پیامبر اکرم

جامعه فاطمی یعنی حرکتی بسیجی‌وار

جامعه فاطمی یعنی حرکتی بسیجی‌وار


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ حضرت زهرا (س) به سند آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع) برترین شخصیت همه تاریخ بشیریت هست. این شخصیت عظیم که مانند و نظیری ندارد، هنوز ناشناخته مانده هست. همه زندگی آن حضرت از ولادت تا شهادت هنوز در پس پرده ابهام قرار دارد. 

البته شناخت حضرت زهرا (س) نه تنها سهل نیست بلکه دشوار و حتی غیر ممکن هست چرا که درک وجودی ایشان مانند شناخت شب قدر هست. با این همه در درک و شناخت شخصیت حضرت زهرا (س) نباید دچار غفلت شویم و به سمت شناخت ایشان حرکت نکنیم. مسلما در این مسیر نیاز به استادر مبرز، حکیم و جامع‌الطراف داریم تا در طی مسیر دچار انحراف نشویم.

رهبر معظم انقلاب اسلامی که خود در تاریخ اسلام کارشناسی برجسته و صاحب‎رای هست بیانات بلند و قابل تاملی در شناساندن حضرت زهرا (س) دارند. در ایام شهادت آن حضرت مروری داریم بر سخنان امام خامنه‌ای درباره ویژگی‌های حضرت فاطمه زهرا (س) که در سال‌های متمادی و به مناسبت مختلف ایراد شده هست.

قسمت اول این گزارش را در ادامه می‌خوانید:

جبرئیل انیس حضرت زهرا (س)

درباره عظمت شأن زهرای اطهر، صدّیقه طاهره (س) زبان ما‌ها خیلی قاصر و ناقص هست؛ قرآن و حدیث صحیح درباره این بزرگوار سخن دارد، مدیحه دارد که برای ذهن ما و فکر کوته ما فهم این مدیحه‌ها هم احتیاج به تأمل و دقّت دارد. این روایت را که امام بزرگوار هم یک وقتی نقل کردند که جبرئیل بعد از وفات و رحلت پیغمبر بر حضرت زهرا می‌آمد و نازل می‌شد، روایت صحیحی هست؛ به سند این روایت ما نگاه کردیم؛ سند معتبر و در نهایت اعتبار هست و جای هیچ تردیدی نیست که جبرئیل می‌آمد به حضرت زهرا برای رحلت پیغمبر (ص) تسلیت می‌گفت؛ آرامش می‌داد به آن بزرگوار؛ و مقامات عالی پیغمبر را نشان می‌داد و برای فاطمه زهرا (س) تصویر می‌کرد؛ ماجرا‌های فرزندان حضرت را هم که در آینده پیش می‌آید را برای حضرت نقل می‌کرد؛ امیرالمؤمنین هم می‌نشست، اینها را می‌نوشت؛ این خیلی مسئله مهمی هست.

بنا به نقل قرآن، جبرئیل یک بار در طول تاریخ بر غیر پیغمبری نازل شده: اگر مراد از روح در ماجرای حضرت مریم، جناب جبرئیل (ع) باشد، خدای متعال [فقط]یک بار بر [کسی]غیر پیغمبر جبرئیل را فرستاده؛ بقیه ملائکه نازل شده‌اند و مکرر اتفاق افتاده که ملائکه آمده‌اند؛ [اما]جبرئیل فقط یک بار؛ اما برای حضرت زهرا: جبرئیل مرتب می‌آمد و شرفیاب می‌شد خدمت حضرت زهرا (س).

[مدح حضرت]در قرآن، در سوره «هل أتی»، در آیه تطهیر، در آیه مباهله هست. اینهایی که حالا تقریباً صریح هست درباره حضرت زهرا (س) این آیات هست و در آیات دیگری هم هست که اشاره دارد به آن بزرگوار. اینکه در سوره «هل أتی» خدای متعال می‌پردازد به کار فاطمه زهرا (س) و خانواده‌اش، خیلی چیز مهمی هست؛ این یک پرچمی هست که قرآن بر‌می‌افرازد، برافراشته می‌کند بر سر درِ خانه فاطمه زهرا (س). 

کار برای خدا، اخلاص، خدمت بی‌منت؛ به چه کسی؟ به یتیم و فقیر و اسیر؛ این اسیر، یعنی اسیر مسلمان بوده؟ بعید هست آن وقت اسیر مسلمان [بوده باشد]. خدمت بی‌منت؛ این درس هست، پرچم فاطمه زهرا این هست؛ یعنی قرآن این را بزرگ می‌کند. یا در آیه مباهله، در حالی که اطراف پیغمبر زنان زیادی بودند، همسران پیغمبر (ص) بودند، نزدیکان دیگر پیغمبر (ص) بودند، شاید آن وقت بعضی از دختران دیگر پیغمبر [هم]بودند. اما فقط فاطمه زهرا (س) هست؛ برای چه؟ برای مواجهه جبهه حق با جبهه باطل؛ این [طور]هست. فاطمه زهرا (س) مظهر این حقایق والا و فوق‌العاده هست.

فضائل حضرت زهرا (س) اینها هست. پیغمبر اکرم (ص) در مورد حضرت زهرا (س) تعبیر «سَیِّدَةُ نِسَاءِ العالَمین» دارد، «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»؛ که این مهم‌تر هست: سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة. همه زن‌های بهشتی: جناب ساره، جناب آسیه، جناب حوّا، جناب مریم، همه این زن‌های بزرگ تاریخ «نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» هستند دیگر؛ زن‌های بهشتند؛ این بزرگوار «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» هست. این [جور]هست. اصلاً زبان انسان چطور بچرخد تا بتواند اینها را بیان کند و حقش را ادا کند! اصلاً ذهن ما‌ها هم خیلی احتیاج به تأمل و تدقیق دارد تا این حقایق را درک کند.

خب اینجا ضمناً برجسته‌ترین خصوصیات معلوم شد؛ در آن آیه شریفه بحث طهارت و آیه تطهیر هست که یک مسئله فراتر از این حرف‌ها هست؛ در آیه «هل أتی» مسئله خدمت بی‌منت هست؛ در آیه مباهله مسئله مقابله جبهه حق و جبهه کفر و باطل هست؛ اینها هست؛ اینها نشانه‌های مهم فاطمه زهرا (س) هست.

من می‌خواهم این را عرض بکنم که به توفیق الهی، به فضل الهی بعد از انقلاب، نام مبارک فاطمه زهرا (ع) نسبت به قبل از انقلاب نمی‌شود گفت ده برابر، شاید ده‌ها برابر، صد برابر تکرار می‌شود و برده می‌شود؛ یعنی جامعه، جامعه فاطمی هست؛ اثر آن را هم در جامعه داریم مشاهده می‌کنیم؛ همین خدمت بی‌منت را، همین حرکت بسیجی را، همین کار بدون مزد و منت را شما در دوران دفاع مقدس یک جور مشاهده می‌کنید، در دوران حرکت علمی یک جور مشاهده می‌کنید. 

کسی نام شهید فخری‌زاده‌ها، شهدای هسته‌ای، دانشمند بزرگ مرحوم کاظمی‌آشتیانی را نشنیده بود؛ خیلی‌ها هنوز هم نمی‌شناسند کاظمی کیست؛ این بزرگانی که در وادی علم وارد شدند کسانی هستند که بدون مزد و منت، میدان‌های بزرگ علمی را در این کشور برای این مردم و برای اسلام و جمهوری اسلامی فتح کردند.

بعد شما ملاحظه کنید در پیشامد‌های طبیعی مثل سیل، مثل زلزله مردم چطور مشتاقانه می‌شتابند؛ کجا چنین چیز‌هایی وجود دارد؟ این همان روش فاطمی هست. این حرکت‌های جهادی، این اردو‌های جهادی که در دوره سال در جریان هست و جوان‌ها بدون اینکه نامی از خودشان باقی بگذارند می‌روند، بی‌مزد و منت حرکت می‌کنند، باید این روش ادامه پیدا کند؛ باید فاطمه زهرا (س) اسوه باشد، الگو باشد در همه جهات، از جمله در حرکت بزرگ اجتماعی و انقلابی و مبارزاتی ما.
بیانات در دیدار مداحان اهل بیت (ع) سوم بهمن ۱۴۰۰

حضرت زهرا (س) در اوج تصور ما

این زندگی کوتاه هیجده‌ساله یا اندکی بیشترِ این بزرگوار یک چنین ماجرایی دارد که ماجرای مهمی هست. آن حضرت تجسم عالی‌ترین مفاهیم انسانی و اسلامی در مورد زن هست که به اینها باید توجه کرد؛ درس فاطمه زهرا (س) بیشتر این موارد هست. برخی از مفاهیم اسلامی مفاهیم اختصاصی هست، مثل مادری، همسری، تربیت فرزند؛ در همه اینها اوج قله تصور، حضرت فاطمه زهرا (س) هست. 

در عرصه تربیت فرزند، در عرصه همکاری با شوهر، در عرصه‌های مشترک و در آن چیز‌هایی که بین زن و مرد مشترک هست، مثل بندگی خدا. وضعیت فاطمه زهرا (س) یک وضعیت فوق‌العاده اعجاب‌انگیز و مهم هست. امام حسن مجتبی (ع) می‌گوید شب جمعه تا صبح مادرم بیدار بود، عبادت می‌کرد، هر وقت صدای او را شنیدم، دیدم برای دیگران دارد دعا می‌کند؛ صبح گفتم مادر! برای دیگران دعا کردی، برای خودت دعا نکردی؛ فرمود پسرم! اَلجارَ ثُمَّ الدَّار؛ این درس هست. 

در قضیه [نزول سوره]هل‌اَتی [آمده هست که]«اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ الله»؛ من این را به عنوان یک درس برای امت اسلامی، برای جامعه اسلامی، برای جمهوری اسلامی تلقی می‌کنم که کار با اخلاص انجام بگیرد. حسن بصری که از زهاد ثمانیه معروف هست و زاویه هم دارد با اهل‌بیت، می‌گوید که «ما کان فی هذه الامّة اعبد من فاطمة کانت تقوم حتّی تورّم قدماها». معنای این تعبیر «ما کان اعبد من فاطمة» این نیست که شبیه او و به اندازه او تعدادی وجود داشتند؛ نه، در تعبیرات عربی معنایش این هست که هیچ کس در امت، مانند او نبود از لحاظ عبادت. 

این را حسن بصری می‌گوید؛ حسن بصری دوران فاطمه زهرا را درک نکرده، اما اینکه این طور قاطع این حرف را می‌زند نشان می‌دهد این جزو مسلمات و متواتراتی بوده هست که در آن زمان وجود داشته. اینکه وظیفه عبادت، بعد وظیفه امر به معروف و مجاهدت، یعنی حضور در آن میدان عجیبی که بنا بود سرنوشت امت اسلام در آن میدان تعیین بشود و آن حضور طوفانی عجیب فاطمه زهرا (س) با آن خطبه‌های عجیب. نقشه جامع هویت زن در منطق اسلام این هست؛ مادر خوب، همسر خوب، مجاهد فی‌سبیل‌الله، در عین حال مدیر خانه، و در عین حال عابد و بنده خدای متعال. در نهایت، فاطمه زهرا (س) نشان داد که زن می‌تواند به رتبه عالی عصمت برسد که اینها خصوصیات این بزرگوار هست.
بیانات در دیدار تصویری با مداحان ۱۵ بهمن ۱۳۹۹

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

جامعه فاطمی یعنی حرکتی بسیجی‌وار بیشتر بخوانید »

فیلم/ عزاداری سنتی هرمزگانی‌ها در حرم امام رضا(ع)

فیلم/ عزاداری سنتی هرمزگانی‌ها در حرم امام رضا(ع)



اهالی هرمزگان در روز ۲۸ صفر و بمناسبت سالروز شهادت پیامبر(ص) و امام مجتبی(ع) در صحن قدس حرم امام رضا(ع) به عزاداری سنتی پرداختند.


دریافت
3 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ عزاداری سنتی هرمزگانی‌ها در حرم امام رضا(ع) بیشتر بخوانید »

آخرین روزهای حیات آخرین پیامبر(ص)

آخرین روزهای حیات آخرین پیامبر(ص)



دغدغه‌های پیامبرخدا(ص) در واپسین ایام حیات ظاهری‌اش چه بود و چه سفارش‌هایی به اطرافیان کرد؟ در آن روزها،چه اتفاقاتی در مدینه رخ داد و… این‌ها پرسش‌هایی است که در این نوشتار به دنبال پاسخ آن ها هستیم

به گزارش مجاهدت از مشرق، رحلت جانسوز حضرت خیرالانام، خاتم‌الانبیا، حضرت محمد مصطفی – که درود خداوند بر او باد – بی‌شک بزرگ ترین سوگ تاریخ بشر و عظیم‌ترین مصیبت همه اعصار است و چگونه می‌توان درباره آن فخر کائنات جز این گفت که حضرت خالق او را دارنده «خُلق عظیم» دانست و در حقش فرمود: «وَإِنَّکَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیم» (قلم -۴). رحلت آخرین پیامبر، آغاز یتیمی انسانیت است، هنگام عزای آدم در فقد چراغ روشنی‌بخشی که پروردگار او را از سر رحمت، برای راهنمایی بندگانش فرستاد.

قلم، در رثای این مصیبت، قادر به مرثیه نوشتن نیست؛ به همین دلیل، باید در ذکر این واقعه دردناک، به مرور تاریخ بسنده و آن داغ بزرگ را در قالب روایتی تاریخی بازگو کنیم.

آن‌چه در ادامه خواهید خواند، واگویه‌ای مختصر و تاریخی است به نقل از منابع و مصادر قابل اعتماد و اعتنا.

شدت گرفتن بیماری خاتم‌الانبیا (ص)

بیماری پیامبراکرم(ص)، شدت گرفته بود. بدن رسول مهربانی‌ها در آتش تب می‌سوخت. وداع با این جهان و دیدار معبود، هر لحظه نزدیک‌تر می‌شد. لحظه وصلی که او، مشتاقانه انتظارش را می‌کشید، اما اخباری که از گوشه و کنار به اطلاع رسول‌خدا(ص) می‌رسید، آن حضرت را نگران می‌کرد. هنوز مدت زیادی از بیعت مسلمانان با علی(ع) در «غدیر خم» نگذشته بود و نگرانی از نحوه تبعیت مسلمانان از امیرمؤمنان(ع)، در گفتار و رفتار پیامبر رحمت به چشم می‌خورد.

افزون بر این، برای رسول‌خدا(ص) خبر آوردند که در «یمامه»، منطقه‌ای در شرق عربستان، فردی به نام «مسیلمه» ادعای نبوت کرده ‌است. او با نگارش نامه‌ای به پیامبرخدا(ص)، مدعی شده ‌بود که در امر نبوت با آن حضرت شریک است.

«مسیلمه» که ۱۰ سال پس از هجرت، به مدینه آمده و اسلام آورده بود، حالا، با سوءاستفاده از اختلافات قبیله‌ای باقی‌مانده از دوره جاهلیت، می‌خواست برای خود جایگاهی دست و پا کند و با استفاده از موقعیتی که به علت بیماری رسول‌خدا(ص) پیش آمده، نیت شوم خود را برای گمراه کردن ساده‌لوحان و دنیا دوستان، عملی کند.

با این حال، «مسیلمه» تنها مدعی دروغینی نبود که حکومت نوپای اسلام و ایمان تازه مسلمانان را تهدید می‌کرد؛ در جنوب عربستان و در سرزمین یمن نیز، «اسود عَنَسی» همین ادعا را داشت.

تهدیدهای رومی

اما نگرانی‌های پیامبرخدا(ص) به این‌ها خلاصه نمی‌شد. خطری بزرگ از جانب شمال، حکومت اسلامی را تهدید می‌کرد. گزارش‌های رسیده حاکی از آن بود که رومیان، در مرزهای سرزمین‌های اسلامی دست به تحرکاتی زده‌اند.

آن ها که خود را زعیم جهان مسیحیت می‌دانستند، از پیوستن مسیحیان نجران به حکومت اسلامی، سخت آزرده خاطر شده و به همین دلیل، در پی محدود کردن نفوذ قدرت و تفکر اسلامی بودند.

پیامبراکرم(ص) از جانب رومیان احساس خطر می‌کرد. آن حضرت می‌دانست که پس از پیروزی روم بر ایران، توجه امپراتور به سوی مرزهای عربستان جلب شده است. مسلمانان یک بار در جنگ موته، با سپاهیان رومی روبه‌رو شده بودند؛ جنگی سخت و سنگین که با شکست و عقب نشینی مسلمانان به پایان رسید و در آن، تعدادی از اصحاب نامدار پیامبرخدا(ص)، مانند «زید بن حارثه»، پسرخوانده حضرت، «جعفر بن ابوطالب»، برادر امیرمؤمنان(ع) و نیز «عبدا… بن رواحه» به شهادت رسیده‌ بودند.

به همین دلیل، رسول‌خدا(ص) در ماه‌های رجب و شعبان سال نهم هجری، در آخرین غزوه خود، «تبوک»، در رأس یک ارتش ۳۰ هزار نفری از مسلمانان، به طرف مرزهای روم حرکت کرد تا مانع گسترش نفوذ و حملات پراکنده رومیان به سرزمین‌های اسلامی شود؛ غزوه‌ای که جنگی در پی نداشت، اما باعث عقب‌نشینی موقت رومیان و کاهش دست‌اندازی‌های آن ها به سرزمین‌های اسلامی شد.

تجهیز سپاه اسامه

پیامبراکرم(ص)، پس از بازگشت از حجة‌الوداع، درصدد بود تا سپاه انبوهی، مرکب از مهاجرین، انصار و تازه مسلمانان تشکیل دهد و به سوی مرزهای روم بفرستد؛ هرچند این مهم، با آغاز بیماری آن حضرت، به تأخیر افتاد، اما پیامبر اکرم(ص)، لحظه‌ای از اندیشه مرزهای شمالی سرزمین اسلامی، غافل نبود؛ به همین دلیل و با وجود بیماری و ضعف جسمانی، «اسامه» پسر «زید بن حارثه» را که جوانی ۱۹ ساله بود، به نزد خود فرا خواند؛ با دست مبارکش پرچمی برای او بست و صحابه کبار را به مشارکت در سپاه اسامه دعوت فرمود.

اردوی سپاه اسلام، در «جُرف»، جایی بیرون از مدینه و مسیر شام، برپا شد. پیامبرخدا(ص) به این نیز اکتفا نکرد و خطاب به اسامه، در حالی که بزرگان اصحاب، آن حضرت را احاطه کرده بودند، فرمود:«به نام خدا و در راه خدا نبرد کن، با دشمنان خدا بجنگ و صبحگاهان بر اُنبا[منطقه‌ای در سرزمین سوریه امروزی] بتاز و این مسافت را چنان سریع طی کن که پیش از آن‌که خبر حرکت تو به آن جا برسد، خود و سربازانت به آن جا رسیده باشید.»

پیامبرخدا(ص) با وجود شدت گرفتن بیماری‌اش، بر اعزام سپاه اسامه اصرار داشت؛ برخی معتقدند که این اصرار، افزون بر تهدید رومیان، ریشه در وجود جریان‌هایی در مدینه داشت که رسول‌اکرم(ص) از حضور آن ها در شهر، در لحظات حساس و سرنوشت‌ساز پس از رحلتش نگران بود؛ موضوعی که نیاز به کند و کاو تاریخی بیشتری دارد.

ناراحتی پیامبر(ص) از تأخیر حرکت سپاه

برخی از اصحاب، از انتخاب اسامه خشنود نبودند. آن ها که در مجاهدت، سوابقی داشتند و در غزوات، رسول‌خدا(ص) را همراهی کرده بودند، نمی‌توانستند فرماندهی جوانی نوخاسته را بپذیرند. با این حال، پیامبر اکرم(ص) به طعنه‌ها و انتقادهای آن ها، توجهی نکرد و مسلمانان را ملزم به شرکت در سپاه اسامه و نبرد با رومیان کرد.

در این میان، بیماری پیامبرخدا(ص) شدت گرفت. اخباری که درباره تخلف و تردید برخی از اصحاب، برای شرکت در سپاه اسامه به آن حضرت می‌رسید، پیامبر(ص) را واداشت تا با وجود ضعف جسمانی و مستولی شدن بیماری بر بدن مطهرش، راه مسجد را در پیش بگیرد و با مسلمانان سخن بگوید:«هان ای مردم! من از تأخیر حرکت سپاه اسامه ناراحتم. گویا فرماندهی اسامه بر گروهی از شما گران آمده است و زبان به انتقاد گشوده‌اید، ولی اعتراض و سرپیچی شما تازگی ندارد. قبلاً از فرماندهی پدر او، زید، انتقاد می‌کردید. به خدا سوگند، هم پدر او شایسته این منصب بود و هم فرزندش برای این مقام لایق و شایسته است.»

پیامبر اکرم(ص) از ناخشنودی خود سخن می‌گفت، اما گروهی از اصحاب خیالات دیگری در سر می‌پروراندند. بیماری شدید پیامبر(ص)، احتمال رحلت را هر لحظه بیشتر می‌کرد و این، برای برخی، زمانی مناسب و حساس برای پیگیری اهداف و نقشه‌هایشان بود. با وجود این و در پی اصرار رسول‌خدا(ص) بر حرکت سپاه اسامه، جمع زیادی از اصحاب، حتی آن ها که مخالف فرماندهی اسامه بودند، مدینه را به مقصد «جُرف» ترک کردند، اما در این منطقه منتظر ماندند تا اخباری که منتظر شنیدنش بودند، برسد.

آخرین روزهای حیات آخرین پیامبر(ص)

تا بقیع همراهی‌ام کن …

سه روز پس از راهی کردن سپاه اسامه به «جُرف»، حال پیامبر(ص) اندکی بهبود یافت، اما این موضوع، موقتی بود. شب هنگام، دوباره آثار تب در چهره رسول‌حق(ص) آشکار شد، اما انگار کاری باقی مانده بود که باید انجام می‌داد.

نیمه‌های شب، علی(ع) را نزد خود طلبید. به او لبخندی زد و فرمود:«دستم را بگیر و مرا تا بقیع همراهی کن.»

امیرمؤمنان(ع)، رسول‌خدا(ص) را تا بقیع همراهی کرد. این آخرین بار بود که بقیع صدای گام‌های رسول مهربانی‌ها را می‌شنید. پیامبر اکرم(ص)، با تنی تب دار و صدایی که آثار ضعف در آن نمایان بود، رو به جانب قبور بقیع کرد و فرمود:«سلام من بر شما! ای کسانی که زیر این خاک‌ها آرمیده‌اید. حالتی که در آن قرار دارید، بر شما خوش و گوارا باد. فتنه‌ها مانند پاره‌های شب تاریک، روی آورده و یکی به دیگری پیوسته است.»

آن‌گاه کلام خود را قطع کرد، به امیرالمؤمنین(ع) که با چشمانی مضطرب نظاره‌گر و شنونده کلام رسول‌خدا(ص) بود، نگاهی کرد و سپس دوباره به سوی بقیع نگریست و برای افراد مدفون در آن، طلب مغفرت کرد.

نور دیده‌ام! قرآن بخوان

در سکوت پر اندوه منزل پیامبرخدا(ص)، فاطمه(س)، دختر بزرگوارش بر بالین پدر نشسته بود، پیشانی او را نوازش می‌کرد و با صدایی غمگین و گرفته می‌خواند:«وابیض یستسقی الغمام بوجهه/ ثمال الیتامی عصمة للارامل؛ چهره روشنی که به احترام آن، باران از ابر درخواست می‌شود/ شخصیتی که پناهگاه یتیمان و نگهبان بیوه زنان است.»

با شنیدن این شعر، پیامبر(ص) چشمان خود را گشود و به چهره دختر دلبندش نگریست، آن گاه لبخندی زد و فرمود: «این شعری است که ابوطالب درباره من سروده است؛ اما دخترم! سزاوار است به جای آن، این آیه را تلاوت کنی: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی‏ أَعْقابکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزی اللَّهُ الشَّاکِرینَ؛ و محمد، جز فرستاده‏ای که پیش از او [هم‏] پیامبرانی [آمده و] گذشتند، نیست. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمی‏گردید؟ و هر کس از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانی به خدا نمی‏رساند و به زودی خداوند سپاس گزاران را پاداش می‏دهد.»(آل‌عمران-۱۴۴)

رسول رحمت، طاقت مشاهده اندوه فاطمه(س) را نداشت. باید برای فرزند دلبندش رازی را آشکار می‌کرد؛ رازی که از اندوه او بکاهد و فراق پدر را برایش قابل تحمل‌تر کند، به همین دلیل، به فاطمه(س) اشاره کرد تا نزدیک‌تر بیاید و در گوش دخترش چیزی گفت.

حاضران دیدند که ناگاه دختر گرامی رسول خدا(ص) منقلب شد و به سختی گریست. پیامبر(ص) بلافاصله دخترش را پیش خواند و دوباره کلماتی را در گوش او نجوا کرد. این بار اما، در چهره فاطمه(س) آثار شادی و خوشحالی آشکار شد. بعد از رحلت پیامبر(ص)، وقتی از فاطمه(س) درباره گفت و گوی رسول‌خدا(ص) با وی، در آخرین لحظات حیات پرسیدند، فرمود که بار اول، پیامبرخدا(ص) خبر رحلت قریب‌الوقوع خود را به من داد، اما در بار دوم، فرمود که من، زودتر از دیگر اهل‌بیتش، به او ملحق خواهم شد

.نیمروز دوشنبه، ۲۸ ماه صفر، فرا رسید. آثار احتضار در چهره مبارک حضرت ختمی مرتبت(ص) آشکار شد. در این لحظات، او سر بر سینه امیرالمؤمنین(ع) نهاده بود و در همان حال، روح ملکوتی‌اش به سوی پروردگار عروج کرد.

منابع: فروغ ابدیت، جلد دوم، آیت‌ا… جعفر سبحانی / تاریخ یعقوبی، جلد یک، احمد بن ابی یعقوب / تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده / الکامل فی التاریخ، ابن اثیر / مُروج‌الذَهَب و معادن‌الجوهر، علی بن حسین مسعودی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخرین روزهای حیات آخرین پیامبر(ص) بیشتر بخوانید »

مراسم عزاداری هیئت‌های مذهبی نیروهای مسلح به مناسب ۲۸ صفر

برگزاری مراسم عزاداری هیأت‌های مذهبی نیروهای مسلح به مناسبت ۲۸ صفر


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «محمد محمودی» معاون اجرایی و فرمانده قرارگاه اربعین ارتش اظهار داشت: همزمان با فرا رسیدن ۲۸ صفر، سالروز رحلت جانگداز پیامبر گرامی اسلام (ص)، شهادت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام رضا (ع) مراسم سوگواری هیأت‌های عزاداری نیرو‌های مسلح برگزار خواهد شد.

وی افزود: این مراسم به میزبانی ستاد ارتش و با حضور هیأت‌ها و دسته‌جات عزاداری ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران، فرماندهی انتظامی، وزارت دفاع و بسیج مردمی از صبح فردا و از نقاط مختلف شهر تهران به سمت مصلی تهران آغاز می‌شود و فرماندهان، مسئولان، روحانیون و کارکنان پایور و وظیفه نیرو‌های مسلح با حضوری گسترده در این مراسم باردیگر عشق و ارادت خود را به پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نشان خواهند داد.

بنابر این گزارش، با حضور هیأت‌های عزاداری نیرو‌های مسلح در مصلی تهران، برنامه‌هایی از جمله سخنرانی مذهبی توسط حجت‌الاسلام پناهیان، قرائت زیارت حضرت رسول اکرم (ص)، مدیحه‌سرایی و سینه‌زنی انجام خواهد شد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

برگزاری مراسم عزاداری هیأت‌های مذهبی نیروهای مسلح به مناسبت ۲۸ صفر بیشتر بخوانید »

صوت/ تبیین ابعاد شخصیتی حضرت خدیجه کبری (س)

صوت/ تبیین ابعاد شخصیتی حضرت خدیجه کبری (س)

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

صوت/ تبیین ابعاد شخصیتی حضرت خدیجه کبری (س) بیشتر بخوانید »