کارتر

امام خمینی (ره): من مایل به ملاقات با کارتر نیستم

امام خمینی (ره): من مایل به ملاقات با کارتر نیستم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار سیاسی دفاع‌پرس، زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل می‌توان به شناخت کامل‌تری از ایشان رسید.

 

«تقویم روح‌الله» مجموعه‌ای هست که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی می‌کند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل می‌افتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی هست مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد. حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد هست که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد.

 

در ادامه مصاحبه‌ها و بیانات امام راحل در این روز را می‌خوانید.

 

اشغال لانه جاسوسی و آزادی گروگان‌ها

 

خبرنگاران آمریکایی: برخلاف کلیۀ قراردادهای بین‌المللی، شما عده‌ای از گروگان‌ها را در ایران نگه داشته‌اید. آیا آنها‏ ‏را آزاد خواهید کرد؟ و کی؟‏

 

امام خمینی: ‏قراردادهای بین‌المللی اقتضا می‌کند که جاسوس در یک مملکتی به اسم سفیر باشد یا‏ ‏به اسم کاردار سفیر باشد! یا نه؟ اگر سفرایی باشند، اشخاصی باشند که در یک مملکتی‏ ‏خیانت نخواهند بکنند، جاسوسی نمی‌خواهند بکنند، اسباب حکومت نمیخواهند‏ ‏فراهم کنند، اینها هستند که گروگان گرفتنشان صحیح نیست و اما اینکه ملت ما عمل کرده‏ ‏هست، این گرفتن یک دسته جاسوس هست که این جاسوس‌ها به حسب قواعد باید بازرسی‏ ‏و محاکمه شوند. باید بر حسب قوانین ما با آنها عمل بشود. اما آنچه که کارتر کرده‏ ‏هست برخلاف قوانین بین‌المللی هست. برای اینکه مجرم‏ به یک کشور باید بیاید در‏ ‏همان کشور محاکمه بشود و یک کشوری حق ندارد مجرم را نگه دارد و پناه بدهد و‏ ‏برخلاف قوانین بین‌المللی هست. این کارتر هست که برخلاف قوانین بین المللی رفتار‏ ‏کرده هست نه ما.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: کارتر کاملاً روشن کرده هست که شاه را به ایران برنمی‌گرداند. در حالی که دیپلمات‌ها و خانواده هایشان‏ ‏از این جریان سخت ناراحت هستند. آیا محلی برای مذاکره وجود دارد؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏تا مادامی که این مجرم برنگردد و آقای کارتر به قوانین بین‌المللی احترام نگذارد، این‏ ‏جاسوس‌ها را ما نمی‌توانیم برگردانیم. ما چنانچه بعد از آمدن شاه هم جاسوس‌ها را‏ ‏برگردانیم این برای این هست که یک تخفیفی به آنها داده‌ایم و الاّ اینها باید محاکمه‏ بشوند و در همین جا بر حسب قانون ما با آنها رفتار بشود.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: آیا تنها شرطی که شما می‌گذارید برای این مسئله، همین هست. یعنی برگشتن شاه؟‏

 

امام خمینی: ‏‏تنها شرط، برگشتن شاه هست و این روی تخفیفی هست که ما به اینها می‌دهیم.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: ایران و امریکا در حال جنگ اقتصادی و سیاسی هستند و در عین حال ایران قبول نمی‌کند که هیچ گونه‏ ‏نماینده‌ای را از نمایندگان امریکا بپذیرد و با آنها صحبت کند. علت این مسئله چیست؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏این جنگ اقتصادی و سیاسی هست که آقای کارتر به وجود آورده هست و ما نه از جنگ‏ ‏سیاسی او واهمه داریم و نه از اقتصادی. بلکه اعتقاد داریم که جنگ سیاسی حتماً به ضرر‏ ‏امریکاست و جنگ اقتصادی به ما ضرری نمی‌رساند. مع ذلک تا شاه برنگردد و مجرم‏ ‏را به ما برنگرداند و کارتر سر به قوانین بین‌المللی فرود نیاورد، ما نمی‌توانیم برای‏ ‏مذاکرات راه پیدا کنیم. ما در آقای کارتر انسان دوستی را سراغ نداریم. 

خبرنگاران آمریکایی: از شما نقل کرده‌اند که فرموده‌اید، رابطه داشتن با امریکا به مصلحت ایران نیست. آیا این امکان پذیر‏ ‏هست که در یک لحظه‌ای از زمان شما تصمیم بگیرید که تمامی روابط با امریکا را قطع بکنید و تمام‏ ‏امریکاییان را و نیز این گروگان‌ها را به امریکا برگردانید؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏امکان دارد این معنا. باید مطالعه بشود. این نحو روابطی که امریکا با ما تاکنون داشته هست‏ ‏و این طور سفارتخانه‌ای که امریکا در ایران داشته هست، اینها قابل قبول نیستند و اما اگر‏ ‏این محل جاسوسی تبدیل بشود به محلی که سفارتخانۀ صحیح در آن باشد و آن طور‏ ‏روابطی که امریکا تاکنون با دولت ایران در رژیم سابق داشته هست آن نباشد و ما صلاح‏ ‏بدانیم که بعضی روابط محفوظ باشد و دولت صلاح ببیند که بعضی از روابط محفوظ‏ ‏باشد این مانع ندارد. محفوظ می‌ماند.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: منظور بیشتر این بود که اگر روابط قطع شود، بلافاصله گروگان‌ها برمی‌گردند؟ یا نه؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏باید ملاحظه کنیم که اینها سفیر بودند و مأمور سفارتخانه بودند یا اینکه اشخاصی بودند‏ ‏که برای جاسوسی آمدند. البته جاسوس‌ها را ما نمی‌توانیم برگردانیم و هیچ قواعدی اقتضا‏ ‏نمی‌کند که جاسوس را برگرداند. لکن اگر مأمورهای رسمی عادی باشد، آن را اگر قطع‏ ‏رابطه شد مانع ندارد. 

 

خبرنگاران آمریکایی: آیا تمایل دارید که با کارتر ملاقات کنید و او را قانع کنید که به خواست شما گردن بنهد؟ و اگر چنین‏ ‏هست آیا حاضرید در یک کشور سوم مانند فرانسه که مدتی هم در آن زندگی کرده بودید ایشان را‏ ‏ملاقات کنید؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏ملاقات ما تأثیری در امور ندارد. اگر آقای کارتر بخواهد با این ملاقات، فرضاً ما تنازلی‏ ‏بکنیم، از آمدن مجرم که ایشان به حسب قواعد بین‌المللی باید تسلیم بکند، بخواهند که‏ ‏ما یک قدمی پایین بیاییم، این امکان ندارد و اگر او را بفرستند اینجا ملاقات ما دیگر چه‏ ‏فایده‌ای دارد. لهذا من مایل به ملاقات ایشان نیستم. 

 

خبرنگاران آمریکایی: ‏من در مقابل سفارت امریکا با بسیاری از مردم صحبت کردم و آنها می‌گویند هر اتفاقی بیفتد در هر‏ ‏حال این گروگان‌های امریکایی کشته نخواهند شد. شما می‌توانید همان حرف را بگویید؟‏

 

امام خمینی: ‏‏بلااشکال این مسئله همان طوری هست که آنها گفتند. مادامی که اینجا هستند، در پناه‏ ‏اسلام هستند. هیچ ابداً به آنها ضرری نمی‌رسد و آنها در آنجا در کمال رفاه هستند. وقتی‏ ‏که مجرم ما را دادند با اینکه بر حسب قواعد ما باید اینها را محاکمه کنیم چون جاسوس‏ ‏هستند، ولی مع ذلک اگر مجرم ما را دادند، ما یک مرتبه تخفیف به آنها خواهیم داد و‏ ‏آنها را برمی‌گردانیم.‏

 

خبرنگاران آمریکایی: حضرت آیت‌الله ، اینجا یک نکتۀ ظریفی هست. توجه بفرمایید که اگر شاه را برنگردانند محاکمۀ اینها،‏ ‏محاکمۀ جاسوسان‌شان قطعی هست؟‏

 

امام خمینی: ‏‏اگر چنانچه طولانی شود قطعی هست. 

 

خبرنگاران آمریکایی: ‏و در آن صورت هر حکمی که دادگاه بدهد بلی؟‏‏‏

 

امام خمینی: ‏‏بلی. 

 

مصاحبه با خبرنگاران آمریکایی ـ بیست و هشتم آبان 1358 ـ قم

 

وظایف نیروهای مسلح

 

شما اکثراً وضع پلیس و سایر قوای مسلحه را، نظامی و انتظامی را در زمان سابق‏ ‏مطلعید، مطلعید که این قوای نظامی و انتظامی از ملت به طوری جدا بود که هیچ کدام از‏ ‏طبقات، چشم دیدن طبقۀ دیگر را نداشتند و این نکته‌اش این بود که سران پلیس، سران‏ ‏ارتش و سران شهربانی و سایر قوای مسلحه اشخاصی بودند که با کارهایی که می‌کردند و‏ ‏کارهایی که تحمیل می‌کردند به زیردستان خودشان، وسایل نفرت ملت را از مطلق قوای‏ ‏مسلحه فراهم می‌کردند.

 

الآن هم که وضع تغییر کرده هست وظیفۀ همۀ ما این هست که خود را ‏خدمتگزار بدانیم. مردم احساس کنند که اینها به نفع آنها عمل‏ ‏می‌کنند. اگر مردم احساس کنند که پلیس برای حفظ مصالح آنهاست، با آغوش باز از پلیس‏ ‏پشتیبانی می‌کنند و لهذا شماها یک تکلیف بزرگی گردنتان هست که باید این ذائقۀ تلخ را‏ ‏برگردانید به یک ذائقۀ شیرینی و آن با عمل شماست. با عمل ژاندارمری هست. با عمل‏ ‏ارتش هست، با عملتان می توانید که شما کاری بکنید که مردم از یاد ببرند آن سختی‌ها و آن‏ ‏زورگویی‌های سابق را.

 

وقتی ما احساس این را بکنیم که ما همه با هم برادر هستیم، با هم رفتارمان‏ ‏خوب هست و اگر این احساس پیش بیاید که من آن بالا هستم و دیگران باید اطاعت از‏ ‏من بکنند، من رئیس شهربانی هستم و دیگران باید از من اطاعت بکنند و یک تکلیفی‏ ‏هست و بخواهید با تکلیف و تکلّف به مردم حکومت کنید، این باز برمی‌گردد به آن‏ ‏حالات سابقه و مردم از شما جدا می شوند.

 

شما گمان نکنید که از غرب برای ما یک تحفه‌ای می‌آورند. شما گمان نکنید که از‏ ‏غرب برای ما چیزی می‌آورند که ما را مترقی کنند، ترقی به ما بدهند. غرب تا ما را در‏ ‏سطح پایین نگه ندارد، نمی‌تواند از ما استفاده کند. کوشش آنها این هست که ماها، این‏ ‏ممالک اسلامی، این ممالک مستضعف در یک سطح پایینی از همه امور باشیم. هر امری‏ ‏را که آنها برای ما بیاورند؛ یک امر استعماری هست؛ یعنی اگر طب را برای ما بیاورند طب‏ استعماری هست. اگر دارو برای ما صادر کنند آن هم استعماری هست. اگر دانشگاه برای ما‏ ‏بخواهند درست کنند آن هم دانشگاه استعماری هست. همه چیز را آنها می خواهند به‏ ‏طوری درست کنند که برای خودشان نافع باشد و ما چشم و گوش بسته تسلیم آنها باشیم. 

 

الآن که به خواست خدا ما از این قید و بندها‏ ‏خارج شدیم، باید خیلی متوجه باشیم به اینکه مبادا ما را دوباره در این قید و بندها قرار‏ ‏بدهند. باید ما عبرت بگیریم از آن پلیسِ زمان محمدرضا و از آن ارتشِ زمان محمدرضا‏ ‏و از آن ژاندارمریِ زمان او و ببینیم که مردم با آنها چه جور بودند و آنها با مردم چه جور‏ ‏بودند و نتیجه‌اش چه شد. مردم با آنها مخالف بودند، آنها هم با مردم مخالف. مثل دو تا‏ ‏دشمن با هم برخورد می‌کردند.

 

برادرها! اگر با مردم خوب رفتار بکنید،‏ ‏برای خودتان هست و اگر با مردم خدای نخواسته بد رفتار کنید، به ضرر خود شماست.‏ ما و‏ ‏شما یک روزی دربارگاه الهی، پیشگاه الهی خواهیم رفت و آن روز از ما سؤال خواهد‏ ‏شد و از شمایی که پلیس هستید، از شغل شما و از عمل شما و از رفتار شما سؤال خواهد‏ ‏شد. غفلت نکنید از خدا، غفلت نکنید از آن روزی که همه محتاج هستید. ‏

سخنرانی در جمع فارغ التحصیلان آموزشگاه افسری جماران بیست و هشتم آبان 1359

خودداری از طرح مسائل مخالف با مصالح کشور

جای بسی تأسف هست که مجلس محترم شورای اسلامی که اولی به حفظ آبروی‏ ‏جمهوری اسلامی هست و در حال حاضر که جهان استکبار و بستگانشان بر ضد اسلام‏ ‏و مصالح کشور اسلامی کوشش بی‌وقفه دارند، در نطق‌های مجلس ناخودآگاه یا‏ ‏خدای نخواسته با آگاهی و برای اغراض غیر انقلابی کوشش در پخش مطالبی مربوط‏ ‏به دولت و ادارات دولتی می‌کنند که در پیش شنوندگان بیخبر انعکاس آن، چنان‏ ‏مأیوس کننده هست که گویی ادارات دولت اسلامی به طور دسته جمعی مشغول غارت‏ ‏مردم و رشوه‌گیری و دزدی هستند و هر کس این مسائل را می‌شنود و بی‌خبر هست گمان‏ ‏می‌کند نزدیکی به ادارات دولتی بی‌رشوه دادن و بدون رابطه، غیر مجاز هست. این‏ ‏امر باعث سستی مردم بعض مناطق کشور در شرکت در نماز جمعه و در جبهه‌ها شده‏ ‏هست که اخبار آن به اینجانب میرسد.

آقایان می دانند که اگر در یک اداره بعض‏ ‏اشخاص تخلفاتی داشته باشند و به طور عمومی به کارمندان و ادارات دولتی نسبت‏ ‏ناروایی دهند، ارتکاب معصیت کبیره شده و در پیشگاه خداوند جواب لازم دارد. اگر‏ ‏بعض آقایان تحت تأثیر تبلیغات فاسد قرار گرفته‌اند و بدون تحقیق مطالبی آنچنان تند و‏ ‏بی‌حساب بگویند، با دست خود تیشه به ریشۀ انقلاب و بالاخره اسلام می‌زنند. این‌جانب‏ ‏نصیحت به آقایان را از حقوق برادری ایمانی می‌دانم و تأکید می‌کنم که در مسائلی که به‏ حیثیت جمهوری اسلامی لطمه می‌زند طرح این مسائل نکنید و‏ ‏وجهۀ جمهوری اسلامی و اسلام را مشوه جلوه ندهید.

به حسب موازین شرعیه، اگر‏ ‏کسی مطلع باشد که یک نفر مشخص خلاف کرده و مُتَجاهِرِ به فسق‏ نباشد، افشای آن‏ ‏فسق مخالف شرع هست و اگر در ادارات یا جای دیگر کسی مرتکب گناهی شد، نباید در‏ ‏ملأ عام افشا نمود؛ بلکه باید به محاکم صالحه و مقامات ذی ربط اطلاع داد تا جلوگیری و‏ ‏مجازات شود.

پیام به نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ بیست و هشتم آبان 1364

 

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

امام خمینی (ره): من مایل به ملاقات با کارتر نیستم بیشتر بخوانید »

امام خمینی (ره): چرا کارتر این قدر اصرار‏‎ ‎‏دارد که شاه را نگه دارد

امام خمینی (ره): چرا کارتر این قدر اصرار‏‎ ‎‏دارد که شاه را نگه دارد


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، زندگی و سیره سیاسی و سراسر مبارزه حضرت امام خمینی (ره) یک اتفاق ساده تاریخی از جنس رهبران و سلاطینی نیست که خوانش و تکرار آن ملال آور باشد. با هر بار مواجه شدن با شخصیت امام راحل می‌توان به شناخت کامل‌تری از ایشان رسید.

«تقویم روح‌الله» مجموعه‌ای هست که در هر روز وقایع زندگی امام خمینی (ره) را بازخوانی می‌کند. اتفاقات تلخ و شیرینی که در زندگی امام راحل می‌افتد علاوه بر خوانش دوباره تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، فرصتی هست مغتنم برای نزدیک شدن به مردی که بعد از ۱۴ قرن مسیر تاریخ را به سوی نور تغییر داد. حضرت امام خمینی (ره) خود به تنهایی یک ملت، یک امت، یک جریان پویا و یک تاریخ منحصربفرد هست که مانند الماسی درخشان ابعاد مختلف و ناشناخته دارد.

در ادامه مصاحبه‌هایی که امام راحل در این روز و با رسانه‌های محتلف انجام شده را می‌خوانید.

ترویج دین با لباس غیر روحانی

به عرض می‌رساند، مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار‏‎ ‎‏هست. راجع به چیزی که در ورقۀ جوف بود، علی‌المحکی خود آقا نبوده‌اند و آقازاده‏‎ ‎‏بوده‌اند. همان نحو که مرقوم شده هست اشخاص، رنگ دیگر به خود گرفته‌اند لکن مهم‏‎ ‎‏نیست؛ شاید در این امور تخفیفی برای اوزار اینجانب باشد. ‏‏وَالله مِنْ وَرائِهِمْ مُحیطٌ. ‏‎

راجع به آن شخصی که با لباس غیر روحانی ترویج می‌کند مطالبی گفته شده هست و‏‎ ‎‏من به هیچ وجه نظرم نیست که با ایشان ملاقات کرده باشم و چیزی گفته باشم. ولی اگر‏‎ ‎‏واقعاً مروج هست و مفید، چه داعی هست که آقایان مخالفت کنند. فقط یک امر هست و‏‎ ‎‏آن این هست که گفته می‌شود می‌خواهند با این ترتیب بساط آخوندی را برچینند. اگر‏‎ ‎‏واقعاً درست باشد، این مفسدۀ عظیمه لازم‌الدفع هست. در هر صورت جنابعالی از قول‏‎ ‎‏اینجانب مطلبی نفرمایید، چون نزد من هیچ طرف قضیه روشن نیست. ‏

راجع به حریق مسجدالاقصی و اینکه نباید تعمیر شود تا سلطۀ اسرائیل در کار هست، ‏‎ ‎‏چیزی نوشته‌ام و در بعضی جراید اینجا منتشر شده. از جنابعالی امید دعای خیر‏‎ ‎‏دارم. والسلام علیکم و رحمة الله. ‏
نامه به سید محمدرضا سعیدی ـ بیست و هفتم آبان ۱۳۴۸ ـ نجف اشرف

زیان‌های مادی و معنوی شاه

ما امیدواریم که شما جوان‌ها که در خارج هستید با ایرانی‌ها هم صدا بشوید و مسائل‏‎ ‎‏ایران را به خارج ایران ـ که هستید ـ برسانید. تبلیغاتی که از طرف شاه و دارودسته‌اش شده‏‎ ‎‏هست زیاد هست، و ایران را بد معر فی می‌کنند و خواسته‌های ایرانی‌ها را بد معرفی‏‎ ‎‏می‌کنند و شاید بسیاری از خارجی‌ها خیال کنند که ایرانی‌ها ـ به قول کارتر ـ از باب اینکه‏‎ ‎‏آزادیِ همچو وسیعی به آنها دادند به صدا درآمده‌اند! و شاید بسیاریشان هم خیال کنند‏‎ ‎‏که مردم آشوب طلبی و وحشی‌ای هستند!

در صورتی که اینها آزادی می‌خواهند که‏‎ ‎‏همۀ بشر می‌خواهد، استقلال می‌خواهند که همه کس می‌خواهد و می‌خواهند که دست‏‎ ‎‏اجانب از مملکتشان کوتاه باشد، می‌خواهند که اقتصاد مملکتشان در دست خودشان‏‎ ‎‏اداره بشود، می‌خواهند فرهنگ مملکتشان را خودشان مستقلاً اداره بکنند، می‌خواهند‏‎ ‎‏ارتش را دیگران اداره نکنند، مستشار‌های آمریکایی نیایند و ارتش را قبضه نکنند، ‏‎ ‎‏می‌خواهند پایگاه‌های آمریکا از مملکتشان برداشته بشود؛ یک مملکت آزاد و مستقل‏‎ ‎‏باشد. فریاد ملت ایران این هست که حکومت عدل اسلامی می‌خواهند که همۀ این‏‎ ‎‏مفسده‌ها را از بین ببرد. ‏

ما البته نمی‌توانیم حاکمی مثل حضرت امیرالمومنین (ع) پیدا کنیم که حکومت کند که وضع‏‎ ‎‏زندگی‌اش آنطور باشد که وقتی شب آخری که خلافت دارد، این شب آخری که می‌خواهد صبحش شهید شود مهمان بود در منزل یکی از دخترهایش. وقتی که برایش نمک آوردند و شیر آوردند، رو کرد که تو چه وقت دیده بودی که من دو‏ ‏تا چیز داشته باشم؟ می‌آید نمک را بردارد، می‌فرمایند نه، شیر را بردار؛ همان نمک‏ را ‎ ‎‏می‌خورم. البته ما نمی‌توانیم یک همچو حکومتی پیدا بکنیم، اما می‌توانیم که یک‏‎ ‎‏حکومتی که دزد نباشد پیدا کنیم. یک حکومتی که مال مردم را اینقدر نخورد، اینقدر‏‎ ‎‏نچاپد؛ اینقدر ندهد به مردم ‏‏ [‏‏بیگانه‏‏]‏‏. ما دنبال این هستیم که حالا یک حکومتی پیدا کنیم‏‎ ‎‏که اینطور نباشد که اموال مسلمین را خرج خودش و عائله‌اش بکند، یک مقداریش را‏‎ ‎‏هم، زیادترش را هم بدهد به آمریکا؛ و بدهد به شوروی و بدهد به سایر ممالک دیگر تا‏‎ ‎‏آنکه تخت و تاجش محفوظ بماند. ‏
‏‏ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج ـ بست و هفتم آبان ۱۳۵۷ ـ نوقل لوشاتو

گروگان‌های آمریکایی و استرداد شاه

سی و پنج میلیون ملت ما‏‎ ‎‏خواستشان این هست؛ و باید ما بررسی کنیم راجع به اینکه چرا ملت ما می‌خواهد که شاه‏‎ ‎‏بیاید و تا نیاید دست از این گروگان‌ها برداشته نخواهد شد و چرا کارتر این قدر اصرار‏‎ ‎‏دارد که شاه را نگه دارد. ‏

اما راجع به اینکه چرا ملت ما اصرار دارد. قضیه این نیست که شاه بیاید ایران. ملت ما‏‎ ‎‏شاه را که دشمن خودش می‌داند می‌خواهد چه بکند. یک تحفه‌ای نیست برای ملت ما‏‎ ‎‏که بخواهد او را در موزه نگه دارد. بلکه مطلب این هست که دو جهت هست که ملت ما‏‎ ‎‏می‌خواهند شاه بیاید و ما اصرار داریم، این دو جهت یکیش اهمیتش بیشتر از دیگری‏‎ ‎‏هست. 
یک جهت راجع به اینکه ما ملتی هستیم که الآن اقتصادمان خیلی قوی نیست و‏‎ ‎‏دارایی‌های ایران بسیار در دست شاه مخلوع و بستگان اوست و این در بانک‌های آمریکا و‏‎ ‎‏سایر کشور‌ها متمرکز هست و اینها همه مال ملت هست و اینکه ما اصرار داریم شاه را‏‎ ‎‏بیاوریم برای این هست که معلوم بشود که این اموال فقرا که در دست اینها و عمال اینها‏‎ ‎‏هست در کجا‌ها هست و باید برگردد به ملت. مطلبی که اهمیتش بیشتر از این هست، این‏‎ ‎‏هست که ما می‌خواهیم او بیاید و ما ریشۀ این جنایاتی که این شخص در طول سی و هفت‏‎ ‎‏سال تقریباً به ایران کرده هست و این خیانت‌هایی که به ایران کرده هست و این آدمکش‌یهای‏‎ ‎‏دسته جمعی که کرده هست ما به دست بیاوریم که این با امر کی بوده هست. 

یک انسان، یک آدم‏‎ ‎‏که می‌خواهد در یک مملکتی حکومت کند بی‌جهت این قدر جنایت نمی‌کند. این عامل‏‎ ‎‏اشخاصی بوده هست. خود ایشان هم می‌گوید من مأمور بودم برای وطنم. ما می‌خواهیم‏‎ ‎‏آن آمر را پیدا بکنیم که آن که امر کرده هست که ایشان در وطنش اینهمه جنایت بکند این‏‎ ‎‏کیست و چه اشخاصی هستند؟ از این جهت ملت ما اصرار دارد به اینکه این آدم بیاید و‏‎ ‎‏این دو مطلب ثابت بشود و در محاکمه، محکمه هر جور حکم کرد عمل بشود. ‏
ما آزادی زن‌ها را و آزادی سیاه‌ها را برای این قائل شدیم که زن‌ها در اسلام یک‏‎ ‎‏احترام ویژه دارند و سیاه‌پوستان هم تحت فشار آمریکا بودند و ظلم بر آنها شده هست و‏ ‏آن‌ها را ما آن طور مقصر نمی‌دانیم. بلکه آنها شاید تحت فشار بودند که اینجا آمدند‏‎ ‎‏و لهذا ما برای امتثال امر اسلام و خدا این عمل را کردیم و انتظاری از آقای کارتر نداریم‏‎ ‎‏و پاداشی نمی‌خواهیم. ‏
‏مصاجبه با خبرنگار تلویزیون «سی. بی. اس» ـ بیست و هفتم آبان ۱۳۵۸ ـ قم

همگامی مکاتب توحیدی
‏‏

من خوشوقتم که جمهوری اسلامی بعضی فرصت‌ها را به ما و ملت ما نصیب می‌کند و از‏‎ ‎‏آن فرصت‌ها، ملاقات با قشر‌های مختلف و مذاهب مختلف و دین‌های مختلف هست. ما‏‎ ‎‏همه در تحت لوای توحید مجتمع هستیم. ایران مال همه هست و توحید مذهب همه هست‏‎ ‎‏و مبدأ و معاد ایدۀ همه هست و ما این مشترکات را داریم و ملت واحده هستیم؛ و لازم‏‎ ‎‏هست که در مسائل ایران، همه در صحنه باشیم و همه با هم ید واحده باشیم که دیگرانی‏‎ ‎‏که می‌خواهند به همه ما‌ها تعدی کنند، چه با اسم اسلام، چه با اسم سایر مذاهب، به‏‎ ‎‏مسلمین جهان و به ملت‌های مظلوم جهان ظلم و ستم روا می‌دارند، با هم تشریک مساعی‏‎ ‎‏کنیم در اینکه یک راه پیدا کنیم برای جلوگیری از ستم در تمام قشر‌های انسان‌های دنیا. ‏

دولت اسلامی اگر به وظایف اسلامی عمل کند، برای‏‎ ‎‏همۀ قشرها، برای همۀ دین‌هایی که رسمی هستند در ایران، برای همۀ اینها احترام قائل‏‎ ‎‏هست، برای همۀ اینها؛ همان طوری که برای سایر قشر‌های ملت مسلمان احترام قائل هست، ‏‎ ‎‏برای آنها هم قائل هست و این نیست جز اینکه اسلام اینطور هست.
سخنرانی در جمه نمایندگان القیت‌های مذهبی ـ بیست و هفتم آبان ۱۳۶۱ ـ جماران
‏‏

درس اخلاق به فرزند
‏‏

وصیتی هست از پدری پیر که عمری را با بطالت و جهالت گذرانده و اکنون به سوی‏‎ ‎‏سرای جاوید می‌رود با دست خالی از حسنات و نامه‌ای سیاه از سیئات، با امید به‏‎ ‎‏مغفرت الله ـ و رجاء به عفوالله هست ـ به فرزندی جوان که در کشاکش با مشکلات دهر و‏‎ ‎‏مختار در انتخاب صراط مستقیم الهی ـ که خداوند به لطف بی‌کران خود هدایتش‏‎ ‎‏فرماید ـ یا خدای ناخواسته انتخاب راه دیگر ـ که خداوند به رحمت خود از لغزش‌ها‏‎ ‎‏محفوظش فرماید. ‏

فرزندم! از خودخواهی و خودبینی به درآی که این ارث شیطان هست که به واسطۀ‏‎ ‎‏خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولی و صفی او ـ جل و علا ـ‏‎ ‎‏سر باز زد. پسرم! سعی کن که به این پیروزی دست یابی، یا دست به بعض مراحل آن. همت کن‏‎ ‎‏و از هوا‌های نفسانیه که حد و حصر ندارد، بکاه و از خدای متعال ـ جل و علا ـ استمداد‏‎ ‎‏کن که بی مدد او کس به جایی نرسد. ‏

عزیزم! از جوانی به اندازه‌ای که باقی هست استفاده کن که در پیری همه چیز از دست‏‎ ‎‏می رود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن‏‎ ‎‏هست که جوانان را وعدۀ صلاح و اصلاح در زمان پیری می‌دهد تا جوانی با غفلت از‏‎ ‎‏دست برود و به پیران وعدۀ طول عمر می‌دهد و تا لحظۀ آخر با وعده‌های پوچ انسان را‏‎ ‎‏از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می‌دارد تا مرگ برسد و در آن حال ایمان را اگر تا آن‏‎ ‎‏وقت نگرفته باشد، می‌گیرد. ‏
نامه اخلاقی ـ عرفانی به سید احمد خمینی ـ بیست و هفتم آبان ۱۳۶۶ ـ جماران

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

امام خمینی (ره): چرا کارتر این قدر اصرار‏‎ ‎‏دارد که شاه را نگه دارد بیشتر بخوانید »

نمونه‌ای برای چرایی «مرگ بر آمریکا»

نمونه‌ای برای چرایی «مرگ بر آمریکا»


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ـ رحیم محمدی؛ هفته گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار  دانش‌آموزان و دانشجویان، با اشاره به مبارزات ملت ایران با رژیم ستم‌شاهی به این نکته اشاره کردند که «حرکت انقلابی که اوج گرفت، احساس خطر کردند و شدت عمل را بیشتر کردند؛ حتی حدود یک هفته به پیروزی انقلاب، یک ژنرال برجسته آمریکایی به نام «هایزر» آمد تهران برای اینکه اگر بتواند، یک کودتا راه بیندازد و صد‌ها هزار، بلکه میلیون‌ها آدم را به قتل برسانند».

این نکته همان‌گونه که اشاره شد به موضوع تصمیم آمریکا برای انجام کودتا در همان روز‌های نخست شکل‌گیری انقلاب اسلامی دارد؛ روز‌هایی که جریان انقلاب اسلامی در حال دست یافتن به پیروزی است؛ یعنی حدود یک ماه قبل از ورود امام خمینی (ره) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، یکی از فرماندهان ارشد ارتش ایالات متحده آمریکا به نام «رابرت ارنست هایزر» معاون ناتو در اشتوتگرات آلمان و رئیس اداره مستشاری ارتش ایران بدون اطلاع قبلی برای انجام مأموریت محوله از سوی «کارتر» رئیس جمهور وقت آمریکا به تهران می‌آید.

در واقع وی بدون اطلاع شاه ایران به کشورمان آمد تا جلسه‌ای را با فرماندهان ارتش و بعضاً رئیس ساواک برای انجام مأموریتی مهم که همانا، طرح‌ریزی کودتای نظامی بود، داشته باشد؛ بنابراین نفراتی که قرار بود با وی دیدار داشته باشند، عبارت بودند از سپهبد «امیرحسین ربیعی» فرمانده نیروی هوایی، دریادار «کمال‌الدین حبیب‌اللهی» فرمانده نیروی دریایی، ارتشبد «حسن طوفانیان» معاون وزارت دفاع و مسئول خریدهای تسلیحات خارجی، ارتشبد «عباس قره‌باغی» رئیس ستاد مشترک ارتش و تیمسار «ناصر مقدم» رئیس ساواک.

ژنرال هایزر که ۱۴ دی ۱۳۵۷ مخفیانه وارد تهران شد به ظاهر برای فراهم ساختن زمینه خروج شاه از ایران، حمایت فرماندهان ارتش از دولت بختیار و ایجاد ارتباط میان ارتش و رهبران انقلاب با هدف حفظ منافع آمریکا در کشورمان، آمده بود؛ ولی در حقیقت وظیفه‌ای که داشت، فراهم ساختن زمینه‌های کودتا توسط ارتش در صورت پیروزی انقلاب اسلامی بود.

لذا به همین منظور طی یک ماهی که در کشورمان حضور داشت، جلسات متعددی را با سران ارتش برگزار کرد. یکی از نتایج جلسات مورد اشاره که در خاطرات هایزر آمده و در صحبت‌های اخیر مقام معظم رهبری نیز بیان شد، این بود که «من [ژنرال هایزر]به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه با مردم لوله تفنگ‌هایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بی‌خودی در نکنید، مردم را قتل‌عام کنید».

این دستور ژنرال آمریکایی به فرماندهان ارتش کشورمان موجب شد تا در هشتم بهمن ۱۳۵۷ ارتش، مردمی را که به خیابان‌های تهران آمده بودند و علیه رژیم شاهنشاهی شعار می‌دادند به گلوله ببندد که گفته شده بعد از واقعه خونین ۱۷ شهریور، این کشتار خونین‌ترین واقعه در آخرین روز‌های حکومت پهلوی بود؛ زیرا عنوان شده در این روز ۳۲ نفر شهید و ۲۰۰ نفر نیز مجروح شدند.

همچنین مقرر شده بود که ارتش با اعلام حکومت نظامی، اقدام به دستگیری رهبران اصلی انقلاب اسلامی همچون امام خمینی (ره) کرده و سپس آن‌ها را به جزیره سیری در خلیج فارس تبعید کنند؛ اما چون بدنه ارتش با انقلاب همراه شد و از سوی دیگر امام خمینی (ره) هم دستور دادند که مردم به خیابان‌ها بیایند تا حکومت نظامی شکسته شود، این آخرین تیر دولتمردان آمریکا برای به سرانجام نرسیدن انقلاب اسلامی در ایران نیز با شکست مواجه شد و ژنرال هایزر که حتی احتمال آن می‌رفت توسط انقلابیون دستگیر هم شود، مجبور شد در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷ بدون هیچ دستاوردی ایران را ترک کند.

حال با بررسی این موضوع به چند نکته می‌توان پی برد؛ اول اینکه در آن دوران، آمریکایی‌ها هر زمان که می‌خواستند بدون اطلاع دولت و شاه ایران به کشورمان می‌آمدند و می‌رفتند؛ موضوعی که محمدرضا شاه درباره آن گفته است: «نظامیان آمریکایی با هواپیماهای خودشان سفر می‌کردند و خیلی طبیعی بود که بتوانند هنگام ورود به پایگاه‌های نظامی‌شان در ایران تشریفات اداری معمول را نادیده بگیرند»؛ این یعنی اوج بی اختیاری شخص اول مملکت در برابر آمریکایی‌ها.

نکته بعدی دخالت آمریکا در امور داخلی کشورمان با طراحی و اجرای کودتای نظامی با هدف به سرانجام نرسیدن انقلاب اسلامی ایران است؛ لذا اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی عنوان کردند «مرگ بر آمریکا، صرفاً یک شعار نیست، بلکه یک خط مشی است» یکی از دلایل آن، انجام چنین اقداماتی از سوی آمریکاست.

موضوع دیگری که در این رابطه می‌توان به آن اشاره کرد، مطیع بودن فرماندهان ارتش کشورمان در برابر فرماندهان ارتش ایالات متحده است؛ زیرا با توجه به آنچه بیان شد، ژنرال هایزر از فرماندهان ارتش ایران می‌خواهد که به سوی هموطنان خود که در خیابان‌ها علیه رژیم پهلوی شعار می‌دهند، تیراندازی کرده و از کشتن مردم ابایی نداشته باشند که متعاقب آن، تیمسار قره‌باغی هم، چنین کاری را انجام می‌دهد و به واسطه آن کشتار مردم در هشتم بهمن ۱۳۵۷ رخ می‌دهد.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نمونه‌ای برای چرایی «مرگ بر آمریکا» بیشتر بخوانید »

آمریکا به دنبال حفظ منافع خود در ایران بود، با شاه یا بی شاه

آمریکا به دنبال حفظ منافع خود در ایران بود، با شاه یا بی شاه


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انقلاب اسلامی نقشی نو در مناسبات جهانی و حکومت‌های جهان در انداخت و باعث شد تا این حقیقت که اگر کشوری قرار است با تکیه بر آرمان‌ها و تلاش‌های خود روی پا بایستد بی آنکه از حمایت ابرقدرت‌ها استفاده کند دور از ذهن نیست. امام خمینی این رهبر بزرگ و کاریزماتیک توانست تنها با کمک «مردم» قدرتی را زنده کند که پیش از این جز در تاریخ کهن سر زمین‌ها وجود نداشت. در صده‌های اخیر و با به قدرت رسیدن کشورهایی، چون شوروی، انگلیس، آمریکا که خود را بازیگردان جهان می‌دانستند دیگر کشوری تنها با اتکا به قدرت و داشته‌های خود نتوانسته بود به حاکمیت جد یدی دست بزند، اما ایران در سال ۱۳۵۷ و با رهبری امام خمینی و با همراهی مردم به این مهم دست یافت. هرچند در این میان قدرت‌هایی، چون آمریکا و انگلیس از هیچ ترفندی برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران دست نکشیدند و تا آخرین لحظه در تلاش برای نگهداری از حکومت شاهنشاهی و یا جایگزینی آن بودند، اما به اهداف خود نرسیدند.

در جریان وقایع ۱۷ شهریور و اعتراضات مردم در روز عید فطر شاه و آمریکا به شدت غافلگیر شدند. با بحرانی شدن وضعیت کشور روسای جمهور آمریکا، مص و رژیم صهیونیستی که در کمپ دیوید مشغول مذاکرات سازش بودند با باخبر شدن از وضعیت کشور با شاه تماس گرفته و با وی ابراز همدردی کردند. کارتر با شاه تلفنی صحبت کرد و پشتیبانی آمریکا را از وی در اقداماتی که برای برقراری نظم به عمل می‌آورد تأیید کرد. شاه نیز در گفتگو با جیمی کارتر واقعه ۱۷ شهریور را طرحی از سوی کسانی دانست که از برنامه ایجاد فضای باز کشور بهره‌مند شده و از آزادی‌های اعطا شده علیه وی سوءاستفاده کرده‌اند. او در همین تماس خواستار ادامه حمایت‌های آمریکا شد. کارتر نیز در پاسخ به درخواست‌های شاه او را از جهات گوناگون مطمئن ساخت و حمایت صریح خود را از اقدامات سرکوب‌گرانه شاه اعلام کرد. با اعلام حکومت نظامی در روز ۱۷ شهریور، وزارت امور خارجه آمریکا نیز بلافاصله برقراری حکومت نظامی در ایران را مورد تأیید قرار داد.

اهمیت حمایت‌های آمریکا در خاطرات سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران کاملا آشکار است. وی می‌گوید: «شاه پس از تماس تلفنی دلداری دهنده کارتر کمی سبک شده بود. به هرحال تلفن رئیس جمهور آمریکا به شاه در آن شرایط بهترین تقویت روحی برای او بود و بعد از آن دیگر هرگز از شاه نشنیدم که سازمان سیا را متهم به تضعیف قدرت خود بکند.» پس از اطلاع از تماس تلفنی کارتر با شاه و درج اخبار در روزنامه‌ها مردم به شدت نگران و ناراحت از این همردردی ابراز ناراحتی و نگرانی کردند.

هرچند آمریکا با رفتن شاه و تشکیل حکومت دموکراسی موافق بود و در کنفرانس گوادلوپ گفته بود شاه باید برود و در دنیای جدید دیگر جایی برای سلطنت نیست، اما هیچ گاه به دنبال تشکیل دولتی که دست مداخله آمریکا را از ایران کوتاه کند نبود. در حقیقت آنان به دنبال دولتی بودند که روابط حسنه‌ای با آمریکا داشته باشد و بتوانند منافع خود را در ایران داشته باشند. «ژنرال هایزر در تهران مرتب با فرماندهان ارتش ملاقات و مذاکره می‌کرد و می‌کوشید به هر نحوی شده است یکپارچگی ارتش را حفظ کند و ترتیب انتقال قدرت را بدون خونریزی زیاد بدهد.»

هایزر در یکی از آثار خود درباره هفته‌های آخر حضور خود در تهران می‌گوید: «اعتقاد داشتم که فاجعه آمیزترین احتمال این خواهد بود که آیت الله (امام خمینی) به ایران بازگردد، بدون آنکه ما توانسته باشیم ابتدا با او به تفاهم برسیم.»

آمریکا هیچگاه تمایل نداشت بزرگترین همپیمان خود در منطقه و خلیج فارس را از دست بدهد پس طبیی بود تمام تلاش‌ها برای حفظ رژیم پهلوی به کار گیرد. اما پس از مدتی با ورود هایزر به ایران او متوجه شرایط انقلابی کشور شد و به این نتیجه رسید که شاه قابلیت تد اوم ندارد و باید از سیستم کنار رود، اما در کنار این از انتقال قدرت به انقلابیون براساس اهداف خود ناتوان بود.

آمریکایی‌ها نیز از موج انقلاب ایران شگفت زده شده بودند و باور نمی‌کردند حیاط خلوت خود در منطقه و جایی که آن را جزیره ثبات می‌نامیدند با همه گیر شدن انقلاب از دست بدهند.

آخرین سفیر آمریکا در ایران (سولیوان) اعتقاد داشت که جمهوری اسلامی مورد درخواست مردم به رهبری امام خمینی واقعیتی گریز ناپذیر است. سولیوان هیچ اعتقادی به پایگاه مردمی و توانایی بختیار نداشت. او معتقد بود که باید تسلیم واقعیت محتوم شد و مستقیما با تصور روی کارآمدن یک دولت از سوی امام خمینی (ره) کار کرد.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکا به دنبال حفظ منافع خود در ایران بود، با شاه یا بی شاه بیشتر بخوانید »

تعبیر عبرت‌آموز «مجله تایم» از شکستش در صحرای طبس/ پیش‌بینی قاطع امام خمینی (ره) از سرنوشت سیاسی «کارتر»

تعبیر عبرت‌آموز «مجله تایم» از شکست آمریکا در صحرای طبس/ پیش‌بینی قاطع امام خمینی (ره) از سرنوشت سیاسی «کارتر»


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، واقعه طبس و سرنگونی بالگرد‌های آمریکایی در بیابان‌های طبس از جمله وقایع اسرارآمیز سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی است که دربردارنده چند نکته است. ابتدا اینکه آمریکا و غرب از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به انقلاب مردم ایران فروگذار نکردند و حضور نیرو‌های آمریکایی در طبس به همراه تجهیزات نظامی جهت انجام عملیات موید این مطلب است. دوم آنکه واقعه طبس نشان داد در پیروزی‌های ملت ایران اراده الهی و توجهات حضرت ولی‌عصر (عج) نقش ویژه‌ای داشته است چنانچه اگر این توجه و عنایت نبود بار‌ها انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف و با وجود دسیسه‌های متعدد از سوی دشمنان امکان شکست و فروپاشی‌اش وجود داشت.

تعبیر عبرت‌آموز «مجله تایم» از شکستش در صحرای طبس/ پیش‌بینی قاطع امام خمینی (ره) از سرنوشت سیاسی «کارتر»

عملیات نیرو‌های آمریکایی در پی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و به گروگان گرفتن ۵۳ نفر جاسوس از اتباع آمریکا بود که ضربه‌ای به حیثیت آمریکا تلقی می‌شد و کاخ سفید سعی داشت به هر نحو ممکن این مسئله را حل کند.

به موازات کوشش‌های دیپلماتیک، تحریم‌های اقتصادی و… مسئله طرح حمله نظامی به جمهوری اسلامی در دستور کار آمریکا قرار گرفت. از همان روز‌های اول تسخیر سفارت آمریکا در تهران، برنامه‌ریزی جهت نجات گروگان‌های آمریکایی شروع شد و ۹۰ نفر از کماندو‌های آمریکا به صحرای آریزونای آمریکا اعزام شدند و بیش از چهار تا پنج ماه تعلیمات پیچیده و فشرده‌ای را پشت سر گذاشتند تا عملیاتی را در خاک ایران برای نجات جاسوس‌هایشان انجام دهند.

عملیات در غروب روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت ۵۹ شروع شد و شش فروند هواپیمای C_۱۳۰ و ۹۰ نفر از کماندو‌های آمریکا موسوم به نیرو‌های دلتا، از قاهره به ناو هواپیمابر Nimitz در دریای عمان منتقل شدند. طبق نقشه می‌بایست هواپیما‌ها به همراه هشت فروند بالگرد در صحرای طبس فرود می‌آمدند و سپس بالگردها، کماندو‌ها را به اطراف تهران منتقل کنند تا از آنجا با کامیون‌ها و خودرو‌هایی که از قبل توسط نفوذی‌های آمریکا در کشور آماده شده بود به اطراف لانه جاسوسی انتقال یابند.

اما یکی از بالگردها پس از ورود به حریم ایران اسلامی دچار نقص فنی شد و سرنشینان آن با بالگرد دیگری خود را به ناو نیمتیز رساندند و بدین ترتیب شش هواپیما و شش بالگرد در صحرای طبس فرود آمد. پس از این یکی دیگر از هلیکوپتر‌ها در حال سوختگیری جهت انجام مرحله بعد عملیات دچار نقص فنی شد و با بهم خوردن برنامه‌ها رئیس جمهور کارتر دستور توقف عملیات که «پنجه عقاب» نام گرفته بود و عقب‌نشینی را داد، اما هنگامی که قصد بازگشت داشتند توفان شن برخاست و یک هواپیما و یک بالگرد با هم برخورد کردند و هر دو آتش گرفته و هشت تن از آمریکایی‌ها در آتش سوختند.

تعبیر عبرت‌آموز «مجله تایم» از شکستش در صحرای طبس/ پیش‌بینی قاطع امام خمینی (ره) از سرنوشت سیاسی «کارتر»

پس از شکست حمله نظامی آمریکا به ایران در طبس و به جا گذاشتن چند فروند بالگرد، محمد منتظرقائم فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد، جهت بررسی اوضاع به ناحیه مورد نظر وارد شد تا اطلاعات موجود و فوق سری داخل صحنه را جمع‏‌آوری کند. اما آمریکا که نقشه‏‌های خود را نقش برآب می‏‌دید، تصمیم گرفت تا باقی‏مانده بالگرد‌ها منهدم شوند تا اسناد سری از بین بروند. بنابراین با هماهنگی بنی‏‌صدر و تنی چند از مزدوران و خودفروختگانی که در نیروی هوایی نفوذ کرده بودند، این منطقه بمباران شد و پاسدار محمد منتظرقائم به فیض شهادت نائل آمد. از بین بردن اسناد و مدارک به جامانده که به طور قطع حاوی اسناد و مدارک مربوط به ادامه طرح و برنامه‏‌های آمریکایی‏‌ها پس از انجام مرحله اول عملیات بود و همچنین اسامی عوامل مزدور داخلی و جاسوسان را شامل می‏‌شد که می‏‌بایست طی این عملیات با آمریکایی‏‌ها همکاری کنند.

کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا پس از شکست این عملیات بلافاصله طی بیانیه‌ای که از طریق رادیوی آمریکا در سراسر جهان پخش شد، به عدم موفقیت کشورش در این طرح اعتراف کرد و در مقاله‌ای تحت عنوان «شکست در صحرا» در مجله تایم نوشت: «مأموریت کارتر برای نجات گروگان‌ها در درون  شعله‌ها فرو رفت. برای کارتر به طور اخص و برای آمریکا به طور اعم، ماجرای طبس یک شکست نظامی و سیاسی بود. یک بار ارتش مسلسل و پرقدرتش در ویتنام در حالی که از پای می‌افتاد و به خود می‌پیچد به زبونی و بیچارگی افتاد، و حالا به نظر رسید که قادر نیست حتی زمانی که هیچ دشمنی نمی‌داند که آن‌ها در آنجا هستند و علی‌رغم چهار ماه تمرین مداوم، نمی‌توانند هواپیما‌ها را از برخورد با یکدیگر حفظ کنند».

تعبیر عبرت‌آموز «مجله تایم» از شکستش در صحرای طبس/ پیش‌بینی قاطع امام خمینی (ره) از سرنوشت سیاسی «کارتر»
بازدید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مد ظله‌العالی)
رئیس جمهور وقت از باقیمانده تجهیزات آمریکا در صحرای طبس

اما پیام امام خمینی (ره) در پی این شکست روشن‌کننده و حائز اهمیت است، در بخشی از این پیام آمده است: «ملت رزمنده ایران، دخالت نظامى آمریکا را شنیدید و عذرهاى کارتر را نیز شنیدید. اینجانب که کراراً گفته‌‏ام کارتر براى وصول به ریاست جمهورى حاضر است به هر جنایتى دست بزند و دنیا را به آتش بکشد، شواهد آن یکى پس از دیگرى ظاهر شده و می‌شود؛ و اشتباه کارتر در آن است که گمان می‌کند با دست زدن به این مانورهاى احمقانه می‌تواند ملت ایران را که براى آزادى و استقلال خویش و براى اسلام عزیز از هیچ فداکارى رویگردان نیست، از راه خودش که راه خدا و انسانیت است منصرف کند.

کارتر باز احساس نکرده با چه ملتى روبروست و با چه مکتبى بازى می‌کند. ملت ما ملت خون و مکتب ما جهاد است. این شخص انساندوست! (۱) براى رسیدن به چند سال ریاست و جنایت، جان گروهى را تباه کرد، که محتمل است براى کم جلوه دادن جنایتش، هشت نفر را اقرار کرده باشد، در صورتى که طبع واقعه شهادت می‌دهد که ده‌ها نفر جان خود را در راه شهوات او از دست داده‌‏اند و ده‌ها نفر هم در کویر لوت سرگردان و در معرض مرگند ادعاى اینکه همه مسافران هواپیما را برده‏‌اند، مخالف گزارشاتى است که به ما داده‏‌اند. کارتر باید بداند که اگر این گروه به مرکز جاسوسى آمریکا در تهران حمله کرده بودند اکنون از هیچ یک از آن‌ها و از ۵۰ نفر جاسوس محبوس در لانه جاسوسى خبرى نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند.

کارتر باید بداند که حمله به ایران، حمله به تمام بلاد مسلمین است و مسلمانان جهان در این امر بی‌تفاوت نیستند. کارتر باید بداند که حمله به ایران موجب قطع نفت از تمام دنیا خواهد شد و دنیا را بر ضد او بسیج می‌کند. کارتر باید بداند که این عمل احمقانه او در ملت آمریکا چنان اثرى خواهد گذاشت که طرفداران او را مخالفان او خواهد کرد. کارتر باید بداند که با این عمل بسیار ناشیانه حیثیت سیاسى خود را به صفر رساند و از ریاست جمهورى باید قطع امید کند. کارتر با این عمل خود ثابت کرد که قدرت تفکر را از دست داده و از اداره یک کشور بزرگ مثل آمریکا عاجز است. کارتر باید بداند که ملت ۳۵ میلیونى ما با مکتبى بزرگ شده‏‌اند که شهادت را سعادت و فخر می‌دانند و سر و جان را فداى مکتب خود می‌کنند.»

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

تعبیر عبرت‌آموز «مجله تایم» از شکست آمریکا در صحرای طبس/ پیش‌بینی قاطع امام خمینی (ره) از سرنوشت سیاسی «کارتر» بیشتر بخوانید »