وزارت نفت

هند به دنبال خرید نفت بیشتر از ایران در دوره «بایدن» است

۵ ابرچالش صنعت نفت در بخش بالادستی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در روزهای اخیر بحث انتخاب وزیر نفت در کابینه دولت سیزدهم به موضوع داغ رسانه‌های خبری تبدیل شده است. در این بین افراد و گروه‌های تاثیرگذار در داخل و بیرون صنعت نفت مشغول رایزنی و تلاش برای اثرگذاری بر روند انتخاب وزیر نفت و معاونین ایشان از طرق مختلف هستند. اما آنچه مورد توجه قرار نمی‌گیرد این است که فردی مناسب ریاست بر صنعت نفت کشور است که بتواند صنعتی با انبوهی از مشکلات و چالش‌ها را مدیریت کند.

بیشتر بخوانید:

رژیم صهیونیستی حادثه نفت‌کش را به شورای امنیت برد

شاید اگر مختصات و چالش‌های پیش روی صنعت نفت به خصوص در بخش بالادست که به نوعی وظیفه تامین خوراک برای سایر شرکت‌های زیرمجموعه وزارت نفت را عهده‌دار است مرور شود، دشواری‌های مدیریت و حکمرانی در این صنعت در دولت سیزدهم بیشتر برجسته شده و به نوعی واقعیت‌های میدانی بالادست صنعت نفت بهتر برای همه روشن گردد.

در این راستا محمدصادق مهرجو کارشناس نفت و انرژی در یادداشتی به بررسی چالش‌های بخش بالادستی صنعت نفت در ۵ سرفصل مجزا پرداخته است. این یادداشت به شرح زیر است:

۱- نیاز به سرمایه‌گذاری برای نگهداشت تولید و توسعه میادین با اولویت میادین مشترک

همانطور که می‌دانید صنعت نفت به خصوص در بخش بالادست، صنعتی بسیار سرمایه‌بر است. یکی از چالش‌های اصلی در سطح این صنعت کاهش سرمایه‌گذاری‌های خارجی به دلیل تحریم‌های ظالمانه و همچنین بالا بودن شاخص ریسک سرمایه‌گذاری در کشور است. بر اساس قوانین جاری در بودجه سنواتی کلیه هزینه‌های صنعت می‌بایست از محل سهم ۱۴.۵ درصد شرکت ملی نفت از درآمد حاصل از فروش نفت خام و میعانات گازی تامین شود.

اما در سال‌های اخیر و با کاهش قیمت نفت و همچنین تحریم فروش نفت خام ایران این درآمدها به شدت تنزل داشته است به طوری که شرکت ملی نفت ایران از پس مخارج جاری خود نیز به سختی برمی‌آید. در زمینه نیاز صنعت در بخش بالادست جهت نگهداشت سقف فعلی تولید نفت خام و گاز طبیعی اعداد متفاوتی مطرح می‌گردد، اما پر واضح است که شرکت ملی نفت ایران با وجود درآمدزایی بالایی که برای کشور دارد خود از این درآمد سهم ناچیز و ناپایداری را دارد.

۲- انحراف جدی از برنامه‌های کلان توسعه در صنعت نفت در سایه عدم ارزیابی و پایش درست

در کشور اسناد متعددی نظیر سند راهبری انرژی کشور، طرح جامع انرژی، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و برنامه توسعه پنج ساله برای تعیین دورنمای کلی حرکت قطار توسعه تعیین و ابلاغ گردیده است. اما بنا به دلایلی همواره در حیطه اجرا اختلاف بسیار زیادی با برنامه‌های مصوب داشته و داریم. برای مثال وقتی عملکرد تولید نفت و گاز را از سال اول (۱۳۶۸) تا پایان سال چهارم برنامه ششم(۱۳۹۹) مرور می‌کنیم انحرافی که از برنامه‌های توسعه می‌بینیم بیش از ۷۰ درصد بوده است.

در این بین اما عدم ارزیابی‌های دوره‌ای و پایش دقیق برنامه‌ها و اهداف برنامه‌های پنج ساله کشور و انحراف بسیار زیاد از این برنامه متاسفانه هیچ وقت وجهه همت مسئولین نبوده است. از جمله دلایل عدم تحقق برنامه‌ها، ضعف در تعیین استراتژی‌های مناسب در میان‌مدت و بلندمدت در حوزه‌های مختلف صنعت نفت به ویژه در تولید و استخراج نفت و گاز و فقدان مدیریت صحیح منابع، امکانات و سرمایه‌گذاری‌های انجام شده می‌باشد. علی القاعده هر برنامه پنج ساله توسعه می‌بایست برشی از برنامه چشم انداز ۲۰ ساله کلی ۱۴۰۴ باشد، وقتی برنامه‌های پنج ساله یکی پس از دیگری به اهداف مصوب خود نمی‌رسند، چگونه برنامه چشم انداز ۲۰ ساله به اهداف خود خواهد رسید؟

۳- اصلاح رابطه مالی شرکت ملی نفت با دولت و شرکت‌های پایین دست

منظور از رابطه مالی، قواعد تنظیم‌گری است که دریافتی‌ها، نحوه هزینه ‌کرد و مقررات مالی درآمدهای شرکت و هزینه‌های آن را مشخص می‌کند. شرکت ملی نفت به عنوان یکی از بزرگترین شرکت‌های تولیدی کشور، مسئولیت تولید نفت و گاز را بر عهده دارد و از تولید تا صادرات و همچنین تحویل نفت و گاز به صنایع مختلف، درآمدهایی را کسب می‌کند که می‌توان از آن به عنوان سیاسی‌ترین رابطه مالی تاریخی شکل گرفته در کشور یاد کرد.

در رابطه مالی همواره بحث ۱۴.۵ درصد از درآمدهای صادرات نفت مطرح نیست و این میزان به نسبت محصولات مختلف شئون متفاوتی پیدا می‌کند. به‌عنوان مثال برای فرآورده‌ای به نام LPG یا محصول فرعی هم‌چون گوگرد با وجود تصریح قانون در ماده ۷۳ اساسنامه شرکت ملی، زمزمه‌هایی در خصوص اینکه شرکت ملی نفت غیرقانونی درصد بیشتری را برداشت می‌کند مطرح است. نه تنها این درصد و سهم شرکت ملی نفت مشخص نیست بلکه قیمت‌ها هم با توجه به اینکه دولت چه تصمیمی بگیرد متفاوت است.

به عنوان مثال در تبصره ۱۴ قانون بودجه سالیانه، قیمت تصویب شده برای نفت خام و میعانات تحویلی به پالایشگاه‌های داخلی در سال ۹۷ حدود ۹۷ هزار تومان و سهم شرکت ملی نفت از هر بشکه نفت خام تحویلی به این پالایشگاه‌ها با توجه ‌به ارز سال ۹۷ نزدیک ۱۲ هزار تومان است. همچنین این شرکت به ازای هر متر مکعب گاز تحویلی به شرکت ملی گاز تقریبا ۲۰ تومان (کمتر از یک سنت) دریافت می‌کند که درآمد چندان چشمگیری نیست. این درآمدهای اندک با توجه به حجم سرمایه‌گذاری و تعهداتی که شرکت ملی نفت ایران برای تولید نفت و گاز به عنوان ماده پایه برای تحویل در صنایع پایین دستی، می‌پردازد بسیار ناچیز است و عملا شرکت ملی نفت تبدیل به شرکتی ورشکسته شده است.

اصلاح رابطه مالی شرکت ملی نفت ایران با دولت بر اساس اقتضائات خاص شرایط تحریم و تعیین شرایطی پایدار برای تامین هزینه‌ها از محل درآمدهای تولیدی نفت و گاز جهت تامین هزینه‌های توسعه یکی از راهکارهای کاهش شکاف میان درآمد و هزینه در این شرکت می‌باشد. در این رابطه یکی از پیش نیازها، اصلاح رابطه مالی شرکت ملی نفت با شرکت‌های پایین دست بر اساس مصوبه هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران در سال ۹۲ می‌باشد.

۴- وابستگی بیش از حد مصارف انرژی کشور به گاز طبیعی و ناترازی تولید و مصرف گاز

از آن جایی که در سبد مصرف انرژی کشور انواع منابع انرژی از جمله؛ گاز، فرآورده‌های نفتی، هسته‌ای و … وجود دارد لیکن وابستگی شدید کشور به انرژی گاز در دو دهه گذشته (بیش از ۷۰ درصد مصرف انرژی کشور از محل تولید گاز در کشور تامین می‌شود) به عنوان یکی از نقاط آسیب‌زا از نقطه نظر نوسانات تولید، حوادث غیرمترقبه طبیعی، پدافند عامل و … به حساب می‌آید. بنابراین تنوع در سبد انرژی کشور با توجه به آمایش سرزمینی و همچنین میزان مصرف هر منطقه می‌تواند ظرفیت های جدیدی را جهت افزایش زنجیره ارزش از گاز طبیعی (به عنوان یک ماده خام) و یا حتی صادرات آن را در اختیار کشور قرار دهد.

در این زمینه یکی از راهکارهای اصلی برای کاهش تقاضا در بخش های خانگی مصرف گاز طبیعی، استانداردسازی الگوی مصرف به ویژه در بخش خانگی است که بیشترین سهم از مصرف گاز را در کشور دارا می‌باشد. اصلاح و واقعی‌تر کردن قیمت حامل‌های انرژی به ویژه گاز طبیعی با تاکید بر حمایت از مشترکان کم مصرف و کم درآمد جامعه که عمدتا در دهک‌های پایین جامعه هستند، ارائه طرح‌های تشویقی به صنایع در خصوص بهینه‌سازی مصرف گاز در سیستم‌های تولید انرژی و همچنین اجرای برنامه‌های ذخیره‌سازی گاز در میادین داخلی ایران به ویژه در تابستان و عرضه گاز در ۴ ماهه انتهایی سال تنها چند راه حل قابل وصول جهت کنترل مصرف در گام اول و کاهش مصرف و وابستگی در گام دوم می‌باشد.

۵- تعیین تکلیف حدود ۵۰ میلیارد دلار بدهی شرکت ملی نفت به عنوان اهرم محرومیت از بازار سرمایه

با توجه به اینکه شرکت ملی نفت متولی نگهداشت تولید و توسعه ظرفیت‌های تولیدی در بخش نفت و گاز است و بدین منظور نیاز به سرمایه‌گذاری هنگفت در بخش بالادست داریم، اما طی سالیان گذشته بدهی‌های بسیاری از قدیم برای این شرکت به صورت انباشته باقی مانده است. این بدهی ها عملا شرکت ملی نفت ایران را به یک شرکت ورشکسته در ابعاد مختلف تبدیل کرده است. یکی از محدودیت‌های بوجود آمده از این ناحیه عدم امکان استفاده از موقعیت دریافت تسهیلات از بازار سرمایه است.

با توجه به کاهش درآمدهای شرکت ملی نفت به دلیل اعمال تحریم‌های ظالمانه و کاهش صادرات نفت خام و میعانات گازی، عملا امکان پرداخت بدهی‌های این شرکت به صندوق توسعه ملی و بانک‌ها از شرکت نفت سلب گردیده است. تقبل بدهی‌های شرکت ملی نفت از طرف دولت از محل درآمدهای جنبی از بخش‌های دیگر و فراهم سازی زمینه تامین هزینه‌های توسعه از بازار سرمایه و همچنین تضمین بازگشت اصل سرمایه توسط دولت جهت جذب سرمایه‌های خارجی با مبالغ محدود جزو راه‌حل‌های کوتاه مدت جهت برون رفت از شرایط فعلی است.

منبع: فارس

اصلاح رابطه مالی شرکت ملی نفت با دولت بر اساس اقتضائات خاص تحریم و تعیین شرایطی پایدار برای تامین هزینه‌ها از محل درآمدهای تولیدی نفت و گاز یکی از راهکارهای کاهش شکاف درآمد و هزینه در این شرکت است.



منبع خبر

۵ ابرچالش صنعت نفت در بخش بالادستی بیشتر بخوانید »

نه به آن کم‌کاری ۸ ساله و نه به این بیش فعالی آخر دوره!

نه به آن کم‌کاری ۸ ساله و نه به این بیش فعالی آخر دوره!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: وبسایت الف با «بیش فعال» توصیف کردن دولت در روزهای پایانی می‌نویسد: یکی از انتقادات جدی که به دولت یازدهم و دوازدهم توسط منتقدان طی هشت سال گذشته وارد شد، کم‌تحرکی و فعال نبودن در راستای رفع یا کاهش مشکلات بوده است. به همین دلیل اوصاف مختلفی مبتنی بر این برداشت و باور به دولت داده می‌شد که از جمله آن‌ها می‌توان به دولت بی‌تحرک، مسن و… اشاره کرد. البته نسبت دادن این صفات و ویژگی‌ها به دولت صرفاً مختص به منتقدان و مخالفان دولت نبوده بلکه حامیان دولت «تدبیر و امید» یعنی اصلاح طلبان نیز در مقاطع زمانی مختلف به آن معترف بودند. حالا دولتی که معمولاً با این ویژگی‌ها و مختصات در اذهان مردم، منتقدان و حامیان آن مشهور شده، در هفته‌های پایانی در زمینه‌های مختلف به شدت فعال شده تا جایی که اسباب تعجب را به وجود آورده است.

در دولت دوازدهم در روزهای پایانی اقداماتی در جریان است که منجر به منتفع شدن عده قلیلی از اطرافیان و حامیان آن‌ها خواهد شد.

به عنوان مثال چند روز قبل مالک شریعتی، نماینده مردم تهران در تذکری در جلسه علنی مجلس عنوان داشت: «در شرایطی که ما برای بودجه‌های پژوهشی، علمی و آموزشی مشکل داریم وزارت نفت،‌ پارک فناوری و نوآوری نفت را تأسیس کرده که خلاف رویه تأسیس این مراکز درباره آن عمل شده و مبالغ زیاد و امکانات زیادی به آن اختصاص یافته است. در واقع در حال درست کردن حیاط خلوتی برای نورچشمی‌ها هستند.

وی یادآور شد: یکی از اقدامات دیگر تعیین سفرا و افرادی به عنوان مسئولین سفارتخانه‌هاست که نوعی تقسیم غنائم است ما نسبت به این موضوع هشدار می‌دهیم و قطعاً با آن برخورد جدی خواهد شد.

شریعتی تصریح می‌کند: «به آقای رئیسی پیشنهاد می‌کنم اقدامات چند ماه پایانی دولت شامل: انتصاب و ارتقای مدیران، تبدیل وضعیت استخدامی، اعزام به مأموریت، تأسیس مؤسسات، واگذاری پروژه، جذب هیئت علمی، افزایش پایه حقوق، اعطای مجوز و… را بررسی، موارد خارج از ضابطه را در نخستین جلسه هیئت دولت خود باطل اعلام و بازگرداند.»

یکی از مواردی که در روزهای اخیر جنجال بسیاری را موجب شد موضوع واگذاری حدود شش هزار معدن بود که منتقدان بیان می‌داشتند چرا دولت در چهار هفته پایانی مبادرت به چنین کاری کرده است؟ چرا فرایند واگذاری شفاف و از طریق مزایده نیست؟ اهلیت و صلاحیت فنی و مالی افراد چگونه قرار است سنجیده و ارزیابی شود؟ و…

بعد از شدت گرفتن انتقادات بود که سعید عمرانی، معاون قضایی دادستان کل از صدور بخشنامه‌ای به دادستان‌های سراسر کشور مبنی بر به تعویق افتادن همه مزایده‌ها و مناقصه‌ها تا استقرار دولت جدید خبر داد. یکی دیگر از اقدامات دولت که موجب حرف و حدیث‌های فراوانی شد حذف سقف افزایش حقوق‌ها بود که منجر به افزایش فاصله میزان دریافتی‌ها به ویژه از سوی برخی مدیران خواهد شد. به همین دلیل بود که رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس با ارسال نامه‌ای به رئیس مجلس و معاون قوانین مجلس از مصوبه اخیر دولت انتقاد کرد و آن را ابهام‌آلود و دارای نقض غرض قانون‌گذار جهت عدالت در پرداختی‌ها دانست. این مسائل نشان می‌دهد که ضرورت دارد نهادهای نظارتی در روزهای آخر به شدت به چنین اقداماتی حساسیت داشته باشند و فعالیت دولت‌ها را در این زمینه رصد کنند.

برخی اقدامات دولت کم‌تحرک روحانی در هفته‌های پایانی، سؤال‌برانگیز و بایسته بررسی و پیگیری است.



منبع خبر

نه به آن کم‌کاری ۸ ساله و نه به این بیش فعالی آخر دوره! بیشتر بخوانید »

بعد از بازنشستگی باید روزی 12 ساعت کار کنم تا زندگی زن و بچه ام بچرخد

بعد از بازنشستگی باید روزی 12 ساعت کار کنم تا زندگی زن و بچه ام بچرخد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، بیژن زنگنه وزیر نفت در حاشیه آیین امضای قرارداد توسعه میدان گازی فرزاد «ب» در جمع خبرنگاران گفت: منتظر ماندن برای حضور شرکت‌های خارجی در طرح توسعه میدان گازی فرزاد کار را خیلی به تعویق می‌انداخت. همین الان هم شرکت پتروپارس آمادگی دارد که در صورت ملحق شدن شرکت‌های خارجی کار را جلو ببرد. ما واقعا خیلی منتظر هندی‌ها بودیم و دیگر نمی‌توانستیم کار را بیش از این به تعویق بیندازیم.

وی درباره مذاکرات وین و صادرات نفت ایران اینگونه توضیح داد: درباره چشم‌انداز مذاکرات وین بنده نظری نمی‌دهم و وزارت امور خارجه مسئول پاسخ به پرسش‌هاست. درباره صادرات نفت ایران و افزایش یا کاهش تولید نفت نیز فعلا بنده توضیحی نمی‌دهم همانگونه که در گذشته سکوت کرده بودم.

زنگنه اظهار داشت: بسته کاری خط لوله در طرح انتقال نفت از گوره به جاسک تکمیل شده است. برنامه ما این است که در خردادماه اولین محموله را از گوره به جاسک منتقل کرده و صادر کنیم.

وزیر نفت با اشاره به انعقاد قرارداد جدید در میدان آزادگان گفت: این قرارداد با مجموعه‌ای از شرکت‌های داخلی منقعد خواهد شد. هفته آینده اطلاعات دقیق‌تری در این باره ارائه خواهد شد. در میدان یادآوران نیز همچنان در حال مذاکره با چینی‌ها هستیم.

*بعد از بازنشستگی باید روزی 12 ساعت کار کنم تا زندگیم بچرخد

وی در پاسخ به سوالی مبنی بر احتمال وزیر شدن در دولت سیزدهم گفت: در دولت بعدی اگر پیشنهاد ریاست جمهوری هم به بنده داده شود، قبول نمی‌کنم چه برسه به وزارت نفت. در دولت بعدی بنده از فعالیت‌های دولتی بازنشسته خواهم شد ولی همچنان در سیاست خواهم بود زیرا سیاست مثل زندگی است و سرنوشت کشور به مسائل سیاسی گره خورده است. ولی از تمامی کار دولتی، پست و سمت و … کناره‌گیری میکنم.

زنگنه گفت: برنامه بنده بعد از اتمام وزارت نفت بازنشستگی است. در بازنشستگی هم که بنده باید مانند مابقی مردم روزی 12-13 ساعت کار کنم که بتوانم زندگی زن و بچه خود را بچرخانم.

وزیر نفت گفت: گران شدن بنزین دروغ است. این اخبار جنگ روانی است که عده‌ای علیه مردم راه می‌اندازند. هیچ برنامه‌ای برای افزایش قیمت فرآورده‌های نفتی وجود ندارد.

وی درباره قرارداد 25 ساله ایران و چین گفت: در این قرارداد دو طرف صرفا ابراز علاقه کردند که در حوزه نفت و انرژی همکاری داشته باشند ولی هیچ چیز مشخصی در این قرارداد مطرح نشده است که دقیقا قرار است چه کار انجام شود. یعنی نه میدانی مشخص شده است و نه برنامه‌ای.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، بیژن زنگنه متولد 1331 بوده و از سال 1362 تاکنون (به غیر از دولت احمدی نژاد)، همواره در جایگاه وزارت مشغول به فعالیت بوده است. وی در سال 1385 و برای اولین بار، به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی بازنشسته شده بود. 

انتهای پیام/





منبع خبر

بعد از بازنشستگی باید روزی 12 ساعت کار کنم تا زندگی زن و بچه ام بچرخد بیشتر بخوانید »

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، رستم قاسمی وزیر سابق نفت با حضور در برنامه تلویزیونی دست خط به بیان مطالبی پیرامون مسائل مختلف پرداخت.

در ادامه مشروح این گفت وگو آمده است:

از اینجا شروع کنیم که یکدفعه خبری آمد که اسرائیلی‌ها می خواسته‌اند آقای قاسمی را ترور کنند، درست بود؟

قبل از سفر من به مأموریتی که داشتم، خوشبختانه دوستان امنیتی آمدند و عملاً مانع سفر من شدند و گفتند این سفر نباید انجام شود؛ به دلیل اینکه گزارش‌ها از سرویس‌هایی از منطقه کشف شده بود، فرمانده سپاه هم عملاً با این سفر مخالف بود. اما چون اهمیت سفر بسیار زیاد بود و باید انجام می‌شد، من گفتم هر طور تصمیم گرفته شود، من آن را انجام می‌دهم، منتها دوستان دیگری بودند که اصرار داشتند این سفر انجام شود، به هر حال تصمیم گرفته شد این سفر انجام شود، ولی خوشبختانه چون اطلاعات از قبل معلوم شده و مسیرها مشخص بود، توانستیم از این حادثه جان سالم به در ببریم.

با بمب می‌خواستند اقدام کنند؟

موساد در گزارش‌هایی که از قبل پیش‌بینی شده بود … آنجا هم دوستان به من گفتند که مسیرها را پیش‌بینی کرده بودند، محل‌هایی را، محل عبور ما، محل جلسه را… و خوشبختانه اتفاق نیفتاد.

معاونت اقتصادی سپاه قدس از چه زمانی تشکیل شد، شما اولین معاون اقتصادی هستید یا قبل از شما هم کسی بوده است؟

من از دوره دفاع مقدس رفاقت بسیار طولانی با شهید سلیمانی داشتم. ایشان خواستند، ما خدمت ایشان رفتیم و بنا شد که من در محور مقاومت به ایشان کمک‌هایی انجام دهم که خوشبختانه بعد از همان جلسه، بلافاصله سفری به لبنان داشتیم و بعد از آن مکرراً به لبنان می‌رفتم. با شهید عماد آنجا آشنا شدیم و کارهای مشترکی با هم انجام می‌دادیم.

به هر حال مأموریت‌های اقتصادی نیروی قدس را ایشان به من واگذار کرد، برخی از مأموریت‌های مذاکراتی با برخی از این کشورهای محور مقاومت واگذار کردند و تقریباً یک دوره حدود هفت سال این توفیق را پیدا کردم که در کنار شهید سلیمانی باشم.

حداقل چیزی که می‌خواهم بپرسم و فکر می‌کنم بتوانید بگویید، اینکه دوستان سپاه قدس در حوزه اقتصادی چه مراوداتی با کشورهای حوزه مقاومت دارند که سودش عملاً برای جبهه مقاومت و جمهوری اسلامی ایران است؟

اولاً قدرت منطقه‌ای امروز از مؤلفه‌های حکمرانی هر کشوری است. بسیاری از کشورهای بسیار دوردست، حتی خود آمریکایی‌ها برای اینکه بتوانند منافع و قدرتشان را در منطقه حفظ کنند، بر اساس گفته آقای ترامپ، بیش از ۷ هزار میلیارد دلار آمریکایی‌ها در این منطقه هزینه کرده‌اند، اما جمهوری اسلامی در مقطعی در محور مقاومت حضور پیدا کرد که اتفاقاً شجره خبیثه داعش شکل گرفت؛ یعنی می‌گفتند که ما محل عبورمان سوریه و عراق است، برای رسیدن به مرزهای ایران! من یک سال پیش با یکی از سران کشورهای منطقه ملاقاتی داشتم. به ایشان گفتم اگر داعش بود، مطمئناً حکومت شما امروز پابرجا نبود و او هم قبول داشت.

اما درباره دستاوردهای اقتصادی که شما اشاره کردید، به هر حال عراق و سوریه یک بازار بزرگی است که می‌تواند در اختیار کشور ما باشد، ما توافقات بسیار خوبی هم با عراقی‌ها و هم با سوریه امضا کرده‌ایم. من یک جمله بگویم، حالا ممکن است در دوران کرونا این عدد تغییر کرده باشد؛ ما تقریباً بین ۱۲ تا ۱۳ میلیارد دلار صادرات به عراق داشته‌ایم…

برخی‌ها می‌گویند خب ما رفتیم آنجا کمک کردیم، هم برای منافع خودمان، هم منافع سوریه و هم محور مقاومت، ولی الان که اوضاع مقداری آرام شده ما به لحاظ اقتصادی در عرصه کم هستیم و به نوعی عرصه را وا داده‌ایم برای شرکای دیگرمان.

ابتدا در مورد سوریه عرض کنم؛ البته ما در عراق هزینه‌ای نکرده‌ایم، من قبلاً در یک مصاحبه‌ای گفته‌ام عراق نیاز به هزینه ما نداشته، چون عراق کشور پولداری است، نیازی به هزینه ما نداشته است. اگر ما در سوریه هزینه کرده‌ایم، اولاً دو اتفاق افتاده است؛ یک اتفاق اینکه ما با دولت سوریه توافق کردیم یک مابه ازایی بابت هزینه‌هایمان از سوریه گرفته‌ایم.

توافقنامه بسیار خوبی که خود من آن موقع این را به امضای دو دولت رساندم، سال ۲۰۱۵ معروف به نام قرارداد ۲۰۱۵ که ما به ازایی از سوریه گرفتیم که من در یک مصاحبه مفصل این را گفته‌ام، ولی الان به یکی دو مورد از آن اشاره می‌کنم. در سال برای ارتقای وضعیت کشاورزی‌مان در کشور نیاز به کود فسفات داریم.

در عوض، معادن بسیار غنی با کیفیت بسیار خوب فسفات در سوریه وجود دارد که ما بر اساس توافقی که با دولت سوریه کردیم بیش از هزار میلیارد تُن از بهترین معادن فسفات سوریه را (هم دولت سوریه و هم پارلمان سوریه تصویب کرده) که ما اگر بتوانیم خوب انتقال دهیم، ۱۰۰ سال طول خواهد کشید که ما بتوانیم از این منافع استفاده کنیم. ضمناً نه تنها برای کشور خودمان، بلکه می‌توانیم بدون هیچ عوارضی، به هر کشوری از دنیا صادر کنیم. مضافاً بر اینکه بالاخره کار اقتصادی و بستر اقتصادی دست دولت است، دولت باید کار اقتصادی انجام دهد، چون کسی که می‌خواهد در سوریه سرمایه‌گذاری کند، حتماً نیازمند این است که صندوق ضمانت صادرات او را ضمانت کند، خب دولت باید این کار را انجام دهد.

انجام نداده است؟

به هر حال دولت باید انجام بدهد و اگر دولت این کار را انجام دهد، طبیعتاً می‌تواند. زمینه کار ما با سوریه، توافقنامه بسیار خوبی است که ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم.

الان چند درصدش را استفاده کرده‌اید؟

متأسفانه زیاد استفاده نشده است.

و به دولتی‌ها گفته شده که استفاده نشده است؟

بله، دولت هم تلاش‌هایی کرده ولی به نظر من کافی نیست.

آقای زنگنه در صحبتی گفته بودند که آقای قاسمی، نه ۹۰ درصد، بلکه صد درصد الان کنار ما در وزارت نفت است و حتی خود شما هم اشاره کردید که در فروش نفت دارید به دولت کمک می‌کنید؛ همین‌طور است؟

من هیچ گاه به دولت‌ها نگاه نکرده‌ام. از دوره‌ای که در سازندگی کشور حضور داشتم، از دولت آقایان هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد، روحانی همیشه به مردم نگاه کرده‌ام نه به دولت؛ چون کارکردن برای مردم است. به هر حال دولت‌ها می‌آیند و می‌روند، ولی مردم هستند، انقلاب و کشور هست. در این دولت همین‌طور که آقای زنگنه اشاره کرد، من در کنار آقایان هستم، در مورد فروش نفت دارم کمک می‌کنم و همین الان هم در بخشی از فروش نفت به دوستان دارم کمک می‌کنم.

خب نمی‌توان درباره فروش نفت صحبت کرد؛ چون یکی از مسائل راهبردی ما است و یکسری اطلاعاتی که نمی‌توان روی آنتن داد. ولی بطور کلی اوضاع چطور است؟

خوب است. آمریکایی‌ها بسیار تلاش کردند با فشار حداکثری صادرات نفت ایران را به صفر برسانند، هرگز نتوانستند و نمی‌توانند.

در جایی گفته بودید که یک زمانی به ما می‌گفتند کاسبان تحریم، ولی همین دولت آمد به ما گفت کمک کنیم و آمدیم کمک کردیم. واقعاً چنین چیزی می‌گفتند؟ چرا دولت دوباره برای فروش نفت سراغ افرادی رفت که روزی به آنها برچسب کاسبان تحریم می‌زد. این را شما گفته‌اید.

حالا معمولاً دولت‌هایی که می‌آیند برای اینکه دولت‌های قبلی را تخطئه کنند، مخصوصاً این دولت، حرف‌های زیادی زده شده، این حرف‌ها را زدند، ولی ما هرگز به دل نگرفتیم، چون برای کشور، هدف ما کمک و خدمت به مردم بوده است، نه تنها در مورد نفت دارم کمک می‌کنم، بلکه در نیازمندی‌های کشور، مواد غذایی، نهاده‌های دامی که نیاز باشد، دوستان وزارتخانه‌ها به ما مراجعه می‌کنند و ما داریم برای آنها انجام می‌دهیم و کمک می‌کنیم.

می‌خواهم این را بگویم روزی که به قول خودشان تحریم‌های فلج کننده علیه ایران اعمال کردند، چهار روز به قول خارجی‌ها … بود که به ما وقت دادند که ایران را ترک می‌کنیم، واقعاً هم ترک کردند.

چه شرکت‌هایی ترک کردند؟

همه شرکت‌های خارجی! کم نبودند، در آن زمانبندی که تعیین کرده بودند هیچ شرکت و هیچ فرد ایرانی، در صنعت نفت ایران باقی نماند، واقعاً می‌توانم بگویم صنعت نفت ایران به معنای واقعی ملی شد. ما اولاً همه شرکت‌های ایرانی را جایگزین شرکت‌های خارجی کردیم، بدون استثنا، دوم، بسیاری از این سازندگان تجهیزات صنعت نفت کشور که انصافاً صنعت های‌تک است در بالادستی صنعت نفت کشور، ایرانی‌ها ساختند.

بسیاری از این کالاها که واقعاً سخت بود که ایرانی‌ها به این زودی بسازند، من با صنعتگران ایرانی هر دو هفته یک بار جلسه می‌گذاشتم و به آنها می‌گفتم برای ساخت به خصوصن پایلوت محدودیت مالی برای شما نمی‌گذارم. بروید و پایلوت بسازید، ما از شما می‌خریم. بسیاری از این کالاها …

حتی اگر درنیاید؟

حتی اگر درنیاید. بالاخره کار آزمایشی و تحقیقاتی همین است دیگر. برخی از این کالاها که یک کشور، شاید دو یا یک شرکت در دنیا می‌ساختند، ایرانی‌ها ساختند. بالاترین سطح توسعه در صنعت نفت ایران، در 100 سال گذشته در سال ۹۰ و ۹۱ بوده است؛ ما ۱۷ فاز پارس جنوبی را با هم در دست اجرا داشتیم، هیچ وقت چنین چیزی وجود نداشته است.

بدون حضور خارجی‌ها؟

بدون حضور خارجی‌ها. بارها گفته‌ام پالایشگاه ستاره خلیج فارس با عدد ۷۰ درصدی حداقل که آقای مهندس زنگنه هم به صورت مکتوب این را تأیید کرده، تحویل دولت یازدهم داده‌ایم و اقدامات بسیار مؤثری در حوزه گازرسانی در حوزه دیپلماسی خارجی؛ من آن زمان رئیس اوپک بودم و این فرصت بسیار خوبی برای من بود که هم توانستم به دنیا سفر کنم، هم در بسیاری از نشست‌های بزرگ دنیا به خصوص در حوزه انرژی مشارکت و سخنرانی کنم و درست در شرایط سخت تحریم‌ها، قراردادهای بسیار خوبی در آن زمان با کشورهای بزرگ دنیا بستم.

با چه کشورهایی قرارداد بستید؟

با چینی‌ها قراردادهای بسیار خوبی بستیم. با چینی‌ها توافق کرده بودیم که برای توسعه دو میدان یادآوران و آزادگان برای اینکه تقریباً یک میلیون بشکه نفت ایران را در میدان مشترک آزادگان و یادآوران توسعه دهندو اتفاقاً پیوست این قرارداد هم این بود که در هر شرایطی یک میلیون بشکه نفت از ما بخرند، این قرارداد بسته شد و چینی‌ها آمدند شروع کردند، حدود 180 چاه در کشور زدند، این قرارداد در آن شرایط سخت تحریم‌ها منعقد شد.

سال ۹۱؟

بله، چینی‌ها شروع کردند. کارهای بسیار بزرگی بود. در فروردین ماه سال ۹۲ بزرگترین انتقال گاز را درست در نقطه صفر مرزی در پاکستان کلنگ زدیم،

چرا پاکستان به نتیجه نرسید؟

پاکستان بعد از اینکه دولت جدید آمد، عملاً به نتیجه نرسید.

چرا؟

به هر حال دوستان اعتقاد داشتند که دولت پاکستان دولت فقیری است، پول ندارد، این قرارداد بی‌ربطی است! من در آن زمان اعتراض هم کردم، گفتم اولاً پاکستانی‌ها گاز را برای نیروگاه‌هایشان می‌خواهند که امروز از سوخت مایع استفاده می‌کنند. اساساً قیمت سوخت مایع سه برابر قیمت گازی است که ما با پاکستانی‌ها قرارداد بسته بودیم، با اینکه قیمت ما قیمت بسیار خوبی بود. سوخت مایع گران است. مضافاً بر اینکه قرارداد وقتی ظرف ۴۵ روز پرداخت نشد، کولر خانه مردم به نیروگاه وصل می‌شود و نیروگاه به گاز ما وصل می‌شود دکمه‌اش در دفتر وزیر نفت ایران است، می‌تواند به راحتی قطع کند.

آن قراردادی که با چینی‌ها بسته بودید به همین سرنوشت دچار شد؟

متأسفانه قرارداد چینی‌ها به همین سرنوشت دچار شد و چینی‌ها از ایران رفتند. وقتی برجام شروع شد انتظار این بود که کشورهای اروپایی با کیفیت اروپایی بیایند کار کنند.

شل، توتال و …

بله، شل، توتال و … بیایند کار کنند، انتظار این بود، چون توافق هم انجام شده بود؛ اما وقتی که برجام نافرجام شد، چینی‌ها اساساً به ما روی خوشی نشان ندادند.

یعنی تفاهمی که می‌توانست به ما منافع زیادی برساند و فشارها را هم کم کند!

ببینید امروز ما به دنبال تفاهم با چینی‌ها هستیم؛ چند روز قبل تفاهم‌نامه، البته نه قرارداد، بلکه تفاهم نامه است، ولی دنبال امضای تفاهم‌نامه با چینی‌ها بودیم. در جای خودش کاری است که انجام شده، به هر حال چینی‌ها یک قدرت اقتصاد آینده و یک جمعیت بزرگ دنیا هستند، یک قدرت اقتصادی هستند و با چینی‌ها در یک چارچوب کاملاً منطقی و منافع دو طرف می‌توانیم کار کنیم.

گفته بودید ما روزی که تحریم شدیم یک دستگاه دکل حفاری دریایی در کشور متعلق به ایرانی‌ها نداشتیم، روزی که وزارت نفت را ترک کردم ۱۹ یا ۲۰ دستگاه حفاری در پارس جنوبی مشغول کار بودند که همگی تحت مالکیت ایرانی‌ها بودند.

در بخش دریا و فلات قاره ما، تماماً شرکت‌های خارجی و ابزار حفاری متعلق به شرکت‌های خارجی بود. جالب است بدانید وقتی مقام معظم رهبری در فروردین ماه ۹۰ به عسلویه تشریف آوردند، نگرانی همه مسئولان وزارت نفت این بود که با رفتن این شرکت‌های خارجی که تجهیزاتشان هم تجهیزات دکل‌های حفاری بود، نمی‌توانیم دیگر گاز استخراج کنیم. حالا ما پالایشگاه هم بسازیم وقتی نمی‌توانیم گاز استخراج کنیم، که اینجا یک مُشت آهن فراهم کرده‌ایم.

من این افتخار را می‌توانم داشته باشم که در مرداد ماه سال ۹۲ با اینکه می‌دانید فروش دکل حفاری به ایرانی‌ها بسیار کار سختی است، در شرایط سخت تحریم‌های فلج‌کننده، با چند دست باید خریداری می‌شد تا ایرانی‌ها بتوانند وارد خلیج فارس کنند و بتوانند انجام دهند. ۲۰ دستگاه دکل حفاری فقط ما برنامه‌ریزی کرده بودیم که برای رسیدن به برنامه زمان‌بندی پارس جنوبی حداقل ۲۵ دستگاه دکل حفاری داشته باشیم که ۲۰ دستگاه آن در مرداد سال ۹۲ در پارس جنوبی مشغول به کار بودند که اکثراً متعلق به ایرانی‌ها بودند.

حالا کنار این موفقیت‌ها، حرف و حدیث‌هایی هم به وجود آمد، صحبت‌هایی هم شد؛ چه اواخر آن دولت، چه بعد از دولت، مثل اینکه یکی از دکل‌ها گم شد، معلوم نیست کجا رفت یا قصه بابک زنجانی. اینها را چطور می‌بینید؟! اینها مشکلات کار بودند یا نه سوءاستفاده‌هایی بودند که لاجرم به وجود آمد؟ یا فکر می‌کنید می‌شد همه آنها را بهتر از این مدیریت کرد؟

اولاً این دستگاه دکل حفاری که بعد تعدادشان زیادتر هم شد، هیچکدام متعلق به وزارت نفت نیستند، چون اساساً وزارت نفت با توجه به اصل ۴۴ از خرید دکل حفاری عبور کرده بود. جالب است این را بدانید، من بعد از حدود ۵-۴ ماه که از وزارتخانه آمدم، یک روز در یکی از این نشریه‌ها و روزنامه‌ها، این داستان دکل نفتی گم شده را نگاه کردم، به دوستان زنگ زدم که این دکل مربوط به کدام شرکت است؟ معلوم شد که متعلق به شرکت بنیاد تعاون ناجا و بخشی از سهام آن هم متعلق به صندوق بازنشستگی نفت است که می‌روند این دکل را می‌خرند و بخشی از پول آن را پرداخت می‌کنند، بخشی را به دلیل مشکلات عدم انتقال پول نمی‌توانند پرداخت کنند، البته با واسطه‌هایی در میان بودند و نتوانستند پول آن را پرداخت کنند و گویا پرونده این دکل همچنان در دادگاه لندن مطرح است، هیچ ربطی به ساختار وزارت نفت و وزارت ما … اما می‌دانید متأسفانه مسائل سیاسی اینقدر در کشور ما جای خودش را به واقعیت‌ها داده که هر چیزی را مسیر اصلی‌اش را، برای اینکه با رقیب برخورد کنیم یا رقیب را بدنام کنیم، از این موضوعات زیاد است؛ به خصوص در اول این دولت بسیار زیاد در حوزه‌های مختلف اتفاق افتاد.

در مورد بابک زنجانی چطور؟

چند بار در مصاحبه‌هایم گفته‌ام؛ اینجا هم چون سوال کردید عرض می‌کنم. وقتی که نفت کشور تحریم شد، بنا بود نفت ما تحریم شود، نتوانیم نفت بفروشیم. نفت را از هیچ شرکت ایرانی نمی‌خریدند، امروز هم نمی‌خرند، بر اساس مجوزی که از شورای عالی امنیت ملی گرفته بودیم باید شرکت‌هایی در خارج از کشور ثبت می‌کردیم که اینها حتی یک پاسپورت ایرانی هم جزو هیئت مدیره نباید باشد، فقط به نام شرکت‌های خارجی باشد و این ریسک بسیار بزرگی دارد. در کشورهای مختلفی هم این کار را انجام دادیم.

در مورد بابک زنجانی هم از یکی از این شرکت‌ها نفت می‌خرد، گزارشی که به من دادند که ایشان یک کشتی نفت خریده، پولش را پرداخت کرده و مدارک آن هم موجود است و سپس می‌خواهد بیشتر نفت بخرد، حالا شاید ضرورتی هم نداشت بخواهم برای یک مشتری که شما می‌توانید ضمانت معتبر از او بگیرید نیازی به استعلام از مقامات امنیتی کشور کنم، منتها چون خدا وجود داشت ما این کار را انجام دادیم.

نکته بعدی این است که ایشان می‌آید نفت را می‌خرد، ال‌سی می‌دهد از یکی از بانک‌هایی که تا آن زمان، آن بانک که در خارج از کشور ثبت شده بود، مدیریتش و سهام عمده‌اش متعلق به یکی از بانک‌های بزرگ کشور بود. بعد که ایشان این ال‌سی را می‌دهد که معمولاً نفت کشور ما حدود سه ماهه فروش می‌رود که همین الان هم معمولاً این گونه است، در این سه ماه ایشان می‌رود آن بانک را می‌خرد، ال‌سی متعلق به خودش، بانک را هم می‌خرد، همزمان هم می‌رود در تحریم. من آن زمان که در وزارت نفت بودم، همان موقع که بلافاصله شنیدم، از وزارت خواستم و نامه مکتوب نوشتم که ایشان ممنوع‌الخروج شود. در اواخر دولت دهم پرونده‌اش برای ارسال به دادگاه تکمیل شد و روزهای آخر فرستاده شد.

یک تیم هم گذاشتیم برای اینکه اموال ایشان در خارج از کشور و داخل کشور شناسایی شود، چون باید این پول‌ها وجود داشته باشد، به هر حال یک نفر که این همه پول را نخورده است، یک بخشی از این پول‌ها باید داخل کشور باشد، بخشی از آن در خارج از کشور که من ضمن اینکه او ممنوع‌الخروج بود، تیم گذاشته بودم که پول‌ها را برگرداند. حالا زندان، اعدام، هر چیزی که حکمش هست در جای خودش، مهمتر اینکه پول‌ها به کشور برگردد. هیچ کارمند نفت در پرونده بابک زنجانی متهم نیست. جالب است من یک نوشته دارم در پرونده بابک زنجانی، وقتی که گردش کار کردند، زیر آن نامه نوشتم که با فروش نفت موافقم، منتها با أخذ ضمانت‌نامه معتبر، در پرانتز هم نوشتم ال سی، آن دوستانی که در وزارت نفت این کار را کردند انصافاً ریسک کردند، ولی برای عبور از تحریم و حفظ منافع کشور ریسک کردند.

یعنی آن زمان راه دیگری وجود نداشت؟

به هر حال شرایط کشور این بود؛ ما در سال ۹۰ و ۹۱ نزدیک به ۱۶۰ میلیارد دلار نفت فروختیم، فکر نمی‌کنم از امروز تا زمان … ما در دو سال ۱۶۰ میلیارد دلار نفت فروخته باشیم.

خودتان هم این فرد را می‌شناختید؟

یک بار او را در قرارگاه خاتم، برای موضوعی آمده بود با جمعی از بچه‌های شرکت صدرا که ما تازه خریده بودیم، وی با مدیرعامل شرکت صدرا، آن زمان کارهایی انجام می‌دادند، یک بار آمدند که من ایشان را تا قبل از این دیده بودم.

یعنی رفاقت نداشتید؟

نه، به هیچ عنوان.

با توجه به اینکه شما گفتید با پیشرفت ۷۵-۷۰ درصد پالایشگاه ستاره خلیج فارس را به دولت یازدهم تحویل دادید، ولی فکر می‌کنم دولت زمان بیشتری گذاشت، زیاد طول کشید که به بهره‌برداری رسید. درست است؟

من از علت تأخیر خیلی مطلع نیستم، چرا که تا دولت مستقر شد، ولی خیلی غیرمنطقی طول کشید تمام شدن آن.

و اینکه دولت یازدهم که آمد گفت کیفیت بنزین‌ها خوب نیست، یک مدت وارد کرد. درست است؟

دنبال وارد کردن بود، ولی دقیق اطلاع ندارم، ولی کیفیت بنزین ما بهترین کیفیت دنیاست

و بعد هم برگشت از همین کیفیت استفاده کرد. الان هم ما بنزین را به ونزوئلا صادر کردیم، ونزوئلایی که مشکل داشت و داشت به مشکل می‌خورد، به ونزوئلا صادر شد. در این مورد نمی‌خواهید صحبت کنید؟

اولاً می‌خواهم اینجا عرض کنم که ما مجانی به ونزوئلا بنزین ندادیم، قبلش منابع آن در تهران تحویل داده شد، بعد بنزین صادر شد. می‌خواهم تأکید کنم که این قدرت منطقه‌ای و دفاعی بین‌المللی ایران است؛ اواخر جنگ کشتی‌های نفتکش ما را می‌زدند، وقتی کشتی نفتکش ما را می‌زدند، ما یک کشتی آنها را می‌زدیم، آمریکایی‌ها برای حضور و ورودشان به خلیج فارس، وقتی ما این مقابله به مثل را شروع کردیم، یک کشتی بسیار بزرگی به نام بریشتون – بینندگان عزیز می‌توانند در اینترنت سرچ کنند، مستند بریشتون – بریشتون یک کشتی بسیار بزرگ آمریکایی با پرچم آمریکایی بود، با اسکورت ناوهای آمریکایی بیش از ۷۰-۶۰ خبرنگار هم حضور داشتند. با هیمنه و کب‌کبه وارد خلیج فارش شدند که بیایند نفت را از عربستان بگیرند و ببرند؛ ما همان کشتی را زدیم.

اما کشتی ما در کنار آمریکا در دریایی کارائیپ، رئیس جمهور آمریکا که ترامپ بود که می‌گویند یک فرد دیوانه‌ای بود، درست یا غلطش را نمی‌دانم، آمریکایی‌ها می‌گویند (می‌خندد)، دستور داد و گفت ما نمی‌گذاریم این کشتی‌ها به ونزوئلا برسد؛ جمله رئیس‌جمهور آمریکا است، دستور حرکت ناوهای جنگی را داد، اما وقتی آمد، فقط با پرچم ایران روبرو شد. ما در آن زمان یک کلاشینکف و یک سرباز در روی کشتی‌ها نداشتیم! موضوعات مختلفی پیش آمد؛ حالا اخیراً گاندوی 2 نشان داد، کشتی انگلیسی اینجا تخلف کرد، ما گرفتیم، وقتی گرفتیم انگلیسی‌ها اول قرار شد کشتی ما را آزاد کنند، کشتی ما که حرکت کرد، بعد کشتی انگلیسی‌ها حرکت کند؛ این قدرت ایران است. کشتی ما حدوداً ۴۰ روز آنجا مانده بود، موتورش روشن نشده بود، ملوانانش هندی بودند، از آمریکایی‌ها می‌ترسیدند نمی‌رفتند. هر کاری به ملوان و کاپیتان کردیم، من با آنها در تماس بودم…

شخصاً؟

بله، می‌گفتند که لنگر آنجا افتاده، نمی‌شود بلند کرد و لنگر مشکل پیدا کرده است، گفتم لنگر را پاره کنید، بدون لنگر حرکت کنید! تصمیم سختی بود، به هر حال این تصمیم گرفته شد. کاپیتان گفت اگر صد هزار دلار، ۲۰۰ هزار دلار هم به من بدهید من نمی‌روم، من می‌ترسم! جالب اینجاست که به خدمه‌ ایرانی که ویزا نمی‌دادند، به پاکستانی‌ها ویزا نمی‌دادند، به بسیاری از کشورها ویزا نمی‌دادند، فقط به هندی‌ها ویزا می‌دادند. ما در آن روز مجبور شدیم، شاید بیش از ۱۵۰-۱۰۰ نفر هندی را در هتل دعوت کنیم، آنها را انتخاب کنیم، بسیاری از آنها به محض اینکه متوجه می‌شدند می‌خواهند روی گریس‌وان بروند، همان جا هتل را ترک می‌کردند. بالاخره با هزار مکافات توانستیم ۳۰ نفر را قانع کنیم، اینها را به بمبئی، از بمبئی به دوبی، از دوبی به لندن و از لندن به جبل‌الطارق، بالاخره یک داستان مفصلی بود.

رساندن بنزین به ونزوئلا شد منشأ اقتدار ما؛ در قبال بنزین از ونزوئلا طلا گرفتیم؟

بله، طلا گرفتیم.

و مخازن طلایمان را غنی کردیم؟

بله

الان هم با ونزوئلا چنین مراوده‌هایی داریم؟

داریم با ونزوئلا کار می‌کنیم. اخیراً بنزین و سوخت نفرستاده‌ایم، ولی به نوعی داریم با آنها کار می‌کنیم.

آقای قاسمی، چه مقدار از مشکلاتی که ما الان داریم، به عنوان یک فرد و مدیر اجرایی که شما را برای جریان انقلاب می‌دانند، اما فرد جناحی نمی‌دانند به آن معنا، چقدر را به تحریم‌ها و چه مقدار را به مدیریت‌ها وابسته می‌دانید؟

اعتقاد دارم که بخشی از آن حتماً مشکلات تحریم است، این بی‌انصافی است کسی بگوید تحریم هیچ تأثیر، هزینه و هیچ ریسکی ندارد اما این را می‌خواهم به شما بگویم که همه مشکلات کشور ما از تحریم نیست. می‌خواهم بگویم که ما باید روش‌های اداره کشور را تغییر دهیم.

تغییر، نه اصلاح؛ من این موضوع را در دو سه جا گفته‌ام، برخی از دوستان گفتند یعنی چه؟ می‌خواهم بگویم در برخی از زمینه‌ها اصلاح‌پذیر نیست، تغییرپذیر است.

مثلاً چه چیزی؟

مثلاً در حوزه بازنشستگی کشور، امروز نگاه کنید وضع بازنشستگی کشور ما اصلاً خوب نیست، واقعاً معیشت آنها خوب نیست، درآمد خوبی ندارند، ولی شما می‌دانید همین درآمدی که بازنشستگان کشور دارند، چند درصد آن را دولت دارد پرداخت می‌کند؟ ۹۸ درصد حقوق بازنشستگان کشور را عین کارکنان خودش در زمانی که دارند برایش کار می‌کنند، پرداخت می‌کند؛ یعنی آنها کارکنان دولت نیستند، ولی کارمندان دولت هستند. تا چه زمانی می‌تواند ادامه پیدا کند؟ دولت چقدر می‌تواند، تا چه زمانی؟

روش ما اشکال دارد، ریل گذاری ما اشکال دارد. شما کارمند دولت هستید، من کارمند دولت هستم، ۳۰ سال بازنشستگی از حقوق من ماهانه پرداخت شده، این ۳۰ سال بازنشستگی من کجا رفته است که امروز از آن منابعی که ماهانه از حقوق بازنشستگی من استفاده می‌کرده، باید برای حقوق من استفاده شود؟ کجا رفته است؟ معلوم است. نمی‌خواهم بگویم دزدی شده، رفته در شرکت‌های سرمایه‌گذاری که هیئت مدیره و مدیرعامل آن دولتی بودند، سالانه هم مجمعی برگزار شده، نتیجه‌اش اینکه امروز آن شرکت‌هایی که در آنها سرمایه‌گذاری شده یا وجود دارد، نتیجه‌اش این است که نمی‌توانند بیش از دو درصد از حقوق بازنشستگان کشور را پرداخت کنند و دولت باید ۹۸ درصد پرداخت کند، این قابل اصلاح است؟

در حوزه اقتصاد هم نگاه می‌کنیم، مثلاً در دوره آقای احمدی‌نژاد تحولی در چهار سال اول به وجود آمد، ولی چهار سال دوم بسیاری‌ها معتقد بودند، بسیاری از تیم‌های اقتصادی که کار می‌کنند همان تیم‌های قدیمی هستند.

دو جمله در مورد اقتصاد کشور بگویم؛ اقتصاد ما سیاسی شده است، این غده سرطانی سیاسی باعث می‌شود که همه دولت‌ها گرفتارش شوند، نمی‌گویند که مدیرعامل توانیر باید متخصص حوزه برق باشد، می‌گویند این فرد با جناح ما می‌سازد یا نمی‌سازد؛ این فرد تفکر جناح ما را دارد یا ندارد. این آفت بزرگی است.

در دولت جدید هم مسئول پیگیری «کرسنت» شده بودید، ظاهراً در آن کمیته بودید؟

نه، در دولت جدید کمیته‌ای تعیین کردند که آقای فروزنده بود، ولی به جایی نرسید. من هم فکر می‌کنم در جلسه شرکت نکردم.

چرا به نتیجه نرسید؟

تا جایی که من اطلاع دارم. واقعاً من در دولت دهم به دنبال حل مسئله کرسنت بودم، انتظارات طرف کرسنتی انتظار بسیار بالایی است که عدد و رقم‌هایی که مدنظر آنهاست، عدد و رقم‌های بسیار بالایی است و من فکر نمی‌کنم کشور زیر بار پرداخت چنین عددهایی برود، ولی متأسفانه تا آن جایی که من می‌دانم اینها رفته‌اند حکم را گرفته‌اند، الان در حال تجدیدنظر است، امیدوارم مسئولان کشور بتوانند از آن دفاع کنند، چون آن جریمه‌ها، عدد و رقم‌هایی که مدنظر کرسنتی‌هاست، کشور هرگز توان پرداخت آنها را ندارد و قاعدتاً پرداخت نخواهد کرد.

متولد سال ۴۳، روستای سرگاه، شهرستان مُهر هستید؟

بله.

شغل پدر چه بود؟

پدرم کشاورز، مادرم هم کشاورز بود.

هیچکدام در قید حیات نیستند؟

نخیر، متأسفانه.

خدا رحمتشان کند. پدر چون به اسم‌های ایرانی خیلی علاقه داشتند اسم شما را رستم می‌گذارند.

بله، پدر من روستایی بود، ولی خیلی ایران دوست بود و معمولاً به چیزهای ایرانی بسیار فکر می‌کرد، جالب است که اسم خواهرهای من شیرین و زلیخا است.

شما تنها پسر هستید؟

نه، ما سه برادر و پنج خواهر هستیم.

اسم دو برادر دیگر چیست؟

بهروز و عبدالحسن

شما گفتید، بعد از انقلاب که به سپاه رفتید، بسیاری از افراد اسم‌هایشان را عوض کردند، شما عوض نکردید؟

من این موضوع را جایی تعریف کردم؛ گفتم در سپاه، اسم بسیاری از دوستان ما هم اسم‌های قبل از انقلاب بود، طبیعی هم بود، اسم من هم رستم بود، بسیاری از دوستان و همکاران من که در آن یگان، تیپ، لشگر و در قرارگاه خاتم بودیم، به من می‌گفتند شما اسمت را اسم اسلامی بگذار، اسمت را عوض کن. اولاً چون پدرم دوست داشت این اسم را گذاشت و هم اینکه خیلی فکر کردم با تغییر اسم چیزی اتفاق نمی‌افتد، بنابراین هیچ موقع اسمم را عوض نکردم.

چه سالی ازدواج کردید؟

سال ۶۳

چطور آشنا شدید؟ شنیدم شرط خانم این بود جانباز باشید، آخر رفتید و جانباز شدید.

بله، به خواستگاری آمدم، خانمم – خدا رحمتش کند – اهل شهرری بود، پدرشان روحانی بود، در شهرری زندگی می‌کردند، ما به واسطه‌ای اینجا خواستگاری آمدیم.

چه کسی ایشان را معرفی کرد؟

یک فامیلی نسبی هم با یکدیگر داشتیم، به خواستگاری رفتیم و تقریباً فکر می‌کردیم همه کارها تمام شده است. وقتی به آنجا رفتیم، هم پدر خانم، هم مادر خانم و هم بقیه موافق بودند، قرار شد با خانم صحبت کنیم، وقتی صحبت کردیم، ایشان گفت من چون نیت کرده‌ام با یک جانباز ۷۰ درصد ازدواج کنم، بنابراین معذورم، تنها دلیل من این است. کارمان درست نشد که ما باید جانباز شویم. دوستان می‌گفتند اگر دنبال جانبازی هستی ما را به کشتن نده (می‌خندد). در عملیات بعدی توفیق جانبازی پیدا کردیم،

شیمیایی شدید؟

بله، شیمیایی شدیم، بعد که جانباز شدیم، خیلی سریع این اتفاق رخ داد.

بعد از ازدواجتان هم مجروحیت شدیدتری برای شما اتفاق افتاد؟

بله، در عملیات کربلای ۴، شب عملیات سخت مجروح شدم، مدت زیادی روی ویلچر بودم.

و خانم خدمت شما را انجام می‌دادند؟

خانم من خیلی به من خدمت کرد، هم خدمت مجروحیت که من تقریباً کامل در گچ بودم، هم خدمت خیلی خیلی زیادی در دوران جنگ به من کرد و هم اینکه در دوران جنگ تا وقتی بچه‌ها بزرگ شدند و حتی چون بعد از جنگ هم مسئولیت بخش عمده‌ای از بازسازی کشور را داشتم، معمولاً بازسازی که در شهر انجام نمی‌شود، در بیابان‌هاست؛ مجبور بودم عمده وقتم را در بیابان بگذرانم، بنابراین تقریباً می‌توان گفت که بچه‌ها را او بزرگ کرد.

خیلی به من وابسته بود، مخصوصاً روزهایی که مریض شد، هیچ وقت قبول نمی‌کرد که مادر یا خواهرش در بیمارستان پیش او بمانند، نه اینکه به او سر بزنند، پیش او بمانند. شاید ۶ بار عمل کرد، عمل‌های بسیار سختی کرد و هر بار حدود ۱۵-۱۰ روز کم یا زیاد در بیمارستان بود، در این مدت تنها خودم شب‌ها در بیمارستان بودم، می‌خواستم به خانه بروم دوش بگیرم و برگردم، قبول نمی‌کرد، می‌گفت زنگ بزن لباس‌ها را به بیمارستان بیاورند و اینجا دوش بگیر. وابستگی بسیار زیادی به من داشت. مریضی بسیار سختی بود، بعد از اینکه دکتر اعلام کرد به هیچ عنوان امکان کار پزشکی وجود ندارد و او را به خانه ببرید، مدتی هم طول کشید و من تقریباً کارم را رها کردم و سعی کردم همه آن کارهایی که یک پرستار خانم باید برای بیمار خانم انجام دهد، در این دوران خودم برعهده بگیرم تا بتوانم بخش کوچکی از زحمتی را که ایشان برای من کشیده بود، جبران کنم.

خدا رحمتشان کند؛ بعد ازدواج کردید؟

بله، ازدواج کردیم.

در کار خانه به خانم کمک می‌کنید یا اصلاً نیستید؟

واقعاً نیستم، ولی اگر باشم – اگر الان بگویم ممکن است خانم من اعتراض کند – ولی من در خانه خیلی کم کمک می‌کنم، چون نیستم. اگر باشم، کمک می‌کنم، ولی معمولاً در خانه نیستم اما روزهای جمعه، چون خانم من و بچه‌ها جدا زندگی می‌کنند، چون پسر من مجرد است، به خاطر اینکه او تنها نباشد برخی از شب‌ها نزد ایشان می‌روم و معمولاً روزهای جمعه همه بچه‌ها نزد من می‌آیند و من مسئول خانه هستم که ناهار درست کنم، پذیرایی کنم.

بلد هستید غذا درست کنید؟

بله، من آشپز خوبی هستم.

قبل از پیروزی انقلاب در فعالیت‌های انقلابی حضور داشتید؟

آن زمان ما نوجوان بودیم، در برخی از این تظاهرات‌ها شرکت می‌کردیم و هر جایی که لازم بود معمولاً در توزیع عکس حضرت امام (ره)، در برخی از کارهایی که لازم بود.

دستگیری نداشتید؟

دستگیری نداشتیم، ولی توگوشی داشتیم.

عجب؛ یعنی کتک را خوردید. روز پیروزی انقلاب کجا بودید؟

جزیره خارک بودم و آن روز یک روز به یاماندنی بود. با جمعی از دوستان روز پیروزی انقلاب …

چطور به خارک رفته بودید؟

به دلیل کاری که آنجا داشتیم، مدتی آنجا بودیم، در جزیره خارک بودیم و صبح اول نشستیم تلویزیون را نگاه کردیم که آن لحظه ورود حضرت امام (ره) را نگاه کردیم، ۲۲ بهمن هم که همه در خیابان بودند و ما هم مثل بقیه به خیابان آمدیم.

چطور وارد سپاه شدید؟ علاقه‌مند بودید یا کسی شما را علاقه‌مند کرد؟

ما دوستانی داشتیم که در سپاه بودند، سپاه آن روزها جایی بود که تقریباً هر کسی می‌خواست به نوعی در انقلاب حضور پیدا کند یا خدمت مؤثری داشته باشد معمولاً سعی می‌کرد در سپاه حضور پیدا کند. من یک روزی با تعدادی از دوستان نشسته بودیم، حرف شد که شما نظامی هستید و فلان، گفتم در بین همه افرادی که نشسته‌اند کدامتان یک دوره در سپاه نبوده‌اید؟! ممکن است دو سال، پنج سال وسط جنگ یا آخر جنگ رفته‌اید. می‌خواهم این را بگویم اساساً بخش عمده‌ای از مسئولان کشور، غیر از جوان‌هایی که بعد از جنگ متولد شده‌اند یا کودکی‌شان را در دوران جنگ گذرانده‌اند، فکر می‌کنم بسیاری از مسئولان کشور حتماً یک دوره را در سپاه گذرانده‌اند.

وقتی من به وزارت نفت رفتم، روز اول یا دوم، مسئول معاونت نیروی انسانی وزارت نفت نزد من آمدند و گفتند آقای وزیر شما پرونده‌تان را به وزارت نفت بیاورید و حقوقتان اینقدر می‌شود، حقوق ما با حقوق سپاه و وزارت نفت متفاوت بود. گفتند پرونده‌تان را اینجا بیاورید، بازنشستگی شما شامل بازنشستگی نفت می‌شود. به او گفتم پرونده‌ام را به هیچ عنوان نمی‌آورم.

فکر می‌کنید چند درصد از نمایندگان پرونده‌شان را به وزارت نفت آوردند؟

آمار دقیقی ندارم، ولی تعدادشان کم نیست.

سال ۶۰ که به سپاه رفتید، وارد جنگ نشدید؟

بله، بسیجی بودیم، وارد جنگ شدیم

در جنگ با کدام فرماندهان کار کردید؟

ما بیشتر در بخش حوزه دریایی جنگ بودیم، در قرارگاه نوح بودیم، ایشان در منطقه دوم دریایی سپاه بودیم که بیشتر عملیات‌های دریایی مقابله به مثل را داشتند که از دوستان خیلی نزدیک من، شهید مهدوی که احتمالاً اسم ایشان را شنیده‌اید و از شهدای بنام و واقعاً رئیسعلی دلواری زمان آن روز ما بود و در مقابله با آمریکایی‌ها در جزیره فارسی شهید شد و من هم بیشتر کارهای مهندسی رزمی و کارهای پشتیبانی در دوران جنگ انجام می‌دادم.

فکر می‌کردید که جانشین حضرت امام (ره)، حضرت آقا باشند؟

تا قبل از اینکه امام به رحمت خدا بروند، خیلی‌ها فکر می‌کردند که رحلت حضرت امام (ره) یعنی پایان انقلاب! مخصوصاً بیرونی‌ها منظورم است، من فکر نمی‌کردم حضرت آقا رهبر انقلاب بشود، ولی بعدها که ایشان رهبر انقلاب شدند… به هر حال مقطعی در وزارت نفت بودم، خدمت ایشان می‌رسیدیم، وقتی برای اولین بار گزارشی در مورد اصلاح ساختار در وزارت نفت و مشکلات وزارت نفت را تهیه کرده بودم، خدمت حضرت آقا بردم، تقریباً دو نفری آن پیشنهادات و برنامه آینده وزارت نفت را خدمت ایشان ورق زدیم، یکی دو سوال فنی در حوزه نفت از من پرسیدند، برای من خیلی عجیب بود. به هر حال ایشان با دولت‌های مختلفی کار کرده بودند، تجربه داشتند، خودشان رئیس جمهور بودند، بعدش با چند دولت کار کرده بودند، ولی فکر نمی‌کردم حضرت آقا در حوزه فنی این سوالات را بخواهند از وزیر نفت بپرسند.

می‌توانید یکی از سوال‌ها را بگویید؟

مثلاً در مورد ذخایر نفتی کشورهای مختلف دنیا، اطلاعات بسیار عجیبی داشتند، من شاید آن روز که وارد وزارت نفت شده بودم، کمتر این اطلاعات را داشتم.

بعد از جنگ وارد کار سازندگی شدید؟

بله، بعد از جنگ یک نگاهی بود که برای بازسازی و سازندگی کشور، نیازمند حضور شرکت‌های خارجی هستیم. استدلال بسیاری از آقایان این بود ما که سد نساختیم، پالایشگاه نساختیم، بندر نساختیم، ولی ما اعتقاد داشتیم که این کار شدنی است، در همین مقطع بود که امام (ره) فرمود ما می‌توانیم. کارهای بزرگی انجام شد.

ایده آمدن بچه‌های جنگ، بچه‌های سپاه به فعالیت‌های سازندگی اقتصادی از آقای هاشمی رفسنجانی بود؟

اتفاقاً ایده از خود بچه‌های مهندسی رزمی سپاه بود، فرمانده کل سپاه هم نقش داشت. البته این را به شما بگویم در سپاه هم عده‌ای مخالف بودند، دلایل مخالفتشان برای حضور سپاه در بازسازی هم در برخی موارد دلایل درستی بود، اینکه سپاه وارد مسائل اقتصادی می‌شود تبعات خاص خودش را دارد و چیزهای دیگری، اما ترازوی موافقان و حُسن حضور سپاه در سازندگی و بازسازی کشور به خصوص در آن مقطع در واقع سنگین‌تر بود.

ما بندر بزرگ نداشتیم، وقتی فازهای پارس جنوبی شروع به کار کردند – آنجا می‌دانید ۵-۴ فاز با فرآورده‌های متعدد و متنوع هست – تصمیم گرفته شد که بندر عظیمی در عسلویه ساخته شود، این بندر را در یک مناقصه بین‌المللی گذاشتند، ما آن زمان از مسئولان وزارت نفت خواهش کردیم که ما را در مناقصه شرکت بدهند، مجبور شدیم یک شرکت خارجی را هم شریک خودمان کنیم. وقتی در مناقصه برنده شدیم، برای اینکه اعتماد نداشتند که ما آن کار را انجام دهیم، شاید می‌گفتند این همه تأسیسات ساخته شود، اگر یک بندر ساخته نشود که ما نمی‌توانیم صادرات داشته باشیم. مناقصه را تجدید کردند، ما دوباره برنده شدیم، وقتی برنده شدیم، گفتند به جای ۵۲ ماهه باید ۴۲ ماهه تمام شود، چون فازها زودتر به بهره‌برداری می‌رسد. شریک خارجی ما نپذیرفت و رفت. من امضا کردم آن موقع که با مسئولیت خودمان این پروژه و این طرح بسیار عظیم را ظرف زمانی که کارفرما خواسته بود، انجام دهیم.

اتفاقاً نه تنها در آن زمان انجام دادیم، بلکه زودتر انجام دادیم و پاداش هم گرفتیم. بندر شهید رجایی را در زمانی که در قرارگاه خاتم بودم شروع کردیم، فازهای مختلف آن را تمام کردیم، بندر چابهار را زمانی که در قرارگاه خاتم بودم شروع کردیم که بعد تمام شد.

چند سوال سیاسی هم بپرسیم، رابطه آقای قاسمی با آیت الله هاشمی رفسنجانی چگونه بود؟

خوب بود، ما رابطه بدی نداشتیم.

چقدر ارتباط داشتید؟

ارتباط کاری داشتیم، به هر حال بخشی از کارهای کشور را ما انجام می‌دادیم، در آبرسانی‌ها، آزادراه‌ها، خطوط انتقال گاز، برق، در حدی که لازم بود ارتباط داشتیم.

آقای هاشمی چقدر حمایت می‌کرد؟

چون در دوران آقای هاشمی کارهای زیرساختی زیادی انجام شد. منهای اینکه عده‌ای روی روش‌های اجرایی آقای هاشمی ممکن است نقد داشته باشند، ولی ایشان کارهای بزرگی انجام دادند.

شما هم نقد داشتید؟

در شیوه کار هر کسی می‌تواند اشکالاتی داشته باشد.

سال ۷۶ آقای رستم قاسمی به چه کسی رأی داد؟ آقای ناطق یا آقای خاتمی؟

من به آقای ناطق رأی دادم.

سال ۸۴ به آقای احمدی‌نژاد رأی دادید یا خیر؟

به آقای احمدی‌نژاد رأی دادم.

هر دو دوره؟

دوره دوم قطعاً به آقای احمدی‌نژاد رأی دادم. دوره اول را حقیقتاً تردید دارم.

در سال ۹۰، چگونه آقای احمدی‌نژاد به شما پیشنهاد وزارت داد؟

من با آقای احمدی‌نژاد رفاقت داشتم، وقتی ایشان شهردار تهران شد، ارتباطات من با ایشان بسیار زیاد بود، برای اینکه بخشی از کارهای قرارگاه خاتم را انجام می‌داد. در اکثر دوره‌های شهرداری هم ما کار کردیم، در دوره آقای احمدی‌نژاد هم این کارها شدت بیشتری گرفت. یادم هست که سفری با همدیگر رفتیم، دو سه نفر بودیم با هم جایی رفتیم.

خارج از کشور؟

نه، داخل کشور. ایشان به من گفت شما باید به دولت بیایید. بنا داشت که وزارت نفت و نیرو را با هم ادغام کند، جزو برنامه‌هایش بود که البته مجلس قبول نکرد.

یک روزی به من زنگ زد، چون آن روز تازه این کار را انجام داده بود، لحظه‌ای که به من زنگ زد که کار فوری با شما دارم، متوجه شدم که می‌خواهد در مورد وزارتخانه با من صحبت کند. در بین راه که داشتم به پاستور می‌رفتم، به آقای جعفری فرمانده کل سپاه زنگ زدم، البته بحث قبلی‌مان را به آقای جعفری نگفته بودم، چون قرار بود بین من و آقای احمدی‌نژاد و آن دو نفری که در جلسه بودند، باقی بماند و به کسی گفته نشود.

نمی‌گویید آن دو نفر چه کسانی بودند؟

حالا؛ در راه داشتیم به پاستور می‌رفتیم، به آقای جعفری زنگ زدم، گفتم آقای جعفری من دارم نزد آقای احمدی‌نژاد می‌روم و آقای احمدی‌نژاد قطعاً برای مسئولیت وزارتخانه با من صحبت می‌کند و قطعاً برای این کار است و خواهش من این است، من با آقای احمدی نژاد رفاقت دارم، ممکن است رودربایستی‌هایی داشته باشم؛ شما موافقت نکنید. گفت مگر بحثی شده؟ گفتم به هر حال برداشت من این است.

به آنجا رفتیم، این پیشنهاد را ایشان داد و از ایشان خواستم ضمن اینکه با آقای جعفری صحبت کند به من هم اجازه بدهد فکر کنم. یک جلسه‌ای بود، اتفاقی افتاد، آنجا در آن جلسه تصمیمی گرفته شد که من باید به وزارت نفت می‌رفتم.

خیلی مبهم گفتید، چه جلسه‌ای بود؟

یک جلسه‌ای بود، در خدمت بزرگان بودیم، تصمیم گرفته شد که من باید به وزارت نفت بروم. از آن جلسه که بیرون آمدم به آقای احمدی‌نژاد زنگ زدم که من آماده هستم.

از دیدارتان با حضرت آقا گفتید، دیداری هم با اردوغان برای بحث گاز داشتید؟

آقای اردوغان اصرار داشت که گاز شما گران است، در سفرهای مختلفی که من پیش او می‌رفتم، همیشه حرفش این بود، چون ترکیه دو قرارداد گاز با روسیه داشت، یک قراردادش گران‌تر از گاز ما بود، یک قراردادش ارزان‌تر از گاز ما بود؛ گاز ما وسط قیمت بود. همیشه هر موقع من می‌رفتم، در هر جلسه‌ای به من می‌گفت شما باید قیمت گازتان را به ما تخفیف بدهید. در یک جلسه‌ای خدمت مقام معظم رهبری بودیم، ملاقات با آقای اردوغان بود، من هم در آن جلسه بودم، آقای اردوغان این مسئله را مطرح کرد، گفت ما بارها با آقای قاسمی صحبت کرده‌ایم، قیمت گاز را به ما تخفیف دهید. بعد از جلسه حضرت آقا به من گفتند شما بررسی کنید ببینید می‌شود تخفیف داد یا نه.

من بررسی کردم، به عدد خیلی کمی رسیدم که می‌شود به اردوغان تخفیف داد. خدمت حضرت آقا گفتم. گفتند در ملاقات‌هایی که با اردوغان دارید به او بگویید. در سفری به ترکیه با آقای اردوغان ملاقات داشتم، به او گفتم ما آمادگی داریم پنج درصد به شما تخفیف دهیم. اما این شرط را هم برای او گذاشتم که قرارداد دوم گاز ایران به ترکیه هم بسته شود. آقای اردوغان آن پنج درصد را قبول نکرد و گفت بیشتر تخفیف دهید. در ذهن من تا حدود ۷ درصد بود با آن قرارداد دومشان، داشتیم مذاکره می‌کردیم و وزیرش در جلسه‌ای که داشتم، آقای … آن زمان وزیر نفت ترکیه بود، من عدد نهایی را گفتم، اگر آن قرارداد بسته شود تا این عدد آمادگی را داریم به شما تخفیف دهیم و با هم کنار بیاییم.

با شیخ محمد آل مکتوم ارتباط نزدیکی دارید؟

من با شیخ محمد ارتباطات زیادی داشتم. معمولاً ارتباطات ما خوب بود به گونه‌ای که من معمولاً محل کار ایشان نمی‌رفتم، در محلی که ایشان برای کار پیش‌بینی کرده بود، آنجا جلسه گذاشتند، با هم شام یا ناهار می‌خوردیم و موضوعات را تا آن موقع به ما تا حدی کمک می‌کردند.

ولی اماراتی‌ها سابقه خوبی در این چند سال از خودشان به جای نگذاشتند!

بله، متأسفانه اماراتی‌ها به خصوص در چند سال گذشته به ویژه در اقدامات اخیرشان در مورد بحث مذاکره، در روابط با اسرائیل، اصلاً اقدامات خوبی نکردند و برخوردهایشان اصلاً برخوردهای قابل قبولی نیست.

فکر می‌کنید رابطه دو کشور چه خواهد شد؟

سیاست جمهوری اسلامی در همه دولت‌ها ارتباط با همسایگان بوده و هست و ما باید کاری کنیم که به هر دلیلی بتوانیم ارتباطمان را با همسایگان تقویت کنیم، ولی اقداماتی که آمریکایی‌ها و به خصوص اماراتی‌ها کردند، شایسته کشورهای اسلامی هم نیست.

بعد از این قضایا ارتباط و پیغامی با یکدیگر نداشتید؟

سفارش‌ها و پیغام‌هایی بوده، ولی مذاکراتی صورت نگرفته است.

دوست دارم خاطره روزهای آخرتان با حاج قاسم سلیمانی را بگویید.

ارتباط زیادی داشتیم، بسیاری از زمان‌ها، ساعت ۲ نیمه شب از خارج به فرودگاه بر می‌گشت، به ما زنگ می‌زد. شهید سلیمانی معمولاً صبح‌ها خیلی زود به محل کار می‌رفت و زود هم زنگ می‌زد، اما به خصوص در این ۷۲ ساعت آخر عمر شهید سلیمانی، دیروقت بود که شهید پورجعفری زنگ زد و گفت که حاج قاسم ساعت ۶ صبح در یک محلی در منطقه … ایشان گفتند برای جلسه ساعت ۶ آنجا باشید.

آخر جلسه که بحث کردیم، یک مشکلی در سوریه داشتیم که با حضور ایشان حمل می‌شد، من به ایشان گفتم لازم است که من با شما و بشار اسد یک جلسه مشترکی داشته باشیم که موضوعات حل شود. ایشان گفتند من به عراق می‌روم، شما جمعه به دمشق بیایید و صبح شنبه می‌توانیم با بشار اسد جلسه مشترک داشته باشیم. ما هم گفتیم خیلی خب، ما روز جمعه دمشق هستیم.

شهید سلیمانی آن روز هم یک مقدار تب داشت، چون جلسه طول کشید، به من گفت من یک مقدار تب دارم، سرماخوردگی و تب داشت، رفتند و بعد از اینکه به فرودگاه می‌روند، سپس به خانه می‌روند و بعد تغییر مسیر می‌دهند، به جای اینکه به عراق و به دمشق بروند، اول به دمشق می‌روند، آن شب به لبنان می‌روند، ظهر هم با فرماندهان سپاه سوریه ملاقات داشتند که بسیاری از آن فرماندهان از دوستان نزدیک من بودند، تعریف کردند که آن روز شهید سلیمانی کاملاً متفاوت‌تر از هر روزش بود.

انتهای پیام/





منبع خبر

ناگفته‌های رستم قاسمی از ترور نافرجام در لبنان/ جزئیات ماجرای گم شدن دکل حفاری و تخلفات بابک زنجانی بیشتر بخوانید »

قاسمی: مردم، کشتی طوفان‌زده اقتصاد کشور را به کسانی که نتوانستند یک قایق را درست برانند نخواهند سپرد

قاسمی: مردم، کشتی طوفان‌زده اقتصاد کشور را به کسانی که نتوانستند یک قایق را درست برانند نخواهند سپرد


گروه سیاسی خبرگزاری فارس: رستم قاسمی وزیر نفت دولت دهم در سال‌های 90 تا 92 یعنی در زمانی که تحریم‌های دشمنان علیه ملت ایران به اوج خود رسیده بود، است و یکی از نامزدهای ریاست جمهوری در سال جاری محسوب می‌شود که البته وقتی در این‌باره از او سوال می‌پرسیم می‌گوید که تا انتخابات زمان زیادی مانده است و بعدا تصمیم‌گیری نهایی گرفته می‌شود.

با قاسمی در مورد موضوعاتی همچون تحریم‌ها و وضعیت فروش نفت ایران در شرایط فعلی، وضعیت معیشت و اقتصاد مردم، دولت یازدهم و دوازدهم، وعده‌های انتخاباتی نامزدها، اختیارات رئیس جمهور و حتی رقابت‌های انتخاباتی گفت‌و‌گو کردیم که مشروح این گفت‌و‌گو به شرح زیر است:

فارس:  آقای مهندس! شما خاطره‌ای از حضورتان در یک تاکسی و دیالوگی درباره مقامات کشور داشتید. سوال من این است که اگر یکی از وزرای آقای روحانی سوار تاکسی شود چه چیزهایی خواهد شنید و واکنش مردم به او چه خواهد بود؟

قاسمی: من چند شب پیش با راننده‌ام به جلسه‌ای می‌رفتم و در مسیر به ترافیک خوردم و می‌دانستم دیگر به جلسه نمی‌رسم. به راننده گفتم شما ماشین را بغل نگه دارید و من موتورسیکلت می‌گیرم و می‌روم. پول نقد هم همراهم نبود. از این دوست همراه خودم پول نقد گرفتم تا موتورسیکلت سوار شوم. وقتی می خواستم سوار موتور شوم، راننده موتورسیکلت که فرد جوانی بود به محض اینکه من می‌خواستم سوار شوم از من پرسید: اصلا پول داری؟ گفتم بله پول همراهم است.  راننده موتورسیکلت پاسخ داد: شما یکبار سوار تاکسی شدی پول همراهت نبوده من فکر کردم شما را برسانیم پول همراهت نیست. (با خنده) من گفتم نه اینبار پول نقد همراه دارم. راننده موتورسیکلت گفت من چون شما را شناختم خواستم با شما شوخی کنم. خلاصه مسیر را با ایشان رفتیم و با هزار مکافات هم از من پول را پذیرفت. 

مردم همیشه یک انتقاداتی از شرایط موجود دارند. در تاریخ کشور هیچ گاه شرایط اقتصادی به سختی و دشواری اکنون نبوده است. من فکر نمی‌کنم که در سخت بودن شرایط فعلی کشور بین افراد اختلاف نظری وجود داشته باشد.

فارس: یعنی حتی سخت‌تر از قحطی‌های جنگ جهانی اول و دوم؟

قاسمی: آن زمان من خیلی … (با خنده) منظور من تاریخ اخیر ایران است. ما اکنون در حوزه اقتصادی کشور در ایستگاهی بدی قرار داریم و شرایط زندگی مردم اصلاً مطلوب نیست. بیشترین گفت‌وگوی مردم در تاکسی‌ها درباره مباحث روز کشور و اقتصادی است و حتی اگر یک مسئولی نیز در تاکسی باشد، مردم بدون هیچ رودربایستی مسائل و نقطه نظرات خود را مطرح می‌کنند. امروز آنقدر موضوعات فراگیر شده که گفتن موضوعات کشور فقط در تاکسی‌ها نیست و مردم در هر جایی مثل فروشگاه‌ها و صف‌های نانوایی نیز نارضایتی خود را از شرایط اقتصادی بیان می‌کنند. وقتی در نانوایی‌های پایتخت کشور نوشته شده نان قرضی به این معنی است که ما شرایط خوبی نداریم.

فارس: خیلی‌ها معتقدند که نتیجه گفتمان حاکم بر دولت و نگاهی که آقای روحانی و کابینه‌اش به امورات کشور و بحث ناکارآمدی دارند، این وضعیت را برای کشور رقم زده است. یعنی وعده بزرگ انتخاباتی مثل درآمد سرشار از رشد اقتصادی. چقدر قبول دارید که شرایط فعلی نتیجه گفتمان حاکم دولت است و هر فردی هم به جای روحانی از این گفتمان قدرت را بدست گیرد وضعیت همینگونه خواهد بود؟

قاسمی: نامزدهایی که در انتخابات شرکت می‌کنند همواره شعارها و وعده‌هایی می‌دهند اما وقتی شعارها آنقدر غلیظ بوده و بی انصافی‌ها زیاد می‌شود، نتیجه این می‌شود. شما شعارهایی که علیه دولت سابق صورت می‌گرفت را به خاطر دارید. من در دولت سابق وزیر نفت بودم و شاهد تلاش‌های شبانه‌روز همکارانم بودم. در دولت دهم ساعت کار وجود نداشت. تلاش‌ها و تصمیم‌گیری‌ها در شرایط خاص خود اتخاذ می‌شد. بعد از یازدهمین دوره انتخابات تا سال‌ها بعد حرف‌های غیر واقعی زیادی علیه دولت نهم و دهم گفته شد و ما امروز باید این قضاوت را به مردم واگذار کنیم که آیا آن حرف‌ها و عملکرد دولت فعلی با هم تناسب دارد؟ که البته این قضاوت توسط مردم از سال ها قبل شروع شده است.

*وضعیت امروز اقتصادی کشور به دلیل عدم تصمیم‌گیری از سوی مسئولان است

فارس: درباره عملکرد دولت حسن روحانی حرف زیاد زده می‌شود. خیلی‌ها معتقدند که اقدامات صورت گرفته در دولت دارای سناریوهایی بوده و گره زدن امورات جاری کشور به انتخابات عامل برخی از تصمیمات است و برخی از کارشناسان معتقدند که مسئولان دولتی به لحاظ سنی و تضاد منافع توانایی اداره امور را ندارند. شما فکر می‌کنید که وضعیت فعلی کشور نتیجه کدام یک از مواردی که گفته شد، است؟

قاسمی: من الان قصد قضاوت ندارم. نتیجه حکمرانی امروز کشور وضعیت فعلی مردم از لحاظ اقتصادی و معیشتی است. اینکه دولت توانسته تصمیماتی را در حوزه عبور از تحریم‌ها بگیرد، اقدام خوبی است اما همچنان که مقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید فرمودند ما اگر جنگ اقتصادی داریم که حتماً هم داریم کسانی که می‌خواهند در این جنگ حضور پیدا کنند، باید زره‌های خود را بر تن کنند. زره ما در جنگ اقتصادی  قدرت تصمیم است و قطعا به دلیل برخی از تصمیمات اشتباه نیز از شما حسابرسی خواهند کرد. وضعیت امروز اقتصادی کشور به دلیل عدم تصمیم‌گیری از سوی مسئولان است. با اینکه ثروتمند هستیم اما سهم ما از کیک اقتصادی جهانی بسیار ناچیز است.

*وضعیت فعلی معجونی از سهم ناکارآمدی، عدم تصمیم‌گیری و تحریم‌ها است

فارس: سهم ناکارآمدی در وضعیت امروز را چقدر می‌دانید؟

قاسمی: نتیجه امروز کشور معجونی از سهم ناکارآمدی، عدم تصمیم‌گیری و تحریم‌ها است.

فارس: آقای روحانی اخیراً تاکید کردند که شعارهایی که من دادم برای زمان «تحریم اقتصادی» بود و اکنون در «جنگ اقتصادی» به سر می‌بریم و من را در این دوران قضاوت کنید. آیا این ترفندی برای فرار از پاسخگویی نیست؟

قاسمی: زمانی که دولت دموکرات‌ها یعنی آقای اوباما سرکار بود، برای تحریم‌هایی که علیه ایران در سال 90 وضع کردند عنوان «تحریم‌های فلج کننده» را انتخاب کردند. تا آن روز نفت کشور به شکل فعلی تحریم نشده بود و شریان‌های مالی نیز وضعیت امروز را نداشت و البته ما تجربه تحریم به این شکل را نیز نداشتیم. ضمناً وابستگی‌های بسیاری نیز تا آن روز داشتیم. آن زمان ما تحریم آمریکا، سازمان ملل و اروپا هم بودیم. امروز درست است که اروپایی ها با ما همکاری نمی‌کنند اما مورد تحریم آنها و سازمان ملل نیستیم. پس اگر الان جنگ اقتصادی است پس آن زمان که ما همزمان مورد تحریم آمریکا، اروپا و سازمان ملل قرار داشتیم، چه بود؟ تحریم سازمان ملل موضوع مهمی است و واقعیتی است که نمی‌توان از آن فرار کرد؛ آن زمان جنگ نبود؟ و الان جنگ است؟ به هر حال مردم انتظار داشتند امروز عزت پاسپورت ایرانی‌ها به افلاک رسیده باشد.

*مردم نخواهند پذیرفت که جریانی شرایط امروز کشور را به گردن دیگران بیاندازد

فارس: آقای مهندس! جریان دولت و حامیان او یعنی اصلاح‌طلبان برای انتخابات 1400 به دنبال معرفی کاندیدا به مردم هستند و به زعم بسیاری از کارشناسان سیاسی به دنبال مقصر برای عملکرد خودشان هستند. آقای روحانی در سه برهه سه مقصر معرفی کرده؛ دولت قبل، مجلس شورای اسلامی در دوره یازدهم و دولت ترامپ. به نظر شما چه روشنگری باید در بین مردم صورت گیرد که نامزدهای جریان دولت و اصلاح‌طلبان با عملیات روانی مقصرتراشی نکنند.

قاسمی: اگر ما برای مردم عقل قائل شویم باید بگوییم که قدرت تشخیص مردم بسیار بالا است. ما تاکنون سابقه چنین شرایطی در کشور نداشتیم؟ اینکه جریانی بخواهد شرایط امروز کشور را به گردن دیگران بیاندازد مردم نخواهند پذیرفت چون همه اختیاراتی که لازم بود نظام برای رفع تحریم‌ها و حل مشکلات اقتصادی مردم در اختیار دولت قرار داد و شرایط آن امروز اینگونه شده است. بالاخره اتوبوس دولت است که باید پاسخگوی شرایط امروز کشور باشد.

فارس: آقای روحانی در برخی مسائل از اختیارات رئیس جمهور انتقاد و گلایه داشته است. نظر شما در این خصوص چیست؟

قاسمی: ما در کشور قانون اساسی داریم و کسی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب می‌شود باید بر اساس قانون اساسی کشور عمل کند و قانون اساسی هم مشخص است. اینکه ما روزی قانون اساسی کشور را مطالعه و خودمان را به مردم عرضه کردیم و شعارهایی دادیم و امروز بگوییم دیگران مقصر هستند و اختیاری نیز نداشتیم بعید می‌دانم که پذیرش آن توسط مردم مورد قبول واقع شود.

فارس: اینجا سوال از سوی بسیاری مطرح می‌شود که اگر رئیس جمهور فاقد اختیار است پس چرا یک جریان سیاسی که همواره معترض است پس چرا برای انتخابات نامزد معرفی می‌کند و برای رای آوری آن تلاش می‌کند.

قاسمی: هر کسی در کشور در مورد تحریم انتخابات صحبت کند از دایره نظام خارج است چون کشور دارای قانون اساسی است و هرکسی قانون اساسی را می‌پذیرد در دایره نظام حضور دارد. ممکن است عده‌ای به هر دلیلی پای صندوق رای نیایند و مردم نارضایتی از وضع موجود را دارند و این یک واقعیت است اما مردم همیشه این را اثبات کردند که علی‌رغم ناراضی بودن از وضع موجود در انتخابات شرکت می‌کنند البته و امروز این نارضایتی خیلی بیشتر شده و من معتقدم مردم ما در انتخابات حتما شرکت می‌کنند. هرکسی بر طبل تحریم انتخابات بکوبد از دایره نظام خارج است. به هر حال همه جریانات در انتخابات نامزد معرفی می کنند اما مردم شرایط واقعی کشور را می‌سنجند. بر اساس نتایج مراکز نظرسنجی، دغدغه نزدیک به 80 الی 90 درصد مردم مشکلات اقتصادی بوده است بنابراین وقتی دغدغه اول مردم این مسئله است طبیعتا مردمی که در پای صندوق‌های رای قرار می‌گیرند به دنبال کسانی خواهند رفت که به این مسئله توجه داشته باشد و به شعارهای مرده گفتارهایی مثل اصلاح نظام اداری، بانکی و … که شعاری بیش نیست، توجه نخواهند کرد.

فارس: حتی شعارهایی مثل دیوارکشی در پیاده‌روها و …

قاسمی: امروز مشکلات مردم معلوم است و در بسیاری از خانواده‌های کشور افراد بیکار وجود دارد و مشکل تامین معیشت روزمره وجود دارد و شعارهای متعددی که در ادوار گذشته انتخابات داده شده در 1400 مورد اقبال قرار نخواهد گرفت. مردم کشتی طوفان‌زده اقتصاد را به دست کسی نمی‌دهند که نتوانستند یک قایق را درست برانند.

فارس: نظرتان در مورد تشکیل دولت جوان انقلابی چیست؟

قاسمی: من فکر می کنم فرمایشات رهبری بسیار جامع و کامل است و ایشان در مورد دولت جوان انقلابی فرمایشاتی داشتند و آن این که دولتی که با تفکر جوانی، همراه با تجربه و بکارگیری جوانان که در کشور کم هم نیست مسیر ریل کشور در حوزه اقتصادی را تغییر دهد. ویژگی های  آن جهادی، پر کار، با تجربه و مردم را ارباب خود بدانند، است.

فارس: اصلاح‌طلبان طیف مقابل را محکوم می کنند که آنها بدنبال کاهش مشارکت در انتخابات هستند. نظرتان درباره این مسئله چیست و دوم اینکه ما انتخابات سال 98 را پشت سر گذراندیم که مشارکت در آن کاهش پیدا کرده بود. دولت بقیه گروه‌ها را متهم می کند که دیگران مقصر هستند و کارشناسان و نمایندگان مجلس عملکرد دولت را عامل این کاهش مشارکت عنوان می کنند . . . 

قاسمی: اولاً اینکه من معتقدم کسانی که همدیگر را به عاملیت در مشارکت کمتر متهم می کنند نه درست است و نه منطقی. مقام معظم رهبری فرمودند کشور نیازمند مشارکت است. گام اول باید مشارکت باشد و گام دوم این است که چه تفکری بر قوه مجریه تکیه بزند. در گام نخست باید تلاش کنیم همه مردم ایران در انتخابات پیش رو شرکت کنند و این موضوع نیاز کشور ما در جامعه جهانی است بنابراین همه جناح‌ها باید تلاش کنند تا مشارکت در کشور حداکثری باشد. البته مشارکت مردم در ریاست جمهوری همواره متفاوت و پرشور بوده است. بر هیچکس پوشیده نیست که شرایط وضع موجود عامل اصلی کاهش مشارکت در انتخابات سال 98 بوده است.

فارس: البته اصلاح‌طلبان در ادامه همین اتهام‌زنی همواره تاکید دارند که اگر مشارکت بالا باشد طیف آنان پیروز است . . .

قاسمی: هرگز نباید این ادعا درست باشد چون هرکسی دلش برای ایران و انقلاب می‌سوزد باید برای مشارکت حداکثری تلاش کند. این ادعا هیچ منطقی ندارد. سال 84 و 88 بالاترین مشارکت را داشتیم و البته نتیجه آنچه که آنها ادعا می‌کنند، نبود.

فارس: اکنون افراد زیادی اسمشان برای کاندیداتوری مطرح است. آیا این افراد توانایی و ایده لازم را  برای اداره کشور دارند یا خیر؟ و دوم اینکه آیا نسخه‌ای وجود دارد که مشکلات مردم را بتوان حل و مرتفع کرد؟ چرا که با عملکردی که توسط آقای روحانی صورت گرفت سبب شد مردم به شعارها و وعده‌ها بدبین شوند.

قاسمی: هنوز آرایش سیاسی انتخابات خیلی شکل نگرفته است. هرچه به انتخابات نزدیک شویم طبیعتا هرچه به انتخابات نزدیک‌تر شویم بهتر می‌توان افراد را قضاوت و شیوه آرایش سیاسی جناح‌ها را حدس زد. اینکه چه کسی می‌تواند موفق شود باید نخست ببینیم که نیاز امروز مردم چیست و حتما با درک نیاز جامعه می‌توانند افرادی می‌توانند تاثیر گذار باشند که در این جهت حرکت کنند و کارنامه و برنامه داشته باشند.

*شعار دادن و حرف زدن کار سختی نیست

فارس: در بحث این نیازها ممکن است شعار مشترک از سوی نامزدها داده شود. اما راه رسیدن به این نیازها را باید مطرح کنند. آقای روحانی می گوید که حتی آب خوردن مردم هم به مذاکره با آمریکا وابستگی دارد . . .

قاسمی: شعار دادن و حرف زدن کار سختی نیست. امروز اینقدر اطلاعات برای حرف زدن وجود دارد که  شعار دادن را هم راحت‌تر کرده است. من قبلا هم گفتم که خوب است کسانی که می خواهند فرمان اجرایی کشور را بدست بگیرند و لوکوموتیو ران دولت شوند تجربه بین‌المللی داشته باشند و دنیا را بشناسند و حداقل یک کارخانه آجرپذیری را اداره کرده باشند و بعد مدعی حل مشکلات باشند. ما امروز در ایستگاهی قرار گرفتیم که با این دست و فرمان عبور از آن ناممکن است. برای عبور از این ایستگاه باید ریل اقتصاد و قالب‌های موجود آن شکسته شوند و حتما شدنی است. تغییر و مقاومت می‌طلبد و مقاومت اقتدار، عقل و سازوکار می‌خواهد.

*وزیر نباید به رئیس‌جمهور گزارش بدهد در واقع رئیس جمهور باید از وزیر گزارش بگیرد

فارس: آقای روحانی مدعی است که دنیا را می‌شناسد و البته چندی پیش هم گفته بود که ما چون تخصص مذاکره داریم می‌گوییم که این مسیر باید ادامه پیدا کند . . .

قاسمی: تجربه‌ای است که امروز نتیجه آن معلوم است. شما وعده دادید که مسئله‌ای را حل کنید اما هنوز به پایان آن نرسیده‌اید. در واقع من می گوییم ما به پایانش رسیدیم.کسانی باید در قوه مجریه قرار گیرند که در حوزه اقتصادی کشور با دنیا مذاکره و کشورهای مختلف دنیا رفتند و کارنامه اجرایی و عملگرایی در همه حوزه‌های کشور نیز داشته باشند. وزیر نباید به رئیس‌جمهور گزارش بدهد در واقع رئیس جمهور باید از وزیر گزارش بگیرد که این نیازمند تجربه است.

فارس: آقای قاسمی! آقای روحانی می‌گوید ما می خواهیم کار کنیم اما آمریکا نمی‌گذارد و مانع است.

قاسمی: این ها که گفتند ما تجربه داریم و با آمریکا موضوع را حل می کنیم باید با تجربه‌شان موضوع را حل می‌کردند.

فارس: آقای ربیعی می‌گویند که آنهایی که مدعی دور زدن تحریم‌ هستند کاری نکردند . . . 

قاسمی: من در سوال قبلی گفتم. ایشان کاش از دوستان وزارت نفت سوال می‌کردند. کسانی هستند که مدعی دور زدن تحریم‌ها بودند و امروز بخشی از این تحریم‌ها را دور می‌زنند یا خیر؟

فارس: از چه کسانی باید سوال می‌کردند؟

قاسمی: از دوستان وزارت نفت و دیگر وزارتخانه‌ها سوال می کردند.

فارس: آن وقت پاسخ آنها چیست؟

قاسمی: جواب معلوم است. آنهایی که مدعی دور زدن تحریم‌ها بودند اکنون هم برای دور زدن تحریم ها آستین ‌ها را بالا زده‌اند.

فارس: این ادبیات‌ها زمینه ایجاد دو قطبی در انتخابات به ویژه در حوزه سیاست خارجی نیست؟

قاسمی: در انتخابات همه چیز ممکن است و همه شعاری داده خواهد شد. انتخابات پیچیدگی خاص خود را دارد اما ما امروز با مردمی مواجه هستیم که تجربه‌ای را پشت سر گذاشتند و سختی‌هایی را نیز تحمل می‌کنند. مردم ما مردم باهوش و با استعداد هستند و قطعا تصمیم درست و خوبی می‌گیرند. ترفند احساسات و دو قطبی کردن در این انتخابات کارساز نشد و مردم حتما با توجه به شرایط موجود کشور تصمیمی حساب شده خواهند گرفت. برای حل مشکلات امروز کشور نیازمند همدلی جدی همه مردم و مسئولان کشور هستیم.

فارس: در مورد شما بحث‌ها و مطالبی منتشر شده که قرار است وارد انتخابات شوید. رد می کنید یا تائید؟

قاسمی: عرض کردم که تا انتخابات زمان زیادی مانده است و اجازه دهید به انتخابات نزدیک‌تر شویم و بعدا تصمیم‌گیری نهایی گرفته می‌شود.

فارس: شما برای این مسئله برنامه‌ای نیز تهیه کردید؟

قاسمی: بنده حقیر و تیم ما کارنامه‌ای داریم و برنامه‌ای نیز داریم که مبتنی بر برنامه عملیاتی است که می‌تواند بدون شعار برای مردم این باور را ایجاد کند که در این برنامه‌ها واقعیت‌هایی وجود دارد. بخشی از این برنامه تهیه شده است بنابراین هرکسی که در کشور فرمان قوه مجریه را در اختیار بگیرد می‌تواند از این برنامه استفاده کند.

فارس: توصیه شما به جریان اصولگرا برای شایسته‌گزینی چیست؟

قاسمی: من به دوستان اردوگاه انقلاب عرض کردم که نیازهای کشور را در یک ستون قرار داده و افرادی که آمادگی پذیرش مسئولیت دارند در ستون دیگر قرار بدهید و بر اساس اینکه توانایی افراد با توجه به شرایط موجود کشور، نمره‌ای را در نظر بگیرند که این می تواند برای تصمیم‌گیری نهایی مورد استفاده قرار گیرد. در شرایط امروز کشور همه مردم باید مشارکت داشته باشند و وفاق ملی ایجاد شود.

فارس: شما این تکثر نامزدها را تهدید یا فرصت می‌دانید؟

قاسمی: اکنون خیلی تهدید محسوب نمی‌شود چون دوستان خود را عرضه می‌کنند و معرفی می‌شوند و نشان می دهد که ما در کشور افراد زیادی داریم که جرات و شهامت پذیرش چنین مسئولیتی را دارند. 

فارس: به نظر شما در جریان اصولگرا نامزدهایی که کنار گذاشته می‌شوند ظرفیت خود را در اختیار دیگر نامزدها قرار می‌دهند؟

قاسمی: حتما باید اینکار را صورت دهند. ایران، انقلاب و نظام جمهوری اسلامی برای ما مهم است و هرکسی که با انتخاب مردم بر صندلی ریاست جمهوری نشست همه باید به او کمک کنند چون این توان یعنی توان ایران، انقلاب و مردم است.

فارس: درباره جزئیات برنامه انتخاباتی خود می‌توانید بیشتر توضیح دهید.

قاسمی: در روز مشخصش خواهیم گفت.

فارس: تصمیم‌گیری شما در انتخابات منوط به چیست؟ چهره‌های سیاسی و شورای ائتلاف با شما جلسه‌ای داشته است؟

قاسمی: فعلا شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی بررسی‌های خود را صورت می‌دهد و من خیلی از دوستان این بحث که بخواهند با کاندیدا مذاکره‌ای صورت دهند را نشنیدم و با خود حقیر نیز مذاکره‌ای صورت نگرفته است.

فارس: در برنامه شما به شورای شهر هم اشاره‌ای شده است و ایده و مشورت شما به جریان انقلاب در رابطه با شورای شهر چیست؟

قاسمی: خوشبختانه انتخابات شوراها با انتخابات ریاست جمهوری با هم است می‌تواند همپوشانی جدی در بحث مشارکت داشته باشد. انتخابات شورای شهر همواره مهم است و قطعا دوستان در جبهه انقلاب برای این مسئله برنامه‌ریزی‌های لازم را صورت می‌دهند و ما هم هر کمکی از دستمان برای رونق بخشیدن به شهرهای مختلف کشور و مردم دریغ نخواهیم کرد.

فارس: آقای مهندس شعار انتخاباتی شما چه خواهد بود؟

قاسمی: من شعار و الگوهایم که ویژه هم است بعد از اعلام کاندیداتوری اطلاع‌رسانی خواهم کرد.

 

 

انتهای پیام/





منبع خبر

قاسمی: مردم، کشتی طوفان‌زده اقتصاد کشور را به کسانی که نتوانستند یک قایق را درست برانند نخواهند سپرد بیشتر بخوانید »