واقعه کربلا

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی



یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که پس از قرآن کریم و سنت، اربعین حسینی، از مهمترین خاستگاه های «اخلاق عرفانی» است که اخلاص، بندگی، عشق به حضرت حق،حب و بغض برای خدا را دربرمی گیرد.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، خاستگاه اربعین، حبّ الهی و عشق به ولایت است. اربعین حسینی، خاستگاه اخلاق عرفانی و دلالت های تربیتی برای وصول سالک به حضرت حق است. اخلاق عرفانی، از جمله مباحثی است که توجه عالمان اخلاق را به خود معطوف کرده است.

رویکرد اخلاق عرفانی در اربعین حسینی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی چیست؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که پس از قرآن کریم و سنت، اربعین حسینی، از مهمترین خاستگاه های «اخلاق عرفانی» است که اخلاص، بندگی، عشق به حضرت حق، وصال به محبوب، وحدت اجتماع مسلمین، توبه، ورع، زهد، صبوری، توکل، رضا، ذکر دائم، حب و بغض برای خدا را دربرمی گیرد.

مقدمه

اخلاق عرفانی، شاخه ای از علم اخلاق است که به بررسی رابطه میان انسان با خدا می پردازد. تأمل در نسبت میان اخلاق و عرفان، برای عرفان پژوهان و پژوهشگران اخلاق از اهمیت شایانی برخوردار است (فنائی اشکوری، ۱۳۹۲: ۶۹). اخلاق عرفانی، شیوه نامه آراستگی به اخلاق الهی است و از دیرباز با رویکردی سلوکی عرفانی، به وسیله عارفان ترویج شد. این نوع از اخلاق، مبتنی بر سیر و سلوک و کشف و شهود است که به مقیاس گسترده ای از کتاب و سنت بهره جسته و از هندسه معرفتی-باطنی برخوردار بوده و دارای مؤلفه هایی چون توحید، حُبّ، شهود، و تعهد است (رودگر، ۱۳۹۶: ۱۷۷).

هدف پژوهش حاضر، تبیین مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی با تأکید بر آیات قرآنی (بقره /۵۱؛ مائده /۲۶؛ احقاف /۱۵؛ اعراف /۱۴۲) است. اربعین، به عنوان یک دوره تکامل مطرح است. خاستگاه برپایی مراسم اربعین در ماه صفر، شاید از روایت «علامات المؤمن» از امام صادق(ع) (طوسی، ۱۳۶۵: ۱۱۳) و امام حسن عسکری(ع) (مفید، ۱۴۱۳ب: ۱ /۵۳؛ طوسی، ۱۳۶۵: ۲۳۶) باشد که ذیل آن، زیارت اربعین را از علامات مؤمن برشمرده اند.

«عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحسَنِ بنِ علِیٍّ الْعَسْکرِیِّ(ع) أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ مؤمن پنج نشانه دارد: اقامه ۵۱ رکعت نماز (مجموع واجبات و مستحبات)، و بسم الله الرحمن الرحیم را (در نماز) بلند گفتن، در سجده پیشانی بر خاک نهادن، و انگشتر عقیق در دست راست کردن، و زیارت اربعین» (مجلسی، ۱۴۰۳: ۹۸ /۱۰۶).

همانطورکه جوهره رسالت نبوی، قرآن و عترت است «إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثقَلَیْنِ کتابَ اللَّه وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی» (هلالی، ۱۴۰۷: ۲ /۷۴۸، ۶۳۶)، نماز ستون دین و زیارت اربعین و واقعه کربلا، ستون هدایت است. خلاصه آنکه رسالت رسول اکرم(ص)، تعلیم کتاب (حکمت) از یک سو، و تزکیه نفوس مردم از سوی دیگر بود، تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند (جمعه /۲). در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه بزداید. همین دو هدف، در متن زیارت اربعین سالار شهیدان تعبیه شده است؛ چنان که منشأ ددمنشی دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود، چنانچه عامل مهمّ توحّش منکران ولایت امامت نیز حُبّ و دلباختگی به دنیا بود (جوادی آملی، ۱۴۰۰: ۲۲۱-۲۲۷). اربعین حسینی، مدرسه اخلاق قرآنی و عرفانی است، که می توان مؤلفه های اخلاق عرفانی و دلالت های تربیتی برای رسیدن به کمال مطلوب انسانی را از آن استخراج کرد. بدین منظور اولا کاربرد اربعین در منابع قرآنی-تفسیری، احادیث و فرهنگ و تاریخ بررسی می شود، سپس در سایه درک عمیق از اهمیت آن، به بررسی مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی می پردازیم.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

پیشینه پژوهش
بررسی پیشینه موضوع مقاله حاضر، حاکی از آن است که مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی با تأکید بر آیات قرآنی، تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. عربی (۱۳۹۸) در مقاله «پیاده روی اربعین حسینی؛ جایگاه و کارکردها»، پس از معرفی جابر به عنوان اولین زائر قبر امام حسین(ع) و بیان روایات استحباب زیارت پیاده، به بیان مسئله اصلی خود می پردازند. مقالات «بازکاوی چلّه نشینی در ساختار عرفان اسلامی ایرانی» (کوچکیان، ۱۳۹۶)، «فلسفه اربعین حسینی؛ زیارت و پیاده روی» (امانت حسین، ۱۴۰۱)، «منظر معنوی رویداد پیاده روی اربعین حسینی» (درودیان، ۱۳۹۷)؛ «پیاده روی اربعین حسینی، به مثابه جنبش اجتماعی» (غفاری هشجین، ۱۳۹۷)، «بررسی تأثیر راهپیمایی اربعین حسینی در ترویج فرهنگ حسینی و تمدن شیعی» (اکوانی، ۱۳۹۹: ۱۳۲) و «چهل» (کرباسیان، ۱۳۹۸) اغلب با طرح بحث از روایات «علامات المؤمن خمسٌ»، و روایات بیانگر اولین زیارت کننده اربعین یعنی جابر بن عبدالله انصاری تدوین شده اند. با بررسی متن و ارجاعات مقالات، مشخص شد که اغلب از مقاله «پیام اربعین در زیارت اربعین» (پاک نیا، ۱۳۸۸) تأثیر گرفته اند.

با بررسی مقالات «نظریه عرفانی اخلاق» (اشکوری، ۱۳۹۲)، «اخلاق عرفانی قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی» (الهی منش و حضوری، ۱۳۹۶)، «نظریه اخلاق عرفانی عطار نیشابوری» (مهدی پور، ۱۳۹۵)، «کنکاشی در اخلاق عرفانی امام خمینی(ره)» (ملایوسفی، ۱۳۹۵) و «ماهیت و مؤلفه های اخلاق عرفانی» (رودگر، ۱۳۹۷)، مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی استخراج شد. به عنوان نمونه رودگر (۱۳۹۷: ۴۰ /۱۸۵) می نویسد: اخلاق عرفانی، دارای هویت و ماهیتی است که مؤلفه هایی مانند توحیدی بودن، عبودی بودن، عاشقانه بودن، تعلقی، تخلقی و تحققی بودن، سلوکی بودن، شهودی و وصالی بودن، وحدتی بودن، اجتماعی سیاسی بودن… را دارا است. در صورتی که ملایوسفی و چگینی (۱۳۹۵: ۷۰ /۱۲۱)، «نفس، فضیلت و سعادت» را به عنوان مؤلفه های اخلاق عرفانی ذکر می کند. بدین منظور در جستار حاضر، ضمن بیان چیستی اخلاق عرفانی و مؤلفه هایش، اهمیت و جایگاه اربعین نیز مطرح شد.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

اربعین در قرآن کریم

الف) رشد کامل انسان در قرآن کریم در چهل سالگی بیان شده است: «… حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً» (احقاف /۱۵).

ب) حضرت موسی(ع) چهل روز با خداوند نیایش کرد تا تورات را دریافت کرد: «وَ واعَدْنا مُوسی ثلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة» (اعراف /۱۴۲).

ج) مشیت الهی برای آزمایش قوم بنی اسرائیل، چهل روز غیبت پیامبرشان بود: «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعینَ لَیْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» (بقره /۵۱). عذاب قوم موسی(ع)، چهل سال سرگردانی در بیابان بود: «قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی الْأَرْضِ» (مائده /۲۶).

طباطبایی (۱۳۷۸: ۵ /۴۷۹) آورده است: خداوند به خاطر سرکشی آنان، چنین مقدر کرد که تا چهل سال نتوانند وارد آن شوند. البته برخی دلیل این چهل سال سرگردانی را تغییر نسل قبلی با نسلی جدید دانسته اند (ابوالفتوح رازی، ۱۳۷۶: ۶ /۳۱۹). برخی دیگر، عذاب چهل ساله را نتیجه روزهای گوساله پرستی می دانند (طبرسی، ۱۳۵۹: ۶ /۲۷۸) که در این صورت باید بر نظریه ای که می گوید بنی اسرائیل روز را یک روز، و شب را روزی دیگر محاسبه می کردند، معتقد بود (میبدی، ۱۳۷۱: ۱ /۱۸۶).

بنابراین حرمت نگاه نداشتن آنان بر چهل روزِ غیبت حضرت موسی(ع)، سبب شد که چهل سال در عذاب بمانند. ولی علت تبدیل روز به سال، به خاطر کفران نعمت رهایی از ظلم فرعون و نعمت هایی که به آنها داده شده بود. اینکه گفتند ما همان پیاز و عدس خودمان را می خواهیم و با کمال جسارت نسبت به خدا و پیامبر خدا گفتند: یا موسی! تو و پروردگارت بروید [با آنان] بجنگید که ما در همین جا نشسته ایم: «قَالُوا یَا مُوسَی إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فیهَا فاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبک فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ» (مائده /۲۲-۲۴). چون بنی اسرائیل، سخن ناروایی بر زبان جاری کردند، ورود به سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنان حرام شد، و بنی اسرائیل از موسی(ع) خواستند که در میان شان بماند و از خداوند بخواهد تا توبه آنان را قبول کند. موسی(ع) گفت، همانطور که قبلا گفته ام به کیفر نافرمانی و اینکه گفتید با خدای خود برو و جهاد کن باید مدت چهل سال در این بیابان بمانید (بروجردی، ۱۳۶۶: ۲ /۱۹۰).

مجلسی (۱۴۰۳: ۱۳ /۱۷۵) معتقد بود که یهودیان به خاطر عدم رعایت ادب در برابر خداوند و موسی(ع)، دچار عذاب سختی شدند. آنها می توانستند با خواهش از خداوند و پیامبر خود بخواهند که اگر امکان داشته باشد راه را هموار کرده و ترس شان را بریزد. نه اینکه با لحنی جبارانه بگویند: هرگز وارد نخواهیم شد تا تو و پروردگارت بروی با جباران بجنگی و ما هم اینجا می نشینیم. گویی خدا و رسولش را نوکران خود پنداشته که حتی حاضر به کمک آنان نیز نبودند، بلکه معاذالله بدون تلاش می خواستند از آنها بهره کشی کنند. آنان چه زود فراموش کردند زورگویی ها و جنایات و ظلم های فرعون را و به جای روحیه شکرگذاری، روحیه طلب کارانه ای از خود بروز دادند. گویی انسان های مرفه و آقازادگانی بودند که موسی(ع) و خدایش آنان را به بردگی کشانده و از آن سرداران غیور برای فتح الفتوح و گسترس دامنه حکومت خود استفاده می کردند.

د) شیطان دستش را به صورت کسانی که به چهل سالگی برسند و از گناه توبه نکنند می کشد و می گوید: پدرم فدای چهره ای باد که هرگز رستگار نمی شود، در چهره این انسان نور رستگاری نیست. همچنین انسان لایق و با ایمان هنگامی که به چهل سالگی رسید سه چیز را از خدا تقاضا می کند: «حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشدَّهُ وَ بلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً، قالَ: رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک الَّتی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتی ؛ هنگامی که به رشد برسد و به چهل سالگی در آید، گوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتت را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به جای آورم و اعمال صالحی انجام دهم که تو را خشنود سازد و فرزندانم را صالح کن» (أحقاف /۱۵). این تعبیر نشان می دهد که انسان با ایمان، در چنین سن و سالی، هم از عمق و وسعت نعمت های خدا بر او آگاه می شود و هم از خدماتی که پدر و مادر به او کرده است. چرا که در این سن و سال معمولا خودش پدر یا مادر می شود، و زحمات طاقت فرسا و ایثارگرانه آن دو را با چشم خود می بیند، و بی اختیار به یاد آنها می افتد و به جای آنها در پیشگاه خدا شکرگزاری می کند (مکارم شیرازی، ۱۳۷۴: ۲۱ /۳۲۹).

ه) خدا در برابر کارهای نیک افراد چهل ساله، سه پاداش اساسی به آنان می دهد: ۱. بهترین اعمال آنها (یعنی واجبات و مستحبات) را می پذیرد، یا بر اساس بهترین اعمالشان به اعمال دیگرشان پاداش می دهد؛ ۲. از بدکاری ها و گناهان گذشته آنان می گذرد؛ ۳. آنان را در میان اهل بهشت جای می دهد. سن چهل سالگی، نقطه عطفی در زندگی بشر است و در احادیث آمده است که اگر کسی به چهل سالگی برسد و خیر او بر شرّ او غلبه پیدا نکند، برای دوزخ آماده شود. نیکوکاران چهل ساله، هم برای خود دعا می کنند و هم به پدر و مادر و فرزندان خویش، یعنی در دعاها خودمحور نیستند و خدا نسبت به انسان های چهل ساله نیکوکار و توبه کار، عنایت خاصی دارد و بخشش گناهان، قبولی اعمال و بهشتی شدن، از پاداش های چهل سالگان نیکوکار است (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۷: ۱۹ /۱۰۳). چهل سالگی، قلّه توانمندی و رشد انسان است (قرائتی، ۱۳۷۴: ۹ /۳۴).

و) بلوغ در چهل سالگی، عادتا ملازم با رسیدن به کمال عقل است (طباطبایی، ۱۳۷۸: ۱۸ /۳۰۵؛ کاشانی، ۱۳۸۸: ۵ /۲۷۶). برخی گفته اند رشد عقلی از ۳۳ سالگی شروع می شود. برخی نیز معتقدند از ۳۰ سالگی و نهایت آن چهل سالگی است، و آن زمانی است که بر پیامبران وحی نازل می شود (طبرسی، ۱۳۷۴: ۶ /۱۴).

ز) برای موسی(ع) سه اربعین ذکر شده است: اربعین میقات، اربعین شفاعت و اربعین ضراعت، که رفع طور در این اربعین بوده؛ در سفر خروج باب (۲۴ /۱۸) می نویسد:

«و موسی به میان أبر داخل شده، به فراز کوه برآمد و موسی چهل روز و چهل شب در کوه ماند» (بلاغی، ۱۳۸۶: ۲ /۲۶۹).

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

فلسفه اربعین

برخی اربعین را نوعی رمز از جانب پروردگار شمردند که هم در قهر و هم در لطف الهی به کار می رود مانند وعده چهل شب پروردگار با موسی(ع) برای نازل کردن تورات به او، و عذاب چهل ساله الهی برای قوم یهود (قرائتی، ۱۳۷۴: ۲ /۲۷۳). عبادت در چهل شب و به دور از مردم، دارای آثار خاصّی است که در دریافت وحی و الهامات روحانی نقش دارد (همان، ۱ /۱۱۵). خدا وعده گاه ها و دوره های خاصی برای بندگان ویژه خویش دارد که در این دوره ها آنان را تربیت می کند و پرورش می دهد. در این میان، دوره های چهل روزه اهمیت ویژه ای دارند (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۷: ۱ /۲۶۶، ۳ /۱۶۲).

عدد چهل در سیر و سلوک به سوی خدا دارای اسراری است (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۷: ۷ /۲۲۸). خلوص قلب و اخلاص عمل و جوارح در چهل شبانه روز و پرهیز از لغزش و گناه، سبب صفای روان و بهره وافر از فیوضات معنوی خواهد شد (حسینی همدانی، ۱۳۸۰: ۷ /۱۴). گاهی خود عدد چهل، موضوعیت دارد و خواص آن در جایی است که متوالی باشد. از این رو، ختم ها و دعاهایی که چهل بار خواندن آنها توصیه شده است، وقتی مؤثر می شود که این عدد در یک مجلس باشد (جعفری، ۱۳۷۶: ۴ /۲۰۳).

اربعین در حدیث

در روایات نیز می توان معانی متعددی را برای اربعین جستجو کرد:

۱. حضرت آدم(ع) پس از خوردن از درخت ممنوعه، چهل روز گریه کرد (ابن بابویه، ۱۳۸۵: ۲ /۴۲۶ /۶).

۲. آدم(ع) بعد از هبوطش به زمین در فراق بهشت و مرگ فرزندش هابیل چهل روز گریست (مجلسی، ۱۴۰۳: ۱۱ /۴۴،۱۶۲).

۳. پس از نزول عذاب بر قوم نوح، به مدت چهل شبانه روز باران شدیدی بارید (پیدایش: ۷ /۱۲).

۴. مهلتی که به فرعون برای بازگشت داده شد، چهل روز بوده است (کلینی، ۱۴۰۷: ۲ /۴۸۹ /۵؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲: ۵۳۹ /۱۱).

۵. حضرت داود و سلیمان، چهل روز گریستند (مجلسی، ۱۴۰۳: ۱۴ /۹۵ /۳؛ کلینی، ۱۴۰۷: ۵ /۷۴ /۵).

۶. کمال رشد انسان در چهل سالگی است (طبرسی، ۱۳۵۹: ۲۲ /۳۹۶).

۷. کسی که چهل حدیث حفظ کند، در روز جزا دانشمند محشور می شود (مجلسی، ۱۴۰۳: ۲ /۵۳).

۸. یکی از نشانه های مؤمن این است که به زیارت اربعین برود (طوسی، ۱۳۶۵: ۱۱۳؛ مفید، ۱۴۱۳ ب: ۱ /۵۳)، که برخی نیز آن را به زیارت چهل مؤمن در روز گرفتند.

۹. برخی روایات مراحل تکامل جنین (نطفه، علقه و مضغه…) را دوره چهل روزه بیان می کنند (کلینی، ۱۴۰۷: ۶ /۱۶ /۷، ۶ /۱۳ /۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ۶۰ /۳۴۴ /۳۱؛ صفی علی شاه، ۱۳۷۸: ۲۱).

۱۰. بعضی نیز دوره شکل گیری گل آدم(ع) را چهل روز بیان می کنند (کلینی، ۱۴۰۷: ۲ /۷ /۲).

۱۱. روایاتی نیز از بقای چهل روزه تأثیر خوراکی و آشامیدنی در بدن یاد می کنند (کلینی، ۱۴۰۷: ۶ /۴۰۲ /۱۲؛ برقی، ۱۳۷۴: ۲ /۳۲۹).

۱۲. برخی روایات از جاری شدن حکمت بر زبان در صورت اخلاص برای خدا یا مصرف غذای حلال است. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هر کس چهل روز (نیت، خوراک، زهد) خود را برای خدا خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلب و درونش می جوشد و بر زبانش جاری می شود» (ابن بابویه، ۱۴۰۴: ۱ /۶۹ /۳۲۱؛ کلینی، ۱۴۰۷: ۲ /۱۶ /۶؛ غزالی، بی تا: ۱ /۱۲۰؛ عراقی، ۱۴۲۶: ۱ /۱۵۷۶،۵۳۶،۱۷۴۷؛ حلی، ۱۴۰۷: ۲۳۲؛ قرائتی، ۱۳۷۴: ۳ /۱۶۴).

۱۳. کسی که چهل روز دعای عهد بخواند، از یاوران امام زمان۴ به شمار می رود (مشهدی، ۱۴۱۹: ۶۶۳؛ ابن طاووس، ۱۴۱۷: ۴۵۵؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ۵۳ /۹۵ /۱۱۱). امام صادق(ع) فرمود: «هر کس چهل صبح «دعای عهد» بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت، بمیرد خداوند او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد» (قمی، ۱۳۸۶: ۵۳۹)؛ البته این آثار مقید است به اینکه اعمال و رفتار دیگر او درست و مطابق موازین شرع باشد؛ زیرا انسان باید با حقیقت این دعا انس داشته باشد تا بتواند با خدای خود عهد کند (رضوانی، ۱۳۹۰: ۵۰۳).

۱۴. استحباب آب ریختن بر روی قبر اختصاص به زمان دفن دارد، جز آنکه امام رضا(ع) توصیه فرمودند که تا چهل ماه یا چهل روز آب ریختن بر روی قبر ادامه پیدا کند (حر عاملی، ۱۳۶۷: ۳ /۱۹۷ /۳۳۹۳ -۶).

۱۵. پیامبر اکرم(ص) پس از نزول آیه تطهیر، تا چهل روز مقابل خانه صدیقه طاهره ۳ می ایستاد و سلام می کرد (طوسی، ۱۳۸۸: ۵۵۲ /۴۴۷).

۱۶. خداوند با ابتلاء مؤمن اجازه نمی دهد که آثار گناه در وجودش در چهل روز باقی بماند (کراجکی، ۱۴۱۰: ۶۳).

۱۷. تا چهل روز، نماز شراب خوار و حرام خوار و غیبت کننده مقبول نیست (کلینی، ۱۴۰۷: ۶ /۴۰۱ /۱۲ -۱؛ ابن بابویه، ۱۳۶۲: ۶۳۲؛ حاکم نیشابوری، ۱۴۱۱: ۴ /۱۶۳؛ ترمذی، ۱۳۹۵: ۴ /۲۹۰ /؛ طبرانی، ۱۴۱۵: ۱ /۱۱۷، ۶ /۳۱۱؛ طبرسی، ۱۳۶۵: ۲ /۱۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ۹۳ /۳۵۸؛ شعیری، ۱۲۶۷: ۱۴۹).

۱۸. احتکار آذوقه مردم و یا اسباب موسیقی در مدت چهل روز موجب بیزاری خداوند از محتکر و باعث دوری از رحمت خدا و وارد شدن در دایره سخط خدا بیان شده است (بروجردی، ۱۴۱۵: ۱۸ /۶۶؛ حکیم، ۱۴۱۶: ۱ /۳۰۳؛ مستغفری، ۱۳۸۵: ۲۴).

۱۹. مصرف گوشت در چهل روز پی در پی سبب قساوت قلب می شود، و عدم مصرف مستمر آن در مدت چهل روز نیز موجب ضرر رساندن به بدن شمرده شده است (کلینی، ۱۴۰۷: ۶ /۳۰۹ /۱؛ برقی، ۱۳۷۴: ۲ /۴۶۵؛ ابن بسطام، ۱۳۷۵: ۱۳۹).

۲۱. زمین، چهل روز با مرگ مؤمن می گرید (کلینی، ۱۴۰۷: ۱ /۳۸؛ صابونی، ۱۴۰۲: ۲ /۳۰۳).

۲۲. برخی روایات تأکید دارند که آسمان تا چهل روز بر حسین بن علی(ع) و یحیی بن زکریا گریسته است (ابن قولویه، ۱۳۵۶: ۹۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳: ۴۵ /۲۱۰).

زیارت سیدالشّهداء در روز اربعین از نشانه های ایمان و از مختصّات شیعه است. امام حسن عسکری(ع) آن را به عنوان شعار و علامت شیعه ذکر کرده اند. چنانچه سر بر خاک گذاردن، و بسم الله را بلند گفتن، و نوافل را طبق دستور ائمّه معصومین: به جای آوردن، و انگشتر در دست راست کردن نیز از آن جمله است.

اربعین در منابع فرهنگی و تاریخ

الف) چهل در شاهنامه: سیندخت چهل تخت دیبای زرین جواهرنشان به عنوان جهیزیه به رودابه داد. رستم هنگام جنگ با اکوان دیو، ۴۰ پهلوان را می کشد. داراب چهل جاثلیق را می کشد، و ۱۰۰ هزار شمشِ چهل مثقالی خراج از روم می گیرد. انوشیروان نیز، در خواب نردبانی چهل پله می بیند که از حجاز بر آمده و جهان را منور ساخته است.

ب) چهل در زمان (چهل روز جنگیدن یا چهل سال عبادت کردن): حاتم، چهل سال از میوه مکه نخورد. بشر حافی ۴۰ سال آرزوی بریان داشت و ۴۰ روز در زندان بود. جنگ اردوان و اردشیر ۴۰ روز طول کشید. دوران حمل، ۷ دوره ۴۰ روزه است که طی آن، به کمال می رسد؛ در روم قدیم نیز دوره قرنطینه کشتی های تازه وارد ۴۰ روز بوده و اساساً واژه قرنطینه از «کورانتین» یونانی و به معنای چهل گرفته شده است. در متون پیش از اسلام نیز آمده است که نطفه کیومرث ۴۰ سال در زمین ماند. خداوند برای آنکه موجودی کامل بسازد، به مدت ۴۰ سال گل انسان را سرشت. در متون مقدس نیز عدد ۴۰ حضور بارز دارد، به خصوص در تورات که صبغه بابلیِ تقدس این عدد را بیشتر نشان می دهد. در عهد عتیق ۴۰ به معنای یک نسل بوده است. در زمان یونس(ع) امتحان نینوا ۴۰ روز طول کشید. مقدس اردبیلی چهل سال، گرد فعل مباح هم نگشت چه رسد به مکروه و حرام (کرباسیان، ۱۳۹۸).

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

یافته ها و بحث

در این جستار به برخی از مصادیق اخلاق عرفانی در اربعین حسینی اشاره می شود تا الگویی برای جامعه بشری، به ویژه پیروان اباعبدالله الحسین (ع) باشد.

۱) ماهیت سلوکی مراسم اربعین

مراسم اربعین از آغاز تا انتها ماهیتی سلوکی دارد، یعنی فردی که از ابتدای مسیر، ترک خانه و کار و دیار کرده تا به عشق امام حسین (ع) در این مراسم شرکت کند، مقامات عرفانی را از تجلیه آغاز می کند تا به وصال یا بقاء فی المعشوق برسد:

مرحله اول، تجلیه است، چنانچه فرمودند: «إِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهِی»، توجه نفس و بیدار کردن آن نسبت به معشوق (صفی پوری، ۱۳۹۶: ذیل واژه تجلیه). این توجه، در عرفان به «وقت» نیز مشهور است (اسماعیلی، ۱۳۹۰: ۱۷۸).

مرحله دوم، تخلیه است. «وَ عَلَیْک خَلَّفْتُ أَهْلِی وَ مَالِی وَ مَا خَوَّلْتَنِی» (ابن قولویه، ۱۳۵۶: ۱ /۳۰۹)، ترک خانواده و دارایی انسان که همان تهی ساختن درون از وابستگی ها است.

مرحله سوم، تحلیه شامل آراستن خود به زیورهای اخلاقی است. فرد در طی برگذاری مراسم اربعین با تفکر و تدبر و توجه به مضامین ادعیه ماثور و اذکار و اتفاقات روز عاشورا و پس از آن، علی الخصوص ایجاد حس همدردی بیشتر با اهل بیت ایشان در طی مسیر نجف تا کربلا، سعی بر ایجاد انس و الفت بین خود و خاندان وحی کرده و آثار تخلق به اخلاق آنان در حرکات و سخنان او خودنمایی می کند، چه خود مسیر نیز این ویژگی را دارد و به انسان القاء می کند.

مرحله چهارم، فناء و بقاء است. فرد در رسیدن به این جایگاه آثار وجودی خود را از جمله سخن و حرکات لغو را کنار گذاشته و متخلق به آثار وجودی معشوق می شود که برخی حدّ اعلی آن را اتحاد عاشق و معشوق بیان کرده اند (صنایعی، ۱۳۸۸: ۱۸۸). فرد در رسیدن به کربلا، پس از طی این مراحل، و پس از طی مراحل سیر و سلوک خود، به مقدار سعی و استعداد و ظرفیت خود، اغلب هنگام رسیدن به حرم مطهر، از خود بی خود شده و جز اباعبدالله الحسین(ع) چیزی نمی بیند، و هر چه هست اوست. این حالت ممکن است برای همه رخ نداده یا از چند ثانیه تا چند دقیقه در آن حال استقرار یابد، ولی برای برخی، به صورت حال دائم و قائم یا همان مقام درآمده و ایشان به مقام فناء فی الله و بقاء بالله می رسند (اسماعیلی، ۱۳۹۰: ۱۷۸).

۲) تجلی آیه اخلاص

اربعین حسینی، مراسمی است که هرساله افراد، از سراسر دنیا برای برگذاری آن در نجف و کربلا حاضر می شوند. مردم در این مراسم زائر و یا خدمت رسان هستند. زائران، اغلب مسافرانی هستند که به عشق بزرگداشت اباعبدالله الحسین(ع) به زیارت ایشان می شتابند، خدمت رسانان نیز اغلب مجاوران یا موکب داران هستند که از این جمعیت چند ده میلیونی پذیرایی می کنند. برخی افراد، بخشی از درآمد سالشان را برای خدمت به زائران حسینی در مراسم اربعین اختصاص می دهند، برخی خانه های خود را در این ایام به استراحتگاه زائران اختصاص می دهند، که عشق و اخلاص واقعی را می توان اینجا یافت، زیرا هیچ پول و خدماتی در مقابل آن دریافت نمی کنند.

زائران هم همینطور مبالغی را هزینه سفر کرده تا به زیارت بیایند، بدون اینکه پول و خدماتی دریافت کنند، بلکه باید هزینه و زمان نیز صرف کنند. این خود بزرگترین تجلی عشق و اخلاص است که شاید تنها جایی که مثال آن را بتوان دید، در عشق مادر به فرزندش باشد. اخلاص در قرآن کریم فراوان بیان شده است، تا جایی که پیامبر(ص) مأمور به خالص گرداندن دین خود برای پروردگار می شود «قلْ إِنی أُمرْتُ أَن أَعبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ» (زمر /۱۱). از این رو مراسم اربعین تجلی آیه اخلاص «وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفاءَ» (بینه /۵) است. تمام یا قریب به اتفاق افرادی که در این مراسم شرکت می کنند مسلمان هستند، ولی توحیدی بودن یک مراسم، به توحیدی بودن هدف و انگیزه شرکت در آن است. افرادی که در این مراسم شرکت می کنند، به عنوان زائر یا خدمت رسان، هدف و انگیزه شان الهی و به عشق سالار شهیدان است.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

۳) تبلیغ ولایت

ولایت یعنی پذیرش حکم روایی خدا و اولیایش بر جامعه بشری. ولایت یکی از فضایل اخلاق عرفانی است که در قیام حسینی و پیاده روی اربعین بارز است. امام حسین(ع) با پذیرش ولایت خدا و پیامبر(ص)، بر عدالت الهی پافشاری کرده و با نافذ کردن حکم خدا، برای دفاع از حق و عدالت قیام کرد. او همچنین با پذیرش ولایت ائمه: ، برای نجات اسلام و بشریت محفوظ نگه داشتن آن، جان و مال و فرزندان خود را فدا کرد. زائران اربعین نیز با پذیرش ولایت خدا و اولیایش، به زیارت سیدالشهداء(ع) می روند. آنها با عشق و اطاعت به امام حسین(ع)، برای نصب العین دیدن قبر او، همه مشقات را تحمل می کنند. همچنین با پذیرش ولایت ائمه: ، برای تبلیغ اسلام و نشان دادن مقاومت در برابر ظلم، شجاعت و صبر خود را به رخ می کشند. راهکارهای دستیابی به ولایت، عبارت ایمان به خدا و پذیرش توحید؛ ایمان به پیامبر(ص) و پذیرش نبوّت؛ ایمان به ائمه: و پذیرش امامت؛ ایمان به مؤمنان و پذیرش برادری؛ ایمان به صالحان و پذیرش تقوا است.

۴) تجلی آیه محبت

عشق دلبستگی قلبی و روحانی به خدا و اولیای او است. عشق نیز یکی از فضایل اخلاق عرفانی است که در قیام حسینی و پیاده روی اربعین محوری مهم است. امام حسین(ع) با عشق به خدا و پیامبر(ص)، همه جان و مال و فرزندان خود را فدا کرد و با عشق شهادت را پذیرفت. زائران اربعین نیز با عشق به امام حسین (ع) و ائمه:، همه جان و مال و زمان خود را در راه زیارت صرف می کنند و با شور و شوق، مقامات مختلف را طلب می کنند. راهکار دستیابی به عشق، یاد و ذکر خدا و اولیاء او و مطالعه سیره آنها است. یکی از مؤلفه های اخلاق عرفانی، عشق به ولایت است. چیزی جز محبت نمی تواند زائر را خالصانه در این مراسم با جان و دل شرکت دهد. اینها مصداق قومی هستند که خدا در قرآن فرمود: «فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ؛ خداوند در آینده جمعیتی را می آورد، که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند» (مائده /۵۴). آنها علی(ع) و شیعیان او هستند (کوفی، ۱۴۰۴: ۱ /۱۲۳). مراسم اربعین بزرگترین جلوه و تجلی آیه محبت است.

۵) تجلی آیات سیر و سیاحت

خداوند در چهارده آیه به سیر و سیاحت با هدف «عبرت گیری از سرنوشت مجرمان، مکذبان، پیشینیان» (نمل /۶۹؛ آل عمران /۳۷؛ روم /۴۲) و «جهت بیداری دل ها» (حج /۴۶) و «درک معاد» (عنکبوت /۲۹) دستور فرموده است. مراسم اربعین خود سیر و سیاحتی است که مصداق تامّ آیات سیر است. همچنین با توسل به امامان معصوم: دلش از خواب غفلت رهایی پیدا می کند، و همواره به یاد معاد و آخرت است، زیرا امید به شفاعت اباعبدالله الحسین(ع) در آخرت دارد.

۶) پذیرش با قلب و جان

متخلق شدن به اخلاق و قبول با قلب و جان، از مؤلفه های اخلاق عرفانی است. زائرانی که نتوانستند در واقعه کربلا حضور داشته باشند و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» اباعبدالله الحسین(ع) پاسخ دهند، امروز با شرکت در بزرگداشت آن روز (اربعین)، خود را به ساحت مقدس معشوق، عرضه می دارند و با ندای «یا لَیتَنا کنّا معَک فنَفوزَ فوْزاً عَظیماً» (مطهری، ۱۳۸۹: ۲۳ /۵۹۸) بیان می دارند که کاش بودیم و شما خانواده وحی را یاری می دادیم. ایشان لبیک گویان وارد حائر مقدس شده و ندای لبیک یا حسین را از عمق جان سر می دهند. عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) سعی می کنند خود را به اخلاق اهل بیت: متخلق کنند. آنان درس شجاعت، درستکاری، وفا و از خود گذشتگی را از مولای خود با جان آموخته، و بدین وسیله سعی می کنند به معشوق خود نزدیک تر شوند. ایشان قلباً مفاد ادعیه مأثور از جمله «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسرَتِی» (ابن بابویه، ۱۴۰۴: ۲ /۶۰۹) را نه تنها با قلب بلکه با روح خود می آلایند.

۷) پویایی و حرکت

«إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرارَةً فی قلُوبِ الْمؤ منینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً». در واقعه شهادت اباعبدالله الحسین(ع)، حرارتی در دل های مؤمنان ایجاد می شود که هرگز خاموش نمی شود، اینکه سالیانه، مراسم اربعین حسینی تکرار می شود، خود بزرگترین دلیل پویایی آن است. هر سال میلیون ها نفر در این مراسم شرکت می کنند که نه تنها در حدّی ثابت نمی ماند، بلکه همواره در حال افزایش است.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

۸) اجتماع مؤمنان با محور ولایت

اجتماع عاشقان اباعبدالله الحسین(ع)، مردم مختلف را حول محور خود چنان جمع کرده که گویی آنان برادرانی خونی هستند. زائران، خادمان و تمام اقشاری که با اخلاص در این مراسم خدمت می کنند، همه بیانگر اتحاد حول محور واحد است. این افراد به مثابه تکه های یک کل هستند که با محبت و عاطفه به هم و با هم برای بزرگداشت امام(ع)، گرد هم آمده و به بزرگداشت این روز می پردازند تا مبادا اتفاقات عاشورا کمرنگ شود. خداوند کریم، مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده و فرمود: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینْ أَخَوَیکمُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمُ ترْحَمُونَ» (حجرات /۱۰). به نظر می رسد پس از داستان مهاجرین و انصار، بزرگترین تجلی این برادری، در اربعین جلوه گر است. چه افرادی که با خانه های خود از زائران پذیرایی می کنند و چه افرادی که با تأمین ضرورت های سفر، خالصانه به برادران دینی خود خدمت می کنند. اباعبدالله الحسین (ع) تجلی سوره فجر (بحرانی، ۱۳۸۹: ۱۷ /۹۷) و صاحب نفس مطمئنه است. تجلی آیه قرآن، مانند قرآن هدایتگر است. از این باب ایشان عامل هدایت اقشار بشر به صورت عام هستند.

۹) توبه و بازگشت به حضرت حقّ

توبه پشیمانی از گناهان و رفتارهای نادرست و قصد جدی برای اصلاح خود است. توبه نیز در قیام حسینی و پیاده روی اربعین مورد توجه است. امام حسین(ع) با دعوت به توبه، همه مردم را به سوی خدا و راستی فراخواند و حتی در روز عاشورا، برخی از سپاه یزید مانند حرّ توبه کردند، به صف امام(ع) پیوستند. زائران اربعین نیز با دعوت به توبه، همه مردم را به سوی خدا و پاکسازی از گناهان دعوت می کنند و حتی در راه زیارت، برخی از گناهکاران توبه می کنند و به صف نیکان ملحق می شوند. راهکار دستیابی به توبه، قبول گناهان و استغفار و عزم برای جلوگیری از تکرار آنها است.

۱۰) زهد و ورع

زهد و پرهیزگاری، انواع زیادی دارد که بالاترین حدّش، ورع، به معنای توقف هنگام شُبهِه است (مجلسی، ۱۴۰۳: ۲ /۲۶۰). به این منظور که وقتی صحت چیزی را نمی دانیم، وارد نشویم و توقف کنیم. برای نمونه هنگامی که راستی سخنی را نمی دانیم و یا از کیفیت چیزی باخبر نیستیم، آن حرف را بیان نکنیم و حکم به کیفیت آن ندهیم. این ورع و پرهیز در آخرین حدّ خود و از مؤلفه های اخلاق عرفانی است. زائر اباعبدالله الحسین(ع) از هر آنچه در عشق به معشوق و تخلق به آداب او، ممکن است وی را دور کند، دوری می کند، حتی اگر نداند فعلی یا حکمی یا حرفی، چه اثری در عشق به معشوق خود دارد، از آن پرهیز کرده و خود را به اشتباه نمی اندازد.

۱۱) صبر، استقامت و تسلیم

صبر تحمل گرفتاری ها و مصائب با استقامت و شکیبایی و از مولفه های اخلاق عرفانی است. امام حسین(ع) و یارانش با صبر و استقامت، همه آزمایش ها و سختی های کربلا را پشت سر گذاشتند و با شجاعت در راه خدا جان فشانی کردند. زائران اربعین نیز با صبر و شکیبایی، همه مشقات راه زیارت را تحمل می کنند و با عشق به سیدالشهداء (ع) در این مسیر عشق وارد می شوند. راهکار دستیابی به صبر، تذکر و درک نعمت ها و حکمت های الهی است. رسول خدا(ص) فرمود: صبر بر سه قسم است: صبر در مصیبت؛ صبر بر طاعت و صبر از گناه، که میان هر درجه به اندازه فاصله میان قعر زمین تا پایان عرش است (کلینی، ۱۳۶۹: ۳ /۱۴۵ /۱۵). تمام سه قسم صبر، بر زائران اباعبدالله الحسین(ع) صادق است. ایشان کسانی هستند که بر مصیبت واقعه کربلا و شام صبر می کنند تا منتقم آن بیاید، همچنان بر انجام طاعت الهی صبر می کنند و آنها را از حلال و حرام و با سختی های خودش انجام می دهند، و از گناهان دوری کرده تا مورد محبت معشوق خود واقع شوند. حضرت زینب ۳ در بالاترین مقام صبر قرار دارند (ما رایت الا جمیلا) (مفید، ۱۴۱۳الف: ۲ /۱۱۵).

۱۲) توکل

توکل یعنی اعتماد به خدا و سپردن کارها به او که در قیام حسینی و پیاده روی اربعین به نمایش گذاشته شده است. امام حسین(ع) با توکل به خدا و بدون ترس از دشمنان، برای دفاع از حق و عدالت قیام کرد. زائران اربعین نیز با توکل به خدا و بدون توجه به مشکلات و خطرات، برای زیارت سیدالشهداء(ع) مراسم اربعین حسینی را برگزار می‎کنند. راهکار دستیابی به توکل، شناخت زائر نسبت به امام، تقوای الهی و عمل به فرامین او است که اگر شناخت او کامل شود، زیارت او مقبول می شود. زائر اباعبدالله الحسین(ع) از اول مسیر خود، بر خدا توکل کرده، خانه و مال و زندگی خود را رها کرده و جان خویش را برداشته تا به زیارت امام حسین(ع) بشتابد. این خود یکی از بزرگترین مصداق توکل است که فرد در زندگی خود می تواند انجام دهد، چنانچه در زیارت نامه معصومان: آمده: «اللَّهُمَّ إِلَیک وَجَّهْتُ وَجهِی وَ علَیک خلَّفْتُ أَهْلِی وَ مَالِی وَ مَا خَوَّلْتَنِی» (قمی، ۱۳۸۶: ۳۰۵).

۱۳) رضا

رضایت به مشیت الهی، از مهم ترین مؤلفه های اخلاق عرفانی است. زائرینی که در شرایط دشوار بدون هیچ ترسی از حکومتِ دوران، مراسم را به پا داشتند و راضی به رضای حق و دل در مسیر می دادند و پا در مسیر می نهادند. راه دستیابی به رضا، توکل است.

۱۴) ذکر دائم

زائران اربعین، در طی مسیر خود، طبق آداب زیارت، از سخن لغو و بیهوده پرهیز کرده و همواره در تفکر و ذکر به سر می برند (قمی، ۱۳۹۴: ۹۶). از این رو، ذکر، باعث حضور قلب و تقرب وی به خدا و یقین به ولایت ائمه معصومین: می شود (کلینی، ۱۳۶۵: ۱ /۳۶).

۱۵) حبّ و بغض برای خدا

حبّ و بعض برای حق، در زائران اربعین حسینی دیده می شود، زیرا امام حسین (ع) را برای خدا دوست دارند و دشمنان شان را برای او دشمن می دارند. چنانچه در زیارت ایشان نیز چنین اقراری می کنند: «یا اعَبْدِ اَللَّهِ إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکمْ» (طوسی، ۱۴۱۱: ۲ /۷۷۲) که محوریت حبّ و بغض او، اباعبدالله الحسین(ع) است. این محبت با بیان «مَنْ أَحَبَّهُمَا فَقَدْ أَحبَّنِی، وَ منْ أَحَبَّنِی فَقَدْ أَحَبَّ اَللَّهَ؛ هر که حسنین را دوست بدارد، مرا دوست داشته است» (ابن حیون، ۱۴۰۹: ۳ /۱۰۷)، به محبت پیامبر اکرم(ص) منتهی می شود. البته حب رسول بدون حب اولاد حقّه ایشان معنایی ندارد کما اینکه امام رضا(ع) فرمودند: که از آباء طاهرینم و ایشان از خاتم النبیین و ایشان از جبرائیل و ایشان از حضرت حق تعالی نقل کردند که: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی بشروطها وأنا من شروطها؛ لااله الالله حصار من است پس هر که در حصار من داخل شود از عذاب من ایمن باشد، با شروط آن و من از جمله شروط آنم» (ابن بابویه، ۱۳۹۴: ۱ /۲۵ /۲۳). لذا شناخت و شرط قبول امام و ولایت ایشان مهم است وگرنه حب الله، بدون حب ولیّ خالی از مؤلفه هدایت است.

۱۶) روحیه سپاسگزاری و شکر

شکر قدردانی از نعمت های خدا و استفاده صحیح از آنها و از فضایل اخلاق عرفانی و مشهود در قیام حسینی و پیاده روی اربعین است. امام حسین(ع) با شکرگزار بودن، همه نعمت های الهی را در راه خیر و برکت به کار گرفت و حتی در لحظات سخت، خدای خود را حامد دانست. زائران اربعین نیز با شکرگزار بودن از خدا، همه نعمت های الهی را در راه زیارت به کار می گیرند و حتی در لحظات دشوار، خدای خود را منّان می دانند. راهکار دستیابی به شکر، فهم و یاد نعمات الهی و عمل به وظایف خداوند است.

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

نتیجه

پژوهش حاضر به مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی پرداخته است. پس از قرآن کریم و سنت، «اربعین حسینی»، یکی از مهمترین خاستگاه های اخلاق عرفانی است. تبلیغ ولایت، نماد بندگی، تجلی آیه محبت، تجلی آیات سیر و سیاحت، تخلق به اخلاق الهی، پویایی و حرکت، اجتماع مؤمنان با محور ولایت، اُخُوَّت و برادری در محشر اربعین، توبه و بازگشت به حضرت حقّ، زهد و ورع، صبوری و استقامت، توکل، رضا، ذکر دائم، حبّ و بغض برای خدا، شاکر بودن و نظایر آنها از جمله مؤلفه های اخلاق عرفانی برآمده از اربعین حسینی است.

خاستگاه برپایی مراسم اربعین در ماه صفر، شاید از روایت «علامات المؤمن» از امام صادق(ع) و امام حسن عسکری(ع) باشد که ذیل آن، زیارت اربعین را از علامات مؤمن برشمردند. عدد چهل در سیر و سلوک به سوی خدا دارای اسراری است. خلوص قلب و اخلاص عمل و جوارح در چهل شبانه روز و پرهیز از لغزش و گناه، سبب صفای روح و بهره بردن از فیوضات معنوی خواهد شد. زیارت سیّد الشهداء(ع) در روز اربعین از نشانه های ایمان و از مختصّات شیعه است.

امام حسن عسکری(ع) آن را به عنوان شعار و علامت شیعه بیان فرموده اند. تمام یا قریب به اتفاق افرادی که در این مراسم شرکت می کنند مسلمان هستند، ولی توحیدی بودن یک مراسم، به توحیدی بودن هدف و انگیزه شرکت در آن است. افرادی که در مراسم اربعین شرکت می کنند، به عنوان زائر یا خدمت رسان، هدف و انگیزه شان، الهی و به عشق سالار شهیدان است و تجلی این عشق واحد در اربعین، باعث تحول در برخی از غیر مسلمانان شده، و موجب توجه ایشان به اسلام گردید.

وجه افتراق حب الهی در اقشار مختلف، مولفه ولایت است که موجب هدایت می شود. برخی از مسلمین، اهل بیت: را قبول ندارد یا تعدادی از ایشان را قبول دارند، ایشان حب الله را دارند، ولی بهره ای از هدایت نیافتند، زیرا خداوند فرموده است: هر کس از خدا و رسولش پیروی کند به فوز عظیم می رسد (احزاب /۷۱) و اطاعت از رسول یعنی قبول امر ایشان در بحث ولایت، لذا وجه افتراق هدایت یافتن، نداشتن حب و بغض (به ساحت مقدس ۱۴ معصوم) نیست (فرقه زیدیه و اسماعیلیه). ولایت اهل بیت: باعث هدایت عام اقشار می شود که اربعین بزرگترین تجلی عشق به ولایت است. اباعبدالله الحسین(ع) صاحب نفس مطمئنه و تجلی آیات پایانی سوره فجر هستند؛ تجلی آیه قرآن، مانند قرآن هدایتگر است، از این باب ایشان عامل هدایت عامّه اقشار بشر هستند.


منابع

– قرآن کریم.

– ابن بابویه، أبی جعفر محمد بن علی (۱۴۰۴)، عیون أخبار الرضا (ع)، به کوشش حسین الاعلمی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.

– ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۶۲)، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری. قم، جامعه مدرسین.

– ———— (۱۳۸۵)، علل الشرائع، به کوشش محمد صادق بحر العلوم، قم، مکتبة الداوری.

– ———— (۱۳۹۴)، متن و ترجمه توحید ابن بابویه، به کوشش خلیل الله مسائلی. قم، مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان.

– ابن بسطام، عبدالله (۱۳۷۵)، طب الأئمة علیهم السلام، به کوشش محمدمهدی خرسان. نجف، المطبعة الحیدریة.

– ابن حیون، نعمان بن محمد (۱۴۰۹)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، به کوشش محمد حسینی جلالی قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه.

– ابن طاووس، سید علی بن موسی (۱۴۱۷)، مصباح الزائر، قم، موسسه ال البیت احیاء التراث.

– ابن قولویه، جعفر بن محمد (۱۳۵۶)، کامل الزیارات، عبدالحسین امینی، نجف، دار المرتضویه.

– ابوالفتوح رازی، حسین بن علی (۱۳۷۶)، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، به کوشش محمد جعفر یاحقی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.

– اسماعیلی، مسعود (۱۳۹۰)، اصطلاحات عرفان اسلامی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه الله.

– اکوانی، عباس (۱۳۹۹)، «بررسی تأثیر راهپیمایی اربعین حسینی در ترویج فرهنگ حسینی و تمدن شیعی»، نخبگان علوم و مهندسی، ص۱۳۸-۱۳۱.

– الهی منش، رضا و سعید حضوری (۱۳۹۶)، «اخلاق عرفانی قرآن با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی»، پژوهشنامه عرفان، شماره ۱۷، ص۶۶-۴۵.

– امانت حسین، خان محک فاطمه (۱۴۰۱)، «فلسفه اربعین حسینی، زیارت و پیاده روی»، گفتمان اندیشه، شماره ۹، ص۳۲-۱۸.

– بحرانی، هاشم بن سلیمان (۱۳۸۹)، ترجمه تفسیر روایی البرهان، تهران، نهاد کتابخانه های عمومی کشور.

– برقی، احمد بن محمد بن خالد (۱۳۷۴)، المحاسن، به کوشش جلال الدین محدث، تهران، دار الکتب الإسلامیة.

– بروجردی، سید حسین طباطبائی (۱۴۱۵)، جامع أحادیث الشیعة فی أحکام الشریعة، به کوشش اسماعیل معزی ملایری. قم، نشر الصحف المطبعه المهر.

– بروجردی، سید محمد ابراهیم (۱۳۶۶)، تفسیر جامع، تهران، کتابخانه صدر.

– بلاغی، عبدالحجه (۱۳۸۶)، حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، قم، چاپخانه حکمت.

– پاک نیا تبریزی، عبدالکریم (۱۳۸۸)، «پیام اربعین در زیارت اربعین»، مبلغان، شماره ۱۲۴، ص۲۵-۱۴.

– ترمذی، محمد بن عیسی (۱۳۹۵)، الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی، به کوشش احمد محمد شاکر، مصر، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفی البابی الحلبی.

– جعفری مراغی، یعقوب (۱۳۷۶)، تفسیر کوثر، قم، مؤسسه انتشارات هجرت.

– جوادی آملی، عبدالله (۱۴۰۰)، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، قم، نشر اسراء.

– حاکم نیشابوری (۱۴۱۱)، المستدرک علی الصحیحین، به کوشش مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیه.

– حر عاملی، محمد بن الحسن (۱۳۶۷)، وسائل الشیعة، قم، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث.

– حسینی همدانی، محمد (۱۳۸۰)، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، کتابفروشی لطفی.

– حکیم، سید محمد تقی (۱۴۱۶)، حواریات فقهیة وفق فتاوی سماحة آیة الله العظمی الفقیه السید محمد سعید الطباطبائی الحکیم، بیروت، مؤسسة المنار.

– حلّی، جمال الدین (۱۴۰۷)، عدة الداعی و نجاح الساعی، بیروت، دار الکتاب العربی.

– درودیان، محمدجواد (۱۳۹۷)، «منظر معنوی رویداد پیاده روی اربعین حسینی»، منظر، شماره۴۵، ص۶۵-۵۶.

– رضایی اصفهانی، محمدعلی (۱۳۸۷)، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش های تفسیر و علوم قرآن.

– رضوانی، علی اصغر (۱۳۹۰)، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، قم، مسجد مقدس جمکران.

– رودگر، محمد جواد (۱۳۹۷)، «ماهیت و مؤلفه های اخلاق عرفانی»، حکمت اسلامی، شماره۴، ص۲۰۲-۱۷۷.

– شعیری، محمد بن محمد (۱۲۶۷)، جامع الاخبار، نجف، المطبعه الحیدریه.

– صابونی، محمد علی (۱۴۰۲)، مختصر تفسیر ابن کثیر، بیروت، دار القرآن الکریم.

– صفی علی شاه، محمد حسن بن محمد باقر (۱۳۷۸)، تفسیر قرآن صفی علی شاه، تهران، منوچهری.

– صفی پوری، عبدالرحیم بن عبدالکریم (۱۳۹۶)، منتهی الارب فی لغة العرب، به کوشش امید مجد، تهران، امید مجد.

– صنایعی، علی (۱۳۸۸)، «نفیر مولوی گوهر مثنوی (بررسی تطبیقی مساله «اتحاد عاشق و معشوق» در مثنوی و حکمت متعالیه)»، همایش بین المللی اندیشه های جهانی مولانا جلال الدین محمد بلخی، رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.

– طباطبایی، محمد حسین (۱۳۷۸)، ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی.

– طبرانی، أبوالقاسم (۱۴۱۵)، المعجم الأوسط، به کوشش طارق بن عوض الله بن محمد و عبد المحسن بن ابراهیم الحسینی، قاهره، دار الحرمین.

– طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن (۱۳۵۹)، ترجمه تفسیر مجمع البیان، تهران، فراهانی.

– ———— (۱۳۷۴)، ترجمه تفسیرجوامع الجامع، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.

– طبرسی، حسن بن فضل (۱۳۶۵)، مکارم الاخلاق، به کوشش ابراهیم میرباقری، تهران، فراهانی.

– طوسی، محمد بن حسن (۱۳۶۵)، تهذیب الأحکام، به کوشش حسن خرسان و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الإسلامیة.

– ———— (۱۴۱۱)، مصباح المتهجد، به کوشش علی اصغر مروارید و ابوذر بیدار، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه.

– ———— (۱۳۸۸)، ترجمه امالی شیخ طوسی، به کوشش صادق حسن زاده، قم، اندیشه هادی.

– عراقی، أبوالفضل زین الدین عبد الرحیم بن الحسین (۱۴۲۶)، المغنی عن حمل الأسفار فی الأسفار، فی تخریج ما فی الإحیاء من الأخبار، مطبوع بهامش إحیاء علوم الدین، بیروت، دار ابن حزم.

– عربی، حسینعلی (۱۳۹۸)، «پیاده روی اربعین حسینی؛ جایگاه و کارکردها»، معرفت، شماره ۲۶۲، ص۵۴-۴۵.

– غزالی، ابی حامد محمد بن محمد (بی تا)، احیاء علوم الدین، به کوشش عبدالرحیم بن حسین حافظ عراقی، بیروت، دار الکتاب العربی.

– غفاری هشجین، زاهد و محمد آقایی (۱۳۹۷)، «پیاده روی اربعین حسینی به مثابه جنبش اجتماعی»، دانش سیاسی، شماره ۲۷، ص۲۱ -۱.

– فنائی اشکوری، محمد (۱۳۹۲)، «نظریه عرفانی اخلاق»،رپژوهشنامه اخلاق، شماره ۲۱، صص۷۷ -۶۹.

– قرائتی، محسن (۱۳۷۴)، تفسیر نور، قم، موسسه در راه حق.

– قمی، عباس (۱۳۸۶)، مفاتیح الجنان، ترجمه مهدی الهی قمشه ای، قم، اسوه.

– ———— (۱۳۹۴)، مفاتیح دانشجویی، به کوشش حسن قدوسی زاده، قم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها . دفتر نشر معارف.

– کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷)، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

– کاشانی، فتح الله بن شکرالله (۱۳۸۸)، تفسیر خلاصه منهج الصادقین، به کوشش حسن حسن زاده آملی، قم، بوستان کتاب.

– کتاب مقدس (۲۰۰۲م)، انگلستان، تهران، انتشارات ایلام.

– کراجکی، ابی الفتح محمد بن علی (۱۴۱۰)، کنز الفوائد، به کوشش عبدالله نعمه، قم، دار الذخائر.

– کرباسیان، ملیحه (۱۳۹۸)، «چهل»، مرکز بزرگ دائره المعارف، https: / /www.cgie. org. ir

– کوچکیان، طاهره و بهناز پیامنی (۱۳۹۶)، «بازکاوی چلّه نشینی در ساختار عرفان اسلامی، ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی، شماره ۴۷، ص۲۸۳ -۲۴۵.

– کوفی اهوازی، حسین بن سعید (۱۴۰۴)، المؤمن، قم، مؤسسة الإمام المهدی.

– مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۳)، بحار الانوار، تهران، مؤسسة الوفاء.

– مستغفری، أبو العباس جعفر بن محمّد (۱۳۸۵)، طبّ النبی، نجف، المکتبه الحیدریه.

– مشهدی، شیخ أبو عبد الله محمّد بن جعفر (۱۴۱۹)، المزار الکبیر، به کوشش جواد القیومی، تهران، نشر القیوم مؤسسة النشر الإسلامی.

– مطهری، مرتضی (۱۳۸۹)، مجموعه آثار ط-صدرا، تهران، صدرا.

– مفید، محمد بن محمد (۱۴۱۳ الف)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.

– ———— (۱۴۱۳ب)، المزار، محمدباقر ابطحی، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید.

– مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۴)، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه .

– ملایوسفی، مجید و صفورا چگینی (۱۳۹۵)، «کنکاشی در اخلاق عرفانی امام خمینی (س)»، پژوهشنامه متین، سال هجدهم، شماره هفتاد، ص۱۳۶-۱۱۳.

– مهدی پور، حسن (۱۳۹۵)، «نظریه اخلاق عرفانی عطار نیشابوری»، پژوهشنامه عرفان، شماره ۱۵، ص۱۹۲-۱۶۵.

– میبدی، احمد بن محمد (۱۳۷۱)، کشف الاسرار و عدة الابرار معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، امیرکبیر.

– هلالی، سلیم بن قیس (۱۴۰۷)، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، تهران، مؤسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی

مؤلفه های اخلاق عرفانی در اربعین حسینی بیشتر بخوانید »

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟



در تعزیه تا کسی طفل خوانی نکند به جوان خوانی نمی‌رسد، تا کسی جوان خوانی نکند به عاقله خوانی نمی‌رسد، تا کسی عاقله خوانی نکند امام خوان نمی‌شود و تا کسی امام خوان نباشد تعزیه گردان و مرشد نمی‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، تعزیه به معنای متعارف، نمایشی است که در آن واقعهٔ کربلا به دست افرادی که هر یک نقشی از شخصیت‌های اصلی را بر دوش دارند، نشان داده می‌شود. این نمایش نوعی نمایش مذهبی و سنتی ایرانی-اسلامی و بیشتر دربارهٔ شهادت امام حسین(ع) و مصائب اهل بیت است. هنر تعزیه جدای از کارکرد اصلی‌اش که گونه‌ای از یادآوری و عزاداری اسلامی است، از یک‌سو به بالندگی تئاتر در ایران کمک کرده و از سویی حافظ موسیقی کلاسیک ایرانی بوده است.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

بعد از ورود اسلام به ایران و تحکیم تشیع در دوره صفویه مبانی و اصول تشیع نیز گسترش یافت. از آنجا که حادثه جان گداز کربلا و شهادت امام حسین(ع) برای جهان تشیع در همه ادوار داغی تازه بوده است، شیعیان همیشه سعی در زنده نگه داشتن این مصیبت بزرگ داشتند. یکی از این تلاش‌ها برای نشان دادن فاجعه عظیم کربلا نمایش مذهبی به نام تعزیه است. از دوران صفویه و بعد از آن همواره در ایام محرم تعزیه اجرا می‌شد. ولی با گذشت زمان تغییراتی در نسخ خطی ایجاد شد و گاهی تعزیه رنگ تشریفاتی به خود گرفت . اما همیشه این یادآوری حادثه کربلا کم یا زیاد، ساده یا با تکلف بوده و هست و ادامه دارد.

تعزیه در طول دوره‌های مختلف و اعصار تغییراتی به خود دیده با این وجود کماکان جزء نافذترین و تماشایی‌ترین هنرهای ایرانی ـ اسلامی محسوب می‌شود. هر ساله مردم کشورمان به تماشای مراسم شبیه‌خوانی و تعزیه می‌نشینند. «تعزیه» از منظر مخاطب فراز و فرودهایی داشته است و بالاخره پس از آخرین فرود این هنر اصیل، در حال حاضر خوشبختانه دوران بازگشت و سیر صعودی را طی می‌کند و جایگاه ویژه‌ای نزد مردم پیدا کرده است.

این هنر والا جدای از ارزش معنوی و آیینی، از چندین جنبه دارای ارزش و اعتبار است ازجمله خدمتی که شبیه‌خوانی و تعزیه به موسیقی کلاسیک ایرانی یا به اصطلاح «ردیف دستگاهی» کرده است و امروزه ردیف‌های موسیقی ایرانی که به نسل ما رسیده مدیون همین تعزیه بوده است. و اما متاسفانه همین هنر ارزشمند که همواره از حمایت مردمی برخوردار بوده، اما از سوی نهادهای ذیربط آنچنان که باید مورد حمایت قرار نمی‌گیرد. به این معنی که سازمانها بجز در برگزاری این آیین کهن، هیچ گونه شرایطی برای آکادمیک کردن و حفظ و اشاعه و تدریس و حتی شناساندن آن به غیر ایرانی‌ها مهیا نکرده‌اند. 

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

هر ساله به یاد واقعه کربلا در اکثریت شهرها و روستاهای ایران در کنار آیین‌های مختلف عزاداری، مراسم تعزیه نیز برگزار می‌شود. با وجودیکه تعزیه در طول زمان دستخوش تغییراتی شده اما هنوز از جذاب‌ترین و اصیل‌ترین قالب‌های مراسم سوگواری در کشورمان محسوب می‌شود و مردم به تماشای مراسم شبیه‌خوانی و تعزیه می‌نشینند.

تعزیه ایران، در سال ۱۳۸۸ در سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسید. مزیت این ثبت جهانی این است که برخلاف مراسمی چون نوروز، که به نام ایران و چند کشور دیگر به ثبت رسیده، اما «تعزیه» با وجود تلاش‌های جدی کشور ترکیه برای ثبت این مراسم کاملا ایرانی به نام خود، به صورت اختصاصی و تنها به نام کشورمان ایران ثبت یونسکو شد که این مهم در نوع خود دارای اهمیت است و مسولین و نهادها می‌بایست بیش از این به حفظ، اشاعه و توسعه همه‌جانبه این هنر ایرانی اسلامی همت بگمارند.

برای نمونه، تلاشی برای ثبت و حفظ نُسَخ قدیمی تعزیه آن صورت نگرفته و پژوهشگران و محققانی که علاقه‌مند به فعالیت در این حوزه هستند، مورد حمایت قرار نمی‌گیرند. به معنای دقیق‌تر، اندیشکده یا موسسه‌ای برای ثبت و نگهداری پژوهش‌ها و نُسَخ تعزیه وجود ندارد. در دانشگاه‌ها نیز متاسفانه تنها ۲ واحد «آشنایی با تعزیه» در رشته نمایش به دانشجویان تدریس می‌شود که برای شناخت دانشجویان تئاتری از ویژگی‌ها، کارکرد و اهمیت و جایگاه تعزیه بسیار اندک است.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

همانطور که تعزیه در طول دوره‌هایی که موسیقی به بست‌نشینی روی آورد و موقعیت بروز و ظهور نیافت و می‌رفت تا تمام گوشه‌ها و ردیف‌های موسیقی ایرانی از تاریخ منقطع و برای همیشه به دست فراموشی سپرده شود، توانست آن را نجات دهد، این مساله در مورد نمایش هم در دوره‌هایی صدق می‌کند.

تحقیقات نشان داده که در دوره‌هایی، تئاتر از دل آیین بیرون آمده، شکل‌گیری دیالوگ نویسی در تعزیه صورت گرفته ولی عدم حمایت از این هنر در دوران قاجار و بعد از مرگ ناصرالدین شاه باعث تضعیف آن شده است.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

نسخه تعزیه با چند عنوان «نسخه»، «بیاض»، «طومار»، «دستک» و واژه‌های مختلف دیگری شناخته می‌شود. نسخه نویس در نگارش متن از بخشی از اشعار دیگران مخصوصا مرثیه سود می‌برد. خاصیت بزرگی که مرثیه دارد این است که خیلی موجز است و خیلی هم زود سر اصل مطلب می‌رود. نسخه نویس باید هم موسیقی و درام را به خوبی بشناسد و هم با ادبیات آشنا باشد. ازاینرو الان کمتر افرادی با این ویژگی‌ها وجود دارند که بتوانند نسخه‌های جدید و به‌روزتری برای تعزیه بنویسند.

برخی معتقدند خور و جندق و بیابانک، خاستگاه اولیه تعزیه بوده است.

تعزیه البته تنها مختص به ایران نیست و در کشورهای همسایه بخصوص در مناطق حیدرآباد و دکن هم در سطح گسترده‌ای وجود دارد. در آنجا ۱۱ هزار تکیه وجود دارد. هنوز شیعیان جنوب هند در دکن به تعزیه اهمیت فراوانی می‌دهند. 

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

تعزیه جزء معدود گونه‌های شناخته شده نمایشی جهان است که سیر پلکانی سِنی دارد و این مساله کمتر در دیگر گونه‌های نمایشی مشاهده شده است اما در تعزیه تا کسی طفل خوانی نکند به جوان خوانی نمی‌رسد، تا کسی جوان خوانی نکند به عاقله خوانی نمی‌رسد، تا کسی عاقله خوانی نکند امام خوان نمی‌شود و تا کسی امام خوان نباشد تعزیه گردان و مرشد نمی‌شود.

متاسفانه وقتی که شرایط برای پرورش شبیه‌خوان فراهم نیست نسخه‌نویسی هم به محاق می‌رود. 

حوزه روایت تعزیه آنقدر وسیع است و تمام رویدادها را به روایت‌های مختلف و متعدد به اجرا درآورده که تاریخ صدر اسلام را می‌توان در آینه تعزیه رصد کرد.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

با روی کار آمدن رضا خان اجرای تعزیه و مراسم سوگواری مشابه آن ممنوع شد و از سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در اثر جلوگیری از تعزیه خوانی، دست اندر کاران این نمایش، شهرها را رها کرده و روانه‌ روستاها و نقاط دور افتاده‌ کشور شدند، به کارهایی مانند دست بردن در نسخه‌های اصیل، دگرگون کردن متن تعزیه‌ها و ایجاد تحریف در برخی صحنه‌ها به منظور تأمین اهداف خوانین و حکمرانان محلی پرداختند. از آن به بعد همواره این مردم بودند که با دل و جان تعزیه را حفظ کردند دوستدار برگزاری یک عزاداری تمام و کمال و روایت رویداد صحرای کربلا بودند. با این وجود امروزه تعزیه همچنان جایگاه مشخصی ندارد و با وقفه در توسعه این فعالیت از سوی نهادهای فرهنگی مواجه هستیم.

تعزیه تلفیقی از درام و موسیقی است و زمانی که از طرف نهادهای بالادستی به آن بی توجهی می‌شود کم کم تاثیر خود را از دست می‌دهد و به حاشیه می‌رود. تعداد کسانی که در ایران تعزیه تدریس می‌کنند اندک هستند و کسانی هم که تبلیغ تعزیه می کنند، که تعدادشان بیشتر است، نگاهشان به تعزیه نگاه آنتروپولوژی (مردم شناسی) است که همین نگاه کمر تعزیه را شکانده است. آنتروپولوژی به خودی خود ایرادی ندارد لیکن تنها به پوسته قضیه نگاه می‌کند اما درونش را نمی‌کاود. در بیشتر اطلاعاتی که راجع به تعزیه موجود است درباره مسائل بیرونی تعزیه صحبت می‌شود در حالی که تعزیه لایه‌های متعددی دارد و کسی می تواند درون این گنبد نفوذ کند که دراماتورژ باشد نه آنتروپولوژ. ازاینرو وقتی تعداد دراماتورژها کم می شود تعزیه به لحاظ فنی آنالیز نمی‌شود.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

 گلایه بسیاری از تعزیه خوان‌های قدیمی این است که در سال‌های اخیر تعزیه خوان‌ها به دنبال خواندن تعزیه‌های «دهه» هستند و تعزیه‌های «غریب» دیگر مورد توجه نیست و ترجیح بر این است که در طول مناسبت‌ها بیشتر تعزیه‌های شناخته شده‌ای که مردم نیز با آن‌ها آشنا هستند، خوانده شود.

وقایع کربلا هسته مرکزی هنر تعزیه است و شاید کمتر مجلس تعزیه‌ای را بتوان یافت که گریزی به کربلا نزده باشد. هر مجلسی درباره هر موضوع دیگری غیر از کربلا هم که باشد بالاخره پیوندی با حادثه یا موضوعی در ارتباط با کربلا پیدا می‌کند.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

متاسفانه وزارت علوم هنوز متقاعد نشده که باید حداقل برای آموزش آکادمیک رسمی، طرحی بنویسد که واژه «درس تعزیه» در دانشگاه توسعه پیدا کند.

نکته مورد توجه دیگر این است که خود مجموعه یونسکو برای پژوهشکده‌ها بودجه دلاری پیش بینی کرده اما تاکنون هیچ مسولی در اداره کل هنرهای نمایشی قدمی در این راستا برنداشته در حالی که متولی این موضوع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد بالادستی هستند.

دکتر احمد جولایی پژوهشگر و مدرس دانشگاه در مورد تعزیه اظهار می‌دارد: وقتی یونسکو می‌گوید من برای پژوهش درباره تعزیه هزینه می‌کنم ما می‌توانیم بخشی از هزینه‌ای را که چندین بار در سال در شهرستان‌های مختلف چه در سطح ملی و چه در سطح شهرستان‌ها صرف برگزاری سوگواره‌ها می‌کنیم در زمینه پژوهش تعزیه متمرکز کنیم. البته دکتر ناصربخت و دوستانی مثل فتحعلی بیگی و صالح پور دست به فعالیت‌هایی زده‌اند اما چون نوع فعالیت آن‌ها برای کانون‌های نمایش‌های آیینی و سنتی است پژوهش‌هایشان در راستای دیگر متمرکز است.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

کانون تئاتر دینی هم داریم اما با وجودی که آقای محمود فرهنگ تلاش زیادی می‌کنند اما هنوز کمتر به حوزه تعزیه پرداخته اند. و همین است که تعزیه در کشور ما هنوز متولی خاصی پپدا نکرده است. پژوهش در حال حاضر نقطه مغفول تعزیه در ایران است به خصوص مرکز پژوهشی که دارای یک شخصیت حقوقی مشخص باشد.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

تعزیه ایرانی تنها گونه نمایش ایرانی است که هر ۵ خصیصه درام را دارد به این مفهوم که هم دارای متن و روند خاص استقلال یافته بازیگری است، همچنین از گونه‌های منحصر به فردی است که بدون کارگردانی اصلا ممکن نیست، تنها گونه نمایش ایرانی است که دارای یک ویژگی در طراحی صحنه است چون عملا هرگونه دکور عمودی در آن از دست می‌رود و پذیرفته‌ایم که فقط به دکور افقی بسنده کنیم و آخرین مورد اینکه تنها گونه نمایش ایرانی است که دارای معماری مستقل است و در یک ساختمان خاص که فقط برای اجرای تعزیه ساخته شده، اجرا می‌شود اما علی‌رغم این ویژگی‌ها ما هنوز از تعزیه به عنوان تئاتر ملی تعریف درستی نداریم و تنها راه تعریف تئاتر ملی ایران گذر از این کوچه باریک است نه تاریک. تعزیه راه باریک است نه تاریک.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟ بیشتر بخوانید »

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری تنها یک اتفاق تاریخی نیست که آن را برای گذران وقت مطالعه کرد، این حادثه عظیم مانند رودی حیات‌بخش تا همیشه جریان دارد و به همه آزادی‌خواهان زندگی می‌بخشد. حادثه کربلا را باید مطالعه کرد و از آن عبرت گرفت.

در مطالعه حادثه کربلا با شخصیت‌های پرشماری برمی‌خوریم که هر یک می‌تواند درسی برای ما باشد، از یزید بن معاویه به عنوان منفورترین نام در حادثه کربلا تا حبیب بن مظاهر بزرگترین فدایی امام حسین علیه‌السلام. به مناسبت ایام ماه محرم روایت‌هایی از حادثه کربلا از کتاب «سلیمان کربلا» منتشر می‌شود که قسمت ششم آن را در ادامه می‌خوانید:

شبیه پیامبر (ص) کشته امت پیامبر (ص)

چون از اصحاب حسین (ع) کس نماند، نوبت به جوانان هاشمى رسید؛ پس فرزندان امیرالمؤمنین (ع) و اولاد جعفر و عقیل و فرزندان حسن (ع) و حسین (ع) ساخته جنگ شدند و با یکدیگر وداع کردند و به عزم جهاد قدم جوانمردى پیش نهادند و اول کس از بنی‌هاشم که میدان رفت علی‌اکبر (ع) بود.

آن نازنین، چون عازم میدان شد، از پدر بزرگوار خود رخصت جهاد طلبید، حضرت او را اذن کارزار داد. علی‌اکبر (ع)، چون به‌جانب میدان روان شد حسین (ع) نگاه مأیوسانه به آن جوان کرد و گریست و محاسن شریفش را به‌جانب آسمان بلند کرد و عرض کرد:

«پروردگارا گواه باش بر این قوم، هنگامی‌که به مبارزه ایشان مى‌رود جوانى که شبیه‌ترین مردم است در خِلقت و خُلق با پیغمبر (ص) تو، ما هر وقت مشتاق دیدار پیغمبر (ص) تو می‌شدیم نظر به‌صورت این جوان مى‌کردیم، خداوندا بازدار از ایشان برکات زمین را و ایشان را متفرق و پراکنده کن چه این جماعت ما را خواندند که نصرت ما کنند، چون اجابت کردیم شمشیر دشمنی بر ما کشیدند.»

آنگاه بر عمر بن سعد فریاد زد: «خداوند قطع کند رَحِم تو را چنان که قطع کردی رَحِم مرا و مبارک نفرماید بر تو آن‌چه را که آرزو می‌کنی و مسلط کند بر تو بعد از من کسى را که را در خانه‌ات تو را بکشد چرا که قرابت مرا با رسول خدا (ص) مراعات نکردى.»

پس به صوت بلند این آیه مبارکه را تلاوت فرمود: «اِنَّ اللّهَ اصْطفى آدمَ وَنُوحاً وَ آلَ اِبراهیمَ وَ آلَ عِمرانَ عَلىَ العالَمینَ ذُرِّیَةً بَعضُها مِن بَعضٍ وَاللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ.»

از آن‌سوی جناب علی‌اکبر (ع)، چون خورشید تابان از افق میدان طالع شد و عرصه نبرد را به شعشه طلعتش که از جمال پیغمبر (ص) خبر مى‌داد منور کرد. پس رَجز خواند و گفت: «سوگند به خدا ما به خانه خدا و پیغمبر (ص) سزاواتریم. قسم به خدا نباید پسر زیاد بر ما حکم کند.»

پس حمله كرد به خیل اشقیا و قوت بازويش که یادآور شجاعت حيدر کرار (ع) بود در آن لشكر اثر كرد و آنان را طعمه شمشير آتش‌بار خود کرد. به هر جانب كه روى مى‌كرد گروهى را به خاك مى‌افكند، در اين وقت حرارت آفتاب و شدت عطش و كثرت جراحت و سنگينى زره او را به رنج درآورد. پس‌ سوی پدر شتافت و عرض كرد: «اى پدر تشنگى مرا كشت و سنگينى زره و خود مرا به رنج افكنده است آيا شربت آبى هست که مرا سیراب فرمایی تا قوتى پيدا كنم؟»

حضرت سيلاب اشك از ديده باريد و فرمود: «و اغَوْثاه اى فرزند زمانی اندک بجنگ، پس زود است كه ملاقات كنى جدت محمد (ص) را و او سيراب كند تو را به شربتى كه هر گز تشنه نشوى.»

حسین (ع) انگشتر خويش را بدو داد و فرمود كه در دهان خود بگذار و به میدان نبرد بازگرد. جناب علی‌اکبر (ع) نگین انگشتر پدر را ‌مکید و آن را |بازگرداند، آن جناب دست از جان شسته و دل بر خداى بسته به ميدان برگشت رجز خواند و گفت: «جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند و درستی ادعاها بعد از جنگ آشکار می‌شود. به خدا قسم که از گروه‌های شما جدا نمی‌شویم مگر آن‌که شمشیرها در نیام رود.»

علی‌اکبر (ع) خويشتن را در ميان كفار افكند و از چپ و راست مى‌زد و مى‌كشت. در اين وقت مرة بن منقذ چون علی‌اکبر (ع) را ديد كه حمله مى‌كند و رجز مى‌خواند گفت: «گناهان عرب بر من باشد اگر عبور اين جوان به نزد من افتاد و پدرش را به عزايش ننشانم.»

همین‌طور كه علی‌اکبر (ع) حمله مى‌كرد به مرّة بن منقذ برخورد، مُرّة بن مُنْقِذ عبدى فرصتى به‌دست آورده و شمشيرى بر فرق آن جوان زد كه فرقش شكافته شد و از کارزار افتاد.

پس سواران ديگر نيز على‌اکبر (ع) را به شمشيرهاى خويش مجروح كردند تا یک‌باره توانایی از او برفت دست در گردن اسب درآورد و عنان آن حیوان را رها كرد. اسب او را در لشكر اعدأ از این‌سوی بدان سوى مى‌برد و به هر بى‌رحمى كه عبور مى‌كرد زخمى ‌بر علی‌اکبر (ع) مى‌زد تا اينكه بدنش را با تيغ و شمشیر و سنان و هر چه بود اربارابا كردند.

علی‌اکبر (ع) در ميان خون خويش غلتيد و تحمل مى‌كرد تا آن‌گاه ‌که جان به گودى گلوى مباركش رسيد پس صدا بلند كرد و به پدر عرض کرد: «یا ابتاه اينك جد من رسول خدا (ص) حاضر است و مرا شربتی از جام خويش نوشاند كه هرگز پس‌ از آن تشنه نخواهم شد و تو را مى‌فرمايد: اى حسين (ع) تعجيل كن درآمدن كه جامی ديگر براى تو مهیا كرده‌‎ام تا بنوشى.»

پس حسین (ع) بالاى سر آن كشته تيغ ستم آمد. صورت بر صورت او نهاد و فرمود: «خدا بكشد جماعتى را كه تو را كشتند، چه چيز ايشان را جرى كرد كه از خدا و رسول (ع) نترسيدند و پرده حرمت رسول‌الله (ع) را دریدند.»

آن‌‎گاه اشك از چشم‌هاى نازنين حسین (ع) جارى شد و فرمود: «اى فرزند بعد از تو خاك بر سر دنيا و زندگانى دنيا.»

در آن حال رو كرد به جوانان هاشمى و فرمود: «برداريد پیکر برادر خود را و به خیمه کشتگان ببرید.»

پس مردان بنی‌هاشم پیکر نازنين علی‌اکبر‍ را از خاك برداشتند و در خيمه دارالحرب گذاشتند.

اين وقت زينب (ص) از سراپرده بيرون آمد و با حال اضطراب و به سرعت سوى پیکر خونین علی‌اکبر (ع) ‌شتافت، ندبه بر فرزند برادر مى‌كرد تا خود را به آن جوان رسانيد و خويش را بر روى او افكند، حسین (ع) خواهر را از روى بدن بی‌جان علی‌اکبر (ع) بلند كرد و به خيمه‌ زنان بازگرداند.

منبع: «سلیمان کربلا» رسول حسنی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند

حضرت علی اکبر علیه‌السلام: جنگ است که گوهر مردان را آشکار می‌کند بیشتر بخوانید »

آغوش حسین (ع) قتلگاه سرباز حسین (ع)

آغوش حسین (ع) قتلگاه سرباز حسین (ع)


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری تنها یک اتفاق تاریخی نیست که آن را برای گذران وقت مطالعه کرد، این حادثه عظیم مانند رودی حیات‌بخش تا همیشه جریان دارد و به همه آزادی‌خواهان زندگی می‌بخشد. حادثه کربلا را باید مطالعه کرد و از آن عبرت گرفت.

در مطالعه حادثه کربلا با شخصیت‌های پرشماری برمی‌خوریم که هر یک می‌تواند درسی برای ما باشد، از یزید بن معاویه به عنوان منفورترین نام در حادثه کربلا تا حبیب بن مظاهر بزرگترین فدایی امام حسین علیه‌السلام. به مناسبت ایام ماه محرم روایت‌هایی از حادثه کربلا از کتاب «سلیمان کربلا» منتشر می‌شود که قسمت ششم آن را در ادامه می‌خوانید:

سرباز شش ماهه حسین

پس حسین (ع) عازم قتال شد و در آن حال از محبت امت دست نکشید و مى‌خواست بلكه چند تنی را هدایت کند لاجرم ندا کرد: «آيا كسى هست كه ضرر دشمن را از حرم رسول خدا (ص) بگرداند؟ آيا خداپرستی هست كه از خدا بترسد؟ آيا فريادرسى هست كه اميد ثواب از خدا داشته باشد و به فرياد ما برسد؟ آيا معينى و ياورى هست كه به جهت خدا يارى ما كند؟»

زن‌ها كه صداى نازنينش را شنيدند به جهت مظلومى‌ او صدا به گريه بلند كردند.

چون حضرت حسين (ع) ديد لشكر در كشتن او اصرار دارند قرآنی برداشت و آن‌را از هم گشود و بر سر گذاشت و در ميان لشكر فریاد كرد: «بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ كِتابُ الله وَ جَدى محمد رَسُولُ الله (ص). اى قوم براى چه خون مرا حلال مى‌دانيد آيا پسر دختر پيغمبر (ص) شما نيستم؟ آيا به شما نرسيد قول جدم در حق من و برادرم حسن (ع)؛ هذانِ سَيّدِا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ؟»

در اين هنگام كه با آن قوم احتجاج مى‌کرد ناگاه نظرش افتاد به طفلى از اولاد خود كه از شدت تشنگى مى‌گريست، حضرت آن كودك را بر دست گرفت و فرمود: «اى لشكر اگر بر من رحم نمى‌كنيد پس بر این طفل رحم كنيد.»

در آن حال حرمله بن کاهل اسدی تيرى به‌جانب آن طفل افكند و او را شهید کرد. حسين (ع) از تألم این درد گریست و عرض کرد: «اى خدا حكم كن بين ما و بين قومى‌كه ما را خواندند تا يارى‌مان كنند، پس با هم اتفاق کردند و ما را كشتند.»

پس ندایی از آسمان آمد و خطاب به حسین (ع) گفت: «طفل شیرخواره را رها کن كه براى او دایه‌ای است ذدر بهشت.»

پس از آن حضرت از اسب فرود آمد و با نيام شمشير گودى‌ای در زمين كند و آن شیرخواره را دفن کرد.

بعد از آن به‌سوی كارزار رفت درحالی‌که شمشير خود را برهنه در دست داشت و دست از زندگانى دنيا شسته و دل به شهادت و لقاى خدا بسته بود مبارز طلبيد و هر كه در برابر آن حضرت مى‌آمد او را به خاك می‌افکند تا آن‌که ديگر كسى جرأت ميدان آن حضرت نكرد.

منبع: «سلیمان کربلا» رسول حسنی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آغوش حسین (ع) قتلگاه سرباز حسین (ع)

آغوش حسین (ع) قتلگاه سرباز حسین (ع) بیشتر بخوانید »

خطابه‌های حضرت زینب (س) در زمان اسارت، امویان را رسوا کرد

خطابه‌های حضرت زینب (س) در زمان اسارت، امویان را رسوا کرد


حجت‌الاسلام «کاووس عطائی» مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه لشکر 10 حضرت سیدالشهدا (ع) در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در کرج ضمن عرض تسلیت به مناسبت وفات حضرت زینب کبری (س) به جمیع شیعیان آن حضرت اظهار داشت: حضرت زینب (س) در تاریخ 5 جمادی‌الاول سال پنجم یا ششم هجری متولد شد؛ سال تولد این حضرت، محل اختلاف است.

وی مطرح کرد: حضرت زینب (س) توسط رسول مکرم اسلام (س)، زینب نام‌گذاری شد و در دامان مبارک پیامبر (ص)، امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) تربیت شد. ایشان سومین فرزند حضرت علی (ع) و خانم فاطمه زهرا (س) بود که پس از امام حسین (ع) و امام حسن (ع) متولد شد.

مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه لشکر 10 حضرت سیدالشهدا (ع) عنوان کرد: آن حضرت با پسرعموی خود یعنی عبدالله بن جعفر ازدواج کرد؛ ایشان در واقعه کربلا حضور پررنگ و پرثمر داشت و پس از شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا به اسارت درآمد و در نهایت در تاریخ 15 رجب سال 62 وفات یافت. حضرت زینب (س) به‌عنوان یک الگو و اسوه برای ما شیعیان مطرح است.

حجت‌الاسلام عطائی با اشاره به ویژگی‌های خاص حضرت زینب (س) بیان داشت: ایشان عالمه غیر معلمه بود و در زمان امام علی (ع)، در مسجد کوفه برای بانوان تدریس می‌کرد. دومین ویژگی ایشان، ولایتمداری و ولایت‌پذیری بود؛ به‌ویژه زمانی که امام حسین (ع) روانه کربلا و کوفه شد. مهم‌ترین عاملی که موجب شد ایشان همراه با امام حسین (ع) روانه کربلا شود، ولایت‌پذیری و پیروی ایشان از ولایت بود.

وی گفت: سومین ویژگی حضرت زینب (س)، صبر و شکیبایی است؛ وی درحالی‌که در واقعه کربلا عزیزان خود از جمله برادران، برادرزاده‌ها و فرزندان خود را در راه خداوند از دست داد اما صبر و بردباری ایشان زبانزد خاص و عام است و همواره به‌عنوان بهترین الگوی صبر مطرح است. به‌عنوان چهارمین ویژگی می‌توان گفت که رشادت‌ها و خطابه‌های این حضرت در زمان اسارت، یزید و امویان را رسوا کرد.

مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه لشکر 10 حضرت سیدالشهدا (ع) در پایان خاطرنشان کرد: امید است خداوند به همه ما توفیق بدهد که در دنیا رهرو راه حضرت زینب کبری (س) باشیم و در بدو ورود به قبر و قیامت نیز مورد شفاعت آن حضرت قرار گیریم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خطابه‌های حضرت زینب (س) در زمان اسارت، امویان را رسوا کرد

خطابه‌های حضرت زینب (س) در زمان اسارت، امویان را رسوا کرد بیشتر بخوانید »