کاخ سفید به اقدام ایران در پرتاب ماهواره بر ذوالجناح واکنش نشان داد و از آن ابراز نگرانی کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، کاخ سفید به پرتاب موفق دومین پرتاب ماهواره بر تحقیقاتی ایران که «ذوالجناح» نام دارد واکنش نشان داد.
به نوشته وبگاه «تایمز اسرائیل» کاخ سفید غروب یکشنبه به وقت تهران اعلام کرد که از آزمایش روز یکشنبه آگاه بوده است.
سخنگوی کاخ سفید با انتقاد از پرتاب ماهواره بر ذوالجناح مدعی شد که این اقدام «غیر مفید و بی ثبات کننده» است. کاخ سفید همچنین اعلام کرد که متعهد به استفاده از تحریمها و سایر اقدامات برای جلوگیری از پیشرفت بیشتر ایران در برنامه موشکی بالستیک است.
«ند پرایس» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا چندی قبل نیز در واکنش به آمادگی ایران برای پرتاب این ماهواره بود گفته بود که ایالات متحده از ایران میخواهد تا تنش زدایی کند. وی مدعی شد: «ایران پیوسته تشدید تنشها را انتخاب کرده است. این ایران است که پیوسته اقدامات تحریک آمیز را انتخاب کرده است.»
سرگرد «راب لودویک» سخنگوی پنتاگون نیز در واکنش به آمادگی ایران برای پرتاب ذوالجناح گفته بود: «ارتش آمریکا به نظارت دقیق ایران بر پیگیری فناوری پرتاب فضایی مناسب و چگونگی ارتباط آن با پیشرفتها در برنامه موشکهای بالستیک تهران ادامه خواهد داد.»
سید احمد حسینی سخنگوی گروه فضایی وزارت دفاع روز یکشنبه در این زمینه گفت: این ماهواره برِ سه مرحلهای از نظر ویژگی های فنی، قابل رقابت با ماهواره برهای روز دنیا است که دارای دو مرحله پیشرانش جامد و یک مرحله با پیشرانش مایع است.»
وی با بیان اینکه پرتاب ماهواره بر ذوالجناح با هدف زیرمداری انجام گرفته است تصریح کرد: «به حول قوه الهی مرحله سوم توسعه این ماهواره برِ ترکیبی با بهره گیری از اطلاعات حاصل از این پرتاب آغاز گردیده است.»
گفتنی است ماهواره بر ذوالجناح در بهمن ماه سال ۹۹ برای نخستین بار با هدف دستیابی به فن آوری قدرتمند ترین موتور سوخت جامد در کشور مورد تست و ارزیابی قرار گرفت.
چندی قبل نیز نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استفاده از ماهواره بر سه مرحله ای «قاصد»، از کویر شاهرود ماهواره «نور ۲» را در مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین قرار داد. اولین اقدام فضایی سپاه در سال ۹۹ با قرار دادن ماهواره «نور -۱» آغاز شد و با وجود پیشبینیهای عمر یکساله، ماهواره نور همچنان زنده و فعال است و اطلاعات خود را به ایستگاه زمینی منتقل میکند.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه بینالملل دفاعپرس، نیروی دریایی آمریکا امروز سه شنبه ویدیویی را از رویارویی ۳ قایق تندروی متعلق به نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تنگه هرمز با ناوهای جنگی این کشور منتشر کرد.
نیروی دریایی ارتش آمریکا ادعا کرد که ۳ قایق تندروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تنگه هرمز با ناوهای جنگی «USS Sirocco» و «USNS Choctaw County» مواجههای نزدیک داشته اند.
در بیانیه نیروی دریایی آمریکا ادعا شده است که پس از اینکه قایقهای ایرانی با «سرعت بسیار خطرناکی» به فاصله کمتر از ۵۰ یاردیِ ناو «USS Sirocco» رسید، این ناو یک تیر اخطار شلیک کرده است!
کد ویدیو
دانلود
فیلم اصلی
به گزارش مجاهدت از شبکه تلویزیونی الجزیره، یک مقام وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) امروز در این خصوص ادعا کرد: اقدامات فرماندهی نیروی دریایی ایران همه را به خطر میاندازد! جابجایی کشتیهای نظامی آمریکا از تنگه هرمز یک امر عادی و دورهای است! این موضوع در تنگه هرمز تصمیمی است که احتمالاً توسط یک افسر ایرانی گرفته شده است.
انتهای پیام/ 241
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
او نسخهی جدیدی از خداوارههای دنیای متهوّر نو از جمله جابز و گیتس است. اخیرا کار تبلیغ «مذهب» ایلان ماسک به جایی رسیده که مجله فوربز چهرهی خدا را شبیه ماسک خوانده است!
سرویس جهان مشرق- در تصویرسازی این روزهای امپراتوری رسانههای جریان اصلی در غرب، «ایلان ماسک»، یک «نابغه حیرتانگیز» است که به واسطهی نبوغ اعجابآور و جاهطلبی و بیپروایی خود، بیمحابا به حوزههای مختلف فناوریهای پیشرفته ورود می کند و در این سن نسبتا جوان خود، رقیب قدرتمندی برای نهادهایی چون پنتاگون و ناسا است. به نوعی می توان گفت او نسخهی جدیدی از بتها و خداوارههای دنیای متهوّر نو از جمله استیو جابز و بیل گیتس است با اظهارنظرهای جنجالی و عجیب و خارج از هنجار خود، خصلت یک ستارهی راک را هم به نبوغ علمی خویش افزوده است.
حتی کار این تصویرسازی اسطورهای به جایی رسیده که در هرزنامههایی به اسم مقاله، خدا را موجودی شبیه ایلان ماسک دانستند!
اما آیا واقعا ایلان ماسک یک «نابغه»، آن هم در سطحی است که درباره او تبلیغ می شود؟
او در ۱۹۷۱ در آفریقای جنوبی به دنیا آمد. او در خانوادهای ثروتمند رشد کرد. خانوادهی او صاحب معدن زمرد بودند. پدرش «اِرول ماسک» در مصاحبهای گفته است:
” ما خیلی پولدار بودیم. گاهی آنقدر پول داشتیم که حتی نزدیک گاوصندوق هم نمی توانستیم برویم. “
ظاهرا او در نوجوانی با جیبهای پر از سنگ زمرد متعلق به پدرش به جواهرفروشیها می رفته و آنها را می فروخت و پولش را به جیب می زد.
با اینحال ایلان در راستای ارایهی جلوهای خودساخته از خود، مدعی شده که بعد از دوره کالج، ۱۰۰ هزار دلار بدهی وام کالج او بوده و او حتی نمی توانسته یک رایانه دست دوم بخرد.
اما نکته اینجاست که او در دوران تحصیل دوره کارشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا از بورس تحصیلی کامل استفاده می کرد. جدای از این، او در دوران دانشگاه، به همراه یکی از همدانشگاهیهای خود به نام «ادئو رِسی»، یک خانه با ۱۰ اتاق خواب خرید و آن را تبدیل به یک نوع کلاب شبانه کرد. [۱]
در تبلیغات رسانهای، ضریب هوشی ایلان ماسک «۱۵۵» است. معلوم نیست تحت کدام آزمون و تستی این عدد به دست امده است. اما روشن است که او وقتی برای دوره دکتری فیزیک وارد دانشگاه استنفورد شد، تنها دو روز دوام آورد و درس را رها کرد. [۲]
ایلان ماسک اولین شرکت خود را به نام ZIP۲ به همراه برادرش کیمبال در ۱۹۹۵ در پالو آلتو کالیفرنیا ثبت کرد. برای راهاندازی این شرکت، که فعالیت آن ایجاد درگاهی برای آگهیهای تجاری اینترنتی بود(چیزی که در آمریکا به نام یلو پیج شناخته می شود و در کشور خود ما هم پروژههایی چون کتاب اول از آن الهام گرفته)، دهها هزار دلار از والدین خود دریافت کرده بود. به علاوه، شریک تجاری پدر آنها، گرک کوری، حاضر شد برای این پروژه شریک تجاری پیدا کند. جالب اینجاست که امروز ایلان ماسک را نابغهی برنامهنویسی از دوران نوجوانی معرفی می کنند، در حالی که همه کدنویسیهای او برای ZIP۲ اشتباه بود و آنها مجبور شدند چند برنامهنویس حرفهای استخدام کنند تا کدها را بازنویسی کند. [۳]
در ۱۹۹۹ آن دو موفق شدند شرکت کامپک کامپیوتر را اقناع کنند که برای گسترش دادن موتور جستجوی خود(آلتاویستا) شرکت zip۲ را از آنان بخرد. زیپ تو به قیمت ۳۰۷ میلیون دلار فروخته شد و ایلان و برادرش جمعها ۳۵ میلیون دلار به دست آوردند. جالب اینجاست که خرید این شرکت تبدیل به یک ضرر بزرگ برای مدیران کامپک شد و آنها نتوانستند هیچ سودی از این معامله به دست بیاورند و در نهایت مجبور به انحلال آن شدند. [۴] ایلان ماسک البته سود سرشاری از این معامله برد و از ۲۲ میلیون دلاری که به جیب او رفت، به خود یک جایزه یک میلیون دلاری داد و یک خودروی فوقگرانقیمت مک لارن اف ۱ خرید. او این خودرو را بیمه نکرد و در یک تصادف آن را تقریبا نابود کرد. همهی این دیوانهبازیهای اصطلاحا لاکچری به معروفتر شدن برند او کمک کردند.
در دسامبر سال ۱۹۹۹، بعد از فروش zip۲ ایلان ماسک به همراه سه نفر دیگر (هریس فریکر، کریستوفر پاین و اد هو) یک بانک انلاین به نام X.COM تاسیس کردند. با این حال، تنها ۵ ماه بعد از شروع به کار شرکت، فریکر ترتیباتی صورت داد که ماسک از سیاستگذاری شرکت کنار گذاشته شود و خود به فریکر بر صندلی مدیرعاملی بنشیند. در مارس ۲۰۰۰، ایکس دات کام توسط شرکت رقیبش، Confinity، خریدار شد نام شرکت جدید هم ایکس دات کام شد.
نکته بسیار مهم اینجاست که در تبلیغات اینروزهای رسانهها، «PayPal»، به عنوان شاهکار و نقطه عطف ابداعات و آغاز روند جهشی او معرفی می شود. این در حالی است که اصولا پی پَل، ابداع مکس لِوچین و پیتر تیل، یعنی موسسان شرکت کانفینیتی در سال ۱۹۹۸، پیش از ادغام با ایکس دات کام بود و ماسک هیچ نقشی در طراحی آن نداشت! [۵]
تازه تمام چند ماهی که ماسک در شرکت ادغام شدهی ایکس دات کام و کانفینیتی حضور داشت، با وجود این که بیشترین سهام را در اختیار داشت و مدیرعاملی را هم خود به عهده گرفت، درگیر جنگ قدرت با سایر سهامداران اصلی و مدیران شرکت بود. اینگونه بود که در سپتامبر ۲۰۰۰، زمانی او در سفر ماه عسل خود در استرالیا به سر می برد، توسط هیات مدیره از مدیرعاملی کنار گذاشته و عملا از مدیریت شرکت اخراج شد و پیتر تیل، طراح مشترک پی پَل با لِوچین جای او را گرفت. [۶] تازه در ژوئن ۲۰۰۱ بود که نام شرکت از ایکس دات کام(که با فشار ماسک نهاده شده بود) به PayPal تغییر کرد. [۷]
جالب اینجاست که برای استعفای ایلان ماسک از ایکس دات کام، تواقفنامهای امضاء شد که برای جلوگیری از ضربه خوردن به اعتبار او، در وبسایتهای شرکت، همه جا به نام او به عنوان یکی از «موسسان» شرکت ایکس دات کام قدیم و ایکس دات کام جدید (بعد از ادغام با کانفینیتی) اشاره شود. همین تواقفنامه بعدا به ایلان ماسک اجازه داد که با وجود این که هیچ نقشی در طراحی سیستم تراکنش الکترونیک پی پل نداشت، صرفا به خاطر همان توافق، همهجا خود را موسس آن معرفی کند. در حالی که منظور نقش او در شکلگیری شرکت پی پل، به عنوان تغیرنامیافته شرکت ایکس دات کام است، نه طراحی سیستم پرداخت معروف پی پل.
تحت مدیریت پیتر تیل، ارزش شرکت پی پل بسیار رشد کرد و در نهایت او توانست شرکت را به قیمت ۱.۵ میلیارد دلار به شرکت eBay بفروشد. از این معامله، سهم ایلان ماسک ۱۸۰ میلیون دلار شد. او با این پول توانست در شرکتهای «تسلا»، «اسپیس ایکس» و شرکت ناموفق و ورشکسته «Solar City»سرمایهگذاری کند. بر خلاف همه تبلیغات و اسطورهسازیها و البته ادعاهای دروغین خود او، ایلان ماسک موسس شرکت «تسلا» نیست. تسلا در سال ۲۰۰۳ توسط مارک تارپنینگ و مارتین اِبِرهارد تاسیس شد. [۸]
ماسک با عایدی خود از معاملهی شرکت پیپَل، حدود ۳۰ میلیون دلار در شرکت تسلا سرمایهگذاری کرد و با این سرمایه به ریاست هیات مدیره شرکت رسید[۹] . وقتی در سال ۲۰۰۶، نیویورک تایمز در مقالهای به روند تاسیس شرکت تسلا پرداخت، هیچ اشارهای به ایلان ماسک نکرد. این ماجرا برای ماسک بسیار سنگین آمد و او در ایمیلی به مارتین ابرهارد، موسس مشترک و ایدهپرداز اصلی تسلا گلایه و اعتراض کرد. ابرهارد برای آن که دل سرمایهگذار اصلی را به دست بیاورد، مدیرعامل وقت را برکنار و ماسک را به جای او گذاشت. اما ماسک در عوض شروع به توطئه و کودتا علیه ابرهارد کرد و در سال ۲۰۰۷، موفق شد موسس را از شرکت بیرون کند. ابرهارد در سال ۲۰۰۹، شکایت قضایی علیه ماسک مطرح کرد و او را به توطئه علیه خود در ماجرای اخراجش از شرکتی که خود ابرهارد تاسیس کرده بود، متهم نمود. در شکایت ابرهارد، ایلان ماسک به این متهم شده که در حال دستکاری همه اطلاعات آرشیوی شرکت است تا با «باز-نگاری» تاریخچه شرکت، خود را در جایگاه موسس اصلی و سازنده برند تسلا جا بزند! [۱۰] [۱۱]
دربارهی ماجراهای ایلان ماسک با شرکت فضایی «SpaceX»، هم ما شاهد داستانهایی به غایت بلاهتبار هستیم که از سوی رسانههای مبلغ و ترویجدهندهی برند «ایلان ماسک» منتشر می شود. این که یک روز او به وبسایت ناسا سر می زند و می بیند که هیچ پروژهای برای سفر به مریخ در آن نیست. سپس به روسیه می رود تا راکت ارزان بخرد، اما پیدا نمی کند و بعد با خودش عهد می بندد که خودش راکت بسازد و شروع به کتاب خواندن می کند و تا… ا.
شرکت «اسپیس ایکس» و پروژهی «مستعمرهسازی مریخ»، بیشتر شبیه داستانهای دیو و پری والت دیزنی است و بیش از حد ذهن مخاطب عام را کُند و رسوبگرفته در نظر گرفته است! کسی که حتی یک روز سابقهی تحصیل و حتی کار عملی در حوزه ساخت راکت و تجهیزات هوا-فضا نداشته، به ناگاه تبدیل به غول فناوری فضایی و همکار و حتی رقیب ناسا شود به داستانهای کودکانه بیشتر شبیه است! با اینحال برخی جزییات در همین داستان هست که نشان می دهد در ماجرای تاسیس «SpaceX» هم، کسان دیگری دستاندرکار اصلی بودند، اما طبق معمول میوهی شهرت را ماسک چید.
طبق همین داستان جاافتاده و تثبیت شده رسانهای، در اکتبر ۲۰۰۱، ایلان ماسک ۳۰ ساله به همراه «جیم کنترل» (Jim Cantrell) و رفیق دوران دانشگاهش «ادئو رِسی» به مسکو رفتند تا از شرکتهای فضایی روسیه راکت بخرند. اما جیم کنترل کیست؟ همانقدر که در سال ۲۰۰۱، ایلان ماسک یک چهرهی بیربط به حوزه هوا-فضا بود، کنترل فردی شناختهشده در سطح بینالملی در این حوزه بود. این کارآفرین و مهندس مکانیک شناختهشده، با سازمانهای فضایی چند کشور همکاری کرده بود و خود به صورت شخصی شرکت هوا-فضای «فانتوم» را تاسیس کرد.
او با پروژههای دفاعی پنتاگون(وزارت دفاع) هم همکاری داشت. نکته بسیار قابلتوجه این که، کَنتِرل موسس مشترک، نایب رییس، مغز متفکر تاسیس «SpaceX» بود. او حتی مهندس ارشد نخستین پروژهی مهم این شرکت یعنی «فالکون ۱» نیز بود. [۱۲]
کسی که برخلاف ماسک، هم در این حوزه(ساخت راکت) تحصیل کرده بود، هم تجربهی سالها کار عملی داشت و هم سالها با سازمانهای هوا-فضای مختلف کار کرده بود. [۱۳] [۱۴] اما امروز هیچ خبری از نام کنترل در تاریخچهی اسپیس ایکس نیست، چرا که ظاهرا قرار بوده فقط و فقط یک نام، در این وسط باقی بماند، رشد داده شود و تبدیل به یک «اسطوره» گردد.
ماجرا اما وقتی جالبتر می شود که بدانیم، در آن سفرهای ادعایی به روسیه برای خرید موشک بالیستیک. در فوریه ۲۰۲۲، یک چهرهی بسیار جالب هم همراه ماسک و رفقایش دیگرش شد: «مایکل دی گریفین»، فیزیکدان و مهندس هوافضا، معاون وزارت دفاع آمریکا، همکار آژانس اطلاعات مرکزی یا همان سیا در حوزه علم و فناوری، باز هم جالبتر این که این فرد، سه سال بعد از این سفر، یازدهمین مدیر ناسا(۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹) شد! [۱۵]
ماجرا اکنون کمی روشنتر است. تیمی از چهرههای کاربلد و متخصص و شناختهشده وابسته به حکومت، با یک جوان تاجر سی ساله که تازه سری در بین سرها درآورده بود، به چه کاری به مسکو رفته بودند؟ آیا روشن نیست که ایلان ماسک، دستکم از مقطعی به بعد تبدیل به یک «پروژه» شد که از سوی محافل قدرتمند و ذینفوذ در آمریکا حمایت و پروموت میشد؟
نکته بسیار عجیب و جالبی که «پروژه» بودن ماهیت و هویت فردی به نام «ایلان ماسک» را قابلتامل میسازد این است که «ورنر فن براون»، دانشمند فیزیک و متخصص ساخت موشک و راکت در آلمان نازی که بعد از پایان جنگ دوم جهانی در قالب عملیات پیپر کلیپ به همراه صدها دانشمند نازی به آمریکا منتقل شد و نقشی کلیدی در صنعت موشکی ایالات متحده ایفاء کرد، در سال ۱۹۵۲ رمانی علمی-تخیلی با نام «پروژهی مریخ» منتشر کرد که در آن به فردی با عنوان «ایلان» اشاره کرده که در راس دولت حاکمشده بر مریخ قرار می گیرد! [۱۶]
ورنر براون، عضو کلیدی واحد نخبهی اس اس در آلمان نازی بود که مورد عنایت خاص شخص هیتلر قرار داشت. او از دانشمندان ارشد پروژهی موشک V۲ بود که امروزه آن را نسخهی مادر موشکهای بالیستیک می دانند. حال که ایلان ماسک به طور مشترک با ناسا ظاهرا روی پروژهی سفر به مریخ کار می کند، بازکشف این نکته در آمریکا بسیار جنجالی شده است.
جدای از این که در خود ایالات متحده، بسیاری از خبرنگاران مستقل و فعالان رسانهای، بیشتر ویدئوهایی که از پروژههای پر آب و تاب اسپیس ایکس منتشر می شود(مثلا فرود راکت روی قایق و …)، بیشتر بازیهای گرافیکی و پردازش بصری(CGI)می دانند، دربارهی ماهیت برنامههای کاوشی بلندپروازانه چون مریخنورد و امثال آن هم، حرف و حدیث بسیاری وجود دارد. بعد از سفر ادعایی آپولو ۱۱ به ماه، تا به امروز، صدها قرینه و مدرک و شبهه علیه اصالت نداشتن آن فیلمهای فرود روی ماه در خود آمریکا منتشر شده است و حتی این گمانه هم مطرح است که اصولا کارگردان پروژهی آپولو ۱۱ استنلی کوبریک، کارگردان شهیر هالیوود بوده است.
با این حال، به فرض اصالت داشتن آن سفر، پرسشی که همواره دربارهی ناسا مطرح است این است که چطور با فناوری ۱۹۶۹ توانستند انسان به کره ماه بفرستند، اما با تحولات و پیشرفتهای نجومی بیش از نیم قرن گذشته، چرا یک بار دیگر آن ماموریت تکرار نشد؟
جالب اینجاست که «باز آلدرین» که مثلا عضو تیم فضانوردان آپولو ۱۱ بود، وقتی پای گفتگو با یک دخترک دانشآموز نشست، در جواب همین سوال دخترک که چرا بعد از آپولو ۱۱ دیگر فضانوردی به ماه نرفت، گفت: “برای این که ما به آنجا نرفتیم و این چیزی است که اتفاق افتاد! “[۱۷] البته این مسالهای است که در مجالی مستقل می شود و باید به آن پرداخت. فقط محض نمونه، جالب است بدانیم که در نظرسنجی که در سال ۲۰۱۶ در انگلستان انجام گرفت، ۵۲ درصد پاسخدهندگان ماجرای فرود به ماه را «جعلی» می دانستند. [۱۸]
ظاهرا ایلان ماسک در دزدیدن شهرت و اعتبار دیگران، حرفهای شده است. البته از کسی که زیر دست پدری بزرگ شده که به گفته خود او، «یک مرد شرور منحرف» بود[۱۹] ، چندان دور از انتظار نیست. پدر ایلان، یعنی ارول، کسی است که با دخترخواندهی خود(یعنی دختر همسر سابقش از ازدواج قبلی او) از دوران نوجوانی دختر در ارتباط بود و اکنون از او یک فرزند دارد! [۲۰]
به نظر می رسد در شکلگیری «اسطوره» ی ایلان ماسک، جدای از هوش سیاه او در بازاریابی و برندسازی از خود و البته سرقت داراییهای معنوی دیگران، یک دست حمایتی قوی هم دستاندرکار بوده است. بدون پشتیبانی آشکار یک شبکه رسانهای-تبلیغاتی، قطعا ایلان ماسک همین برندی که اکنون هست، نبود. او اکنون یکی از منادیان «نظم نوین جهانی» است و ترنس-هیومانیسم، یعنی ترکیب انسان و ربات و پروژههایی چون وارد کردن نانوچیپ به بدن انسانها را دنبال می کند.
جالب اینجاست که دوست دختر سابق او، خواننده کانادایی مشهور به «گرایمز»، از مبلغان آرمانشهر کمونیستی به سیاق ۱۹۸۴ جرج اورول است که در آن شهروند-رعیتها به صورت کامل و صددرصدی توسط یک حکومت واحد جهانی و با فناوریهای پیشرفته رصد و کنترل می شوند.
بیراه نیست که ایلان ماسک را یک «سوپرنابغه» ی جعلی و یک برند بادشدهی رسانهای بدانیم که قرار است با برند خود برنامههایی مشکوک را برای محافلی مرموز، قدرتمند و شوم در پشتپرده پیش ببرد. او همانقدر نابغه است که فرضا بیل گیتس، «انساندوست». همهی این صفات چیزی جز بازنماییهای رسانهای با اهدافی خاص نیستند و آیندهای نه چندان دور این ماجرا را روشن خواهد کرد.
منابع آمریکایی اعلام کرده اند که اسرائیل برخی از حملات علیه سوریه را با هماهنگی پنتاگون انجام داده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از اسپوتنیک، وال استریت ژورنال به نقل از چندین مقام ناشناس فعلی و سابق واشنگتن گزارش داد که نیروهای اسرائیلی در چندین سال گذشته حملات هوایی در سوریه را با ایالات متحده هماهنگ کرده اند.
گزارش شده است که جزئیات این حملات از قبل به فرماندهی مرکزی ایالات متحده موسوم به سنتکام و سپس به وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا اعلام شده است تا قبل از حمله چراغ سبز دریافت کند.
منابع رسانهای گفتند که با این حال همه عملیاتهای علیه روسیه با ایالات متحده هماهنگ نشده است.
بنا بر گزارشها، این هماهنگی برای جلوگیری از عملیات در موقعیتهایی بوده که در آن ائتلاف آمریکایی علیه داعش فعال بوده است.
یکی از منابع به وال استریت ژورنال گفته است که این یک فرآیند کاملاً برنامه ریزی شده بوده است و در بیشتر موارد، سنتکام و پنتاگون، عملیات هوایی اسرائیل در نزدیکی پایگاه التنف واقع در جنوب سوریه را بررسی کرده اند و ارتش اسرائیل گاهی از این پایگاه برای ورود به حریم هوایی سوریه استفاده کرده است، گرچه این حملات هوایی برخلاف قوانین بین المللی بود.
در عین حال در مواردی واشنگتن از تل آویو خواسته است تا برخی از ویژگیها و نحوه اجرای این عملیاتها را تغییر دهد.
با آغاز بحران سوریه بازیگران بسیاری بدون اینکه مجوز رسمی دولت قانونی سوریه را داشته باشند اقدام به انجام عملیات نظامی و یا حتی تأسیس پایگاههای نظامی کرده اند. در این میان رژیم صهیونیستی عملیات هوایی گستردهای را طی سالیان گذشته در قلمرو سوریه علیه مواضع دولت، گروههای مقاومت و جمهوری اسلامی ایران انجام داده است.
منبع: مهر
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه بینالملل دفاعپرس، رژیم صهیونیستی اخیرا سامانههای راداری در امارات و بحرین نصب کرد؛ این اولین مرحله پروژهای است که آمریکا ارائه کرده و شامل ادغام تواناییهای دفاعی و هوایی رژیم صهیونیستی با کشورهای حاشیه خلیج فارس و توسعه دایره همکاری دفاعی است و شامل شش کشور امارات، بحرین، عربستان سعودی، کویت، قطر و مصر میشود.
در همین ارتباط، کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد، هدف اصلی این پروژه پنتاگون تقویت راهبرد امنیتی علیه «تهدیدات» ایران، یمن و مانند آنهاست.
وبسایت «العهد» در یادداشتی در همین باره به قلم «زین العابدین عثمان» نوشت، شکی نیست که رژیم صهیونیستی امروز بخوبی دریافته اگر جنگی منطقهای علیه محور مقاومت آغاز شود مورد ضربات سختی قرار خواهد گرفت و موشکها و پهپادهای ایرانی، یمنی و موشکهای حزبالله میتوانند با حملات ویرانگر خود عمق این رژیم را هدف بگیرند؛ بنابراین تواناییهای دفاعی رژیم صهیونیستی در امتداد فلسطین اشغالی نمیتواند در برابر این حملات مقابله کند به همین دلیل این طرح آمریکایی مطرح شده تا سامانه دفاعی رژیم اسرائیل با برخی سامانههای کشورهای عربی سازشگر ادغام شود به امید آنکه بالاترین سطح حفاظت و هماهنگی در مقابله حملات موشکی و هوایی به فلسطین اشغالی ایجاد شود.
در ادامه این گزارش آمده، این یک طرح امنیتی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت است که آمریکا برای اجرای آن تلاش میکند. همزمان با استقرار سامانههای رصد، هشدار زودهنگام و سامانههای ضد موشکی و پهپادی، نیروهای اسرائیلی نیز به صورت گسترده در خلیج فارس مستقر خواهند شد.
العهد افزود، این پروژه یک اقدام تنشزاست که مسیرهای خود را دارد و در چارچوب آمادگی نظامی اردوگاه آمریکایی-اسرائیلی و ابزارهایش برای عملیات خصمانه احتمالی علیه محور مقاومت صورت میگیرد.
در پایان این گزارش آمده، موضوع مسلم آن است که این اقدام به نتایجی که اردوگاه آمریکایی-اسرائیلی خواستار آن هستند، ختم نخواهد شد. محور مقاومت با داشتن عناصر راهبردی در زمینه تسلیحاتی و اقتدار نظامی برای تمام گزینهها آماده است و نیروی تهاجمی و بازدارنده در سطحی فراتر از انتظارها در اختیار دارد؛ هر جنگ یا اقدام خصمانه رژیم صهیونیستی علیه ایران یا هر طرف دیگری در محور مقاومت، پیامدهای بزرگ خود را خواهد داشت و آخرین اشتباهی است که این رژیم مرتکب خواهد شد.
انتهای پیام/ 241
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است