وحدت و همدلی در خوزستان؛ مرصاد دیگری برای منافقین

روایت سردار فضلی از توهم شوم منافقین در حمله به ایران

روایت سردار فضلی از توهم شوم منافقین در حمله به ایران


روایت سردار فضلی از توهم شوم منافقین در حمله به ایرانبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مراسم تجلیل از حاج علی فضلی، متواضعانه در مقابل دوربین‌ها خم شد و بر دستان او بوسه زد و اظهار داشت: علی فضلی «عَلَم فضیلت‌ها» و «بیرق کرامت‌ها»‌ی ماست. علی، نه «بیرق‌دار» که خود، «بیرق» است.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در ادامه به نقل از محسن رضایی آورد: به‌جرئت می‌توانم بگویم، هیچ عملیاتی در دوران دفاع مقدس نیست که سردار فضلی، داوطلبِ حضور در آن نشده باشد و به همین دلیل، تأکید دارم که فضلی، مظهر «فداکاری» و «عشق در آتش» است.

آری، علی فضلی، فرمانده‌ای غیور، صمیمی، شجاع، متوکل، بی‌ریا و ازخودگذشته است که از ابتدای دفاع مقدس، تا به امروز، در عرصه‌های گوناگون خدمت، خوش درخشیده است. از مصادیق درخشش سردار فضلی، حضور نقش‌آفرین او در عملیات «مرصاد» است که منافقین در تاریخ پنجم مرداد ۶۷، دست در دست صدام، به خیال خام خود، به ایران اسلامی، حمله کردند و امروز، پس از ۳۲ سال از آن حادثه، جریان نفاق به‌عنوان مزدوران آمریکا و رژیم صهیونیستی و مهره‌های «سیا» و «موساد»، همچنان به شرارت علیه ملت ایران مشغول‌اند.

اینک روایت شهید زنده، سردار علی فضلی از عملیات مرصاد را می‌خوانید:

«رژیم بعث عراق از مفاد قطعنامه ۵۹۸ خشمگین بود، ولی به روی خود نمی‌آورد، چراکه تصور می‌کرد ایران با اهدافی بلند همچون «رفع فتنه از عالم»، «سقوط صدام» و… که برای جنگ تعیین کرده، به قطعنامه رضایت نخواهد داد.

خبر پذیرش قطعنامه توسط ایران، رژیم بعث را در کابوسی وحشتناک فرو برد؛ چراکه احساس می‌کردند جنگی را که ناجوانمردانه با اتکا به مستکبرین شرق و غرب و با هوس کشورگشایی آغاز کرده‌اند، حالا مجبورند بدون هیچ‌گونه دستاوردی و با تحمل هزینه‌های سنگین به پایان برسانند.

آن‌ها به‌روشنی دریافته بودند قطعنامه‌ای که صادر شده حاوی بند‌هایی است که حقیقت جنگ را برای افکار عمومی جهان افشا کرده و آشکارا به نفع ایران است؛ از جمله تعیین متجاوز، پرداخت خسارت، تعیین مرز‌های بین‌المللی و از این‌رو صدام خشمگینانه زیر بار پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نرفت و مصمم شد تا با حمله به خرمشهر و کرمانشاه، ایران و شورای امنیت سازمان ملل را در عملی انجام‌شده قرار داده و مجبور به صدور قطعنامه‌ای جدید کند.

او برای این کار و به جهت اینکه بتواند تا حدودی از بار مسئولیت حمله پس از قطعنامه شانه خالی کند و آن را به دیگران نسبت دهد، دست به دامان منافقینی شد که در ظاهر خود را ایرانی می‌دانستند، اما باطناً از ابتدای انقلاب اسلامی در مقابل همه ایرانیان از هر رنگ و نژاد و مذهبی ایستاده و زنان و مردان و کودکان بی‌گناه بسیاری را به خاک و خون کشیده بودند.

منافقین وطن‌فروش نیز که مورد طرد و نفرت آحاد ملت ایران قرار گرفته و مترصد فرصتی برای جنایتی مجدد بودند، خائنانه وارد این معرکه شدند. غافل از اینکه وعده الهی «ان ربک لبالمرصاد» در انتظار آنهاست و عزم شیطانی بی‌فروغشان با مجاهدت فرزندان غیور ملت ایران شکست خواهد خورد و دودمانشان را به باد فنا خواهد داد.

برادر محسن به‌محض آنکه از رسیدن منافقین به سر پل ذهاب مطلع شد، آقای هاشمی را در جریان قرار داد. برداشت آقای هاشمی این بود که این خبر بیشتر یک عملیات روانی است، اما آقا محسن که مسئله را جدی گرفته بود با هلیکوپتر خود را به اسلام‌آباد غرب رساند و به دستور ایشان، فرماندهان یگان‌ها از جمله برادران کوثری، سلیم‌آبادی و … نیز به‌سرعت خود را به منطقه رساندند و برادران شمخانی، رشید و وحیدی نیز در کرمانشاه مستقر شدند.

منافقین در محور غرب کشور، در منطقه قصر شیرین، سرپل ذهاب و ۳۰ کیلومتری کرمانشاه با نیرو‌های ما مواجه شدند و در یک نبرد ۷۲ ساعته، به فضل الهی رزمندگان اسلام متشکل از سپاه و ارتش و بسیج که خود را سلحشورانه از اقصی نقاط کشور به منطقه رسانده بودند در عملیاتی متحدانه با محاصره دشمن، منافقین را با تحمیل تعداد زیادی کشته، زخمی و اسیر شکست داده و تا مرز عقب راندند.

یکی از نکات جالب‌ توجه در آن برهه و شرایط خاص، انتصاب برادر وحیدی از سوی آقا محسن به‌عنوان فرماندار نظامی کرمانشاه بود، چون هر لحظه ممکن بود منافقین وارد شهر شوند و همین تهدید بزرگ نیازمند تصمیمی متناسب با شرایط بود.

از بازجویی اسرای منافقین مشخص شد که آنان در خیال خود قصد داشتند با تصرف پایگاه هلیکوپتری ارتش، سوار بر هلیکوپتر‌ها به تهران پرواز و با هجوم به زندان اوین، منافقین زندانی را آزاد کرده و پس‌ از آن با حمله به جماران، امام را شهید و کار جمهوری اسلامی را یکسره کنند که عنایت الهی شامل حال رزمندگان اسلام شد و با سرکوب منافقین، برگ زرین دیگری بر تاریخ افتخارات ملت ایران افزوده شد.»

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

روایت سردار فضلی از توهم شوم منافقین در حمله به ایران بیشتر بخوانید »

روایت «مرصاد» از زبان شهید «صیاد»/ رویای فتح تهران چگونه تبدیل به سراب شد؟

روایت «مرصاد» از زبان شهید «صیاد»/ رویای فتح تهران چگونه تبدیل به سراب شد؟


روایت «مرصاد» از زبان شهید «صیاد»/ رویای فتح تهران چگونه تبدیل به سراب شد؟گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: دشمن از سرپل ذهاب، گردنه پاتاق با سرعت‏ به جلو می‌‏آید، همین طور سرش را انداخته پائین و به سرعت جلو می‌آید.

– من گفتم کدام دشمن؟ یعنی تنها از یک محور سرش را پایین انداخته و پیش می‌آ‌ید؟ این چه جور دشمنی است؟

– گفت: نمی‌‏دانیم. همین طور آمده الان به «کرند» هم رسید و کرند را هم گرفتند. چون بعد از پاتاق، می‏‌شود کرند، بعد از کرند، می‏‌شود اسلام‏ آباد غرب و سپس نیز می‏‌آید به کرمانشاه. همین جور دارد جلو می‏‌آید.

در ادامه این مکالمه تلفنی، علی صیاد شیرازی از معاون عملیات ستاد کل نیرو‌های مسلح می‌پرسد: «حالا از ما چه می‌‏خواهید؟» و می‌شنود: «شما بیائید بروید منطقه…»

صیاد شیرازی درخواست می‌کند، برایش حکمی بنویسند و می‌گوید: درست است نماینده حضرت امام هستم ولی نمایندگی حضرت امام از نظر فرماندهی، نقشی ندارد. رزمنده آن‌سوی خط پاسخ می‌دهد: هر حکمی می‌خواهی بگو ما می‏‌نویسیم، ولی شما به صحنه بیا.

*صیاد که بود؟

سروان صیاد شیرازی دوره تخصص‌های توپخانه و هواسنجی بالستیک را در اوکلاهامای آمریکا گذرانده بود. ارتش برای استفاده از دانش نظامی‌اش، او را در سال ۱۳۵۳ به اصفهان – مرکز توپخانه – منتقل کرد. به دلیل فعالیت‌های انقلابی روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ دستگیر شد که دیری نپایید انقلاب به پیروزی رسید و او همراه با یحیی رحیم صفوی و حفاظت از پادگان‌های اصفهان را بر عهده گرفت؛ در همان دوران با فرماندهان ارتش اختلاف پیدا کرد و همین عامل آشنایی‌اش با آیت‌الله خامنه‌ای شد.

پس از حوادث کردستان با درجه سرگردی به همراه رحیم صفوی به غرب اعزام شد و با هماهنگی ارتش و سپاه، سنندج را آزاد کردند. با درجه سرهنگی به فرماندهی عملیات غرب منصوب شد اما این بار اختلافاتش با ابوالحسن بی‌صدر رئیس جمهور وقت موجب شد برکنارش کنند و دو درجه‌اش هم خلع شود.

با برکناری بنی صدر دو درجه خلع شده صیاد را به او بازگردانده شد و سرهنگ با تأسیس قرارگاه حمزه سیدالشهداء و با لشگر‌های ۶۴ ارومیه و ۲۸ کردستان و تیپ‌های ۲۳ نیروی ویژه هوابرد و تیپ ۳۰ گرگان، شهر‌های بوکان و اشنویه را آزاد کرد.

چند روزی از تهاجم عراقی‌ها از ۱۴ محور غربی و پیشروی به سمت اهواز-خرمشهر و عقب نشینی‌شان نگذشته بود که خبر از ورود دشمنی نامعلوم دادند، شهید صیاد شیرازی در اینباره می‌گوید: «ساعت 10:30 رفتیم. رسیدیم کرمانشاه، دیدیم اصلا یک محشری است. مردم ریختند بیرون شهر از شدت وحشت… تا ساعت 01:30 شب ما دنبال این بودیم، این دشمنی که دارد می‏‌آید ولی نمیدانستیم دشمن دقیقا کیست. در همین گیر و دارو بودیم که ساعت 01:30 شب یک پاسدار سراسیمه و ناراحت آمد، گفت: من اسلام‏ آباد بودم، دیدم منافقین آمدند، ریختند توی شهر؛ تازه فهمیدم دشمن ما منافقین هستند.

ماجرا از این قرار بود، مسعود رجوی با این تصور که پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت از سوی ایران، جمهوری اسلامی‌ را از حیث نظامی‌ در حداقل توان خود و از حیث روحیه و توان عملیاتی و تدافعی بسیار ضعیف کرده، با عملیات «فروغ جاویدان» و با شعار «امروز مهران، فردا تهران» نقشه تسخیر دو روزه تهران را کشید؛ مسعود رجوی حتی در جلسه توجیهی عملیات معروف به توجیه فروغ یا خداحافظی به محمود عطایی فرمانده محور تهران گفته بود: «وقتی که تهران را گرفتی در خیابان طالقانی به ساختمان بنیاد علوی می‌روی. در طبقه پنجم آنجا اتاقی است که روزی اتاق من و اشرف و موسی بوده است».

*رجوی چقدر تجهیزات داشت؟

در این عملیات، تجهیزات سازمان منافقین شامل ۱۲۰ تانک سبک کاسکا و پل برزیلی، ۴۰ نفربر PMP، ۳۰ توپ ۱۲۲ میلیمتری، حدود ۲۴۰ خمپاره، ۱۰۰۰ آرپی جی هفت، ۷۰۰ تیربار، ۲۰ توپ ۱۰۶ میلیمتری، ۶۰ مسلسل دوشکا و حدود ۱۰۰۰ خودرو به همراه پشتیبانی هواپیما‌های عراقی بود.

طبق زمان‌بندی نیرو‌های مجاهدین- متشکل از نیرو‌های ارتش آزادیبخش، هواداران اروپایی که به سازمان پیوسته بودند و جمعی از اسرای ایرانی- که به‌صورت ستونی به راه افتاده بودند می‌بایست ساعت ۶ بعد از ظهر روز دوشنبه ۳ مرداد به کرند و ساعت ۸ شب به اسلام آباد و ۱۰ شب به کرمانشاه می‌رسیدند و در این شهر جمهوری دموکراتیک اسلامی‌اعلام می‌کردند و با پشتیبانی نیروی هوایی عراق راهی تهران می‌شدند.

یکی از نیروهای نظامی ایرانی وضعیت آن روز‌ها را این‌گونه روایت می‌کند؛ تصمیم گرفتیم با بالگرد به دشمن حمله کنیم، خلبان‌های دو تا کبری‏ رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفتند: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‏‌چی بزنیم اینهارو؟! خب این‌ها ایرانی بودند، مشخص بود که ظاهرشان مثل خودی‌ها بود و من هر چه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند، گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مساله دارد.

آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدودا ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌‏ایم و ما هم پیاده شدیم. گفتم: من با این درجه‏‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت‏‌ بزنی؛ مسئولیت‏ شما با من. گفت: به خدا من می‌‏ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌‏اند، ما را می‌‏برند دادگاه انقلاب. حالا کار خدا را ببینید! حین صحبت بودند که گلوله پرتاب شده از سوی نیرو‌های سازمان از فاصله ۵۰ متری به زمین خورد و همین عاملی شد که شهید صیاد ثابت کند این‌ها خودی نیستند: «گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‏‌رسیم. سوار هلی‏کوپتر شدند و رفتند.

*خودکشی با سیانور

اولین راکتی که زده شد خورد به ماشین مهمات‏شان. هواپیما‌های ایران، تانک‌های مجاهدین خلق را زیر آتش گرفتند و سازمانی‌ها مجبور به فرار شدند؛ نیرو‌های سپاه هم بعد از ۲۴ ساعت از خوزستان رسیدند، نیرو‌های ارتش از محور ایلام پیوستند. صیاد روایت کرده که نیرو‌های فراری مجاهدین با خوردن سیانور خودکشی کردند: همه این‌ها محاصره شدند، ولی هرچی زده بودیم، باز جایش سبز شده بود. اینان چه عذابی دیدند.

بعضی از آن‌ها فراری می‌‏شدند توی این شیار‌های ارتفاعات، که شیار‌ها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‏‌کشیدیم، نمی‏‌آمدند. می‏‌رفتیم دنبال آنها، می‏‌دیدیم مردند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. در درگیری تنگه مرصاد، نیرو‌های سازمان با دادن ۲۵۰۰ کشته زمین‌گیر شدند و از همان‌جا تصمیم به فرار گرفتند. در اولین ساعات روز چهارشنبه نیرو‌های ارتش آزادیبخش با امیدواری به پیشروی به سمت باختران، برای گرفتن تنگه چهارزبر به آن منطقه هجوم بردند که تلاششان ناکام ماند.

غروب روز چهارشنبه درگیری تنگه چهارزبر با عقب‌نشینی نیرو‌های ارتش آزادیبخش پایان یافت و از شب پنجشنبه عقب‌نشینی کامل آغاز شد. عملیات مرصاد صد و چهارمین عملیات انجام شده در طول ۸ سال جنگ و هفتادمین عملیات آفندی نیرو‌های نظامی‌ ایران بود که از نظر طراحی، تاکتیک رزمی و اجرا نیز می‌توان آن را آخرین عملیات بزرگ ارتش جمهوری اسلامی‌ قلمداد کرد.

در این عملیات نیروی هوایی، پدافند هوایی و هوانیروز به شکلی هماهنگ به فرماندهی امیر سپهبد علی صیاد شیرازی توانستند با حداکثر استفاده از اصل غافلگیری، مجاهدین خلق را وادار به فرار کنند.

انتهای پیام/۳۶۱



منبع خبر

روایت «مرصاد» از زبان شهید «صیاد»/ رویای فتح تهران چگونه تبدیل به سراب شد؟ بیشتر بخوانید »

«عملیات مرصاد» نماد غیرتمندی و وطن‌دوستی ملت ایران برای دفاع از کشور است

«عملیات مرصاد» نماد غیرتمندی و وطن‌دوستی ملت ایران برای دفاع از کشور است


«عملیات مرصاد» نماد غیرتمندی و وطن‌دوستی ملت ایران برای دفاع از کشور استبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس و به نقل از روابط عمومی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، این بنیاد در بیانیه‌ای با گرامیداشت پنجم مردادماه سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد، وحدت، هوشمندی و هوشیاری ملت ایران در برابر توطئه‌ها و ترفند‌های دشمنان را پیشران امنیت و آرامش کشور و ضامن باطل شدن رویا‌های معاندین و بدخواهان میهن اسلامی دانست.

در ابتدای این بیانیه آمده است: «عملیات غرور انگیز مرصاد که در پی تجاوز ارتش پوشالی و به اصطلاح آزادی‌بخش سازماندهی شده با عناصر منافقین کوردل و وابسته در روز‌های پایانی جنگ تحمیلی و پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به ایران اسلامی در پنجم مردادماه سال ۱۳۶۷ و با رمز مقدس یا علی بن ابیطالب (ع) انجام پذیرفت از وقایع و حوادث معنادار تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله به شمار می‌رود.»

این بیانیه می‌افزاید: «در این عملیات رزمندگان اسلام و فرزندان رشید و شجاع ملت ایران با انهدام ماشین جنگی منافقین درسی بزرگ و ماندگار به خائنین به ملت و مملکت اسلامی و حامیان بعثی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آنان دادند به گونه‌ای که یادآوری حماسه مرصاد در هر سال جریان نفاق و گروهک منفور و تروریستی منافقین را مورد نفرت آحاد ایرانیان و انسان‌های حق‌طلب و شیفته استقلال و اقتدار وطن قرار می‌دهد.»

این بیانیه خاطرنشان کرده است: «حافظه تاریخی ایرانیان گواهی می‌دهد عملیات خفت بار فروغ جاویدان، آخرین حلقه استکبار و صهیونیسم بین‌المللی برای درهم شکستن مقاومت و ایستادگی شگفت‌انگیز و پیروزمندانه ایران در جنگ تحمیلی محسوب می‌شد که بر اساس توهم و محاسبات غلط دشمن بعثی و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای صدام از وضعیت و آمادگی‌های دفاعی، نظامی جمهوری اسلامی طراحی شده بود که با خطای راهبردی آنان و گرفتار شدن در کمین‌گاه الهی همراه و دست انتقام خداوند از متن اراده رزمندگان اسلام و فرزندان ملت ایران در عملیات مرصاد به درآمد و در معادله‌ی معکوس تار و پود آنان را در هم کوبید تا «ان ربک لبالمرصاد» را تفسیر کنند.»

این بیانیه افزوده است: «حماسه سترگ مرصاد در آن شرایط خطیر و پر ماجرا نشان داد هرگاه کیان نظام و مملکت اسلامی با تهدیدی مواجه شود، ملت بزرگ و غیرتمند ایران به ویژه نسل جوان مومن، انقلابی و وطن‌دوست با برافراشتن پرچم وحدت و یکپارچگی برای دفاع از آرمان‌ها و سرزمین مقدس خود، آگاهانه، عاشقانه و شجاعانه در صحنه و صف مقابله با دشمنان حاضر و با غلبه بر آنان از میهن عزیزمان دفع خطر خواهند کرد.»

این بیانیه در پایان با گرامیداشت یاد و خاطره حضرت امام خمینی (ره)، شهیدان حماسه ساز و همیشه جاوید هشت سال دفاع مقدس به ویژه سپهبدشهید علی صیاد شیرازی، شهدای عملیات افتخار آمیز مرصاد و سید الشهدای جبهه مقاومت اسلامی سپهبد پاسدار حاج قاسم سلیمانی از فرماندهان این عملیات بزرگ، تاکید کرده است: «درس‌های این رخداد عظیم و الهام بخش تاریخی در شرایط حساس کنونی که ردپای منافقین و جریان «نفوذ» و «ترور» در فتنه آفرینی‌های پیچیده و غائله‌سازی جدید دشمنان قسم‌خورده علیه ایران اسلامی و آنچه در صحنه آشوب‌طلب‌های ناکام و حقیر سال‌های اخیر، از جمله در روز‌های گذشته با سواستفاده از اعتراضات و گلایه مندی‌های به حق مردم مقاوم و بصیر خوزستان با دروغ، نیرنگ و کشته‌سازی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی دیده است، نشان می‌دهد هر چند دشمنان همیشه برای اغوای مردمان این مرز و بوم در کمین نشسته‌اند، اما بایستی با هوشیاری، هوشمندی، وحدت، یکپارچگی، صلابت و تبیعیت از رهنمود‌های روشنگرانه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) به مقابله با آنان پرداخت و عبرت‌های تاریخی مانند عملیات مرصاد و دیگر ضربه‌های مهلک نیرو‌های مسلح و مدافعان سلحشور امنیت و اقتدار کشور در آوردگاه‌های حساس و سرنوشت ساز را به رخ کشید تا حصار امنیت و آرامش میهن اسلامی مورد تهدید و تعرض قرار نگیرد.»

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

«عملیات مرصاد» نماد غیرتمندی و وطن‌دوستی ملت ایران برای دفاع از کشور است بیشتر بخوانید »

روایت مادر شهید از عقد آسمانی پسرش در عملیات مرصاد

تعبیر رویای صادقه‌ جنگاوری برای امام زمان (عج) در عملیات مرصاد


روایت مادر شهید از عقد آسمانی پسرش در عملیات مرصادبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جهادگر شهید ناصر جلالی دومین فرزند خانواده مورخ ۲۸ آبان ۱۳۴۳ در نجف‌آباد متولد شد. در کنار درس خواندن، در کار‌های کشاورزی به یاری پدرش می‌رفت. تابستان‌ها حرفه مکانیکی را دنبال می‌کرد. ناصر انجام واجبات دین را زودتر از سن تکلیف آغاز کرد و تا می‌توانست در مسجد و مجالس مذهی حاضر می‌شد.

از ویژگی‌های بارز اخلاقی‌اش می‌توان به فعال بودن، زرنگ بودن، مهربانی و با گذشت بودن اشاره کرد. زمانی که درگیری‌های انقلابی مردم به اوج خود رسید، هم‌دل و همپا با دیگر آزادی خواهان در صحنه درگیری و تظاهرات حاضر می‌شد. پس از پیروزی انقلاب به ارگان جهاد پیوست و خالصانه فعالیت داشت.

 وقتی دشمن سلاح خود را به سوی مردم بی‌دفاع شهر‌های مرزی نشانه گرفت و امام خمینی (ره) فرمان دادند که مردان بدون لحظه‌ای درنگ به مناطق جنگی بشتابند، ناصر امر رهبرش را به دیده نهاد و در گردان زرهی جهاد به جبهه‌های حق علیه باطل رفت. سال‌های زیادی را بدون آوردن هیچ بهانه‌ای در نبرد با دشمن پشت سر گذاشت. هرگاه دچار مجروحیت می‌شد، خم به ابرو نمی‌آورد و بعد از بهبودی نسبی دوباره به جبهه می‌رفت.

حتی یک بار که به شدت از ناحیۀ سر مجروح و در بیمارستان مشهد بستری شده بود. بعد از حصول کمی بهبودی برای حضور در عملیات مرصاد، از گردان زرهی به گردان مهندسی رفت و به عنوان مکانیک به اسلام‌آباد غرب رهسپار شد، در حالی که دلاورانه در مقابل منافقان ایستادگی می‌کرد. ناصر جلالی سرانجام در پنجم مرداد سال ۱۳۶۷ مصادف با شب عید قربان در عملیات مرصاد با اصابت ترکش به سر و سینه به درجۀ رفیع شهادت نائل آمد. جسم پاکش که به سختی قابل شناسایی بود، بعد از بازگشت به زادگاهش در نجف آباد آرام گرفت.

مادر شهید روایت کرده است: هنوز بهبودی نسبی‌اش را به دست نیاورده بود که مصمّم‎تر از قبل عزم رفتن به جبهه را کرد. من که توانایی مخالفت با او را نداشتم قرآن آوردم تا او را بدرقه کنم. وقتی از زیر قرآن رد شد، گفت: «مادر جان من تصمیم خود را گرفته‏‌ام، ان‎شاءالله این بار شهید خواهم شد. این کار‌های شما فایده ندارد.» پاسخ دادم: «این حرف‏ها را نزن. می‏‌روی و پیروز بر می‌‏گردی.» گفت: «مادر جان می‏‌خواهم در راه حق کشته شوم. این خود پیروزی است.» رو به او کردم و پرسیدم: «چون پا‌های شما آسیب دیده شاید معافت کنند. بهتر نیست اقدام کنی؟!» قاطعانه پاسخ داد: «به خدا و قرآن پیامبر سوگند که می‏‌روم تا به هدفم برسم.»

وی افزود: یک شب مادر شهید علی عسگری به خانه‌ی ما آمد و گفت: من یک خوابی درباره‌ی ناصر دیده‌ام. گفتم بگو ببینم چه خوابی دیده‌ای؟! گفت: «خواب دیدم ناصر دارد در آسمان پرواز می‌کند و بیرق‌هایی بزرگ که نام یا صاحب‌الزمان (عج) روی آن‌ها نوشته را در دست دارد! گفتم ان‌شالله به مکه می‌رود.

مادر شهید ادامه داد: همان شب یکی از دوستان ناصر زنگ زد و به او گفت که عملیاد مرصاد نزدیک است و اگر می‌خواهی بیا! من دیدم ناصر از خانه بیرون رفت و با تعدادی نقل که خریده بود برگشت! خندیدم و به او گفتم: انگار قصد عقد کردن داری ناصر؟! او نیز خندید و گفت آری خدا بخواهد عقد نزدیک است. بعد از شهادتش فهمیدم که منظورش از عقد همان عقد آسمانی شهادت بود!

خواهر شهید درباره برادرش گفته است: علاوه بر اخلاق نیکی که داشت مهمان‌نواز هم بود. یادم هست، گاهی اوقات که با بچه‌های محله بازی می‌کرد به خانه می‌آمد و از مادرم می‌پرسید: «غذا چه داریم؟ می‎خواهم دوستانم را به خانۀ‌مان دعوت کنم.» مادرم هم غذا را آماده می‌کرد و به آن‌ها می‌داد.

وی افزود: روزی عشایر به شهر ما آمدند و آن جا مستقر شدند. در همان حین موسی به خانه آمد و گفت: «مادر جان لباس یا خوارکی اضافی اگر داریم بدهید تا برای آن‌ها ببرم. مادرم نیز مقداری خوراکی و لباس آماده کرد و به ایشان داد.»

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

تعبیر رویای صادقه‌ جنگاوری برای امام زمان (عج) در عملیات مرصاد بیشتر بخوانید »

نشست هماهنگی یادواره شهدای مرصاد برگزار شد

نشست هماهنگی یادواره شهدای مرصاد برگزار شد


نشست هماهنگی یادواره شهدای مرصاد برگزار شدبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام هادی عسگری در نشست شورای معاونین که به منظور هماهنگی برگزاری یادواره شهدای مرصاد و جشن غدیر و ارائه گزارش ارزیابی عملکرد بخش‌های مختلف بنیاد استان کرمانشاه برگزار شد، با تبریک فرارسیدن ایام فرخنده عید قربان و غدیر اظهار داشت: غدیرخم یک روز نیست غدیر بلکه یک سال است و همانطوری که پیامبر اکرم (ص) اختصاص به کل عالم داشته و برای پایه گذاری مکارم اخلاقی مبعوث شده است ولایت و غدیر هم در استمرار همان بعثت و استمرار شریعت پیامبر اسلام (ص) است.

وی افزود: غدیر تداوم بخش راه نبی مکرم اسلام (ص) در برقراری حکومت عدل اسلامی است و اگر غدیر نباشد ادامه مسیر پیامبر (ص) با مشکل مواجه شده و تلاش ایشان ابتر خواهد ماند. جایگاه و اهمیت غدیر به اندازه بعثت پیامبر (ص) است چرا که مسیر ولایت ان‌شاءالله به حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) خواهد انجامید و این همان خط اولی الامر است.

مدیرکل بنیاد استان کرمانشاه با اشاره به اینکه تمسک جستن به اخلاق، گفتار، رفتار و بینش امیرالمؤمنین علی (ع) به معنای ادامه راه ولایت است افزود: مهمترین پیام ولایت‌مداری مدیریت صحیح جامعه و رسیدن به اهداف متعالی است.

حجت‌الاسلام عسگری در پایان تصریح کرد: نتیجه پیروی از سیره زندگی و بینش متعالی حضرت علی (ع) و ائمه معصومین (ع) رشد و بالندگی و رسیدن به کمال انسانی و اسلامی است که ما این کمال و ولایت‌مداری را در امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری به خوبی شاهدیم.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

نشست هماهنگی یادواره شهدای مرصاد برگزار شد بیشتر بخوانید »