کربلای چهار

فیلم/ شهید فرجوانی: دفاع مقدس تمرینی برای جنگ با کفر جهانی در سواحل آمریکا و اسرائیل است


گروه ساجد دفاع‌‍رس: سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، دفاع مقدس را قله و جبهه مقاومت را در دامنه آن دانسته‌اند؛ چراکه تجربیاتی که از دوران دفاع مقدس به‌دست آمد و فرهنگی که در این دوران متولد شد، به دیگر کشورها صادر شد و مقاومت در برابر کفر جهانی را تقویت کرد؛ بنابراین امروز اگر می‌بینیم که رژیم‌صهیونیستی بیش از یک‌سال هست که در راه حفظ موجودیت خود، به هر جنایتی دست می‌زند؛ اما تاکنون علی‌رغم خسارت‌هایی که به بار آورده؛ نتوانسته گروه‌های مقاومت، از جمله «حماس» و «حزب‌الله» را از میان بردارد و هرروز یک‌قدم سوی زوال پیش می‌رود، این‌ها همه به برکت تجربیات و فرهنگی هست که از دفاع مقدس متولد شد.

سردار شهید «اسماعیل فرجوانی» فرمانده گردان کربلا لشکر ۷ ولی‌عصر (عج) خوزستان، در مصاحبه‌ای که در دوران دفاع مقدس و در جریان عملیات خیبر انجام داده، جنگ با عراق (دفاع مقدس) را آموزشی برای نبرد با کفر جهانی، حتی در سواحل آمریکا و اسرائیل دانسته و بر ضرورت انتقال تجربیات به‌دست آمده از عملیات خیبر در راستای آمادگی برای جنگ با دشمن جهانی تأکید کرده هست.

کد ویدیو

متن این مصاحبه به شرح زیر هست:

«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ

همان‌طور که می‌دانید؛ انقلاب اسلامی ما مختص به ایران نیست و طبق قانون اساسی هم سپاه وظیفه‌اش حفظ انقلاب اسلامی و دستاورد‌های آن هست؛ لذا مسلم هست که جنگ ما به جنگ‌های خاکی یا کوهستانی ختم نمی‌شود؛ بلکه ما باید در مقابل کفر بجنگیم و آن کفر جهانی هست. حالا این کفر در همه نقاط جهان می‌تواند باشد؛ روی آسمان، روی زمین و توی آب؛ لذا ما همین جنگ با عراق، خود یک آموزش برای ماست؛ آموزشی برای ما که با آمریکا در سواحل آن بجنگیم، با اسرائیل در سواحل آن بجنگیم؛ لذا بر آن شدیم تا بر اساس تجاربی که در عملیات خیبر در این آب‌ها، در هلی‌برن، به‌وسلیه قایق و… به‌دست آورده‌ایم، بتوانیم این تحربیات را به نیروها آموزش دهیم، تا آمادگی برای جنگ با دشمن جهانی باشد».

دفاع مقدس تمرینی برای جنگ با کفر جهانی در سواحل آمریکا و اسرائیل هست” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1403/9/19/2728645_354.jpg” alt=”فیلم/ دفاع مقدس تمرینی برای جنگ با کفر جهانی در سواحل آمریکا و اسرائیل هست” width=”600″ height=”400″>

سردار شهید «اسماعیل فرجوانی» از نخستین افرادی بود که در غائله کردستان، به مبارزه با اشرار و ضدانقلاب پرداخت و با آغاز جنگ تحمیلی نیز همواره حضوری تأثیرگذار در جبهه‌ها داشت و در عملیات‌های گوناگون حماسه‌های بی‌نظیری را خلق کرد؛ به‌طوری که در عملیات «والفجر مقدماتی» فرمانده گردان کربلا، در عملیات «والفجر یک»، جانشین تیپ ۱ لشکر ۷ ولی‌عصر (عج)، در عملیات «خیبر» فرمانده تیپ و در عملیات‌های «بدر»، «والفجر هشت» و «کربلای چهار» نیز فرمانده گردان کربلا بود.

این فرمانده دلاور سپاه اسلام، هشت‌بار در جبهه مجروح شد و درحالی‌که در عملیات «بدر» دست راست او قطع شده بود، پس از بهبودی نسبی، بار دیگر به جبهه رفت و سرانجام در عملیات «کربلای چهار»، درحالی که فرماندهی گردان کربلا را بر عهده داشت، پس از رشادت‌ها و شجاعت‌های بی‌نظیری که از خود به نمایش گذاشت، پاداش سال‌ها مجاهدت خود را گرفت و آسمانی شد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ شهید فرجوانی: دفاع مقدس تمرینی برای جنگ با کفر جهانی در سواحل آمریکا و اسرائیل است بیشتر بخوانید »

فیلم/ صلح امروز، ضمانتی برای فردا نیست/ رهبری بر اساس پشتیبانی مردم تصمیم می‌گیرد

فیلم/ صلح امروز، ضمانتی برای فردا نیست/ رهبری بر اساس پشتیبانی مردم تصمیم می‌گیرد

گروه ساجد دفاع‌پرس: سردار شهید «سید اکبر اعتصامی» که در آستانه عملیات‌های «کربلای ۴» و «کربلای ۵» فرماندهی گردان «چهارده‌ معصوم (ع)» لشکر هشت نجف اشرف را برعهده داشت، در مصاحبه‌ای که به احتمال زیاد در آستانه برگزاری این عملیات‌ها یعنی زمستان سال ۱۳۶۵ در پادگان «انبیاء» شوشتر ضبط شده هست، در جمع تعدادی از نیرو‌ها و اعضای کادر فرماندهی گردان، به چند سوال خبرنگار جواب داده و توصیه‌هایی برای مردم و رزمندگان دارد.

شهید «اعتصامی» در این مصاحبه، عاقبت صلح با دشمن را گوشزد کرده و می‌گوید: «اگر الان بخواهیم صلح بکنیم با صدام و مصالحه بکنیم با صدام، فردا هیچ تضمین و ضمانتی نیست که یک فرد خائن و کثیف دیگری از گوشه‌ای از کشورهای همسایه بلند شود و بتازد بر این ملت مسلمان؛ و خب ما می‌خواهیم آقای خودمان باشیم، سرور خودمان باشیم و دشمنان ما این را نمی‌خواهند و آمدن و این جنگ را به ما تحمیل کردند و وظیفه ما ایرانیان و وظیفه ما مسلمانان، وظیفه تک‌تک‌مان این هست که زیر بار ظلم نرویم و به مبارزه‌مان تا سرحد پیروزی ادامه بدهیم».

این شهید والامقام همچنین خطاب به مردم، بر ضرورت حضور آن‌ها در صحنه و حمایت‌شان از جبهه‌‌ها تأکید کرده و ادامه می‌دهد: «رهبری هم بر اساس پشتیبانی مردم هست که تصمیم می‌گیرند و روحیات مردم را می‌سنجند و روحیات مردم را ارزیابی می‌کنند و بر اساس این روحیات تصمیم می‌گیرند برای مملکت؛ پس سعی کنند از روحیه بالایی برخوردار باشند و مخصوصاً جنگ را که امام فرمودند از اهم مسائل هست و در رأس همه امور هست، در رأس همه کارهای خودشان قرار بدهند و از همه نظر؛ از نظر مالی، از نظر زبانی، از نظر قلم و از نظر انسانی، جبهه‌ها را کمک کنند تا ان‌شاءالله این جنگ به زودی زود، همان‌طوری که احادیث به ما خبر داده هست، به زودی زود در این سال ان‌شاءالله، همان‌طور که امام عزیز فرموده‌اند سال پیروزی هست، به پیروزی نهایی برسیم».

کد ویدیو

سردار شهید «سید اکبر اعتصامی» رزمنده اهل «رهنان» از توابع شهرستان «خمینی‌شهر» اصفهان، مدتی پس از این مصاحبه، ۲۱ دی سال ۱۳۶۵ در حالی که ۲۴ سال بیشتر نداشت، در عملیات «کربلای ۵» در منطقه «شلمچه» به شهادت رسید. از دیگر نیرو‌های حاضر در این فیلم، می‌توان به شهید «حسن منتظری» که پشت سر شهید اعتصامی حضور دارد اشاره کرد که در آن مقطع به‌عنوان عضو کادر فرماندهی گردان فعالیت داشت و او نیز سال ۱۳۶۷، در حالی که او نیز ۲۴ سال بیشتر نداشت، در جریان بازپس‌گیری شبه‌جزیره فاو به فیض شهادت نایل آمد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ صلح امروز، ضمانتی برای فردا نیست/ رهبری بر اساس پشتیبانی مردم تصمیم می‌گیرد بیشتر بخوانید »

مشقت‌های یک زندگی عادی در اسارت؛ از شیرینی ابداعی تا چای خوشحال‌کننده!

مشقت‌های یک زندگی عادی در اسارت؛ از شیرینی ابداعی تا چای خوشحال‌کننده!


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: مشقت‌های دوران اسارت، تنها تونل‌های وحشت، شکنجه‌های سخت و بازجویی‌های استخبارات نبود؛ اگرچه این رفتارهای بی‌رحمانه و غیرانسانی در رأس سختی‌های دوران اسارت بود و اسرا هم از امتحان آن سربلند بیرون ‌آمدند؛ اما در حقیقت زندگی با کوچک‌ترین حقوق طبیعی یک انسان هم برای اسرا بسیار مشقت‌بار و حتی آرزو بود؛ به‌طوری که حتی نوشیدن چای هم برای آن‌ها بسیار خوشحال‌کننده بود!

«مسعود سفيدگر» که در عملیات «کربلای چهار» به‌عنوان غواص حضور داشته و در این عملیات به اسارت دشمن بعثی درآمد، خاطراتی را از مشقت‌های یک زندگی عادی در دوران اسارت خود بیان کرده و گفته هست: «در دوران اسارت یکی از همرزمانم به نام دکتر «چلداوی» فرار ناموفق از اردوگاه داشت. عراقی‌ها او و همراهانش را گرفته و شکنجه‌شان داده بودند. برای ما شکنجه آن‌ها بسیار ناگوار بود و باید هر طور که می‌شد بعد از شکنجه تقویت‌شان می‌کردیم.

تنها چیزی که به ما می‌دادند مقداری شیر خشک «نیدو» و «گیگُز» بود. در سال هم مقداری بسیار کمی ماست در اختیارمان بود. ما این ماست‌ها را به جای آن‌که بخوریم، نگه می‌داشتیم به گونه‌ای حتی گاهی اوقات این ماست خشک می‌شد.

تصمیم گرفتم تا همه شیرخشک‌ها را جمع کنم. مقداری آب وِلرم آماده کردم و ماست و خشکیده ماست‌ها را درون این شیر خشک ریختم و بعد چند پتو دورش پیچیدم و سه روز کنارش ماندم تا تمام این شیر به ماست تبدیل شود. خوشبختانه ماست بسیار عالی شد و ما این ماست را به دکتر چلداوی خوراندیم تا اینکه تقویت شد. از آن پس به بعد به «مسعود ماستی» معروف شدم.

ما قدر برخی از چیز‌ها را به دلیل اینکه بدون سختی در اختیار داریم، نمی‌دانیم. مثلاً یکی از بهترین نوشیدنی‌های ما چای بود. در دوران اسارت چای برای ما بسیار خوشحال‌کننده بود؛ اما عراقی‌ها معمولاً چای را ظهر می‌دادند و ما برای آن‌که بتوانیم شب از آن استفاده کنیم، مجبور بودیم آن‌را نگه داریم و باید در جایی آن‌را نگه می‌داشتیم تا شب قابل خوردن باشد؛ البته کمی سرد می‌شد.

دوران اسارت روز‌های شاد و خوبی هم داشت؛ به‌عنوان مثال، ٢٢ بهمن یا عید نوروز عراقی‌ها کمتر سخت می‌گرفتند؛ اما بعد از آن دمار از روزگارمان درمی‌آوردند. برای مناسبت‌های این‌چنینی آب‌نبات‌های رنگی را خرد می‌کردیم و در مقداری آب ولرم آن را هم می‌زدیم تا اینکه قوام بیاید. بعد از آن از باقی مانده نان‌هایی که داشتیم در آن می‌ریختیم و نوعی شیرینی را که خودمان آن را اختراع کردیم، درست می‌کردیم و با برش‌های کوچک در میان بچه‌ها توزیع می‌کردیم».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مشقت‌های یک زندگی عادی در اسارت؛ از شیرینی ابداعی تا چای خوشحال‌کننده! بیشتر بخوانید »

عکس/ سه شهید در آغوش یک شهید

عکس/ سه شهید در آغوش یک شهید!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، تصاویر به‌یادگار مانده از دوران دفاع مقدس، هرکدام در یک شرایط خاصی تهیه شده‌اند و در هر کدام از آن‌ها افرادی حضور دارند که ممکن است برخی از آن‌ها بعد از گرفتن این عکس به شهادت رسیده باشند؛ لذا این عکس‌ها گنجینه‌هایی هستند که امروز رزمندگان و جاماندگان از قافله شهدا، می‌توانند روایت‌های بسیاری را از دل آن‌ها بیان کنند تا هم از تحریف دفاع مقدس در میان نسل جوان جلوگیری کرده و هم این‌که فرهنگ ایثار و شهادت را به آن‌ها منتقل کنند.

تصویری که در ادامه می‌بینید، چهار رزمنده در آن حضور دارند که همگی از استان قزوین به جبهه آمده و سه نفر از آن‌ها در عملیات «کربلای چهار» و یک‌نفر از آن‌ها در عملیات «کربلای پنج» به شهادت رسیده‌‌اند.

از راست به چپ: شهید «عبدالرحمن عبادی» – شهید «حسین کیانی انبوهی» – شهید «علی میرزا ترابی»
و شهید «شاپور عبدی»

در این عکس، «حسین کیانی انبوهی» دستان خود را بر گردن دوستان خود یعنی «عبدالرحمن عبادی»، «علی میرزا ترابی» و «شاپور عبدی» انداخته است و بعد از گرفتن این عکس، «علی میرزا ترابی» سوم دی سال ۱۳۶۵ و «عبدالرحمن عبادی» و «شاپور عبدی» نیز فردای آن‌روز یعنی چهارم دی در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسیدند و «حسین کیانی انبوهی» هم چند روز بعد یعنی ۲۴ دی شربت شهادت را نوشید و آسمانی شد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ سه شهید در آغوش یک شهید! بیشتر بخوانید »

فرمانده و رزمندگان لشکر سیدالشهداء - آخرین صبحگاه قبل از عملیات کربلای پنج - 16 دی سال 1365

پاسخ عاشورایی رزمندگان لشکر سیدالشهداء (ع) به درخواست فرمانده‌شان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «ولایت‌مداری» یکی از شاخصه‌های اصلی دفاع مقدس است؛ رزمندگان اسلام با لبیک به فرمان امام و مقتدای خود، به‌سوی جبهه‌ها شتافتند و در مواقعی که پیامی از سوی رهبر خود دریافت می‌کردند؛ روحیه‌ای مضاعف می‌گرفتند و حماسه‌های غرورآفرینی را رقم می‌زدند.

«ولایت‌مداری» یا «تبعیت از ولی‌فقیه» در میان فرماندهان و رزمندگان، جلوه‌های گوناگونی دارد که سردار حاج «علی فضلی» فرمانده «لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام)» در دوران دفاع مقدس، یکی از این جلوه‌ها را قبل از برگزاری عملیات «کربلای ۵»، این‌گونه روایت کرده است:

مه غلیظی در اردوگاه حاکم بود که فاصله چندمتری آن‌طرف‌تر خود را بیشتر نمی‌توانستیم ببینیم. هر چه‌قدر هوا روشن‌تر می‌شد، از حجم مه هم کم و دید بهتر می‌شد. به محوطه صبحگاه آمدیم. دقایقی بعد صدای شعار رزمندگان به‌گوش می‌رسید؛ ولی هیچ‌کس را نمی‌دیدیم. هر گردانی صدایش از یک گوشه اردوگاه می‌آمد؛ ولی معلوم نبود که کدام گردان است. این روز با مابقی روز‌ها فرق می‌کرد. حال و شعار نیرو‌های رزمنده با همه‌ی روز‌ها فرق می‌کرد. کم‌کم دیدیم که عزیزان رزمنده به میدان صبحگاه وارد می‌شوند.

اولین گردان، گردان حضرت زینب (سلام الله علیها) بود. سرو وضع نیرو‌های گردان یک جور خاصی بود و با همه روز‌های تاریخ جنگ فرق می‌کرد. یک پلاکارد بزرگ جلوی‌شان گرفته بودند که معلوم و قابل رؤیت بود که به‌غیر از نیرو‌های گردان، دیگر رزمندگان حاضر در محل اردوگاه آن را امضاء کرده بودند.

تعدادی از این نیرو‌ها کفن به تن کرده بودند و تمامی نیرو‌ها پوتین‌های‌شان را درآورده، بند آن‌را به هم گره زده بودند و به دور گردن آویزان کرده بودند. جلوتر که آمدند، متن پلاکارد وضوحش بیشتر شد.

بعدا این متن را به حضرت امام خمینی (ره) تقدیم کردند که در آن نوشته شده بود

اماما! ما اهل کوفه نیستیم که شما را تنها گذاریم و جملات و کلمات زیبایی تا آخر نوشته بود.

فرمانده و رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) – آخرین صبحگاه قبل از عملیات کربلای پنج – ۱۶ دی سال ۱۳۶۵

این متن را در حدود ۱۰ هزار نفر امضاء کرده بودند که این نوشته و امضاء‌ها نشانگر بیعت مجدد با امام‌شان بود. گردان‌های دیگر هم مثل این گردان کاملاً سر حال و آماده وارد صبحگاه شدند و این قوت قلبی بود برای فرماندهان که نشان می‌داد نیرو‌ها آماده نبرد با دشمن هستند.

قرار شد من چند دقیقه‌ای برای رزمندگان لشکر صحبت کنم؛ این‌گونه سخن آغاز کردم:

برادر‌های رزمنده! شما چند ماهی است در حال آماده‌باش، آموزش، تمرین، مانور، میدان تیر، راه‌پیمایی و خشم‌شب هستید و مفصل و مرتب مشغول آماده‌سازی خودتان بودید. از نزدیک به ۲۰ روز به عملیات «کربلای ۴» برای بالا بردن ضریب حفاظتی، ما شما را قرنطینه کرده و ارتباط با خانواده‌ها از طریق تلفن و نامه را قطع کردیم و مدت زیادی است که هیچ‌کدام از شما به مرخصی نرفته‌اید.

حالا که از عدم فتح عملیات «کربلای ۴» برگشتیم، امام عزیز از ما خواسته‌اند که بمانیم و عملیات دیگری را انجام دهیم. رزمندگان اسلام! این‌روزها، روز‌های کربلایی و عاشورایی است.

من دقایقی صورتم را برمی‌گردانم…

هر کس مشکلاتی دارد و می‌خواهد برود، هیچ مانعی ندارد و خودش را از صف رزمندگان جدا کند.

این را گفتم و… دقایقی بعد که برگشتم به سمت رزمندگان… می‌توانم قسم به‌خدا یاد کنم که حتی یک‌نفر هم از صف این میدان صبح‌گاه جدا نشد و همه یکصدا فریاد می‌زدند: «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پاسخ عاشورایی رزمندگان لشکر سیدالشهداء (ع) به درخواست فرمانده‌شان بیشتر بخوانید »