پژوهشگر تاریخ

تجاوز سربازان آمریکایی به زنان ایرانی در جریان جنگ جهانی دوم/ بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا روی سفره نفت ایران نشست

بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا سر سفره نفت ایران نشست/ مضحک است که بگوییم اسناد کودتا از بین رفته است+ فیلم


خسرو معتضد پژوهشگر تاریخ معاصر در گفت‌وگو تفصیلی با خبرنگار سیاسی دفاع‌پرس، با اشاره به نقش کودتای ۲۸ مرداد در عقب‌ماندگی اقتصادی، صنعتی و سیاسی ملت ایران در دهه‌های ۳۰ الی ۵۰ قرن چهاردهم اظهار داشت: بنده در مسئله کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ فقط آمریکا را مسبب نمی‌دانم، بلکه برخی عوامل داخلی هم اثرگذار بودند. همچنین برخی ابعاد این کودتا و به ضعف امنیتی خودمان برمی‌گردد. افراد غیر مطمئن و نفوذی در این کودتا نقش داشتند مانند سرتیپ دفتری که رابطه فامیلی با دکتر مصدق داشت.

 

معتضد خاطرنشان کرد: شخصی مانند سرتیپ دفتری در عین اینکه رابطه فامیلی با دکتر مصدق داشت، اما رئیس شهربانی سرلشکر زاهدی هم بود. ما همچنین باید نقش کمونیست‌ها را در کودتا ۲۸ مرداد مورد توجه قرار دهیم.

سه کودتا عیله ملت ایران

وی افزود: درواقع سه کودتا علیه ملت ایران صورت گرفته هست، یکی کودتای آمریکا علیه ملت ایران هست که همه اسناد و مدارکش موجود بوده و کسانی که عنوان می‌کنند مدارک از بین رفته هست، حرف خلاف واقعی مطرح می‌کنند. همه اسناد کودتای آمریکا موجود بوده و قابل استناد هست.

پژهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: در آمریکا وقتی یک سند تهیه می‌شود معمولا به دنبال آن چند رونوشت هم تهیه می‌کنند. بنابرانی مضحک هست که بگوییم اسناد کودتای آمریکا علیه ملت ایران از بین رفته هست.

معتضد با بیان اینکه دومین کودتا مربوط به کودتای حزب توده علیه ایران بوده هست، گفت: در واقع ما با اتحادیه جماهیر شوری هم مشکل داشتیم، اما انگلیسی‌ها اصلی‌ترین دشمن ما بودند که اوج این دشمنی طرح‌ریزی پروژه آژاکس در سال ۱۳۳۰ بود، این پروژه در نهایت واقعه تلخ کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را رقم زد. 

پروژه براندازی دولت دکتر مصدق از سال ۱۳۳۰ رقم خورد

این مورخ تاریخ معاصر با بیان اینکه شخصی به نام «مونت گوموری ووت هآاوس» کتابی در خصوص کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تألیف کرده که در ایران هم به چاپ رسیده هست، گفت: وی در کتابش مطرح می‌کند که ما انگلیسی‌ها از سال ۱۳۳۰ درصدد بودیم تا دولت دکتر مصدق را براندازی کنیم. ولی خوش‌شانسی ایرانیان این بود که شخصی به نام «اتلی» که رهبر حزب کارگر انگلیس بود که از ایران جانبداری می‌کرد.

وی افزود: «اتلی» در انگلسان خدمات بسیاری زیادی ارائه کرده هست که یکی از این خدمات هم اکنون موجود بوده و آن طب ملی انگلستان هست. به دنبال این خدمت «اتلی» هم اکنون در انگلستان هیچ فردی بایت هزینه‌های درمان خود وجهی پرداخت نمی‌کند، «اتلی» علاوه بر این هندوستان و بسیاری از مستعمرات را از زیر سلطه انگلیس آزاد کرد. «اتلی» همچنین بسیاری از ثروت‌های خدادای را مانند راه‌آهن، جنگل، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها را ملی کرد.

معتضد خاطرنشان کرد: مطابق اسنادی که منتشر شده هست تا زمانی که «اتلی» قدرت را در دست داشت، اجازه کودتا علیه دولت دکتر مصدق را نداد، طبق اسناد منتشر شده هر قدر «موریسیون» وزیر خارجه وقت عنوان می‌کند که باید علیه دولت دکتر مصدق کودتا کنیم، «اتلی» پاسخ می‌داد که چنین اقدامی را علیه دولت دکتر مصدق انجام نخواهد داد. ما در مدتی که «اتلی» روی کار بود می‌توانستیم به بسیاری از خواسته‌های خود برسیم، اما بعد از گذشت زمان و از روی کار رفتن «اتلی» همه چیز علیه ما رقم خورد.

«چرچیل» خطاب به «اریک دریک»: چرا دکتر مصدق را نکُشتی؟

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران خاطرنشان کرد: وقتی «چرچیل» در انگلستان روی کار آمد مطرح می‌کرد که باید مصدق را بُکشیم، «اریک دریک» وقتی به ایران آمد با دکتر مصدق دیدار کرد و خبر این دیدار به گوش «چرچیل» رسید، «چرچیل» خطاب به «اریک دریک» گفت که چرا مصدق را نکشتی؟ اگر مشکلی برای تو در ایران پیش می‌آمد ما تو را فراری می‌دادیم.

وی افزود: ما بعد از این مسائل با آقای «آیزنهاور» مواجه شدیم، آیزنهاور دو مشاور به نام‌های «جان فاستر دالس» و «آلن دالس» داشت. این دو نمایندگان یک شرکت حقوقی بودند که منافع نفت انگلستان را در آمریکا حفظ می‌کردند. در واقع همه چیز علیه ایران در حال رقم خوردن بود. ما در برخی مقاطع می‌توانستیم با استعمارگران انگلیسی و آمریکایی کنار بیاییم و حتی می‌توان گفت که انگلیسی‌ها ملی شدن نفت ایران را تا حدودی به رسمیت شناخته بودند.

نفوذ گسترده انگلیس در دستگاه‌های اجرایی ایران

معتضد تصریح کرد: در وزارت خارجه سندی که انگلستان مطرح کرده بود ملی شدن نفت ایران را به رسمیت می‌شناسد به یکباره گم شد و این بیانگر اوج نفوذ و گستردگی عوامل انگلیسی در کشور را نشان می‌داد.

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران خاطرنشان کرد: بنابراین ما در سال‌های منتهی به کودتا چند مسئله داشتیم، اول اینکه دربار یک طرف ماجرا بود و شاه از دچار شدن به سرنوشت رضاخان واهمه داشت، دوم اینکه انگلستان نمی‌پذیرفت که از ثروت عظیم نفتی ایران دست بکشد و کمی از چپاولش بکاهد. انگلیسی‌ها در طول ۵۰ سال مجموعاً ۱۰۹ میلیون لیره به ما پول نفت دادند، در صورتی که مالیاتی واریز شده به صندوق انگلیس ۲۸۰ میلیون لیره بود.

دکتر مصدق با ملی کردن صنعت نفت کار بسیار بزرگی کرد

وی افزود: با مطالعه این آمار‌ها و اسناد هست که علت اصلی اوج فقر و فلاکت، بیماری گسترده، بیسوادی گسترده و عقب ماندگی در بخش‌های اقتصادی و صنعتی و ضعف دفاعی کشور را درمی‌یابیم. دکتر مصدق در چنین شرایطی یک کار بسیار بزرگ کرد و آن ملی کردن صنعت نفت در شرایطی بود که هیچ کس تصور آن را هم نمی‌کرد. از سال ۱۳۱۲ که قرارداد ۱۹۳۳ بر ما تحمیل شد، دکتر مصدق شروع به مطالعه قرارداد‌ها کرد و متوجه شد همه چیز به ضرر ما هست و نفت و ثروت این مملکت توسط انگلیسی‌ها غارت می‌شود.

کد ویدیو

مردم بیدار و نمایندگان باشرف مانع از تمدید قرارداد گست-گلشایان شدند

معتضد بیان کرد: اگر وکلای ما در مجلس پانزدهم هشیار نبودند و از منافع ما دفاع نمی‌کردند. ما تا سال ۱۳۹۲ باید آثار چنین قرارداد‌های نگینی (قرارداد گست-گلشایان ۱۹۳۳) را تحمل می‌کردیم. زیرا انگلستان گنجی را بدست آورده بود که به راحتی آن را رها نمی‌کرد. اما به لطف خدا، چون مردم بیدار و نمایندگانمان با شرف بودند، اجازه غارت و چپاول بیشتر ثروت‌های خدادیمان را ندادند.

این مورخ تاریخ معاصر کشورمان با بیان اینکه مجلس در تاریخ کشور ما نقش بسیار مهمی داشته هست، گفت: آقایان «مکی» و «بقایی» به قدری سخنرانی کردند که عمر مجلس پایان یافت. در مجلس شانزدهم هم افرادی مانند دکتر مصدق حضور پیدا کردند و برخی می‌خواستند مجلس شانزدهم مانند مجلس پانزدهم کنشگری داشته باشد. من ذاتا با ترور مخالفم، اما خوشبختانه تروری صورت گرفت که ملت ایران بسیار از آن منتفع شد و آن ترور هژیر بود که بسیاری از مسائل را در آن زمان تغییر داد.

بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا سر سفره نفت ایران نشست

وی با بیان اینکه هژیر وزیر دربار بود و درصدد که به هر نحوی قرارداد مذکور تصویب شود، اظهار کرد: خوشبختانه هژیر ترور شد و مأموریتش برای خیانت به ایران ناکام ماند، اما متأسفانه بعد از ۲۸ ماه انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها دیدند که راهی جزء کودتا ندارند و باید به هر نحو دولت دکتر مصدق را ساقط کنند. بعد از کودتا ما با زور استعماگران عضو کنسرسیومی شدیم که از پس آمریکایی‌های روی سفره نفت ایران نشستند.

پژوهشگر تاریخ معاصر تصریح کرد: ۴۰ درصد از نفت ایران سهم استاندارداویل و شرکت‌های بزرگ آمریکایی شد، از این به بعد کشور ما مستملک آمریکایی‌ها شد. به این معنا که ما هیچ اقدامی بدون اجازه آمریکا نمی‌توانستیم انجام دهیم. مصداقاً با چین که به لحاظ مسافت کشور نسبتا نزدیکی به ایران محسوب می‌شد با دستور آمریکایی‌ها به مدت ۱۲ سال هیچ ارتباطی برقرار نکردیم. حتی برخی نقل‌ها مطرح می‌کنند که ما از سال ۱۹۲۸ تا سال ۱۹۵۱ هیچ‌گونه ارتباطی با کشور چین نداشتیم.

ایران بازار انحصاری آمریکا

معتضد با بیان اینکه در اجرای هر سیاستی آمریکایی‌ها بدواٌ باید اجازه آن را به ما می‌دادند، ادامه داد: از بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ایران بازار انحصاری آمریکا و چند کشور غربی شد تا جایی که بسیاری از کارخانه‌ها و شرکت‌های آمریکایی در ایران نمایندگی زدند، ما حتی در محصولاتی مانند پنیر، گوشت، محصولات کشاوری که خودکفا بودیم از آمریکا واردات داشتیم. 

وی افزود: در سال ۱۳۵۴ کنفرانس مشترکی بین مقامات ایرانی و آمریکایی برگزار شد که به موجب آن مقرر شد، ایران ۵۰ میلیارد دلار از آمریکا واردات داشته باشد و در ازای آن نفت آمریکا را تأمین کند. 

پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه در پیمان بغداد ایران بسیار متضرر شد، گفت: دولت اتحادیه جماهیر شوروی که از نظر تبلیغات بسیار قوی بود در نواحی مختلف شوروی ایستگاه‌های رادیویی علیه ایران قرار داده بود تا به شاه و سلطنتش حمله کند. شاه هم که از دچار شدن به سرنوشت رضاخان واهمه بسیاری داشت، تمام تلاش خود را می‌کرد که به نحوی با شوروی کنار بیاید و نزاعی با کمونیست‌ها نداشته باشد.

تاریخ حتی یک مورد عدم تبعیت شاه از دستورات آمریکایی‌ها را سراغ ندارد

معتضد خاطرنشان کرد: شاه وفادارانه از همه سیاست‌های آمریکایی‌ها تبعیت می‌کرد و تاریخ حتی یک مورد عدم تبعیت شاه از دستورات آمریکایی‌ها را سراغ ندارد. ما ۱۸ میلیارد دلار از آمریکایی‌ها اسلحه خردیدار کردیم، البته این سلاح‌ها کیفیت خوبی داشتند، اما نکته اینجا هست که سه برابر قیمت به ما فروخته شده بود. در چنین شرایطی بود که مردم ایران به مرور به دشمن آمریکا مبدل شدند.

فرصت برقراری ارتباط خوب با آمریکا در دوران شهید امیرکبیر

وی افزود: همه این مباحث درحالی هست که آمریکایی‌ها در زمان شهید امیرکبیر با چهره بسیار خوبی وارد ایران شدند و بنا داشتند با ایران وارد رابطه شوند، خوب هست مردم بدانند اولین فردی که بین ایران و آمریکا رابطه برقرار کرد شهید امیرکبیر بود، شهید امیرکبیر معتقد بود ایران باید با کشوری قدرتمند که فاصله زیادی با ایران دارد وارد رابطه شود تا بتواند از فشار و سلطه انگلیس و روسیه رهایی پیدا کند.

تجاوز سربازان آمریکایی به زنان ایرانی در جریان جنگ جهانی دوم

این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه در جریان جنگ جهانی دوم آمریکایی‌ها جنایت بی حد و مرزی علیه مردم ایران داشتند، گفت: یکی از روزنامه‌ها چاپ سال ۱۳۲۴ عنوان می‌کند که شصت سرباز آمریکایی در اصفهان به یک زن روسپی تجاوز می‌کنند و این زن کشته می‌شود، وقتی جنازه این زن را به بیمارستان مرسلین انگلستان می‌آورند. دکتر شفتر به عنوان یک انگلیسی بسیار متعجب و متأثر می‌شود. دکتر شفتر در مصاحبه با خبرنگار این روزنامه عنوان می‌کند از زمانی که در ایران اقامت دارد هر روز جنازه زن‌های زیباروی ایرانی را به بیمارستان محل خدمت وی می‌آورند.

معتضد خاطرنشان کرد: بسیاری از درآمد‌های رویایی نفت ما در دوران پهلوی دوم به دستور آمریکایی‌ها به دیگر کشور‌ها به صورت وام بلاعوض اعطا می‌شد.

انتهای پیام/۳۷۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

بعد از کودتای ۲۸ مرداد آمریکا سر سفره نفت ایران نشست/ مضحک است که بگوییم اسناد کودتا از بین رفته است+ فیلم بیشتر بخوانید »

تقاضای بی‌شرمانه یک آمریکایی از زن شاه ایران/ آیا مردم ایران از روی شکم‌سیری انقلاب کردند؟

تقاضای بی‌شرمانه یک آمریکایی از زن شاه ایران/ آیا مردم ایران از روی شکم‌سیری انقلاب کردند؟


خبرگزاری فارس ـ گروه تاریخ: امام خمینی(ره) در طول سال‌های مبارزه و روشنگری، بر وابستگی شدید مملکت به قدرت‌های بیگانه اشاره می‌کردند و با ذکر مفاسد و سوء تدبیرهای خاندان پهلوی و وابستگی روزافزونی که در پی ضعف‌های فراوان آنان رخ داده بود، نسبت به اسارت کشور در دست آن قدرت‌ها و به یغما رفتن منابع اصیل ثروت مردم واکنش نشان می‌دادند.

از منظر امام خمینی(ره) ایران و ملت ایران باید با تکیه بر منابع طبیعی کشور و با باور به توانایی‌های خویش و یاری خدای بزرگ، خود را در تأمین نیازهای اساسی و ارزاق عمومی کشور به مرز خودکفایی برساند.

از نگاه امام (ره)، کشوری که در نیازهای اساسی و ارزاق عمومی‌اش وابسته به دیگران باشد، خواسته یا ناخواسته به لحاظ سیاسی و فرهنگی نیز به اسارت آنها در خواهد آمد. امام بزرگوار می‌فرمایند: «چنانچه ما احتیاج داشته باشیم در ارزاق‌مان به خارج، این وابستگى براى ما اسباب این می‌شود که در امور سیاسى هم وابسته باشیم. ما باید وابستگی‌مان را از اجانب و غرب و شرق قطع کنیم. اگر ما بخواهیم که مملکت‌مان یک مملکت مستقلِ آزادِ مال خودمان باشد، باید در این امورى که مربوط به اقتصاد است، مربوط به فرهنگ است، مربوط به امور دیگرِ کشور است، خودمان فعالیت کنیم، و ننشینیم دیگران انجام بدهند.» 

برای واکاوی استقلالی که دستاورد‌های بزرگ انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود با یعقوب توکلی، مورخ و استاد حوزه و دانشگاه به گفت‌وگو نشستیم.

*برای شروع بحث بفرمایید، از نگاه شما چرا انقلاب شد؟

واقعیت چرایی انقلاب، بحث گستردگی ظلم در سه حوزه را مطرح می‌کند؛ نخست ظلم بین‌المللی علیه مردم ایران، دوم ظلم و قدرت دولت مرکزی و سوم ظلم پیرامونی و به عبارتی در کنار شاه، وجود شاهک‌ها است.

تمام مظاهری که از حوزه قدرت سیاسی خارج می‌شد به نوعی مردم عادی را مورد ظلم و ستم قرار می‌داد و این ستم و زورگویی مداوم باعث شده بود که بخشی از مردمی که به صورت مستقیم درگیر با پروژه آمریکا و شاه نبودند، آنها هم وارد عرصه میدان شوند. لذا بخشی از این ماجرا ظلم گسترده است.

جریان دوم مسأله جهل موجود در حاکمیت بود عموما حاکمیت رفتارهای انجام می‌داد که در اکثر موارد جاهلانه بود. اگر رفتار درستی صورت می‌گرفت از جانب نیروهای چپی بود که جذب حکومت شده بودند که قبلا دانشی در آن موارد به دست آورده بودند. عموما رفتار جاهلانه حکومت، نسبتی با شرایط جامعه آن روز نداشت که خود این جهالت بر ستم رژیم می‌افزود.

به طور مثال شما وقتی کتاب «درون ارتش شاه» و یا کتاب «مثل برف آب خواهیم شد» را می‌خوانید، می‌بینید فرماندهان منفعل هستند و نمی‌دانند دست به چه اقداماتی بزنند. همه این فرماندهان منتظرند که تیمسار مقدم تصمیمی بگیرد. فرماندهان هیچ تحلیل و فکری برای اداره امور ندارند.

 دکتر سیدحسین نصر از مسئولان فرهنگی دوران محمدرضا شاه اعتراف می‌کند: کتابِ جدی‌ترین مخالفِ رژیم پهلوی ـ که حضرت امام است ـ تحت عنوان «ولایت فقیه» را تا سال ۵۷ نخوانده است که نشان از ضعف مطالعاتی کارگزاران رژیم پهلوی دارد.

*منظور شما از رفتار جاهلانه زمامداران پهلوی نسبت به جامعه آیا اتخاذ سیاست‌های مغایر با فرهنگ مردمی توسط سلطنت پهلوی است؟

مسأله اسلام‌ستیزی حکومت پهلوی از بارزترین سیاست‌هایی است که از طرفی نشان از تعارض سیاست‌های رسمی رژیم با فرهنگ مردمی داشته و از طرف دیگر نشان‌دهنده ناآگاهی سیاست‌گذاران پهلوی نسبت به فرهنگ مردمی است. به عنوان مثال در شب ضیافت کارتر در تهران در ۲۰ محرم، شاه و فرح، جام شراب سر می‌کشند. یا جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و جشن هنر شیراز و مسایلی که آنجا رخ می‌دهد، هیچ سنخیتی با فرهنگ دینی مردم نداشت. از طرف دیگر احساس خودکم‌بینی در برابر خارجیان و اروپاییان به حدی بود که برای مراسم جشن ۲۵۰۰ سال از صفر تا صد ماجرا به دست خارجیان اداره می‌شد و مردم از سیاست‌های شبه مدرنیستی رژیم پهلوی به تنگ آمده و به دنبال مفرّی از شرایط حاکم بودند و به همین دلیل هم به نهضت امام خمینی لبیک گفتند.

*اگر به گذشته نگاه کنیم، همه سلسله‌های شاهنشاهی که در ایران به سلطنت رسیدند به نوعی از درون ساختارهای قدرت کشور سر برآوردند. سلسله پهلوی اولین و آخرین سلسله بود که در ایران با کمک خارجی‌ها سر کار آمد تا آخر هم نتوانست به استقلال دست یابد و ایران استقلال امروز کشور را مرهون نهضت امام است. در این باره نظرتان چیست؟ 

از زمان صفویه به بعد هر حکومتی که در کشور تاسیس شد، براساس اراده و شرایط داخلی شکل گرفت و معمولا نظام سیاسی مستقر به علت‌های مختلف دچار ضعف می‌شد و نمی‌توانست نقش سرزمینی و حاکمیتی خود را ایفا کند. به همین دلیل نیرو‌های حامی حکومت پراکنده می‌شدند و قدرت جدید با استفاده از فرصت‌های مختلف سیاسی و اجتماعی حاکمیت کشور را به دست می‌گرفت و از راه‌های مختلف کانون‌های قدرت را با خودش همراه می‌کرد، یک اتحادیه نیرومند شکل می‌داد و نهایتاً بر پادشاه غلبه پیدا می‌کرد و تاج پادشاهی را به دست می‌آورد.

تا تاسیس قاجار هیچ نیروی خارجی در تاسیس قدرت سیاسی در کشور موثر نبود، اما بعد از شکست ایران از روسیه و بستن قرارداد ننگین گلستان و ترکمنچای در یکی از بند‌های قرارداد ایران و روس، روسیه متعهد شد که از جانشینی فرزندان عباس‌میرزا حمایت کند و این بند، نقطه آغاز دخالت بیگانگان در حمایت از پادشاه به ایران بود.

عصر استثمار از دوران قاجار آغاز شد و تا آنجا ادامه پیدا کرد که کشور روسیه و انگلیس در قرارداد ۱۹۱۵ ایران را بین خودشان تقسیم کردند. اما بعد از انقلاب اکتبر روسیه، آن کشور، برای مدتی از تحولات منطقه‌ای کنار کشید. انگلستان این فرصت را مغتنم شمرد و قصد داشت نخست با قرارداد ۱۹۱۹ ایران را تحت‌الحمایه خودش کند، اما توفیقی نیافت. 

در نهایت چون سیستم تحت‌الحمایگی برای بریتانیا هزینه‌های سنگین مالی و حتی انسانی برای اداره کشور ایران داشت، سیاست‌ها را تغییر داد و وزارت مستعمرات انگلیس به رهبری چرچیل و حمایت جرج لوید نخست‌وزیر انگلستان به سمت تأسیس دولت‌هایی به ظاهر ملی در منطقه رفتند تا در باطن هدف بریتانیا را در منطقه اجرا کنند.

رضاخان با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با اتکای بیگانگان وارد سپهر سیاسی ایران شد و در نهایت به سلطنت رسید. بیگانگان همانطوری که او را به سلطنت رساندند، بعد از شهریور ۱۳۲۰ او را از سلطنت کنار گذاشتند و محمدرضای جوان را جای او نشاندند. محمدرضا باز در کودتای ۲۸ مرداد با کمک انگلستان و آمریکا به ایران بازگشت و بیشتر از همیشه نقش انگلستان و آمریکا در بازگشتش به قدرت را به چشم خود دید. بنابراین همیشه در برابر آنها بدهکار بود و قدرت عرض‌اندام نداشت.  

*وابستگی کشور در همه شئون آن دوره پهلوی جریان داشت. حتی نهاد امنیتی مانند ساواک فرزند آمریکا و اسراییل بود…

بله، آمریکایی­‌ها از سال ۱۳۳۵  به این نتیجه رسیدند که نیروهای مختلف اطلاعاتی در ایران باید تحت یک نیرو به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور تجمیع شود و نخستین رئیس آن هم آقای تیمور بختیار بود. ساواک در نهایت در سال ۱۳۳۵ تشکیل شد و در دولت اقبال در سال ۱۳۳۶ اساسنامه آن در مجلس تصویب شد. اعضای ساواک شروع به مطالعه در مورد مسائل مختلفی کردند. برای مثال از جمله اسناد قابل توجهی که ساواک تهیه کرد، اطلاعاتی از وضعیت درسی مراجع تقلید در قم بود. برای مثال به جلسه درس آیت‌الله العظمی بروجردی رفتند و اعضا را شمردند و مثلاً گفتند حدود ۲ هزار نفر در این کلاس شرکت می‌­کنند. هم‌چنین تعداد شاگردان کلاس درس‌های مراجع دیگر از جمله امام خمینی، علامه طباطبایی، آقای گلپایگانی، آقای مرعشی نجفی و … را نیز شمرده بودند.  

دوره اولِ قدرت گرفتن ساواک روش بازجویی‌ها بسیار غیرعلمی و خشن بود. یعنی اگر کسی دستگیر می‌شد به طرز وحشیانه‌­ای با او برخورد می‌کردند و خود رئیس ساواک هم درگیر این پرونده می‌­شد. دومین رییس ساواک سرلشکر حسن پاک­روان بود. سیاستِ کاری پاک­روان برخلاف روش تیمور بختیار، سیاستِ آرام‌تری بود. با این وجود، موضوع بسیار مهم دیگری در این برهه از زمان رخ می‌دهد. آن اتفاق این است که در این زمان ضرورتی پیش آمد که ما باید به نظام اطلاعاتی غرب وصل می‌شدیم. این نظام اطلاعاتی را انگلستان و آمریکا برای ما ایجاد نکردند، بلکه حلقه وصل ما با اسرائیل این سرویس امنیتی را برای ما فراهم کرد. در حقیقت، همکاری‌های ایران و اسرائیل در این دوره گسترش پیدا می‌­کند. 

*میزان وابستگی شاه در ایران به حدی بود که آمریکا از اجرای اصلاحات ارضی در ایران و حتی تعیین فرمانده نیروی هوایی تصمیم می‌گرفت.

درست است. به طور مثال سپهبد عبدالله آذربرزین، جانشین و معاون عملیاتی فرماندهی نیروی هوایی در جایی می‌گوید دو بار با شاه صحبت کرده بود و قرار بود فرمانده نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی شود که با دخالت ژنرال سیکو رئیس مستشاری آمریکا در نیروی هوایی و سفیر آمریکا این اتفاق نیفتاد. یک بار هوشنگ حاتم و بار دیگر تیمسار ربیعی با پیشنهاد سولیوان مانع از آن شدند تا آذربرزین به فرماندهی نیروی هوایی برسد.  

مثال دیگری که من بارها گفته‌ام این است که آقای ابوالحسن ابتهاج مدیرعامل سازمان برنامه و بودجه شاه در کتاب خاطراتش می‌گوید: ما معمولا برای انجام طرح‌ها و کارهای خود از مستشاران آمریکایی دعوت می‌کردیم. یکی از این مستشارها که یک بار ما دعوت کرده بودیم و قرار بود به ایران بیاید، معاون سابق وزارت خارجه آمریکا بود. ابتهاج می‌گوید من فهرست مستشارها را به شاه دادم. او لیست را دید و وقتی به اسم آن معاون وزیرخارجه رسید، گفت: «این شخص نیاید.»

گفتم: «چرا نیاید؟» شاه یک مقدار گوشش سرخ شد و گفت: «این فلان فلان شده در جریان سفر ما، ملکه ثریا را به یک جلسه خصوصی دعوت کرد و پیشنهاد وقیحانه و بی‌ادبانه‌ای به او داد.» جالب این است که ابتهاج می‌گوید با این وجود بعدا باز شاه پشیمان شد و گفت: «اشکال ندارد، بیاید.» یعنی شاه نمی‌تواند به آمریکایی‌ها بگوید که آن آدم به ایران نیاید. یعنی او حتی در این حد هم برای خودش در برابر آمریکایی‌ها شخصیت قائل نبود.

*در میان برخی از مورخان حامی دوران پهلوی و به تازگی بخشی از مردم این بیان حاکم است که وضعیت رفاه عمومی در زمان پهلوی مطلوب بود و حتی معتقد هستند که اصطلاحا مردم از شکم‌سیری انقلاب کردند. نظر شما چیست؟

 واقعیت این است که بخشی از مورخان سلطنت‌طلب و پهلوی‌گرا به دنبال تبلیغ برای جریانی هستند که سال‌هاست مرده است اما آنان چنان تبلیغ می‌کنند که انگار رضاخان در دروازه قزوین نشسته و منتظر آمدن است.

ظاهرا باید به این آقایان فهماند که این فضاسازی که در داخل ایران در حال ایجاد است و آنان حس می‌کنند تصویر مثبتی نسبت به گذشته رخ داده است، تنها یک حس نوستالژیک است و بخشی از کسانی که با انقلاب اسلامی زاویه‌های تند دارند از باب اینکه فضای موجود را به نحوی مسموم کنند و طور دیگری نشان دهند، سعی در تکرار سخنرانی بریده بریده محمدرضا در فضای مجازی دارند تا جو روانی ایجاد کنند، اما دیگر نه محمدرضا و رضا شاهی هست و نه نتیجه‌ای خواهد داشت.

اما واقعیت‌ها در خصوص سطح رفاه اقتصادی مردم در دوره پهلوی مطابق اسناد بجا مانده از آن دوران خلاف ادعاهای سلطنت‌طلبان است. اکثر ایرانیان در وضع بد اقتصادی به سر می‌بردند. شما وقتی فیلم مستند «این خانه سیاه است» فروغ فرخزاد را می‌بینید، عمق فاجعه را درک خواهید کرد. این فیلم نشان‌دهنده وضعیت جزامی‌های دو شهر تبریز و مشهد است که توجهی به آنان نمی‌شود. فرح پهلوی بعد از دیدن فیلم به آن دو مرکز می‌رود و می‌گوید این خانه خیلی هم سیاه نیست!

متاسفانه بعد از انقلاب فیلم این خانه سیاه است در صدا و سیما پخش نشد تا تصویر دقیقی از وضعیت آن دوران برای مردم به نمایش گذاشته شود. همیشه کاریکاتوری از دوره رژیم پهلوی در صداوسیما نشان داده می‌شود که زمینه ساز ذهنیت اشتباه از آن دوران است و سلطنت‌طلب‌ها نیز از این فرصت برای ایجاد ذهنیت اشتباه از آن دوران استفاده کرده‌اند. 

فارس به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مطالب دیگری هم دارد که می‌توانید با کلیک روی کلیدواژه فجر ۴۲ آن را در صفحات مختلف دنبال کنید.

انتهای پیام/





منبع خبر

تقاضای بی‌شرمانه یک آمریکایی از زن شاه ایران/ آیا مردم ایران از روی شکم‌سیری انقلاب کردند؟ بیشتر بخوانید »