کارگردان

«علیرضا مهران» و تجربه بازی از نقش رهبر معظم انقلاب تا آیت الله طباطبایی/ سریال «جلال» اتفاق ویژه‌ای بود

«علیرضا مهران» و تجربه بازی از نقش رهبر معظم انقلاب تا آیت الله طباطبایی/ سریال «جلال» اتفاق ویژه‌ای بود


خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: این شب ها فصل دوم سریال «جلال» به کارگردانی حسن نجفی و تهیه کنندگی علیرضا جلالی از شبکه یک پخش می شود.

در فصل نخست این سریال تمرکز داستان بر ماجرای زندگی شخصی جلال و همسرش راضیه بود اما در فصل دو مخاطبان شاهد بخشی از تاریخ معاصر انقلاب اسلامی در تبریز هستند. یکی از این برهه های زمانی که در داستان سریال جلال به تصویر کشیده شده است، برمی گردد به مبارزه های شهید آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی بعد از پیروزی انقلاب سال ۵۷ تا آبان ۵۸.

«علیرضا مهران» که قبل تر در سریال «معمای شاه» نقش مقام معظم رهبری را ایفا کرده بود، در این سریال در قالب شخصیت آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی به ایفای نقش پرداخته است. با مهران که این روزها مشغول بازی در سریال «سلمان فارسی» و «روز ناتمام» است، درباره روحانی مبارز و امام جمعه تبریز بعد از پیروزی انقلاب سال ۵۷ و سایر فعالیت هایش گفت و گو کردیم.

 

**آقای مهران اصولا بازی کردن در کارهای تاریخی چقدر برای شما لذت بخش است؟

-بازیگر همیشه دوست دارد نقش های مختلف را تجربه کند و این جزو خصیصه های هر بازیگری می تواند باشد. اگر این کار تاریخی با کارگردان هایی باشد که کاربلد و شناسنامه دار باشند، لذت دوچندان دارد.

** چطور شد که گروه تولید سریال «جلال» برای ایفای نقش «آیت الله قاضی طباطبایی» به سمت شما آمدند؟

-محسن دارسنج طراح گریم سریال جلال از دوستان خوب من هستند و ما در گذشته در چند کار با هم همکاری داشتیم. یادم هست یک ماه پایانی ضبط سریال جلال بود که با من تماس گرفتند و گفتند گریم آیت الله قاضی طباطبایی روی صورت شما می نشیند. اگر امکانش باشد بیا تا تستی بزنیم. آن زمان آقای نجفی کارگردان را نمی شناختم به این جهت که همکاری مشترکی نداشتیم. قرار گذاشتیم و تست گریم روی صورت من انجام شد و مورد قبول واقع شد و همه این اتفاق ها طی دو سه روز رخ داد.

سریال جلال برایم اتفاق ویژه ای بود چون آنقدر مرحله رفتنم به پروژه و جلوی دوربین رفتنم سریع اتفاق افتاد که می توانم بگویم این کار جزو عجیب و غریب ترین کارهایی است که تجربه کردم. زمان زمان کمی بود اما فکر می کنم خروجی اش مطلوب واقع شده است.

** وقتی گریم شدید و خودتان را مقابل آیینه دیدید چه حسی داشتید؟

-روز اولی که عکس آیت الله قاضی طباطبایی را در اینترنت دیدم به آقای دارسنج گفتم دست شما جادو می کند و خودم پیش بینی نمی کردم که گریم تا این اندازه به چهره واقعی شخصیت نزدیک شود. اما خداراشکر طراحی فوق العاده آقای دارسنج و نگاه خوب آقای نجفی نسبت به این نقش باعث شد اتفاقی که دوست داشتند رقم زده شود.

امیدوارم که مخاطب هم با این نقش ارتباط برقرار کرده باشد و برای من به عنوان بازیگر تجربه خیلی خوبی بود، تعدادی نقش ها در تلویزیون حساسیت خاص خودشان را دارند. آقای قاضی هم یکی از شخصیت های ویژه معاصر ما بودند و مردم تبریز به ایشان خیلی علاقه دارند و فکر می کنم اگر همه این شاخصه ها را در کنار هم قرار دهیم باعث می شود که مردم بتوانند ارتباط خوبی با این شخصیت برقرار کنند. ما بازیگرها سر هر کاری که می رویم آزمون و خطا می کنیم و مطمئنا من هم ایرادهایی داشتم اما تمام تلاشم را کردم تا خروجی این نقش، ‌خروجی خوبی باشد.

 

** قبل از اینکه این نقش را ایفا کنید چقدر ایشان را می شناختید؟

-وقتی نقش به من سپرده شد، بیشتر در اینترنت جست و جو کردم و کلیتی از زندگی نامه این شهید بزرگوار درآوردم. بقیه اتفاق ها گفتمان هایی بود که با آقای نجفی کردم و با توجه به شناخت کاملی که ایشان به این شخصیت داشتند نکات بسیار خوبی به من گفتند. آقای قاضی معروف هستند به خمینی آذربایجان پس تاثیرگذاری این شخصیت روی مردم خیلی زیاد بوده است. ایشان اولین شهید محراب هستند، بانفوذ بودند و به امام خمینی نیز ارادت زیادی داشتند و کمک حال امام و به عبارتی دست راست ایشان بودند. همچنین توده مردم به ایشان بسیار علاقه مند بودند و فرد بسیار محکم و استواری بودند. در کنار همه این اتفاق ها آقای قاضی شیرینی خاص و منحصر به فرد خودشان را داشتند و این خیلی برای من جذاب بود.

در کنار اینکه این نقش را در مدت زمان کوتاهی بازی کردم سعی ام بر این بود که طنازی های این شخصیت را هم داشته باشیم. شخصیت ایشان بسیار مهربان و خوش مشرب بودند و سعی می کردند با توده مردم ارتباط خوبی برقرار کنند و با هر فردی با زبان خودش صحبت کنند و همین ها توانسته این شخصیت را برای مخاطب عام قابل باور کند.

چون متاسفانه در تلویزیون وقتی دست روی چنین شخصیت هایی می گذارید، حساسیت هایی ایجاد می شود که کارگردان تهیه کننده و بازیگر گاردی دارند درباره اینکه این نقش باید در حفاظی انجام شود. اما خداراشکر آقای نجفی ذهن بازی داشتند و شناخت کافی نسبت به این نقش داشتند این اجازه را به من دادند که زوایای مختلف زندگی این روحانی مبارز را در همین برش کوتاهی که در سریال داشتیم، نشان مخاطب دهیم.

** بزرگترین چالشی که برای ایفای این نقش داشتید چه بود؟

-گریم سختی که داشت و برای هر بار گریم حدود 3 ساعت زیر دست گریمور می نشستم و در کل کار کردن در سرمای شدید شهرک غزالی آنهم برای همه بچه های گروه کار سختی بود.

** خودتان سریال را در پخش دیدید؟

-به دلیل مشغله هایی که دارم نتوانستم سریال را کامل ببینم و در همان یکی دو قسمتی که دیدم چه در کارگردانی و نویسندگی و بازیگری فکر می کنم اتفاقی که دوست داشتند رقم بخورد و این مسیر را ادامه دهند.

** شما و یا گروه سریال با خانواده آیت الله قاضی ارتباطی داشتید؟ برای کسب اطلاعات شخصی تر؟

-نه چونکه زمان محدودی داشتیم اما فکر می کنم آقای نجفی مراوداتی داشتند و با خانواده و دوستان این شخصیت صحبت هایی کردند.

** از سخنرانی های این شخصیت فیلمی در فضای مجازی وجود دارد؟

-حقیقتش این است که وقتی در اینترنت جست و جو کردم اطلاعات زیادی از ایشان نبود و فقط صفحه ویکی پدیایی داشتند. اما آن زمان سخنرانی ها ضبط نمی شده آرشیوی نداشتند و اگر هم داشتند هماهنگی صورت نگرفت تا به دست من برسد.

 

** شما برای این نقش صداسازی هم داشتید؟

-نه وقتی که سر صحنه تمرین می کردم کارگردان گفتند خیلی خوب است و همین صدا را حفظ کنید که به شخصیت نزدیک است. مطمئنا خود کارگردان سخنرانی های این شهید بزرگوار را گوش کردند و این صدایی که من داشتم به این شخصیت نزدیک بوده است.

** شما در سریال «معمای شاه»، نقش «مقام معظم رهبری» را ایفا کردید و این نقش نقطه عطف کارنامه کاری شما به حساب می آید.

-بله درست است برای خود من به عنوان بازیگر خیلی جذاب بود که چنین نقشی را بازی کنم.

** درباره سکانس شهادت «آیت الله قاضی طباطبایی» نیز می فرمائید.

-آنچه به من گفته شد بعد از نماز وقتی داشتند به سمت منزل برمی گشتند در یک خیابانی ترور می شوند و کارگردان این سکانس را دقیقا شبیه به واقعیت بازسازی کردند.

** شما قبل از اینکه در سریال معمای شاه و جلال بازی کنید در سریال های دیگری به ایفای نقش پرداختید که اتفاقا همه آن نقش ها منفی بود و با این دست نقش ها در ذهن مخاطب ماندگار شدید. فکر می کنید با بازی کردن این دو سریال تاریخی نقش های منفی شما در ذهن مخاطب کم رنگ شده است؟ و آیا مردم توانستند شما را در قالب یک بازیگری که می تواند در همه نقش ها و قالب ها قرار بگیرد، بپذیرند؟

-جزو افتخاراتم است که شروع بازیگریم در تلویزیون با سریال های سیروس مقدم و سریال های دیوار، زیر هشت، مدینه، بچه های نسبتا بد و همیشه وام دار و  مدیون این مرد بزرگ هستم به خاطر اعتمادی که به من کرد. همه این سریال ها در دوره خودش مخاطبان بسیاری داشت. کاملا با نگاهی که مردم یک بازیگر را به عنوان بد من یا شخصیت مثبت همیشه بشناسند مخالف هستم و واقعیت این است که نقش منفی سختی های خاص خودش را دارد. حالا متاسفانه در تلویزیون و سینمای ما نگاهی وجود دارد که به محض خوب ظاهر شدن یک بازیگر در نقش های منفی و یا مثبت، از او می خواهند این نقش ها را تکرار کند. این یکی از ایرادهایی است که ما داریم و باید کارشناسی شود و می شود روزها و ساعت ها درباره همین موضوع بحث کرد.

 

اما سعی کردم نقش هایی که در این چهار سریال آقای مقدم بازی کردم، ماندگار و جذاب باشند. علاوه بر این برایم خیلی سخت بود که از آن مسیر فاصله بگیرم و نقش های مثبتی را هم تجربه کنم. در سینما سعی کردم این اتفاق تا حدودی بیفتد و نقش های مثبتی را هم تجربه کنم اما در تلویزیون کمتر و بعد از آن چهار سریال تا سه سال در تلویزیون فعالیتی نداشتم و اگر اشتباه نکنم آخرین کارم بچه های نسبتا بد بود که با زنده یاد سید کمال طباطبایی کار کردیم و بعد از آن دیگر کار نکردم و شروعش با سریال جلال بود.

سعی کردم در این حیطه هم فعالیت کنم و به خودم و اطرافیانم و همکارانم بگویم که یک بازیگر می تواند این نوع نقش ها را هم تجربه کند. حالا در پروسه ای من نقش های منفی بازی می کردم و سعی می کردم همان منفی را به بهترین نحو انجام دهم و مخاطب هم با آنها ارتباط برقرار کند که خداراشکر این اتفاق افتاد.

الان هم که در سریال جلال کار کردم همکاران و دوستان و اطرافیانی که در محیط کاری هستند همه می گویند چقدر خوب و قابل باور بازی کردی و دنیای دیگری را تجربه کردی. فکر می کنم این دریچه جدیدی برای من است اما این دلیل بر این نمی شود که بگویم حالا از این به بعد حتما من فقط نقش های مثبت را کار می کنم. نه و هر زمان که احساس کنم نقشی خوب باشد چه مثبت و چه منفی بی تردید قبول می کنم. خداراشکر بعد از چند سالی که با سریال جلال آمدم و نقش مثبت را شروع کردم سعی می کنم هر دو را داشته باشم هم نقش منفی و هم مثبت اما نقش هایی باشند که دوستشان داشته باشم و با آنها ارتباط خوبی برقرار کنم.

 

** این به خود بازیگر برمی گردد که بتواند قالبی که در آن قرار می گیرد را درست اجرا کند.

-بله بخش مهمی از این موضوع خود بازیگر است اما بخشی هم مقوله کارشناسی و نگاهی است که به این موضوع می شود. متاسفانه ما بازیگران خوبی داریم که سال های سال است در تلویزیون نقش منفی بازی می کنند و اگر کارگردان و نویسنده ها به آنها اعتماد کنند و همان بازیگرها نقش های مثبت را بی نظیر بازی می کنند. ما بازیگرهایی داریم که از سینما وارد تلویزیون می شوند و با شکل و شمایل مثبت و زیبا و جذاب نقش های منفی بازی می کنند.

** از آنجایی که شما بیشتر در تئاتر فعالیت می کنید در این مدت اخیر نیز نمایشی روی صحنه داشتید؟

-از سال گذشته که کرونا آمد من و برخی همکارانم فعالیت خاصی در تئاتر نداشتیم.

** این روزها مشغول چه کاری هستید؟

-در سریال «سلمان» آقای میرباقری بازی می کنم و این روزها در شاهرود مشغول فیلمبرداری بخش های دریا هستیم و بازی من تا خرداد سال آینده طول می کشد. همچنین در سریال راز ناتمام آقای امانی بازی می کنم که تاریخی معاصر است.

** در «سلمان» شخصیت حقیقی بازی می کنید؟

-نه، در زندگی سلمان او مسیری را از کشوری به کشور دیگری می رود و در همین حین با چند شخصیت برخورد می کند که هر کدام دنیا و قصه خاص خودشان را دارند و من یکی از آنها هستم و فکر می کنم این بخش از بخش های جذاب این سریال خواهد بود.

 

** این سریال جزو اولین تجربه کارهای تاریخی شما به شمار می رود؟

-در گذشته سریال تاریخی معاصر کار کردم و در معمای شاه بود که با آقای ورزی همکاری کردم و یکی دو کار به کارگردانی حسن هدایت هم داشتم.

** از همکاری با آقای میرباقری بفرمائید.

-خداراشاکرم در سریال سلمان با آقای میرباقری همکاری می کنم. این لذت برایم چند برابر است که همیشه می توانم در کارنامه کاریم اسم این سریال را داشته باشم و در اصل برایم شبیه به یک دانشگاه است. در کنارش راز ناتمام را دارم که یک سریال تاریخی معاصر است و برایم جذاب است به این خاطر که کارگردان خوش فکر و خلاق و بازیگران توانمندی دارد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، در فصل دوم سریال «جلال» عمار تفتی، حمیرا ریاضی، همایون ارشادی، هادی افتخارزاده، علیرضا مهران و … به ایفای نقش پرداختند.

انتهای پیام/

 





منبع خبر

«علیرضا مهران» و تجربه بازی از نقش رهبر معظم انقلاب تا آیت الله طباطبایی/ سریال «جلال» اتفاق ویژه‌ای بود بیشتر بخوانید »

سندروم «ادعای تقلب» اصلاح طلبان بار دیگر عود کرد/ «شیشلیکی ها» این بار میدان دار شدند

سندروم «ادعای تقلب» اصلاح طلبان بار دیگر عود کرد/ «شیشلیکی ها» این بار میدان دار شدند


مجله فارس پلاس؛ فیلم شیشلیک آخرین ساخته محمدحسین مهدویان را می توان یک شوک در کارنامه هنری این کارگردان محسوب کرد. مهدویان که با ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز توانسته بود در عرصه هنر خودی نشان دهد این بار با چرخشی ناگهانی نتوانست مسیری که پیشتر آغاز کرده بود را ادامه دهد. منتقدان زیادی شیشلیک را نا امید کننده توصیف کردند و حتی حضور بازیگران به نام و مشهور نیز نتوانست محصول زوج هنری مهدویان-ژوله را نجات دهد و شیشلیک را برای مخاطبان جذاب و دیدنی کند.

میکائیل دیانی درباره این فیلم نوشت: ” فیلم شیشلیک را پیش از آنکه بخواهند بخاطر محتوایش در جشنواره فیلم فجر رد کنند؛ باید بخاطر فرم مردودش می کردند.

سینمایی تا این حد ابتدایی در قاب ها و نماها؛ حرکت دوربین غیرسینمایی؛ زووم های بی معنی بدریخت؛ دکوپاژی دم دستی و ناهمگون با لحظه و موقعیت داستانی و بازی هایی یکی از دیگری بدتر همه به اندازه کافی برای آنکه این فیلم حائز حضور در جمع فیلم های منتخب جشنواره نباشد کافی بود.

فیلم ترکیبی از چند بازیگر کمدی خوب است که کارگردان نتوانسته حتی یک موقعیت کمیک در آن خلق بکند! این خود هنری است که رضا عطاران، پژمان جمشیدی و ژاله صامتی را در اختیار داشته باشی و نتوانی حتی یک لبخند از مخاطبانت بگیری!

تصویرسازی از ایران آنقدر بد است که حتی مخاطب حاشیه نشین با همه فقر و تنگدستی اش هم نمی تواند آن را بپذیرد؛ اساسا موضوع نادارایی نیست چرا که فقیر هم می تواند با شرافت زندگی کند اما فیلم تلاش دارد ایرانی بی شرافت و مفلوک را به تصویر بکشد و از این حیث فیلم کمدی تلخ نیست؛ بلکه کمدی کثیف است!

فیلمنامه بیشتر به یک شعارنامه سیاسی میماند تا یک متن نمادپردازانه و منتقدانه؛ که ایرانی عقب مانده؛ مفلوک و متحدی برای ادامه بدبختی را نشان می دهد. فیلم را می توان شمایلی از کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول دانست همچنان که پوستر فیلم از آن کپی برداری شده است.

۱۹۸۴ کتاب مشهوری است که در سال ۱۹۴۹ منتشر شده‌ و بیانیهٔ سیاسی شاخصی در توصیف نظام‌های توتالیتر است.

جرج اورول در این کتاب، آینده‌ای را برای جامعه به تصویر می‌کشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به ناظر کبیر(رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری) وجود دارد.

در جامعهٔ تصویر شده گناه‌کاران به راحتی اعدام می‌شوند و آزادی‌های فردی و حریم خصوصی افراد به‌شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می‌شوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه‌ها از شهروندان جاسوسی می‌کنند و شهروندان مجبورند همیشه با چهره‌ای سرشار از خوش‌بینی و لبخند به این صفحات نمایش نگاه کنند؛ تا کوچکترین شک و تصور نادرستی که نشان‌دهندهٔ هرگونه نارضایتی فرد باشد، برای نمایندگان حکمرانان پشت صفحات نمایش ایجاد نشود، چرا که در غیر اینصورت مورد غضب حکمرانان قرار می‌گیرند.

محمدحسین مهدویان بیشتر تلاش کرده فقر و فلاکت را برای مردم شوآف کند؛ آن هم با سرمایه اول مارکت! “

 

مسعود فراستی نیز در انتقادی تند این فیلم را توهین آمیز خواند و گفت: این فیلم به حدی توهین‌آمیز است که فقط ضد کارگر و کار نیست بلکه ضد انسان است و برخلاف ظاهر انتقادی فیلم، طرفدار وضع موجود و لمپن بورژواها و دلالان است. من با اجازه دوستان می‌خواهم بگویم کسانی که به این فیلم می‌خندند باید فکری برای خودشان کنند چون وضع شان خیلی خراب است! فقط شکم‌سیران می‌توانند به این فیلم بخندند، شکم‌سیرانی که با پول دلالی و کثیف می‌توانند سرپا باشند. فرم در این فیلم جایی ندارد.

محمدتقی فهیم دیگر منتقد سینمایی هم درباره این فیلم گفت: پله سقوط آقای مهدویان در «لاتاری» است اما من امشب( شب اکران شیشلیک) برایش گریه کردم، برای فیلمسازی که کارش تمام شده است و از این به بعد فقط زندگی می‌کند. فیلم خواهد ساخت تا زندگی کند مگر اینکه اتفاق دیگری برایش بیفتد.

آنچه در دیدگاه منتقدان مطرح شده بود خود را در توزیع جوایز نیز نشان داد. این فیلم از سوی تماشاگران هم مورد توجه قرار نگرفت و در نهایت محمدحسین مهدویان کارگردان فیلم شیشلیک عنوان سوم آرای مردمی در جشنواره فجر را از آن خود کرد.

اما آنچه جالب بود واکنش مهدویان به این سقوط در جذب مخاطب است. مهدویان در صفحه شخصی خود نوشت: ” ماجرای دست‌کاری در آرای مردمی جشنواره در سه روز آخر رای‌گیری، بعد از پی‌گیری عوامل فیلم‌ها و رسانه‌ها، با یک توضیح غیرشفاف از سوی ستاد جشنواره و ابطال شبانه‌ی تعدادی از آراء، سرهم‌بندی شد.

استفاده‌ی بی‌دلیل و فکر نشده از سامانه‌ی فروش (سمفا) و کنار گذاشتن نظارت صنفی خانه‌ی سینما بر روند رای‌گیری مردمی، نتیجه‌ای جز بی‌اعتبار کردن مهم‌ترین سیمرغ جشنواره نداشت. امید که این تجربه ناموفق برای دوره‌های بعدی جشنواره تکرار نشود.”

این واکنش از سوی رسانه های اصلاح طلب نیز مورد استقبال واقع شد و به سرعت به عنوان سرخط خبری مورد پرداخت قرار گرفت. ظاهرا برای اصلاح طلبان نوستالوژی “ادعای تقلب” چنان شیرین است که چندان به این فکر نمیکنند “ادعای تقلب” زمانی کارساز است که طرف مقابلشان برگزار کننده یک انتخابات یا رای گیری باشد. باید برای این جریان یادآوری کرد که اکنون کارگردان و برگزار کننده رای گیری و دولت و وزارت ارشاد و همه دست اندرکاران جشنواره چندان تفاوتی در اندیشه فرهنگی و نگاه سیاسی ندارند. این جریان چنان بر جشنواره فیلم فجر امسال سایه افکنده است که فیلم های جذابی چون  «منصور» و «مصلحت» از سوی داوران جشنواره مورد توجه قرار نگرفتند. 

اکنون دیگر میتوان گفت ادعای تقلب تبدیل به سندروم مزمن برای اصلاح طلبان شده است که هر زمان دچار یک باخت مردمی می شوند عود میکند و بی توجه به ابعاد ماجرا طلبکارانه مدعی تقلب میشوند.

افکار عمومی هنوز جمله معروف عفت هاشمی را از یاد نبرده است: اگر ما رای نیاوردیم مردم بریزند به خیابان ها! ظاهرا این جمله تبدیل به مانیفست فکری و انتخاباتی اصلاح طلبان شده است.

انتهای پیام/م

 





منبع خبر

سندروم «ادعای تقلب» اصلاح طلبان بار دیگر عود کرد/ «شیشلیکی ها» این بار میدان دار شدند بیشتر بخوانید »

بهارمست: جسارت «از سرنوشت» در ورود به مسائل جوانان/ در سریال‌ها خودسانسوری نکنیم

بهارمست: جسارت «از سرنوشت» در ورود به مسائل جوانان/ در سریال‌ها خودسانسوری نکنیم


** خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: در دسته بندی سریال های دنباله دار، یکی از سریال هایی که تا فصل سه و شاید هم بیشتر ادامه خواهد داشت، سریالی است درباره دو کودک پرورشگاهی که از کودکی با هم و در کنار هم بزرگ شده و رشد کرده اند. «از سرنوشت» درونمایه رفاقت دارد و با پرداختی مناسب به معضلات و مشکلات جوان ها می پردازد. 

فاطمیا بهارمست یکی از بازیگران این سریال است که از کودکی با اجرا کار خود را آغاز کرده است. او در این سریال نقش نغمه را بازی می کند که نقش مقابل شخصیت هاشم است و اتفاقا به همین دلیل هم در این فصل دچار چالش های فراوانی می شود. با بهارمست درباره این نقش و ویژگی های سریال هایی با این محتوا گفت و گو کردیم.

 

** بعد از بازی  در «از سرنوشت ۳» مشغول کار جدیدی نشدید؟

-ما قبل از کرونا ضبطمان تمام شد و بعد از کرونا همه چیز پیچیده شد و ترجیح دادم کارهایی که انجام دادن یا ندادنش فرقی برایم نمی کند را انجام ندهم. هم به خاطر اینکه فصل سه از سرنوشت پخش نشده بود و هم اینکه سلامتی ام حفظ شود. اما اگر پیشنهاد خوبی شود که ارزشش را داشته باشد حتما می روم اما احتمال فراوان فصل چهار همین سریال را آغاز کنیم.

** فصل چهار در چه مرحله ای است؟

-فکر می کنم در مرحله نگارش باشد.

** چهار جوان اصلی قصه در فصل بعدی هم حضور دارند؟

-بله.

**شما در چند سریال به ایفای نقش پرداختید. حضور در از سرنوشت در میان کارنامه کاری تان چه جایگاهی دارد؟ کما اینکه در این سریال حضورتان محوری تر از سایر کارهایی است که بازی کردید.

-بله به این خاطر است که عمده کارهایم برمی گردد به دوران کودکیم و نقش نغمه در سریال از سرنوشت مهم ترین نقشی است که در بزرگسالی ام ایفا کردم. به این دلیل 7 سالی هم کار تصویر انجام ندادم و تئاتر کار کردم و درس خواندم. بعد از این سالها حضورم در این سریال یک اتفاق خوب بود. هم سریال و هم نقشم را دوست داشتم و نقش پر چالش و محوری بود و هر لحظه اش برایم یک اتفاق جدید بود.

 

** مهم ترین چالشی که برای ایفای این نقش داشتید، چه بود؟

-بزرگترین چالشی که داشتم ایفای نقش در دو مقطع سنی بود. ما در فصل دو در سن 18 سالگی بازی کردیم و در فصل سه، ۲۵ ساله هستیم و چون خودمان هم باید اجرایش می کردیم و بازیگر تغییر نمی کرد. در فصل سه لحظه های دراماتیکی وجود دارد که باید از عهده ایفایش برمی آمدم و بازی کردنش مهم بود به همین دلیل خیلی دوستش دارم. لحظه هایی که نغمه در این سریال دارد در هر سریالی در اختیار یک بازیگر قرار نمی گیرد و شاید دست کم چند فریم از این لحظه ها به یک بازیگر در یک سریال سپرده شود. اما فصل سه بسیار پر تلاطم است و بالا و پایین دارد و پر از لحظه های متفاوت برای یک بازیگر است.

** در فصل سه هر چهار جوان اصلی قصه (هاشم، سهراب، نغمه و آرزو) به یک پختگی رسیدند. این پختگی و بزرگ شدن در رفتار این شخصیت ها در فیلم نامه ای که در اختیارتان قرار داده بودند وجود داشت؟ چقدر خودتان برای رسیدن به این پختگی تلاش کردید؟

-فیلم نامه از سرنوشت فیلم نامه بسیار کاملی بود و همه جزئیات را در اختیار شمای بازیگر قرار می دهد تا بتوانید نقش را به خوبی ایفا کنید و این جزو خوش شانسی همه ما است. اما نمی توانم از کارگردانی چشم پوشی کنم، آقای بذرافشان کارگردانی خوبی در راستای نوجوانی و هدایت ما داشتند و آقای خردمندان در راستای پختگی شخصیت ها نقش مهمی داشتند و خیلی حواسشان بود. از طرفی از ابتدا هم فیلم نامه کاملی در اختیار داشتیم و همین برای من مرجع مهمی بود و بارها تمرین کردم و سعی کردم روی متن ها اشراف داشته باشم. همچنین تلاش کردم تا احساساتم درونی تر و عمیق تر باشد.

** و اینکه اتفاقا نقش نغمه را درونگرا ایفا کردید.

-بله چون که ایجاب می کرد. یکی از کارهای سختی که من و آقای بذرافشان داشتیم این بود که نغمه در 18 سالگی باید بسیار پخته رفتار می کرد و این خیلی عجیب بود. نغمه در 18 سالگی هم شخصیت پخته ای داشت و حالا در 25 سالگی هم این رفتارهای منطقی اش ادامه داشت و باید در مقابل هاشم یک دانای کل را ایفا می کردم و همین کار را سخت تر می کرد و ایجاب می کرد که بازی درونی داشته باشم.

 

** کار کردن با دو کارگردان در یک سریال کار سختی بود؟

-حقیقتش نه و بسیار دلنشین بود. جالب بود که فضای ما آنقدر در دو فصل تغییر کرد که احساس می کردیم مشغول دو کار متفاوت هستیم و دیدگاه های متفاوت دو کارگردان به ما کمک کرد که بازی های خوبی داشته باشیم. به هر حال هر کارگردانی دیدگاه خود را دارد و این برای ما جذابیت داشت. از طرفی در پیش تولیدهایمان به زبان مشترکی با کارگردان می رسیدیم و می دانستیم که کارگردان ها دقیقا از ما چه می خواهند.

** کلیت داستان این سریال به رفاقت میان دو دوست برمی گردد که از کودکی با هم بزرگ شدند. اساسا قصه های اینچنینی که پیرامون کودکان پرورشگاهی می گذرد کمتردر تلویزیون دیده شده است. شما در ابتدا که متن ها را خواندید این قصه چقدر برایتان پررنگ شد؟

-قصه از سرنوشت قصه رفاقت است و آنقدر که رفاقت در آن اهمیت دارد، بی سرپرست بودنشان اهمیت ندارد. چون که زمانی این بی سرپرست بودن اهمیت پیدا می کند که هاشم و سهراب هیچ کس را غیر از خودشان در دنیا نداشته باشند. محوریت این سریال روی رفاقت هاشم و سهراب است که از کودکی فقط همدیگر را داشتند و من تا به حال سریالی شبیه به از سرنوشت ندیدم و به نظرم برای اینکه بخواهیم قصه کودکان بی سرپرست را بیان کنیم به این نیاز داریم که این افراد هیچ کسی را در زندگی شان نداشته باشند تا این رفاقت درست و مطلوب دربیاید. اینها فقط رفیق نیستند، اینها خانواده هم هستند، برادر، پدر مادر هم هستند و این خیلی مهم است. چنین ماجرایی فقط در بستری می توانست گفته شود که اینها بی سرپرست باشند. این تم رفاقت خیلی جذاب است و در کنار آن پیچیدگی های قصه نیز جذاب است.

از طرفی سیری که شخصیت های داستان طی می کنند نیز برای مخاطب هیجان انگیز است چراکه این شخصیت ها شبیه به افرادی نیستند که در قسمت های ابتدایی دیدیم و سیر تکامل یافته ای دارند و همه شخصیت ها خاکستری هستند و نه مطلق خوب هستند و نه مطلق بد و اینها مواردی است که می تواند از سرنوشت را در مقایسه با سایر سریال ها متفاوت کند.

 

** در رابطه بین نغمه و هاشم موضوعی وجود دارد و آنهم این است که نغمه به ارتباط هاشم با سهراب حسادت می کند و این اتفاق می تواند برای این نوع افراد طبیعی باشد. این جریان برای شما چطور شکل گرفت؟

-همانطور که گفتید خیلی طبیعی است. خانم ها وقتی در رابطه عاشقانه ای قرار می گیرند دلشان می خواهد تمام حواس طرف مقابل برای آنها باشد. در خانواده ای که پدر و مادر و همه فامیل سر جای خودشان قرار دارند همه این عشق ها بین افراد خانواده تقسیم می شود اما وقتی همه چیز در یک آدم خلاصه می شود طبیعی است وقتی خانمی در یک رابطه عاشقانه با او قرار می گیرد دلش می خواهد نفر اول باشد در صورتی که فردی مثل هاشم نفر اولی مثل سهراب در زندگیش دارد و اتفاقا نویسنده های ما به موضوع جذابی ورود کردند.

** و این نگاه در برخی مواقع نغمه را دچار تردید می کند.

-بله و طبیعی است و هیچ رابطه نرمالی به این شکل نیست.

** یکی از موارد دیگر سازندگان این سریال در سکانس های عاشقانه بین هاشم و نغمه است که در کمتر سریال های تلویزیونی به چنین موضوعی ورود شده است.

-در زندگی طبیعی همه آدم ها قطعا چنین عشق هایی وجود داشته است اما نمی دانم چرا ما از این عشق ها حرفی نمی زنیم و اگر هم بخواهیم حرفی بزنیم در وهله اول با یک خودسانسوری مواجهیم. در صورتیکه مخاطب به قصه عاشقانه نیاز دارد و اگر در این بخش ورود نکنیم خودمان قافیه را باختیم. در از سرنوشت هم ما سعی کردیم سکانس های عاشقانه را به خوبی ایفا کنیم چرا که این حق مخاطب است تا بتواند شخصیت ها را به خوبی درک کند و اگر باور نکند همه چیز برایش تصنعی است و عشق میان آن دو را باور نمی کند.

** سریال هایی که در چند فصل ساخته می شود این احتمال می رود که بازیگرهای اصلی آن تغییر کنند اما در این سریال چنین اتفاقی نیفتاد. خودتان فکرمی کنید تغییر بازیگران به باورپذیری مخاطب لطمه وارد می کند؟

-اتفاقا چندی پیش سریال خارجی می دیدم که ما 10 سالگی اش را می بینیم و بعد از 13 تا 22 سالگی اش را یک بازیگر بازی می کند و با گریم و لباس و نوع بازی بازیگر سنش را نزدیک به سن مورد نظر می کنند و نباید به سرعت صورت مسئله را پاک کنیم و بگوییم یک بازیگر دیگر بیاوریم. بازیگر و گریمور و عوامل باید به خودشان سختی بدهند برای اینکه اگر یک بازیگر توانمند بتواند سن های مختلفی را بازی کند، خیلی قابل باورتر است. البته این هم هست که من 20 ساله نمی توانم 60 سالگی نغمه را بازی کنم اما تا یک سنی که دیگر تغییرات زیادی در چهره بازیگر ایجاد نمی شود، را واقعا می شود بازی کرد. اما بعضا دیده شده که با استفاده از یک عینک برای یک بازیگر خواستند سن و سال او را بالا ببرند و در دلشان هم می گویند مخاطب باور می کند! معتقدم خودمان نباید مخاطبمان را تنبل کنیم و کاری کنیم که ما را دوست نداشته باشد.

 

** به نظر شما سریال از سرنوشت تا چند فصل پتانسیل ادامه دادن دارد؟

-نمونه خیلی جذاب ایرانی اش سریال پایتخت است و هر سال فصلی از آن ساخته می شود و مردم هم خیلی دوست دارند. الان قصه پایتخت 6 هیچ ربطی به فصل یک آن ندارد و یکسری کاراکتر خوب ساخته و پرداخته شدند و آنقدر جذاب هستند که نویسنده می تواند آنها را در هر موقعیتی ادامه دهد. قصه ما در فصل سه تمام می شود و برای اینکه فصل های جدید هم ساخته شود باید قصه های جدید با موقعیت های جدیدی طراحی شود.

اما به نظرم زمانی جواب می دهد که ما با تعدادی شخصیت مشخص مواجه شویم و بدانیم که اگر این نغمه کلهر است چنین شناسنامه ای دارد و … به نظرم این سریال می تواند در فصل های بعدی هم ادامه داشته باشد مثل خیلی از سریال های معروف جهان که با همان شخصیت ها سالها است که ادامه دارند.

** شما کارتان را از اجرا شروع کردید و بعد به بازیگری رسیدید. همانطور که اشاره کردید از فاصله اجرا تا این سالها که جدی وارد عرصه بازیگری شدید، چند سالی کار نکردید. ورود شما به حیطه اجرا انتخاب پدر و مادر بود یا خودتان؟

-حقیقتش اصلا نمی دانم چون نه انتخاب پدر و مادرم بوده و نه انتخاب خودم. یک اتفاقی بود که کاملا دست من بود و رخ داد.

** اجرای شما از یک ارتباط تلفنی با برنامه عمو پورنگ آغاز شد؟

-بله و عوامل آن برنامه از نوع صحبت کردنم خوششان آمد و خواستند که به صورت حضوری من را ببینند. آنقدر این مرحله در کودکیم به سرعت اتفاق افتاد که حتی اجازه فکر کردن و تصمیم گیری نداشتم. یادم هست وقتی از بچه ها می پرسید می خواهید چه کاره شوید؟ از یک سنی به بعد جوابتان را می دهند و من دقیقا در همان سنی که می خواستم به این سوال جواب دهم یک شغلی داشتم. مدتی که گذشت حس کردم این فضا را خیلی دوست دارم چون در کودکی در کنار اجرا، در سریال های مختلف به عنوان بازیگر کودک بازی هم می کردم. اما با این حال همه چیز در کودکی محو و در ناخودآگاه ذهن آدم است.

-بله، اما از یک جایی به بعد احساس کردم اگر بازیگری را دوست دارم باید برای آن تلاش کنم و به این نتیجه رسیدم که باید درس بخوانم و تحصیلات آکادمیک بازیگری داشته باشم و تجربه ام را بالا ببرم تا اگر قرار است بازیگر باشم و بازیگر بمانم، حرفی برای گفتن داشته باشم نه اینکه بگویم هستم چون از 6 سالگی بودم! از یک سنی به بعد و بعد از کودکی معمولا پیشنهاد چشم گیری نمی شود و مدتی در اوج شهرت قرار می گیرند و بعد از چندی دیگر حتی کسی یادش نمی آید که آنها بازیگر بودند.

به همین خاطر بر این باور بودم که کاری به پشتوانه کودکیم ندارم همینطور که الان هم ندارم و تمام کارهایی که الان انجامش می دهم ربطی به پشتوانه کودکیم ندارد و هر چه دارم از تلاش خودم است و مثل فردی که تازه می خواهد بازیگر شود از اول شروع کردم و برای شروع در هنرستان رشته سینما خواندم و در دانشگاه تئاتر خواندم و تئاتر کار کردم و تجربه های فراوانی کسب کردم. هنوز هم تئاتر اولویتم است اما اگر موقعیت کار تصویری هم پیش بیاید کار می کنم.

** از کودکی تا الان تغییرات مشهودی داشتید. در کودکی خوش سر و زبان بودید و حتی کودکی بودید که اجازه حرف زدن به دیگران نمی دادید و این با شخصیت نغمه سریال از سرنوشت که شخصیتی درونگرا است تفاوت های فراوانی دارد. کدام یک از این دو شبیه به خود واقعی شما است؟

-الان به بازیگر خیلی حرفه ای نگاه می کنم یعنی اینطور نیست که هر آنچه خودم هستم را در نقش ارائه دهم و سعی می کنم هر لحظه از غریزی بازی کردن دور شوم در صورتی که کودکان بر اساس غریزه شان بازی می کنند و من برای دور شدن از این فضا سختی های زیادی کشیدم. قطعا نغمه ویژگی هایی دارد که من هم دارم اما خیلی شخصیتی نیست که به من نزدیک باشد و من نه آنقدر جدی و منطقی و درونگرا هستم.

 

** یعنی در اصل شبیه به آن دختر بچه خوش سر و زبان هستید؟

-بله همان هستم که بزرگ شده است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، سریال «از سرنوشت» به کارگردانی محمدرضا خردمندان و تهیه کنندگی علی اکبر تحویلیان هر شب از شبکه دو سیما پخش می شود.

انتهای پیام/





منبع خبر

بهارمست: جسارت «از سرنوشت» در ورود به مسائل جوانان/ در سریال‌ها خودسانسوری نکنیم بیشتر بخوانید »