اسناد جدیدی از پرونده مرگ نیکا شاکرمی نشان میدهد نسرین شاکرمی در آخرین مکالمات خود با دخترش نیکا گمانههایی درمورد احتمال خودکشی نیکا داشته است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، ناگهان گفتند اسنادی محرمانه به دستمان رسیده و صحنههای جدید و عجیبی از ادعاهای بدون سند را تصویرسازی کردند.
سرویس جهانی رسانه انگلیسی وارد شد و برای ایجاد فضایی ملتهب تمام پتانسیل و اعتبارش را وسط گذاشت.
عمر خبر بیبیسی جهانی در مورد مرحومه نیکا شاکرمی، اما بیش از ۱۰ ساعت نبود و خبر به دلیل تناقضات آشکار خیلی زود با حواشی جدی روبرو شد.
عمق اشتباهات بیبیسی جهانی به قدری زیاد بود که اصلاحیه و توضیحات پسینی به سرعت چاشنی انتشار اولیه شد تا طعم تلخ خطاها را جبران کند.
از اقرار به بازسازی بودن اسناد تا آوردن کارشناس و خبرنگار برای توجیه و توضیح اشکالات، همه و همه نشان داد که کمیت گزارش بیبیسی جهانی میلنگد.
اوضاع اصلا به نفع بیبیسی جهانی که فرزند فارسیزبانش را هم به میدان آورده بود، نبود.
مخاطبان و افکار عمومی ایران به قدری روی جزئیات خبر و اسناد دقیق شدند و به اصطلاح گافهایش را گرفتند که این بار بیبیسی فارسی وارد شد و تأکید کرد که اسناد بازسازی شده است.
بیبیسی یک توضیح دیگر هم داشت. آنها مدعی بودند اسناد را پیش از انتشار برای مقامهای ایرانی ارسال کردهاند، اما جوابی نگرفتهاند.
هیچ سندی ارسال نشده است!
خبرنگار میزان بلافاصله، ادعای ارسال اسناد برای مقامهای قضایی یا امنیتی ایران را پیگیری کرد. در ابتدا این ادعا که سندی برای طرف ایرانی در این پرونده ارسال شده باشد با قاطعیت رد شد. اما تحقیقات از مراجع مختلف ادامه یافت، تا اینکه یکی از افراد مسئول در یکی از نهادهای مهم درگیر در پرونده، نکته جالب توجهی را به میزان گفت: «رسانه انگلیسی ادعا میکند اسناد را در اختیار مقامات ایرانی قرار داده و جوابی دریافت نکرده است، اما در ادامه که گافهای اسناد منتشر میشود و فشار روی این رسانه افزایش مییابد عنوان میکند اسناد با هدف به خطر نیوفتادن افرادی که آن را به دست بیبیسی رساندهاند بازسازی شده است.»
این مسئول مربوطه ادامه میدهد: «اگر اصل اسناد برای مقامات ایرانی ارسال شده که بی بی سی در واقع در اقدامی غیرحرفهای منبع یا منابعش در ایران را فروخته، اما اگر اسناد بازسازی شده برای طرف ایرانی ارسال شده که قاعدتا اسناد بدون نام و نشان امکان و ارزش بررسی ندارند. هر چند باید تأکید کرد بر اساس بررسیهای دقیق انجام شده این رسانه انگلیسی هیچ سندی (چه اصل و چه بازسازی شده) را برای ایران ارسال نکرده که مورد صحتسنجی قرار گیرد. بیبیسی باید توضیح مشخص بدهد این اسناد برای چه کسی یا نهادی ارسال شده است تا بتوان به طور دقیق در مورد علت بررسی نشدن آنها توضیح داد.»
بیبیسی باز هم دست به دامن منابع نزدیک شد.
یکی از اصول خبری بیبیسی در درج خبر؛ استناد به شاهدان عینی، منابع نزدیک و یا عناوینی از این دست است.
پس از انتشار گزارش اخیر بیبیسی انگلیسی درباره مرگ نیکا شاکرمی، خبرگزاری میزان با استناد به اسناد پرونده، پاسخ متقن و مستندی را به مفاد این گزارش داد.
دستور پاسخ به مطالب خبرگزاری میزان به بیبیسی فارسی واگذار شد.
اما رسانه فارسیزبان مالیاتدهندگان انگلیسی از پاسخ به بسیاری از مفاد گزارش مورد اشاره سر باز زد، اما در مورد یک عکس سخن گفت. عکس محتویات کیف نیکا شاکرمی و طرح این ادعا که ایرپاد و موبایل سفید موجود در عکس برای نیکا نبوده است.
به قول بیبیسی فارسی، یک منبع نزدیک به خانواده شاکرمی این ادعا را مطرح کرده است.
این رسانه در حالی از منبع نزدیک خود در مورد عکس خبرگزاری میزان سوال پرسیده بود که فراموش کرد از او بپرسد حالا که میخواهیم تعلق ایرپاد و گوشی سفید رنگ به نیکا را تکذیب کنیم در مورد دیگر وسایل چه بگوییم؟
یا اینکه بعد از گذشت بیش از یک سال و نیم از مرگ نیکا وقتی وسایل او را به خانواده تحویل دادند آیا در صورتجلسه عنوان کردید که ایرپاد و گوشی سفید رنگ متعلق به نیکا نیست؟
چرا قبلا در مورد این موضوع مهم که در کیف نیکا وسایلی غیر از وسایل شخصیاش بوده توضیحی ندادید و مطلبی در رسانهها مطرح نکردید؟
رسانه انگلیسی وارد بازی عجیبی شده است. گزارشی منتشر و ادعایی مطرح کرده و حالا برای دفاع از حیثیت آسیب دیدهاش باید به شکلهای مختلف از مفاد گزارش دفاع کند.
دفاعی که برای او پنجرههای جدیدی از بی اعتباری را باز میکند و هر بار اثبات میکند آنها بدون تحقیق و راستی آزمایی وارد معرکهای سخت و چالش برانگیز شدهاند.
دعوای نسرین، آیدا و آتش
اما حالا شاید وقت آن باشد تا به این نکته اشاره شود که این پرونده چند ضلع مهم دارد.
یک ضلع متشکل از نسرین و آیدا شاکرمی یعنی مادر و خواهر مرحومه نیکاست که طی ماههای اخیر وارد جنگ علنی با آتش (خاله نیکا) شدهاند.
آتش خودش یک ضلع مجزاست که حتی مجری منوتوی تعطیل شده هم علیهاش توئیت میزند و او را مورد هجمه قرار میدهد.
اسامی اشاره شده هر کدام یک داستان مجزا دارند.
آتش خاله نیکاست که نیکا چند وقتی با او زندگی میکرده است. اما زندگی در کنار آتش هم برای نیکا همراه با آرامش نبوده و نیکا مجبور میشده شبهایی را تا صبح دور از خانه خالهاش سپری کند.
نیکا، زمانی که آتش مهمان داشته حق حضور در خانه او را نداشته و این شبها یا باید به خوابگاه آیدا خواهرش میرفته، یا خانه دوستانش یا احتمالا در پشت بام همان ساختمانی که در شب خودکشی آن جا بوده است.
گزینه دیگری هم نبوده یا اینکه حداقل گزارش متقنی در خصوص آن وجود ندارد.
تا اینجا نیکا برای گذران شبهای خود چهار محل را انتخاب میکرده که هیچ کدام از آنها، منزل مادرش نبوده است.
حالا وقت آن است خانمهای شاکرمی که طی یکی دو روز گذشته هم زد و خوردهای خانوادگی جدی با هم داشتند، برای افکار عمومی توضیح دهند که نیکا یا همان جوجوی خاله، چرا در آن شب جایی برای اسکان نداشته و آنها چرا از همان شب اقدامات خود برای پیدا کردن نیکا را آغاز نکردهاند؟
جنازه نیکا بنا به گفته همسایهها سیام شهریور ماه در حیاط خانهای پیدا شده است، اما مادر او چرا تا چهارم مهر ماه برای پیدا کردن دخترش هیچ اقدام و پیگیری نکرده بوده است؟
از این موضوع هم که بگذریم، باز یک سوال دیگر رخ نمایی میکند. چرا خانم نسرین شاکرمی که به همراه برادرش در تاریخ ۴ مهرماه ۱۴۰۱ نامه دادسرا را دریافت کرده بود تا ساعت ۱۷:۳۰ روز هفتم مهرماه به پلیس آگاهی مراجعه نکرد؟ آیا این وضعیت یک مادر نگران است؟
مادر نیکا علاوه بر پیام «تقصیر هیچ کس نبود» یک دقیقه بعد هم پیام دیگری از نیکا دریافت میکند که تاکنون در مورد آن با هیچ کس صحبت نکرده است.
خانم نسرین شاکرمی برای افکار عمومی توضیح دهد، چرا بعد از دریافت پیام «تقصیر هیچکس نبود» و پیام مهمتر «مقصری وجود نداشت» که در ساعت ۴ و ۵۸ دقیقه و ۱۹ ثانیه بامداد سیام شهریور ماه دریافت کرد فقط به پیام «ممنونم جوج مراقب خودت باش» بسنده کرد و تا ساعت ۱۹ و ۸ دقیقه و ۲۲ ثانیه سیویکم شهریور ماه دیگر پیگیر دخترش نشد؟
در پیامهای ارسالی خانم شاکرمی برای مرحومه نیکا یک نکته دیگر هم به چشم میآید که حکایت از آگاهی خانواده از وضعیت روحیاش داشته است؛ نسرین شاکرمی در پیام ساعت ۱۹ و ۹ دقیقه ۳۱ شهریور به نیکا میگوید: «زندگی خودتو تباه نکن»
و سپس در ساعت ۱۹ و ۱۰ دقیقه و ۲۲ ثانیه ۳۱ شهریور خطاب به نیکا مینویسد: «یکماه بستری بشی تو بیمارستان خیلی بهت کمک میشه»
خانم شاکرمی از چه چیزی خبر داشته که در پیامک ارسالی به نیکا مینویسد: «برگرد پیش مامان، هیچکس به اندازه من نمیتونه کمکت کنه. زندگی خودتو تباه نکن»؟!
خانم شاکرمی البته تاکنون در مورد جزئیات صحبتهای آخرش با نیکا برای افکار عمومی متاثر از مرگ او توضیحی ارائه نداده است.
اینکه چه گفتوگویی بین «نیکا و او» یا «او و نیکا با واسطه مادر دوست نیکا» رخ داده و پیامهای اشاره شده چرا به نیکا ارسال شدهاند، مطالبی است که خانم شاکرمی از آن آگاه است.
خبرگزاری میزان البته به هیچ وجه قصد ورود به مسائل خانوادگی خانواده شاکرمی را نداشته و ندارد، اما آنچه این خانواده در ماجرای مرگ نیکا مطرح میکنند نه تنها همه واقعیت نیست بلکه خلاف مسلم اتفاقات رخ داده است.
پیامهای اشاره شده بین نیکا و مادرش در این گزارش، در مرحله تحقیقات پرونده و با دستور مقام قضایی از اپراتورهای تلفن همراه دریافت شده و جزو مستندات پرونده است تا قاضی متوجه شود نیکا آن شب در چه شرایطی بوده است.
حالا وقت آن است که خانم نسرین شاکرمی در مورد این پیامکها توضیح دهد و کمی هم در مورد علت اختلافات شدید با آتش بگوید تا افکار عمومی بتوانند قضاوت کنند نیکا در چه شرایط روحی و خانوادگی تصمیم به خودکشی تلخ گرفته است!
منبع: میزان
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
۶۰ قبضه اسلحه کمری به همراه هزاران عدد فشنگ با تلاش مدافعان امنیت در مبادی ورودی شهرستان جوانرود کشف و ضبط شد.
به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از روابط عمومی قرارگاه منطقهای نجف اشرف نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با تلاش مدافعان امنیت ۶۰ قبضه اسلحه کمری به همراه هزاران عدد فشنگ در مبادی ورودی شهرستان جوانرود کشف و ضبط شد.
۳۰ قبضه از این تعداد اسلحه، با تلاش تیپ تکاور انصار الرسول جوانرود و ۳۰ قبضه نیز بوسیله مرزبانی نیروی انتظامی شهرستان جوانرود کشف و ضبط شد.
قرار بود از این سلاح ها به منظور بر هم زدن نظم و امنیت کشور و اجرای برنامههای کشتهسازی استفاده شود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دادستان مرکز استان آذربایجان شرقی جزئیات پرونده فوت آیلار حقی را تشریح کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، بابک محبوب علیلو با اشاره به اقدامات صورت گرفته از سوی دادستانی آذربایجان شرقی پیرو پرونده فوت آیلار حقی اظهار کرد: به محض اطلاع از وقوع حادثه، دستورات ویژهای برای بررسی علل و عوامل و همچنین مسببین احتمالی آن از سوی دادستانی عمومی و انقلاب تبریز صادر شد.
وی تاکید کرد: متعاقب دستور صادر شده، ضابطان دادگستری، تحقیقات خود را آغاز کردند و در نهایت با استفاده از یافتههای فنی و پلیسی توانستند سه نفر از افراد مرتبطی که قبل از وقوع حادثه به نوعی مرتبط با این حادثه بودند را شناسایی و دستگیر کنند.
علیلو بیان کرد: پس از دستگیری این سه نفر تحقیقات لازم از آنها صورت گرفت و در نهایت این افراد اعلام کردند که قبل از سقوط این خانم به گودبرداری ایجاد شده در مجاورت برج شهران، به همراه این خانم در منزل شخصی یکی از آنها حضور داشتند.
وی با بیان اینکه متوفی با این افراد هیچ نسبتی نداشته است، گفت: یکی از افراد دستگیر شده، خانم حقی را به قصد رساندن به منزلش سوار خودرو کرده و در نهایت او را نزدیکی برج شهران پیاده میکند. این خانم هنگام رد شدن از محل گودبرداری ایجاد شده پروژه برج شهران به داخل گودال میافتد.
این مقام ارشد قضایی ادامه داد: بعد از مدتی نگهبان پروژه متوجه میشود سروصدایی از داخل گودال به گوش میرسد و متوجه میشود که فردی به داخل گودال افتاده و آه و ناله می کند. نگهبان ساختمان با اورژانس تماس میگیرد و آیلار حقی را به یکی از بیمارستانهای تبریز منتقل میکنند.
وی تاکید کرد: علیرغم تلاشهایی که کادر پزشکی بیمارستان انجام دادند متاسفانه این خانم فوت میکند. در حال حاضر پرونده حادثه در مرحله تحقیقات است و دستگاه قضایی با سرعت و جدیت و براساس مقررات به این پرونده رسیدگی و تصمیم شایسته قانونی را اتخاذ خواهد کرد.
دادستان تبریز تاکید کرد: زمانی که مرحومه، از پژو ۲۰۶ فرد مذکور پیاده میشود، هم نگهبان او را مشاهده کرده است و هم دوربین مدار بسته برج شهران تصاویر را ضبط کرده است.
علیلو بیان کرد: بررسی فیلم دوربینهای مداربسته نشان میدهد، این خانم زمانی که از خودرو خارج میشود تعادل ندارد و حتی به آیینه خودرو برخورد میکند.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مرضیه، ندا، نگین، سارینا، آیتک، اسرا، پردیس، هانا، مائده، ناهید، نسرین، نسیم، غزاله، پارمیس، آرنیکا، حدیث، پریسا و نیکا اسامی است که در ۵۰ روز اخیر برای نظام فاکتور کردند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، نظام در چهار دهه گذشته تجربهای غنی از اعلام جنگ خیابانی جبهه معارضه کسب کرده است. فرمول نیز ثابت است. بهانهای علم میشود و این بهانه کلید رمز شروع یک پروژه خواهد شد. البته بهانه ادعایی پس از گذر زمان فراموش و بلا استفاده میشود. از جمله آن میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱: رمز کارزار ۲۹۵۷ روزه ترور توسط جنایتکارترین فرقه قرن چهاردهم(رجوی): برکناری بنیصدر
۲: رمز شروع غائله کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸: توقیف روزنامه سلام
۳: رمز شروع کودتای ۵۸۲ روزه میرحسین موسوی: اعلام تقلب در ساعت ۲۲ روز ۲۲ خرداد
۴: رمز شروع ناآرامی دی ۱۳۹۶: تخم مرغ!
پروژه ۵۰ روزه اخیر نیز با رمز مهسا امینی شروع شد. دستگاه اطلاعاتی به این نتیجه رسیده بود که روز آغاز پروژه ۱۴۰۱ اول مهر است. دو موضوع نیز به عنوان سرفصل پروژه انتخاب شده بود: اول؛ حجاب. دوم؛ معیشت. امّا حادثه مهسا امینی روز شروع را جلو انداخت و همین باعث سکته آشوبهای داخل شد. فیالحال ماجرای مهسا امینی به عنوان یک حادثه قضاوت میشود و هنوز دستگاه امنیتی برآورد نهایی خود را از واقعه عصر ۲۲ شهریور اعلام نکردند.
طرحی که قرار بود از دانشگاه شروع شود، از سقز شروع شد. تمرکز نیز به طرز ناشیانهای به سمت برهنگی و متعاقباً خشونتِ داعشی رفت و همین امر باعث شد که بعضی از معترضین با پروژه همراه نشوند. وقایع اخیر حتی نتوانست بدنه کف خیابانی دی ۹۶ را همراه کند.
نکته قابل توجه استفاده متعدد از تصاویر دختران جوان تحت عنوان «کشته شده توسط نظام» است. رویهای که در سال ۸۸ با ماجرای مبهم ندا آقا سلطان تجربه شد و منجر به سنگینترین تحریم تاریخ علیه ایران شد. هدف نهایی نیز تشکیل یک اجماع برای تحریم ملت است. تاکنون فوت بیش از ۱۵ دختر و زن جوان از سوی رسانههای لندنی-سعودی و باتهای سایبری به اسم نظام فاکتور شده. وجه مشترک اغلب این داستان سراییها ضربه باتوم به سر و بعد تمایز آن تعلق به هریک از اقوام مختلف ایرانی است!
مرضیه دشمن زیاری، ندا بیات، نگین عبدالملکی، سارینا اسماعیل زاده، آیتک رضایی، اسرا پناهی، پردیس جاوید، هانا دوزدوزانی، سارینا ساعدی، مائده جوانفر، ناهید مصطفی پور، نسرین قادری، نسیم صدقی، پارمیس همنوا، آرنیکا قائم مقامی، پریسا بهمنی و نیکا شاکرمی اسامی است که در ۵۰ روز اخیر برای نظام فاکتور کردند. ماجرای هر کدام از این دختران متفاوت اما برنامه ضدانقلاب یکسان بود؛ در واقع حاکمیت تا امروز هیچ اقدام امنیتی از خود نشان نداده است و به معنای واقعی کلام، از امنیتی شدن فضای کلی کشور جلوگیری کرده است و از روش های گوناگون و غیر خشن نسبت به رفتارهای داعشی گونه معترضین، از گسترده شدن آشوب جلوگیری کرده است، ولی ضد انقلاب تنها با یک روش در حال عملیات روانی است؛ آن هم استفاده از این عبارت: نظام کشته است!
* ندا بیات
یکی از کارمندان شبکه منوتو در صفحه توئیتری خود نوشت: «یک نفر بهم پیام داده از کسی که در بیمارستان امام حسین زنجان کار میکنه شنیده که ندا بیات دیروز فوت شده. میگن بهش مککرر تجاوز شده و خونریزی داخلی داشته و نذاشتن عمل بشه. نوشته خانوادش حتی مراسم تشییع رو نذاشتن اعلام کنن. من زنگ زدم بیمارستان و گفتن فقط باید با حراست اونم حضوری صحبت کنین! وقتی اسم حراست میاد میدونیم یعنی چی … فقط اینکه برام نوشته بودن که این دختر ۱۵ سال بیشتر نداشت … #مهسا_امینی »
چهار نکته در این داستان سرایی وجود دارد:
اول؛ شخصی به اسم ندا بیات اصلا وجود خارجی ندارد.
دوم؛ اشاره رسانههای لندنی-سعودی به دختر ۲۳ ساله جوانی است که روز ۴ آبان ماه روی سقف خودروی نیروی انتظامی در خیابان سعدی زنجان رفته بود.
سوم؛ فردی که لندن نشنین ادعا کردند کشته شده، دیروز در دادگاه حاضر شده بود!
چهارم؛ اسم این دختر جوان «اعظم عمندی» است.
فیلم حضور «اعظم عمندی» درد دادگاه را ببینید:
* مرضیه دشمن زیاری
یک اکانت توئیتری با شایعه سازی و ادعای دوستی با مرحومه دشمن زیاری و خانواده آن، کشته شدن وی را بر اثر ضربات باتوم ماموران در اغتشاشات عنوان کرده و یک پیج اینستاگرامی نیز به این موضوع دامن زده است. این دختر جوان اهل بوشهر بود.
عبدالرحیم دشمن زیاری پدر مرحومه مرضیه دشمن زیاری در گفتگو با فارس در بوشهر اظهار کرد: دختر عزیزمان در هفته های گذشته بر اثر سانحه تصادف که همه مستندات صحنهای موجود است، فوت کرده است … افراد مغرض در فضای مجازی شایعه سازی میکنند که مرگ مرحومه بر اثر تصادف نبوده که اینجانب عبدالرحیم دشمن زیاری ولی مرحومه این شایعه را به شدت تکذیب مینماییم و از مقامات محترم قضایی درخواست رسیدگی مجدانه و اشد مجازات از این گونه افراد داریم.»
راننده خودرویی که با مرحومه تصادف کرده، همان لحظه دستگیر و در حال گذراندن مراحل قانونی است.
* نگین عبدالملکی
ابتدا داستانِ شبکه سعودی درباره نگین عبدالملکی را بخوانیم. کارمند ایران اینترنشنال روز ۲ آبان با حفظ کردن متنی پیرامون خانم عبدالملکی میگوید: «روز ۲۰ مهر، نگین در اعتراضاتی که در سطح همدان بوده شرکت میکنه و در آن جا ضربات باتوم به سرش میخوره، به تعداد خیلی زیاد و خیلی شدید. بعد از اعتراضات برمیگردد به خوابگاه. در خوابگاه جانش را از دست میدهد ولی در واقع توسط نیروهای امنیتی کشته میشود … همون موقع وقتی حراست دانشگاه متوجه میشود، حمله میکند با نیروهای امنیتی به اتاق اون دانشجویانی که در جریان کشته شدن نگین قرار گرفته بودند.»
کارمند سعودی در اینجا شک میکند متن را درست حفظ کرده است یانه! تصویر از روی او برداشته میشود تا بتواند به متن سناریو نگاه کند. او ادامه میدهد: «بله! قرار گرفته بودند و در همانجا به آنها میگویند که حق ندارید این موضوع را خبر رسانی کنید.» فیلم زیر را ببینید:
امّا ماجرا از چه قرار بود؟ بخش استانهای خبرگزاری فارس روز ۲۱ مهر خبری در خصوص مصرف مشروبات الکلی تقلبیِ دستساز توسط چند جوان در همدان منتشر کرد. روز ۲۴ مهرماه دادستان همدان توضیحات تکمیلی در این خصوص ارائه میکند: « صبح روز پنجشنبه ۲۰ مهرماه، دختر و پسر جوان با علائم شدید مسمومیت، توسط جوانی دیگر که او نیز دچار مسمومیت شده بود، به دو بیمارستان همدان انتقال داده میشوند … هر سه نفر در ویلایی در همدان بر اثر مصرف مشروبات الکلی دچار مسمومیت شده اند … با وجود اقدامات درمانی، دختر و پسری که حالشان وخیمتر بود، بعدازظهر روز پنجشنبه ۲۱ مهرماه فوت میکنند.».
تا روز ۲۴ مهرماه اصلاً اسمی از نگین عبدالملکی نیست. روز دوم آبان یورو نیوز فارسی نوشت: «نگین عبدالملکی بر اثر ضربات متعدد باتوم نیروهای امنیتی در همدان جان باخت.» شبکه سعودی ایران اینترنشنال نیز داستان فوق را سرهم کرد. فیلم زیر لحظه پذیرش بیمارستان نگین عبدالملکی است:
پدر این دختر جوان ادعای رسانههای لندنی – سعودی را تکذیب کرد. در متن نامهای که به امضای پدر و عموی مرحومه نگین عبدالملکی رسیده عنوان شد: «بعد از گذشت چند روز از فوت دخترم به علت مسمومیت باخبر شدم رسانههای ضد انقلاب و معاند بیشرمانه با سوء استفاده از این حادثه دلخراش که ارتباطی با اغتشاشات اخیر ندارند قصد بهرهبرداری و ایجاد تفرقه و تشویش اذهان دیگر دانشجویان را دارند؛ من به صراحت ضمن اعلام برائت از اقدامات و خبررسانیهای کذب رسانههای کردی و غیر کردی که به دنبال متشنج کردن اوضاع و احوال کشور هستند اعلام میکنم مرگ دخترم ارتباطی به اغتشاشات اخیر نداشته است». نگین عبدالملکی از کردتبار بود.
* سارینا اسماعیل زاده
ایران اینترنشنال روز ۱۵ مهر نوشت: «سارینا اسماعیلزاده، دختر ۱۶ ساله، تازهترین قربانی دستگاه سرکوب حکومتی است که به گفته سازمان حقوق بشر ایران، ۳۱ شهریورماه زیر ضربات باتوم ماموران امنیتی کشته شد.» تصویر زیر نیز مربوط به پست اینستاگرامی شبکه بهائی منوتو است.
واقعیت ماجرا چه بود؟ «سارینا» دختر نوجوان کرجی ساعت ۲۰ دقیقه بامداد روز دوم مهر ماه متاسفانه بر اثر سقوط از ساختمان فوت کرده است. مادر سارینا نیز داستان موهوم فوت بر اثر ضربه باتوم را رد کرده است. فیلم زیر مصاحبه با مادر سارینا اسماعیل زاده و شرح آنچه رخ داده است:
بیبیسی فارسی مینویسد: «گزارشها حاکی از جان باختن یک دانش آموز در مدرسه شاهد اردبیل به دلیل خونریزی داخلی است. شاهدان عینی گفتهاند این دانش آموز بعد از حمله نیروهای امنیتی به دبیرستان شاهد به بیمارستان منتقل شده و در بیمارستان جان باخته، بر اساس گزارشها، هفت دانش آموز هم با همکاری مدیر مدرسه به نیروهای امنیتی تحویل داده شدهاند.»
از این سناریو دو اسم به عنوان کشته معرفی کردند. در ابتدا نام آیتک رضایی مطرح شد. کانالهای پان ترک نیز با هدف تهییج احساسات، خبر کشته شدن یک دانشآموز در روز پنجشنبه ۲۱ مهرماه را نشر دادند. یکی از این کانالها نوشت: «نام دانش آموزی که در دبیرستان شاهد به دست نیروهای سرکوبگر به قتل رسیده است، آیتک میباشد و عکس متعلق به وی میباشد.»
کارمند شبکه سعودی ایران اینترنشنال نیز روز ۲۳ مهرماه، زبان به رجزخوانی از فاصله ۵۰۰۰ کیلومتری ایران میگشاید و مینویسد: «داغ دیگری بر تن ایران/ آیتک هم رفت کنار مهسا، نیکا، سارینا، غزاله و …. زیر بار این همه داغ دفن تان میکنیم.»
دروغ آتیک رضایی خیلی زود فاش شد. خبرگزاری رکنا در روز ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ (سه ماه قبل از ادعای رسانههای لندنی-سعودی) خبری تحت عنوان «خودکشی دانش آموز نخبه به دلیل سومدیریت کادر مدرسه» منتشر کرد. نام دانش آموز مذکور آیتک رضایی بود.
خبر رکنا درباره آیتک رضایی | تاریخ: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱
تصویر واقعی آیتک رضایی دانش آموز اردبیلی
فیلمی که رکنا از آیتک منتشر کرد
رسانههای لندنی با فرار رو به جلو بلافاصله یک نام دیگر را جایگزین کردند: اسرا پناهی. رادیو فردا در همین رابطه ضمن ادعای ارتباط گیری با نزدیکان خانم پناهی نوشت: « این دختر نوجوان نه خودکشی کرده و نه دچار ایست قلبی شده، بلکه بر اثر خونریزی داخلی ناشی از ضرب و جرح جان باخته است.» جالب است در کانالهای تلگرامی برای اسرا پناهی از عکس دروغ منتسب به آیتک رضایی استفاده کردند!
عموی «اسرا پناهی» روز ۲۳ مهرماه گفت: «برادر من یک ماه پیش فوت کرد و دخترش (اسرا پناهی) هم ناراحتی مادرزادی قلبی داشت. متاسفانه سه روز پیش ساعت ۱۲:۳۰ شب حالش خراب شد و با آمبولانس او را به بیمارستان بردند و همانجا فوت کرد. به هیچ تجمع و شورشی هم ربطی ندارد.»
برادر مرحومه اسرا پناهی نیز گفت: «به درغ گفتند که [خواهرم] در مدرسه شاهد درس میخواند و به دست ماموران کشته شده است. این خبرهای کذب را رسانههای مثل بی بی سی و ایران اینترنشنال منتشر کردند.»
امّا این همه ماجرا نبود. همزمان رسانه سعودی «ایندیپندنت فارسی» روز ۲۲ مهر از شخصیتی جدید این بار در سنندج رونمایی کرد. این رسانه سعودی نوشت: «پردیس جاوید، دانشجوی ۲۰ ساله اهل سنندج، در جریان اعتراضات روز ۱۶ مهر در بلوار پاسداران سنندج، در اثر شلیک مستقیم نیروهای امنیتی مجروح شد. به گزارش مجاهدت از سازمان ههنگاو(!)، نیروهای امنیتی خانهای را که پردیس در آن پناه گرفته بود، به رگبار بستند و او را با خشونت زیاد بازداشت کردند. » این رسانه از این واقعه هیچگونه فیلم و سندی منتشر نکرد.
نکته جالب ماجرا اینجاست: عکس ادعایی پردیس جاوید همان عکسی است که برای آیتک رضایی نیز منتشر شد. این موضوع نشان میدهد که رسانههای لندنی با کمبود عکس برای داستانهای دروغ خود روبرو شدند و در برهه زمانی یکسان، از یک عکس برای دو اسم مجزا اسفاده کردند. رسانههای معاند، دیگر خبری با اسم پردیس جاوید منتشر نکردند.
همزمان اکانتهای اینستاگرامی ضمن انتشار یک عکس، شایعهای به این شرح منتشر کردند: «هانا دوزدوزانی دختر ۱۶ ساله دبیرستان دخترانه شاهد شهید رانی نظام بود که در حمله نیروهای نظامی به مدرسه کشته شد.»
تکذیب خبر کذب مربوط به شخصیت خیالی هانا دوزدوزانی
پس از گسترش شایعه، صاحب عکس که یکی از فعالان اینستاگرامی بود، واکنش نشان داد. این عکس متعلق به فردی به نام هانا جعفری است و هانا دوزدوزانی اصلا وجود خارجی نداشت. آیتک رضایی، اسراپناهی و هانا دوزدوزانی پروژه علم کردن یک دختر ترک پس از مهسا امینی کُرد بود.
* سارینا ساعدی
یکی از بزرگترین جنایات ضد انقلاب این است که یک خانواده عزادار را در شرایط حالی نامساعد مجبور به کنشگری سیاسی میکند. سارینا ساعدی دختر ۱۶ ساله سنندجی روز ۵ آبان در منزل فوت کرد. معارضین به دروغ مرگ این دختر را به اغتشاشات ربط داده بودند.
پدر سارینا در شرایط روحی نامناسب درباره لحظه فوت دخترش میگوید: «من خواب بودم. مادرم صدا زد که هرچه صدا میزنم، دخترت [سارینا] از خواب بیدار نمیشود. دیدم که از دهانش کف بیرون آمد و بدنش سیاه شد. حدود ساعت ۶ و ربع به بیمارستان رسیدیم … [گفتند] دو ساعت قبل فوت کرده است … گفتند خودش را مسموم کرده امّا معلوم نیست چه چیزی خورده است.»
* مائده جوانفر
ساعت ۱۷ روز سوم آبان ماه خانمی به اسم مائده جوانفر پس از شرکت در کلاس آموزشی خود در استان قزوین، با خودرو ۲۰۶ خود از گردنه کوهین به رشت در مسیر بازگشت به منزل بوده که به خودروی او دلیل خواب آلودگی و ایضاً سرعت غیرمجاز منحرف شده و به گاردریل جاده برخورد میکند.
روز ۴ آبان ۱۴۰۱ رسانههای لندنی نظیر شبکه بهائی منوتو مدعی شدند: «مائده جوانفر، پرستار ۲۸ ساله یک بیمارستان در رشت، در خیزش سراسری(!) چهارم آبانماه در رشت توسط نیروهای امنیتی کشته شد.»
دادستان مرکز استان گیلان شایعات منتشره درمورد فوت مائده جوانفر در اغتشاشات را مردود دانست و گفت: این فرد بر اثر تصادف فوت شده است. مائده جوانفر پرستار شاغل در گیلان بوده است که بر اثر تصادف در اتوبان رشت به قزوین جان خود را از دست داده است.
اسماعیل جوانفر پدر مرحومه روز ششم آبان در مصاحبه با ایرنا گفت: «دخترم مائده جوانفر در حادثه رانندگی جان باخت نه در اغتشاشات اخیر رشت که رسانه های بیگانه آن را اعلام می کنند … دخترم مائده در درگیریها اخیر به هیچ عنوانی حاضر نشد و ایشان جزو پرستاران که در دوران کرونا فعالیتهای فداکارانه ای داشتند محسوب می شد … جای تاسف و تعجب است که در جامعه برخی برای اهداف خودشان با جو سازی باید از فوت دخترم سوء استفاده و بهره برداری کنند.»
پدر مرحومه جوانفر در ادامه پیرامون حواشی ایجاد شده حین خاکسپاری گفت:«امروز در مراسم خاکسپاری دخترم، یک جوان ناشناس یک عکس از ایشان را که شخصی و در شان دخترم نبود را از رشت به همراه خود آورده بود و به دنبال برهم زدن مراسم بود که همسرم،(مادر مائده) با ناراحتی عکس دخترم را از ایشان گرفت …در مراسم خاکسپاری دخترم، یک دختر جوان ناشناس شروع به دادن شعار کرد که با برخورد از سوی خانواده محل خاکسپاری را ترک کرد.»
* ناهید مصطفی پور
تعدادی از کاربران عکسی از ناهید مصطفی پور منتشر کردند و در توضیحات آن مدعی شدند که ایشان در اغتشاشات کشته شده است! داستان سرایی اکانتهای توئیتری بر این فرض بود که خانم مصطفی پور در تهران ربوده شده و بعد از ۹ روز جسدش تحویل خانوادهاش شده است.
یک روزنامه نگار اصلاح طلب در صفحه شخصی توییتر خود در خصوص این خبر نوشت: «مواظب خبرهای ساختگی باشیم. یکی از رفقای قدیمیام – احسان رضوی – که سابقه دوستیمان ۲۰ سال است متاسفانه چند روز پیش همسرش ناهید (زهرا) مصطفیپور را به علت آنفلوانزا از دست داد. اما خبرش به دروغ با عنوان قربانی اعتراضات پخش شده. خود احسان در اینستاگرامش ماجرا را توضیح داده است.»
توئیت خبرنگار اصلاح طلب
توهیت همسر مرحومه مصطفوی پور
ناهید مصطفی پور از اقوام لر در یاسوج بودند و پس از نیکا شاکرمی دومین موردی است که معارضین نظام، بساط پروژه کشته سازی خود را در میان این قوم پهن کرده است.
* نسرین قادری
نسرین قادری ۳۵ ساله اهل مریوان روز ۱۴ آبان در منزل خود در تهران فوت میکند اما رسانهها و شبکههای اجتماعی وابسته به ضدانقلاب در ادامه پروژه کشتهسازی، فوت این مرحومه را به اغتشاشات ربط دادند.
خانواده نسرین قادری خبر دروغ کشته شدن دخترشان را تکذیب کردهاند. پدر نسرین قادری درباره فوت دختر خود گفت: «دخترم تشنج داشت و به آنفلوآنزا هم مبتلا شده بود و شب همان روزی که فوت شده، برادرش تا ۱۲ شب پیش او بود و ما هم با او تماس تلفنی داشتیم و جویای حالش بودیم.» وی هرگونه شایعه درباره حضور دخترش در تجمعات اعتراضی و اغتشاشات را رد کرد.
* نسیم صدقی
«نسیم صدقی» دختر ۲۳ساله اهل شاهیندژ است که بهطرز مشکوکی در محلی خارج از محدوده شهر ارومیه به قتل رسید. همین موضوع باعث شد کانالهای ضدانقلاب این موضوع را به نیروهای امنیتی منتسب کنند. کارمند بی بی سی فارسی در این رابطه میگوید: «روز نهم آبان در ارومیه، ماموران امنیتی با ۲ گلوله جنگی به او [نسیم صدقی] شلیک کردند.» خانواده و نزدیکان نسیم صدقی این ادعا را تکذیب کردند. رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی آذربایجانغربی نیز از شناسایی قاتل و دستیاران وی در ماجرای قتل نسیم صدقی خبر داد.
* پارمیس همنوا
شبکه منوتو نوشت: «پارمیس همنوا دانش آموز ایرانشهری بدلیل پاره کردن عکس خمینی در کتاب درسی کشته شد.» این شبکه درحالی این ادعا را انجام داد که اصلاً دانش آموزی به نام پارمیس همنوا در ایرانشهر وجود ندارد!
آموزش و پرورش ایرانشهر با صدور بیانیهای کشته شدن یک دانشآموز در مدرسه پروین اعتصامی این شهرستان را تکذیب کرد. در متن بیانیه آمده است: «… روز گذشته یکی از کانالهای معاند، کشته شدن یکی از دانشآموزان دختر با مشخصات پارمیس همنوا در دبیرستان دخترانه پروین اعتصامی را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده که این خبر از اساس کذب بوده و در کل حوزه آموزش و پرورش ایرانشهر دانشآموزی با این مشخصات وجود نداشته و هیچ دانشآموزی در شهرستان کشته نشده است.»
«شمس آبادی» دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان سیستان و بلوچستان نیز گفت: «انتشار خبر کشته شدن دانش آموزی به نام پارمیس همنوا در شهرستان ایرانشهر کذب است و صحت ندارد. هیچ دانش آموزی در شهرستان ایرانشهر کشته و یا حتی برای تحقیقات احضار نشده است.»
این ادعای دروغ بدنبال اضافه کردن دختر بلوچ به چرخه کشته سازی دختران در میان اقوام مختلف ایران بود. قریب به یک ماه قبل از ادعای فوق، منطقه جنوب شرق کشور به دلیل تحریکات عبدالحمید دچار التهاب شده بود و دروغ مذکور را در همین راستا میتوان سنجید.
* آرنیکا قائم مقامی
نهاد خودخوانده کانون حقوق بشر ایران در صفحه توئیتری خود مدعی شد:«آرنیکا قائم مقامی ۱۷ ساله، براثر ضربات باتوم از پشت سر جان سپرده و به دروغ گفته شد از طبقه چهارم پرتاب شده است! مقامات امنیتی او را عمدا به بیمارستان ارتش بردند. »
«ساسان قائم مقامی» پدر مرحومه آرنیکا درباره نحوه فوت دخترش گفت: «صبح روز شنبه ۲۳ مهرماه، با همسرم به اتاق دخترم رفتیم که او را برای رفتن به مدرسه بیدار کنیم که دیدیم پنجره اتاق باز است و او از آنجا به حیاط منزل سقوط کرده است.»
پدر آرنیکا قائم مقامی تصریح کرد: «فرزندم چند روز در ICU بود و شنبه هفته بعد یعنی یکم آبان ماه فوت کرد، در حالیکه توئیتی که پخش شد و خبر از فوت او میداد، روز جمعه منتشر شده بود و فرزندم در آن روز هنوز زنده بود … دخترم در این اغتشاشات شرکت نمیکرد و بسیار درسخوان، هنرمند و ورزشکار بود.»
صحبتهای بازپرس ویژه قتل در مورد آرنیکا قائم مقامی
صحبتهای پدر آرنیکا قائم مقامی
قائم مقامی در مورد انتشار تصاویر دخترش در بیمارستان گفت: «نمیدانم چه کسی از او در آن وضعیت عکس انداخته و این خبر را منتشر کرده است. من از شخصی که این عکس را گرفته شکایت دارم و از قاضی پرونده خواستم که پیگیر این قضیه باشد.»
*پریسا بهمنی
پریسا بهمنی سه شنبه مورخ سوم آبان ماه حدود ساعات ۱۹ شب و در پی تصادف رانندگی در تقاطع بزرگراه شهید چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی (نیایش) به نحوی که وی پیاده و در خط بیآرتی (BRT) در حال تردد بوده که یک دستگاه کامیون با مرحومه برخورد می کند و وی بر اثر آن جان خود را از دست میدهد. امّا شبکه منوتو روایت یک حادثه را اینگونه مینویسد: «دکتر پریسا بهمنی در صحنه سازی تصادف کشته شد!»
مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور گفت: دکتر پریسا بهمنی متخصص جراحی عمومی براثر تصادف جان باخته است و خبر کشته شدن وی توسط ماموران امنیتی صحت ندارد.
علی صالحی دادستان تهران در خصوص فوت دکتر پریسا بهمنی بیان کرد: فوت خانم بهمنی هیچ ارتباطی با تجمعات در مقابل سازمان نظام پزشکی نداشته و اساسا درگذشت ایشان قبل از زمان اعلام شده بوده است.
نکته اینجاست: خانم بهمنی روز سوم آبان تصادف کرده بود اما رسانههای معاند تلاش کردند که با جعل خبر حضور وی در اجتماع مقابل سازمان نظام پزشکی در روز چهارم آبان، فوت خانم بهمنی را به اغتشاشات مرتبط کنند!
* نیکا شاکرمی
نیکا شاکرمی در ردیف اولین اسامی بود که در پروژه کشته سازی پس از شروع اغتشاشات مطرح شد. بی بی سی مدعی شد که نیکا در تجمع ۲۹ شهریور مفقود شد و پس از ۱۱ روز جسد را به خانواده تحویل میدهند. ماجرای نیکا شاکرمی جز پیچیدهترین پروندههای قضائی اخیر شد. مستند کوتاه زیر را ببینید:
سه فرد دیگر به نامهای حدیث نجفی، غزاله چلاوی و فرشته احمدی در میان کشته شدگان هستند. پرونده این افراد کماکان باز است.
حدیث نجفی اولین فردی بود که پس از شروع آشوبها فوت کرد. در ابتدا برخی از اعضای خانواده مرحومه، انگشت اتهام را به سمت نیروی انتظامی دراز کردند و معتقد بودند ماموران با ۳ گلوله جنگی به حدیث شلیک کردند. امّا نیروی انتظامی حاضر در میدان مسلّح نیست. گواه آن نیز وقایع روز چهلم حدیث نجفی است که تروریستها، ماموران فراجا را با قساوت تمام به خون کشیدند. اگر ماموران فراجا مسلح بودند، هرگز شاهد صحنههای فجیع روز جمعه ۱۳ آبان در بزرگراه تهران – کرج نبودیم. فیلم زیر لحظهای از اقدام تروریستی روز ۱۳ آبان در کرج است:
پدر حدیث نجفی معتقد نیست که ماموران نیروی انتظامی دخترش را به قتل رسانده باشند. او از دستگاه قضایی خواست که قاتل دخترش را پیدا کنند. مصاحبه روز ۵ مهر پدر حدیث نجفی را ببینید:
«غزاله چلاوی» نیز بر اثر شلیک گلوله در نا آرامی های مقابل فرمانداری آمل در تاریخ ۳۰ شهریورماه جانباخت. رئیس پلیس آگاهی مازندران در این رابطه گفته است: «رد گلوله بر پیکر مرحوم چلاوی نشان میدهد که گلوله از ارتفاع بالا (محل حضور نیروهای انتظامی) شلیک نشده بلکه فردی از بین جمعیت (هم تراز با خانم چلاوی) به وی شلیک کرده است.»
ناصر عتباتی رئیس کل دادگستری آذربایجان غربی در رابطه با جزئیات فوت خانم فرشته احمدی در شهرستان مهاباد اظهار کرد: «در حال حاضر پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شده و بازپرس جنایی در حال بررسی موضوع و انجام تحقیقات مقدماتی است … طبق بررسی هایی که تا امروز انجام شده اثبات گردیده، شلیک گلوله از داخل منزل این فرد انجام شده و این موضوع را اعضای خانواده این خانم هم تایید کرده اند. حسب اعلام مراجع انتظامی و امنیتی در محدوده منزل این خانم در زمان وقوع حادثه هیچ گونه تجمع، اغتشاش و حضور پلیس نیز وجود نداشته است.»
جبهه معارضین به دنبال حقیقت نیست و صرفاً در پی جسدهای بیجانی است تا آن را علم کند. پیگیریهای فارس در روز ۴ آبان نشان داد که از ابتدای اغتشاشات در شهر تهران تا روز مذکور هیچ معترضی کشته نشد و در عوض نیروهای بسیج و فراجا در پایتخت ۴ شهید را تقدیم امنیت مردم کردهاند. آمار دقیق شهدای اغتشاشات اخیر هنوز مشخص نیست، امّا قریب به ۴۰ اسم از شهدای فراجا و بسیج در اغتشاشات تاکنون رسانهای شده است.
ایران قریب به ۹۰ میلیون جمعیت دارد. هیچ کدام معصوم نیستند و امکان ارتکاب خطا و گناه دارند. این امر در نهادهای انتظامی و امنیتی هم صادق است. امّا اگر نظام تصمیم بر سرکوب مسلحانه داشت، این تعداد از افراد انتظامی و بسیجی ناجوانمردانه به شهادت میرسیدند؟ از طرفی، افرادی که در وقایع به دنبال حقایق هستند، باید این سوال را از خود بپرسند که سود کشتن یک فرد در یک تجمع نظیر ماجرای غزاله چلاوی و حدیث نجفی و سایرین چیست؟ چرا باید ماموران به حدیث ۳ گلوله شلیک کنند؟ چرا باید به فرشته احمدی در خانهاش شلیک کنند؟ چرا قربانیان ادعایی، جملگی از میان دختران جوان هستند؟
حقیقت روشن میشود.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اکانتهای ضد انقلاب که به دنبال کشته سازی در هر نقطه از کشور هستند، این بار هم فوت دختر جوان بوشهری را به وسیله ضربات باتوم جا زدند!
به گزارش مجاهدت از مشرق، در هفتههای گذشته، مرضیه دشمن زیاری دختر دانشجوی بوشهری اهل شهرستان دیلم که در رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه شیراز درس میخواند، به همراه یکی از دوستان خود در حال عبور از یکی از خیابانهای شیراز، با خودروی سواری که به سرعت در حال عبور بود برخورد میکنند و در همان لحظه متاسفانه مرضیه جان میسپارد.
دوست مرحومه نیز که همراه وی بوده دچار مصدومیت شدید شده و برای مداوا به بیمارستان منتقل میشود که بعد از مدتی آن دختر جوان نیز متاسفانه جان خود را از دست می دهد.
حال بعد از گذشت چندین هفته از فوت مرحومه دشمن زیاری، اکانتهای ضد انقلاب که به دنبال کشته سازی در هر نقطه از کشور هستند فعال شده تا از فوت این دختر جوان دیلمی سوء استفاده نمایند.
از همین رو یک اکانت توئیتری با شایعه سازی و ادعای دوستی با مرحومه و خانواده آن، کشته شدن وی را بر اثر ضربات باتوم ماموران در اغتشاشات عنوان کرده و یک پیج اینستاگرامی نیز به این موضوع دامن زده است.
عبدالرحیم دشمن زیاری پدر مرحومه مرضیه دشمن زیاری اظهار کرد: دختر عزیزمان در هفته های گذشته بر اثر سانحه تصادف که همه مستندات صحنهای موجود است، فوت کرده است.
وی تصریح کرد: افراد فریب خورده و مغرض در فضای مجازی شایعه سازی میکنند که مرگ مرحومه بر اثر تصادف نبوده که اینجانب عبدالرحیم دشمن زیاری ولی مرحومه این شایعه را به شدت تکذیب مینماییم و از مقامات محترم قضایی درخواست رسیدگی مجدانه و اشد مجازات از این گونه افراد داریم.
گفتنی است، مرحومه مرضیه دشمن زیاری فرزند عبدالرحیم دشمن زیاری مدیرکل بانک سپه استان بوشهر بوده است.
راننده خودرویی هم که با مرحومه تصادف کرده، همان لحظه دستگیر و در حال گذراندن مراحال قانونی است.
حالا باید منتظر ماند و تماشا کرد قطار کشته سازیها به کدام استان خواهد رسید.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است