پژاک

تروریست‌های مستقر در اقلیم عراق فقط از مرز‌ها دور شدند/ اعزام تیم‌های ناظر به اقلیم عراق

اعزام تیم‌های ناظر به اقلیم شمال عراق به‌منظور بررسی وضعیت خلع سلاح تروریست‌ها


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌، سردار سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح امروز در گفت‌وگویی تلویزیونی درباره خلع سلاح تروریست‌های اقلیم عراق، اظهار داشت: طبق معاهده امنیتی تهران و بغداد ۲۸ شهریور آخرین مهلتی بود که دولت مرکزی عراق می‌بایست تروریست‌های مستقر در اقلیم عراق را به‌طور کامل خلع سلاح می‌کرد؛ اما آنچه در روز‌های آخرین مهلت شش ماهه روی داد، این بود که این‌ها فقط مقداری از مرز‌ها دور شدند.

وی افزود: ضمن قدردانی از تلاش‌هایی که دولت عراق در این رابطه آغاز کرده، اعلام می‌کنیم که آنچه در متن توافق‌نامه دبیران شورای عالی امنیت ملی دو کشور آمده، کامل باید انجام شود؛ براین اساس رئیس جمهور کشورمان گفتند که نیرو‌های تروریست و تجزیه‌طلب مسلح نباید در کل منطقه اقلیم و عراق نه‌تنها حضور داشته باشند، بلکه حتی باید از عراق هم اخراج شوند.

سردار باقری ادامه داد: با توجه به اینکه رئیس جمهور کشورمان خواستار آن شدند تا چند روزی را مهلت دهیم و صبر کنیم، بر این اساس چند روزی صبر می‌کنیم و تیم‌های ناظر را می‌فرستیم تا ببینیم که خلع سلاح به‌صورت کامل صورت گرفته است یا خیر؛ پس از آن برای اقدام لازم، تصمیم می‌گیریم.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اعزام تیم‌های ناظر به اقلیم شمال عراق به‌منظور بررسی وضعیت خلع سلاح تروریست‌ها بیشتر بخوانید »

چرایی اهمیت خلع سلاح گروهک‌های ضدانقلاب

چرایی اهمیت خلع سلاح گروهک‌های ضدانقلاب


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌‌ـ رحیم محمدی؛ این روز‌ها مصادف است با آخرین روز‌های شهریور؛ روز‌هایی که بنا بر آنچه اعلام شده، آخرین مهلت مقرر برای خلع سلاح گروهک‌های ضد انقلاب کوموله و دموکرات و سایر تیم‌های تروریستی مستقر در اقلیم کردستان عراق است.

گروهک‌های تروریستی مستقر در اقلیم کردستان بر اساس پیمان امنیتی بین ایران و عراق باید تا قبل از پایان شهریور علاوه بر اینکه توسط دولت مرکزی خلع سلاح می‌شوند، از جوار مرز با ایران هم عقب‌نشینی کنند و در نقاط مرزی کردستان عراق با ایران ارتش این کشور مستقر شود؛ اما چنانچه این امر تحقق نیابد، جمهوری اسلامی ایران در راستای حفظ منافع و امنیت خود حملاتی را علیه مواضع گروهک‌های تروریستی مستقر در منطقه یادشده انجام خواهد داد.

به همین علت اکنون دولت مرکزی عراق در تلاش است تا طبق توافق با ایران، گروهک‌های کوموله و دموکرات را خلع سلاح و آن‌ها را به سایر مناطق منتقل کند؛ در این رابطه خبر‌ها حاکی از این است که گروهک‌های یادشده در حال تخلیه پایگاه‌ها و مراکز خود هستند و برای اینکه آثاری از خود بر جای نگذارند، محل‌های تخلیه‌شده را با مواد منفجره تخریب می‌کنند.

لذا این اقدام یعنی اصرار و پافشاری جمهوری اسلامی ایران بر خلع سلاح گروهک‌های تروریستی مستقر در اقلیم شمال عراق امری ضروری بوده که می‌بایست صورت می‌گرفت؛ چرا که اگر در برابر اقدامات تروریستی که انجام می‌دهند، فقط به صدور بیانیه و یا اقدامات نظامی اکتفا کنیم، به هیچ عنوان جنبه بازدارندگی نخواهد داشت؛ چنانچه نمونه آن را در مقابله با اقدامات تروریستی که اعضاء جندالشیطان در جنوب شرق مرتکب می‌شوند، ملاحظه می‌کنیم.

البته اقداماتی که سپاه علیه مواضع کوموله، دموکرات و پژاک در منطقه شمال‌غرب کشور تاکنون انجام داده است، سابقه‌ای به قدمت عمر انقلاب اسلامی دارد؛ به عبارت دیگر از همان روز‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران درگیری‌ها با کوموله و دموکرات در کردستان هم آغاز شد و تا سال‌های اخیر همچنان ادامه داشت؛ با این تفاوت که تا قبل از پیروزی در جنگ تحمیلی، مدافعان انقلاب با اعضای گروهک‌های یادشده در داخل کشورمان مقابله می‌کردند، اما با خاتمه یافتن جنگ تحمیلی و فرار اعضای یادشده به داخل خاک عراق، درگیری‌ها به داخل عراق کشیده شد.

به‌عنوان مثال در سال ۱۳۷۵ سردار «احمد کاظمی» فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء نیروی زمینی سپاه در راستای مقابله با اقدامات تروریستی گروهک‌های مورد نظر عملیات زمینی را علیه آن‌ها در خاک عراق انجام می‌دهد و به واسطه آن، اعضای کوموله و دم.کرات متعهد می‌شوند که اقدامی را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام ندهند.

اما با سرنگونی دولت صدام و اشغال عراق توسط ارتش آمریکا و متحدانش نه‌تنها بار دیگر حملات تروریستی خود را آغاز کردند، بلکه پایگاه‌هایی را هم برای استقرار جاسوسان موساد و سی.آی‌.ای هم اختصاص دادند تا جاسوسان آن‌ها بتوانند با سوءاستفاده از وضعیت جغرافیایی منطقه به کشورمان تردد کنند.

این موضوع زمانی مشخص شد که در سال‌های اخیر تیم تروریستی موساد برای ضربه زدن به یکی از مراکز حساس کشور در اصفهان، تیمی از گروهک تروریستی کوموله را ماه‌ها در یکی از کشور‌های آفریقایی آموزش‌های سخت و دقیقی می‌دهد، اما این تیم تروریستی قبل از انجام هرگونه اقدامی دستگیر می‌شوند که با دستگیری آن‌ها ارتباط مستقیم گروهک‌های تروریستی کوموله و دموکرات با سرویس‌های جاسوسی مانند موساد اسرائیل مشخص می‌شود.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرایی اهمیت خلع سلاح گروهک‌های ضدانقلاب بیشتر بخوانید »

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم

گفتگوی ضد ایرانی BBC این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم



بی بی سی فارسی در ادامه حمایت‌های خود از گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلبانه، این بار سراغ گروهک ترویستی پژاک رفت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، بی‌بی‌سی فارسی که سابقه طولانی در تریبون دادن به گروهک‌های ضد ایرانی دارد، این بار با سیامند معینی رهبر تروریستی پژاک که دستش به خون صدها ایرانی آلوده است، گفت‌وگو کرد.

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم

البته این اولین حمایت آشکار از گروهک های تروریستی نیست، پیش از این نیز بی بی سی با انتشار ده‌ها مطلب و گفت‌وگو با دختر جمشید شارمهد، سرکرده گروه تروریستی تندر که با انفجار حسینیه‌ای در شیراز ده‌ها نفر از جمله چند کودک را به کام مرگ کشاند، نمونه دیگری از عملکرد ضدایرانی را به نمایش گذاشته بود.

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم

همچنین در زمان دستگیری «حبیب اسیود» سرکرده گروهک تروریستی الاحوازیه (که در حمله تروریستی به رژه نیروهای مسلح سال ۹۷، جان بیش از ۲۵ نفر را گرفت)، بی‌بی‌سی فارسی با انتشار اخبار و گفت و گوهایی سعی در بی گناه نشان دادن وی کردند. آن ها حتی از واژه «مقاومت ملی» برای این گروهک تروریستی استفاده کردند.

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم

در نمونه دیگر بی بی سی، به مقر کومله رفت و از آنجا گزارش تهیه کرد.

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم

البته حمایت ها از گروهک های تروریستی ضدایرانی به این موارد محدود نمی شود، حمایت از داعش، منافقین و گروهک های جیش الظلم از جمله مصاحبه با عبدالمالک ریگی در کارنامه این شبکه خبری مشاهده می شود.

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم
تغییر تیتر های مکرر بی بی سی برای وجاهت دادن به داعش

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم
پیکارجو خواندن تروریست های داعش

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم
سانسور اسلحه عضو گروهک تروریستی برای مظلوم نمایی

در اغتشاشات سال گذشته نیز، بی بی سی به همراه دیگر رسانه ساکن در لندن در آنتن زنده دادن به گروهک‌های تروریستی و تجزیه طلب رقابت شدیدی برگزار کردند. رقابتی که شاید بتوان علت آن را در فایل صوتی لو رفته از «رعنا رحیم‌پور» خبرنگار بی‌بی‌سی جستجو کرد. وی در این صوت پرده‌ از اهداف تجزیه طلبانه شبکه های معاند برداشت.

گفتگوی ضد ایرانی BBC  این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم
در مدت ۵۰ روز، ۲۵ چهره‌ تجزیه‌طلب، ۱۲۰ بار روی آنتن این شبکه حضور پیدا کردند

به نظر می رسد این گونه حمایت از تروریست ها و تجزیه طلبان در روزهای آینده بیشتر خواهد بود . این رسانه ها و جریان های حامی آن ها پس از شکست در پروژه اغتشاشات سال گذشته، قوی تر از پیش برای ضربه زدن به مردم ایران به میدان خواهند آمد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گفتگوی ضد ایرانی BBC این‌بار با سرکرده پژاک+ فیلم بیشتر بخوانید »

سرداری که از محضر عقد یک‌سره به جبهه رفت+فیلم

سرداری که از محضر عقد یک‌سره به جبهه رفت+فیلم


خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه و مقاومت ـ آزاده لرستانی: اوایل انقلاب بود که همراه با تدریس در دبیرستان‌های همدان و برگزاری کلاس‌های عقیدتی‌ در کلاس‌های هلال احمر و آمادگی نظامی شرکت ‌کرد. خاله همسرش، همکارش بود و وقتی ویژگی‌های اخلاقی و روحیه انقلابی‌اش را ‌دید، او را به خواهرزاده‌اش که یک پاسدار بود، معرفی کرد.

مراسم ازدواجشان هم خاص برگزار شد. همین که عقد کردند، داماد رفت و تا یک ماه بعد هم برنگشت! قبل از مراسم عقد،‌ آقای داماد که با تعدادی از دوستانش قصد عزیمت به جبهه را داشت، ماشین را نگه داشت و گفت: آن طرف خیابان کاری دارم! بعد از برگشتنش، دوستان سپاهی‌اش پرسیدند: چرا این قدر دیر کردی؟ در جواب گفت: هیچی، رفتم عقد کردم و برگشتم!

سردار علی شادمانی و همسرش به جای جشن عروسی به پابوس امام رضا (ع) رفتند و زندگیشان را شروع کردند. چند سال بعد با حمله دموکرات‌ها به پاوه به این شهر رفتند و با وجود اینکه شهر خالی از سکنه شده بود و فقط نیروهای نظامی مستقر بودند، در پاوه حضوری پررنگ داشتند.


سردار علی شادمانی، معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء

با ملیحه فرجی، همسر سردار علی شادمانی، معاون فعلی هماهنگ‌کننده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء که سال‌ها همراه با همسرش در جنگ با دموکرات‌ها حضور داشته و اکنون معلم بازنشسته‌ است، به گفت‌وگو نشستیم. او در این گفت‌وگو درباره نقش خانواده در پشتیبانی از حضور رزمندگان در دفاع مقدس، همچنین سختی‌ها و دشواری‌های حضورشان در مناطق جنگی سخن به میان آورده که مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌‌خوانیم. قبل از آن، این فیلم را مشاهده کنید:

 

 

*خانم فرجی! شما قبل از ازدواج و آشنایی با سردار شادمانی هم به اقدامات انقلابی می‌پرداختید. از آن دوران برایمان بگویید.

زندگی من شامل چند برهه زمانی است که به زمان قبل از انقلاب، فعالیت دانشجویی، بعد از انقلاب و دوران دفاع مقدس؛ همراه همسرم تقسیم می‌شود. البته بعد از جنگ نیز فعالیت‌های مختلفی را در عرصه اجتماعی داشتم. قبل از انقلاب و دوران دانشجویی با هدایت شهید محمدرضا فراهانی به توزیع کتاب و نوارهای مرتبط با انقلاب ‌پرداختم. در سال ۵۷ دبیر آموزش و پرورش شدم و تمام تلاشم را به کار بردم تا ضمن هدایت دانش‌آموزانم، آن‌ها را به فعالیت‌های انقلابی به خصوص شرکت در تظاهرات تشویق کنم. بعد از انقلاب و در دوران دفاع مقدس نیز همراه با همسرم در مناطق جنگ‌زده حضور داشتم و در این زمان نیز به عنوان فعال اجتماعی در دو عرصه دبیری و مشاور خانواده فعالیت کردم.


سردار علی شادمانی در کنار سردار عزیز جعفری در سال‌های دفاع مقدس

 اگر می‌خواهی موضوع سر بگیرد، به آقای داماد بگو بیاید

* مراسم ازدواج‌تان چگونه برگزار شد؟

در آن زمان پدرم در قید حیات نبود و برادر بزرگم سرپرستی ما را بر عهده داشت. از طرفی دیگر به دلیل استعدادی که داشتم، خانواده‌ام دوست داشت، درس قضاوت را ادامه دهم. برای همین خانواده‌ام با ازدواج من با پاسداری که زندگی با او می‌توانست سرآغاز زندگی مبارزاتی باشد، مخالف بود.

آقای شادمانی چند بار با بستگان به خانه ما آمده‌اند، اما با مخالفت روبرو شدند. در نهایت تصمیم گرفتم برای همیشه برای ادامه تحصیل به تهران بیایم. اما باز ایشان با خانواده به خواستگاری آمدند. دیگر از این وضعیت ناراحت بودم و تصمیم گرفتم با عموی بزرگم مسأله را در میان بگذارم. چون از طرفی، خواهر کوچکم عروس آن‌ها بود. عمویم با برادرم که مدیر مدرسه بود، صحبت کرد. بعد با من تماس گرفت و گفت: عمو جان موضوع حل شده، اگر می‌خواهی موضوع سر بگیرد، به آقای شادمانی بگو ساعت ۳ بعدازظهر به محضری که در خیابان بوعلی است، برای عقد بیاید.

خیلی تعجب کردم و پیش خودم گفتم: این آخرین فرصت است. با آقای شادمانی تماس گرفتم و جریان را گفتم. او گفت: با برادران عازم جبهه هستم. به محضر می‌آیم و بعد همراه آنان عازم جبهه می‌شوم. خیلی خوشحال شدم. بنابراین مراسم ازدواج ما خیلی ساده برگزار شد. در محضر هم فقط عمو و برادر دومم حضور داشتند.

تفریح بچه‌ها در مناطق جنگی/ شرایط زندگی خیلی سخت بود

*فرزندانتان از فضای جنگی محل زندگی واهمه نداشتند؟

در اوایل زندگی، آقای شادمانی در مناطق جنگی بود و بچه‌ها دو ماه یک بار یا ماهی یک بار پدرشان را می‌دیدند و خیلی غریبی می‌کردند. به خاطر همین تصمیم گرفتم همراه با ایشان به منطقه بروم. اول به کرمانشاه و بعد به پاوه رفتیم. شرایط زندگی خیلی سخت بود. ولی به خاطر پیوند عمیق عاطفی بین من، همسر و فرزندانم سبب شد سختی‌های زندگی آسان‌تر شود.


یاسر فرزند اول خانواده در سال ۶۱

البته حضور در مناطق جنگی باعث شد که بچه‌ها بیش‌تر در معرض حملات دشمن باشند. اوایل از صدای مستقیم بمباران هوایی می‌ترسیدند. اما خودم ترسی از حملات دشمن نداشتم. سعی کردم صدای حملات دشمن از لحاظ عاطفی تأثیری در روحیه بچه‌ها نگذارد. بنابراین تلاش کردم بیش‌تر اوقاتم را با بچه‌ها باشم. با این وجود نیاز تفریحی فرزندانم را در مناطق جنگی با رفتن به گلزار شهدا و بازی با آن‌ها جبران می‌کردم.

تفاوت فرماندار پاوه دوران جنگ و پهلوی

*چه مدت در پاوه بودید؟

از سال ۶۳ تا سال ۶۵ در پاوه بودیم. حضور من و فرزندانم باعث قوت قلب و آرامش برای همسرم ‌شد. خاطرات زیادی از آن زمان دارم. از آنجایی که همسرم هم فرماندار پاوه بود و هم فرمانده سپاه این شهر، در سال ۶۵ از ساختمان سپاه به ساختمان فرمانداری منتقل شدیم. در زمان شاه، فرماندار شهر مستخدم و آشپز داشت. وقتی وارد آنجا شدیم، همسرم گفت از وسایل خودمان به اندازه نیازمان استفاده می‌کنیم. همه درهای اتاق پذیرایی را بست.


سردار شادمانی در پاوه

یک‌ هال و ۲ تا اتاق داشتیم. همسرم گفت: همین فضا برای ما کافی است. این در حالی بود که فکر می‌کردند از سرویس پذیرایی فرمانداری استفاده می‌کنیم. وقتی مهمان برای ما می‌آمد، انتظار داشتند که از پذیرایی هم استفاده کنیم، اما وقتی می‌دیدند فقط از این اتاق‌ها استفاده می‌کنیم، تعجب می‌کردند. بنابراین شب خانم‌ها در یک اتاق و آقایان هم در اتاق دیگر می‌خوابیدند.

سفر به سرزمین مادری با دره برفی/ وقتی کل پناهگاه برای آقایان بود

یک شب سرد زمستانی که حکومت نظامی در پاوه بود، همسرم ساعت دو بعد از نیمه شب آمد و گفت: خیلی وقت است که به همدان نرفته‌ایم. الان آماده شوید تا به سمت همدان برویم. برف شدید باریده بود و لباس‌هایی که پهن کرده بودم، یخ زده بود. وسایل را جمع کردم و بچه‌ها را که خواب بودند، آماده کردم و سوار تویوتا شدیم. به گردنه اسدآباد که رسیدیم، آن قدر برف باریده بود که نه دره مشخص بود و نه جاده! من و همسرم پیاده شدیم. از یک طرف همسرم رانندگی می‌کرد و پایش را روی جاده می‌گذاشت و من نیز از سمت دیگر تا متوجه شویم دره است یا جاده! این شرایط بیش از یک ساعت طول کشید تا به جاده اصلی برسیم.


یاسر و صابر فرزندان سردار شادمانی در پاوه

ساختمان فرمانداری پاوه، یک پناهگاه داشت. زمانی که آژیر می‌کشیدند، من و بچه‌ها باید از طبقه دوم به سمت پناهگاه می‌آمدیم. یک سری وسایل ضروری و مایحتاج فرزندانم را باید آماده می‌کردم. از طرفی دختر ۴۰ روزه در بغل من بود و سه پسر بچه کوچک نیز همراه داشتم. تا ما به پناهگاه برسیم، دیگر جایی برای ما باقی نمی‌ماند. روزی خواهرشوهرم که بسیجی بود و به پاوه آمده بود، وقتی شرایط مرا دید، خیلی ناراحت شد. به پناهگاه رفت و به آقایان گفت: اینجا چادر می‌زنیم! نصف فضای پناهگاه برای آقایان و نصف دیگر هم برای خانم‌ها. من گفتم: بیشتر آقایان اینجا کار می‌کنند و من تنها خانم اینجا هستم. به همین دلیل دوست دارم سر پله پناهگاه باشم و داخل پناهگاه نروم!

بارها توسط منافقین تهدید شدیم

*قبل از آغاز جنگ، چه فعالیت‌هایی داشتید؟

سال ۵۹ فعالیت منافقین به اوج خودش رسید. منافقان بچه‌های مدارس را به فروش روزنامه و شرکت در کلاس‌های خودشان تشویق می‌کردند. در این میان به صورت ناشناس، با توجه به اطلاعاتی که از بچه‌ها گرفته بودم، در جلسات عمومی آن‌ها شرکت می‌کردم و خانواده‌هایشان را آگاه و از رفتن به آن جلسات منصرف می‌کردم. با وجود این فعالیت‌ها،‌ خانه‌ای که در همدان اجاره کرده بودیم، بارها به وسیله منافقین تهدید شد.

یک روز از خانه بیرون رفته بودم. وقتی برگشتم، دیدم تمام وسایل خانه وسط اتاق ریخته است. با پوتین‌های گلی روی پتوهای ملحفه سفید رفته بودند. سریع به سپاه زنگ زدم. آقای بهمنی گوشی را برداشت. گفتم: آقای شادمانی از جبهه برگشته‌اند یا به منزل آمدند؟! گفت: نه! مگه چی شده؟ جریان را گفتم. او گفت سریع از منزل بیرون بروم. آن‌ها گروه منافقین هستند. کنجکاو شده بودم. دیدم در خانه همسایه نیمه باز است و چند نفر با چفیه روی صورتشان به خانه آن‌ها هم رفتند و وسایلشان روی زمین ریخته شده. سریع بیرون آمدم. مدتی بعد نیروهای سپاه رسیدند و آن‌ها را دستگیر کردند.

همسرم به همدان رفت ‌و آمد داشت و منافقان برای ترور او بارها تله گذاشته بودند،‌ همچنین به دفعات در جاده از سوی دموکرات‌ها مورد تهدید قرار گرفت. برای حفظ ایشان و اینکه راحت‌تر به خدمتگزاری نظام و مردم بپردازد، سه سال مرخصی بدون حقوق گرفتم و به کردستان و پاوه رفتم.

*بعد از جنگ به تهران آمدید یا در شهر دیگر ساکن شدید؟

بعد از جنگ از سال ۱۳۶۷ در تهران ساکن شدیم. اما در دهه ۷۰ همسرم به مدت ۲ سال فرمانده لشکر حمزه سیدالشهدا (ع) شد. به خاطر حضور در آذربایجان غربی با ۵ فرزندم در ارومیه ساکن شدیم. اما در سال ۸۰ که به عنوان فرمانده لشکر ۴ بعثت به کرمانشاه منتقل شدند، به خاطر شرایط درسی بچه‌ها امکان حضور ما در کرمانشاه نبود و فقط همسرم دو سال آنجا بود.

حضور فرمانده سپاه در میان طرفداران گروهک پژاک!

*با توجه به فعالیت گروهک تروریستی پژاک در غرب کشور، مدت حضورتان در ارومیه چگونه گذشت؟

در سال‌های حضور در ارومیه نیز با تهدید و ناامنی گروهک تروریستی پژاک روبه‌رو شدیم. همسرم شخصاً به مقابله با گروه پژاک ‌‌پرداخت و در آن سال، امنیت را در آذربایجان غربی برقرار کرد. یک روز خواستم از مدرسه به خانه بیایم که گفتند: نمی‌توانید به خانه بروید. به هر طریقی بود خودم را به خانه رساندم. در مسیر بازگشت به خانه متوجه تظاهرات طرفداران گروهک پژاک در خیابان‌ها شدم که دیدم همسرم بدون هیچ هراسی به میان تظاهرکنندگان رفته و برای حفظ آرامش شهر، با آن‌ها صحبت می‌کند.

* بیش از ۴۰ سال زندگی مشترک شما می‌گذرد….

۴۰ سال زندگی ما چه در زمان جنگ و چه در زمان بعد از جنگ با واژه ایثار پیوند خورده است. در این مدت توانستیم با ازخودگذشتگی و به دور از آرزو و خواسته‌های شخصی، زندگی را منطبق بر فرامین امام و مقام معظم رهبری تشکیل دهیم که ثمره این ۴۰ سال، پنج فرزند انقلابی است که به دور از نام، عنوان و جایگاه پدرشان به عنوان افرادی جهادی در خدمت انقلاب هستند.

سردار علی شادمانی در سال ۱۳۵۸ در نخستین روزهای ‌درگیری‌ ضدانقلاب در کردستان به مدت ۶ ‌ماه در سپاه غرب حضور داشت و پس از آن تا آخر جنگ با مسئولیت فرماندهی لشکر در جنگ شرکت داشته است. در سال۶۰ فرمانده جبهه سرپل‌ذهاب بود و در عملیات مطلع‌الفجر، فتح خرمشهر و در سال‌‌های ۶۵-۶۴ نیز فرمانده لشکر حضرت حجت (عج) در عملیات والفجر ‌۵، فرمانده لشکر انصارالحسین (ع) در عملیات‌های کربلای ۱۰ ،۸، ۵، ۴ و عملیات بیت‌المقدس ۷ ،۵ ،۲ و نصر ۴ و بعد از دوران جنگ فرمانده عملیات نیروی زمینی سپاه، فرمانده لشکر حمزه سیدالشهدا (ع)، فرمانده لشکر ۴ بعثت کرمانشاه، قرارگاه نجف و رئیس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح برعهده داشته است. او هم اینک معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء است.

انتهای پیام/





منبع خبر

سرداری که از محضر عقد یک‌سره به جبهه رفت+فیلم بیشتر بخوانید »