پاسدار شهید

سربازی که از کربلا تا قدس، در خط مقدم بود

سربازی که از کربلا تا قدس، در خط مقدم بود


سربازی که از کربلا تا قدس، در خط مقدم بود

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، سحرگاه خونین ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، هنگام ادای عهدی عاشقانه بود میان یک محب صادق پاکباز و معبودش، که عمری در وفای این عشق خالصانه و صادقانه به جان کوشیده بود و جان شیرین را در میدان‌های خوف و خون و خطر، مردانه بر سر دست گرفته بود تا نثار جانان خویش سازد. سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامرضا محرابی، چهره آشنای سال‌های دفاع مقدس و همرزم سردار شهید سیاف زاده، شیرمرد فاتح خرمشهر و خیبر و فاو، مانده بود تا وجودش تجسمی باشد از این راه خدایی که به خون هزاران شهید طریق القدس، تقدس یافته و می رود تا مسیر آینده تاریخ و جهان بشریت را رقم بزند.
سردار سرلشکر شهید غلامرضا محرابی، با بیش از چهار دهه خدمت در عرصه اطلاعات و امنیت، بی شک، یکی از چهره‌های برجسته و تاثیرگذار در تاریخ نظامی ایران است. نقش او در تقویت دکترین دفاعی و اطلاعاتی کشور، در سطح کلان ملی و منطقه‌ای، به‌ویژه در مقابله با تهدیدات خارجی، نقشی است اثرگذار و غیرقابل‌انکار. سوابق و تجربیات او در طی بیش از چهل سال مجاهدت بی امان از فرماندهی در دوران دفاع مقدس، تا طراحی استراتژی بلندمدت بازدارندگی دفاعی در دو دهه اخیر، گواهی بر فعالیت‌های گسترده و تخصصی در زمینه‌های اطلاعاتی و امنیتی است. او با تلاش‌های شبانه‌روزی خود توانست در مسیر ارتقای توان دفاعی کشور سهم بزرگی ایفا کند. شهادت او اگرچه در کنار فقدان بزرگترین و بلندآوازه ترین سنگربانان امنیت و اقتدار ایران، خسارتی بزرگ برای نیروهای مسلح و مردم است اما روشنگر راهی است نورانی که جز با مشعل شهادت، فیض و فروغی چنین جانانه و جاوید نمی گیرد.

 

در مهمترین جایگاه های فرماندهی جنگ

سردار سرلشکر شهید غلامرضا محرابی، سال ۱۳۴۰ در منطقه هفتکل استان خوزستان و در نزدیکی رامهرمز بدنیا آمد. شهر هفتکل، دومین میدان نفتی ایران و در کنار رامهرمز، دارای سابقه ای باستانی و کهن در تاریخ تمدن ایران به شمار می رود. او در خانواده ای مومن و مذهبی، تربیت شد و از کودکی، در مسیر پرورش و رشد کمالات اخلاقی و انسانی قرار گرفت. هم کمک کار خانواده بود و هم در برابر جامعه خود احساس مسئولیت داشت و نسبت به نابرابری و تبعیض و عقب ماندگی و ناهنجاری‌هایی که در پیرامون خود می دید، نمی توانست بی تفاوت و بی اعتنا بماند. سال‌های آغازین جوانی اش، به مبارزات انقلابی پیوست و از میانداران نهضت امام (ره) در منطقه خود بود. پس از پیروزی انقلاب هم در سال ۱۳۵۹ با دلبستگی به حفظ انقلاب و نظام مکتبی برآمده از آن، به سپاه پیوست. جنگ که شروع شد، او در جبهه بود مثل بیشتر سربازان پاکباز روح الله (ره) که گمشده شان در خاکریز و سنگر بود. او از همان زمان، بموازات درخشش تجربه و توانمندی و تسلط خود در راهبری نیروها و دید راهبردی در حوزه اطلاعات و عملیات جنگ، پله پله در مسیر ارتقای جایگاه خود قرار گرفت و مراتب را به سرعت، طی کرد و در مسئولیت‌هایی چون: جانشین واحد اطلاعات تیپ ۴۳ بیت‌المقدس، مسئول واحد اطلاعات تیپ ۴۳ بیت‌المقدس، معاون اطلاعات عملیات‌های قرارگاه‌های کربلا، بدر و نجف، فرماندهی تیپ ۱۶ امام حسن عسکری (ع) به مجاهدت پرداخت و مفتخر به دریافت ۲ مدال فتح از فرماندهی معظم کل قوا شد.

سربازی که از کربلا تا قدس، در خط مقدم بود

تقویت و تدوین راهبردهای اطلاعاتی- امنیتی و فرماندهی عملیاتی  

محرابی در سال‌های جنگ، حضوری فعال داشت. توان و تسلط چشمگیر او در امر اطلاعات عملیات، چنان شاخص و برجسته بود که او از همان آغاز، تخصص و تمرکز خود را بر آن نهاد. او در عملیات‌های مهم جنگ هشت ساله حضور داشت و در تقویت استراتژی‌های اطلاعاتی نقش‌آفرینی کرد. در دوران دفاع مقدس، تخصص‌های او در زمینه فرماندهی عملیات‌های پیچیده اطلاعاتی و امنیتی، به پیروزی‌های سپاه در جبهه‌های جنگ کمک موثری کرد. اگرچه ضرورت و اقتضای کار اطلاعاتی و امنیتی و نیز شخصیت خودساخته و مخلص او، مانع از شناخته شدن و شهرت وهرگونه ادعا و سر و صدایی شده بود و او همیشه گمنام و بی نشان، بزرگترین کارها را برای جنک و سپاه می کرد و از ارکان مسلم تقویت و توسعه توان اطلاعاتی در عملیات‌ها و در دوران پس از جنگ هشت ساله بود.
پس از پایان جنگ تحمیلی، سردار محرابی در سال‌های بعد، در مسئولیت‌های متعددی در سپاه پاسداران و ستاد کل نیروهای مسلح به فعالیت پرداخت. او در طول این مدت توانست در جایگاه های مختلف به تقویت دکترین امنیتی و اطلاعاتی کشور کمک کند. یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌های او، معاونت اطلاعات و امنیت در ستاد کل نیروهای مسلح بود که در این جایگاه، سردار محرابی توانست نقش اساسی در مدیریت تهدیدات و ارتقا امنیت ملی ایفا کند.

سربازی که از کربلا تا قدس، در خط مقدم بود

همراه و همرزم همیشگی سردار شهید سیاف زاده

غلامرضا محرابی با سردار شهید احمد سیاف زاده شیر عرصه های رزم و حماسه و ایمان و اخلاص، چون یک روح در دو بدن بودند. هرگز از هم جدا نمی شدند. در جبهه، همه رزمندگان، این دو فرمانده بزرگ را مثل جان و جانان هم می دانستند. سردار رشید و شجاع اسلام شهید سیاف زاده از شاخصترین چهره های دفاع مقدس و در جایگاه فرماندهی قرارگاه های قدس و کربلا خدمات بزرگی از خود به ظهور رساند. او از طراحان اصلی عملیات های بزرگ و تعیین کننده ای چون: فتح المبین، بیت المقدس، بدر، خیبر، والفجر ۸ و کربلای ۵ بود که پس از سالها تحمل رنج و مصدومیت ناسی از عوارض شیمیایی و ریوی، در سال ۱۳۹۰ به یاران و همراهانش شهیدش پیوست. اما غم و اندوه فقدان این عزیزترین دوست و رفیق سال‌های جهاد و حماسه، بر دل غلامرضا ماند و گویی او مانده بود تا کار نکرده خود را تمام کند و جانباز دفاع مقدس ۸ ساله، شهید قدس شود… شهید اولین روز دفاع مقدس ۱۲ روزه ما با یک جهان، ستم و سلطه و نابرابری و نیرنگ… و آنگاه با ربانی و سلامی و رشید و حاجی زاده و باقری و… به احمد و بقیه یاران شهید آن هشت سال بپیوندد.

یکی از معماران راهبردی دوران پساجنگ

سردار غلامرضا محرابی پس از پایان دفاع مقدس، در سال ۱۳۷۰ به درجه سرتیپی نائل شده و پس از آن در مسئولیت‌های مهمی چون: رئیس اداره اطلاعات ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهی دانشکده دوره عالی سپاه، رئیس اداره امنیت معاونت اطلاعات ستاد کل نیرو‌های مسلح، جانشین معاونت اطلاعات ستاد کل نیرو‌های مسلح و معاون اطلاعات و امنیت ستاد کل نیرو‌های مسلح، در تقویت و ارتقای توان دفاعی و تدوین و تعریف ساختار نوین نظامی کشور در دوران پسا جنگ و بسترسازی محور مقاومت منطقه ای، با هوشمندی و توان طراحی استراتژیک و چشم اندازسازی خود، نقش آفرین بود.

آخرین ماموریت: معاونت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح

 سردار غلامرضا محرابی از سال ۱۳۹۵ تا زمان شهادت، مسئولیت معاونت اطلاعات و امنیت ستاد کل نیروهای مسلح را بر عهده داشت. در این سمت، او توانست با مدیریت کارآمد، ضمن رصد و شناسایی تهدیدات داخلی و خارجی، به تقویت زیرساخت‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور بپردازد. مشارکت در تدوین استراتژی‌های کلان امنیتی و مشارکت در پروژه‌های بزرگ اطلاعاتی کشور، از دیگر دستاوردهای او در این دوره محسوب می‌شود.

نقش محوری در طراحی راهبردهای کلان‌ امنیتی و تقویت توانمتدی اطلاعاتی نیروهای مسلح

هنانگونه که گفته شد، سردار محرابی پیش از شهادتش، به‌عنوان معاون اطلاعات و امنیت ستاد کل نیروهای مسلح فعالیت می‌کرد و نقش محوری در رصد تهدیدات، طراحی راهبردهای کلان امنیتی و تقویت توانمندی اطلاعاتی نیروهای مسلح داشت. او از تحلیل‌گران برجسته جنگ بود که در سال ۱۴۰۱ در نشست «جایگاه علم و فناوری در دفاع مقدس» که با هماهنگی پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس برگزار شد، با نگاهی عمیق به تاریخ جنگ تحمیلی، بر نقش علم و فناوری در پیروزی‌های نظامی ایران تأکید کرد. او گفت: «در دوران دفاع مقدس، ما سطحی جدید به سطوح جنگ افزودیم؛ سطح عملیات. این سطح نه‌تنها در میدان، بلکه در علوم نظامی نیز تأثیر گذاشت و بعدها در دانشکده‌های نظامی غربی نیز بازتاب وسیعی یافت.

نگاه عرصه گشا به بومی سازی دانش بنیان ساختار نظامی، دفاعی کشور

یکی از برکات حضور محرابی، تثبیت و ترویج نگاه دانش محور به فن آوری و صنعت دفاعی، نظامی کشور بود. نگاه او راهگشا و عرصه آفرین بود چرا که بر بومی سازی دانش بنیان در حوزه فن آوری داخلی دفاعی متمرکز بود و تنها راه پیشرفت و موفقیت را در همین امکان سازی و میدان دادن  برای تحقق و فعلیت بخشیدن خلاقیتها، ابنکارات، قابلیتها و توسعه و تکامل ظرفیتهای بومی و داخلی می دانست. او با تکیه بر تجربه طرح‌ریزی دقیق عملیات والفجر ۸ و محاسبه علمی جزر و مد اروندرود و تجارب درخشان دیگری از خودکفایی و بومی سازی دانش در میدان، تأکید داشت که در بسیاری از حوزه‌ها، دانش نظامی ایران از فناوری‌های رایج آن زمان پیشی گرفته بود. نگاه او به جنگ، صرفاً میدان درگیری نبود، بلکه عرصه‌ای از ابتکارات علمی، فناوری‌های بومی و هماهنگی پیچیده میان نیروها و علوم مختلف بود. از دیگر فعالیت‌های سردار محرابی، همراهی با هیئت عالی‌رتبه نظامی جمهوری اسلامی ایران به سرپرستی سرلشکر محمد باقری در سفر سال ۱۳۹۸ به چین بود. این سفر با هدف توسعه همکاری‌های دفاعی با ارتش چین انجام شد و سردار محرابی به‌عنوان یکی از چهره‌های محوری اطلاعاتی کشور، در این نشست حاضر شد. 

یکی از طراحان اصلی بازدارندگی دفاعی کشور 

در سحرگاه خونرنگ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، و در آغازین دقایق تهاجم وحشیانه و ددمنشانه خونخواران متجاوز رژیم صهیونی به تهران، و به سهادت رساندن قله های اقتدار نظامی و دفاعی کشورمان، سردار غلامرضا محرابی همراه با سردار شهید ربانی معاون عملیات ستاد کل نیروهای مسلح به شهادت رسید. این حمله با هدف حذف فیزیکی مقامات ارشد نظامی ایران، بلندپایه ترین فرماندهان ارشد کشور را هدف گرفت و بی‌رحمانه و بشکلی فجیع به خون نشاند تا خیال شوم نابودی نظام و فروپاشی کشور را عملی سازد. وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران پس از این فاجعه تروریستی، سردار سرلشکر شهید غلامرضا محرابی را به‌عنوان یکی از معماران بازدارندگی دفاعی کشور معرفی کرد. شهادت او اگرچه ضایعه‌ای بزرگ برای نیروهای مسلح و محور مقاومت بود، اما خون پاک او همچون یار همراهش سردار شهید ربانی و دیگر سرداران شهید این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، سرمایه و گنجینه ای بزرگ و ماندگار برای فرهنگ جهاد و شهادت گردید.

سربازی که از کربلا تا قدس، در خط مقدم بود
مراسم تشییع پیکر سردار شهید غلامرضا محرابی با حضور پرشکوه و پرشور مردم در مرکز استان زادگاهش: اهواز برگزار شد و در نهایت، در کنار دیگر شهدای دفاع مقدس در قطعه ۲۴ بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. مردم با شعارهای محرابی محرابی شهادتت مبارک، محرابی محرابی راهت ادامه دارد، و مرگ بر رژیم صهیونیستی، حمایت قاطع خود را از این مسیر عزت و اقتدار اعلام کردند و بر حقانیت راهی که سردار بزرگ اسلام و ایران: محرابی و شهیدان همرزم و همراهش با خون خویش تقدس  و تداوم بخشیدند، مهر تایید زدند. نام و یاد این مجاهد خستگی ناپذیر دفاع مقدس و این شهید بزرگ طریق القدس، بر تارک تاریخ شرف و شهامت، تا ابد خواهد درخشید….



منبع خبر

سربازی که از کربلا تا قدس، در خط مقدم بود بیشتر بخوانید »

پیکرهای مطهر شهیدان «علی‌رضایی» و «رضازاده» در قم تشییع می شود


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از قم، آیین تشییع پیکر‌های مطهر سرهنگ پاسدار علیرضا رضازاده مقدم و سروان پاسدار علی علی‌رضایی، از شهدای تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی در قم برگزار می‌شود.

مراسم تشییع این دو شهید والامقام روز سه شنبه ۲۴ تیرماه از ساعت ۹:۳۰ صبح از مسجد امام حسن عسکری (ع) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار خواهد شد.

پیکر‌های مطهر شهیدان رضازاده مقدم و علی رضایی، پس از تشییع، در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) خاکسپاری خواهند شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

پیکرهای مطهر شهیدان «علی‌رضایی» و «رضازاده» در قم تشییع می شود بیشتر بخوانید »

آیین گرامیداشت سرلشگر پاسدار حاج محمد کاظمی برگزار می‌شود

آیین گرامیداشت سرلشگر پاسدار «حاج محمد کاظمی» برگزار می‌شود


آیین گرامیداشت سرلشگر پاسدار حاج محمد کاظمی برگزار می‌شود

به گزارش نوید شاهد، به مناسبت بزرگداشت مقام والای سردار سرلشگر پاسدار حاج محمد کاظمی، امروز سه‌شنبه ۱۰ تیرماه از ساعت ۱۳ تا ۱۵ در مسجد مدرسه عالی شهید مطهری واقع در میدان بهارستان برگزار خواهد شد.

 

محمد کاظمی، سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ پس از حمله اسرائیل به ساختمان سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به همراه معاونانش به مقام رفیع شهادت رسیدند.

 

انتهای پیام/



منبع خبر

آیین گرامیداشت سرلشگر پاسدار «حاج محمد کاظمی» برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

خبرنگاری که از «نور» گفت و به سوی «نور» شتافت


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌مقدس، «احسان ذاکری»، قاری، حافظ کل قرآن کریم و خبرنگار در جریان حملات رژیم صهیونیستی به کشورمان به جمع شهدای مقاومت پیوست.

این شهید والامقام مراحل تکمیلی حفظ و قرائت قرآن را نزد استاد تیمور پرهیزکار گذرانده بود. همچنین، در کنار تحصیل در رشته حقوق (تا مقطع کارشناسی ارشد) به‌عنوان فعال رسانه‌ای در خبرگزاری دفاع مقدس، ایکنا و… فعالیت داشت.

شهید ذاکری در سپاه نیز فعالیت‌های خود را در مسیر ترویج و تبیین امور قرآنی و خدمت به آرمان‌های انقلاب اسلامی ادامه داد و سرانجام دوشنبه دوم تیرماه ۱۴۰۴ در حمله رژیم صهیونیستی به محل سازمان بسیج مستضعفین به شهادت رسید.

انتهای پیام/ ۱۱۹

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خبرنگاری که از «نور» گفت و به سوی «نور» شتافت بیشتر بخوانید »

شهید «حسین خرازی»؛ فرمانده‌ای که با یک دست، «لشکر گارد ریاست جمهوری عراق» را تسلیم خود کرد

شهید «حسین خرازی»؛ فرمانده‌ای که با یک دست، «لشکر گارد ریاست جمهوری عراق» را تسلیم خود کرد


شهید «حسین خرازی»؛ فرمانده‌ای که با یک دست، «لشکر گارد ریاست جمهوری عراق» را تسلیم خود کرد

 

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، هشتم اسفند ۱۳۶۵ در جریان عملیات عاشورایی «کربلای ۵»، یکی از بزرگترین ستارگان درخشان منظومه جهاد و شهادت، به کهکشان کرامات جاوید شهیدان پیوست. سردار سرلشکر پاسدار شهید «حاج حسین خرازی»، چهره تابناک تاریخ دفاع مقدس است که از مجاهدتهای فداکارانه در کردستان، تا فتح بستان و خرمشهر و فاو و فرماندهی «لشکر ۱۴ امام حسین (ع)» و تا مقتل «شلمچه» و معراجگاه «نهر جاسم»، قدم به قدم جبهه‌های غرب و جنوب، با گامهای او آشنایند. با چهره نورانی او که مطلع نجابت بود و با چشمانی که بارقه معنویت و پاکی و خلوص از آن می‌تراوید و با آستینی رها در باد، که همت و غیرت اباالفضل‌گونه‌ی این «علمدار خمینی» را تداعی و تصویر می‌کرد، و با عزم مومنانه و ایثار مردانه‌اش ، که یادآور اصحاب عاشورای حسین (ع) بود. شهیدی که در وصیتش نوشت: «ما لشکر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم»

 

موذن و مکبر کوچک  «مسجد سید اصفهان»، نتوانست ادامه تحصیل دهد

 

«حسین خرازی دهکردی» سال ۱۳۳۶ در یکی از محلات قدیمی اصفهان دیده به جهان گشود. وی مقدمات علوم دینی را در خانه فراگرفت و در همان دوران به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد و از سویی دیگر، والدینش او را به دبستانی فرستادند که معلمانش افرادی متعهد، پایبند و مراقب امور دینی و اخلاقی بچه‌ها بودند.

حسین خرازی در دوران کودکی و نوجوانی، اکثر اوقات پس از خاتمه تکالیف مدرسه، به همراه پدر به مسجد محله (معروف به مسجد سید) می‌رفت و به‌خاطر صدای صاف و پرطنینی که داشت، اذان‌گو و مکبر مسجد شد. وی دیپلم طبیعی‌اش را از دبیرستان نمونه اصفهان (شبانه) در سال ۱۳۵۵ اخذ کرد و در دانشگاه شیراز پذیرفته شد؛ اما به‌علت مشکلات مالی، از ادامه تحصیل بازماند

 

می‌گفت این سفر، سفر معصیت است. نماز را باید کامل خواند!

 

به‌تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت، گرایش زیادی به مطالعه جزوه‌ها و کتب اسلامی نشان داد.

وی در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم، به سربازی اعزام شد و ضمن گذراندن دوران سربازی در مشهد، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مشغول شد. بنابراین، طولی نکشید که او را به‌همراه عده‌ای دیگر، اجبارا به عملیات سرکوبگرانه ظفار (عمان) فرستادند. حسین خرازی از این کار فوق‌العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر، تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سؤال می‌کردند در جواب می‌گفت: «این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.»

حسین خرازی سال ۱۳۵۷ پس از صدور فرمان امام خمینی (ره)‌ برای فرار سربازان از پادگان‌ها، از خدمت سربازی فرار کرد و به صفوف انقلابیون پیوست و با کوشش تمام در راه به ثمر رسیدن نهضت انقلاب اسلامی فعالیت کرد.

 

مسئول پاکسازی «گنبد»، «بندر ترکمن»، و شهرهای «کردستان» از چنگ ضد انقلاب

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به کمیته دفاع شهری اصفهان که پس از مدتی به سپاه پاسداران تبدیل شد، پیوست و به سبب آشنایی‌اش با تجهیزات نظامی، به مسئولیت اسلحه‌خانه کمیته انقلاب اسلامی منصوب شد. وی در پاییز سال ۱۳۵۸ برای مبارزه با ضدانقلاب به‌همراه چند تن دیگر از اعضای سپاه استان اصفهان به گنبد و بندر ترکمن رفت و در این ماموریت، پیشنهاد فرماندهی نیروهای اعزامی از اصفهان را نپذیرفت و به‌عنوان فرمانده دسته در پاکسازی شهر گنبد شرکت کرد.

پس از ایجاد امنیت در ترکمن صحرا، به فرماندهی عملیات سپاه بندر ترکمن منصوب شد و پس از حدود سه ماه به اصفهان بازگشت تا این‌که غائله گروهک‌های ضدانقلاب و تروریستی در کردستان آغاز شد؛ بنابراین به کردستان عزیمت کرد و با هوش و استعدادی که داشت، تاکتیک‌ها، فنون نظامی و شیوه فرماندهی را خیلی سریع فراگرفت و بعد از رشادت‌هایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج، همراه با شهید «علی رضاییان» فرمانده وقت قرارگاه تاکتیکی حمزه از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قوی‌ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل: «دیواندره»، «سقز»، «بانه»، «مریوان» و «سردشت»، نقش مؤثری را ایفا کرد و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.

 

فرمانده اولین محور دفاعی در برابر تهاجم دشمن در «دارخوین- خط شیر»

 

پس از آغاز جنگ تحمیلی، هیچ خط دفاعی در جنوب در برابر حملات بعثی‌ها وجود نداشت و عملیات پارتیزانی نیرو‌های مردمی و سپاه با اسلحه و تجهیزات بسیار محدود برای مقابله با تهاجم بعثی‌ها کافی نبود. بنابراین، خبر سقوط شهر‌های جنوب کشور، یکی‌یکی شنیده می‌شد. در این شرایط، شهید خرازی با وجود نگرانی‌هایش در کردستان، در اولین ماه‌های جنگ تحمیلی، از آن‌جا به جبهه‌های جنوب آمد و از طرف سرلشکر «رحیم صفوی» به فرماندهی منطقه عملیاتی «دارخوین» منصوب شد.

با انتخاب «حسین خرازی» به فرماندهی منطقه عملیاتی «دارخوین»، تحول بزرگی در این جبهه روی داد؛ او برای جلوگیری از نفوذ دشمن، جوی آبی را در نزدیکی «کارون» به‌همراه نیرو‌های تحت امر خود به یک خاکریز تبدیل کرد و این نخستین خط دفاعی منطقه بود که به «خط شیر» معروف شد؛ خطی که ۹ ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه‌ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان اسلام از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند؛ اما اخلاص و روح ایمان رزمندگان، نه‌تنها باعث غلبه سختی‌ها و مشکلات بر آن‌ها نشد؛ بلکه آن‌ها هر لحظه آماده شرکت در عملیات و جانفشانی بودند. 

 

فرمانده «خط شکن» و عملیاتی که الگوی سلسله عملیاتهای بزرگ بعدی شد

 

حسین خرازی فرمانده جبهه دارخوئین و همرزمان او در عملیاتی برنامه‌ریزی شده در طول چندین ماه، سرانجام موفق شدند مواضع لشکر زرهی در شمال منطقه سرپل، نیرو‌های بعثی عراقی در شرق جاده اهواز به آبادان را در هم بشکنند و حماسه‌ای به وجود آورند که نقش بسیار موثری در روند سیاسی و نظامی آن مقطع جنگ تحمیلی ایفا کرد. در این عملیات شهید خرازی به‌عنوان فرمانده در نوک حمله قرار گرفت و تا زمان شهادتش، همیشه خط شکن بود. این عملیات باعث افزایش تجربیات نظامی نیرو‌های مردمی و سپاه پاسداران شد و می‌توان آن را «آموخته‌های سلسله عملیات الگو» نامید.

عملیات فوق زمینه‌ساز عملیات بزرگ «ثامن‌الائمه» و عملیات‌های دیگر شد و هسته اصلی تیپ امام حسین (ع) پس از انجام این عملیات شکل گرفت. عملیات ثامن‌الائمه یک عملیات مهم و حساس بود؛ چراکه هدف نخست آن آزادسازی آبادان از محاصره و تحقق فرمان امام خمینی (ره) و دوم شکست استکبار جهانی و رسانه‌های وابسته به جنگ روانی علیه ایران و شکست نیرو‌های متجاوز بعث بود. شهید خرازی در این عملیات نیز فرماندهی جبهه دارخوین را بر عهده داشت و ۲ پل «حفار» و «مارد» را که عراقی‌ها با نصب آن‌ها بر روی کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآورد.

 

تیپی که ۱۰ تیپ ارتش بعث را نابود کرد

 

آزمون فرماندهی عالی شهید خرازی در عملیات طریق‌القدس و آزادسازی بستان هم با موفقیت همراه بود؛ چراکه او بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه‌های رملی و محاصره کردن آن‌ها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمند طریق‌القدس بود که تیپ امام حسین (ع) شکل گرفت و رسمیت یافت.

تجربه نظامی شهید خرازی بسیار ارزشمند بود و در جلسات قرارگاه روی طرح‌های وی حساب جداگانه‌ای باز می‌شد. روش او به این‌گونه بود که وقتی منطقه عملیات مشخص می‌شد، زمان‌بندی می‌کرد و به نظرات و پیشنهاد‌های مسئولان یگان تحت امر خود تا رده دسته گوش می‌داد و مشورت می‌کرد. او معتقد بود که ارزش نهادن به نظر و فکر آن‌ها، باعث رشد فکری و انگیزه دادن با آن‌ها در ماموریت و عملیات می‌شود. رزمندگان تیپ امام حسین (ع) در عملیات مولای متقیان (ع) حماسه بزرگی آفریدند و در ۱۴ روز به سختی مقاومت کردند. آن‌‌ها با ایثار و از خودگذشتگی و شهادت‌طلبی، با چنگ و دندان از منطقه چزابه حفاظت کردند. خروش حماسی شهید خرازی چنان بود که «خالد حسین النقیب» یکی از افسران ارشد عراقی در چزابه نوشته است: «در آن موقعیت آرزو می‌کردم به جای مرگ تدریجی، یک‌بار و برای همیشه از دنیا بروم. در صحنه رویارویی تیپ‌های ویژه با نیرو‌های ایرانی، متجاوز از ۱۰ تیپ به‌طور کامل در چزابه تار و مار شدند.»

 

دستور عقب‌نشینی را اجرا نکرد و شد: فاتح «فتح المبین»!

 

سردار مرتضی قربانی پیروزی در عملیات فتح‌المبین را مدیون شهید خرازی دانسته است. به گفته وی: «لشکر ۱۴ امام حسین (ع) حدود ۴۸ ساعت در محاصره کامل قرار داشت؛ بنابراین شهید صیاد شیرازی با شهید خرازی صحبت کرد و از او خواست که عقب‌نشینی کند؛ اما خرازی نپذیرفت.  حتی به او دستور دادند که بیاید عقب؛ ولی او بازهم نپذیرفت و به نیروهایش گفت تلاش کنید. با اصرار خرازی، فرماندهی به این فکر افتاد که شاید بشود کار دیگری کرد. به این ترتیب جرقه ورود قرارگاه فتح به عملیات و فعال کردن این قرارگاه در ذهن آقا محسن زده شد. بدین‌ترتیب عملیاتی که دوم فروردین شروع شده بود، در هفتم فروردین با موفقیت به پایان رسید و ما توانستیم حدود ۱۷ هزار نفر اسیر بگیریم. اگر اصرار حسین خرازی نبود، قطعاً ما برمی‌گشتیم و معلوم نبود که بعد از آن می‌توانستیم ادامه بدهیم یا نه؛ در این صورت شاید اصلاً این موفقیت به دست نمی‌آمد و روند جنگ هم به‌طور کامل تغییر می‌کرد.»

 

روایت «صیاد دل‌ها» از حماسه «خرازی» در روز فتح خرمشهر

 

حسین خرازی و نیرو‌های تحت امر او در عملیات «بیت‌المقدس» هم حماسه‌های بسیاری آفریدند و سهم به‌سزایی در آزادسازی منطقه عملیاتی و خرمشهر از تصرف دشمن متجاوز داشتند؛ آن‌ها در عملیات بیت‌المقدس جزو اولین لشکرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز – خرمشهر رسیدند و در آزادسازی خرمشهر، سهم عظیمی داشتند. امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» درباره رشادت‌های شهید خرازی در عملیات بیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌المقدس گفته است: «در قرارگاه، صدای شهید خرازی را از بی‌سیم شنیدیم که می‌گفت اجازه دهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم؛ اما به وی گفتیم، مگر می‌شود با یک گردان با چند لشکر روبه‌رو شد؟! به‌هر صورت او اصرار می‌کرد، ناخودآگاه به او اجازه دادیم، پس از ساعتی دوباره وی با بی‌سیم گفت، عراقی‌ها تسلیم شدند و ما باورمان نمی‌شد. زیرا واقعا این کار باورکردنی نبود که انجام دادند.»

 

دستی که زودتر از فرمانده، به بهشت رفت…

 

نقش شهید خرازی در عملیات‌های دیگری همچون «رمضان»، «والفجر مقدماتی»، «والفجر۴» و «خیبر»، در سمت فرماندهی «لشکر ۱۴ امام حسین (ع)»، به‌همراه رزمندگان دلاور آن لشکر، نقشی بی‌مانند بود؛ مثلاً در عملیات «خیبر» که توأم با صدمات و مشقات زیادی بود دشمن، منطقه را با انواع و اقسام جنگ‌افزار‌ها و بمب‌های شیمیایی مورد حمله قرار داده بود اما شهید خرازی هرگز حاضر به عقب‌نشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه در این عملیات، یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد. همچنین لشکر ۱۴ امام حسین (ع) تحت فرماندهی شهید خرازی، در عملیات «والفجر هشت» به‌عنوان یکی از بهترین یگان‌های عمل‌کننده، لشکر گارد جمهوری عراق را به تسلیم واداشت و پیروزی‌های چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک، که جزو پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد.

 

هرکس عاشق شهادت نیست، از همین حالا در این عملیات، شرکت نکند!

 

عملیات «کربلای پنج» آخرین عملیاتی بود که رشادت‌ها و تدابیر موفق حسین خرازی در فرماندهی‌اش را شهادت می‌دهد. وی در جلسه‌ای با حضور فرماندهان گردان‌ها و یگان‌ها، از آن‌ها بیعت گرفت که تا پای جان ایستادگی کنند و گفت: «هرکس عاشق شهادت نیست، از همین حالا در عملیات شرکت نکند؛ چراکه این، یکی از آن عملیات عاشقانه است و از حساب‌های عادی خارج است.»

لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در عملیات «کربلای پنج» توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم که از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت، شکست سختی به بعثی‌ها وارد آورد. عبور از این نهر بدان جهت برای رزمنگان مهم بود که علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.

 

فرمانده لشکر، در حین توزیع غذا بین نیروها شهید شد!

 

در عملیات كربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشكل مواجه شده بود، خود پییگیر جدی این كار شد، كه در همان حال، خمپاره‌ای در نزدیكی او منفجر شد و سرانجام، روح عاشق و بیقرار شهادتش، همسفر عاشوراییان، با کربلای پنج، کربلایی شد و در مقتل «شلمچه» و منطقه «نهر جاسم» سر بر دامان سرور و سالار شهیدان (ع) نهاد و به دارالسلام قرب حق شتافت. پیکر مطهرش پس از تشییع در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

همزمان با شهادت حسین خرازی، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب، که در آن زمان، مقام ریاست جمهوری را بعهده داشتند، پیام تسلیتی صادر کردند. در فرازی از این پیام آمده است: «شهید خرازی در طول ۶ سال جنگ، قله‌هایی از افتخار و شرف را فتح کرده بود و اینک، به قله رفیع شهادت دست یافته است.»

 

به ارتش بعث ابلاغ شد شهادت خرازی را جشن بگیرند!

 

چند تن اسیران عراقی که چند روز پس از عملیات «کربلای پنج» و در جریان دفع پاتک بعثی‌ها به اسارت درآمده بودند، در بازجویی‌های خود در خصوص انتشار خبر شهادت حسین خرازی گفته بودند:‌ «در جبهه ما جشن گرفته‌اند؛ زیرا به رده‌های مختلف از طریق بی‌سیم گفته‌اند که یکی از فرماندهان بزرگ ایران کشته شده است.»

 

ما لشکر امام حسینیم و حسین وار هم باید بجنگیم

 

 «بسم رب الصدیقین

خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:

ما لشکر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم. اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم، کلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»

اگر در پیروزی‌ها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.

اگر برای خدا جنگ می‌کنید، احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست، گفتنش برای چه؟

در مشکلات است که انسان‌ها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.

هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.

سهل‌انگاری و سستی در اعمال عبادی تاثیر نامطلوبی در پیروزی‌ها دارد.

همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارسایی‌ها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم، زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی می‌جنگیم نه به قصد پیروزی تنها.

مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسند، درست نمی‌نویسند.

مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل می‌شود.

همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.

من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آن‌ها برسم.

وصیت‌نامه اول:

… از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آن‌ها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌ دهنده راه آن‌ها باشم. آن‌هایی که با بودنشان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الهی می‌خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی‌حجابی زده‌اند در مقابل آن‌ها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فساد‌ها را بگیرید.

وصیت‌نامه دوم:

استغفرالله، خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سوال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس. خدایا دل شکسته و مضطرم، صاحب پیروزی و موفقیت تو را می‌دانم و بس؛ و بر تو توکل دارم. خدایا تا زمان عملیات، فاصله زیادی نیست، خدایا به قول امام خمینی، تو فرمانده کل قوا هستی، خودت رزمندگان را پیروز گردان، شر مدام کافر را از سر مسلمین بکن. خدایا! از مال دنیا چیزی جز بدهکاری و گناه ندارم. خدایا! تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم …

می‌دانم در امر بیت المال امانتدار خوبی نبودم و ممکن است زیاده‌روی کرده باشم، خلاصه برایم رد مظالم کنید و آمرزش بخواهید.

والسلام

حسین خرازی

۱/۱۰/ ۱۳۶۵

    



منبع خبر

شهید «حسین خرازی»؛ فرمانده‌ای که با یک دست، «لشکر گارد ریاست جمهوری عراق» را تسلیم خود کرد بیشتر بخوانید »