پهلوی

آن‌روز عید حزب‌الله بود

آن‌روز عید حزب‌الله بود


آن روز، روز عید حزب‌الله بودگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس – علی عبدالصمدی؛ ۱۲ بهمن سالروز ورود امام خمینی (ره) به ایران اسلامی، روزی است که مردم با صدای رسا اعلام کردند که دیگر حکومت شاهنشاهی نمی‌خواهند و حکومت قرآن و اسلام ناب محمدی را به تمام پیشرفت‌های حکومت شاه ترجیح می‌دهند.

اگرچه قرار بود هواپیمای امام خمینی (ره) در فرودگاه «مهرآباد» تهران فرود بیاد؛ اما نه فقط تهران، بلکه تمام ایران اسلامی گل‌آذین شده بود. شاه هفته‌ها بود که ایران را ترک کرده بود. «شاهپور بختیار» هم یک نوکر بی‌اختیار بیشتر نبود که سرانجام پا به فرار گذاشت. نفس‌ها در سینه‌ها حبس شده بودند. سرانجام لحظه‌ موعود فرا رسید. هواپیمای حامل امام خمینی (ره) در ساعت ۹:۳۳ صبح روز دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ به خاک ایران نشست.

امام خمینی (ره) بدون ترس و واهمه و با شجاعتی مثال‌زدنی از هواپیما پیاده و وارد سالن فرودگاه مهرآباد شدند. نخستین سرود انقلابی در وصف ایشان توسط دانش‌آموزان در پیشگاه خود امام خوانده شد: «خمینی‌ ای امام…» سپس امام خمینی (ره) در استقبالی بی‌نظیر وارد تهران شدند.

اتومبیل امام خمینی (ره) ابتدا رهسپار دانشگاه تهران بود، ولی به دستور ایشان راهی بهشت زهرا (س) شد تا با حضور بر مزار درگذشتگان، یاد آن‌ها نیز زنده شود. حرکتی بی‌نظیر در تاریخ انقلاب‌های جهان. تیتر یک روزنامه‌ «اطلاعات» چنین بود: «امام آمد». کیهان نوشت: «امام: با پشتیبانی ملت توی دهن این دولت می‌زنم». بنا به فرموده‌ امام (ره)، آن روز، عید حزب‌الله بود.

رژیم شاه دست‌پاچه شده بود. تمام همافران به جرگه‌ مردم می‌پیوستند. کار نظام شاهنشاهی تمام شده بود. دوازدهم بهمن پنجاه و هفت هجری خورشیدی روزی تاریخی در تمام تاریخ چند هزار ساله‌ ایران است. روزی که تاریخ مسیر خود را عوض کرد و ریل‌گذاری تاریخ به سمتی دیگر مقرر شد. مردم ایران خط بطلان بر تمام ۲ هزار و ۵۰۰ سال تاریخ شاهنشاهی کشیدند و تاریخی جدید از سر نوشتند.

پیروزی واقعی در بهمن سال ۱۳۵۷ از آن ملتی بود که در کوی و برزن‌ها هلهله سر داده و نابودی بیست و شش قرن شاهنشاهی را به فال نیک گرفتند و پای نصیحت‌های پدرانه‌ آن پیر جماران نشستند؛ چراکه دیگر، کشوری به‌ظاهر پیشرفته، اما خالی از دین و مذهب، مردم این را جان به لب کرده بود؛ و سرانجام در بیست و یکم بهمن همان سال، رژیم شاه به‌طور کامل متلاشی شد و در شب بیست و دوم بهمن مردم بر پشت بام‌ها با ندای ملکوتی «الله‌اکبر» پایان رژیم شاه را جشن گرفتند.

انتهای پیام/ 113

آن‌روز عید حزب‌الله بود

منبع خبر

آن‌روز عید حزب‌الله بود بیشتر بخوانید »

امام خمینی (ره) در اوج قدرتِ شاه انقلاب کرد + فیلم

امام خمینی (ره) در اوج قدرتِ شاه انقلاب کرد + فیلم



امام خمینی (ره) در اوج قدرتِ شاه انقلاب کرد + فیلم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، رژیم پهلوی با پشتیبانی ابرقدرت‌ها، به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای به‌شمار می‌رفت و از ارتش و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی قدرتمندی برخوردار بود؛ هرچند که کنترل این قدرت در دست بیگانگان و مستشاران نظامی خارجی بود؛ اما با این وجود، رژیم پهلوی آزاد بود تا از این ابزار‌ها برای سرکوب مخالفان و منتقدان داخلی خود بهره ببرد.

حضرت امام خمینی (ره) در چنین شرایطی بود که نهضت اسلامی را آغاز و در اوج بحران ناامیدی، اضطراب، ترس، خوف، زندان و شکنجه، انقلابی‌ها را از زندان خارج و با به جنب و جوش آوردن مردم، یک جریانی در درون مردم ایجاد کرد که سرانجام به پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ منجر شد.

سردار سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» در تبیین خصوصیات نهضت اسلامی امام خمینی (ره)، گفته است: «انقلاب در دوره‌ای اتفاق افتاد که تمام گروه‌های اسلامی و غیر اسلامی از چپ به راست، اعم از اسلامی و غیر اسلامی، مسلح و غیر مسلح را «ساواک» منهدم کرد؛ یعنی در زمانی که امام (ره) می‌خواست انقلاب را شروع کند، یک گروه باقی‌مانده سالم در خارج از زندان وجود نداشت، همه را «ساواک» تار و مار، منهدم، دستگیر و متلاشی کرد. همه علمای مؤثر را که صاحب خطاب بودند، مؤثر بودند در جامعه، دستگیر و تبعید کرد، در جایی که سخن آن‌ها شنیده نشود و به جامعه سرایت نکند؛ چه کسی امید به پیروزی داشت؟

اوج قدرت شاه، در اوج تسلیح شاه، در اوج این قدرت‌نمایی منطقه‌ای شاه، با آن حمایت‌هایی که آمریکایی‌ها مثل امروزی که دارند از «آل سعود» می‌کنند، آن‌روز از آن خاندان نحس پهلوی می‌کردند. امام (ره) در اوج آن بحران ناامیدی، اضطراب، ترس، خوف، زندان و شکنجه، انقلاب کرده و انقلابی‌ها را از زندان خارج کرد؛ نه انقلابی‌ها امام (ره) را وارد کردند، بلکه امام (ره) انقلابی‌ها را خارج کرد، با حرکت مردم و به جنب و جوش آوردن مردم، یک جریانی در درون مردم؛ این خصوصیات امام (ره) بود».

انتهای پیام/ 113

امام خمینی (ره) در اوج قدرتِ شاه انقلاب کرد + فیلم

منبع خبر

امام خمینی (ره) در اوج قدرتِ شاه انقلاب کرد + فیلم بیشتر بخوانید »

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟(1)

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟(1)


حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس– حسن علایی فعال؛ در آستانه اولین سالگرد شهادت سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی هستیم. طی یک سال گذشته، از حاج قاسم و شخصیتش سخن بسیار به میان آمده و سخنان بسیاری ناگفته مانده است. برای شناخت شخصیت‌هایی در تراز حاج قاسم تلاش زیادی از سوی فرهیختگانِ عرصه‌های مختلف لازم است. نمی‌شود چنین شخصیت‌هایی را با تعدادی کتاب و کلیپ و فیلم شناخت و شناساند. برای پرده‌برداری از شخصیت ذوابعاد حاج قاسم باید اندیشکده‌هایی فراهم آورد تا با بکارگیری دانشمندان و صاحب‌نظران برجسته و زبده‌گان حوزه‌های مختلف بتوان شخصیت ایشان را واکاوی و مورد مطالعه از جنس پژوهش و تحقیق قرار داد. چنین شخصیت‌هایی که جریان‌ساز و تاریخ‌سازاند نباید مورد مطالعه سطحیِ حتی افراد علاقمند و دلسوز قرار بگیرند؛ چرا که ماحصل مطالعه سطحی، هر چه باشد، مانع از دیده شدن حقیقت وجودی چنین شخصیت‌هایی می‌شود.

اولین رسالت بنیاد‌ها و موسساتی که از سوی علاقمندان به این شهید والامقام تاسیس و راه‌اندازی می‌شود جلوگیری از تولید و انتشار محصولات؛ اعم از کتاب و فیلم و… سطحی و کم‌عمق از سوی هر نهاد و فرد حقیقی و حقوقی می‌باشد. شخصیت‌ها و افراد ملی، منطقه‌ای و جهانی همچون شهید حاج قاسم نباید توسط افراد سطحی‌نگر مصادره شوند. این معنا برگرفته از تبیین واقعی و حقیقی جایگاه شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی و شهید عزیز ابومهدی المهندس به عنوان یک «راه» و «مکتب» و «مدرسه درس‌آموز» از سوی مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) است.

«… اخلاص برکت دارد. هر جا اخلاص بود، خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت می‌دهد، کار برکت پیدا می‌کند، رشد و نمو پیدا می‌کند، کار به نحوی می‌شود که اثر آن به همه می‌رسد، برکات آن در میان مردم باقی می‌ماند. این ناشی از اخلاص است. نتیجه‌ی آن اخلاص، همین عشق و وفاداری مردم، همین اشک و آه مردم، همین حضور مردم، همین تازه شدنِ روحیه‌ی انقلابی مردم است. امّا اینکه ما بیاییم این حوادث را تقویم کنیم، قیمت‌گذاری کنیم، قدر آن‌ها را بدانیم و ببینیم که اندازه و قیمت این حوادث چقدر است؛ در صورتی تحقّق پیدا می‌کند که ما به حاج‌قاسم سلیمانی -شهید عزیز- و به ابومهدی -شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آن‌ها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه‌ی درس‌آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد. قدر و قیمت این قضیّه روشن خواهد شد.» (بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 1398/10.27)

در یک نگاه اجمالی و به عنوان مدخلِ تلاشی سترگ برای تبیین و تحقق مکتب و راه حاج قاسم سلیمانی باید نقشه راهی برای تجزیه و تحلیل شخصیت وی در چهار ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی فراهم آورد. در حقیقت شخصیت متعالی حاج قاسم در این چهار مقطع شاکله اساسی خود را یافته است و بی‌شک ملاحظه هر یک از ابعاد بدون ملاحظه سایر ابعاد نشانگر چهره‌ی حقیقی سردار سلیمانی نخواهد بود.

حاج قاسم انسان مومن، انقلابی، مجاهد، خستگی‌ناپذیر، شجاع، صبور، شهادت‌طلب در تراز انسان پرورش یافته بر اساس تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) است. شخصیتی است که می‌توان سردست گرفت و به‌عنوان الگوی تمام‌عیار به جهانیان معرفی و ارائه کرد. حاج قاسم بیش از آنکه به گذشته و حال تعلق داشته باشد به آینده و آیندگان تعلق خواهد داشت و در وانفسای کمرنگ شدن گوهر وجودی انسان به‌ویژه در پهنه‌ی قرون آتی، همو است که راهگشا خواهد بود و انسانیت معلق را از بن‌بست خارج خواهد ساخت. فلذا شناخت درست و واقعی او به کاروان بشریت که به ناکجاآباد می-رود کمک شایانی خواهد کرد؛ بنابراین برای ارائه چهره روشن و واقعی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی باید سعه‌ی وجودی او را در چهار ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی جستجو کرد. به تعبیر اجمالی حاج قاسم حلقه وصل و حبل اعتصامی است بین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت اسلامی و حکومت آخرالزمانی.

الف-حاج قاسم در ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی

-پذیرش و باور انقلاب اسلامی

با شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ بسیاری بر این باور بودند که این حرکت بیهوده است و به بار نخواهد نشست. دلیل عمده مخالفان نهضت که آنان را در مخالفت با حرکت امام به چند دسته و گروه تقسیم می‌کرد عبارت بود از: قدرت بلامنازع رژیم شاه و پشتیبانان قدرتمند او از جمله آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی (سلطنت‌طلبان و مرعوبین)، محکوم به شکست و اضمحلال بودن هر حرکت اصلاح‌طبانه و قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) (طرفداران انجمن حجتیه و ساده‌لوحان از قشرمذهبیون)، عدم تطابق نهضت امام خمینی با سازو کار تعریف شده انقلابات مردمی و کارگری و سوسیالیستی (گروه‌های چپ مارکسیستی و التقاطیون)، عدم توانایی دین و مذهب در مدیریت حرکت‌های انقلابی و اصلاح‌گر (ملی‌گرایان و روشنفکرها). اما در این میان گروه دیگری از عوام و خواص بودند که با باور و اعتقاد عمیق به امام و راه و هدفی که در پیش گرفته است جان و مال خود را نثار نهضت و پیروزی و به بار نشستن آن کردند. این دسته که در یک کلام انقلابیون خط امام شناخته می‌شدند از شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی برخوردار بودند که مهمترین آن‌ها عبارت بود از:

یک: اعتقاد و ایمان به امام خمینی به‌عنوان مجتهد، مرجع تقلید جامع‌الشرایط و عالم دینی که در برابر ظلم قد علم کرده و رهبری نهضت را برعهده گرفته است.

دو: اعتقاد راسخ به اسلام ناب محمدی (ص) بر اساس تبیین و قرائتی که امام خمینی داشت.

سه: باور این حقیقت و واقعیت که رژیم تا بن دندان مسلح شاه، رژیمی است طاغوتی، ظالم و شکست‌پذیر.

چهار: اعتقاد و قبول این مساله که حرکت در مسیر نهضت، هزینه‌ها، دشواری‌ها و سختی‌هایی اعم از جانی و مالی به دنبال خواهد داشت.

پنج: باور این حقیقت که حرکت در مسیر نهضت امام خمینی انجام یک تکلیف شرعی و دینی است و سرانجام آن سعادت و خوشبختی و پیروزی است.

حاج قاسم از جرگه‌ی افرادی بود که به نهضت و قیام امام با همه‌ی مولفه‌ها و ویژگی‌هایش اعتقاد و ایمان راسخ داشت. حاج قاسم از آن دست جوانانی بود که با شنیدن ندای امام سر از پا نشناخته و لبیک‌گویان به صف پرشور انقلابیون پیوست. حاج قاسم انقلابی بعد از انقلاب نبود؛ بلکه با آشکار شدن نهضت خمینی کبیر بلافاصله با درک عمق پیام امام که مقابله با تبعیض و بی‌عدالتی در سطحی گسترده بود و حاج قاسم روستایی روستازاده که جلوه‌ایی از این بی‌عدالتی را در زادگاه خود؛ روستای قنات ملک از توابع کرمان دیده و با پوست و گوشت خود آن را لمس کرده بود، بی درنگ به کاروان انقلابیون پیوست. آشنایی حاج قاسم با نهضت امام خمینی به سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و ارتباطی که با حجت الاسلام کامیاب؛ از روحانیون مشهد که در ایام ماه مبارک رمضان جهت تبلیغ به کرمان می‌آمد برمی‌گردد. آشنایی با حجت الاسلام کامیاب (حجت‌­الاسلام کامیاب در هفتم مرداد سال 1360 توسط منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل آمد) مایه دو برکت برای حاج قاسم شد. اول آشنایی با موج نهضت امام خمینی و پیوستن به آن، دوم آشنایی با روحانی بزرگوار دیگری به نام آیه الله سید علی خامنه‌ای.

ب-حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم شاه

باور و پذیرش نهضت امام خمینی در هنگامه‌ی استیلای دیکتاتوری رژیم پهلوی گام اول در انقلابی شدن بود، گام دوم و بعدی که بر انقلابی بودن مهر تایید می‌زد حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم پهلوی بود. بودند بسیار کسانی که نهضت امام را باور داشتند اما جرائت و جسارت همگامی با نهضت و فعالیت علیه رژیم شاه را نداشتند. این افراد صرفا دعاگوی امام بودند و طاقت تحمل سختی-ها و مرارت‌های نهضت را نداشتند! این دسته از معتقدین به امام و انقلاب، قشر محافظه‌کار بودند و خود را از هرگونه تنش دور می‌کردند. اما حاج قاسم و افرادی، چون او با شناخت و باور نهضت امام وارد مرحله «اقدام علیه رژیم» متناسب با شرایط آن روز جامعه شدند. شرکت در راهپیمایی‌ها، تظاهرات، پخش اعلامیه، ارتباط با روحانیت انقلابی و تشکیل هسته‌ها و گروه‌های انقلابی و تلاش در پیشبرد نهضت مبتنی بر تبیین مفاسد و ظلم‌های دستگاه حاکمه و… از جمله اقدامات حاج قاسم‌ها بود. حاج قاسم یکی از گردانندگان اصلی تظاهرات و راهپیمایی‌ها در شهر کرمان بود. (به نقل از سهراب سلیمانی برادر شهید حاج قاسم سلیمانی) البته در این میان افرادی نیز بودند که اقدامات جدی‌تری مثل برخی برخورد‌های مسلحانه با مراکز و عوامل رژیم داشتند، اما آنچه مدنظر حضرت امام خمینی به‌عنوان رهبر قیام بود، تبیین و آگاه‌سازی مردم نسبت به اقدامات ظالمانه و فاسد رژیم پهلوی در داخل و وابستگی تمام‌عیار و ذلیلانه در برابر قدرت‌های مستکبر جهانی بود.

بر این اساس هر فردی که در آن مقطع، که بارقه‌های انقلاب آشکارتر شده بود؛ به‌ویژه بعد از شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی، بر این ممشای حرکت می‌کرد انقلابی محسوب می‌شد. حاج قاسم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت حفاظت از انقلاب و دستاورهایش راهی کردستان شد تا با ضدانقلاب مبارزه کند. پایگاه و مقر اصلی حاج قاسم برای مواجهه با ضدانقلاب و جدایی‌طلبان در کردستان، مهاباد بود.

ادامه دارد …

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟(1)

منبع خبر

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟(1) بیشتر بخوانید »

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟


حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس– حسن علایی فعال؛ در آستانه اولین سالگرد شهادت سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی هستیم. طی یک سال گذشته، از حاج قاسم و شخصیتش سخن بسیار به میان آمده و سخنان بسیاری ناگفته مانده است. برای شناخت شخصیت‌هایی در تراز حاج قاسم تلاش زیادی از سوی فرهیختگانِ عرصه‌های مختلف لازم است. نمی‌شود چنین شخصیت‌هایی را با تعدادی کتاب و کلیپ و فیلم شناخت و شناساند. برای پرده‌برداری از شخصیت ذوابعاد حاج قاسم باید اندیشکده‌هایی فراهم آورد تا با بکارگیری دانشمندان و صاحب‌نظران برجسته و زبده‌گان حوزه‌های مختلف بتوان شخصیت ایشان را واکاوی و مورد مطالعه از جنس پژوهش و تحقیق قرار داد. چنین شخصیت‌هایی که جریان‌ساز و تاریخ‌سازاند نباید مورد مطالعه سطحیِ حتی افراد علاقمند و دلسوز قرار بگیرند؛ چرا که ماحصل مطالعه سطحی، هر چه باشد، مانع از دیده شدن حقیقت وجودی چنین شخصیت‌هایی می‌شود.

اولین رسالت بنیاد‌ها و موسساتی که از سوی علاقمندان به این شهید والامقام تاسیس و راه‌اندازی می‌شود جلوگیری از تولید و انتشار محصولات؛ اعم از کتاب و فیلم و… سطحی و کم‌عمق از سوی هر نهاد و فرد حقیقی و حقوقی می‌باشد. شخصیت‌ها و افراد ملی، منطقه‌ای و جهانی همچون شهید حاج قاسم نباید توسط افراد سطحی‌نگر مصادره شوند. این معنا برگرفته از تبیین واقعی و حقیقی جایگاه شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی و شهید عزیز ابومهدی المهندس به عنوان یک «راه» و «مکتب» و «مدرسه درس‌آموز» از سوی مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) است.

«… اخلاص برکت دارد. هر جا اخلاص بود، خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت می‌دهد، کار برکت پیدا می‌کند، رشد و نمو پیدا می‌کند، کار به نحوی می‌شود که اثر آن به همه می‌رسد، برکات آن در میان مردم باقی می‌ماند. این ناشی از اخلاص است. نتیجه‌ی آن اخلاص، همین عشق و وفاداری مردم، همین اشک و آه مردم، همین حضور مردم، همین تازه شدنِ روحیه‌ی انقلابی مردم است. امّا اینکه ما بیاییم این حوادث را تقویم کنیم، قیمت‌گذاری کنیم، قدر آن‌ها را بدانیم و ببینیم که اندازه و قیمت این حوادث چقدر است؛ در صورتی تحقّق پیدا می‌کند که ما به حاج‌قاسم سلیمانی -شهید عزیز- و به ابومهدی -شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آن‌ها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه‌ی درس‌آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد. قدر و قیمت این قضیّه روشن خواهد شد.» (بیانات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تهران، 1398/10.27)

در یک نگاه اجمالی و به عنوان مدخلِ تلاشی سترگ برای تبیین و تحقق مکتب و راه حاج قاسم سلیمانی باید نقشه راهی برای تجزیه و تحلیل شخصیت وی در چهار ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی فراهم آورد. در حقیقت شخصیت متعالی حاج قاسم در این چهار مقطع شاکله اساسی خود را یافته است و بی‌شک ملاحظه هر یک از ابعاد بدون ملاحظه سایر ابعاد نشانگر چهره‌ی حقیقی سردار سلیمانی نخواهد بود.

حاج قاسم انسان مومن، انقلابی، مجاهد، خستگی‌ناپذیر، شجاع، صبور، شهادت‌طلب در تراز انسان پرورش یافته بر اساس تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) است. شخصیتی است که می‌توان سردست گرفت و به‌عنوان الگوی تمام‌عیار به جهانیان معرفی و ارائه کرد. حاج قاسم بیش از آنکه به گذشته و حال تعلق داشته باشد به آینده و آیندگان تعلق خواهد داشت و در وانفسای کمرنگ شدن گوهر وجودی انسان به‌ویژه در پهنه‌ی قرون آتی، همو است که راهگشا خواهد بود و انسانیت معلق را از بن‌بست خارج خواهد ساخت. فلذا شناخت درست و واقعی او به کاروان بشریت که به ناکجاآباد می-رود کمک شایانی خواهد کرد؛ بنابراین برای ارائه چهره روشن و واقعی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی باید سعه‌ی وجودی او را در چهار ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی جستجو کرد. به تعبیر اجمالی حاج قاسم حلقه وصل و حبل اعتصامی است بین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت اسلامی و حکومت آخرالزمانی.

الف-حاج قاسم در ساحت و زمانه‌ی انقلاب اسلامی

-پذیرش و باور انقلاب اسلامی

با شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ بسیاری بر این باور بودند که این حرکت بیهوده است و به بار نخواهد نشست. دلیل عمده مخالفان نهضت که آنان را در مخالفت با حرکت امام به چند دسته و گروه تقسیم می‌کرد عبارت بود از: قدرت بلامنازع رژیم شاه و پشتیبانان قدرتمند او از جمله آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی (سلطنت‌طلبان و مرعوبین)، محکوم به شکست و اضمحلال بودن هر حرکت اصلاح‌طبانه و قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) (طرفداران انجمن حجتیه و ساده‌لوحان از قشرمذهبیون)، عدم تطابق نهضت امام خمینی با سازو کار تعریف شده انقلابات مردمی و کارگری و سوسیالیستی (گروه‌های چپ مارکسیستی و التقاطیون)، عدم توانایی دین و مذهب در مدیریت حرکت‌های انقلابی و اصلاح‌گر (ملی‌گرایان و روشنفکرها). اما در این میان گروه دیگری از عوام و خواص بودند که با باور و اعتقاد عمیق به امام و راه و هدفی که در پیش گرفته است جان و مال خود را نثار نهضت و پیروزی و به بار نشستن آن کردند. این دسته که در یک کلام انقلابیون خط امام شناخته می‌شدند از شاخصه‌ها و ویژگی‌هایی برخوردار بودند که مهمترین آن‌ها عبارت بود از:

یک: اعتقاد و ایمان به امام خمینی به‌عنوان مجتهد، مرجع تقلید جامع‌الشرایط و عالم دینی که در برابر ظلم قد علم کرده و رهبری نهضت را برعهده گرفته است.

دو: اعتقاد راسخ به اسلام ناب محمدی (ص) بر اساس تبیین و قرائتی که امام خمینی داشت.

سه: باور این حقیقت و واقعیت که رژیم تا بن دندان مسلح شاه، رژیمی است طاغوتی، ظالم و شکست‌پذیر.

چهار: اعتقاد و قبول این مساله که حرکت در مسیر نهضت، هزینه‌ها، دشواری‌ها و سختی‌هایی اعم از جانی و مالی به دنبال خواهد داشت.

پنج: باور این حقیقت که حرکت در مسیر نهضت امام خمینی انجام یک تکلیف شرعی و دینی است و سرانجام آن سعادت و خوشبختی و پیروزی است.

حاج قاسم از جرگه‌ی افرادی بود که به نهضت و قیام امام با همه‌ی مولفه‌ها و ویژگی‌هایش اعتقاد و ایمان راسخ داشت. حاج قاسم از آن دست جوانانی بود که با شنیدن ندای امام سر از پا نشناخته و لبیک‌گویان به صف پرشور انقلابیون پیوست. حاج قاسم انقلابی بعد از انقلاب نبود؛ بلکه با آشکار شدن نهضت خمینی کبیر بلافاصله با درک عمق پیام امام که مقابله با تبعیض و بی‌عدالتی در سطحی گسترده بود و حاج قاسم روستایی روستازاده که جلوه‌ایی از این بی‌عدالتی را در زادگاه خود؛ روستای قنات ملک از توابع کرمان دیده و با پوست و گوشت خود آن را لمس کرده بود، بی درنگ به کاروان انقلابیون پیوست. آشنایی حاج قاسم با نهضت امام خمینی به سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و ارتباطی که با حجت الاسلام کامیاب؛ از روحانیون مشهد که در ایام ماه مبارک رمضان جهت تبلیغ به کرمان می‌آمد برمی‌گردد. آشنایی با حجت الاسلام کامیاب (حجت‌­الاسلام کامیاب در هفتم مرداد سال 1360 توسط منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل آمد) مایه دو برکت برای حاج قاسم شد. اول آشنایی با موج نهضت امام خمینی و پیوستن به آن، دوم آشنایی با روحانی بزرگوار دیگری به نام آیه الله سید علی خامنه‌ای.

ب-حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم شاه

باور و پذیرش نهضت امام خمینی در هنگامه‌ی استیلای دیکتاتوری رژیم پهلوی گام اول در انقلابی شدن بود، گام دوم و بعدی که بر انقلابی بودن مهر تایید می‌زد حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم پهلوی بود. بودند بسیار کسانی که نهضت امام را باور داشتند امام جرائت و جسارت همگامی با نهضت و فعالیت علیه رژیم شاه را نداشتند. این افراد صرفا دعاگوی امام بودند و طاقت تحمل سختی-ها و مرارت‌های نهضت را نداشتند! این دسته از معتقدین به امام و انقلاب، قشر محافظه‌کار بودند و خود را از هرگونه تنش دور می‌کردند. اما حاج قاسم و افرادی، چون او با شناخت و باور نهضت امام وارد مرحله «اقدام علیه رژیم» متناسب با شرایط آن روز جامعه شدند. شرکت در راهپیمایی‌ها، تظاهرات، پخش اعلامیه، ارتباط با روحانیت انقلابی و تشکیل هسته‌ها و گروه‌های انقلابی و تلاش در پیشبرد نهضت مبتنی بر تبیین مفاسد و ظلم‌های دستگاه حاکمه و… از جمله اقدامات حاج قاسم‌ها بود. حاج قاسم یکی از گردانندگان اصلی تظاهرات و راهپیمایی‌ها در شهر کرمان بود. (به نقل از سهراب سلیمانی برادر شهید حاج قاسم سلیمانی) البته در این میان افرادی نیز بودند که اقدامات جدی‌تری مثل برخی برخورد‌های مسلحانه با مراکز و عوامل رژیم داشتند، اما آنچه مدنظر حضرت امام خمینی به‌عنوان رهبر قیام بود، تبیین و آگاه‌سازی مردم نسبت به اقدامات ظالمانه و فاسد رژیم پهلوی در داخل و وابستگی تمام‌عیار و ذلیلانه در برابر قدرت‌های مستکبر جهانی بود.

بر این اساس هر فردی که در آن مقطع، که بارقه‌های انقلاب آشکارتر شده بود؛ به‌ویژه بعد از شهادت حاج‌آقا مصطفی خمینی، بر این ممشای حرکت می‌کرد انقلابی محسوب می‌شد. حاج قاسم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت حفاظت از انقلاب و دستاورهایش راهی کردستان شد تا با ضدانقلاب مبارزه کند. پایگاه و مقر اصلی حاج قاسم برای مواجهه با ضدانقلاب و جدایی‌طلبان در کردستان، مهاباد بود.

ادامه دارد …

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟

منبع خبر

حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟ بیشتر بخوانید »

پاسخ ترور زبان مذاکره است یا اقدام متقابل؟

پاسخ ترور زبان مذاکره است یا اقدام متقابل؟


پاسخ ترور زبان مذاکره است یا اقدام متقابل؟گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ وقتی در اوج قدرت رژیم پهلوی امام خمینی (ره) شعار استقلال و آزادی سر دادند بسیاری گفتند نمی‌شود، اما شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم بعث عراق با حمایت دولت‎های شرقی و غربی به ایران یورش آوردند که امام خمینی (ره) شعار نه شرقی نه غربی را فریاد زدند و آن را محقق کردند.

بعد از ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی، جانشین خلف ایشان امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) شعارهای بسیاری را که تبلور باورهای راستین ایشان به راه امام راحل بود، محقق کردند.

شعار یک عبارت برآمده از یک آرمان پوچ و خوش‌خیالی خام نیست. شعار زاییده باورها و آرمان‌های بلندی است که شهدای بسیاری در مسیر تحقق آن خون خود را نثار کردند. شعار «انتقام سخت» نشان داد که چگونه می‌توان هیمنه پوشالی آمریکا را با رجزهای عباس‌گونه سربازان وطن در هم شکست و ویرانی پایگاه عین‌الاسد از پیامد‌های آن بود.

هر گاه که حیله و مکر و دنائت دشمن فراموش می‌شود و زمزمه مذاکره و نرمش به گوش می‌رسد، دست پلید ترور از آستین آمریکا و فرزند نامشروعش ـ رژیم صهیونیستی ـ بیرون می‌آید و شهیدی دیگر به زمین می‌افتد. «محسن فخری‌زاده» یکی دیگر از سربازان گمنام ایران در جبهه علم در حال جهاد بود که با آتش بیگانه و همیاری برخی از خائنان وطنی به شهادت رسید.

اگر چه شهادت افتخار والایی است، در مقابلش، درد از دست دادن مردان بزرگ نیز دشوار است. اما سوال اینجاست که چگونه دشمن جانی و قسم‌خورده ما هنوز جرأت می‌کند در میان خاک ایران آتش ترور به روی ما بگشاید؟ آیا هنوز امید دارد که با این اقدامات کوردلانه ما را به تسلیم و سازش وادارد و اگر چنین است چه کسانی آن‌ها را امیدوار کرده‌اند؟

رسیدن به این پاسخ سهل و ممتنع است، رسیدن به یک جواب قانع‌کننده حقایق بسیاری را روشن می‌کند و عده‌ای را محکوم که عجالتا از آن می‌گذریم اما باید بدانیم که هر کس در خط امام گام برمی‌دارد همین سوال را در ذهن مرور می‌کند و قطعا در مسیر رسیدن به پاسخی قانع‌کننده به نام کسانی می‌رسد که در خط امام نیستند و به هر دلیلی مسئولیتی دارند. مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم در حادثه ترور شهید فخری‌زاده، «انتقام سخت» است.

دشمن باید بداند در امیدی واهی به سر می‌برد که می‌تواند با ترور عزیزانی چون فخری‌زاده ایران اسلامی را به سازش و تسلیم و مذاکره وادارد.

انتهای پیام/ 161

پاسخ ترور زبان مذاکره است یا اقدام متقابل؟

منبع خبر

پاسخ ترور زبان مذاکره است یا اقدام متقابل؟ بیشتر بخوانید »