چادری

به آینده نگاه کن و نپرس که قلب پدرم برای چرخیدنش ایستاد، چه شد؟ بگو پدرم رفت تا ملتی از …


به آینده نگاه کن
و نپرس که قلب پدرم برای چرخیدنش ایستاد، چه شد؟
بگو پدرم رفت
تا ملتی از حرکت نایستد
ما را بهتر قضاوت خواهد کرد
.
.
.
.
.

.



منبع

miss_mahsa_sadat@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

به آینده نگاه کن و نپرس که قلب پدرم برای چرخیدنش ایستاد، چه شد؟ بگو پدرم رفت تا ملتی از … بیشتر بخوانید »

به نظر من همسر یک ارتشی بودن چند تا چیز نیاز داره اولیش صبوریه باید خیلی چیزارو تحمل کن…


به نظر من همسر یک ارتشی بودن
چند تا چیز نیاز داره
اولیش صبوریه باید خیلی چیزارو تحمل کنی و دَم نزنی
دوری از خانواده غم غربت
تنهایی های بعضا طولانی
با بی پولی ها و نداری ها و با حرف و حدیث های مردم بسازی و سکوت کنی
گاهی باید بخاطر اینکه مَردِت شرمنده نشه چشم روی خیلی از نیازهات ببندی
.
باید تحمل کنی توی حساس ترین لحظات زندگی ممکنه همسرت کنارت نباشه
مثلا توی تولد اولین فرزندت خودت تنها باشی
.
باید عادت کنی که وقتی صدای بالگرد ها یا هواپیماها میاد قلبت نلرزه
باید عادت کنی شب های نگهبانی همسرت بچه هات رو چطور سرگرم کنی که نبود پدرشونو کمتر حس کنن
همسر یک ارتشی بودن در کنار تمام زیبایی هاش سختی کم نداره
اما یه چیزی هست که هر موقع کم میاری کلی بهت قوت قلب میده
میدونی همه این صبوری ها و شجاعت ها ثواب داره و ثواب برات نوشته میشه
و به قول رهبر عزیزمون ما همسنگران همسرانمون هستیم و پا به پای اونها جهاد میکنیم?
.

▫️



منبع

_yasna_kamyab@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

به نظر من همسر یک ارتشی بودن چند تا چیز نیاز داره اولیش صبوریه باید خیلی چیزارو تحمل کن… بیشتر بخوانید »

دلنوشته ای برای خودم بچه که بودم منظورم وقتیه که مدرسه میرفتم همیشه این حسرت توی وجودم بود…


دلنوشته ای برای خودم?
بچه که بودم منظورم وقتیه که مدرسه میرفتم همیشه این حسرت توی وجودم بود که با پدرم صبح ها تا مدرسه قدم بزنم و از کل ماجراهای اون روز براش تعریف کنم و اونم با لبخند به حرفهام گوش بده
اما همیشه پدرم قبل از اینکه من بیدار بشم رفته بود و پوتین های بلند و مشکی رنگش رو جلوی در نمیدیدم
.
بچه که بودم ارزوم بود اون کلاه که روش ارم ارتش بود رو بذارم روی سرم کلی بازی کنم
.
بچه که بودم غصه میخوردم بعضی شبها بابام پیشمون نیست و ما مجبوریم شبها تنها بمونیم
یا غصه میخوردم وقتی که به بابام گفتم اون ساعت صورتی رنگی که دوستم داشت رو برام بخره و اون فقط سرش انداخت پایین و شب وقتی فکر کرد من خوابم
داشت حساب میکرد که اگه این ماه برای خودش کفش نخره میتونه اون ساعت رو برای من بخره
اما من دیگه اون ساعت رو دوست نداشتم
خجالت میکشیدم به دوستام بگم که
کیف کوله ای من مال پارساله
اما الان همه چیز فرق کرده
دیگه غصه نمیخورم چون میدونم اون روزهایی که من حسرت میخوردم پدرم
همه تلاششو میکرد تا بقیه هم کلاسی هام
امنیت داشته باشند
الان افتخار میکنم به این که فرزند یک ارتشیم افتخار میکنم جزوی از خانواده لشکر امام حسینم
افتخار میکنم که صبوری من باعث خوشحالی قلب رهبرم و امام زمانم میشه
الان با افتخار میگم من دختر یک ارتشیم
.
.
این عکس دلبر از ? @hafidatolhosein

▫️



منبع

_yasna_kamyab@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

دلنوشته ای برای خودم بچه که بودم منظورم وقتیه که مدرسه میرفتم همیشه این حسرت توی وجودم بود… بیشتر بخوانید »

وارد شدی…با همان لبخند معصومانه ات… با چادر زیبایت… و به همه نشان دادی که… چادر…


〰❤〰❤〰❤〰 وارد شدی…?با همان لبخند معصومانه ات…?
با چادر زیبایت…?
و به همه نشان دادی که…
چادر…ده ساله و بیست ساله نمیشناسد…
هر که عاشق باشد…سر میکند…❤
یتیم شدی…در سه چهار سالگی…
درست مثل حضرت رقیه(س)…??
پهلوی مادرت تیر خورد…
درست مثل زهرای اطهر (س)…??
پدرت جلوی چشمانت پر پر شد…
درست مثل حضرت سکینه(س)…??
تو…
دختر یک شهیدی…?
یکی از شهدای هسته ای…? تو آرمیتایی…
آرمیتا رضایی نژاد…
دختر داریوش رضایی نژاد…? آن شب…در صدا و سیما…جلوی دوربین…
لبخندتان به زیباییِ تمام این جمله حضرت زینب را نشان میداد??
ما رأیتُ اِلّا جَمیلا…❤
چیزی جز زیبایی ندیدم…❤ بله ؛ آشکار است…
شهادت…
زیباست…
به زیبایی آغوش خداوند…❤ محکم بایست آرمیتای پدر…✊?
چادرت را بر سرت نگهدار… ایستاده بمان…
و راه پدرت را ادامه بده…
من نیز الگو میگیرم…? ?❤


.
.



منبع

miss.hoseiny.ir@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

وارد شدی…با همان لبخند معصومانه ات… با چادر زیبایت… و به همه نشان دادی که… چادر… بیشتر بخوانید »

. [بِسْم‌ِ‌مَشٺۍ‌ٺَرٻن‌رِفیٖـقْ] در این واپسین لحظه های پاییز، در بدرقه یلدا با همان نیت …


.
[بِسْم‌ِ‌مَشٺۍ‌ٺَرٻن‌رِفیٖـقْ]

??در این واپسین لحظه های پاییز، در بدرقه یلدا با همان نیت همیشگی حافظ را باز میکنم،
“ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور”
آری، دلم روشن بود اینبار زمستان سردم به اتفاقی گرم میشود…??

پ‌.ن: چه عجب گر دل من روز ندید
زلف تو صد شب یلدا دارد…!?

پ.ن۲: ما چله نشین شب یلدای ظهوریم…?

پ.ن۳: گردنبند اناری قشنگم هدیه ی دنیا جان برا تولدم?
@donya._.farmani ♥️

پ.ن۴: عکس از سرکار خانمی که درحال حاضر دی اکتیو کرده ولی نصفتون میشناسید کیه



منبع

_rommaneh_@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. [بِسْم‌ِ‌مَشٺۍ‌ٺَرٻن‌رِفیٖـقْ] در این واپسین لحظه های پاییز، در بدرقه یلدا با همان نیت … بیشتر بخوانید »