پنتاگون

۹۵‌ درصد از نیروهای روس وارد اوکراین شده‌اند

۹۵‌ درصد از نیروهای روس وارد اوکراین شده‌اند



یک مسؤول وزارت دفاع آمریکا با اشاره به اینکه ۹۵ درصد از نیروهای روس وارد خاک اوکراین شده‌اند، احتمال حمله آبی-خاکی قریب‌الوقوع روسیه به شهر اودسای اوکراین و یا نزدیکی آن را رد کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از سایت الحره، یک مسؤول عالی رتبه وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد، حدود ۹۵ رصد از نیروهایی که روسیه در مرزها گرد آورده وارد اوکراین شدند و این در حالی است که این نیروها به پیشروی خود و محاصره کی‌یف، خارکیف و چرنیهیف از شمال و شرق ادامه می‌دهند.

این مسؤول آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، اظهار کرد: نیروهای روس هنوز با مقاومت شدید اوکراین مواجه هستند.

او در ادامه تاکید کرد: کاروان نظامیان روسیه هنوز در بیرون کی‌یف متوقف شده‌ است.

این مسؤول پنتاگون در ادامه گفت: طی ۲۴ ساعت گذشته تغییرات محدودی در میدان حاصل شده و درگیری‌ها در جنوب و در نزدیکی دو شهر خرسون و میکولاییف هنوز ادامه دارند.  

او افزود: واشنگتن متوجه هیچ‌گونه تحرکات دریایی در اودسا و یا نزدیکی آن نشده و احتمال نمی‌دهیم که حمله‌ای از این نوع به زودی انجام شود.

این مسؤول آمریکایی تاکید کرد: نمی‌توان به صورت مستقل گزارش‌ها دال بر اینکه نیروهای روس به سمت تظاهرکنندگان در خرسون تیراندازی کرده‌اند و گزارش‌ها درباره موارد نقض آتش‌بس را تایید کنیم.

او در ادامه گفت: درگیری‌ها و تلاش‌ها برای محاصره شهر ماریوپل ادامه دارند.

این مسؤول پنتاگون تاکید کرد: پدافندهای هوایی و موشکی اوکراین هنوز به شکل موثری کار می‌کنند و ارتش اوکراین هنوز هواپیماها را به پرواز در می‌آورده و از تجهیزات پدافند هوایی استفاده می‌کند.

او افزود: نیروهای روس تاکنون موفق نشده‌اند بر حریم هوایی اوکراین کنترل پیدا کنند.

این مقام آمریکایی ادامه داد: وزارت دفاع در جریان گزارش‌های ارتش اوکراین درباره تعداد جنگنده‌های روسی ساقط شده قرار گرفته و با اینکه نمی‌توان این گزارش‌ها را به صورت مستقل تایید کرد؛ اما ما هنوز در وضعیتی نیستیم که آنها را رد کنیم.

او در ادامه گفت: ما امروز نمی‌توانیم گزارش‌ها درباره ادعاهای اوکراین مبنی بر انهدام یک فروند جنگنده مدل سو۲۵ و دو جنگنده مدل سو۳۴ و دو جنگنده مدل سو۳۰ اس‌ام و چهار بالگرد نظامی را تایید کنیم.

این مسؤول وزارت دفاع آمریکا تاکید کرد: دو طرف از منظر جنگنده‌ها و پدافند هوایی متحمل خساراتی شده‌اند؛ اما ما تخمین می‌زنیم هر دو طرف هنوز بیشتر سامانه‌ها و امکانات پدافند هوایی ویژه خود را در اختیار دارند.

او افزود: روسیه از زمان آغاز حمله بیش از ۶۰۰ موشک از مدل‌های مختلف شلیک کرده و نمی‌توان گفت که امکان تایید هیچ‌یک از گزارش‌ها درباره استفاده از بمب‌های خوشه‌ای و یا حرارتی وجود ندارد.

این مسؤول عالی رتبه آمریکایی در ادامه تصریح کرد که نمی‌تواند گزارش‌ها درباره اینکه روس‌ها سربازان ذخیره را فراخوانده‌اند و یا گزارش‌ها درباره اینکه روسیه یک بمب ۵۰۰ کیلوگرمی را در نزدیکی شهر چرنیهیف شلیک کرده، تایید کند.

منبع: ایسنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۹۵‌ درصد از نیروهای روس وارد اوکراین شده‌اند بیشتر بخوانید »

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها



سپاه پاسداران، دیده‌بان هوشمندی است که با وجود غفلت برخی مدیران، دست دشمن را خواند و مانع از دور خوردن کشور شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- جنگ، چقدر زشت منظر است! ناامنی، کشتار، ویرانی و آوارگی. شاید اگر اوکراین در شرق اروپا نبود، خیلی‌ها به یاد نمی‌آوردند که یمن و فلسطین و سوریه و عراق و افغانستان – یا همین ایران عزیز ما- نه ده روز، بلکه سال‌ها گرفتار جنگ‌هایی فجیع بوده‌اند.

ویرانگرتر از جنگ نظامی، جنگ رسانه‌ای در اعماق ذهن‌هاست؛ که به دلشوره یک «چشم آبی مو بور»، هزاران برابر ضریب می‌دهد، اما فریاد ده‌ها میلیون انسان مظلوم و جنگزده در غرب آسیا را در هیاهوی تبلیغاتی دفن می‌کند. «چشم آبی موبور» هم اوکراینی نیست. اگر دقت کنیم، کسی که دنیا باید به‌خاطر نگرانی او خود را به آب و آتش بزند، در واقع، مو بور اروپای غربی و آمریکایی است، که از گران شدن قیمت نفت و گاز و بنزین دلشوره گرفته‌اند. و الّا اگر مردم اوکراین حرمت داشتند، غرب آنها را بازیچه دست‌درازی نمی‌کرد و از کشورشان، مستعمره سیاسی و نظامی و امنیتی نمی‌ساخت.

۲- نیروی نظامی متعارف در دنیا، ذاتا خشن‌ تربیت می‌شود. او باید بی‌محابا بناها و افراد مقابل را بکوبد و پیش برود. و چه صحنه‌های مشمئزکننده که بر جا می‌گذارد. در افغانستان و عراق مکررا اتفاق افتاد که‌ اشغالگران بی‌سر و پا نیمه‌شب، درِ خانه یا اتاق خواب شهروندان را شکستند و هرکس را خواستند، کشتند یا ربودند. اذن و اجازه صاحب‌ خانه معنا نداشت.

اما تاریخ، یک رزمنده متمایز از همه نظامیان غرب و شرق دنیا را به‌خاطر دارد. قاسم سلیمانی، فرمانده مبارزه با اشغال و ‌تروریسم، که هر چند برای تامین امنیت صاحب ‌خانه‌ گریزان از جنایات داعش جنگیده، اما برایش نامه می‌نویسد، شماره تلفن می‌گذارد و از اینکه از منزل او در عملیات آزادسازی بوکمال (مرز عراق و سوریه) استفاده کرده، حلالیت می‌طلبد: «خانواده‌ عزیز و محترم؛ سلام‌علیکم. من برادر کوچک شما قاسم سلیمانی هستم… اولاً از شما عذر می‌خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که از خانه شما، بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیا هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم… من در خانه شما نماز خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت ‌به‌ خیر شوید. محتاج دعای شما هستم. برادر یا فرزند شما؛ سلیمانی».

۳- جنگاور و این قدر رقیق‌القلب؟ رقیق‌القلب، و پشت پا زده به همه محبت‌ها نسبت به خانواده و فرزند و همسر؟ آیا یک ژنرال آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، یا روسی و چینی سراغ دارید که توانسته باشد نامه‌ای چنین شرافتمندانه و متعالی برای دخترش بنویسد و با خون خویش، پای ادعایش را امضا کند:

«هر بار که سـفر را آغاز می‌کنم، احساس می‌کنم دیگر نمی‌بینمتان… شما چشمان منید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده، همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هرچه در این عالم فکر کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی‌توانم و این به‌دلیل علاقه‌ من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به‌دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به‌خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار، حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما… فکر کردم برای شـما زندگی کنم. دیدم برایم خیلی مهم‌ و ارزشمندید، طوری که اگر به شما درد برسد، همه‌ وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود، من خودم را در میان شعله‌های آتش می‌بینم. اگر روزی ‌ترکم کنید، بند بند وجودم فرو می‌ریزد. اما دیدم چگونه می‌توانم حلّال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهمّ مرا علاج کند و او جز خدا نیست… اولین‌بار است که اعتراف می‌کنـم؛ هرگز نمی‌خواستم نظامی شـوم، هرگز از مدّرج شـدن خوشـم نمی‌آمد. من کلمه‌ زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی‌خاست، بر هیچ منصبی‌ترجیح نمی‌دهم…

عزیزم از خدا خواستم وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام، برای ایستادن در مقابل آدم‌کُشان است، نه برای آدم کشتن. خود را سربازِ درِ خانه هر مسلمانی می‌بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ مظلوم که ناقابل‌تر از آنم، نه نه… بلکه برای آن طفل وحشت ‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه ‌به‌ سینه چسبانده هراسان، و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت‌سر خود برجای گذاشته، می‌جنگم. عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی‌خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می‌کنید. چه کنم برای آن دختر بی‌پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل ‌گریان که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار ‌نمایید… دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام، اما دیگر نمی‌خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می‌ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشـد تا نکند در غفلت من، آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می‌کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اسـت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سر بریده شدن است، حسینم و رضایم است، از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بی‌خیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم این‌گونه زندگی بکنم». این هم یک معنای کلام امیرمومنان(ع) است که فرمود «انّ اخا الحرب الارق. مرد جنگی بیدار است».

۴- اکنون به اعتبار نقش‌آفرینی ارتش رسانه‌ای غرب، زشتی جنگ به چشم مردم جهان آمده و ویرانگری بمب و موشکباران را می‌بینند. اما آیا حواس دنیا به زرادخانه‌های پنتاگون و لابراتوارهای جنگ‌افزارسازی سازمان سیا هم هست که چگونه ‌تروریست‌های خون‌آشام سازمان منافقین، داعش و جبهه النصره را ساختند و به جان ملت‌ها انداختند؟ یا چگونه دلقکان دست آموز را در قالب پروژه «کودتای مخملین» در کشورها پرورش دادند تا ملت‌های خود را طعمه دست و پا بسته در برابر سلطه آمریکا کنند؟ جنگ البته، صحنه‌های کریه دیگری هم دارد. در دنیای مصیبت‌زده از جنگ تودرتو و ‌ترکیبی، مقامات وقیح آمریکایی چشم بر جنایت بن‌سلمان‌ها و نتانیاهوها بستند، و به خود اجازه مجازات ملت‌ها با تحریم اقتصادی را دادند، ولی بسیاری از عزاداران امروز جنگ و جنایت، هیچ اعتراضی نکردند. خبرنگار شبکه CBS، روز ۱۲ می ‌۱۹۹۶، از خانم «مادلین آلبرایت» (وزیر خارجه دموکرات‌ها در دولت بیل کلینتون) پرسیده بود: «در اثر تحریم‌های شما، ۵۰۰ هزار کودک عراقی جان خود را از دست دادند، آیا ارزشش را داشت؟». و او با خونسردی پاسخ داده بود: «سؤال سختی است اما…. بله ارزشش را داشت»!

۵- مصاف ما با مدعی کدخدایی جهان، هویتی و موجودیتی است. او می‌خواهد سر به تن ملت ما نباشد یا برده و دنباله رو او باشیم – چنانکه حاضر است منافع اقتصادی غرب اروپا را قربانی زیاده‌خواهی خود در گسترش ناتو کند- ، و ما می‌خواهیم این نظم ظالمانه را به هم بزنیم. آمریکا و انگلیس و اسرائیل در ۲۰ سال گذشته، بالغ بر ۱۰ جنگ ویرانگر را برای بلعیدن منطقه تحمیل کردند؛ و ما ایستادیم و هزینه هفت هزار میلیارد دلاری آنها را بر باد دادیم. به همین دلیل هم عقده‌های آنها، با برجام گشوده نشد و خواستار برجام‌های دو و سه برای مهار قدرت نظامی- موشکی و نفوذ بی‌بدیل منطقه‌ای ایران شدند. اما حالا نه تنها رویای‌شان تبدیل به کابوس شده، بلکه به تلافی خدعه و بدعهدی در برجام، تودهنی هم خورده‌اند. ایران، هم برنامه هسته‌ای خود را گسترش داده، هم موشک‌ها و پهپادها را به میدان آورده، و هم بی‌اعتنا به تحریم‌های فلج‌کننده و فشار حداکثری، فروش نفت خود را به بالای ۱/۲ میلیون بشکه رسانده است. کمدی تلخی برای آمریکاست که حالا در اوج تحریم‌ها، رویترز و واشنگتن‌پست می‌نویسند «در شرایط فعلی ۱۲۰ دلاری شدن قیمت نفت، ایران روی شناورها ۱۰۰ میلیون بشکه نفت دارد که اگر روزی یک میلیون بشکه را هم آزاد کند، رقم قابل توجهی است» و «یک راه برای تغییر محاسبات روسیه، تحریم صنعت نفت و گاز این کشور است. اما تحریم‌ها با دقت طراحی شده تا به روسیه اجازه دهد به فروش انرژی ادامه دهد. بایدن باید به باز کردن دو منبع بزرگ نفتی کمک کند و با تعلیق تحریم‌ها، تمام نفت ایران و ونزوئلا را به بازار برگرداند». ما که نفت خود را می‌فروشیم، چرا باید نیاز حیاتی غرب را اجابت کنیم و به بازار آنها آرامش بدهیم؟!

۶- گفته می‌شود با وجود عقب‌نشینی آمریکا در برخی موضوعات، چند گره مهم در مذاکرات وین مانده است؛ از جمله لغو موثر تحریم‌ها، و تضمین معتبر. یکی از این موضوعات، تحریم سپاه پاسداران است. عجیب نیست که آمریکا با «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» – بازوی قدرتمند و دست بزن جمهوری اسلامی- دشمنی کند. نهادی که «انسان ‌تراز تغییر دنیا» را تربیت کرد، و از نفوذ فرهنگی در مقیاس جهانی، تا بازدارندگی نظامی و خدمات سازندگی و خودکفایی را به نمایش گذاشت.

سپاه پاسداران، دیده‌بان هوشمندی است که با وجود غفلت برخی مدیران، دست دشمن را خواند و مانع از دور خوردن کشور شد. برادر دیپلمات و انقلابی، جناب آقای امیرعبداللهیان، سال گذشته ضمن یادآوری خاطره‌ای گفت: «سردار سلیمانی به من زنگ زدند. با کنایه و خنده‌ای به من گفت دارید با آمریکایی‌ها قدم می‌زنید؟! سپس گفتند این پیامی را که می‌خواهم بگویم، به آقای ظریف برسانید. گفتند ما اسناد دقیقی به دست آوردیم مبنی بر اینکه در جریان سقوط موصل، چند هواپیمای غول‌پیکر آمریکایی در فرودگاه موصل به زمین نشسته و ژنرال‌های آمریکایی پیاده می‌شوند و فرماندهان داعش، روی فرش قرمز به استقبال می‌روند. آنها به مدت ۵ ساعت در سالن vip فرودگاه مذاکره می‌کنند. در تمام این مدت هم، سلاح‌ها و تجهیزات پیشرفته آمریکایی از هواپیماها پیاده می‌شد و در اختیار داعش قرار می‌گرفت. جزئیات این مذاکره و فایل آن در اختیار سردار بود. می‌خواستند با این اسناد به ما بگویند دشمنی که در حال مذاکره با شماست، قابل اعتماد نیست و بدانید آن روی سکه، این کارها را می‌کند».

۷- این هشدار مشفقانه، حتما همچنان در گوش دیپلمات ارشد ما و همکاران محترم ایشان طنین‌انداز است و بهتر از هرکس می‌دانند که نباید به تعبیر شهید سلیمانی، به دشمن کوچه داد. برجام قرار بود بهانه را از دست دشمن بگیرد و تحریم‌ها را لغو کند. اما چون به شکل غلط تنظیم و اجرا شد، هم بخش مهمی از برنامه هسته‌ای را به تعطیلی کشاند، هم تحریم‌ها را دوچندان کرد و هم معبری برای فشارهای جدید دشمن گشود. خسارت‌های این غفلت بزرگ نباید تکرار شود. چاره کار هم یکی بیشتر نیست. حالا که آبشار تحریم رو به سقوط، و مقاومت در حال جواب دادن است، نباید به چیزی کمتر از لغو همه تحریم‌ها (انتفاع پایدار و تضمین شده ایران در حوزه‌های بانکی، مالی، نفتی و سرمایه‌گذاری) راضی شد، یا به چرخه معیوب قبلی بازگشت. آمریکا و غرب در برجام، مرتکب تدلیس و کلاهبرداری شدند و به همین علت، توافق به شکل معیوب سابق، قابل احیا نیست. اگر مذاکره، ادامه جنگ در کریدورهای سیاسی است، نباید حتی برای لحظه‌ای از عملیات فریب «جنتلمن‌های پشت میز مذاکره» که همان ‌تروریست‌های فرودگاه بغداد هستند، غافل شد یا سر سوزنی اعتماد کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنگ ترکیبی و کوچه جنتلمن‌ها بیشتر بخوانید »

ارتش اوکراین همانند افراط گرایان از سپر انسانی استفاده می‌کند

ارتش اوکراین همانند افراط گرایان از سپر انسانی استفاده می‌کند



مشاور سابق پنتاگون در سخنانی اعلام کرد که ارتش اوکراین تاکتیک های افراط گرایان در خاورمیانه را اتخاذ کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از روسیا الیوم، داگلاس مک گرگور سرهنگ بازنشسته و مشاور سابق وزیر دفاع آمریکا، تاکتیک‌های ارتش اوکراین را در استفاده از «سپر انسانی» به تاکتیک‌های افراط گرایان در خاورمیانه تشبیه کرد.

این مقام نظامی خاطرنشان کرد که ارتش اوکراین از محدودیت حرکت، کمبود ضد هوایی و پوشش هوایی رنج می‌برد و همین مسئله باعث می‌شود نظامیان در شهرها و بین مردم مخفی شوند.

وی ادامه داد: این شبیه چیزی است که ما در خاورمیانه دیدیم. زمانی که ما افراط گرایان را شکست می‌دادیم، آنها به شهرها فرار می‌کردند و از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی استفاده می‌کردند تا شکست نخورند. من فکر می‌کنم این همان چیزی است که امروز در حال رخ دادن است و ارتش اوکراین از مردم برای جلوگیری از شکست استفاده می‌کند.

این سرهنگ بازنشسته گفت: نیروهای روسی فعال در اوکراین مایلند تا حد امکان دقیق عمل کنند تا تلفات را کاهش دهند. مک گرگور همچنین تاکید کرد که شکست نیروهای مسلح اوکراین اجتناب ناپذیر است، اما ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین تلاش می‌کند تا این شکست را با تمام امکانات به تعویق بیندازد.

مک گرگور با اشاره به اینکه اصرار روسیه بر بی طرفی دولت اوکراین یک خواسته مشروع است، تاکید کرد که این امر به نفع آمریکا نیز می‌باشد زیرا این کشور به نوعی به منطقه حائل بین واشنگتن و مسکو تبدیل خواهد شد.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ارتش اوکراین همانند افراط گرایان از سپر انسانی استفاده می‌کند بیشتر بخوانید »

ناو هواپیمابر «ترومن» وارد شمال دریای اژه شد

ناو هواپیمابر «ترومن» وارد شمال دریای اژه شد



یک مقام آمریکایی از ورود ناو هواپیمابر بزرگ آمریکا به شمال دریای اژه همزمان با تشدید تنش بین اوکراین با روسیه خبر داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رسانه‌ها شنبه شب به وقت تهران از ورود ناو هواپیمابر «یواس‌اس هری ترومن» متعلق به نیروی دریایی آمریکا به شمال دریای اژه همزمان با تشدید تنش بین اوکراین با روسیه خبر دادند.

شبکه خبری «سی‌ان‌ان» به نقل از یک مقام آمریکایی گزارش داد که  ناو هواپیمابر ترومن همزمان با تشدید تنش در منطقه وارد شمال دریای اژه شده است. این مقام آمریکایی که به هویت او اشاره‌ای نشده  در این باره اظهار داشت، در صورت تشدید تنش ممکن است از نیروی دریایی آمریکا خواسته شود گشت‌های هوایی بیشتری در دریای سیاه به اجرا گذارد.

این مقام آمریکایی مکان دقیق این کشتی را فاش نکرد و  گفت، اگر روسیه به دنبال عبور از این منطقه باشد و ترکیه از ناتو حمایت کند، این ناو هواپیمابر می‌تواند برای گشت‌زنی هوایی بر فراز «دریای سیاه» و « تنگه داردانل» استفاده شود.

هواپیماهای جنگنده آمریکایی اغلب برای بازدارندگی به گشت‌زنی هوایی می‌پردازند و این لزوماً نشان دهنده ورود این کشور به درگیری نیست. جت‌های جنگنده ناتو ترومن در حال حاضر بر فراز رومانی به عنوان بخشی از ماموریت ناتو برای نشان دادن حضور و عزم خود برابر روسیه در حال پرواز هستند.

این تحول در حالی اتفاق می‌افتد که پنتاگون اعلام کرده که ممکن است مجبور شود حضور نظامی طولانی ‌مدت آمریکا در اروپا را در پی حمله روسیه افزایش دهد.

آمریکا همچنین یک فروند بمب افکن «بی-۵۲ استراتو فورترس» خود را بر فراز جناح شرقی ناتو در اروپا به پرواز درآورد. آمریکا روز جمعه این رزمایش را در کنار نظامیان آلمانی و رومانیایی به نشانه اتحاد با اوکراین انجام داد.

وزارت دفاع روسیه نیز پیشتر از سرنگون کردن چند فروند جنگنده، بالگرد و پهپاد و همچنین از بین بردن ایستگاه‌های راداری ارتش اوکراین خبر داد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناو هواپیمابر «ترومن» وارد شمال دریای اژه شد بیشتر بخوانید »

ماهیت رژیم مافیایی آمریکا

ماهیت رژیم مافیایی آمریکا



در طول یک قرن گذشته صدها بار آتش جنگ در جهان افروخته شده که در بیشتر موارد این آتش‌افروزی از ساختمان معروفی در پلاک ۱۶۰۰ خیابان پنسیلوانیا در واشنگتن دی‌سی طرح‌ریزی و هدایت شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «محمدجواد اخوان» در سرمقاله روزنامه جوان نوشت:

در طول یک قرن گذشته صدها بار آتش جنگ در جهان افروخته شده که در بیشتر موارد این آتش‌افروزی از ساختمان معروفی در پلاک ۱۶۰۰ خیابان پنسیلوانیا در واشنگتن دی‌سی طرح‌ریزی و هدایت شده است. آمارها شفاف همه چیز را آشکار می‌کنند. 

از ۲۴۸ منازعه نظامی رخ‌داده در ۱۵۳ نقطه جهان در سال‌های ۱۹۴۵ تا ۲۰۰۱ میلادی، دولت امریکا آغازگر ۲۰۱ درگیری بوده است. این بدان معناست که مهاجم یک‌طرفه ۸۱ درصد جنگ‌ها، کاخ‌سفید بوده و امریکا به‌طور متوسط هرسال حدود چهار جنگ را بر بشریت تحمیل کرده است؛ روندی که تاکنون ادامه یافته و در قرن بیست‌ویکم نیز اوج گرفته است، به‌گونه‌ای که رئیس‌جمهور سابق امریکا از ۷ تریلیون دلار هزینه امریکا در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا سخن گفت.

این جنون جنگ‌طلبی و بحران‌سازی از کجاست؟ چه چیز سبب می‌شود که جان انسان‌های بی‌گناه برای یک رژیم سیاسی تا این حد بی‌ارزش باشد؟ چه عواملی در اذهان ساکنان کاخ‌سفید بر همان حقوق بشر ادعایی‌شان رجحان دارد که این‌چنین در دنیا آتش‌افروزی می‌کنند؟

پاسخ را در ماهیت نظام سیاسی امریکا باید جست‌وجو کرد. بازهم به سراغ داده‌های متقن و آشکار می‌رویم. بر اساس گزارش‌های اندیشکده‌های امریکایی، از زمان تهاجم نظامی امریکا به افغانستان –یعنی بیش از ۲۰ سال قبل- تاکنون، وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) بیش از ۱۴ تریلیون دلار هزینه کرده است. این پول صرف چه چیزی شده و در جیب چه کسانی رفته است؟ برآوردهای رسمی می‌گوید طی این سال‌ها بین یک‌سوم تا نیمی از بودجه به پیمانکاران پنتاگون رسیده است؛ همان‌ها که به‌عنوان بخش خصوصی نظامی بزرگ‌ترین برنده جنگ‌افروزی‌های واشنگتن هستند.
این جریان قدرتمند که ذی‌نفع اصلی بحران‌سازی در دنیا و مداخلات امریکا و ناتو در اطراف و اکناف عالم است، چیست و شامل چه شرکت‌هایی است؟ طیفی از مجتمع‌های صنعتی نظامی قدرتمند امریکا گرفته تا شرکت‌های لجستیک و بازسازی و پیمانکاران امنیتی بدنام، ذی‌نفعان اصلی این بازی کثیف هستند.

حدود یک‌سوم قراردادهای پنتاگون در سال‌های اخیر تنها به پنج پیمانکار بزرگ تسلیحاتی امریکایی اختصاص‌یافته است؛ لاکهید مارتین، بوئینگ، جنرال داینامیکس، ریتون و نورث‌روپ گرومن. البته شرکت‌های لجستیک و بازسازی مانند کلوگ (Kellogg)، براون‌اند روت (Brown and Root) و بکتل (Bechtel) و پیمانکاران امنیتی همچون بلک‌واتر (Blackwater) و دین‌کورپ (DynCorp) هم بر سر این سفره خونین نشسته‌اند. تعداد قابل‌توجهی از مالکان و سهامداران عمده این شرکت‌ها و کارتل‌ها، یهودیان صهیونیست هستند.

این جنگ‌سالاران سرمایه‌دار و صهیونیست چگونه ماشین جنگی امریکا را به سود خود به حرکت درمی‌آورند؟ پاسخ به ماهیت اصلی نظام سیاسی حاکم بر امریکا بازمی‌گردد. حاکمیتی که در آن پول حرف اول و آخر را می‌زند، جریان‌های مافیای قدرت و ثروت بر همه ارکان سیاسی مسلط شده و از طریق لابی‌های پنهان و آشکار اراده خود را بر مردم تحمیل می‌کنند. از کارگزاران نظام سیاسی گرفته تا صاحبان فکر و اندیشه و اصحاب رسانه همه در خدمت جنگ‌افروزی و بحران‌سازی قرار می‌گیرند.

قدرت لابی مافیای بحران‌ساز و جنگ‌افروز در همان ابتدای تهاجم امریکا به افغانستان چنان آشکار بود که هری استونسایفر، معاون وقت بوئینگ از اعتراف به آن ابایی نداشت و با وقاحت تمام در اکتبر ۲۰۰۱ به وال‌استریت‌ژورنال گفت: «کیف پول اکنون باز است… هر عضوی از کنگره که به بودجه مورد نیاز ما برای دفاع از این کشور رأی ندهد، بعد از نوامبر آینده باید به دنبال شغل جدیدی برای خود باشد.»

واقعیت چیزی جز این نیست؛ برای مافیای جنگ‌طلب واشنگتن بودجه دولت بسان قلک شخصی و دولتمردان و اعضای کنگره مترسکانی بی‌اختیار هستند.

کارگزاران نظام سیاسی، همگی وامدار سرمایه‌داران صهیونیست هستند و صنعت تسلیحات ابزارهای زیادی در اختیار دارد تا بر تصمیمات مربوط به بودجه دولت و هزینه‌های پنتاگون در آینده تأثیر بگذارد.

بر اساس داده‌های متقن، این صنعت از سال ۲۰۰۱ تاکنون ۲۸۵ میلیون دلار برای کمک به مبارزات انتخاباتی با تمرکز ویژه بر نامزدهای ریاست جمهوری، رؤسای کنگره، و اعضای کمیته‌های نیروهای مسلح و تخصیص بودجه در مجلس نمایندگان و سنا، یعنی افرادی که بیشترین قدرت را در مورد تخصیص و هزینه‌کرد پول دارند، هزینه کرده است.

به‌علاوه، سازندگان تسلیحات به‌طورکلی در دو دهه گذشته 2.5 میلیارد دلار برای لابی کردن هزینه کرده‌اند و در طول پنج سال گذشته به‌طور متوسط سالانه بیش از ۷۰۰ لابی (یعنی بیش از یک‌بار در سال برای هر عضو کنگره) را به کار گرفته‌اند.

این‌چنین است که عملاً فرمان ماشین نظامی امریکا نه در دست دولت به‌معنای متعارف که در چنبره قدرت مافیای نظامی است و این رژیم سیاسی به‌طور مافیایی اداره می‌شود. مافیای کثیف بحران‌ساز در امریکا برای پیشبرد اهداف خود از همه ابزارهای ممکن استفاده می‌کند. ده‌ها هزار اندیشمند، متفکر، استراتژیست و تحلیلگر در خدمت این مافیا هستند تا صحنه تحولات را به‌گونه‌ای برای مردم امریکا و جهان ترسیم کنند که جنگ‌سالاری واشنگتن اجتناب‌ناپذیر تلقی شود. همه دولت‌ها و ملت‌های مستقل، تروریست معرفی شوند و با همکاری غول‌های رسانه‌ای و هالیوود جنگ‌طلبی امریکا موجه و مشروع جلوه کند.

گزارش مرکز سیاست بین‌الملل نشان می‌دهد که ۵۰ اندیشکده بزرگ امریکا از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹، یک میلیارد دلار از شرکت‌های تسلیحاتی یا دولت ایالات‌متحده دریافت کرده‌اند و این تنها نوک این کوه یخ است. ۱۲ اندیشکده از ۲۵ اندیشکده برتر امریکا که بیشترین استناد را دارند، پول کلانی را از سازندگان سلاح دریافت می‌کنند و بیشتر اندیشکده‌های مستقر در واشنگتن، مانند مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک، مؤسسه بروکینگز، مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی و مؤسسه کشورهای عرب خلیج‌فارس، مطالبی را تولید می‌کنند که سیاست خارجی تهاجمی را ترویج می‌کند.

برای مثال مرکز مطالعات امنیت و بین‌المللی (CSIS) که یکی از اندیشکده‌های پیشرو سیاست خارجی در امریکا است، از میان ۱۷ حامی مالی بزرگ آن، شش حامی از صنایع بزرگ تسلیحاتی هستند. در کنار این‌ها میلیاردها دلار هزینه‌کرد مافیای سرمایه‌داری را در حوزه رسانه‌ها و صنعت سینما نیز باید تحلیل کرد.

یکی از مهم‌ترین ابزارهای مافیای بحران‌ساز در امریکا، «الگوی درهای گَردان» است. در این الگو بسیاری از افراد تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز در دولت و مجلس امریکا در حوزه نظامی و بودجه در دوره خدمت خود جذب مافیای تسلیحاتی و نظامی شده و بعد از بازنشستگی و پایان دوره فعالیت، رسماً به استخدام این شرکت‌ها درمی‌آیند. بر اساس یک مطالعه موردی از سوی یک اندیشکده امریکایی فقط در سال ۲۰۱۸، ۶۴۵ نفر از «مقامات ارشد دولتی، افسران نظامی، اعضا و کارمندان ارشد کنگره به‌عنوان لابی‌گر، اعضای هیئت‌مدیره یا مدیران ارشد» ۲۰ پیمانکار بزرگ نظامی امنیتی استخدام شده‌اند.

یک نمونه معروف این موضوع ژنرال چهارستاره جوزف دانفورد رئیس سابق ستاد مشترک ارتش امریکا بود که در دوره مسئولیتش یکی از تقویت‌کننده‌های اصلی هواپیمای جنگی اف ۳۵ لاکهید مارتین بود و تنها چهار ماه پس از بازنشستگی به هیئت‌مدیره این شرکت ملحق شد. ماجرا به همین‌ها ختم نمی‌شود. از پنج وزیر دفاع اخیر امریکا، چهار وزیر از کارکنان یکی از پنج پیمانکار اصلی تسلیحات بوده‌اند؛ وزرای دفاع سابق دولت ترامپ، جیمز متیس (عضو هیئت‌مدیره در جنرال داینامیکس)، پاتریک شاناهان (مدیر اجرایی در بوئینگ)، مارک اسپر (رئیس روابط دولتی در ریتون) و وزیر دفاع دولت بایدن، لویید آستین (عضو هیئت‌مدیره فناوری‌های ریتون).

اسناد متقنی وجود دارد که نقش مافیای قدرت در امریکا را در اقدامات تروریستی این کشور در اقصی‌نقاط عالم نشان می‌دهد. به‌عنوان نمونه بر اساس تحقیقات انجام‌گرفته، در بازه زمانی ۲۴ ساعت پس از ترور ناجوانمردانه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی توسط امریکا، یک‌شبه دارایی‌های تنها پنج‌تن از مدیران صنعت تسلیحاتی امریکا ۷ میلیون دلار افزایش یافت. این فقط یک نمونه است که چگونه مافیای جنگ‌طلب و بحران‌ساز از آتش‌افروزی در دنیا جیب خود را پرپول می‌کند.

فقط در ۲۰ سال گذشته امریکا مستقیماً به تعدادی از کشورهای منطقه غرب آسیا همچون عراق، افغانستان و سوریه لشکرکشی و حدود ۷ تریلیون دلار برای ماشین نظامی خود هزینه کرده که پیامد آن ریخته شدن خون صدها هزار بی‌گناه در این کشورهاست که در اثر جنگ‌طلبی امریکا و متحدانش به خاک و خون کشیده شده‌اند. تفاوتی در اینکه چه کسانی بر کرسی ریاست جمهوری امریکا تکیه زده‌اند نیست، دموکرات و جمهوریخواه ندارد، این مافیای بحران‌ساز و شبکه سرمایه‌سالاران صهیونیست هستند که فرمان را در دست دارند.

البته ماهیت مافیایی رژیم امریکا فقط به حوزه نفوذ صنایع نظامی منتهی نمی‌شود و در ابعاد گوناگون اقتصاد، سیاست و فرهنگ این کشور قابل مشاهده است. اما نفوذ این شبکه مافیایی در سیاست خارجی تهاجمی امریکا، سرنوشت میلیون‌ها نفر از شهروندان کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار داده است. این‌چنین است که اریک آلترمن، روزنامه‌نگار معروف امریکایی تلویحاً به سود کلان مافیای بحران‌ساز اشاره می‌کند و در پاسخ به این پرسش که چه کسی در جنگ به‌اصطلاح علیه تروریسم پیروز شد، می‌گوید: «ژنرال‌ها و دریاسالاران سابق و سایر پیمانکاران دفاعی که میلیون‌ها دلار از آن سود برده‌اند.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماهیت رژیم مافیایی آمریکا بیشتر بخوانید »