقدس؛ باید برای همه رزمندگان دفاع مقدس تبیین میشد و روحانیت این نقش را به تبعیت از حضرت امام(ره) کاملا ایفا کردند و با حضور روحانیت عملاً مردم احساس مشروعیت دفاع به تمام معنا داشتند و هیچ گونه تردیدی در این زمینه نداشتند.
نقش دوم عبارت بود از بیان معارف دینی و مخصوصاً دوران جهاد و معارف دفاع و جهاد اسلامی در بین اقشار مختلف و تبیین سیره و روش پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) در ارزشهای دفاع مقدس و نکته بعدی حل مسائل و مشکلات مذهبی جوانان مثل احکام نماز، روزه، تیمم و … و امثال اینها و حتی خواندن نماز بدون عضو و… .
نقش دیگری که داشتند پاسخ به شبهات و ابهاماتی بود که دشمنان در آن زمان ایجاد میکردند و باید به این شبهات پاسخ داده میشد این نقشهای علمی فرهنگی و دینی آنها بود.
روحانیت همچنین نقش خدمات دینی و اجتماعی در عرصههای مختلف مثل بیمارستانها، تعاون، معراج شهدا داشتند. آرامشبخشی از جانب روحانیت برای خانواده شهدا در بیرون و درون، یکی دیگر از نقشها بود.
یکی دیگر از نقشها حضور فیزیکی در میدانهای نبرد و جنگ بود که این نقش هم کاملاً روشن بود. حتی روحانیت در فرماندهیها هم نقش ایفا میکردند، مثل فرماندهی گردان، فرماندهی تیپ که عملاً در این زمینه هم موثر بودند.
به هر حال تقویت روحیه رزمندگان، تبیین شجاعت لازم برای دفاع از ارزشها، پاسخگویی به شبهات دفاع مقدس تماماً بر دوش روحانیت بود و نقشهای بسیار موثر و مفیدی برای حضور مردم در دفاع مقدس تلقی میشد.
دفاعپرس: در بیانیه گام دوم انقلاب؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی خطاب به طلاب و روحانیون، حضور روحانیون را در مجالس دینی و مذهبی برای تبیین اهمیت انقلاب اسلامی بود نظر شما چه بود؟
یکی از اسناد بسیار ارزشمند انقلاب اسلامی بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب اسلامی است. این به عنوان سند راهبردی نظام جمهوری اسلامی است که هم به تاریخ گذشته، وضعیت حال و چشم انداز آینده اشاره دارد و عمده مخاطب آن جوانان هستند.
در میان جوانان روحانیت جوان نقش بیشتری را دارند، هم در بعد معنویت و به اصطلاح افزایش بُعد معنوی جامعه و هم در توسعه عدالت و رساندن جامعه به عدالت و هم در کادرسازی و تربیت نیروهای مورد نیاز برای جامعه، روحانیت وقتی این سه نقش را بر عهده دارد باید در جامعه نقش ایفا کند و باید خودش در ابعاد گوناگون قوی شود.
دست یافتن به گام دوم انقلاب بدون حضور روحانیون دست یافتنی نیست. ابزارهای بسیار خوب و ارزشمندی را هم در اختیار دارد. این سرمایهها عبارتند از سرمایههای تاریخی که از زمان حاضر تا زمان حضرت ولیعصر(عج) ادامه دارد و نسل روحانیت، شیعه هیچ موقع قطع نشده است.
یکی دیگر از سرمایهها عبارت است از جنبههای فرهنگی و ایدئولوژی که روحانیت این ویژگی را هم دارد که سرمایههای فرهنگی را در اختیار دارد. ایدئولوژی روحانیت همان ایدئولوژی اسلام است. یکی دیگر از سرمایههای روحانیت عبارت است از سرمایه ارتباطی و اجتماعی روحانیت، در این سرمایه حسینیهها، تکایا و همینطور مساجد، هیئت های مذهبی، حوزههای علمیه، سرمایههای روحانیت هستند که باید از آنها استفاده کند همانطور که بخشی از آن را استفاده کرده، ولی بیش از آن باید در گام دوم انقلاب در مسیر تبیین ارزشهای اسلامی به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی جهاد تبیین قدم بر دارد.
فلسفه اصلی روحانیت عبارت است از جهاد تبیین، همانگونه که پیغمبر(ص) هم جهاد تبیین را یکی از ماموریتهای الهی خود دانست. همانطور که حضرات معصومین(ع) هم از مأموریتهای شان بود.
رهبر کبیر انقلاب، درباره شهیدان حوزه و روحانیت فرمودند: «سلام بر حماسه سازان همیشه جاوید روحانیت، که رساله علمیه و عملیه خود را به دم شهادت و مرکب خون نوشته اند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس، از شمع حیاتشان گوهر شب چراغ ساخته اند… کدام انقلاب مردمی ـ اسلامی را سراغ دارید که در آن، حوزه و روحانیت پیش کسوت شهادت نبوده اند، بر بالای دار نرفته اند و اجساد مطهرشان بر سنگ فرشهای حوادث خونین به شهادت نایستاده است؟ خدا را سپاس میگزاریم که از دیوارهای فیضیه گرفته تا سلولهای مخوف و انفرادی رژیم شاه، و از کوچه و خیابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات، و از دفاتر کار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبههها و میادین مین، خون پاک شهدای حوزه و روحانیت، افق فقاهت را گلگون کرده است و در پایان افتخارآمیز جنگ تحمیلی نیز، رقم شهدا و جانبازان و مفقودین حوزهها نسبت به سایر قشرهای دیگر، زیادتر است.»
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تحقق گام دوم انقلاب با حضور روحانیون ممکن است بیشتر بخوانید »
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ محمد رضازاده؛ دفاع مقدس، یادآور رشادتها و دلاورمردیهای مردمان این سرزمین است که در هر قشر و طبقهای، با هر شغل و پیشهای، مسلمان، مسیحی، زرتشتی، با هر گویش و قومیتی خود را در مقابل این سرزمین و عزت و سربلندی آن متعهد دانستند و در این مصاف نابرابر و ناجوانمردانه و یورش ددمنشانه دشمنان از خود ایستادگی و پایمردی نشان دادند تا جایی که از ایثار مال و جان خود دریغ نورزیدند تا پرچم این سرزمین با سرافرازی برافراشته شود.
چه بسیار میادین و کوچههایی که مزین به نام شهدایی است که هر یک حدیث شجاعت و مردانگیشان برای نسلها میتواند درسآموز باشد؛ شهدایی که نه برای نام و نان، نه برای سهمخواهی، بلکه برای عمل به تکلیفی که بر شانههای خویش احساس میکردند و در جهت رضایت الهی، عازم این دفاع مقدس شدند.
دفاع مقدس، یادآور جانبازانی که در مسیر عاشقی، بخشی از روح و جسم خود را در راه خدا ایثار کردند و امروز بعضی از آنها و خانوادههایشان هنوز هم از صدمات آن روزها، بینصیب نیستند و اگر توفیق پیدا کنیم و به آسایشگاههای نگهداری از این عزیزان یا به خانه برخی از آنها سر بزنیم، هنوز هم درباره انتخاب مسیری که به این نقطه ختم شد، مصمم و با اشتیاق و با شور صحبت میکنند و ایمان راسخ دارند به آنچه به انجام رساندهاند و معالاسف گاهی خبر آسمانی شدن برخی از این عزیزان را میشنویم که به خیل دوستان شهیدشان میپیوندند و از کسب فیض و دیدار این عزیزان محروم میشویم.
بخشی از نیروهای حاضر در عرصه دفاع مقدس، معلمان، دانشآموزان و دانشجویانی بودند که به لحاظ نیازی که کشور در عرصه نبرد به آنها داشت، کلاس درس را رها کردند و با حضور در جبهههای حق علیه باطل در کلاس عشق و ایثار و از خود گذشتی شرکت میکردند و امروز شاهد مراکز آموزشی و بهداشتی و فرهنگی هستیم که مزین به نام شهدای فرهنگی کشورمان است؛ لالههای پاکی که با توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار؛ راه مولایشان امام حسین (ع) را در مسیر انجام به تکالیف دینی برگزیدند؛ و پاک سرشتان خونین پیکر این سرزمین در وصیت نامههای خود ما را به پشتیبانی از انقلاب و ولایت فقیه سفارش میکردند و به خواهران خود رعایت حجاب و رفتار زینب گونه را گوشزد میکردند.
آزدگان سرافراز این مرز و بوم، آزادگان سرافرازی که طعم اسارت در سرزمین دشمن را سالها چشیدند و چه تجارب تلخی را پشت سر گذاشتند و برخی از شدت جراحات آن روزها و صدمات و لطماتی که به آنها در دوران اسارت وارد شد، هرگز نتوانستد روال طبیعی زندگی را از سر بگیرند؛ دوست آزادهای تعریف میکرد که هنوز گاهی پس از دههها، آن روزها و سختیهایش جلوی چشمانش رژه میروند و حالش را دگرگون میسازند.
دفاع مقدس، فقط به آنها که به صورت فیزیکی در میادین نبرد در خط اول حضور داشتند، ختم نمیشود، بلکه همه پدران و مادران، خوهران و برادران، همسران و فرزندان که عزیزان خود را با آب و آینه و قرآن بدرقه میکردند، همه کسانی که در ستادهای پشتیبانی فعالیت میکردند مخصوصاً خواهران انقلابی که وظیفه تدارکات و پشتیبانی از جبهههای حق علیه باطل را بر عهده داشتند را نیز شامل میشود.
یکی از بزرگترین دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس، کوتاه شدن دست بیگانگان از میهن عزیزمان ایران است.
هشت سال دفاع مقدس جانانه باعث شد که نهتنها دست بیگانگان از کشور اسلامی کوتاه شود، بلکه جانفشانی سربازان، بسیجیان و پاسداران گمنام با حمایتهای همه جانبه مردم در پشت جبههها و همچنین هدایتهای حکیمانه امام راحل تمامیت ارضی، استقلال و اقتدار ایران حفظ شود.
دفاع مقدس، برگ زرینی است در تاریخ این مرز و بوم و مردان و زنان نیک اندیش و نیک سرشت با ایمانی که با استفاده از آموزههای دینی و رشادت و شجاعتی که تاریخ از مردمان این سرزمین به یاد دارد، ثابت کردند که ایران همیشه سربلند و سرفراز بوده، هست و خواهد ماند؛ و امروز وظیفه ماست با پاسداشت این رشادتها در طول هشت سال دفاع مقدس، یاد و خاطره این عزیزان را گرامی بداریم و حرمت خون این عزیزان را حفظ کنیم و ادامهدهندگان با بصیرت راه این عزیزان باشیم.
انتهای پیام/ ۳۶۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دفاعمقدس؛ حماسهای ماندگار برای عبرت زیادهخواهان تاریخ بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید عباس بابایی از مشهورترین فرماندهان و شهدای هست سال دفاع مقدس که از خلبانان نیروی هوایی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس با حماسه آفرینی و رشادتهایی که از خود نشان داد به عنوان یکی از قهرمانان وطن نام خود را در بین بزرگمردان این سرزمین ثبت کرد. او نه تنها در کار و دفاع از کیان کشور بلکه در تقوا و ایمان نیز از سرآمدان دوران خود بود و خاطرات به جای مانده از او نشان از اوج خودسازی و مناعت طبع این قهرمان ملی است. در ادامه به زندگینامه سراسر مجاهدانه این شهید نگاهی خواهیم داشت.
شهید عباس بابایی در ۱۴ آذر سال ۱۳۲۹ و در شهر قزوین متولد شد. پس از طی دوره ابتدایی در دبستان «دهخدا» و دوره متوسطه در دبیرستان «نظام وفا»، در سال ۱۳۴۸ در رشتهٔ پزشکی پذیرفته شد، اما به دلیل علاقه به رشته خلبانی، به نیروی هوایی رفت و پس از گذراندن دوره مقدماتی برای تکمیل تحصیلاتش در سال ۱۳۴۹ به آمریکا اعزام گشت.
شهید بابایی در بخشی از خاطرات خود در مورد تحصیلات خلبانیاش گفته بود: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به دلیل گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر میکرد. او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤالهای ژنرال بر میآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس میکردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.
به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از ژنرال معذرتخواهی کردم.
ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟ گفتم: عبادت میکردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همینطور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهرهای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد.
سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم و من هم از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.
شهید بابایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هشتم شکاری اصفهان را بر عهده گرفت. با شروع جنگ تحمیلی، عباس بابایی به انجام عملیات جنگی هوایی مشغول شد. در سال ۱۳۶۰ ضمن ارتقاء به درجهٔ سرهنگ دومی به عنوان فرمانده «پایگاه هوایی هشتم شکاری اصفهان» منصوب شد.
او در ۹ آذر ۱۳۶۲ به درجه سرهنگ تمامی ارتقاء یافت و به سمت معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد و به تهران عزیمت کرد. وی پس از چهار سال رزم در مقام معاونت عملیات نیروی هوایی، در ۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه «سرتیپی» ارتقا یافت.
شهید بابایی در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۵۴ با دخترداییاش «ملیحه حکمت» ازدواج کرد و صاحب دختری به نام «سلما» و دو پسر به نامهای «محمد» و «حسین» شد.
عباس بابایی پس از ۶۰ مأموریت جنگی موفق در صبح روز پانزدهم مرداد ماه روز عید قربان همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. بابایی پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، در منطقه عملیاتی سردشت در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ از ناحیه سر مجروح شد و به شهادت رسید.
راوی در مورد بازتاب شهادت عباس بابایی در جمع فرماندهان سپاه نوشته است: «برخی از فرماندهان ارشد سپاه در جلسهای مشغول بررسی عملیات بودند که تلفنی خبر شهادت عباس بابایی به اطلاع آناه رسید. با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین حلقه زد. وی چند روز قبل ازشهادت در پاسخ پافشاریهای بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: «تا عید قربان خودم را به شما میرسانم. شهید بابایی در هنگام شهادت ۳۷ داشت. پیکر وی در مزار کشته شدگان جنگ ایران و عراق در شاهزاده حسین قزوین به خاک سپرده شد.
سرتیپ خلبان علی محمد نادری همرزم شهید بابایی در گفتوگویی به نقش بی بدیل شهید بابایی در نیروی هوایی اشاره کرد.
وی گفت: زمانی که ایشان معاونت عملیاتی نیروی هوایی شد، من هم جانشین پایگاه دوم شکاری بودم. چون مشخص کردن طرح کلی، هدف ها، مسیرها و نوع مهمات با عملیات نیرو بود، ایشان به پایگاه دوم شکاری آمدند. او یکی دو سال قبل از من دوره آموزش در آمریکا را تمام کرده و به ایران آمده بود. ایشان خلبان اف ۵ (همان هواپیمایی که من پرواز میکردم)، بود. با ورود هواپیماهای اف ۱۴ به ایران ایشان که از خلبانهای تیزهوش نیرو بود برای پرواز با آن انتخاب شد.
سرتیپ نادری ادامه داد: اصولا اگر بحث و خاطراتی از او گفته شده از ساده، بسیجی و مخلص بودن مطرح گردیده که فقط یک بعد از ابعاد شخصیتی شهید بوده است. در حالی که او ابعاد گوناگونی، چون مدیر و فرماندهی قاطع و توانمند بود و مدیریت اسلامی دلسوزانهای داشت و با هر کس یک بار رو به رو میشد او را شیفته خود میکرد. شهید بابایی یک نیروهای هوایی متحرک، مغز متفکر و طراح اکثر عملیاتهای هوایی بعد از معاون شدنش در نیرو بود. زمانی که تازه این سمت را داشت، گروهکها و نفوذیهایی که در کشور ما بودند حتی در دفتر ویژه نیروی هوایی نیز نفوذ کرده بودند، پروازها و عملیاتها لو میرفت، به طوری که وقتی هواپیمای ما میخواست از مرز عبور کند با دیوارهایی از پدافند رو به رو میشد. از زمانی که ایشان محوریت عملیاتی نیرو را بر عهده گرفت به روشهای قبلی پشت کرد و روشهای جدیدی را به وجود آورد.
همرزم شهید بابایی درباره نقش شهید بابایی در عملیات کربلای ۵ اظهار داشت: عملیات پیروزمندانه «کربلای ۵» در نوع خود، عملیاتی منحصر به فرد نظامی است و هر چند تاکنون از زوایای کلاسیک و غیر کلاسیک، تجزیه و تحلیل شده است، از دیدگاه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، کمتر به آن دقت شده است. در حالی که فرماندهان و متخصصان نیروی زمینی با نگرش خاص خود این عملیات را تجزیه و تحلیل و نقد میکنند، از نگاه «قرارگاه رعد» قرارگاه عملیات هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران این عملیات از جهات گوناگون بسیار موثر بود که علاوه بر دستاوردهای سیاسی و نظامی، باعث انهدام بسیار گسترده نیروهای زرهی عراق شد.
سازماندهی سریع نیروهای عملیایت به فاصله پانزده روز پس از عملیات «کربلای ۴» با تفکر بومی فرماندهان در قرارگاه خاتم الانبیا و در حالی که دشمن گمان میکرد نیروهای ایرانی دست کم تا چند ماه آمادگی عملیات نخواهند داشت، با اجرای دقیق اصل غافل گیری در یکی از دشوارترین مناطق جنگی، شوک بسیار سنگینی را بر دشمن وارد ساخت. در این عملیات، هر چند ما در جبهه کوچکی در شرق بصره با دشمن درگیر شدیم، انسجام و یکپارچگی همه نیروها، اعم از نیروهای بسیج و سپاه، نیروی زمینی و دریایی ارتش و هم چنین حضور گسترده و بسیار موثر نیروی هوایی، توانست تجهیزات زرهی و نیروهای عراقی را در بالاترین حد ممکن منهدم کند.
استراتژی نظامی شهید بابایی، ستاری و اردستانی در ایجاد تفکر بومی، تغییر تاکتیکهای پروازی، رویکرد به خودکفایی به ثمر نشست و در این عملیات به رغم استفاده از تاکتیک پرواز در ارتفاع سطح که در این ارتفاع انواع آتش اعم از گلولههای توپ، تانک، خمپاره، سلاحهای نیمه سنگین و سبک و انواع ترکش وجود دارد حتی یک گلوله یا ترکش به جنگندههای ما اصابت نکرد!
با ورود هواپیماهای پیشرفته اف – ۱۴ به نیروی هوایی، شهید بابایی که از خلبانهای تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف – ۵ بود که به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف–۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد. با اوج گیری مبارزات علیه نظام ستمشاهی، شهید بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، علاوه بر انجام وظایف روزمره، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاوردهای پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت. شهید بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در سال ۱۳۶۰، فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهدهٔ او گذاشته شد. به هنگام فرماندهی پایگاه با استفاده از امکانات موجود آن، به عمران و آبادانی روستاهای حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تأمین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هر چه مردمی کردن ارتش و پیوند هر چه بیشتر ارتش با مردم خدمات شایان توجهی را انجام داد. شهید بابایی برای پیشرفت سریع عملیاتها و حسن انجام امور، شخصاً پیشگام بود و در مأموریتهای جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبانی بود که شرکت میکرد.
«این شهید عزیزمان، انسانی مؤمن و متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را میشناختم، همیشه بر همین خصوصیات ثابت و پابرجا بود».
«او هیچ گاه به مصالح خود فکر نمیکرد و تنها مصالح سازمان و انقلاب و اسلام را مدّ نظر داشت. او فرماندهای بود که با زیردستان بسیار فروتن و صمیمی بود؛ امّا در مقابل اعمال بد و زشت، خیلی بی تاب و سختگیر بود».
«این شهید عزیز، یک انقلابی حقیقی و صادق بود؛ و من به حال او حسرت میخورم و احساس میکنم که در این میدان عظیم و پر حماسه از او عقب ماندهام».
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) درباره شهید بابایی فرموده است:در میان رزمندگان (چه ارتش و چه سپاه) شهید بابایی یک انسان بزرگ و یک چهرهماندگار و فراموش نشدنی است.
شهید بابایی حقیقتی انکار ناپذیر و مانند عقاب بلند پرواز و دارای سعه صدر اعلا و روحی ملکوتی بود که مانند پرندهای سفید برای دفاع از ناموس و وطن خود به قلب دشمن زد و قلب او را درید و به درجه شهادت نائل شد.
انتهای پیام/ 141
عقاب تیز پرواز وطن، قهرمان بی همتای آسمان بیشتر بخوانید »