هشت سال دفاع مقدس

عقاب تیز پرواز وطن، قهرمان بی همتای آسمان

عقاب تیز پرواز وطن، قهرمان بی همتای آسمان


عقاب تیز پرواز وطن، قهرمان بی همتای آسمانبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید عباس بابایی از مشهورترین فرماندهان و شهدای هست سال دفاع مقدس که از خلبانان نیروی هوایی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس با حماسه آفرینی و رشادت‌‎هایی که از خود نشان داد به عنوان یکی از قهرمانان وطن نام خود را در بین بزرگمردان این سرزمین ثبت کرد. او نه تنها در کار و دفاع از کیان کشور بلکه در تقوا و ایمان نیز از سرآمدان دوران خود بود و خاطرات به جای مانده از او نشان از اوج خودسازی و مناعت طبع این قهرمان ملی است. در ادامه به زندگینامه سراسر مجاهدانه این شهید نگاهی خواهیم داشت.

شهید عباس بابایی در ۱۴ آذر سال ۱۳۲۹ و در شهر قزوین متولد شد. پس از طی دوره ابتدایی در دبستان «دهخدا» و دوره متوسطه در دبیرستان «نظام وفا»، در سال ۱۳۴۸ در رشتهٔ پزشکی پذیرفته شد، اما به دلیل علاقه به رشته خلبانی، به نیروی هوایی رفت و پس از گذراندن دوره مقدماتی برای تکمیل تحصیلاتش در سال ۱۳۴۹ به آمریکا اعزام گشت.

شهید بابایی در بخشی از خاطرات خود در مورد تحصیلات خلبانی‌اش گفته بود: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به دلیل گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر می‌کرد. او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال‌های ژنرال بر می‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت، زیرا احساس می‌کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم، همه در یک لحظه در حال محو و نابودی است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا در آمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.

به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاءالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد. سرانجام نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم.

ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟ گفتم: عبادت می‌کردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همین‌طور است. او لبخندی زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پای‌بندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد.

سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم و من هم از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.

شهید بابایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی سرپرستی انجمن اسلامی پایگاه هشتم شکاری اصفهان را بر عهده گرفت. با شروع جنگ تحمیلی، عباس بابایی به انجام عملیات جنگی هوایی مشغول شد. در سال ۱۳۶۰ ضمن ارتقاء به درجهٔ سرهنگ دومی به عنوان فرمانده «پایگاه هوایی هشتم شکاری اصفهان» منصوب شد.

او در ۹ آذر ۱۳۶۲ به درجه سرهنگ تمامی ارتقاء یافت و به سمت معاونت عملیات فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد و به تهران عزیمت کرد. وی پس از چهار سال رزم در مقام معاونت عملیات نیروی هوایی، در ۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه «سرتیپی» ارتقا یافت.

شهید بابایی در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۵۴ با دختردایی‌اش «ملیحه حکمت» ازدواج کرد و صاحب دختری به نام «سلما» و دو پسر به نام‌های «محمد» و «حسین» شد.

عباس بابایی پس از ۶۰ مأموریت جنگی موفق در صبح روز پانزدهم مرداد ماه روز عید قربان همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. بابایی پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، در منطقه عملیاتی سردشت در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ از ناحیه سر مجروح شد و به شهادت رسید.

راوی در مورد بازتاب شهادت عباس بابایی در جمع فرماندهان سپاه نوشته است: «برخی از فرماندهان ارشد سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودند که تلفنی خبر شهادت عباس بابایی به اطلاع آناه رسید. با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین حلقه زد. وی چند روز قبل ازشهادت در پاسخ پافشاری‌های بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: «تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم. شهید بابایی در هنگام شهادت ۳۷ داشت. پیکر وی در مزار کشته شدگان جنگ ایران و عراق در شاهزاده حسین قزوین به خاک سپرده شد.

سرتیپ خلبان علی محمد نادری همرزم شهید بابایی در گفت‌وگویی به نقش بی بدیل شهید بابایی در نیروی هوایی اشاره کرد.

وی گفت: زمانی که ایشان معاونت عملیاتی نیروی هوایی شد، من هم جانشین پایگاه دوم شکاری بودم. چون مشخص کردن طرح کلی، هدف ها، مسیر‌ها و نوع مهمات با عملیات نیرو بود، ایشان به پایگاه دوم شکاری آمدند. او یکی دو سال قبل از من دوره آموزش در آمریکا را تمام کرده و به ایران آمده بود. ایشان خلبان اف ۵ (همان هواپیمایی که من پرواز می‌کردم)، بود. با ورود هواپیما‌های اف ۱۴ به ایران ایشان که از خلبان‌های تیزهوش نیرو بود برای پرواز با آن انتخاب شد.

سرتیپ نادری ادامه داد: اصولا اگر بحث و خاطراتی از او گفته شده از ساده، بسیجی و مخلص بودن مطرح گردیده که فقط یک بعد از ابعاد شخصیتی شهید بوده است. در حالی که او ابعاد گوناگونی، چون مدیر و فرماندهی قاطع و توانمند بود و مدیریت اسلامی دلسوزانه‌ای داشت و با هر کس یک بار رو به رو می‌شد او را شیفته خود می‌کرد. شهید بابایی یک نیرو‌های هوایی متحرک، مغز متفکر و طراح اکثر عملیات‌های هوایی بعد از معاون شدنش در نیرو بود. زمانی که تازه این سمت را داشت، گروهک‌ها و نفوذی‌هایی که در کشور ما بودند حتی در دفتر ویژه نیروی هوایی نیز نفوذ کرده بودند، پرواز‌ها و عملیات‌ها لو می‌رفت، به طوری که وقتی هواپیمای ما می‌خواست از مرز عبور کند با دیوار‌هایی از پدافند رو به رو می‌شد. از زمانی که ایشان محوریت عملیاتی نیرو را بر عهده گرفت به روش‌های قبلی پشت کرد و روش‌های جدیدی را به وجود آورد.

همرزم شهید بابایی درباره نقش شهید بابایی در عملیات کربلای ۵ اظهار داشت: عملیات پیروزمندانه «کربلای ۵» در نوع خود، عملیاتی منحصر به فرد نظامی است و هر چند تاکنون از زوایای کلاسیک و غیر کلاسیک، تجزیه و تحلیل شده است، از دیدگاه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، کم‌تر به آن دقت شده است. در حالی که فرماندهان و متخصصان نیروی زمینی با نگرش خاص خود این عملیات را تجزیه و تحلیل و نقد می‌کنند، از نگاه «قرارگاه رعد» قرارگاه عملیات هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران این عملیات از جهات گوناگون بسیار موثر بود که علاوه بر دستاورد‌های سیاسی و نظامی، باعث انهدام بسیار گسترده نیرو‌های زرهی عراق شد.

سازماندهی سریع نیرو‌های عملیایت به فاصله پانزده روز پس از عملیات «کربلای ۴» با تفکر بومی فرماندهان در قرارگاه خاتم الانبیا و در حالی که دشمن گمان می‌کرد نیرو‌های ایرانی دست کم تا چند ماه آمادگی عملیات نخواهند داشت، با اجرای دقیق اصل غافل گیری در یکی از دشوارترین مناطق جنگی، شوک بسیار سنگینی را بر دشمن وارد ساخت. در این عملیات، هر چند ما در جبهه کوچکی در شرق بصره با دشمن درگیر شدیم، انسجام و یکپارچگی همه نیروها، اعم از نیرو‌های بسیج و سپاه، نیروی زمینی و دریایی ارتش و هم چنین حضور گسترده و بسیار موثر نیروی هوایی، توانست تجهیزات زرهی و نیرو‌های عراقی را در بالاترین حد ممکن منهدم کند.

استراتژی نظامی شهید بابایی، ستاری و اردستانی در ایجاد تفکر بومی، تغییر تاکتیک‌های پروازی، رویکرد به خودکفایی به ثمر نشست و در این عملیات به رغم استفاده از تاکتیک پرواز در ارتفاع سطح که در این ارتفاع انواع آتش اعم از گلوله‌های توپ، تانک، خمپاره، سلاح‌های نیمه سنگین و سبک و انواع ترکش وجود دارد حتی یک گلوله یا ترکش به جنگنده‌های ما اصابت نکرد!

با ورود هواپیما‌های پیشرفته اف – ۱۴ به نیروی هوایی، شهید بابایی که از خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف – ۵ بود که به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف–۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد. با اوج گیری مبارزات علیه نظام ستم‌شاهی، شهید بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، علاوه بر انجام وظایف روزمره، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاورد‌های پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت. شهید بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در سال ۱۳۶۰، فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهدهٔ او گذاشته شد. به هنگام فرماندهی پایگاه با استفاده از امکانات موجود آن، به عمران و آبادانی روستا‌های حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تأمین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هر چه مردمی کردن ارتش و پیوند هر چه بیشتر ارتش با مردم خدمات شایان توجهی را انجام داد. شهید بابایی برای پیشرفت سریع عملیات‌ها و حسن انجام امور، شخصاً پیشگام بود و در مأموریت‌های جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبانی بود که شرکت می‌کرد.

«این شهید عزیزمان، انسانی مؤمن و متقی و سربازی عاشق و فداکار بود و در طول این چند سالی که من ایشان را می‌شناختم، همیشه بر همین خصوصیات ثابت و پابرجا بود».

«او هیچ گاه به مصالح خود فکر نمی‌کرد و تنها مصالح سازمان و انقلاب و اسلام را مدّ نظر داشت. او فرمانده‌ای بود که با زیردستان بسیار فروتن و صمیمی بود؛ امّا در مقابل اعمال بد و زشت، خیلی بی تاب و سختگیر بود».

«این شهید عزیز، یک انقلابی حقیقی و صادق بود؛ و من به حال او حسرت می‌خورم و احساس می‌کنم که در این میدان عظیم و پر حماسه از او عقب مانده‌ام».

رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) درباره شهید بابایی فرموده است:در میان رزمندگان (چه ارتش و چه سپاه) شهید بابایی یک انسان بزرگ و یک چهره‌ماندگار و فراموش نشدنی است.

شهید بابایی حقیقتی انکار ناپذیر و مانند عقاب بلند پرواز و دارای سعه صدر اعلا و روحی ملکوتی بود که مانند پرنده‌ای سفید برای دفاع از ناموس و وطن خود به قلب دشمن زد و قلب او را درید و به درجه شهادت نائل شد.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

عقاب تیز پرواز وطن، قهرمان بی همتای آسمان بیشتر بخوانید »

عذرخواهی جواد موگویی به خاطر اشتباه در نقل حضور آیت‌الله خاتمی در جبهه‌ها

عذرخواهی جواد موگویی به خاطر اشتباه در نقل حضور آیت‌الله خاتمی در جبهه‌ها


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار فارس، جواد موگویی، پژوهشگر تاریخ انقلاب، نویسنده و مستندساز که با انتشار پستی در صفحه شخصی خود، درباره حضور آیت‌الله سیداحمد خاتمی در جبهه‌های جنگ تحمیلی، نکات نادرستی مطرح کرده بود، پس از آن‌که متوجه عدم صحت ادعاهایش شد، متن دیگری را در همان صفحه منتشر کرد و از مخاطبانش خواست در انتشار آن و برطرف کردن شبهه‌ای که خود ایجاد کرده بود، به او یاری رسانند.

متن جواد موگویی به شرح زیر است:

پس از انتشار خاطره‌ای از کتاب «حجره شماره دو» درباره مواجهه آقای سیداحمد خاتمی در جنگ، برخی رزمندگان و جانشین سپاه قم در جنگ، شاگردان و دوستان ایشان شهادت به بارها حضور او در جنگ دادند. خاطرات و عکس‌های بسیاری نیز برایم فرستاده شد.

گرچه من نیز چندبار صحت اصل خاطره را از راوی و نویسنده کتاب جویا شده بودم.

در تاریخ شفاهی موارد بسیار است که راوی، خاطره‌ای نقل و برخی دیگر آن را تکذیب و یا به شکل دیگری نقل می‌کنند. وظیفه پژوهشگر راستی‌آزمایی است. گاه این راستی‌آزمایی حتی به نتیجه‌ مشخص هم نمی‌رسد و هر دو خاطره بلاتکلیف در تاریخ می‌ماند که می‌ماند…

القصه!

دیشب به آقای خاتمی زنگ زدم. توضیح دادم و او نیز اصل خاطره و حتی حضور در کنار آقای اقبالیان را تکذیب کرد. و خاطراتی از ده‌ها بار حضورش در جبهه نقل کرد که با خاطرات سایرین هم‌خوانی داشت و قطعا حق با اوست.

گفت از صبح چندنفر پیشنهاد شکایت داده‌اند اما نپذیرفته و بخدا واگذار کرده.

عذرخواهی کردم که خاطره‌ای را بدون راستی‌آزمایی منتشر کردم. گرچه شکایت را حق ایشان می‌دانم. لکن بنایی نداشت.

گفتم مطلبم را شاید صدها‌هزار نفر دیده باشند!

گفت عیبی ندارد.

در تاریخ شفاهی از این موارد بسیار است. در کتب خاطرات رجال، سخن‌هایی در له و علیه افراد ثبت است. و راهی نیز جز ثبت آن نیست. وگرنه دیگر بایستی در تاریخ‌شفاهی را تخته کرد. 

به تصورم علاوه بر راوی، منتشر کننده نیز در قبال آن مسئولیت دارد. و من نیز در کتب و فیلم‌هایی که تولید کردم، همواره مسئولیت آن را پذیرفته‌ام. 

بارها از سوی نهادهای امنیتی تحت فشار و مورد مواخذه قرار گرفتم که انتشار فلان مطلب را تکذیب و یا از آن عذرخواهی کنم، اما چون دلیلی بر کذب بودن آن نیافتم هیچ‌گاه نپذیرفتم و هزینه‌ای بس گران دادم. 

اگر تاریخ‌نگار، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار و هرآنکه در رسانه هست، تحت فشارها کوتاه بیاید فاتحه‌اش خوانده است‌.

لکن همانطور که معتقد به تاریخ‌نگاری شجاعانه هستم، برگشت صادقانه از مسیری اشتباه را نیز شجاعانه می‌دانم.

پی‌نوشت:

از همه صادقانه خواهشمندم این نوشتار را تا آنجا که می‌توانید منتشر کنید.

انتهای پیام/





منبع خبر

عذرخواهی جواد موگویی به خاطر اشتباه در نقل حضور آیت‌الله خاتمی در جبهه‌ها بیشتر بخوانید »

رگ‌های قلب «رقیه» ۱۵ ساله چگونه پاره شد؟

رگ‌های قلب «رقیه» ۱۵ ساله چگونه پاره شد؟



شهیده «رقیه بی‌باک»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در آستانه فرا رسیدن ۱۲ بهمن‌ماه سالروز بمباران مدرسه دخترانه زینبیه شهرستان میانه، زندگی‌نامه تعدادی از شهدای این مدرسه منتشر می‌شود.

شهیده «رقیه بی‌باک» در سال ۱۳۵۰ در شهرستان میانه آذربایجان‌شرقی چشم به جهان گشود. وی هنگام تحصیل در مدرسه زینبیه میانه و بمباران این مدرسه در ۱۲ بهمن‌ماه ۱۳۶۵ توسط جنگنده‌های رژیم بعثی عراق، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

خاطرات، خواهر شهید:

روزها از پی هم می‌گذشتند و ما در آمد و شد فصل‌ها به بودن در کنار هم خو گرفته بودیم و از اندیشه از هم دور بودن‌مان نبود تا اینکه شش ماه قبل از شهادت رقیه، پدرمان از دنیا رفت و این فاجعه قلب مهربان او را هم غرق ماتم کرد.

خوب می‌نوشت و زیبا می‌خواند و اواخر کارش شده بود درد دل کردن با پدر در لابلای ورق‌های دفتر و در آخر امضا می‌کرد: دختر داغ دیده‌ات.

می‌دانستم که دلش برای پدرش تنگ شده و بهانه او را می‌گرفت اما نه آن‌قدر که ما را این همه آسان رها کند. توی خانه سعی می‌کردم دلداری‌اش دهم اما بعد از رفتن پدر تا لحظه شهادت رنگ غم از نگاهش زدوده نشد تا اینکه حمله هواپیماهای دشمن و ترکش بمب و پاره شدن رگ‌های قلبش او را پدرمان رساند.



منبع خبر

رگ‌های قلب «رقیه» ۱۵ ساله چگونه پاره شد؟ بیشتر بخوانید »

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در جنگ داشتند؟

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در جنگ داشتند؟



طرح دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دفاع مقدس عرصه‌ای بود که اقشار مختلف مردم از جمله جوانان در آن حضور داشتند و توانمندی‌های خود را در این عرصه ظهور و بروز دادند. اگر در این دوران نیروهای مردمی و جوانان با نیروهای مسلح کشورمان متحد نمی‌شدند و همچون ید واحده در مقابل دشمن ایستادگی نمی‌کردند، امروز شاید در وضعیت دیگری بودیم.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

یکی از مهم‌ترین قسمت‌های هر نبرد، ساماندهی نیروهای حاضر در میدان‌هاست و این ساماندهی معمولا در قالب گردان ها، تیپ‌ها و لشکرها انجام می‌شود. نیروهای پیاده و مکانیزه نیز همواره نقش مهمی در همه نبردها به ویژه نیردهای دفاع مقدس داشته و دارند، همین باعث می‌شد تا هنگامی که  نیروهای ما در میدان‌های مختلف جنگ تحمیلی ساماندهی شدند بتوانند تا به نحو بهتری با دشمن بعثی مبارزه کنند.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

برخی از لشکرهای حاضر در دفاع مقدس نقش مهم و موثری در جنگ تحمیلی داشتند که در ادامه با ۱۰ لشکر موثر ایران در دفاع مقدس آشنا می‌شویم.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ٢٧ محمد رسول الله (ص) سپاه

۴ فرمانده، ۶ قائم مقام، ۲ رئیس ستاد، ۱۰ فرمانده تیپ و بیش از ۱۵۰ فرمانده و معاون گردان. هیچ یگانی را پیدا نمی‌کنید که این اندازه از فرماندهانش شهید شده باشند، اما در لشکر ۲۷ این موارد عجیب نبود چراکه فرماندهانش همان قدر شهید می‌شدند که نیروهای عادی. رزمندگانی که زیر پرچم فرماندهی حاج احمد متوسلیان و شهید همت می‌جنگیدند با هیچ چیزی جز شهادت یا پیروزی راضی نمی‌شدند.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

برای همین هم بیشترین شهدا و بیشترین پیروزی‌های جنگ مربوط به لشکر ٢٧ محمد رسول الله (ص) است.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ٩٢ زرهی خوزستان ارتش

روایت‌هایی وجود داشت که وقتی لشکر ۹۲ رزمایش برگزار می‌کرد ارتش‌های کشورهای همسایه آماده‌باش اعلام می‌کردند، چون این لشکر به تنهایی یک تهدید بزرگ برای آن‌ها محسوب می‌شد. وقتی جنگ به پایان رسید، بخش بزرگی از آن توان نظامی فدای امنیت و آرامش کشور شده بود.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ۹۲ با تمام وجود جنگید، تلفات داد و از تمام خاک خوزستان دفاع کرد. بسیاری نمی‌دانند متوقف کردن دشمن و سپس عقب راندن آن از خاک خوزستان بدون حماسه سازی‌های لشکر ۹۲ ممکن نبود.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ٧٧ ثامن الائمه (ع) ارتش

خرمشهر اشغال و آبادان محاصره شده بود؛ پیروزی‌های کوچک ایران در در جنگ پایدار نبود و خیلی زود از دست می‌رفتند. در این شرایط شکست حصر آبادان باعث شد تا ورق به نفع ایران برگردد. لشکر ٧٧ ثامن الائمه (ع) خودباوری و ابتکار را به نیروهای ایرانی برگرداند تا سرنوشت جنگ تغییر کند، حالا ما دست بالا را داشتیم و این پیروزی سرنوشت ساز نقطه عطف تاریخ جنگ به حساب می‌آمد که لشکر ٧٧ ثامن الائمه (ع) نقش بسیاری در این پیروزی داشت.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ١۴ امام حسین (ع) سپاه

نیروهای تشکیل دهنده لشکر ۱۴ امام حسین خیلی پیش تر از شروع جنگ کنار هم جمع شده بودند و  وقتی جنگ شروع شد آنقدر آماده بودند که اولین عملیات مستقل سپاه را به صورت کاملا موفقیت آمیز انجام دادند. لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در بیشتر عملیات‌های جنگ حضور داشت و بیشترین پیروزی‌ها را نصیب کشور کرد. حتی تصورش هم دشوار است که کربلای ۵ و والفجر ۸ بدون وجود لشکر امام حسین (ع) با این میزان از فداکاری چه سرنوشتی پیدا می‌کرد.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ۱۶ زرهی قزوین ارتش

مشخص بود که لشکر ٩٢ زرهی خوزستان به تنهایی نمی‌تواند جلوی تانک‌های عراقی را بگیرد، این بود که فرماندهان نظامی تصمیم گرفتند تا لشکر ۱۶ زرهی قزوین را به خوزستان بفرستند. نیروهای این لشکر توانستند تا عملیات‌های نصر، ثامن‌الائمه، طریق‌القدس و فتح المبین، بیت المقدس، رمضان، محرم و بیش از ٢٠٠ عملیات کوچک و بزرگ را انجام دهند.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

این لشکر بیش از ٣ هزار نفر از نیروها و بخش عمده‌ای از توان تجهیزاتی خود را از دست داد. اما طوری مقاومت کرد که به یکی از بدترین کابوس‌های دشمن بعثی تبدیل شد.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ۲۱ عاشورای سپاه 

بسیاری از ما لشکر ۲۱ عاشورای سپاه را با عملیات بدر به یاد می‌آوریم. آن هم با شهادت تراژیک شهید مهدی باکری در میان نیزارهای جنوب. اما لشکر ۲۱ عاشورا هزار و هزاران خاطره ماندگار برای مردم ایران به جای گذاشته است از حضور در عملیات طریق القدس تا پدافند در آخرین روزهای جنگ. لشکر ۲۱ عاشورا همیشه در حساس‌ترین جناح عملیات به کار گرفته می‌شد، چون فرماندهان می‌دانستند که آذربایجانی‌ها اهل عقب نشینی نیستند و علت پیروزی بسیاری از عملیات‌ها نیز همین بود.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه ارتش 

هنگامی که جنگ آغاز شد جبهه میانی مدافعی نداشت جز لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه. دفاع جانانه نیروهای این لشکر در کنار مقاومت بی نظیر مردم باعث شد تا دشمن نتواند به پیشروی خود ادامه دهد. لشکر ۸۱ ده‌ها عملیات کوچک و بزرگ انجام داد تا بتواند کرمانشاه را حفظ کند.  

ارتش بعث هیچ وقت نتوانست لشکر ۸۱ زرهی را در هم بشکند و صدام آرزوی فتح کرمانشاه را به گور برد.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ۸ نجف اشرف سپاه

هر منطقه یا استان در سازمان رزم سپاه می‌توانست یک تیپ یا لشکر داشته باشد، فقط یک شهرستان بود که به تنهایی برای خود یک لشکر داشت و آن هم نجف آباد بود. علت اصلی آن همت فرمانده آن یعنی سردار سرلشکر پاسدار شهید احمد کاظمی بود. این لشکر یکی از منظم ترین، مجهزترین و قدرتمندترین یگان‌های سپاه بود چراکه احمد کاظمی نیرویی ساخته بود که نمی‌شد از آن چشم پوشی کرد.  

لشکر ۸ نجف اشرف به قدری اهمیت داشت که در طرح  همه عملیات‌های بزرگ جایگاه ویژه‌ای داشت.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ۶۴ ارومیه ارتش

والفجر ۲، ظفر ۳، قادر، کربلای ۷، نصر ۹، مرصاد و تمرچین؛ تاریخ لشکر ۶۴ ارومیه پر از عملیات‌های کوچک و بزرگی است که برای عقب راندن  دشمن از خاک کشورمان طراحی و اجرا شدند. در تمام سال‌های دفاع مقدس ارتش بعث نتوانست جبهه موثری در شمالغرب داشته باشد که یکی از مهم‌ترین دلایل آن دفاع جانانه لشکر ۶۴  ارومیه بود. یعنی سربازانی که در سخت‌ترین شرایط آب و هوایی تحسین برانگیزترین فداکاری‌ها را انجام می‌دادند.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ۴۱ ثارالله (ع) سپاه

نیرویی که رزمندگان کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان با همت سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده جوان خود تشکیل داده بودند در مدت بسیار کوتاهی به یکی از مهم‌ترین لشکرهای دفاع مقدس تبدیل شد که در بسیاری از روزهای جنگ تحمیلی درخشید؛ از بیت المقدس تا مرصاد.

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در دفاع مقدس داشتند؟

لشکر ۴۱ در ۲۵ عملیات نقش عمده‌ای ایفا کرد که رزمندگان پیشکسوت این لشکر خاطرات تکان دهنده‌ای از برخی صحنه‌های سخت جنگ دارند؛ مثلا از هنگامه آتش و خون در عملیات کربلای ۴.



منبع خبر

کدام لشکرهای ایران تاثیر بیشتری در جنگ داشتند؟ بیشتر بخوانید »