کتاب دفاع مقدس

«عموی خالد عموی من است»

«عموی خالد عموی من است»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «غلامرضا قلی‌زاده» نویسنده اهل آذربایجان شرقی، در کتاب «عموی خالد عموی من است» کوشیده است تا با روایت داستانی به زبان نوجوانان، آنان را با دفاع مقدس و حوادث و وقایع آن بیش‌تر مأنوس کند.

این کتاب که در ۲۴ صفحه با تصویرگری «مهدی نعلبندی» در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات «معبر آسمانی» وابسته به اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان شرقی منتشر شده است، حکایت آشنایی نوجوان ۱۳ ساله تبریزی با همکلاسی عرب خوزستانی به نام «خالد» را بیان می‌کند که سرانجام به نامه‌نگاری‌های او با عموی شهید «خالد» می‌انجامد.

ویژگی جالب این کتاب تطبیق دادن فضای داستان با حال و هوای شهر تبریز از طریق اشاره به مواردی نظیر مهاجرت ساکنان مناطق جنگ‌زده به تبریز در دوران جنگ تحمیلی و همین‌طور ارجاع دادن اول شخص داستان، به یادمان شهدای گمنام که در کوه «عون‌بن‌علی» بر فراز شهر تبریز بنا شده، است. همچنین فضاسازی آن از مناطق جنگی و عملیاتی دوران دفاع مقدس، در نوع خود تحسین برانگیز است.

در قسمتی از کتاب که در پشت جلد آن نیز چاپ شده، چنین آمده است:

احساس کردم دلم گرم شده…

گفتم: «عمو!»

گفت: «جانم!»

گفتم: «عمو، فکر می‌کنی من فهمیده باشم!»

گفت: «سعی کن؛ نشانی من همان است، همین دور و برها….

از بلندترین کوه شمال شهرتان به دیدارتان می‌آیم.

گمنام گمنام…».

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«عموی خالد عموی من است» بیشتر بخوانید »

التماس برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟!

التماس یک نوجوان برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «عبدالرضا موسوی» رزمنده دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب «بازمانده» روایتی از تلاشش برای رفتن به جبهه را بیان کرده است که در ادامه می‌خوانید.

آن سال، من در دوره راهنمایی درس می‌خواندم. تصمیم گرفتم درس را رها کنم و به جبهه بروم؛ نمی‌دانستم این موضوع را چگونه با مادر و برادرهایم مطرح کنم. یک روز، آرام‌آرام زمینه را آماده کردم و کمی درباره جبهه حرف زدم. آخر کار هم دلم را به دریا زدم و گفتم: «می‌خوام به جبهه برم.» برادرم شروع کرد به نصیحت کردن من. مادرم آن لحظه حرفی نزد؛ ولی می‌دانستم ته قلبش راضی به رفتن من نیست. بالاخره جبهه بین ما فاصله می‌انداخت. تا آن روز، پیش نیامده بود که از خانه دور باشم. آن هم جبهه! جبهه کجا و تهران کجا؟ نزدیک هزار کیلومتر با هم فاصله داشت؛ آن هم جایی که هر لحظه احتمال می‌رفت شهید یا مجروح شوم. البته اعتقادات او قوی بود؛ ولی دوری از فرزند، برای هر مادری سخت و به نظر من امتحانی بزرگ است. از آن روز به بعد سعی می‌کرد به صورت غیرمستقیم این فکر را از ذهنم دور کند.

از آن‌طرف، سن من برای رفتن به جبهه قانونی نبود. این هم برای خودش ماجرایی پیدا کرد. از یک نفر شنیدم برای اعزام باید به ساختمان قرمز در خیابان عباسی بروم. آنجا آب پاکی را روی دستم ریختند. مسئول ثبت‌نام گفت: «برادر، سن شما قانونی نیست. یه سال دیگه باید صبر کنی.» هر قدر التماس کردم، نشد که نشد. آن‌موقع راحت‌ترین راه برای کسانی که مشکل من را داشتند این بود که شناسنامه را دستکاری کنند. یک کپی از روی شناسنامه می‌گرفتند و تاریخ قبلی را با تیغ می‌تراشیدند. آن‌قدر هول بودم که به جای برگه کپی، اصل شناسنامه را تغییر دادم. عدد سه تاریخ تولد را با تیغ تراشیدم و به دو تبدیل کردم. شدم متولد ۱۳۴۲. اما ناشیانه این کار را انجام دادم. خلاصه، نه تنها مشکلم حل نشد، که مشکلی هم بر مشکلاتم اضافه شد.

فردای آن روز با خاله‌ام جایی می‌رفتیم. سر راه گفتم: «خاله جون، یه دقیقه بیا بریم توی این ساختمون. می‌خوام برای جبهه ثبت‌نام کنم.» آنجا وقتی شناسنامه‌ام را دیدند، قضیه را فهمیدند. بدجوری مشکل‌ساز شد. گفتند که این جعل است و باید از ثبت‌احوال استعلام بگیرند. کار به جایی رسید که به جرم جعل اسناد دولتی می‌خواستند همان‌جا بازداشتم کنند. خاله‌ام التماس می‌کرد و می‌گفت: «آقا، جوونی کرده… نادونی کرده …»

خلاصه، به‌سختی توانستم از آنجا نجات پیدا کنم. از اینکه شناسنامه‌ام به ثبت برود نگران نبودم. از این ناراحت بودم که باید یک سال تا یک سال و نیم دیگر صبر می‌کردم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

التماس یک نوجوان برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟! بیشتر بخوانید »

التماس برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟!

التماس برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «عبدالرضا موسوی» رزمنده دوران دفاع مقدس در بخشی از کتاب «بازمانده» روایتی از تلاشش برای رفتن به جبهه را بیان کرده است که در ادامه می‌خوانید.

آن سال، من در دوره راهنمایی درس می‌خواندم. تصمیم گرفتم درس را رها کنم و به جبهه بروم؛ نمی‌دانستم این موضوع را چگونه با مادر و برادرهایم مطرح کنم. یک روز، آرام‌آرام زمینه را آماده کردم و کمی درباره جبهه حرف زدم. آخر کار هم دلم را به دریا زدم و گفتم: «می‌خوام به جبهه برم.» برادرم شروع کرد به نصیحت کردن من. مادرم آن لحظه حرفی نزد؛ ولی می‌دانستم ته قلبش راضی به رفتن من نیست. بالاخره جبهه بین ما فاصله می‌انداخت. تا آن روز، پیش نیامده بود که از خانه دور باشم. آن هم جبهه! جبهه کجا و تهران کجا؟ نزدیک هزار کیلومتر با هم فاصله داشت؛ آن هم جایی که هر لحظه احتمال می‌رفت شهید یا مجروح شوم. البته اعتقادات او قوی بود؛ ولی دوری از فرزند، برای هر مادری سخت و به نظر من امتحانی بزرگ است. از آن روز به بعد سعی می‌کرد به صورت غیرمستقیم این فکر را از ذهنم دور کند.

از آن‌طرف، سن من برای رفتن به جبهه قانونی نبود. این هم برای خودش ماجرایی پیدا کرد. از یک نفر شنیدم برای اعزام باید به ساختمان قرمز در خیابان عباسی بروم. آنجا آب پاکی را روی دستم ریختند. مسئول ثبت‌نام گفت: «برادر، سن شما قانونی نیست. یه سال دیگه باید صبر کنی.» هر قدر التماس کردم، نشد که نشد. آن‌موقع راحت‌ترین راه برای کسانی که مشکل من را داشتند این بود که شناسنامه را دستکاری کنند. یک کپی از روی شناسنامه می‌گرفتند و تاریخ قبلی را با تیغ می‌تراشیدند. آن‌قدر هول بودم که به جای برگه کپی، اصل شناسنامه را تغییر دادم. عدد ۳ تاریخ تولد را با تیغ تراشیدم و به ۲ تبدیل کردم. شدم متولد ۱۳۴۲. اما ناشیانه این کار را انجام دادم. خلاصه، نه تنها مشکلم حل نشد، که مشکلی هم بر مشکلاتم اضافه شد.

فردای آن روز با خاله‌ام جایی می‌رفتیم. سر راه گفتم: «خاله جون، یه دقیقه بیا بریم توی این ساختمون. می‌خوام برای جبهه ثبت‌نام کنم.» آنجا وقتی شناسنامه‌ام را دیدند، قضیه را فهمیدند. بدجوری مشکل‌ساز شد. گفتند که این جعل است و باید از ثبت‌احوال استعلام بگیرند. کار به جایی رسید که به جرم جعل اسناد دولتی می‌خواستند همان‌جا بازداشتم کنند. خاله‌ام التماس می‌کرد و می‌گفت: «آقا، جوونی کرده… نادونی کرده …»

خلاصه، به‌سختی توانستم از آنجا نجات پیدا کنم. از اینکه شناسنامه‌ام به ثبت برود نگران نبودم. از این ناراحت بودم که باید یک سال تا یک سال و نیم دیگر صبر می‌کردم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

التماس برای رفتن به جبهه/ تهران کجا و جبهه کجا؟! بیشتر بخوانید »

چاپ بیش از ۲۶۰ عنوان کتاب دفاع مقدس در خراسان جنوبی/ تبدیل ۳۳ کتاب به «کتاب صوتی»

چاپ بیش از ۲۶۰ عنوان کتاب دفاع مقدس در خراسان جنوبی/ تبدیل ۳۳ کتاب به «کتاب صوتی»


سرهنگ پاسدار «غلامرضا فلاحی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان خراسان جنوبی در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در بیرجند، اظهار داشت: از ابتدای تشکیل اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان خراسان جنوبی تاکنون، بیش از ۲۶۰ عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس با موضوعات کتاب کودک، شعر، خاطره و تاریخ شفاهی، توسط این اداره‌کل منتشر شده است.

وی با بیان اینکه در سال گذشته، ۱۲ عنوان کتاب کودک منتشر کرده‌ایم که یکی از مشکلات موجود در این خصوص کمی تعداد نویسندگان آثار برای کودکان در استان است، بیان داشت: امسال نیز یکی از کار‌های اصلی ما انتشار کتاب کودک در رده سنی زیر هفت سال و در مقطع ابتدایی است، به شرطی که محتوای مناسب به دستمان برسد.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان جنوبی اضافه کرد: کتاب‌های منتشرشده در بخش‌های مختلف نگارش کتاب و متون ادبی شامل کتاب‌های کودک، نوجوان و بزرگسال، داستان، خاطره، تاریخ شفاهی و شعر است و درصورتی که محتوای مورد نظر از سوی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کشور تأیید شود، از مؤلف به ویژه در زمان چاپ کتاب حمایت می‌شود.

فلاحی تصریح کرد: حمایت لازم از پایان‌نامه‌های با موضوع دفاع مقدس برای تبدیل به کتاب نیز انجام می‌شود که تاکنون از تبدیل یک پایانه به کتاب حمایت شده و کار‌های مربوط به تبدیل یک رساله به کتاب با موضوع نقش زنان در دفاع مقدس هم در حال انجام است.

وی از برگزاری جشنواره‌های شعر و ادبی توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کشور خبر داد و گفت: تاکنون ۲۸ جشنواره شعر استانی برگزار و نفرات برتر برای حضور در مرحله کشوری معرفی شدند و هشتمین جشنواره ادبی جایزه یوسف نیز با موضوع داستان کوتاه، از جمله جشنواره‌های ادبی مورد نظر است.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان جنوبی افزود: تولید کتاب‌های صوتی یکی دیگر از کار‌های انجام شده در مدیریت ادبیات و تاریخ اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان جنوبی است که بعد از تألیف کتاب‌های مورد نظر و تأیید محتوای تولید شده توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کشور، بارگذاری کتاب‌ها در فضای مجازی برای استفاده مخاطبان انجام می‌شود.

فلاحی تصریح کرد: اقدامات لازم برای تبدیل ۳۳ کتاب به کتاب صوتی انجام شده که ۱۲ مورد آن برای مخاطبان بارگذاری شده و بقیه موارد در مرحله تأیید کشوری است که بعد از تأیید، با خوانش استانی بارگذاری آن‌ها انجام خواهد شد.

وی با بیان اینکه از سال گذشته تاکنون با همکاری اداره‌کل کتابخانه‌های عمومی خراسان جنوبی، ۱۶ مسابقه کتابخوانی شهرستانی برگزار شده که بیشتر کتاب‌ها آن از کتاب‌های دفاع مقدس استان بوده است، اضافه کرد: یک مسابقه ملی کتابخوانی از کتاب «عشق به امام» روایت‌گر خاطرات رزمنده دفاع مقدس استان «مبرقعی» در سال گذشته برگزار شد.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان جنوبی همچنین از برپایی کارگاه‌های داستان‌نویسی، نویسندگی و مصاحبه با همکاری اداره‌کل کتابخانه‌های عمومی استان خبر داد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چاپ بیش از ۲۶۰ عنوان کتاب دفاع مقدس در خراسان جنوبی/ تبدیل ۳۳ کتاب به «کتاب صوتی» بیشتر بخوانید »

پژوهشگر باید توانایی پر کردن پازل تحقیق را داشته باشد/ مطالعه پژوهشگر باعث درج اطلاعات غلط نمی‌شود

پژوهشگر باید توانایی پر کردن پازل تحقیق را داشته باشد/ مطالعه پژوهشگر باعث درج اطلاعات غلط نمی‌شود


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اهمیت پژوهش و تحقیق در عرصه‌های مختلف بر کسی پوشیده نیست. هرجا موضوعی از پژهش و اعتبار تحقیقاتی برخوردار باشد ماندگارتر و اثرگذار خواهد بود و در طول زمان از گند آسیب‌ها در امان می‌ماند.

در همین راستای و به منظور بحث درباره چرایی و لزوم بحث پژوهش در آثار دفاع مقدس، خبرگزاری دفاع مقدس با همکاری سازمان اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نشستی را با حضور ۲ تن از نویسندگان حوزه دفاع مقدس برگزار کرده است. در این نشست فاطمه زارع پور نویسنده کتب دفاع مقدس و پژوهشگر و نیز سید احمد معصومی نژاد نویسنده و مستندساز به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. پیش از این بخش نخست نشست منتشر شده است و در ادامه بخش دوم را می‌خوانید.

دفاع‌پرس: خانم زارع‌پور اشاره کردید به بحث اینکه مشمول مرور زمان می‌شویم و این گذشت زمان ممکن است باعث شود بعضی از پژوهش‌های ما یا ناقص بماند. آقای معصومی‌نژاد هم اشاره کردند که گاهی نبود تخصص باعث می‌شود آنچه نیاز داریم را به دست نیاوریم، می‌تواند به دیگر مشکلات مسیر پژوهش در حوزه دفاع مقدس اشاره کنید؟

زارع‌پور: در تکمیل صحبت‌های آقای معصومی‌نژاد، واقعا یکی از مشکلاتی که خود ما هم با آن‌ها درگیر هستیم، نداشتن تخصص مصاحبه گر‌ها است.

دفاع‌پرس: درباره تخصص بیشتر توضیح می‌دهید؟ مصاحبه گر به چه تخصصی نیاز دارد؟

زارع‌پور: یعنی نمی‌دانند چه مسائلی را با چه بیانی مطرح کنند. شاید باید در این زمینه دوره‌هایی را بگذرانند و آموزش‌هایی را ببینند. چون خیلی سؤال‌ها کلیشه‌ای است و اصلاً به درد کار نویسنده نمی‌خورد. همین باعث می‌شود که نتوان از این مصاحبه یک کار ارزشی به دردبخور استخراج کرد. مثلاً اینکه اول سؤال می‌کنند خودتان را معرفی کنید و بعد می‌گویند آشنایی شما با این شخص به چه صورت بود و بعد می‌رود سراغ سؤالاتی که گاهی بحث را تا حدی منحرف می‌کند. در شرایطی که از نویسنده توقع می‌رود با توجه به تحقیقی که صورت گرفته کار را تحویل دهد، اما تحقیق قابلیت پرداخت ندارد و گاهی امکان تحقیق دوباره فراهم نمی‌شود. پیش آمده موضوع از حوصله طرف خارج می‌شود و وقتی ما برای تکمیل مطلب تماس می‌گیریم، می‌گویند قبلاً با من صحبت شده و من هرچه می‌دانستم گفته‌ام. الان دوباره حوصله ندارد از ابتدا بنشیند و ریز قضایا را بگوید. شما می‌بینید با چند صفحه مطلب روبرو هستید که تمام سؤالات شما بی‌پاسخ مانده و نویسنده اصلاً پاسخ سؤالات خودش را نگرفته است.
من خودم به عنوان یک نویسنده دوست دارم مصاحبه‌گر وقتی تحقیق می‌کند از بحث اصلی منحرف نشود.

دفاع‌پرس: شاید این به عدم ارتباط مصاحبه‌کننده با نویسنده مربوط باشد. عدم ارتباط و عدم هدف‌گذاری موضوع، باعث می‌شود که مصاحبه‌کننده، چیز دیگری را در ذهن خودش بپروراند و مطرح کند و کسی که می‌نویسد هم با هدف دیگری بنویسد آنچه که مصاحبه‌کننده تهیه کرده با آنچه که نویسنده نیاز داشته کاملاً تفاوت دارد؛ لذا فکر می‌کنم عدم ارتباط پژوهشگر و نویسنده باعث این اتفاق می‌شود.

زارع‌پور: من فکر می‌کنم پژوهشگر اگر خودش کتاب خوانده و مطالعه داشته باشد، حتماً می‌تواند مصاحبه بگیرد. یعنی اینقدر آشنایی پیدا می‌کند که ضمن گفتگو با مورد پژوهش به نکات مهم اشاره می‌کند و از آن به راحتی نمی‌گذرد.

تاثیر ارتباط خوب نویسنده و پژوهشگر در کار پژوهشی

دفاع‌پرس: گاهی حتی دیده شده خود نویسنده بهتر می‌تواند به کار پژوهش بپردازد چرا که بهتر به موضوع احاطه دارد.

زارع‌پور: دقیقاً همین طور است. من برای نوشته‌هایی که قرار است بنویسم سعی می‌کنم مصاحبه‌هایش را هم خودم انجام بدهم و اگر هم مصاحبه‌ها را به من می‌دهند دوباره شروع می‌کنم از اول مصاحبه می‌گیرم.

دفاع‌پرس: آقای معصومی‌نژاد شما هم اگر مطلب دیگری دارید بفرمایید.

معصومی‌نژاد: عوامل متعددی هست و نکاتی که شما اشاره کردید خیلی نکته‌های مهمی است. یکی از نکات خیلی مهمتر این است که کسی که مصاحبه را انجام می‌دهد باید بداند نیت و هدفش برای چیست؟ آیا فقط صرفاً یک دستمزدی گرفته که بیاید یک ساعت این کار را انجام بدهد و فقط به دستمزد فکر می‌کند و اینکه زمان طی شود؟ گاهی پیش آمده بود که ما منزل خانواده شهید می‌رفتیم، مادر شهید به دلیل کهولت سن شاید چهار پنج ساعت درگیر این مصاحبه می‌شد و ما سعی می‌کردیم ارتباط خوبی با او برقرار کنیم. یکی از عواملی که تأثیرگذار است، ارتباط صمیمی و خوب بین مصاحبه کننده و مصاحبه‌شونده است. یعنی سعی می‌کردیم با یک دسته‌گل وارد خانه بشویم، یک فضای خیلی صمیمی ایجاد کنیم و مصاحبه را انجام بدهیم. حالا تفاوت این مصاحبه را اگر شما ببینید، خودتان متوجه می‌شوید که چقدر مادر مشتاق صحبت بوده است. برخلاف مصاحبه‌های دیگر که ممکن است مادرم صرفاً بگوید پسرم، بچة خوبی بود. ولی اینجا مادر به صورت مصداقی توضیح می‌دهد که خوب بودن یعنی چه. مصاحبه‌کننده خیلی مهم و مؤثر است و اولین گزینة مهم در این رابطه هم بحث آموزش است. عوامل دیگری نیز وجود دارد، ولی در اولین قدم باید آموزش این کار را دیده باشد. مصاحبه‌شونده باید مدنظر داشته باشد و بداند که اگر این سؤال را نپرسیده است، ممکن است یک پازلی مجهول باشد و سعی کند پازل را پر کند و کاملاً در این خصوص آموزش ببیند. بعضی‌ها خیلی راحت از این موضوعات می‌گذرند، در حالی که این جزئی‌نگری باید حتماً آموزش داده شود. البته بخشی از این آگاهی با آموزش هم به دست نمی‌آید و خود شخص باید یک آدم جزئی‌نگر باشد تا به مصادیق اهمیت بدهد و جزء به جزء را بپرسد. حتی باید ببیند اگر مادر حال و حوصله ندارد و یا به دلیل کهولت سن و بیماری قادر به ادامه گفتگو نیست نگوید که من خجالت می‌کشم، سعی کند حال و هوا و فضای گفتگو را عوض کند تا بتواند مصداق‌های مورد نیاز خودش را به دست بیاورد.

مطالعه پژوهشگر باعث درج اطلاعات غلط نمی‌شود

دفاع‌پرس: گاه در برخی آثار دفاع مقدس میبینیم تحقیق خوب صورت نگرفته و کتاب با وجود فروش خوب و معروفیت، اما اطلاعات غلطی دارد.

معصومی‌نژاد: من حتی می‌گویم پژوهشگر باید یک قدم جلوتر باشد. مثلاً من جایی رفته بودم و برادر شهید گفت که شهید متولد سال ۱۳۴۳ است، من گفتم اشتباه می‌کنید ۴۳ نیست، با برادر دیگرش تلفنی تماس گرفت و متوجه اشتباهش شد. این خیلی تأثیرگذار است، تاریخ علمیات‌ها را اگر جابجا بگویند اشکال بزرگی است. حاج علی فضلی معروف است به اینکه خاطرات را جزء به جزء بلد است و حتی به ساعت و دقیقه بیان می‌کنند. ولی یک جایی ممکن است یک حرفی گفته بشود و یا یک صفر جلوی عدد بیاید که کلاً جریان جدیدی را شروع کند. پژوهشگر باید یک مطالعه و اطلاعاتی در مورد موضوع مورد پژوهش خودش داشته باشد. این‌ها همه باید در آموزشی که ابتدا اشاره کردم در نظر گرفته شود.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پژوهشگر باید توانایی پر کردن پازل تحقیق را داشته باشد/ مطالعه پژوهشگر باعث درج اطلاعات غلط نمی‌شود بیشتر بخوانید »