پرونده هسته ای

چرا زبان آمریکایی‌ها را نمی‌فهمند؟!

چرا زبان آمریکایی‌ها را نمی‌فهمند؟!



آمریکایی‌ها اخیراً در ترجمه جدیدی از برجام می‌گویند؛ «ما که از برجام رفتیم اما ایران باید در برجام بماند و به تعهدات خود عمل کند بدون این‌که انتظار داشته باشد ما حتی یک تحریم را برداریم!!» ظریف به جای این‌که پاسخ گستاخی آمریکایی‌ها را بدهد هنوز از میوه‌های خیالی برجام سخن می‌گوید!

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: آمریکایی‌ها ۲۰ سال است با دولت‌های متفاوت در ایران پیرامون مناقشه هسته‌ای گفت‌وگو می‌کنند. آمریکایی‌ها بعد از پیروزی انقلاب به‌ویژه پس از اشغال لانه جاسوسی بنا را بر عدم رسمیت شناختن انقلاب  وجمهوری اسلامی گذاشتند و انواع توطئه‌ها از جمله راه‌اندازی جنگ داخلی و خارجی برای تجزیه ایران و حمایت آشکار از گروه‌های تجزیه‌طلب و علی الخصوص با حمایت بی‌دریغ از تجاوز حزب بعث عراق مرتکب انواع جنایات جنگی شدند.

با چنین پیشینه‌ای دیپلمات‌های ما به‌ویژه در دولت یازدهم و دوازدهم با لبخند پشت میز مذاکره می‌نشستند و برای حل مشکلات با آمریکا و رفع تحریم‌های ظالمانه و جلوگیری از ترورها و خرابکاری‌های آن‌ها گفت‌وگو می‌کردند.

دولت های یازدهم و دوازدهم به این بهانه از مردم رأی گرفتند که بروند مناقشه هسته‌ای با آمریکا را حل کنند و تحریم‌ها را لغو کنند و با برقراری روابط، شرّ آمریکایی‌ها را از سر ملت کم کنند.آن‌ها با بیان این‌که گذشتگان زبان دیپلماسی را نمی‌فهمند و زبان آمریکایی‌ها را نمی‌دانند از مردم رأی گرفتند با آنکه ردپای آن‌ها قبل از این در گفت‌وگوهای هسته‌ای وجود داشت.

۲۰ سال است که  با آمریکایی‌ها مذاکره می‌کنیم. آمریکایی‌ها ۴ کلمه با دولت و ملت ایران حرف دارند که همواره زیر سقف گفت‌وگوها تکرار و به پذیرش آن از سوی دیپلمات‌های ایران اصرار دارند:

۱- بساط هسته‌ای خود را جمع کنید. شما مجاز به داشتن فناوری‌ و دانش هسته‌ای حتی در حوزه کشاورزی، پزشکی، صنعت و تولید انرژی و …نیستید.

۲- اگر با شما گفت‌وگو می‌کنیم و امتیازی را آن‌هم روی کاغذ می‌دهیم اجازه راستی‌آزمایی نمی‌دهیم.

۳- تضمینی هم برای قول و قرارهایمان  در گفت‌وگو نمی‌دهیم .

۴- مطالبات غرب از شما فقط در حوزه دانش هسته‌ای نیست در حوزه  نظامی  و استانداردهای دموکراسی و آزادی و حقوق بشر  شرط داریم باید بی‌چون و چرا آن‌را بپذیرید!؟ اگر نپذیرید ترور دانشمندان و خرابکاری تأسیسات هسته‌ای شما در دستور کار  خواهد بود.

آن‌ها صریح می‌گویند: با انتشار قطعنامه‌های تکراری در شورای امنیت سازمان ملل، شورای حکام آژانس و نیز قطعنامه‌های حقوق بشری همراه با تحریم‌های ظالمانه روزگارتان را سیاه می‌کنیم!

اساسا یکی از دلایل محرمانه بودن مشروح مذاکرات هسته‌ای طی ۲۰ سال گذشته همین پرت و پلاگویی و زورگویی آمریکایی‌ها بوده است. خوب این ۴ کلمه حرف زور را مردم ما می‌فهمند لذا هر روز پس از نمازهای یومیه در مساجد  فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسرائیل سر می‌دهند. اما برخی دیپلمات‌های ما و برخی رجال سیاسی و احزاب سیاسی که خودشیفته هستند و در نگاه به آمریکا دچار خودشگفتی می شوند، نمی‌خواهند آن‌ را بفهمند!

رئیس جمهور دولت یازدهم و دوازدهم و رئیس تیم دیپلماسی او می‌گفتند  ما زبان آمریکایی‌ها را می‌فهمیم شما نمی‌فهمید برخی از ما ۳۰ سال در آمریکا زندگی کردیم و حتی با برخی از مقامات آمریکا رفت و آمد خانوادگی داریم ما می‌دانیم چطور این مناقشه و سوءتفاهم با آمریکایی‌ها را حل کنیم. رفتند سر میز مذاکره حتی به توافق رسیدند اما با آنکه می‌گفتند زبان انگلیسی را با لهجه آمریکا می‌فهمند فرق بین «لغو» تحریم‌ها با «تعلیق» تحریم‌ها را نمی‌دانستند!

براساس توافق، امتیازات نقد به آمریکایی‌ها دادند. اما آمریکایی‌ها نه‌تنها به یک تعهد خود عمل نکردند بلکه تحریم‌ها و تهدیدها را چند برابر کردند. اینها آمدند در داخل به‌خاطر این دستاورد تقریبا هیچ به قول خودشان به همدیگر مدال دادند و خود را قهرمان دیپلماسی کشور معرفی کردند. بعد که ملت فهمیدند چه کلاهی سر دولت گذاشتند عمر دولت به سر آمد ملت از رأی خود تبری جست و به دولت جدید با رویکرد انقلابی رأی دادند. روحانی و ظریف با برجام ، دست‌وپای دولت جدید را توی پوست گردو گذاشتند و بخشی از  دیپلماسی دولت جدید را نقد کردن چک برجام با خسارات محض آن قرار دادند!

اکنون چندین دور مذاکرات در وین و اخیرا در قطر و گاهی در عمان صورت گرفته است آمریکایی‌ها می‌گویند؛ مرغ یک پا دارد و همواره زیر سقف گفت‌وگوها آن ۴ کلمه حرف زور خود را تکرار می‌کنند.

دولت رئیسی زیر بار حرف زور نمی‌رود و با تعریف واقعی و نوعی تعامل با جهان را که در چشم‌انداز برنامه ۲۰ ساله جمهوری اسلامی بود در دستور کار خود قرار داده است. نگاه به روابط دوستانه با همسایگان و  قدرت‌های بزرگ مثل چین و روسیه که با تحریم‌های ظالمانه آمریکا همکاری نکردند را در دستور کار خود قرار داد و روزبه‌روز بر حجم مراودات با جهان بدون آمریکا افزود و توفیقات خوبی را هم به دست آورد. این رویکرد، کشور را از موضع «بدهکاری» خارج و در جایگاه «طلبکاری» از غرب قرار داد.

اما برخی همچنان اصرار دارند که دولت و ملت ایران را «بدهکار» و آمریکا و سه کشور شرور اروپایی را «طلبکار» جلوه دهند. این جماعت برخی «خائن» و برخی «غافل» هستند . بنده با خائنین حرفی ندارم چون آن‌ها عمله ظلم و ستم آمریکا هستند و منافع آمریکا را در داخل نمایندگی می‌کنند اما چند کلمه با حضرات غافلین دارم.

مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم که برخی از آنان از اخیار هستند در بیانیه‌ای به مناسبت ۱۵ خرداد مطالب بی‌ربطی درباره انقلاب، مردم و نظام گفته‌اند که نقد آن حوصله و فرصت دیگری را می‌طلبد اما در بخشی از بیانیه خود آورده‌اند : «تأکید ما بر این است که رویکرد کلان سیاسی در کنار رویکرد اقتصادی کشور باید تغییر یابد تا با رفع تحریم‌ها و مذاکره مستقیم، اقتصاد ایران بتواند از رکود و تورم نجات یابد.»

حضرات مجمع محققین و مدرسین حوصله نکردند کارنامه دیپلماسی کشور را طی ۲۰ سال مذاکره بی‌حاصل با آمریکایی‌ها چه مستقیم و چه غیرمستقیم مطالعه کنند و  ببینند با این ۴ کلمه حرف زور آمریکایی‌ها چه باید بکنند؟ آن‌ها تجربه برجام آن‌هم با مذاکره مستقیم و قدم زدن ظریف و جان‌کری در خیابان‌های وین را دارند. آن‌ها تجربه دولت روحانی را دارند که به او رأی دادند و از او حمایت کردند تا معضل روابط با غرب و  مناقشه هسته‌ای حل شود چگونه باز پیشنهاد مذاکره مستقیم را می‌دهند؟!

حضرات مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در بیانیه خود اضافه می‌کنند : «از بزرگترین خسران‌هایی که در این سال‌ها نصیب کشور شد اتکای بیش حد دیپلماسی به کشور روسیه است. روسیه در جنگ با اوکراین برجام را فدای منافع خود کرد و با کاهش قیمت نفت ضربه‌ای بزرگ به اقتصاد تک محوری ایران وارد کرد.»

اگر کمی به متن این بیانیه دقت کنیم، غفلت، بی‌خبری و عقب‌ماندگی از تحولات جهان از این عبارات می‌بارد که در زیر به آن اشاره می‌شود.

۱- آقایان در بیانیه خود از آوردن یک کلمه و واژه به شدت پرهیز کرده‌اند آن‌هم واژه «آمریکا» است . آن‌ها هیچ اشاره ای به جنایات آمریکا در ۴۰ سال اخیر به‌ویژه در ۲۰ سال جنگ نرم و مناقشه هسته‌ای نکرده‌اند و نه‌تنها آمریکا را متهم پرونده هسته‌ای معرفی نکردند بلکه تلویحا جمهوری اسلامی را متهم و «بدهکار» دشمن معرفی کرده‌اند!

۲- روسیه در مذاکرات هسته‌ای چه در زمان روحانی و چه پس از آن در کنار ایران با زیاده‌خواهی‌های آمریکا مقابله کرده در شورای امنیت با حق وتو در کنار منافع دولت ایران بوده است . چطور التماس روابط با آمریکا که خسارت محض داشته اشکال ندارد، اما روابط با روسیه آن‌هم به‌گونه‌ای راهبردی که بسیاری از تحریم‌های آمریکا را به کمک روس‌ها دور زده‌ایم خسارت‌بار بوده است!؟

۳- آمریکایی‌ها با فروپاشی شوروی کشورهای عضو پیمان ورشو را یکی پس از دیگری عضو ناتو کردند و در سند امنیتی خود از تجزیه روسیه به پنج جمهوری سخن گفته‌اند . روس‌ها برای دفاع از امنیت ملی و تمامیت ارضی خود به طور اجتناب‌ناپذیری به جنگ اوکراین کشیده شدند. کجا روس‌ها با جنگ اوکراین برجام را فدای منافع خود کردند!

آن موقع که ما با آمریکای اوباما به توافق برجام رسیدیم که اصلا جنگ اوکراینی در کار نبود بعد هم ترامپ برجام را پاره کرد و تحریم‌ها را چند برابر کرد. شما از کدام برجام یاد می‌کنید که روس‌ها آن را فدای منافع خود کردند!

قیمت نفت با جنگ اوکراین به بالای صد دلار رفت. شما از چه کاهش قیمت نفت سخن می‌گویید. این حرف‌های نادرست چیست که سرهم‌بندی می‌کنید یک ذره هم برای شعور مخاطبین خوداحترام قائل شوید!

۴- روسیه در حوزه خزر همسایه ماست. شما که می‌گفتید نظام باید با دنیا ارتباط داشته باشد چگونه است یک دولت بزرگ در همسایگی ما که یکی از قدرت‌های بزرگ جهان است را جزء دنیا نمی‌دانید و زبان به مذمت دیپلماسی کشور در بسط روابط با روسیه با رویکرد احترام متقابل گشوده‌اید؟!

امام  (ره) در منشور برادری به جناح‌های کشور توصیه فرمودند :«در موضع‌گیری‌ها حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه‌داری غرب و در رأس آن آمریکا باشید.»

چطور می‌شود حضرات مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه به مناسبت سالگرد ارتحال امام بیانیه می‌دهند یک سطر از این بیانیه اختصاص به محکوم کردن جنایات آمریکا و نشانی از خشم و کینه از تجاوزات ظالمانه آمریکا در تحریم‌ها علیه ملت ایران دیده نمی‌شود؟!

مردم زبان آمریکایی‌ها را می‌فهمند آن‌هم همه روزه در نمازهای جمعه و جماعات روزانه خود با فریاد مرگ بر آمریکا پاسخ آن‌را می‌دهند چرا زبان آمریکایی‌ها و مواضع تجاوزکارانه آن‌ها علیه ملت را شما نمی‌فهمید؟!

این روزها گاهی ظریف در عرصه رسانه ظاهر می‌شود و حرف‌هایی می‌زند که هیچ ربطی به نقدها پیرامون دستاورد تقریبا هیچ برجام ندارد.

آمریکایی‌ها اخیراً در ترجمه جدیدی از برجام می‌گویند؛ «ما که از برجام رفتیم اما ایران باید در برجام بماند و به تعهدات خود عمل کند بدون این‌که انتظار داشته باشد ما حتی یک تحریم را برداریم!!» ظریف به جای این‌که پاسخ گستاخی آمریکایی‌ها را بدهد هنوز از میوه‌های خیالی برجام سخن می‌گوید!

ظریف حاضر نیست به این پرسش ملی پاسخ دهد که ؛ چرا میلیاردها دلار خسارت به تأسیسات هسته‌ای زدید بدون این‌که حتی یک تحریم را بردارید و صدها تحریم دیگر به آن افزودید.

ظریف باید اعتراف کند زبان انگلیسی با لهجه آمریکایی‌ها را می‌داند اما از فهم زبان دیپلماسی آمریکایی و منطق مقامات کاخ سفید عاجز است! و این عجز خسارات جبران ناپذیری به دیپلماسی خارجی کشور در طول خدمت او در وزارت خارجه به‌ویژه ۸ سال دوران دولت روحانی زد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا زبان آمریکایی‌ها را نمی‌فهمند؟!

چرا زبان آمریکایی‌ها را نمی‌فهمند؟! بیشتر بخوانید »

ماجرای تحصن مجلس زیر سایه محاصره ایران!

ماجرای تحصن مجلس زیر سایه محاصره ایران!



دوم خرداد سالگرد قدرت‌گیری یک جریان سیاسی در کشور است که تمام هست و نیست خود را وابسته به بحران‌سازی می‌داند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، خاتمی خرداد ۱۳۷۶ منتخب جمهور شد. بسیاری از تحلیل‌گران این انتخاب را “نه مردم” به ادامه دوران هاشمی می‌دانند تا آری به خاتمی. نسل جدید برای فهم دوران هاشمی کافیست دوران روحانی را تصور کنند تا با تمام وجود سیاست‌های اقتصادی و سیاسی آن دوران را درک کنند.

صادق زیباکلام از فعالان اصلاح‌طلب نتیجه انتخابات دوم خرداد را اینگونه توضیح می‌دهد: «اگر تیر چراغ برق را هم در برابر ناطق نوری قرار می‌دادیم، ۲۰ میلیون رای می‌آورد.»  

اما تحلیل جریان چپ (اصلاح طلبان) این بود که «۲۰ میلیون رای» به معنای ۲۰ میلیون لشکر کف خیابان است که می‌توانند از آن برای بازگشت به قدرت استفاده کنند و سنگرهای نظام را تا رسیدن به سنگر فرماندهی فتح کنند.

از همین روی، کشور در عصر خاتمی شاهد توالی بحران‌ها شد. قتل‌های زنجیره‌ای، ترور سپهبد صیاد شیرازی، ترور لاجوردی (مغضوب جریان اصلاحات)، کوی دانشگاه، پروژه نوارسازان، کنفرانس برلین و قبرس از جمله این موارد بود.

تغییر اولویت‌های کشور نیز بدل به راهبرد اصلی دولت اصلاحات شد تا ضعف اجرایی خود را با بحران‌های خودساخته پنهان کند. این البته خوشبینانه‌ترین تحلیل از تاریکخانه این جریان مشکوک است که اقدامات ضدامنیتی متعددی نظیر فتنه ۸۸ را مرتکب و بسترساز سنگین‌ترین تحریم جهان علیه ایران شده است.

مجلس ششم

بحران‌سازی در دوران اصلاح طلبان با تشکیل مجلس ششم (خرداد ۷۹) و یکدست شدن قوه مقننه با قوه مجریه روند تصاعدی یافت. رهبر انقلاب در روز اول کاری این مجلس (با اکثریت حزب مشارکت) در پیامی  فرمودند: «در میان گرفتاری‌ها، شناخت اولویت‌ها، هنر بزرگ مجلس است … خطای‌ بزرگ‌ آن‌ است‌ که‌ این‌ خواسته‌های‌ حقیقی‌ مردم‌ به‌ دست‌ غفلت‌ سپرده‌ شود و خواسته‌های‌ جناحی‌و شخصی‌ به‌ جای‌ مصالح‌ ملی‌ بنشیند.»

اوضاع پیرامونی: ایران توسط آمریکا محاصره بود!

 یک سالی‌ می‌شد که ایران از شرق، جنوب و غرب  به نوعی با آمریکا همسایه شده بود! ارتش اسکندر دوران ۲۱ روزه بغداد را فتح کرد و پشت دروازه‌های ایران خیمه زد. (فروردین ۸۲)

شواهد حاکی از آن بود که تهران هدف بعدی ارتش آمریکاست. پیاده نظام دانشجویی اصلاح طلبان (دفتر تحکیم) نیز با بیانیه موسوم به بهار بغداد به استقبال آن‌ها رفتند. بهاری که منتج به کشته شدن ۱/۰۰۰/۰۰۰ عراقی شد.

 ژنرال «کلارک» فرمانده اسبق یوکام (سرفرماندهی نیروهای آمریکا در اروپا) فاش کرد که آمریکا بعد از اشغال افغانستان برنامه‌ریزی کرد تا ۷ کشور در جهان اسلام را اشغال کند. شروع این فرآیند با عراق  بود و بعد سومالی، لیبی، سودان، لبنان، سوریه و در نهایت ایران!

این درحالی بود که تهران نهایت همکاری را با واشنگتن در موضوع افغانستان انجام داد و بزرگترین همکاری راهبردی تاریخ ایران و آمریکا در هزاره سوم رقم خورد.

 اوضاع داخلی: آغاز پرونده هسته‌ای / ایران عزادار بم است

پاییز ۱۳۸۲ نیز آغاز پرونده پرماجرای هسته‌ای ایران بود. وزرای خارجه انگلیس، آلمان و فرانسه به ایران آمدند و در نقش پلیس خوب به دنبال امتیازگیری از ایران بودند. پلیس بد ماجرا نیز ارتش آمریکا بود که ایران در محاصره پایگاه‌های آن از آسیای مرکزی تا خلیج فارس و آسیای عربی قرار داشت.

امّا در این میان، شاهد اقدام عجیب مجلس ششم بودیم. روحانی در کتاب خود می‌نویسد: «تعدادی از نمایندگان، طرح سه‌فوریت الزام دولت به پذیرش پروتکل الحاقی را امضا کرده و در پی آن بودند که آن را تقدیم مجلس کنند. به رئیس‌جمهور گفتم که اگر طرح سه‌فوریت در مجلس مطرح شود، من استعفا می‌دهم … متاسفانه سفرای اروپایی از تهیه این طرح در مجلس باخبر شده بودند.»

این مذاکرات در نهایت منتهی به بیانیه سعدآباد شد. (مهر ۱۳۸۲) غنی‌سازی در ایران تعلیق و پروتکل الحاقی به امضا رسید. «جک استراو» وزیر خارجه وقت انگلیس در این رابطه گفته بود: «میوه حمله به عراق در مذاکرات سعدآباد چیده شد.»

این شرایط ملتهب را در کنار فضای ماتم مردم ایران در آن روزها قرار دهید؛ ۵ دی ۱۳۸۲ زلزله‌ای به قدرت ۶.۶ ریشتر بم را با چنان شدتی تکان داد که امواج آن تا شعاع ۲۰۰ کیلومتری نیز محسوس بود. آمار تلفات وحشتناک بود:‌ ۳۴ هزار فوتی و ۲۰۰ هزار مجروح!

آغاز تحصن در شرایط محاصره خارجی و عزای داخلی!

۲۰ دی ۱۳۸۲ اسامی تایید صلاحیت‌ شده‌های انتخابات بعدی مجلس اعلام شد. نیروهای تندرو حزب مشارکت برای حضور در انتخابات مجلس هفتم رد شد؛ نیروهایی که هزینه گزافی برای کشور ایجاد کرده بودند.

از جمله اقدامات‌شان تهدید به خروج از حاکمیت در بهار ۱۳۸۲ به بهانه رد لوایح موسوم به لوایح دوقلو و تایید عجیب ادعای برنامه مخفی اتمی ایران پشت تریبون مجلس، درست در روزهای مذاکرات گرم هسته‌ای پاییز ۱۳۸۲ بود. نطقی که واکنش تند مهدی کروبی، رئیس وقت مجلس را نیز به همراه داشت.

ساعت ۴ بعد از ظهر ۲۱ دی ۱۳۸۲ تحصن در راهروی مجلس شروع شد. هنوز ۲۴ ساعت نگذشته بود که حزب مشارکت برای دامن زدن به التهابات، از فعالان سیاسی، گروه‌ها و سازمان‌های اصلاح طلب و روزنامه نگاران خواست تا راس ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه ۲۲ دی در محل دفتر مرکزی حزب مشارکت حاضر شوند.

برخی سخنان مطرح شده در این نشست به قدری تند بود که روزنامه‌های همسو با حزب مشارکت نیز از درج آن خودداری کردند. لذا وظیفه پوشش آن به رسانه‌های خارج از کشور نظیر «پیک نت» محول شد.

کمتر از ۴۸ ساعت پس از آغاز تحصن، معاندین نظام هواخواه متحصنین شدند. «فانی یزدی» از اعضای اتحاد موسوم به جمهوری خواهان ایران گفت: «تحصن نمایندگان در صحن مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی بی‌سابقه است.»

«کمیته مرکزی حزب توده» نیز ۲۲ دی در سایت اینترنتی «پیک نت» بیانیه‌ای منتشر کرد. این کمیته منحله خواستار حریق سیاسی در ایران شد. در بخشی از بیانیه این کمیته آمده است: «این رد صلاحیت‌ها جرقه‌ای بود به خرمن قدرت؛ ‌ جرقه‌ای که باید آن را به حریق سیاسی تبدیل کرد و دامن جامعه ایران را از […] پاک کرد.»

غائله تحصن بدل به روزنه‌ مداخله غرب در امور ایران شد. چراغ اول را دبیرکل اسبق ناتو روشن کرد. «سولانا» که در دوران وی، ناتو اقدام به بمباران یوگسلاوی سابق کرد، این بار در کسوت نماینده عالی سیاست امنیتی و خارجی مشترک اتحادیه اروپا و به بهانه ابلاغ پیام همدردی کشورهای اروپایی درباره زلزله بم عازم تهران شد.

سولانا در دیدار با وزیر خارجه وقت کشورمان گفت: برای من سخت است که در پارلمان اروپا توضیح دهم که در ایران افراد رد صلاحیت شده‌اند. «آدام ارلی» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در مواضعی عجیب گفت که ما از دولت ایران می‌خواهیم … اقدامات شورای نگهبان را نپذیرد! پارلمان آلمان هم اعلام کرد که به نشانه همبستگی تحصن خواهد نمود! اتحادیه اروپا نیز در نشست بهمن ۱۳۸۲ روند انتخابات ایران را محکوم کرد.

تیر آخر متحصنین برای بالابردن تب اعتراضی در جامعه استعفای دسته جمعی  بود. به این آمار دقت کنید: ۱۳۹ نماینده مجلس، ۷۰ معاون وزیر،   ۲۸ استاندار و ۱۳ عضو کابینه دولت خاتمی تهدید به استعفا کردند. این به معنای فلج کردن کشور برای عدم برگزاری انتخابات بود؛ یعنی خروج از حاکمیت در زمان احتمال هجوم سراسری آمریکا.

واکنش مردم چه بود؟

امّا نکته جالب ماجرا واکنش مردم بود. بی‌اعتنایی مردم به موضوع تحصن باعث شکست بزرگ جریان اصلاح طلب شد. همین برخورد سرد مردم در نهایت باعث شد که متحصنین  در روز ۱۷ بهمن با انتشار بیانیه‌ای به تحصن خود پایان دهند. حتی پیاده نظام دانشجویی اصلاحات نیز اقدام میدانی چندانی نکرد. پروژه ۲۶ روزه تحصن شکست خورد و دومینوی سقوط اصلاح طلبان از اریکه قدرت به دست مردم شروع شد. انتخابات سال ۸۴ روند دیگری در کشور آغاز کرد.

فضای سیاسی جریان اصلاحات نشان داده است بدون بحران سازی امکان حیات ندارد. لیست عریض و طویل بحران‌سازی‌های این جریان به قدری مفصل است که خود خاتمی اعلام کرد کشور در دوران ریاست جمهوری وی هر ۹ روز یک بحران رد کرده است. فراگیری آرامش در کشور این جریان را به حاشیه می‌برد و امکان بروز و ظهور را از رادیکالهای سیاسی می‌گیرد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای تحصن مجلس زیر سایه محاصره ایران!

ماجرای تحصن مجلس زیر سایه محاصره ایران! بیشتر بخوانید »

با وزیر خارجه ایران درباره تحولات منطقه گفت‌وگو می‌کنیم

با وزیر خارجه ایران درباره تحولات منطقه گفت‌وگو می‌کنیم



وزیر خارجه سوریه هنگام استقبال از همتای ایرانی خود گفت که با طرف ایرانی درباره امور و تحولات مهمی رایزنی خواهد کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «فیصل المقداد» وزیر امور خارجه سوریه، بعدازظهر امروز (چهارشنبه)، از «حسین امیر عبداللهیان» همتای ایرانی خود در دمشق استقبال کرد.

بنابر گزارش خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، وزیر امور خارجه این کشور گفت: «این سفر یک فرصت دیگر برای رایزنی درباره امور مهم برای دو کشور و تحولات منطقه است».

بیشتر بخوانید:

امیرعبداللهیان: ما و سوریه در یک سنگر واحد هستیم

فیصل المقداد ادامه داد: «ما بر بهترین شکل روابط با کشورهای منطقه از جمله روابط با ایران و کشورهای عربی پافشاری داریم. هماهنگی‌ها میان ما در دو سطح منطقه‌ای و بین‌المللی ادامه دارد».

 شبکه «الاخباریه» سوریه با پوشش بخش دیگری از اظهارات فیصل المقداد، به نقل از او اضافه کرد: «ما بر ایستادگی خود در کنار ایران در ارتباط با تعامل خلاقانه این کشور در پرونده هسته‌ای تأکید می‌کنیم. در گفت‌وگوهای ما به تحولات عظیمی  که پس از عملیات نظامی روسیه در اوکراین روی داد، پرداخته خواهد شد».

با وزیر خارجه ایران درباره تحولات منطقه گفت‌وگو می‌کنیم

با وزیر خارجه ایران درباره تحولات منطقه گفت‌وگو می‌کنیم

وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران صبح امروز در صدر هیأتی بلندپایه تهران را به مقصد دمشق ترک کرد. این سومین سفر امیرعبداللهیان به سوریه است. وی شهریور ماه و همچنین مهر ماه سال۱۴۰۰ به دمشق سفر کرد.  او هفتم شهریور ماه نیز بعد از سفر به بغداد برای شرکت در کنفرانس منطقه‌ای حمایت از عراق،‌ به سوریه رفت و با «بشار اسد» رئیس جمهور و فیصل المقداد وزیر خارجه سوریه دیدار و گفت‌وگو کرد.

حسین امیرعبداللهیان همچنین در سومین مقصد سفرش پس از حضور در مسکو و بیروت و رایزنی با مقامات این کشورها، ۱۷ مهر ماه ۱۴۰۰ راهی دمشق پایتخت سوریه شد و برای دومین بار پس از تصدی وزارت امور خاجه و در کمتر از یک ماه و نیم به دمشق سفر و در این سفر با بشار اسد رئیس جمهور و فیصل المقداد همتای سوری خود دیدار و گفت‌وگو کرد.

وزیر امور خارجه کشورمان ۱۷ مهر ماه در دمشق از سفر فیصل المقداد وزیر خارجه سوریه به تهران خبر داد و سوریه را متحد استراتژیک ایران خواند و گفت: «در روزهای سخت، متحدان و دوستان خودمان را تنها نخواهیم گذاشت.»

پس از آن بود که فیصل المقداد وزیر خارجه سوریه ۱۴ آذر ماه وارد تهران شد و ۱۵ آذر ماه نیز در محل وزارت امور خارجه با حسین امیرعبداللهیان دیدار کرد. وی در نشست خبری با همتای ایرانی گفته بود: «امروز به دیدار با آقای رئیسی مفتخر شدم و در این دیدار پیام مکتوب آقای اسد را به ایشان تسلیم کردم. این پیام بازتاب دهنده نگاه ما به اهمیت روابط بین سوریه و ایران است. همچنین امروز دعوت رسمی اسد از آقای رئیسی برای سفر به سوریه را تسلیم کردم در این دیدار گفت‌وگوهایی انجام شد که بازتاب دهنده روابط ممتاز و راهبردی بین سوریه و ایران بود.»

به گزارش مجاهدت از فارس، رئیس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بعد از سوریه برای دیدار و گفت‌وگو با مقامات لبنان به بیروت سفر خواهد کرد.

گفتنی است خبرنگار فارس در نشست هفتگی سعید خطیب‌زاده سخنگوی وزارت خارجه در ۲۳ اسفند ماه درباره سفر امیرعبداللهیان به لبنان سؤال کرد که خطیب‌زاده با بیان این‌که سفر امیرعبداللهیان به لبنان در دستورکار است، خاطرنشان کرد: «امیرعبداللهیان ابتدا عازم روسیه است و بعد هم ان‌شاءالله عازم کشورهای منطقه در حوزه شامات است. چند سفر دیگر منطقه‌ای در دستور کار است و دعوت‌هایی برای شرکت در نشست سازمان همکاری اسلامی در پاکستان و… مطرح است، ولی باید ببینیم تحولات چگونه رقم می‌خورد که در چه تاریخ‌هایی در کدام پایتخت‌ها حاضر شوند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

با وزیر خارجه ایران درباره تحولات منطقه گفت‌وگو می‌کنیم

با وزیر خارجه ایران درباره تحولات منطقه گفت‌وگو می‌کنیم بیشتر بخوانید »

همصدایی افراطیون اصلاح طلب با قاتلان حاج قاسم/ پروژه تکراری جریان تحریف با دوگانه دروغین «توافق-جنگ»

همصدایی افراطیون اصلاح طلب با قاتلان حاج قاسم/ پروژه تکراری جریان تحریف با دوگانه دروغین «توافق-جنگ»


تطهیر چهره خبیث قاتلان حاج قاسم و در ادامه هراس افکنی با کلیدواژه «توافق-جنگ» ذیل یک پروژه بزرگ تر تعریف می شود و آن، پروژه ضدایرانی «برجام پلاس» است.

سرویس سیاست مشرق – جریان تحریف هیچ خط قرمزی ندارد. یکی از کارویژه های این طیف این است که چهره خبیث آمریکا را بزک کرده و دیو را دلبر نشان می دهد.  برای نمونه، روزنامه اعتماد- به مدیرمسئولی «الیاس حضرتی» نماینده عضو فراکسیون امید مجلس دهم و از نزدیکان «مهدی کروبی» و یار گرمابه و گلستان یکی از مفسدان گردن کلفت اقتصادی در دولت اصلاحات- در شماره ۱ دی ۱۴۰۰- در مطلبی نوشت: «موارد همکاری میان ایران و امریکا کم نیست و همسویی منافع ما هم در اموری قابل بررسی است. مگر برای حذف طالبان میان ایران و امریکا همکاری صورت نگرفت؟  …در جنگ با داعش، نیروهای تحت امر شهید سلیمانی در عمل نیروی پیاده یک ائتلاف بزرگ بودند که بمباران هوایی آن را ارتش امریکا و متحدانش برعهده داشتند».

همصدایی افراطیون اصلاح طلب با قاتلان حاج قاسم/ پروژه تکراری جریان تحریف با دوگانه دروغین «توافق-جنگ»

همزمان با این تحلیل مغرضانه و کذب، برای نخستین‌بار یک مقام ارشد سابق ارتش رژیم صهیونیستی به صورت رسمی اعتراف کرد که اسرائیل در ترور سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقش‌آفرینی کرده است. «تامیر هیمن» رئیس ‌سابق دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی علنا اعلام کرد که اسرائیل در این عملیات که دو سال پیش به سرکردگی آمریکا انجام شد نقش ایفا کرده است.

وی از ترور سردار سلیمانی به عنوان یکی از «دو ترور مهم و قابل توجه» در دوران حضورش در این سمت یاد کرده است. این مقام سابق رژیم صهیونیستی گفته که ترور مهم دیگر «بها ابوالعطا»، یکی از رهبران جنبش جهاد اسلامی بود.

همصدایی افراطیون اصلاح طلب با قاتلان حاج قاسم/ پروژه تکراری جریان تحریف با دوگانه دروغین «توافق-جنگ»

دولت تروریست آمریکا در دی ماه ۹۸ در اقدامی جنایتکارانه، حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساند. این اقدام توسط دولت جمهوری خواه ترامپ انجام شد و در همان مقطع مقامات دموکرات آمریکایی و از جمله «جو بایدن» از این اقدام تروریستی و جنایتکارانه حمایت کردند.

نکته قابل تأمل اینجاست که در شرایطی که آمریکا و اسرائیل صراحتا به نقش خود در اقدام تروریستی در به شهادت رساندن سردار سلیمانی اذعان کرده اند، در این سو افراطیون اصلاح طلب با پاک کردن صورت مسئله، ردپای قاتل و ظالم را پاک می کنند.

طیف تندرو اصلاح طلب همزمان با بزک قاتلان حاج قاسم، دوگانه دروغین «توافق- جنگ» را نیز کلید زده است. در همین رابطه روزنامه آرمان- در شماره ۲ دی- در مطلبی نوشت: «هنوز این امیدواری وجود دارد که توافق صورت گرفته و تحریم‌ها برداشته شود. ولی اگر زمان بگذرد و مذاکرات قفل شود، این قفل به این سادگی‌ها باز نخواهد شد. اگر…پرونده هسته‌ای به شورای امنیت برود و یا خدایی نکرده گزینه‌های نظامی روی میز بیاید برای ما دردسر ایجاد می‌شود. چرا که بالاخره مردم مشکل معیشت دارند و این برای جامعه خطرناک است. حل کردن اقتصاد و معیشت مردم از اوجب واجبات است و باید سیاست خارجی به گونه‌ای باشد که بتوانیم مشکلات‌مان را با دنیا حل کنیم تا تحریم‌ها مرتفع شود».

هدف اصلی افراطیون اصلاح طلب در القای دوگانه های دروغین «توافق- جنگ» و «توافق- قطعنامه» هراس‌افکنی در افکارعمومی و چیدن میوه آن در میز مذاکره به نفع طرف غربی است.

همصدایی افراطیون اصلاح طلب با قاتلان حاج قاسم/ پروژه تکراری جریان تحریف با دوگانه دروغین «توافق-جنگ»

این طیف مدعی است که اگر مذاکرات وین به توافق ختم نشود، قطعا گزینه باقی مانده، یا جنگ و تقابل نظامی است و یا قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت. این ادعا در حالی است که اولا؛ گزینه نظامی به علت ناتوانی آمریکا، سالیان درازی است که از روی میز مقامات این کشور کنار رفته است و ثانیا؛ دیپلماسی مقتدرانه و هوشمندانه، عاملی است که مانع صدور قطعنامه علیه ایران می‌شود. به عبارت دیگر، زبان اقتدار و قدرت، طرف مقابل را هم از فکر حمله نظامی دور می‌کند و هم از صدور قطعنامه ضدایرانی.

و اما تطهیر چهره خبیث قاتلان حاج قاسم و شهید فخری زاده و دیگر شهدای والامقام و در ادامه، هراس افکنی با کلیدواژه «توافق-جنگ» ذیل یک پروژه بزرگ تر تعریف می شود و آن، پروژه ضدایرانی «برجام پلاس» است.

افراطیون اصلاح طلب مدعی هستند که که برجام «ناقص» است و باید به توافقی «طولانی‌تر و بزرگ‌تر» مبدل شود. هدف اصلی این پروژه ضدایرانی- که آمریکا، اسرائیل و تروئیکای اروپا بر اجرای آن اصرار دارند- برجامیزه کردن توان موشکی و قدرت منطقه‌ای ایران و به عبارتی بتن‌ریزی در قلب توان موشکی و منطقه‌ای ایران است.

آمریکا در پی آن است تا بدون لغو تحریم ها و به عبارتی، بدون هزینه به برجام بازگشته و در ادامه در جایگاه طلبکار نشسته و مسئله دائمی کردن محدودیت های برجام ایران و کلیدزدن برجام موشکی و منطقه ای را پیش ببرد. در این میان، طیف تندرو اصلاح طلب در نقش همکار داخلی آمریکا در پی جاانداختن این پروژه ضدایرانی و عادی سازی آن هستند.

همصدایی افراطیون اصلاح طلب با قاتلان حاج قاسم/ پروژه تکراری جریان تحریف با دوگانه دروغین «توافق-جنگ»

منبع

همصدایی افراطیون اصلاح طلب با قاتلان حاج قاسم/ پروژه تکراری جریان تحریف با دوگانه دروغین «توافق-جنگ» بیشتر بخوانید »

برنامه بُرد- بُرد مقاومت

وین برای مذاکره یا نتیجه؟


بنای مذاکرات وین از استحکام چندانی برخوردار نبود؛ چرا که مذاکره برای بازگشت طرفی که از توافق امضا شده‌اش، خارج گردیده است، معنای درستی ندارد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «مذاکرات وین» در دولت جدید جمهوری اسلامی چه وجهی پیدا می‌کند؟ آیا به نتیجه‌ای منجر خواهد شد؟ چشم‌انداز مذاکرات چیست؟ مذاکرات وین حدود شش ماه پیش یعنی ۱۷ فروردین‌ماه گذشته با این داعیه که آمریکا می‌خواهد به برجام برگردد و به تعهدات خود عمل کند شروع گردید و طرف‌های اروپایی به‌خصوص فرانسه اصرار داشتند که ایران به مذاکرات وین بپیوندد. بر اثر پافشاری ایران مذاکرات وین بدون حضور مستقیم آمریکا شکل گرفت و حدود دو ماه پس از روی کار آمدن «جو بایدن» شروع شد و شش دور به درازا کشید و در نهایت عمر دولتی که به این مذاکرات و قول و قرارهای طرف اروپایی دل بسته بود، به سرانجام رسید ولی مذاکرات نتیجه ملموسی دربر نداشت و حتی به عمق بی‌اعتمادی ملت ایران به طرف غربی هم افزود، تا جایی که نتایج دو نظرسنجی اخیر که یکی توسط «گالوپ» و دیگری توسط «پیو» (با همکاری ایران پل) در ایران صورت گرفت، نشان داد حداقل ۷۶ درصد ایرانیان به نتیجه مذاکرات هسته‌ای خوش‌بین نیستند. در خصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:

۱ـ بنای مذاکرات وین از استحکام چندانی برخوردار نبود؛ چرا که مذاکره برای بازگشت طرفی که از توافق امضا شده‌اش، خارج گردیده است، معنای درستی ندارد. وقتی برای بازگشت طرف خارج‌شده از توافق، مذاکره صورت می‌گیرد، به این معناست که طرفی که در قرارداد باقی ‌مانده آمادگی دارد تا برای جلب نظر طرف مقابل امتیازاتی بدهد و به عبارت دیگر از بخشی از حقوق پذیرفته شده خود که از سوی طرف مقابل امضا شده، عقب بنشیند. به هر ترتیب شش دور مذاکرات موسوم به ۱+۴ سپری شده و بررسی روند مذاکرات طی حدود دو ماه بیانگر آن است که طرف آمریکایی هر بار خواسته‌ای بر خواسته‌های قبلی خود افزوده است. در آن زمان استدلال وزارت امور خارجه ایران برای شرکت در مذاکرات این بود که «نظر قطعی دولت بایدن این است که برجام را احیا و به تعهدات خود عمل کند. اما از آنجا که «ابرقدرت» است، نمی‌تواند به صورت علنی تغییر سیاست در قبال دشمن خود را بپذیرد و لذا ایران باید به بایدن کمک کند تا از این مشکل شکلی عبور نماید» اما کاملاً مشخص بود که این یک حیلت و برای به دام انداختن جمهوری اسلامی است. همان موقع بعضی از متخصصین و اهل فن به‌خصوص با نگاه به دو سال مذاکره بی‌نتیجه سال‌های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ با اروپا، جمهوری اسلامی را از تن دادن به مذاکراتی که موضوع آن نه رفع تحریم‌ها بلکه صرفاً بازگرداندن آمریکا به برجام باشد، پرهیز دادند. در این بین با پافشاری دولت، رهبر معظم انقلاب اسلامی تحت شرایطی و با لحاظ کردن چند خط قرمز با مذاکره در قالب ۱+۴ (یعنی بدون آمریکا) موافقت فرمودند و در حین مذاکرات که آمریکایی‌ها نیت خود از مذاکرات را علنی و عملی کردند، نکته‌های جدیدی که حاکی از تشدید بی‌اعتمادی ایران به این روند بود، مطرح فرمودند.

۲ـ از نظر آمریکایی‌ها ـ از اوباما تا بایدن ـ توافق برجام در کنار موهبت‌های فراوانی که برای واشنگتن به ارمغان آورده است، دو عیب بزرگ دارد؛ یکی اینکه کل برجام محدود به دوره‌ای خاص است و پس از آن ایران به روز قبل از برجام برمی‌گردد. در حالی که برای غرب تحریم دوباره برنامه هسته‌ای ایران به این آسانی‌ها نخواهد بود و دوم اینکه مسئله هسته‌ای مسئله اصلی غرب با ایران نیست و اگرچه در توافق برجام ردپایی از پیگیری مسائل اصلی ـ منطقه‌ای و نظامی ـ وجود دارد اما به اندازه بحث هسته‌ای عملیاتی نیست و این در حالی است که ایران به دلیل قرار دادن برنامه هسته‌ای بازگشت‌پذیر خود در یک توافق‌نامه بین‌المللی، می‌تواند درباره فهرستی از مشکلات اقتصادی و… خود با قدرت‌های مختلف ـ منهای آمریکا ـ وارد مذاکره شده و به حل و فصل آنها بپردازد. بر این اساس اوباما و جان‌کری در زمان پذیرش برجام در حالی که می‌دانستند به یک دستاورد طلایی علیه ایران دست یافته‌اند، اعلام کردند که این یک توافق حداقلی و ناتمام درباره مسائل فی‌مابین آمریکا و ایران است و دونالد ترامپ هم ضمن آنکه آن را «بدترین توافق» خواند، دو سال پس از روی کار آمدن از برجام خارج گردید. الان ذهنیت بایدن درباره توافق هسته‌ای با ایران همان ذهنیت اوباما و ترامپ است؛ یعنی آن را ناکافی و در موضوعی غیراصلی به حساب می‌آورد و لذا بر مبنای تغییر برجام تلاش می‌کند.

۳ـ در جریان مذاکرات دو ماهه ۱+۴ آمریکا عنصر غایب ولی در واقع اداره‌کننده طرف‌های مقابل ایران بود و باید گفت مذاکرات وین عملاً به مذاکرات آمریکا و ایران تبدیل گردید، تحریم‌هایی که برجام ظاهراً برای رفع آنها به تصویب رسیده بود و اساساً فلسفه مذاکرات مابین سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ بین ایران و ۱+۵ جز این نبود، برای اغوای ایران به سه دسته تقسیم شدند تحریم‌های سبز، زرد و قرمز. تحریم‌های سبز یعنی تحریم‌هایی که مربوط به دوره ترامپ و در خصوص موضوعات مرتبط با پرونده هسته‌ای بود، به تعلیق درمی‌آمدند. ـ البته در این میان هیچ تضمینی هم وجود نداشت که همین دسته از تحریم‌ها هم دوباره برنگردند و یا با نامی دیگر بازسازی نشوند! ـ تحریم‌های زرد؛ آن دسته از تحریم‌هایی بودند که با دادن امتیاز از سوی ایران قابلیت توقف (یعنی تعلیق و نه رفع) داشتند و تحریم‌های قرمز که علی‌رغم آنکه در برجام متوقف شده‌اند مثل تحریم‌های پتروشیمی، به هیچ وجه متوقف نخواهند شد. آمریکایی‌ها حتی در مورد تحریم‌های سبز هم خدعه مضاعف کرده و چندین مورد تحریمی سبز را به گونه و با عنوان دیگر در تحریم‌های زرد آورده‌اند. در یک جمع‌بندی می‌توانیم بگوییم در مذاکرات ۱۷ فروردین تا ۲۲ خرداد ماه گذشته، هیچ نشانه و خبری از اینکه آمریکا یا اروپا قصد دارند رویه خود در قبال ایران را اصلاح کرده و به حقوق ایران اعتراف نمایند، دیده نمی‌شود.

۴ـ برای جمهوری اسلامی مذاکره موضوعیت خود را دارد؛ چرا که می‌تواند یکی از ابزارهای تأمین منافع ملی ‌باشد. مذاکره در پاره‌ای از مواقع نمی‌تواند سبب بهبود شرایط شود اما می‌تواند از وخامت بیشتر شرایط کم کند و یا مذاکره در پاره‌ای از موارد نه به قصد بهبود شرایط و نه به قصد پیشگیری از وخامت بیشتر وضعیت بلکه برای آنکه حربه تبلیغاتی از دست دشمن گرفته شود، صورت می‌گیرد. این سه نوع مذاکره در همه جا از جمله در جمهوری اسلامی سابقه داشته است. یکی از این موارد مذاکره ایران با رژیم صدام در نیویورک، برای اجرایی کردن قطعنامه ۵۹۸ بود. ایران در آن شرایط نه به بهبود وضعیت بین ایران و عراق و نه به کاهش وخامت روابط با رژیم صدام حسین امید داشت. مذاکره صورت می‌گرفت برای آنکه حریف با به دست گرفتن حربه تبلیغاتی، اذهان را به انحراف نکشاند و ایران مسئول جنگ و بی‌اعتقاد به آتش‌بسی که پذیرفته است، دیده نشود. با روندی که مشاهده می‌شود و با نگاه به تجربه دو سال مذاکره با کشورهای عضو ۱+۴ که با هدف احیای برجام و نزدیک به دو ماه مذاکره با این گروه که برای اجرای تعهدات آمریکا صورت گرفت، ایران در این مذاکرات طبعاً نمی‌تواند امید چندانی به رفع تحریم‌ها و یا امید چندانی به کاستن از خصومت آمریکا، انگلیس و فرانسه علیه خود داشته باشد و به همین دلیل هم دولت آقای رئیسی رسماً اعلام کرده است که اقتصاد کشور را به برجام و مذاکرات آن گره نمی‌زند. با این حال، ایران قطعاً موضع مذاکراتی خود را حفظ می‌کند تا حربه تبلیغاتی را از دشمن بگیرد.

۵ـ در این میان باید بدانیم که گروه ۱+۴ یک گروه متوازن نیست. فرانسه، انگلیس، آلمان، روسیه و چین در مواجهه با جمهوری اسلامی چه از حیث توانمندی و چه از حیث سطح و نوع مواجهه با ایران در وضع برابری قرار ندارند. روسیه و چین به عنوان دو عضو قدرتمند و پیشرو شورای امنیت در موضع خصومت با ایران نیستند، در حالی که فرانسه و انگلیس در وضعیت دشمنی با ایران قرار داشته و آلمان هم ـ که عضو شورای امنیت نیست و مداخله دادن آن در مذاکرات با ایران، از ابتدا محل بحث بوده است ـ موضعی نزدیک‌تر به دو کشور اروپایی دارد.

همان‌طور که می‌دانیم نه شورای امنیت و نه گروه ۱+۴ یا ۱+۵، بدون همراه کردن چین و روسیه قادر به تصمیم‌گیری علیه ایران نیستند؛ بنابراین ما در بحث هسته‌ای باید دو سیاست جداگانه تبیینی و تحکیمی را در مواجهه با این دو دسته در پیش بگیریم. ما نباید بگذاریم چین و روسیه در شورای امنیت یا در گروه ۱+۴ منفعل شده و احیاناً مورد سوءاستفاده گروه غربی قرار گیرند. این موضوع علاوه بر اقدامات دیپلماتیک نیازمند یک سازوکار مستمر اجرایی هم می‌باشد.

۶ـ ما نباید در مذاکرات پیش رو سیاست تعجیلی را در پیش بگیریم. چرا که تعجیل اولین علامت ما در آمادگی برای دادن امتیازات تازه می‌باشد که با منافع ملی کشور سازگاری ندارد. از سوی دیگر تجربه دولت روحانی ثابت کرد سیاست تعجیلی ایران جواب نمی‌دهد؛ چرا که دلیل توقف در پرونده هسته‌ای، تأخیر ایران نیست؛ بلکه عدم تمایل واقعی طرف‌های دیگر به اجرای تعهدات خود می‌باشد. برجام اگرچه عملاً وجود خارجی ندارد ولی از آنجا که ما هنوز آن را رد نکرده درون برجام تلقی می‌شویم. تعجیل در ورود برای کسی که اصلاً خارج نشده معنای درستی ندارد. آمریکا از اول از برجام خارج شده و به عبارت دقیق‌تر اصلاً به آن وارد نشده است. در زمان اوباما خروج آمریکا از برجام غیررسمی بود. در دوره ترامپ و بایدن خروج آمریکا رسمی و اعلامی شد. بنابراین اگر جای نگرانی و در نتیجه، تعجیل باشد، این آمریکاست که باید نگران بوده و تعجیل نماید، نه ایران.

وین برای مذاکره یا نتیجه؟

منبع

وین برای مذاکره یا نتیجه؟ بیشتر بخوانید »