پهلوی

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟


حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس– حسن علایی فعال؛ در آستانه اولین سالگرد شهادت سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی هستیم. طی یک سال گذشته، از حاج قاسم و شخصیتش سخن بسیار به میان آمده و سخنان بسیاری ناگفته مانده است. برای شناخت شخصیت‌هایی در تراز حاج قاسم تلاش زیادی از سوی فرهیختگانِ عرصه‌های مختلف لازم است. نمی‌شود چنین شخصیت‌هایی را با تعدادی کتاب و کلیپ و فیلم شناخت و شناساند. برای پرده‌برداری از شخصیت ذوابعاد حاج قاسم باید اندیشکده‌هایی فراهم آورد تا با بکارگیری دانشمندان و صاحب‌نظران برجسته و زبده‌گان حوزه‌های مختلف بتوان شخصیت ایشان را واکاوی و مورد مطالعه از جنس پژوهش و تحقیق قرار داد. چنین شخصیت‌هایی که جریان‌ساز و تاریخ‌سازاند نباید مورد مطالعه سطحیِ حتی افراد علاقمند و دلسوز قرار بگیرند؛ چرا که ماحصل مطالعه سطحی، هر چه باشد، مانع از دیده شدن حقیقت وجودی چنین شخصیت‌هایی می‌شود.

اولین رسالت بنیاد‌ها و موسساتی که از سوی علاقمندان به این شهید والامقام تاسیس و راه‌اندازی می‌شود جلوگیری از تولید و انتشار محصولات؛ اعم از کتاب و فیلم و… سطحی و کم‌عمق از سوی هر نهاد و فرد حقیقی و حقوقی می‌باشد. شخصیت‌ها و افراد ملی، منطقه‌ای و جهانی همچون شهید حاج قاسم نباید توسط افراد سطحی‌نگر مصادره شوند. این معنا برگرفته از تبیین واقعی و حقیقی جایگاه شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی و شهید عزیز ابومهدی المهندس به عنوان یک «راه» و «مکتب» و «مدرسه درس‌آموز» از سوی مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) است.

«… اخلاص برکت دارد. هر جا اخلاص بود، خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت می‌دهد، کار برکت پیدا می‌کند، رشد و نمو پیدا می‌کند، کار به نحوی می‌شود که اثر آن به همه می‌رسد، برکات آن در میان مردم باقی می‌ماند. این ناشی از اخلاص است. نتیجه‌ی آن اخلاص، همین عشق و وفاداری مردم، همین اشک و آه مردم، همین حضور مردم، همین تازه شدنِ روحیه‌ی انقلابی مردم است. امّا اینکه ما بیاییم این حوادث را تقویم کنیم، قیمت‌گذاری کنیم، قدر آن‌ها را بدانیم و ببینیم که اندازه و قیمت این حوادث چقدر است؛ در صورتی تحقّق پیدا می‌کند که ما به حاج‌قاسم سلیمانی -شهید عزیز- و به ابومهدی -شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آن‌ها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه‌ی درس‌آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد. قدر و قیمت این قضیّه روشن خواهد شد.» (بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۱۳۹۸/۱۰,۲۷)

در یک نگاه اجمالی و به عنوان مدخلِ تلاشی سترگ برای تبیین و تحقق مکتب و راه حاج قاسم سلیمانی باید نقشه راهی برای تجزیه و تحلیل شخصیت وی در چهار ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی فراهم آورد. در حقیقت شخصیت متعالی حاج قاسم در این چهار مقطع شاکله اساسی خود را یافته است و بی‌شک ملاحظه هر یک از ابعاد بدون ملاحظه سایر ابعاد نشانگر چهره‌ی حقیقی سردار سلیمانی نخواهد بود.

حاج قاسم انسان مومن، انقلابی، مجاهد، خستگی‌ناپذیر، شجاع، صبور، شهادت‌طلب در تراز انسان پرورش یافته بر اساس تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) است. شخصیتی است که می‌توان سردست گرفت و به‌عنوان الگوی تمام‌عیار به جهانیان معرفی و ارائه کرد. حاج قاسم بیش از آنکه به گذشته و حال تعلق داشته باشد به آینده و آیندگان تعلق خواهد داشت و در وانفسای کمرنگ شدن گوهر وجودی انسان به‌ویژه در پهنه‌ی قرون آتی، همو است که راهگشا خواهد بود و انسانیت معلق را از بن‌بست خارج خواهد ساخت. فلذا شناخت درست و واقعی او به کاروان بشریت که به ناکجاآباد می-رود کمک شایانی خواهد کرد؛ بنابراین برای ارائه چهره روشن و واقعی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی باید سعه‌ی وجودی او را در چهار ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی جستجو کرد. به تعبیر اجمالی حاج قاسم حلقه وصل و حبل اعتصامی است بین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت اسلامی و حکومت آخرالزمانی.

الف-حاج قاسم در ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی

-پذیرش و باور انقلاب اسلامی

با شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ بسیاری بر این باور بودند که این حرکت بیهوده است و به بار نخواهد نشست. دلیل عمده مخالفان نهضت که آنان را در مخالفت با حرکت امام به چند دسته و گروه تقسیم می‌کرد عبارت بود از: قدرت بلامنازع رژیم شاه و پشتیبانان قدرتمند او از جمله آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی (سلطنت‌طلبان و مرعوبین)، محکوم به شکست و اضمحلال بودن هر حرکت اصلاح‌طبانه و قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) (طرفداران انجمن حجتیه و ساده‌لوحان از قشرمذهبیون)، عدم تطابق نهضت امام خمینی با سازو کار تعریف شده انقلابات مردمی و کارگری و سوسیالیستی (گروه‌های چپ مارکسیستی و التقاطیون)، عدم توانایی دین و مذهب در مدیریت حرکت‌های انقلابی و اصلاح‌گر (ملی‌گرایان و روشنفکرها). اما در این میان گروه دیگری از عوام و خواص بودند که با باور و اعتقاد عمیق به امام و راه و هدفی که در پیش گرفته است جان و مال خود را نثار نهضت و پیروزی و به بار نشستن آن کردند. این دسته که در یک کلام انقلابیون خط امام شناخته می‌شدند از شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی برخوردار بودند که مهمترین آن‌ها عبارت بود از:

یک: اعتقاد و ایمان به امام خمینی به‌عنوان مجتهد، مرجع تقلید جامع‌الشرایط و عالم دینی که در برابر ظلم قد علم کرده و رهبری نهضت را برعهده گرفته است.

دو: اعتقاد راسخ به اسلام ناب محمدی (ص) بر اساس تبیین و قرائتی که امام خمینی داشت.

سه: باور این حقیقت و واقعیت که رژیم تا بن دندان مسلح شاه، رژیمی است طاغوتی، ظالم و شکست‌پذیر.

چهار: اعتقاد و قبول این مساله که حرکت در مسیر نهضت، هزینه‌ها، دشواری‌ها و سختی‌هایی اعم از جانی و مالی به دنبال خواهد داشت.

پنج: باور این حقیقت که حرکت در مسیر نهضت امام خمینی انجام یک تکلیف شرعی و دینی است و سرانجام آن سعادت و خوشبختی و پیروزی است.

حاج قاسم از جرگه‌ی افرادی بود که به نهضت و قیام امام با همه‌ی مولفه‌ها و ویژگی‌هایش اعتقاد و ایمان راسخ داشت. حاج قاسم از آن دست جوانانی بود که با شنیدن ندای امام سر از پا نشناخته و لبیک‌گویان به صف پرشور انقلابیون پیوست. حاج قاسم انقلابی بعد از انقلاب نبود؛ بلکه با آشکار شدن نهضت خمینی کبیر بلافاصله با درک عمق پیام امام که مقابله با تبعیض و بی‌عدالتی در سطحی گسترده بود و حاج قاسم روستایی روستازاده که جلوه‌ایی از این بی‌عدالتی را در زادگاه خود؛ روستای قنات ملک از توابع کرمان دیده و با پوست و گوشت خود آن را لمس کرده بود، بی درنگ به کاروان انقلابیون پیوست. آشنایی حاج قاسم با نهضت امام خمینی به سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و ارتباطی که با حجت الاسلام کامیاب؛ از روحانیون مشهد که در ایام ماه مبارک رمضان جهت تبلیغ به کرمان می‌آمد برمی‌گردد. آشنایی با حجت الاسلام کامیاب (حجت‌­الاسلام کامیاب در هفتم مرداد سال ۱۳۶۰ توسط منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل آمد) مایه دو برکت برای حاج قاسم شد. اول آشنایی با موج نهضت امام خمینی و پیوستن به آن، دوم آشنایی با روحانی بزرگوار دیگری به نام آیه الله سید علی خامنه‌ای.

ب-حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم شاه

باور و پذیرش نهضت امام خمینی در هنگامه‌ی استیلای دیکتاتوری رژیم پهلوی گام اول در انقلابی شدن بود، گام دوم و بعدی که بر انقلابی بودن مهر تایید می‌زد حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم پهلوی بود. بودند بسیار کسانی که نهضت امام را باور داشتند امام جرائت و جسارت همگامی با نهضت و فعالیت علیه رژیم شاه را نداشتند. این افراد صرفا دعاگوی امام بودند و طاقت تحمل سختی-ها و مرارت‌های نهضت را نداشتند! این دسته از معتقدین به امام و انقلاب، قشر محافظه‌کار بودند و خود را از هرگونه تنش دور می‌کردند. اما حاج قاسم و افرادی، چون او با شناخت و باور نهضت امام وارد مرحله «اقدام علیه رژیم» متناسب با شرایط آن روز جامعه شدند. شرکت در راهپیمایی‌ها، تظاهرات، پخش اعلامیه، ارتباط با روحانیت انقلابی و تشکیل هسته‌ها و گروه‌های انقلابی و تلاش در پیشبرد نهضت مبتنی بر تبیین مفاسد و ظلم‌های دستگاه حاکمه و… از جمله اقدامات حاج قاسم‌ها بود. حاج قاسم یکی از گردانندگان اصلی تظاهرات و راهپیمایی‌ها در شهر کرمان بود. (به نقل از سهراب سلیمانی برادر شهید حاج قاسم سلیمانی) البته در این میان افرادی نیز بودند که اقدامات جدی‌تری مثل برخی برخورد‌های مسلحانه با مراکز و عوامل رژیم داشتند، اما آنچه مدنظر حضرت امام خمینی به‌عنوان رهبر قیام بود، تبیین و آگاه‌سازی مردم نسبت به اقدامات ظالمانه و فاسد رژیم پهلوی در داخل و وابستگی تمام‌عیار و ذلیلانه در برابر قدرت‌های مستکبر جهانی بود.

بر این اساس هر فردی که در آن مقطع، که بارقه‌های انقلاب آشکارتر شده بود؛ به‌ویژه بعد از شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی، بر این ممشای حرکت می‌کرد انقلابی محسوب می‌شد. حاج قاسم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت حفاظت از انقلاب و دستاورهایش راهی کردستان شد تا با ضدانقلاب مبارزه کند. پایگاه و مقر اصلی حاج قاسم برای مواجهه با ضدانقلاب و جدایی‌طلبان در کردستان، مهاباد بود.

ادامه دارد …



منبع خبر

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟ بیشتر بخوانید »

پاسخ ترور زبان مذاکره است یا اقدام متقابل؟


پاسخ ترور زبان مذاکره است یا اقدام متقابل؟گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ وقتی در اوج قدرت رژیم پهلوی امام خمینی (ره) شعار استقلال و آزادی سر دادند بسیاری گفتند نمی‌شود، اما شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم بعث عراق با حمایت دولت‎های شرقی و غربی به ایران یورش آوردند که امام خمینی (ره) شعار نه شرقی نه غربی را فریاد زدند و آن را محقق کردند.

بعد از ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی، جانشین خلف ایشان امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) شعارهای بسیاری را که تبلور باورهای راستین ایشان به راه امام راحل بود، محقق کردند.

شعار یک عبارت برآمده از یک آرمان پوچ و خوش‌خیالی خام نیست. شعار زاییده باورها و آرمان‌های بلندی است که شهدای بسیاری در مسیر تحقق آن خون خود را نثار کردند. شعار «انتقام سخت» نشان داد که چگونه می‌توان هیمنه پوشالی آمریکا را با رجزهای عباس‌گونه سربازان وطن در هم شکست و ویرانی پایگاه عین‌الاسد از پیامد‌های آن بود.

هر گاه که حیله و مکر و دنائت دشمن فراموش می‌شود و زمزمه مذاکره و نرمش به گوش می‌رسد، دست پلید ترور از آستین آمریکا و فرزند نامشروعش ـ رژیم صهیونیستی ـ بیرون می‌آید و شهیدی دیگر به زمین می‌افتد. «محسن فخری‌زاده» یکی دیگر از سربازان گمنام ایران در جبهه علم در حال جهاد بود که با آتش بیگانه و همیاری برخی از خائنان وطنی به شهادت رسید.

اگر چه شهادت افتخار والایی است، در مقابلش، درد از دست دادن مردان بزرگ نیز دشوار است. اما سوال اینجاست که چگونه دشمن جانی و قسم‌خورده ما هنوز جرأت می‌کند در میان خاک ایران آتش ترور به روی ما بگشاید؟ آیا هنوز امید دارد که با این اقدامات کوردلانه ما را به تسلیم و سازش وادارد و اگر چنین است چه کسانی آن‌ها را امیدوار کرده‌اند؟

رسیدن به این پاسخ سهل و ممتنع است، رسیدن به یک جواب قانع‌کننده حقایق بسیاری را روشن می‌کند و عده‌ای را محکوم که عجالتا از آن می‌گذریم اما باید بدانیم که هر کس در خط امام گام برمی‌دارد همین سوال را در ذهن مرور می‌کند و قطعا در مسیر رسیدن به پاسخی قانع‌کننده به نام کسانی می‌رسد که در خط امام نیستند و به هر دلیلی مسئولیتی دارند. مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم در حادثه ترور شهید فخری‌زاده، «انتقام سخت» است.

دشمن باید بداند در امیدی واهی به سر می‌برد که می‌تواند با ترور عزیزانی چون فخری‌زاده ایران اسلامی را به سازش و تسلیم و مذاکره وادارد.

انتهای پیام/ ۱۶۱



منبع خبر

پاسخ ترور زبان مذاکره است یا اقدام متقابل؟ بیشتر بخوانید »

چرا قرارداد الجزایر پاره شد؟

چرا قرارداد الجزایر پاره شد؟



قرارداد الجزایر میان ایران و عراق.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، اختلافات مرزی میان کشورها همواره از جمله مسائلی بوده است که کشورهای جهان را در نقاط مختلف درگیر کرده است؛ اختلافاتی که بعضا باعث به وجود آمدن جنگ‌های خانمان سوز متعدد شده و به قیمت کشته شدن جان صدها هزار نفر به پایان رسیده است. در این میان، منطقه خاورمیانه از جمله مناطقی در دنیا محسوب می‌شود که به دلیل قدمت تاریخی و وجود امپراتوری‌هایی که هر یک در مقطعی از هم پاشیده شده‌اند نقش اختلافات مرزی بسیار پررنگ بوده است؛ به خصوص که استعمار نیز نقش خود را ایفا کرده و تلاش کرده با به وجود آوردن مرزهای مصنوعی زمینه جنگ و منازعات فراگیر بیشتر را فراهم آورد.

در این میان، ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای مهم منطقه که دارای مرزهای گسترده‌ای با کشورهای مختلف در شمال، جنوب، شرق و غرب بوده از این چالش جهانی دور نمانده است. یکی از این اختلافات که چالش‌های بسیاری برای ایران به باور آورده اختلافات مرزی با همسایه غربی، یعنی عراق، است. در همین رابطه در دوران پهلوی قراردادی میان ایران و عراق بسته شده که به قرارداد الجزایر یا قرارداد ۱۹۷۵م مشهور است. در اهمیت این قرارداد همین بس که صدام هنگام آغاز حمله به ایران بهانه خود را برای تجاوز و تعدی به خاک کشورمان نارضایتی از قرارداد ۱۹۷۵م اعلام کرد؛ تصاویری که پخش آن از رسانه‌ها به عنوان نقطه عطفی در آغاز جنگ بوده است. بر این اساس برآنیم تا در پی بررسی زمینه‌ها، ابعاد، نتایج و پیامدهای این قرارداد تاریخی باشیم.

محمدرضا پهلوی در سفر به الجزایر در کنار صدام حسین، معاون رئیس‌جمهور عراق (سال ۱۳۵۳)

عهدنامه ۱۹۷۵م و آغاز یک پایان

مناقشات و درگیری‌های مرزی میان ایران و عراق پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تشکیل کشور عراق پایان نیافت. اردیبهشت سال ۱۳۴۸ش روابط ایران و عراق به‌شدت تیره شد و دو طرف شروع به جنگ تبلیغاتی علیه یکدیگر کردند. در همین سال بود که دولت عراق اعلام کرد کشتی‌های ایران حق تردد و عبور و مرور از اروندرود یا شط‌العرب را ندارند و از ایران به صورت رسمی درخواست کرد که کشتی‌هایش وارد آب این رودخانه نشوند. در نتیجه ایران به ارتش اعلام آماده‌باش داد. شرایط به گونه‌ای بحرانی شد که نیروهای نظامی در اطراف این رودخانه مستقر شدند. نیروی دریایی ایران برای آنکه حاکمیت خود را بر این رودخانه تثبیت نماید کشتی ابن سینا را که پرچم ایران بر آن برافراشته شده بود محافظت و مورد حمایت و پشتیبانی خود قرار داد. در مقابل عراق واکنش نشان داد و به‌سرعت نزدیک به بیست‌هزار ایرانی ساکن عراق را اخراج کرد. در عین حال، درگیری‌های پراکنده‌ای میان دو طرف رخ داد؛ درگیری‌هایی که در آن ارتش و نیروی دریایی ایران موضع نسبتا برتری داشت. با این حال، همین درگیری‌ها بود که از هر دو طرف تلفاتی برجای گذاشت و شورای امنیت را بر آن داشت تا با میانجیگری این چالش منطقه‌ای را حل و فصل نماید. سازمان ملل این کار را با واسطه الجزایر انجام داد و این کشور تلاش کرد دو طرف را به مذاکره، گفت‌وگو و حل و فصل مسائل فی مابین از طریق دیپلماتیک تشویق نماید.۱

در سال ۱۳۵۳ش بود که در الجزایر گفت‌وگوهای رسمی میان مذاکره‌کنندگان دو طرف به سرانجام رسید و زمینه امضای عهدنامه فراهم گردید. هم‌زمان با مذاکرات دیپلماتیک و آب شدن یخ روابط دو کشور، صدام حسین، نایب رئیس‌جمهور عراق، در اردیبهشت سال ۱۳۵۴ش همراه با هیئتی بلندپایه به تهران سفر کرد. مرتضی کاخی، از دیپلمات‌های حاضر در مذاکرات، می‌گوید در نهایت در خرداد سال ۱۳۵۴ش و این بار در بغداد بود که ایران و عراق با وساطت عبدالعزیز بوتفلیقه، وزیر خارجه الجزایر و عضو شورای انقلاب این کشور، قرارداد مرزی منعقد کردند؛ قراردادی که یک طرف آن عباسعلی خلعتبری، وزیر خارجه ایران، طرف دیگر آن سعدون حمادی، وزیر خارجه عراق، بود و به قرارداد الجزایر یا قرارداد ۱۹۷۵م مشهور گردید. در واقع باید گفت که هرچند که قرارداد و تمام الحاقات آن در عراق به امضای دو نفر رسید، اما از آنجا که هواری بودمین، رئیس‌جمهور الجزایر، و سایر مقام‌های این کشور نقشی بی‌بدیل در به ثمر رساندن آن داشتند به قرارداد الجزایر شهره گشت؛ قراردادی که بیش از آنکه پایان یک آغاز باشد، آغاز یک پایان بود و در درگیری‌های بعدی دو کشور اثرگذار بود.۲

در واقع باید گفت که هرچند که قرارداد و تمام الحاقات آن در عراق به امضای دو نفر رسید اما از آنجا که مقامات الجزایری نقشی بی بدیل در به ثمر رساندن آن داشتند به قرارداد الجزایر شهره گشت؛ قراردادی که بیش از آنکه پایان یک آغاز باشد، آغاز یک پایان بود و در درگیری‌های بعدی دو کشور اثرگذار بود

محتوای کلی عهدنامه الجزایر  

در عهدنامه الجزایر مرزهای آبی دو کشور بر اساس خط تالوگ و مرزهای خاکی بر اساس پروتکل قسطنطنیه در زمان امپراتوری عثمانی تعیین شد. همچنین دو کشور توافق کردند تا از ورود و عملیات مسببین ناامنی در مرزهای دو کشور جلوگیری به عمل آورند. ایران اگرچه توانست خطوط مرزی میان دو کشور را تثبیت نماید، اما شاه متعهد شد دست از حمایت و پشتیبانی کردهای عراق بردارد و این دستاوردی برای حزب بعث بود که با کردهای عراق مشکل داشت. البته عراقی‌ها نیز متعهد شدند که از فعالیت مخالفان رژیم ایران و به‌خصوص کمونیست‌ها در عراق و به‌خصوص نواحی مرزی جلوگیری به عمل آورند. این عهدنامه دارای هشت ماده، سه پروتکل و برخی الحاقات بود و در اردیبهشت سال ۱۳۵۵م به تصویب مجلس شورای ملی و سنای ایران رسید.۳

مواضع رهبران دو کشور در قبال قرارداد

پس از انعقاد قرارداد دو طرف به اظهارنظر در مورد قرارداد پرداختند و هریک آن را موفقیتی برای سیاست خارجی خود قلمداد نمودند. اسدالله علم آن را یک پیروزی برای سیاست خارجی ایران و رژیم پهلوی توصیف کرد. البته با توجه به پیروزی‌های ایران در زمان درگیری‌های دو کشور و دست بالای ایران در مذاکرات انتظار می‌رفت ایران بتواند قرارداد بهتری امضا کند. در مقابل در عراق برخی از شخصیت‌ها و رجل سیاسی این کشور صدام را به واسطه آن تحسین کردند. در عین حال برخی نیز آن را شکستی برای عراق توصیف نمودند. صدام برای اینکه از مخالفت‌ها با خود بکاهد در جریان دیدار امیر عباس هویدا از عراق، که در سال ۱۳۵۵ش رخ داد، به صورت نامتعارفی در یک صندلی بلندتر نشست تا به این ترتیب مقام رسمی ایران را تحقیر نماید. در اظهار نظری دیگر طارق عزیز، وزیر امور خارجه وقت عراق، بعدها مدعی شد شاه ایران در مورد امضای قرارداد الجزایر دچار تردید شده بود. در نتیجه او را تحت فشار قرار دادیم و به او متذکر شدیم اگر قرارداد را امضا نکند دست مخالفان حکومت پهلوی در عراق را باز خواهیم گذاشت. در نتیجه از تردیدهای شاه کاسته شد و موافقت خود را با امضای قرارداد اعلام کرد.۴

قرارداد الجزایر در عمل

در بهار سال ۱۳۵۶ش با نظارت مراجع بین‌المللی، طرفین شروع به تعیین خطوط مرزی کردند. در حالی که این کار باید هم‌زمان توسط دو طرف قرارداد انجام می‌شد طرف عراقی مرزها را ترک و کار را به صورت نیمه‌تمام رها کرد. در واقع طرف عراقی با عدم میل‌گذاری مرزی در منطقه میمک، معاهده الجزایر را جامه عمل نپوشانید و به نوعی اجرای آن را زیرپا گذاشت. بدین‌ترتیب عراقی‌ها توانستند با صرف کمترین هزینه از دادن امتیازات بیشتر به ایران جلوگیری به عمل آورده و بستر را برای استفاده به موقع از اختلافات آماده نمایند. در نتیجه، بغداد دیگر در مناطق مرزی دست به ایجاد تحرکاتی نزد و درگیری‌های دو طرف به حداقل رسید. این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.۵

انقلاب اسلامی در ایران و آغاز اختلافات  

پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سرنگونی رژیم پهلوی، دولت عراق جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و علاقه خود را به ادامه حسن همجواری و گسترش روابط دو جانبه ابراز نمود. با وجود این از ایران خواست در قرارداد الجزایر و به‌ویژه در بخش مربوط به اروندرود تجدیدنظر نماید؛ درخواستی که با پاسخ منفی تهران روبه‌رو شد و عراق با توجه به وجود شرایط انقلابی در ایران و عدم تثبیت نظام جدید فرصت را مناسب دید تا اغراض و اهداف خود را دنبال کند. صدام حسین که در مورد اوضاع داخلی ایران دچار اشتباه محاسباتی شده بود درصدد برآمد که از طریق زور نیات خود را عملی کند.۶

بنابراین در اوایل سال ۱۳۵۹ش بود که صدام رسما اعلام کرد عهدنامه الجزایر به نفع ایران بوده و سه شرط را برای توقف رویکرد خصمانه بغداد علیه ایران اعلام نمود. صدام که با پیمان کمپ دیوید و صلح مصر با اسرائیل قاهره را به فروختن آرمان اعراب متهم و خود را رهبر جهان عرب معرفی می‌کرد خواستار خروج بی‌قید و شرط ایران از جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، بازگرداندن اروندرود به حالت قبل از ۱۹۷۵ و به رسمیت شناختن خوزستان با نام عربستان شد. صدام سپس در پیامی تهدیدآمیز به مقام‌های جمهوری اسلامی اعلام کرد که عراق آماده است با زور تمام اختلافات خود را با ایران حل کند. وی در شهریور ۱۳۵۹ش ضمن لغو یکجانبه عهدنامه الجزایر گفت الغای عهدنامه مذکور وضع را به حالت قبل از امضای عهدنامه برمی‌گرداند و بدین‌ترتیب اروندرود به اعراب و در واقع عراق باز می‌گردد و هرکسی که بخواهد با این وضع مقابله کند با نیروی نظامی عراق روبه‌رو خواهد شد.۷

با استناد به همین بهانه بود که صدام در تصاویر تلویزیونی عهدنامه الجزایر را پاره کرد و جنگی هشت‌ساله و فرسایشی را علیه ایران به راه انداخت؛ نبردی که در نهایت اهداف صدام را جامه عمل نپوشاند و با آتش‌بس میان دو طرف و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل به پایان رسید. اما جاه طلبی‌های صدام که پایانی نداشت با حمله عراق به کویت ادامه پیدا کرد که با واکنش آمریکا و در قالب عملیات طوفان صحرا روبه‌رو شد؛ امری که باعث شد صدام برای فیصله مسائل با ایران دوباره قرارداد الجزایر را بپذیرد و بر آن صحه گذارد.  

*محمدرضا چیت‌سازیان / موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

منبع

http://www.iichs.ir/s/۱۷۲۷۱

۱. اصغرجعفری‌ ولدانی، اختلافات‌ مرزی‌ ایران‌ و عراق، تهران، دفتر مطالعات‌ سیاسی‌ و بین‌ المللی، ۱۳۶۷، ص ۳۵.

۲. در گفت‌وگو با مرتضی کاخی مطرح شد: ناگفته‌های قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، اعتماد، ش ۱۵۸۳ (۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۰).
۳. همان.
۴. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده) ۱۳۵۷- ۱۳۲۰، تهران، انتشارات قومس، ص ۴۰۹.
۵. فصلنامه تاریخ روابط خارجی، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، ش ۱۹ (تابستان ۱۳۸۳)، ص ۱۵۵.
۶. همان، ص ۱۵۶.
۷. یعقوب توکلی و دیگران، «روابط ایران و عراق پس از صدام، فرصت‌ها و چالش»، پژوهش‌های انقلاب اسلامی، ش ۵ (تابستان ۱۳۹۲)، ص ۱۶۶.  

محمدرضا پهلوی در سفر به الجزایر در کنار صدام حسین، معاون رئیس‌جمهور عراق (سال ۱۳۵۳)



منبع خبر

چرا قرارداد الجزایر پاره شد؟ بیشتر بخوانید »

‌ مجاهد تاریخ انقلاب اسلامی‌ ‌ حجت الاسلام پس از عمری در راه پیروزی و استقرار سحرگاه …



? مجاهد تاریخ انقلاب اسلامی‌

?حجت الاسلام پس از عمری در راه پیروزی و استقرار سحرگاه روز سه شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۹ دارفانی را وداع گفت و به دیار معبود شتافت‌

?وی از فاضل مدرسه حقانی و از شاگردان شهیدان آیت‌الله و بود این مبارز انقلابی در جریان تظاهرات قم در دوره مجروح و دستگیر شده بود‌

?پس از انقلاب در دستگاه و منشا خدمات بزرگی بود حضور تأثیرگذارش در دو دوره نمایندگی مجلس در عرصه سیاسی و جریان‌های انقلابی مشهود بود؛ بعنوان سیستان و بلوچستان با همکاری نقش مهمی در شرق کشور داشت‌

?وی برجسته بود که ربع قرن مدیریت را عهده‌دار بود انتشار آثار متعدد توسط این مرکز تحت مدیریت او تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی را متحول کرد دوره ۵ جلدی بررسی وقایع تاریخی انقلاب اسلامی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ یکی از منابع معتبر و موثق است‌

?این مجاهد تاریخ به صراحت، و حرّیت در فضای سیاسی و دفاع از انقلاب شهره بود شجاعت علیه ضدانقلاب و او را آماج حملات آنها در دهه ۶۰ قرار داد برخورد قاطع با تحرکات جریان خط سوم، باند مهدی معدوم و اطرافیان فاسد آقای دشمنی بی‌حد و حصر این جریان علیه آن مرحوم را به دنبال داشت‌

?در دهه ۷۰ و ۸۰ از سوی جریان مدعی آزادی مورد شدیدترین هجمه ها قرار گرفت در جریان شجاعانه با جریان غرب‌زده و سناریوی براندازی آنها به بهانه قتل‌ها مقابله کرد در نیز مرکز آثار و پژوهشی متعدد برای روشنگری درباره فتنه منتشر کرد‌

?خبر درگذشت حجت الاسلام حسینیان دوباره کینه‌های رسانه‌های معاند و بوق‌های تبلیغاتی را فعال کرد شبکه‌های منافقین، سلطنت‏‌طلبان و بیگانه با تمام قوا مشغول ایشان و تحریف شده‌اند‌

? را همراهی کنید

 



منبع

kasetsmtv@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

‌ مجاهد تاریخ انقلاب اسلامی‌ ‌ حجت الاسلام پس از عمری در راه پیروزی و استقرار سحرگاه … بیشتر بخوانید »

رضاشاه به طور مستقیم توسط انگلیس به قدرت رسید و در زمان حمله نظامی به ایران فقط…


رضاشاه به طور مستقیم توسط انگلیس به قدرت رسید
و در زمان حمله نظامی به ایران فقط دو ساعت مقاومت کرد
و توسط خود انگلیس برای همیشه از کشور اخراج شد.

امام خمینی (ره) به یاری خدا و کمک مردم
پهلوی را سرنگون کرد
و در طول هشت سال جنگ تحمیلی
اجازه نداد یک وجب از خاک کشور کم شود
و ایران اسلامی به برکت مجاهدت فرزندان خود،
افتخارات بی نظیری را در عرصه های گوناگونِ
بین المللی کسب نمود.

حالا عده ای الدنگ و موذی به اولی میگویند وطن پرست
و دومی را غیر ایرانی و وطن فروش مینامند.
.
.



منبع

رضاشاه به طور مستقیم توسط انگلیس به قدرت رسید و در زمان حمله نظامی به ایران فقط… بیشتر بخوانید »