همسران شهدا

شهید رضا ملایی نخستین شهید ودافع حرم جامعه فرهنگیان کشور: ولایت‌پذیری در صدر همه کارها قرار دارد/

همسر نخستین شهید مدافع حرم جامعه فرهنگیان: ولایت‌پذیری و دفاع از مظلومان جهان همیشه برای همسرم اولویت بود


شهید رضا ملایی نخستین شهید ودافع حرم جامعه فرهنگیان کشور: ولایت‌پذیری در صدر همه کارها قرار دارد/

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، امروز دهم آذرماه مصادف است با سالروز شهادت شهید مدافع حرم رضا ملایی. معلم شهیدی که در طول زندگی‌اش درس ولایت پذیری و شهادت در راه حق را به دانش آموزانش مشق کرد. در ادامه گفتگوی نوید شاهد با بلقیس احمدی همسر اولین شهید معلم مدافع حرم جامعه فرهنگیان رضا ملایی را می خوانید.

 

لطفا در ابتدا کمی خودتان را معرفی کرده و بفرمایید چگونه با شهید ملایی آشنا شدید و ازدواج کردید؟

بلقیس احمدی هستم. آشنایی بیشتر من با شهید ملایی به زمانی برمی‌گردد که خواهر بزرگترم با برادر ایشان ازدواج کرد که البته ایشان پسر عمه من نیز بودند. در مدتی که خانواده ما با خانواده شهید ملایی رفت و آمد داشت، شناخت ما از ایشان بیشتر شد که حاج رضا از من خواستگاری کرد و در سال 57 با یکدیگر ازدواج کردیم. خداوند به ما شش فرزند پسر و یک فرزند دختر عنایت کرد. شهید ملایی متولد سال 38 بود که در سال 61 در کسوت معلمی مشغول به خدمت شد.

 

کمی از ویژگی های اخلاقی و روحی شهید برایمان بگویید.

اگر بخواهم بارزترین ویژگی روحی و شخصیتی شهید ملایی را بگویم ولایی بودن ایشان است. او همیشه سرسپرده ولایت بود و با جان و دل آن را می پذیرفت و به من و فرزندانمان نیز تاکید می کرد که زندگی را بر مبنای سخنان مقام معظم رهبری پایه ریزی کنیم. حاج رضا بسیار ساده زیست بود و همیشه کمک به مردم برایش در اولویت بود. از زمانی که به خاطر دارم در این مسیر هر کاری از دستش بر می آمد انجام می داد. مراسم کفن و دفن اموات را در راه خدا انجام می داد و حتی اگر میتی شرایط مالی خوبی نداشت برایش کفن تهیه می کرد. حاج رضا در همه کارهایش خدا و رضایت او را در صدر قرار داده بود و در میان مردم جایگاه ویژه ای داشت. هم‌رزمان حاج‌رضا شوخ طبعی او را مثال می زدند. او در زمان جبهه زمانی که عملیات نبود به همرزمانش آموزش قرآن می داد و شرکت در نماز جماعت برایش در اولویت بود.

 

ایشان در زمان جنگ تحمیلی در دفاع از خاک کشور تلاشهای ستودنی داشت، لطفا کمی توضیح دهید.

بله درست یکسال پس از آنکه ما عقد کردیم جنگ تحمیلی شروع شد. ما در خوزستان زندگی می کردیم و جنگ برای ما ملموس تر بود. حاج رضا هم بسیار بیقرار بود تا اینکه در  سال 61 پس از اینکه دوره ای آموزشی را طی کرد از سپاه خوزستان به جبهه رفت و در عملیات والفجر مقدماتی مجروح شد. ایشان سه بار و در سه عملیات مجروح شد اما هرگز دنبال گرفتن درصد جانبازی اش نرفت و معتقد بود من مزدی برای جهاد در راه خدا نمی خواهم.

 

پس از پایان جنگ ایشان در کدام عرصه ها فعالیت داشت.

یادم می آید سال 77 بود که در شهرستان آغاجاری اولین دوره انتخابات شورای اسلامی بود و ایشان بدون اینکه حتی یک بنر در سطح شهر تبلیغ کند به عنوان رئیس شورا انتخاب شد. سال 82 و سال 91 رئیس شعبه پنجم شورای حل اختلاف و رئیس شعبه دو شورای حل اختلاف شهرستان آغاجاری شد و تا زمان شهادتشان هم ریاست این شعبه را برعهده داشت. فعالیت او در بسیج نیز بسیار زیاد بود. حاج رضا بسیار انسان باملاحظه ای بود تا جایی که همیشه به عروسمان که ایشان نیز در کسوت معلمی مضغول به خدمت است تاکید می کرد از حال دانش آموزان با خبر باشد. برخی از خانواده ها شرایط اقتصادی و زندگی خانوادگی مناسبی نداشتند و او هماره در جهت حل مشکلات آنان تلاش می کرد. در واقع درد آنان را درد خودش می دانست.

با توجه به اینکه ایشان از سال 61 از معلمان دلسوز شهرستان آغاجاری بود چگونه از سوریه و دفاع از حرم سر درآوردند؟

 ببینید روحیه شهادت طلبی حاج رضا از زمانی که من با او ازدواج کردم و او را شناختم همراهش بود. چه در راهپیمایی‌های انقلاب اسلامی، چه جنگ تحمیلی و چه جهاد در راه فرهنگی. همیشه حسرت شهادت داشت و دو نفر از شاگردانش هم در حلب سوریه به شهادت رسیده بودند. همیشه پسرم زمانی که از او می پرسید در زمان جنگ تحمیلی حال و هوای معنوی خاصی همراه بود پس چرا شما به شهادت نرسیدید ایشان جواب می داد پسرم هنوز وقتش نشده، پذیرفته که بشوم ان شاءالله وقتش می رسد.

همه این روزها گذشت تا اینکه خبر حمله تکفیری ها به سوریه رسید و برایمان تعجب آور نبود که حاج رضا به این سمت و سو برود. شاید بزرگترین مانعی که برای رفتن او به سوریه وجود داشت سنش بود که آن هم با تلاش بسیار زیاد و آزمونهایی که پشت سر گذاشت، حل شد و ایشان بار دیگر عازم جبهه شد.

یک خاطره جالب هم از این زمان برایتان تعریف کنم که ایشان محاسن و موهایش سفید شده بود و برای اینکه مبادا سنش بیشتر به نظر بیاید همه را از ته زده بود؛ چیزی که در تمام این سالها برای ما تازگی داشت.

حتی در جواب کسانی که او را به خاطر سنش منع می کردند می گفت رهبرم تکلیف کرده و من در این راه جان خودم را هم فدا می کنم تا اینکه بالاخره در سال 94 راهی سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) شد.

شهید رضا ملایی نخستین شهید ودافع حرم جامعه فرهنگیان کشور: ولایت‌پذیری در صدر همه کارها قرار دارد/

 

از روز شهادت ایشان و حال و هوایی که بر شما الهام شد بگویید.

زمان شهادت ایشان اربعین بود و من نیز برای زیارت به کربلا رفته بودم. حس و حال عجیبی داشتم. در میان آن شلوغی ها گوشه ای از حرم به خواب رفتم و حاج رضا را در خواب دیدم که خودش خبر شهادتش را به من داد؛ زمانی که به ایران برگشتم پسرم خبر شهادت حاجی را به من داد. ایشان به همراه شهیدان میلاد بدری و مجتبی زکوی‌زاده به شهادت رسید.

 

باتوجه به اتفاقات اخیری که در منطقه رخ داده، فکر میکنید اگر شهید ملائی در قید حیات بود چه فکر و عملی داشت؟

حاج رضا بسیار شهادت‌طلب بود و تاکید زیادی داشت که کسی از ولایت و مسیری که ولی فقیه مشخص می کند نباید خارج شود؛ چراکه معتقد بود که وحدت رمز پیروزی در برابر دشمنان است؛ همچنین معتقد بود که ﺷﻤﺮ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ اسرائیل ﻭ ﺧﺎﺋﻨﯿﻦ به ﺍﺳﻼﻡ یعنی ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻣﺎﻫﯿﺘﺸﺎﻥ مشخص است.

همچنین شهید ملایی معتقد بود که دفاع و حمایت از مظلوم به ویژه مردم فلسطین ازوظایف ماست که در این مسیر از هیچ کاری نباید مضایقه کرد و مطمئنم اگر ده بار دیگر هم به دنیا می آمد شهادت را انتخاب می کرد.  

شهید رضا ملایی نخستین شهید ودافع حرم جامعه فرهنگیان کشور: ولایت‌پذیری در صدر همه کارها قرار دارد/



منبع خبر

همسر نخستین شهید مدافع حرم جامعه فرهنگیان: ولایت‌پذیری و دفاع از مظلومان جهان همیشه برای همسرم اولویت بود بیشتر بخوانید »

شهید طهرانی‌مقدم

جنس علاقه شهید سلگی به شهید طهرانی‌مقدم خدایی بود/ برای شهادت فرزندم دعا میکنم


شهید طهرانی‌مقدمبه گزارش خبرنگار نوید شاهد، روزهای آخر آبان‌ماه سال ۹۰، سرمای هوا برایمان دو چندان شد. ۳۸ نفر از اقتدار آفرینان کشور در یک انفجار در پادگان شهید مدرس به درجه شهادت نایل شدند. یکی از آن ۳۸ نفر شهید اقتدار آفرین؛ شهید «محمدقاسم سلگی» بود. کسی که نامش به نام شهید حسن طهرانی مقدم و شهید مهدی نواب گره خورده بود. در واقع توپخانه سپاه در سال‌های هشت سال جنگ تحميلی آغاز دوستی پايان ناپذير «شهيد مهدی نواب»، «شهيد محمد سلگی» و «شهيد حسن طهرانی مقدم» بود و این دوستی تا ابد ادامه یافت.

 

نوید شاهد در گفتگویی با خانم «آرزو سیف» همسر شهید محمدقاسم سلگی به بررسی برشی از زندگی این شهید میپردازد که در ادامه آن را می‌خوانیم.

 

ابتدا کمی خودتان را معرفی کنید.
آرزو سیف هستم همسر شهید محمدقاسم سلگی که ۲۱ سال با ایشان زندگی کردم. ثمره این ازدواج دو فرزند پسر با نامهای مرتضی و مصطفی است. ایشان پسرعمه من بود که پس از اصرارهای فراوان در سال ۶۹ به ایشان جواب مثبت دادم. ایشان زمانی که مرا خواستگاری کردند، ابتدا جوابم منفی چراکه در آن زمان من ۱۶ سال بیشتر نداشتم و در واقع اصلا به ازدواج فکر هم نمی‌کردم. شهید سلگی در آن زمان عضو سپاه پاسداران بود.

شهید طهرانی‌مقدم

جواب منفی‌تان به دلیل این بود که می‌دانستید زندگی با یک نظامی دشوار خواهد بود؟
نه فقط به این دلیل بود که من سن و سال کمی داشتم وگرنه در آن زمان به دلیل آنکه دوران جنگ تحمیلی بود، امثال ایشان برایمان اسطوره بودند. پس از اصرارهای مکرر ایشان پدرم راضی به وصلت شده بود. بعد از ازدواج مرتضی ۹ ساله بود که شهید سلگی به درجه جانبازی نائل شد.

 

پس روزهای سختی پابه‌پای همسرتان طی کردید.
بله بسیار دشوار بود چون اوایل ازدواج ایشان به شدت درگیر کار شده بود و چند سالی ماموریت بود به حدی که پسرمان مرتضی بعد از اینکه محمدقاسم به خانه برگشت او را نمی‌شناخت و عمو صدایش میکرد! نگهداری از دو کودک خردسال در آن سالها به تنهایی بسیار سخت بود. حتی باقی روزها تا زمانی که فرزندانمان به دانشگاه رفتند اوضاع به همین منوال بود. ولی آنچه حقیقت دارد این بود که ایشان اخلاق بینظیری داشت و این راه را برای من آسان ‌میکرد، چون می‌دانستم ایشان در راهی خدایی قدم گذاشته است که انتهای این مجاهدت در راه خدا شهادت است به همین دلیل سختی ها برایم آسان میشد. هنوز هم بعد از گذشت این سالها و شهادت همسرم، برای فرزندم که اتفاقا او نیز فردی نظامی است آرزوی شهادت میکنم. چراکه از صمیم قلبم به این راه معتقدم.

شهید طهرانی‌مقدم

چه شد که به این اعتقاد رسیدید؟
روزهای منتهی به شهادت محمدقاسم ما برای مراسم روز عرفه به مسجد رفتیم، شهید سلگی دستم را در دستانش گرفت و قسمم داد که برای شهادتش دعا کنم که من در جواب گفتم قول بده در آن دنیا دست مرا هم بگیری. دلم به همین قرص است. به همین دلیل اگر الان هم بگویند فرزندت شهید شده است دستم را رو به آسمان میگیرم و خدا را شکر میکنم که لیاقت شهادت را داشته است.

 

ویژگی های روحی ایشان بعنوان همسر چگونه بود؟
ببینید من در یک کلام بگویم که ما دو رفیق بودیم. حسن رفتار و صداقت ایشان مثال زدنی بود. بسیار خانواده دوست و با محبت بود. شاید من جمله و کلمه مناسبی برای وصف مهربانی و محبتی که به ما داشت را پیدا نکنم.

دوستی شهید سلگی، شهید طهرانی مقدم و شهید نواب از کجا شکل گرفت؟
این رفاقت به سالهای ۶۰_۶۱ برمیگردد. زمانی که هر دو در پادگان منتظری بودند و شهید نواب را نیز از سالهای ۶۹ می‌شناختیم ایشان همکار محمدقاسم شده بود و به همین واسطه با یکدیگر به محل کار می رفتند و در در نهایت این آشنایی به رفاقت، فامیل شدن و شهادت این عزیزان انجامید.

 

از آن روزها خاطره ای دارید که برایمان بگویید؟
خاطرات که بسیار زیاد هستند اما آنچه بیش از همه به یاد دارم این است که ماه مبارک رمضان هر ساله یک شب دسته جمعی به خانه ما می آمدند؛ همچنین هر سال قبل از سال تحویل با خانواده شهید طهرانی مقدم به زیارت مشهد مقدس می رفتیم.

شهید سلگی اوایل ازدواجمان فرمانده رزمی پادگان کرج و المهدی بودند. ایشان مهندس ماشینهای سنگین بودند و در نقش یک آچار فرانسه عمل می‌کرد و آخرین حکمی که برایش خورده بود مسئول ترابری پادگان مدرس بود. یادم است که همیشه و در هر شرایطی کنار شهید طهرانی مقدم بود چراکه اعتقاد داشت کسی که برای خداوند کار میکند احترام بر او واجب است.

شهید طهرانی‌مقدم

شما در صحبتهایتان فرمودید که ایشان حکم آچار فرانسه برای شهید طهرانی مقدم را داشتند، چه چیزی در روحیات شهید سلگی ایشان را به این جایگاه رسانده بود؟
قطعا مجموع صفات خوبی که در شهید سلگی بود جایگاه را برای او رقم زده بود اما آنچه بیش از پیش اهمیت دارد حس مسیولیت پذیری او در همه حال بود. شهید سلگی با وجود داشتن کمردرد شدید حس مسئولیتش اجازه نمی‌داد در خانه استراحت کند و شدیداً معتقد بود این کار آنقدر مهم است که نباید روی زمین بماند. به همین دلیل شهید طهرانی مقدم دلش قرص بود که ایشان در کنارش هست. ثمره این سختی ها را حالا میبینیم. در شرایطی که دشمن جرات نمیکند به کشورمان نزدیک شود و این باعث افتخار ماست. همه اینها خودش باعث صبوری میشود.

کمی از روزهای منتهی به شهادت شهید سلگی برایمان بگویید.
محمدقاسم روز جمعه به دلیل کمردردی که داشت در خانه مانده بود. شنبه روز تستشان بود. جمعه غروب بود که من بی حوصله شده بودم و ایشان برای اینکه کمی حال مرا عوض کند کمی سر به سرم گذاشت اما باز دید خلق من باز نمیشود. یکباره به چشمانم خیره شد و گفت شاید دیگر زمانی پیش نیاید که این شوخی ها را با هم بکنیم. این حرفش را هرگز فراموش نمیکنم.

هنوز وجودشان را کنارتان حس میکنید؟
ببینید بدون اغراق این مطلب را میگویم که لحظه لحظه کنار ما هست. وجودش حس میشود و در زندگی مان راهگشاست. یادم است روزهای ابتدایی شهادتش به خوابم آمد و گفت: «به تو می‌گویند مادر؟! رفته ای پای پسرت را ببینی که چه شده است؟» از خواب بیدار شدم و پای پسرمان را دیدم که قوزک پایش زخمی شده و پسرم گفت مادر چون کفشم کمی برایم تنگ است، پایم زخمی شده است. این مثال کوچکی است که بدانیم شهدا زنده هستند و بر احوال ما آگاهند و ما را می بینند.

 

چگونه از شهادت ایشان مطلع شدید و حالتان چگونه بود؟
روز آخر، صبح من بیدار شدم که پسرمان را به دانشگاه ببرم. هوا بسیار سرد و برفی بود. محمدقاسم پیام داد زمانی که برگشتی خبرم کن چون دلم شور تو را میزند. من پیامی برایش فرستادم و ایشان در جواب گفت من هم دارم به سمت پادگان میروم و عصر که برگشتم به سفر می‌رویم تا اینکه مادرم تماس گرفت و خواست تلویزیون را روشن کنم و آن خبر ناراحت کننده را شنیدیم. آن لحظه ها بسیار سخت بود و هر زمان به یاد می آورم حالم بد می‌شود و دلتنگ او میشوم؛ اما میدانم که او به آرزوی قلبی‌اش رسیده است و این مرا خوشحال و صبور می‌کند.

انتهای گزارش/



منبع خبر

جنس علاقه شهید سلگی به شهید طهرانی‌مقدم خدایی بود/ برای شهادت فرزندم دعا میکنم بیشتر بخوانید »

چهارمین دورهمی همسران شهدا در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس یزد

چهارمین دورهمی همسران شهدا در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس یزد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، همزمان با دهه کرامت، دورهمی همسران شهدای یزد با عنوان «محفل حوران» برای چهارمین سال متوالی با تشریف‌فرمایی خادمان امام رضا (علیه‌السلام) در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس یزد و در جوار تربت پاک شهید گمنام برگزار شد.

 این دورهمی با حضور پرشور و مبارک همسران شهدای مدافع حرم، مدافع امنیت، دفاع مقدس، انقلاب و… برپا شد. محفل حوران با تلاوت آیات نورانی قرآن کریم توسط بانوی قاری قرآن آغاز شد. همسران شهدا با در دست داشتن تصاویر نورانی شهیدان در محفل حوران یافتند. 

در این دورهمی باصفا و صمیمی که با اجرای «دهقان‌پور» برگزار شد، در بخش جذاب خاطره‌گویی همسران شهیدان «عباسعلی پورشایانی، خلیل حسن‌بیگی، محمدسعید فضایلی‌زاده، ایرج صفاری، حبیب‌الله رضایی، سیدجواد کمال» و… به بیان خاطرات شیرینی از همسران شهیداشان پرداختند. همسر شهید فتحی و خواهر شهیدان ادهمی از خاطرات برادر شهیدش و از وصیت مهمش درباره حجاب گفت.

همچنین همسر شهید سیدمحمد ابراهیمی از دست‌اندرکاران طرح نور و نیروی انتظامی تقدیر و تشکر کرد.

در بخشی از محفل حوران همسران شهدای مدافع امنیت، شهیدان «انتظاریان و حسن‌نژاد» در جمع زنان نمونه، صبور و زینبی دارالعباده حضور یافتند. در این دقایق ملکوتی همسران شهدای دیروز به رسم ادب و همدلی بر پا ایستادند و به مقام شامخ شهدای امروز امنیت ادای احترام کردند.

همسر شهید حسن‌نژاد در سخنانی ضمن ادای احترام به همسران شهدا و صبر و ایمان آنان از پیوند ویژه زندگی‌شان با امام هشتم گفت و از خادمی شهید حسن‌نژاد برای جشن‌های زیر سایه خورشید و انس خاص ایشان با امام هشتم (علیه‌السلام) بیان کرد.

تشریف‌فرمایی نمایندگان آستان ملک‌پاسبان سلطان سریر طوس به محفل حوران، قله این مراسم معنوی بود. هسران شهدا همگام با شهدایشان به خادمان امام رئوف (علیه‌السلام) سلام دادند و عرض ارادت کردند. در ادامه خادم آستان قدس رضوی به مدیحه‌سرایی و بیان خاطره‌ای از دلتنگی دختر شهید مدافع حرم پرداخت.

همچنین مبلغ کاروان زیر سایه خورشید در گروه شهیده مدافع سلامت، شهیده «مرضیه محمدی» در خصوص خانواده شهدا اظهار داشت: ملت ما زیر منت رشادت‌های خانواده شهداست.

 وی افزود: هرچقدر افراد مصیبت‌دیده خودشان را به منابع تور نزدیک کنند آرامش بیشتری کسب می‌کنند؛ این هنری است که خانواده شهدا دارند و با دل سپردن به علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) کسب آرامش می‌کنند.

خدام الرضا (علیه‌السلام) سپس پرچم سبز امام رئوف (علیه‌السلام) را در کنار قبر مطهر شهید گمنام قرار دادند تا همسران شهدا از پرچم معطر و نورانی رضوی نور و تبرک بگیرند. هدایایی نیز به رسم تبرک در این محفل امام رضایی و شهدایی با دستان خادمان به همسران شهدا تقدیم شد.

دکلمه‌خوانی یاسمین زهرا، دختر شهید آتش‌نشان شهید تیموری برای امام رضا (علیه‌السلام) و خوش‌آمد به نائیان سلطان طوس (علیه‌السلام)، اقامه نماز جماعت به امامت حجت‌الاسلام «مهدوی‌نژاد» وگرفتن عکس یادگاری در کنار پرچم بارگاه آفتاب از برنامه‌های دیگر این محفل بهشتی بود. 

در بخش پایانی محفل حوران، خدام‌الرضا (علیه‌السلام) و همسران شهدا از موزه دفاع مقدس بازدید کردند.

تنظیم: ندا دهقانی زاده

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چهارمین دورهمی همسران شهدا در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس یزد بیشتر بخوانید »

چهارمین دورهمی همسران شهدا در مرکز فرهنگیرو موزه دفاع مقدس یزد

چهارمین دورهمی همسران شهدا در مرکز فرهنگیرو موزه دفاع مقدس یزد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، همزمان با دهه کرامت، دورهمی همسران شهدای یزد با عنوان «محفل حوران» برای چهارمین سال متوالی با تشریف‌فرمایی خادمان امام رضا (علیه‌السلام) در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس یزد و در جوار تربت پاک شهید گمنام برگزار شد.

 این دورهمی با حضور پرشور و مبارک همسران شهدای مدافع حرم، مدافع امنیت، دفاع مقدس، انقلاب و… برپا گردید. محفل حوران با تلاوت آیات نورانی قرآن کریم توسط بانوی قاری قرآن آغاز شد. همسران شهدا با در دست داشتن تصاویر نورانی شهیدان در محفل حوران یافتند. 

در این دورهمی باصفا و صمیمی که با اجرای «دهقان‌پور» برگزار شد، در بخش جذاب خاطره‌گویی همسران شهیدان «عباسعلی پورشایانی، خلیل حسن‌بیگی، محمدسعید فضایلی‌زاده، ایرج صفاری، حبیب‌الله رضایی، سیدجواد کمال» و… به بیان خاطرات شیرینی از همسران شهیداشان پرداختند. همسر شهید فتحی و خواهر شهیدان ادهمی از خاطرات برادر شهیدش و از وصیت مهمش درباره حجاب گفت. همچنین همسر شهید سیدمحمد ابراهیمی از دست‌اندرکاران طرح نور و نیروی انتظامی تقدیر و تشکر کرد.

در بخشی از محفل حوران همسران شهدای مدافع امنیت، شهیدان «انتظاریان و حسن‌نژاد» در جمع زنان نمونه، صبور و زینبی دارالعباده حضور یافتند. در این دقایق ملکوتی همسران شهدای دیروز به رسم ادب و همدلی بر پا ایستادند و به مقام شامخ شهدای امروز امنیت ادای احترام کردند.

همسر شهید حسن‌نژاد در سخنانی ضمن ادای احترام به همسران شهدا و صبر و ایمان آنان از پیوند ویژه زندگی‌شان با امام هشتم گفت و از خادمی شهید حسن‌نژاد برای جشن‌های زیر سایه خورشید و انس خاص ایشان با امام هشتم (علیه‌السلام) بیان کرد.

تشریف‌فرمایی نمایندگان آستان ملک‌پاسبان سلطان سریر طوس به محفل حوران، قله این مراسم معنوی بود. هسران شهدا همگام با شهدایشان به خادمان امام رئوف (علیه‌السلام) سلام دادند و عرض ارادت کردند. در ادامه خادم آستان قدس رضوی به مدیحه‌سرایی و بیان خاطره‌ای از دلتنگی دختر شهید مدافع حرم پرداخت. همچنین مبلغ کاروان زیر سایه خورشید در گروه شهیده مدافع سلامت، شهیده مرضیه محمدی در خصوص خانواده شهدا اظهار داشت: ملت ما زیر منت رشادت‌های خانواده شهداست. وی افزود: هرچقدر افراد مصیبت‌دیده خودشان را به منابع تور نزدیک کنند آرامش بیشتری کسب می‌کنند؛ این هنری است که خانواده شهدا دارند و با دل سپردن به علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) کسب آرامش می‌کنند.

خدام الرضا (علیه‌السلام) سپس پرچم سبز امام رئوف (علیه‌السلام) را در کنار قبر مطهر شهید گمنام قرار دادند تا همسران شهدا از پرچم معطر و نورانی رضوی نور و تبرک بگیرند. هدایایی نیز به رسم تبرک در این محفل امام رضایی و شهدایی با دستان خادمان به همسران شهدا تقدیم شد.

دکلمه‌خوانی یاسمین زهرا، دختر شهید آتش‌نشان شهید تیموری برای امام رضا (علیه‌السلام) و خوش‌آمد به نائیان سلطان طوس (علیه‌السلام)، اقامه نماز جماعت به امامت حجت‌الاسلام مهدوی‌نژاد وگرفتن عکس یادگاری در کنار پرچم بارگاه آفتاب از برنامه‌های دیگر این محفل بهشتی بود. 

در بخش پایانی محفل حوران، خدام‌الرضا (علیه‌السلام) و همسران شهدا از موزه دفاع مقدس بازدید کردند.

تنظیم: ندا دهقانی زاده

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چهارمین دورهمی همسران شهدا در مرکز فرهنگیرو موزه دفاع مقدس یزد بیشتر بخوانید »

تجلیل از همسران و مادران شهدا در آستانه عید غدیر

شهدا بهترین الگو برای جامعه اسلامی هستند/ اقتدار و امنیت کشور مرهون ایثار شهیدان است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ خلبان «حمید واحدی» فرمانده نیروی هوایی ارتش به مناسبت هفته ولایت و امامت و در آستانه عید سعید غدیر خم، از همسران و مادران شهدای سادات نیروی هوایی ارتش تجلیل کرد.

امیر واحدی در این مراسم که در ستاد فرماندهی نهاجا برگزار شد، اظهار داشت: حضور خانواده‌های شهدای گرانقدر در مجموعه نیروی هوایی ارتش، باعث قوت قلب و دلگرمی برای همه کارکنان است.

وی با بیان اینکه شهدا بهترین الگوهای جامعه اسلامی در همه زمان‌ها هستند، افزود: اقتدار، امنیت و آرامش جمهوری اسلامی ایران مرهون جانفشانی‌ها و ازخودگذشتگی‌های شهدا و خانواده‌های معظم آنان است.

فرمانده نیروی هوایی ارتش با بیان اینکه همسران شهدا در تربیت فرزندان هم پدر بوده‌اند و هم مادر، گفت: همسران شهدا در زندگی و در تربیت فرزندان مؤمن و انقلابی سختی‌های زیادی را متحمل شده‌اند و سعی کرده‌اند جای پدران نیز ایفای نقش کنند.

وی خاطرنشان کرد: ما به عنوان خادم خانواده‌های شهدا، هرچه در توان داریم باید برای خدمت به این عزیزان در طبق اخلاص نهاده و هر کاری که برای شهدا و خانواده های آنان انجام دهیم کم است.

این مقام ارشد نظامی با بیان اینکه اگر ایثار و رشادت‌های شهدا و جانبازان عالیقدر نبود امروز جمهوری اسلامی ایران از قدرت، اقتدار و چنین بازدارندگی برخوردار نبود، تصریح کرد: خون شهدا برکات معنوی و مادی فراوانی برای نظام داشت و همه باید قدردان خون شهدا و خادم خانواده معظم آنان باشیم.

امیر واحدی بیان کرد: خدمت به شهدا و خانواده های آنان یک تکلیف و مشق از پیش نوشته شده نیست، بلکه یک وظیفه قلبی و ایمانی است و کسانی که در این زمینه فعالیت می کنند، مورد لطف خداوند قرار گرفته اند.

فرمانده نیروی هوایی ارتش در پایان اظهار داشت: تقدیر و تفقد از خانواده شهدای گرانقدر کمترین خدمت مسئولان به آنهاست و امروز این خانواده ها با همان روحیه و کمترین چشم داشتی به زندگی عزتمند خود ادامه می دهند و ادامه دهنده راه شهدا هستند.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهدا بهترین الگو برای جامعه اسلامی هستند/ اقتدار و امنیت کشور مرهون ایثار شهیدان است بیشتر بخوانید »