گروه اجتماعی دفاعپرس – سردار منوچهر اماناللهی فرمانده انتظامی استان چهار محال و بختیاری؛ در فرهنگ لغت تعریف دانش چنین آمده است: «دانش عبارت است از درک یا آشنایی حاصل از تجربه و اطلاعات». برای بسط این دیدگاه، داونپورت و پروساک به این تعریف واژه، چارچوب را میافزایند: «دانش عبارت است از ترکیبی ناپایدار از تجربیات، ارزشها، اطلاعات زمینهای و بینشهای خبرگان که چارچوبی برای ارزیابی و ادغام تجربیات و اطلاعات جدید به دست میدهد.»
به طور کلی منشأ تشکیل دانش، داده است. دانش یک ادراک و فهم است، که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود. زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک میگذارند دانش هریک افزایش مییابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل میشود.
دانش، مفهومی فراتر از داده و اطلاعات است. دانش به مجموعه اطلاعات، راهکار عملی مرتبط با آن، نتایج به کار گیری آن در تصمیمات مختلف، آموزش مرتبط با آن، نگرش افراد در مشاغل و مسئولیتهای مختلف در ارتباط با آن، گفته میشود. دانش هر نف، حتی در موردی خاص، ممکن است با دیگران متفاوت باشد. دانش زیربنای مهارت و تجربه و تخصص هر فرداست.
مدیریت دانش
مدیریت دانش عبارت است از یک فرآیند سازمانی و سیستماتیک ویژه که در آن هر کسی مجاز به یافتن، سازماندهی، نگهداری، به کاربردن، توزیع کردن، انتشار دادن و از نو خلق نمودن هر دو نوع دانش ضمنی و آشکار برای کارکنان به منظور ارتقاء عملکرد سازمانی و خلق ارزش است.
مدیریت دانش، راهبردها و فرآیندهایی هستند که قادرند تولید و جریان دانش را به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان، مشتریان و کاربران در کل سازمان به وجود آورند. در تعریف دیگری آمده است که مدیریت دانش، فرایند گستردهای است که امر شناسایی، سازماندهی، انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی سازمان را مورد توجه قرار میدهد.
به عبارتی دیگر مدیریت دانش مجموعهای از کارکردهای فنی-اجتماعی بهم تنیده، منظم، هدفمند و پیوسته در راستای ایجاد و ارتقاء فعالیتهای جذب، اکتساب، تولید، تسخیر، سازماندهی، انبارش، بازیابی، تسهیم، توزیع، انتقال، توسعه و ارزیابی تجارب و داراییهای دانشی (ضمنی و عینی) به منظور ایجاد مزیت رقابتی از طریق ارتقاء کمی و کیفی اقدامات و تصمیمات سازمان در تمامی سطوح آن با هدف تغییر، اصلاح و نو آوری در استراتژیهای فنی، اداری، منابع انسانی و ساختاری و تحقق سازمانی خردمند است.
پلیس دانش بنیان
سازمان دانش بنیان سازمانی است که عمدهترین دارایی آن سرمایههای دانشی است؛ و مزیت رقابتی یک سازمان دانش بنیان از طریق دانش و استفاده اثربخش از دانش حاصل میشود.
بدین ترتیب پلیس دانش بنیان نیز به پلیسی اطلاق میگردد که مهمترین دارایی و مزیت رقابتی آن سرمایه دانشی باشد و از این سرمایه به نحو مؤثری استفاده نماید به بیان بهتر یک پژوهشگر باشد، یعنی اینکه هر یک از کارکنان فراجا در هر جایگاه متصدی یک شغل مشخص است که یک توانمندی خاص را میطلبد، اگر این مأمور نسبت به شغل خود یک نگاه پرسش گری داشته باشد و به دنبال راهی برای انجام وظیفه به نحو بهتر و مطلوب تری باشد یک پژوهشگر در شغل خود محسوب میشود، که نتیجه امر استفاده از توان کمتر با بهترین نتیجه است.
ضرورت به کارگیری مدیریت دانش در پلیس دانشبنیان
دانش فردی نیروی پلیس دانشگر رکن دانش سازمانی است و دانش سازمانی برآیندی از جمع دانشهای فردی افراد و گروههاست. ویژگی بارز این نیروها توان نوآوری و خلاقیت آنان است و همین ویژگی است که در تحقق سازمان دانش محور مؤثر واقع میشود؛ چرا که سازمان برای بهره مندی از «یادگیرندگی آینده نگر» نیازمند تقویت توان نوآوری و خلاقیت خود است.
نکته مهم در این باره تقابل «نظم» و «نوآوری» است. نظم و نوآوری دو مقوله مقابل یکدیگرند، یکی معطوف به «پایداری» است و دیگری به دلیل ایجاد «تغییر» ناشی از خلق کردن دانش جدید به «ناپایداری» منجر میشود، نه پایداری مطلق و نه ناپایداری مطلق هیچ کدام نمیتواند مطلوب سازمانهای هزاره سوم باشد. بلکه همه سازمانها نوعی مرز و پیوند را بین آن دو قائل اند.
بدیهی است که مدیریت تقابل «نظم» و «نوآوری» در پلیسهای دانش محور، مرز نزدیکتر به نوآوری را برمی گزیند؛ چرا که نیروهای دانشگر خلاّق خیلی پذیرای نظم نظامی سازمان نیستند و آن را برنمی تابند و گاهی نیازمند آن اند که سازمان، توانایی تحمل خلاقیت بالفعل آنان را در پذیرش نتیجه آزمون دانسته هاشان داشته باشد. پس یک فرماندهی پلیسی با یافتن و رعایت مرز بهینه بین نظم پلیسی و نوآوری خلاقانه، سعی دارد ساختار سازمانی با رسمیت کمتر و در عوض منعطف تری را برای نیروهای دانشگر خویش تدارک ببیند. ساختاری که در آن، روابط غیررسمی وسیع مبتنی بر سطح تخصص و دانش، بین نیروها جریان داشته باشد.
در بیشتر موارد تأثیر مدیریت دانش در تسریع امور و پیشرفت سازمانی تأیید شده است؛ بنابراین سرمایه گذاری در این زمینه توجیه پذیر است. میان سرمایه گذاری در تغییر ساختار و فرهنگ سازمانی و میزان به اشتراک گذاری دانش، رابطه مستقیمی وجود دارد. این یافته ضرورت وجود برنامههای مدیریت دانش در سازمانهای امروزی و لزوم انجام پژوهشهای جدی در این زمینه را توجیه میکند.
تشویق و ترغیب برای به اشتراک گذاری دانش در ارتقای آن مؤثر بوده است؛ بنابراین سازمانهایی که تمایل دارند به مدیریت دانش بپردازند باید سازوکارهای تشویقی برای این کار در نظر بگیرند. تغییر فرهنگ سازمانی به سوی تقویت به اشتراک گذاری دانش یکی از ملزومات اساسی برای موفقیت مدیریت دانش است. اشتراک گذاری دانش علاوه بر اینکه یکی از ملزومات مدیریت دانش است یکی از نتایج و تأثیرات آن تلقی میگردد. با گذشت زمان مدیریت دانش در اولویت راهبردهای سازمانی جای میگیرد، بنابراین سازمانهای امروزی باید به صورت شفاف مدیریت دانش را در راهبردهای سازمانی خود در اولویت قرار داده و مفاهیم آن را تعریف کنند.
اندیشمندان مدیریت دانش را به عنوان نظام انطباق گر پیچیده میدانند که مرکب از مؤلفههای بیشمار خود سازماندهی است که موجب به حداکثر رسیدن تحقق اهداف سازمانی میگردد. ارتباط پیوسته و هماهنگ با سایر مؤلفهها موجب اثر بخشی و تداوم این فرایند میگردد؛ بنابراین در حالی که عناصر دانش کارکنان خود سازماندهی شده؛ آنها مستقل از نظام (سازمان تخصصی) نیستند.
عناصر اصلی که سازمان پلیس را متأثر میسازند شامل راهبردها، سبکهای انجام اقدامات پلیسی، ساختار سازمان پلیس و مدیریت انواع جرایم خاص پلیس است. فرایندهای موجود برای انتقال اطلاعات به افسران پلیس، عناصر اصلی تبدیل دادهها به اطلاعات سودمند هستند که باعث ارتقای خدمات به مردم میشوند. داشتن یک راهبرد مدیریت دانش و اطلاعات برای نیروهای پلیس میتواند قسمتهای مختلفی را در جهت مشترک سوق دهد که فرایند و عملکرد را منسجمتر میکند و محلی را به وجود میآورد که از آن طریق میتوان انتظارات عموم را مدیریت و برآورده کرد.
مدیریت دانش در سازمانهای پلیسی دانش بنیان به دلایل زیر دارای اهمیت استراتژیک است:
۱) رسالت بزرگ برقراری نظم و امنیت عمومی، پیشگیری از وقوع جرم و مقابله و برخورد با مجرمان و مواردی از این قبیل که برای تحقق این رسالت نیازمند اطلاعات و دانشهای فراوان، صحیح، سریع و البته به هنگام است.
۲) عصر حاضر با پیشرفت فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، این سازمان را با مشکلات جدیدی نظیر جرایم رایانه ای، مجرمان فوق العاده حرفه ای، ناامنی فضای سایبر و … مواجه ساخته است.
۳) سازمانهای پلیسی از معدود سازمانهایی اند که کارکنان آن پیوسته و در سطح گسترده با اقشار گوناگون مردم سرو کار دارند و کارکنان آن در این تعاملات و ارتباطات نزدیک، تجربههای فراوان و البته منحصر به فرد و بی نظیری را کسب میکنند که میتوان گفت تنها جایگاه نگهداری آنها ذهن افسری است که آن را تجربه میکند و برای دستیابی و نگهداری آن در سازمان تلاشی مناسبی صورت نمیگیرد و لذا مدیریت دانش سازوکاری است برای بهره مندی از دانش ضمنی و اندوختههای تجربی کارکنان.
انتهای پیام/ 241