پهلوی

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر!

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر!



خروج حامد اسماعیلیون از ائتلاف همبستگی منسوب به براندازان مصداق روشنی بر فروپاشی دورهمی دوماهه اپوزیسیون بود؛ کسانی که علیرغم هزینه‌های هنگفت و نمایش‌های متعدد باز هم محکوم به شکست شدند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آخر هفته گذشته «حامد اسماعیلیون»، کسی که در پی از دست دادن خانواده‌اش در حادثه پرواز اوکراینی شناخته شد و ماه‌های اخیر به دنبال آن بود تا از خود چهره‌ای سیاسی بسازد، از «ائتلاف همبستگی» براندازان جمهوری اسلامی خارج شد.

ائتلاف مذکور میان براندازان در حالی از هم پاشیده است که از تشکیل آن دو ماه هم نمی‌گذرد. پهلوی، اسماعیلیون، مصی علینژاد، بنیادی، عبادی و مهتدی اعضای این ائتلاف را که ۱۹ اسفند ماه شکل گرفت تشکیل می‌دادند؛ کسانی که هر کدام در یک نقطه از دنیا و گرایش سیاسی متفاوتی با دیگر افراد ائتلاف داشتند.

خودزنی به سبک اپوزیسیون

این اولین بار نبود که جریان مخالف جمهوری اسلامی چنین تلاشی را رقم می‌زد اما از آنجا که این ائتلاف با چالش‌های متعددی از جمله پراکندگی جغرافیایی، فقدان پایگاه مؤثر اجتماعی، نداشتن رهبری، اختلاف نظر مبنایی و نظری و تضاد منافع در بدیهیات و جزئیات مواجه بود، بار دیگر با بن‌بست مواجه شد؛ همچنانکه دفعات قبل نیز به نتیجه نرسید.

گرچه طبیعی بود ائتلافی متشکل از یک جمهوری خواه ساکن استرالیا، یک تجزیه‌طلب ساکن سوئد، یک پادشاهی‌خواه ساکن واشنگتن به لحاظ اجرایی نتواند سامان و انسجامی داشته باشد؛ اما شاید انتظار می‌رفت این جریان پس از هزینه‌های هنگفت مادی و تبلیغاتی، حداقل برای حفظ وجهه خود نزد طرفدارانش، چند صباحی بیشتر نمایش خود را ادامه دهد.

با این وجود فروپاشی زودهنگام آنها رقم خورد و اسماعیلیون علت تصمیم جدایی‌اش را، عدم اجرا و تحقق دموکراسی در این جمع برشمرد. این در حالی است که ائتلاف مذکور با ادعای ایجاد دموکراسی در ایران دورهمی‌شان را شکل داده بودند. پس از آنکه مدتی قبل «رضا پهلوی» و «نازنین بنیادی» این ائتلاف را ترک کردند، حالا خروج اسماعیلیون، به یک ناچاری برای مرگ خودخواسته از سوی این جریان شباهت داشت.

در حقیقت ائتلاف پر سر و صدا اما پوچ همبستگی در حالی به کار خود پایان داد که هنوز بدون آنکه پاسخی از سوی نظام جمهوری اسلامی دریافت نکرده بود مثل یک ویروس داخلی، خودش باعث نابودی خودش شد. «کامران فلاحتی» پژوهشگر اپوزیسیون می‌گوید: «اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، خود اثبات ناکارآمدی خودشان هستند و هم از طرف دیگر ادعاهایی که مطرح می‌کنند را به واسطه عملکرد خود نقض می‌کنند.»

جای خالی دانش و ایدئولوژی در میان براندازان

فارغ از اینها، چهره مخدوش و معدوم افراد ائتلافِ از هم‌گسسته همبستگی، نقطه ضعفی بود که از سوی کارشناسان و صاحب‌نظران سیاسی و اجتماعی همواره مورد نقد جدی قرار داشت. آنها معتقدند کسانی که به عنوان سردمداران براندازی دور هم جمع شده‌اند که دانش، تخصص، اعتبار و جایگاهی برای پیشبرد یک کنش سیاسی در مقیاس مقابله با یک حکومت ۴۰ ساله و قدرتمند را ندارند و فاقد هرگونه ایدئولوژی برای تحقق شعارهایی هستند که از آن دم می‌زنند.

«محمدکاظم انبارلویی» فعال سیاسی سیاست داخلی کشور در این باره می‌گوید: «یکی از نعمات بزرگی که خدا به ملت ما داده است، وجود اپوزیسیون روسیاه، بدسابقه و احمق هست. ما در برابر اپوزیسیونی قرار داریم که نه تنها کم‌ترین ریشه اجتماعی و سیاسی در داخل ایران را ندارند؛ بلکه با کارنامه ننگین خود به عنوان منفورترین چهره‌ها شناخته می‌شوند.»

صحت اظهارات انبارلویی با نگاهی به پیشینه جریان‌های سیاسی حاضر در ائتلاف همبستگی محرز است؛ چراکه بخش مهمی از حامیان اپوزیسیون همان کسانی هستند که با کمک به صدام در تجاوز به ملت ایران بدترین سابقه را دارند و ۱۷ هزار نفر از ایرانیان را به شهادت رساندند.

دومین گروه از اپوزیسیون، سلطنت‌طلب‌ها هستند که کارنامه آنها در تاریخ ایران به عنوان ننگین‌ترین دوران وطن‌فروشی و غارت ملت ایران مطرح است و رضا پهلوی به عنوان بازمانده این رژیم هر بار با اقدامی که به خودزنی شبیه است، دست خالی خود را روتر می‌کند. انبارلویی با اشاره به سفر اخیر پهلوی به سرزمین اشغالی فلسطین می‌گوید: «رضا پهلوی در سفر اخیرش به سرزمین‌های اشغالی ثابت کرد که هیچ حظ و بهره‌ای از سیاست نبرده است چراکه در شرایطی که رژیم صیهونیستی دچار فروپاشی است این اقدام را انجام داده است.»

وی ادامه می‌دهد: «اغلب افرادی که در این ائتلاف حضور داشتند از جمله اسماعیلیون، از لحاظ اعتباری عددی نیستند و هیچ گونه ریشه و دانش اجتماعی، تاریخی و سیاسی ندارند. از طرف دیگر افرادی دور هم جمع شده بودند که هیچ‌گونه اتحاد و همبستگی با هم نداشتند.»

کاریکارتوریست شعارهای مدنی و کاسبان سیاسی

علیرغم آنکه جریان براندازی پس از تلاش‌های بسیار، نتوانست کاری از پیش ببرد و به نتایج و اهداف خود نرسید، اما نگاهی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر به ما نشان می‌دهد که این جریان توانست در بخش کمی از فضای جامعه رسوخ کند و بر روی آن اثرگذار باشد و این موضوع را القا کند که جمهوری اسلامی رفتنی است! صاحب‌نظران معتقدند علت عمده این اثرگذاری فعالیت گسترده آنها در فضای مجازی و تاخت و تاز بی‌سابقه حساب‌های کاربری منسوب به طرفداران آنها بوده است.

جریان براندازی در این سال‌ها به واسطه بودجه‌های کلانی که دریافت می‌کرد، لشکرهای مجازی به راه انداخت. آنها با ایجاد لشکرها و مؤسسات مجازی تحت عناوین مؤسسات حقوق بشری یا دفاع از حقوق زنان، کاریکاتوری از نهادهای مدنی را در خارج از کشور ایجاد کردند و زیر سایه عناوین خوش آب و رنگی که برای خود ساخته بودند، فعالیت‌های ضد بشری، ضد انسانی و ضد ایرانی انجام می‌دادند.

فلاحتی درباره بودجه‌هایی که از طریق مداخله‌جویان به دست اپوزیسیون می‌رسیده و همچنان می‌رسد، بیان می‌کند: «آنها بودجه‌ها و منابع هنگفت و مختلفی از دولت‌های متخاصم و سرویس‌های امنیتی دریافت کرده و از طرف دیگر مبالغی را از مردم عادی به شیوه‌های مختلف کلاهبرداری می‌کنند. بخشی از درآمدشان نیز از طریق صندوق‌هایی که به بهانه جلب کمک‌های مالی راه‌اندازی کرده به دست می‌آید و از این طریق ارتزاق می‌کنند.»

انبارلویی نیز تاکید دارد که سرویس‌های سیا، موساد، انگلیس و فرانسه مخارج کارهای تبلیغاتی و سازمانی این گروه را تأمین کرده و اظهار می‌کند: «این افراد یک مشت کاسب سیاسی هستند و خودشان هم می‌دانند که پایگاهی در میان مردم ندارند. شاید بتوانند مدتی با توزیع پول و شبکه‌سازی کارهایی انجام دهند اما هرگز نمی‌توانند به عنوان یک اپوزیسیون دارای ایدئولوژی، طرح یا برنامه و… ظاهر شوند.»

نظر به آنچه گفته شد، براندازان گروهی از افراد را در فضای مجازی سامان دادند تا هرگاه به آنها نیاز داشته باشند اهداف خود را در عرصه مجازی پیش ببرند. همچنین با راه‌اندازی مؤسسات نظرسنجی روی ذهن ایرانیان کار می‌کنند. البته فلاحتی نظرسنجی‌هایی که توسط جریان اپوزیسیون به کمک بودجه‌های تزریقی از سوی کشورهای و قدرت‌های مداخله‌جو صورت می‌گرفت را نوعی نظرسازی معرفی می‌کند و متذکر می‌شود: «گرچه شیوه‌های به کار رفته در این نظرسنجی‌ها از نگاه بسیاری کارشناسانِ مستقل، غیرعلمی، ضعیف و غیرقابل استناد بودند اما اثرگذاری آنها بر درصدی از جامعه غیرقابل انکار است؛ بخشی از مردم که در فضای مجازی حضور دارند ممکن است در پی فعالیت‌های سازماندهی شده مجازی جریان مخالف تصور کنند نظرات این گروه در جامعه غالب است در حالی که این راهکار جریان براندازی است که می‌خواهد دروغی را در لفافه واقعیت به داخل کشور القا کنند.»

سلبریتی‌ها؛ خدمتکاران بی‌جیره مواجب

نکته قابل ذکر آن است که علاوه بر حامیان مالی غرب‌نشین، براندازان از طرف تعدادی از چهره‌های شناخته شده داخلی مورد حمایت قرار می‌گرفتند. برخی «سلبریتی‌ها» در فضای مجازی به مثابه نماینده اپوزیسیون در داخل کشور عمل کرده و به بلندگوی آنها تبدیل شده بودند.

اپوزیسیون صراحتاً اعلام کرده بود که یکی از راهبردهای آنها در اجرای اهداف براندازانه و دشمنی کردن با جمهوری اسلامی، «بهره‌برداری از سلبریتی‌ها» است؛ البته فلاحتی چنین نگاهی به سلبریتی‌ها را توهین به آنها می‌داند و می‌گوید: «چنین عبارتی برای افراد سرشناس در عرصه‌های مختلف توهین بسیار بزرگی است. براندازان در اظهارات شفاف خود تاکید کرده‌اند که برای رسیدن به اهداف خود از چهره‌های مشهور استفاده می‌کنیم.»

از نگاه او بخشی از علت این موضوع به ضعف دستگاه‌های فرهنگی کشور برمی‌گردد: «این ضعف فرهنگی جامعه ما است که جامعه تا حد زیادی به پدیده سلبریتی سوق پیدا می‌کند. متأسفانه اغلب سلبریتی‌های ما مطالعه کافی و تخصصی ندارند؛ اغلب قوه تحلیل به ویژه در مسائل کلان سیاسی و امنیتی را ندارند و سطح برداشت آنها از مسائل، بسیار نازل است. این افراد به واسطه القائات فضای مجازی احساس می‌کنند که چون فردی شناخته شده هستند می‌توانند در همه حوزه‌ها نظر بدهند و در همه ساختارها ورود کنند.»

به نظر می‌رسد وقتی راهبری الگوهای فکری از طبقه فرهیخته به قشر سلبریتی تنزل پیدا کند، بخشی از جامعه به لحاظ فرهنگی دچار اشکال خواهد شد. این پژوهشگر بیان می‌کند: «سلبریتی‌ها در پی فقدان دانش مورد نیاز به راحتی در دام گروه‌های معارض و براندازی قرار می‌گیرند و آگاهانه یا ناآگاهانه خدمتکاران بی‌جیره و مواجب گروه‌های ضدمیهنی و ضدوطنی می‌شوند.»

فلاحتی یادآوری می‌کند که مناسبات فرهنگی ما نامناسب و ناسالم هستند و در حوزه قانونی و برخوردهای قضائی نیز دچار ضعف هستیم چراکه در خصوص تخلفات مختلف افراد مشهور با آنها با تسامح برخورد می‌شود.

جهان وهم‌آلود براندازان

با وجود حامیان مادی خارجی و مدافعان معنوی داخلی، پایگاه اجتماعی حقیقی جریان براندازی در دنیای واقعی فاصله قابل توجهی با چینش و ارقامی که در فضای مجازی به ارائه می‌شد داشت. برخی بر این باورند اختلاف فاحش میان حامیان مجازی براندازان و طرفداران آنها در دنیای واقعی به علت آن است که اپوزیسیون، گروهی از افرادی را به خط کرده بود که به صورت شبانه روزی و شیفتی کار می‌کنند تا برای جریان‌سازی فکری در فضای اجتماعی فعالیت داشته باشند.

به هر شکل، با وجود همه تلاش براندازان و حامیان آنها، این جریان نه در دنیای حقیقی و نه در فضای مجازی نتوانست راه به جایی ببرد. گرچه آنها تا حدی توانستند در فضای مجازی جریان‌سازی کنند و با تحمیل نظر خود در ایام اعتراضات، با اعمال نوعی دیکتاتوری مجازی گروهی از مردم را تحت فشار گذاشتند و آنها را از کسب و کار روزانه و فعالیت‌های اجتماعی منع کردند اما در نهایت امر و با گذشت زمان، با سنگ محک‌هایی مختلفی به خود و همگان اعتراف کردند که پایگاه اجتماعی لازم برای کنش‌گری سیاسی را ندارند. «انبارلویی» در این خصوص می‌گوید: «آخرین تلاش براندازان فتنه پاییز ۱۴۰۱ بود و خودشان هم فهمیدند که لشکری در ایران ندارند و فقط می‌توانند روی سرویس‌های امنیتی و جاسوسی خودشان حساب کنند.»

به نظر می‌رسد دو مشکل عمده درباره اپوزیسیون وجود دارد. اول؛ نداشتن «پایگاه اجتماعی مؤثر» است. یعنی پایگاهی که در تعارف سیاسی بگنجد و منجر به خیزش یا ایجاد تغییری محسوس شود که کارکردهای جریان سیاسی متبوع خود را محقق کند و دوم؛ فقدان دانش وسیع نسبت به اطلاعات داخل و مناسبات حاکم بر جامعه ایرانی.

کاستی‌ها و کوتاه‌قدی‌های جریان براندازی باعث شد آنها به ناچار به دنیایی از اوهام روی بیاورند و با ساختن فضایی حباب‌گونه به خود و اندک اعضای پایگاه اجتماعی روحیه ببخشند؛ تا جایی که بعضاً امر بر خود آنها نیز مشتبه شد و با خیال آنکه که طرفداران میلیونی یا لشکری از حامیان و نظامیان دارند، سیرک‌های متعدد همچون «نشست دانشگاه جرج تاون» و کمپین «من وکالت می‌دهم» را به راه انداختند.

رقیب سبک‌وزن جمهوری اسلامی

بنا بر آنچه گفته شد براندازان به واسطه مجموعه اختلافاتی که داشتند نه تنها به کرسی قدرت نرسیدند بلکه حتی به آن نزدیک هم نشدند؛ اما نکته قابل توجه آن است که آنها در همین شرایطی ابتدایی هم بر سر قدرتی که برابر با هیچ است، به جان هم افتادند.

ائتلافی که بعد از ۴۴ سال دشمنی با جمهوری اسلامی شکل گرفته بود در مدت کوتاهی از هم گسست، این در حالی است که جمهوری اسلامی و مردم ایران دخالت چندانی در این فروپاشی نداشتند و براندازان خودشان به علت طمع قدرت داخلی، اختلافات بنیادین و حملاتی که در فضای مجازی به یکدیگر می‌کردند به این سرانجام دچار شدند. آنها تلاش کردند که حتی در حد یک نمایش، پیام اتحاد، همنشینی و همبستگی خود را منعکس و منتقل کنند اما توان آنها حتی برای یک بازی نمایشی هم کفایت نکرد.

انبارلویی با تاکید بر اینکه این جریان در آینده نیز فرجامی نخواهد داشت، عنوان می‌کند: «حتی اگر تحت شرایطی اتحادی میان آنها حاصل شود و کار خود را ادامه دهند، باز هم اعتبار و وزنه لازم برای آنکه مقابل انقلابی که بر دنیا و منطقه تأثیر گذاشته و معادلات قدرت جهانی را تغییر داده بایستند را ندارند و نمی‌توانند در برابر ملت ایران قد علم کنند»

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پرده آخر از نمایش دورهمی براندازان/ اپوزیسیون پَر! بیشتر بخوانید »

اسدالله علم: ۴۰ هزار دلار برای پوست سنجاب مورد علاقه فرح پول دادیم

اسدالله علم: ۴۰ هزار دلار برای پوست سنجاب مورد علاقه فرح پول دادیم



اسدالله علم وزیر، نخست‌وزیر و بیش از یک دهه وزیر دربار محمدرضا پهلوی بود که ثبت وقایع و گفت‌وگوهای درون دربار به خاطرات او اعتبار و اهمیت داده است. او در خاطراتش می‌گوید: قیمت چادر محل شام‌خوری شاه در تخت‌جمشید یک میلیون دلار بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، صرف‌نظر از نگاه‌های سیاه و سفید درباره خانواده و حکومت پهلوی، بررسی روایت‌های دقیق از افرادی که خود درون این سیستم بوده و زیر و بالای آن را از نزدیک لمس کرده‌اند، تصویر واقعی‌تری از این حکومت به دست می‌دهد.

پژوهش ایرنا در سلسله گزارش‌هایی، تلاش دارد زوایای کمتر دیده شده حکمرانی پهلوی را از زبان مقام‌ها و مدیران این حکومت بازخوانی کند. پیش از این، گزارشی از کتاب «من و خاندان پهلوی» تألیف «احمدعلی مسعود انصاری»، گزارشی از مصاحبه ارتشبد «حسن طوفانیان» با پروژه تاریخ شفاهی هاروارد، خلاصه‌ای از کتاب «خاطرات پرویز راجی» آخرین سفیر پهلوی در انگلیس با عنوان «در خدمت تخت طاووس»، گزارشی از کتاب «خاطرات شاپور بختیار» آخرین نخست وزیر دوران پهلوی، گزارشی از کتاب «خاطرات ابوالحسن ابتهاج» اقتصاددان و از مدیران شاخص سازمان‌ها و نهادهای اقتصادی و اداری پهلوی، گزارشی از کتاب «خاطرات عبدالمجید مجیدی» از مدیران شاخص اقتصادی در دوره پهلوی دوم، خاطرات «فرح دیبا» سومین و آخرین همسر محمدرضا پهلوی و نیز گزارشی از کتاب «خاطرات علی امینی» نخست‌وزیر دوره پهلوی ارائه شد.

اینکه نگاهی می‌اندازیم به خاطرات اسدالله علم وزیر دربار محمدرضا پهلوی. او در ابتدا وزیر کشور، سپس وزیر کشاورزی، بعد هم نخست‌وزیر و سپس وزارت دربار را برعهده گرفت. با توجه به چنین مشاغل حساسی به خصوص وزارت دربار، علم از بسیاری از اتفاقات و مناسبات پشت پرده دربار با خبر بوده است و به نظر می‌آید که گفتگوهای او با محمدرضا پهلوی قابل تامل است.

با توجه به چنین اطلاعاتی از دوره پهلوی، علم تصمیم می‌گیرد که خاطرات خود را به رشته تحریر درآورد که ثبت وقایع و گفت‌وگوهای درون دربار به این خاطرات اعتبار و اهمیتی دیگر داده است. بدون شک یکی از منابع اصلی مطالعه تاریخ دوران پهلوی است و همیشه به عنوان یک مرجع برای محققان به کار خواهد رفت. خاطرات علم را علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد و رئیس دانشگاه تهران با همکاری نیکولاس وینسنت داماد علم در هفت جلد و دو دفتر ویرایش، ترجمه و خلاصه‌سازی کرده‌اند.

فساد اقتصادی و ولخرجی‌ها؛ پنج میلیون تومان قیمت اثاثیه‌های والاحضرت‌ها

فساد اقتصادی نه مبتلابه یک حکومت و نه در یک کشور بلکه در دوره‌های مختلف وجود دارد. هر کجا که قدرت و ثروت انباشته شود فساد به وجود می‌آورد، هر کجا که یک شخص یا یک طبقه بیش از حد به لحاظ اقتصادی فربه شوند حتماً حقی از زیردستان و فرودستان ضایع کرده‌اند. در دوره حکومت محمدرضا پهلوی فساد اقتصادی از دربار شروع می‌شد و تا رده‌های دیگر حکومت نفوذ کرده بود؛ مسافرت‌ها و خوشگذرانی‌های دربار و عمال حکومت مخارج زیادی داشت، سوء استفاده‌هایی که از قدرت صورت می‌گرفت، ثروت هنگفتی برای آنها به ارمغان می‌آورد و این رویه دستگاه را روز به روز ناکارآمدتر می‌کند.

اگرچه علم خودش نیز جزئی مهم و تأثیرگذار از این دستگاه حکومتی بود و خودش یکی از عوامل فساد اقتصادی محسوب می‌شد اما در خاطراتش بارها به چنین فسادهایی اشاره دارد و در خاطراتش از اینکه به شخص شاه طعنا بزند، کوتاهی نکرده است. علم در ۵ آذر ۱۳۵۱ می‌نویسد: «گزارشی در خصوص پرداخت قیمت اثاثیه خانه‌های والاحضرت‌ها، عبدالرضا و غلامرضا و امیرهوشنگ دولو تقدیم کردم. در حدود پنج میلیون تومان که بیشتر آن برای دولو بود. فرمودند از محل جشن‌ها بپردازید».

یا اینکه در ۲۱ آذر ۱۳۵۱ می‌نویسد: «امروز عرض کردم علیاحضرت به پوست سنجاب خاصی علاقه‌مند هستند که در مسکو هست. چون گران بود نخریدند. خوب است اعلیحضرت همایونی برایشان بخرید. پولش چهل هزار دلار است. فرمودند: دستور بده بیاورند».

علم به موضوع جشن‌های دو هزار و پانصد ساله هم اشاره دارد و از ولخرجی‌هایی که در این جشن‌ها شده است پرده برمی‌دارد. برای نمونه او در ۱۷ فروردین ۱۳۴۹ به یکی از چادرها که قرار بود محل شام خوری شاه در تخت‌جمشید باشد اشاره می‌کند و می‌نویسد: «شاهنشاه به علت گرانی آن را تصویب نمی‌فرمودند. بالاخره هم اندازه چادر و قیمت را به یک چهارم قیمت اصلی آن تقلیل دادند؛ یعنی یک میلیون دلار».

جایگاه احزاب؛ شاه: اقلیت‌ها مزخرف گفته بودند

سابقه تشکیل احزاب در ایران به دوره مشروطه بازمی‌گردد و آن هنگامی بود که اعتدالیون و اجتماعیون سر بر آوردند و بعد هم احزاب دموکرات، سومکا، توده و غیره تشکیل شدند. با همه فراز و نشیبی که احزاب پشت سر گذاشتند اما از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به بعد که قدرت شخص شاه بیشتر شد، احزاب وضعیت متفاوتی پیدا کردند و ما در مواقعی شاهد تشکیل احزاب فرمایشی و سرسپرده و حتی تک حزبی هستیم که نمونه بارز آن حزب رستاخیز است.

علم در خاطرات خود به خصوص در مورد این دوره و احزاب سخن‌هایی به میان آورده است. آنگونه که علم بیان می‌کند، شخص محمدرضا پهلوی اعتقاد آنچنان به حضور احزاب مختلف در کشور نداشت و ترجیح می‌داد که با احزاب کمتر و آن هم سرسپرده تر روبرو باشد.

علم در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۱ می‌نویسد: «اوامری در خصوص حزب مردم فرمودند که با دکتر کنی دبیر کل، بگو تشکیلات خود را گسترش دهد و جوان‌های تازه بیاورد. عرض کردم چشم ولی تا اجازه حرف زدن و انتقاد کردن نداشته باشند، فایده ندارد …مگر همین زمستان گذشته نبود که برای دو کلمه حرف که همین بدبخت‌ها در مجلس در مورد بودجه زدند، تلگراف صریح فرمودید که به آنها ابلاغ کنند…فرمودند: آخر مزخرف گفته بودند. عرض کردم به هر صورت این است. باید مزخرف گویی را هم تحمل کرد. والا کار حزب اقلیت هرگز به سامان نمی‌رسد. دیگر چیزی نفرمودند. فرمودند: شما این اوامر را به دکتر کنی بگویید».

خاطران علم نشان می‌دهد که او بارها به جدی و یا شوخی سعی داشته تا به شاه بگوید که حزب اقلیت هم باید اجازه سخن گفتن داشته باشد، باید اجازه انتقاد حتی در محدوده کوچکی داشته باشد اما به نظر می‌آید که این کار او موفقیت‌آمیز نبوده است.

انتخابات فرمایشی؛ هویدا: هر کسی را از هر جایی که بخواهی من وکیل خواهم کرد

انتخابات و حق رأی به مردم هم به مانند تولد احزابی در شبی متولد شد که مشروطه در ایران به پیروزی رسید؛ انقلابی که به پای آن خون‌ها ریخته شد اما بسیار زود از مسیر اصلی خود منحرف شد تا انتخابات هم در این کشور جنبه فرمایشی پیدا کند. اینگونه انتخابات در دوره‌های مختلف شاهد آن هستیم.

علم در خاطرات خود بارها به نبود آزادی انتخابات و بی ارزش بودن حقوق سیاسی اشاره می‌کند و ادعا دارد که بارها در همین خصوص با شاه صحبت کرده است. او در خاطرات ۱۹ آذر ۱۳۴۸ خود می‌نویسد که خطاب به محمدرضا پهلوی گفته است که «چرا اجازه نمی‌فرمایید انتخابات واقعاً متکی بر آرای مردم باشد؟ گور پدر این حزب یا آن حزب. انتخابات شهرداری‌ها آزاد باشد. انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی آزاد باشد».

و یا در شرح ۱۷ شهریور ۱۳۵۲ می‌نویسد: «دولت …انتخابات را که مداخله می‌کند و انگشت می‌برد. انگشت که چه عرض کنم؟ به مردم حقنه می‌کند، حتی انتخابات ده و شهر را. برای مردم و برای علاقه مردم چیزی باقی نمی‌ماند، همه بی‌تفاوت می‌شود». حتی در ۱۵ ۱۳۵۴ می‌نویسد که امیرعباس هویدا نخست‌وزیر به او گفته است که «هر کسی را از هر جایی که بخواهی من وکیل خواهم کرد. هر کس باشد، هیچ فکر نکن به من بگو تمام می‌کنم».

مواجهه شاه با آمریکا و انگلیس؛ علم: شیشه عمر ما هم در دست آمریکاست

موضوعی که علم در خاطرات خود به آن می‌پردازد روحیه خاص محمدرضا پهلوی در قبال امریکا و انگلیس بود. البته این مواجهه ناشی از جایگاه این دو کشور در ایران نیز می‌شد.

اگرچه شاه از آمریکا و انگلیس دلخوشی نداشت و در جلسات خصوصی آنان را با کلمات رکیک مورد عتاب قرار می‌داد اما در جلسات رسمی سعی می‌کرد تا چنین نیتی را پنهان کند. برای نمونه علم در خاطراتش که مربوط به چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۴۸ است به پیامی که از انگلستان رسیده بود اشاره می‌کند که در آن پیام گفته می‌شود «در ملاقات نیکسون. ویلسون در مورد ایران، این نظر قاطع است که اگر غرب بخواهد با شوروی معامله بکند ایران وجه المصالحه نخواهد بود…شاهنشاه فرمودند: گه خوردند چنین حرفی زدند».

اما در عمل می‌بینیم که در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۱، علم به تلفن کاردار سفارت آمریکا اشاره می‌کند که به پیام نیکسون در مورد مین‌گذاری آب‌های ویتنام شمالی بود که شاه می‌بایست جواب مثبت می‌داد که علم به او می‌گوید که موافقت کند چراکه «با کمال تأسف شیشه عمر ما هم در دست آمریکاست».

نگاه محمدرضا پهلوی به دولتمردان

یکی از مباحثی که در خاطرات علم جالب توجه است، نوع نگاه شخص محمدرضا پهلوی به دولتمردان است. مرور خاطرات علم نشان می‌دهد که شاه توجه آنچنانی به سخنان و یا خود افراد مسئول نداشت تا جایی که آنگونه که علم بیان می‌کند با کلمات نازیبا آنان را خطاب می‌کرد. نمونه آن در در ۴ اسفند ۱۳۵۳ بیان می‌کند، هنگامی که می‌نویسد: «ترتیب سفر پاکستان و الجزایر و ملتزمین رکاب. عرض کردم باید در الجزایر هیئت مطلعی مرکب از وزیر اقتصاد، زئیس بانک مرکزی، دکتر فلاح وزیر کشور(مسئول اوپک) و یک عده کارشناس همراه باشند. فرمودند: این خرها فایده دارند؟ عرض کردم خرها هرچه باشند لازم است باشند. فرمودند بسیار خوب بگو باشند».

یا در ۱۰ آبان ۱۳۵۳ در خصوص دیدار شاه با کیسینجر و سفیر آمریکا، هلمز رئیس سابق سیا اینگونه می‌نویسد: «دلم به حال وزر خارجه بدبخت خیلی سوخت. معنی عدم شرفیابی او یا هر کس دیگر از دولت این است که شاهنشاه به این‌ها اعتقاد ندارد. یا للعجب از این معما».

البته اینگونه رفتارهای یک شاه مملکت با افراد زیردست خود اثرات مخربی بر کشور می‌گذاشت و حتی باعث می‌شد که آنها همین‌گونه رفتارها را با دیگر افراد زیردست خود داشته باشند و به همین صورت احتمال این رفتار در سطوح دیگر بیشتر و بیشتر می‌شد.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اسدالله علم: ۴۰ هزار دلار برای پوست سنجاب مورد علاقه فرح پول دادیم بیشتر بخوانید »

مهمانی که بی‌سوادی کارشناس BBC را به رخ کشید/ چرایی سفر رضا پهلوی به اسرائیل+ فیلم

مهمانی که بی‌سوادی کارشناس BBC را به رخ کشید/ چرایی سفر رضا پهلوی به اسرائیل+ فیلم



پژوهشگر جامعه‌شناسی در دانشگاه جانز هاپکینز گفت: از آنجایی که پهلوی توان اثرگذاری در داخل کشور را ندارد تنها کاری که می‌تواند انجام دهد آویزان شدن به قدرت‌های خارجی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نیما توتکابنی، پژوهشگر جامعه‌شناسی در دانشگاه جانز هاپکینز در پاسخ به صحبت‌های کارشناس طرفدار پهلوی در شبکه تلویزیونی BBC فارسی گفت: برای من سخت است که حرف‌های ایشان را بشنوم و خنده‌ام نگیرد.

وی در ادامه به چرایی سفر رضا پهلوی به اسرائیل پرداخت و تصریح کرد: از آنجایی که پهلوی توان اثرگذاری در داخل کشور را ندارد تنها کاری که می‌تواند انجام دهد آویزان شدن به قدرت‌های خارجی است؛ پس از نزدیکی به آمریکا و حضور در کنفرانس امنیتی مونیخ وقتی دید آن ها به دنبال برقراری توافق با جمهوری اسلامی هستند حالا به اسرائیل نزدیک شده است. این سفر بی‌نتیجه برای طرفداران ربع پهلوی فقط شرمساری را در پی خواهد داشت!

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مهمانی که بی‌سوادی کارشناس BBC را به رخ کشید/ چرایی سفر رضا پهلوی به اسرائیل+ فیلم بیشتر بخوانید »

نیاز جامعه به گروه‌های مرجع جدید برای انتخابات

نیاز جامعه به گروه‌های مرجع جدید برای انتخابات



گروه‌های مرجع و نخبگان، نقش مهمی  در تعالی و انحطاط جامعه دارند. حوزه و دانشگاه به‌عنوان دو نهاد عظیمی که بخش عمده‌ای از نخبگان را در خود جای‌داده‌اند نقش محوری در پیشرفت یا عقب‌گرد جامعه دارند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت:

۱- گروه‌های مرجع و نخبگان، نقش مهمی در تعالی و انحطاط جامعه دارند. حوزه و دانشگاه به‌عنوان دو نهاد عظیمی که بخش عمده‌ای از نخبگان را در خود جای‌داده‌اند نقش محوری در پیشرفت یا عقب‌گرد جامعه دارند.

۲- مسئولیت‌پذیری نخبگان ، در قبال تعالی یا انحطاط جامعه فوق‌العاده مهم است که امام (ره) همواره انگشت اشاره به آن داشتند و یک وقتی فرمودند : «مسئولیت بزرگ سعادت ملت را شما و ما باید بیمه کنیم قشر روحانی و قشر دانشگاهی ! سعادت ملت را شما باید بیمه کنید.»

عالمان صالح حوزه و دانشگاه در برابر «دین» و «جامعه» مسئولیت مستقیم دارند. روحانیون ازنظر امام، امین و خادم مردم و ناصح و مشفق اند و پشتوانه استقلال کشور و مسئولیت آن‌ها فقر ستیزی و حمایت از محرومان است.

دانشگاهیان ازنظر امام (ره) مغز متفکر ملت، موجب اعتلای جامعه و ایجاد تحول و تربیت انسان‌ها و اصلاح فرهنگ جامعه هستند.

۳- «انحطاط» به معنای فرو فرستادن چیزی از بالا به پایین، کج‌روی فرد و جامعه است که نتیجه ‌آن سقوط است. انحطاط به معنای عقب‌ماندگی و انحراف از مسیر تعالی است.

«تعالی» نقطه مقابل انحطاط است. تعالی، انسان را در رسیدن به سعادت و کمال مطلوب موفق می‌کند. مرز بین انحطاط و تعالی، صراط مستقیم است.

راهی که انسان وجامعه ذره‌ای از آن منحرف شود به انحطاط و گمراهی سقوط می‌کند.

۴- ایران طی ۲۰۰ ، ۳۰۰ سال گذشته به‌ویژه در دوران قاجار و پهلوی همواره در سراشیبی «انحطاط» حرکت می‌کرده است. درست زمانی که دشمنان اسلام در غرب نقشه تجزیه کشورهای اسلامی را طراحی و عملیاتی می‌کردند.

انقلاب اسلامی به رهبری امام (ره) نقطه پایانی بر این انحطاط روزافزون بود. ما گرفتار حاکمانی بودیم که شب‌ها به می‌خوارگی و هرزگی در حرم‌سراهای خود مشغول بودند و روزها برای حفظ تاج‌وتخت خود به وطن‌فروشی و خاک فروشی می‌پرداختند.آن‌ها غم ملت و فقر مردم را نداشتند فقط به جمع کردن مال‌ومنال و ثروت مشغول بودند.

۵- ما قدر نعمت انقلاب و رهبری الهی آن را باید بدانیم. بیش از چهار دهه است که حکومت دو رهبر الهی را تجربه کرده‌ایم. رهبرانی که تن به ذلت و تسلیم در برابر دشمن ندادند. وجبی از خاک ایران را به دشمن ندادند. دارایی و ثروت آنان حتی از متوسط جامعه پایین‌تر بود و به مال دنیا به‌اندازه همان سجاده‌ای که بر آن نماز می‌گزارند اکتفا کردند.

پیروزی‌های شگرف این چهاردهه اخیر نشان می‌دهد ملت ایران مسیر تعالی را به‌سرعت طی می‌کند. کافی است به این اعتراف دو رسانه رژیم اشغالگر قدس دقت کنیم.

هاآرتص: توازن قوا در منطقه به‌سرعت در حال تغییر است.

تایمز اسرائیل : ایران در حال ساخت خاورمیانه جدید است.

رژیم اشغالگر قدس که در سال ۱۹۶۸ در جنگ ۶ روزه ارتش‌های مصر، سوریه، اردن و لبنان را در هم شکست و سرزمین‌های وسیعی را به اشغال درآورد امروز در محاصره نیروهای مقاومت در درون و بیرون مثل بید می‌لرزد. ایران امروز ضمن حفظ مرزهای کشور، عمق استراتژیک خود را تا پشت مرزها و درون مرزهای رژیم اشغالگر قدس توسعه داده است.

۶- برگردیم به مقوله انحطاط و تعالی ، ببینیم ما در کجای تاریخ اسلام و ایران ایستاده‌ایم. وظیفه و مسئولیت نخبگان و گروه‌های مرجع چیست؟ حرکت به کدامین سو، رسیدن به تعالی را تضمین می‌کند.

مهم‌ترین و بزرگ‌ترین امتیاز انقلاب اسلامی این است که ریشه در قیام انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ داشته است. نقطه پرگار دایره قدرت در ایران مردم هستند که فقط به اراده خدا تکیه کرده‌اند. مردم موفق شده‌اند سازه‌ای از حکمرانی را طراحی کنند که با نظام‌های متعارف جهانی متفاوت است.

۷- سلامت انتخابات آینده و امنیت آن بستگی به اخلاق رقابت اضلاع آن دارد . صورت‌مسئله رقابت این انتخابات بستگی به درک آن‌ها از مسائل جامعه در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ دارد. اگر اخلاق رقابت رعایت شود و مسائل مبتلا به جامعه به‌درستی ادراک شود شاهد مشارکت وسیع مردم خواهیم بود. میزان مشارکت ربط مستقیم به اقتدار ملی و ناامید شدن دشمن به فشار بیشتر به کشور دارد.

مردم برای انتخاب احسن نیاز به قاب جدیدی از گروه‌های مرجع دارند که حرف برای گفتن، فکر برای حل مشکلات و عزمی برای ساخت ایران قوی داشته باشند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نیاز جامعه به گروه‌های مرجع جدید برای انتخابات بیشتر بخوانید »

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم



درحالی که اپوزیسیون سعی می‌کند در ظاهر هم که شده خودشان را متحد نشان دهند اما هر از چندگاهی اخباری منتشر می شود که شکاف عمیق بین آن‌ها را نشان می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با آغاز سال نوی میلادی جمعی از براندازان، به ظاهر با یکدیگر علیه جمهوری اسلامی متحد شدند و حتی یک متن مشترک را هم منتشر کردند. اما تعداد دیگری از اپوزیسیون متن مشترک را نکردند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* همایون: امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور نمی‌شود داشت

به تازگی نیز شهرام همایون از دیگر چهره های اپوزیسیون گفت: امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور نمی‌شود داشت، اینکه می‌گویند صدای شما را ما به دنیا برسانیم، در دوره ناصرالدین شاه که زندگی نمی‌کنیم، در دوره دیجیتال زندگی می‌کنیم. تمام اتفاقاتی که در ایران می‌افتد پیش از ماها، کاخ سفید، سازمان‌های امنیتی و دولت‌های مختلف از آن خبر دارند و اگر عکس العملی نشان نمی‌دهند به دلیل این است که منفعتی در آن نمی‌بینند. این موضوع را برای همیشه پرونده اش را ببندید که ما قرار است صدای مردم باشیم. خاک بر سر کاخ سفیدی که بخواهد امروز در عصر دیجیتال صدای شما را از زبان من بشنود.

چندی پیش نیز کیوان عباسی مدیر شبکه منوتو گفته بود: ای کاش از اول وارد این سیرک سیاسی نمی‌شدند، چون همه چیزش از اول نادرست بود عده‌ای تقریبا ناشناخته که می‌خواستند از دیگران به نفع اهداف خودشون سواستفاده کنند. سیرک زودتر از آنچه انتظار می‌رفت به بن بست رسید و چیزی به تعطیلیش نمانده است خواهد شد.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

سالومه سیدنیا از بازوهای رسانه ای و تبلیغاتی سلطنت طلبان نیز پیشتردرباره نشست «همبستگی، پلی به سوی آزادی» که با حضور ربع پهلوی، عبدالله مهتدی، نازنین بنیادی و مصی علی‌نژاد برگزار شد گفته بود: «تلاش برای ادامه پروژه‌ای که شکست خورده و پایگاه حقیقی و ملی نداره، بیهوده است!».

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* سریال ادامه دار سوءاستفاده های اسماعیلیون

حامد اسماعیلیون هم که پس از حادثه هواپیمایی نامی برای خودش دست و پا کرد، به دلیل سوءاستفاده از جایگاهش زیر تیغ انتقادات خانواده های جان باختگان حادثه سقوط هواپیما بود. وی با علنی کردن ارتباطش با منافقین، صدای هم پیمانان خودش را هم بیش از پیش در آورد.

* وقتی اسماعیلیون صدای همسر پهلوی را هم درآورد

یاسمین پهلوی همسر رضا ربع پهلوی پس از حمایت اسماعیلیون از منافقین گفت: برای من روشن نیست چرا آقای اسماعیلیون وقت این جلسه را صرف دادخواهی برای خانواده‌های مجاهدین می‌کند. من فکر می‌کنم آقای اسماعیلیون باید روی موضوع خانواده‌های قربانیان انقلاب مهسا امینی کند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* حمله کاملیا انتخابی‌فرد به اسماعیلیون

کاملیا انتخابی‌فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی که ارتباط تشکیلاتی با خاندان پهلوی دارد هم به شدت از اسماعیلیون انتقاد کرد و نوشت: آقای اسماعیلیون برای یک فرقه تروریستی درخواست عدالت می‌کند اما برای دیگرانی که به جرم ساواکی و طاغوتی _توسط_ مجاهدین اعدام صحرایی شدند درخواست دادخواهی نمی‌کند.

براندازها بازهم به افشاگری علیه هم دست زدند

امیرعباس فخرآور از چهره های برانداز درباره مصی علینژاد دست به افشاگری زد و گفت: مسیح علینژاد دزد است و حتی برای زندانی که نرفته درخواست ۵۰۰میلیون دلار کرده تا از پول‌های بلوکه شده مردم ایران به او بدهند!

البته چند ماه پیش نیز، طرفداران سلطنت‌طلب با سوءاستفاده، کمپین «وکالت میدهم» را برای رضا ربع پهلوی به راه انداختند. همین موضوع شکاف اپوزیسیون را بیش از پیش عیان کرد(اینجا). همان زمان فائقه آتشین(گوگوش) خواننده ضدانقلاب، حسن شریعتمداری از مخالفان جمهوری اسلامی، هما سرشار روزنامه نگار اپوزسیون و … مخالفت خود را با این کمپین علنی کردند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

علی صدارت کارشناس صدای آمریکا(VOA)در این رابطه گفت: من با سابقه‌ای که از وی(رضا ربع پهلوی) و دوستانشان می‌بینم دچار دلهره می‌شوم که ما داریم به کدام سو رهبری می‌شویم؟! واقعا نمی‌دانم که اصلا بشود به آن گفت وکالت! واقعا نمی‌توان آن را بیشتر از یک جنگ رسانه‌ای نامید! و از دید من عملی ناشایست و از نظر سیاسی کاری سبک است.

هرچند که ضدانقلاب تمام تلاش خود را برای زنده نگهداشتن اغتشاشات با مصاحبه و دیدارها با چهره های اسرائیلی عیان کرده اما شاید بتوان واقعیت را از زبان مهدی خلجی، کارشناس پای ثابت تلویزیون‌های فارسی زبان شنید. وی چندی پیش گفت: به نظر من اعتراضات همچنان ادامه ندارد یعنی اینکه این اعتراضات رو به افول رفته و به سیر نزولی خود رسیده است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم بیشتر بخوانید »