وزارت ورزش و جوانان

سلطانی‌فر جفای بزرگی به ورزش کرد/ واگذاری سرخابی‌ها و ایجاد بحران اجتماعی سنگین

سلطانی‌فر جفای بزرگی به ورزش کرد/ واگذاری سرخابی‌ها و ایجاد بحران اجتماعی سنگین



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، گفتگو با مردی که ۴ دوره در المپیک حضور داشته، رئیس فدراسیون بوده، نماینده مجلس شده، فراز و نشیب های زیادی در ورزش و سیاست داشته، به خودی خود جذاب است اما این جذابیت زمانی دو چندان می‌شود که امیررضا خادم قهرمان المپیک و جهان مسئول واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی بوده است.

 گفتگو با چنین شخصیتی می‌تواند چالش برانگیز هم باشد چرا که امیررضا خادم به نوعی جعبه سیاه ورزشی ایران در همه این سال‌ها به شمار می‌رود. خادم که با محمود گودرزی و مسعود سلطانی فر در وزارت ورزش همکاری کرده حالا منتقد جدی و درجه یک وزیر ورزش دولت تدبیر و امید است. وی در گفت‌وگویی این انتقادات را به صریح ترین شکل ممکن مطرح کرده است.

 او که در بخشی از مصاحبه خود از پاسخ دادن به برخی سوالات خودداری کرد، زوایای پنهان وزارت سلطانی‌فر را به خوبی روشن کرده است.

بدر فوتبال شاهد به هم ریختگی و گسست هستیم

ورزش پیمانه کوچکی دارد اما سر و صدای بسیار

نیاز نیست چهره های غیر ورزشی گره‌گشای مسائل ورزش باشند

ورود به فوتبال مانند شمشیر دولبه است

مربیانی که مدعی هستند به آنها ظلم شده دریافتی‌های میلیاردی از اسپانسرها داشتند

همه کاسه و کوزه عدم واگذاری سرخابی‌ها سر من شکسته شد

سیاسی استقلال و پرسپولیس را سرپا نگه داشت

سیاسی از جیب خود خرج کرد اما مدعی برگشت نبود

چگونه ممکن است به خاطر رفیق بازی یک نفر را به باشگاه بیاورم

انتخاب های بعد از فتح الله زاده او را رو سفید کرد

واگذاری سرخابی ها به بخش خصوصی اشتباه بزرگی است

واگذاری در بورس بحران اجتماعی سنگین ایجاد می‌کند

وزیر برای واگذاری تلاش می‌کند تا بعدها بگویند او بوده که این کار را انجام داده است

سلطانی فر علاقه‌مند نبود کسی از جامعه کشتی رئیس فدراسیون شود

به من گفتند صلاحیت شما احراز نشده؛ نه اینکه رد صلاحیت شده ام

سلطانی‌فر جفای بزرگی به ورزش کرد

تمایل وزارت ورزش به کیومرث هاشمی بیشتر بود

وزیر موافق رفتن برانکو نبود

صداقت گودرزی بهتر از فضای غبار آلود سلطانی‌فر است

شاید به تشک کشتی بازگردم

اگر به درد ورزش می‌خوردیم بیرونمان نمی کردند

متن کامل مصاحبه را در زیر می‌خوانید:

به عنوان اولین سوال میخوام بدانم با توجه به‌ اینکه ماه های آخر فعالیت دولت را میگذرانیم، شما به عنوان یک چهره ورزشی با پشتوانه ی چندین مدال جهان و المپیک و البته با سابقه ی مدیریت ورزشی که در دنیای سیاست هم فعالیت داشته‌اید، چه برآوردی از وضعیت کلی ورزش کشور در این سال‌ها دارید؟

اگر از من می پرسید خیلی خلاصه می توانم بگویم اگر عملکرد ۵ ساله اخیر ورزش کشور را از تاریخ ورزش حذف کنیم، فکر نکنم تاثیر مثبت یا منفی بر کلیت آن بگذارد! یعنی می‌خواهم بگویم آنقدر این سالها خنثی و بدون فراز و فرود خاصی گذشته که بدون اغراق می شود کلا آن را ندیده گرفت و هیچ اظهارنظری درخصوص آن نکرد.

 می شود بیشتر توضیح دهید؟ این مطالب را از منظر مدیریت کلان ورزش می‌گویید یا نتایج ورزشکاران در میادین ورزشی؟

تقریبا می توانم بگویم از هر دو دریچه. ببینید من به شخصه با توجه به رزومه کاری آقای سلطانی‌فر، مثل روابط عمومی خوب، نزدیکی به دولت و شخص رئیس جمهور، سابقه ۲۰ ساله کار در سطح مدیریت های ارشد، استانداری در۶-۷ استان، تجربه معاونت رئیس جمهوری و البته مدتی هم کار در ورزش در دوره هاشمی طبا (که از نظر من بهترین رئیس ورزش پس از انقلاب بوده) و همچنین علاقه شخصی اش به ورزش، تصور می‌کردم او می‌تواند یک مدیر بسیار موفق و موثر برای ورزش و جوانان کشور باشد به همین دلیل هم زمانی که در دولت اول آقای روحانی بعنوان گزینه دولت برای وزارت ورزش و جوانان مطرح شد و از من درخواست کردند که با توجه به سابقه ورزشی و تجربه نمایندگی مجلس، برای حمایت از او و کسب رای اعتماد در کنارش باشم، پذیرفتم و با تمام توان تلاش کردم رای اعتماد بگیرد که البته در آن دوره به دلیل ذهنیتی که طیفی از نمایندگان از او داشتند و همچنین دست و بندی های سیاسی، رای نیاورد اما باز هم با همین اعتقاد در دو سری بعدی که برای وزرات ورزش به مجلس معرفی شد و من هم در جایگاه معاونت پارلمانی وزرات بودم با امید به تحولی اساسی در ورزش حمایتش کردم و بدون مخالف رای اعتماد مجلس را برایش گرفتیم.

از سوی دیگر در همان زمانی که پیگیر جلب نظر نمایندگان نسبت به او بودم، خوشبختانه توانستیم همزمان با رای آوردن جناب وزیر بعداز چند سال رایزنی با نمایندگان نام ورزش و جوانان را هم به لیست دستگاه هایی که از درآمد دولت از ۹ درصد ارزش افزوده بهره مند می‌شوند اضافه کنم. یعنی از لحاظ بودجه و اعتبارات هم شرایط بسیار مطلوبی برای کار فراهم شد. اما متاسفم که امروز باید عنوان کرد او علیرغم وجود همه این پارامترهای مثبت هیچ حرکت موثری انجام نداده و تمام تدبیر و تجربه خود را صرف آرام کردن ورزش به قیمت سکون آزاردهنده و کاهش محسوس رشد، شادابی و نشاط هم در بخش ورزش و هم جوانان کرد.

بیشتر بخوانید:

تصمیم AFC ناعادلانه بود/ فدراسیون فوتبال همچنان در شکایت خود پیگیر است

و در بعد ورزشی و قهرمانی چطور؟

در بخش مدال آوری و افتخارات هم شاهدیم که اگر در رشته های مختلف براساس یک روند همیشگی مدال هایی کسب شده اما متاسفانه در رشته هایی مانند کشتی و تکواندو که داشتیم تبدیل به قدرت اول و یا یکی از قدرت های بزرگ دنیا و یا حداقل آسیا می شدیم مثل کشتی، والیبال، تکواندو، تیراندازی، بسکتبال، قایقرانی و در برخی دیگر که داشتیم سری در سرها در می‌آوردیم، دوومیدانی، ورزش بانوان و…، به وضوح افت محسوس همه اینها به علاوه خیلی رشته های دیگر را شاهدیم و جالب است که اگر کرونا و تحریم برای کل کشور مصیبت و مشکل ایجاد کرده، اما برای متولیان ورزش کشور یک نعمت بود تا از یک طرف المپیک ۲۰۲۰ به تعویق بیفتد تا وضعیت نگران کننده ورزش قهرمانی ما عیان نشود و ازطرف دیگر  بسیاری مسائل و بی تحرکی های متاثر از سیاست وزارت ورزش به گردن تحریم و کرونا انداخته شود.

در بخش های دیگر وزارت چه نظری دارید؟

در ورزش همگانی یک خمودگی و رکود را شاهد هستیم. درحالیکه بخش قابل توجهی از اعتبارات ارزش افزوده الزاما باید در این حوزه هزینه شود. البته بنام ورزش همگانی هزینه شده؛ اما به علت حاکم بودن روحیه بی تفاوتی و روزمرگی موجود در تصمیم‌گیران این بخش، کمترین بازده را شاهد هستیم. درصورتی که ورزش همگانی حتی می‌تواند محل ایجاد شغل و درآمدزایی برای بسیاری از جوانان و بخصوص فارغ‌التحصیلان دانشگاهی باشد.

در فوتبال به عنوان رشته ورزشی چند وجهی که اقبالی جهانی دارد و حقیقتا با هیچ رشته دیگری قابل مقایسه نیست هم شاهد به هم ریختگی و گسست هستیم، در بعد قهرمانی اش فارغ از اینکه ما به جام جهانی آینده صعود کنیم یا خیر، اینکه فوتبال ما در وضعیتی قرار بگیرد که مشکل آن عبور از تیم های رده دهم جهان مثل بحرین باشد خودش یک فاجعه است و قطعا دیگر نیازی به توضیح بیشتر پیرامون شرایط فوتبال کشور نیست.
 

از منظر دیگر ما در فوتبال می‌توانیم ورزش حرفه‌ای را به صورت منطقی در کشور جا بیندازیم اما هیچ عملی و بازده مناسبی از فعالیت اقتصادی در این رشته شاهد نیستیم. درصورتی که تصور می شد یکی از ویژگی های اصلی آقای سلطانی‌فر توانایی و تسلطش در توسعه اقتصادی ورزش باشد.

 با این حال شما در دوران مدیریت سلطانی‌فر تلاش کردید از استیضاح وزیر جلوگیری شود. در این باره توضیح بفرمایید.

بله. معلوم است، من مسئولیت معاونت پارلمانی وزارت را داشتم. بنابراین اقناع نمایندگان نسبت به اعتراضاتی که طرح می‌کنند و کاهش تنش میان مجلس و وزارت اصلی ترین وظیفه ایست که بر عهده ام بود و اگر به جز این عمل انجام شود رفتاری کاملا غیراخلاقی و منافقانه است اما زمانی که کم کم به این نتیجه رسیدم قرار نیست در ورزش اتفاق خاصی بیفتد دیگر ادامه ندادم و خارج شدم. چون همانطور که گفتم شخصا بسیار امیدوار به اتفاقات خوبی با حضور آقای سلطانی فر در راس ورزش کشور بودم که متاسفانه طور دیگری شد. 

سهیم شدن ورزش از درآمدهای ارزش افزوده همزمان با رای مجلس به اقای سلطانی‌فر اتفاق افتاد؟

بله. من چند سالی که به عنوان معاون پارلمانی با مجلسی ها در ارتباط بودم به همراه همکارانم در حوزه مجلس تلاش کردیم نظر عمومی طیف تعیین‌کننده مجلس به ویژه کمیسیون تلفیق و بودجه را جلب کنیم تا ورزش کشور از ارزش افزوده سهمی داشته باشد. ارزش افزوده چون پول نقدی بود که از مردم گرفته می‌شود و مستقیم به خزانه دولت می‌رود، پس درآمدی قطعی است، یعنی این طور نبود که حتما باید یک اتفاق اقتصادی توسط دولت روی دهد تا درآمدی حاصل شود. مثلاً نفت فروخته شود یا واردات و صارداتی اتفاق بیفتد؛ و به تحریم و اینطور چیزها هم ربطی ندارد. با این مصوبه در همان
سال اول ۱/۳۰۰ میلیارد تومان اعتبار و ۱۰۰درصد افزایش بودجه وزارت ورزش و جوانان محقق شد و یک اتفاق بزرگ و تعیین کننده برای پیشبرد اهداف ورزش و جوانان میتوانست باشد که البته مبلغ آن هر ساله هم افزایش پیدا کرده است.

در همان زمان که دنبال رای اعتماد برای آقای سلطانی‌فر در مجلس بودیم توانستیم از ارزش افزوده هم سهمی برای ورزش و جوانان بگیریم که در داخل آن ورزش همگانی و بانوان به صورت جدی دیده شد. این اتفاق بسیار خوبی برای تیم جدید وزارت ورزش محسوب می‌شد تا از این امکانات غنی استفاده کند. با این پول می‌شد کارهای عظیم و بزرگی انجام داد. 

شما در مجلس و وزارت ورزش بوده‌اید. ما بارها فشارهایی را از سوی مجلسی‌ها برای حضور بستگانشان در فدراسیون‌ها و باشگاه‌های فوتبال دیده‌ایم، این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

با توجه به بعضی محدودیت‌هایی که ایجاد شده مثل قانون منع دو شغله بودن افراد باعث شده این اتفاق خیلی در ورزش پررنگ نباشد.اگر این موضوع را با وزارتخانه‌های دیگر مقایسه کنید در ورزش به مراتب کمتر است چرا که کسانی که می‌آیند می‌خواهند انتفاع مالی ببرند اما ورزش نسبت به سایر دستگاه‌ها پیمانه کوچکی دارد اما سروصدای بسیار! همین الان دریافتی کارکنان وزارت ورزش نسبت به سایر وزارتخانه‌ها کمتر است. با وجود اینکه بودجه ورزش در چند مرحله افزایش یافته اما هنوز جزء پایین‌ترین‌هاست مگر اینکه مباحث دیگری مطرح باشد.

شما نخستین ورزشکاری هستید که به سیاست وارد شدید و به مجلس رفتید، بعد از شما ورزشکاران دیگری مانند دبیر، ساعی، جدیدی، رضازاده و … وارد سیاست شدند. این حضور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

تصور شخصی من این است جایی مانند مجلس باید متشکل افرادی با تخصص، دانش و تجربه در حوزه های مختلف اجتماعی، حقوقی، سیاسی و فرهنگی باشد تا بتواند هر موضوعی که در جامعه مطرح می‌شود را به صورت تخصصی بررسی و قانون گذاری کند. اینکه ما انتظار داشته باشیم در مجلس فقط افرادی کار کنند که یا حقوقدان هستند یا دارای پیشینه ۱۰۰ درصد سیاسی، اولین اشتباه بزرگی است که ممکن است محقق شود. شما در مجلس به افراد متخصص در آموزش و پرورش، بهداشت، دانشگاه صنعت، پتروشیمی، نفت و … نیازمند هستید. در این مجموعه نیاز به متخصص ورزشی هم احساس می‌شود. البته اگر این جمع ۳۰۰ نفری متخصص، دارای بینش سیاسی و اجتماعی خوبی هم باشند که قطعا خیلی بهتر خواهد بود. بنابراین من نه می‌توانم بگویم هر شخصیت ورزشی می‌تواند به مجلس برود، نه اینکه بخواهم حضور تخصصی افراد مختلف از جمله ورزش را نفی کنم.

 برعکس آن چطور؟ حضور سیاسی‌ها در ورزش را چطور می‌بینید؟

آن هم نسبی است. اگر با پیشینه اجرائی و مدیریتی قابل قبول باشد چه اشکالی دارد؟ اما اگر صرفاً به خاطر اینکه جایی را ندارد به ورزش می‌رود یا اینکه می‌خواهد معروف شود اینها قطعاً به نفع ورزش نیست و تبعات منفی خواهد داشت. بهترین رئیس فدراسیون فوتبال بعد از انقلاب آقای صفایی فراهانی است فارغ از خط و ربط سیاسی، او هم هیچ سبقه ورزشی نداشت اما حضورش با مدیریتی که داشت باعث شد در دوره مدیریتی او در فدراسیون فوتبال پایه‌ریزی بسیاری اتفاقات خوب شده و اقتصاد فوتبال شکل بگیرد و استعدادهای بسیار ظهور کنند. معتقدم رئیس بعدی فدراسیون فوتبال که جایگزین او شد سالها توانست از آنچه صفایی‌فراهانی کاشته بود بهره‌برداری کند اما شاهدیم که بعد از آن افول معنادار و بازگشت به عقب در فوتبال روی داد. پس الزام نیست که یک مدیر حتماً باید ورزشی باشد یا اصلاً نباشد، هر دو بستگی به توانمندی فرد و شناختش از فضای مدیریتی جامعه ایست که می‌خواهد در آن کار کند اما با همه ی این اوصاف به نظر من امروز در ورزش کشور خوشبختانه آنقدر نیروی توانمند ورزشی که تخصص، تجربه، مدیریت و درایت اجتماعی و سیاسی داشته باشند هست که نیاز نباشد چهره های غیر ورزشی بخواهند گره گشای مسائلش باشند.

 اگر بخواهید یک کار اصلی که برای ورزش و جوانان در دوران مسئولیت تان در معاونت پارلمانی را اشاره کنید کدام را نام می‌برید؟

اولا که واقعا علاقه ندارم در خصوص کارهایی که کردم حرف بزنم و فقط امیدوارم مدیون مردم نبوده باشم اما اگر بخواهم فقط یکی دو اقدام را نام ببرم باید بگویم این افتخار را دارم در دوران مدیریتم ۲ موضوع را ساماندهی کردم؛ یکی این است که ارزش افزوده به ورزش اختصاص پیدا کرد و دوم قانون ورزش کشور است که در مجلس مصوب شد. انصافا خیلی بابت آن وقت گذاشتم و رایزنی های وسیعی کردم. لایحه قانون ورزش و جوانان که از دولت به مجلس آمد تقریبا با مخالفت کامل مجلس مواجه بود و ایرادات اساسی درآن وجود داشت.  شاید قریب به یک سال رایزنی و بررسی و توجیه بخش ها و وزارت خانه ها و نهادهای مختلف را با کمک بچه های حوزه مجلس مان کردم تا توانستید کمیسیون های تخصصی را قانع و قانون را جمع کنیم. قانون ورزش ۵۰ سال پیش نوشته شده بود و تا بحال تغییری نکرده بود و حال ما یک قانون جدید داریم که خوشحالم من هم در تصویب آن نقش داشته ام. البته این را هم بگویم که زمان طرح در صحن مجلس و رای نهایی دیگر خودم نبودم و متاسفانه چند بند آن که بسیار هم مهم بود حذف شد.

 در مورد فوتبال صحبت کردید، خیلی‌ها این باور را دارند ورود به فوتبال ریسک است که می‌تواند شخص را بالا ببرد و هم می‌تواند فرد را زمین بزند. شما در دوران مدیریت خود در وزارت ورزش به فوتبال و سرخابی‌ها ورود کردید. نظرتان در این خصوص چیست؟ به عقب برگردید دوباره این کار را انجام می‌دهید؟ 

در آن قالب گذشته، بله. اما اینکه مستقیما به فضای مدیریتی فوتبال وارد شوم، خیر. آن زمان از جایگاه وزارت ورزش دو تیم متعلق به وزارت  لازم بود ساماندهی در داخل دوباشگاه اتفاق بیفتد. همانطور که گفتید ورود به فوتبال مانند یک شمشیر دو لبه است که هم ممکن است یک فرد بی کفایت با آن محبوب و بزرگ شود و یا برعکس. فردی با توانایی مدیریتی قابل قبول، مورد انتقاد قرار گیرد.

واقعیت این است که آن زمان وزارت ورزش از من ۲ انتظار داشت؛ نخست تدبیری جهت جلوگیری از انحلال آنها به علت مشکلات بسیار مالی و حقوقی و سپس فراهم نمودن شرایط برای واگذاری باشگاه های استقلال و پرسپولیس.
می‌دانم همه فراموش می‌کنند اما حقیقت این است که زمانی که این مسئولیت با خواست خودم و به علت عدم قبول آن توسط معاونت ورزشی وقت وزارت به من سپرده شد، ۲ تیم بی اغراق در حال نابودی و انحلال بودند! اعتصاباتی که در پرسپولیس می‌شد، درگیری هایی که در استقلال وجود داشت، بحران مالی دو تیم و مسائلی دیگر مانند مباحث حقوقی و عدم حمایت دولت که بر اساس قانون نمی‌تواند کمک مالی بکند، اگر آن مسیر ادامه پیدا می‌کرد، قطعا باشگاه ها باید منحل می شدند و امروز دیگر استقلال و پرسپولیسی نداشتیم. مثل خیلی باشگاه های بزرگ دیگر. ابومسلم، پاس، شاهین، شمشک و خیلی های دیگر. اما با تلاشی که شد، تعدادی افراد که هرچند فوتبالی نبودند اما به هر دلیلی علاقمند به ورود و کمک به این تیم ها بودند را جذب کردیم و تزریق مالی بسیار حیاتی به تیم ها صورت پذیرفت. بدین صورت رویکردی جدیدی در دو باشگاه آغاز شد و باشگاه هایی که تا سال قبل آن کل جذب اسپانسری که در حساب هایشان ثبت شده بود بیش از ۳میلیارد نبود در آن فصل ۴۸ میلیارد تزریق مالی از سوی همین افرادی که اینقدر بابت حضورشان ما زیر سوال رفتیم تامین شد.

همین مربیان وبازیکنان محترمی که دائما و هنوز هم مدعی هستند که به آنها ظلم شده دریافتی های میلیاردی از این حامیان مالی داشتند اما هیچ گاه به روی خود هم نیاوردند. از طرف دیگر هم بسیاری از بدهی های باشگاه ها تسویه شدو کوهی از مشکلات حقوقی موجود در ۲باشگاه که به طور طبیعی یکی از اصلی ترین وظایف مدیران عامل و هیات مدیره های قبلی بود ساماندهی شد. نهایتا همین اقدامات زمینه ساز آن شد که باشگاه ها شرایط مدنظر سازمان خصوصی سازی برای واگذاری را کسب کنند.

قاعدتا از زمانی که باشگاه ها تحویل سازمان خصوصی سازی شد و آن سازمان و وزارت اقتصاد تایید کرد که شرایط واگذاری آنها فراهم شده دیگر ما مسئولیتی نداشتیم اما باز هم همه کاسه و کوزه عدم واگذاری سر من شکسته شد. پس خلاصه حرف این است که من ۲ وظیفه مشخص داشتم که هر دو را بصورت کامل انجام دادم. اما آنچه در بیرون طرح شد و می‌شود چیز و شکل دیگریست. راستش را بخواهید برایم خیلی مهم نیست چون مگر می‌شود آدم مسئولیت قبول کند و بخش های خوش خوشان آن را بپسندد اما نسبت به بخش های آزاردهنده آن معترض باشد؟! گاهی فکر می‌کنم هر آنچه کم لطفی و نقد غیرمنصفانه که بر من گذشت شاید زکات همه برکات و روزهای خوبی بود که در طول ۴۰ سال حضورم در دنیای ورزش از سوی مردم نصیبم شده بود. 

 یعنی هیچ انتقادی را وارد نمی دانید؟

بله. در آن موقع قطعاً انتقاداتی هم مطرح شد که وارد است. اما مسئله این است که به جز آنچه انجام شد، چه کار دیگری  می‌شد کرد؟ یادم است در یک برنامه رادیویی یکی از عزیزان قابل احترام فوتبالی نقدهایی داشت. من در نهایت یک سوال از ایشان داشتم. پرسیدم به جز آنچه انجام شده چکار می‌شود کرد؟ شما بفرمایید تا من شخصا پیگیر شوم. در پاسخ، او چندین بار تکرار کرد که اصل اشکال حضور تو به عنوان یک غیرفوتبالی است! 

آن روزها که گذشت اما برایم جالب است که به من با ۴۰ سال پیشینه ورزشی و مدیریتی، کمک و حضورم اشکال دارد، اما شاهدیم که تقریبا سالهاست که همه ارکان فوتبال کشور در اختیار افرادی کاملا غریبه نه تنها با فوتبال بلکه ناآشنا با ورزش است اما همین عزیزان یا سکوت کرده اند و یا در حال همکاری و تعریف از این بزرگواران هستند.

 در مورد مدیرانی که صحبت کردید در خصوص انتخاب آقای سیاسی انتقادات زیادی به شما وارد شد.

باید دو وجه آقای سیاسی را ببینیم؛ یکی ماه های اولی که وارد فوتبال شد و وجه دوم او بعد از خروج رحیمی و دایی از باشگاه است. باید این ۲ را از هم تفکیک کنیم. در بخش اول که فکر می‌کنم کمتر از ۶ ماه بود حضور سیاسی باعث شد دو باشگاه استقلال و پرسپولیس زمین‌گیر نشوند، یعنی سیاسی از جیب خود پول داد و در انتها زمانی که رفت توقعی هم نکرد و بر خلاف آقایان دیگر که کمک می‌کردند و دائما به اشکال مختلف پول هایی که داده اند را فریاد می‌زدند و یا مدعی برگشت آن بودند.  شما یک بار هم از سیاسی نشنیدید که درباره کمک به دو باشگاه و یا مبالغی که به مربی و بازیکنان داد، حرفی بزند یا پیگیر چیزی شود و بگوید من به خاطر آن زندان رفتم و باید پول مرا بدهید. 

سیاسی در ابتدا دو باشگاه را حمایت مالی کرد اما اولا به خاطر عدم شناخت از فضای روانی حاکم بر فوتبال و ثانیا بخاطر تاثیرپذیری از بعضی افراد فوتبالی که به او مشورت می دادند، کارهایی را انجام داد که باعث شد به خودش ضربه وارد شود. ما یک سیاسی این گونه داریم و سیاسی دیگر شخصی است که متوجه اشتباهات خود شد و در قالب دوم متاسفانه برایش مشکلات امنیتی و حقوقی پیش آمد و از باشگاه منفک شد! برخوردی که با او صورت گرفت و بازداشت شد هرچند بعد از سال‌ها تبرئه شد اما در این پرسه هم پرسپولیس متضرر شد و هم او. زمانی که در نیم فصل سیاسی مدیرعامل شد قصد داشت از جیبش ۱۰ میلیارد هزینه کند و بازیکن جدید بگیرد و برانکو را بیاورد. اما به زندان رفت، بعد از آن هم آزاد و تبرئه شد. این شخص هم هزینه کرد و هم زندگی‌اش را از دست داد، پرسپولیس هم ضربه خورد.

البته فکر می‌کنم از منظر دیگر هم بخواهیم به موضوع نگاه کنیم چگونه می شود فردی با پیشینه امیرخادم که همه داشته اش اعتبار و آبرویی است که از مردمش گرفته اینقدر حماقت کند و به خاطر رفیق بازی یک نفر را وارد کند و فردا نتواند پاسخگوی آن باشد. اگر من این کار را انجام دادم و اگر بعد از سال‌ها روی آن تاکید دارم بر اساس شناخت و باور است. اگر این اتفاق ادامه‌دار می‌شد و سیاسی می‌توانست مدیرعاملی خود را حفظ کند شما مطمئن باشید پرسپولیس از جهات مختلف به‌خصوص اقتصادی بسیار غنی می‌شد. 

سیاسی مشاورانی داشت که با راهنمایی‌های غلط و تسویه حساب‌هایی که می‌خواستند با دیگران انجام دهند او را جلو انداختند. اگر دووجهی نگاه کنیم سیاسی به فوتبال کمک کرد هرچند طرفداران پرسپولیس هنوز منتقد هستند چرا شخصی مانند سیاسی وارد شده.

حضور سیاسی انتخاب شما بود یا وزیر؟

انتخاب یک نفر نبود، برآمده از رای وزارت ورزش بود. آن هم به خاطر شناختی که افراد تصمیم گیرنده از پیشینه ی او داشتند.

 منظور شما وزیر است؟ 

مجموعه‌ای تصمیم گیرنده بود که وزیر ورزش وقت (محمود گودرزی) هم در آن دخیل بود. من به تنهایی نمی‌توانستم چنین تصمیمی را بگیرم اما من از آن تصمیم تیمی هم دفاع می‌کنم، هرچند تصمیم مجموعه بود اما به نظرم در آن زمان به جا بود حالا هم که سال‌ها از آن گذشته است. 

 در مورد استقلال چطور؟

در مورد استقلال موضوع به گونه‌ای دیگر است؛ در آن زمان من و مجموعه تصمیم‌گیری در وزارت ورزش به فتح الله‌زاده نقدهای جدی داشتیم. آقای فتح الله زاده باشگاهی را اداره کرده بود که از لحاظ مالی با بدهی های سنگین چند ده میلیاردی مواجه بود و از لحاظ حقوقی به هم ریخته و نابسامان، از لحاظ نتایج هم در لیگ برتر جایگاه پنجم را کسب کرده بود، پس حتماً باید در خصوص نحوه مدیریتش پاسخ می‌داد. نتیجه بررسی های موضوع در وزارت این بود که او تغییر کند.اما نکته اساسی اینجاست که انتخاب‌های بعد از فتح الله‌زاده، او را روسفید کرد! 

امروز که با شما صحبت می‌کنم این تصور را دارم که آن همه تلاشی که برای پرسپولیس و استقلال کردم، در استقلال با حضور فتح‌الله‌زاده قطعاً امروز وضعیت این تیم شرایط بهتری داشت اما واقعیت این است که درآن زمان عملکرد فتح‌الله‌زاده قابل دفاع نبود و ما هم امروز در تحلیل آنچه ۶ سال پیش روی داد هستیم. من در آن زمان شناختی از فتح‌الله زاده نداشتم اما تیم مدیریتی در وزازت تصمیم گرفت او کنار برود و من هم مجری آن بودم و از آن دفاع کردم. مدیران دیگری که جای او آمدند عملکردهایی بسیار ضعیفتر و غیرقابل دفاع‌تر داشتند. اگر قرار بود مدیرانی بدتر از فتح الله زاده روی کار بیایند حفظ او بهتر بود. 

حدود ۲ سال پیش در مجلس او را دیدم، وی به صراحت به من گفت اگر تو آن حمایتی که از استقلال کردی، من مدیر بودم و این حمایت را می‌کردی می‌توانستم استقلال را بسیار موفق کنم. به نظر من این حرف درست بود چرا که حمایتی که ما آن زمان از دو باشگاه داشتیم اگر ادامه‌دار می‌شد این دو باشگاه الان از نظر مالی بدهی نداشتند و با این همه درآمد از نظر زیرساختی هم شرایط شان بهتر بود. اما متاسفانه شاهد این هستیم علیرغم این همه درآمدی که به باشگاه های استقلال و پرسپولیس سرازیر می‌شود باز هم درگیر پول داده و نداده و مشکلات مختلف هستند و فقط اعداد و رقم بازیکنان است که بالا می‌رود. حالا اینکه قابل پرداخت است یا خیر در جریان نیستم اما هیچ کار زیربنایی و اصولی اتفاق نمی‌افتد. 

آقای خادم زمانی که در وزارت ورزش بودید برای خصوصی‌سازی اقداماتی انجام دادید اما چند روز پیش پستی در صفحه خود گذاشتید و در این مورد نقدی به وزیر ورزش داشتید. سالها گذشته اما هنوز دو باشگاه واگذار نشده‌اند.

نسبت به این موضوع متاسفم. واقعیت این است که هرچند ما در آن زمان تا مرحله واگذاری پیش رفتیم و در واقع سازمان خصوصی سازی بود که نتوانست واگذاری را انجام دهد. اما معتقدم در کل واگذاری دو باشگاه به بخش خصوصی‌ یک اشتباه بزرگ است. آن زمان تمام کارها را انجام دادیم، در ابتدا که می‌خواستیم شروع کنیم دکتر طیب‌نیا وزیر وقت اقتصاد در جلسه‌ای که با او داشتیم اشاره جالبی داشت. او می‌گفت در کشور ما با توجه به اینکه سرمایه داران مسائل مختلفی در اطرافشان هست، این تهدید وجود دارد واگذاری دو باشگاه به آنها نه از جهت امنیتی بلکه از جهت اجتماعی و اقتصادی به ضررشان شود.. این افراد با مشکلات و حواشی مختلفی روبرو هستند اما چون سر و صدا ندارند دیده نمی‌شوند. اگر آنها به این دو باشگاه بیایند شرایط و موقعیت‌شان عیان می‌شود. واقعیت این است که سرخابی‌ها درآمد خاصی نداشتند و بنگاه اقتصادی سودده نبودند. به همین دلیل خواسته یا ناخواسته اگر افرادی که خریدار استقلال و پرسپولیس هستند با مشکل مواجه شوند این دو باشگاه هستند که درگیر می‌شوند. 

 البته الان موضوع به صورت واگذاری از طریق بورس است.

بله، حالا موضوع به شکلی دیگر مطرح می شود که آن واگذاری در فرابورس است. آن زمان که موضوع در مجلس مطرح شد منطقی به نظر می‌رسید اما با توجه به شناختی که از فضای بورس و بازار سرمایه پیدا کردم چیزی که می‌بینم این است اگر سرخابی‌ها در بورس عرضه شوند و مردم به خاطر طرفداری سهام را بخرند، اگر تا امروز روی سکوها به خاطر نگرانی از برد و باخت اعتراض می‌کنند، آینده شاهد اعتراضات سنگین تر به خاطر سرمایه از دست رفته‌ و سود نکرده‌شان خواهد بود و این امکان دارد بحران اجتماعی سنگینی ایجاد کند. 

در نوع واگذاری این مسئله کاملاً مشهود است چرا که در نظر دارند در ابتدا ۵ تا ۱۰ درصد را برای کشف قیمت عرضه کنند و این به معنی این است که با عرضه ۵ تا ۱۰ درصد مردم بدون محدودیت قیمتی خرید میکنند. اگر به خاطر عدم آگاهی و علاقه به تیم ها عدد خرید هر سهم بی قاعده بالا رود و درنتیجه مردم با رقم هایی غیرمنطقی یا رویایی سهامدار شوند، در صورتی که در آینده ی نزدیک این رقم کاهش پیدا کند مردم سرمایه زیادی از دست خواهند داد. 
شما ببینید. الان که وضعیت بورس خوب نیست و مردم معترض هستند، نهایتا ۲۰۰ تا ۲۵۰ نفر از سهام‌داران جلوی مجلس اعتراض می‌کردند. اما آن زمان اگر این سقوط قسمت روی دهد شما ۱۰۰ هزار معترض در ورزشگاه خواهید داشت که این موضوع مشکل امنیتی ایجاد خواهد کرد. پس اگر قرار است واقع‌بینانه این دو باشگاه را در بورس ارائه دهیم باید مسائل و مشکلات حقوقی، اقتصادی، سودآوری و … را حل کرده باشیم.

قبول دارید که خصوص سازی در ایران جواب نداده؟ باشگاه‌هایی مانند استیل آذین، داماش، پاس و … به نتیجه نرسیدند.

شما نگاه کنید کاری که می‌خواهند در آخر دولت انجام دهند این است که ۵ تا ۱۰ درصد عرضه اولیه ارایه شود، بعد بلوک‌های ۲۰، ۳۰ یا ۵۰ درصدی را بر اساس عددی که درآمده به فروش برسانند اما کسی نمی‌تواند این بلوک‌ها را بخرد.

 فقط بنگاه‌های بزرگ اقتصادی توانایی خرید ۲ باشگاه را خواهند داشت که این هم سخت است.

ایران خودرو یا همراه اول این توانایی را دارند. اما آنها قطعا برایشان مرقوم به صرفه نیست که به قیمتهای غیرمنطقی تابلو بورس خریداری کنند مگر اینکه دستوری مجبورشان کنند. پس چه بهتر که از ابتدا کل سهام را به آنها بدهند. چرا مردم را سر کار بگذاریم؟ بنگاه‌های بزرگی مانند همراه اول اگر بخواهند در بورس سرمایه‌گذاری کنند دودوتا چهارتای اقتصادی انجام می‌دهند اما اگر بخواهند دو باشگاه را یکجا به چنین بنگاه‌هایی واگذار کنند در این صورت عدد اعلام شده منطقی خواهد بود. این بنگاه‌ها هم می‌توانند حمایت کنند. 

واگذاری به نظر من باعث می‌شود باشگاه‌ها از زیر سلطه دولت در آیند اما می‌توانند به بنگاه‌هایی واگذار شوند که پشتوانه مالی جدی دارند مانند ایران خودرو. مثلاً ایران خودرو می‌تواند پیکان را کنار بگذارد، استقلال و پرسپولیس را بگیرد. سایپا هم همینطور. همراه اول از کنار این دو باشگاه سود زیادی کسب کرده که می‌تواند کامل مدیریت این ۲ باشگاه را در دست بگیرد. بنابراین هم می‌تواند سود کند و هم هزینه دو باشگاه را تامین کند. در دراز مدت هم بهره مناسبی خواهد داشت اما الان واگذاری به این شکل در فرابورس فقط برای رفع تکلیف است.

تصور من این است که آقای سلطانی‌فر این کار را به این خاطر انجام می‌دهد که سالهای بعد بگویند او بوده که واگذاری را انجام داده است تا بالاخره یک چیزی از خودش در ورزش بجای بگذارد. اما نباید به این شکل مشکلی را برای دولت بعدی ایجاد کرد. تمام حرف‌هایی که می‌گویم در آن موقع مشخص خواهد شد و باشگاه‌ها با مشکلات زیادی روبرو خواهند شد که دیگر نمی‌توان آن را جمع کرد چرا که عرضه تمام شده و پول آن به خزانه دولت رفته است بنابراین برگشت بسیار سخت خواهد بود.

 آقای خادم چند سوال هم از کشتی می‌خواهم از شما بپرسیم. ارزیابی‌تان از المپیک توکیو در مورد این رشته ورزشی چیست؟ 

در این خصوص صحبتی نمی‌کم. من در مورد کشتی فقط یک نکته می‌گویم؛ دو سال پیش که برای انتخابات فدراسیون آمدم امروز که از دور نگاه می کنم می‌بینم وزیر ورزش علاقه‌مند نبود هیچ کدام از گزینه‌های جامعه کشتی هدایت این فدراسیون را برعهده بگیرند، به همین دلیل با همه نامزدها به نوعی رفتار سیاسی داشت. زمانی که من به این نتیجه رسیدم برای انتخابات ثبت‌نام کنم او به من گفت استعفا بده تا انتخابات را برگذار کنم اما بعد از اینکه من استعفا دادم چهار پنج ماه اجازه برگذاری انتخابات را نمی داد.

چرا؟ 

به این امید که فردی خارج از کشتی را بتواند جایگزین کند، به همین دلیل افرادی مانند آقایان مناف هاشمی، سید هادی حسینی نماینده مجلس و یا بهروز نعمتی را مطرح کرد تا جایگزین کند اما آنها خودشان متوجه شدند چنین فضایی برای‌شان وجود ندارد. چون آنها افرادی با تجربه بودند تحت تاثیر بازی وزارت ورزش قرار نگرفتند و وارد میدان نشدند. در نهایت اگر بازی وزیر ورزش را وتو نمی کرد، امروز به هر شکلی فدراسیون کشتی فردی خارج از کشتی حتی فردی مانند نصیرزاده را در راس خود می‌دید.

 منظورتان از اینکه نظر وزیر وتو شد، چیست؟

عرض کردم.  تمایل ندارم درخصوص کشتی بیش از این صحبت کنم. شاید یک روز در قالب کتاب خاطرات به آن هم اشاره کردم.

آقای داورزنی هم شرایط شما را داشت اما استعفا نداد تا انتخابات برگزار شود.

در نهایت کسی به ما نگفت دلیل چه بود اما اصرار داشتند من رد صلاحیت نشدم بلکه صلاحیت من احراز نشده است! 
من گفتم احراز نشده یعنی چه؟! گفتند می‌توانی جای دیگری کار کنی اما در کشتی ملاحظه داریم و صلاحیت شما احراز نشده است. متاسفانه چنین فضایی را داشتیم.

 پس انتقاد زیادی به آقای سلطانی‌فر دارید؟

به نظر من وزیر ورزش جفای بزرگی به ورزش کشور در این ۵ سال کرد. با وجود تمام توانایی‌هایی که شخص او بعلاوه  معاونت‌های خوب داشت مانند خانم فرامرزیان که بسیار توانمند است اما می‌دانم سیاست‌هایش در خصوص مبالغ سنگین ارزش افزوده عملیاتی نشده یا آقای داورزنی و علی‌نژاد که مدیران با تجربه ای در ورزش هستند یا در حوزه جوانان آقای تندگویان فردی است که کاملاً حوزه کار جوان را می‌شناسد اما متاسفانه ترمزی به نام وزیر در بخش‌های مختلف وجود دارد، زمینه‌ای می‌شود تا کار با مصلحت اندیشی پیش برود. ما متاسفانه در حوزه مالی نتوانستیم خیلی خوب بودجه را خرج و مدیریت کنیم، در حوزه قهرمانی هم همینطور. در بخش فدراسیون‌های ورزشی فضای کاملاً منفعلی وجود داشت و وزارت ورزش سعی می‌کرد فردی که انتخاب می‌شود یا گزینه خودش باشد یا با چند گزینه‌ صحبت میکند تا هرکدام که توانستند رای مجمع را بگیرند، تصور کنند با حمایت وزارت انتخاب شده اند. همان طور که در فدراسیون فوتبال این موضوع را دیدیم.

در فوتبال که می‌گفتند گزینه وزارت آقای هاشمی است.

تا جایی که در جریان هستم و می‌توانم تحلیل کنم این است که در فوتبال هم گزینه وزارت ورزش هیچکدام از ۲ نامزدی که به مرحله نهایی صعود کردند، نبود اما تمایل وزارت ورزش به آقای هاشمی بیشتر بود با این تصور که او در دولت بعدی جایگاهی خواهد داشت تا بتواند این ارتباط را حفظ کند اما نوع رفتار وزارت ورزش به گونه‌ای بود که هر دو گزینه تصور می‌کردند وزارت ورزش از آنها حمایت می‌کند تا به همین دلیل فردی که منتخب می‌شود نمک‌گیر وزیر باشد. به نظر من وزارت ورزش در تمامی انتخابات باید حضور فعال و موثر ورود می‌کرد.

آیا منظور شما این است که وزارت ورزش گزینه خود را معرفی کند؟

چطور یک هیات می‌تواند گزینه خود را معرفی و از آن دفاع کند؟ فضای دموکراسی و آزادی همین است، اینکه هر کسی گزینه مشخص داشته باشد تا آن کس که مناسب تر است، انتخاب شود نه اینکه وزارت بگوید گزینه ندارم اما تمام تلاش خود را بکند که با ۲ یا۳ گزینه‌ ببندد تا هرکدام انتخاب شد آن را به حساب خود بگذارد.

 با توجه به اینکه فدراسیون‌ها بودجه خود را از وزارت ورزش دریافت می‌کنند این نگرانی وجود دارد که اگر آنها از گزینه وزارت حمایت نکنند از نظر مالی دچار مشکل شوند.

رای مخفی است و مسئله‌ای در این خصوص وجود ندارد اما اینکه وزارت ورزش هم بودجه تزریق می‌کند و هم پاسخگوی مجلس است اگر خنثی باشد، منطقی نیست. این موضوع نفاق ایجاد می‌کند تا گزینه های مختلف فکر کنند وزارت ورزش پشت آنهاست. در کشتی هم به همین شکل بود، در بسیاری از فدراسیون ها انتخابات به همین شکل برگزار می‌شود. گزینه‌های اصلی تصورشان بر این است گزینه وزارت هستند. مصلحت اندیشی وزیر ورزش هم این ایرادات است که باعث می‌شود صداقت و شفافیت در انتخابات زیر سوال برود. 

مثلاً علاقه خاصی که وزیر به یک باشگاه دارد را مطرح می‌کنم، این موضوع اشکالی ندارد و او به عنوان یک فرد می‌تواند این علاقه را داشته باشد. البته با این موافق نیستم یک شخصی در حد وزیر اعتبار خود را با این موضوع زیر سوال ببرد و بگویم که وزیر ورزش چنین کاری کرده است اما آن قدر می‌دانم و احساس کردم این بود که شخصی مانند برانکو که گزینه سرمربیگری تیم ملی بود اما آقای سلطانی‌فر علاقه‌مند به رفتن برانکو از پرسپولیس نبود به خاطر اینکه پرسپولیس ضربه نخورد. یک وزیر باید ورزش کشور را به صورت کلان ببیند. نمی‌گویم حضور برانکو در تیم ملی خوب بود یا بد. اما حذف گزینه ای مانند برانکو بخاطر یک مسئله شخصی خیلی درست نیست. من خیلی تلاش کردم که برانکو بیاید و سرمربی پرسپولیس شود با مشورتی که از اهالی فوتبال گرفتم به این موضوع رسیدم و این اتفاق افتاد اما اگر قرار بود برای استقلال، پرسپولیس یا تیم ملی انتخاب کنم، تیم ملی ارجح بود. متاسفانه این مصلحت اندیشی‌ها و بازی با یک اتفاق بزرگ باعث می‌شود تا مشکلاتی برای ورزش ایجاد شود.

 نظرتان درباره مقایسه عملکرد ۲ وزیر ورزش دولت آقای روحانی چیست؟

در مجموع تصور من این است اگر عملکرد ۲ وزیر آقای روحانی را بررسی کنیم، صداقت آقای گودرزی بسیار بهتر از فضای کدر و غبارآلودی است که در ۵ سال گذشته شاهد آن بودیم. با وجود همه توانمندی‌هایی که آقای سلطانی‌فر داشت اگر درست عمل می‌کرد حتی می‌توانست مهمترین گزینه برای ریاست جمهوری این دوره باشد و می توانست از تجربیات گذشته و پشتیبانی از دولت استفاده کند اما متاسفانه عملکرد او به گونه‌ای شد کسی به ذهنش هم نمی‌آید گزینه ای مانند آقای سلطانی‌فر بتواند نامزد ریاست جمهوری شود. این ضربه را او به خودش و ورزش زد، خیلی زود هم از خاطره ها بدون هیچ اثرگذاری خواهد رفت.

 در دوران فعالیت مسعود سلطانی‌فر شاهد بازداشت تعداد زیادی از مدیران کل بودیم اما همین مدیران باز هم در فدراسیون‌ها و وزارتخانه پست گرفتند. 

من باید از مدیران کل دفاع کنم. اگر آنها بازداشت شدند عمده این موضوع متاثر از ایراداتی است که در قانون وجود دارد نه عملکرد مدیران. به عنوان مثال برای برگزاری یک همایش در یک استان که هزینه هم دارد هیچ جای قانون بودجه دیده نشده به همین دلیل وقتی یک مدیر کل این پول را به حساب یک هیات می‌دهد تا هیات آن را هزینه کند این تخلف می‌شود و باید بابت چنین تخلفاتی پاسخگو باشد. ما خودمان مسیر تخلف باز کرده‌ایم و بعد افرادی که مجری کار هستند را مجاب می‌کنیم این کارها را انجام دهند و بعد می‌گوییم چرا تخلف کرده‌ای؟ این باعث شده مدیران ما در سطح کشور با مشکلاتی روبرو شوند، آبروی آنها بعد از سال‌ها تلاش زیر سوال برود و وزارت ورزش هم خودش را کامل کنار می‌کشد. من بارها از وزیر ورزش خواستم این موضوع را با نهادهای نظارتی حل کند تا این اتفاقات نیفتد. تخلف برآمده از فساد مدیر نیست. مدیری که در استان حمایت نمی‌شود تنها می ماند از طرفی انتظار هست کارهایش را انجام دهد. قاطعانه می‌گویم هر ۳۱ استان ما می‌توانند از این موضوع زیر سوال برود و بازداشت شوند.

 و سوال آخر قصد بازگشت مجدد به ورزش را ندارید؟

اگر ما به درد ورزش می‌خوردیم که بیرون مان نمی‌کردند. از شوخی گذشته ، راستش را بخواهید خیلی مایلم بازگردم و حتی سال گذشته هم اقدامی برای شرکت در انتخابات فدراسیون همگانی کردم اما جناب وزیر وقتی متوجه شد احتمال دارد من بیایم، بصورت غیرقانونی انتخابات را سریعا برگذار کرد تا نکند من ورود کنم.
فارغ از این هم، مدتی است به صورت جدی فکر می‌کنم که به روی تشک کشتی بازگردم و به کار مربیگری گروه پایه و یا آموزش مربیان بپردازم و داشته هایم را در حد توان منتقل کنم. متاسفانه مشغله های کاری باعث شده هنوز نتوانم روی این تصمیم متمرکز شوم و به نتیجه ای برسم.

منبع: فارس



منبع خبر

سلطانی‌فر جفای بزرگی به ورزش کرد/ واگذاری سرخابی‌ها و ایجاد بحران اجتماعی سنگین بیشتر بخوانید »

صالحی‌امیری: AFC و فیفا تبانی کردند/ حمایت ما از شیخ سلمان اشتباه بود

صالحی‌امیری: AFC و فیفا تبانی کردند/ حمایت ما از شیخ سلمان اشتباه بود


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، سیدرضا صالحی‌امیری در خصوص رایزنی برای گرفتن حق میزبانی ایران در رقابت‌های مقدماتی جام‌جهانی اظهار داشت: فدراسیون فوتبال یکسال بلاتکلیف بود. خللی ایجاد شد، رقبا از این فرصت طلایی سوء استفاده کردند و در پنهان به صورت تبانی تصمیمات سیاسی گرفتند که مغایر با روح ورزش منشور المپیک و جوانمردی است. من با شورای المپیک آسیا و شیخ‌احمد صحبت کردم. دلایلی که آوردند اصلا قانع‌کننده نیست. بحث تبلیغات، اسپانسر و تحریم بود که این‌ها بهانه است و واقعی نیست.

وی افزود: سکوت فیفا بسیار معنادار است. چطور وقتی حرف وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک مطرح می‌شود فیفا دفاع می‌کند اما اینجا که بحث تضییع حقوق فوتبال ایران است سکوت می‌کند؟ ‌در حالی که می‌دانیم این تصمیم مغایر با اصول فوتبال و رویکردی غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی است.

رئیس کمیته ملی المپیک گفت: وزارت امور خارجه تلاش کرد. ارتباط ما با فیفا در حد مکاتبه است. ارتباط رسمی با شورای المپیک آسیا داشتیم که از طریق شیخ‌سلمان دنبال کنند. مجموعه رفتارهای سیاسی علیه ملت ایران دارند و این رفتار غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی را باید در چارچوب یک پازل بزرگ‌تر ببینیم. اما این دلیل نمی‌شود که فعالیت نکنیم. عزیزی خادم با من، ظریف و سلطانی‌فر صحبت کرد. به اعتقاد من نتیجه یک تبانی بود که AFC اعلام و فیفا هم سکوت کند.

صالحی‌امیری در خصوص تأثیر دوران گذار فدراسیون فوتبال روی این موضوع عنوان کرد: این دوران بسیار لطمه زده، حتی حمایت ما در آن مقطع از شیخ‌سلمان اشتباه بود که نتیجه آن را امروز می‌بینیم. باید به آنچه اتفاق افتاده اعتراض کنیم. هنوز روزنه‌هایی وجود دارد. این موضوع کاملاً غیرعادلانه و غیرمنصفانه است. قصد دارم با توماس‌باخ رئیس کمیته بین‌المللی المپیک مکاتبه و به این رفتار ناعادلانه اعتراض کنم. بعد از آن جلسه مشترکی را هم با عزیزی‌خادم وزیر ورزش و وزیر امور خارجه برگزار می‌کنیم.

وی در خصوص شکایت به دادگاه حکمیت ورزش (CAS) اظهار داشت: این مسأله نیازمند بررسی ابعاد کارشناسی است و نباید تصمیم لحظه‌ای گرفت. ان‌شاالله در هفته آینده جلسه مشترکی بین وزارت ورزش، وزارت امور خارجه، فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک برگزار می‌شود تا ابعاد این مسأله را بررسی کنیم.

انتهای پیام/





منبع خبر

صالحی‌امیری: AFC و فیفا تبانی کردند/ حمایت ما از شیخ سلمان اشتباه بود بیشتر بخوانید »

رهبر انقلاب: جوانان ما در فضای مجازی امیدآفرینی کنند/ دشمن می‌خواهد زنجیره توصیه به حق و صبر را در جامعه قطع کند

رهبر انقلاب: جوانان ما در فضای مجازی امیدآفرینی کنند/ دشمن می‌خواهد زنجیره توصیه به حق و صبر را در جامعه قطع کند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، سخنرانی رهبر معظّم انقلاب در روز عید مبعث، لحظاتی قبل آغاز شد.

سخنان رهبر انقلاب به‌طور مستقیم از حساب‌های سایت رهبر انقلاب، شبکه خبر، شبکه یک سیما و رادیو ایران در حال پخش است.

محورهای بیانات رهبر معظم انقلاب در این سخنرانی به شرح زیر است:

– تبریک عرض می‌کنم عید سعید و بزرگ مبعث را به همه ملت ایران و امت اسلامی و آزادگان عالم. عید مبعث عید همه عدالتخواهان جهان است و عید هشدار به امت اسلامی است.

– در مبعث در چنین روزی قلب مقدس پیامبر اعظم(ص) مخزن گران‌بهاترین امانت الهی شد یعنی وحی الهی شد و سنگین‌ترین مسئولیت عالم وجود،‌ بر دوش‌های پر توان آن بزرگوار نهاده شد که مسئولیت هدایت بشر تا آخر عالم است.

– البته این بعثت، هدیه‌ بزرگی هم بود به همه بشریت. بعثت به معنای برانگیختگی است. یعنی برانگیختگی انسان برگزیده پروردگار که رسول الهی است و این برانگیختگی همراه می‌شود با اتصال او به منبع لایزال علم و قدرت الهی. بعد در مرحله بعد این برانگیختگیِ شخص پیغمبر به برانگیختگی مجموعه‌های بشری منتهی خواهد شد. یعنی پیغمبر اکرم و رسول الهی در هر دوره‌ای بعد که مبعوث می‌شود،‌ مجموعه‌های انسان را به راه می‌اندازد و حرکت می‌دهد به‌سمت راهی نو و به نیکبختی بشر.

– همه پیامبران در بعثت‌شان اهداف الهی وجود داشته که طبعاً هدف خود پیامبر هم به تبعیت از هدف خدا خواهد بود. در رأس همه این هدف‌ها توحید است.

– توحید هم می‌دانید فقط به‌معنای این نیست که انسان در ذهن خود عقیده پیدا کند که خدا یکی است و دو نیست. این هم هست ولی توحید معنای مهمی است که این به‌معنای حاکمیت الهی است. حاکمیت مطلق پروردگار در عالم تشریع و تکوین.

– توحید یعنی امر الهی نافذ دانسته شود در همه حوادث وجود و هم در عالم تشریع همه این حوادث و حالات ناشی از قدرت واحد پروردگار است. خب این هدف اصلی است. هدف‌های دیگری هم وجود دارد؛ تزکیه بشر یعنی پالایش روحی انسان‌ها از آلودگی‌ها و پیرایه‌هایی پست‌کننده و انحطاط آور.

– تعلیم انسان‌ها، استقرار عدالت، جامعه بشری با عدالت اداره می‌شود. این‌ها جزو اهداف مهم بعثت پیغمبران است.

– حیات طیبه؛ حیات طیبه به‌ معنای رشد و شکوفایی عقل و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادی بشر، ‌امنیت محیط زندگی بشر و رفاه و شادکامی بشر و بالاتر از همه این‌ها تکامل معنوی و عروج روحی انسان. این‌ها اهداف بعثت پیامبران است.

– البته در اینجا مورد بحث، غالبان پیامبران بزرگ الهی هستند. پیامبران دیگری هم بودند که گسیل می‌شدند به مناطق مختلف عالم.

– این هدف‌های دشوار چطور به‌دست می‌آید؟ اولاً  احتیاج دارد به یک برنامه‌ریزی گسترده برای مناسبات اجتماعی. یعنی اگر نبی حق در هر دوره‌ای بخواهد این اهداف را تحقق بخشد ناچار بایستی به تناسب این اهداف مناسبات اجتماعی تعیین کنند.

– مطلب دوم قدرت سیاسی است. یعنی این مناسبات را یک انسان منزوی که صرفاً مردم را نصیحت می‌کند که نمی‌تواند بوجود بیاورد. قدرت نیاز است. پس نظام سیاسی بوجود می‌آید. هدف این است. حالا اینکه کدام پیغمبر توفیق این کار را پیدا کرد و کدام پیدا نکرد بحث دیگری است،‌ لکن هدف این بود که چنین نظامی ایجاد کنند. در این نظام سیاسی،‌ آیین حکمرانی از کتاب خدا گرفته می‌شود.

– آن چیزی که منبع و منشأ حکمرانی است و برنامه‌های حکمرانی از آن گرفته می‌شود عبارت است از کتاب الهی. این اصول و اساس در آن است. همه برنامه‌های بشری در چارچوب این اصول باید باشد.

– لکن این دستور حکمرانی را چه کسی باید عمل کند. بدون وجود یک مدیریت و فرماندهی که اجرایی نمی‌شود. این مدیریت و راهبری اساسی مربوط به شخص پیغمبر است. همه پیغمبران مدیران و فرماندهانی هستند که بایستی حکمرانی دینی و الهی در جامعه که محصول بعثت پیغمبران است و با کتاب الهی ارائه می‌شود تحقق ببخشند.

– البته این فرماندهی و راهبری یک‌جور نیست؛ در برخی موارد خود پیغمبر؛ شخص شخیص پیغمبر متکفل این فرماندهی است مثل حضرت داوود و پیمغبر گرامی اسلام که خودشان در رأس قرار گرفتند. لکن در مواردی پیغمبر فردی را حاکم می‌کند.

– در قرآن آمده که مردم که زیر فشار بودند به پیغمبری رجوع کردند و گفتند فرماندهی را برای ما انتخاب کن و طالوت فرمانده شد. پس پیغمبر در اینجا گرداننده اصلی است لکن اجرای کار به دست کسی دیگری غیر از پیغمبر است مثل طالوت. یک وقتی دیگر اینجور است که پیغمبر کسی را معین نمی‌کند بلکه خود او دارای موقعیتی است که امر او در حکومت نافذ است مثل حضرت یوسف.

– پس بعثت به‌معنای برانگیختگی پیغمبر است که با ارسال کتاب الهی و دستور حکمرانی الهی به پیغمبر نازل می‌شود و با این همراه است و  مفاد این حکمرانی را رسول الهی اعمال و اجرا و راهبری می‌کند به شکل‌های مختلفی که عرض کردیم و شاید شکل‌های دیگری باشد که ما در قرآن اثری از آن نمی‌بینیم، اما ما از همه آنچه که در تاریخ گذشته است مطلع نیستیم.

– بنابراین دین با این نگاه گسترده، وقتی نگاه می‌کنیم عبارت است از مدیر مجموعه زندگی انسان. یعنی برنامه جامع نه برنامه شخصی و صرفاً عبادی و فردی انسان که برخی فکر می‌کنند دین مربوط به مسائل شخصی است و سایر مسائل از حوزه دین خارج است.

– طبعاً دین با این نگاه جامع مورد دشمنی هم قرار می‌گیرد. اشرار عالم با دین جامع مخالفت کرده‌اند. یا به این صورت که سعی کنند فرو بکاهند این منطقه عظیم را به مسائل شخصی یا اینکه علناً در مقابل دین بایستند.

– وقتی بعثت نبی اتفاق می‌افتد و نبی مبعوث می‌شود و سازوکار اجرای حکم الهی مطرح می‌شود مستکبران و مفسدان و اخلال‌گران زندگی بشر با او مخالفت می‌کنند. ظالمین مخالفت می‌کنند چون این ضد تسلط ناحق بر آحاد بشر است. اشرار عالم طبعاً‌ در مقابل پیغمبر می‌ایستند.

– امروز هم مشاهده می‌کنید که در تبلیغات دشمنان از چیزی به نام اسلام سیاسی نام آورده می‌شد. اسلام سیاسی همین است که در نظام اسلامی ایران تحقق پیدا کرده است. اسلام سیاسی یعنی اسلامی که با تشکیل حکومت، دستگاه‌های اقتصادی و … بودجود می‌آورد و هویتی را برای یک ملت ایجاد می‌کند. بنابراین تعریف قرآن از دین چنین چیزی است؛ این را نمی‌شود فروکاست به کارهای کوچک و اعمال عبادی محض.

– بنابراین بعثت حرکت عظیمی است که برنامه جامع و نجات‌بخش بشر را در اختیار انسان‌ها می‌گذارد و آن‌ها را آماده می‌کند برای حرکتی بزرگ. البته اینطور نیست که برانگیختی پیغمبر و راهبری او، مردم را از تحرک در میدان برکنار کند. اینطور نیست. برانگیختگی پیامبر به برانگیختگی انسان‌ها منتهی می‌شود و جامعه و انسان‌ها حرکت می‌کنند.

– اما راجع به مسائل انقلاب؛ انقلاب عظیم اسلامی در ایران مضمون بعثت را در دوره معاصر تجدید کرد. یعنی خداوند متعال به امام بزرگوار ما این توفیق را داد که خط مستمر بعثت نبوی را در این دوران با ابتکار و شجاعت و اندیشه بلند خود و با فداکاری خود پررنگ و نمایان کند. این همان خط بعثت است که خب در طول زمان کم‌رنگ بود؛ امام بزرگوار توانست آن را پررنگ کند و جامعیت اسلام را در عمل نشان دهد و ابعاد اجتماعی و سیاسی دین را که به فراموشی سپرده شده بود احیاء کرد.

– خب این انقلاب به پیروی از بعثت نبوی، بر ضد ظلم و استبداد و استکبار بود. طرفدار مظلومان بود؛ از هر آیین و دینی. طرفدار محرومان و مستضعفان بود از هر ملت و دین و مسلکی و در همه حال این انقلاب عموم بشریت را به صراط مستقیم اسلام دعوت کرد و این حرکت اساسی انقلاب این است.

– خب وقتی این انقلاب تشکیل شد و نظامی را بر این اساس بوجود آورد که جمهوری اسلامی است، همان حادثه‌ای که برای پیغمبران رخ داد مشاهده شد، یعنی اشرار عالم و مجرمین عالم در مقابل این انقلاب صف کشیدند.

– این البته خلاف انتظار ما هم نبود. از ابتدا هم توقع نداشتیم با انقلاب سازگاری نشان دهند. از اول هم مشخص بود که مقابله می‌کنند. معلوم بود امثال آمریکا و شوروی آن روز با چنین انقلابی مقابله می‌کنند.

– این مقابله قطعاً‌ وجود دارد،‌ منتها در این قضیه مثل همه جا تحریف و دروغ‌گویی را رایج کردند. گفتند جمهوری اسلامی با همه جا سر ناسازگاری دارد. این خلاف و دروغ است. ما از قرآن یاد گرفتیم که با آن‌هایی که سر دشمنی ندارند خوش‌رفتاری کنیم. قرآن می‌فرماید کفاری که با شما سر ستیزه ندارند شما به این‌ها نیکی کنید و خوش رفتاری کنید.

– اینطور نیست که می‌گویند جمهوری اسلامی سر ستیزه با همه دارد،‌ نخیر ما با هر کسی که با ما سر ستیز ندارد مشکلی نداریم. تأکید قرآن، دشمنان است نه کسانی که دین‌شان فرق می‌کند. گروهی از این روشنفکرنماها عنوان «دگراندیش» را در مقابل جمهوری اسلامی قرار دادند. من گفتم این مسئله ما نیست، ما با اندیشه شما کاری نداریم. دشمنی نباید بکنید. قرآن روی دشمنی تأکید می‌کند.

– قرآن می‌فرماید کسانی که دشمن من و شما هستند را به دوستی نگیرید.

– ایجاد سلاح و اقتدار که در قرآن آمده برای ترساندن دشمن است. بحث غیر دشمن نیست. بنابراین تکیه اسلام در مواجهه با دشمنِ فعال است. حالا این دشمنان را از  اول انقلاب تجربه کرده‌ایم. با اینکه از ابتدا جمهوری اسلامی خیلی گذشت کرد امّا توطئه‌ها شروع شد؛ بیش از همه آمریکا و بعد دیگران.

– دو عنصر مهم برای مواجهه با این دشمنی لازم است. بنده همیشه توصیه کرده‌ام و باز هم توصیه می‌کنم. یکی بصیرت و دومی صبر و استقامت. این دو عنصر اگر وجود داشت دشمن هیچ کاری نمی تواند بکند و هیچ لطمه‌ای نمی‌تواند بزند و هیچ توفیقی به‌دست نخواهد آورد؛ بصیرت و صبر.

– بصیرت یعنی چه؟ یعنی تیزبین بودن و راه درست را شناختن. انسان گاهی اشتباه می‌کند. حالا انسان‌های ابتدایی و تازه‌کار که احتمال اشتباه‌شان بیشتر است، آدم‌های مجرب هم گاهی اشتباه می‌کنند. بایستی مراقبت کرد که در شناخت راه درست اشتباه نکند انسان. در غبارآلودگی فتنه‌ها بتواند راه درست را تشخیص دهد.

– صبر یعنی استقامت در این راه و زاویه پیدا نکردن با این صراط مستقیم و پای فشردن بر آن. صبر را بد معنا نکنند. البته غالباً دشمنان یا کسانی که آگاهی ندارند صبر را بد معنا می‌کنند. صبر یعنی اینکه انسان متوقف نشود.

– اگر این دو خصوصیت وجود داشته باشد دشمن غالب نمی‌شود. یکی از راه‌هایی که بتوان این دو خصوصیت را در جامعه حفظ کرد، عبارت است از «تواصی». مردم یکدیگر را تواصی کنند؛ این زنجیره تواصی و توصیه به راه حق و صبر، این همه را نگه می‌دارد. اگر تواصی به صبر و حق در جامعه وجود داشته باشد این جامعه به آسانی دستخوش تحرکات دشمن نخواهد شد. اما اگر این جریان تواصی که زنجیره محافظت مومنان است قطع شود، قطعاً‌ خسارت خواهد رسید.

– دشمن همین عامل مهم را هدف قرار می‌دهد. دو هدف را دشمن در جنگ نرم دنبال می‌کند. یک جنگ‌های آشکار نظامی و سخت و خشن هست که حکم خودش را دارد، ‌امّا جنگ نرم مشکل‌تر علاج می‌شود و خطرناک‌تر است به یک معنا. در این جنگ نرم، دشمن دو حرکت را انجام دهد و دو هدف را دنبال می‌کند. یک اینکه این زنجیره تواصی به حق و صبر را قطع کند،‌ دوم اینکه حقایق را وارونه نشان دهد. حقایق عالم را به دروغ وارونه نشان دهند.

– اینکه تواصی به حق و صبر و این رشته را در بین مومنان قطع کنند، این چیز خطرناکی است. کاری کنند که مومنین همدیگر را توصیه نکنند، همدیگر را حفظ نکنند و به یکدگیر امید ندهند. اگر این جریان قطع شود خیلی خطرناک است و موجب می‌شود انسان‌ها احساس تنهایی و ناامیدی کنند و اراده‌ها ضعیف و امیدها کم‌رنگ شود. جرأت اقدام از دست برود. وقتی تواصی نبود این اتفاقات می‌افتد.

– وقتی امیدها و جرأت‌ها کم شد و اراده ‌ها ضعیف شد،‌ قهراً‌ هدف‌های عالی و متعالی کم‌رنگ می‌شود و به دست فراموشی سپرده می‌شود که این افسران جنگ نرم یعنی جوانان نباید اجازه دهند چنین اتفاقی رخ دهد. باید توصیه با ایستادگی بکنند، ‌توصیه به خسته نشده و تنبلی نکردن.

– البته امروز فضای مجازی فرصتی است برای این کار. شما جوان‌های عزیز اینطور از فضای مجازی استفاده کنید برای امیدآفرینی و توصیه به حق و بصیرت‌آفرینی و توصیه به تنبلی نکردن. این درباره کار اول دشمن که قطع زنجیره تواصی است.

– کار دوم آنها که دروغ‌گویی درباره حقیقت است و آنقدر هم با جرأت و قاطعیت دروغ می‌گویند که هر کسی گوش کند فکر می‌کند راست می‌گویند. مثلاً ‌فرض بفرمایید الان شش سال است که هم‌دست عرب آمریکا دارد مردم مظلوم یمن را در خانه و بیمارستان و مدرسه بمباران می‌کند. آن‌ها را محاصره اقتصادی کرده و مانع رسیدن غذا و دارو به آن‌ها می‌شود، شش سال است که این اتفاق افتاده و البته با چراغ سبز خود دولت آمریکا اتفاق افتاد که آن موقع هم دولت دموکرات سر کار بود این دولت قسی‌القلب و سنگدل عرب با مردم یمن این رفتار را می‌کند.

– مردم یمن البته با استعداد هستند و توانسته‌اند برای خودشان وسایل دفاعی بوجود بیاوردند یا تهیه کنند و به بمباران شش ساله جواب بدهند. به مجرد این کار فریاد تبلیغاتی آنها بلند می‌شود که ترور شد و… همه هم می‌گویند، سازمان ملل هم می‌گوید. زشتی کار سازمان ملل از آمریکا بیشتر است.

– این یک نمونه از دروغ‌گویی آنها است. یا اینکه آمریکا بزرگ‌ترین زرادخانه دنیا را دارد و این را به کار هم برده‌اند. تنها دولتی که بمب اتم را به کار برده آمریکا ست. بعد فریاد می‌زنند که ما ضد توسعه سلاح‌های اتمی هستیم. مدعی هستند که ما مخالف سلاح کشتار جمعی هستیم. بدترین و خطرناک ترین سلاح کشتار جمعی دست آنها است و استفاده هم کرده‌اند. در یک روز ۲۲۰ هزار نفر را با بمت اتم از بین بردند.

– از مجرمی که مخالف خودش را با ارّه تکه‌تکه می‌کند حمایت می‌کنند. همه عالم فهمیدند؛ سعودی‌ ها مخالفی را به شکلی گیر آوردند و تکه‌تکه کردند. آمریکا از این دفاع می‌کند بعد می‌گویند طرفدار حقوق بشر هستیم.

– داعش را خود آمریکا ایجاد کرد که خودشان اعتراف کردند. هم کسی که ایجاد کرده بود گفت هم کسی که رقیب اون بود گفت. خودشان ایجاد می‌کنند بعد به بهانه وجود داعش پایگاه نظامی ایجاد می‌کنند که می‌خواهیم با داعش مقابله کنیم. امکانات رسانه‌ای مدرن و پول در اختیار داعش قرار می‌دهد و اجازه می‌دهند نفت سوریه را از بین ببرند و بفروشند بعد می‌گویند با داعش مبارزه می‌کنیم.

– از حضور ایران در منطقه با بغض و کینه یاد می‌کنند، در حالی که حضور ما نظامی نیست. آنجایی که نظامی‌های ما هم بوده‌اند مستشاری بوده. یک جایی هم که اصلاً‌ نظامی‌ها هم وجود ندارند و صرفاً‌ سیاسی است. این را به‌‌عنوان عامل بی‌ثبات‌کننده منطقه یاد می‌کنند. در حالی که هرجا حضور پیدا کرده‌ایم برای دفاع از دولت قانونی و به درخواست خودشان حضور پیدا کرده‌ایم. امّا خودشان بدون اجازه به کشوری ورود می‌کنند و پایگاه نظامی ایجاد می‌کنند.

– البته حتماً‌ بایستی آمریکایی‌ها عراق را تخلیه کنند که خواست خود آنهاست و قانون آنها است. سوریه را هم باید هرچه زودتر تخلیه کنند.

– ما باید بدانیم با این بار سنگین امانتی که انقلاب به دوش ما گذاشته وظایفی داریم ازجمله همین تواصی به حق و صبر و شناخت دشمن و تسلیم نشدن در مقابل آن و اعتماد نکردن به این دشمن.

– سال به پایان رسید و تلاش و مجاهدت مجموعه درمانی کشور در مقابله با بلای کرونا یک سال و بیشتر از یکسال شد و لازم است هم بنده و هم آحاد مردم سپاس قلبی خودشان را به این مجموعه ابراز کنند. آنها را دعا می‌کنیم و سفارش می‌کنم که همه دفاع کنند.

– امیداوریم خدای متعال فضل خودش را شامل ملت ایران کند و عیدی مبارکی را به ملت ایران و همه مومنین عالم و امت اسلام عطا کند و همه را توفیق دهد که به وظایف خودمان عمل کنیم و رضایت حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداه و دعای آن حضرت را شامل حال ما کند و روح امام بزرگوار و شهدا را از ما راضی کند.

انتهای پیام/





منبع خبر

رهبر انقلاب: جوانان ما در فضای مجازی امیدآفرینی کنند/ دشمن می‌خواهد زنجیره توصیه به حق و صبر را در جامعه قطع کند بیشتر بخوانید »

خدمت به ورزش جامعه ایثارگران مورد توجه وزارت ورزش است


خدمت به ورزش جامعه ایثارگران مورد توجه وزارت ورزش استبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نشست مشورتی به‌منظور بررسی و ارائه راهکارهایی برای توسعه ورزش ایثارگران باحضور «مسعود سلطانی‌فر» وزیر ورزش و جوانان، سردار «یعقوب سلیمانی» معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران و سایر مسئولین مرتبط دو حوزه  برگزار شد.

خدمت به ورزش جامعه ایثارگران مورد توجه وزارت ورزش است

«مسعود سلطانی‌فر» در این نشست ضمن تبریک ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر، با تأکید بر ضرورت گسترش روحیه امید به زندگی در بین ایثارگران، اظهار داشت: باید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که جانبازان و ایثارگران در جامعه احساس سربلندی و مفید بودن کنند و نقش آن‌ها در گشایش مشکلات پررنگ شود.

وی با تأکید بر حمایت از جانبازان برای افزایش روحیه آن‌ها در اجتماع، خاطرنشان کرد: ورزش در ابعاد روحی و روانی نقش تأثیرگذاری دارد و وقتی ایثارگران از روحیه بالا برخوردار باشند، می‌توانند علاوه بر عرصه‌های ورزشی، در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز افتخارآفرین باشند.

سلطانی‌فر با تأکید بر حمایت همه‌جانبه وزارت ورزش و جوانان از ورزش ایثارگران، گفت: خدمت به ورزش جامعه ایثارگران نه در سطح وزارتخانه، بلکه در سطوح بالاتر مورد توجه قرار می‌گیرد و این مهم‌ترین وظیفه قانونی و اخلاقی ما در قبال ایثارگران است؛ چراکه بهترین خدمت‌ها، خدمت به ایثارگران است.

وی با بیان اینکه این رویکرد در مدیران وزارت ورزش و جوانان و مدیران استانی دنبال می‌شود، ادامه داد: با توجه به حضور ۵ هزار شهید ورزشکار در جامعه ورزشی کشور، همکاری و تعامل وزارت ورزش و جوانان با بنیاد شهید و امور ایثارگران همواره ادامه خواهد داشت.

وزیر ورزش و جوانان خاطرنشان کرد: فدراسیون‌های ورزشی برای روز بزرگداشت شهدا برنامه‌های متعددی دارند و در هر فدراسیون برنامه‌های زیادی در این خصوص طراحی و اجرا می‌شود.

ورزش موجب افزایش روحیه و تقویت کیفیت زندگی ایثارگران می‌شود

سردار یعقوب سلیمانی معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز در این نشست با تأکید بر نقش ورزش در بهبود و کیفیت زندگی ایثارگران، گفت: ورزش موجب افزایش روحیه و تقویت کیفیت زندگی ایثارگران می‌شود و نقش مثبتی در زندگی ایثارگران در خانواده و جامعه دارد.

وی با بیان اینکه فعالیت‌های بنیاد شهید و امور ایثارگران برای توسعه ورزش ایثارگران نقش مهمی در تسهیل کار‌های دولت دارد، خاطرنشان کرد: این فعالیت‌ها برای سازمان‌های مختلف دولت خیر و برکت دارد و از تحمیل هزینه به سایر فرایند‌ها جلوگیری می‌کند؛ لیکن لازم است از موازی کاری جلوگیری شود.

معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران ضمن درخواست از وزیر ورزش و جوانان برای توسعه ورزش ایثارگران در استان‌های کشور، خاطرنشان کرد: ظرفیت‌های قانونی برای حمایت از ورزش ایثارگران در استان‌ها در نظر گرفته شود و با توجه به نزدیک شدن به روز شهید مسئولان وزارت ورزش و جوانان در این مناسبت‌ها حضور پیدا کنند.

حضور نمایندگان بنیاد شهید در کمیسیون فرهنگی تربیت بدنی

«سید عبدالحمید احمدی» معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان نیز در این نشست، با اشاره به سابقه همکاری وزارت ورزش و جوانان با بنیاد شهید و امور ایثارگران به‌منظور توسعه ورزش ایثارگران، اظهار داشت: از سال ۹۴ تاکنون به‌منظور توسعه ورزش ایثارگران، وزارت ورزش و جوانان و بنیاد شهید و امور ایثارگران برنامه‌ها و مراسم‌هایی به‌منظور تسهیل و حمایت از ورزشکاران ایثارگران برگزار کرده‌اند.

وی با اشاره به حضور نمایندگان بنیاد شهید و امور ایثارگران در کمیسیون فرهنگی تربیت بدنی، گفت: برنامه‌های مختلفی به منظور ارج نهادن به ورزشکاران ایثارگر انجام شده است از جمله این برنامه‌ها حضور مداوم ورزشکاران و همکاران بر سر مزار شهید گمنام در فدراسیون‌هاست که اثرات معنوی خاصی داشته است. حضور ورزشکاران در راهیان نور و معرفی تیم‌های ورزشی به نام شهدا، گرامی داشت یاد و نام شهدا در مناسبت‌های ورزشی و حمایت از قهرمانان ورزش ایثارگران از جمله دیگر فعالیت‌های وزارتخانه ورزش و جوانان بوده است.

نقش موثر فدراسیون‌های ورزشی در تکریم ایثارگران

همچنین، «سید مستجاد حسینی» مدیرکل امور ورزشی و اردویی بنیاد شهید و امور ایثارگران در این نشست ضمن قدردانی از توجه وزارت ورزش و جوانان به ورزش ایثارگران و موضوع فرهنگ ایثار و شهادت، گفت: فدراسیون‌های ورزشی در تکریم ایثارگران نقش مؤثر و پررنگی را دارند و ورزش نقش مهمی در سلامت ایثارگران دارد و هزینه‌های درمانی و اجتماعی را کاهش می‌دهد.

وی با ارائه گزارشی از فعالیت‌ها و مأموریت‌های ورزشی بنیاد شهید برای توسعه ورزش ایثارگران، خاطرنشان کرد: حمایت از حضور ورزشکاران ایثارگر در مسابقات کشوری و برون‌مرزی، تمرینات ورزشی در منزل، ورزش همگانی و فعالیت‌های جمعی و خانوادگی ایثارگران، تجهیز اماکن ورزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران، برگزاری مناسبت‌ها و مشارکت در برگزاری جام شهدا و جام ایثار در رشته‌های مختلف ورزشی و برگزاری مسابقات ورزشی در شهرستان‌ها، استان‌ها و کشوری و برون‌مرزی از مأموریت‌های ورزشی بنیاد به شمار می‌رود.

حسینی با بیان اینکه ورزش ایثارگران در چهار رویکرد از جمله سلامتی، درمانی، قهرمانی و حرفه‌ای دنبال می‌شود، گفت: مراکز ورزشی در ۲۴ مرکز استان کشور احداث شده است که به ارائه خدمت به ورزشکاران ایثارگر و غیر ایثارگر مشغول است.

خاطرنشان می‌شود؛ در این نشست مقرر شد تا در آینده نزدیک، تفاهم‌نامه همکاری دو جانبه‌ای به‌منظور حمایت از فعالیت‌های ورزشی ایثارگران با حضور وزیر ورزش و جوانان و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران به امضا برسد که در این تفاهم‌نامه ظرفیت‌های قانونی با دستور وزیر ورزش و جوانان برای تسهیل ورزش ایثارگران پیش‌بینی شده است.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

خدمت به ورزش جامعه ایثارگران مورد توجه وزارت ورزش است بیشتر بخوانید »

وزیر ورزش درگذشت میناوند را تسلیت گفت

وزیر ورزش درگذشت میناوند را تسلیت گفت



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از  وزارت ورزش و جوانان، متن پیام دکتر مسعود سلطانی فر بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

انالله و انا الیه راجعون

درگذشت پیشکسوت ارزنده فوتبال کشور شوک بزرگی برای جامعه ورزش بود. این ورزشکار عزیز در همان سنین جوانی و در ۲۰ سالگی ستاره فوتبال ایران شد و خیلی زود به عنوان یکی از سفرای فوتبال ایران به اروپا رفت و با درخشش خود غرور و افتخار را به فوتبال کشورمان هدیه داد. حضور او در تیم ملی و تلاشش برای اعتلای پرچم جمهوری اسلامی ایران قابی است که برای همیشه در تاریخ ورزش کشور ثبت می‌ماند.

اینجانب فوت مهرداد میناوند را به خانواده آن مرحوم، جامعه ورزش و باشگاه پرسپولیس تسلیت می‌گویم و از خداوند متعال برای میناوندعزیزارزوی رحمت واسعه و علو درجات و برای بازماندگان طلب صبر و اجر دارم.

مسعود سلطانی فر



منبع خبر

وزیر ورزش درگذشت میناوند را تسلیت گفت بیشتر بخوانید »