چادر

از زبان شهید حمید سیاهکالی مرادی برای همسر گرامی شان بدجوری دلتنگ تو ام خوب دلم ! یادت با…


از زبان شهید حمید سیاهکالی مرادی برای همسر گرامی شان

بدجوری دلتنگ تو ام خوب دلم ! یادت باشه

قایقِ رویاییِ کُنج ساحلم ! یادت باشه

پاشو بیا به دیدنم سرتو بزار رو سنگ من

تویی امیدم و چراغ منزلم یادت باشه

درد دلام جمع شده بیا باهات حرف بزنم

همسر مهربون و خوب و عاقلم ! یادت باشه

پرشدم از هوای پاک دیدنت بهشت من !

ای همه عمر و زندگی و حاصلم یادت باشه

شعرمو با جون و دلم هدیه می دم خانوم من !

اینه تموم هدیه ی ناقابلم یادت باشه

بیا پیشم یه ساعتی درد دلاتو بشنوم

بدجوری دلتنگ تو ام خوب دلم ! یادت باشه

پ ن. یادت باشه در آخر بعضی مصراع ها همون یادت باشه معروف آقا حمید با همسرشونه.
.
.
.
❤️
.
.
.



منبع

bentolhasan.118@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

از زبان شهید حمید سیاهکالی مرادی برای همسر گرامی شان بدجوری دلتنگ تو ام خوب دلم ! یادت با… بیشتر بخوانید »

‏ ‏. چرا همش دختر باس…. جذاب باشه شیطون باشه،شکمو باشه و… واسه یبارم که شده دختر باس…..


‏ ‏. چرا همش دختر باس….
جذاب باشه شیطون باشه،شکمو باشه و…
واسه یبارم که شده
دختر باس….
باحیا باشه
چادری باشه
دختر باس
زهرایی باشه?❤️
.
.
.
.

.
.

▫️



منبع

miss__shahid@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

‏ ‏. چرا همش دختر باس…. جذاب باشه شیطون باشه،شکمو باشه و… واسه یبارم که شده دختر باس….. بیشتر بخوانید »

. کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد… . ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب ت…


.
کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد…
.
ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم…
.
وقتی بر در خانه اش رسیدم
هر چه گشتم در بسته ای ندیدم!!
.
هر چه بود باز بود…
.
گفتم: خدایا بر کدامین در بکوبم؟؟؟؟
.
ندا آمد: این را گفتم که بیایی…
.
وگرنه من هیچوقت درهای رحمتم را به روی تو نبسته بودم!
.
کوله بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاک…
.
“مهربان خدایم دوستت دارم”
.
پ ن: اگر دلتون گرفته ،حرف های دلتون با خدا رو بنویسید….
.

.

. . . شیعه



منبع

mim.rezai75@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. کوله بار گناهانم بر دوشم سنگینی میکرد… . ندا آمد بر در خانه ام بیا، آنقدر بر در بکوب ت… بیشتر بخوانید »

بچه بودچادر•°{}°•سر می کرد.همه گفتند: بچه است نمی فهمد… بزرگتر شد بازهم چادر•°{}°• بر سر…


بچه بود??چادر•°{?}°•سر می کرد.همه گفتند:
بچه است نمی فهمد…?
بزرگتر شد?? بازهم چادر•°{?}°• بر سر داشت …
همه گفتند:مادرش?? مجبورش می کند…
ازدواج کرد? باز هم چـادر
•°{?}°•برسر داشت…?
بازهم همه گفتند:
از ترس? همسرش??
چـادر•°{?}°• سر میکند …
همیشه دنبال دلیلی براے تخریبش بودند…??

ولے☝️ هیچ گاه نفهمیدند :
{عاشـ♥️ـق استـ}
عـاشــق حجاب حضرت مـ?ــادر (س)
نفهمیدند تمام عمرش را وقف این عشــــــق کرد…?
چـادر •°{?}°• همان حـجابی⚫️ بود که پشت در? سوخـــت?.
اما از سرحضرت زهرا{ســ?}نیفتــــاد…
حقیقت ایــن است چـادر•°{?}°•
حجاب کامل ایست?
حداقل☝️ اگرهم چادرے نیستیم این حقیقت را کتمان نکنیم…?
پرچم? باحجاب هاپیش اون بالایی?✨، بالاست…??☺️

?

.
.

.
▫️



منبع

miss_mahsa_sadat@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

بچه بودچادر•°{}°•سر می کرد.همه گفتند: بچه است نمی فهمد… بزرگتر شد بازهم چادر•°{}°• بر سر… بیشتر بخوانید »

. رئیس انبار برای سرکشی به قسمت انبار رفته بود. حاجی رو نمیشناخت، رو کرده بود به حاجی و گ…


.
رئیس انبار برای سرکشی
به قسمت انبار رفته بود.
حاجی رو نمیشناخت،
رو کرده بود به حاجی و گفته بود
با وایستادن و نگاه کردن کاری از پیش نمیبری
حاجی هم دست به کار شده بود
و حسابی کمک کرده بود.
.
بعد از ظهر رئیس انبار از بقیه سربازا
پرسیده بود که این سربازِ کدوم دسته است
تا با فرماندش صحبت کنه و به انبار منتقلش کنه
حسابی از این سربازِ خوشش اومده بود
.
.
.
.
.
و اون سربازِ خوب حاج حسین خرازی
فرمانده لشگر امام حسین ‘ علیه السلام ‘ بود!
.
.
تو خود حجاب خودی از میان برخیز …
.
.
.
اگر کاربرای خداست
گفتنش برای چه؟
.
.
شبیه شهدا رفتار کنیم …
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهم
.
.
.
.

.
.
.



منبع

shahidkharazi_com@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. رئیس انبار برای سرکشی به قسمت انبار رفته بود. حاجی رو نمیشناخت، رو کرده بود به حاجی و گ… بیشتر بخوانید »