هفت سین‌هایی که به «شین» شهادت می‌رسید، سرآغازی برای شروعی دوباره بود

هفت‌سین‌هایی که به «شین» شهادت می‌رسید


گروه استان‌های دفاع‌پرس – عصمت دهقانی؛ سال‌ها از دفاع مقدس می‌گذرد و در اولین روزها از رستاخیز طبیعت، پرنده خیالم را در هوای جبهه‌ها به پرواز درمی‌آورم. گاه از خود فراتر می‌روم و تا آن سوی باور حرکت می‌کنم. به دنبال قدم‌هایشان در میان رمل‌ها و یا پشت خاکریزها راه می‌افتم، دلم می‌خواهد با همین خیال سفری از عشق را آغاز کنم. خود را از دل این روزها بیرون می‌کشم و می‌خواهم به آن ثانیه‌هایی راه پیدا کنم که دلشان از عشق، آباد بود و بدانم لحظه تحویل سال از خدا چه می‌خواستند و زمانی که دستان دعا را به آسمان بی‌تعلقی بالا می‌آوردند، زیر لب چه زمزمه می‌کردند.

در روزگاری که بوی باروت در کوچه پس کوچه‌های شهر پیچیده بود و آتش جنگ در جای جای این خاک شعله می‌کشید، فروردین‌هایشان که بر روی فصل عشق شکوفه می‌زد، چگونه عقربه‌های ساعت آنها را در ازدحام ثانیه‌ها به کوچه‌های خلوت دل‌شان می‌رساند؟!

در کوچه پس کوچه‌های خیالم قدم می‌زنم و از پشت تمام واژه‌ها از واژه‌ی «شهید» سخن می‌گویم و من به درستی نمی‌دانم شاهد کدام نور ابدی بودند که نامشان را «شهید» نهادند و یا به کدامین حقیقت شهادت دادند اما این را می‌دانم شهادت گامی به بلندای معرفت می‌خواهد که مردانی با غیرت آن را در میان معرکه‌ها رقم زدند.

سال‌ها با شهدا فاصله داریم و آنها در آسمان شهادت هر روز بیشتر اوج می‌گیرند اما ما در زمین پایمان به تاریکی این خاک بسته است. نوروز از کنج پنجره‌ها عبور کرده و حال و هوای خانه‌ها را بهاری کرده است. می‌خواهم از رازهایی سر به مهر چیزی بنویسم اما شرمنده از اینم که هنوز خود اسیر حجاب‌های دنیوی هستم.

به راستی لحظه‌های تحویل سال و سفره هفت سین جبهه‌ها هم خود حکایتی جالب دارد. در خاطرات رزمندگان خوانده‌ام که سفره هفت‌سین‌شان بی‌نظیرترین سفره هفت‌سین دنیا بود. سال نو را در میان خاکریزها و سنگرها تحویل می‌گرفتند و هفت‌سینی که بر روی چفیه‌ای می‌گذاشتند، بسته به نوع رسته‌ها و وسایل در دسترسشان متفاوت بود.

«سربند»، «سجاده»، «سیم خاردار»، «سیم چین»، «سلاح»، «سیمینوف» و «سرنیزه» معمولا هفت سین معروف، سفره هفت سین رزمندگان بودند. گاهی هم زینت‌بخش چفیه‌ای پهن شده در کنج سنگری، «مین سوسکی»، «مین سبدی»، «سیم تله»، «سی چهار» (نوعی خرج و مواد منفجره غیر حساس)، «سوزن اسلحه»، «سمبه» و «سنگ».

اگر حلول سال نو بعد از عملیات بود، غم هجران دوستان روی دلشان تلنبار می‌شد. شرح پریشانی فراق را با عکس شهدای عملیات که بر سرِسفره می‌چیدند، در میان می‌گذاشتند و تقویم روزهای با شهدا بودن را ورق می‌زدند که پر بود از خاطراتی که همه را آنها نقش زده بودند. به سرِلوله تفنگ‌ها پرچم سرخ می‌زدند، وصیت نامه یا نوار صدای دوستان در لحظات قبل از شهادت را سر سفره می‌گذاشتند و هفت سین‌هایی که به «شین» شهادت می‌رسید سرآغازی برای شروعی دوباره بود.

و این روزها شلمچه‌ها قرارگاه کربلاست که هنوز صدای «یا زهرا (س)» از گوشه و کنار آن به گوش می‌رسد و اینجا چفیه‌ای به وسعت آسمان باز است که در لطافت لحظه‌ها زخم‌ها را یکی یکی می‌بندد. این خاک هنوز با واژه‌ها درگیر احساس است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هفت‌سین‌هایی که به «شین» شهادت می‌رسید بیشتر بخوانید »