ویژه های مشرق

قطع برق فرصت خوبی برای مذاکره با آمریکا است! / محسن هاشمی: چرا پزشکیان به وعده‌های خود عمل نمی‌کند؟

قطع برق فرصت خوبی برای مذاکره با آمریکا است! / محسن هاشمی: چرا پزشکیان به وعده‌های خود عمل نمی‌کند؟



اصلاح‌طلبان به دنبل تقلیل ماجرای ناترازی به آلودگی و سوء استفاده از آن به سود نرمال سازی خارجی هستند.

  • آهن پرایس

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

سخنگوی دولت ۳ روز پیش در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: ” «شرط عدالت نیست برای تولید برق، بخشی از جامعه با جان خود هزینه آن را پرداخت کند. از همین رو به دستور رئیس جمهور مازوت سوزی در سه نیروگاه اراک، کرج و اصفهان که شرایط ویژه ای دارند، متوقف می‌شود. می‌توان برای مدت محدودی، «خاموشی منظم» را جایگزین «تولید سم» برای عموم شهروندان کرد.»

ابتدا به‌نظر می‌رسید این اعلام سخنگوی دولت، یک پیشنهاد و طرح است، اما امروز مشخص شد که این تصمیم جدید دولت برای اعمال خاموشی‌های برنامه‌ریزی شده بوده است. موضوع قطع برق سوژه جالبی برای رسانه‌های اصلاح‌طلب است که هر کدام به شیوه‌ای از آن برای مقاصد سیاسی خاص استفاده کنند، حتی مذاکره با آمریکا!

روزنامه هم‌میهن ارگان خبر اصلاح‌طلبان ساختاری ناترازی انرژی را بهانه‌ای برای مذاکره با ترامپ کرده و نوشته است:

اکنون دولت پزشکیان به‌درستی پذیرفته که مشکل وجود دارد و جدی هم هست. لذا دستور به حذف مصرف سوخت مازوت داده است. طبیعی است که نتیجه آن نیز قطع برق خواهد بود. از سوی دیگر، دستور قاطع و سریع به رفع موانع سرمایه‌گذاری در صنعت برق داده شده است.

هم‌میهن در ادامه با دادن گرای مذاکره در برابر حل مشکل ناترازی نوشته است:

آقای ظریف به‌عنوان معاون راهبردی دولت خطاب به ترامپ و نقد سیاست او در برابر ایران گفت که محصول خروج او از برجام رسیدن ایران به غنی‌سازی ۶۰درصد بود. شاید از این نظر سیاست ترامپ بر حسب آنچه که مدعی دنبالش است، شکست خورده محسوب می‌شود. ولی در نقطه مقابل، تحریم‌های او کلیت روند اقتصاد و جامعه ایران را تغییر داد. طبیعی است که در این معادله ما باید به زیان‌هایی که خودمان متحمل می‌شویم، بیشتر توجه کنیم. البته این به معنای پذیرش اراده طرف مقابل نیست که زیان آن نامحدود است؛ ولی بازی سیاست صفر و یک نیست و همیشه راهی برای رسیدن به میانه وجود دارد.

این روزنامه اصلاح‌طلب افزوده است:

بنابراین، تذکر دادن به ترامپ درست است و درعین‌حال، خودمان هم باید ملاحظه منافع ایران و مردم را بنماییم که قطعاً این مسئله مورد نظر آقای ظریف هم بوده است.

قطع برق فرصت خوبی برای مذاکره با آمریکا است! / محسن هاشمی: چرا پزشکیان به وعده‌های خود عمل نمی‌کند؟

روزنامه اعتماد دیگر رسانه اصلاح‌طلب نیز به استقبال خاموشی‌ها رفته است، این واکنش مثبت اما عجیب را باید با دورانی مقایسه کرد که جریان چپ نارسایی‌های کوچک را نیز بزرگنمایی می‌کردند! این روزنامه می‌نویسد:

برای کم کردن خاموشی‌ها باید چند درجه‌ هوای خانه را کاهش بدهیم و گاز و برق کمتری مصرف کنیم. دمای خانه‌ها و ادارات را باید کنترل و انرژی کمتری در اتاق کار مصرف کنیم. کمی هم مشکل به دلیل ارزانی شدید و یارانه‌ای است که پرداخت می‌شود. به هر حال از شنبه مازوت‌سوزی متوقف می‌شود. این تصمیم عادلانه است؛ چراکه سلامتی مردم در این مناطق حفظ می‌شود. قرار نیست تعدادی بمیرند تا ما برق داشته باشیم!

قطع برق فرصت خوبی برای مذاکره با آمریکا است! / محسن هاشمی: چرا پزشکیان به وعده‌های خود عمل نمی‌کند؟

در حالی اصلاح‌طلبان به دنبل تقلیل ماجرای ناترازی به آلودگی و سوء استفاده از آن به سود نرمال سازی خارجی هستند که این تصمیم در پی کاهش سطح ذخایر سوخت مایع نیروگاهی و عدم‌توانایی دولت برای تأمین گازوئیل موردنیاز نیروگاه‌ها گرفته شده است، اما ظاهراً به تصمیم رئیس‌جمهوری‌ برای جلوگیری از مازوت‌سوزی در سه نیروگاه بخاری ربط داده شده است.

همچنین خالی بودن مخازن گازوئیل نیروگاه‌ها را (که بیش از ۶۰درصد خالی است) می‌توان دلیل اصلی اعمال خاموشی‌های بخش خانگی در پاییز و زمستان امسال دانست و سؤال اینجاست؛ آیا تأمین گازوئیل موردنیاز نیروگاه‌ها برای دولت آن‌چنان غیرممکن بود که تصمیم به قطع برق خانگی گرفته شد؟

پس از خاموشی‌هایی که در چند سال اخیر کشورمان را درگیر خود کرد و نارضایتی مردم را به دنبال داشت، دولت شهید رئیسی تمام همت خود را بکار گرفت تا ضمن برطرف‌ کردن مشکلات، روند تأمین پایدار برق را بهبود بخشد. این موضوع موجب شد تا در بهار و تابستان امسال با وجود گرمای بی‌سابقه‌ی دما و رکورد افزایش مصرف برق، شاهد قطعی‌های مداوم و گسترده مانند سال‌های قبل نباشیم.

دولت چهاردهم از همان آغاز به کار با مخابره سیگنال‌های ارزی و بیان صریح راهبرد دولت مبنی بر افزایش نرخ ارز، روشن‌کننده موتور تورمی بود که قریب به یقین سال آینده اثرات آن خودنمایی بیشتری خواهد داشت و علت آن چیزی نیست جز بودجه تنظیمی سال ۱۴۰۴ که رویکرد حاکم بر آن منجر به فشار بیشتر بر مردم خواهد شد.

صد روز پس از روی کار آمدن پزشکیان لایه‌هایی از اصلاح‌طلبان سطح جدیدی از تقابل در برابر وفاق را آغاز کرده‌اند، روزنامه سازندگی به نقل از محسن هاشمی نوشته است:

کارگزاران به جناب آقای پزشکیان علاقه‌مند است و او را خوش نیت و راستگو می‌داند و البته وفاق را هم خوب متوجه می‌شود. اما مردم منتظر تصمیمات جدی امیدوارکننده هستند. نباید زمان را به ساده‌انگاری بگذرانیم. لذا جراحی اساسی در سیاست‌های داخلی و خارجی و اقتصاد و فرآیندها و ساختار و برنامه‌ها به سرعت لازم است. می‌دانیم که آنچه باید جراحی شود در حالت بیهوشی نیست و آرام روی تخت جراحی نخوابیده؟

قطع برق فرصت خوبی برای مذاکره با آمریکا است! / محسن هاشمی: چرا پزشکیان به وعده‌های خود عمل نمی‌کند؟

افزایش انقادات اصلاح طلبان به شیوه اعمالی پزشکیان نشان می‌دهد که بسیار هیجانی، منفعل، رویا پرداز، زیاده خواه بود که به سرعت با هرگونه مقاومتی در برابر مطالباتشان ساز عبور را کوک کرده و خود تبدیل به مساله برای دولت مورد حمایت خود می‌شوند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قطع برق فرصت خوبی برای مذاکره با آمریکا است! / محسن هاشمی: چرا پزشکیان به وعده‌های خود عمل نمی‌کند؟ بیشتر بخوانید »

اصلاح‌طلبان رادیکال برای ترامپ پیغام فرستادند/ حسین مرعشی: آمادگی ترک مخاصمه با آمریکایی‌ها هستیم!

اصلاح‌طلبان رادیکال برای ترامپ پیغام فرستادند/ حسین مرعشی: آمادگی ترک مخاصمه با آمریکایی‌ها هستیم!



پیروزی ترامپ مورد توجه رسانه‌های اصلاح‌طللب قرار داشته و بار دیگر پرونده مذاکره با آمریکا را روی میز گذاشته است.

  • آهن پرایس

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات‌متحده درنهایت با پیروزی قاطع دونالد ترامپ و شکست فاحش دموکرات‌ها در این کارزار به ایستگاه پایانی رسید. ترامپ توانست با ۲۷۷ رای الکترال مجددا به کاخ سفید بازگردد. همزمان جمهوری‌خواهان نیز کنترل کنگره را به دست آوردند.

پیروزی ترامپ مورد توجه رسانه‌های اصلاح‌طللب قرار داشته و بار دیگر پرونده مذاکره با آمریکا را روی میز گذاشته است. حسین مرعشی در روزنامه سازندگی ارگان حزبی خود نوشته است:

زمان ترک مخاصمه با آمریکا فرا رسیده. رئیس‌جمهور می‌تواند با پیاده‌سازی گفتمان وفاق و همراهی حاکمیت با آمریکا در موضوع آتش‌بس جنگ غزه همکاری کند و اولین قدم‌ها را برای ترک مخاصمه بین دو کشور بردارد. نکته حائز اهمیت این است که اصولاً دلیلی ندارد که یک نظام سیاسی خودش، کشور، دولت یا ملتش را در یک منطقه امن مستقر نکند. دلیلی ندارد که ما با یک کشوری مثل آمریکا که بالاخره دارای قدرت اقتصادی دنیاست، تکنولوژی‌های برتر دنیا را در اختیار دارد، بازار بسیار بزرگی دارد، نسبت به تمام کشورها قدرت نظامی برتری دارد و در منطقه خاورمیانه هم اثرگذار است، برای همیشه درحال مخاصمه باشیم.

در ادامه این یادداشت عجیب آمده است:

ما می‌توانستیم در گذشته به یک ترک مخاصمه‌ای برسیم. اکنون نیز لازم نیست که روابط‌مان را با آمریکایی‌ها برقرار کنیم و کار سنگین و درازمدت با آنها انجام دهیم اما دلیلی هم ندارد که این همه درحال مخاصمه باشیم. نباید تصور کنیم که همه منافع ما در منطقه با آمریکایی‌ها در تضاد است؛ لذا اکنون من دلیلی نمی‌بینم که کشور را در حالت مخاصمه با آمریکایی‌ها نگه داریم.

مرعشی در ادامه با دادن پالس به ترامپ افزوده است:

در گذشته نیز فرصت‌های تاریخی‌ای وجود داشت که می‌توانستیم از آن استفاده کنیم اما نکردیم. دلیل آن هم عمدتاً به اختلافات داخلی خودمان برمی‌گشت. به هر حال اگر اختلافی هم درون خود سیاستمداران و دولتمردان جمهوری اسلامی بوده، موضوع نهایتاً به یک ترک مخاصمه منتهی نشده است.

من فکر می‌کنم که همیشه برای این ترک مخاصمه فرصت بوده، هست و خواهد بود. لذا نگاه ما به آقای ترامپ نباید الزاماً یک نگاه صددرصد منفی باشد. زیرا بالاخره او تنها رئیس‌جمهور آمریکاست که چند باری به نقطه مرزی کره‌شمالی و کره‌جنوبی رفت تا با رهبر کره‌شمالی دیدار کند و علاقه‌مند بود که مساله کره‌شمالی حل شود، هرچند موفق نشد.

اصلاح‌طلبان رادیکال برای ترامپ پیغام فرستادند/ حسین مرعشی: آمادگی ترک مخاصمه با آمریکایی‌ها هستیم!

یادداشت دبیرکل حزب سازندگی شباهت به نامه جریان اصلاح‌طلب به ترامپ در سال ۹۷ دارد، در آن زمان شماری از اصلاح‌طلبان تندرو همچون غلامحسین کرباسچی، احمدی منتظری، ابوالفضل بازرگان و نیز اپوزیسیون خارج از کشور از جمله جمیله کدیور، رضا علیجانی در نامه مشترک به ترامپ خواهان مذاکره مستقمی با آمریکا شدند.

این نامه در آن زمان بازتاب‌های مهمی پیدا کرد و بعدها یکی از فعالان اصلاح‌طلب در شرح آن نوشت که آمریکا هر گاه قصد عملیاتی کردن برنامه‌های خود علیه ملت ایران را دارد از برخی بازوهای رسانه‌ای خود استفاده می‌کند!

به نظر می‌رسد یادداشت مرعشی را نه به عنوان طرحی جدید برای تغییر در منطقه بلکه بابید خطی بدعت ساز برای تولید سناریوهای تسلیم تفسیر کرد.

خط تسلیم دربرابر ترامپ در روزنامه هم‌میهن نیز تسری دارد، این روزنامه سوپر رادیکال درباره بازگشت ترامپ و موضع ایران می‌نویسد:

برای تحلیل بازگشت ترامپ باید به این فکر کنیم که چه کسانی او را انتخاب کردند و چه توقعاتی دارند. کسانی که ترامپ را انتخاب کردند، به مسائل داخلی آمریکا فکر می‌کنند. مثلاً به این که افزایش بیش از حد مهاجرین غیرقانونی باعث از دست رفتن فرصت‌های شغلی شده است. این‌ها مسائل داخلی آمریکاست که برای مردمش اهمیت دارد اما از لحاظ بین‌المللی باید توجه داشت که دنیا نسبت به چهار سال پیش که او کاخ سفید را ترک کرد، بسیار متفاوت شده است.

در بخش دیگری از این یادداشت به قلم فریدون مجلسی آمده است:

نتانیاهو بازگشت او را یک پیروزی تاریخی نامید اما نخست‌وزیر اسرائیل شاید توجه به این نکته ندارد که امروز جهان عرب در یک موضع مقتدرانه‌تری نسبت به چهار سال پیش قرار گرفته‌اند. ثروت و صنعتی که در جهان عرب به‌خصوص در عربستان و امارات متمرکز شد، آن‌جا را از نظر بازرگانی به اندازه‌ای مهم کرده که اسرائیل برای بقا در این منطقه باید با آن‌ها ارتباطات نزدیک‌تری داشته باشد. تصور نکنید که عربستان بدون این که مشکل فلسطین حل شود، رابطه‌ای با اسرائیل خواهد داشت. اما راه‌حلی که عربستان از زمان ملک‌عبدالله در پیش گرفته، با راه‌حل حماس متفاوت است.

اصلاح‌طلبان رادیکال برای ترامپ پیغام فرستادند/ حسین مرعشی: آمادگی ترک مخاصمه با آمریکایی‌ها هستیم!

به نظر می‌رسد که اصلاح‌طلبان سعی دارند با ایجاد تب ترس از ترامپ، ایران را دوباره به ورطه مذاکره بیاندازند تا یک دوره چهارساله دیگر همه ظرفیت های کشور را پشت در مذاکرت متوقف کنند. در روزهایی که حتی مسلمانان آمریکا هم از دوگانه دموکرات-جمهوری‌خواه و بایدن-ترامپ عبور کردند، اما اصلاح‌طلب‌های ایرانی همچنان چشم امید به دموکرات‌ها بسته‌اند و مردم را از ترامپ می‌ترسانند

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اصلاح‌طلبان رادیکال برای ترامپ پیغام فرستادند/ حسین مرعشی: آمادگی ترک مخاصمه با آمریکایی‌ها هستیم! بیشتر بخوانید »

بیانیه نویسی اصلاح‌طلبان رادیکال علیه عملیات وعده صادق/ وفاق بدون تنش زدایی با آمریکا معنا ندارد!

بیانیه نویسی اصلاح‌طلبان رادیکال علیه عملیات وعده صادق/ وفاق بدون تنش زدایی با آمریکا معنا ندارد!



میان دو طیف اصلاح‌طلبان ساختاری و اصلاح‌طلبان روزنه‌گشا در خصوص راهبرد جریان اصلاحات به ویژه در مواجهه با دولت شکاف عمیقی وجود دارد.

  • آهن پرایس

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

در آخرین بیانیه جبهه اصلاحات که روز گذشته منتشر شد، جبهه اصلاحات ابتکار عمل این تنش به دست ایران سپرده تا با حذف عامل اصلی جنایت یک سویه به قاضی برود.

روزنامه هم‌میهن رسانه اصلاح‌طلبان رادیکال درباره بیانیه عجیب چپ‌های ستادی نوشته است:

پاسخ فوری از سوی ایران به معنای تشدید جنگ و بروز عواقب سیاسی و اقتصادی آن به‌خصوص کمک به کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ در آمریکاست و تعلل در پاسخ و یا عدم پاسخ هم مایه تشدید فشارِ نیروهای تندرو داخلی به بدنه حاکمیت و متهم کردن آنان به تسلیم و در نتیجه ایجاد التهاب سیاسی در کشور است. حمله اسرائیل در حد و اندازه‌های تبلیغاتی که در این مدت انجام داده، نبوده و نمود آن به گونه‌ای بوده که جمهوری اسلامی بتواند آن را کم‌اهمیت بشمارد.

این روزنامه همچنین نوشته است:

اصلاح‌طلب‌ها برانداز نیستند و کسانی نیستند که بخواهند تیشه به ریشه نظام بزنند. آنها می‌خواهند اصلاح کنند. کلیت اصلاح‌طلبی یعنی عقلانیت و دوراندیشی، یعنی مفاهمه و مذاکره و برنامه‌ریزی، حتی ارزیابی نیروهای خود و نیروهای دشمن، همه در واژه اصلاح‌طلبی نهفته است. آنچه که من خبر دارم اصلاح‌طلب‌ها خواهان آرامش در کشور هستند و می‌خواهند کشور در صلح باشد!

بیانیه نویسی اصلاح‌طلبان رادیکال علیه عملیات وعده صادق/ وفاق بدون تنش زدایی با آمریکا معنا ندارد!

تاملی بر این مطالب نشان می‌دهد که این طیف و لایه از اصلاح طلبان در وهله اول هیچ اشاره ای به قدرت و توانمندی نظامی جمهوری اسلامی نداشته و تلاش می کنند که حمله نافرجام رژیم صهیونیستی را نه از سر سرافرازی پدافندی ایران و قدرت جمهوری اسلامی که بر اساس فشارهای آمریکا تعریف وتفسیر کنند.

گرچه اگر هم فشاری از سوی آمریکا بوده باید آن را در چهارچوب پذیرش قدرت جمهوری اسلامی و اذعان به توانایی آن تعریف و تفسیر کرد نه وامداری!

از سوی این طیف توجهی ندارد که سیاست کلی نظام نه شتابزدگی است و نه تعلل و اینکه پاسخ پدافندی ایران را صرفا پاسخ نهایی فرض و تفسیر شود، خلاف فهم دقیق این راهبرد می‌باشد.

مروری بر برخی مطالب مطرح شده از سوی چهره ها و رسانه های اصلاح طلب بیانگر آن است که آنان به صورت مستمر موضوع وفاق مورد تاکید دولت چهاردهم را به چالش کشیده و تاکید دارند که دولت باید تعریف مورد نظر آنان در خصوص وفاق را بپذیرد.

روزنامه آرمان امروز درباره تناقضات طرح وفاق از سوی رئیس‌جمهور نوشته است:

وفاق ملی در زبان پزشکیان با وفاق ملی در زبان کسانی که دولت ایشان را تا حد زیادی از آن خلوص ستادی انداختند فرق دارد. آقای پزشکیان وقتی می‌گوید وفاق ملی پشت بندش می‌گوید ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی برای رشد هشت درصد نیاز دارم. یعنی بدون تنش زدایی و بدون موضوع FATF و رفع تحریم‌ها نمی‌توانید آنقدر سرمایه جذب کنید، ولی افراد دیگری که می‌گویند وفاق ملی و کسانی که به او رأی نداده‌اند ولی وزیرش شده‌اند و یا روی کابینه‌اش تأثیر گذاشته‌اند، همیشه کشور را در حالت جنگ و تنش می‌بینند و وفاقی که می‌گویند برای این جنگ و تنش است. طرف خارجی ما دیگر دنبال تنش نیست.

بیانیه نویسی اصلاح‌طلبان رادیکال علیه عملیات وعده صادق/ وفاق بدون تنش زدایی با آمریکا معنا ندارد!

تاملی بر مطالب مطرح شده از سوی برخی رسانه های اصلاح طلب بیانگر آن است که میان دو طیف اصلاح طلبان ساختاری و اصلاح طلبان توافق گرا یا روزنه گشا در خصوص راهبرد جریان اصلاحات به ویژه در مواجهه با دولت شکاف عمیقی وجود دارد.

از سوی دیگر اصلاح طلبان ساختاری و برساختارها در شرایط کنونی دولت پزشکیان را متاثر از راهبرد روزنه گشایان دانسته و با ترتیب دادن موج رسانه ای- سیاسی می کوشند تا به تولید فشار جهت تنظیم پزشکیان و دولت وی ذیل راهبرد اصلاح طلبان ساختاری بپردازند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بیانیه نویسی اصلاح‌طلبان رادیکال علیه عملیات وعده صادق/ وفاق بدون تنش زدایی با آمریکا معنا ندارد! بیشتر بخوانید »

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!



مجید محمدولی، نویسنده کتاب آرمان عزیز می‌گوید: پدر شهید کتاب را خوانده ولی مادر شهید می‌گوید من هنوز بخش دوم روایت را نخوانده‌ام و گفته‌ام کسی این بخش را برای من تعریف نکند.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، کتاب «آرمان عزیز» با موضوع زندگی شهید امنیت، آرمان علی‌وردی که توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شده است به چاپ سیزدهم رسیده و تا یک هفته با تخفیف ۲۵ درصد به فروش می‌رسد.

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!

مجید محمدولی، نویسنده این کتاب در پاسخ به این پرسش که در مقدمه کتاب موضوع فیلم‌هایی که از اداره آگاهی به شما داده شد قابل توجه است. آیا کل ماجرا در این فیلم‌ها معلوم بود؟ می‌گوید: تقریبا آن چه که از روایت شهادت نوشته‌ام و دو بخش ابتدایی و انتهایی کتاب آمده است، در آن فیلم‌ها قابل مشاهده است. فیلم‌ها چند بخش بود، یک سری فیلم‌های دوربین‌های مدار بسته‌ای بود که در شهرک اکباتان موجود بود و دیگری دوربین‌های امنیتی بود که ساکنین و مغازه‌داران کار گذاشته بودند. هر کدام از دوربین‌ها بخش‌هایی از ماجرا را ثبت کرده‌اند. مثلا نیروی‌های اطلاعات و آگاهی فیلم دوربین یک کافه در خیابان ورزش را گرفته بودند.

اما یک سری از فیلم‌ها، تصاویر ثبت شده گوشی‌های همراه متهمین بود. برخی فیلم‌ها را پاک کرده و برخی پاک نکرده بودند. برخی نیز فیلم‌ها را در کانال‌هایی قرار داده بودند که یک سری از فیلم‌ها از آن طریق به دست آمده بود. برخی از فیلم‌ها در شبکه‌های مجازی و معاند منتشر شده بود. این فیلم‌ها به صورت آنلاین و سپس آفلاین دیده شده و حتی چندین بار پخش شده بود.

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!

وی می‌افزاید: پدر شهید کتاب را خوانده ولی مادر شهید می‌گوید من هنوز بخش دوم روایت را نخوانده‌ام و گفته‌ام کسی این بخش را برای من تعریف نکند.

محمدولی درباره شهادت آرمان می‌گوید: فرمانده یگان می‌گوید بچه‌های اطلاعات و لباس شخصی برای شناسایی بروند. دو نفر از بچه‌های اطلاعات آن شب گیر می‌کنند و می‌توانند با صحنه‌سازی فرار کنند. آن‌ها گاز اشک‌آور کوچک داشتند که می‌زنند و فرار می‌کنند. آرمان هیچ کدام از این‌ها را نداشت و نیروی اطلاعات نبود. آرمان بسیجی معمولی گردان بود. آن روز اول به حوزه علمیه رفته بود و دیر رسیده بود؛ بچه‌ها رفته بودند. با آن‌ها تماس می‌گیرد و می‌پرسد کجا هستید؟ به او می‌گویند در اکباتان هستیم. موتور امیرعباس پارسا در یگان بود. می‌گوید موتور من آنجاست. با موتور من بیا. او هم با لباس معمولی خودش که لباس یقه سفید آخوندی است با یک کوله‌پشتی و ماسک به اکباتان می‌رود و وارد گردان می‌شود. چون لباس شخصی بود وارد درگیری‌ها نمی‌شود ولی وقتی فرمانده گردان می‌گوید لباس شخصی‌ها بروند؛ آرمان با خودش می‌گوید من هم لباس شخصی هستم و باید بروم. کسی به او نگفته بود برود. او می‌خواسته کاری انجام بدهد و مفید باشد. همراه بچه‌های اطلاعات می‌رود و پخش می‌شود و دقیقا آنجا که حدود دویست و خورده‌ای نفر آدم را می‌بیند می‌خواسته برگردد که تمام راه‌ها مسدود می‌شود. آرمان باید از بین اغتشاشگران رد می‌شد. گروه مقابل هم تیم‌های شناسایی داشته که اهالی آنجا را می‌شناختند و وقتی به کسی مشکوک می‌شدند گیر می‌دادند. این اتفاق برای آرمان می‌افتد و آن حادثه رخ می‌دهد.

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!
مادر شهید آرمان علی‌وردی

نویسنده کتاب «آرمان عزیز» همچنین درباره حال و هوای گفتگو با خانواده شهید اضافه می‌کند: مصاحبه با خانواده جزو سخت‌ترین مصاحبه‌هایی بود که انجام دادم. حالم بد بود و بدتر می‌شد. این مصاحبه‌ها حین دیدن فیلم‌ها انجام می‌شد. خیلی مراقب بودم که چیزی از دهانم نپرد. در فصل مادر دوران کودکی تا نوجوانی آرمان وجود دارد او بچه‌ای بود که لاکچری بزرگ شده بود. آرمان را لای پر قو بزرگ کرده بودند. به نظر من این زیست، دو بخش جداگانه داشت. سبک زندگی ابتدایی و نوع تربیت پدر و مادر او را به مرحله دوم رسانده بود. پدر و مادر در حالیکه کاملا مراقبش بودند به او آزادی عمل داده بودند. او راهش را خود انتخاب کرده بود.

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!
پدر شهید آرمان علی‌وردی

برای یکی از مصاحبه‌ها ساعت ۷ شب به منزل خانواده آرمان رفتم. چند گروه فیلم‌برداری آمده‌بودند و ساعت ۱۱:۳۰ شب شد. خانواده شام نخورده بودند و تا ۲ نیمه شب مصاحبه کردیم. مصاحبه بعدی وقتی بود که خانواده به همدان دعوت شده بود. مجبور شدم مدتی از مسیر را با آن‌ها بروم و داخل ماشین گفتگو کنیم و بعد برگشتم. این ملاحضات بخاطر حال خانواده بود که در آن روزها داغدار و آشفته بودند. البته هنوز هم حال آن‌ها طبیعی نیست.

در مصاحبه‌هایی که جمع کردم بسیاری از روایت‌ها بین پدر و مادر مشترک بود. روایت مادر رابه دو قسمت تقسیم کردم که قسمتی از به دنیا آمدن آرمان تا نوجوانی و اوایل جوانی‌اش را شامل می‌شود و بخش دوم مربوط به زمانی است که آرمان وارد حوزه و کارهای فرهنگی شده است و رفتار او در خانه تغییر می‌کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است! بیشتر بخوانید »

آخوندی که ریشش را می‌تراشید و کراوات می‌زد! + عکس

آخوندی که ریشش را می‌تراشید و کراوات می‌زد! + عکس



آقای اندرزگو هربار با یک چهره متفاوت مرتب رفت و آمد داشت؛ یک بار لباس روحانیت پوشید و عمامه مشکی گذاشت؛ بار دیگر با لباس شخصی بیرون رفت؛ یک بار عینک زد و بار دیگر بی‌عینک رفت…

گروه جهاد و مقاومت مشرق – کتاب «مبارزه به روایت کبری سیل‌سه‌پور» روایت زندگی پرفراز و نشیب همسر شهید حجت الاسلام سید علی اندرزگو است که به قلم سمانه داودی توسط انتشارات روزنامه ایران منتشر شده است.

آنچه در ادامه می‌خوانید، مقطعی از زندگی عجیب این شهید بزرگوار به روایت همسرشان است.

گفت: «من منبرهای داغ رفتم و همین امروز و فرداست که من را بگیرند.» از آنجا که من هم از مسائل آگاه شده بودم و از دوران کودکی تا حدودی از برنامه‌های شاه اطلاع داشتم، وقتی ایشان آن مسئله را مطرح کردند، گفتم: «خب باید حتماً فرار کنیم تا ما را نگیرند.» من نیز همراه ایشان به قم قرار کردم. همان روز یک کامیون آوردند تا مقداری از اثاثیه را ببرد. سپس گفتند اگر کسی از اهالی چیذر چیزی پرسید، نگویید که فرار کرده‌اند؛ بگویید برادرش پایش شکسته و در تبریز است و برای عیادت به تبریز رفته‌اند.

آخوندی که ریشش را می‌تراشید و کراوات می‌زد! + عکس

خودشان نیز به همه در چیذر گفته بودند که برادرم تصادف کرده است و به تبریز می‌رویم. به این طریق می‌خواست مردم و ساواک را گمراه کند.

در حال جمع کردن اثاثیه بودیم و هنوز بیشترش در همان منزل بود اما مجبور شدیم فرار کنیم. در حال فرار، ایشان به من گفت که به قم می‌رویم، اما هیچ کس نباید متوجه شود. ما در قم به منزل آقای شیخ رضا نحوی رفتیم. او یک اتاق داشت و آنجا را به ما داد. ما هم با یک زندگی مختصر، حدود چهار ماه در آنجا زندگی کردیم. بعد از چهار ماه آن خانه لو رفت؛ زیرا آقای اندرزگو به یکی از شهرستانها برای تبلیغ رفت تا آنجا که به یاد دارم یکی از روستاهای آبادان بود. ایشان هم برای تبلیغ و هم برای خرید اسلحه از مرزها به آنجا رفت. آن موقع خواهر سیزده ساله‌ام پیش من می‌ماند تا تنها نباشم.

*گریز از قم و فرار به تهران

آقای اندرزگو روز عاشورا که به منزل آمد، آنجا را محاصره کردند. قبل از آن پدرم را دستگیر کردند و او را به قم بردند و وادارش کردند جای ما را به آنها بگوید. بعد پدرم را به تهران برگرداندند. هنگام محاصره منزل نمی‌دانستم که در محاصره‌ایم. پسرم آقا سید مهدی تقریباً شش هفت ماهش بود. من او را برداشتم و با خواهرم به حرم حضرت معصومه رفتم. محاصره‌کنندگان تعقییمان کردند و در حرم هم مواظب ما بودند در حالی که من اصلا متوجه نشدم.

به منزل آمدم و فردا شبش آقای اندرزگو به منزل آمد و گفت: «ما در محاصره‌ایم. باید خواهرت را به منزل عمویت در ورامین بفرستیم و خودمان هم فرار کنیم وگرنه اگر اینها به اینجا بیایند، درگیری می‌شود و شما را هم از بین می‌برند.»

ایشان نارنجک داشت و به یاد دارم که اسلحه‌هایش را آماده کرده بود، اما نمی‌گذاشت خواهرم بفهمد و بترسد. بعد به من گفت: «لوازم ضروری را جمع کن.» من مقداری لباس جمع کردم و زندگی را رها کردیم و با دو چمدان لباس شبانه فرار کردیم.

نماز مغربم را خوانده بودم که ایشان آمد و گفت: «نماز عشا را دیگر نخوان که فرصت نیست. اینها یک ربع دیگر به منزل می‌ریزند.»

آخوندی که ریشش را می‌تراشید و کراوات می‌زد! + عکس

من نمی‌دانم ایشان چگونه آن قدر اطلاعات کامل از حالات ساواک داشت که چه موقع حرکت می‌کنند و چه موقع به خانه می‌ریزند؛ از عصر آن روز، آقای اندرزگو مرتب جعبه‌های حاوی مدارک و اسلحه و نارنجک را می‌برد. به ایشان گفتم: «آقا! اینها را کجا می‌برید؟ اگر در راه شما را بگیرند چه؟» گفتند: «آنها الان دم در حیاط هستند و اینجا را محاصره کرده‌اند. اما من را نمی‌بینند؛ زیرا من ذکر می‌گویم و دعا می‌خوانم. یکی از علما به من گفته است که این دعا را بخوان تا آنها تو را نبینند. من الان به کوچه می‌روم و برمی‌گردم و آن‌ها اصلا متوجه نمی‌شوند.»

من در حیاط نشسته بودم و بچه شیر می‌دادم. در همین هنگام چند نفر دم در آمدند؛ برای مثال یک بار شیخی آمد و بار دیگر فردی با لباس شخصی آمد و زنگ زد و گفت: «شیخ عباس تهرانی نیستند؟» من یا خواهرم گفتیم: «نه» نیستند. بعد که آقای اندرزگو وارد شد، گفت: «اینها ساواکی بودند.» گفتم: پس چرا شما را دستگیر نمی‌کنند؟ گفت: «الان هم ایستاده اند اما من را نمی‌بینند!»

ایشان کتاب و کلی اسناد و مدارک از حضرت امام از خانه بیرون برد. گفتم: «چطور شما را نمی‌بینند؟» گفت: «نمی‌بینند.» اما همین طور که به بچه شیر می‌دادم، بدنم مدام می‌لرزید. با خود می‌گفتم الان صدای تیر می‌آید و درگیر می‌شوند. آقای اندرزگو هم مسلح بود و بیرون می‌رفت و می‌آمد و من مرتب منتظر شنیدن صدای تیر بودم. این جریان تا مغرب طول کشید و سپس ایشان به من گفت: «آماده بشوید که برویم.» نماز مغرب را خواندم و سجاده‌ام بهن بود که چادر مشکی سر کردم.

ایشان یک اتومبیل آورد در حیاط گذاشت. به راننده اتومبیل کمی پول اضافه داده و به او گفته بود یک مسافر هم بزن. در واقع در میان راننده‌های قم یک نفر آشنا پیدا کرده بود که این کار را بکند. چند مسافر زن و بچه در عقب نشسته بودند و من و آقای اندرزگو هم جلو نشستیم. خواهرم هم در عقب پیش آن مسافرها نشست و حرکت کردیم. تمام اسلحه‌ها را در سبدهای جامرغی جاسازی کرده و آورده بود.

ما شب حدود ساعت دوازده به تهران رسیدیم. آقای اندرزگو ما را به منزل یکی از آقایان بازاری چای فروش برد. دو یا سه روز آنجا بودیم. آقای چای فروش خانواده‌اش را به جایی فرستاده بود تا ما را نبینند و به من گفت: خودت در اینجا غذا درست کن.

آخوندی که ریشش را می‌تراشید و کراوات می‌زد! + عکس

پیرزنی که مقداری حواس پرتی داشت نیز در آن منزل بود. حتی یادم است که آنجا قیمه درست کردم. آقای اندرزگو هربار با یک چهره متفاوت مرتب رفت و آمد داشت؛ یک بار لباس روحانیت پوشید و عمامه مشکی گذاشت؛ بار دیگر با لباس شخصی بیرون رفت؛ یک بار عینک زد و بار دیگر بی‌عینک رفت؛ یک بار با ریش بود و بار دیگر ریشهایش را از ته تراشید و کراوات زد. طی سه روز که در آن منزل بودیم، کف حیاط را کند و اسلحه‌ها را در آن خانه دفن کرد. سپس به خواهرم گفت: «اصلاً به کسی نگو که ما چه کارهایی کردیم.»

ایشان خواهرم را به کسی سپرد تا به منزل عمویم در ورامین ببرد.

*فرار به مشهد

من و آقای اندرزگو با بچه دوباره فرار کردیم. ایشان یک اتومبیل کرایه کرد که راننده‌اش آشنا بود. به یاد دارم که اتومبیل یک پیکان آبی نو بود. صبح زود ساعت پنج و نیم حرکت کردیم و ساعت دوازده شب به مشهد رسیدیم. در آنجا، اتاقی دو تخته در یک مسافرخانه اجاره کرد. آقای اندرزگو با اینکه خیلی متعصب بود راننده را به آن اتاق آورد و یکی از تخت‌ها را به او داد. من تا آن زمان ندیده بودم مردی را در یک اتاق با ما بخواباند! حتی اگر مردی به حیاط خانه می‌آمد من اجازه نداشتم بروم به او سلام کنم؛ اما آن شب راننده را به اتاق خودمان آورد به همین دلیل تعجب کردم و آرام به آقا گفتم: «چرا مرد نامحرم را آوردی؟ شما که اجازه نمی‌دادی من به مرد نامحرم حتی سلام کنم!»

ایشان گفت: «اینجا خطرناک است و مجبورم چنین کاری بکنم. اگر او را به داخل نیاورم، مدتی طول می‌کشد تا جای دیگری برایش پیدا کنم و ممکن است در این فاصله او را بگیرند و مرا لو بدهد.»

ایشان کارش را با دقت زیاد انجام می‌داد. من هم آنجا متوجه شدم که دیگر این مسئله سیاسی است. راننده را تا ساعت ده صبح نگه داشت و به او گفت: «از اینجا تکان نمی‌خوری؛ چون با تو کار دارم. ممکن است با اتومبیلت کار داشته باشم.»

خلاصه سر راننده را گرم کرد. در راه مشهد درباره شکنجه‌های ساواک برای راننده صحبت می‌کرد و توضیح می‌داد که اگر مأموران ساواک کسی را بگیرند چه بلاهایی سر او می‌آورند و او را چگونه شکنجه می‌کنند، حتی جزئیات نحوه شکنجه‌ها را توضیح می‌داد. گویی به من نیز هشدار می‌داد که اگر تو را هم بگیرند همین وضع خواهد بود.

البته من خیلی دلگرم بودم. نمی‌دانم این دلگرمی به دلیل سن کم من بود یا خدا کمک می‌کرد صبور باشم؛ بنابراین زیاد نگران چنین اتفاقی نبودم. فقط دقت می‌کردم تا حرفهایش با راننده را بشنوم.

در میان صحبتش درباره شکنجه‌های یک زن توضیح داد. یک شب در هنگام فرار، زمانی که سه فرزند داشتم برایم کتاب آن خانم را خواند که در زندان چگونه شکنجه شده است. فقط برای من می‌خواند و می‌گفت آن را برایت می‌خوانم تا ببینی اینها چه ظلم‌هایی می‌کنند. البته ایشان بسیار محتاط بود؛ برای مثال وقتی ما به مشهد رسیدیم، راننده را نگه داشت و بعد رفت جایی را پیدا کرد. اول آمد و به راننده گفت شما باز هم اینجا صبر کن تا من برگردم. ایشان من و بچه و ساک‌هایمان را برد و در اتاقی در کوچه پس کوچه‌های خیابان تهران روبه‌روی بازار رضا گذاشت…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخوندی که ریشش را می‌تراشید و کراوات می‌زد! + عکس بیشتر بخوانید »