وینستون چرچیل

مرگ ملکه انگلیس ۲۰۰ میلیون دلار هزینه داشت

مرگ ملکه انگلیس ۲۰۰ میلیون دلار هزینه داشت



خزانه داری انگلیس پنجشنبه شب افشا کرد که مراسم تشییع جنازه ملکه الیزابت دوم در سال گذشته برای دولت انگلیس ۱۶۲ میلیون پوند (حدود ۲۰۰ میلیون دلار) هزینه داشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق و به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، “جان گلن” وزیر خزانه‌ داری انگلیس در بیانیه‌ ای با اعلام هزینه ۲۰۰ میلیون دلاری مراسم تشییع جنازه ملکه الیزابت گفت: «اولویت‌ های دولت این بود که این رویدادها به آرامی و با سطح مناسبی از عزت برگزار شود و در عین حال امنیت و امنیت عمومی را تضمین کند.»

مراسم تشییع ملکه الیزابت در ۱۹ سپتامبر سال گذشته برگزار شد، این مراسم اولین رویداد رسمی در انگلیس بعد از تشییع جنازه وینستون چرچیل نخست وزیر سابق در سال ۱۹۶۵ بود.

این مناسبت با حضور رهبران و مقامات بلندپایه جهان، پس از ۱۰ روز عزای ملی از درگذشت ملکه در سن ۹۶ سالگی در ۸ سپتامبر پس از ۷۰ سال نشستن بر تخت سلطنت، برگزار شد.

گیلس داوبنی براندرت نویسنده و سیاستمدار سابق انگلیسی و نزدیک به اعضای خانواده سلطنتی انگلستان ادعا کرده که کهولت سن علت مرگ ملکه الیزابت نبود بلکه بیماری سرطان مغز استخوان بود که او در سال‌های آخر زندگی‌اش با آن مبارزه می‌کرد.

به ادعای براندرت ملکه الیزابت دوم از بیماری میلوما که نوعی سرطان مغز استخوان است رنج می‌برد که منجر به مرگ او شد.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مرگ ملکه انگلیس ۲۰۰ میلیون دلار هزینه داشت بیشتر بخوانید »

«چرچیل» با کدام تصویر در خاطره تاریخی مردم انگلیس ماندگار شد+فیلم

«چرچیل» با کدام تصویر در خاطره تاریخی مردم انگلیس ماندگار شد+فیلم



یاد «وینستون چرچیل» سیاستمدار انگلیسی، به دلیل سیاست های جنجالی اش همواره در خاطره مردم انگلیس زنده است، اما تصویری از وی بیشتر در خاطره ها باقی مانده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، یاد «وینستون چرچیل» سیاستمدار انگلیسی، به دلیل سیاست های جنجالی اش همواره در خاطره مردم انگلیس زنده است، اما تصویری از وی بیشتر در خاطره ها باقی مانده است.

در این تصاویر که از آن به عنوان به یادماندنی ترین رخداد تاریخ سیاسی انگلیس یاد می شود، چرچیل در سال ۱۹۵۵، در حال خروج از دفتر نخست وزیری (شماره ۱۰ داونینگ استریت) به مقصد کاخ باکینگهام است تا به دلیل شرایط بد جسمانی، استعفای خودش را تقدیم ملکه انگلیس کند:

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«چرچیل» با کدام تصویر در خاطره تاریخی مردم انگلیس ماندگار شد+فیلم بیشتر بخوانید »

آیا زلنسکی واقعا«چرچیل زمانه» شده است؟

آیا زلنسکی واقعا«چرچیل زمانه» شده است؟



رسانه عربی فرامنطقه ای در یادداشتی با اشاره به اینکه جنگ اوکراین تنها در راستای حفظ رهبری نظامی و اقتصادی و سیاسی آمریکا بر جهان اتفاق افتاد به توصیف زلنسکی به عنوان«چرچیل زمانه» توسط جورج بوش پرداخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه رای الیوم چاپ لندن در یادداشتی به قلم عبدالباری عطوان، نویسنده سرشناس جهان عرب و سردبیر این روزنامه نوشت: جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور پیشین آمریکا روز جمعه در گفت وگوی تلفنی کوتاه با ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، او را “چرچیل زمانه” توصیف کرد، این مساله نه تنها توهین به نخست وزیر پیشین بریتانیا، شخصی که رهبری کشورش در پیروزی تاریخی بر نازی ها در جنگ جهانی دوم را برعهده داشت بلکه توهین به تمام معیارها و ملاک ها برای اندازه گیری رهبران و نمادهای تاریخی دیگر است. از سوی دیگر این امر بار دیگر بر حماقت، ساده لوحی و سطح پایین فرهنگ سیاسی و تاریخی رئیس جمهور پیشین آمریکا تاکید دارد؛ شخصی که برای دو دوره پیاپی بر عرش پادشاهی جهان نشست و ما آن را با اکراه می گوییم.

نویسنده آورده است: زلنسکی یا چرچیل زمانه با حمایت قوی دولت آمریکا انتخاب شد تا نازی های راست گرا بار دیگر در کشور اوکراین احیا شوند و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را تحریک و او را ابتدا از خاک اوکراین وارد جنگ جهانی سوم کنند. این امر کاملا شبیه به سلطه لابی صهیونیستی بر بوش پسر و به کارگیری او به عنوان عروسک خیمه شب بازی برای حمله و و اشغال و ویرانی عراق است؛ شخصی که بیش از ۲ میلیون عراقی را به قتل رساند و این امر در راستای تضعیف عرب ها و خدمت به پروژه های سلطه گری اسرائیل بر منطقه بود.

در این یادداشت با اشاره به یک ضرب المثل عربی مبنی بر این که ” هر شخصی به شبیه خودش متمایل می شود”  آمده است که عقل باطن و ناخودآگاه بوش و نظریه روانشناسی معروف “فرافکنی” باعث شد که وی این توصیف را برای زلنسکی انتخاب کند؛ فردی که دنباله همان باند صهیونیسیتی است، باندی که از ویرانی عراق و سپس لیبی و سوریه و یمن حمایت کرد.

در ادامه این یادداشت آمده است: حاکم واقعی اوکراین آمریکا است و آقای زلنسکی تنها ابزار و شاهد دروغین است که بیشتر اوقات خود را در پشت دوربین ها و سخنرانی در پارلمان های مختلف جهان سپری می کند، او تنها جملات و عبارت های نوشته شده را تکرار می کند و اصلا زمانی برای رهبری نبردها ندارد بنابراین مقایسه کردن او با چرچیل توهین و حماقت است؛ چرچیلی که در ارتش بریتانیا سپس وزارت دفاع منصب داشت و همچنین به عنوان خبرنگار جنگ نیز فعالیت داشت و برای دو دوره مختلف به عنوان نخست وزیر انتخاب شد که یکی از این دوره ها در جنگ جهانی دوم بود. او همچنین برنده جایزه نوبل ادبیات است و مجموعه ای از آثار و نقاشی های او در سال ۲۰۱۴ به مبلغ بیش از یک میلیون یورو فروخته شد.

نویسنده می گوید: ما در اینجا از چرچیل صاحب تاریخ سیاه استعمارگری تمجید نمی کنیم بلکه می خواهیم که میزان هوش برخی حکام پیشین و کنونی آمریکا را نشان دهیم و توطئه های مختلفی که اکنون در اتاق های بسته واشنگتن، تل آویو و برخی پایتخت های اروپایی و غربی برای کشاندن دنیا به جنگ جهانی سوم و چه بسا جنگ هسته ای کشیده می‌شود، برملا کنیم. هدف اصلی از این اقدامات باقی ماندن رهبری نظامی و سیاسی و اقتصادی جهان در دست آمریکا و جلوگیری از انتقال آن به مسکو و یا پکن است.

نویسنده همچنین آورده است: دولتی که  توسط یک “عروسک خیمه شب بازی” که پیش از این یک  “دلقک” بود رهبری می شود نمی تواند در این جنگ پیروز شود، وقتی که آدولف هیتلر و ناپلئون در دو مرحله مختلف تاریخی نتوانستند روسیه را شکست دهند چگونه این زلنسکی می تواند با سخنرانی و نمایش های تلویزیونی آن را شکست دهد؟

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: مردم اوکراین که همواره با آنها ابراز همدردی کرده و با انواع اشغالگری مخالفت می کنیم، قربانی بزرگ این جنگ و یک تله خونین و ویرانگر است؛ تله ای که زلنسکی با چشمان باز مردم کشور خود را در آن افکند. ما در حالی بر این امر تاکید می کنیم که خود همواره قربانی  یک تله غربی و صهیونیستی در فلسطین بودیم و هستیم و همان گونه که به عنوان عرب و فلسطینی با ویرانی و گرسنگی و محرومیت بهای نازی های آلمانی را پرداخت کردیم امروز با چشمان خود از طریق تلویزیون شاهد این هستیم که چگونه مردم اوکراین بهای نازی جدید در کشور خود را می دهند و ثروت و اموال دیگر ملت های اروپایی نیز در راستای حمایت از این جنگ از بین می رود.

در پایان این یادداشت آمده است: تزلزل تحریم‌ها، بالا رفتن میزان تورم، افزایش وحشتناک قیمت کالاها و خدمات، پایین آمدن ارزش ارزهای اروپایی و آمریکایی، سقوط شهرهای اوکراین یکی پس از دیگری به دست روس ها، بالا رفتن بی سابقه ارزش روبل روسیه و پر شدن خزانه روسیه از میلیاردها پول در نتیجه بالا رفتن قیمت نفت و گاز و گندم و غلات همگی در نتیجه این جنگ است. با این حال برخی ها همچنان زلنسکی را قهرمان می خوانند و او را با چرچیل مقایسه می کنند، این یکی از نشانه های آخر الزمان و چه بسا پایان جهان است.

منبع: ایسنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیا زلنسکی واقعا«چرچیل زمانه» شده است؟ بیشتر بخوانید »

«بریتانیای کبیر» یا «پادشاه یهود»

«بریتانیای کبیر» یا «پادشاه یهود»



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «محمدعلی صمدی» در روزنامه وطن امروز نوشت:

خاندان «روچیلد» نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم در میان سیاسیون و اقتصادیون اروپایی و آمریکایی (اعم از مسیحی و یهودی) جایگاه فوق‏العاده و ویژه‌ای داشت. نظر به نقش مهم و محوری «روچیلدها» در اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل دولت مجعول یهودی در این منطقه، ضروری است شناختی- هر چند مختصر- از آنان پیدا کنیم. 

ریشه خانواده «روچیلد» را تا قرن ۱۶ میلادی پیدا نمی‏کنیم. در این قرن، یکی از خیابان‏های شهر «فرانکفورت» (واقع در آلمان امروزی) به دلیل سکونت یهودیان در آن، به «خیابان یهودیان» شهرت داشت. هر خانواده یهودی، به رسم آن زمان، علامتی مخصوص به خود داشت که آن را بر سردر خانه‏اش می‏آویخت. بر سردر یکی از خانه‏های این خیابان، علامت یک سپر سرخ رنگ نصب شده بود، به همین دلیل، اعضای آن خانواده یهودی را به نام «روچیلد» می‏شناختند که به معنی «سپر سرخ» است.

«فرانکفورت» از قرن یازدهم، یکی از کانون‏های استقرار تجار و صرافان یهودی به شمار می‏رفت. در نیمه دوم قرن هجدهم، این شهر یکی از بنادر مهم و پررونق اروپا بود. در آن زمان یهودیان، یک‌دهم جمعیت فرانکفورت را تشکیل می‏دادند اما نقش اصلی را در تجارت این شهر برعهده داشتند و بدون آنان، این بندر رونقی نداشت. 

رئیس خانواده «روچیلد» در آن سال‌ها، «مایر آمشل روچیلد» نام داشت. تا زمان این شخص، خانواده «روچیلد» تُجّاری غیرمعروف بودند. «مایر» موفق شد با حکّام محلی آلمان ارتباط برقرار کند و مقام کارگزار مالی یکی از آنان را به دست آورد. «انقلاب فرانسه» و «جنگ‏های ناپلئون»، وضعیت «روچیلدها» را ارتقای عجیبی داد. با اشغال «هلند» به وسیله فرانسه، بازار بورس آن- که «قلب مالی قاره اروپا» محسوب می‏شد- متلاشی شد و به دنبال آن، بازار بورس فرانکفورت، کانون اصلی اقتصاد اروپا شد و طبیعی است صرافان و بانکداران این شهر، سودهای هنگفتی به جیب زدند به گونه‏ای که سال ۱۸۰۰ میلادی، «مایر آمشل روچیلد» از نظر ثروت، دهمین یهودی شهر فرانکفورت شناخته می‏شد و یکی از صرافان سرشناس اروپا بود که با بسیاری از حکمرانان و اشراف منطقه دادوستد مالی داشت.

با به قدرت رسیدن «ناپلئون»، کارفرمای آلمانی «مایر» که وقوع جنگ را دریافته بود، انگلستان را به عنوان مکانی امن برای انتقال سرمایه‏های خود شناخته و به این ترتیب، «مایر» به عنوان کارگزار مالی او، سال ۱۸۱۰ میلادی سرمایه‏های وی را به انگلستان انتقال داد و پسر سومش «ناتان» را به عنوان کارگزار این اموال به انگلستان فرستاد. چند سال بعد، پسران دیگر «مایر» هم به عنوان صراف و تاجر یا کارگزار مالی حکومت‏های دیگر اروپایی، عازم مراکز دولت‏های بزرگ اروپایی شدند. «ناتان مایر روچیلد» در جریان جنگ‏های اروپایی ناپلئون، با انجام «عملیات مالی» و حتی «عملیات اطلاعاتی» به نفع انگلستان، ثروتی افسانه‏ای به دست آورد. 

«ناتان» دست در دست برادران دیگرش در «پاریس»، «وین»، «ناپل» و پدرش در «فرانکفورت» طی جنگ‏های خونین ناپلئون، با خدمات‏رسانی به همه طرف‏های جنگ و البته سرویس‏دهی اختصاصی به سیستم اقتصادی انگلستان، «روچیلدها» را به معروف‏ترین بانکداران اروپا تبدیل کردند. درباره ثروتی که «روچیلدها» در دوران جنگ‏های ناپلئونی اندوختند، اطلاع دقیقی در دست نیست. «ناتان روچیلد» بعدها گفت ثروتش از زمان ورود به انگلیس تا پایان جنگ‏های ناپلئونی، ۲۵۰۰ برابر شده است. کسی نمی‏داند ثروت اولیه او چقدر بوده است.

نقش «روچیلدها» در اروپای بعد از جنگ‏های ناپلئونی، عظیم و حیرت‏انگیز است. سال ۱۸۱۵ میلادی(سال سقوط ناپلئون)، «ناتان مایر روچیلد»، بانکدار کل دولت بریتانیا بود، برادر کوچکش «جیمز روچیلد» مشاور مالی و بانکدار مورد اعتماد «لویی هجدهم» پادشاه فرانسه و برادر بزرگ‌ترش «سالومون روچیلد» بانکدار کل خاندان سلطنتی اطریش. از این زمان، بیشتر معاملات مالیانگلستان با سراسر قاره اروپا، از طریق دفاتر «بنیاد روچیلد» انجام می‏شد. از همین دوران است که بتدریج در محافل سیاسی- مطبوعاتی اروپا، «روچیلدها» به «پادشاه یهود» شهرت یافتند. 

این عنوان گزافه نبود؛ در سده نوزدهم، بریتانیا قدرت برتر جهان به شمار می‏رفت و به تبع آن سرمایه‏داران یهودی مستقر در انگلیس- و در رأس آنان «روچیلدها»- رهبران طبیعی یهودیان جهان شمرده می‏شدند. به دلیل این جایگاه در ساختار سیاسی یهودیان است که «برادران روچیلد» به قدرت بی‏رقیب مالی دنیای غرب بدل شدند و با اعطای وام‏های کلان، در مقام «بانکدار اصلی دولت‏های اروپایی» جای گرفتند. طی ۴ سال پس از سقوط ناپلئون، «روچیلدها» نوک قله ثروت در اروپا بودند. 

به نوشته مورخان «دانشگاه عِبری اورشلیم»، برای یک مدت طولانی، تقریبا هیچ وام مهم دولتی در اروپا نبود که «روچیلدها» در آن مشارکت نداشته باشند. تنها «ناتان روچیلد» (رئیس «بنیاد روچیلد لندن» و رأس خاندان روچیلد) طی سال‌های پس از سقوط ناپلئون تا زمان مرگش در سال ۱۸۳۶، چند نوبت به دولت‌های پروس، ناپل، روسیه، پرتغال، اتریش، فرانسه، برزیل و حتی «پاپ»، وام‏های کلان و مهمی پرداخت کرد. 

یک سال پس از مرگ ناتان، «ملکه ویکتوریا» زمام امور بریتانیا را در دست گرفت. او ۶۴ سال بر انگلستان حکومت کرد. مورخان، ثروت «روچیلدها» را در آغاز سلطنت «ملکه ویکتوریا»، ۲۰۰ میلیون پوند استرلینگ تخمین می‏زنند. این ثروت در دوران ریاست «لیونل روچیلد» جانشین «ناتان» افزایش چشمگیری یافت. در دوران ۴۳ ساله ریاست «لیونل» بر خاندان روچیلد، تنها «بنیاد روچیلد لندن» ۱۸ فقره وام به دولت بریتانیا و سایر دولت‏ها پرداخت کرد. جمع مبلغ وام‏های فوق، یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون پوند استرلینگ، تخمین ‌زده می‏شود. این رقم معادل ۴۰ میلیارد پوند امروز است. 

اهمیت روچیلدها در تأمین نیازهای مالی بریتانیا چنان عظیم بود که زمانی «پالمرستون» (سیاستمدار انگلیسی که در ادوار مختلف وزارت جنگ، وزارت خارجه و نخست‌وزیری را برعهده داشت) به ملکه ویکتوریا به خاطر «سعادت برخورداری از حمایت روچیلدها» تبریک گفت. 

پس از مرگ «لیونل»، پسر ارشدش «ناتانیل روچیلد» ریاست «بنیاد روچیلد لندن» را در دست گرفت که مانند گذشته، به علت برتری اقتصادی نسبت به سایر «روچیلدها»ی اروپا، جایگاه «ریاست کل خاندان روچیلد» را هم به دست آورد. 

«ناتانیل» از سوی دربار بریتانیا، مقام «بارونی» دریافت کرد و به «لرد روچیلد اول» شهرت یافت. او برجسته‏ترین و متنفذترین شخصیت تاریخ روچیلد است. «ناتانیل» اولین یهودی راه‌یافته به مجلس لردهای بریتانیا محسوب می‏شود و در همین زمان است که به عنوان «پادشاه یهود» شهرت پیدا می‏کند. 

با توجه به آنچه درباره سابقه خاندان «روچیلد» ارائه شد، آیا می‏توان مرزی میان انگلستان با «خاندان روچیلد» قایل شد و آیا اروپای قرن نوزدهم و سال‌های آغازین قرن بیستم، چیزی جز حاصل تکاپوی سرمایه‏داران یهودی و در رأس آنان «خاندان روچیلد» بود؟ مورخان نوشته‏اند افتخار شخصیت‏های درجه اول بریتانیا این بود که «ناتانیل روچیلد» را در انظار عمومی، «ناتی» خطاب کنند! 

اکثر کسانی که این افتخار را داشتند و علاوه بر آن غالبا در اقامتگاه خصوصی «ناتانیل»، میهمان او بودند، به وزارت و ریاست دولت دست یافتند که ۲ تن از نامدارترین آنان، لرد «راندولف چرچیل» و «آرتور جیمز بالفور» بودند. 

«وینستون چرچیل» پسر همین لرد «راندولف» است. او همان کسی است که در زمان نخست‏وزیری‏اش تمام تلاش خود را جهت زمینه‏سازی تشکیل «دولت یهود» پس از پایان جنگ نخست جهانی به کار برد و حالا دیگر جای تعجب نخواهد داشت که بدانیم همین آقای «آرتور جیمز بالفور» است که طی نامه‏ای به «بارون ادموند روچیلد» که رئیس شعبه فرانسوی روچیلدها بود، مژده موافقت انگلستان با تشکیل «موطن یهود» در فلسطین را می‌دهد. این نامه مبدأ تاریخ فاجعه‏بار اشغال فلسطین محسوب شده و به نام «اعلامیه بالفور» شهرت یافت. با این اوصاف، دیگر درک این مسأله که چرا انگلستان سال ۱۸۴۰ پس از اشغال «عکا»، در تدارک تأسیس یک «جمهوری یهودی» در فلسطین برآمد تا همواره متحدی استراتژیک و حافظ منافعی حقیقی برای انگلستان باشد، سخت نخواهد بود. البته دلایل دیگری نیز در این ماجرا نقش دارند که در اولویت‏های بعد قرار می‏گیرند و ان‌شاءالله به آنها خواهیم پرداخت. 



منبع خبر

«بریتانیای کبیر» یا «پادشاه یهود» بیشتر بخوانید »

سلاح شیمیایی چطوری دست صدام افتاد؟

سلاح شیمیایی چطوری دست صدام افتاد؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، اولین‌بار در جنگ جهانی اول، آلمانی‌ها در نبردی مشهور به «نبرد ایپر» گاز کلر را به‌عنوان سلاح شیمیایی استفاده کردند و بدبختی شروع شد. تا پایان جنگ، بیش از ۱۲۴ هزار تن مواد شیمیایی از انواع گاز کلر و گاز خردل در جبهه‌ها توسط طرفین درگیر جنگ استفاده شدند و بیش از یک‌ میلیون نفر مجروح شدند و بیش از ۱۰۰ هزار نفر مُردند.

در این میان، حدود ۱۰۰ هزار تا ۲۶۰ هزار نفر از قربانیان انواع سلاح شیمیایی، غیرنظامیان بودند. جراحات و آثار وحشتناک استفاده از این نوع سلاح‌ها موجب شد پس از جنگ و در سال ۱۹۲۵ میلادی کشورهای جهان با تصویب پروتکلی در ژنو سوییس، استفاده از سلاح شیمیایی را ممنوع کنند.

با این حال در جنگ جهانی دوم نیز همه سلاح شیمیایی داشتند ولی از ترس مقابله‌به‌مثل طرف‌های مقابل از آن استفاده گسترده نشد؛ فقط آلمان نازی در پایان جنگ بیش از ۱۲ هزار تن گاز شیمیایی به‌ویژه از نوع سارین داشت. اجتناب از به‌کارگیری گسترده سلاح‌های شیمیایی در جنگ‌ها همین‌طور ادامه داشت؛ تا این‌که آمریکا در جنگ ویتنام دنیا را حیرت‌زده کرد.

آمریکا در جنگ ویتنام، یک سلاح شیمیایی معروف به «عامل نارنجی» را به بهانه جنگل‌زدایی و جلوگیری از اختفای ویتنامی‌ها لابه‌لای درختان در مقیاس وسیع استفاده کرد

چرچیل چه گفت؟ آمریکا چه کرد؟

همان‌موقع جنگ جهانی دوم نیز همه مخالف استفاده از سلاح‌های شیمیایی نبودند! «وینستون چرچیل» همیشه موافق بود و گفته بود: «این نازک‌نارنجی‌بازی‌ها درباره استفاده از سلاح شیمیایی را نمی‌فهمم!» و گفته بود: «احمقانه است به مسائل اخلاقی فکر کنیم وقتی که در جنگ قبلی همه از گاز سمی استفاده کردند و صدایی از اخلاق‌گرایان یا کلیسا شنیده نشد».

«چرچیل» در جنگ جهانی دوم معتقد بود باید از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرد و گفته بود نازک‌نارنجی‌بازی‌ درنیاورید!

چرچیل نیز از ترس واکنش آلمان، سلاح شیمیایی را علیه نازی‌ها به کار نگرفت. اما بعدها آمریکایی‌ها نظرشان را به عمل تبدیل کردند و ۷۵ میلیون لیتر «عامل نارنجی» را به بهانه جنگل‌زدایی و جلوگیری از اختفای ویتنامی‌ها لابه‌لای درختان، روی جنگل‌های ویتنام و کامبوج و لائوس ریختند و بیش از ۴ میلیون نفر را شیمیایی کردند که ۴۰۰ هزار نفرشان مُردند یا نقص عضو شدند. بر اثر این سمپاشی ناجوانمردانه در دهه‌های بعدی نیز حدود ۵۰۰ هزار کودک ویتنامی با اختلالات مادرزادی به دنیا آمدند.

سلاح شیمیایی چطوری دست صدام افتاد؟

اختلالات مادرزادی کودکان در ویتنام بر اثر استفاده آمریکا از سلاح شیمیایی چند دهه پس از جنگ هنوز هم گریبانگیر این کشور است

شرکت‌های غربی، صدام و پروتکل‌ها!

بعد از جنگ ویتنام دوباره چند تا پروتکل امضا شد و استفاده از چند تا ماده شیمیایی از جمله «عامل نارنجی» ممنوع شد تا این‌که «دیوانه بغداد» شرارت را به حد اعلاء رساند و در جنگ تحمیلی از انواع سلاح‌های شیمایی نظیر گاز خردل و سارین و سیانید و گاز اعصاب و گاز خفه‌کننده در سردشت و نودشه و حلبچه و سومار و مریوان و… علیه ایرانی‌ها و حتی مردم عراق استفاده کرد.

فکر می‌کنید از کجا آورده بود این همه سلاح شیمیایی را؟ پس از جنگ اسنادی فاش شد که نشان داد ۸۶ شرکت آلمانی و حدود ۶۰ شرکت انگلیسی و آمریکایی و فرانسوی به بعثی‌ها کمک می‌کردند و مواد اولیه و تجهیزات برایشان می‌فرستادند تا سلاح شیمیایی بسازند. بعدها دوباره چند تا پروتکل امضاء شد که استفاده از سلاح شیمیایی ممنوع شود و دوباره و دوباره!

سلاح شیمیایی چطوری دست صدام افتاد؟

صدام سلاح شیمیایی را علیه غیرنظامیان هم به کار برد و جهان را به حیرت واداشت

سلاح‌های شیمیایی همچنان هستند در دست دولت‌های غربی و کشورهای پیشرفته صنعتی. پس آن همه پروتکل‌ها چه شد؟ هیچی. اغلب این پروتکل‌ها درباره استفاده از سلاح شیمیایی بود نه ساخت و نگهداری و فروش آن‌ها. از سال ۱۹۹۷ میلادی نیز یک پروتکل جامع‌تر تصویب شد که تولید این سلاح‌ها را هم ممنوع می‌کند، ولی معلوم هم نیست اصلا قدرت‌های نظامی و صنعتی گوششان به این حرف‌ها بدهکار باشد!

سلاح شیمیایی چطوری دست صدام افتاد؟

رهبر انقلاب استفاده رژیم بعثی از سلاح شیمیایی را با اجازه و جلوی چشم کشورهای غربی، اقدامی خلاف وجدان بشری نامیدند 

غربی‌ها اعتراف کردند

استفاده از سلاح‌های شیمیایی، همیشه وجدان بشری را آزرده است. کمک غربی‌ها به صدام و استفاده از این سلاح‌ها نیز تصاویری پیش روی جهانیان گذاشت که تلخ‌تر از همیشه بود و پیش وجدان‌های بیدار گناهی نابخشودنی تلقی شد. رهبر انقلاب در یک سخنرانی در سال ۱۳۷۶ با اشاره به این موضوع فرمودند: «دولت‌های مستکبر، چه در گذشته و چه در حال، تا هر جا که توانستند و بتوانند همیشه خودشان را به ابزارهای تسلیحاتی مجهز می‌کنند. آن‌جایی که لازم باشد، حرفی ندارند که دوستانشان هم تسلیحات جنایت‌آمیز را برای خودشان به وجود آورند! این، چیزی است که در دنیا مشهود است…

رژیم متجاوز بعثی، ناجوانمردانه‌ترین روش‌ها را علیه ملت ایران و جوانان ما به کار برد. شهر تهران و ده‌ها شهر را بارها و بارها، برای مدت‌های طولانی با موشک‌های دوربرد کوبیدند. در جبهه‌ها سلاح‌های شیمیایی به کار بردند؛ نه یک‌بار، نه دوبار، نه مدت یک‌ماه، دو ماه؛ سال‌های متمادی، شاید پنج‌سال، شش‌سال، در این جبهه‌های ایران و عراق، سلاح شیمیایی به‌وسیله‌ رژیم بعثی به کار رفت. این سلاح‌ها را چه کسی به آن‌ها داده بود؟ غیر از کشورهایی که دم از حقوق بشر می‌زنند؟!…

امروز خیلی چیزها آشکار شده است. خدای متعال، پشت گردن خود غربی‌ها ـ همان‌هایی که بعضی با ملت ایران و با جمهوری اسلامی، بسیار هم بدند و دشمن‌اند ـ زد، تا به دلایلی وادار شوند اعتراف کنند و بنویسند. خودشان در کتاب‌ها و مقالاتشان نوشتند: شرکت‌های آلمانی ـ که یقیناً بسیاری از این‌ها را بدون اجازه‌ دولت آلمان نمی‌فروختند ـ این سلاح‌های شیمیایی و این مواد مرگبار را به عراقی‌ها فروخته‌اند! برای چه فروختند؟ آیا نمی‌دانستند که بناست این‌ها در میدان جنگ به کار برود؟ گاز خردل را کجا به کار می‌برند؟ کسی که سلاح‌های مرگبار شیمیایی را می‌خرد، کجا می‌خواهد به کار ببرد؟ آیا می‌خواهد ببرد در خانه‌ خودش استنشاق کند؟! معلوم است که می‌خواهد ببرد در میدان جنگ مصرف کند…

خجالت نکشیدند و نترسیدند؛ از وجدان بشری ملاحظه نکردند و این‌ها را به میزان زیادی به رژیم بعثی فروختند. او هم آن سلاح‌های مرگبار را در جلوِ چشم آن‌ها، در مرزها و در میدان‌های جنگ به کار برد».

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۲۸ فروردین مصادف با ۱۷ آوریل میلادی و ۴ رمضان هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.

ـ وفات «قاضی سعید بن سناء‌الملک» ادیب مشهور مصری در سال ۶۰۸ قمری

ـ رحلت عالم زاهد آیت‌الله «شیخ حسنعلی تهرانی» در سال ۱۳۲۵ قمری

ـ رحلت آیت‌الله «میرزا هاشم آملی» فقیه نامدار شیعه در سال ۱۴۱۳ قمری

ـ درگذشت «بنجامین فرانکلین» مخترع و سیاستمدار آمریکایی در سال ۱۷۹۰ میلادی

ـ درگذشت «گابریل گارسیا مارکز» نویسنده مشهور کلمبیایی در سال ۲۰۱۴ میلادی

ـ اعلام مفاد جدیدی از تحریم‌ ایران توسط «جیمی کارتر» رئیس‌جمهور وقت آمریکا در سال ۱۳۵۹ شمسی

منبع: فارس



منبع خبر

سلاح شیمیایی چطوری دست صدام افتاد؟ بیشتر بخوانید »