کربلای 4

نمایش مستند «شهربانو» در بابل

نمایش مستند «شهربانو» در بابل


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از مازندران، مستند «شهربانو» زندگی‌نامه شهید «احمد لر مرزبالی» از شهدای هشت سال دفاع مقدس و همسرش در بابل به نمایش در‌می‌آید.

این نمایش یک‌شنبه، ٣٠ اردیبهشت ساعت ۱۴:۳۰ الی ١٧، در سالن سینمایی هنر و تجربه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بابل به نمایش گذاشته می‌شود.

دیدن این مستند برای عموم آزاد است.

داستان زندگی شهید احمد زربالی و همسرش شهربانو:

احمد در کربلای چهار به شهادت رسید و دیگر بازنگشت.  شهربانو صبر کرد و وقتی برایش یقین شد که احمد دیگر بر نمی‌گردد، گفت: اگر قرار است روزی استخوان‌هایش را برایم بیاورند در حالی که نه چشم دارد و نه زبان، من هم دلم نمی‌خواهد چشم و زبانی داشته باشم.

خاطرات روز‌های خواستگاری و عقد و عروسی را همیشه برای خودش مرور می‌کرد. دلش هوای آن لحظاتی را داشت که دست در دست هم، سوار ماشین عروس شدند، هم پای هم قدم بر می‌داشتند و بقیه هم پشت سرشان.

۱۴ سال گذشت. سال ۱۳۷۹ بود که شهربانو سرطان گرفت و در بیمارستان بستری شد. بیماری‌اش هر روز وخیم‌تر می‌شد. کلیه‌اش را از دست داد. اندکی بعد، زبانش از حرکت ایستاد و چشم‌هایش هم دیگر جایی را ندید.

ناگهان خبر آوردند، استخوان‌های احمد را پیدا کرده‌اند. شهربانو خبر را که شنید، جز اشک، نتوانست واکنشی نشان بدهد. جز خدا، کسی از دل او خبر نداشت. ساعاتی نگذشت که دیگر نفسی برای شهربانو باقی نماند.

همه چیز مثل روز عروسی‌شان شد. انگار دست در دست هم داشتند و پا به پای هم قدم بر می‌داشتند؛ مردم هم پشت سرشان. هر دو کنار هم در خاک آرمیدند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نمایش مستند «شهربانو» در بابل بیشتر بخوانید »

عکس/ سه شهید در آغوش یک شهید

عکس/ سه شهید در آغوش یک شهید!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، تصاویر به‌یادگار مانده از دوران دفاع مقدس، هرکدام در یک شرایط خاصی تهیه شده‌اند و در هر کدام از آن‌ها افرادی حضور دارند که ممکن است برخی از آن‌ها بعد از گرفتن این عکس به شهادت رسیده باشند؛ لذا این عکس‌ها گنجینه‌هایی هستند که امروز رزمندگان و جاماندگان از قافله شهدا، می‌توانند روایت‌های بسیاری را از دل آن‌ها بیان کنند تا هم از تحریف دفاع مقدس در میان نسل جوان جلوگیری کرده و هم این‌که فرهنگ ایثار و شهادت را به آن‌ها منتقل کنند.

تصویری که در ادامه می‌بینید، چهار رزمنده در آن حضور دارند که همگی از استان قزوین به جبهه آمده و سه نفر از آن‌ها در عملیات «کربلای چهار» و یک‌نفر از آن‌ها در عملیات «کربلای پنج» به شهادت رسیده‌‌اند.

از راست به چپ: شهید «عبدالرحمن عبادی» – شهید «حسین کیانی انبوهی» – شهید «علی میرزا ترابی»
و شهید «شاپور عبدی»

در این عکس، «حسین کیانی انبوهی» دستان خود را بر گردن دوستان خود یعنی «عبدالرحمن عبادی»، «علی میرزا ترابی» و «شاپور عبدی» انداخته است و بعد از گرفتن این عکس، «علی میرزا ترابی» سوم دی سال ۱۳۶۵ و «عبدالرحمن عبادی» و «شاپور عبدی» نیز فردای آن‌روز یعنی چهارم دی در ام‌الرصاص عراق به شهادت رسیدند و «حسین کیانی انبوهی» هم چند روز بعد یعنی ۲۴ دی شربت شهادت را نوشید و آسمانی شد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ سه شهید در آغوش یک شهید! بیشتر بخوانید »

روایت مناجات غواص‌های گردان ابوذر لشکر المهدی(عج) استان فارس در شب عملیات کربلای ۴

مناجات غواص‌های گردان ابوذر لشکر المهدی (عج) در شب عملیات کربلای ۴


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از فارس، «مراد رحمانیان» از رزمندگان گردان ابوذر لشکر ۳۳ المهدی (عج) دوران دفاع مقدس در خاطره‌ای که در کتاب گردان ابوذر ۳  به نوشته مسعود فرشیدنیا به رشته تحریر در آمده نقل می‌کند: شب عملیات کربلای ۴ بود و در آن تاریکی باید بزرگ مردانی با نثار جان خویش نور افشانی می‌کردند تا بشریت راه را از چاه تشخیص دهد. همه جا سکوت بود و اگر گوش جان باز می‌شد می‌شنیدی که در آسمان فرشتگان، ودر زمین نخل‌های بی سر کناره اروند زجه و شیون سر می‌دهند. این اروند بود که آغوش مادرانه خود را باز کرده بود و افتخار پذیرای انسان‌هایی بود که در برابر ملائکه به آن‌ها مباهات می‌کرد.

در آن شب از همه وقت بیشتر دلهره و نگران بودم. اروند را خوب می‌شناختم و از طرفی مردانی هم باید به مصاف آن میرفتندکه خداوند در باره آن‌ها با ملائکه صحبت کرده بود و این به انسان قوت قلب می‌داد. شاید حدود ساعت نه و نیم شب بود که مردانی از جنس ایمان با پوشیدن لباس‌های غواصی به محور. معرفی شدند. (ما از گردان ابوذر هستیم و آماده ایم برای حرکت دردل اروند و پیکار با خصم.) چند نفرشان آشنا بود و یکی خیلی خوب می‌شناختم. او را در آن تاریکی از روی طنین صدایش شناختم. گفتم عزیزان باید فعلا در این سنگر بمانید تا خبرتان کنم. آن‌ها را در سنگری که قبلا در آن فعالیت اطلاعاتی داشتیم مستقر کردم.

سؤالاتی از کیفیت عبور و استعداد دشمن می‌کردند. گفتم برادر‌ها من باید بروم سر محور و منتظر دستور باشم. از سنگر به سمت محور آمدم و لحظه شماری میکردم. سکوت همه جا فرا گرفته بود و این وضعیت خوبی نبود، نگران کننده بود. گذر زمان کند بود و هر دقیقه اش سال‌ها طول میکشد. مدتی گذشت کم کم لحظه موعود رسید.

اروند در آن ساعت ساکت بود، اما انگار یک دنیا حرف داشت. چند بار با فرمانده طرح و عملیات لشکر تماس گرفتم. خلیل؛ خلیل. قرارمون یادت نره. بچه هامون منتظرن. توصیه به صبر میکرد. آنقدر که اروند هم نا امید شد و یواش یواش شروع به حرکت کرد. از پشت بی سم صدای خلیل بلند شد. یا علی مدد و من گوشی بیسیم را رها کردم و به سمت سنگر رفتم. زیاد فاصله نداشت. چند قدم که به سنگر نزدیک شدم صدای گریه و مناجات شنیدم با خودم گفتم خدایا اینا کیین؟. بعد کمی جلو‌تر رفتم متوجه شدم غواص‌های گردان هستند که حال معنوی خوشی داشتند که غیر قابل توصیف بود. اگر گوش شنوایی می‌بود می‌شنیدی که نخل ها‌ی کنار ه اروند با آن‌ها هم ناله اند.

خدایا چیکار کنم رمز عملیات اعلان شده و از طرفی به خودم اجازه نمیدادم که حال معنوی آن‌ها به هم بزنم جلو سنگر چند لحظه توقف کردم. گفتم خدایا همه گر‌ه‌ها بدست تو باز می‌شود و من مطمئن هستم که تا چند لحظه دیگر سر بعضی از این‌ها به دامن اباعبدالله الحسین علیه السلام است. بزار چند لحظه آخر با تو، با معشوق خودشان صحبت کنند. دقایقی گذشت نا گزیر صدایشان کنم. هادی، هادی، همه ساکت شدند. گفتم یا علی وقت حرکته. یکی یکی از سنگر بیرون آمدند و به ستون یک بین نخلستان به سمت اروند پیش می‌رفتیم. هادی نفر اول بود. با خوابی که برایم تعریف کرده بود می‌دانستم که آسمانی خواهد شد.

به او خیلی علاقه داشتم .. دستمان در دست هم دیگر بود. دوست داشتم در آن لحظات آخر صدایش بشنوم. دلم نمی‌خواست ساکت باشد. دوست داشتم کیلومتر‌ها تا سر محور راه بود. گفتم: هادی کاری هست برات انجام بدم؟ مثلا آمدم که حرفی زده باشم که صحبت کند و ساکت نباشد. گفت هیچ کاری دیگه تو این دنیا ندارم همه کارام انجا دادم! برای همیشه از ما جدا شد، به اروند خروشان زد و خیلی زود آسمانی شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مناجات غواص‌های گردان ابوذر لشکر المهدی (عج) در شب عملیات کربلای ۴ بیشتر بخوانید »

مادر شهیدان «جلیلیان» آسمانی شد

مادر شهیدان «جلیلیان» آسمانی شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمانشاه، حاجیه خانم «کبری جلیلیان» مادر بزرگوار شهیدان «حمدالله و حشمت الله جلیلیان» پس از سالها فراق و دوری از فرزندان شهیدش، شب گذشته در بیمارستان قائم (عج) مشهد مقدس دعوت حق را لبیک گفته و به فرزندان شهیدش پیوست.

مراسم تشییع پیکر آن مرحومه از ساعت ۱۰:۳۰ روز پنجشنبه در باغ فردوس به سمت قطعه والدین شهدا شهر کرمانشاه برگزار خواهد شد.

حمدالله جلیلیان متولد سال ۱۳۴۸ با عضویت سپاه در یکم شهریور ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی حاج عمران و حشمت الله متولد ۱۳۴۲ فرمانده تیپ ذوالفقار سپاه در تاریخ ۴ دی‌ ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ در خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مادر شهیدان «جلیلیان» آسمانی شد بیشتر بخوانید »

ناگفته‌های سرلشکر صفوی درباره کربلای ۴ و ۵/ کربلای ‌پنج خونین بار ترین عملیات بود

ناگفته‌های سرلشکر صفوی درباره کربلای ۴ و ۵/ کربلای ‌۵ خون‌بارترین عملیات بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «سید یحیی صفوی» دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا صبح امروز (شنبه) در پنجمین همایش فصلی نهضت خاطره‌گویی (واکاوی عملیات‌های کربلای ۴ و ۵) که در سالن کوثر ستاد فرماندهی کل انتظامی کشور برگزار شد، با بیان اینکه فلسفه نهضت خاطره‌گویی را باید در جهاد تبیین رهبر معظم انقلاب اسلامی جستجو کرد، اظهار داشت: جنگ شناختی یکی از عرصه های جنگ ترکیبی پیچیده علیه ملت و دولت ایران است، پادزهر این جنگ، جهاد تبیین است و ما نهضت خاطره گویی را که به فرمان مقام معظم رهبری راه‌اندازی کرده ایم، در قالب جهاد تبیین ادامه می دهیم.

سرلشکر صفوی افزود: امروز بیش از ۶۹ تا ۷۰ درصد از ملت ایران و نیروهای مسلح در ارتش، سپاه و فرماندهی انتظامی جوان هستند و دفاع مقدس را ندیدند این لازمه جهاد تبیین و نهضت حاطره‌گویی را نشان می‌دهد.

دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا با اشاره به عملیات کربلای ۴ و ۵ به بیان مطالبی برای نخستین بار پرداخت و گفت: در تیرماه سال ۱۳۶۵ برنامه ادامه عملیات‌ها را به فرمانده جنگ مرحوم هاشمی رفسنجانی ارائه دادیم.

وی افزود: برآورد ما ۵۰۰ گردان رزمی برای عملیات‌ها تا پاییز سال ۱۳۶۵ بود؛ در این جلسه اعلام شد تا پایان سال ۱۳۶۵ اگر هزار گردان رزمی و امکانات و تجهیزات در اختیار ما قرار بگیرد عملیا‌های سرنوشت ساز که عنوان شده بود را به اتمام خواهیم رساند.

سرلشکر صفوی خاطرنشان کرد: آن زمان برآوردی که به آقای رفیقدوست دادیم برای تامین تجهیزات ۵۰۰ تا هزار گردان، مبلغی حدود ۳۰ میلیارد تومان بودجه ریالی و ۵۰۰ میلیون دلار ارز بود؛ این برآورد در جلسه سران قوا که در منزل حاج احمد آقا برگزار شد ارائه شد.

دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا اضافه کرد: در این جلسه با سقف برداشت ۲۵ میلیارد تومان با کسب اجازه حضرت امام از بانک مرکزی به تصویب رسید؛ این مصوبه در ۱۸ تیر ۶۵ به ما ابلاغ شد.

وی گفت: در زمان کربلای ۴ و ۵ از ۵۰۰ گردانی که عنوان شد ۲۵۰ گردان آماده بود و ما در عملیات کربلای ۴ با ۳۰ تا ۳۵ گردان وارد عملیات شدیم و با باقی مانده آن وارد عملیات کربلای پنج شدیم.

دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا با بیان اینکه با شروع جنگ، عراقی ها ۲۵ میلیارد دلار ذخیره ارزی داشتند، گفت: در طول ۹۵ ماه جنگ ۶۵ میلیارد دلار هزینه جنگی کردند و کشورهای عربی به‌خصوص عربستان سعودی و کویت بین۸۵ تا ۹۰ میلیارد دلار بلاعوض و قرض گرفتند.

سرلشکر صفوی گفت: عملیات کربلای ۵ و قبل از آن عملیات فاو بهمن سال سال ۱۳۶۴ سرنوشت جنگ را رقم زد زیرا برای جلوگیری از شکست عراق به این نتیجه رسیدند که باید امتیازی به ایران بدهند و آن قطعنانه ۵۹۸ بود که سال بعد یعنی سال۱۳۶۶ صادر شد و تا اندازه ای که ایران‌ می‌خواست از جمله متجاوز شناختن عراق انجام شد و بدین ترتیب نیروهای سازمان ملل بین ایران و عراق قرار گرفتند.

سردار صفوی‌ با تاکید بر اینکه عملیات کربلای چهار عملیات اصلی بود، تصریح ‌کرد: این عملیات را که شروع کردیم، در کنار آقای محسن رضایی بودم و متوجه شدم دشمن با تمام توپخانه تمام عقبه های‌ ما را می زند و شنود هم اعلام ‌کرد عراقی ها آماده باش هستند به نحوی که رزمندگان ما را در نهر عرایض با تیربار می‌زدند و در واقع می توان گفت که نیروهای‌ ما را در مسیرهای اصلی عملیات مورد هدف قرار می دادند.

وی بیان داشت: بعد از چهار پنج ساعت که از انجام‌ ‌عملیات کربلای چهار گذشت متوجه شدیم این عملیات لو رفته لذا به تمام نیروهای اعلام ‌کردیم‌ سریع به عقب بازگردند و اگر‌ سریع به عقب بازنمی‌گشتند، بواسطه بمباران شدید شیمایی منطقه،‌ نیروها دچار آسیب‌دیدگی زیادی می شدند.

دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا افزود: فرماندهان ما در دوران دفاع مقدس انسان های عاقلی بودند و اگر از قبل می دانستند که این عملیات لو رفته هرگز وارد عمل نمی شدند.

دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا در ادامه به عملیات کربلای ۵ پرداخت و افزود: به فاصله کوتاهی بعد از این‌ عملیات عراقی ها در کربلای پنج غافلگير شدند زیرا تصور ‌نمی‌کردند به این سرعت بتوانیم عملیات دیگری انجام دهیم؛ از این روی آنها به دنبال تقدیر از نیروهای خود رفتند و از منطقه غافل شدند.

سردار صفوی در ادامه با تأکید بر ضرورت انتقال تجربیان، علوم و معارف دفاع مقدس به نسل های بعد گفت: اینجانب بیش از شش سال است که تاریخ شفاهی خودم را در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس بیان می کنم، و برای این کار تمام نوارهای پیاده شده جنگ را با حافظه تاریخی خود تطبیق می دهم.

وی با تأکید بر ضرورت رعایت انصاف و صداقت و عدالت در بیان تاریخ شفاهی دفاع مقدس افزود: برای بیان وقایع دوران دفاع مقدس باید نقش تمام ارکان جنگ دیده و آن‌گونه که بوده، بیان ‌شود یه عنوان مثال بعد از عملیات فاو و ‌کربلای پنج چهارصد دستگاه بیل مکانیکی و لودر جهاد سازندگی مورد اصابت قرار گرفت؛ همچنین توان لشکرهای سپاه و جهاد سازندگی‌ در جنوب‌ ‌گرفته ‌شده بود زیرا در کربلای چهار حدود ۹۰۰ شهید دادیم اما در کربلای پنج هفت هزار و ۱۵۶ نفر شهید شدند که ۴۰۰ نفر از این ‌شهدا در رده فرماندهی از دسته و گروهان تا تیپ و لشکر بودند.

دستیار و‌ مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا سپس عنوان کرد: عملیات کربلای پنج موجب شکستن خطوط دروازه شرقی بصره شد به نحوی ‌که‌ این شهر در برد توپخانه های‌ ما قرار‌ گرفت و زمانی‌ هم ‌که شهری در برد توپخانه قرار گیرد آن شهر نا امن خواهد بود و این اتفاقی بود که بواسطه عملیات کربلای پنج برای شهر بصره روی داد.

وی تاکید کرد: خون‌بارترین عملیات دفاع مقدس، عملیات کربلای ‌پنج بود و بواسطه تعداد بالای شهدایی که در این عملیات دادیم باعث شد سرزمین ‌شلمچه را قطعه ای از بهشت بدانیم؛ البته انسجامی ‌که در دفاع مقدس بین ارتش‌ و سپاه و بین ‌ملت و حکومت وجود داشت، بی نظیر بود و امروز نیز همین وحدت و انسجام میان ملت و حکومت و قوای چهارگانه می تواند به حل مشکلات و رسیدن به شرایط مطلوب منجر شود.

انتهای‌ پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناگفته‌های سرلشکر صفوی درباره کربلای ۴ و ۵/ کربلای ‌۵ خون‌بارترین عملیات بود بیشتر بخوانید »