ویژه های مشرق

پیش‌بینی عجیب یکی از اعضای باند معدوم مهدی هاشمی از ترورها/ این ترور کار رژیم صهیونیستی نیست!

پیش‌بینی عجیب یکی از اعضای باند معدوم مهدی هاشمی از ترورها/ این ترور کار رژیم صهیونیستی نیست!



حقوق بشری کردن خشونت گرم یکی از شگردهای اعضای باند معدوم هاشمی در سال‌های اخیر بوده است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

صبح روز گذشته فرد مسلحی نفوذی در دیوان عالی کشور در اقدامی برنامه‌ریزی ‌شده، اقدام به ترور دو قاضی شجاع و پرسابقه در مبارزه با جرائم علیه امنیت ملی، جواسیس و تروریسم کرد.

این ماجرای خونین مورد توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته است، روزنامه سازندگی ارگان خبری حزب کارگزاران به نقل از عمادالدین باقی یکی از اعضای دفتر منتظری و از دوستان نزدیک معدوم مهدی هاشمی از ادامه ترورها در کشور خبر داده و نوشته است:

یکی از دلایل و عوامل پایداری خشونت این است که معمولاً در هر خشونتی یک طرف قربانی و یک طرف خشنود می‌شود و چون هر بار، هر کدام دنبال انتقام و کسب رضایت بیشتر هستند، چرخه انتقام ادامه می‌یابد، در سال‌های گذشته بارها قضات دیگری هم هدف ترور قرار گرفته‌اند. در یک نظام خردورز یک بار که حوادثی از قبیل ترور یا شورش رخ دهد به فوریت آسیب‌شناسی و از تکرار آن پیشگیری می‌کنند. باید با عقلانیت و درایت از بروز تکرار این حوادث، با بررسی ریشه‌یابی آن، جلوگیری کرد.

باقی در ادامه گفته است:

در اوج‌ جنبش مهسا در دیدار با یکی از قضات گفتم آنچه رخ داده برای شما غیرمنتظره بوده اما متخصصان علوم اجتماعی از مدت‌ها پیش احتمال وقوع چنین حوادثی را پیش‌بینی کرده و هشدار داده بودند اما گوش شنوایی نبود و با مسائل فقط برخورد امنیتی و قضایی شده است. همچنین گفتم ممکن است اعتراضات خاموش بشود و مانند دفعات قبل احساس پیروزی یافته و همه را به دشمن نسبت بدهند اما ممکن است حوادث بعدی یا با شدت بیشتر رخ بدهد یا گرایشات تروریستی رشد کند و افرادی که لزوماً به هیچ سازمان سیاسی هم وابسته نیستند، متوسل به روش‌های انتحاری شوند و کثرت وجود سلاح‌های غیرمجاز این تهدیدها را جدی‌تر می‌کند. به جای برخوردهای تنبیهی باید علت نارضایتی‌ها را از بین برد.

پیش‌بینی عجیب یکی از اعضای باند معدوم مهدی هاشمی از ترورها/ این ترور کار رژیم صهیونیستی نیست!

حقوق بشری کردن خشونت یکی از شگردهای اعضای باند معدوم هاشمی در سال‌های اخیر بوده است، تا جای که این گروهک عبدالمالک ریگی را نیز فعال حقوق بشری می‌خواندند.

عماد باقی و همفکران وی همان جماعتی هستند که با هشتک «نه به اعدام» همواره از جانیان و قاتلان و جنایتکاران حمایت کرده اند و حالا نگران مسئله ترورها هستند!

روزنامه آرمان ملی نیز در اقدامی عجیب به تطهیر صهیونیست‌ها در ماجرای اخیر پرداخته و بدون داشتن اطلاعات دقیق از ماجرا نوشته است:

احساس نمی‌کنم که سناریوی مربوط به اسرائیل در این مورد به‌خصوص صحیح باشد. تقریبا به روال تبدیل شده که در چنین مواردی انگشت اتهام ما در درجه نخست به سوی این رژیم نشانه برود. به هیچ وجه نیاز نیست که اسرائیل را تا این حد قوی جلو دهیم. اسرائیل معمولا شخصیت‌ها و چهره‌های هسته‌ای را مورد هدف قرار می‌دهد. این رژیم همواره دانشمندانی را که در ارتقای صنعت هسته‌ای دخیل هستند، برای ترور زیر نظر می‌گیرد. اسرائیل چون خودش بمب هسته‌ای دارد، نمی‌خواهد همسایه‌ها به این سلاح دست پیدا کنند. زمانی در گذشته همه مقامات و شخصیت‌ها را ترور می‌کردند تا جامعه احساس ناامنی کند ولی در این مورد چنین حسی را در بین شهروندان مشاهده نمی‌کنیم.

پیش‌بینی عجیب یکی از اعضای باند معدوم مهدی هاشمی از ترورها/ این ترور کار رژیم صهیونیستی نیست!

یکی از مشکلات مهم بخش رسانه‌ای کشور تلاش به دادن اطلاعاتی است که اطمینان دقیق از آن‌ها وجود ندارد، در حالی که هنوز این پرونده در مرحله کارشناسی و ارزیابی است وارد کردن پای گروهک‌ها و خارج کردن رد صهیونیست‌عا عجیب است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیش‌بینی عجیب یکی از اعضای باند معدوم مهدی هاشمی از ترورها/ این ترور کار رژیم صهیونیستی نیست! بیشتر بخوانید »

شکار هواپیما با آرپی‌جی!

شکار هواپیما با آرپی‌جی!



یک ساختمان مخروبه نزدیکمان بود، به او گفتم برای این که از آتش پشت آرپی جی در امان باشی، روی این ساختمان برو و لبۀ سقف بایست و عمودی شلیک کن تا آتش آرپی جی به پشت ساختمان روی زمین برود…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حجت‌الاسلام والمسلمین حسن صفرزاده تهرانی از مبارزان انقلاب اسلامی و رزمندگان عرصه دفاع مقدس است که در طول سال‌ها فعالیت خدماتی به نظام اسلام انجام داده است.

تهیه، تکثیر و پخش اعلامیه، نوار و رساله حضرت امام خمینی (ره)، راه‌اندازی گروه مبارزاتی علیه رژیم پهلوی و فرار مستشاران آمریکایی از اصفهان نقش به سزایی داشته است. همچنین برگزاری مراسم سومین روز شهادت مصطفی خمینی در مدرسه صدر بازار اصفهان، مراسم چهلم شهدای ۱۹ دی قم، سخنرانی در راهپیمایی‌های مبارزاتی دانش آموزی و دانشجویی در دوران انقلاب از جمله فعالیت‎های وی است.

صفرزاده به دنبال فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج، با همکاری حجج اسلام سید علی‌اکبر ایوبی و علی ضامن عطایی، تمام توان خود را برای تشکیل بسیج و آموزش بسیجیان در منطقه خورسکان اصفهان به کار گرفت.

حضور رزمی تبلیغی در جبهه، راه‌اندازی دفتر تبلیغات اسلامی در ستاد عملیات جنوب، تشکیل ستاد هماهنگی تبلیغات بین کلیه ارگان‌های مستقر در خرمشهر و آبادان، راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ آبادان؛ راه‌اندازی شعبه عقیدتی سیاسی هنگ سوسنگرد؛ راه‌اندازی دایره عقیدتی سیاسی ناحیه خوزستان؛ شرکت در عملیات‌های فرماندهی کل قوا، شکستن حصر آبادان، رمضان، فتح المبین، بیت‌المقدس، کربلای ۴ والفجر ۸. از جمله فعالیت‌های وی در دوران دفاع مقدس است.

شلیک آر.پی.جی به هواپیما در عملیات بیت‌المقدس

عملیات الی بیت‌المقدس ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ شروع شد، صبح عملیات در یکی از محورهای عملیاتی، هواپیماهای عراقی توان رزمندگان را گرفته بودند. هر ده دقیقه یک بار چند هواپیمای عراقی از پایین رزمندگان را به مسلسل می‎بست و بسیاری از نیروها زخمی شدند. به یکی از آرپی جی زن‌ها گفتم باید کاری کنی، گفت بخاطر آتش پشت آرپی جی، نمی‌شد عمودی به هواپیما شلیک کرد.

یک ساختمان مخروبه نزدیکمان بود، به او گفتم برای این که از آتش پشت آرپی جی در امان باشی، روی این ساختمان برو و لبۀ سقف بایست و عمودی شلیک کن تا آتش آرپی جی به پشت ساختمان روی زمین برود. آرپی جی زن همین کار را کرد و با شلیک چند گلوله به هواپیماها، مانع ادامه بمباران شد و دیگر خبری از آنها نبود.

در کنارگذرِ یکی از محورهای عملیاتی، با دیدن چند زخمی توقف کردم و از خودرو پیاده شدم، تمام مهمّاتی را که در وانت همراه داشتم با کمک دوستان در کنارگذر گذاشتیم تا زخمی‌ها را برای بردن به بیمارستان‌های صحرایی سوار خودرو کنیم. همین که دست بکار شدیم، دو آمبولانس از راه رسید، زخمی‌ها را سوار آمبولانس کردیم. یک مرتبه فکری به سرم زد، به همراهانم گفتم بروید و در سنگر عراقی‌ها بگردید و پتو و کمک‌های اولیه بیاورید.

همه رفتند و انبوهی پتو و کمک‌های اولیه و لوازم مورد نیاز آوردند، همه را در زمین صاف کنار گذر مستقر کردیم و هر زخمی‌که پیاده یا با وانت می‌آمد و منتظر رسیدن آمبولانس بود، به مداوای اولیه‌اش می‌پرداختیم. یکی از زخمی‌هایی که آوردند، سرهنگ دوم عراقی بود، گلوله به رانش خورده بود، با آن که جراحتش خیلی حاد نبود؛ به نظر می‌رسید نگران است.

صبح عملیات این نگرانی برای یک افسر عراقی طبیعی بود. چند دقیقه‌ای نگذشت که دو سه رزمنده با عصبانیتِ زیاد خود را به او رساندند و به رویش اسلحه کشیدند. علت نگرانی او معلوم شد، خود را به برادران رزمنده رساندم تا جلوی هرگونه اتفاق ناگواری را بگیرم. معلوم نبود بینشان چه اتفاقی افتاده بود، خیلی عصبانی بودند و به هیچ وجه منصرف نمی‌شدند.

به آنها گفتم ایشان با توجه به درجه‌ای که دارد؛ زنده‌اش بیشتر به درد می‌خوارد تا این که کشته شود. به هرصورت برادران رزمنده را از کشتن اسیر عراقی منصرف کردم و گفتم برای مداوا او را سوار آمبولانس کنند. تا متوجه شد که می‌خواهند او را سوار آمبولانس کنند و ببرند، از ترسِ جانش شروع به التماس کرد که پیش ما بماند، با توجه به این که جراحتش حاد نبود گفتم بگذارید بماند.

ساعتی نگذشت، آنجا به محل استقرار، تجمع و جابجایی مجروحین تبدیل شد. بین آمبولانس‌ها تقسیم کار صورت گرفت. آمبولانس‌های عملیاتی که عمده آنها با گلوله و ترکش آسیب دیده بودند از داخل محور عملیات زخمی می‌آوردند و آمبولانس‌های نو و جدیدتر، مجروحین را از محل تجمّع به بیمارستان‌های صحرایی منتقل می‌کردند و به هیچ کدام اجازه ورود به محدوده دیگری نمی‌دادیم.

کم کم محل استقرار مجروحین، با امکانات و تجهیزات بیشتر مجهز شد و با آمدن نیروهای کمکی و مشخص شدن روش تحویل، مداوایِ سرپایی و اعزام، آن محل به یک قرارگاه تبدیل شد و در آن محور عملیاتی جا افتاد. مسئولیت قرارگاه را به یکی از افرادی که در همکاری چند ساعته خوب درخشیده بود سپردم و به همه نیروهایی که کم کم برای کمک به ما ملحق شدند، سفارش کردم نظم کار و روش اجرا را حفظ کنند و باهم همکاری داشته باشند.

سپس با سرهنگ مجروح عراقی عازم اهواز شدم. در بین راه، او از لشکرش گفت و من از برخورد جمهوری اسلامی با اُسرا گفتم تا به ستاد رسیدیم، دیر وقت بود، به افسر شیفت ناحیه گفتم: ما صبح تا الآن با هم بودیم، به نظر می‌رسد این اسیر افسر بدی نباشد او را به کمپ اسرا تحویل دهید و سفارش او را بکنید. این در حالی که او اصرار داشت از من جدا نشود، گفتم باید به منطقه برگردم سفارش تو را هم کردم و نگران نباش.

منبع: جامانده (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به روایت حسن صفرزاده تهرانی)

منبع: دفاع پرس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکار هواپیما با آرپی‌جی! بیشتر بخوانید »

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!



خاطرات و روزنوشت‌های هاشمی اگرچه منبعی مهم برای تاریخ‌نویسان و پژوهشگران است، اما بهره‌برداری از آن نیازمند نقد و بررسی موشکافانه است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

مهمترین اثر برای شناخت سبک و سیاق آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در عالم سیاست و در زندگی شخصی، مجموعه روزنوشت‌ها و خاطرات وی است که تا سال ۷۶ به‌صورت مدون توسط نشر معارف انقلاب اسلامی منتشر شده است.

هاشمی در این روزنوشت‌ها از اتفاقات روزمره و گفتگوهای خود با همسر و اعضای خانواده‌اش سخن گفته است. او همچنین از آنچه فرزندانش در عالم سیاست و غیرسیاست انجام می‌دادند و آن‌گونه که زندگی می‌کردند، تا حدودی پرده برداشته و تشریفات زندگی خانواده‌اش را به نمایش گذاشته است.

هم‌زمان با سالگرد فوت هاشمی رفسنجانی رسانه‌های اصلاح‌طلب تمام قد به بررسی تاریخ هاشمی پرداخته و هر کدام با زاویه دیدی که اغلب یک‌طرفه است آن را مرور کرده‌اند، روزنامه هم‌میهن به نقل از کرباسچی نوشته است:

آقای هاشمی وقتی پای مصالح کشور و مردم مطرح می‌شد، رفتار دیگری در پیش می‌گرفت. نمونه بارزی که ایشان بارها هم مطرح کرده است درباره پایان جنگ است که ایشان به حضرت امام گفته بود: «من حاضرم این را اعلام کنم، حتی اگر نیاز است من را محاکمه و حتی اعدام کنید.» موقعیت اینگونه نبود که با امام بشود غیرواقعی و خارج از حقیقت صحبت کرد. نمونه‌های دیگر فراوان است اینکه در هر انتخاباتی اگر احساس می‌کرد مفید است ولو می‌دانست و خیلی‌ها می‌گفتند که مصلحت شخصی شما نیست ولی در صحنه حاضر می‌شد ولو نهایتا نتیجه نمی‌گرفت!

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!

روزنامه سازندگی ارگان رسانه‌ای خانواده هاشمی نیز او را «راوی صادق» خوانده و می‌نویسد:

آیت‌الله هاشمی، سیاست‌مدار کلیدی نظام جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب در بالاترین مناصب حضور داشته است. تصمیم‌گیری‌های او در نظام جمهوری اسلامی، اهمیتی دست‌اول و تردیدناپذیر داشته و به ‌همین ‌دلیل، یادداشت‌های روزانه آیت‌الله منبعی ذی‌قیمت برای درک درست تاریخ معاصر است و هیچ مورخی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. خاطرات آیت‌الله بیشتر از آنکه تحلیلی باشد، خبری است؛ یعنی ثبت ساده رویدادهای هر روز به ‌نحوی که خواننده خاطرات امکان درک و تفسیر و تعبیر داشته باشد. مثلاً این خاطره که ۲ خرداد ۱۳۸۱ نوشته است را بخوانید:

«آخر شب دیشب، آقای [احمد] جنتی، [امام‌جمعه موقت تهران] با تلفن از خواب بیدارم کرد و گفت، به خاطر خستگی سفر و عدم مطالعه، فردا نمی‌تواند نمازجمعه را اقامه کند و درخواست‌ کرد که من بروم. به شوخی‌گفتم، مگر برای خطبه جمعه مطالعه می‌کند!؟ اگر مطالعه می‌کند، چرا بی‌محتواست!؟ پذیرفتم. امروز سوره فتح را برای داستان صلح حدیبیه- به‌ عنوان یک مورد مشخص از حمیت و تعصب جاهلی- و نقطه مقابل آن را در قرآن مطالعه ‌کردم. خطبه‌ای در تعصب و لجاج و التقاط تفکر و خطبه‌ای درباره فتح خرمشهر و شرارت‌های جنگ‌طلبانه اسرائیل و آمریکا ایراد کردم. ستاد [برگزاری] نمازجمعه [تهران] تعدادی چفیه‌ آماده ‌کرده بود و به شخصیت‌های صف‌های جلو می‌داد که به گردن بیندازند؛ شبیه به رهبری. من نپذیرفتم. گفتم، تقلیدی از اعراب است».

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!

روزنامه آرمان ملی که مواضع احساسی نسبت به هاشمی دارد نیز به نقل از محسن هاشمی نوشته است:

به نظرم آقای هاشمی خیلی خوب در سال ۹۲درخشید فقط با همان حرکت که قهر نکرد و با حمایت از آقای روحانی وارد معرکه انتخابات شد و انتخابات را برد، و روز بعد هم پای کار ایستاد. کار سوم یا چهارمی که ایشان انجام داد حمایت از امضای برجام بود در صورتی که یادم است همان موقع سال ۹۳ و ۹۴ حتی سیاسیونی مثل آقای ظریف و حتی خود آقای روحانی نگران امضای برجام بودند و می‌ترسیدند که از سوی افراطیون مورد سوال و هجمه واقع شوند و دستشان می‌لرزید که امضا کنند ولی آیت‌ا… هاشمی به میدان رفت و حمایت کرد تا آنها امضا گردد. لذا به نظر من ایشان در مقطع‌های مختلف وظیفه‌ای به عهده داشت و این وظیفه را به خوبی و بر اساس توان و امکاناتی که در اختیار داشت به سرانجام رساند.

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه!

در مورد ایجاد یک چهره بدون خطا از هاشمی از سوی رسانه‌های نزدیک بهآن مرحوم بیان چند نکته ضروری است:

۱- روزنوشت‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز مانند برخی خاطره‌نگاری رجال سیاسی، خالی از یکجانبه‌گرایی، حب و بغض‌های شخصی و جناحی نیست و نگارنده یا گوینده سعی می‌کند در پیروزی‌ها خود را شخصیتی محوری جلوه دهد و نقش منفی خود را در شکست‌ها و تلخ‌کامی‌ها مخفی کند. خاطرات هاشمی رفسنجانی نیز از خطاهای انسانی و شخصی مصون نیست.

۲- محققان و پژوهشگران تاریخ معتقدند که مجموعه روزنوشت‌ها و خاطرات هاشمی خالی از خطاهای محتوایی و ساختاری نیست؛ خطاهایی که ممکن است عمدی و یا سهوی باشد. در ادامه به صورت تیتروار با ذکر مصادیق و نمونه‌هایی به بیان این خطاها خواهیم پرداخت. اما پیش از آن لازم است به منشایابی این خطاها بپردازیم.

۳- فارغ از خطاهایی که احتمالاً یک رجل سیاسی ممکن است در تاریخ‌نگاری مرتکب شود، هاشمی رفسنجانی به دلیل نگاه «خودمرکزپنداری» که داشت، برخی از وقایع و رویدادها را به گونه‌ای بیان کرده است که نسبت به آنچه روی داده، فاصله دارد و یا اندازه بازنمایی متناسب با اندازه واقعی آن اتفاق نیست.

۴- به عبارت دیگر دلیل برخی خطاهای غیرمعمول در خاطرات هاشمی را باید نگاه «خودمرکزپندار» وی دانست. در این نگاه، همه چیز از خود او شروع می‌شود و همه چیز به او ختم می‌شود. از این رو وقتی انقلاب و تاریخ را روایت می‌کند، خود را در مرکز و دیگران را در ارتباط با آن مرکز و در حاشیه تعریف می‌کند.

در خاطرات هاشمی، تمجیدها از وی برجسته و هر آن کس که در تقابل با وی و یا کارنامه‌اش قرار داشته باشد و یا حتی اندکی تفاوت نظر با او داشته باشد، محل نگرانی است. هاشمی اینگونه نشان می‌دهد که تا دقیقاً آخرین روز از دوره ریاست‌جمهوری‌اش هر کس با او دیدار می‌کرد، از عملکرد او و دولتش تعریف و تمجید می‌کرده است و همه‌چیز تقریباً عالی است. اما با رئیس‌جمهور شدن خاتمی، از همان روزهای ابتدایی دولت آقای خاتمی همه چیز به یکباره نگران کننده می‌شود و دیدارکنندگان از اقدامات دولت جدید ابراز نگرانی می‌کردند.

در خاطرات روز ۱۰ فروردین ۷۶ هاشمی آمده است: «[آقای یحیی آل‌اسحاق]، وزیر بازرگانی، برای تبریک عید و گزارش وضع خوب توزیع در ایام عید آمد. سپس آقای [علی] شمخانی، [فرمانده نیروی دریایی] آمد و درخواست کرد، در مراسمی که برای معرفی قدرت دریایی ایران در سایه سازندگی دوران مسئولیت من می‌گیرند، شرکت کنم و اصرار داشت دست من را ببوسد که برای حفظ شخصیت فرماندهان، مخالفت کردم. گفت در اهواز نذر کرده و عجیب که آقای آل‌اسحاق هم همین اصرار را داشت و گفت تاکنون دست کسی را نبوسیده است.»

اما در خاطرات روز ۲۰ آبان که هاشمی دیگر رئیس‌جمهور نیست، آمده است: «جمعی از نمایندگان مجلس آمدند و گفتند با هم قرار گذاشته‌اند که در مجلس به دور از روابط جناحی، از حق دفاع کنند. از اختلافات در حال اوج و از حذف نیروهای کاردان در دولت اظهار نگرانی ‌کردند و از من خواستندکه برای حل مشکلات دخالت ‌کنم.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خطاهایی که هاشمی رفسنجانی در خاطره‌نویسی انجام داده است/ روایت تاریخ انقلاب اسلامی در اتوبان یک‌طرفه! بیشتر بخوانید »

هل دادن پزشکیان به سمت پرتگاه توسط اصلاح‌طلبان رادیکال و  افسر سازمان سیا/ برای مذاکره با ترامپ تصمیم شجاعانه بگیر!

هل دادن پزشکیان به سمت پرتگاه توسط اصلاح‌طلبان رادیکال و افسر سازمان سیا/ برای مذاکره با ترامپ تصمیم شجاعانه بگیر!



در ایران این روزها این سوال مطرح است که تهران چگونه می‌تواند منافع ملی خود را در دوران ترامپ و از دل روابط با امریکا تامین کند؟

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

اول بهمن‌ماه روزی است که ترامپ به کاخ سفید نقل مکان کرده و رسما زعامت خود بر دولت امریکا را آغاز می‌کند. در ایران این روزها این سوال مطرح است که تهران چگونه می‌تواند منافع ملی خود را در دوران ترامپ و از دل روابط با امریکا تامین کند؟

روزنامه‌های اصلاح‌طلب این روزها در تلاش هستند تا دولت را به سوی مذاکره مستقیم با ترامپ ترغیب کنند، روزنامه هم‌میهن به نقل از ریچارد هاس افسر سابق سازمان سیا در جنگ عراق نوشته است:

تهران باید اطمینان دهد هر فعالیت یا توانمندی ممنوعه‌ای مدت‌ها پیش از اینکه برای ساخت سلاح هسته‌ای به کار گرفته‌شود، شناسایی شود. چنین توافقنامه‌ای همچنین موضوع حمایت نظامی ایران از هر بازیگر غیردولتی مانند حزب‌الله، حماس و حوثی‌ها را غیرممکن می‌کند. این توافق همچنین برنامه موشکی ایران را محدود می‌کند.

در بخش دیگری از این یادداشت که دستورالعملی از سوی سازمان سیا در رسانه‌های ایرانی است آمده:

چنین توافقی به صورت ماهوی با توافقنامه برجام ۲۰۱۵ متفاوت است، چراکه آن توافق برای محدودیت‌های هسته‌ای تاریخ تعیین کرده‌بود و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را نادیده گرفته‌بود. در چنین توافقی ایران می‌تواند برنامه انرژی هسته‌ای داشته‌باشد که البته تحت محدودیت‌ها و نظارت‌های شدید قرار داشته‌باشد. ایران در عین حال می‌تواند حمایت‌های سیاسی و اقتصادی (و نه نظامی) از بازیگران منطقه‌ای انجام دهد. به ازای این تعهدات تحریم‌های اقتصادی می‌تواند به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کند و حتی تحریم‌هایی که باقی می‌ماند، در صورت اقدام تهران به اعطای آزادی‌های بیشتری به ایرانیان می‌تواند سهل‌گیرانه‌تر اجرا شود یا حتی برطرف شود.

هل دادن پزشکیان به سمت پرتگاه توسط اصلاح‌طلبان رادیکال و  افسر سازمان سیا/ برای مذاکره با ترامپ تصمیم شجاعانه بگیر!

روزنامه اعتماد نیز در گفتگویی با یکی از چپ‌های رادیکال پزشکیان را ترغیب به گرفتن تصمیم شجاعانه درباره ترامپ کرده و می‌نویسد:

اصولی که ایران سالیان سال درباره آن صحبت می‌کرد یعنی عزت، مصلحت و حکمت باید در دستور کار دوباره مسوولان قرار گیرد. مردم ایران با سختی‌های بسیاری مواجهند، مهاجرت‌های بسیاری صورت می‌گیرد و گذرنامه ایران تضعیف شده. ایران این روزها نیازمند یک شجاعت ویژه در تصمیم‌گیری است. رویکردی که چند سال قبل در بیانات رهبری به آن اشاره و ذیل عنوان نرمش قهرمانانه از آن یاد شد. حتی در صحبت‌های اخیر رهبری هم ماجرای شکست احد به عنوان یک مثال تاریخی مطرح شد. همچنین زمانی که مصلحت عامه مسلمین ایجاب می‌کرد امام حسن (ع) صلح را انتخاب کردند تا منافع مردم محقق شود. این روند از سوی ایران مدل 1403هم باید در دستور کار قرار بگیرد.

هل دادن پزشکیان به سمت پرتگاه توسط اصلاح‌طلبان رادیکال و  افسر سازمان سیا/ برای مذاکره با ترامپ تصمیم شجاعانه بگیر!

بخشی از اصلاح‌طلبان همچون گذشته با تکیه بر روش حسن روحانی امام حسن(ع) را مصادره به مطلوب کند و به خیانت برخی خواص و فرماندهان لشکر در این صلح تحمیلی نپردازند.

بی‌شک هنوز افکار عمومی در یاد خود دارند که روحانی با اشتباه محاسباتی و سهل‌اندیشی در اعتماد به آمریکا، بدون ستانده از طرف‌های مقابل، تمام مزیت‌های رقابتی ایران را ‌پای جمع‌بندی مذاکرات و توافقی تعجیلی ریخت و بدتر از آن، با عجله و شتاب غیرمنطقی به اجرای تعهدات ایران در برجام مبادرت ورزید.

روحانی با خارج کردن مواد غنی‌سازی شده، برچیدن چند هزار سانتریفیوژ، تعطیلی فردو و اراک، عدم اخذ تضمین لازم و مطمئن و همچنین عدم تناظر اقدامات طرفین، عملاً هیچ قدرت چانه‌زنی در مقابل آمریکا در دستان ایران باقی نگذاشت، این درس تاریخی هنوز تازه است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هل دادن پزشکیان به سمت پرتگاه توسط اصلاح‌طلبان رادیکال و افسر سازمان سیا/ برای مذاکره با ترامپ تصمیم شجاعانه بگیر! بیشتر بخوانید »

تماس مقام ایرانی با وزیر دفاع سوریه برای چند قلم مهمات!

تماس مقام ایرانی با وزیر دفاع سوریه برای چند قلم مهمات!



طلاس گفت: این مهمات‌هایی که تو می‌خواهی ما توی وزارت دفاع تولید نمی‌کنیم. اینها مهمات‌های خریداری شده ارتش است. من حرفی ندارم کمک کنم ولی به رییس ستاد ارتش، حکمت شهابی زنگ بزن و جریان را به او بگو.

گروه جهاد و مقاومت مشرق کتاب «به طرف سنگر تدارکات» را نعمت‌الله سلیمانی‌خواه بر اساس خاطراتی درباره تدارکات و پشتیبانی در جنگ نوشته و آن را انتشارات فاتحان منتشر کرده است.

تماس مقام ایرانی با وزیر دفاع سوریه برای چند قلم مهمات!

از لحن خاطره‌ای که از این کتاب برایتان انتخاب کرده‌ایم برمی‌اید که راوی آن سردار محسن رفیقدوست باشد اما در کتاب به نام او اشاره‌ای نشده است.

*شوخی جدی، عصا قورت داده

در عملیات فاو از زور خستگی داخل سنگر حسابی خوابم برده بود. ساعت هشت – نه شب بود که آمدند و گفتند: فرمانده با شما کار دارد.

به زحمت پا شدم نشستم. بدجوری به خواب نیاز داشتم. دلم می‌خواست باز هم بخوابم، اما فکر این که آقا محسن رضایی حتماً کار مهمی دارد، مرا سر پا نگه داشت. سلانه سلانه رفتم به طرف سنگر فرماندهی عملیات. با همان خواب آلودگی و چشمان قرمز شده از فرط بی‌خوابی وارد سنگر شدم. دیدم شهید شفیع‌زاده فرمانده توپخانه سپاه با محسن رضایی نشسته‌اند و هر دو رنگ‌شان پریده. آقای رضایی که او هم از فرط خستگی و بی‌خوابی نای حرف زدن نداشت، به زحمت به حرف آمد و گفت: ببین برادر شفیع زاده چه می‌گوید؟

قیافه شفیع‌زاده نگران‌تر و ملتهب‌تر نشان می‌داد. رو کردم به او و پرسیدم: خب، چه می‌گویی؟

من و آقا محسن را خطاب قرار داد و با لحنی گلایه‌آمیز گفت: شما عملیات را برای بیست روز آفند و چهل روز پدافند طراحی کرده بودید و بر همین مبنا هم به ما مهمات دادید؛ ولی امروز پنجاه روز است که ما داریم حمله می‌کنیم! این چهار پنج نوع مهمات را اگر با همین آهنگ و روندی که الآن داریم شلیک می‌کنیم ادامه دهیم به طور حتم فقط تا چهل و هشت ساعت دیگر مهمات داریم.

بعد، با آن قیافه نجیبش به چشمهای من خیره شد و حرف آخرش را زد: حاجی من چهل و هشت ساعت دیگر یک دانه هم گلوله ندارم. می‌دانستم که ما مهمات زیادی در حد یک کشتی بزرگ سی و پنج هزار تنی خریداری کرده‌ایم که قرار بود چند روز پیش از آن به بندر برسد؛ ولی نرسیده بود. حالا عمدی بود یا سهوی نمی‌دانم؟

تماس مقام ایرانی با وزیر دفاع سوریه برای چند قلم مهمات!

داخل سنگر فرماندهی و مقابل مردانی مثل شفیع‌زاده و محسن رضایی مانده بودم که چه باید کرد؟ کمی فکر کردم و بعد رو به شفیع‌زاده گفتم: شما خیالات راحت باشد. بلند شو برو و شلیک کن.

آقای رضایی نگاه تندی به من کرد و گفت: خودت می‌دانی چه به او می‌گویی؟! معنی حرف شفیع‌زاده این است که بعد از چهل و هشت ساعت باید دستهایمان را ببریم بالا. این توپ ۱۲۲ است که ما داریم با آن خط را می‌زنیم‌ها! اگر به قبضه‌ها مهمات نرسد، کارمان همینجا تمام است.

دیگر کاملاً خواب از سرم پریده بود. همان طور که ایستاده نگاهشان می کردم، قرص و محکم گفتم: اصلاً تا حالا فهمیده‌اید از کجا آمده است؟ چه کسی خریده؟ چه کسی آورده؟ چه کسی برده؟ شما که نمی‌دانید این را هم بگذارید به عهده من.

نگاهی به ساعتم انداختم. چند دقیقه‌ای به ساعت ده شب مانده بود. گوشی تلفن ثابت و محرمانه‌ای را که بغل دست آقا محسن رضایی بود، برداشتم و از همان جا زنگ زدم به مصطفی طلاس وزیر دفاع سوریه. اصلاً در این فکر نبودم که در شهر دمشق الآن ساعت چند است؟ به وزیر دفاع سوریه گفتم من این چند قلم مهمات را می‌خواهم و تا چند ساعت دیگر هم هواپیما می‌آید تا آنها را به ایران بیاورد.

طلاس گفت: این مهمات‌هایی که تو می‌خواهی ما توی وزارت دفاع تولید نمی‌کنیم. اینها مهمات‌های خریداری شده ارتش است. من حرفی ندارم کمک کنم ولی به رییس ستاد ارتش، حکمت شهابی زنگ بزن و جریان را به او بگو.

با ژنرال مصطفی طلاس خداحافظی کردم و گوشی را گذاشتم. آقا محسن و شفیع‌زاده همان طور با لبخندی بر لب نگاهم می‌کردند.

گوشی را دوباره برداشتم و اینبار درنگ و تأمل بیشتری کردم. آن موقع شب و با هر کدام، باید یک نوع صحبت می‌کردم؛ با آن یکی به شوخی حرف می‌زدم و با این یکی باید جدی و عصاقورت داده. شماره را گرفتم و به رئیس ستاد ارتش سوریه زنگ زدم و با او خیلی محترمانه و جدی صحبت کردم. بالاخره، نتیجه صحبتها این طور شد که هر دو پیش حافظ اسد بروند و اجازه آن مقدار مهماتی را که ما می‌خواستیم بگیرند و من هم هواپیما بفرستم برود دمشق.

منتظر ننشستم تا آن دو جواب بدهند. فوری زنگ زدم به سعیدی‌کیا، وزیر راه و ترابری و گفتم: همه هواپیماهای باری‌ات را می‌خواهم که هر دو سه ساعت یکی به فرودگاه دمشق برود؛ جمبوجت‌ها را هم می‌خواهم.

آقای سعیدی کیا گفت: من هم خودم به جبهه می‌آیم.

به شهید ستاری فرمانده نیروی هوایی هم زنگ زدم و گفتم هواپیماهای باری ارتش را هم می‌خواهم. حالا فقط یک کار دیگر مانده بود؛ کاری که اهمیتش کمتر از بقیه کارهایی که قرار بود انجام شود، نبود. زنگ زدم به دکتر ولایتی، وزیر امور خارجه و گفتم: همین الآن خودرو می‌فرستی سفارت شوروی، سفیر شوروی را با احترام سوار کنند بیاورند در دفترت. بغل دست خود می‌نشانی که او تلفنی با مسکو تماس بگیرد و اجازه ده پرواز را از فراز خاک شوروی به هواپیماهای ما بدهد. چون آن موقع اجازه پرواز از روی ترکیه را نداشتیم، مجبور بودیم از روی

تماس مقام ایرانی با وزیر دفاع سوریه برای چند قلم مهمات!

شوروی عبور کرده و بعد به سوریه برویم.

حالا دیگر به جز صبر و انتظار کار دیگری از دستم برنمی‌آمد؛ فقط دعا می‌کردم که این بار هم پیش فرماندهان عالی جنگ روسپید شوم. به محض این که جواب مثبت را از مسکو گرفتیم اولین هواپیماهای ما به طرف سوریه پرواز کرد و رفت و پس از تنها سی و شش ساعت ما پای قبضه‌های توپ‌هایمان مهمات گذاشتیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تماس مقام ایرانی با وزیر دفاع سوریه برای چند قلم مهمات! بیشتر بخوانید »