به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم ضیافت شام با حضور فرماندهان و کارکنان ناوگروه اعزامی از نیروی دریایی پاکستان و همچنین با دعوت از وابستگان نظامی و سفیران بر روی عرشه ناو بالگردبر خاک در منطقه یکم نیروی دریایی ارتش برگزار شد.
این ضیافت بنا به دعوت امیر دریادار دوم جعفر تذکر فرمانده منطقه یکم نداجا و با حضور فرماندهان و کارکنان ناوگروه اعزامی از نیروی دریایی پاکستان و وابستگانی از کشورهای برزیل، یونان،اکراین، آلمان، بلغارستان، جمهوری چک و هلند و سفیرانی از کشورهای سوییس، اسلوونی، بولیوی، جمهوری چک و برزیل شب گذشته درناو بالگردبر خارک برگزار شد.
فرمانده منطقه یکم نداجا گفت: دو کشور دوست و برادر ایران و پاکستان اشتراکات دینی، ملی و کلامی دارند که این اشتراکات باعث ارتقاء روابط دو کشور خواهد شد.
دریادار دوم تذکر افزود: با توجه به التزام روابط و همکاریهای نزدیکتر و همچنین بزرگداشت تمدن مشترک، یک بار دیگر نیروهای دریایی دو کشور دوست و برادر ایران و پاکستان در مسیر دوستی و همکاری فرصتی را برای تمرین و ارتقاء قابلیت همکاری و هماهنگی نیروهای دریایی دو ملت به دست آورده اند.
ادمیرال خان محمود آصف فرمانده ناوگروه نیروی دریایی پاکستان با اشاره به روابط ایران و پاکستان خاطرنشان کرد: روابط این دو کشور ریشه دار بوده و دارای اشتراکات ملی و مذهبی است و همین اشتراکات باعث ایجاد روابط نظامی قابل ملاحظهای بین دو کشور شده و به طوری که در چند سال اخیر بازدیدهای متناوبی از بنادر بندرعباس در ایران و کراچی در پاکستان انجام شده است.
فرمانده ناگروه نیروی دریایی پاکستان با اشاره به برگزاری تمرین مرکب دریایی با نیروی دریایی ارتش ارتش جمهوری اسلامی ایران در آبهای خلیج فارس؛ یادآور شد: ما در این تمرین مشترک؛ تجربیات آموزشی عملیاتی و اطلاعاتی خود را با نیروی دریایی ارتش ایران به اشتراک میگذاریم
گروه جهاد و مقاومت مشرق- روستای دهخیر در مسیر شهرری به ورامین و در حاشیه مسیر راهآهن تهران به مشهد است. روستایی کوچک که با زمینهای کشاورزی احاطه شده و بیشتر ساکنانش، نانشان را از کار و تلاش در زمینهای سبزیکاری سر سفره میبرند. حاجآقا حسینی یکی از این کشاورزان است. پیرمردی که داغ دو فرزند دیده. پسر بزرگش (علیآقا) در حادثه رانندگی جان باخت و دومین پسرش (عباس حسینی) هم در نبرد سوریه و در کسوت دفاع از حرم به شهادت رسید. آنچه در ادامه میخوانید، بخش اول از گفتگو با این پدر شهید است که در خانه محقرشان و با حضور مادر بزرگوار شهید انجام شد. از سرکار خانم محمودی، همسر مدافع حرم، شیرعلی محمودی هم سپاسگزاریم که موجبات این ارتباط و گفتگو را فراهم کرد.
در فضای مجازی جز یک معرفی کوتاه، چیزی از شهید عباس حسینی وجود نداشت. اطلاعتمان از این شهید بسیار اندک است. به این بهانه آمدیم تا پای صحبت های شما بنشینیم و با این شهید عزیز آشنا بشویم. شما چه سالی به دهخیر آمدید؟
ما از زمستان ۱۳۵۸ در دهخیر بودیم.
پس از قدیمی های این منطقه هستید…
ما تقریبا اولین گروه مهاجر از افغانستان بعد از انقلاب بودیم. شرایط خاصی پیش آمد که مجبور شدیم مهاجرت کنیم.
تحت فشار بودید یا به خاطر مسائل اقتصادی؟
ما به خاطر ناامنی نبود که به ایران آمدیم. البته کودتا شده بود و حزب کمونیست مسلط شده بود. ولی جنگ مجاهدین با دولت هنوز شروع نشده بود و امنیت برقرار بود. ما هم در پایتخت افغانستان (کابل) بودیم. تازه اولین گروه مجاهدینی که با دولت درگیری هایی را شروع کرده بودند در سر مرز پاکستان و افغانستان بودند. همه جا تقریبا امن بود.
شما چند سالتان بود؟
من هجده سالَم بود.
سربازی هم اجباری بود؟
داستان مهاجرت ما اساسا به سربازی مربوط میشد. برادر یزرگ ما در سال ۵۸ سرباز شد. سربازی در افغانستان هم دو سال بود. برادرم سر مرز پاکستان که تازه درگیری هایی بین مجاهدان با دولت شروع شده بود، توسط مجاهدین زخمی شد. البته درگیری نبود. برادرم نیروی توپخانه بود و گفته بودند برای آن هایی که در خط مقدم هستند، امکانات و غذا و تسلیحاتی برسانند. در راه و در دره، مجاهدین سمت آن ها تیراندازی می کنند و برادرم در ماشین تدارکات زخمی می شود. زخمش خیلی حاد بود. از سمت چپ بدن تیری خورده بود و از پشتش بیرون آمده بود. سرِ مرز تا کابل، مسافت زیادی دارد و جراحات شدید بود و امکانات کم بود. خلاصه برادرم را به کابل انتقال دادند. خانه ما هم در کابل بود. شرایط به حدی خفقانآور بود که به ما اجازه ملاقات ندادند.
برادر شما که نیروی دولتی بود، چرا اجازه ملاقات ندادند؟
به قدری خفقان بود که حتی نمی خواستند خانواده از سربازش خبر داشته باشند تا هیچ خبری انتقال پیدا نکند. مثل امروز نبود که مردم اطلاعات زیادی داشته باشند. به حدی خفقان بود که برادرم در بیمارستان کابل بستری شد، شنیدیم و با پدر خدابیامرزم تصمیم گرفتیم به ملاقات برویم. در بیمارستان گفتند ملاقات سرباز ممنوع است! گفتیم این بنده خدا پدرش است اما گفتند: قانونا ممنوع است. ناچار برگشتیم.
سرباز وقتی خوب می شد باز هم حق ملاقات نداشت! برادرم قدری حالش خوب شد اما ما از دیدنش ناامید شدیم. کار خدا بود که از نظر زمانی به عید قربان یا عید فطر رسیدیم. برادرم به دکترش گفته بود که من خانواده ام در کابل است. عید ماه مبارک و عید قربان در افغانستان سه روز تعطیل رسمی است. برادرم خواسته بود که در این سه روز تعطیلی، سری به خانواده بزند. دکتر هم اجازه داده بود که به خانه بیاید. پدرم در دوراهی قرار گرفت. وقتی برادرم به خانه آمد به این فکر می کرد که اگر برادرم دوباره به منطقه جنگی برود، این بار دیگر کارش تمام است و در راه دولت کمونیستی کشته می شود. پدرم چون مذهبی بود این موضوع برایش خیلی رنج آور شد. ما خانوادگی در آنجا مقلد حضرت امام(ره) بودیم. سرِ دوراهی بود که چه کار کند. پدرم می ترسید که هم دنیایش تباه بشود و هم آخرتش. اگر هم برادرم به سربازی برنمی گشت، ممکن بود قضیه لو برود و اوضاع بدتر بشود. خلاصه این بود که بابایم فهمید هر جای افغانستان برویم، این مشکل را داریم مگر این که به کشور دیگری برویم.
پس پدرتان هم با شما به ایران آمد…
بله، پدرم تصمیم گرفت و همه خانواده مان به ایران آمدیم.
چند برادر بودید؟
ما چهار برادر بودیم و یک خواهر داشتیم. همه با هم به ایران آمدیم. تنها علت مهاجرتمان هم موضوع برادرم بود. البته بعدها که درگیری ها در افغانستان بیشتر شد، مهاجران بیشتری به ایران آمدند اما وقتی ما آمدیم، امنیت کامل برقرار بود.
در ایران آشنا هم داشتید؟
در ایران هم چند تا آشنا داشتیم که مهاجر نبودند. چند خانواده بودند که قبل از کودتای کمونیسیت حدود سال ۱۳۵۲با پاسپورت به ایران آمده بودند و در همین دهخیر زندگی می کردند. ما هم مستقیم به همین منطقه آمدیم و تقدیر این بود که از همان زمان تا الان در همین روستا زندگی کنیم و شهید عباس هم متولد همینجاست. بعد هم تقدیر بر این بود که مزار شهید هم در همین روستای دهخیر باشه.
یعنی مزار شهید عباس حسینی در بهشت زهرا(س) نیست؟
خیر. مسئولان گفتند فیروزآباد امامزاده ای دارد و چند شهید مدافع حرم آنجا هستند. گفتند اگر صلاح بدانید مزار شهید آنجا باشد بهتر است. اما چون مادر شهید بیماری هایی داشت و رفت و آمد تا آنجا برایش سخت بود، گفتم اگر صلاح می دانید، مزار شهید را همین جا و در روستای دهخیر بگذاریم و مسئولان هم موافقت کردند.
این گلزار، باز هم شهید دارد؟
بله، یک شهید از دوران دفاع مقدس دارد. بقیه شهدای دهخیر در زمان جنگ تحمیلی مزارشان در بهشت زهرا است.
یعنی اینجا فقط دو شهید مدفون هستند. یک شهیددفاع مقدس و یک شهید مدافع حرم… عباسآقا متولد چه سالی بودند؟
حافظه ام یاری نمی کند. این مطالب را جایی یادداشت کرده ام که باید بیاورم و برایتان بگویم… تولد شهید عباس ۲۳ دی ماه ۱۳۶۷ بوده. ۱۵ تیرماه ۱۳۹۵ هم به شهادت رسید. یعنی حدودا بیست و هفت سالش بود که شهید شد.
شما خودتان چه سالی ازدواج کردید؟
ما سال ۱۳۵۹ در همین جا ازدواج کردیم. یعنی یک سال بعد از رسیدنمان به ایران.
عباس آقا اولین فرزند شما بودند؟
خیر؛ اولین فرزندم علی بود که بر اثر تصادف فوت کرد. فرزند دومم هم دختری بود به نام زینب و سومین فرزندم هم شهید عباس بود.
عباس آقا بنا نداشتند ازدواج کنند؟
بنا داشت ولی وقتی شرایط سوریه پیش آمد تصمیم گرفت به آنجا برود.
اولین اعزام شهید عباس چه سالی بود؟
اولین بار ۱۵ مهرماه ۹۳ به سوریه رفت.
با خانواده که به دهخیر آمدید، مشغول چه کاری شدید؟
بیشترِ کشاورزیِ اینجا سبزیکاری بود و ما هم مشغول سبزیکاری شدیم.
در کابل چه کار می کردید؟
پدرم در شهرداری کابل کار می کرد و از ماشین افتاد و لگنش در رفت و بیکار شد. خبری هم از بیمه بیکاری نبود. ما پسرها کار می کردیم و خرج خانه را با دستفروشی تأمین می کردیم.
تا چه زمانی کشاورزی را ادامه دادید؟
حدود ۲۵ سال در کشاورزی بودیم.
زمینی هم برای خودتان خریدید؟
نه؛ شرایط فراهم نبود و همهاش کارگری کردم. بعدش مریض شدم و ناراحتی اعصاب پیدا کردم. اعصابم از اول هم ضعیف بود. زحمت سبزیکاری هم زیاد بود و بیشتر اذیت می شدم. تا الان هم داروهای اعصاب مصرف می کنم. همین موضوع باعث شد کار کشاورزی را رها کنم. حدود ۹ سال هم در کارخانه پلاستیکسازی فیروزآباد کار می کردم و کارگر بخش تولید بودم. کارم هم شیفت شب بود و مصالح ساختمانی تولید می کردیم. همین شببیداریها هم به اعصابم خیلی فشار آورد.
هیچ موقع هم بیمه نداشتید؟
در سبزیکاری که اصلا این حرف ها نبود. در پلاستیکسازی هم اصلا بیمه ای نداشتیم.
چه شد که آن کار را کنار گذاشتید؟
من چندین سال پشت سر هم شبکار بودم و صبح و شبش متغییر نبود. ساعت کارش هم زیاد بود. از ۶ غروب تا ۷ صبح. یعنی ۱۳ ساعت کار می کردیم. یک ساعت برای شام و نماز مغرب و عشا اجازه ترک کار داشتیم. نماز صبح را هم اجازه می دادند که دو رکعت بخوانیم.
همین بیدار ماندن اعصابم را بیشتر خراب کرد. خواب روز مثل خواب شب نمی شود. بیشتر روی اعصابم تأثیر گذاشت و تقریبا دو سال است که آن کار را هم رها کردهام.
پس شما مشغول کار بودید که عباس آقا شهید شدند…
بله…
خودِ عباسآقا مشغول چه کاری بود؟
تا ۹ کلاس درس خواند و درسش هم خوب بود. اول دبیرستان را هم خواند. آن سال شرایطی پیش آمد که درس را ترک کرد. دولت اعلام کرد که مهاجران باید به کشورشان برگردند. معلمان هم گفتند چه بخوانید و چه نخوانید، تا امتحانات دیگر ایران نیستید و فرقی برای شما نمی کند. این ها هم دلزده شدند و دیگر درس نخواندند.
دوباره برای کار به کارخانه گاز فندک فیروزآباد رفت. بعدش هم این کار را رها کرد و به کار لولهکشی گاز رفت. مدتی با پسرخالهاش بود که او به خارج رفت. در حال یادگیری کار لولهکشی بود که مسئله سوریه پیش آمد و به آنجا اعزام شد.
علیآقا (برادر شهید) هم درس خواندند؟
علیآقا هم تا سوم راهنمایی درس خواند و بعدش مشغول سبزیکاری شد.
هنوز هم سبزیکاری در این منطقه هست.
بله، هنوز هم سبزیکاری هست. فقط دو سه ماه زمستان به خاطر سرما تعطیل می شود. از اول برج ۱۲ شروع می شود و تا آذر سال بعد ادامه دارد. کلا کار سختی است. یک سختیاش این است که ساعت کاریاش طولانی است. با آفتاب باید بیرون رفت و با غروب خورشید هم به خانه برگشت. همه کارها مثل کاشت و برداشت و آبیاری برقرار است.
درآمدش چطور است؟
قبلا کارگرها روزمزد کار می کردند اما الان مدتی است که شراکتی شده. نصف نصف می شود بین صاحب زمین و کسی که کار می کند. الان کلا شراکت است. مثلا می گویند این دو هکتار زمین را دو نفر بدون مزد کار کنند. هزینه ها را برمی داریم و هر سودی که ماند، نصف نصف می کنند. صاحب زمین اجازه زمین نمی گیرد و دو نفر هم حقوق نمی گیرند.
هر یک هکتار را یک نفر می تواند کار کند؟
نه، باید کارگر هم بگیرد. ولی آن یک نفر که مسئول کار است باید حقوق نگیرد. البته لازم است که کارگر هم بگیرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «سعید خطیبزاده» صبح امروز در نشست خبری با اصحاب رسانه، با تبریک فرارسیدن اعیاد شعبانیه گفت: اگر وضعیت بهتر شده و پروتکلهای بهداشتی اجازه دهد، نشست بعدی سخنگویی را در فصل بهار در محیط باز برگزار خواهیم کرد.
وی با اشاره به روز گرامیداشت پروین اعتصامی و روز ملی صنعت نفت، درباره تحولات سیاست خارجی یک هفته گذشته اظهار داشت: روز دوشنبه هفته گذشته، ششمین دور رایزنیهای سیاسی ایران و ازبکستان در سطح معاونان سیاسی برگزار شد. وزیر امور خارجه هم روز سهشنبه با شرکتهای نمونه فعال در تجارت خارجی دیدار داشتند. ایشان همچنین در این مدت با وزیران امور خارجه فنلاند و ژاپن صحبت کردند و دیروز هم نماینده ویژه پاکستان در امور پاکستان دیدار داشتند.
رئیس مرکز دیپلماسی عمومی و رسانهای وزارت امور خارجه با اشاره به دیدار روز گذشته خود با مقامات ورزشی گفت: امروز مراسم استقبال از نوروز 1400 را خواهیم داشت و فردا هم نشست مجمع گفتوگوهای تهران به شکل برخط و تلویزیونی برگزار میشود.
خطیبزاده درباره زمان برگزاری نشست کمیسیون مشترک برجام خاطرنشان کرد: زمان برگزاری این نشست هنوز نهایی نشده است.
وی درباره احتمال راهاندازی کریدور ریلی اسرائیل، عربستان و امارات با هدف کم اهمیت کردن تنگه هرمز ابراز داشت: رژیم اشغالگر قدس شاید بخواهد از هر فرصتی سوء استفاده کند ولی این رژیم در حضیض مشروعیت است. ایران پیگیر تحولات است و اقدامات موثر خود را در مواضع لازم انجام میدهد.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی درباره احتمال حضور ایران در نشست مسکو درباره افغانستان و حضور نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان گفت: رایزنیهای نزدیکی با همه کشورها در موضوع افغانستان داشتیم. طبیعی است این رایزنیها در چارچوب دولت افغانستان انجام شود. موضوع دعوت برای نشست روسیه هم در دست بررسی است.
خطیبزاده درباره اظهارات اخیر گروسی هم یادآور شد: موضوع نظارت بر فعالیتهای هستهای ایران فنی است. ایران در چارچوب پادمان دسترسیهای لازم را داده است. دسترسیهای دیگری هم در چارچوب پروتکل الحاقی داده بودیم که با مصوبه مجلس تعلیق شد. یک توافق موقت هم داشتیم که پنجره سه ماهه دیپلماسی بود. آژانس در چارچوب فنی اظهارنظر کرده و بیطرفانه اظهارنظر کند تا روابطش با ایران حفظ شود.
وی درباره نشست دوحه بدون حضور ایران عنوان کرد: سیاست ایران در قبال سوریه مشخص است. ما شنوای صدای دولت و مردم سوریه بودهایم. از هر ابتکاری که به کاهش الام مردم سوریه، صلح و بازسازی این کشور بینجامد، استقبال میکنیم. روند آستانه سالهاست شکل گرفته و روند جداگانهای است.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از ایرنا، این دیپلمات کشورمان با بیان اینکه روند آستانه موفقترین روند در مورد سوریه بوده است، گفت: وزیر خارجه روسیه هم گفت که این یک ابتکار برای کمک به روند آستانه است. هر ابتکاری که به کاهش آلام مردم سوریه منجر شود، مورد حمایت ماست.
خطیبزاده در پاسخ به سوالی درباره حملات به کشتیهای ایران و احتمال دست داشتن اسرائیل در این عملیات خرابکارانه گفت: باید سخنگوی ستاد کل در این موضوع اظهارنظر دقیق کند ولی محل جغرافیایی این عملیات خرابکارانه، انگشت اتهام را به سمت رژیم اشغالگر قدس متوجه میکند. خوی درندهخویانه و تجاوزکارانه رژیم هم مزید بر علت است.
وی با بیان اینکه رژیم اشغالگر قدس هر وقت منطقه روی آرامش خواسته ببیند، دست به اقداماتی زده است که منطقه ناآرام شود، اظهار داشت: این رژیم حیات و ممات خود را در جنگ، بحران و ناآرامی دیده است و حیات خود را در جنگ، بحران و ناآرامی میبیند. اگر برای ایران مشخص شود، هر طرفی در این عملیات دست داشته، همه گزینه را مدنظر دارد و برای دفاع از حقوق حقه خود استفاده خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از سرویس دفاع و امنیت مشرق، شرکت اوکراینی UkrOboronProm که مسئول امضاء کلیه قراردادهای دفاعی کشور اوکراین است اعلام کرد که بر اساس توافقی به ارزش ۸۵ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار ، صنایع نظامی این کشور امور مربوط به تعمیر و پشتیبانی از ناوگان های تانک T-۸۰UD ارتش پاکستان را انجام خواهند داد. پاکستان در دهه ۱۹۹۰ میلادی قراردادی را با طرف اوکراینی برای خرید ۳۲۰ دستگاه تانک T-۸۰UD امضاء کرد و تحویل این تانک ها از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ به طول انجامیده است.
منابع اوکراینی همچنین اعلام کردند که با مقامات پاکستانی در خصوص فروش سری جدید از موتورهای دیزل سری ۶TD۱ و ۶TD۲ انجام شده است. این موتورها توسط اوکراین ساخته شده و برای تانک هایی مثل سری تی ۸۰ ارائه می شود و به ترتیب هزار و هزار و دویست اسب بخار نیرو تولید می کنند.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، حضرت امام خمینی (ره) با نهضت الهی خود، سایه استکبار و استعمار را از سر ملت ایران دور کرد و سپس با فرماندهی عقلانی و مدبرانه خود، بزرگ فرمانده هشت سال دفاع مقدس شناخته شد.
یکی از ابعاد فرماندهی امام خمینی (ره) در دفاع مقدس این است که دریافتند که جنگ را فقط ملت ایران میتواند حل کند و «همچنان که ملت ایران انقلاب را به پیروزی رساند، جنگ را هم ملت ایران باید به پیروزی برساند» (1)؛ بنابراین با تدبیر خود، اقشار مختلف ملت خصوصاً نسل جوان را به میدان آوردند که بدون شک میتوان یکی از رموز موفقیت ملت ایران در ایستادگی و مقاومت هشتساله در برابر رژیمی که از سوی ابرقدرتهای شرق و غرب پشتیبانی مالی و تسلیحاتی میشد را نقش بسیار حساس و شگفتانگیز رهبری و فرماندهی امام خمینی (ره) دانست.
حجتالاسلام «حیدر مصلحی» رئیس سازمان نشر آثار و ارزشهای مشارکت روحانیت در دفاع مقدس، با بیان خاطرهای از حضور یکی از فرماندهان نظامی ارتش پاکستان در ایران و حضور وی در منطقه عملیاتی «والفجر هشت»، به تبیین یکی از ابعاد نقش مدیریت امام خمینی (ره) در دفاع مقدس پرداخته و گفته است:
«بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد، در نمایندگی ولی فقیه نیروی زمینی سپاه بودم که یکبار فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش پاکستان که از کارشناسان ناتو هم بود، مهمان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. وی درخواست داده بود که میخواهد از یکی از مناطق جنگی را بازدید داشته باشد که بنابر نظر وی، از منطقه عملیاتی «والفجر هشت» (فاو) بازدید کرد.
نکته قابل توجه این بود که وی شناخت بسیار دقیقی بر آب اروندرود داشت و نوع جزر و مد و سرعت این رودخانه در هر زمانی را بهخوبی میدانست؛ حتی میگفت شبی که شما عملیات انجام دادید، سرعت این آب ۵۰ کیلومتر در ساعت بود؛ اما یک موضوع برای او سوال بود که نیروهای غواصی که از این رودخانه عبور کردند، چند سال دوره غواصی دیده بودند؟
وقتی برای وی توضیح دادند که این غواصها نیروهای جوان حزباللهی بودند که دوره آموزشی آنها ششماه تا یکسال بوده است، ابتدا یک حالتی به خود گرفت که انگار ما داریم او را دور میزنیم؛ بنابراین با یک عصبانیتی گفت که «چرا اینجوری میگویید؟ مگر میشود؟» بعد از آن به او توضیح دادند که این جوانان با چه عشقی به میدان میآمدند، مدتی متحیرانه به آب اروند خیره شده بود و بعداً در صحبتهای خود گفت که «شما معجزه انجام دادید». این یک بخش کوچکی از مدیریت حضرت امام خمینی (ره) در دوران هشت سال دفاع مقدس بود که نسل جوان را اینگونه به میدان آورد.»