کتاب دفاع مقدس

روزهای بی آینه

«روزهای بی‌آینه»؛ جهان آشفته یک زن در ۶۴۱۰ روز


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، کتاب «روز‌های بی آینه» اثر گلستان جعفریان، خاطرات همسر خلبان آزاده حسین لشگری است که توانسته به عنوان یکی از کتاب های خوب مخاطبان فراوانی را به خود جذب کند.

این کتاب در سال ۱۳۹۵ به چاپ رسیده و در حال حاضر به چاپ دهم رسیده است. کتاب «روز‌های بی آینه» در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

این کتاب شامل خاطرات منیژه لشکری، همسر سرلشکر خلبان شهید آزاده حسین لشکری است که از زندگی‌اش و چگونگی تحمل هجده سال دوری از همسرش در دورهٔ اسارت سخن می‌گوید. زندگی زنی که با عشق و اشتیاق در هفده سالگی پای سفره عقد می‌نشیند، در هجده سالگی طعم مادر شدن را می‌چشد و همان سال آغاز انتظار و چشم به راهی هجده ساله اوست، همسر خلبانش مفقودالاثر می‌شود.

این کتاب به روایت ناگفته‌هایی از جنگ تحمیلی پرداخته و چگونگی انتخاب‌های یک زن در نبود همسرش و به دوش کشیدن بار زندگی توسط دختری هجده ساله به همراه فرزند چهار ماهه‌اش را شرح می‌دهد. این اثر در قالب مستند داستانی نوشته شده و همچنین به دلیل واقعی بودن آن سنگینی بار مستند بیشتر به چشم می‌خورد.

منیژه لشکری چهارده سال را در بی خبری و انتظار مطلق سپری می‌کند. پس از اعلام اسارت همسر، سه سال دیگر طول می‌کشد تا دیدار میسر شود. شکاف عمیق هجده ساله، انتظار و دور افتادن از هم و تفاوت‌های شخصیتی به وجود آمده در گذر سال‌ها، هر دو را وا می‌دارد تا برای شناخت یکدیگر دوباره تلاش کنند.

احساس غریبگی و درد و رنج بر عشق و اشتیاق جوانی غالب است. زن و مردی که هجده سال یکدیگر را ندیده‏‌اند و شاهد تغییرات فیزیکی و شخصیتی یکدیگر نبوده‌‏اند حالا باید همه این هجده سال را بشناسند، بر آن عاشق شوند و زیر یک سقف کنار یکدیگر زندگی کنند.

آنان بار دیگر زندگی مشترکشان را آغاز می‌کنند؛ این بار نه با شور و اشتیاق جوانی، بلکه با درک رنج هجده سال انتظار برای رسیدن به یکدیگر.

در بخشی از متن کتاب روزهای بی‌آینه می‌خوانید:

ساعت سه و نیم یا چهار بود که وارد سالن شدند. عکس حسین را دیده بودم؛ همین که وارد شد شناختمش. از فاصلۀ خیلی دور می‏دیدمش. وسط ایستاده بود و دو خلبان در سمت راست و چپش بودند. همین که چشمم به صورتش افتاد انگار نه انگار این مردی بود که سال‏ ها از من دور بوده است؛ کاملاً می‏‌شناختمش و دوستش داشتم. احساساتم جان گرفته بود. آن همه حس غریبگی که نسبت به عکس‏‌ها و تُن و لحن صدایش داشتم دیگر نبود. نمی‏‌دانم چه شده بود؛ حس دختری را داشتم که برای اولین بار همسرش را می‏ بیند؛ هم خجالت می‌کشیدم و شرم داشتم، هم خوشحال بودم، هم می‏‌خواستم کنارم باشد. زیر لب زمزمه کردم: خدایا، من چقدر این مرد را دوست دارم.

حسین نزدیک شد؛ خیلی نزدیک. همه فامیل و دوست و آشنا دور او ریخته بودند و ماچش می‌کردند: یکی آویزانش می‌شد، یکی دستش را می‌گرفت، یکی به پایش افتاده بود. کاملاً احساس می‌کردم که حسین از بالای سر همه آن‌ها دنبال کسی می‌گردد. فقط به او خیره شده بودم. می‌دیدم آدم‌ها لاینقطع از جلوی من می‌روند و می‌آیند، اما هیچ صدایی نمی‌شنیدم. زانوهایم حس نداشت، نمی‌توانستم از جایم بلند شوم. برادر بزرگم، که همیشه در جمع و شلوغی متوجه من بود، آمد سراغم و گفت: «منیژه، چرا نشستی؟! بلند شو!» زیر بغل مرا گرفت و با صدای بلند گفت: «لطفاً برید کنار! اجازه بدید همسرش اون رو ببینه!»

دریای جمعیت کنار رفتند و برای من راه باز کردند. خبرنگارها با دوربین‌هایشان دویدند. روبه‌روی هم قرار گرفتیم. دست مرا گرفت و گفت: «حالت چطوره؟» گفتم: «خوبم!» پیشانی‌ام را بوسید و یک‌دفعه سیل جمعیت من و حسین را از هم‌ جدا کرد.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«روزهای بی‌آینه»؛ جهان آشفته یک زن در ۶۴۱۰ روز بیشتر بخوانید »

«همپای صاعقه»؛ مستند جنگ به شیوه متوسلیان

«همپای صاعقه»؛ مستند جنگ به شیوه متوسلیان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «همپای صاعقه» چند مشخصه بارز دارد. اول آنکه در لیست همکاران این پروژه نام دو شهید هنوز باقی است. یکی شهید سعید جان‌بزرگی که عکس‌ها و خدمات لابراتواری کتاب را در دست داشته و دیگری شهید سعید سلیمانی است که مدیریت طرح و نظارت پروژه را به عهده داشته است! دیگر اینکه در تحقیقات این کتاب، کار فشرده و حجیمی صورت گرفته که یک قلمش گردآوری، دسته‌بندی، استماع، پیاده‌کردن و فیش برداری پنج هزار و سیصد دقیقه نوار صوتی و مکالمات بیسیم، جلسات و مشروح مذاکرات رده‌های عملیاتی بوده است.

«همپای صاعقه» کارنامه‌ای تاریخی و مستند از شکل‌گیری لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) است. روایتی از یک مقطع زمانی شش ماهه از جنگ تحمیلی. از ابتدای دی ماه ۱۳۶۰ تا اواخر تیر ماه گرم سال ۶۱. موضوع اصلی کتاب شرح مستند مراحل آغازین تاسیس تیپ نظامی محمد رسول الله است و نقش این تیپ را در دو عملیات بزرگ فتح‌المبین، بیت‌المقدس و لبنان بیان می‌کند.

نویسندگان کتاب که خود از رزمندگان لشگر بیست و هفتم محمد رسول الله (ص) بوده و هستند بی آنکه خود به روایت ماجرا بپردازند، از زبان و بیان فرماندهان مفقود و شهید تیپ به روایتگری قصه‌ی جنگ پرداخته‌اند. بهزاد و بابایی در یک تلاش مشترک چهار ساله نخستین کتاب از مجموعه پژوهشی ـ تاریخی خود، با عنوان اصلی «حماسه ۲۷» را به بازشناسی دوران فرماندهی زنده‌یاد حاج احمد متوسلیان اختصاص داده‌اند.

فارغ از وجود مصاحبه و ثبت خاطرات کم‌تر شنیده شده‌ی رزمندگان، متن مکالمات رودروی فرماندهان و خواندن متن مکالمه شهید همت با حاج احمد متوسلیان، متن مذاکرات و تماس‌های مخابراتی و بیسیم که جذابیت درخوری برای مخاطب رقم زده است. متن روایی و داستانی کتاب و کنار هم قرار گرفتن اسناد در دل حوادث، مخاطب را مشتاقانه به صفحات بعد راهنمایی می‌کند. «همپای صاعقه» در ۱۴ فصل غیر از موارد پیش‌گفته اسناد و عکس‌هایی را هم به ضمیمه خود دارد.

«کمیته تدوین و انتشار حماسه ۲۷» عنوان مجموعه‌ای در دل لشگر بیست و هفت محمد رسول الله (ص) است که قرار گذاشته بودند کل کارنامه عملیاتی لشگرشان را در ۸ جلد تدوین و منتشر کنند. جلد اول این مجموعه عظیم همین کتاب «همپای صاعقه» است. جلد دوم «ضربت متقابل» نام گرفت که چند ماه بعد از جلد یک منتشر شد. اما جلد سوم که «زمین‌های مسلح» باشد هنوز روانه کتابفروشی‌ها نشده است. مابقی کار‌ها هم در مراحل تحقیق و گردآوری مدارک است.

«همپای صاعقه» چند مشخصه بارز دارد. اول آنکه در لیست همکاران این پروژه نام دو شهید هنوز درج است. یکی شهید سعید جان‌بزرگی که عکس‌ها و خدمات لابراتواری کتاب را در دست داشته و دیگری شهید سعید سلیمانی است که مدیریت طرح و نظارت پروژه را به عهده داشته است! دیگر اینکه در تحقیقات این کتاب، کار فشرده و حجیمی صورت گرفته که یک قلمش گردآوری، دسته‌بندی، استماع، پیاده‌کردن و فیش برداری پنج هزار و سیصد دقیقه نوار صوتی و مکالمات بیسیم و جلسات و مذاکرات رده‌های مختلف عملیاتی بوده است.

محققان کتاب در پیشگفتار، کل محتوا را در پنچ محور خلاصه کرده‌اند:

۱. نگاهی گذرا به حوادث و اتفاقات ایران در یک سال اول جنگ تحمیلی
۲. تغییر استراتژی دفاعی قوای انقلاب و اتخاذ تاکتیک‌ها و تجدید سازمان رزم مدافعان میهن اسلامی در پایان سال نخست جنگ تحمیلی
۳. عملیات کوهستانی تیپ محمد رسول الله (ص) در کردستان
۴. چگونگی تشکیل تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در بهمن ۱۳۶۰،
۵. بازنگری تفصیلی عملکرد تیپ ۲۷ از بدو تاسیس، شرکت در عملیات بزرگ فتح المبین و پیکار پیروزمند الی بیت المقدس تا اعزام قوای محمد رسول الله (ص) به سوریه و بازگشت آن به تهران در تابستان سال ۱۳۶۱.

چاپ اول کتاب همپای صاعقه در آذر ماه ۱۳۷۹ توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد و سال بعد در ششمین دوره جشنواره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس (بهمن ۱۳۸۰) به عنوان اثر برگزیده ششمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در رشته پژوهش انتخاب گردید. با توجه به نظرات و استقبال علاقه‌مندان آثار مستند – پژوهشی تاریخ دفاع مقدس از کتاب «همپای صاعقه»، گلعلی بابایی و حسین بهزاد محققان و دیگر تنظیم‌کنندگان کتاب، در سال ۱۳۸۵ محتوای آن را مورد بازنگری، بازپیرایی و در مواردی بازنویسی قرار داده و ویراست دوم کتاب در تابستان ۱۳۸۶ روانه بازار نشر شد.

امام خامنه‌ای پس از مطالعه ویراست دوم این کتاب در سال ۱۳۸۶ در تقریظی که بر این کتاب نوشته‌اند آن را منبع غنی و ارزشمندی برای استخراج ده‌ها کتاب در گونه زندگینامه و فیلمنامه دانستند؛ و از کتابی که شب‌هایی از آبان و آذر هشتاد و شش (مثل خیلی از کتاب‌های مطالعه شده پیش از خواب) مطالعه کرده بودند تجلیل کردند. هم اکنون چاپ هجدهم کتاب در دست چاپ است.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«همپای صاعقه»؛ مستند جنگ به شیوه متوسلیان بیشتر بخوانید »

جشن حنابندان؛ گزارش‌هایی ساده و صمیمی از جنگ

«جشن حنابندان»؛ گزارش‌هایی ساده و صمیمی از دوران دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، گزارش‌نویسی زبان دقیقی است برای بیان یک حادثه. در میان تمامی شیوه‌های معمول برای نگارش، استفاده کردن از گزارش‌نویسی، بهترین راه برای انتقال یک حادثه از محل وقوع آن تا دوردست‌هاست.

یک گزارشگر سعی می‌کند با یاری جستن از جزئی‌ترین اطلاعات موجود در محل حادثه، کامل‌ترین تصویر را در قالب کلمات ارائه دهد.

کتاب «جشن حنابندان» شامل دو گزارش از دو عملیات در مناطق جنوب و غرب کشور است که محمدحسین قدمی این گزارش‌ها را از میان خاطرات رزمندگان «لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله» گردآوری کرده است.

گزارش اول کتاب در طول عملیات کربلای ۵ نوشته شده و گزارش دوم آن که مربوط به عملیات بیت‌المقدس ۴ و در مناطق غربی کشور و بخشی از خاک عراق است، به سفارش شهید سید مرتضی آوینی و برای مجموعه‌ی روایت فتح نوشته شده است.

کتاب در گزارش اول که مربوط به وقایع ۱۰ آذر ۱۳۶۵ تا ۹ بهمن ۱۳۶۵ است سعی دارد مراحل ثبت‌نام و اعزام به جبهه، آماده شدن و آموزش دیدن در پادگان، نحوه‌ی آشنایی نویسنده با همرزمانش، توضیحاتش از شب‌ها و روز‌های اردوگاه، نامه‌های بچه‌های دبستان به رزمندگان، شوق‌شان برای رفتن به مناطق عملیاتی و لحظه‌شماری برای اعزام به خط مقدم و روحیات و فضایل اخلاقی رزمندگان را گزارش کند.

در بخش دوم کتاب که مربوط به وقایع اول آذر ۱۳۶۶ تا ۱۳ فروردین ۱۳۶۷ است، نویسنده موضوعاتی همچون عملیات والفجر ۵ و اوضاع و احوال شهر حلبچه، فرماندهان و مناطق عملیاتی، آسیب دیدن چشم‌هایش، شهادت رزمندگان و وصیت‌نامه‌هایشان و خداحافظی‌اش از جبهه را شرح داده است.

قدمی درباره چگونگی شکل‌گیری این اثر می‌گوید: «سال ۱۳۶۵ مسئول صفحه جبهه و جنگ روزنامه «صبح آزادگان» بودم. تشویق و ترغیب دوستان نویسنده، مرا وادار به نوشتن خاطرات و گزارش‌های مستمر کرد تا جایی که توسط این نوشته‌ها با شهید مرتضی آوینی آشنا شدم و به سفارش ایشان این مطالب در قالب کتاب «جشن حنابندان» در سال ۱۳۶۸ به چاپ اول رسید.

ما دنبال دسته و گروهی در جنگ بودیم که دارای تیپ و شخصیت‌های مختلف باشند. پس از تحقیق و بررسی این گروه را در گروهانی از لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) یافتیم. کار را از خانه، مدرسه، مسجد و محل کار شروع کردیم. زندگی با آنان را در پادگان‌ها، رزم‌های شبانه، لحظات تنهایی و راهپیمایی‌های روزانه در سرما و سختی و در غم و شادی بررسی کردیم که حاصل کار در قالب کتاب «جشن حنابندان» آورده شده و از آن فیلم مستند ۴ قسمتی «دسته ایمان» تولید و در برنامه‌های روایت فتح پخش شد.

این فیلم مستند، گزارش اول کتاب «جشن حنابندان» را شامل می‌شود و گزارش دوم شرح مکتوب همراه با عکس و تفصیلات سفر جنوب و خاطرات تلخ و شیرین زندگی با دسته ۳ از گروهان ۳ گردان حمزه سیدالشهداء لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) تا عملیات کربلای ۵ را دنبال کرده است.»

خاطرات مورد استفاده‌ی نویسنده در این کتاب، اغلب کوتاه و با زبانی ساده و صمیمی بیان شده است به‌طوری که خواننده از خواندن آن خسته نمی‌شود؛ چراکه هر موقعیت و لحظه‌ای را دقیق و خلاصه مطرح کرده و از شرح جزئیات اضافی پرهیز نموده است. خاطرات رزمندگان در شب‌های قبل از عملیات و شوخی‌ها و حالات و روابطی که تنها و تنها در آن موقعیت‌ها اتفاق می‌افتاد به خوبی در این گزارش‌ها به تصویر کشیده شده است.

رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این کتاب نوشته‌اند: «روز و شبی چند در لحظه‌های پیش از خواب، در فضائی عطرآگین و مصفا و در معراج شور و حالی که سطور و کلمات نورانی این کتاب به خواننده‌ی خود عطا می‌کند، سیر کردم و خدا را سپاس گفتم، هم بر آن قطره‌ی عشقی که در جان این نویسنده افکنده و چنین زلال اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است، و هم بر آن دست قدرتی که نقشی چنان بدیع و یکتا بر صفحه‌ی تاریخ معاصر پدید آورده و صحنه‌هائی که افسانه‌وار از ذهن و چشم بشر این روزگار بیگانه است، در واقعیت زندگی این نسل از ملت ایران نقش زده است … له الحمد حمد الحامدین ابدا آلابدین.»

محمد‌حسین قدمی که سال‌ها معلمی کرده است، سال ۱۳۵۴ فعالیت فرهنگی خود را به سفارش شهید محمد‌علی رجایی آغاز کرده است. او از سال ۱۳۶۷ به جمع نویسندگان دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه‌ی هنری پیوست و از سال ۱۳۷۱ مسئولیت برنامه‌ی «شب خاطره دفاع مقدس» این دفتر را عهده‌دار شد.

انتهای پیام/341

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«جشن حنابندان»؛ گزارش‌هایی ساده و صمیمی از دوران دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

«فراتر از ستاره‌هایم»

«فراتر از ستاره‌هایم»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، کتاب «فراتر از ستاره‌هایم» روایت‌گر خاطرات سرهنگ «محمدولی محمودی هرسینی» از رزمندگان دفاع مقدس، دوان کودکی، قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور این رزمنده در جنگ تحمیلی را به تصویر کشیده است.

مصاحبه و تدوین این اثر توسط «فاطمه رنجبران» انجام شده و به‌همت اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان در ۳۹۰ صفحه و شمارگان هزار و در طول یک سال به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب آمده است:

آخرین اطلاعات به دست آمده در ۱۲ شهریور سال ۱۳۵۹ حاکی از آن بود که در اواخر شهریور عراق می‌خواهد به مرزهای ایران از شمال غرب تا جنوب حمله کند. اخبار رسیده بیانگر آن بود که ابتدا هواپیماهای عراقی تمامی فرودگاه‌ها و نقاط حساس ایران را بمباران خواهند کرد… گزارشی را با نام لشکرهای حمله‌کننده عراقی به مرزهای جمهوری اسلامی نوشتم و آن را مستقیماً از طریق مرزبانی دهلران به صورت رمز به هنگ ژاندارمری ایلام ناحیه ژاندارمری کرمانشاه ستاد ژاندارمری در تهران استانداری ایلام لشکرهای ۸۱ و ۹۲ اداره دوم و ستاد مشترک ارتش مخابره کردم. اگر تنها به آخرین گزارش مشروحی که در ۱۱ و ۱۲ شهریور مخابره کرده بودم توجه می‌شد، یقیناً جلوی پیشروی عراقی‌ها را سد می‌کردیم.

مسئول رکن دوم بودم و بر اساس وظیفه‌ای که داشتم، اولین کاری که کردم شناسایی مرز بود. این شناسایی‌ها سراسر مرز ایلام را شامل می‌شد. از مرز هلاله و نی‌خزر که هم‌جوار مرز سومار است شروع کردم تا به فکه رسیدم. در این مأموریت باید معابر اصلی و نفوذی محورهای ورودی، پل‌ها، گردنه‌ها، ایستگاه‌ها و حتی قهوه‌خانه‌ها را هم در داخل کشور و هم آن سوی مرز ایران در خاک عراق شناسایی و یادداشت می‌کردم؛ سپس این اطلاعات با فاصله دقیق جغرافیایی در نقشه ثبت می‌شد تا یک طرح برآورد اطلاعاتی به دست بیاید.

خلاصه در همان ماه‌های اول و تلاش شبانه‌روزی در یک طرح عملی و عینی، برآورد اطلاعاتی جامعی تهیه نمودم. طرح را با توجه به موقعیت و شرایط آن زمان تحت عنوان تهیه طرح جمع‌آوری برآورد اطلاعاتی در زمینه‌های سه‌گانه‌ی جو. زمین، دشمن به مبادی ذی‌ربط منعکس کردم.

انتهای یپام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«فراتر از ستاره‌هایم» بیشتر بخوانید »

«جان ناقابل» خاطرات شهید «هوشنگ مداحی پور»

«جان ناقابل»


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کرمان، کتاب «جان ناقابل» شامل زندگی نامه خاطرات شهید شهید «هوشنگ مداحی‌پور» از شهدای دوران دفاع مقدس استان کرمان است که توسط «آذر همتی» از نویسندگان حوزه دفاع مقدس استان کرمان، به رشته تحریر درآمده است.

شهید «هوشنگ مداحی‌پور» نهم مهر ۱۳۳۸، در روستای سنگدان سربیژن از توابع شهرستان جیرفت چشم به جهان گشود. وی تا پایان مقطع متوسطه در رشته مدیریت تحصیل کرد و دیپلم گرفت. سال ۱۳۶۵، ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد. شاغل اداره ارشاد اسلامی بود، نهم مهر ۱۳۷۱، در عباس‌آباد عنبرآباد جیرفت توسط اشرار بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.

این کتاب در ۱۰۶ صفحه و ۳۰۰۰ نسخه توسط انتشارات ستاد کنگره سرداران و شهدای استان کرمان به چاپ رسیده است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«جان ناقابل» بیشتر بخوانید »