چین

این مانع را نادیده نگیرید

چراغی در غبار



باور به جنگ و شناسایی دشمن، نیمی از راه پیروزی است و اینجاست که اهمیت تحلیل و توصیه اخیر رهبر انقلاب به‌عنوان چراغی برای عبور از این مسیر غبارآلود، روشن می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «راست است که جزایر جنوب کشور را به چین فروخته‌اند؟ شنیده‌ای که قرار است پنج هزار نیروی نظامی چین در قالب قرارداد ۲۵ ساله تهران و پکن وارد ایران شوند؟ میز بزرگی که پوتین و رئیسی پشت آن نشستند و مذاکره کردند نشان داد روسیه شریک قابل اتکایی برای ایران نیست. فایل صوتی برای جمع کردن اغتشاشات آبان ۹۸ ایران از نیروهای حشدالشعبی عراق استفاده کرده بود، همان‌طور که در سال ۸۸ از نیروهای حزب‌الله لبنان استفاده کرد! ماجرای فایل صوتی فرمانده سپاه را شنیده‌ای؟ اگر توافق هسته‌ای نشود دلار ۶۰ هزار تومان می‌شود و…»

اینها تنها چند نمونه از سؤالات و گزاره‌هایی هستند که تقریبا به‌صورت روزانه با طیفی از آنها مواجهیم و گاهی درباره آنها مورد پرسش قرار می‌گیریم. 

می‌توان و البته باید درباره تک‌تک این سؤالات، ابهامات، شایعات و گزاره‌ها پاسخ داشت و داد اما اکتفا به روشنگری و پاسخگویی، ناقص است. مثل آن است که همان‌طور که در مسئله بهداشت و سلامت جسمی، پیشگیری مقدم بر درمان است، در این موضوعات نیز باید پیشگیری و مقابله با کانون(های) تهدید را در اولویت قرار داد.

گام بعدی مصون‌سازی جامعه نسبت به این حملات ویروسی است. خاصیت ویروس – مانند کووید۱۹ – تکثیر آن است و اخبار/ محتوای غلط (فیک‌نیوزها)، شبهه‌آمیز، مایوس‌کننده و … به دلایل مختلف از سرعت انتشار بسیار بالایی برخوردارند. یک فرد مبتلا به کرونا تا به‌صورت فیزیکی و از نزدیک با فرد یا افراد سالم در تماس نباشد، امکان انتقال ویروس وجود ندارد اما در دنیای اخبار و اطلاعات و محتوا، هیچ نیازی به حضور، ملاقات و تماس فیزیکی نیست. 

باید اعتراف کرد ما در دو زمینه اساسی مقابله با کانون تهدیدزا و مصون‌سازی جامعه، نه‌تنها کارنامه مناسبی نداریم بلکه دچار مشکلات، ضعف‌ها و کم‌کاری‌های عمده و عمیقی نیز هستیم. کانون تهدیدزا در این زمینه دشمن است. دشمنی که سابقه و تاریخچه‌ای سیاه دارد اما گاهی چنان عمل می‌کند که حتی برخی از مسئولان کشور در برهه‌هایی گمان می‌کنند راه عبور از تنگناها و حل مشکلات، نزدیک شدن و سازش با آن است. از آمریکایی صحبت می‌کنیم که بین سال‌های ۱۹۴۷ و ۱۹۸۹، ۷۲ بار تلاش کرد تا دولت‌های کشورهای دیگر را تغییر دهد. این یک عدد قابل توجه است. این آمار شامل ۶۶ عملیات مخفی و شش عملیات آشکار است.

بیشتر تلاش‌های پنهانی برای جایگزینی دولت یک کشور دیگر شکست خورد. به‌عنوان مثال، در طول جنگ سرد، ۲۶ عملیات مخفی ایالات متحده با موفقیت یک دولت تحت حمایت آمریکا را به قدرت رساند. ۴۰ مورد باقیمانده شکست خوردند.

خانم او.رورک دانشیار دپارتمان علوم سیاسی کالج بوستون بوده و در سال ۲۰۱۸ کتابی به نام «تغییر رژیم پنهان: جنگ سرد مخفی آمریکا» در انتشارات معتبر دانشگاه کرنل منتشر کرد. او می‌گوید؛ «من ۱۶ مورد را پیدا کردم که در آنها واشنگتن با تأمین مالی مخفیانه، مشاوره و تبلیغ برای نامزدهای مورد نظر خود به‌دنبال تأثیرگذاری بر انتخابات خارجی بود، که اغلب این کار را فراتر از یک چرخه انتخاباتی انجام می‌داد. از این میان، احزاب مورد حمایت ایالات متحده در ۷۵ درصد مواقع در انتخابات خود پیروز شدند. تحقیقات من نشان داد که پس از سرنگونی دولت یک کشور، کمتر دموکراتیک بود و احتمال بیشتری داشت که از جنگ داخلی، بی‌ثباتی داخلی و کشتار جمعی رنج ببرد. حداقل، شهروندان اعتماد خود را به دولت‌های خود از دست دادند.» 

کافی است نگاهی به دور و بر خود کنیم. چندی پیش ‌اشرف غنی، رئیس‌جمهور فراری افغانستان در مصاحبه‌ای اعلام کرد اشتباه او اعتماد به آمریکا بوده است.

به تازگی نیز «رنگین دادفر سپنتا»، مشاور پیشین شورای امنیت افغانستان اعتراف کرد: «از اینکه گاهی دولت آمریکا را دوست و متحد افغانستان تلقی کردم در برابر مردم و تاریخ کشورم احساس گناه می‌کنم. امیدوارم مردم افغانستان من را ببخشند.» آمریکایی که مدعی است برای پایان دادن به جنگ بی‌پایان و بی‌نتیجه، افغانستان را ترک کرده ‌اما در واقعیت این جنگ هنوز تمام نشده است. تا دیروز بمب‌های آمریکایی جان مردم مظلوم افغانستان را می‌گرفتند و امروز آمریکا با بلوکه کردن دارایی افغانستان، مردم را می‌کشد. آش چنان شور شده است که روزنامه نیویورک‌تایمز خطاب به کاخ سفید می‌نویسد: «اجازه دهد افغان‌های بی‌گناه پول خود را داشته باشند.» 

ما با چنین آمریکایی مواجهیم اما علاوه بر خود آمریکا، مزدوران آنها نیز خطی منافقانه و فریبکارانه را دنبال می‌کنند که اساس دشمنی آن را زیر سؤال ببرند و به هر کس از این دشمن سخن بگوید و هشدار دهد، برچسب «توهم توطئه» بزنند. البته به همین مقدار هم بسنده نکرده و سعی دارند آمریکا را پرچمدار آزادی، دموکراسی و مدافع حقوق بشر، اقلیت‌ها، زنان و… جا بزنند. این یک جنگ تمام‌عیار است. جنگی که یک طرف به شکل عامدانه و پیچیده می‌کوشد آن را پنهان ساخته یا حداقل آن را تقلیل دهد. جنگ نیز آداب و شرایط خاص خود را دارد و بدون شک قوانین، ساختار، سیاست‌ها و واکنش‌ها باید متناسب با شرایط جنگی باشد. بدیهی است که رزمندگان در جنگ پشتیبانی می‌شوند و روحیه می‌گیرند و خائنان و همدستان دشمن مورد تعقیب و مجازات قرار می‌گیرند. اما این اصول بدیهی و جهانشمول، چقدر در کشور ما جاری و ساری است؟ فکر و عمل ما چقدر با این شرایط جنگی متناسب است؟

به موازات جنگ سنگین اقتصادی، امروزه فضای مجازی و عرصه دیجیتال، میدان اصلی این دشمنی و نبرد است. کشورهایی که با یک هزارم تهدیدهای ایران مواجه نیستند در این عرصه، جدیت به خرج داده و با فکر و انضباط بیشتری عمل می‌کنند. حتی آمریکا که سردمدار این فضاست، هیچ‌گونه مماشات و تساهلی به خرج نمی‌دهد. نمونه آن اینستاگرام است. در این شبکه اجتماعی و فراگیر، هرگونه تهاجمی به ایران نه تنها جایز است بلکه پشتیبانی هم می‌شود اما کسی حق دفاع موثر ندارد و به سرعت با آن برخورد حذفی می‌شود. این موضوع و امثال آن نباید ما را به فکر و به دنبال آن اقدام وادارد؟!

نکته بعدی مصون‌سازی عمومی است. وقتی صدام به ایران حمله کرد، این مردم بودند که وارد میدان شدند و دشمن را متوقف کردند. امروز هم باز خود مردم هستند که باید این جنگ تمام‌عیار را پیش برده و در مقابل دشمن بایستند. شرط نخست آن نیز آموزش گسترده و همگانی است. فرقی نمی‌کند افراد چه سلیقه و منش و روشی در سیاست و مسائل اجتماعی داشته باشند. همان‌طور که در دفاع مقدس این‌گونه بود. جنگ نظامی به‌طور خودکار موجب همبستگی و اتحاد ملی می‌شود اما جنگ فعلی از قضا به‌دنبال برهم زدن انسجام و اتحاد ملی است. طرح دفاعی مستلزم یک تعهد همه‌جانبه حاکمیتی همراه با مشارکت همگانی است. وضع قوانین و استانداردهای منطقی، عملیاتی و ملی گام عملی بعدی است. پس از آن یک نهاد بالادستی و مرجع باید برنامه‌ای گسترده و فراگیر برای آموزش امنیت سایبری برای همه ایرانیان طراحی کرده و منابع مالی و حمایتی لازم برای آن را تدارک دیده و فراهم سازد. برنامه‌ای که همه مردم را از همان روزهای نخست مدرسه تا بزرگسالی تحت پوشش خود قرار دهد. 

اگر دشمن را به معنای واقعی کلمه دشمن دانستیم و به لوازم این درک پایبند بودیم و جنگ را با تمام ابعاد و جوانب آن باور کردیم، آن وقت نحوه رفتار ما نیز متفاوت خواهد شد. باور به جنگ و شناسایی دشمن، نیمی از راه پیروزی است و اینجاست که اهمیت تحلیل و توصیه اخیر رهبر انقلاب به‌عنوان چراغی برای عبور از این مسیر غبارآلود، روشن می‌شود: «سفارش من به جوان‌های عزیزمان این است که امروز ببینند دشمن در چه خطّی حرکت می‌کند، دشمن چه چیزی را هدف گرفته، نقطه‌ مقابل آن را عمل کنند و حرکت کنند. با نگاه من، آن‌طور که بنده اوضاع را مشاهده می‌کنم، دشمن ملّت را هدف گرفته، افکار عمومی را هدف گرفته، فکر جوان‌ها را هدف گرفته؛ میلیاردها دلار دارند خرج می‌کنند، در این اتاق‌های فکرشان دارند تلاش می‌کنند برای اینکه ملّت ایران را و به‌خصوص جوان‌ها را از این راه برگردانند.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چراغی در غبار بیشتر بخوانید »

سرنگونی پهپاد ائتلاف سعودی دریمن؛ انصارالله فیلم سقوط هواپیمای جاسوسی را منتشر کرد

سرنگونی پهپاد ائتلاف سعودی دریمن؛ انصارالله فیلم سقوط هواپیمای جاسوسی را منتشر کرد



انصارالله یمن لحظه سرگونی پهپاد جاسوسی ائتلاف سعودی که با موشک این گروه ساقط شده منتشر کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، این پهپاد نظامی و جاسوسی از نوع CH۴ ساخت چین بوده است.

براساس این گزارش، این هواپیما در منطقه “حرض” در استان حجه واقع در شمال غرب یمن سرنگون شده است.

CH۴ که یک هواپیمای بدون سرنشین دارای برد سه و هزار ۵۰۰ تا پنج هزار کیلومتر و استقامت زمان پرواز  ۳۰ تا ۴۰ ساعت است. قادر به حمل شش موشک و بارگیری ۲۵۰ تا ۳۴۵ کیلوگرم است.

این نوع پهپاد نمونه ارتقا یافته و قویتر پهپاد wing-loong۱  است.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سرنگونی پهپاد ائتلاف سعودی دریمن؛ انصارالله فیلم سقوط هواپیمای جاسوسی را منتشر کرد بیشتر بخوانید »

بحران اوکراین؛ آیا جنگ سرد دوم آغاز شده است؟

بحران اوکراین؛ آیا جنگ سرد دوم آغاز شده است؟



اینکه بحران اوکراین مقدمه آغاز جنگ سرد دیگری است یا خیر، به توفیق یا شکست دیپلماسی در حل آن بستگی دارد. با این حال نمی توان منکر سرمایی شد که می تواند مغز استخوان جامعه بین الملل را بسوزاند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جمله «اکنون در خطرناک‌ترین دوران از زمان پایان جنگ سرد به این سو به سر می بریم» را «جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، سه شنبه گذشته با توجه به بالا گرفتن تنش‌ها در مرز روسیه-اوکراین به زبان آورد. جالب آنکه بورل همان مقام اروپایی است که در خرداد ۹۹، به دولت پکن اطمینان داده بود که اروپا قرار نیست به هیچ نوعی از جنگ سرد با چین دست بزند. با این اوصاف، دغدغه‌ها پیرامون گرفتار شدن در دوره جدیدی از جنگ سرد، از مدت‌ها پیش از آغاز بحران اوکراین، گریبانگیر سران کشورهای جهان به ویژه آنهایی شده که در حد فاصل انتخاب میان هژمون کهنه آمریکا و قدرت نسبتاً نو ظهور چین گیر افتاده‌اند.

تفکر مبتنی بر جنگ سرد مانع از دیدن فرصت‌های همکاری و پیش داوری درباره هر پیشنهادی می‌شود جنگ سرد به دوره مشخصی بین سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۹۱ اطلاق می‌شود که طی آن رفته رفته اتحاد موقت ایالات متحده و شوروی سابق که در سایه مبارزه با آلمان نازی به دست آمده بود، رنگ باخت و بسط قدرت نظامی و کشمکش‌های سیاسی منجر به صف آرایی کشورهایی شد که بسته به موقعیت ژئوپلیتکی و ایدئولوژیکی خود، جانب واشنگتن یا مسکو را نگه داشته و به تقابل جویی با یکدیگر روی آوردند. از آنجا که در این بازه زمانی هرگز میان نیروهای آمریکا و شوروی سابق درگیری نظامی مستقیمی پیش نیامد، برای توصیف آن به اصطلاح جنگ سرد استناد می‌شود.

اکنون سوال این است که با توجه به هشدار مقاماتی مانند بورل، آیا بحران اوکراین مقدمه آغاز یک جنگ سرد جدید است که درهای تعامل و همکاری را به روی سران کشورهای صاحب ادعا در عرصه قدرت می‌بندد؟

در پاسخ باید گفت دولت‌هایی که اسیر تفکر مبتنی بر جنگ سرد می‌شوند درباره هر درگیری بیش از آنچه که باید اغراق کرده و ادعا می‌کنند که اوضاع از آنچه به نظر می‌آید خراب‌تر است. برای مثال، در حالی که منابع نظامی و اطلاعاتی اوکراین و حتی «ولودیمیر زلنسکی» رئیس جمهور این کشور، تلاش می‌کنند ضریب دیپلماسی را در تعامل با مسکو بالا ببرند، دولت واشنگتن می‌گوید حتی از خود کی یف هم بهتر می‌داند که روس‌ها قصد حمله دارند!

همچنین، تفکر مبتنی بر جنگ سرد مانع از دیدن فرصت‌های همکاری و پیش داوری درباره هر پیشنهادی می‌شود. در بحران اوکراین هم آمریکا و ناتو، پیشنهادهای روسیه را که مبتنی بر اصل «تفکیک ناپذیری امنیت» است نادیده می‌گیرند و تلاش می‌کنند تا با قراردادن مسکو در دو راهی جنگ ناخواسته و مذاکره، به جای پاسخگویی به دغدغه‌های موجود، قدرت چانه زنی خود را پشت میز مذاکره بالا ببرند.

ناگفته نماند که طبق اصل تفکیک ناپذیری امنیت که مورد تائید سازمان امنیت و همکاری اروپا هم هست، هیچیک از اعضا حق ندارد که امنیت خود را به قیمت ناامن کردن سایر اعضا تأمین کند. با باور به این اصل، گلایه مسکو بابت اینکه توسعه ناتو به سمت شرق و استقرار نیروها و تسلیحات پیمان آتلانتیک شمالی در مرزهای روسیه، مخل امنیت این کشور و مغایر با اصل احترام به تمامیت ارضی آن است، کاملاً توجیه پذیر خواهد بود.

البته، آمریکا و شرکای ناتو هم اینگونه استدلال می‌کنند که تجمع نیروهای روس در امتداد مرز اوکراین تهدیدی علیه حق حاکمیت دولت کی یف است. در پاسخ به این اتهام هم روسیه می‌گوید که این صف آرایی جنبه دفاعی دارد و ناشی از به تعویق انداختن عامدانه پیشنهاد مسکو برای صحبت درباره تضمین‌های امنیتی است.

از سوی دیگر، تفکر مبتنی بر جنگ سرد، در کنار تشدید رقابت در عرصه‌های اقتصادی و فناوری، به افزایش رزمایش‌های نظامی و توسعه جنگ افزاهای فضایی و سایبری هم منجر می‌شود. آزمایش موفق موشک ابرفراصوت زیرکان در آذر امسال که با اظهارات پیروزمندانه ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و البته، ابراز نگرانی مقامات نظامی آمریکا مبنی بر عقب ماندن در این عرصه همراه بود، مثال خوبی در این زمینه است.

نشانه‌های جنگ سرد پیش از بحران اوکراین

البته شاید بحران اوکراین شکل متبلوری از نوستالژی آمریکا برای احیای جنگ سرد باشد، اما همانطور که پیشتر گفته شد، نشانه‌های آغاز این روند از مدت‌ها پیش قابل تشخیص بود. در بهمن ۱۳۹۹، بعد از آنکه «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو تاکید کرد که مفهوم راهبردی تعیین شده در سال ۲۰۱۰ دیگر کارایی ندارد و باید با توجه به موضع ناتو در خصوص قدرت یابی چین و روابط وخیم با روسیه به روز رسانی شود، دولت پکن این اظهارات را یادآور تفکر جنگ سرد تلقی کرد.

تمامی مثال‌هایی که قبلاً درباره بحران اوکراین به آنها اشاره کردیم، به نوع دیگری در رابطه واشنگتن-پکن برقرار بوده است ازجمله متهم کردن پکن به ارعاب تایوان که در اصل بخشی جدایی ناپذیر از چین است، جایگزین کردن دشمنی به جای همکاری درست مانند آنچه که بعد از همه گیری کووید ۱۹ شاهد بودیم و در نهایت، نگرانی از اینکه مبادا چین موشک مافوق صوت آزمایش کرده باشد و حتی احساس نیاز واشنگتن برای به روزرسانی نیروی دریایی آمریکا.

شاید بحران اوکراین شکل متبلوری از نوستالژی آمریکا برای احیای جنگ سرد باشد، اما همانطور که پیشتر گفته شد، نشانه‌های آغاز این روند از مدت‌ها پیش قابل تشخیص بود «هنری کسینجر» از چهره‌های سرشناس در عرصه سیاست خارجی آمریکا، زمانی درباره چین گفته بود «آمریکا برای اولین بار در تاریخ خود با کشوری با ظرفیت‌های بالقوه قابل مقایسه در اقتصاد و دارای مهارت تاریخی عالی در انجام امور بین الملل روبه رو است. در مورد شوروی اینگونه نبود. آنها در واقع از نظر ظرفیت‌های نظامی ضعیف‌تر از ایالات متحده بودند و به هیچ وجه موقعیت اقتصادی در گستره بین المللی نداشتند. از این رو، با توجه به وضعیت فعلی نوعی نوستالژی جنگ سرد وجود دارد».

پس با توجه به اینکه حتی پیش از آغاز بحران اوکراین، در نوع رابطه واشنگتن- پکن شاهد شکل گرفتن تفکر مبتنی بر جنگ سرد بوده‌ایم، می‌توان به این سوال که آیا جهان در آستانه جنگ سرد جدیدی است، اینگونه پاسخ داد که بله با توجه به شواهد موجود، هر لحظه انتظار وقوع کولاک را داریم.

با این حال، به نظر می‌آید برای پاسخ به این سوال که آیا می‌توان بحران اوکراین را طلیعه جنگ سرد جدید تلقی کرد یا خیر، باید کمی منتظر بمانیم چرا که هنوز امیدی هست که دژ نیم بند دیپلماسی مانع از ورود سرمای استخوان سوز به پیکره جامعه بین الملل شود.

اما این به معنای آن نیست که در آن سوی این دژ، سرما در کمین نیست حال آنکه اگر جنگ سرد دوم آغاز شود، به احتمال قوی، شاهد تقابل نظامی میان آمریکا با چین و روسیه خواهیم بود و به این ترتیب، این عصر یخبندان دیر یا زود با شعله ور شدن آتش جنگ واقعی تمام می‌شود.

به قول «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل، جهان فعلی به مراتب پرآشوب‌تر و غیرقابل پیش بینی تر از دوره‌ای است که ایالات متحده و شوروی سابق درگیر جنگ سرد بودند. شرایط حال حاضر خطرناک است چرا که هیچ ابزاری برای دست و پنجه نرم کردن با بحران وجود ندارد حال آنکه در آن دوره، مکانیسم‌هایی برای جلوگیری از درگیری مستقیم وجود داشت و اجاق جنگ هرگز داغ نشد.

شاید گوترش با بیان اینکه نمی‌توان به شرایط خطرناک فعلی عنوان جنگ سرد یا گرم را اطلاق کرد بلکه با «نوعی تقابل ولرم» روبرو هستیم، حق مطلب را تا حدودی ادا کرده باشد.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بحران اوکراین؛ آیا جنگ سرد دوم آغاز شده است؟ بیشتر بخوانید »

چین: نگران حضور اویغورها در افغانستان هستیم

چین: نگران حضور اویغورها در افغانستان هستیم



نماینده دائم چین در سازمان ملل گفت که این کشور از حضور شبه‌نظامیان اویغور در افغانستان و بازگشت احتمالی آن‌ها به چین برای ایجاد ناامنی بسیار نگران است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پس از گزارش شورای امنیت سازمان ملل درباره حضور اعضای «جنبش ترکستان شرقی» در افغانستان، «ژانگ جون» نماینده دائم چین در سازمان ملل گفت که پکن بشدت نگران حضور اویغورها در افغانستان است.

نماینده چین در سازمان ملل با اظهار اینکه خروج نیروهای خارجی از افغانستان خلاء امنیتی را در این کشور بوجود آورده، افزود که گزارش‌هایی از پیوستن برخی از جنگجویان جنبش ترکستان شرقی توسط گروه تروریستی داعش در افغانستان وجود دارد.

به گزارش مجاهدت از «ساپ چاینا»، جون ادامه داد که این جنگجویان همچنین هشدار داده‌اند که پس از افغانستان برای ایجاد ناآرامی به ایالت سین‌کیانگ چین بازخواهند گشت.

پیش از این نیز تیم تحلیلی پشتیبانی و نظارت بر تحریم‌های سازمان ملل گزارش داده بود که هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که طالبان اقداماتی را برای محدود کردن فعالیت تروریست‌های خارجی در افغانستان انجام داده است.

طالبان اما با رد این گزارش تصریح کرد که «وجود گروه‌های خارجی در افغانستان واقعیت ندارد» و هیچ شواهد، اسناد و مدارکی در این باره وجود ندارد.

مسئولین طالبان تاکنون به اظهارات نماینده چین در سازمان ملل واکنشی نشان نداده است، اما هیئت حاکمه جدید در افغانستان همواره تاکید کرده‌ که به هیچکس اجازه نمی‌دهند تا از خاک این کشور علیه دیگر کشورها استفاده کند.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چین: نگران حضور اویغورها در افغانستان هستیم بیشتر بخوانید »

وزرای خارجه‌ای که پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک گفتند

وزرای خارجه‌ای که پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک گفتند


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، تا ظهر امروز (پنجشنبه) وزرای امور خارجه سوئیس، روسیه، چین، ژاپن، لهستان، ترکیه، پاکستان، رومانی، استونی، تاجیکستان، ازبکستان، جمهوری آذربایجان، بلاروس، قرقیزستان، کره شمالی و سوریه طی پیام‌های جداگانه‌ای به حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه فرارسیدن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و روز ملی جمهوری اسلامی ایران را تبریک گفتند.
 
«ایگنازیو کاسیس» وزیر خارجه سوئیس، «هایاشی یوشیماسا» وزیرخارجه ژاپن، «سرگی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه، «وانگ یی» عضو شورای دولتی و وزیر امور خارجه چین، «بوگدان آئورسکو» وزیر امور خارجه رومانی، «شاه محمود قریشی» وزیر خارجه پاکستان، «ری سون گون» وزیر امور خارجه کره شمالی، «فیصل المقداد» وزیر امور خارجه سوریه، «سراج الدین مهرالدین» وزیر امور خارجه تاجیکستان، «عبدالعزیز کامل اف» وزیر خارجه ازبکستان، «جیحون بایراموف» وزیر خارجه جمهوری آذربایجان، «ولادیمیر ماکی» وزیر امور خارجه بلاروس، «ایوا- ماریا لییمِتس» وزیر خارجه استونی، «روسلان کازاکبایف» وزیر امور خارجه قرقیزستان، «مولود چاووش اوغلو» وزیر امور خارجه ترکیه و «زبیگنیو رائو» وزیر امور خارجه لهستان در پیام‌های خود ضمن تبریک و شادباش فرارسیدن ۲۲ بهمن و روز ملی کشورمان، برای ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران آرزوی موفقیت کردند.
 
وزیران امور خارجه کشور‌های مذکور همچنین با اشاره به روابط دوستانه و نزدیک بین کشور‌های خود و جمهوری اسلامی ایران، ابراز امیدواری کرده اند، در چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مناسبات دوجانبه بیش از پیش در همه ابعاد و از جمله جنبه‌های سازنده و جدید گسترش یافته و همکاری‌های فیمابین در عرصه‌های بین المللی تقویت شود.
 
انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وزرای خارجه‌ای که پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک گفتند بیشتر بخوانید »