وصیت نامه شهدا

باید از دستورات نایب امام‌ زمان (عج) اطاعت کنیم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، «ایرج مهری» یکم دی ۱۳۴۳ در روستای بقراباد از توابع شهرستان اردبیل به دنیا آمد. وی پس از به پایان رساندن دوره راهنمایی به جبهه عازم شد و در ۷ اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون به شهادت رسید.

مزار این شهید در گلزار شهدای علی‌آباد زادگاهش هست.

در فرازی از وصیت‌نامه شهید ایرج مهری آمده هست:

ما تا آخرین قطره خون خود، انتقام این شهیدان عزیز را از دشمنان سرسخت اسلام و انقلاب خواهیم گرفت و نخواهیم گذاشت که خون این شهیدان از بین برود.

اندوهگین و سست نباشید که فکر بکنید جوانی را از دست داده‌اید که همان‌طور ساده مرده هست؛ بلکه شماها جوانی از دست داده‌اید که عاشقانه و آگاهانه و حسین‌وار شهادت را برگزیده.

باید ما از دستورات نایب امام‌ زمان (عج) اطاعت بکنیم؛ چون اگر اطاعت نکنیم دچار عذاب الهی می‌شویم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

باید از دستورات نایب امام‌ زمان (عج) اطاعت کنیم بیشتر بخوانید »

مراقب فتنه دشمنان در تفرقه‌اندازی باشید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، شهید «حسن هزارپیشه» ۲۶ خرداد ۱۳۴۳ در شهرستان تهران به دنیا آمد و تا اول راهنمایی تحصیل کرد. پدرش محمد مغازه لوازم الکتریکی داشت و مادرش سکینه می‌نامیدند.

وی با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار وظیفه با سمت تک تیرانداز راهی جبهه‌های حق علیه شد. سرانجام ۲۸ آبان ۱۳۶۲ در مریوان توسط نیرو‌های عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جای ماند تا ۲۸ مهرماه ۱۳۷۲ پس از تفحص در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

در بخشی از وصیت‌نامه این شهید والامقام آمده هست:

برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان‌ها براى تسکین دردهاى روحى هست؛ و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیاندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند؛ که اگر چنین کردند روز بدبختى مسلمانان و روز جشن ابرقدرت‌ها و دشمنان اسلام هست.

با حضور و همبستگى مستمرتان همپاى دیگر برادران رزمنده ادامه دهنده راه شهدا باشید و در امام بیشتر دقیق شوید و سعى کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید.

سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را حفظ کردم. اى خداى بزرگوار و رحیم تو دهنده صبرى اگر شهادت را بر من مى‌پسندى صبرى از کوه‌ها محکم‌تر بر پدر و مادرم عطا کن. اى خدایى که اشک‌ها را تو از چشم‌ها سرازیر مى‌کنى لبخند‌ها را تو بر لب‌ها جارى مى‌سازى.

آنگونه کن که هرگاه مادرم در شهادتم مى‌گرید یاد حسین (ع) بر دلش افتد و بر داغ‌هاى حسین (ع) بگرید هرگاه بر جوان از دست رفته‌اش مى‌گرید یاد على اکبر و قاسم و ابوالفضل (ع) بر دلش آید و بر آنان بگرید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مراقب فتنه دشمنان در تفرقه‌اندازی باشید بیشتر بخوانید »

نگاهی کوتاه به زندگینامه شهید «محمد موسوی کلخوران»

نگاهی کوتاه به زندگینامه شهید «محمد موسوی کلخوران»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از اردبیل، «محمد موسوی کلخوران» متولد دوم فروردین ۱۳۴۱ در شهرستان اردبیل به دنیا آمد وی پس از به پایان رساندن دوره ابتدایی به جبهه عازم شد و در ۱۵ آبان ۱۳۶۱ در عین خوش با اصابت ترکش به شهادت رسید.

مزار این شهید در گلزار ججین زادگاهش است.

در فرازی از وصیت‌نامه شهید آمده است:

این وظیفه هر فرد مسلمانی است که جلوی تجاوز را بگیرد و جهاد بکند.

پیام‌های امام را با جان دل بپذیرند و دعا کنند بر طول عمر امام و ظهور آقا امام‌زمان (عج).

از خواهران خود می‌خواهم که نه‌تنها ناراحت نباشند؛ بلکه به مادرم دلداری داده و خود زینب گونه مثل کوه استوار باشند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی کوتاه به زندگینامه شهید «محمد موسوی کلخوران» بیشتر بخوانید »

با استقامت راه شهدا صحرای کربلا را ادامه بدهید

با استقامت راه شهدا صحرای کربلا را ادامه بدهید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، شهید «عباس دهقان طزرجانی» یکم مهر ۱۳۴۰ در روستای طزرجان از توابع شهرستان تفت یزد به دنیا آمد و تا پایان دوره ابتدایی تحصیل کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به‌عنوان سرباز ژاندارمری با سمت نیروی واحد تدارکات راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد. سرانجام ۲۱ مهر ۱۳۶۰ در تپه چغالوند گیلان‌غرب توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و کتف به شهادت رسید. پیکرش در حسینیه فاطمیه زادگاهش به خاک سپرده شد.

 در بخشی از وصیت‌نامه این شهید والامقام آمده است:

اگر شما کشاورزان باشید که به فرزندانتان درس شهادت یاد بدهید شما پابرهنه‌های عزیز هستید که مایه پیروزی اسلام هستید و نمی‌گذارید یک منافقی به اسلام و قرآن تجاوز کند شما اگر با لشکر کافر بجنگید و کافران را بکشید به بهشت می‌روید و اگر کشته شویم به بهشت می‌رویم. امام خمینی (ره)

با درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و سلام به شما پدر و مادر باایمان و قرآن‌شناس. پدر گرامی من که در این راه پر افتخار و پر شهادت رفتم و می‌روم همچون خود را آگاه کن و خود را استوار کن تا بتوانی جلو دشمنان صبر کنی. مادر عزیزم پیام من این است که آن اشک چشم بر زمین می‌ریزی همچون خود را مانند ام‌لیلا مادر علی‌اکبر بساز که جلو چشم مادر شهیدان فاطمه زهرا (س) روسفید باشی.

مادر جان من که مانند یک سرباز دیوانه این راه را انتخاب کردم. ناله من آنجاست که از دست مردم نمی‌توانستم در طزرجان بمانم ولی زمانی که خونم بر زمین می‌ریزد؛ مانند آن خانم و همسر شهید کلاه‌دوز باروحیه بسیار قوی با منافقین سخن‌های صحیح‌تر بنده به مردم بگو تا بدانند دیوانه کجا می‌رود. من یک خاری بودم جلو پای مردم مستکبر و من رفتم و می‌روم. خودم پابرهنه بودم و یک‌طبقه مستضعف و شما باید با کمال پرافتخار و با استقامت راه شهدا صحرای کربلا را ادامه بدهید.

تنظیم: ندا دهقانی زاده

 انتهای خبر/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

با استقامت راه شهدا صحرای کربلا را ادامه بدهید بیشتر بخوانید »

شهید نبی‌الله کریمی: از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم، آن را هم به جهاد سازندگی بدهید

شهید نبی‌الله کریمی: از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم، آن را هم به جهاد سازندگی بدهید


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «نبی‌الله کریمی» سواد خواندن و نوشتن نداشت؛ اما وقتی دید که ضدانقلاب در حال آسیب زدن به کشور هستند، به نیروهای انقلابی پیوست. او علاوه بر دفاع از انقلاب اسلامی و ایستادگی در مقابل دشمنان، در جبهه شمالغرب کشور، از همرزمانش خواندن و نوشتن را یاد گرفت و این‌طور شد که توانست چند خطی برای خود وصیت‌نامه بنویسد.

یکی از رزمندگان همراه شهید کریمی در خصوص روزهای قبل از شهادت او گفته است: با نبی‌الله سه ماه در مهاباد مستقر بودیم که به‌دلیل اوضاع نابسامانی که آن‌جا داشت، ما در مقری در میدان گوزن‌ها ماندگار شدیم. در مکانی که مأموریت‌مان بود، اوقات فراغت زیادی داشتیم. یک شب نبی‌الله گفت: «چون امام خمینی (ره) تکلیف کرده‌اند که درس بخوانیم، من می‌خواهم همراه با جنگ و حضورم در جبهه از فرصت‌ها استفاده کرده و درس هم بخوانم». این را که گفت، من هم استقبال کرده و شروع کردم به آموزش او.

نبی‌الله دفتری تهیه کرده بود و من هم هر شب سرمشقی داده و درسش را پیگیری می‌کردم. دو سه روزی به شهادتش مانده بود که گفت می‌خواهم وصیت‌نامه‌ای بنویسم؛ بنابراین دفترچه وصیت‌نامه‌ای که تهیه کرده بود را به من داد و گفت: «هرچه که می‌گویم بنویس».

دفترچه را گرفتم و سؤال‌های دفترچه را می‌خواندم و پاسخ‌های او را می‌نوشتم. به صفحه ۱۱ وصیت‌نامه که رسیدیم، بالای صفحه نوشته شده بود مطالبات من به این شرح است. به این‌جا که رسیدیم، نبی‌الله دفترچه را از من گرفت و گفت: «این قسمت را خودم می‌خواهم بنویسم»؛ هنوز املای بعضی از کلمات را به درستی نمی‌دانست؛ بنابراین از من می‌پرسید و من برایش روی کاغذ دیگری نوشته و او از روی نوشته من می‌نوشت. نبی‌الله این‌گونه نوشت: «طلبکاری‌هایم را بخشیدم. از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم، آن را هم به جهاد سازندگی بدهید». من خنده‌ام گرفته بود. گفتم: «آخه یک ماله چه ارزشی دارد که می‌خواهی در وصیت‌نامه‌ات آن را به جهاد بدهی؟» و او در کمال صداقت و سادگی گفت: «اتفاقاً ماله‌اش خیلی خوب است. از این ماله‌های معمولی نیست».
شهید نبی‌الله کریمی: از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم، آن را هم به جهاد سازندگی بدهید

هشتم آبان سال ۱۳۶۰ درگیری بین نیروهای بسیج و سپاه با ضدانقلاب اتفاق افتاد و نبی‌الله در همین درگیری‌ به شهادت رسید. شهید نبی‌الله کریمی متولد سال ۱۳۳۷ در روستای قشلاق نوروز از توابع شهرستان بیجار بود.

منبع: فارس

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید نبی‌الله کریمی: از مال دنیا یک تیشه و ماله دارم، آن را هم به جهاد سازندگی بدهید بیشتر بخوانید »