عکس/ دیدار وزیر نفت با "نیکلاس مادورو"
اوجی وزیر نفت ایران در ادامه سفر به ونزوئلا با رئیس جمهور این کشور در کارآکاس دیدار کرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
عکس/ دیدار وزیر نفت با "نیکلاس مادورو" بیشتر بخوانید »
اوجی وزیر نفت ایران در ادامه سفر به ونزوئلا با رئیس جمهور این کشور در کارآکاس دیدار کرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
عکس/ دیدار وزیر نفت با "نیکلاس مادورو" بیشتر بخوانید »
پایگاه آنتیوار مینویسد جنگ اوکراین و قربانی شدن غیرنظامیان اوکراینی در آن قطعاً محکوم است، اما آمریکاییها باید بپرسند «قربانیان غیرنظامی جنگهای آمریکا چهطور؟»
سرویس جهان مشرق – روسیه پس از حمله به اوکراین با تحریم دولتهای غربی و محکومیت رسانههایشان مواجه شد، اما این دولتها و رسانهها اتفاقاً همانهایی هستند که دستهایشان به خون میلیونها نفر در خاورمیانه و فراتر از آن آلوده است. البته جنگ اوکراین محکوم است، اما «جنگهای آمریکا چهطور؟» پایگاه تحلیلی اینترنتی آمریکایی «آنتیوار» طی گزارشی تحت عنوان «چهطوریسم و حملهی روسیه به اوکراین[۱]» به قلم «داگ بنداو» عضو ارشد اندیشکدهی آمریکایی «مؤسسهی کیتو» و دستیار ویژهی سابق رونالد ریگان، رئیسجمهور سابق آمریکا، مینویسد اگرچه باید جنگ اوکراین را محکوم کرد و روسیه را به خاطر این جنگ توبیخ نمود، اما همچنین باید به خاطر داشت که آمریکا چندین برابر روسیه جنگ به راه انداخته است. آنچه در ادامه میخوانید ترجمهی گزارش آنتیوار است.
مادرِ «ضیا ثامر» پیکر بیجان پسر ششسالهاش را که در تیراندازی به خودرویشان در شهر بعقوبه، مرکز استان دیاله، در عراق کشته شد، در آغوش گرفته است؛ کشتار غیرنظامیان در اوکراین محکوم است، اما چرا رسانههای غربی قربانیان غیرنظامی در جنگهای آمریکا را به تصویر نمیکشند؟ (+)
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
تقریباً غیرممکن است دربارهی سیاست خارجی آمریکا صحبت کنیم، اما به «چهطوریسم» متوسل نشویم: جنگهای آمریکا چهطور؟ اشتباهات آمریکا چهطور؟ جنایات آمریکا چهطور؟ … چهطور؟ اگرچه چهطوریسم اغلب تحت عنوان «همارزسازی اخلاقی» [مقایسهی معمولاً اشتباه میان طرفهای درگیری و اقدامات و تاکتیکهای آنها] رد میشود، اما میتواند برای قضاوت دربارهی اقدامات آمریکا مفید باشد.
«میشل اوباما» (دوم از چپ) بانوی اول وقت آمریکا، و «هتر هیگینباتم» (راست) معاون وقت مدیریت و منابع وزیر خارجهی این کشور، در مراسم تقدیم «جایزهی بینالمللی زنان شجاع وزارت خارجه» در سال ۲۰۱۴ به «روسلانا لیژیچکو» (مرکز تصویر با پرچم اوکراین) خواننده، سیاستمدار و فعال اوکراینی؛ لیژیچکو از حامیان «انقلاب نارنجی» سال ۲۰۰۴ در اوکراین و از رهبران اعتراضات «یورومیدان» علیه روسیه و در حمایت از ملحق شدن اوکراین به اتحادیهی اروپا بود (+)
صدالبته انتقادات از واشینگتن نمیتواند رفتار نادرست دیگر کشورها، مانند روسیهی امروز، را توجیه کند. و تقصیرهای آمریکا چیزی از مرگ و ویرانیای کم نمیکند که دولتهای دیگر، اغلب [بر خلاف آمریکا] بدون تظاهر به نیت خیر، به بار میآورند. با این حال، واقعیت سیاستهای آمریکا (با نیات واقعی و تأثیرات حقیقیشان) نشان میدهد چه اندازه از کارهایی که «هیولا[۲]»ی بدنام تشکیلات سیاست خارجی آمریکا انجام میدهد، مبتنی بر ترکیبی از افسانه و دروغ است. بالاتر از هر چیز دیگری، سابقهی ننگین آمریکا این ادعای واشینگتن را رد میکند که «ایالات متحده یک قدیسهی پاکدامن است که پاکی و عشق در سرتاسر جهان از آن تراوش میکند.» اتفاقاً چهطوریسم شاید مهمترین راه مقابله با سونامی مقدسسازیهای ناصادقانهای باشد که هر روز از سوی سیاستگذاران چپ و راست موج میزند.
نقشهی نقاطی در عراق که نیروهای آمریکایی فقط بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۰ در آنها غیرنظامیان را کشتهاند؛ وقتی آمریکا بارها در جنگهای مختلف غیرنظامیان را کشته است، دلسوزیاش برای غیرنظامیان اوکراینی برای جهان قابلباور نیست (+)
در مورد اوکراین هم همینطور است. حملهی روسیه به اوکراین جنایت بزرگی است. ولادیمیر پوتین بیپروا جنگی بیهوده را به راه انداخته که مرگ و ویرانی را بر سر یک ملت دیگر نازل کرده است. تا همین الآن هزاران اوکراینی قربانی شدهاند؛ چهبسا یک میلیون نفر پیشاپیش از کشور فرار کرده باشند. طبق گزارشهای موجود، تلفات روسها نیز (ظاهراً شامل تعداد زیادی سرباز وظیفه که انتظار و آمادگی چنین جنگی را نداشتند) بالاست. در عین حال، سیل تحریمها و ممنوعیتها علیه روسیه منجر به مجازات دستهجمعی مردمی میشود که هیچ کنترلی بر دولت خود ندارند. اگر کسی تا قبل از ورود روسیه به بحران کنونی، قائل به نبوغ راهبردی پوتین بود، اکنون این توهمش باید از بین رفته باشد. رئیسجمهور روسیه با تشدید مستأصلانهی حملاتش به شهرها دارد تلفات و خسارات غیرنظامی را بالا میبرد؛ که میتوان آن را جنایت جنگی دانست. هیچ راهی برای توجیه و جبران رفتارهای پوتین وجود ندارد. با این حال، آمریکاییها باید [از خودشان] بپرسند [رفتارهای آمریکا] چهطور؟
زنان داوطلب اوکراینی، در روز چهارم جنگ، در شهر «لفیف» در غرب اوکراین پارچه رشتهرشته میکنند تا از آنها تور استتار ساخته شود؛ رسانههای غربی حجم زیادی از اخبار و گزارشهای خود را به ستایش «مقاومت» و «شجاعت» مردم اوکراین در مقابل ارتش روسیه اختصاص دادهاند (+)
در همینباره بخوانید:
›› رابطهی بمبهای شیمیایی آمریکا با تولد نوزادان ناقصالخلقه در ویتنام
›› حملات شیمیایی آمریکا به کودکان بیدفاع +تصاویر(۱۸+)
›› «کودکان هیولایی» میراث آمریکا در آسیا
›› کودکان عراق؛ قربانیان فراموششده
اینکه آمریکا هم برای خودش حوزهی منافع [و نفوذ در نیمکرهی غربی] قائل است و بیرحمانه از نیروی نظامی و تحریمهای اقتصادی برای حفظ آن استفاده کرده، چهطور؟ نام رسمی این سیاست «دکترین مونرو[۳]» است. واشینگتن هرگز در تحمیل خواستههایش به همسایگان ضعیفتر خود تردید نکرده است. همین روزها هم سیاستگذاران آمریکایی تمام عزم خود را برای به فقر انداختن کوباییها و گرسنگی دادن به ونزوئلاییها با هدف نهایی به قدرت رساندن دولتهای همسو با آمریکا در این کشورها جزم کردهاند. درست است که رژیمهای این کشورها رژیمهای شروری هستند، اما آمریکا هرگز ابایی از همکاری با دیکتاتوریهایی (حتی در قارهی آمریکا) هم نداشته است که حرفگوشکن باشند و اهداف راهبردی واشینگتن را اهداف راهبردی خودشان بدانند.
در همینباره بخوانید:
›› اسرائیل یک رژیم تروریست و آمریکا بزرگترین حامی دولتی تروریسم در جهان است
›› نتیجه «معامله قرن» ترامپ: اهانت بولدوزر صهیونیستها به پیکر شهید فلسطینی
›› اعتراف دیدهبان حقوق بشر به آپارتاید اسرائیل
اینکه «هیولا» ی سیاست خارجی آمریکا هرگز رفتاری مشابه رفتار آمریکا در اروپای شرقی را از جانب شوروی یا روسیه تحمل نمیکرد، چهطور؟ تصور کنید ولادیمیر پوتین، پس از رسیدن به قدرت، در سیاستهای مکزیک و کانادا دخالت میکرد؛ توافقنامهی ائتلافی را به مکزیک تحمیل مینمود که کانون تجارت این کشور را به سمت جنوب و کنفدراسیونی بینالمللی متشکل از دوستان روسیه [در آمریکای لاتین] معطوف میکرد؛ علیه دولتی منتخب و طرفدار آمریکا در مکزیکوسیتی [پایتخت مکزیک] کودتا به راه میانداخت؛ مقاماتی به مکزیک میفرستاد که علناً برای به قدرت رساندن سیاستمداران دوستدار روسیه توطئهچینی کنند؛ و به مکزیک و کانادا قول عضویت در [اتحاد نظامی اوراسیایی] «سازمان پیمان امنیت جمعی[۴]» تحت سلطهی روسیه را میداد. در آن صورت، تشنجْ واشینگتن را فرا میگرفت. و هیچکس از حق مکزیک و کانادا برای انتخاب آیندهی خودشان دفاع نمیکرد. هیچکس.
یکی از مجروحان اوکراینی در شهر «چوهوئیف» در استان «خارکف» در شرق اوکراین، در اولین روز از حملهی روسیه، کنار یک آمبولانس منتظر دریافت کمک پزشکی است؛ رسانههای جریان اصلی آمریکا که طی بیش از بیست سال اخیر علاقهی زیادی به پوشش اخبار کشتار غیرنظامیان در جنگهای کشورشان نشان ندادهاند، این روزها یکباره به فکر دفاع و حمایت از قربانیان غیرنظامی جنگ در اوکراین افتادهاند (+)
اینکه آمریکا دکترین مونرو را به یک اصل جهانی تعمیم داده مبنی بر اینکه «واشینگتن حق دارد تا پشت مرزهای هر کشور دیگری، از جمله مرزهای روسیه و چین، مداخلهگری کند»، چهطور؟ آن هم [دخالت و] حضوری که واشینگتن حق دارد با نیروی نظامی از آن دفاع کند. آمریکا در حالی به حداقلیترین روابط روسیه و چین با کوبا و ونزوئلا اعتراض میکند، که سیاستگذاران آمریکایی دارند دربارهی صدور تضمین صریح نظامی در دفاع از تایوان مقابل پکن بحث میکنند. در واقع، مقامات آمریکایی اغلب از این هم فراتر میروند و اصرار میکنند که حق دارند به کشورهای دیگر حمله و آنها را اشغال نمایند (که فاجعهبارترین نمونهاش عراق است) تا آنها را متحول کنند. اگرچه هیولای آمریکایی اسمِ این کارش را میگذارد «ترویج دموکراسی»، اما کشورهایی که در «فهرست تسخیر» واشینگتن قرار دارند، این اقدامات را تجاوزگری میدانند.
پیمان ناتو (که اعضای آن با رنگ سبز نشان داده شدهاند)، بهرغم وعدهها دربارهی اینکه به سمت شرق پیشروی نخواهد کرد، عملاً تا مرزهای روسیه (که با رنگ نارنجی مشخص شده) عضوگیری کرده است (+)
اینکه آمریکا منافع خود را تابع منافع برخی از نفرتانگیزترین رژیمهای روی کرهی زمین کرده، چهطور؟ رژیمهایی مانند عربستان[۵]؛ دیکتاتوری وحشیای که رتبهاش در شاخص آزادی از روسیه هم پایینتر است و در حال حاضر، جنگی بهمراتب مرگبارتر [از جنگ اوکراین] را علیه یمن، یکی از فقیرترین کشورهای جهان، رهبری میکند. سعودیها و اماراتیها هفت سال است دارند به اهداف غیرنظامی حمله میکنند و مردم یمن را محاصره کردهاند. صدها هزار غیرنظامی یمنی جان خود را از دست دادهاند؛ میلیونها نفر آواره شدهاند؛ و اکثر جمعیت این کشور از سوءتغذیه یا بیماری رنج میبرد و به کمکهای بشردوستانه نیاز دارد. با این حال، واشینگتن هواپیماهای جنگی سعودیها را تأمین و خدماتدهی، مهمات آنها را فراهم، اطلاعات جنگی به آنها ارائه، و حتی در مقطعی جنگندههای آنها را سوخترسانی کرده است.
اعضای گردان ۳۵۲ حملونقل هوایی سوخترسان نیروی دریایی آمریکا اوایل ماه مارس سال ۲۰۱۹ برای سوختگیری یک فروند جنگندهی «افاِی-۱۸ هورنت» بر فراز یک منطقهی آموزشی در جنوب کالفرنیا آماده میشوند؛ آمریکا علاوه بر حمایت نظامی-تسلیحاتی از سعودیها در جنگ یمن در مقطعی حتی جگندههای سعودی را نیز سوخترسانی کردهاند (+)
در همینباره بخوانید:
›› مسابقه کودککشی رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی با سلاحهای آمریکا
اینکه آمریکا از مفهوم «نظم مبتنی بر قانون» برای اعتبار بخشیدن به نظامی استفاده میکند که عمدتاً توسط واشینگتن ایجاد شده تا منافع خودش و کشورهای دوستش را در زمانی تأمین کند که بسیاری از کشورها ظرفیت تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای بینالمللی را نداشتند، چهطور؟ آمریکا و متحدانش این نظام را تغییرناپذیر میدانند و اصرار دارند هر کس مقابل این نظام مقاومت کند باید با تهدید و زور نظامی آمریکا مواجه شود.
«پروانه» ۹ ساله ، یکی از قربانیان حملهی هوایی نوامبر ۲۰۱۸ آمریکا به شهر «لشکرگاه» مرکز استان هلمند در افغانستان بود؛ حملهای که برادر ۱۵ سالهاش «عصمتالله» و پدرش «عبیدالله» را به قتل رساند و ۱۲ عضو دیگر خانوادهاش را نیز مجروح کرد؛ یک غیرنظامی اوکراینی که در نتیجهی حملهی روسیه مجروح یا کشته میشود، بهشدت موردتوجه رسانههای غربی قرار میگیرد، اما قربانیان غیرنظامی جنگهای آمریکا بهندرت در کانون توجه همین رسانهها جایی دارند (+)
اینکه آمریکا مرتباً با حمله به کشورهای دیگر، حمایت از شورشهای داخلی در آنها و تلاش برای برکناری دولتهایشان، قوانین بینالمللی و اصول حاکمیت ملی را نادیده میگیرد، چهطور؟ واشینگتن، تنها در قرن بیستویکم، به شکل غیرقانونی به عراق حمله، و سوریه را اشغال کرد؛ و از سرنگونی دولتهای لیبی و سوریه و تجاوز غیرقانونی به یمن حمایت نمود. (آمریکا فقط در افغانستان توجیه قابلباوری برای تهاجم داشت؛ آن هم نه برای ۲۰ سال ماندن در آنجا.) عواقب سیاستهای آمریکا[۶] هولناک بوده است: صدها هزار کشته، شمار بسیار بیشتری زخمی، میلیونها آواره، اختلالات اجتماعی و مشکلات مدنی گسترده، درگیری و بیثباتی وسیع، تقویت جنبشهای شورشی و تروریستی، و افزایش نفوذ ایران. طی دو دههی گذشته، سیاست خارجی واشینگتن بسیار بیشتر از مجموع چین، روسیه، ایران، کرهی شمالی، کوبا و ونزوئلا به رنج مردم منجر شده است.
شهروندان اوکراینی در حال تمرین پرتاب کوکتل مولوتف برای دفاع از شهر «ژیتومیر» در شمال غربی اوکراین در جریان حملهی روسیه؛ رسانههای آمریکایی این روزها تمام تلاش خود را میکنند تا «مقاومت قهرمانانه» ی مردم اوکراین مقابل ارتش روسیه را به مردم جهان نشان دهند. این در حالی است که اگر در همین تصویر، جای پرچم اوکراین، پرچم فلسطین بود، همین رسانهها افراد حاضر در این تصویر را «تروریست» معرفی میکردند (+)
مداخلهی مستمر آمریکا در انتخابات کشورهای دیگر، چهطور؟ مطالعهی [دانشگاه آمریکایی] «کارنگی ملون» نشان داد[۷] واشینگتن بین سالهای ۱۹۴۶ و ۲۰۰۰، در ۸۱ انتخابات خارجی مداخله کرده است[۸]. در خود روسیه، طی انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۹۶، مشهور است که آمریکا تمام تلاش خود را کرد تا حتماً «بوریس یلتسین» بار دیگر بر رقیب کمونیستش پیروز شود؛ سیاستی که مجلهی تایم گزارش روی جلد یکی از شمارههای خود را به آن اختصاص داد[۹]. اگرچه واشینگتن اصرار دارد کمکهای کنونیاش به «دموکراسی» فراحزبی هستند، اما در عمل از احزابی حمایت میکند که معتقد است به تأمین منافع آمریکا کمک میکنند. واکنش دولتهای خارجی به این سیاستها نیز دشمنپنداری فعالان سیاسی داخلی و ممنوع کردن حمایت خارجی از آنهاست.
«نجات به دست آمریکاییها: داستان محرمانهی کمک مشاوران آمریکایی به یلتسین برای پیروزی»؛ جلد شمارهی ۱۵ جولای ۱۹۹۶ (۲۵ تیر ۱۳۷۵) مجلهی «تایم» آمریکا با موضوع کمک واشینگتن به «بوریس یلتسین» برای پیروزی در انتخابات سال ۱۹۹۶ روسیه (+)
البته هیچیک از این نکات، رفتارهای روسیه، یا کشورهای دیگری مانند چین و ایران را تأیید نمیکند. به علاوه، انتقاد از آمریکا به این معنا نیست که دولت این کشور بدتر از دولتهای دیگر، مثلاً دولت ولادیمیر پوتین، است. با این وجود، طبق آموزهی مشهور عیسی مسیح، آدم باید اول تیرِ داخل چشم خودش را ببیند و بعدْ تیغِ داخل چشم دیگران را [به عبارت دیگر، اول اشکالات خودش را ببیند و بعد اشکالات دیگران را]. وقتی واشینگتن بدون مسئولیتپذیری مرتکب تجاوزگری و جنایت جنگی میشود، بدون آنکه [به اشتباهاتش] اعتراف کند بیثباتی و تلفات گسترده به بار میآورد، و بیآنکه درکی [از پیامدهای سیاستهایش] داشته باشد همین فرآیند را تکرار میکند، جانمازآبکشیهایش هم دیگر اعتباری ندارد.
دولت ولادیمیر پوتین مسئولیت حمله به اوکراین را به گردن دارد. با این حال، استکبار، جهل و بیپروایی آمریکا [با تلاش برای گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه و عضویت اوکراین در این ائتلاف نظامی] زمینه را برای بحران امروز فراهم کرد[۱۰]. واشینگتن همزمان با واکنش به تجاوزگری روسیه، باید از اشتباهات گذشتهی خود نیز درس بگیرد. در غیر این صورت، تاریخ بهناچار بار دیگر، با عواقب مرگبار، تکرار خواهد شد.
«جان مرشایمر» پاسخ میدهد:
›› چرا بحران اوکراین تقصیر غرب است؟
›› آیا پوتین به دنبال ایجاد «روسیه بزرگ» است؟
[۱] Whataboutism and Russia’s Attack on Ukraine Link
[۲] «هیولا» (the Blob) در محافل رسانهای آمریکا، بهویژه میان منتقدان، عنوانی برای دستگاه سیاست خارجی این کشور است.
[۳] Monroe Doctrine Link
[۴] Collective Security Treaty Organization Link
[۵] Saudi Arabia Makes Fool of President Biden: Continues Yemen War and Domestic Repression Link
[۶] Americans Should Look at Their Conduct: China Points to US Human Rights Abuses Link
[۷] Russia Isn’t the Only One Meddling in Elections. We Do It, Too. Link
[۸] Partisan electoral interventions by the great powers: Introducing the PEIG Dataset Link
[۹] Rescuing Boris Link
[۱۰] US Should Close the Door to Ukrainian Membership in NATO Link
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
جنگ اوکراین محکوم است؛ اما جنگها و جنایات آمریکا چهطور؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »
اگر روسیه در تعاملات با غرب از برگ روابط با ایران استفاده کرده، چیز عجیب و غریبی نبوده، و ایران هم متقابلاً از برگ روابط با روسیه، بارها برای منافع و امنیت کشور، تا آنجا که توانسته، استفاده کرده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، «مجتبی سلطانی»، پژوهشگر علوم سیاسی و نویسندهی کتاب «خط سازش» یادداشتی درباره روابط ایران و روسیه نوشته است.
در ادامه این یادداشت را میخوانیم:
اخیراً متن مفصلی به دستم رسید تحت عنوان “پوتین کیست و چه کرد؟” که در شبکههای اجتماعی، زیاد بازنشر شده است. به درخواست یکی از دوستان، نکاتی را ارتجالاً و نهچندان مختصر در نقد این متن نوشتم. چون مدتیست که شبیه این مطالب در رسانههای مختلف منتشر میشود، طرح و یادآوری برخی نکات ذیل، شاید مفید باشد:
بدون اغراق یا افتادن در توهم توطئه، بنا به دلایل و شواهد مستند، این نوع تبلیغات، بخشی از جنگ روانی صهیونیستها علیه روابط استراتژیک و بعضاً پنهان ایران و روسیه است، که معمولاً رطب و یابس را در هم آمیخته، و دروغهای فراوان در آنها وجود دارد. مکرراً هم به اینکه ملت ایران مرگ بر آمریکا میگوید، اشاره و اعتراض شده و علت اصلی مشکلات معرفی میشود. حتی بر فرض محال، اگر همهی اینگونه دعاوی هم راست و درست باشد، تازه به گمان اینان اثبات میشود که روسیه، همدست آمریکا و اسرائیل بوده، که در اینصورت، کماکان باید مرگ بر آمریکا و اسرائیل گفت، و برای دفع بهانههای بنیاسرائیلی، مرگ بر روسیه نیز اضافه شود.
گیریم که چنین توهماتی درست باشد، و روسیه در کنار آمریکا و اسرائیل دشمن بالفعل ایران محسوب شود، عقل میگوید در مقابله با دشمنان، باید اولویتبندی کرد. پس طبق دعاوی متن مزبور و اذعان ناخواسته، باز هم این آمریکا “شیطان بزرگ” و همدستش اسرائیل(دشمنان اصلی ملت ایران) مقصر هستند که از روسیه علیه ما استفاده کرده و میکنند. البته ذهنیت تاریخی ایرانیان نسبت به روسیه به شدت منفی بوده و هست. خاطرات تلخ جنگهای ایران و روسیهی تزاری و معاهدههای تحمیلی و ننگین ترکمانچای و گلستان و تجزیهی بخشهای مهمی از سرزمین ایران و الحاق به روسیه در زمان قاجار، هرگز از یاد مردم ایران نرفته است. نقش روسیهی تزاری در نقض استقلال ایران به عنوان رقیب و شریک انگلیس در آن دوران، و حمایت از استبداد صغیر محمدعلیشاه قاجار علیه نهضت ناکام مشروطیت، نیز فراموشناشدنی است. اشغال ایران در جنگ جهانی دوم در کنار انگلیس و آمریکا، و تلاش برای تجزیهی کردستان و آذربایجان بعد از جنگ مزبور در دوران پهلوی، زخم دیگری بود که شوروی کمونیستی بر پیکر ایران زد. تداوم دخالتها و سوءاستفادههای اقتصادی و سیاسی آن کشور، و ترویج کمونیسم و حمایت از حزب توده و همراهی با کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸مرداد، لکهی ماندگاری بر نقش سیاه آن کشور در ایران افزود.
همچنانکه نقش مخرب شوروی در اغتشاشات و تجزیهطلبیهای ایران پساانقلاب، و حمایت از تجاوز ارتش بعثی صدام در همراهی با آمریکا و انگلیس و ناتو، یک واقعیت تاریخی روشن است. تا پیش از فروپاشی شوروی کمونیستی، مردم ایران در شعارهای خود، بعد از مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی میگفتند. بنابراین با این بستر تاریخی، رسانههای غربی و غربگرایان داخلی و ناسیونالیستهای سکولار و حتی مذهبی، هماکنون در تبلیغات انبوه و مستمر خود مدعیاند که همان مناسبات استعماری دوران قاجار و پهلوی، مجدداً توسط روسیهی پوتین در حال بازتولید و تکرار و تداوم است. کما اینکه نوسانات روابط فیمابین دو کشور در دودههی اخیر مانند بدعهدی و تاخیرها در ساخت نیروگاه بوشهر و تحویل اسسیصد و نظایر آن، و همراهی با آمریکا و غرب در تحریم ایران، به معنای آنست که به روسیه نمیتوان اعتماد کرد، و پوتین غالباً بیشتر به طرف آمریکا و اسرائیل و ناتو، غش کرده و مراتب مودت و همکاری دوستانه را رعایت نکرده است. گویی تاریخ متوقف شده؛ روسیهی پوتین همان روسیهی تزاری و شوروی کمونیستی است، و جمهوری اسلامی ایران هم همان ایران مفلوک و استعمارزدهی قاجار و پهلویست.
اما واقعیت، چیز دیگریست. روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه با نامهی امام به گورباچف آغاز شد و در اولین سفر هاشمی رفسنجانی به شوروی زمان گورباچف، بنیان آن پیریزی شد. به گونهای که کاغذ سفید امضای رهبران شوروی را به هاشمی دادند و گفتند ایران هر تقاضایی داشته باشد، میپذیرند. پس از فروپاشی شوروی و روی کار آمدن جناحهای غربگرا در روسیه، روابط مزبور تضعیف شد ولی از زمان پوتین، مجدداً سیر صعودی پیدا کرد، که بخش مهم آن، تبلیغاتی نشده است. بلکه بالعکس هم ایران و هم روسیه در تبلیغات آشکار، بعضاً روابط ضعیف و شکننده را نمایش میدادند تا توسط آمریکا و اروپا و صهیونیستها تخریب نشود و حساسیت غربیها را تشدید نکند. البته هم ایران و هم روسیه، در این روابط همواره منافع خود را دنبال میکنند، اختلافاتی هم دارند، ولی منافع مشترک استراتژیک بین دو کشور بهقدری زیاد و مهم هستند که به رغم مشکلات فراوان و نوسانات اجتنابناپذیر، همواره این روابط رو به پیشرفت و تعمیق بوده است.
پوتین با وجود تمام فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب، نیروگاه هستهای بوشهر را تکمیل کرد. اسسیصد را به رغم مشکلات و نوسانات شرایط و روابط فیمابین بالاخره به ایران تحویل داد، در شورای امنیت هم، بعد از یک دوره همراهی با غرب، بالاخره به نفع ایران از حق وتو استفاده کرد، از عضویت کامل ایران در پیمان شانگهای حمایت کرد و… طبیعی هم هست که مواردی مانند بوشهر و اسسیصد برای آن کشور منافع اقتصادی زیادی نیز داشته، ولی اهل فن میدانند که در قبال هزینهای که روسها مجبور شدند به خاطر این همکاریهای استراتژیک بپردازند، و تاوان سنگینی به غرب دهند، منافع اقتصادی حاصله، کماهمیت میشود. در حالی که آلمان و فرانسه و آمریکا و غربیها حاضر نبودند و نیستند که در ازای چند برابر پولی که ایران به روسها داد، حتی بخشی از نیروگاه بوشهر را تکمیل و راهاندازی کنند. الآن هم که فازهای بعدی بوشهر با کمک روسها در حال انجام است، غرب نهتنها حاضر نیست به هیچ قیمتی در مورد تکنولوژی هستهای، و اصولاً فناوریهای پیشرفته(هایتک) هیچ نوع همکاری با ایران بکند، بلکه از هر طریق ممکن در این زمینهها مانعتراشی میکند. در چهار دههی گذشته، آمریکا و اسرائیل و غربیها به شکل سیستماتیک و هوشمند و مستمر، در حال تضعیف توان اقتصادی و تکنولوژیک ایران بودهاند، و طبیعی بوده که ایران برای تامین نیازمندیهای خود در کنار اتکا به تقویت توان داخلی، جایگزینهای مختلف از جمله چین و روسیه را انتخاب کرده است. که این امر، قهراً منافع اقتصادی و فرصتهای بهرهگیری برای آنان نیز به وجود آورده است. هرچند که در ایران، غربگرایان دولتهای گذشته همواره کوشیدهاند که بیشترین منافع اقتصادی و حتی سیاسی را عاید غربیها کنند.
این حرف عوامانهای است که تقصیر مشکلات اقتصادی کنونی ایران را متوجه روسیهای کنیم که بنا به آمارها، هیچگاه در سالیان گذشته، غالباً مبادلات اقتصادی گسترده در سطح و اندازهی اروپا و ژاپن و حتی آمریکا، با ایران نداشته است. بنا به علل و دلایل مختلف، از جمله؛ ساختار غربگرای اقتصادی و اداری باقیمانده از رژیم شاه و تقویتشده توسط خائنین و جاهلین موجود در بین دولتمردان و مسئولین اجرایی، و وجود مخالفان و معارضان ذینفوذ و قدرتمند تعمیق روابط در ساختار قدرت هر دو کشور.
اگر روسیه در تعاملات با غرب از برگ روابط با ایران استفاده کرده، چیز عجیب و غریبی نبوده، و ایران هم متقابلاً از برگ روابط با روسیه، بارها برای منافع و امنیت کشور، تا آنجا که توانسته، استفاده کرده است.
مگر قرار بوده پوتین به ایران و ایرانی “خدمت” کند یا امتیاز مفت بدهد، که در متن مزبور و مشابه آن، از وی طلبکاری میشود. روابط بینالملل، مبتنی بر قدرت و پیگیری منافع ملی و مشترک است، و بازار بده و بستان.
از سوی دیگر، ملت و رهبران ایران برای مقابله با دشمنی و سلطهگری آمریکا، و دفاع از هویت و استقلال و امنیت ملی خود، مرگ بر آمریکا گفتهاند، از قبل از پیروزی انقلاب، از سال ۱۳۴۲ تا کنون. وجود و تداوم این شعار و رویکرد استراتژیک و دیرپا چه ربطی به پوتین دارد؟ البته اقرار متن فوق به تاثیر قدرتمند این اقدام، تا آنجا که مدعیست کمکی به منویات و خواستههای پوتین نیز بوده، خودش هم نکتهایست. ولی چه اشکالی دارد که پوتین به دلایل تاریخی و سیاسی و منافع ملی کشور خود، در این زمینه، بعضاً اشتراک یا همسویی با ملت ایران پیدا کرده باشد.
در مورد سوریه، مگر قرار بوده پوتین به خاطر ایران، روابط قدیمی کشورش با اسرائیل را به هم بزند و موضعش کاملاً مانند ایران شود؟ همینکه با تدبیر ایران، جرات و امکان یافت در سوریه حضور پیدا کند و در خنثیسازی طرح اسرائیل و آمریکا و ناتو علیه دولت سوریه و محور مقاومت، با ایران همکاری کرد، بزرگترین ضربه را در جایگاه خود به منافع استراتژیک اسرائیل زده است. قبل از ورود روسیه به سوریه هم، اسرائیل مستقیم و غیر مستقیم به نیروهای مقاومت همپیمان ایران و یا بعضاً نیروهای ایرانی، حمله میکرده و البته واکنش متناسب مستقیم یا غیرمستقیم ایران را هم دریافت میکرد. بعد از حضور روسیه، اتفاق جدیدی رخ نداده و اساساً قرار نبوده که روسها از ایران و یارانش در قبال آنگونه حملات محافظت و حمایت کنند. البته، ایران نیز درخواست و نیازی به چنین حمایتی از روسیه نداشته که حال، بتوان آن کشور را متهم به بیوفایی نمود. روسیه در چارچوب خاص متناسب با منافع استراتژیکش، توسط ایران به حضور در سوریه، تشویق و ترغیب شد. و البته در آن چارچوب، قابلیتها و محدودیتهای ایفای نقش این کشور، از پیش آشکار بود. هم برای دولت سوریه و هم محور مقاومت، این محدودیتها قابل درک بوده است. روسیه در حدود و ثغور پیمان نوشته و نانوشته با محور مقاومت در سوریه، خیانت نکرده، ولی تبلیغات صهیونیستی رسانههای غربی و عربی همپیمان اسرائیل به چنان توهماتی دامن میزنند.
و دائماً اخبار جعلی و تحریککننده منتشر میکنند که با اجازه و چراغ سبز روسیه، اسرائیل به نیروهای ایران در سوریه حملاتی انجام داده است. روسیه ولو بعنوان یک ابرقدرت نظامی، در سوریه تنها یک ضلع از چهار اضلاع مربع دولت سوریه، محور مقاومت، ایران و روسیه است. برآیند اقتضائات و مصالح و مقدورات و منافع مشترک همهی اضلاع مزبور، در وقایع سوریه تاثیر دارد. شرایط، به آن سادگی و ابتذالی نیست که رسانههای معاند غربی و عبری و عربی نشان میدهند. چه در مورد روسیه، چه در مورد ایران.
“مسائل داخلی” روسیه هم ربطی به مسلمانبودن و یا نبودن، و مسئولیت حمایت از مسلمین ندارد. مگر ارتش بعثی عراق که هشتسال با ایران میجنگید، ظاهراً مسلمان نبود؟ همانگونه که منافقین تروریست و داعشیها و مزدوران سعودی و اعراب همپیمان اسرائیل و…، ظاهراً مسلمان، ولی در خدمت آمریکا و صهیونیسم هستند. بنابراین اگر مسلمانانی در روسیه یا چین یا هرجای دیگر دنیا، خواسته یا ناخواسته، ابزار وهابیت و صهیونیسم بشوند و جنگافروزی کنند، دلیل نمیشود که ایران برای آنان دل بسوزاند و از آنان حمایت کند. بسیاری از جلادان و قاتلان وحشی داعش که به سلّاخی شیعیان و سایر مسلمانان پرداختند، از اقوام چچن روسیه و یا اویغور چین بوده و هستند. هرچند که در بین آن اقوام، انسانهای شریف و مظلوم هم بسیارند که در آتش فتنه وهابیها و دواعش و سازمان سیا، قربانی شدهاند. اشتعال فتنه به نام مسلمانان، در چچن و قفقاز و شرق روسیه و غرب چین، به طراحی و سرمایهگذاری و هدایت وهابیهای سعودی و دولتهای انگلیس و آمریکا توسط سیا و موساد و امآیسیکس و… انجام شده و میشود، پس چرا ایران باید به اسم دفاع از مسلمانان در دام صهیونیستها بیفتد.
در مورد دریای خزر هم، تبلیغات سیاه غربیها و برخی خائنین و جاهلین داخلی از چیزی حرف میزنند که وجود خارجی ندارد. ایران در رژیم شاه که همسایهی اتحاد جماهیر شوروی بود، عملاً هیچ حق و سهمی در دریای خزر نداشت. اما از انقلاب به بعد، پیش و پس از فروپاشی شوروی، حقوق قانونی ایران، رها نشده، و در مقاطع مختلف، بنا به اقتضائات و قابلیتها و تواناییهای ایران، حضور اقتصادی و گاه نظامی ایران در دریای خزر، با مشکل و مانع لاینحل، مواجه نبوده است. هیچ قراردادی هم امضا و تصویب و اجرا نشده که حقوق ایران را تضییع کند. اما وضعیت سواحل کشورهای مجاور دریای خزر، و پیچیدگیهای جغرافیایی و اقلیمی و استراتژیک و حقوقی و سیاسی، تاکنون مانع حصول به یک توافق جامع قطعی، شده است. پس نه چیزی به داره و نه چیزی به بار، اتفاق خاصی نیفتاده، و فعلاً هر کشوری در محدوده ساحلی خود و قسمتهای مشترک به اندازهی توان تکنولوژیک خود، حضور دارد که مانند همهی موارد مشابه در جهان، اختلافات تعیین دقیق حدود هر کشور برای حقوق اقتصادی سطح و کف دریا، وجود دارد و محل مناقشه است.
در مورد نقش روسیه در مسدود سازی راه مذاکرهی ایران با قدرتهای غربی و منطقهای، مگر پوتین، ارباب آنها بوده که راه را مسدود کرده باشد. ایران هم، بنا به امنیت و منافع خود در این زمینه، فراز و نشیب داشته، ولی هر وقت که خواسته، از زمان مذاکرات الجزایر و مکفارلین در دوران امام تاکنون، پنهان و آشکار با آمریکا و قدرتهای غربی و همسایگان منطقهای مذاکره داشته، و هیچ عاملخارجی نیز قادر نبوده راه آن را مسدود سازد.
در مورد نفت و انرژی هم، مطالب متن مزبور، غالباً چیزی جز اغراقها و جعلیات و داستانسرایی رسانهای صهیونیستی، نیست. تاکنون ایران، هرجا که امکان داشته و صلاح دانسته و زیرساختهایش مناسب بوده، در بازار انرژی جهان حضور داشته، و محدودیتهای کنونی ربطی به روسیه ندارد. اگر روزی ایران لازم بداند و بخواهد در بازار انرژی اروپا حضور داشته باشد و شرایط سیاسی و فنی هم مناسب باشد، هیچکس نمیتواند جلوی ایران را بگیرد. بلکه در صحنهی رقابت، معادلات سیاسی و اقتصادی پیچیده و بههمپیوسته، تعیینکنندهی مزیت و موفقیت کشوری مانند روسیه یا ایران میشود. اشکالی هم ندارد که احیاناً دو دولت شریک و دوست، در مواردی ناگزیر با هم رقابت دوستانه نیز بکنند.
فعلاً در واقعیت، چنین رقابتی وجود ندارد، و ایران به هر میزانی که تحریمها خنثی میشوند و حضورش در بازار جهانی انرژی را افزایش میدهد، مشکلی ندارد و به قدر کافی مشتری و فضای مانور دارد تا در حال حاضر، عملاً نیاز فوری به رقابت با روسیه نداشته باشد.
در مورد بقیهی ادعاهای عوامانهی متن مزبور، به همین سیاق روشن است که اساساً بر مفروضات و دعاوی دروغ و نادرست قرار دارد.
سطوح مختلف روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران و روسیه، تاکنون افت و خیزهای زیاد و مشکلات فراوان داشته و دارد، ولی در هر حال، مبتنی بر تامین منافع متقابل بوده است. همانگونه که جریانهای غربگرای داخل ایران بارها در روابط ایران و روسیه مشکلآفرینی و سنگاندازی کردهاند، محافل قدرتمند غربگرا و صهیونیست داخل روسیه هم بارها کوشیدهاند، دوستی بین روسیه و ایران را به خصومت مبدّل سازند و موجب بدعهدیها و تضعیف توافقها و روابط فیمابین شوند، و حتی گاه این روابط را تا آستانهی انهدام پیش ببرند. تا آنجا که در مقاطعی روابط حسنهی فیمابین به سکتههای دیپلماتیک و تبلیغاتی نیز دچار میشد. در هرحال و در هر شرایطی، اما کاملاً روشن بوده است که در نظام جمهوری اسلامی، هرگز ایران از موضع ضعف و تسلیم با روسیه مواجه نشده و نمیشود.
داستان برجام و روابط پوتین و ترامپ و خبرهای ساختگی رسانههای غربی، موضوعی است که بحث مستقل و مفصل میطلبد. اما اجمالاً اینکه به رغم کوتاهیها و ضعفها و نفوذهای صورتگرفته در دولت پیشین ایران، ایفای نقش روسیه در مجموع، مغایر با روابط دوستانه و منافع مشترک و انتظارات کلان حاکمیت ایران، نبوده است. البته که روسیه عاشق چشم و ابروی ایرانیها نبوده، ولی چون منافع استراتژیک این کشور در مواردی با منافع ملی ایران همپوشانی و همزیستی پیدا کرده، در ماجرای برجام غالباً همکاری مطلوبی داشته است. هرچند که غربگرایان و عاملان جنگ روانی صهیونیستها مدعیاند که روسیه در برجام به ایران خیانت کرده، حال آنکه مشکل اصلی ایران در برجام، از اساس و همواره با آمریکا و همپیمانانش بوده، و نقش روسیه و چین، فرعی و جنبی بوده که آنهم چندان مغایر با انتظارات حقیقی و پنهان حاکمیت ایران، نبوده است.
در موضوع نفت و گاز، ایران اگر تحریم هم نمیشد، رقابت زیانبار و مزاحمت خاصی برای درآمد نفتی روسیه نداشته و ندارد. اساساً فلسفهی وجود اوپک و اوپکپلاس، تامین و تقارب منافع همهی تولیدکنندگان اصلی نفت است. که در مورد گاز هم با تشکیل مجمع کشورهای صادرکنندهی گاز رخ داد. پس این حرفها عوامانه است که علت ایجاد مشکلات برای یک یا چند کشور در صادرات انرژی، مثلاً کشوری مانند روسیه است که منافع بقیه را تصاحب کند. در دوسه دههی اخیر، ایران، لیبی، ونزوئلا و عراق به علل مختلف، مشکلاتی در تولید و صدور نفت خود داشتهاند و سایر رقبا، نه فقط روسیه، بلکه عربستان و کویت و امارات خیلی بیش از روسیه، فرصت سودجویی از غیبت دیگران، پیدا کردند.
ایران، علاوه بر مشکلات سیاسی بینالمللی، در عرصهی زیرساختهای لازم برای توسعهی صادرات نفتی و غیر نفتی، مشکلات جدی دارد، و نخریدن گوجه و تربچه توسط بازرگانان روسی، و یا اتفاقاتی از این قبیل با سایر همسایگان، ذرهی کوچکی از این ماجراست. اما خصومت و عداوت آمریکا و غربیها علیه منافع ملت ایران از گذشته تاکنون، نقش مهمی را در ایجاد چنین وضعیتی داشته، که نمیتوان روسیهی پوتین را در آن متهم و مقصر جلوه داد.
سخن بر سر دفاع از روسیه یا پوتین نیست، بلکه توصیف و توضیح این واقعیت است که ایران در تعامل با روسیه، از موضع منافع و امنیت ملی خویش با تدبیر و اقتدار رفتار کرده، و اینگونه نبوده و نیست که به زعم تبلیغات سیاه صهیونیستها، روسیه دست برتر و حتی نقش ارباب در قبال ایران داشته است.
بلکه بالعکس، روسیه در دوران پوتین برای نوزایی قدرت و هویت و جایگاه کشور خود در مقابل برتریطلبی آمریکا و غرب، پنهان و آشکار، نیازمند و مرهون و مدیون و ممنون ایران، بوده است. ایران مقتدری که فقط یک چشمه در دوران سخت و تنهایی جنگ علیه رژیم صدام و حامیان جهانیاش، با حمایت از ملت افغانستان، نقش اساسی در شکست و فروپاشی شوروی ایفا کرد، بیش از چهاردهه آمریکا و صهیونیسم جهانی را به ستوه آورده، و به مثابهی یک قدرت منطقهای، عملاً به رسمیت شناخته شده، خیلی بزرگتر و قدرتمندتر از آن است که روسیه و یا چین، بتوانند طمع و توهّم سلطهگری در بارهی آن داشته باشند.
واقعیت آنست که اکنون ایران بهعنوان تنها قدرت اصلی و مستقل خاورمیانه، در حال تثبیت جایگاه خود در “شراکت راهبردی” با روسیه و چین است. این واقعیت و عواقب آن، خیلی برای صهیونیستها گران آمده، و به هراس و وحشت شدید افتادهاند، پس توپخانهی تبلیغاتی آنان، روسیهستیزی و روسیههراسی را تبلیغ میکنند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
روابط نوین و استراتژیک ایران و روسیه بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه بینالملل دفاعپرس به نقل از اسپوتنیک، نیکلاس مادورو، رئیس جمهور ونزوئلا، حمایت کامل خود را از ولادیمیر پوتین، همتای روس خود در اقدامات اخیر اعلام کرد و خواستار یافتن راه حلهای دیپلماتیک برای بحران اوکراین شد.
مادورو در واکنش به آخرین اقدامات روسیه در مورد به رسمیت شناختن جمهوریهای دونباس توسط پوتین اظهار داشت: من حمایت کامل خود را از پوتین اعلام میکنم و همه باید به دیپلماسی متوسل شوند.
رئیس جمهور روسیه شامگاه دوشنبه در سخنانی گفت که اوضاع در منطقه دونباس در شرق اوکراین به مرحله بحرانی و دشواری رسیده است. رئیس جمهور روسیه گفت: تصمیم گرفتیم فوراً استقلال دو منطقه دونتسک و لوهانسک را به رسمیت بشناسیم. پس از تصمیم پوتین در مورد شرق اوکراین وزارت خارجه روسیه اعلام کرد که روسیه در ۲۲ فوریه روابط دیپلماتیک خود را با جمهوریهای لوهانسک و دونتسک آغاز کرده است.
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ونزوئلا حمایت کامل خود را از روسیه در مسئله اوکراین اعلام کرد بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس، پنجمین کنفرانس بینالمللی اقیانوسشناسی خلیج فارس با حضور امیر سرتیپ دوم «مجید فخری» رئیس سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، «علی جاویدانه» سرپرست سازمان نقشهبرداری کشور، «سحر تاجبخش» معاون وزیر راه و شهرسازی و «مهدی رهنما» رئیس پژوهشگاه هواشناسی و علوم جوی کشور در سالن شهید امامی سازمان هواشناسی کشور برگزار شد.
امیر «فخری» در این مراسم طی سخنانی اظهار داشت: بخشی از فعالیتهای سازمان جغرافیایی طراحی و تولید در حوزههای مختلف چارتهای دریایی و انواع محصولات ویژه نیروهای مسلح است که بخشی از آن در تعامل با سازمان بنادر و سازمان نقشهبرداری کشور به بهرهبرداری رسیده است.
وی افزود: برای عملیاتهایی که ناوگروههای نیروی دریایی ارتش دارند، مأموریتهای مختلف آنها را پشتیبانی میکنیم که پشتیبانی از ناوگروههای ایرانی سنپترزبورگ و ونزوئلا از جملهی آن بود که در کمترین زمان چارتهای دریایی مورد نیازشان را تهیه کردیم تا وابستگی نیروی دریایی را به نقشههای خارجی تا حد امکان کم کنیم.
رئیس سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح عنوان کرد: انشاالله بتوانیم در یک همکاری مشترک این فرایند را با کشورهای همجوار به تعامل برسانیم.
امیر فخری ادامه داد: طی معاهدهای منعقدشده با کشور عمان، توانستیم نقشهبرداری مرزی انجام دهیم و این میطلبید که تیم مشترک در دریا و زمین حاضر شوند تا بتوانند این کارها را پیش ببرند.
وی با بیان اینکه سال ۱۳۹۷ کل مطالعات جغرافیایی، اقلیمی و عکسبرداری سواحل مکران توسط کارشناسان سازمان جغرافیایی انجام شد، افزود: رسیدگی به سواحل مکران و توسعه دریامحور کشور نیازمند همکاری همه دستگاههاست و امیدواریم با همکاری سازمانهای مربوطه بتوانیم حوزه اطلاعات مکانی را با دادههای بیشتر تکمیل کنیم و زیرساخت توسعه را هرچه بیشتر فراهم آوریم.
انتهای پیام/ 200
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
توسعه دریامحور کشور نیازمند همکاری همه دستگاههاست بیشتر بخوانید »