معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به اظهارات «کمال خرازی» رئیس شورای راهبردی روابط خارجی درباره احتمال تغییر دکترین هسته ای ایران در صورت تهدید موجودیت ایران واکنش نشان داد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، خبرنگاری در نشست خبری روز دوشنبه به وقت محلی در نشست خبری «ودانت پاتل» معاون سخنگوی وزارت خارجه ، از او درباره اظهارات کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی از او پرسید و گفت که خرازی اخیرا اعلام کرده در مواجهه با دشمن، ایران چاره ای جز تغییر دکترین هسته ای خود ندارد. نظر شما در خصوص این اظهارات چیست و آیا شما نگران تغییر این دکترین ایران هستید؟
این سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پاسخ داد: اجازه دهید آنچه را که قبلاً گفته ام، تکرار کنم که رئیس جمهور بایدن و بلینکن وزیر امور خارجه اجازه نخواهند داد ایران به سلاح هستهای دست یابد.
ودانت پاتل تصریح کرد: «ما همچنان به ارزیابی خود ادامه می دهیم، اگرچه ایران در حال حاضر فعالیت های کلیدی لازم برای تولید یک سلاح هسته ای قابل آزمایش را انجام نمی دهد.»
این مقام وزارت خارجه ایران گفت: «ما معتقد نیستیم که رهبر عالی ایران هنوز تصمیمی برای از سرگیری برنامه تسلیحاتی که از نظر ما در پایان سال ۲۰۰۳ تعلیق یا متوقف شده است، گرفته باشد. اما باز هم اجازه نخواهیم داد ایران سلاح هسته ای داشته باشد.»
پاتل همچنین در پاسخ به سوال دیگری اضافه کرد: « ما راههایی برای برقراری ارتباط با ایران در زمانی که به نفع ما باشد، داریم، من در مورد آنها اظهار نظر نمیکنم. اما من فقط تکرار میکنم که اجازه نمیدهیم ایران سلاح هستهای داشته باشد.»
کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در مصاحبه با شبکه الجزیره قطر گفته است: در صورتی که رژیم صهیونیستی جسارت کند و به تاسیسات هسته ای ایران لطمه بزند، سطح بازدارندگی ما متفاوت خواهد شد و اگر موجودیت ایران تهدید شود، ناچاریم دکترین هستهای خود را تغییر دهیم.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی در مصاحبه با شبکه الجزیره به سوالات متعددی از جمله در خصوص تحولات غزه، تغییرات ژئوپلیتیک در سطح منطقه به واسطه این جنگ و عملیات «وعده صادق» و همچنین تغییر نظم جهانی به سوی جهان چند قطبی پاسخ داده است.
ایران پس از امضای برجام در سال ۱۳۹۴ با هدف لغو تحریم های ظالمانه، به عنوان کشوری مسئولیت پذیر، تعهدات خود را بدون عیب و نقص اجرا کرد و این مساله در ۱۶ گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مورد تائید قرار گرفت. اما پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۱۷ (دی ماه ۱۳۹۵) و پس از چند اقدام مقدماتی، نهایتاً با اتخاذ مواضع مغایر با مفاد برجام، با خروج یکجانبه و غیرقانونی آمریکا از آن در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۸ می ۲۰۱۸)، در دو مرحله تحریمهای ثانویه آن علیه ایران بازگردانده شد.
اجرای نامتوازنِ این توافق از یک طرف و فشارهای ناشی از اعمال و تشدید تحریمهای یکجانبه آمریکا از طرف دیگر، باعث شد تا یکسال پس از خروج آمریکا از برجام، نهایتاً در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ (۸ می ۲۰۱۹) شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تصمیماتی در راستای متوقف کردن گام به گام اجرای اقدامات داوطلبانه تعهدات هستهای با اعطای فرصتهای ۶۰ روزه به دیپلماسی، اتخاذ کند.
ایران تا یک سال پس از خروج آمریکا از برجام به تمامی تعهداتش ذیل این توافق عمل کرد تا به کشورهای اروپایی که وعده میدادند آثار خروج واشنگتن از توافق را جبران میکنند، فرصت دهد تا برای تحقق این وعده تلاش کنند. اما با توجه به اینکه کشورهای اروپایی به وعدههایشان عمل نکردهاند، در چند گام تعهداتش ذیل برجام را کاهش داد. کاهش تعهدات ایران بر اساس مفاد توافق هستهای برجام صورت گرفت.
دولت دموکرات جو بایدن پس از روی کار آمدن در ژانویه ۲۰۲۱، اقدام یکجانبه دولت سابق این کشور را برای خروج از توافق ایران و گروه ۱+۵ محکوم کرد اما تاکنون دربرابر هرگونه اقدام معتبر برای جبران رفتار نادرست گذشته کوتاهی کرده و سیاست های فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ را در پیش گرفته است.
دولت بایدن که مدعی رویکرد دیپلماسی در قبال ایران و تلاش برای بازگشت به برجام بوده، تاکنون نه تنها موفق به بازگشت به برجام نشده است بلکه پی در پی به بهانه های برنامه دفاعی بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران از جمله موشکی بالستیک، پهپادی، هسته ای و حقوق بشر تحریم هایی را علیه ایران وضع کرده است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
بایدن در بخش توقف ارسال مهمات برای اسرائیل، به محموله ۱,۸۰۰ تیر بمب ۲ هزارپوندی و ۱,۷۰۰ تیر بمب ۵۰۰ پوندی اشاره میکند که فعلا طبق گفته لوید آستین وزیردفاع آمریکا به اسرائیل تحویل داده نشده است.
سرویس دفاع و امنیت مشرق _ عملیات طوفان الاقصی و حوادثی که در روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برای رژیم صهیونیستی رقم خورد با مظلوم نمایی و قیافه حق به جانب گرفتن به دنبال جلب حداکثری حمایت امریکا در راه جنایات جنگی خود در نوار غزه باشد.
کاخ سفید و پنتاگون نیز در ماه های نخست درگیری چه در غزه و چه در جنوب لبنان حمایت کامل و حداکثری از اسرائیل و دولت نتانیاهو انجام دادند اما حجم بالای جنایات جنگی، اعتراضات گسترده جهانی علیه اسرائیل و امریکا به عنوان حامی اصلی این رژیم و البته ناکامی در راه اشغال کامل غزه و نابودی حماس به تدریج مقامات واشنگتن را در مورد ادامه حمایت از اسرائیل به تردید انداخت.
تا اواسط ماه فوریه ۲۰۲۴ روند حمایت سیاسی و ارسال سلاح برای ارتش رژیم صهیونیستی از سوی امریکا ادامه داشت؛ به گزارش مجاهدت از وال استریت ژورنال به نقل از مقامات آمریکایی، آمریکا از ۷ اکتبر تا اواسط ماه فوریه بیش از ۱۵۰۰۰ بمب هواپرتاب و ۵۷۰۰۰ گلوله توپ را به اسرائیل منتقل کرده است.
بیش از ۱۰۰ تیر بمب سنگرشکن ۲۰۰۰ پوندی BLU-۱۰۹ یا GBU-۳۱v۳، بیش از ۵۰۰۰ بمب Mk-۸۲، حدود ۵۴۰۰ بمب Mk-۸۴، حدود ۱۰۰۰ بمب GBU-۳۹ و ۳۰۰۰ بمب هدایت ماهوارهای سری JDAM و ۵۷۰۰۰ گلوله توپ ۱۵۵ مم توسط آمریکا به اسرائیل داده شده است.
در اوایل نوامبر ۲۰۲۳، شبکه خبری آمریکایی بلومبرگ اعلام کرده بود که پنتاگون به طور مخفیانه کمک های نظامی خود به اسرائیل را افزایش داده است، از جمله بمبها و موشکها و تجهیزات پیچیدهتر مانند هزاران موشک هلفایر که به طور گسترده توسط اسرائیل در جنگ غزه استفاده شده است.
اما با طولانی شدن هر چه بیشتر جنگ در غزه و بلند شدن صدای اعتراضات جهانی به جنایات جنگی و نسل کشی رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین، به تدریج دولت جو بایدن ناچار به تغییر موضع در خصوص ادامه عملیات نظامی اسرائیل در غزه شد.
با نادیده گرفتن توصیه های دولت امریکا از سوی کابینه نتانیاهو، کار به تهدید مستقیم کاخ سفید علیه صهیونیست ها نیز کشیده شد و آنها اعلام کردند در صورت قصد اسرائیل برای حمله زمینی به رفح اقدام به تحریم تسلیحاتی اسرائیل خواهند کرد.
جوبایدن رئیسجمهور آمریکا در مصاحبه با CNN گفته درنتیجه بمبها و دیگر مهمات ارسال شده توسط آمریکا، غیرنظامیان در غزه کشته شدهاند، چرا که اسرائیل از آنها در نقاط پرجمعیت استفاده کرده است، بایدن افزود من به اسرائیلیها گفتهم که اگر به سمت رفح بروند مهمات تهاجمی مورد نیاز آنها تأمین نخواهد شد.
این اظهارات بایدن درحالی گفته شده که چند روز از حمله اسرائیل به رفح میگذرد؛ بایدن در بخش توقف ارسال مهمات تهاجمی برای اسرائیل، به محموله ۱,۸۰۰ تیر بمب ۲ هزارپوندی و ۱,۷۰۰ تیر بمب ۵۰۰ پوندی اشاره میکند که فعلا طبق گفته لوید آستین وزیردفاع آمریکا به اسرائیل تحویل داده نشده است.
البته جو بایدن افزود که آمریکا از تأمین امنیت اسرائیل دست نکشیده و تأمین مهمات برای سلاحهایی که در دفاع از اسرائیل استفاده میشود، از جمله موشک برای سامانه گنبد آهنین سرجای خود است.
همچنین لوید آستین در گفتوگو با سناتورهای آمریکایی گفته اسرائیل سلاحهای مناسب(رفح) را دارد.
او گفته بمبهای کمقطر(SDB)، که یک سلاح دقیق است، در یک محیط متراکم بسیار مفید است و به اندازه بمب ۲,۰۰۰ پوندی خسارات جانبی ایجاد نمیکند، او گفت که آمریکا میخواهد ببیند اسرائیل عملیاتهای “دقیق تری” انجام دهد.
اما بحث تحریم تسلیحاتی اسرائیل موجب خشم و نگرانی برخی سناتورهای جمهوری خواه در کنگره امریکا شده است.
در همان جلسه سناتور جمهوریخواه لیندسی گراهام با خشم به وزیردفاع آمریکا گفته که اگر سلاحهای لازم برای نابودی دشمنان اسرائیل را در زمان خطر بزرگ متوقف کنیم، بهای آن را خواهیم پرداخت، اینکار بیفایده است و درست نیست.
گراهام گفت: به اسرائیل آنچه را که برای جنگیدن در نبردی که “نباید در آن شکست بخورد” را بدهید.
وقتی تحریم بایدن توهم “خودکفایی نظامی اسرائیل” را آشکار کرد
برای سالهای طولانی رسانه ها به ویژه طرفداران غربی رژیم صهیونیستی دروغی بزرگ را به خورد مخاطب داده بودند که کارخانه جات تسلیحاتی اسرائیل نظیر IAI، رافائل، البیت و … بخش بزرگی از نیازهای این رژیم را تامین کرده و علاوه بر اینکه آنها تا حد زیای خودکفا هستند محصولات خود را به کشورهای خارجی نیز صادر می کنند.
اما جنگ اخیر در غزه و معضل کمبود مهمات توپخانه و بمب های هواپرتاب وابستگی شدید اسرائیل به امریکا را نشان داد.
در واقع اسرائیل تقریبا هیچ سلاح مهمی را در خاک سرزمین های اشغالی تولید نمی کند بلکه کلیه این تسلیحات مشهور نظیر گنبد آهنین و موشک هایش، فلاخن داود و موشک هایش، بمب و موشک های دورایستا نظیر دلیله و اسپایس و حتی مهمات ۱۵۵ میلیمتری توپخانه را مستقیما از امریکا دریافت می کند.
این موضوع به این شکل است که کمپانی های مشهور امریکایی نظیر ریتئون و لاکهید مارتین موظف اند بخشی از خط تولید خود را به ساخت کیت های هدایتی تسلیحات اسرائیلی اختصاص دهند، آنها را به اسرائیل ارسال کنند تا نیروی کار اسرائیلی کیت آماده ارسال شده را روی بمب های هواپرتاب یا موشک خامی که باز هم توسط امریکا ارسال شده ببندند و آن را به نام سلاح ساخت اسرائیل معرفی کنند!
نکته جالب ماجرا این است که کلیه این فرآیند با هزینه ایالات متحده انجام می شود اما در نهایت اسرائیل این تسلیحات را به مشتریان خارجی صادر کرده و درآمدزایی نیز می کند!
مجموعه این نکات و احتمال ادامه تحریم تسلیحاتی اسرائیل موجب شده تا شک و تردید در خصوص توان اسرائیل برای ادامه نبرد در نوار غزه ایجاد شود؛ همچنین عمده کارشناسان معتقدند با وضعیت فعلی اسرائیل به هیچ عنوان توانایی ایجاد جبهه جدید در جنوب لبنان و درگیری تمام عیار با حزب الله را نخواهد داشت و ذخایر تسلیحاتی این رژیم تنها پس از گذشت چند هفته به پایان خواهد رسید.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تلهی چلبی، مثل خیلی از تلهها، خرگوش اشتباهی را گرفت؛ نه ایرانیهایی که میخواست آنها را فریب دهد، بلکه شخص مشاور امنیت ملی رئیس جمهور ایالات متحده را به دام انداخت.
سرویس جهان مشرق – آن چه خواهید خواند، دومین قسمت از خاطرات «رابرت بائر» جاسوس کهنه کار سازمانِ «سی. آی. ای – سیا» است. ذکر این نکته ضروری است که نویسنده، علی رغم تظاهر به انصاف و بی طرفی(که گاهی بسیار مضحک به چشم می آید) یک سرباز سرسپرده ایالات متحده است و در این مسیر، ازهنرِ قلب و تحریف و تقطیع اتفاقات با ظریف ترین شکل ممکن بهره گرفته است که در صورت لزوم، با ذکر مستنداتِ لازم، پیوستِ مورد نیاز مخاطبان برای نزدیک شدنِ هر چه بیشتر به روایاتِ معتبر از وقایع، توسط مترجمین ارایه خواهد شد. امید مورد استفاده مخاطبان آگاه و هوشمند مشرق قرار گیرد.
قسمت اول این کتاب را اینجا بخوانید
سازمان «سیا» با دندانهای کشیده و روحیه صفر شاهد حادثه ۱۱ سپتامبر بود/ برای کاخ سفید منافع شرکتهای بزرگ بر امنیت شهروندان میچربید/ از چیزی که پیش روی آمریکاست وحشت دارم
فصل اول:
پرورش یک عامل
مارس ۱۹۹۵. لانگلی، ویرجینیا.
طبق دستور، رأس ساعت ۹ به دفتر «فرد تورکو» رفتم. اواسط دهه ۱۹۸۰ در مرکز مقابله با تروریسم سی. آی. ای برای فِرد کار میکردم. حالا او مسئول دفتر جدیدی بود که برای سفت و سخت کردن امنیت در سازمان سی. آی. ای تأسیس شده بود. هیچ ایدهای نداشتم چرا احضارم کرده است.
فِرد نگاهی دقیق به من که در چارچوب در ایستاده بودم انداخت و لزوماً از آنچه دید خوشش نیامد. شب قبل از شمال عراق برگشته بودم و فرصت آرایش نداشتم. آفتابسوخته و با یک گرمکن ورزشی که سه ماه گذشته ته یک ساک ورزشی افتاده بود، حتماً به نظر میرسیدم که سالهاست در میدان بودهام.
«بشین»، این را گفت و به صندلیای که جلوی میزش گذاشته شده بود اشاره کرد. وقتی انگشتانش را به طور بیصدا لای موهایش (که زودتر از موعد خاکستری شده بود) کشید، فهمیدم صبح خوشایندی برای تک و تعارف نیست.
بالاخره گفت: «دو مأمور اف. بی. آی، بالا، در دفتر مشاور حقوقی منتظر مصاحبه با شما هستند.» لازم نبود به من بگویند این چه معنایی دارد: اف. بی. آی با افسران سی. آی. ای که از مأموریت خارج از کشور بازمیگردند مصاحبه نمیکند، مگر اینکه یک تحقیقات جنایی در جریان باشد.
«چرا افبیآی، فِرد؟»
فِرد کازیوی روی میزش را جابهجا کرد تا بتواند مرا بهتر ببیند. طوری که با ناراحتی روی صندلیاش جابهجا شد، فهمیدم که هنوز به ته خط نرسیدهایم. با همان نگاه خیره و ثابتی که در کل سی. آی. ای به آن شهرت داشت مرا زیر نظر گرفت و گفت: «تونی لِیک به اف. بی. آی دستور داد تا شما را به اتهام تلاش برای ترور صدام حسین تحت بازجویی قرار دهند.»
ترور؟ میدانستم که اتفاقات عراق مطمئناً پنجرههای کاخ سفید را به لرزه درخواهد آورد. میدانستم لیک، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور، از سی. آی. ای عصبانی است. اما این دیوانگی بود؛ انداختن اف. بی. آی به جان سی. آی. ای. تازه اصلِ اتهام هم درست نبود.
با زحمت صدایم را از حنجره بیرون کشیدم: «نمیتواند جدی باشد.»
فرد شانهای بالا انداخت. «تو هیچ تصوری نداری که این شهر چطور کار می کند*. خونسردیات را حفظ کن، ما تو را از این ماجرا عبور میدهیم.»
راب دیویس، وکیلی از دفتر مشاور حقوقی کل، آنقدر ساکت پشت میز کنفرانس انتهای اتاق نشسته بود که کاملاً او را از یاد بردم. حالا او هم به گفتگوی ما پیوست.
دیویس گفت: «ببین! باب، این مدل تحقیقات الان همشیهی خدا اتفاق می افتد. فرد راست می گوید – تو از پسش برمی آیی. ضمنا، باعث می شود افسر بهتری بشوی. **.»
او در مورد تغییر واشنگتن درست میگفت، اما آنچه در مورد مفید بودن تحقیقات برای حرفهام میگفت، مزخرف بود. به اندازهی کافی برای سی. آی. ای کار کرده بودم تا بدانم که مدتهاست از حمایت کردن افسرانش در میدان دست کشیده است. یک تحقیقات اف. بی. آی، (مهم نیست چقدر بیاساس باشد)، به معنای پایان کار من بود. در سیآیای، مثل جاهای دیگر دولت فدرال***، شما بیگناه هستید تا زمانی که تحت بازجویی قرار بگیرید.
دیویس را نادیده گرفتم و به سمت فرد برگشتم، افسر اطلاعاتی(جاسوس) سابقی که از رویارویی خودش با اصلاحات سیاسی جدید واشنگتن(منزه نمایی افراطی) جان سالم به در برده بود.
شایعه بود که او وقتی در بخش مبارزه با تروریسم کار میکرد، با وزارت دادگستری دچار مشکل شده بود. داستان از این قرار بود که فرد یک منبع را اداره میکرد – یک تروریست سابق که به ردیابی کارلوس شغال* کمک میکرد. منبع به ما اطلاع داد که کارلوس از دمشق به امان و سپس به خارطوم (پایتخت سودان) نقل مکان کرد، جایی که فرانسویها با استناد به اطلاعات ما، او را دستگیر کردند.
مشکل این بود که منبع، سالها قبل، به طور جانبی در حملهای که یک آمریکایی در آن جان باخته بود، دخالت داشت. دو وکیل سرسخت و کله شق وزارت دادگستری از گذشتهی منبع باخبر شدند و سعی کردند یقه فرد را بچسبند که یک آدم بد در لیست حقوق بگیران، استخدام کرده است. آنها اهمیتی نمیدادند که «آدم بدهی» ما به دستگیری یک آدم خیلی بدتر از خودش، یک قاتل حرفهای تحت تعقیب بینالمللی، کمک کرده بود. با این حال، فرد دوام آورده بود. او بلد بود بازی سیاسی واشنگتن را چطور انجام دهد و من روی همین چیره دستی اش حساب میکردم که چندتا نکتهی کلیدی به من یاد بدهد.
«اول من میروم بالا»، فرد این را گفت و بلند شد تا آنجا را ترک کند. «تو در مصاحبه خواهی نشست. دیویس هم همینطور. اما فراموش نکن، او آن جا خواهد بود تا نماینده سی. آی. ای باشد – نه تو. مأموران اف. بی. آی به شما خواهند گفت که حق داشتن وکیل را دارید. این تصمیم شماست. اما اگر درخواست وکیل کنید، صادقانه بگویم، درون این ساختمان ظاهر خوبی نخواهد داشت. پنج دقیقه دیگر میبینمت».
شاید باید کمی بیشتر به طنز ماجرا توجه میکردم: من کسی بودم که مورد بازجویی قرار میگرفتم، اما این سی. آی. ای بود که وکیل داشت.
دو مأمور اف. بی. آی پشت میز کنفرانس بیضی شکل دفتر مشاور حقوقی نشسته بودند. آنها بلند شدند، دست مرا فشردند و اعتبارنامههایشان را به من نشان دادند.
یکی از آنها را شناختم. مایک … در سال 1986 در ویسبادن، آلمان با هم کار میکردیم و در حال بازجویی از پدر لارنس جنکو* بودیم. لارنس کشیشی کاتولیک که در لبنان خدمت میکرد و یکی از گروگان هایی که به تازگی توسط حزبالله آزاد شده بود. اگرچه مایک در آن زمان مرا با نام دیگری میشناخت، اما حالا مرا به یاد میآورد. حالت چهره او به نظر میگفت، بله، من هم به یاد روزهای بهتری میافتم که همه ما در یک طرف بودیم و میدانستیم دشمن کیست؛ اما به هر حال آنجا حرفهایش کاملاً رسمی بود.
او به محض اینکه نشستیم گفت: «آقای بائر، ما در حال انجام یک تحقیق جنایی هستیم. شما حق داشتن وکیل را دارید. آیا میخواهید در حال حاضر با یک وکیل مشورت کنید؟»
تصمیم گرفته بودم بدون وکیل کار را پیش ببرم. اولا، وکیلی نداشتم. حتی اگر هم داشتم، با حقوق دولتیام نمیتوانستم از پس هزینههای یک تحقیق طولانی بربیایم. آیا گزینهی دیگری هم بود؟ البته! زنگ بزنم به اتحادیهی آزادیهای مدنی آمریکا و توضیح بدهم که یک متهم به عملیات تروریستی برای سیا هستم و به وکیل خیرخواه احتیاج دارم؟ به هر حال، نیازی به وکیل نداشتم تا بفهمم در چنین تحقیقی نباید هیچ چیزی را به میل خودم لو بدهم، خودم به اندازهی کافی از این تحقیقات انجام داده بودم. فقط به سوالات با بله یا خیر جواب بده …
مایک با این جمله شروع کرد: «ما در حال تحقیق درباره یک توطئه برای ارتکاب قتل عمدی – قتل صدام حسین هستیم»،
پاسخی ندادم.
«آیا میدانید که دستور اجرایی *۱۲۳۳۳، سازمان سی. آی. ای را از انجام ترور منع میکند؟»
رئیس جمهور ریگان در سال ۱۹۸۱ دستور ۱۲۳۳۳ را صادر کرده بود. از آن زمان به بعد، هر افسر تازهوارد سی. آی. ای موظف بود آن را بخواند و روی آن تیک بزند.
«آن را خواندهام.»
«آیا شما سعی کردید صدام حسین را ترور کنید؟»
«نه.»
«آیا تا به حال به کسی دستور دادهاید که صدام حسین را ترور کند؟»
«نه.»
«تا جایی که میدانید، آیا کسی در تیم شما سعی در ترور صدام کرد؟»
«نه.»
«آیا تا به حال از اسم رابرت پاپ استفاده کردهاید؟»
پاسخی ندادم.
مایک سپس یک پوشه کاغذی ضخیم را برگرداند تا بتوانم گزارش سه صفحهایای که با بخش هایی از آن را با انگشتش مشخص می کرد بخوانم.
این گزارش دربارهی جلسهای بود که در اواخر فوریه ۱۹۹۵ در شمال عراق، بین احمد چلبی*، رهبر یک گروه معارض عراقی، و دو افسر اطلاعاتی ایران برگزار شده بود. طبق گزارش، چلبی به ایرانیها گفته بود که آمریکا بالاخره تصمیم گرفته است از شر صدام خلاص شود – او را ترور کند-.
«شورای امنیت ملی» یک “تیم ویژه” به رهبری رابرت پاپ را به شمال عراق فرستاده بود. چلبی توضیح داده بود که «تیم اعزامی شورای امنیت ملی» از او خواسته است تا به نیابت از آنها با دولت ایران تماس بگیرد و درخواست کمک کند. گزارش ادامه میداد که در وسط جلسه، چلبی تماس تلفنی دریافت و اتاق را ترک کرد و به ایرانیان فرصتی داد تا نامهای را که به طور جلب توجه کننده ای در وسط میز او گذاشته شده بود، بخوانند.
این نامه که ظاهراً روی سربرگ شورای امنیت ملی نوشته شده بود، از چلبی میخواست که به آقای پوپ «در تمام کمکهای درخواستی برای مأموریتش» کمک کند. در همان جا خواندن را متوقف کردم. احمد چلبی را به خوبی میشناختم. در زمان برگزاری جلسه آن جلسه کذایی، من در شمال عراق بودم و بدون هیچ شکی میدانستم که چلبی این داستان را از ابتدا تا انتها ساخته است. او احتمالاً فکر میکرد که اگر بتواند ایرانیها را به این باور برساند که شورای امنیت ملی و کاخ سفید بالاخره در مورد خلاص شدن از شر صدام جدی هستند، آنها چارهای جز حمایت از چلبی و جناحش نخواهند داشت.
با این حال، مشکلاتی وجود داشت. اول از همه، رابرت پوپی وجود نداشت. همچنین هیچ برنامهای برای ترور از طرف شورای امنیت ملی وجود نداشت. هیچ کس، چه شورای امنیت ملی و چه فرد دیگری، از چلبی نخواسته بود که پیامی به ایران برساند. در مورد نامه هم، آشکارا جعلی بود. چلبی آن را روی میز کارش گذاشته و میدانست که ایرانیها نمیتوانند در برابر خواندن آن، وقتی از اتاق خارج شد، مقاومت کنند.
تا این جا همه چیز خوب پیش میرفت. اما تلهی چلبی، مثل خیلی از تلهها، خرگوش اشتباهی را گرفت؛ نه ایرانیهایی که میخواست آنها را فریب دهد، بلکه شخص مشاور امنیت ملی رئیس جمهور ایالات متحده را به دام انداخت. به نظر میرسد تونی لیک نمیفهمید که خاورمیانه چگونه کار میکند – چگونه توطئهها، دروغها و دوگانگیهایی مانند کلک مرغابیِ «پاپِ» چلبی باعث چرخش کارها در آن جا میشود.
اما در عوض «لیک» واشنگتن و سیاست را می فهمید. او فریب خورده بود و حالا کسی باید تاوان پس می داد. در «جنگهای بیپایان محدوده کمربندی»، این تقصیر با سی. آی. ای بود و از آنجایی که من مرد سی. آی. ای در شمال عراق بودم، یعنی همه چیز گردن من می افتاد.
مهم نبود که آیا «لیک» میدانست احمد چلبی به جرم کلاهبرداری از بانک خودش محاکمه و محکوم شده بود. مهم نبود که ما در میانهی مهمترین اقدام علیه صدام حسین قرار داشتیم که از زمان پایان جنگ خلیج فارس انجام شده بود. مرا به واشنگتن فراخوانده بودند و حالا حرفهی من، شهرت و آیندهام در دستان مردی بسیار خشمگین و بسیار قدرتمند بود. بدتر از آن، سازمانی که نزدیک به بیست سال به آن خدمت کرده بودم، بدون هیچ مبارزهای اجازه داده بود این اتفاق بیفتد. شاید هم بدتریناش این بود که واقعاً غافلگیر نشده بودم. دلیلی وجود داشت که منابع اطلاعاتی انسانی آمریکا مانند «صحرای بزرگ» خشک شده بود، و این دلیل با فقدان جرأت و جسارت، درست از جایی که من الان نشسته بودم – در لانگلی، ویرجینیا – شروع میشد.
بعد از اینکه خواندن یادداشت، دوباره سرم را بلند کردم. میدانستم که وقتی مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، خاورمیانه را نمیفهمد، آن دو مأمور اف. بی. آی هم نمیفهمند. از طرف دیگر، این کار(تخصصی) آنها هم نبود.
گفتم: «هیچکدام از اینها درست نیست».
برای هر دو مأمور افبیآی آشکار بود که به جایی نمیرسند. آنها به هم نگاه کردند و سر تکان دادند. مایک دوباره به سمت من برگشت و پرسید: «حاضری آزمایش دروغ سنجی بدهی؟»
گفتم «مشکلی نیست». حالا دیگر برای عقب کشیدن خیلی دیر بود.
مایک مرا تا دم در همراهی کرد و زمانی که در راهرو بودیم و دیگران صدایمان را نمیشنیدند گفت: «راستش را بخواهید، وزارت دادگستری با این پرونده مشکل داشت. آنها با دستور اجرایی ۱۲۳۳۳ ******راحت نبودند و به جایش از عنوان ۱۸، بندهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۸ استفاده کردند.»
با نگاهم به مایک فهماندم که توضیحاتش را ادامه بدهد.
«مقررات فدرال مربوط به قتل سفارشی»، این را گفت و برگشت و به سمت بقیه رفت.
آن طور که بعدها فهمیدم، حداکثر مجازات برای محکومیت تحت بندهای ۱۹۵۲ و ۱۹۵۸ حبس ابد یا مرگ است.
پایان قسمت دوم
پی نوشت ها:
*در این جمله، «town» استعاره ای است از افرادی که قدرت و نفوذ را در داخل دولت دارند، به خصوص کسانی که در کاخ سفید و آژانس های اطلاعاتی هستند
**ظاهرا منظور گوینده این است که این تحقیقات، با وجود دردسرها d ش، میتواند یک تجربه آموزنده برای رابرت باشد.
***در ایالات متحده آمریکا، از ترکیب «دولت فدرال» برای اشاره به همه ساختارهای سیاسی دولتی استفاده نمیشود. در حاکمیت سیاسی این کشور، سه گونه دیگر از دولت نیز تعریف شده است: دولتهای ایالتی، دولتهای محلی و حکومتهای قبیلهای که توسط «دولت فدرال» به رسمیت شناخته می شوند.
****احمد چلبی (۱۹۴۴-۲۰۱۵) سیاستمدارِ نه چندان خوشنام عراقی بود که به عنوان بازرگان و نویسنده هم شناخته می شد. وی رهبری «کنگره ملی عراق» را بر عهده داشت که متشکل از چند گروه سیاسی معارض رژیم بعث است. نقش چلبی در متقاعد کردن ایالات متحده برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ با ارائه اطلاعات نادرست درباره وجود سلاحهای کشتار جمعی در این کشور، بسیار مهم بود. چلبی پس از سقوط صدام، به عراق بازگشت و به عنوان وزیر کشور در دولت موقت عراق منصوب شد. وی در سال 2015 درگذشت.
***** اشاره به بزرگراه ایالتی 495 که واشنگتن. دی. سی را احاطه کرده است. ******دستور اجرایی ۱۲۳۳۳ در 3 دسامبر 1981 توسط رییس جمهور وقت آمریکا، رونالد ریگان امضا شد که به طور کلی استفاده از ترور توسط دولت ایالات متحده را ممنوع می کند. در موردی که رابرت بائر بیان می کند، استفاده از عناوین 18، بندهای 1952 و 1958 «قانون آیین دادرسی کیفری ایالات متحده» به جای «دستور اجرایی ۱۲۳۳۳» احتمالا به این دلیل است که اثبات عناصر جرم تحت این عناوین آسان تر خواهد بود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
درشرایطی که پیشتر بایدن مدعی تعلیق ارسال تسلیحات به اسرائیل شده بود، سخنگوی کاخ سفید در تازهترین موضعگیری در ژستی بشردوستانه صرفابه نگرانی واشنگتن از ادامه عملیات در رفح اکتفا کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، در شرایطی که کاخ سفید پیشتر در ژستی بشردوستانه از تعلیق ارسال تسلیحات به اسرائیل درصورت گسترش عملیات نظامی اشغالگران در رفح اعلام کرده بود، اینک، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا در اظهاراتی به «نگران کننده بودن» ادامه این عملیات در رفح بسنده کرد.
پایگاه خبری اسکای نیوز انگلیس بامداد شنبه گزارش داد که جان کربی، هماهنگ کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید در نشستی مطبوعاتی توافق آتش بس میان حماس و اسرائیل و توقف جنگ در غزه در شرایط کنونی ناممکن دانست.
سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید در واکنش به تصمیم شورای جنگ اسرائیل در ادامه یورش به رفح به نگرانی کاخ سفید اکتفا کرد و با کم اهیمت خواندن عملیات اسرائیل طی ۲۴ ساعت گذشته در رفح به شکل تلویحی بر رضایت کاخ سفید از ادامه عملیات این رژیم در رفح و بیتوجهی به خطر جان باختن هزاران آواره فلسطینی مستقر در رفح اذعان کرد.
پیشتر نیز جنبش حماس طی بیانیهای اعلام کرده بود که رژیم اشغالگر صهیونیستی مجدداً به خانه اول بازگشته و از تلاش برای دستیابی به توافق آتشبس در غزه طفره میرود.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
برنی سندرز به شایعات مربوط به کنارهگیریاش از سیاست پایان داد و عنوان کرد بار دیگر نامزد مجلس سنا میشود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، در حالی که گمانهزنیهای بسیاری در مورد برنی سندرز مبنی بر کنارهگیری از سیاست به دلیل سن بالایش مطرح شده بود، این سناتور دموکرات ۸۲ ساله آمریکایی در اظهاراتی، بیان کرد بار دیگر برای نامزدی مجلس سنا اقدام میکند.
به گزارش مجاهدت از آسوشیتدپرس، سندرز در حالی از تصمیم خود برای ورود به سنا خبر داد که مواضعش در مورد جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در جریان جنگ غزه به شدت انتقادی شده و مدتهاست، شکاف گستردهای میان دیدگاههای او و بایدن در اینباره ایجاد شده است.
سندرز از نحوه مدیریت بایدن در رابطه با رژیم اسرائیل انتقاد کرده و خواستار پایان فوری جنگ غزه شده است. در این راستا تاکید وی بر گسترش کمکهای بشردوستانه برای حمایت از مردم غزه و توقف حمایتهای رئیسجمهور آمریکا از رژیم صهیونیستی بوده است.
این سناتور دموکرات آمریکایی در گفتگو با آسوشیتدپرس به صراحت عنوان کرد: ما در یک لحظه سیاسی پیچیده و دشوار زندگی میکنیم و من به شدت با بایدن در مورد جنگ غزه مخالف هستم.
سندرز در رابطه با انتخابات ریاستجمهوری پیشرو در آمریکا نیز اظهاراتی را مطرح و با اشاره به رقابت میان ترامپ و بایدن اینطور بیان کرد: دونالد ترامپ از من خطرناکترین رئیسجمهور تاریخ آمریکاست.
وی با ترسیم چشمانداز احتمالی از بازگشت ترامپ به کاخ سفید، هدف خود از تلاش برای بازگشت به سنا را ناشی از نگرانی در مورد آینده دموکراسی در آمریکا اعلام کرد و گفت از بسیاری جهات انتخابات ۲۰۲۴ را مهمترین انتخابات در طول زندگی مردم آمریکا میداند.
او پس از اعلام نامزدی دوبارهاش برای تداوم حضور خود در سنا، در این رابطه که احتمال دارد آمریکا در صورت بازگشت ترامپ از یک کشور دموکرات به سمت کشوری اقتدارگرا حرکت کند، هم صحبت کرده و عنوان کرد برایش سوال است که آیا پس از برگزاری نتایج انتخابات ۲۰۲۴ دولتی کارآمد در این کشور روی کار خواهد آمد یا خیر.
از زمان آغاز جنگ غزه، سندرز از جمله مهمترین سیاستمداران آمریکایی بوده است که مواضع حمایتآمیز رئیسجمهور آمریکا در قبال رژیِم صهیونیستی را مورد نقد قرار داده و از برقراری آتشبس دائمی در غزه حمایت کرده است.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است