…
منبع
rahnemae_parhizkaran@
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
.
به نام ربِّ شهیدانِ تا سحر به سجود ؛
« و پرکشید هر آنکس که آسمانی بود »
«کبوتران حرم» در طواف جان دادند
میان خون و گلوله ، میان آتش و دود
«جوان» برای کبوتر شدن دعا میکرد
و دل نهاد در آخر به آنچه دل فرمود
دمِ وداع در آغوش هم، دو کوه گریست
«پسر» ، کنار «پدر» مثل کودکی آسود
بخوان برای جوانت چهار قل! «مادر» !
بخوان که دور بماند سرش ز تیغ حسود!
جوانِ قصه ولی « سربلند » شد آخر …
اگرچه خاکی و بی سر ، اگر چه خون آلود!
چه خوب شد که ندیدی سر عزیزت را
چه خوب شد سر او بر فراز نیزه نبود…!
هزار آه ، که ماندیم و «کاروان» رفته ست
همیشه بوده تفاوت میان «برکه» و «رود»!
چه قدر سرو در این پهنه بر زمین افتاد
چه قدر لاله شد اینجا فدای یاس کبود
دلم گرفته و در بند این زمینی هاست
که پر کشید هرآنکس که آسمانی بود
.